موعظه‌های ‌اخلاقی‌ حضرت

موعظه‌های ‌اخلاقیو کلمات‌ قصار حکمت‌آمیزِ آن ‌حضرت‌ در منابع حدیثو ادبذکر شده ‌است. [۳۹۳] [۳۹۴] [۳۹۵] [۳۹۶]

پاره‌ای‌ از کلمات‌ حکمت‌آمیز وی‌ در کتاب ‌ادبی‌ التذکره‌الحمدونیه‌ ابن ‌حمدون‌ [۳۹۷] [۳۹۸] [۳۹۹] [۴۰۰] نیز نقل‌ شده‌ است‌. موضوع‌ این‌ سخنان‌عمدتاً اخلاقی‌است‌، از قبیل‌ تقوا ، [۴۰۱] اخلاص ‌، [۴۰۲] توکل ‌، [۴۰۳] شکر نعمت‌ ، [۴۰۴] [۴۰۵] توبه ‌، [۴۰۶] توصیه ‌به‌ کسب‌ دانش ‌، [۴۰۷] پرهیز از رذایلی ‌چون ‌پیروی ‌از هوای ‌نفس‌ [۴۰۸] و نفاق‌. [۴۰۹] [۴۱۰]

پاره‌ای ‌احادیث ‌طبی ‌نیز در علاج‌ برخی‌ بیماری‌ها از امام‌ نقل‌ شده ‌است. [۴۱۱] [۴۱۲] [۴۱۳] [۴۱۴] [۴۱۵] [۴۱۶] [۴۱۷] [۴۱۸]

راویان ‌و یاران‌ امام‌

راویان ‌احادیث‌ حضرت‌جواد علیه‌السلام‌ فراوان‌اند. شیخ‌طوسی‌ [۴۱۹] یکصد و شانزده‌تن ‌از آنان ‌را برشمرده‌ است‌؛ گرچه‌ فقط ‌تعدادی ‌از آنان‌ اصحاب ‌خاص‌ و معتمد بوده‌اند. [۴۲۰]

علی‌ بن ‌مهزیار اهوازی‌ ، ابوهاشم‌ داوود بن ‌قاسم ‌جعفری‌ ، عبدالعظیم‌ حسنی‌ ، احمد بن ‌محمد بَزَنطی ‌و علی‌ بن ‌اسباط‌ کوفی‌ ، از اصحاب ‌معتمد و ثقه ‌امام‌ بوده و، بیش ‌از دیگران‌ از وی‌ حدیث ‌نقل کرده‌اند. [۴۲۱] [۴۲۲] [۴۲۳] [۴۲۴] [۴۲۵] همچنیناحمد بن ‌ابی‌خالد [۴۲۶] و موفق‌ بن ‌هارون‌ [۴۲۷] ، هر دو از خادمان ‌امام‌، و عثمان‌ بن ‌سعید عَمْری [۴۲۸] و عمرو بن فرات‌ ، [۴۲۹] بابهای‌ حضرت‌ بوده، از وی‌ روایت‌ کرده‌اند.

در نگاه امام خمینی

امام خمینی، امام محمد بن علی، امام جواد (علیه‌السلام) را از امامان دوازده‌گانه و حجت خدا بر مردم و از پیشوایان هدایت‌کننده شمرده است[۴۳۶] و از امام جواد (علیه‌السلام) به نور ساطع یاد کرده و بر وی و پدران و فرزندان برگزیده ایشان درود فرستاده است.[۴۳۷] ایشان با استناد به روایتی روز چهارشنبه را متعلق به امام جواد (علیه‌السلام) شمرده و سزاوار دانسته است در تعقیب نماز صبح برای در امان ماندن از شیطان و نفس اماره به این امام تقرب جسته شود و برای قبول عبادت‌های ناقص به آن وجود مقدس شفاعت جسته شود.[۴۳۸]

امام خمینی امام جواد (علیه‌السلام) را از امامان نیکوکار و افراد خیراندیش شمرده و یادآور شده که امام رضا (علیه‌السلام) به فرزند خود سفارش کرد که خود را در معرض دیدار با فقرا قرار دهد و اطرافیان مانع از انفاق ایشان به نیازمندان نشوند.[۴۳۹]

امام خمینی یادآور شده است که امام جواد (علیه‌السلام) عقاید و علوم و معارف اسلام و اهل بیت (علیهم‌السّلام) را برای مردم بیان می‌کرد و با گفتگوهای شفاهی و از راه مکاتبه به پرسش‌های آنان پاسخ می‌داد[۴۴۰] و به شیعیان توصیه می‌کرد از کتاب‌های روایی امامان (علیهم‌السّلام) مراقبت کنند.[۴۴۱]

ایشان با اشاره به برخی از روایات، تصویر درست از خداوند و بیان صفات کمال حق برای مردم به برحذر داشتن خداوند از تشبیه به مخلوقات، از بیانات امام جواد (علیه‌السلام) بازگو کرده است.[۴۴۲] [۴۴۳]

تبعید امام به بغداد

مامون حضرت جواد (علیه‌السّلام) را بعد از شهادت پدر بزرگوارش امام رضا (علیه‌السّلام) به بغداد طلبید و دختر خود‌ ام الفضل را به تزویج حضرت درآورد. چرا که از طرفی امام را در کنترل خود داشت و از طرفی آمد‌وشد شیعیان را با حضرت زیر نظر می‌گرفت.
حضرت جواد (علیه‌السّلام) پس از اینکه به بغداد تشریف برد، از سوء معاشرت مامون در اذیت و آزار بود. از وی خواست که به حج بیت‌الله الحرام برود. وقتی حضرت به مدینه رسیدند در آنجا توقف کردند تا آنکه مامون در سال ۲۱۸ ق در هفدهم رجب مرد و برادرش معتصم به قدرت رسید.

چون معتصم از فضائل و کمالات حضرت امام جواد (علیه‌السّلام) مطلع شد، به واسطه حسد و ترس از اینکه حضرت در رشد تشیع در حرمین (مکه و مدینه) به مقصود برسند، در صدد برآمد که چاره‌ای بیندیشد. پس آن حضرت را به بغداد فرا خواند. حضرت امام جواد (علیه‌السّلام) چون قصد رفتن به بغداد نمودند، امام هادی (علیه‌السلام) را جانشین خود در مدینه کردند و در حضور اکابر شیعه و ثقات اصحاب خود نص صریح بر امامت آنحضرت نمودند و کتب علوم الهی و اسلحه و آثار پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و سایر پیامبران را به فرزند خود امام هادی (علیه‌السّلام) دادند و دل به شهادت داده و با فرزند گرامی خود وداع کردند و روانه بغداد شدند. در روز ۲۸ محرم سال ۲۲۰ هـ وارد بغداد شدند و معتصم در اواخر همین سال آنحضرت را به زهر کین شهید کرد.[۱۱] [۱۲] [۱۳]

دلیل ‌مسموم‌ شدن‌ حضرت‌ به‌ دست ‌ام‌فضل

ظاهراً رابطه ‌امام‌جواد علیه‌السلام‌ با ام‌فضل ‌چندان ‌گرم‌ نبوده ‌تا جایی ‌که‌ ام‌فضل ‌در نامه‌ای ‌به ‌پدرش‌ از کنیز گرفتن ‌امام ‌شکایت ‌کرده‌ ولی‌ مأمون‌ به‌ شکایت ‌او توجه‌ ننموده‌ و او را از شکایت ‌دوباره ‌منع‌کرده‌است‌. [۱۵۵] [۱۵۶] [۱۵۷]

پیش‌تر گفته ‌شد که‌ برخی‌ دلیل ‌مسموم‌ شدن‌ حضرت‌ به‌ دست ‌ام‌فضل ‌را همین‌موضوع‌ دانسته‌اند. [۱۵۸] ام‌فضل‌، پس‌ از وفات ‌امام‌، به ‌حرم‌ معتصم‌عباسی‌ پیوست‌. [۱۵۹] [۱۶۰] [۱۶۱] [۱۶۲] حضرت‌ از ام‌فضل ‌فرزند نداشت‌ و فرزندان‌ وی‌ از ام‌ولدی‌ به ‌نام ‌سمانه ‌بودند.

وفات‌ وشهادت امام جوادعلیه السلام

حضرت‌ جواد علیه‌السلام ‌در بغداد درگذشت‌. [۶۳] [۶۴] [۶۵] اغلب‌ منابع ‌زمان‌ وفات‌ وی ‌را اواخر سال‌۲۲۰ ذکر کرده‌اند. [۶۶] [۶۷] مسعودی[۶۸] [۶۹] ابن ‌خلّکان‌، وفیات الاعیان وأنباء ابناء الزمان، ج‌۴، ص‌۱۷۵. [۷۰] سال ‌وفات ‌ایشان ‌را ۲۱۹ ذکر کرده‌، ولیتستری [۷۱] این ‌قول ‌را صحیح‌ ندانسته ‌است‌. روز و ماه‌ وفات ‌امام‌، در پاره‌ای ‌منابع ‌پنجم ‌یا ششمذیحجه [۷۲][۷۳] [۷۴] [۷۵] [۷۶] و در برخی‌ دیگر آخر ذیقعده [۷۷] [۷۸] [۷۹] [۸۰] [۸۱] [۸۲] آمده ‌است‌. بدین‌ترتیب‌، عمر شریف ‌آن ‌حضرت ۲۵ سال‌ و اندی‌ بوده ‌است‌. [۸۳] [۸۴] [۸۵] [۸۶]

پس از مرگ مأمون، معتصم عباسی، امام جواد (ع) را به بغداد فراخواند[۸۹] معتصم عباسی از نظر هوش و ذکاوت به پای مأمون نمی‌رسید؛ از این جهت گروه‌های بسیاری علیه او سر به شورش برداشتند. وی گاه امام‌جواد (ع) را زیر فشار قرار می‌داد و گاه عرصه را برای حضرت باز می‌گذاشت و گاه علما را برای احتجاج با حضرت گرد می‌آورد؛ ولی همه کوشش‌های وی به ابراز منزلت و اظهار کرامت‌های حضرت انجامید؛[۹۰] از این‌رو نقشه قتل حضرت را کشید[۹۱] امام‌جواد (ع) در ذی‌القعده یا ذی‌الحجه سال ۲۲۰ق[۹۲] به دستور معتصم عباسی به دست جعفربن‌مأمون و ام‌الفضل همسر امام (ع)، مسموم شد و به شهادت رسید و در مقبره قریش بغداد به خاک سپرده شد[۹۳] جایی که اینک به کاظمین شهره است.

تحلیل امام‌خمینی از شهادت امام‌جواد (ع) آن است که پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصوم (ع)، دین را با سیاست و اجتماع در پیوند دانسته‌اند و سیاست بخشی از مسئولیت‌های مذهبی آنان بوده‌است. حبس، شکنجه، تبعید و مسموم‌شدن ائمه (ع) (ازجمله امام‌جواد (ع)) در جهت مبارزه سیاسی آن بزرگواران و شیعیان علیه حکومت‌های ستمکار بوده‌است.[۹۴]

امام‌جواد (ع) چهار فرزند به نام‌های علی (ع)، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۹۵] ایشان فرزند خود علی (ع) را به جانشینی خود معرفی کرد[۹۶] امام‌خمینی در سفر تبعید از ترکیه به عراق نخست به کاظمین برای زیارت موسی‌بن‌جعفر(ع) و امام‌جواد (ع) رفت و پس از چند روز اقامت در عصر جمعه ۱۶/۷/۱۳۴۴ راهی کربلا شد.[۹۷]

شهادت امام جواد علیه‌السلام

معتصم عباسی که از رشک بیش از حد و کم علاقه شدن ام فضل دختر مأمون به امام جواد علیه السلام آگاه بود، با همکارى جعفر پسر مأمون و برادر ام فضل و از راه حیله و نیرنگ، زمینه اى فراهم ساخت که ام فضل را تحریک و به قتل امام جواد وادار نماید. معتصم یا جعفر در آخرین روزهای ذی القعده سال ۲۲۰ قمری، سمى را در انگور رازقى تزریق کردند[۴۳] و براى ام فضل فرستادند و او نیز آنرا در کاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد علیه السلام نهاد. زمانیکه حضرت جواد علیه السلام از آن انگور میل فرمود، طولى نکشید که آن حضرت آثار زهر را احساس نمود و کم کم درد شدید برایشان عارض گردید و به سختى ایشان را رنجور ساخت. در آن حال آن زن نابکار پشیمان شده و گریه مى کرد. حضرت جواد علیه السلام فرمود: اکنون که مرا کشتى، این گریه ات دیگر براى چیست؟ به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى که قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى که درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى که پوشیده نماند.

امام جواد علیه السلام بر اثر شدت زهر، در ۲۵ سالگی در آخرین روز ماه ذی القعده همان سال، غریبانه و مظلومانه در بغداد به شهادت رسید.[۴۴] آن حضرت را پس از شهادتشان در مقبره قریش بغداد و پشت قبر مطهر جد مظلومش امام موسى بن جعفر (علیه السلام) -که هم اکنون معروف به کاظمین است- به خاک سپردند.

جنازه آن جناب را بعد از غسل و کفن آوردند و در مقابر قریش در پشت سر جدش امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) دفن نمودند. و بحسب ظاهر واثق بالله بر آنحضرت نماز خواند و لکن در واقع حضرت امام علی النقی از مدینه با طی‌الارض آمد و متصدی غسل و کفن و نماز و دفن پدر بزرگوارش شد.[۳۱]

نحوه شهادت امام جوادعلیه السلام

اغلب ‌منابع ‌کهن ‌به ‌صراحت‌ سخنی‌ از شهادت ‌امام‌ جواد علیه‌السلام ‌به ‌میان‌ نیاورده‌اند [۸۷] [۸۸] [۸۹] [۹۰] [۹۱] [۹۲] [۹۳] [۹۴] اما در کتاب‌ اثبات ‌الوصیه‌ ، منسوب‌ به ‌مسعودی [۹۵] ، درباره‌ مسموم‌ شدن ‌امام‌ به‌ دست‌ همسرش‌، ام‌ فضل‌، گزارش ‌مفصّلی ‌آمده‌ است‌. بنابراین‌ گزارش‌، ام‌فضل ‌به ‌تحریک‌ معتصم‌ عباسیو جعفر، برادر تنی ام‌فضل‌، و از روی‌ حسادتبه‌ همسر دیگر امام، امام‌ را مسموم‌ کرد، اما بعد پشیمان‌ شد. [۹۶] بنا بر روایاتی ‌دیگر، یکی ‌از وزرای‌ معتصم‌ به ‌دستور خلیفه، امام ‌جواد علیه‌السلام ‌را مسموم ‌کرد. [۹۷] [۹۸] برخی ‌نیز خبر مسمومیت ‌امام ‌را به ‌عنوان ‌قول ‌مرجوح‌ ذکر کرده‌اند [۹۹] [۱۰۰] [۱۰۱] اما شیخ ‌مفید [۱۰۲] و طبرسی[۱۰۳] تصریح‌ کرده‌اند که ‌این ‌موضوع‌ نزد آن‌ها به ‌اثبات ‌نرسیده‌ است‌. با اینکه‌ گفته‌ کسانی‌ چونکلینی ‌، مفید و طوسیرا در مورد مرگطبیعی ‌امام ‌نمی‌توان ‌نادیده‌گرفت‌، ولی ‌وجود قراینی‌ چون‌ جوان‌ بودن‌ امام‌، احضار وی‌ به ‌بغداد به ‌دستور معتصم‌ و فوت ‌ناگهانی‌اش‌ در آنشهر ، شهادت حضرت ‌را محتمل‌ می‌نماید. [۱۰۴] [۱۰۵] بر اساس‌ منابع ‌تاریخی ‌واثق‌، پسر معتصم‌، بر جنازه‌ امامنماز گزارد. [۱۰۶] [۱۰۷] [۱۰۸]

مدفن ‌حضرت‌ جواد علیه‌السلام ‌مقابر قریش ‌در بغداد، پشتقبر جدّش‌، موسی‌ بن ‌جعفر علیهماالسلام‌، است‌[۱۰۹] [۱۱۰] [۱۱۱] [۱۱۲] که ‌امروزه‌ کاظمین ‌نامیده ‌می‌شود. [۱۱۳] [۱۱۴]

در تفسیر عیاشی ذیل آیۀ شریفۀ «والسارق و السارقه...[۲۰] » چنین آمده است؛ زرقان دوست و ملازم ابن ابی داود (احمد بن ابی داوود که در عهد مامون و معتصم و واثق و متوکل قاضی بغداد بود.) می‌گوید: روزی ابن ابی داود از مجلس معتصم غمگین برگشت. علت غمگین بودنش را پرسیدم گفت امروز دوست داشتم که بیست سال پیش مرده بودم، گفتم چرا؟ گفت از جهت ابن جعفر محمد بن علی بن موسی که نزد امیرالمؤمنین معتصم اتفاق افتاد. گفتم چه شد؟ گفت دزدی آوردند که اقرار به دزدی کرده بود خلیفه خواست حد بر او جاری کند سپس علما و فقها را در مجلس جمع کرد و محمد بن علی را نیز حاضر کرد. سپس از ما پرسید که دست دزد را از کجا باید قطع کرد؟ من گفتم از مچ دست. دلیلش را پرسید، گفتم در آیه تیمم، خداوند می‌گوید: «فامسحوا بوجوهکم وایدیکم[۲۱] » و عده‌ای از اهل مجلس با من موافقت کردند و بعضی دیگر از فقها، گفتند باید دست را از مرفق (آرنج) باید برید. دلیل آن‌ها را هم پرسید گفتند به دلیل آیه وضو: «وایدیکم الی المرافق[۲۲] » بعد از آن متوجه محمد بن علی شد و گفت یا اباجعفر تو چه می‌گویی؟ اباجعفر گفت یا امیرالمؤمنین فقها در این مورد حرف زدند. گفت مرا با گفته ایشان کاری نیست آنچه تو می‌دانی بگو. حضرت فرمود یا امیرالمؤمنین مرا از این سؤال معاف‌ دار. معتصم گفت تو را به خداوند قسم می‌دهم به آنچه می‌دانی ما را آگاه کنی. حضرت فرمود: حال که مرا به خداوند قسم دادی، می‌گویم، که حاضران در سنت خطا کردند. حد دزد آن است که چهار انگشت او بریده شود. معتصم گفت دلیل این حرف چیست؟ فرمود به دلیل حدیث پیامبر که فرمود در سجده هفت عضو باید به زمین برسد پیشانی، کف دستان، زانوها و انگشت پاها، اگر دست دزد را از مچ یا آرنج قطع کنی دیگر کف دست باقی نمی‌ماند که با آن سجده کند و خداوند تعالی می‌فرماید: «و ان المساجد لله[۲۳] » «یعنی همین اعضای هفت‌گانه». معتصم تعجب کرد از این استدلال امام و امر کرد فقط انگشتان دزد را قطع کنند. ابن داود گفت قیامتم برپا شد و آرزو کردم که‌ ای کاش زنده نبودم.

زرقان می‌گوید: ابن داود بعد از سه روز نزد خلیفه رفت و گفت همانا خیرخواهی خلیفه بر من واجب است من چیزی می‌گویم که می‌دانم به سبب آن داخل آتش جهنم می‌شوم. معتصم پرسید که چیست؟ گفت خلیفه به خاطر امری از امور دین علما، وزراء، نویسندگان و لشکریان را جمع می‌کند و از آن‌ها جواب مسئله را می‌خواهد آن‌ها جواب مسئله را می‌گویند ولی خلیفه او کسی جواب می‌پذیرد که نصفی از آن جماعت او را امام و پیشوای خود می‌دانند و خلیفه را غاصب حق او می‌شمارند، در این موقع، معتصم رنگش متغیر شد و متوجه تذکر ابن ابی داود شد و گفت خدا تو را جزاء خیر دهد که مرا آگاه کردی.

روز چهارم یکی از نویسندگان وزیر خود را طلبید و به او امر کرد که حضرت را دعوت کند و زهر در طعام ایشان کند. آن وزیر حضرت را دعوت کرد، حضرت نپذیرفت و فرمود می‌دانید که من در مجالس شما حاضر نمی‌شوم، گفت: دعوت از شما به خاطر این است که هم می‌خواهم خانه خویش به مقدم شما متبرک نمایم، و هم شما را اطعام نموده باشم. هم‌چنین فلان وزیر آرزوی ملاقات شما را دارد و می‌خواهد که به صحبت شما مشرف شود. امام به منزل آن وزیر تشریف آورد، چون طعام آوردند و حضرت تناول فرمود اثر زهر در گلوی خود حس کرد، پس بلند شد و اسب خود را طلبید. صاحب‌خانه خواست که امام بماند، حضرت فرمود خارج شدن من از این خانه به نفع توست تا ماندن در اینجا، بعد از همان روز و شب مرغ روحش به بهشت برین پر کشید.[۲۴] [۲۵]

عاقبت قاتل

در کتاب عیون المعجزات آمده است که: چون حضرت جواد (علیه‌السّلام) وارد بغداد شد و معتصم ناکامی و انحراف‌ ام الفضل را از آنحضرت دید، او را طلبید و وی را بر قتل حضرت ترغیب کرد و زهری برای او فرستاد که در طعام آنحضرت بریزد. ‌ام الفضل انگور رازقی را زهرآلود کرده به نزد آن امام مظلوم آورد و چون حضرت از آن تناول نمود، اثر زهر در بدن مبارک حضرت ظاهر شد. ‌ام الفضل از کرده خویش پشیمان شد و به گریه و زاری پرداخت حضرت فرمودند: «حالا که مرا کشتی گریه و زاری می‌کنی؟ بخدا سوگند که به بلایی مبتلا خواهی شد که درمان نداشته باشد بعدها بیماری در وی ایجاد شد و هر چه اطباء معالجه کردند، فایده نداشت تا آنکه از حرم معتصم بیرون آمد و آنچه داشت از مال دنیا صرف مداوای آن بیماری کرد و چنان گرفتار شد که دست نیاز به سوی مردم دراز می‌کرد و با بدترین حال مرد.[۲۹]

مسعودی در اثبات الوصیه قریب به همین جریان را نقل کرده الا آنکه گفته معتصم و جعفر بن مامون هر دو‌ ام الفضل را واداشتند بر کشتن آن حضرت و جعفر بن مامون به سزای این کار در حال مستی در چاه افتاد و او را مرده از چاه بیرون آوردند.[۳۰]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ | 16:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مدایح امام جوادعلیه السّلام

شب ولادتِ دریایِ جـودِ جواد - رسد به گوش سماواتیان سرودِ جواد

قدم نهاد چون به جهان اوزکتمِ عدم - بسویِ عالمِ بالا بشد صعودِ جواد

***

امام جواد آن شهِ ملکِ جود - بود عالم علمِ غیب و شهود

تقی بود آن متّقی نور پاک - جواد است و جودش بود تابناک

***

پیشوای اهل ایمان مرکزِ تقوا جواد - مقتدای اهل ایقان کعبه دلها جواد

با شکوه مرتضی و فرّ و جاهِ مصطفی - قرّة العین نبی نور دلِ زهرا جواد

***

ای كویِ تو قبله ی مراد یا امامِ تقی - ای دادرس ما روز معاد یا امامِ تقی

گشته لقبت زفرطِ جود و احسان و عطا - مشهور و ملقّب به جواد یا امامِ تقی

***

دلها زقدم تو چه شاد است امشب - سیراب زچشمه ی مراد است امشب

بشگفته گلِ تقی شكوفه یِ باغ رضا - فرخنده ولادت تو ای جواد است امشب

***

تو روضه یِ رضوان رضائی ای امامِ جواد - سرحلقه ی خوبان خدائی ای امامِ جواد

درجود و كرم چو تو ندیده چشمِ دردنیا - نادیده كریمی چو شما ئی ای امامِ جواد

***

جز کوی تقی پناه دیگری برما نیست - نومید کسی ز فیض این درگا نیست

اوهست جواد و در جهان اسلام - مولودِ سخی چنین در این دنیا نیست

***

توحجّت برحق خدائی ای امامِ جواد – محبوبِ تمام اولیائی ای امامِ جواد

ای آنكه به یُمن قدمت دراین شب - دل روشنیِ امام رضا ئی ای امامِ جواد

***

میلادِ تقی نُهم امام آمده است - در کشور جود بار عام آمده است

تبریک فرشتگان به یُمنِ قدمش - هر دم صلوات است و هم سلام آمده است

***

این شامِ ولادتِ امیر دلهاست - اوهست جواد وهم تقی ابن رضاست

درشامِ ولادت او همگان خوشحالند - خوشحال ترین کس آن عزیزِ زهراست

***

شادیم که قلب شیعه شاد است امشب - اوضاعِ جهان وفق مراد است امشب

درهاى بهشت اندراین شب شده باز - زیرا که ولادتِ جواد است امشب

***

میلاد تقى نهم امام است ای دوست - دربارِجواد، بار عام است ای دوست

برمقدمِ او مدام گویم صلوات - چون وقتِ سلام و صلوات است ای دوست

***

باز است بروی خلق باب برکات - ازبهر نجات آمده کشتی نجات

دست من و دامانِ جواد ابن رضا - بر روی جواد و پدرِ او صلوات


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ | 16:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

دهم ماه رجب روزمیلادِ جواد(ع)

یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

دهمِ ماهِ رجب روزِ میلادجواد - روزمیلاد امامِ تقی و پاك نهاد

یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

پدرش امامِ هشتم آقا سلطانِ خراسان - مادرش سبیكه یِ نوبیّه وبنده یِ یزدان

جدّاوبودمحمّد(ص)جدّه اش حضرتِ زهرا - بهترین خلقِ خدابوده وهستند بدوران

نام پاك اومحمّد لقبش بُوَد جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

نهمین حجّت یزدان تقی است وهم جواداست - اوچوجدّخودمحمّد ص تقی وپاك نهاداست

بینِ نسلِ بنی آدم نبود مثالِ اینان - مادردهرچواینان پسری چنین نزاداست

همگان پاك ومطهّر مَظهَرجودوجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

روزمیلادومدینه همگان شادوغزل خوان - دربیوتِ آلِ هاشم همه خرّم همه خندان

گِردِگهواره یِ آقا همه خرّم همه خوشحال - به فلك حوروملك شدهمه درجشن وچراغان

چونكه آمده بدنیا پسری پاك نهاد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

همه تبریك بگوئیدبه شهِ طوس وخراسان - همگان شادی نما ئید الا ای مردم ایران

منزل امام هشتم شادی است وغرقِ نوراست - حرمِ امام هشتم پایتختِ دین وایمان

بگوئید همه مبارك قدم آقا جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

همگان حاجت خودرا طلبیدازاوجواداست - همگان مرادخودراطلبیدباب المراداست

بگوئیدامام رضاجون آقاجون جونِ جوادت - حاجتِ مارا رواكن آقا جون كَمِش زیاداست

قَسَمت میدیم به آنكه لقبش هست جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

روزِمیلادِجوادوكاظمین آرزویِ ماست - نجف وكرببلاهم دائمًا گفتگوی ماست

باقری ودوستانت تشنه یِ آبِ فراتند - آب مهرتوآقاجون زِ ازل درسبویِ ماست

حاجت مارا رواكن آقاجون امام جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد

سروده درسال89

اِمامِ جواد آن شهِ مُلکِ جود

اِمامِ جواد آن شَهِ مُلکِ جود - بُوَد عالِمِ عِلمِ غیب و شُهود

تَقی بود آن متّقی نورِ پاک - جواد است و جودَش بُوَد تابناک

اِمامِ نُهُم بَعدِ بابَش رضا - جواد است و سِبطِ علی مرتضی

جواد است و دارای جود و کَرَم - نهاده است اینَک به دنیا قَدَم

شده شیعه شادان زِ میلادِ او - شده شاد، هر شیعه با یادِ او

سبیکه شده شاد از این وَلُود - که بر او زِ ما باد، اینَک درود

رضا هَم زِ نوزادِ خود گشته شاد - که شُد گاهِ میلادِ طفلش جواد

جواد آمده چون به دنیا کنون - رضا گشته گهواره جنبان کنون

جواد است و جودش به مامون رَسَد - چو باران که در دشت و هامون رَسَد

چومامون شُد اِیمن به حِرزِ جواد - از این حِرز او گشت مسرور و شاد

همه شاد اِینَک به یادِ تَقی - بِجُز حاسِدان و عَدویِ شَقی

تو ای باقری باش خوشحال و شاد - که آمد به دنیا امامِ جواد

سروده ولادت امام جواد علیه السلام زمستان 1401

پیشوایِ اهلِ ایمان مرکزِ تقوا جواد

پیشوایِ اهلِ ایمان مرکزِ تقوا جواد - مقتدایِ اهلِ ایقان کعبه یِ دلها جواد

قُرّةُ العینِ نبی با فَرّ و جاهِ مُصطفی - نورِ زهرا بود در او با شکوهِ مُرتضی

در دَهِ ماهِ رجب گشته است میلادِ تقی - در مدینه از سبیکه مامِ پاک و مُتَّقی

گشت مولودِ رجب در خانه یِ هشتم امام - هَم براو هَم بابِ او هر صبح و شام از ما سلام

شد چراغان از قُدومش مشهد و باب الجواد - گشته زین میلاد اینک شیعیان خوشحال و شاد

باب او باشد علی موسی الرِّضا سلطان طوس - آنکه باشد در خراسانش ملائک پای بوس

مادرِ او بُد سَبیکه یا که دُرَّه و خیزران - همسرِ پاکِ رِضا ریحانه ای در آن زمان

او که باب و جَدِّ و اَجدادش اِمام اِبن اِمام - علم و تقوا، جود و بخشش، شد در او تام و تمام

او جَواد است و زُکِی، مُختار و مَرضِی، مُتَّقِی - مُنتَجَب بود و رَضِی وَ هَم مُحَمَّد، هَم تَقی

او که در نُه سالگی گشته اِمامِ مسلمین - شد ولِیِّ امرِ آن دوران، رضا را جانشین

او که عِلمِ انبیا و اولیا را جامع است - او که هر تحریف را از دین و قرآن مانع است

او که مأمون را زِ عِلمش مات و حیران کرده است - او که یحیَی، اِبنِ اَکثَم را پشیمان کرده است

او به یک مجلس جواب هر سؤالی را داده است - او که بهرِ رفعِ شبهه هر زمان آماده است

او به یک مجلس که شد آماده یِ گفت و شنفت - پاسخ یحیی بن اکثم را بدون مکث گفت

اوکه طَیُّ الارض دارد از مدینه تا به طوس - او که میباشد ملائِک حضرتش را پای بوس

او که شد یارِ اباصلت و بدادِ او رسید - داد از زندان نجاتش، دیگر او را کَس ندید

اوکه در هشت سالگی بعد از پدر گشته امام - بعد بابا شد امام و رهبرِ کُلِّ اَنام

هفده سال او امام شیعیان بُد آن زمان - او امامت کرد بهرِ مسلمین و مؤمنان

باقری حِرزِ جواد است رافِعِ هَردرد و غَم - خواه از جُودِ جواد ای باقری اِینَک نَه کَم

سروده ولادت امام جواد علیه السلام زمستان 1401

مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

وبلاگ اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

کانال یار خراسانی

https://splus.ir/yarekhorasanirahabar


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ | 16:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

فرمان رهبر معظم انقلاب به دستگاه‌های تبلیغاتی و فرهنگی، وزارت ارشاد، صداوسیما و فعالان فضای مجازی

توهم اقتدار دشمن را بشکنید

رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح دیروز در سالروز قیام ۱۹دی ۱۳۵۶ مردم قم، در دیدار هزاران نفر از مردم این شهر، ۴۶سال محاسبات و سیاست‌های غلط آمریکا در قبال ملت ایران را استمرار همان خطای محاسباتی آمریکایی‌ها در تحلیل قیام تاریخی ۱۹دی خواندند و با اشاره به ضرورت درس‌آموزی از قیام ۱۹دی، تلاش «بی‌وقفه، پرحجم و مؤثر» رسانه‌ها و فعالان مجازی برای «پاره کردن پرده توهم اقتدار دشمن و مصونیت‌ بخشی به افکار عمومی» و تمرکز کامل مسئولان بر منافع ملت و کشور در هر تصمیم و اقدام اقتصادی و فرهنگی را نیازهای جدی امروز برشمردند و گفتند: همه باید با امید و تلاش روزافزون، به حرکت ملی به‌سمت تحقق اهداف اقتصادی و غیراقتصادی ادامه دهیم.
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای، قیام ۱۹دی مردم مؤمن و شجاع قم را از قله‌های تاریخ کشور و همچون همه ایام‌ا...، حاوی درس‌ها و عبرت‌های مختلف دانستند و گفتند: مهم‌ترین درس آن روز این است که نشان می‌دهد آمریکا، چه ایرانی را می‌پسندد و آرزو دارد.
رهبر معظم انقلاب با اشاره به سفر کارتر، رئیس جمهور وقت آمریکا، در دهم دی ۵۶ به تهران و تعاریف دروغین او از محمدرضا و توصیف ایران پهلوی به «جزیره ثبات»، افزودند: ایرانِ۵۶ که کارتر مطلوب آمریکا می‌دانست، از لحاظ سیاست خارجی تابع محض آمریکایی‌ها و تأمین‌کننده منافع آن‌ها، از لحاظ سیاست داخلی شاهد سرکوب شدید همه جریان‌های مخالف و حتی متفاوت با رژیم، از لحاظ اقتصادی دارای درآمد هنگفت فروش نفت اما به‌شدت طبقاتی، از لحاظ علم و فناوری عقب‌‌مانده و از لحاظ فرهنگی کشوری بود که فرهنگ فساد و بی‌حیایی و ابتذال غربی هر روز در آن در حال گسترش بود.
رهبر معظم انقلاب تأکید کردند: قیام ۱۹دی، «ایرانِ مطلوب آمریکایی‌ها» را از چنگال آن‌ها بیرون آورد اما آمریکا همچنان در آرزوی آن ایران است که البته همان‌طور که کارتر این آرزو را به گور برد، دیگر آمریکایی‌ها هم به گور می‌برند.


آشکارشدن خطای محاسباتی آمریکا
ایشان دومین درس قیام ۱۹دی را آشکارکردن خطای محاسباتی آمریکا و اثبات ناتوانی آن‌ها در درک واقعیات ایران دانستند.
رهبر انقلاب افزودند: کسانی‌که به ظواهر آمریکا دل می‌بندند و عظمت خدا و ملت ایران را از یاد می‌برند به این نکته توجه کنند که فقط ۹روز پس از تعریف و تمجید کارتر از «جزیره ثبات» آمریکایی‌ها، قیام قمی‌های پیشتاز، نشان داد آمریکا چقدر در فهم مسائل ایران عقب‌مانده و غافل است.
ایشان پیروزی انقلاب اسلامی از دل «مهم‌ترین سنگر استکبار» را به پرورش حضرت موسی(ع) در کاخ فرعون تشبیه کردند و افزودند: آمریکایی‌ها خواب ماندند و انقلاب عظیم اسلام از دل قلعه مستحکم منافع آن‌ها جوشید؛ همچنان‌که فرعون نیز غافل بود که حضرت موسی(ع) در خانه او در حال رشد و پرورش است.


استمرار خطاهای دستگاه محاسباتی آمریکا در قبال ایران
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای با اشاره به استمرار خطاهای دستگاه محاسباتی آمریکا در قبال ایران در ۴۶سال گذشته، افزودند: کسانی‌که مرعوب سیاست‌های آمریکا هستند، مرعوب نباشند و به این نقطه‌ضعف اساسی و مستمر رژیم ایالات متحده، توجه کافی کنند.
رهبر معظم انقلاب در تشریح برخی سیاست‌های غلط و بی‌نتیجه آمریکا در قبال ملت ایران، به بحث تحریم اشاره کردند و گفتند: آن‌ها در تحریم، به زانو درآوردن اقتصادی ایران را هدف گرفتند اما ملت ایران در تحریم، در علم و فناوری بیشترین پیشرفت را کرد و جوانان آماده به‌کارش در عرصه‌های مختلف به میدان آمدند.
ایشان افزودند: تحریم، ضررهایی به کشور زد اما نتوانست اهداف آن‌ها را محقق کند که ان‌شاءا... ملت ایران روزی به حساب این ضررها هم خواهد رسید.


لزوم مصونیت افکار عمومی در قبال تبلیغات دشمن
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای پیروزی انقلاب را ایجاد تَرَک در دیوار بتنی استکبار و متزلزل شدن حصار غرب خواندند و افزودند: درس دیگر قیام ۱۹دی این است که باید افکار عمومی خود را در قبال تبلیغات دشمن مصونیت دهیم.
ایشان هدف انتشار مقاله‌ای موهن علیه امام خمینی(ره) در یکی از روزنامه‌های دی۱۳۵۶ را نتیجه توجه و استفاده آمریکایی‌ها و رژیم پهلوی از ابزارهای نرم‌افزاری دانستند و گفتند: آن‌ها می‌خواستند «ذوالفقار زبانِ» امام خمینی(ره) را که از کنار مرقد مطهر امیرمومنان(ع) به دل‌های مردم امید و گرما می‌داد، از بین ببرند اما قمی‌ها با هوشیاری و بی‌اعتمادی به تبلیغات آمریکا و پهلوی، آن حرکت را ناکام گذاشتند.
رهبر انقلاب با اشاره به افزایش هزاران برابری استفاده آمریکایی‌ها از نرم‌افزار تبلیغ برای تثبیت نتایج استفاده از سخت‌افزارها گفتند: در غزه ده‌ها هزار انسان را قتل‌عام کردند اما نتوانستند مقاومت را با سخت‌افزار از بین ببرند. در لبنان نیز شخصی مانند سید حسن نصرا... و دیگر فرماندهان را شهید کردند اما حزب‌ا... از بین نرفت و نخواهد رفت.
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای کار تبیینی و تبلیغی را شاخصی بسیار مهم خواندند و گفتند: دشمن با دروغ‌پردازی، فاصله انداختن بین واقعیت با فکر و تصور مردم و روش‌های دیگر، در تلاش برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی است و امروز صداوسیما، وزارت ارشاد، همه دستگاه‌های تبلیغاتی-فرهنگی و فعالان فضای مجازی باید پرده توهم اقتدار دشمن را پاره کنند و افکار عمومی را در برابر دروغ‌ها، تهدیدات و تحریف‌های او مصون کنند.
رهبر معظم انقلاب با اشاره به اینکه ذات استکبار تغییری با گذشته آن نکرده است، گفتند: کسی خیال نکند آمریکا و رژیم صهیونیستیِ امروز با آن روز متفاوت‌اند البته روش‌ها و ابزارهای آن‌ها هزار برابر متنوع‌تر و گسترده‌تر شده است که در مقابل، ما هم باید هزار برابر، هوشیارتر و بادقت‌تر عمل کنیم.ایشان ایمن‌سازی افکار عمومی را ضروری دانستند و افزودند: کلید قضیه این است که حرف دشمن را باور نکنیم. بدانیم آنچه دشمن در تبلیغات خود برای اثرگذاری بر افکار عمومی مطرح می‌کند فریب‌کارانه و دروغ است و بی‌درنگ آن را رد کنیم.حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنانشان، ایران را قله‌ای راهبردی در دنیا به دلیل برخورداری از موهبت‌هایی ارزشمند همچون امکانات طبیعی و نیروی انسانی پیشرفته‌تر از متوسط دنیا و قرار داشتن در موقعیت جغرافیایی خوب و جغرافیای سیاسی حساس برشمردند و افزودند: ایران از حدود هشتاد سال قبل به مدت چند دهه متعلق به آمریکا بود اما انقلاب اسلامی کشور را از مشت آمریکا خارج کرد و به همین علت است که تلخ‌کامی آن‌ها از انقلاب، فراموششان نمی‌شود.


کینه آمریکا از انقلاب اسلامی، کینه شتری است
ایشان با اشاره به سخنان برخی افراد مبنی بر اینکه چرا جمهوری اسلامی با وجود ارتباط با کشورهای اروپایی و دایربودن سفارت آن‌ها در ایران، حاضر به مذاکره و ارتباط با آمریکا نیست، گفتند: ایرانِ قبل از انقلاب، تحت تملّک آمریکا بود که انقلاب اسلامی باعث شد آن ثروت عظیم سیاسی و اقتصادی از قبضه آمریکایی‌ها خارج شود، بنابراین کینه آن‌ها از انقلاب شتری است و این تفاوت زیادی با کشورهای اروپایی دارد.
رهبر انقلاب، ناکامی آمریکا در پس گرفتن ایران با وجود هزینه‌های سنگین در ۴۶سال گذشته را علت دیگر کینه آن‌ها از ملت ایران و جمهوری اسلامی خواندند و افزودند: آمریکا در این کشور شکست خورده و درصدد جبران آن شکست است؛ بنابراین هر چه بتواند با مردم ایران دشمنی می‌کند.


تصمیم‌گیران، ملاحظه منافع آمریکا و صهیونیست‌ها را نکنند
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای، یکی از خواسته‌های استکبار و در رأس آن دولت آمریکا از همه کشورها از جمله از مسئولان جمهوری اسلامی را رعایت‌کردن منافع و ملاحظات آن‌ها در طراحی مسائل گوناگون خواندند و با تأکید بر اینکه تن دادن به این توقع بیجای آمریکا، تهدید مردم‌سالاری و جمهوریت در کشور است، گفتند: مردم به مسئولان رأی داده‌اند که منافع آن‌ها را محقق کنند نه منافع آمریکا را؛ بنابراین تصمیم‌گیران در مسائل اقتصادی مانند تورم، تولید، ارز و مسائل فرهنگی از جمله حجاب، در تصمیمات خود فقط به منافع ملت ایران و جمهوری اسلامی توجه کنند و به هیچ‌وجه منافع آمریکا و صهیونیست‌ها را ملاحظه نکنند؛ زیرا آن‌ها از بن دندان با ملت ما و جمهوری اسلامی دشمن‌اند و آرزویشان ویرانی ایران است.


خرسندی رهبر معظم انقلاب از مواضع شجاعانه رئیس جمهور
رهبر انقلاب با ابراز خرسندی از مواضع صریح، قاطع و شجاعانه رئیس‌جمهور کشورمان علیه رژیم صهیونیستی و پشتیبانی‌های آمریکا از جنایات صهیونیست‌ها گفتند: این مواضع دل مردم را شاد کرد.
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای با تأکید بر اهمیت زنده‌نگه داشتن مسئله امید در مقابل فعالیت دشمن برای مأیوس کردن جوانان، گفتند: ما باید به هدایت و کمک الهی و به نیروی خدادادی ملت‌ها، امیدوار باشیم و مهم‌ترین هدف همه فعالان حوزه تبلیغات و صاحبان سخن باید زنده کردن امید در دل‌ها و پرهیز از بیان سخنان ناامیدکننده باشد.
ایشان پیام امام بزرگوار از نجف پس از حادثه ۱۹دی و بشارت پیروزی به ملت ایران را نمونه‌ای از توجه فراوان امام به اهمیت امید دانستند و خاطرنشان کردند: چه کسی آن روز که امام(ره) نوید پیروزی نهضت را داد، باور داشت انقلاب پیروز می‌شود و قدرتی بزرگ و خط‌شکن همچون جمهوری اسلامی در این منطقه از جهان سر بر خواهد آورد که جلو بسیاری از تجاوزها و اهداف خباثت‌آلود غرب را بگیرد؟ و چه کسی باور می‌کرد، روزی فرابرسد که در کشورهای غربی و حتی خود واشنگتن پرچم آمریکا به آتش کشیده شود؟


رشد اقتصادی 8درصد امکان‌پذیر است
رهبر انقلاب، افق مسائل اقتصادی کشور را نیز در نگاه کارشناسان و افراد مطلع از واقعیات، امیدوار‌کننده خواندند و افزودند: برخی افراد تحقق سیاست‌‌هایی مانند رشد اقتصادی 8درصد را ناممکن می‌دانند، در حالی که در نمایشگاه فعالان اقتصادی که چندی قبل رئیس‌جمهور نیز از آن دیدن کرد، گفته و ثابت شد که تحقق رشد 8درصد بدون احتیاج به خارج، امکان‌پذیر است و رئیس‌جمهور هم حرف آن فعالان و کارشناسان را تکرار کرد.
ایشان لازمه ثمر دادن امید را تلاش و پشتکار دانستند و افزودند: باید با امیدواری و تلاش، لوازم پیشرفت کشور را تأمین کنیم.


مسئله فلسطین نباید کم‌رنگ شود
حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای در پایان سخنانشان با تأکید بر اینکه حوادث منطقه از جمله سوریه نباید موجب کم‌رنگ‌شدن مسئله فلسطین شود، گفتند: مایه اصلی مقاومت، ایستادگی در مقابل حرکت خباثت‌آلود رژیم صهیونی است.
ایشان با تأکید بر «زنده ماندن و روز به روز قوی‌تر شدن مقاومت»، گفتند: ما از مقاومت در غزه، کرانه باختری، لبنان، یمن و در هر نقطه‌ای که مقابل رژیم صهیونیستی ایستادگی و مقاومت کند، حمایت می‌کنیم.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ | 16:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حرم مطهر رضوی در شب میلاد جوادالائمه(ع) گل‌باران است

حرم مطهر رضوی در شب میلاد جوادالائمه(ع) گل‌باران می‌شود

حرم مطهر رضوی در شب میلاد حضرت جوادالائمه(ع)، با حضور زائران و مجاوران، گل‌باران می‌شود.

به گزارش شهرآرانیوز، هم زمان با شب میلاد حضرت جوادالائمه (ع)، جمعی از دلدادگان خاندان عصمت و طهارت (ع) با حضور در حرم مطهر رضوی صحن و سرای این آستان مقدس را، گل‌باران می‌کنند.

در این مراسم باشکوه که شامگاه جمعه ۲۱ دی بعد از نماز مغرب و عشا برگزار می‌شود، زائران و مجاوران حضرت رضا (ع) پس از اجتماع در عرصه میدان شهدا، درحالی‌که شاخه‌های گل در دست دارند، برای تبریک میلاد حضرت جوادالائمه (ع) و گل‌باران صحن و سرای حرم مطهر رضوی، به سمت این آستان مقدس حرکت می‌کنند.

گفتنی است، برگزاری این مراسم همراه با زمزمه سرود‌های شادی، نورافشانی و برپایی ایستگاه‌های پذیرایی برای استقبال از زائران حرم مطهر رضوی، همراه خواهد بود.

ویژه‌برنامه‌های میلاد امام جواد(ع) در حرم مطهر رضوی اعلام ش ...

ویدئو | نهمین نور خانواده عشق؛ ویژه ولادت امام جواد (ع)

ویژه‌برنامه‌های میلاد امام جواد(ع) در حرم مطهر رضوی اعلام شد

تولیت آستان قدس رضوی در دیدار با نخست‌وزیر عراق: زیارت از مؤلفه‌های مهم روابط ایران و عراق است

نشست اعلام برنامه‌های ولادت امام جواد (ع) برگزار شد| «مولود بابرکت» شعار روز ولادت فرزند امام رضا (ع)

ویدئو | نهمین نور خانواده عشق؛ ویژه ولادت امام جواد (ع)

حرم مطهر رضوی در شب میلاد جوادالائمه(ع) گل‌باران می‌شود

ویژه‌برنامه‌های میلاد امام جواد(ع) در حرم مطهر رضوی اعلام شد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ | 16:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

بیانات در دیدار مردم قم

در سالروز قیام نوزدهم دی ۱۳۵۶

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خوشامد عرض میکنم به همه‌ی برادران و خواهران عزیزی که از قم تشریف آورده‌اید و این فضای حسینیّه‌ی ما را با نفَس گرم خودتان، با دل نورانی خودتان، با یاد شهیدان عزیز خودتان، منوّر و معطّر کرده‌اید. علاوه‌ی بر مناسبت نوزدهم دی ــ که مناسبت مهمّی است و درباره‌اش عرض خواهم کرد ــ نفْس دیدار با مردم مؤمن، شجاع، فعّال قم برای ما ارزشمند است. از خدای متعال میخواهیم که این مردم عزیز را همیشه در سایه‌ی تفضّلات خود و الطاف خود محفوظ و موفّق بدارد.

بزرگداشت حادثه‌ی نوزدهم دی ۵۶ از دو نظر لازم و ضروری است: اوّلاً از این نظر که روز نوزدهم دی سال ۵۶ یکی از قلّه‌های تاریخ کشور ما است؛ یعنی هر کسی در آینده به تاریخ کشور نگاه کند، یکی از برجسته‌ترین نقاط این تاریخ، همین روزی است که شما به مناسبت آن در اینجا اجتماع کرده‌اید؛ چون این روز بود که یک حرکت عظیمی را در کشور به راه انداخت و این حرکت عظیم به یک انقلاب عظیمی منتهی شد که دنیا را تکان داد، نقشه‌ی سیاسی دنیا را تغییر داد؛ [لذا] قلّه است. جهت دوّم برای لزوم پاسداشت نوزدهم دی این است که ما باید از نوزدهم دی درس بگیریم. این حوادث، این ایّام‌الله، برای درس گرفتن هستند؛ هم درس بگیریم، هم عبرت بگیریم. لذاست که این اجتماع هر ساله‌ی شما ــ چه اینجا، چه در خود قم ــ یک حرکت لازم و معتبر و ان‌شاءالله اثربخشی است. من در این بخش دوّم، یعنی درسها و عبرتهای مربوط به حادثه‌ی نوزدهم دی، چند مورد را یادداشت کرده‌ام که به شما عرض کنم.

یک مورد این است که رژیم آمریکا و استکبار جهانی چگونه ایرانی را می‌پسندیدند. امروز هم که شما می‌بینید هر کسی از یک گوشه‌ای ــ داخل، خارج ــ یک حرفی میزند، بدانیم آمریکا ایران را چه جور می‌پسندد و چه جور آرزو میکند، چه جور میخواهد؛ این را در این مسائل مربوط به قضیّه‌ی قم میشود فهمید.

چند روز پیش از نوزدهم دی،(۱) کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، تهران بود؛ در یک جلسه‌ی رسمی بنا کرد از محمّدرضا تعریفهای مبالغه‌آمیز کردن و گفت ایران، امروز، به برکت این آقا جزیره‌ی ثبات است؛ یعنی ایران سال ۵۶ در چشم رئیس‌جمهور آمریکا یک ایران مطلوب به حساب می‌آمد. ایران سال ۵۶ چه جوری بود؟ من حالا سه چهار مورد از شاخصها را عرض میکنم.

از لحاظ سیاست خارجی، مطیع محض آمریکا بود. آن روز بیش از پنجاه هزار مستشار نظامی آمریکا در ایران حضور داشتند در ارتش و بیرون ارتش و دستگاه‌های اطّلاعاتی و دیگر دستگاه‌ها که با پول ایران، از خزانه‌ی ایران حقوق میگرفتند و آن‌طوری که تحقیق کردند، پولی که این مستشارها میگرفتند از مجموعِ بودجه‌ی آموزش‌وپرورشِ آن روز بیشتر بود؛ این یک نمونه‌ است. کار سیاست خارجیِ رژیمِ مطلوبِ آمریکا این بود که مطیع محض باشد و منافع آمریکا را و منافع رژیم صهیونیستی را تأمین کند. حالا خدا خواست، انقلاب شد وَالّا اگر حادثه‌ی انقلاب پیش نمی‌آمد، تا چند سال بعد از‌ آن، همه‌ی دشتهای حاصلخیز کشور مثل دشت قزوین ــ که در اختیار صهیونیست‌ها قرار گرفت ــ در اختیار آنها قرار میگرفت. این دشت قزوین داده شد به صهیونیست‌ها. کار سیاست خارجی این بود. این سیاست خارجی.

سیاست داخلی؛ سیاست داخلی رژیم عبارت بود از سرکوب مطلق هر حرکتی در داخل کشور؛ دیکتاتوری شدید. همه‌ی مجموعه‌هایی که داعیه‌ی مبارزه‌ی با نظام آن روز ــ رژیم سلطنتی ــ را داشتند، با فشار و سرکوب رژیم منزوی شده بودند؛ از جبهه‌ی ملّی بگیرید ــ که جبهه‌ی ملّی یک مجموعه‌ی سیاسی‌ای بودند، سیاسی‌کار بودند ــ تا نهضت آزادی؛ یک سر قضیّه اینجا، تا چریکهای فدائی خلق که کمونیست بودند و مسلّح بودند و در جنگلها بودند، همه سرکوب شده بودند. من به شما عرض بکنم که جز حرکت تابع امام بزرگوار ــ حرکت دینی و نهضت دینی که فعّال بود در سرتاسر کشور، از [سال] ۵۳ و ۵۴ به بعد تا [سال] ۵۶ و تا پیروزی انقلاب ــ هیچ سازمانی، هیچ تشکیلاتی در سطح کشور وجود نداشت که بتواند حرفی بزند، اعتراضی بکند؛ همه را سرکوب کرده بودند. این سیاست داخلی رژیم بود.

اقتصاد کشور؛ آن روز جمعیّت کشور حدود ۳۵ میلیون [نفر] بود. روزی نزدیک به شش میلیون بشکه نفت میفروختند ــ توجّه دارید مبالغ را! ــ ما امروز وقتی که یک میلیون و پانصد هزار بشکه نفت میفروشیم، دولتهایمان افتخار میکنند. آن روز نزدیک به شش میلیون بشکه نفت میفروختند، صادر میکردند، پولش می‌آمد داخل کشور و میرفت در جیب یک طبقه‌ی خاص؛ شکاف طبقاتی در کشور به شکل هولناکی خودش را نشان میداد. این ضریب جینی که اهل اقتصاد میدانند که شاخص شکاف طبقاتی است، در دوران آنها ۵۱ درصد بود، یعنی بالاترین رقم! این شکاف طبقاتی بین مردم. طبقات فقیر رهاشده [بودند]؛ پول کشور صرف کشور نمیشد، صرف مردم نمیشد، صرف آبادانی نمیشد، صرف راه‌های درست نمیشد؛ سطح زندگی مردم پایین [بود]. این هم از اقتصاد.

[از لحاظ] علم و فنّاوری؛ کشور از عقب‌افتاده‌ترین کشورهای دنیا در علم و در فنّاوری بود؛ در ردیفهای آخر، [بین] کشورهای عقب‌افتاده‌ [بود]. علم و فنّاوری ما این بود.

از لحاظ فرهنگی؛ گسترش فساد و ابتذال، دوری روزافزون از ارزشهای اخلاقی و دینی و مذهبی، ترویج فرهنگ غربی، ترویج بی‌حیائی به طور روزافزون در کشور، حتّی بیش از کشورهای اروپایی، که آن روز قضاوت کسانی از خودهایشان در مطبوعات ما همین بود که اینجا وضع زنهای کشور در پوشش و لباس و حجاب و حیا و مانند اینها از کشورهای اروپایی بدتر است! این هم وضع فرهنگی.

خب، ایران این بود؛ آن وضع سیاستش، آن داخلی‌اش، آن خارجی‌اش، آن اقتصادش، آن علمش، آن فرهنگش، این [ایران] را رئیس‌جمهور آمریکا می‌پسندید و تعریف میکرد و تمجید میکرد و محمّدرضا را به خاطر ایجاد یک چنین ایرانی بالا میبرد که حتّی خودهایشان هم میگفتند ــ دُوروبَری‌هایش ــ که نطق او مبالغه‌آمیز بود، امّا این مبالغه را کرد. اینها برای ایران این [وضع] را دوست داشتند، این را آرزو میکردند؛ امروز هم برای کشور این را آرزو میکنند؛ کارتر این آرزو را به گور برد، اینها هم این آرزو را به گور خواهند برد.

درس دوّم از حادثه‌ی نوزدهم دی: خطای محاسباتی دستگاه آمریکا. این کسانی که به ظواهر آمریکا دل میبندند و عظمت معنوی ملّت خودشان را از یاد میبرند، خدا را از یاد میبرند و آمریکا در نظرشان جلوه میکند، توجّه کنند: «خطای محاسباتی آمریکا». روز دهم دی سال ۱۳۵۶، کارتر آمد اینجا، نطق کرد و تمجید کرد و سفارش کرد و گفت اینجا «جزیره‌ی ثبات» است و مانند اینها، روز نوزدهم دی، یعنی نُه روز بعد از آن، حادثه‌ی قم اتّفاق افتاد؛ خطای محاسباتی [داشتند]. این‌جور میفهمیدند و این‌جور غلط محاسبه میکردند. مردم قم هم به نیابت از ملّت ایران قیام کردند؛ مردم قم با انگیزه‌ای آمدند وارد میدان شدند که آن انگیزه، در سرتاسر کشور وجود داشت؛ بعد نشان داده شد و همه دیدند. آن روز قمی‌ها بودند که توانستند پیشرو این حرکت بشوند و نشان بدهند.

انقلاب اسلامی از دل مهم‌ترین سنگر استکبار بیرون آمد؛ این خطای محاسباتی آمریکا است؛ آنها فکر نمیکردند: وَ ظَنُّوا اَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللهِ فَاَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا.(۲) مثل حضرت موسیٰ؛ حرکت موسوی در دل خانه‌ی فرعون و کاخ فرعون آغاز شد که به نابودی کاخ فرعون و فرعونیان انجامید. اینجا ایرانِ دوران پهلوی، قلعه‌ی مستحکمِ منافعِ آمریکایی بود؛ از دل این قلعه بود که انقلاب بیرون آمد و جوشید؛ و آمریکایی‌ها نفهمیدند و آمریکایی‌ها فریب خوردند و آمریکایی‌ها خواب ماندند و آمریکایی‌ها غافل شدند؛ خطای محاسباتی آمریکا یعنی این. بعد از آن هم تا امروز، در طول این چند دهه، آمریکایی‌ها غالباً در مورد مسائل ایران دچار خطا شدند، اشتباه کردند. مخاطب این حرف من، بیشتر، آن کسانی هستند که مرعوب سیاستهای آمریکایند: مرعوب نباشند.

آمریکایی‌ها در این چهل و چند سال، در اغلب سیاستهایی که علیه جمهوری اسلامی به کار بردند اشتباه کردند. مثلاً تحریم کردند؛ برای چه تحریم کردند؟ تحریم کردند که اقتصاد ایران را به زانو دربیاورند دیگر؛ ما بیشترین پیشرفت علم و فنّاوری را در همین دورانِ تحریم کردیم؛ بیشترین نفوذ منطقه‌ای را در همین دوران انجام دادیم؛ ما بیشترین جوان آماده‌به‌کار در زمینه‌های گوناگون را، در همین دوران تحریم در مقابل خودمان مشاهده کردیم. محاسبه‌ی آمریکا غلط از آب درآمد؛ خواست ایران را فلج کند، ایران فلج [نشد]. بله؛ البتّه تحریم ضررهایی به کشور زد؛ این‌جور نبود که ضرر نزند، ضرر زد؛ ان‌شاء‌الله ملّت ایران به حساب این ضررها هم یک روزی خواهد رسید.

خلاصه‌ی حرف من در این درسِ دوّمِ حرکتِ قمی‌ها این است که آن دیوار بتونی استکبار غرب از جایی ترک خورد که بیشترین امید را به آنجا داشت؛ از ایران. [انقلاب اسلامی] حقیقتاً حصار غرب را متزلزل کرد؛ این دیوار بتونی‌ای که با تبلیغات و با پول و با رشوه و با انواع و اقسام جنایات درست کرده بودند ــ و هنوز هم البتّه وجود دارد؛ و این دیوار باید خراب بشود ــ اوّلین تَرک را انقلاب اسلامی در آن به وجود آورد. این، درس دوّم ماجرای قم شما.

درس سوّم این است که ما وقتی به قضایای قم نگاه میکنیم، میفهمیم که باید خودمان را، افکارمان را، افکار عمومی را در قبال تبلیغات دشمن مصونیّت ببخشیم ــ این جزو درسهای نوزدهم دی است ــ همچنان که آن روز ذهن قمی‌ها مصونیّت پیدا کرده بود. چرا؟ مقاله منتشر کردند، امام را متّهم کردند، بدگویی کردند؛ هدفشان چه بود؟ اینها که بر همه‌چیز مسلّط بودند؛ هزاران نفر از طرف‌داران امام زیر شکنجه بودند، در زندانها بودند، در تبعیدها بودند؛ دیگر مقاله چرا؟ آنها به یک حقیقتی دست پیدا کرده بودند که امروز هم وجود دارد؛ آنها فهمیده بودند که غلبه‌ی بر یک ملّت فقط با ابزارهای سخت‌افزاری ممکن نیست، ابزارهای نرم‌افزاری هم لازم است. آنها چیست؟ تبلیغ کردن، توجیه کردن، تبیین کردن. اینکه بنده این‌همه روی «تبیین» تکیه میکنم [به همین خاطر است]. میخواستند دل مردم را نسبت به امام بزرگوار سرد کنند. چند هزار نفر از طرف‌داران امام اینجا در زندان و در تبعید و زیر فشار و کتک و همه‌چیز، امّا این کافی نبود؛ باید کاری میکردند که آن ذوالفقاری را که از کنار قبر امیرالمؤمنین، این دلها را برمی‌آشفت و این حرکت عظیم را به وجود می‌آورد، از بین ببرند؛ [یعنی] زبان مبارک امام بزرگوارمان. اینجا سختگیری میکردند، یک پیام یا یک اطّلاعیّه از امام می‌آمد، دلهای افسرده دوباره امیدوار میشد، خستگی آدمهای خسته برطرف میشد، میدان مبارزه گرم‌تر میشد. قیام قمی‌ها این نقشه را باطل کرد.

اگر شما قمی‌ها روز نوزدهم دی آن حرکت را انجام نمیدادید، این مقاله‌نویسی و اهانت کردن ادامه پیدا میکرد؛ اوّل به یک صورت، بعد به شکلهای پیچیده‌تر؛ از شخص امام بزرگوار به روحانیّت، از روحانیّت به اصل دین سرایت میکرد و پیش میرفت. قمی‌ها جلوی این حرکت را گرفتند، نگذاشتند این اتّفاق بیفتد. امروز هم همین‌جور است. امروز هم آمریکایی‌ها خوب فهمیده‌اند که با ابزارهای سخت‌افزاری نمیشود کارها را پیش برد. ببینید در غزّه این‌همه آدم کشتند، تانک آمد، توپ آمد، بمب آمد، مسلسل آمد، ریزپرنده آمد، عناصری را به شهادت رساندند امّا نهضت را نتوانستند از بین ببرند. در لبنان، از حزب‌الله کسی مثل سیّدحسن نصرالله را به شهادت رساندند، عناصر زیادی را از بین بردند ــ اینها کارهای سخت‌افزاری است ــ امّا نتوانستند حزب‌الله را از بین ببرند و نمیتوانند و نخواهند توانست؛ لذا باید کار نرم‌افزاری کنند، باید تبلیغات کنند. این، برای من و شما مردم ایران، امروز یک شاخص مهم است. کار نرم‌افزاری عبارت است از: دروغ، دروغ‌پردازی، فاصله انداختن بین واقعیّت با فکر و تصوّر افکار عمومی. شما رو به قوّت میروید، او تبلیغ میکند که شما دارید ضعیف میشوید؛ خودش دارد ضعیف میشود، تبلیغ میکند که دارد قوی میشود؛ شما تهدید‌ناپذیر میشوید، او میگوید من با تهدید شما را از بین میبرم. تبلیغات این است. یک عدّه‌ای هم تحت تأثیر قرار میگیرند.

امروز کار اساسی، کار مهم برای دستگاه‌های تبلیغاتی ما،‌ برای دستگاه‌های فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما، فعّالان فضای مجازی ما، این است که پرده‌ی توهّم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند، نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند. این کاری است که آن روز قمی‌ها کردند؛ آن روز این ابزار را از دست دشمن گرفتند، شکستند؛ کاری کردند که او دیگر نتواند اصلاً ادامه بدهد. این درس سوّم.

خب حالا در این زمینه‌ی استفاده‌ی از درسهای نوزدهم دی، یک چیز دیگر هم دنباله‌ی همین مسئله عرض بکنم و آن، این است که ذات استکبار تغییر پیدا نکرده. کسی خیال نکند که آمریکای امروز با آمریکای آن روز فرق دارد، رژیم صهیونیستیِ امروز با رژیم صهیونی آن روز فرق دارد؛ نه، همان[جور] هستند؛ روشها تفاوت کرده، ابزارها تفاوت پیدا کرده. آن روز با مقاله این کار را میکردند، امروز وسایل و ابزارهایشان هزار برابر متنوّع‌تر و گسترده‌تر و تواناتر شده؛ ما [هم] باید هزار برابر از آن روز هوشیارتر باشیم؛ باید توجّه کنیم، دقّت کنیم؛ باید امنیّت‌سازی کنیم، مصونیّت‌سازی کنیم، حرف دشمن را باور نکنیم. کلید قضیّه این است: حرف دشمن را باور نکنیم. اگر دیدید در تبلیغات دشمنان حرفی وجود دارد که احساس میشود برای تحت تأثیر قرار دادن شما است، [آن] حرف را رد کنید؛ بدانید دروغ میگوید، بدانید دروغ میگوید! اگر نشانه‌های فریب را در یک سخنی دیدید، بی‌درنگ آن را کنار بگذارید. عید نوروز میشود، رئیس‌جمهور آمریکا به مردم ایران تبریک میگوید! این تبریک راست است؟ خب معلوم است این یک فریب و یک دروغگویی بزرگ [است]؛ اینها حاضرند میلیون‌ها [نفر] از مردم ایران را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید درباره‌ی غزّه از آن طرف پول میدهند، سلاح میدهند به دشمن، از آن طرف [دیگر] هم گاهی اظهار میکنند که نه، مثلاً خوب است که این کارها انجام نگیرد. سخن دشمن را نباید باور کرد. خب، حالا این راجع به درسهای نوزدهم دی.

دو سه مطلب دیگر هم عرض میکنیم. یک مطلب این است که ببینید برادران عزیز، خواهران عزیز! ایران ــ کشور شما ــ یک قلّه‌ی راهبردی است در دنیا، هم از لحاظ امکانات طبیعی، هم از لحاظ امکانات انسانی، هم از لحاظ موقعیّت جغرافیایی و جغرافیای سیاسی؛ یک کشور برخورداری است از این جهات؛ این خدایی است، کار خدا است. مردمش، نیروی انسانی‌اش از متوسّط دنیا جلوترند؛ امکانات طبیعی‌اش از متوسّط دنیا بیشتر است؛ موقعیّت جغرافیایی‌اش از بسیاری از کشورهای دنیا حسّاس‌تر است؛ از لحاظ جغرافیای سیاسی هم همین‌جور، وسط دنیای اسلام قرار گرفته؛ قلب دنیای اسلام است. خب این کشور، این منبع عظیم راهبردی، از اواسط دهه‌ی ۱۳۲۰ شمسی یعنی از حدود هشتاد سال پیش، این منبع ثروت که ایران شما باشد، ده‌ها سال در مشت آمریکا بود، متعلّق به آمریکا بود، [در] دست آمریکا بود؛ انقلاب شما آمد این را از دست آمریکا بیرون کشید؛ تلخ‌کامی آمریکا از این قضیّه فراموش‌شدنی نیست. بعضی‌ها میگویند: شما که نسبت به آمریکا، نه حاضرید مذاکره کنید، نه حاضرید ارتباط برقرار کنید، [پس] چرا با کشورهای اروپایی ارتباط دارید؟ خب آنها هم مثل آمریکایند، چه فرقی میکند؟ خب همان‌طور که آنها سفارت دارند، این هم داشته باشد. نه، فرق هست [بین اینها]. فرقش این است که آمریکا اینجا تملّک کرده بود، از کف او و قبضه‌ی او بیرون کشیده شد؛ کینه‌ی او نسبت به کشور و انقلاب، کینه‌ی شتری است و به این آسانی‌ها دست‌بردار نیست. این فرق میکند با فلان کشور اروپایی. بله، آن کشور اروپایی هم دوستِ عزیزکرده‌ی ملّت ایران نیست؛ این را ما میدانیم، بلدیم، امّا این با آن خیلی فرق دارد. با انقلاب اسلامی، آمریکا یک ثروت عظیم، یک امکان عظیم سیاسی و اقتصادی را از دست داده، بعد هم در این چهل و چند سال چقدر خرج کرده برای اینکه بتواند مجدّداً ایران را از چنگ انقلاب اسلامی بیرون بیاورد و در اختیار خودش قرار بگیرد و نتوانسته. کینه‌ی او با جمهوری اسلامی با کینه‌ی فلان کشور دیگر فرق دارد؛‌ خیلی فرق دارد. علّت اینکه ما بین آمریکا و دیگر کشورهای غربی تفاوت قائل میشویم، این است: آمریکا در ایران شکست خورده و درصدد است که این شکست را جبران کند، لذا هر جور بتواند دشمنی میکند. این نکته‌ی اوّل.

نکته‌ی دوّم؛ یکی از خواسته‌های استکبار به طور کلّی ــ از جمله در رأسِ استکبار، دولت آمریکا ــ از مسئولان همه‌ی کشورها، از جمله از مسئولان جمهوری اسلامی این است که وقتی راجع به مسائل گوناگون کشور فکر میکنند، طرّاحی میکنند، نقشه‌کشی میکنند، یک نگاهی هم به منافع آمریکا داشته باشند، ملاحظه‌ی آمریکا را هم بکنند؛ این درخواست آنها است. ما که خب مستقیم ارتباطی نداریم [امّا] از طُرق مختلف این را به مسئولان ما تفهیم میکنند. در این سالهای متمادی ما نمونه‌های متعدّدش را دیدیم که بیایند واسطه بشوند در فلان قضیّه‌ی اقتصادی، فلان قضیّه‌ی فرهنگی، فلان مسئله‌ی سیاست خارجی، که شما که میخواهید این کار را بکنید، این را تغییر بدهید، به این نحوه عمل کنید که آمریکا هم یک سودی ببرد؛ این یکی از خواسته‌های آمریکا است! من عرض میکنم این تهدیدِ مردم‌سالاری است؛ اگر مسئولان کشور ما در هر دوره‌‌ای به این توقّع بیجای آمریکایی‌ها گوش فرابدهند، مردم‌سالاری کشور و جمهوریّت کشور را تهدید کرده‌اند. چرا؟ برای خاطر اینکه مردم به ما رأی دادند، ما را سر کار آوردند، برای اینکه برای منافع آنها کار بکنیم؛ نه‌اینکه منافع آمریکا را مورد نظر قرار بدهیم.

آن کسانی که در مسائل فرهنگی، در مسائل اقتصادی، در مسئله‌ی تورّم، در مسئله‌ی تولید، در مسئله‌ی ارز، در مسائل فرهنگی، در مسئله‌ی حجاب و غیره تصمیم میگیرند، توجّه داشته باشند که ملاحظه‌ی خواسته‌ی آمریکا، مواضع آمریکا و مواضع صهیونیست‌ها را نکنند، ملاحظه‌ی منافع کشور را بکنند، ملاحظه‌ی منافع جمهوری اسلامی را بکنند. خوشبختانه، مواضع صریح و شجاعانه‌ی رئیس‌جمهور محترممان در مورد رژیم صهیونیستی دل مردم را شاد کرد، مردم خوشحال شدند. ایشان، صریح و قاطع، هم در مورد رژیم صهیونیستی، هم در مورد تحرّکات آمریکا و پشتیبانی‌های آمریکا موضع قاطع گرفت؛ این خیلی خوب بود. باید مراقبت بکنند؛ مسئولین کشور، در این زمینه بایستی مراقب باشند و تسلیم خواسته‌ی کسانی نشوند که از بُن دندان با ملّت ایران و با جمهوری اسلامی دشمنند و ایران را ویران میخواهند و آرزو میکنند.

مسئله‌ی بعد، مسئله‌ی «امید» است؛ امید. ما بایستی به هدایت الهی امیدوار باشیم، به کمک الهی امیدوار باشیم، به نیرویی که خدا به ملّتها داده امیدوار باشیم. درست نقطه‌ی مقابل آن کاری که دشمن میخواهد بکند که امید را از دل جوانهای ما خارج کند، آنها را مأیوس کند، همه‌ی کسانی که در زمینه‌های تبلیغاتی مخاطبی دارند، میتوانند حرف بزنند، زبان گویایی دارند، یکی از بزرگ‌ترین و اوّلی‌ترین اهدافشان بایستی این باشد که امید را در دلها زنده کنند و حرف ناامیدکننده بر زبان جاری نکنند. این کاری بود که امام بزرگوار خیلی به آن توجّه داشت. شما ملاحظه کنید در همین قضیّه‌ی نوزدهم دی، روز نوزدهم دی این حادثه اتّفاق افتاد، مردم قم قیام کردند و قیام قم سرکوب شد؛ مردم را زخمی کردند، شهید کردند، خیابانها را خونین کردند؛ این مال نوزدهم دی است. پیام امام بزرگوار، در دوّم بهمن ــ یعنی دوازده روز بعدش ــ از نجف آمد؛ در پیام امام این عبارت هست که من یادداشت کرده‌ام: «من به ملّت ایران با این بیداری و هوشیاری و با این روحیه‌ی قوی و شجاعت بی‌مانند، نوید پیروزی میدهم.»(۳) مردم در خیابانهای قم سرکوب شدند؛ چه کسی گمان پیروزی میبَرد؟ امام میگوید من به شما نوید پیروزی میدهم! امام بشارت میدهد که شما با این کارتان، با این حرکتتان، ایران را زیرورو کردید، سیاست جهانی را تغییر دادید. این، نوید پیروزی امام است.

چه کسی آن‌وقت باور میکرد که این حرکت به جایی برسد که یک قدرت بزرگِ خط‌شکنی مثل جمهوری اسلامی در این منطقه سرپا بیاید که برای همه‌ی اهداف خباثت‌آلود غرب تا آنجایی که میتواند اختلال ایجاد کند و مانع بشود، جلوی خیلی از تجاوزها را بگیرد، جلوی خیلی از سیاستها را بگیرد؛ چه کسی باور میکرد؟ آن روز چه کسی باور میکرد که روزی فرابرسد که پرچم آمریکا در کشورهای غربی آتش زده بشود، حتّی در خود واشنگتن آتش زده بشود؟ چه کسی خیال میکرد؟ آن روز امام گفت من به شماها نوید پیروزی میدهم. این معنایش همین است که ما بایستی هرگز نگذاریم چراغ امید خاموش بشود.

امروز در همین مسئله‌ی اقتصادی هم ــ که حالا ما مشکلات اقتصادی داریم ــ آن کسانی که واردند، مطّلعند، کارشناسند، اینها افق را امیدوار می‌بینند. وقتی مثلاً فرض کنید در سیاستها گفته میشود، [رسیدن به] رشد هشت‌درصدی اقتصاد کشور، یک عدّه‌ای حرفهایی میزنند که معنایش این است که این ممکن نیست. در نمایشگاه فعّالان اقتصادی که رئیس‌جمهور رفت آنجا، فعّالان اقتصادی گفتند و ثابت کردند و رئیس‌جمهور حرف آنها را تکرار کرد، گفتند ما رشد هشت‌درصدی را میتوانیم تأمین کنیم، بدون احتیاج به خارج. بنابراین ما در همه‌ی زمینه‌ها باید امیدوار باشیم، منتها امیدواری بدون تلاش معنی ندارد. امیدوار باشیم و تلاش کنیم؛ امیدوار باشیم و به لوازم پیشرفت عمل کنیم؛ امیدوار باشیم و بدانیم چه میخواهیم و دنبال چه هستیم و چگونه باید به دنبال آن حرکت بکنیم. این امیدواری [است].

مطلب آخری که میخواهم عرض کنم این است که حوادث گوناگون ــ چه حوادث ما، چه حوادث منطقه مثل حوادث سوریه ــ نباید مسئله‌ی فلسطین را در یادها کم‌رنگ کند. مایه‌ی اصلی مقاومت، مقاومت در مقابل حرکتِ خباثت‌آلودِ رژیم صهیونی است. مقاومت این است. مقاومت زنده است و باید زنده بماند و باید روزبه‌روز قوی‌تر بشود و ما از مقاومت حمایت میکنیم؛ از مقاومت در غزّه، از مقاومت در کرانه‌ی باختری، از مقاومت در لبنان، از مقاومت در یمن. ما از هر نقطه‌ای که در مقابل حرکت خباثت‌آلود رژیم صهیونیستی ایستادگی کنند و مقاومت کنند، حمایت میکنیم.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

سفر جیمی کارتر به ایران در دهم دی ۱۳۵۶

سوره‌ی حشر، بخشی از آیه‌ی ۲؛ «... و خودشان گمان داشتند که دژهایشان در برابر خدا مانع آنها خواهد بود، و[لی‌] خدا از آنجایی که تصوّر نمیکردند بر آنان درآمد ...»

صحیفه‌ی امام، ج ۳، ص ۳۱۶؛ پیام به ملّت ایران به مناسبت قیام نوزدهم دی مردم قم و نوید پیروزی (۱۳۵۶/۱۱/2)‌


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ | 19:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

دیدار نخست وزیر عراق با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار آقای «محمد شیاع السودانی» نخست وزیر عراق با قدردانی از اقدامات خوب آقای السودانی در جهت آبادانی و امنیت گفتند: عراق هر مقدار که آبادتر و همراه با امنیت بیشتر باشد به نفع جمهوری اسلامی ایران نیز خواهد بود.

ایشان با اشاره به ارتباط خوب میان دولت و ملت عراق، وحدت و انسجام میان مذاهب و قومیت‌های مختلف عراق را بسیار ضروری و مهم برشمردند و خطاب به اقای السودانی افزودند: همان‌گونه که جنابعالی تصریح کردید، حشدالشعبی نیز یکی از مؤلفه‌های مهم قدرت در عراق است که باید در جهت حفظ و تقویت بیش از پیش آن اهتمام داشت.

رهبر انقلاب اسلامی حضور نیروهای اشغالگر آمریکایی در عراق را غیرقانونی و برخلاف منافع مردم و دولت عراق خواندند و تاکید کردند: قرائن و شواهد حاکی از تلاش آمریکایی‌ها برای تثبیت و گسترش حضور خود در عراق است که باید در مقابل این اشغالگری با جدیت ایستاد.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به تحولات منطقه به‌ویژه شرایط سوریه تأکید کردند: نقش دولت‌های بیگانه در این قضایا کاملاً مشهود است.

در این دیدار که آقای پزشکیان رئیس جمهور نیز حضور داشت، آقای «شیاع السودانی» نخست وزیر عراق با ابراز خرسندی از مذاکرات خود در تهران اظهار امیدواری کرد این مذاکرات و توافق‌های انجام شده در تهران، روابط دو کشور را بیش از پیش گسترش و تعمیق دهد.

نخست وزیر عراق، «مردم»، «حشد الشعبی»، «وحدت و انسجام ملی» و «مرجعیت» را از مؤلفه‌های قدرت در عراق برشمرد و با اشاره به تجاوزگری‌های رژیم صهیونیستی در غزه و لبنان تأکید کرد: موضع اصولی عراق حمایت از مردم غزه و لبنان و مقاومت در منطقه بوده است.

آقای السودانی همچنین با اشاره به تحولات سوریه و نقش بیگانگان در این تحولات، خاطرنشان کرد: موضع عراق همواره حمایت از اراده مردم سوریه و حفظ استقلال و تمامیت ارضی این کشور و تشکیل حکومتی فراگیر بوده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ | 19:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

بیانات حضرت آیت الله خامنه‌ای در دیدار هزاران نفر از مردم قم:

آمریکایی‌ها غالباً در مورد مسائل ایران دچار خطا شدند/از مقاومت حمایت می‌کنیم

به مناسبت یوم الله ۱۹ دی ماه هزاران نفر از مردم قم با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.

آمریکایی‌ها غالباً در مورد مسائل ایران دچار خطا شدند/از مقاومت حمایت می‌کنیم

زمان مطالعه: ۵ دقیقه

گزیده بیانات حضرت آیت الله خامنه‌ای در این دیدار به شرح ذیل است:

***ایران دوران پهلوی قلعه مستحکم منافع آمریکایی بود؛ از دل این قلعه بود که انقلاب بیرون آمد و جوشید. آمریکایی‌ها نفهمیدند، فریب خوردند، وا ماندند و غافل شدند؛ خطای محاسباتی آمریکا یعنی این. بعد از انقلاب در طول این چند دهه آمریکایی‌ها غالباً در مورد مسائل ایران دچار خطا شدند. مخاطب این حرف من بیشتر آن کسانی هستند که مرعوب سیاست‌های آمریکا هستند.

***بعضی‌ها می‌گویند چرا شما با اروپایی‌ها مذاکره می‌کنید و ارتباط دارید اما با آمریکا حاضر به ارتباط و مذاکره نیستید. آمریکا اینجا را تملک کرده بود، ولی از کف و قبضه او بیرون کشیده شد؛ لذا کینه او نسبت به کشور و انقلاب کینه شتری است! و به این آسانی‌ها دستبردار نیست. آمریکا در ایران شکست خورده و درصدد است که این شکست را جبران کند.

*** کار نرم‌افزاری عبارت است از دروغ‌پردازی، فاصله انداختن بین واقعیت با فکر و تصور افکار عمومی؛ شما رو به قوت می‌روید، او تبلیغ می‌کند که شما دارید ضعیف می‌شوید. خودش دارد ضعیف می‌شود، تبلیغ می‌کند که دارد قوی می‌شود. شما تهدیدناپذیر می‌شوید، او میگوید: من با تهدید شما را از بین می‌برم. تبلیغات این است. یک عده‌ای هم تحت تاثیر قرار می‌گیرند.

***درست نقطه مقابل آن کاری که دشمن می‌خواهد بکند که امید را از دل جوان‌های ما خارج کند، همه کسانی که در زمینه‌های تبلیغاتی مخاطب دارند، یکی از بزرگ‌ترین و اولین اهدافشان بایستی این باشد که امید را در دل‌ها زنده‌ کنند و حرف ناامیدکننده بر زبان جاری نکنند.

***مسئولان و تصمیم‌گیران به هیچ وجه ملاحظه خواسته‌ها و مواضع آمریکا و صهیونیست‌ها را نکنند.اگر مسئولان کشورمان در هر دوره‌ای، در تصمیم‌گیری در موضوعات مختلف به توقع بی‌جای آمریکایی‌ها یعنی درنظر گرفتن ملاحظه منافع آنها، گوش فرا بدهند، مردم سالاری و جمهوریت کشور را تهدید کرده‌اند.

***چند روز پیش از ۱۹ دی، کارتر رئیس‌جمهور وقت آمریکا تهران بود، در یک جلسه‌ی رسمی بنا کرد از محمدرضا تعریفهای مبالغه‌آمیز کردن و گفت ایران امروز به برکت این آقا جزیره‌ی ثبات است؛ یعنی ایران سال ۵۶ در چشم رئیس‌جمهور آمریکا یک ایران مطلوب به حساب می‌آمد. ایران سال ۵۶ چه‌جوری بود؟ من حالا سه چهار تا از شاخصها را عرض میکنم.
۱- از لحاظ سیاست خارجی مطیع محض آمریکا بود. کار سیاست خارجی رژیم مطلوب آمریکا این بود که مطیع محض باشد، منافع آمریکا را و منافع رژیم صهیونیستی را تأمین کند.

۲- سیاست داخلی؛ سیاست داخلی رژیم عبارت بود از سرکوب مطلق هر حرکتی در داخل کشور دیکتاتوری شدید همه‌ی مجموعه‌هایی که داعیه‌ی مبارزه‌ی با نظام آن روز را رژیم سلطنتی را داشتند با فشار و سرکوب رژیم منزوی شده بودند. جز حرکت تابع امام بزرگوار، حرکت دینی و نهضت دینی‌ای که فعال بود در سرتاسر کشور.

۳- اقتصاد کشور؛ آن روز جمعیت کشور حدود ۳۵ میلیون [نفر] بود روزی نزدیک به شش میلیون بشکه نفت میفروختند، صادر میکردند، پولش می‌آمد داخل کشور میرفت در جیب یک طبقه‌ی خاص. شکاف طبقاتی در کشور به شکل هولناکی خودش را نشان میداد. پول کشور صرف کشور نمیشد، صرف مردم نمیشد، صرف آبادانی نمیشد، صرف راه‌های درست نمیشد، اینها. سطح زندگی مردم پایین بود.

۴- علم و فناوری؛ کشور از عقب‌افتاده‌ترین کشورهای دنیا در علم و در فناوری بود.

۵- از لحاظ فرهنگی؛ گسترش فساد و ابتذال، دوری روزافزون از ارزشهای اخلاقی و دینی و مذهبی، ترویج فرهنگ غربی، ترویج بی‌حیایی به طور روزافزون در کشور، حتی بیش از کشورهای اروپایی که آن روز قضاوت کسانی از خودشان در مطبوعات ما همین بود که اینجا وضع زنهای کشور از کشورهای اروپایی بدتر است؛ وضع پوشش و لباس و حجاب و حیا و اینهایش بود.

ایران این بود؛ این را رئیس‌جمهور آمریکا می‌پسندید و تعریف میکرد و تمجید میکرد و محمدرضا را بخاطر ایجاد یک چنین ایرانی بالا میبرد. اینها برای ایران این را دوست داشتند، این را آرزو میکردند، امروز هم برای کشور این را آرزو میکنند؛ کارتر این آرزو را به گور برد اینها هم این آرزو را به گور خواهند برد.

***مقاومت زنده است و باید زنده بماند و باید روزبروز قوی‌تر بشود و ما از مقاومت حمایت میکنیم، از مقاومت در غزه، از مقاومت در کرانه‌ی باختری، از مقاومت در لبنان، از مقاومت در یمن، از هر نقطه‌ای که در مقابل حرکت خباثت‌آلود رژیم صهیونیستی ایستادگی کنند و مقاومت کنند ما از آنها حمایت میکنیم.

***امروز کار اساسی، کار مهم برای دستگاه‌های تبلیغاتی ما، برای دستگاه‌های فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما، فعالان فضای مجازی ما، کار اساسی این است که پرده‌ی توهم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند، نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند. این کاری است که آن روز (قیام ۱۹ دی۵۶) قمی‌ها کردند.

***بزرگداشت حادثه‌ی ۱۹ دی ۵۶ از دو نظر لازم و ضروری است. اولاً از این نظر که روز نوزدهم سال ۵۶ یکی از قله‌های تاریخ کشور ماست. یعنی هر کسی در آینده به تاریخ کشور نگاه کند، یکی از برجسته‌ترین نقاط این تاریخ همین روزی است که شما به مناسبت آن در اینجا اجتماع کردید. چون این روز بود که یک حرکت عظیمی را در کشور به راه انداخت و این حرکت عظیم به یک انقلاب عظیمی منتهی شد که دنیا را تکان داد، نقشه‌ سیاسی دنیا را تکان داد. قله است.

***جهت دوم برای لزوم پاسداشت ۱۹ دی این است که ما باید از ۱۹ دی درس بگیریم. این حوادث، این ایام الله، اینها برای درس‌گرفتن‌اند. هم درس بگیریم، هم عبرت بگیریم.

***ما وقتی به قضایای قم نگاه میکنیم، میفهمیم که باید خودمان را، افکارمان، افکار عمومی را در قبال تبلیغات دشمن مصونیت ببخشیم. این جزو درسهای ۱۹ دی است.

آن روز مقاله منتشر کردند، امام را متهم کردند، بدگویی کردند... آنها فهمیده بودند که غلبه‌ی بر یک ملت فقط با ابزارهای سخت‌افزاری ممکن نیست. ابزارهای نرم‌افزاری هم لازم است. چیست آنها؟ تبلیغ کردن، توجیه کردن، تبیین کردن.

میخواستند دل مردم را نسبت به امام بزرگوار سرد کنند. چند هزار نفر از طرفداران امام اینجا در زندان و تبعید و زیر فشار و کتک و همه چیز بودند؛ اما این کافی نبود.

باید کاری میکردند که آن ذوالفقاری که از کنار قبر امیرالمؤمنین این دلها را برمی‌آشفت و این حرکت عظیم را به وجود می‌آورد، این ذوالفقار را از بین ببرند، زبان مبارک امام بزرگوارمان. اینجا سخت‌گیری میکردند، یک پیام، یک اطلاعیه از امام می‌آمد، دلهای افسرده دوباره امیدوار میشد. آدمهای خسته، خستگی‌شان برطرف میشد. میدان مبارزه گرم‌تر میشد. قیام قمی‌ها این نقشه را باطل کرد.

***نمایشگاه اخیر فعالان اقتصادی که رئیس جمهور محترم هم از آن بازدید کرد، نشان داد که امکان رشد اقتصادی ۸ درصد وجود دارد. باید در همه زمینه‌ها امیدوار باشیم. امید به همراه تلاش.

دیدار نخست وزیر عراق و هیئت همراه با رهبر انقلاب

روایت رهبر انقلاب از توقع‌های بی‌جای آمریکایی‌ها در موضوعات مختلف

رهبر انقلاب: مسئولان و تصمیم‌گیران به هیچ وجه ملاحظه خواسته‌ها و مواضع آمریکا و صهیونیست‌ها را نکنند

رهبر انقلاب: ایران از کف و قبضه آمریکا بیرون کشیده شد؛ لذا کینه او نسبت به کشور و انقلاب کینه شتری است!

رهبر انقلاب: امروز کار اساسی و مهم برای دستگاه‌های تبلیغاتی ما، پاره کردن پرده‌ی توهم اقتدار دشمن است

دیدار هزاران نفر از مردم قم با رهبر انقلاب

چرا دولتی‌ها سخنان رهبری را تحریف می‌کنند؟!

اگر مردم قم قیام نمی‌کردند...

‌ برانداز علیه برانداز!


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ | 19:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اعتراف سنگین نتانیاهو

​​​​​​​در تحلیل سخنان اخیر نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و بازتاب آن در معادلات منطقه‌ای، می‌توان به نکات کلیدی و راهبردی متعددی اشاره کرد که تصویر روشنی از تحولات محور مقاومت در غرب آسیا ارائه می‌دهد . بیان روایتی که مقاومت درصدد ضریب دادن به آن بود، این بار از زبان دشمن اصلی مقاومت در منطقه نکات مهمی برای دوستان و دشمنان محور مقاومت در پیش خواهد داشت
اذعان به پویایی محور مقاومت
سخنان نتانیاهو که حاکی از اعتراف آشکار به تداوم و تقویت محور مقاومت با محوریت ایران است، از اهمیت بالایی برخوردار است. وی اذعان کرد که با وجود تلاش‌های مستمر رژیم صهیونیستی برای تضعیف محور مقاومت، این جریان نه‌تنها زنده است، بلکه نیروهای جدیدی به آن ملحق می‌شوند. این اعتراف، آن هم از سوی مقام اول رژیم صهیونیستی، به معنای شکست نسبی راهبردهای اسرائیل در منطقه است. رژیم صهیونیستی در ماه‌های اخیر با ابزارهای مختلف از جمله حملات نظامی، جنگ اطلاعاتی و فشار دیپلماتیک، تلاش کرده است تا محور مقاومت را مهار کند. اما بیان چنین جملاتی از سوی نتانیاهو نشان‌دهنده آن است که این راهبردها نتوانسته‌اند مانع رشد و تحکیم مقاومت شوند. از منظر راهبردی، این موضوع اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا نشان می‌دهد که مقاومت نه‌تنها در برابر فشارها تاب آورده، بلکه در حال گسترش و افزایش ظرفیت‌های خود است.
استراتژی جایگزینی در محور مقاومت
محور مقاومت از نظر ساختاری بر اساس مدل شبکه‌ای عمل می‌کند. این مدل امکان جایگزینی سریع نیروها و فرماندهان را فراهم می‌کند. شهادت فرماندهان ارشد حزب‌ا... یا دیگر گروه‌های مقاومت، هرچند ممکن است در کوتاه‌مدت چالش‌هایی ایجاد کند، اما به‌دلیل آموزش‌های سازمان‌یافته و انتقال دانش و تجربه، ساختار مقاومت به سرعت بازیابی می‌شود. به همین دلیل، شهادت فرماندهان نمی‌تواند به معنای فروپاشی مقاومت تلقی شود.
این واقعیت در سخنان اسامه حمدان، از مقامات ارشد حماس، نیز منعکس شده است. وی با اشاره به رویه‌های داخلی حماس برای جانشینی یحیی سنوار تأکید کرد که این جنبش دارای ساختاری منسجم و پویاست که توانایی مدیریت تغییرات را دارد. این نکته، به‌ویژه برای حماس که یکی از اهداف اصلی اسرائیل در سال‌های اخیر بوده است، اهمیت زیادی دارد.
چالش‌های اسرائیل در مواجهه با مقاومت
اظهارات نتانیاهو و روند مذاکرات درباره تبادل اسرا با حماس، تناقض آشکاری در سیاست‌های اسرائیل را نشان می‌دهد. رژیمی که نابودی حماس را به‌عنوان یکی از اهداف اصلی خود اعلام کرده بود، اکنون در حال مذاکره با این جنبش است. این تناقض، علاوه بر آن‎که نشان‌دهنده عدم تحقق اهداف اسرائیل است، گواه دیگری بر زنده بودن و پویایی مقاومت است. یکی از مهم‌ترین پیامدهای این وضعیت برای رژیم صهیونیستی، کاهش اعتبار و اعتماد عمومی است. نتانیاهو با وعده نابودی حماس هر جنایتی خواست مرتکب شد و تصویر رژیم صهیونیستی در جهان را نابود کرد، اما اکنون در شرایطی قرار گرفته که ناچار به پذیرش واقعیت مقاومت و مذاکره با آن است. این شرایط، علاوه بر ایجاد فشارهای داخلی بر رژیم صهیونیستی، جایگاه بین‌المللی آن را نیز تحت تأثیر قرار داده است. قبل از این هم بعد از شهادت سیدحسن نصرا... و فرماندهان ارشد حزب ا... لبنان بارها اعلام کردند که حزب ا... به کلی از بین رفت ولی ۴۰ روز قبل با حزب ا... بر سر آتش بس دوباره مجبور شدند مذاکره کنند.
ضعف جغرافیایی ؛ حفظ کریدور
از دست دادن بخش‌هایی از جغرافیای سوریه برای محور مقاومت، چالش‌هایی ایجاد کرده است. اما به نظر می‌رسد که این محور توانسته است از طریق کریدورهای جایگزین، مانند مسیرهای اردن و مصر، زنجیره تدارکاتی خود را حفظ کند؛ هرچند که به راحتی مسیر قبلی نیست و دردسرهایی دارد. این ها نشانگر این است که محور مقاومت از انعطاف‌پذیری عملیاتی بالایی برخوردار است و قادر به تطبیق با شرایط جدید است. علاوه بر این، تداوم ارتباطات و هماهنگی میان اجزای مختلف محور مقاومت، نشان‌دهنده پایداری ساختار این محور است. نقش ایران به‌عنوان محور اصلی این جریان نیز در سخنان نتانیاهو به وضوح منعکس شده است. این اعتراف، هرچند با هدف فشار بر ایران و محور مقاومت مطرح شده، اما عملاً تأییدکننده نقش برجسته ایران در معادلات منطقه‌ای است.
پیامدهای راهبردی برای منطقه
اعترافات نتانیاهو و تحولات اخیر، پیامدهای متعددی برای معادلات منطقه‌ای دارد:
تناقضات موجود در سیاست‌های اسرائیل، جایگاه داخلی و بین‌المللی این رژیم را تحت تأثیر قرار داده است. ادامه این روند می‌تواند منجر به افزایش فشارهای داخلی بر دولت نتانیاهو شود؛ چرا که هیچ یک از اهداف اعلامی خود را نتوانسته است تحقق ببخشد.
محور مقاومت با وجود فشارها و چالش‌های متعدد، نه‌تنها توانسته است خود را حفظ کند، بلکه در حال گسترش و تقویت است. اعترافات نتانیاهو، به‌عنوان نماد شکست راهبردهای اسرائیل، تأییدکننده این واقعیت است. ساختار انعطاف‌پذیر و توانایی جایگزینی در محور مقاومت، از جمله دلایل اصلی این موفقیت است.از سوی دیگر، تناقضات موجود در سیاست‌های اسرائیل و ناتوانی این رژیم در تحقق اهداف خود، پیامدهای منفی متعددی برای آن دارد. تحولات اخیر نشان می‌دهد که محور مقاومت، با وجود همه فشارها و چالش‌ها، به‌عنوان یک بازیگر کلیدی در معادلات غرب آسیا باقی خواهد ماند. این موضوع، نه‌تنها برای رژیم صهیونیستی، بلکه برای همه بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی پیامدهای گسترده‌ای خواهد داشت.

تازه های مطبوعات

وطن امروز - از یک سو، استیضاح موفق وزرا می‌تواند به تغییرات اساسی در کابینه منجر شود و از سوی دیگر این طرح‌ها می‌تواند تنش‌های سیاسی بین دولت و مجلس را افزایش دهد. گفتنی است دولت پزشکیان علاوه بر چالش‌های داخلی، با چالش‌های بین‌المللی نیز مواجه است. تحریم‌های بین‌المللی باعث شده دولت در جذب سرمایه‌گذاری خارجی و افزایش صادرات با مشکل مواجه شود.
سازندگی - پزشکیان کار بسیار دشواری پیش رو دارد و باید صادقانه با مردم صحبت کند و توضیح دهد که اصلاح امور برای خوب کار کردن اقتصاد می‌تواند به نفع همه باشد؛ چه خوب است اگر نظرات صادقانه آقای رئیس‌جمهور توسط تریبون‌های رسمی به قشر مذهبی هم برسد تا گمان نکنند، اصلاح اقتصاد به زیان آن ها تمام می‌شود.
کیهان - علاقه‌مندان و دلدادگان شهید رئیسی عزیز همچون آن وجود شرافتمند، نجیب و پایبند به اخلاق‎اند که به‌رغم این همه توهین و تخریب به دلیل ملاحظه‌ شرایط جاری کشور هنوز لب نگشوده و زبان در کام گرفته‌اند و کماکان امید دارند متولیان امر به خود آیند و به وظیفه در شناسایی و برخورد با توهین‌کنندگان و لشکر رسانه‌ای هتاک نسبت به یکی از بهترین‌های زیر این آسمان، عمل کنند.
فرهیختگان-چرا تصور می‌کنیم پیام‌رسان‌های داخلی یا شبکه‌های اجتماعی ایزوله خطرناک نیستند؟! اگر این تایم‌لاین‌ها در ذهن چند جوان متدین که این بار دغدغه دین دارند، دوباره تصویری بسازند که این بار منجر به کشیده شدن ماشه‌های بیشتری شود، تکلیف چیست؟.... ما به سرعت در مسیر دوقطبی شدن قدم برمی‌داریم؛ آن روز باید منتظر افرادی باشیم که با نگاه به حلقه خودشان تصمیم می‌گیرند. حلقه‌ای که ممکن است آلوده باشد. این حرف‌ها را نگفتیم که به شما پیشنهاد بدهیم به جای ایتا و بله بروید و تلگرام نصب کنید، اما از شما می‌خواهیم کمی از محیط‌های ایزوله بیرون بیاییم و با مردم حرف بزنیم.

هم میهن - مسائل سیاست خارجی کشور به‌عنوان یک بحران جدی برای آینده ایران مطرح است ولی مجلس به جای پرداختن به آن ها و ارائه راه‌حل‌های مناسب، مشغول حاشیه شده است، این ورود به امور حاشیه‌ای، خواست اکثریت مردم و حتی نمایندگان کنونی نیست، بلکه یک گروه برای پرت کردن حواس مردم از مسائل بنیادی به سوی موضوعات حاشیه‌ای، دنبال چنین برنامه‌ای هستند.
کیهان - این روزنامه در واکنش به مصاحبه اخیر اسحاق جهانگیری نوشت:معاون اول دولت روحانی گفته راه سختی در پیش است و راهی به جز راه مذاکره وجود ندارد. بنویسید اصل مذاکره محل مناقشه نیست. اما از طرف دیگر این که تنها راه‌حل را مذاکره بدانیم محل اشکال است. یادمان نرود همین نگرش که «راهی جز مذاکره» برای حل مسئله تحریم نداریم، یک دوره هشت ساله ساخت درونی اقتصاد ایران را با چالش مواجه ساخت چراکه ماحصل چنین تفکری، انفعال و فراموشی ظرفیت‌های کشور است.
فرهیختگان - این روزنامه به اقدام ایتا در محدود کردن کانال این روزنامه در پی ادعای چندی قبل این روزنامه مبنی بر حضور عوامل موساد در ایتا نوشته بود؛ واکنش نشان داد و اظهار کرد: مدیران ایتا به سال‌ها تلاش دلسوزان برای توجیه افکار عمومی درباره فضای امن پیام‌رسان‌های داخلی آسیب زدند. چه کسی این پوست موز را زیر پای مدیران ایتا انداخته است؟ حالا باید چند برابر تلاش قبلی به میدان بیاید تا به مخاطب بگوید پیام‌رسان داخلی قصد دخالت در امور روزمره شما را ندارد و این تصمیم یک استثنا بوده است.
جمهوری اسلامی - خواسته منطقی و قانونی مردم ایران که اکنون به یک مطالبه عمومی و فراگیر تبدیل شده این است که جمهوری اسلامی ایران بدون توسل به خشونت و اهرم‌های غیردیپلماسی، اقدام به قطع امتیازهایی کند که در اختیار حکومت خودخوانده طالبان قرار داده است.

نورنیوز نوشت : استراتژی غرب در برابر ایران به دو گزینه تعامل یا تقابل خلاصه می‌شود. تحمیل محدودیت‌های جدید، تشدید فشارهای تحریمی، یا تهدید به فعال‌سازی مکانیسم ماشه، می‌تواند شرایط فعلی را به دوره پیش از برجام بازگرداند. با این حال، پیشرفت توانمندی‌های هسته‌ای ایران و توافقات اخیر با آژانس، مسیر غرب را دشوارتر کرده است.
رجا نیوز نوشت : حتی در شرایطی که دولت پزشکیان، برخاسته از همین جریان اصلاح‌طلبی، درصدد امضای توافقی راهبردی با روسیه است، باز هم رسانه‌ها و چهره‌های برجسته این جریان به روسیه‌ستیزی روی می‌آورند و حتی دولت متبوع خود را قربانی منافع آمریکا می‌کنند. در حقیقت، این جریان با رویکردی دوگانه، از یک سو بر تعامل با جهان تأکید دارد و از سوی دیگر، هر نوع رابطه‌ای راکه با چارچوب‌های مطلوب غرب همخوانی نداشته باشد، زیر سؤال می‌برد.
فرارو نوشت : از زمانی که مسعود پزشکیان نسبت به رشد و ارتقای نیرو‌های غیرمتخصص حزب‌اللهی اعتراض کرد، همین جریان تندروی داخلی تلاش کردند این حقیقت را به چالش بکشند. این اقدام چندوجهی است و صرفاً بخشی از آن در فضای مجازی پیگیری می‌شود و بخش‌های دیگر در اظهارنظر‌های صحن مجلس و حوزه رسانه نمود پیدا می‌کند. این جریان تلاش می‌کند با کلیدواژه‌های وفاق و مدیر حزب‌اللهی بازی کند و در این میان قرعه به نام عراقچی افتاد.
عصر ایران نوشت : فیلترینگ این بدی را دارد که برخی مسئولان فکر می کنند می توانند شبکه های اجتماعی فیلترشده را نادیده بگیرند؛ در حالی که فیلترینگ از شدت تاثیرگذاری شبکه های اجتماعی، نمی کاهد بلکه تنها دست مسئولان و سازمان های دولتی را از آن کوتاه و به همان نسبت، آن ها را آسیب پذیر می کند.

عصر ایران نوشت : سخنگوی قوه قضاییه در واکنش به شایعه‌سازی درباره استعفای رئیس‌جمهور اظهار کرد : دادستان‌های سراسر کشور موظف شده‌اند فضای رسانه‌ای و مجازی را کنترل کنند .
دیده بان ایران نوشت:بخشایش اردستانی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با بیان این که ۱۳۰هزار نیروی مقاومت آموزش داده شده در سوریه به صورت بالقوه آماده فعال شدن هستند ، گفت: در حال حاضر زمینه‌های زیادی برای تداوم تنش‌های نظامی در سوریه وجود دارد و به نظر می‌رسد که درگیری‌های مسلحانه در این کشور ادامه پیدا خواهد کرد.
جماران خبر داد:داوود دانش جعفری عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام:حل موضوع FATF لزوما منجر به حل تحریم‌ها نمی‌شود ولی عدم حل مشکل می‌تواند حتی پس از حل تحریم‌ها هم بر اقتصاد ایران سایه بیندازد و هزینه‌های مبادلات اقتصادی با دنیای خارج را برای ایران حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد افزایش دهد.
اصلاحات نیوز خبر داد:آذر منصوری نوشت: از تعلیق کانال تلگرامی و اقدام قضایی علیه دکتر محسن رنانی بسیار متاسفم. به راستی در زمانه ای که صحبت از ضرورت وفاق، انسجام ملی و خلق امید و اعتماد می شود، اعمال محدودیت برای اندیشمند منتقد، مصلح و خیرخواهی مانند ایشان چه توجیهی دارد؟ بر سر شاخ نشسته بن می برید!
چندثانیه مدعی شد:یکی از مهم‌ترین دلایل افزایش حملات DDoS از مبدأ ایران، فیلترینگ گسترده و در نتیجه استفاده گسترده مردم از فیلترشکن‌های رایگان و در نهایت افزایش آلودگی شبکه است. تلفن همراه بسیاری از شهروندان از طریق نصب فیلترشکن‌های رایگان به‌ عنوان bot-net مورد سوءاستفاده هکرها قرار می‌گیرد.

سردرگمی در معناشناسی از وفاق

انتقال پایتخت، اولویت چندم است؟!

غنی سازی زیر چتر پدافند


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ | 18:33 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اعتراف سارق «شاه کلیدی» روی تخت بیمارستان!

موتورسوار ۴۴ساله ای که هنگام فرار از چنگ پلیس ،کنترل موتورسیکلت را از دست داد و نقش بر زمین شد، تاکنون به چندین فقره سرقت از خودروها با «شاه کلید»معروفش روی تخت بیمارستان اعتراف کرده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل مرد میان‎سالی که در حال بازکردن صندوق عقب یک دستگاه پراید بود، با مشاهده نیروهای انتظامی،روی موتورسیکلتی پرید که در کنار خودرو به صورت روشن پارک بود. موتورسوار مذکور در حالی از صحنه گریخت که جعبه سنگینی نیز در ترک آن قرارداشت اما وقتی نیروهای گشت کلانتری آبکوه به تعقیب مظنون به سرقت پرداختند، او کنترل موتورسیکلت را از دست داد و در کف آسفالت نقش بر زمین شد. در همین حال عوامل انتظامی با دستور سرهنگ روح ا... لطفی(رئیس کلانتری آبکوه) این مرد ۴۴ساله را برای مداوای پای زخمی اش به بیمارستان انتقال دادند و بدین ترتیب تحقیقات پلیس در حالی برای کشف راز سرقت های وی ادامه یافت که مشخص شد،جعبه سنگین آچار گیربکس تریلی و دو کیف دستی پر از مدارک شناسایی و کارت های بانکی و سوخت متعلق به دیگران روی ترک موتورسیکلت وی قرارداشت. بنابر گزارش روزنامه خراسان ،در ادامه بازرسی ها ۳ دسته کلید به همراه «شاه کلید دست ساز» عجیبی کشف شد که متهم ادعا کرد این شاه کلید معروف اوست که برای بازکردن صندوق عقب خودروها استفاده می کند. این مرد موتورسوار در حالی روی تخت بیمارستان به ۳ فقره سرقت از خودروها اعتراف کرد که ساعتی قبل از دستگیری نیز به یک دستگاه کامیون در اطراف میدان امام حسین(ع) دستبرد زده بود. به همین دلیل ادامه بازجویی ها از وی با دستور رئیس کلانتری به زمان انتقال وی به مقر انتظامی موکول شد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ | 18:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ویدیو| تحلیل رهبر انقلاب درباره کینه شتری امریکایی‌ها

ویدیو| تحلیل رهبر انقلاب درباره کینه شتری امریکایی‌ها

حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب تاکید کردند که آمریکا نسبت به ایران و انقلاب کینه شتری دارد و به این آسانی ها هم دست بردار نیست.

رهبر معظم انقلاب در دیدار هزاران نفر از مردم قم به‌مناسبت گرامیداشت سالروز قیام ۱۹ دی ۱۳۵۶ در بخشی از فرمایشات خود فرمودند: بعضی می گویند شما که نسبت به آمریکا حاضر نیستید مذاکره کنید و ارتباط برقرار کنید چرا با کشورهای اروپایی ارتباط دارید و مذاکره می کنید؟ نه! فرقی وجود دارد. آمریکا این کشور را تملک کرده بود و از کف او و قبضه او بیرون کشیده شد. کینه آمریکا نسبت به کشور و انقلاب کینه شتری است. به این آسانی ها دست بردار نیست. با کشورهای اروپایی فرق دارد. بله این کشورها هم دوست عزیز کرده ملت ایران نیستند. این را هم می دانیم. اما اروپا با آمریکا خیلی فرق دارد. آمریکا پس از انقلاب ایران یک ثروت عظیم و یک امکان عظیم سیاسی و اقتصادی را از دست داده است. در این چهل و اندی سال چقدر خرج کرده است تا ایران را از چنگ انقلاب اسلامی بیرون بیاورد و در اختیار خود قرار دهد که نتوانسته است. کینه این کشور با کینه فلان کشور اروپایی فرق دارد. علت این که ما بین آمریکا و کشورهای غربی تفاوت قائل می شویم این است.

تحرکات ارتش اسرائیل برای تثبیت اشغالگری خود در جنوب سوریه

تحریرالشام قادر به بازسازی سوریه نیست/ مهمترین محرک انقلاب جوانان سوری، روحیه ضداستعماری آنهاست

اردن انتشار نقشه‌های ادعایی رژیم صهیونیستی را محکوم کرد

آخرین تحولات ده روز گذشته کرانه باختری/اعتراض شدید گروه‌های مقاومت به همدستی تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی/ گردان جنین: سلاح های خود را تحویل نخواهیم داد/ آمار فلسطینیان دستگیر شده از ۱۴ هزار نفر فراتر رفت/ فراخوان حماس برای تشدید مقاومت در قبال اشغالگران

انتقال تجهیزات توسط اسرائیل به پادگانی در مرز سوریه و اردن

۱۰ نبرد احتمالی در سال ۲۰۲۵

ماجرای فرودگاه مهرآباد از زاویه دید صهیونیست‌ها

فیلم/ مشاجره خانوادگی دلیل اصلی تنش در فرودگاه مهرآباد

پشت پرده فیلم درگیری در فرودگاه مهرآباد چیست؟

بنر نصب شده در سراسر تهران جلب توجه کرد بهداشت نیوز

خبر مهم اتحاديه اروپا درباره ارتباط با ايران اقتصاد نیوز

فرمان جولاني براي حرم حضرت زينب (س) مثلث آنلاین

راه حل موقت ايران در برابر اقدام ترکيه سرانه

ابعاد جديدي از نحوه ترور سيد حسن نصرالله فاش شد پارس نیوز

واکنش غيرمنتظره ترامپ به سوالي درباره ايران دنیای اقتصاد

نقشه مدل آمريکايي براي خاورميانه/ طرح خطرناک اورتگاس براي «محور مقاومت» نامه نیوز

ايراني‌ها را از خانه‌شان در سوريه بيرون انداختند! + ويدئو نامه نیوز

سخنگوي دولت چادر به سر کرد+‌ عکس اقتصاد نیوز

متحدان آمريکا در برزخ/ حمله به بمب هاي سنگر شکن/ پيشخوان افکار نیوز

رهبر انقلاب: آمريکايي‌ها نفهميدند و فريب خوردند/ آمريکا درباره مسائل ايران دچار خطاي محاسباتي شد خبرآنلاین

اشراف ايران به باکو، ارمنستان، روسيه و ديگر کشورها تا ارتفاع ۳۰ کيلومتري مشرق نیوز

تنش ميان نقدعلي و قاليباف بالا گرفت اکوایران

ويديو/ جزئيات ترور فرمانده ايراني در سوريه توسط نظاميان سوري صد آنلاین

مذاکره با ترامپ؛ بنويسيد شجاعانه، بخوانيد احمقانه! | نوشتند حتي مانند بره‌اي در مذبح نبايد از مذاکره با او گذشت! همشهری آنلاین

ايران با آمريکا مذاکره مي‌کند؟ رهبر انقلاب پاسخ دادند +ويديو اطلاعات

نام پايتخت جديد ايران مشخص شد سرانه

ممنوعيت ورود کالا از عربستان اقتصاد نیوز

نقشه آبي نفتي طالبان براي ايران مثلث آنلاین

اظهارات علي‌اف درباره تنش‌هاي بين ايران و آذربايجان خبرگزاری تسنیم

فيلم/ دروغ بگو اما براي مردم هم اندکي عقل قائل شو! مشرق نیوز

لحظه شليک موشک پدافندي و پرسه‌زن سپاه + ويدئو همشهری آنلاین

برادران نيروگاه اتمي بوشهر متولد مي شوند مثلث آنلاین

جرم ما چه بود که پس از انتخابات اين همه با ما بد شدند؟ اطلاعات

علت اصلي سفر نخست وزير عراق به ايران از زبان يکي از رهبران ائتلاف فتح مشرق نیوز

فرمان جولاني براي حرم حضرت زينب (س) مثلث آنلاین

نقشه مدل آمريکايي براي خاورميانه/ طرح خطرناک اورتگاس براي «محور مقاومت» نامه نیوز

بمب اتمي ايران آماده مونتاژ است مثلث آنلاین

تماس با تلفن قرمز در اتاق جنگ اسرائيل؛هشدار حمله ايران مثلث آنلاین

نگراني صهيونيست‌ها از تغييرات ناگهاني در اردن مشرق نیوز

واکنش روزنامه سپاه به سخنان عارف/ در مکران که حتي يک آجر روي آجر گذاشته نشده؛ مي‌خواهيد پايتختش کنيد؟ اقتصاد نیوز

مکران کجاست و چرا گزينه‌ انتقال پايتخت است ؟ پارس نیوز

تحريرالشام براي سفارت ايران در سوريه وارد عمل شد اطلاعات

قدرت‌نمايي پهپاد کم‌نظير کمان ۱۲ ارتش ايران افکار نیوز

خط و نشان نظامي تهران در آستانه بازگشت ترامپ/ کمربند تاسيسات هسته‌اي محکم مي‌شود؟ اکوایران

راه حل موقت ايران در برابر اقدام ترکيه سرانه

آمريکا يک مجوز براي سوريه صادر کرد اقتصاد نیوز

آغاز رزمايش پدافند مرکز هسته‌اي نطنز خبرگزاری تسنیم

رافائل گروسي بيانيه‌ مهم صادر کرد اقتصاد نیوز

رسانه عبري: پهپادهاي ايراني يک انقلاب در صنعت نظامي هستند خبرگزاری تسنیم

تصاوير رونمايي از چهار سامانه پدافندي در رزمايش اقتدار خبرآنلاین

پشت پرده اقدامات اخير طالبان عليه ايران فاش شد/ ايران نگران مبادلات تجاري و مسائل امنيتي با افغانستان است تازه نیوز

تصميم غافلگيرکننده بايدن درباره سوريه دنیای اقتصاد

عکس/ اشک‌هاي عراقچي پس از دريافت لوح و انگشتر حاج قاسم مشرق نیوز

شرط فرانسه براي لغو تحريم هاي ايران دنیای اقتصاد

مشاجره خانوادگي دليل اصلي تنش در فرودگاه مهرآباد+ فيلم مشرق نیوز

اين منطقه پايتخت جديد کشور خواهد بود+ فيلم اقتصاد نیوز

اظهارات علم‌الهدي درباره استخدام جاسوس در مجلس واقعيت دارد؟ اطلاعات

اصل ماجراي عمامه‌پراني يک زن در فرودگاه + فيلم دوربين مداربسته همشهری آنلاین

سازمان ملل تنها کشور قحطي زده جهان را معرفي کرد دنیای اقتصاد

ترس به جان اعراب افتاد/ رياض و ابوظبي در آماده‌باش دنیای اقتصاد

بمب اتمي ايران آماده مونتاژ است مثلث آنلاین

رافائل گروسي بيانيه‌ مهم صادر کرد اقتصاد نیوز

فرمانده تحريرالشام کشته شد خبرآنلاین

هشدار گروسي درباره حمله به نيروگاه هاي هسته‌اي افکار نیوز

گروسي درباره حمله به نيروگاه هاي هسته‌اي هشدار داد | ماجراي صداي انفجارهاي شديد در زاپروژيا همشهری آنلاین

پزشکيان تذکر گرفت + عکس اقتصاد نیوز

پشت پرده فيلم درگيري در فرودگاه مهرآباد چيست؟ مشرق نیوز

ايران جنگنده هاي پيشرفته اف۲۲‌ آمريکا را به خانه فرستاد مثلث آنلاین

شرط مذاکره مستقيم با آمريکا از زبان سخنگوي وزارت خارجه اکوایران

دليل جوسازي درباره حمله به ايران افکار نیوز

ببينيد| ماجراي ورود ۵۰ فروند جنگنده سوخو ۵۷ روسي به ايران واقعيت دارد؟ صد آنلاین

شهيد حسين بدرالدين الحوثي خبرگزاری تسنیم

نسخه عربستان و امارات براي شام؛ پادشاهي‌هاي خليج فارس به دنبال تغيير معادلات سوريه/ دوحه رياض و ابوظبي را دور زد؟ اقتصاد نیوز

فرمانده ويژه جولاني در سوريه ترور شد اطلاعات

ايران با کريدور خليج‌فارس-درياي سياه مزاحمت ترکيه را دور مي‌زند مشرق نیوز

پاتک موقت ايران به ترکيه؛ جزييات تازه از تامين سوخت کاميونداران گرفتار در مرز اکوایران

نيروهاي مسلح ايران به ميدان مي‌آيند +جزئيات اطلاعات

چراغ سبز اساسي ازبکستان به ايران سرانه

سفر اعضاي بريکس به ايران اقتصاد نیوز

خطر بزرگ پاکستان براي ايران سرانه

دولت پزشکيان عامل کاهش قدرت خريد مردم است؟ اقتصاد نیوز

هشدار جدي گروسي درباره حمله به نيروگاه هاي هسته‌اي نامه نیوز

درگيري ميان گروههاي هم‌پيمان با الجولاني و افراد محلي در لاذقيه دنیای اقتصاد

گروسي هشدار داد/ حمله به هر نيروگاه هسته‌اي غيرقابل قبول است دنیای اقتصاد

دست اوکراين رو شد/ مسکو: در حال آماده‌سازي براي يک «اقدام خونين» عليه روسيه است دنیای اقتصاد

اعتراف بزرگ تايمز: در رهگيري موشک‌هاي ايراني شکست خورديم نامه نیوز


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ | 17:53 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳ | 10:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

جزئیات قانون جنجالی حجاب: جریمه بی حجابی را ندهید، نه مجوز خروج از کشور را خواهید داشت، نه گذرنامه برای شما صادر می شود و نه صدور گواهینامه و شماره گذاری و تعویض پلاک

لایحه حجاب در ۷۴ ماده و مجموعا در ۵ فصل تنظیم و به قانون تبدیل شد.

لایحه «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» معروف به لایحه حجاب پس از رفت و برگشت‌های متعدد میان مجلس و شورای نگهبان در ۷۴ ماده و مجموعا در ۵ فصل تنظیم و به قانون تبدیل شد.

به گزارش هم میهن آنلاین، لایحه «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» معروف به لایحه حجاب پس از رفت و برگشت‌های متعدد میان مجلس و شورای نگهبان در ۷۴ ماده و مجموعا در ۵ فصل تنظیم و به قانون تبدیل شد.

متن نهایی قانون «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» معروف به قانون حجاب پس از رفت و برگشت های متعدد میان مجلس و شورای نگهبان در ۷۴ ماده و مجموعا در ۵ فصل تنظیم و نهایی شده است.

فصل اول این قانون به کلیات و تعاریف پرداخته، فصل دوم به وظایف عمومی دستگاه های اجرایی، فصل سوم به تکالیف اختصاصی دستگاه های اجرایی پرداخته، فصل چهارم، به وظایف عمومی و مسوولیت های اجتماعی و فصل پنجم نیز به جرائم و تخلفات پرداخته است.

مطابق این قانون دستگاه های مختلفی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، معاونت علمی رئیس جمهور، شهرداری ها و دهیاری ها، وزارت اقتصاد، وزارت صمت، وزارت راه و شهرسازی، وزارت ارتباطات، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، معاونت امور زنان رئیس جمهور و ... از جمله دستگاه هایی هستند که در این قانون به طور مستقیم تکالیفی را در حوزه فرهنگ سازی و حمایت از خانواده بر عهده خواهند داشت.

به گفته رئیس مجلس شورای اسلامی این قانون ۲۳ آذرماه ابلاغ خواهد شد و مطابق ماده ۷۴ این قانون مدت زمان آزمایشی قانون مذکور سه سال تعیین شده است.

متن نهایی قانون «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب»


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 20:36 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رضاشاه و قانون اجباری کشف حجاب

رضاشاه و قانون اجباری کشف حجاب-img

یکی از دلایلی که رضا شاه پهلوی دست به تصویب قانون کشف حجاب اجباری زد این بود که تصور می کرد باید زنان در جامعه با شکل و شمایل غربی ها حضور پیدا کنند و وقتی که این پوشش عقب مانده کنار گذاشته شود افکار نیز به درستی هدایت می شوند. این در حالی است که در مطالعات توسعه کشورها با وجود آنکه نظریات مختلفی وجود دارد اما در هیچ کتاب و نظریه ای، چنین مبحثی مطرح نمی شود که اگر پوشش کنار گذاشته شود، افکار تغییر می کند.

منبع : farsnews.ir , تعداد بازدید : 943 تاریخ درج : 1399/04/21

21 تیر ماه 1314 بود که در شرق ایران در کنار حرم خورشید توس، خون مردمان حق جو و خداترسی ریخته شد که تا سالیان سال هم جوشش خونشان، حق طلبی را فریاد می زند. مردمانی که از هم نشینی با نور در شهر مشهد، درس دین داری آموختند و استادانه در راه دین به شهادت نایل شدند.

این روز، یادآور شهید شدن انسان هایی است که در اعتراض به قانون اجباری کشف حجاب به حرم رضوی پناه برده و به دست عمال رضا شاه پهلوی در خون خود غلطیدند. برای آنکه بیشتر از آنچه در آن سال ها بر مردم گذشته است، بدانیم با علیرضا زادبر پژوهشگر تاریخ سیاسی معاصر به گفت وگو نشستیم. زادبر که با دکترای علوم سیاسی، به صورت تخصصی روی مسائل سیاسی ایران مطاله و تحقیق می کند، ابعاد تازه ای از این ماجرای تاریخی را توضیح داد.

کشورداری به سبک آتاتورک

تاریخچه قیامی که در مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد به تیرماه سال 1314 باز می کردد. قیامی که تصور می شود فقط به خاطر موضوع کشف حجاب زنان بوده است اما به دلیل نوع پوشش اجباری که برای مردان نیز در نظر گرفته شده بود، موجب ناراحتی و اعتراض جامعه شده بود. درست یک سال پیش از وقوع این اتفاق، رضا شاه پهلوی سفر طولانی به ترکیه داشت و در این سفر به دقت وضعیت تغییر و تحولات ترکیه را مشاهده و سعی کرد در زمانی که به تهران باز می گردد،همان سبک و سیاق کشورداری را در ایران پیاده کند.

کشف حجاب و کلاه فرنگی، اجباری برای پوشش

یکی از موارد مهم، نوع پوشش بود که به تقلید از ترکیه، قانونی برای سبک پوشش زنان و مردان تصویب کرد. همان طور که می دانید حجاب فقط مختص به بانوان نیست و مردان هم در این قانون ملزم به استفاده از کلاه شاپو یا کلاه فرنگی بودند اما تنها دلیل مردم برای حضور اعتراضی در گوهرشاد، مسئله حجاب نبود و آنها به اجباری که در این قانون وجود داشت نیز معترض بودند.

کشتار گوهرشاد، داد نهادهای بین المللی را درآورد

یکی از مهم ترین مواردی که کمتر به آن پرداخته می شود، این است که اعتراض مردم در صحن گوهرشاد به یک کشتار عظیم تبدیل شد که نهادهای بین المللی هم به خاطر آن به رضا شاه پهلوی اعتراض کردند. این در حالی است که در آن سال ها، قدرت زیادی در دستان نهادهای بین المللی نبود، اما به حدی شدت کشتار در این واقعه زیاد بود که رضا شاه مجبور شد برای آرام کردن افکار عمومی در جهان، محاکمه نظامی ترتیب دهد.

در زمان وقوع این اتفاق، تیمسار پاکروان، استاندار خراسان بود و اسدی که رابطه خویشاوندی نیز با فروغی داشت تولیت آستان مقدس رضوی را برعهده داشت. دختر فروغی که نخست وزیر رضا خان محسوب می شد، عروس اسدی بود و طبق گفته های فروغی، او نیز تمایلی نداشت که به ضرب و زور، قانون پوشش مردم اجرایی شود. در قسمتی از خاطرات نخست وزیر رضا شاه آمده است که من موافق سر نیزه و زور برای اجرای قانون منع حجاب نبودم. با وجود تمامی مخالفت ها، این قانون اجرایی می شود و علاوه بر کشف حجاب زنان، موضوع استفاده از کلاه پهلوی، حساسیت مردان خراسان برانگیخته شد چرا که تا پیش از این می توانستند با کلاه های خود، اقامه نماز کنند اما کلاه شاپو به دلیل لبه بلندش، این امکان را نمی داد. تیمسار پاکروان طی نامه ای اعلام می کند که آنچه قانون شده را اجرا می کند ولی این قانون موجب واکنش مردم می شود. اسدی هم اعلام می کند که این کار واکنش تند جامعه را در پی دارد و بنا شد تا سید حسین طباطبایی قمی به تهران رفته تا برای مذاکره و گفت وگو با رضاخان اقدام کند. به محض رسیدن ایشان به تهران، بازداشت و در حصر قرار می گیرد. رسیدن این خبر به مشهد زمینه ساز وقوع حادثه مسجد گوهرشاد می شود.

گوهرشاد به خون نشست

با شنیدن خبر دستگیری حاج سید حسین طباطبایی قمی، مردم شبانه به حرم امام رضا (ع) رفته و بست نشینی را آغاز می کنند. رضا شاه نیز دستور نظامی می دهد که یا بست نشینی به پایان می رسد و مردم پراکنده می شوند یا تمامی مسئولان خراسان عزل می شوند. همین دستور موجب می شود خونریزی در مشهد اتفاق بیفتد که از ابتدای روی کار آمدن رضا خان یعنی سال 1304 بی سابقه بوده و اولین کشتار دسته جمعی مردم در زمان پهلوی محسوب می شود.

آمار ضد و نقیض شهدا به روایت تاریخ

پهلوی آمار کشته شدگان در این حادثه تاریخی را در حدود 100 نفر عنوان کردند اما در خاطرات سران پهلوی آمار بین 1600 تا 1700 نفر متغیر است. به سند خاطرات فروغی حمام خون در صحن گوهرشاد راه افتاد و از آنجا بود که برای همه دیکتاتوری رضا خان به طور کامل عیان شد.

سخنران آن شب تاریخی، بهلول معروف بود که وی به عنوان یکی از محرکان اصلی حرکت اعتراضی محسوب می شود.

اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمد رضا که پس از پدر حکومت به ایران را به ارث برد در خاطراتش نوشته است که پدرش رضا خان تا پیش از قانون منع حجاب، به دخترانش حتی اجازه دوچرخه سواری نمی داد. او از برهنه بودن آنان در انظار عمومی و یا حتی رقصیدن آنان در جمع خانواده به شدت بیزار بود و این اجازه را به زنان کاخ نشین نمی داد. با تصویب قانون کشف حجاب، او نظراتش را به کل تغییر داد.

تشکیل دادگاه نظامی تحت فشار نهادهای بین المللی

رضا شاه پس از فشار نهادهای بین المللی مجبور به برگزاری دادگاه نظامی شد و در این دادگاه دستور به اعدام اسدی تولیت آستان قدس رضوی داد تا ماجرا را خاتمه دهد. همین اعدام نیز زمینه ساز کنارگذاشتن فروغی از نخست وزیری می شود.

شیر خون خوار به هم رکابانش هم رحم نکرد

اسدی برای نجات از اعدام، نامه ای به فروغی می نویسد و فروغی در جوابش یک بیت شعر از مولانا را ارسال می کند که مضمون آن این است که رضا خان شیری خون خوار است و راه چاره ای برای نجات از دست این شیر وجود ندارد. آیرون خان که در آن زمان، رئیس نظمیه رضا خان بود، نامه را پنهانی بدست آورده و به رضا شاه می رساند و زمینه را برای تیره و تار شدن روابط شاه و نخست وزیر فراهم می کند. رضا خان هم برای تحقیر فروغی، او را زن ریش دار می خواند. از آن روز به بعد، محدودیت های زیادی در حرم رضوی اعمال می شود و حکومت حتی اجازه نمی دهد که صدای نقاره از گلدسته های حرم امام رضا (ع) شنیده شود. تا جایی که وقتی سال 1320، رضا شاه پهلوی از سلطنت خلع می شود و از ایران اخراج می شود، بعد از چندین سال، صدای نقاره در مشهد طنین انداز می شود.

یکی از دلایلی که رضا شاه پهلوی دست به تصویب قانون کشف حجاب اجباری زد این بود که تصور می کرد باید زنان در جامعه با شکل و شمایل غربی ها حضور پیدا کنند و وقتی که این پوشش عقب مانده کنار گذاشته شود افکار نیز به درستی هدایت می شوند. این در حالی است که در مطالعات توسعه کشورها با وجود آنکه نظریات مختلفی وجود دارد اما در هیچ کتاب و نظریه ای، چنین مبحثی مطرح نمی شود که اگر پوشش کنار گذاشته شود، افکار تغییر می کند.

چرا کشف حجاب؟

یکی از دلایلی که رضا شاه پهلوی دست به تصویب قانون کشف حجاب اجباری زد این بود که تصور می کرد باید زنان در جامعه با شکل و شمایل غربی ها حضور پیدا کنند و وقتی که این پوشش عقب مانده کنار گذاشته شود افکار نیز به درستی هدایت می شوند. این در حالی است که در مطالعات توسعه کشورها با وجود آنکه نظریات مختلفی وجود دارد اما در هیچ کتاب و نظریه ای، چنین مبحثی مطرح نمی شود که اگر پوشش کنار گذاشته شود، افکار تغییر می کند.

چه در کشورهای غربی توسعه یافته و چه در کشورهایی که به سمت توسعه در حال حرکت هستند نیز این موضوع مطرح نیست که در صورت کنار گذاشتن پوشش، آن کشور به سمت توسعه پیش می رود. حتی در کشورهای شرقی و جنوب شرقی آسیا مانند کره جنوبی نیز سعی شده هنوز بسیاری از سنت های اصلی کشورشان با قوت و قدرت باقی بمانند.

فکر بزرگ رضا خان یا یک اشتباه بزرگ

سلطنت طلبان هنوز هم معتقد هستند که رضا خان افکار بزرگی در سر داشته است که مقدمه آن قانون منع حجاب بوده است این در حالی است که نه از لحاظ تاریخی و نه از لحاظ علمی چنین موضوع در توسعه کشورها مورد قبول نیست و نمادهای سنتی در کشورهای توسعه یافته هم هنوز که هنوز است پاسداری می شود.

کشف حجابی که شاه هم به آن اعتقاد نداشت

اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمد رضا که پس از پدر حکومت به ایران را به ارث برد در خاطراتش نوشته است که پدرش رضا خان تا پیش از قانون منع حجاب، به دخترانش حتی اجازه دوچرخه سواری نمی داد. او از برهنه بودن آنان در انظار عمومی و یا حتی رقصیدن آنان در جمع خانواده به شدت بیزار بود و این اجازه را به زنان کاخ نشین نمی داد. با تصویب قانون کشف حجاب، او نظراتش را به کل تغییر داد.

تحصیل در فرنگ برای دختران؛ دهان تان را خرد می کنم!

وقتی محمد رضا پهلوی برای ادامه تحصیل به سوئیس سفر می کند، طی یک سفر تاج الملوک همسر رضا شاه به همراه اشرف برای یک سفر تفریحی و تازه کردن دیدار با محمدرضا به سوئیس می روند. در این سفر اشرف از مادرش می خواد که با پدر صحبت کند تا برای ادامه تحصیل، در سوئیس بماند. رضا شاه در جواب تاج الملوک می گوید آخرین باری است که این سخن را می شنوم وگرنه دهان گوینده را خرد می کنم تا نتواند دوباره آن را بیان کند.

همه این مثال ها نشان دهنده این است که کسی که به زور می خواست آزادی را به سبک غرب برای زنان ایران هدیه کند، خودش نسبت به دخترانش چنین افکار و عقایدی داشت. و این گونه وجهه ریاکارانه آزادی خواهانه رضا شاه پهلوی برای عموم مردم مشخص و روشن شد.

آیا «کشف حجاب» از خدمات مهم رضاخان بود! مقالات

حجاب، مسأله ای فطری است که از دیرباز در فرهنگ ملی و باستانی ما ایرانیان وجود داشته و به همین دلیل اس...

قیام خونین گوهرشاد در ماجرای کشف حجاب مقالات مجلات

در ایران، ترکیه و افغانستان به اسلام زدایی بپردازند و فرهنگ غرب را جای گزین اسلام کنند، این سه عنصر ...

امام خمینی ثابت و استوار از آغاز تا پایان توطئه کشف حجاب مقالات مجلات

امام خمینی ثابت و استوار از آغاز تا پایان توطئه کشف حجاب1 2 (من تلخی این کشف حجابی که اینها ...

کشف حجاب کژ راهه پهلوی اول مقالات مجلات

روشن فکران بسترها و زمینه هایی که - قبل از به حکومت رسیدن رضا شاه - برای از بین بردن دین و ترویج فره...

غزال،زن تاریخی فیلم مقالات مجلات

زنی که در مسیر تحولات تاریخ واقع شده است معصومه، نشان از این دارد که وی مدتی است می شود و او باور می...

استعمار و استبداد، و هجوم به فرهنگ عفاف و حجاب مقالات مجلات

مقاومت زنان مسلمان و متدین را در مقابل این جریان استعماری بازگو می کند و آنگاه به تبعات و خود بگیرد ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 20:33 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

۱۷ دی؛ سالروز کشف حجاب در ایران + عکس

۱۷ دی؛ سالروز کشف حجاب در ایران + عکس

قانون کشف حجاب در ۱۷ دی ۱۳۱۴ توسط رضا شاه به تصویب رسید که به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند.

به گزارش ایمنا رضاشاه ترجیح می‌داد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، مردان کلاه پهلوی به سر گذارند و زنان بدون چادر، روبنده و روسری باشند و این موضوع چهره‌ای مستبد از او به‌جای گذاشت و با انتقادات جدی توده‌های مردم روبرو شد.

کشف حجاب در ایران

نخستین نشانه‌ها از کشف حجاب در ایران به برخی محافل درباری یا روشنفکری در دوره ناصرالدین شاه قاجار برمی‌گردد که بیشتر به دلیل تأثیرپذیری فراوان این شاه قاجار در سفرهای خود به «فرنگ» بود اما نخستین شایعات پیرامون قانون کشف حجاب، پس از آن پخش شد که ملکه افغانستان بدون حجاب به همراه شاه افغانستان در سال ۱۳۰۸ در زمان رضا شاه به ایران آمد. در ۱۳۱۳ خورشیدی رضاخان برای دیدار با آتاتورک به کشور ترکیه سفر کرد و اقامت ۲ هفته‌ای وی یک ماه به طول انجامید. از مهمترین ره‌آوردهای این سفر بعد از بازگشت به ایران، کشف حجاب بود به این منظور در ١٣١٤ خورشیدی رضاخان به تمامی وزارت خانه‌ها، به ویژه وزیر دربار و معارف دستور داد که مقدمات جشن بزرگی برای اعلام آزادی زنان و احقاق حقوق بانوان فراهم آورند که این مراسم با حضور اجباری زنان و دختران خاندان سلطنتی و درباریان و کارمندان دولت به بهانه اعطای دانش نامه فارغ‌التحصیلان برگزار شد رضاخان ضمن سخنرانی مفصل با عرض تبریک به مردم ایران، اظهار امیدواری کرد که این پیشرفت نصیب همه بانوان کشور حتی روستاها نیز بشود، بدین ترتیب رضاخان در ١٧ دی ١٣١٤ خورشیدی قانون کشف حجاب را تصویب کرد؛ برخی معتقدند باید این واقعه را «منع حجاب» نامید، چراکه کشف حجاب به معنی برداشتن اختیاری حجاب توسط زنان است که کم و بیش اما پیش‌تر اتفاق افتاده بود.

عکس العمل‌ها در برابر کشف حجاب

پس از صدور فرمان اجباری کشف حجاب بیشتر مردم به سختی با آن مخالفت کردند و حاضر به پذیرفتن آن نشدند. جرقه اصلی مخالفت مردم با کشف حجاب به واقعه مسجد گوهرشاد مشهد برمی‌گردد؛ زمانی که رضاشاه متأثر از سفر به ترکیه تصمیم گرفت مسیر متحدالشکل کردن لباس‌های ایرانیان را با تغییر کلاه مردان که از حساسیت کمتری برخوردار بود، ولی این رویکرد در تیرماه سال ۱۳۱۴ منجر به اعتراض مردم به اجباری شدن بر سر گذاشتن کلاه شاپو توسط حکومت مرکزی و تیراندازی نیروهای نظامی به معترضان در مسجد گوهرشاد مشهد شد.

اگر چه رضاخان هدف خود از این اقدام را وارد کردن زنان در کار و مشارکت اجتماعی عنوان کرده بود اما با توجه به اسلامی بودن جامعه ایران، زنان نسبت به این عملکرد واکنش سختی نشان دادند، برنامه کشف حجاب رضا شاه همچنین با مخالفت‌های گسترده ای از سوی روحانیون مواجه شد. زنان شاغل و همسران درباریان، ارتشی‌ها، تجار و غیره کشف حجاب کردند ولی زنانی که مخالف کشف حجاب بودند منزوی شدند و کمتر در جامعه حضور یافتند.

بهمن‌پور، تاریخ‌پژوه در این باره نوشته است: از این تاریخ به بعد استفاده از حجاب در سراسر مملکت قدغن شد. اجرای این قانون در شهرهای مذهبی مثل قم و کاشان و مشهد و … با مشکلاتی مواجه شد. زنانی که جرأت داشتند در برابر این قانون بایستند توسط مأموران شهربانی مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتند و بعضاً به همراه شوهران خود به کلانتری احضار می‌شدند. مأموران امنیتی حق داشتند اگر زنی را در کوچه و خیابان با حجاب ببینند چادر از سرش کشیده و پاره کنند. به وزارت معارف دستور داده شد از این به بعد تمام دانش آموزان و معلمان حق گذاشتن حجاب را ندارند. بعضی از دختران از همان زمان ترک تحصیل کردند و خانه نشین شدند. کلیه ادارات دولتی نیز موظف بودند از ورود خانم‌های محجبه خودداری کنند.

لغو قانون کشف حجاب

پس از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۰، گروهی از زنان که از فشار حکومت پدرش سخت به ستوه آمده بودند، در مخالفت با کشف حجاب، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند و مأموران حکومتی هم علی‌رغم وجود قانون کشف حجاب چندان که باید با آنان مقابله نمی‌کردند.

حجاب چیست؟

حجاب، یکی از مهمترین مسائلی است که در دین اسلام وجود دارد و بر روی آن تأکید زیادی شده است.»حجاب «در لغت به معنای پرده، حاجب، پوشیدن، و پنهان کردن است. این واژه، تنها به معنای پوشش ظاهری یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن از دید مرد بیگانه است.

کلمۀ حجاب مصدر از ریشه (ح ج ب) است که اهل لغت تعاریف مختلفی برای آن ذکر کرده‌اند. حجاب در لغت به معنای مانع، چیزی که بین دو چیز جدایی افکنَد، پوشاندن و پوشش (سِتر) است. حجاب به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 20:30 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماجرای قیام مسجد گوهرشاد مشهد

    ماجرای قیام مسجد گوهرشاد مشهد

    یکی از قیام‏های ‏خونین مردم مسلمان ایران به رهبری مراجع تقلید در قرن معاصر، که نقطه عطفی درتاریخ قیام‏های اسلامی در تاریخ صد ساله اخیر است، قیام مردم مسلمان در مسجد گوهرشاد، در کنار مرقد مطهر حضرت امام رضا علیه ‏السلام بر ضد دیکتاتوری ‏رضاخان، و کشف حجاب او است.

    کشف حجاب اجباری از طرف رضاخان

    هنگامی که رضاخان کشف حجاب اجباری را به اجرا گذاشت، علمای وقت از هر سوی ‏کشور، اعتراض شدید خود را اعلام داشتند، از جمله مراجع و علمای برجسته مشهد مقدس در آن وقت، مانند:

    آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی، آیة ‏الله حاج شیخ محمد آقازاده، آیة ‏الله ‏شیخ هاشم قزوینی، آیة الله سید عبدالله شیرازی، آیة‏ الله سید علی اکبر خویی، آیة ‏الله شیخ غلامحسین قزوینی، آیة ‏الله سیدعلی سیستانی و... در بیت آیة ‏الله ‏العظمی سید یونس اردبیلی(ره) اجتماع کردند و اعتراض شدید خود را طی تلگرافی به ‏رضاخان ابلاغ نمودند، این تلگراف با امضای 31 نفر از علمای برجسته مشهد مزین ‏شده بود.

    آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی و قیام گوهرشاد

    در میان مراجع و علمای وقت، نام مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی، باقیام خونین مسجد گوهرشاد، آمیخته شده است، چرا که او نقش بیش‏تر در این قیام ‏داشت، او در آغاز ماه ربیع الثانی سال 1354 قمری از مشهد به تهران هجرت کرد ودر باغ سراج الملک شهر ری به تحصن نشست، او می‏ گفت: «اگر پیش‏رفت جلوگیری از کشف ‏حجاب بستگی به کشته شدن ده هزار نفر که در راس آن‏ها حاج آقا حسین قمی(خودم) داشته باشد ارزش دارد.» و در مورد دیگر فرمود: «جایز است.» هنگامی که مردم‏ از ورود آیة الله حاج آقا حسین قمی به تهران با خبر شدند، گروه گروه به صورت ‏دسته ‏های عزاداری به دیدار او می ‏شتافتند، به طوری که جمعیت زیادی در آن باغ و اطرافش اجتماع نمودند، رژیم رضاخان که سخت هراسناک شده بود، به وسیله‏ کماندوهایش، آن باغ را محاصره کردند، و از ورود علما و مردم به آن جا جلوگیری ‏نمودند، به این ترتیب آیة ‏الله حاج آقا حسین قمی را در آن باغ زندانی کردند.

    او در یکی از جلسات با صراحت فرمود:

    «امروز اسلام فدایی می‏خواهد، بر مردم است که قیام کنند.» به این ترتیب ‏راهنمودهای مراجع و علما از یک سو، و پافشاری و لجاجت رژیم رضاخانی در کشف ‏حجاب و پیروی از فرهنگ غرب از سوی دیگر، موجب شد که روحانیان و مردم مسلمان درگوشه و کنار کشور به رژیم اعتراض شدید کردند.

    شیخ محمد تقی بهلول حافظ کل قرآن کریم و قیام گوهرشاد

    از جمله جمعیت ‏بسیاری به عنوان‏ اعتراض به رژیم، در مشهد در کنار حرم حضرت رضا علیه السلام در مسجد گوهرشاد متحصن شدند، و روحانی مبارز، محمد تقی بهلول با سخنرانی‏های خود، به شدت به ‏اقدامات ضد اسلامی رضاخان اعتراض نمود حجة ‏الاسلام شیخ محمد تقی بهلول حافظ قرآن، با قاطعیت وصراحت‏ به تبیین خطر فرهنگ غرب می ‏پرداخت و مردم را به قیام دعوت می‏ نمود، مردم ‏ابراز احساسات می‏ کردند و تنفر خود را نسبت ‏به رژیم ضد اسلامی رضاخان اظهارمی ‏نمودند، به گفته آقای بهلول حدود چهار ساعت از شب گذشته، به دستور رضاخان، دژخیمان او با حمله ناجوانمردانه به مسجد گوهرشاد، مردم را به گلوله بستند که ‏در این کشتار جمعی، حمام خون به راه افتاد و حدود سه هزار نفر به شهادت ‏رسیدند. در این مورد ارتشبد سابق، حسین فردوست می ‏نویسد: «در مشهد یک روحانی‏ به نام بهلول به شدت با اقدامات رضاخان مخالفت می‏ کرد و در سخنرانی ‏هایش به شدت‏ به او حمله می ‏نمود، عده زیادی از مردم در حرم حضرت رضا علیه السلام متحصن ‏شدند و اعلام کردند تا مساله کشف حجاب حل نشود، ما از این‏جا خارج نمی ‏شویم، فرمانده لشگر مشهد به نام سرتیپ ایرج مطبوعی [که بعد از انقلاب در تاریخ دوم ‏مهر 1358 به خاطر این جرم و جرم‏های دیگر، اعدام شد] در این باره به رضاخان ‏گزارش داد، رضاخان دستور داد سربازان به صحن حرم وارد شوند و مردم را تهدید کنند، و اگر مردم خارج نشدند تیراندازی کنند... رضاخان برای تشدید کار، سرتیپ ‏البرز را به مشهد فرستاد، به دستور مطبوعی و البرز، واحدهای لشگر مشهد وارد صحن شده و مردم را به گلوله بستند.» سرتیپ مطبوعی در دادگاه انقلاب دراین خصوص‏ می ‏گوید: «به من دستور داده شده بود که فورا عده‏ ای نظامی را در اختیاراستاندار مشهد قرار دهم، من در حدود 250 سرباز در اختیار او گذاشتم... در همین ‏هنگام سرتیپ البرز همراه دادستان ارتش، وارد مشهد شدند و لشگر در اختیار سرتیپ ‏البرز قرار گرفت، او اسدی نایب التولیه آستان قدس را [به جرم عدم جلوگیری ازمبارزین] اعدام کرد... سرهنگ قادری همراه سربازان از راه پشت‏بام وارد صحن شده‏ و با افراد متحصن گلاویز شدند، در این جریان حدود 25 نفر از مردم کشته و چهل‏ نفر مجروح شدند.»

    حمله به مسجد گوهرشاد

    صبح جمعه 20 تیر سال 1314، قزّاقان رضاخان برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بی‏ محابا به روی مردم تیراندازی کردند و در این ماجرا، حدود یک صد نفر کشته و زخمی شدند. اما مردم متفرق نگشتند و مقاومت کردند. پس از این هجوم، مردم از اطراف با ابزاری از قبیل داس، بیل و چوب و... به طرف مسجد سرازیر شدند. مسجد گوهرشاد لبریز از جمعیت گردید. روحانیان به ترتیب بر بالای منبر حضرت صاحب الزمان(عج) قرار گرفتند و به سخنرانی پرداختند. روز شنبه 21 تیرماه در مسجد؛ شعارهای ضد سلطنت و ضد حجاب‏زدایی داده می‏شد و مسجد یک‏پارچه سرود مقاومت سر داده بود. وحشت مقامات دولتی را فرا گرفت. سرانجام رضاشاه دستور داد که همه را دستگیر و مجازات نمایند. سران شهربانی و آگاهی، نیروهای خویش را هماهنگ کرده، قرار گذاشتند پس از نیمه شب، تهاجم خود را آغاز نمایند. قزّاقان نیز از قبل در نقاط حسّاس شهر و اطراف مسجد گوهرشاد مستقر شدند و مسلسل‏های سنگین را بر بام‏های مشرف به مسجد کار گذاشتند.

    تبعید همه علمای مبارز مشهد از طرف رضاخان

    رضاخان برای رسیدن به اهداف شوم اربابانش، به این جنایت اکتفا نکرد، و چون ‏احتمال قیام عمومی می‏ داد، همه علمای مبارز مشهد را دستگیر کرده و از مشهد مقدس ‏تبعید نمود.

    از جمله از این تبعیدشدگان به تهران، سه نفر از مراجع و علمای معروف بودند که ‏عبارتند از: آیة ‏الله حاج آقا حسین قمی، آیة‏الله سید یونس اردبیلی، و آیة الله‏ شیخ محمد آقازاده (فرزند آیة‏الله العظمی شیخ محمد کاظم خراسانی، صاحب‏ کفایة ‏الاصول).

    عجیب این که آیة الله آقازاده، وقتی که به تهران رسید به دستور رضاخان خلع‏ لباس شد، و در دوره سرپاس مختاری (رییس شهربانی وقت) با تزریق آمپول هوا، به ‏دست دکتر احمدی مزدور سفاک رضاخان، به شهادت رسید، و جنازه مطهرش در روز 13ذی‏قعده سال 1356 ه.ق در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. آری این‏ عالم ربانی در حالی که 62 بهار از عمرش بیش‏تر نگذشته بود، جان خود را فدای‏ مبارزه با هجوم فرهنگ غرب، و کشف حجاب کرد، تا حریم حجاب و ارزش‏های اصیل اسلامی ‏را از گزند استعمار و مزدوران آن، حفظ کند و به مردم مسلمان، به ویژه مسلمانان ‏ایران پیام دهد که از پای ننشینند، و تا آخرین توان در برابر استعمارگران و دربرابر نفوذ فرهنگ بیگانه، مقاومت نمایند.

    امام خمینی ره و قیام گوهرشاد

    حضرت امام خمینی، منادی بزرگ مبارزه با استعمار و فرهنگ منحط آن، در گفتارخود به طور مکرر دیکتاتوری رضاخان و کشتار عمومی گوهرشاد را یادآوری کرده، ومردم مسلمان را به نهی از منکر و مبارزه و مقاومت در برابر استعمارگران ومزدوران روسیاه آن‏ها فرا می ‏خواند.

    حضرت امام خمینی ره در یکی از فرازهای گفتارشان می فرمایند: «انگلیسی‏ های جنایت‏کار، رضاخان را اسلحه‏ دارکردند، این آدم ناشایسته بی ‏اصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند... اسلحه دردست‏ بی ‏عقل بود... آن جنایات و کشتار عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد، به ‏دنبال آن، علمای خراسان را گرفتند آوردند به تهران حبس کردند، و بعضی ‏شان را هم‏ محاکمه کردند، و بعضی‏شان را هم کشتند، برای این که اسلحه در دست‏ بی ‏عقل بود.».


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 20:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    پدیده کشف حجاب

    زن در دو مـرحله مظلوم بوده است ، يك در جاهليت زن مظلوم بود اسلام منت گذاشت بر انسان ، و زن را از آن مظلوميتى كه داشت بيرون كشيد، يك موقع در ايران ما زن مظلوم شد و آن دوره شاه سابق و شاه لاحق بود.
    با اسم اينكه زن را مى خواهند آزاد كنند، ظلمها كردند به زن ، زن را از آن مقام شرافت و عزت كه داشت پايين كشيدند، زن را از آن مقام معنويت كه داشت شى ء كردند و به اسم آزادى ، "آزاد زنان " و "آزاد مردان " آزادى را از زن و مرد سلب كردند و زنها را و جوانان ما را فاسد الاخلاق كردند...

    امام خمينى (ره )

    بـى تـرديـد از پـليـدتـريـن تـرفـنـدهـاى دشـمـنـان اسـلام ، تـوطـئه كـشـف حـجـاب ژ بـود كـه در تـاريـخ مـعـاصـر مـيـهـن مـا بـه شكل رسمى و قانونى اتفاق افتاد.
    انگلستان پدر پير استعمار كه در آن دوران از بزرگترين ابرقدرتها و از دشمنان سرسخت اسلام به شمار مى رفت ، با طرح كودتاى سوم اسفند 1299، و روى كار آوردن ((رضاخان ميرپنج )) در صدد به اجرا در آوردن ((تز اسلامزدايى )) و جايگزينى ارزشهاى غربى در جامعه بود.
    متحد الشكل كردن لباسها، مقدمه كشف حجاب
    جـهـت آمـاده سـاخـتـن زمـيـنـه كـشـف حـجـاب ، در تـاريـخ شـشـم دى 1307، مـجـلس آن روز، ((قـانـون مـتـحـد الشـكـل نـمـودن البـسـه )) را در 14 مـاده به تصويب رساند. بر اساس اين قانون ، پوشيدن كت و شلوار و كراوات و كلاه فرنگى براى مردان الزامى شد.
    تلاشهاى رضاخان باعث شد تا عده اى از زنان غرب زده ، بويژه زنان دربارى ، دولتمردان بى اعتنا به مقدسات اسلامى ، به صورت بى حجاب و يا بد حجاب در مجامع و معابر عمومى ظاهر شوند و مردم نيز تحت تاءثير اختناق و ظلمت رضاخانى ، حساسيت لازم را از خود نشان ندادند.
    كشف حجاب ، ارمغان سفر به تركيه
    در 12 خـرداد 1313، رضـاخان عازم تركيه شد. در آن زمان مصطفى كمال آتاتورك ، بنيانگذار رژيم لائيك ، بر آن كشور حكومت مى كرد. تركيه در آن زمان از نظر معيارهاى غربى پيشرفتهاى چشمگيرى كرده بود. رضاخان پس ‍ از بازگشت ، بى درنگ به تغيير اوضاع ايران در همه امور، بويژه در زمـيـنـه فـرهـنـگى پرداخت و شديدتر از گذشته به تلاشهايش در راستاى ((اسلام زدايى )) بويژه ((حجاب زدايى زنان مسلمان )) گام بـرداشـت . مـحـمـود جـم كه سالها نخست وزير و وزير آن روزگار بوده ، مى نويسد:(162) ((در يكى از روزهاى تير ماه 1313، كه هيئت دولت در قـصـر سـعـد آبـاد در حـضـور شـاهـنـشـاه جـلسـه داشـت ، (رضـا شـاه ) فـرمـود: سـابـقـا بـارهـا بـه كـفـيـل وزارت مـعـارف دسـتـور داده ام تـا در بـاب بـرانـداخـتـن رسـم حـجـاب مـا بـيـن زنـان ايـران اقـدام نـمـايـد. امـا او اقـدامـى نكرده و يا نتوانسته ، حال مى خواهم كه در اين راه با كمال است از ميان برداشت شود.))
    در بـهـمـن 1313، كـه دانـشـگـاه تـهـران افـتـتـاح گـرديـد، بـه دخـتـران دسـتـور دادنـد بـا پـوشـش غـيـر اسـلامـى (بـدون حـجـاب )، بـه تـحـصـيـل مـشـغـول شـونـد تـا در آيـنـده اى نـه چـنـدان دور پـيـشـاز نـهـضـت كـشـف حجاب گردند. البته تاءسيس ‍ دانشسراهاى عالى و مقدماتى كه از سال 1312، آغاز شده و رضاخان در 17 دى 1314، طى جشن فارغ التحصيلى دختران بى حجاب دانشسراى مقدماتى ، كشف حجاب را رسما اعلام كرد. ايـن اقـدامـات بـا بـرگـزارى مراسم و آيين هاى عمومى مختلط ادامه يافت و در خرداد 1314، مؤ سسه پيشاهنگى دختران تاءسيس گرديد كه با اجراى صدها برنامه ضد اخلاقى و انحرافى ، گام مهم و مؤ ثرى در شكست شاءن و منزلت زنان و دختران برداشته شد.
    رضـاخـان با اينكه مى دانست مردم مسلمان شديدا مخالف اقدامات او هستند، به مخالفت خود با اسلام همچنان ادامه داد و در جمع نمايندگان مجلس پس از بـازگـشـت از تـركـيـه مـى گـويـد: ((كـوشـش مـن ايـن اسـت كـه ايـرانـيـان را در طـريـق تـرقـى و قبول تمدن جديد (غربزدگى ) وارد كنم. اما مردم متأسفانه حاضر نيستند خود را براى زندگى عصر جديد حاضر نمايند.))
    اعلام رسمى كشف حجاب
    حجاب نمادى ترين مصداق اسلاميت و عقيده مندى مردم مسلمان و متعهد به آيين جاودان الهى حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) است .
    اقـدامـات رضـاخـان در غـربـى كـردن كـشـور و تـاءسـيـس مـراكـز رسـمـى و نـيـمـه رسـمـى در جـهـت رواج فـرهـنـگ غـرب و كـشـف حـجـاب ، مـدتـهـا قـبـل از اعـلام رسـمـى آغـاز شـده بـود و مـخـالفـتـهـاى زيـادى را از سـوى مـردم به رهبرى روحانيت آگاه در پى داشت كه از آن جمله قيام مردم در مسجد گوهرشاد مى توان اشاره كرد.
    حـدود شـش ماه پس از واقعه مسجد گوهرشاد، رضاخان با بى اعتنائى به مخالفت علما و مردم مسلمان ، در روز 17 دى 1314، قانون كشف حجاب زنان را بـطـور آشكار و رسمى اعلام كرد و خود به اتفاق همسر و دخترانش ‍ (اشرف و شمس ) كه بدون حجاب بودند، در جشن فارغ التحصيلى دانشسراى مـقـدماتى كه به ابتكار على اصغر حكمت ، وزير معارف و فراماسونر تشكيل گرديد، شركت و سخنانى ايراد كرد كه آغازگر يك دوره سياه براى زنان ايران بود، دوره اى كه قريب به نيم قرن به طول انجاميد و در طى آن سخت ترين ضربه ها را بر جسم و روح زن مسلمان وارد كردند و شخصيت آسمانى و فرشته گونه او را در هم شكستند.
    مـحـمـد رضا پهلوى در كتاب ((ماءموريت براى وطنم )) مى نويسد: ((تا آنجايى كه اطلاع دارم اين اولين بار بود كه در تاريخ ايران بـانـوان بـدون حـجـاب در مراسم رسمى عمومى شركت مى جستند و پر واضح است كه موفقيت در اين آزمايش بزرگ ، مرهون نيروى ابتكار پدرم و تا درجه اى مديون شجاعت مادر و خواهرانم بود كه در برابر رسوم كهنه (حجاب زنان مسلمان ) كه مورد حمايت اكثريت مردم از جلمه بسيارى از روحانيون بزرگ و رجال كشور بود، قيام كنند... اقدام رضاشاه موفقيت كامل يافت .)).
    ماءموران رضاخان در اجراى اين قانون ، با تمام قوت و قدرت ، شب و روز در كوچه ها و خيابانها گشت مى زدند و هر جا زن با حجابى را مى يافتند با خشونت با او برخورد و چادر و روسريش را بر مى داشتند و مردان را مجبور مى كردند تا زنهايشان را سربرهنه به خيابانها و مجالس ببرند.
    مخالفت امام خمينى (ره ) با كشف حجاب
    ايـن وضـعـيـت اخـتناق كه در ايران پديد آمده بود، امام خمينى (ره ) (كه در آن زمان در سنين جوانى بود) و ساير علماى حوزه علميه را به خروش آورد و باعث شد تا برغم خطر انحلال حوزه نوپاى قم از سوى رضاخان ، مخالفت خود را با كشف حجاب اعلام كنند. از اين رو فضلاى حوزه و در راءس آنها امـام (ره ) كـه آن زمـان بـه حـاج آقـا روح الله خـمينى معروف بود به رئيس حوزه علميه ، مرحوم آيه الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم يزدى گفتند: ((در هـر صـورت چاره اى جز اين نيست كه طى يك تلگراف رسمى به اين قضيه (كشف حجاب ) اعتراض شود، براى آينكه حجاب از ضروريات دين اسـلام اسـت و مـا بـايـد از آن دفـاع كـنـيـم . اگـر هـم ايـن طـاغـوت قـبـول نـكـرد كـه لغـو كـنـد، لااقـل رفـع تكليف از حوزه و مرجعيت شيعه مى شود و اين اعتراض در تاريخ مى ماند. آيه الله حائرى يزدى تلگراف مختصرى با اين مضمون خطاب بـه رضـا شـاه نـوشتند كه : ((حجاب از مسلمات دين اسلام است و كشف آن براى زنان نبايد اجبارى و الزامى باشد و ...)) كه با پاسخ اهانت آميز محمدعلى فروغى نخست وزير وقت و واكنش تند رضاخان روبرو گرديد.
    امـام (ره ) كـه يـكـى از مـخـالفـان سـر سـخـت رضـاخـان بود و بسيارى از جنايات آن دوران را عينا مشاهده كرده بودند در يكى از سخنرانيهايشان چنين فرموده اند:
    مـن يـادم اسـت كـه اينها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شكل ، به اسم كشف حجاب چه كارها كردند، چه پرده ها دريدند از اين مملكت ، چه زورگوييها كردند و بچه ها ساقط شدند در اثر حمله هايى كه اينها مى كردند به زنها كه چادر را از سرشان بكشند.
    و در سخنرانى ديگرى فرمودند:
    قضيه كشف حجاب يك مطلبى نبود كه اينها مى خواستند زنها را مثلا ده ميليون زن را بياورند در جامعه وارد كنند، اينها يك دستوراتى بود كه اينها مى گـرفتند از خارج ، براى اسارت ما اجرا مى كردند... اين كشف حجابى كه اينها كردند و اسمشان را بعدا ((آزاد زنان ))، ((آزاد مردان )) پسر رضـاخـان گـذاشـت ، من تلخى اش باز در ذائقه ام هست و شما نمى دانيد چه كردند با اين زنهاى محترمه و چه كردن با همه قشرها، الزام مى كردند هم تـجار را، هم كسبه جزء را، هم روحانيت را، هر جا زورشان مى رسيد، به اينكه مجلس ‍ بگيرند و زنهايتان (بى حجاب ) را بياوريد در مجلس بياوريد در مجلس ‍ عمومى . آن وقت اگر اينها تخلف مى كردند كتك دنبالش بود، حرف دنبالش ‍ بود، همه چيزها و حرفها بود و اينها مى خواستند زن را وسيله قرار بدهند از براى اينكه سرگرمى حاصل شود براى جوانها، و در كارهاى اساسى اصلا وارد نشوند.
    مقاومت زنان مسلمان
    رضـاخـان در طول سالهاى حكومتش با مخالفتها و مقاومتهاى منفى و خيزش مردمى زيادى به هدايت و رهبرى و راهنمايى روحانيت آگاه و انقلابى روبرو گـرديـد. حتى عده زيادى از زنان مسلمان با به جان خريدن همه خطرات و تحقيرها تا پايان حكومت رضاخان و حتى پس از آن حاضر به ترك حجاب اسلاميشان نشدند، بلكه مقاومت كردند و افتخار نسلهاى آينده شدند.
    بـا ابـلاغ قـانون كشف حجاب ، برخى از زنان كه چادرهايشان را اجبارا برداشته و روسرى به سر كردند، روپوشهاى بلند پوشيدند تا ايمان و پـاكـدامـنى و منزلت الهى شان محفوظ بماند. اما رضاخان دستور داد تا با شدت هر چه تمام تر به اينگونه زنان هجوم برند و روسريهايشان را پاره نمايند.
    بـايـد گـفت حماسه ها و مخالفتهاى دليرانه زنان و مردان مسلمان در مقابله با موج اسلام ستيزى رضاخان جزء درخشنده ترين صفحات تاريخ كشور اسلامى ايران است كه براى هميشه در تاريخ خواهد ماند.


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 20:26 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    کشف حجاب در ایران

    کشف حجاب در ایران زمانی اتفاق افتاد که رضا شاه قانونی را در ۱۷ دی ۱۳۱۴ به تاریخ ایران تصویب کرد که بموجب آن ، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند.

    روز ۱۷ دی ملکه پهلوی و دخترانش در راه پیوستن به رضا شاه در دانشسرای دختران

    نخستین نشانه‌های کشف حجاب را می‌توان در سخنرانی بدون روبنده طاهره قرةالعین و همچنین در دربار ناصرالدین شاه قاجار و در محافل روشنفکری یافت. همچنین فعالان جنبش زنان ایران در دوره مشروطه و ابتدای حکومت رضاشاه بحث‌هایی در نقد حجاب گشودند. ولی رسمیت پیدا کردن و اجباری شدن چند سالهٔ آن به دوره حکومت رضا شاه باز می‌گردد.

    قاجار

    طاهره قرةالعین در سال ۱۲۶۴ هجری قمری در واقعه بدشت سخنرانی کرد و با حاضر شدن بدون نقاب روبنده حاضران را شگفت‌زده کرد. او همچنین جدائی دین بابی از دین اسلام و نسخ احکام و سنن قدیم را اعلام کرد.

    در دربار قاجار، مسافرت‌های شاه به اروپا و مشاهداتش از وضعیت پوشش زنان اروپایی در دربار تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع «کشف حجاب» در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد.

    رضاشاه

    از اواسط دهه ۱۳۰۰ انتقاد به حجاب دست‌کم در تهران آسان‌تر شده بود. گروه‌های فعال جنبش زنان ایران از حجاب انتقاد می‌کردند، برای مثال نشریه عالم نسوان در سال ۱۳۱۰ بحثی درباره حجاب باز کرد و فراخوانی برای این بحث چاپ نمود.پاسخ‌های موافق و مخالف داده می‌شد. در مجموع، زنان از بی‌حجابی بسیار دفاع کردند و انحطاط احلاقی جامعه را از سرکوب زنان توسط مردان می‌دانستند. هدی شعراوی نیز در همین دوره، در سال ۱۳۰۲ در مصر حجاب اسلامی‌اش را به نشانه حمایت از جنبش فمینیستی با اهدافی گسترده‌تر، در دریای مدیترانه انداخت.

    در دوره رضاشاه به تدریج لباس‌های اروپایی زنان با کنسرت‌های بی‌حجاب قمرالملوک وزیری در باشگاه ایران به بنیان‌گذاری تیمورتاش وزیر دربار بانفوذ و نوگرای رضاشاه، به میان مردم آمد.

    رضا شاه قانون کشف حجاب را یکباره صادر نکرد.

    قانون کشف حجاب

    بازدید رضاشاه و محمدرضا پهلوی (ولیعهد) از صف دانش آموزان در استان مازندران

    نخستین شایعات پیرامون قانون جدید، هنگامی پخش شد که رضاشاه تحت تاثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امان‌الله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بی‌حجاب بود و جنجالی در میان روحانیون ایران برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد.

    رضا شاه پس از تنها سفر خارجی‌اش به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، تحت تأثیر اقدامات غرب‌گرایانه آتاتورک قرار گرفت. در این دوره نیز شایعاتی درباره ممنوعیت حجاب در مدرسه‌های دخترانه پخش شد، ولی قانونی در این راستا تصویب نشد.

    رضا شاه ترجیح می‌داد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، مردان کلاه پهلوی به سر گذارند و نسبت به تقیدات دینی در زمینه حجاب سستی نشان دهند. رضا شاه که شدیداً تحت تأثیر بی‌حجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر ۱۳۱۴ به محمود جم «رئیس‌الوزرا» چنین بازگو کرد:

    نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشته‌است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده‌است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.

    جشن کشف حجاب در قم

    از این رو بخشنامهٔ کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیس‌الوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دی‌ماه فرمان اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. رضا شاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغ‌التحصیلی دختران بی‌حجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تاکید کرد.

    کشف حجاب در ترکیه اختیاری بود و علاوه بر آن آتاتورک فعالیت‌های برنامه‌ریزی شده و تبلیغات محتاطانه‌ای برای تشویق زنان به برداشتن حجاب اجرا می‌کرد. مثلاً می‌گفت:

    خودتان را به جهان نشان دهید و رودررو به جهان بنگرید.

    اما رضاشاه این کار را با زور انجام داد و به طور ناگهانی حق انتخاب را از زنان گرفت و هیچ روند جامعه‌پسندی برای این کار طی نشد. بخشی از زنان که مسن‌تر و سنتی بودند و احساس برهنگی می‌کردند عملاً در خانه محبوس شدند.

    در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعاً فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان بی‌حجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسه‌ها و استادان زن دانشگاه‌ها مجبور شدند با حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها دختران دانش‌آموز و زنان به خاطر نداشتن حجاب مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 20:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    ریشه های کشف حجاب در ایران

    ریشه های کشف حجاب در ایران

    در نخستین روزهای دی ماه سال ۱۳۰۷ هجری شمسی قانون لباس‌های متحدالشکل در مجلس شورای ملی به تصویب رسید. در پی این مصوبه پوشیدن کت و شلوار با کراوات و کلاه‌فرنگی برای مردان الزامی شد . سپس عده ای از دولتمردان و درباریان به اتفاق همسران‌شان به هیبت غربی و به صورت بدحجاب یا بی حجاب در مجامع حکومتی و معابر عمومی ظاهر شدند‌. به همین دلیل از قانون لباس‌های متحد‌الشکل به عنوان اولین گام عملی حکومت رضاخان در رویارویی با حجاب اسلامی زنان مسلمان ایران یاد شده است‌. مبارزه با حجاب اسلامی زنان مسلمان در کشورهای اسلامی هیچگاه یک پدیده درونی نبوده و منشأ بیرونی داشته است. این پدیده، تهاجمی استعماری با هدف مسخ هویت اسلامی مردم، ایجاد انشقاق و جدائی در میان ملل مسلمان، ترویج فرهنگ غرب، رواج ابتذال در جوامع اسلامی و نهایتاً انهدام اساس استقلال مسلمانان است.

    «همفری» کارشناس و جاسوس معروف انگلستان در کشورهای اسلامی که از فعالان رواج فرهنگ غربی در میان ملل مسلمان است، در کتاب خاطرات خود به موارد متعددی از خصوصیات مسلمانان از جمله اعتقاد به مبانی اسلامی، حفظ حجاب اسلامی، استحکام کانون‌های خانواده و تبعیت فرزندان از روش پدران و نیاکان اشاره کرده و لزوم مبارزه با این مبانی و ارزش‌ها را مورد تأکید قرار داده است.(۱) وی که مأمور اعزامی وزارت مستعمرات انگلیس به کشورهای اسلامی بوده، از بی‌حجابی و برداشتن حجاب زنان و رواج بی‌بند و باری به عنوان یکی از مؤثرترین روش‌ها در مبارزه با استقلال ملتهای مسلمان یاد کرده است.

    توصیه‌های «همفری» در بسیاری از کشورهای اسلامی توسط دولت‌هائی که به دربار لندن و یا متحدان اروپائیش وابسته بوده‌اند، به اجرا گذارده شده است.

    اسماعیل پاشا در مصر که در ۱۸۶۳ میلادی بر تخت سلطنت نشست در ۱۸۷۰ به آزادی زنان با مفهوم اروپائی آن در کشورش رسمیت داد. در الجزایر نیروهای اشغالگر فرانسوی برای در هم شکستن انقلاب مردم، از جمله به مبارزه علیه حجاب زنان روی آوردند. در ترکیه، مقابله با حجاب اسلامی از نخستین برنامه‌های کمال آتاترک برای اسلام‌ زدائی بود. این برنامه‌ای بود که در کنار سایر تصمیمات از جمله منسوخ‌کردن دادگاه‌های شرعی، تعطیل مدارس علوم دینی، جایگزین کردن قوانین اروپایی به جای نظام شریعت، رواج رسم‌الخط لاتین، تغییر تاریخ هجری به میلادی، اعلام تعطیلی یکشنبه‌ها به جای جمعه‌ها و ... به اجرا گذارده شد. در افغانستان نیز امان‌الله خان با تأسیس «انجمن حمایت از نسوان» در ۱۹۲۸، بانی مبارزه با حجاب زنان مسلمان آن کشور گردید.

    ● کشف حجاب در ایران

    کشف حجاب در ایران نیز پدیده خودجوش داخلی نبود و محرک‌های خارجی داشت. این پدیده ناشی از تأثیر فرهنگ و آداب و رسوم غربی تحت عنوان «تجددخواهی» در میان ایرانیان، به ویژه کسانی است که افکار و زندگی غربی را تجربه کرده‌اند. در این بین اراده دولتمردان نقش مکمل داشته و در اشاعه آن تأثیر بسزایی داشته است.

    براساس شواهد تاریخی اولین نشانه‌های کشف حجاب از دربار ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد. مسافرتهای شاه به اروپا و مشاهدات وی از وضعیت پوشش زنان اروپائی در انتقال فرهنگ آن دیار به کشور و در ابتدا به دربار و دارالخلافه تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع کشف حجاب در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد.

    این وضعیت کم و بیش تا پایان دوره قاجار ادامه داشت. میل حکام قاجار به کشف حجاب و مقاومت خانواده‌ها سبب شد تا پدیده کشف حجاب به غیر از دربار و محافل نزدیک به شاه، رشد چندانی نیابد. هر چند در اواخر دوره قاجار و در جریان نهضت مشروطه و پس از آن، سیاسیون «نوگرا» و «منور‌الفکر» گام‌هایی در حذف پوشش اسلامی بانوان و اشاعه بی‌حجابی در جامعه برداشتند و نویسندگان و شعرایی چون ایرج میرزا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ملک‌الشعرای بهار در این زمینه‌ها قلم فرسایی کردند. آنان مشروطه را به معنای تجدد خواهی خوانده و بی‌حجابی را از مظاهر تجددخواهی قلمداد کردند.

    طراحان و منادیان کشف حجاب می‌دانستند که برای رسمیت بخشیدن به این پدیده باید زمینه‌های لازم ابتدا در کانونهای خانواده فراهم آید. از دید آنان مخالفت مرد با بی‌حجابی همسر در معابر عمومی عامل اصلی عدم پیشرفت کشف حجاب بود.

    از اینرو، برنامه‌های اولیه درجهت تغییر ذهنیت سرپرست خانواده تدوین شد و سپس جنبه رسمی و قانونی یافت. در وهله نخست از کارکنان دولت آغاز کردند، زیرا آنان در کنترل دولت بودند و دولت نظارت بیشتری بر رفتار آنان داشت. از سوی دیگر، پذیرش این تغییرات توسط آنان، می‌توانست راه را برای پذیرش سایر افراد جامعه نیز هموار کند.

    بدین منظور و برای رسمیت یافتن کشف حجاب، قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه در چهار ماده و هشت تبصره در جلسه ۶ دی ۱۳۰۷ و در سومین سال پادشاهی رضاخان ـ دوره هفتم قانونگذاری مجلس شورای ملی ـ به تصویب رسید. گرچه بسیاری از روحانیون از جمله مراجع، ائمه جمعه، مفتی‌های اهل سنت و ... از این مقررات مستثنی شدند، امّا اجرای این قانون با مقاومت‌ گسترده‌ای در تهران و چند شهر دیگر روبه‌رو شد و روحانیون نیز پیشتاز این مخالفت‌ها بودند.

    تشکیل جمعیت بیداری نسوان ـ دی ۱۳۰۵ـ ترویج دکلته و منع چادر از سوی ملکه، حضور خانواده سلطنتی با وضع زننده در قم ـ نوروز ۱۳۰۶ -‌، مسافرت امان‌الله خان افغان به همراه همسرش ثریا به ایران ـ خرداد ۱۳۰۷ـ و حضور تعدادی از زنان افغانی همراه آنها که در میهمانی‌ها حجاب را رعایت نمی‌کردند و در بازگشت به افغانستان نیز با لباس و کلاه اروپایی از شهرهای ایران عبور می‌کردند، از نشانه‌های گرایش دربار رضاخان به کشف حجاب بود.(۲)

    در ۱۳۱۰ ش. مجلس شورای ملی ورود هیأتی از سوی «جامعه ملل» را برای جلوگیری از آنچه که «تجاوز به حقوق زن در شرق» خوانده می‌شد، صادر کرد.

    در این سال به دستور رضاخان «زنان باید در برداشتن حجاب خود آزاد باشند و اگر فردی یا ملایی متعرض آنان شد، شهربانی باید از زنان بی‌حجاب حمایت کند.»(۳)

    تشکیل «کنگره زنان شرق» در ۱۳۱۱ ش. در تهران و دعوت از زنان بی‌حجابِ کشورهای دیگر از دیگر گام‌های رضاخان برای مبارزه با حجاب بانوان بود. در این کنگره که به ریاست «شمس پهلوی» برگزار شد، از بی‌حجابی به عنوان مظهری از تمدن یاد شد ودر مورد آن تبلیغات فراوان به عمل آمد.

    استفاده از مراکز تعلیم و تربیت و ایجاد مدارس آموزشی به سبک اروپا از دیگر عوامل زمینه‌ساز کشف حجاب در ایران عصر رضاخان بود. گرچه سابقه ایجاد این مدارس نیز به دوره ناصرالدین شاه باز می‌گشت، امّا رضاخان در آستانه اعلام کشف حجاب، مشوق توسعه این مدارس بود. سفر رضاشاه به ترکیه در خرداد ۱۳۱۳ و مشاهدات وی از بی‌حجابی در آن کشور، او را در پی‌گیری روند مقابله با حجاب مصمم‌‌تر ساخت. رضا شاه در جریان این سفر به سفیر کبیر ایران «مستشارالدوله صادق» گفت:«ما عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم.» (۴)

    و در ۱۱ آذر ۱۳۱۴ به محمود جم رئیس‌‌الوزرا گفت:«نزدیک دو سال است که این موضوع ـ کشف حجاب ـ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است.»(۵)

    رضا شاه در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۱۴ «جمعیت زنان آزادیخواه ایران» را تحت ریاست شمس پهلوی به عنوان گام تازه‌ای برای پیشبرد روند بی‌حجابی در کشور تأسیس کرد. در مرحله بعد وزارت داخله برای ایجاد هماهنگی بیشتر میان لباس متحدالشکل مردان و کشف حجاب زنان، مقررات جدیدی در مورد نوع پوشش وضع کرد. سپس شاه نیز به وزرا و نمایندگان مجلس اعلام کرد که حذف حجاب زنان را آغاز کنند. در قدم اول بی‌حجابی از زنان وزرا، معاونان، وکلا و مسوولان کشور آغاز شد.

    حکومت، قانون کشف حجاب را پیش از اعلام رسمی آن در ۱۷ دی ۱۳۱۴، به ولایت ابلاغ کرده بود. این قانون در مرحله اجرا با مقاومت‌های خونینی روبرو شد و قیام در مسجد گوهر شاد در تیر ۱۳۱۴ از نمونه‌های آن است.

    آیت‌‌الله قمی، آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، آیت‌الله سید یونس اردبیلی، آیت‌الله سید محمد تقی خوانساری، آیت‌الله حجت کوه‌کمره‌ای و آیت‌الله میرزا محمد آقازاده از جمله مراجع وعلمای سرشناس بودند که نسبت به اقدامات رضاخان در ترویج بی‌حجابی شدیداً اعتراض کردند. بسیاری از علما و روحانیون نیز در اعتراض به کشف حجاب تبعید شدند.

    در ۱۷ دی ۱۳۱۴ رضاشاه با همسر و دختران کشف ‌حجاب کرده خود، در مراسم جشن فارغ‌التحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حضور یافت. (۶) همة مسئولان کشوری که در این جشن دعوت شده بودند، طبق یک برنامه از پیش طراحی شده با همسران بدون حجاب خود شرکت کردند. رضاشاه در سخنانی در این مجلس اظهار داشت:

    «باید خیاط‌ها و کلاه دوزها را تشویق کرد که مدهای قشنگ به بازار بیاورند. ما میله‌های زندان راشکستیم. حالا خود زندانی آزاد شده وظیفه دارد که برای خودش به جای قفس، خانه قشنگی بسازد.(‌۷ )»

    مراسم روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ در حقیقت رسمیت بخشیدن به کشف حجاب در کشور بود. پس از آن، مطبوعات به تجلیل از این رویداد پرداختند و بی‌حجابی را آزادی زن، تجدد او و همتایی‌اش باپیشرفت و ترقی مردم اروپا تلقی کردند.

    کشف حجاب در سال‌های باقی مانده حکومت رضاخان اجباری بود و حجاب اسلامی مظهر عقب‌ماندگی شمرده می‌شد. به همین دلیل نیز، برداشتن چادر از سر زنان به اجبار، بخشی از وظیفه مأموران انتظامی شده بود.

    کشف حجاب بسیاری از مفاسد اخلاقی در جامعه را در پی داشت و خشم بسیاری از مردم به ویژه قشر مذهبیون را برانگیخت. بسیاری از زنان مؤمنه، برای حفظ حجاب از منازل خارج نمی‌شدند و خود را در خانه حبس کردند. بسیاری نیز تلاش می‌کردند تا حجاب خود را درکوچه و خیابان، به دور از چشم مأمورین، حفظ کنند. پس از سقوط رضا شاه، ظاهراً قید اجبار از کشف حجاب برداشته شد، امّا مطبوعات حکومتی همچنان در ستایش اقدام رضاخان قلم می‌زدند و دربارة مظاهر «تمدن» و «تجددخواهی» و «عقب‌نماندن از پیشرفت اروپائی‌ها» مطلب می‌نوشتند. برنامه کلی حکومت نیز دردورة حکومت پهلوی دوم همچنان تبلیغ بر بی‌حجابی بود و باکسانی که علیه آن اقدام می‌کردند و یا تبلیغ به حجاب در برنامه‌هایشان بود، برخورد می‌شد. این در حالی بود که تعداد بسیاری از زنان که در دورة رضاخان به اجبار از پوشش اسلامی محروم شده بودند، در دورة پهلوی دوم و در پی آزادی‌های نسبی سال‌های اول پس از سقوط رضاخان به حجاب اسلامی خود بازگشتند.

    پی‌نویس:

    ۱- تغییر لباس و کشف‌حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص ۷۳.

    ۲- فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۶،ص ۷۴.

    ۳- فصلنامه، همان، ص ۷۸.

    ۴- کشف حجاب، زمینه‌ها، پیامدها و واکنش‌ها، مهدی صلاح، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ص ۱۱۷.

    ۵- کشف حجاب، همان، ص ۱۱۸.

    ۶- فصلنامه مطالعات تاریخی، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی،‌ج ۳، ص ۲۲۰.

    ۷- کشف حجاب، همان، ص ۱۴۰.

    منبع: موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 20:6 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    ترجمه و شرح حکمت 210 نهج البلاغه: سفارش به تقوا

    متن نهج البلاغه

    نهج البلاغه ( نسخه صبحی صالح )

    وَ قَالَ (علیه السلام): اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ [تُقَاةَ] مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً وَ جَدَّ تَشْمِيراً، وَ كَمَّشَ [أَكْمَشَ] فِي مَهَلٍ وَ بَادَرَ عَنْ وَجَلٍ، وَ نَظَرَ فِي كَرَّةِ الْمَوْئِلِ وَ عَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ وَ مَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ.

    كَمَّشَ: تند رفت، يعنى بسرعت و در عين حال با حوصله و بينائى در راه خدا حركت كرد.
    الْوَجَلْ: خوف.
    الْمَوْئِل: سر منزل، قرارگاه، مقصود در اينجا عاقبت انسان است كه يا به سعادت و يا به شقاوت منتهى ميشود.
    كَرَّة: يورش، رو آوردن.
    الْمَصْدَر: محل صدور، مقصود عمل انسان است كه ثواب و عقاب از آن صادر ميشود و از آن سرچشمه مى گيرد.
    الْمَغَبَّة: عاقبت، پايان.
    الْمَرْجِع: محل رجوع و بازگشت جائيكه انسان بعد از مرگ به آن باز مى گردد (و منجر به سعادت يا شقاوت وى ميشود).

    ترجمه

    و فرمود (ع): از خداى بترسيد، چونان كسى كه دامن بر كمر زده و خود را مجرد از علايق ساخته و كوشيده و چالاكى به خرج داده است و در مهلتى كه داشته از پاى ننشسته و ترسان روى به راه آورده و نگريسته است به مقصدى كه به سوى آن روان است و به آنجا كه جايگاه بازگشت اوست.

    شرح

    شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )شرح ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم )منهاج البراعه (خوئی)جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ( مهدوی دامغانی )

    اين گونه تقوا پيشه كنيد:
    امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه دستور به تقوا مى دهد ولى تقوا را با پنج وصف همراه مى سازد كه در واقع انگيزه هاى تقوا و نتايج آن را در بر دارد. مى فرمايد: «تقواى الهى پيشه كنيد; تقواى كسى كه براى اطاعت خدا دامن به كمر زده در حالى كه خود را از (علائق مادى) جدا ساخته و سخت (در اين راه) مى كوشد و با بصيرت در راه خدا با چابكى گام بر مى دارد و از ترس اعمالِ خود، به سرعت (به سوى مغفرت الهى) پيش مى رود و در بازگشت به پناهگاه اصلى (آخرت) و به سرانجام زندگى و عاقبت كار مى انديشد»; (اتَّقُوا اللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً، وَجَدَّ تَشْمِيراً; وَكَمَّشَ فِي مَهَل، وَبَادَرَ عَنْ وَجَل، وَنَظَرَ فِي كَرَّةِ الْمَوْئِلِ وَعَاقِبَةِ الْمَصْدَرِ، وَمَغَبَّةِ الْمَرْجِعِ).
    مى دانیم تقوا و پرهیزگارى بهترین زاد و توشه سفر آخرت: (وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى)(1) و والاترین نشانه شخصیت انسان و قرب او در درگاه خدا: (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقَاکُمْ).(2) و جواز عبور از دروازه هاى بهشت است: (تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِى نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ کَانَ تَقِیّاً).(3)
    ولى تقوا مراحلى دارد که بستگى زیادى به انگیزه هاى آن و نشانه هایى در آثار آن دارد و امام(علیه السلام) در اینجا بالاترین مرحله تقوا را پیشنهاد مى کند که پنج وصف در آن موجود است.
    نخست به شخص باایمانى اشاره مى کند که دامن همت به کمر زده و خود را از علایق مادى جدا ساخته است («شمّر» از ماده «تشمیر» به معناى دامن به کمر زدن و «تجرید» به معناى جدا شدن است).
    دومین وصف این است که بعد از آمادگى کامل با جدیت تمام در این مسیر گام بر مى دارد.
    سومین وصف این که در عین جدیت، با بصیرت و دقت حرکت مى کند و چالاکى را با فکر و اندیشى مى آمیزد. «کَمَّشَ» در اصل از ماده «کَمْش» (بر وزن نقش) و یا از ماده «کَمَش» (بر وزن عطش) گرفته شده و به معناى چابکى و چالاکى است.(4)
    چهارمین توصیف این که انگیزه او ترس از مجازات الهى به علّت گناهان و یا ترس از پایان یافتن عمر پیش از اندوختن زاد و توشه براى سفر آخرت است.
    پنجمین وصف این که او دائماً درباره سعادت جاویدن و جایگاهش در آخرت و سرانجامِ این حرکت و منزلگاه اصلى که به آن منتهى مى شود مى اندیشد.
    به یقین کسى که با این انگیزه هاى بسیار قوى و مؤثر و با آمادگى کامل و تلاش توأم با بصیرت در این راه گام بر دارد به عالى ترین درجه تقوا رسیده است.
    کوتاه سخن این که امام(علیه السلام) تقوا را به صورت جامعى که بازتاب عملى گسترده اى دارد تفسیر کرده است.
    «کَرّة» به معناى بازگشت و «مَوْئِل» به معناى ملجأ و پناهگاه از ماده «وَئْل» (بر وزن وَعْد) گرفته شده است و «مَغَبَّة» به معناى فرجام و پایان کار است.
    در تفسیر آیه شریفه «(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنْتُمْ مُّسْلِمُونَ); اى کسانى که ایمان آورده اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکارى است، از (مخالفتِ فرمانِ) خدا بپرهیزید; و جز بر آیین اسلام از دنیا نروید»(5) از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده که منظور از به جا آوردن حق تقوا این است که: «أَنْ یُطاعَ فَلا یُعْصى وَأَنْ یُذْکَرَ فَلا یُنْسى; که خدا (هرگز) معصیت نشود و به یاد خدا باشند و هرگز او را فراموش نکنند».(6)
    در تفسیر همین آیه از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «یُطاعَ فَلا یُعْصى وَیُذْکَرَ فَلا یُنْسى وَیُشْکَرَ فَلا یُکْفَرُ;(7) حق تقوا این است که خدا اطاعت شود و معصیت نشود و به یاد او باشند و فراموش نکنند و شکر نعمت هایش به جا آورند و کفران نکنند».(8)
    *****
    پی نوشت:
    (1). بقره، آیه 197 .
    (2). حجرات، آیه 13 .
    (3). مریم، آیه 63 .
    (4). «کمّش» در نسخه نهج البلاغه ما به صورت مشدد با تشدید میم از باب تفعیل ذکر شده; ولى در بسیارى از نسخ نهج البلاغه بدون تشدید و به صورت ثلاثى مجرد است. ولى در لغت از هر دو باب آمده، هرچند غالباً به صورت ثلاثى مجرد است.
    (5). آل عمران، آیه 102 .
    (6). الدرالمنثور سیوطى، ج 2، ص 59 .
    (7). وسائل الشیعه، ج 15، ص 235 .
    (8). سند گفتار حکیمانه: خطیب(رحمه الله) در کتاب مصادر نهج البلاغه مى گوید: این کلام نورانى امام بخشى از یک خطبه طولانى است که در آخر آن قرار گرفته و على بن محمد واسطى (که در قرن ششم مى زیسته) این خطبه را در کتاب عیون الحکم والمواعظ آورده است. (که قطعاً منبعى غیر از نهج البلاغه داشته) و قبل از مرحوم سید رضى «مرحوم حرانى» آن را در کتاب تحف العقول با اضافاتى ذکر کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 172). در کتاب دستور معالم الحکم نیز این خطبه که مشتمل بر کلام نورانى فوق است به طور مشروح آمده است. (دستور معالم الحکم، ص 65)


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همراه بـا حکمتهای نهج البلاغه

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 17:39 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    اعترافات تکان دهنده دختر طماع در صحنه جنایت!

    دختر جوانی که پدرثروتمندش را به طرز فجیعی در مشهد به قتل رساند ،روز گذشته و در اعترافاتی تکان دهنده زوایای جدیدی از جنایت خود را هنگام بازسازی صحنه جرم فاش کرد.به گزارش روزنامه خراسان،صبح روز گذشته زیبادختر۳۱ ساله ای که به اتهام قتل پدر افغانستانی خود در بازداشت به سر می برد با دستور قاضی وحید خاکشور(قاضی ویژه قتل عمد مشهد)به صحنه جنایت هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضاییه قرارگرفت . در بازسازی صحنه جرم ابتدا سروان آرمین منفرد(افسرپرونده)خلاصه ای از ماجرای این جنایت فجیع و چگونگی دستگیری متهم را شرح داد و سپس دختر ۳۱ ساله پس از تفهیم مواد قانونی از سوی مقام قضایی مبنی بر این که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند به تشریح صحنه جنایت پرداخت و گفت:ظهر دوازدهم آذر بود که پدرم به همراه خانمی که امور مربوط به حسابداری او را انجام می داد به در منزلم آمدند اما پدرم به تنهایی به طبقه سوم آپارتمان محل سکونتم در خیابان ایثارگران آمد. ابتدا به یاد گذشته ها افتادم که پدرم خیلی به من و مادرم بی توجهی می کرد و به خاطر خساستی که داشت خیلی برای ما هزینه نمی کرد در حالی که او مرد ثروتمندی بود و چندین واحد آپارتمان و ساختمان های دیگر داشت.این گلایه ها به جایی رسید که ناگهان عصبانی شدم و با میله آهنی (تایلور)چندضربه به سرش زدم . پدرم در حالی که به سمت در می رفت و چند مشت هم به در کوبید با من درگیر شد به گونه ای که پیراهنم را پاره کرد. بعد از این ماجرا من از قصابی محل، کارد دسته فلزی بزرگی را به امانت گرفتم و مقداری هم وایتکس خریدم. دوباره به خانه بازگشتم و جسد را تکه تکه کردم تا بتوانم آن را حمل کنم. به شوهرم نیز گفته بودم که مشتری برای آرایش دارم تا به خانه نیاید، چون من به حرفه آرایشگری هم مشغول بودم. در همین حال به سراغ حسابدار پدرم رفتم که چند ساعت در بیرون منزل منتظر بود، به او گفتم سوئیچ خودرو را به من بدهد و خودش برود. بعد هم برای آن که ذهن پلیس و برادرانم را گمراه کنم ،نقشه آدم ربایی طرح کردم و با گوشی پدرم به یکی از برادران ناتنی ام پیام دادم که پدرشما نزد ماست وبعد برای پرداخت پول هماهنگ می کنیم!ولی جسد هنوز در خانه بود به همین دلیل خودروی تیبای یکی از دوستانم را به امانت گرفتم و به خاطر این که او به منزلم نیاید طوری هماهنگ کردم که کلید تیبا را با آسانسور به طبقه سوم بفرستد. بعد از این ماجرا تکه های جسد پدرم را درون چمدان جاسازی کردم و به صندوق عقب تیبا انتقال دادم و سپس خودرو را در پشت دیوار یک مدرسه پارک کردم که ناگهان پلیس به سراغم آمد.گزارش روزنامه خراسان حاکی است با اعترافات تکان دهنده این زن جوان،قاضی خاکشور پایان بازسازی صحنه قتل را اعلام کرد و متهم مذکور برای ادامه دادرسی روانه زندان شد.


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 10:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    نیروهای مسلح ایران به میدان می‌آیند +جزئیات

    نیروهای مسلح ایران به میدان می‌آیند +جزئیات

    رزمایش ترکیبی و مشترک اقتدار نیروهای مسلح در روزهای آینده برگزار می‌شود.

    مهر نوشت: رزمایش ترکیبی و مشترک اقتدار نیروهای مسلح از روزهای آینده در پهنه ایران اسلامی و آب‌های نیلگون خلیج فارس آغاز می‌شود.

    واحدهای اطلاعاتی، پدافندی و آفندی سپاه پاسداران و بسیج مستضعفین نیز مطابق برنامه، رزمایش اقتدار (پیامبر اعظم (ص) ۱۹) خود را در قالب ترکیبی جدید آغاز خواهند کرد.

    مطابق برنامه سالیانه نیروهای مسلح رزمایش امسال در قالبی ترکیبی، مشترک و متناسب با تهدیدات جدید دشمن طرح ریزی و برگزار خواهند شد.

    ارتقای هماهنگی و هم افزایی در توان پدافندی و آفندی نیروهای مسلح و بهره برداری میدانی از تجهیزات جدید نظامی برای مقابله با تهدیدات دشمن از اهداف این رزمایش ترکیبی و مشترک است.

    مختصات و جزئیات رزمایش واحدهای سپاه پاسداران و بسیج روز دوشنبه از سوی سخنگوی سپاه پاسداران و رزمایش در حضور رسانه‌های داخلی و خارجی اعلام خواهد شد.

    آرایش نظامی نیروی زمینی ارتش در مرزهای غربی و شرقی

    معاون هماهنگ‌کنندهٔ ارتش: چندین تیپ نیروی زمینی ارتش در مرزهای غربی و شرقی کشور مستقر هستند

    آرایش نظامی نیروی زمینی ارتش در مرزهای غربی و شرقی

    نیویورک‌تایمز عامل پیروزی جولانی در سوریه را افشاکرد!

    · روایت الی گرانمایه از گزینه‌های ایران برای عبور از تحولات شام/ فرصت طلایی برای پزشکیان و ظریف؛…

    · رمزگشایی از اقامتگاه بشار اسد در سوریه/ مسکو رهبر شام را در کجا پناه داد؟

    · افشاگری کیهان از دلایل رویگردانی مردم سوریه از بشار اسد

    ايران جنگنده هاي پيشرفته اف۲۲‌ آمريکا را به خانه فرستاد مثلث آنلاین

    پزشکيان تذکر گرفت + عکس اقتصاد نیوز

    نيروهاي مسلح ايران به ميدان مي‌آيند +جزئيات اطلاعات

    چراغ سبز اساسي ازبکستان به ايران سرانه

    پلن تحريرالشام در سوريه لو رفت/ السوداني چه در سر دارد؟ دنیای اقتصاد

    حمله بزرگ کي‌يف با موشک‌هاي آمريکايي وتلفات سنگين روسيه و کره شمالي؛ وعده انتقام کرملين اکوایران

    ايران با کريدور خليج‌فارس-درياي سياه مزاحمت ترکيه را دور مي‌زند مشرق نیوز

    رقابت در شام به اوج رسيد/ اين 3 کشور ورود کردند دنیای اقتصاد

    هشدار ايران به آمريکا و انگليس افکار نیوز

    حمله تند ثابتي به دستيار رئيس جمهور + عکس نامه نیوز

    الفرار! ؛ ماجراي فرار همه اعضاي تيپ جنگي فرانسه قبل از اعزام به اوکراين همشهری آنلاین

    ايران براي ايتاليا خط و نشان کشيد اطلاعات

    يک روايت تازه از سقوط بشار اسد اقتصاد نیوز

    حمله مشترک آمريکا و انگليس به يمن دنیای اقتصاد

    جلاد جبهه النصره به عنوان وزير دادگستري سوريه منصوب شد خبرآنلاین

    آمريکا براي حمله به تاسيسات هسته اي ايران آماده مي شود؟ افکار نیوز

    بالاخره ترامپ چراغ سبز داد يا بايدن شل کرد؟ مشرق نیوز

    تهران گاز بغداد را گروگان گرفت | پشت پرده توقف صادرات گاز ترکمنستان به عراق از طريق ايران نامه نیوز

    آماده باش نيروي زمين ارتش در مقابل هرگونه تعرض به خاک ايران خبرآنلاین

    جزئيات وام ايران به انگليس دنیای اقتصاد

    ببينيد| ترور دو نيروي تحرير الشام در شهر حلب صد آنلاین

    آماده‌باش ارتش رژيم صهيونيستي از ترس ايران مشرق نیوز

    درخواست زينب سليماني از مسئولان اقتصاد نیوز

    آمريکا براي حمله به تاسيسات هسته اي ايران آماده مي شود؟ افکار نیوز

    دومين هواپيماي ايراني در بيروت مورد بازرسي قرار گرفت نامه نیوز

    رئيس مجلس اعلاي اسلامي عراق: انحلال حشد الشعبي در اختيار هيچکس نيست + فيلم مشرق نیوز

    گزينه‌هاي نظامي سخت در کمين تهران است؟ | افيون نفيو؛ ماجراي يک پيشنهاد | مذاکره خوب است، اينگونه مذاکره کنيد! همشهری آنلاین

    لبنان:ايراني ها بدون تفتيش اجازه ورود به بيروت را ندارند مثلث آنلاین

    اتفاق بي‌سابقه در نماز جمعه تروريست‌ها خبرساز شد +ويديو تازه نیوز

    ابتلاي سرکرده گروهک تروريستي کومله به بيماري صعب‌العلاج مشرق نیوز

    محسن هاشمي پشت‌پرده دلار ۸۰هزار توماني را لو داد! اطلاعات

    ۱۴ دسته سوخوي روسي تحويل داده شد خبرثریا

    شمارش معکوس براي آغاز درگيري تازه در سوريه دنیای اقتصاد

    بازگشت اردوغان به تنظيمات کارخانه/ هجوم جنگنده‌هاي ترکيه به سوريه؛ مواضع قسد بمباران شد اکوایران

    کشته شدن افسر عالي‌رتبه اطلاعاتي اين کشور در سوريه اقتصاد نیوز

    کمک کره جنوبي به صنعت انرژي ايران سرانه

    نيروي دريايي آمريکا: جايزه بزرگ سال ۲۰۲۴ بايد به يمني‌ها تعلق بگيرد مشرق نیوز

    سفر مهم نخست‌وزير عراق به ايران؛تروريست‌ها براي تهران پيام فرستادند؟ اطلاعات

    سخنان جنجالي نماينده مجلس: حميدرسايي عضو جبهه پايداري نيست/ ظريف را عددي حساب نمي‌کنيم اکوایران

    واکنش روزنامه اصلاح طلب به توييت رسايي عليه پزشکيان: او گيج شده و قاطي کرده/ ظاهراً نبايد از کسي که فرق پست کارشناسي و سياسي را نمي‌داند انتظاري داشت خبرآنلاین

    50 فروند جنگنده سوخو 35 با آخرين استاندارد در ايران مثلث آنلاین

    آرايش نظامي نيروي زميني ارتش در مرزهاي غربي و شرقي مثلث آنلاین

    چراغ سبز جنجالي الجولاني به آمريکا/ واشنگتن ساخت پايگاه نظامي در سوريه را آغاز کرد دنیای اقتصاد

    عصبانيت ترامپ از نيمه‌افراشته شدن پرچم‌هاي آمريکا براي کارتر مشرق نیوز

    حمله نيروهاي تحرير الشام سوريه به لبنان مثلث آنلاین

    آذربايجان با ترکيه هم‌صدا شد/ باکو سفارت خود در دمشق را بازگشايي مي‌کند دنیای

    فيلم حضور پر تعداد مردم لبنان مقابل سفارت ايران در بيروت افکار نیوز

    50 فروند جنگنده سوخو 35 با آخرين استاندارد در ايران مثلث آنلاین

    درگيري ديپلمات هاي ايراني با ماموران لبناني در فرودگاه بيروت مثلث آنلاین

    جولاني به ايران پيام فرستاد؟/ واکنش علاء الدين بروجردي به سفر نخست وزير عراق به ايران خبرآنلاین

    فيلم سر دادن شعار توسط مردم در مقابل سفارت ايران در بيروت افکار نیوز

    آرايش نظامي نيروي زميني ارتش در مرزهاي غربي و شرقي مثلث آنلاین

    ايران و آمريکا در حال فراهم کردن مقدمات مذاکرات مستقيم مثلث آنلاین

    رسانه عبري: علل زيادي وجود دارد که بايد از سال 2025 ترسيد خبرگزاری تسنیم

    برخورد هواپيما به ساختمان ها در آمريکا + فيلم ؛ آمار کشته ها و زخمي ها همشهری آنلاین

    عکس/ انتشار براي اولين بار؛ تصويري از ديدار حاج قاسم و خانواده‌اش با رهبر انقلاب مشرق نیوز

    بازرسي جنجالي مسافران پرواز ماهان اير در فرودگاه بيروت اکوایران

    بازرسي شديد و غير معمول هواپيماي ايراني در بيروت نامه نیوز

    در غفلت ما افغانستان و ترکيه به دنبال خشک کردن ايران مثلث آنلاین

    آماده گفت‌وگوي سازنده با روسيه‌ايم دنیای اقتصاد

    ترکيب خطرناک ترامپ براي منطقه/ کار را تمام کن؛ فصلي هولناک در تاريخ جهان آغاز مي‌شود؟ اکوایران

    معاهدات ۵۰۰ ساله ايران و ترکيه منتشر شد اقتصاد نیوز

    ماجراي دستگيري پزشک ايراني ساکن گران‌ترين محله آمريکا/ اتهام بابک حاج‌حسيني چه بود؟ صد آنلاین

    مسکو مقصر توقف انتقال گاز روسيه به اروپا را اعلام کرد اقتصاد نیوز

    کمک کره جنوبي به صنعت انرژي ايران سرانه

    اولتيماتوم حزب الله به رژيم صهيونيستي/ احتمال آغاز مجدد موشکباران سرزمين‌هاي اشغالي مشرق نیوز

    ادعاي ضد ايراني وزيرخارجه حکومت جديد سوريه نامه نیوز

    توضيح وزارت خارجه لبنان در مورد تنش فرودگاه بيروت خبرگزاری تسنیم

    مسافران ايراني در فرودگاه لبنان تفتيش شدند/ ماجرا چيست؟ دنیای اقتصاد

    زينب سليماني: حاج قاسم فلسفه دفاع از فلسطين را تبيين کرد خبرگزاری تسنیم

    حمله موشکي يمن به اراضي اشغالي/ 12 شهرک‌نشين مجروح شدند دنیای اقتصاد

    تصويري از سردار سليماني که براي اولين بار منتشر شد اطلاعات

    ببينيد | استقبال عربستان سعودي از هيئت تحريرالشام‌ با پرچم جديد خبرآنلاین


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 10:6 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    افشاگری مستبصرجریان احمدالحسن درباره خطرات امنیتی این فرقه

    افشاگری مستبصرجریان احمدالحسن درباره خطرات امنیتی فرقه

    سیدحسن سیدپورآذر از مستبصرین فرقه احمدالحسن در تازه‌ترین ویدئوی خود حقایقی را از جریان احمد الحسن افشاء کرد.

    به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فرقه احمد الحسن یمانی که به نام احمد الحسن به رهبری آن شناخته می‌شود، از جمله گروه‌های نوظهور در دنیای اسلام است که در دهه‌های اخیر شکل گرفته است. طرفداران او مدعی‌انـد که این فرد، طبق روایـات و وعـده‌هـای امامـان معصـوم همـان یمانی موعود که فرزند با واسطه، وصـی و فرستاده امام مهـدی عجّل‌الله‌فرجه‌ اسـت. آن‌ها براین باورند احمد بصری، همان مهدی اول است و معتقدنـد کـه پـس از وفات حضرت حجت، احمد حکومت را به دسـت مـی‌گیـرد.

    وی خود را پنجمین فرزند با واسطه امام دوازدهم دانسته و نسب خود را این‌گونه تشـریح کـرده اسـت: «احمد، فرزند اسماعیل، فرزند صالح، فرزند حسین، فرزنـد سـلمان فرزند محمد بن حسن عسکری (امـام زمـان) فرزنـد حسن عسکری فرزند علـی فرزنـد محمـد فرزنـد علـی فرزنـد موسی فرزند جعفر فرزند محمد فرزند علی سجاد فرزند حسین فرزند علی بن ابی‌طالب». این نسب‌نامه ساختگی، در حالی است که بنا بر نظر شیروان الوائل وزیر امنیت دولت عراق و گروهی از طوایف بصره، احمد از طایفه «همبوش» و از قبیله «ابوسویلم» در ناصریه بصره بوده و این طایفه، از سادات محسـوب نمی‌شوند.

    بیشتر بخوانید

    احمد الحسن با تشکیل لجنه‌های مختلف، فرقه خود را ساماندهی کرد و جان دوباره‌ای به این حرکت انحرافی داد. ساختار تشکیلاتی این جریان عبارت‌اند از: لُجنه‌ی دینی، امنیتی، اطلاع‌رسانی، مالی و نظامی. این لجنه باهدف جذب و آموزش نظامی اتباع، خرید تسلیحات و فرماندهی عملیات‌های نظامی تشکیل‌شده است که با عنوان «سرایاالقائم» فعالیت می‌کنند.

    سیدحسن سیدپورآذر از مستبصرین این فرقه است که مدتی قبل برائت‌نامه‌ی خود نسبت به فرقه‌ی احمدالحسن را قرائت کرد. او در تازه‌ترین ویدئوی خود حقایقی را از جریان احمد الحسن افشاء کرد.

    وی در این ویدئوی کوتاه می‌گوید: مسائلی وجود دارد که ممکن است بسیاری از پیروان فرقه احمد الحسن از آن‌ها اطلاع نداشته باشند. من نمی‌خواستم این مسائل را به‌طور عمومی بیان کنم، اما وقتی فریبکاری‌های مبلغین این جریان را در تبلیغ این فرقه مشاهده می‌کنم، بر خود واجب می‌بینم که این نکات را مطرح کنم. یک روز ممکن است شما احساس خطر نکنید، اما بدانید که وقتی این شوراهای زیبا و شعارهای انسان‌دوستانه کنار گذاشته شد، دیگر مال، جان و ناموس شما برای آنها اهمیتی ندارد. آنها حتی در خیابان‌ها اسلحه کشیده و با پلیس درگیر شده‌اند، تا جایی که کشته شده‌اند. این افراد، مبلغان همین جریان بودند.

    پورآذر می‌گوید ما از چند طریق از مکتب پرسیدیم که این قضیه چه بوده است. آنها مخالفین خود را یزیدی خطاب می‌کنند و می‌گویند در آینده خون شما را خواهیم ریخت. این باور نه تنها مربوط به 10 سال قبل است، بلکه اکنون نیز همین باور را دارند، ولی آن را بیان نمی‌کنند. یادم می‌آید آقای صافی را که نه حکومتی بود و نه دشمن شما، بلکه دلسوز شما بود. حالا می‌گویید که عامل اصلی کشتار بچه‌های غزه فقها هستند، چون اجازه نمی‌دهند احمد الحسن به آنجا برود و آنها را نجات دهد.

    وی ادامه می‌دهد من را تکفیر کردند و ناصبی نامیدند. بچه‌های مومن و عاشق امام زمان علیه‌السلام به عده‌ای تبدیل شده‌اند که دشمن شیعه و علمای شیعه شده‌اند و آرزویشان این است که خون شیعه‌ها را بریزند. این حقیقتِ جریان است، اما آن را در ظاهر بیان نمی‌کنند، و حتی بسیاری از پیروانشان هم از این موضوع بی‌خبر هستند.

    تبیین معیارهای حدیثی برای شناخت یمانی دروغین

    هم‌پیمانی یمانی و ایرانیان در جنگ سوریه با جریان سفیانی

    آیا قیام یمانی در سال ظهور رخ خواهد داد؟

    آخر‌الزمان؛ تفاوت ظهور و قیام

    فاصله بین قیام یمانی و ظهور

    یهودیان و نقش آنان در دوران ظهور

    نحوه اطلاع امام زمان‌(عج) از زمان ظهور

    امام زمان(عج) چگونه از زمان ظهور مطلع می‌شوند

    یمانی از کجا قیام می‌کند؟

    آیا قیام یمانی در سال ظهور رخ خواهد داد؟

    معصوم چهاردهم امام مهدی عج

    مهدویت و مدعیان دروغین

    مــهــدویت و آخــرالــزمــان

    مــهـــدویـت و شــبــهــات

    دوران ظـــــــهـــــور


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم چهاردهم امام مهدی عج ، مهدویت و مدعیان دروغین ، مــهــدویت و آخــرالــزمــان ، مــهـــدویـت و شــبــهــات ، دوران ظـــــــهـــــور

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 9:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    اهمیت حجاب در اسلام

    حجاب در اسلام از اهمیت فراوانی برخوردار است و آیاتی در قرآن و احادیثی از ائمه (ع)، از وجوب و اهمیت آن سخن گفته‌اند. حکم حجاب در فقه در بخش نماز و نکاح مطرح شده است، که این حکم از دیدگاه فقها از احکام ضروری دین اسلام است. در باور مسلمانان، ایجاد امنیت روانی و حفظ سلامت اخلاقی جامعه از حکمت‌های واجب شدن حجاب است.

    در آیه 31 سوره نور، در اهمیت حجاب اینگونه آمده است: «وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِ‌هِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُ‌وجَهُنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِ‌هِنَّ عَلَیٰ جُیوبِهِنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ... وَ لَایضْرِ‌بْنَ بِأَرْ‌جُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللهِ جَمِیعًا أَیهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمی‌] فرو بندند و پاكدامنی ورزند و زیورهای خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعاً از آن پیداست. و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان... آشكار نكنند؛ و پاهای خود را [به گونه‌ای به زمین‌] نكوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می‌دارند معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی [از مرد و زن‌] به درگاه خدا توبه كنید، امید كه رستگار شوید».

    حدیثی درباره حجاب

    رسول خدا (ص) نیز فرموده‌اند: «هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی‌کند و همچنین موی سر و مچ خود را نمایان نمی‌سازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است؛ و همچنین زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیر شوهر نمی‌گذارد و در غیاب شوهر، خود را خوشبو نمی‌کند که اگر چنین کند، دینش را تباه و خدا را به خشم آورده است. برای زن، جایز نیست مچ پا را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد، اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت می‌کند. دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می‌شود. سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت می‌کنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است». (مستدرک حاکم، ج ۲، ص ۵۴۹)

    در سال 1308، ملکه افغانستان بدون حجاب و به همراه شاه افغانستان به ایران سفر کرد. در سال ۱۳۱۳ نیز رضاخان به کشور ترکیه سفر کرد. از مهمترین نتایج این سفر، کشف حجاب بود. در سال ١٣١٤ رضاخان به تمامی وزارتخانه‌ها، به‌ویژه وزیر دربار و معارف دستور داد که مقدمات جشن بزرگی برای اعلام آزادی زنان و احقاق حقوق بانوان را فراهم کنند.

    این مراسم با حضور اجباری زنان و دختران خاندان سلطنتی، درباریان و کارمندان دولت به‌بهانه اعطای دانش‌نامه فارغ‌التحصیلان برگزار شد. رضاخان در این مراسم در سخنرانی مفصلی با عرض تبریک به مردم ایران، اظهار امیدواری کرد که این پیشرفت نصیب همه بانوان کشور و حتی روستاییان بشود. درنهایت در ١٧ دی‌ماه ١٣١٤، قانون کشف حجاب تصویب شد. برخی البته معتقدند، باید این واقعه را «منع حجاب» نامید؛ زیرا کشف حجاب به‌معنی برداشتن اختیاری حجاب توسط زنان است که کم‌وبیش پیش‌تر اتفاق افتاده بود.

    حجاب از ضروریات اسلام

    حجاب از ضروریات اسلام است. فقهای شیعی، بلکه همه علمای دین از صدر اسلام تاکنون، با توجه به دلایل نقلی (آیات و روایات) و عقلی، به وجوب حجاب، حکم کرده و آن را از احکام مسلم و ضروری اسلام دانسته‌اند.[۱] [۲] [۳]

    آیات و روایات متعدد دیگر... و در تشریح دلیل‌ها و حکمت آن رساله‌ها و کتاب‌های فراوانی نگاشته‌اند.

    برخلاف پندار برخی از روشنفکران سکولار، حجاب در ایران باستان و دیگر ملل گوناگون جهان، پیش از اسلام نیز وجود داشته است. به گفته "ویل دورانت" حجابی که در میان قوم یهود وجود داشته خیلی سخت‌تر از اسلام بوده است. در میان یهودیان اگر زنی به نقض قانون می‌پرداخت و یا با مردان نامحرم به گفتگو می‌نشست و یا در خانه خود صدایش را طوری بلند می‌کرد که همسایگان می‌توانستند آن را بشنوند، مرد حق داشت بدون مهریه او را طلاق دهد.[۴]

    در ایران باستان نیز زنان دارای حجاب بوده‌اند. ویل دورانت در این‌باره می‌گوید: «در ایران باستان معمولاً ‌زنان در‌ اندرون خانه بودند و مخفی نگه داشته می‌شدند». [۵]

    واقعه کشف حجاب

    واقعه کشف حجاب سلسله وقایعی است که به دنبال تصویب قانونی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ش در ایران رخ داد و به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده چادر، روبنده و روسری منع شدند. این قانون اوج سیاست‌های رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷ش آغاز شده بود. این سیاست‌ها واکنش‌هایی از جمله قیام مسجد گوهرشاد را در پی داشت. با درخواست علما، این قانون در سال ۱۳۲۳ش در دوره حکومت محمدرضا پهلوی لغو شد.

    کشف حجاب یا واقعه کشف حجاب، از رویدادهای دوره رضاخان که با تصویب قانونی در ۱۷ دی ماه سال ۱۳۱۴ش، زنان و دختران ایرانی را از استفاده چادر، روبند و روسری منع کرد.

    هرچند مسئله بی‌حجابی از زمان ناصرالدین شاه آغاز شده بود اما رسمیت نداشت تا اینکه رضاشاه با سفر به ترکیه و دیدن تمدن تجددگرایانه، تصمیم گرفت ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند و از همان زمان مسئله کشف حجاب را مطرح کرد و مدت‌ها با زمینه‌سازی، نهایتا در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ش به تصویب و آنرا اجباری کرد. در پی این اقدام، علمای شهرهای مختلف ایران به این تصمیم، اعتراض‌ کردند که شدیدترین آنها در مشهد بود که به قیام مسجد گوهرشاد معروف گشت، دولت برای سرکوبی این اعتراض، به مردم حمله کرده و کشتار عظیمی در مشهد انجام داد که تا آن روز در ایران کم‌سابقه بود.
    از عوامل گسترش بی‌حجابی، حمایت رضا‌شاه از زنان بی‌حجاب، آزادی اقلیت‌های مذهبی مثل ارمنی و زرتشتی و کشف حجاب اعضای خانواده سلطنتی را می‌توان برشمرد.

    کشف حجاب در دوره ناصرالدین شاه

    در روزگار صفویه، زندیه و قاجاریه، چادر حجاب رسمی به شمار می‌آمد.

    از زمان ناصرالدین شاه در پی توجه او به فرهنگ تغییراتی در نوع پوشش زنان درباری به وجود آمد و دامن‌های کوتاه متداول شد و بی‌حجابی در میان برخی از خانواده‌های اشراف رسوخ کرد و در روزگار مشروطیت روشنفکران غرب‌زده با الگوگیری از غرب بحث بی‌حجابی را مطرح کردند و حجاب را مخالف تمدن و تجدد شمردند. [۶] [۷] تا اینکه در تاریخ معاصر ایران، قرةالعین وابسته به بابیه، اولین زنی بود که پوشش خود را برداشت. تاج‌السلطنه دختر ناصرالدین شاه و صدیقه دولت‌آبادی نیز از پیشگامان رفع حجاب هستند. [۸]

    زمینه‌های کشف حجاب توسط رضاخان

    رضاخان به کمک جریان وابسته روشنفکری، تمام تلاش خود را در تغییر لباس ملی بکار گرفت و به عنوان لباس متحدالشکل، مردم را مجبور به تغییر لباس و کلاه نمود، حتی لباس روحانیت را ممنوع و منوط به اخذ اجازه نمود.

    کشف حجاب یا واقعه کشف حجاب، از رویدادهای دوره رضاخان که با تصویب قانونی در ۱۷ دی ماه سال ۱۳۱۴ش، زنان و دختران ایرانی را از استفاده چادر، روبند و روسری منع کرد.

    هرچند مسئله بی‌حجابی از زمان ناصرالدین شاه آغاز شده بود اما رسمیت نداشت تا اینکه رضاشاه با سفر به ترکیه و دیدن تمدن تجددگرایانه، تصمیم گرفت ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند و از همان زمان مسئله کشف حجاب را مطرح کرد و مدت‌ها با زمینه‌سازی، نهایتا در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ش به تصویب و آنرا اجباری کرد. در پی این اقدام، علمای شهرهای مختلف ایران به این تصمیم، اعتراض‌ کردند که شدیدترین آنها در مشهد بود که به قیام مسجد گوهرشاد معروف گشت، دولت برای سرکوبی این اعتراض، به مردم حمله کرده و کشتار عظیمی در مشهد انجام داد که تا آن روز در ایران کم‌سابقه بود.

    از عوامل گسترش بی‌حجابی، حمایت رضا‌شاه از زنان بی‌حجاب، آزادی اقلیت‌های مذهبی مثل ارمنی و زرتشتی و کشف حجاب اعضای خانواده سلطنتی را می‌توان برشمرد.

    تغییر کلاه مردان، مقدمه کشف حجاب

    برای آماده ساختن زمینه کشف حجاب، مجلس در ششم دی ماه ۱۳۰۷، قانون متحدالشکل نمودن لباس‌ها را تصویب کرد. بر اساس این قانون، پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگی برای مردان، الزامی شد. تلاش‌های رضاخان باعث شد تا عده‌ای از زنان غرب‌زده، به‌ویژه زنان درباری و زنان دولت‌مردان، به‌صورت بی‌حجاب یا بدحجاب، در مجامع و معابر عمومی ظاهر شوند و مردم نیز تحت تاثیر اختناق و ظلم رضاخانی، حساسیت لازم را از خود نشان ندادند. تعویض کلاه مردان، مقدمه کشف حجاب زنان بود و هیچ‌کس جرات نکرد به‌صورت آشکار به آن اعتراض کند.

    قانون رضاخانی:

    روسپیان باید چادر سر کنند!

    با اعلام قانون منع حجاب، آیین‌نامه زیر طی بخش‌نامه‌هایی به‌تمامی مراکز دولتی و غیردولتی ابلاغ شد:

    اعطای وام به کارمندان دولت جهت خرید لباس مناسب برای همسرانشان، به‌منظور حضور در جشن‌ها و میهمانی‌ها.

    توبیخ و در مواردی اخراج کارمندان دولت، در صورت عدم حضور آنها و همسرانشان (بدون حجاب) در ضیافت‌ها.

    بازداشت و مجازات مخالفان کشف حجاب.

    ممانعت از ورود زنان باحجاب به فروشگاه‌ها، سینماها، گرمابه‌های عمومی، درمانگاه‌ها و یا ممانعت از سوارشدن آنها به درشکه و اتومبیل.

    برای اهانت بیشتر به زنان چادری، روسپیان حق بی‌حجاب شدن نداشتند. مجله شهربانی نیز آماری از جرائم اعمال منافی را که در زیر چادر انجام شده بود، ارائه داد. حکومت با اقدام به این تبلیغات، سعی می‌کرد نماد عفت را به سمبل بی‌عفتی تبدیل کند.

    سیاست تغییر لباس

    یکی از سیاست‌های فرهنگی رضاخان، تغییر لباس بوده است که بعد از تثبیت قدرت، به مرور و در طول چند سال دنبال شد. قانون «اتحاد شکل لباس اتباع ایرانی در داخلۀ مملکت»، ۱۰ دی ۱۳۰۷ش در مجلس شورای ملّی وقت تصویب شد. بر اساس این مصوبه، «به جز برخی از روحانیان، کلیه اتباع ذکور ایران در داخلۀ مملکت مکلّف هستند که ملبّس به لباس متحدالشکل بشوند». در ادامه این مصوبه تصریح شده است که متخلفان از اجرای این قانون به جزای نقدی محکوم می‌شوند و اجرای آن از فروردین ۱۳۰۸ش آغاز خواهد شد.[۱]

    قانون یکسان‌سازی لباس ابتدا در بین کارکنان ادارات دولتی به اجرا درآمد. آنان در غیر‌ ساعات اداری هم باید از لباس متحدالشکل شامل لباس و کلاه استفاده می‌کردند. سرپیچی آنان از این دستور منجر به تعقیب قانونی و انفصال آنان از ادامه خدمت می‌شد.[۲] دولت رضاخان، در راستای اجرایی کردن این قانون در بین روحانیون، پوشیدن لباس روحانیت را مشروط به گذراندن امتحان کرد. برگزاری امتحان از طلاب، آنها را با مشکلاتی روبه‌رو کرد؛ چرا که این امتحان باید از سوی نهادهای حکومتی انجام می‌گرفت و روحانیون و طلاب با این کار موافقت نداشتند.[۳]


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 8:7 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    سفر رضاخان به ترکیه

    به باور تاریخ‌نگاران، سفر رضاشاه به ترکیه در ۱۳۱۳ش، بر نگرش او درباره میزان عقب‌ماندگی ایرانیان نسبت به ترک‌ها اثرگذار بود و او را نسبت به اجرای کشف حجاب مصمم کرد. وی پس از سفر، به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه گفت: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم».[۴] صدرالاشراف نیز در خاطرات خود از تأثیر سفر ترکیه بر رضاشاه یاد کرده و نوشته است: «رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع ترکیه، از رفع حجاب زن‌ها و آزادی آنان صحبت و تشویق می‌کرد».[۵]

    به گفته حسن ارفع، «مصلح ایرانی به دیدار همتای ترکش آمده بود تا بیاموزد و با دیدار از یک کشور پیشرفته‌تر، از پیشرفتی که در ترکیه حاصل آمده بود، بهره فراوان برد و پس از بازگشت بی‌درنگ دست به کار شد تا آنچه را در آنجا آموخته بود، به کار گیرد».[۶] یحیی دولت‌آبادی نیز نوشته است: «از آنجا که آتاتورک دعوت متقابل را پذیرفته بود، رضاشاه می‌خواست تا زمان بازدید او، ایران را با چنان سرعتی مدرن ‌سازد که آتاتورک عقب‌ماندگی نسبی ایران را مشاهده نکند[۷]

    سفر رضاخان به ترکیه که در آن هنگام به وسیله تمام مصطفی پاشا (آتاتورک) عرصه تاخت و تاز فرهنگ غرب قرار گرفته بود و فرهنگ اسلامی با زور از صحنه زندگی مردم خارج می‌شد، یکی از توطئه‌های روشنفکران وابسته بود تا رضاخان، تحت تاثیر قرار گرفته و در تغییر ماهیت ملی و اسلامی مردم ایران تلاش بیشتری بنماید.

    نقل شده: محمدعلی فروغی مدتی سفیر کبیر ایران در ترکیه بود. در آن مدت بین او و "کمال آتاتورک" رئیس جمهور و "عصمت اینونو" نخست وزیر و سایر مقامات ترکیه، روابط بسیار حسنه‌ای ایجاد شده بود، به‌طوری که در تمام مدت، او مورد مشورت مقامات ترکیه قرار می‌گرفت. مراد از این نزدیکی این بود که شاه از نزدیک با مظاهر تمدن اروپا، که به وضع شایانی در ترکیه رواج یافته بود، آشنا شود و بعد به عنوان سوغات، قسمتی از آن تمدن را در ایران پیاده نماید.

    رضاشاه روز دوازدهم خرداد ۱۳۱۳ عازم ترکیه شد. مدت مسافرت شاه در ترکیه چهل روز به طول انجامید و کمال آتاتورک از شاه ایران تجلیل شایسته‌ای کرد. رضاشاه وقتی که به ایران بازگشت تصمیم گرفت، ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند. تغییر کلاه، کشف حجاب، تاسیس دانشگاه، تمام اینها سوغات ترکیه بود. فروغی با مهارت خاصی موفق به انجام خواسته‌های خود شد، بدون اینکه شخصاً قدمی برداشته باشد. [۹]

    فروغی خود مجدداً رئیس‌الوزراء رضاخان شد و نتایج سفر رضاخان به ترکیه را پی گرفت.
    محمدرضا اعتراف می‌کند که: «ایران پس از ترکیه دومین کشور مسلمانی بود که رسماً حجاب را ممنوع ساخت[۱۰]

    جوگیری رضاخان در ترکیه

    رضاشاه در مدت سفر به ترکیه با همه زوایای غرب‌گرایی و شیوه زدودن ارزش‌های ملی و اسلامی رژیم آتاتورک آشنا شد و وقتی به ایران بازگشت تصمیم گرفت که ایران را به پای ترکیه برساند. مخبرالسلطنه که از سال ۱۳۰۶ تا ۲۲ شهریور ۱۳۱۳ به مدت شش سال نخست‌وزیر رضاشاه بود می‌نویسد: «فکر تشبه به اروپا از آن (ترکیه) بر سر پهلوی آمد[۱۱]

    به هنگام حضور شاه در ترکیه، او از مدرسه‌ای دخترانه در آنکارا به نام عصمت پاشاه دیدن کرد. در آن مدرسه دختران بی‌حجاب هنگام ورود شاه با کف زدن‌های ممتد، مقدم او را گرامی داشتند. [۱۲]

    رضاشاه پس از این دیدار به سفیر کبیر ایران، مستشارالدوله صادق می‌گوید: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً‌ زنان اقدام کنیم». [۱۳]

    قانون کشف حجاب

    فرمان کشف حجاب به‌صورت رسمی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ش/ ۸ ژانویه ۱۹۳۶م صادر شد. در این روز، جشنی از طرف علی‌اصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثری در این ماجرا داشت، در دانش‌سرای مقدماتی و در حضور رضاشاه برپا شد. در این جشن، همسر و دختران شاه و جمعی از همسران وزیران و وکیلان بدون حجاب شرکت داشتند.[۱۵] شاه طی نطقی، همه زنان را به عدم استفاده از حجاب تشویق نمود و اعلام کرد که تاکنون نیمی از جمعیت کشور به حساب نمی‌آمدند؛ زیرا در پرده به‌سر می‌بردند[۱۶] و ادامه داد که نجابت و عفت زن به چادر مربوط نیست و زن روحاً و اخلاقاً می‌بایست عفیف باشد.[۱۷]

    از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، به جز کلاه‌های اروپایی، ممنوع اعلام شد. زنان محجبه حق ورود به خیابان‌ها یا استفاده از وسایط نقلیه را نداشتند. کسبه نیز مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند.[۱۸] آن‌هایی که جرأت می‌کردند در مقابل این بی‌قانونی خشونت‌بار ایستادگی کنند، با حمله و بی‌حرمتی مأموران شهربانی مواجه میشدند.[۱۹]

    اجرای قانون

    مأموران انتظامی مجاز بودند زنان محجبه را تعقیب نموده و به منزل آن‌ها وارد شوند، صندوق‌های لباس آن‌ها را تفتیش کرده و اگر چادر بیابند به غنیمت برده یا آن را پاره کنند. به وزارت معارف نیز دستور داده شده بود که در کلیه مدارس دخترانه، معلمان و دانش‌آ‌موزان بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند.[۲۱] کلیه حکام ولایات نیز دستور داشتند از پذیرفتن زنان باحجاب که به ادارات مراجعه می‌کردند، خودداری به عمل آورند. اما از سوی دیگر، مطابق بخشنامه و متحدالمال‌هایی که از طرف دولت صادر می‌شد، شهربانی موظف بود که در نهایت حفظ امنیت از هر نوع سوءاحترام به زنان بدون حجاب جلوگیری کند.[۲۲]

    علی اصغر حکمت وزیر وقت معارف دو دوره پهلوی اول بود که برنامه‌ریزی برای مسئله کشف حجاب را برعهده داشت. او در کتابی نوشته که پس از کشف حجاب به نزد شاه رفت و به دو مسئله اعتراض کرد. یکی از این دو مسئله را چنین ابراز می‌دارد:‌ «این روزها مأمورین پلیس و بعضی حکام بزور و اجبار در کوچه و بازار در کشف حجاب سعی میکنند و برای زنها خیلی مزاحمت فراهم می کنند ... این کار تولید عکس العمل خواهد کرد». این درخواست با تغییری در عملکرد رضا شاه واقع نشد.[۲۳]

    شدت تبلیغات بر ضد حجاب چنان گسترده بود که بسیاری از زنان معتقد و مؤمن که با مشکل منع استفاده از چادر مواجه بودند، ‌منزوی شدند و بخشی از زنان که فعالیت‌های اجتماعی داشتند از این فعالیت‌ها دور ماندند. عده‌ای نیز بنا به ذوق و سلیقهٔ خویش با پوشیدن پالتو و مانتو و سرکردن چارقد و شال‌گردن یا استفاده از کلاه‌های بزرگی که تمام موهای آن‌ها را در برمی‌گرفت‌، سعی می‌کردند حجاب اسلامی را حفظ کنند. اما دولت برای مقابله با این قبیل اقدامات نیز متحدالمالی به شمارهٔ ۲۹۷۰ مورخ ۱۱/۳/۱۳۱۵ صادر کرد مبنی بر اینکه از استعمال چارقد بانوان جلوگیری به عمل می‌آید.

    اعمال کشف حجاب در شهرهای مذهبی با مشکلات بیشتری همراه بود. در قم، بانوان معلم تهدید به استعفا کردند. همچنین بسیاری از اهالی شهر، حتی پیش از ۱۷ دی که «روز آزادی زن و کشف حجاب» نام گرفت، به دلیل انتشار خبر برداشتن حجاب از رفتن دختران خود به مدرسه ممانعت به عمل می‌آوردند. اعلاناتی نیز از طرف مردم علیه حجاب‌زدایی بر دیوارهای شهر نصب شده بود.[۲۲]

    با صدور بخشنامه شمارهٔ ۵۴۱ مورخ ۳۰/۳/۱۳۱۵ از طرف وزارت داخله در شهر مشهد از گرمابههای زنانه التزام گرفته شده که هیچ زنی را بدون کلاه به حمام راه ندهند، و در صورتی که زنی با چارقد به حمام برود اسم او و همسرش راپرت داده شود و در این رابطه مأمورینی به طور محرمانه وضعیت‌ خانم‌ها و حمامی‌ها را اطلاع می‌دادند. همچنین از گاراژهایی که در این شهر وجود داشت، التزام گرفته شده بود که زنان با چارقد را سوار نکنند. اجرای قانون رفع حجاب علاوه بر اینکه برای زنان مسلمان کشور ایجاد مزاحمت‌های فراوان کرد، برای زنان مسلمان خارجی نیز که بنا به دلایلی مانند زیارت یا سیاحت در ایران به سر می‌بردند، مشکلاتی آفرید. به همین دلیل نیز از سوی دولت مقرر شد زنان اتباع خارجی یا باید از لباسهای ملی خود استفاده کنند یا اینکه به لباسهای غربی ملبس شوند و از استعمال چادرهایی که نسوان ایرانی سابقاً بدان ملبس بودند، اجتناب ورزند.[۲۴]

    جشن شیراز، مقدمه قیام گوهرشاد

    برگزاری جشن‌های گرامی داشت بی‌حجابی در ماه‌های دی و بهمن ۱۳۱۴ در سراسر کشور، به‌ویژه در شیراز را می‌توان مقدمه قیام مسجد گوهرشاد نامید. چند ماه قبل از قیام مردم مشهد، برگزاری جشن شیراز با حضور علی‌اصغر حکمت، وزیر معارف، در ۱۳ فروردین ۱۳۱۴ش. مقدمه قیام مسجد گوهر شاد شد. در این جشن پس از ایراد سخنرانی‌ها، در پایان جشن، عده‌ای از دوشیزگان بر روی صحنه نمایان شدند و ناگهان نقاب از چهره برگرفتند و ارکستر، آهنگ رقص می‌نواخت و دختران به پای‌کوبی پرداختند. روز بعد، این خبر مانند بمبی در شهر پیچید و عده‌ای از مردم در مسجد وکیل اجتماع کردند. در اولین اقدام، حسام‌الدین فال اسیری یکی از عالمان شیراز، به برگزاری چنین مراسمی اعتراض کرد و آن را از مظاهر بی‌دینی در جامعه نامید .... اعتراض او باعث شد تا بلافاصله دستگیر و زندانی شود.

    زمینه‌سازی کشف حجاب

    در فاصله سال‌های ۱۳۱۴-۱۳۱۳ش، اقدامات تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب انجام گرفت. جشن‌ها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در تهران و دیگر شهر‌ها برپا شد.[۸] کانون بانوان در اردیبهشت ۱۳۱۴ش تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی تأسیس شد. در این کانون، ‌اشخاصی نظیر صدیقه دولت‌آبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسام‌شهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند. در تعقیب این سیاست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روی باز و بدون حجاب برگزار شود و نیز تصمیم گرفته شد مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد. در نشریات نیز مقالاتی در انتقاد از حجاب به چاپ رسید.[۹]

    تشکیل کانون بانوان

    تشکیل کانون بانوان، به ریاست افتخاری شمس پهلوی و بانو هاجر تربیت بود، که اینان - در سخنرانی‌های خود که در دانشسرای مقدماتی برگزار شد- حل همه مشکلات و بدبختی‌های زنان را در رفع حجاب می‌دانستند. [۱۴]

    در جلسات کانون بانوان که بیشتر در حضور دختران رضاشاه (شمس و اشرف) تشکیل می‌شد، مشکلات مربوط به عدم پذیرش جامعه برای ترک حجاب مورد بررسی قرار می‌گرفت و تصمیمات لازم اتخاذ می‌شد. این کانون‌ها از شهرهای مهم از جمله اصفهان دارای شعبه گردید تا به پندار دست‌اندرکاران کشف حجاب، زنان را با اصول شرقی و مدنیت غربی آشنا سازند. [۱۵]

    افزون بر عوامل یاد شده، روزنامه‌ها و مجله‌های زنانه از جمله زبان زنان به مدیریت صدیقه دوست‌آبادی در اصفهان و تهران، نام بانوان به مدیریت شهناز آزاد و مجله جهان زنان به سردبیری فخرآماق پارسا در مشهد و تهران و از همه مهمتر مجله «عالم نسوان» به مدیریت نوابه صفوی و... از عوامل بسترسازی و زمینه‌سازی کشف حجاب بودند. این مجله‌ها نیز حجاب را سر راه ترقی و پیشرفت معرفی کرده و به رفع حجاب تشویق می‌کردند. [۱۶] [۱۷] [۱۸] [۱۹]

    فرهنگ کردن بی‌حجابی

    گسترش مدارس دخترانه به شیوه ارزیابی از عوامل دیگر بود که توسط مبلغان مسیحی پایه‌گذاری شد و بعدها به وسیله برخی از بانوان غرب‌گرا و متجدد گسترش یافت. [۲۰]

    در این مدارس کشف حجاب را به دانش‌آموزان به عنوان یک فرهنگ می‌آموختند و در این مدارس از حجاب نکوهش و بی‌حجابی را ستایش می‌کردند و دختران نیز صف منظم و آراسته‌ای تشکیل می‌دادند و سرودها می‌سراییدند و سپس به دروس در حضور وزیر معارف علی اصغر حکمت می‌پرداختند. [۲۱]

    حمایت از زنان بی‌حجاب

    یکی از سفرنامه‌نویسان خارجی که در سال ۱۳۱۲ مشغول یادداشت مسائل مربوط به ایران بوده است، می‌نویسد: «می‌گویند: حدود دو سال پیش شاه دستور داده بود، تمام کسانی که می‌توانند چادرشان را از سرشان بردارند[۲۲] [۲۳] و نیز به گفته وی به گونه‌ای سری و محرمانه توافق شده بود که اگر زنی مایل باشد، بدون چادر بیرون بیاید، می‌تواند این کار را انجام دهد و اگر ملایی یا یک فرد عادی ایجاد مزاحمت کند، شهربانی از این زنان حمایت می‌کند[۲۴]

    آماده‌سازی افکار عمومی

    در فاصله سال‌های ۱۳۱۴-۱۳۱۳ش، اقدامات تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب انجام گرفت. جشن‌ها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در تهران و دیگر شهر‌ها برپا شد.[۸] کانون بانوان در اردیبهشت ۱۳۱۴ش تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی تأسیس شد. در این کانون، ‌اشخاصی نظیر صدیقه دولت‌آبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسام‌شهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند. در تعقیب این سیاست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روی باز و بدون حجاب برگزار شود و نیز تصمیم گرفته شد مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد. در نشریات نیز مقالاتی در انتقاد از حجاب به چاپ رسید.[۹]

    برنامه‌هایی که رضاشاه انجام می‌داد، برای آماده‌سازی افکار عمومی، جهت تبدیل طرح کشف حجاب به یک قانون بود که در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۱۴ تصویب و به اجرا گذاشته شد. درست است که کشف حجاب اجباری در این زمان صورت گرفته بود، ولی زمینه‌های آن از پیش فراهم شده بود.

    محمدرضا شاه می‌گوید: «پدرم بعداً به رفع حجاب زنان اقدام کرد و در اثر تشویق و تحریص وی در سال ۱۳۰۹ برای نخستین‌بار، بانوان طبقه اول در خانه‌های خود در مجالس مهمانی، به لباس زنان اروپایی درآمدند و عده کمی هم جرئت کردند، بدون حجاب در خیابان‌ها ظاهر شوند. در سال ۱۳۱۳ آموزگاران و دختران دانش‌آموز از داشتن حجاب ممنوع شدند[۲۵]


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 8:6 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    تاریخ علنی کشف حجاب

    برای برداشتن حجاب بانوان، مجالس جشن و سخنرانی‌هایی ابتدا در تهران و شهرهای شمال ایران و سپس به تدریج در سایر شهرها برقرار می‌گردید، ولی پیشرفت زیادی نداشت و اکثریت مردم نه تنها استقبالی نمی‌کردند، بلکه با نظر تنفر می‌نگریستند تا روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴، که شاه به اتفاق ملکه و شاهدخت‌ها به دانشسرای عالی رفتند تا شاه گواهینامه فارغ‌التحصیلان را به دست خود دانشجویان بدهد و این روز را برای زنان روز ترقی و پیشرفت و سعادت برای خدمت به کشور بنامند. [۲۶]

    پیش‌آمدهای کشف حجاب

    بلافاصله بعد از مراسم ۱۷ دی در تهران دو امر پیش‌ آمد که یکی به افراط و دیگری به تفریط بود. از یک طرف بعضی از زن‌های معلوم‌الحال به کافه‌ها و رقاص‌خانه‌ها هجوم آورده و در نظر جوانان بوالهوس به رقص پرداخته و با آن جوانان به انواع رقص‌های معمول فرنگستان، مشغول دست‌افشانی و پایکوبی شدند و از طرف دیگر مامورین شهربانی و پلیس‌ها در تهران، فرمانداری‌ها و بخش‌داری‌ها در شهرها و قصبات مملکت برحسب دستور وزارت کشور به زنان، بی‌خبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به کشف حجاب می‌کردند، حتی چادر و نقاب آنان را پاره می‌کردند. [۲۷]

    دیگر اینکه در طول سخنرانی شاه، بعضی از بانوان چنان از بی‌حجابی خود ناراحت بودند که رو به دیوار ایستاده و روی خود را بر نمی‌گرداندند و از گریه خود نمی‌توانستند، جلوگیری نمایند. (این هم رفع حجاب اجباری) از فردای آن روز، بر سر کردن چادر در خیابان‌های تهران ممنوع گردید. [۲۸]

    ضرورت رفع حجاب از نظر رضاخان

    غالباً مطالبی که در ضرورت رفع حجاب از سوی شاه و اطرافیان تحت عناوین متعدد از جمله نهضت آزادی زنان مورد تاکید قرار می‌گرفت، این بود که وجود حجاب اولاً، خلاف تمدن ثانیاً، خلاف قانون طبیعت و ثالثاً سبب عدم حضور زن به عنوان نیمی از مردم جامعه در عرصه کار می‌شود.

    مخبرالسلطنه هدایت که خود بیش از شش سال و سه ماه به عنوان رئیس‌الوزراء در خدمت رضاشاه بود، در خاطرات خود سه اصل یاد شده را این‌گونه تحلیل می‌کند: (در این اوقات سال‌ها بعد از تصویبِ تغییر لباس ۶دی ۱۳۰۷) روزی به شاه عرض کردم، تمدنی که آوازه‌اش عالم‌گیر است دو تمدن است، یکی تظاهرات در بولوارها، یکی تمدن ناشی از لابراتورها، تمدنی که مفید است و قابل تقلید، تمدن ناشی از لابراتورها و کتابخانه‌ها است. گمان کردم به این عرض من توجهی فرمودند، آثاری که بیشتر ظاهر شد، تمدن بولوارها بود که به کار لاله‌زار می‌خورد و مردم بی‌بندوباری خوستار بودند». [۲۹]

    در جای دیگر ضمن استهزاء روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ در مورد نقش زن ایرانی در اقتصاد کشور می‌نویسد: «۱۷ دی روز ورود به صحنه تمدن است، مملکت را آوازه تمدن و ترقی فرا گرفته است. آنان که مشغول خانه‌داری بودند به عرصه ولنگاری قدم نهادند. در هیچ جای و نیازی به قدر ایرانی کار نمی‌کرد و نمی‌کند، در شهرها و روستاها زن علاوه بر کارخانه‌داری بزرگ‌ترین کمک را به اقتصاد مملکت می‌کند. قالی، گیلم، جاجیم، اغلب از زیر دست زن بیرون می‌آید یا دخترها[۳۰]

    عوامل گسترش کشف حجاب

    از عواملی که در گسترش بی‌حجابی نقش داشت، حمایت رضا‌شاه از زنان بی‌حجاب بود. این نکته هم خواست دولت‌مردان داخلی بود و هم به گفته مخبرالسلطنه خواست دولت‌های خارجی.[۳۱] [۳۲]

    بنا به گفته بدرالملوک بامراد رضاشاه پیش از اعلام رسمی کشف حجاب به پلیس دستور داده بود که از زنان بی‌حجاب حمایت کند. [۳۳]

    بنا به اظهار دیلی تلگراف، حضور تحصیل‌ کردگان ایران در خیابان‌های تهران با زن‌های اروپایی خود که لباس اروپایی پوشیده بودند، فوق‌العاده چشم‌گیر بود و همین عاملی شد که زنان متجدد و اشراف در معابر عمومی بتوانند از لباس‌های اروپایی و رفع حجاب استفاده کنند. [۳۴]

    از عوامل دیگر که در گسترش بی‌حجابی نقش داشت آزادی اقلیت‌های مذهبی بود، زنان ارمنی و زرتشتی، اجازه داشتند، آزادانه لباس بپوشند. برابر گزارش نظمیه مازندران در خرداد ۱۳۰۹ رفت و آمد یک زن بی‌حجاب کلیمی در معابر مورد اعتراض، علما واقع شده بود و حکومت مازندران در این زمینه از عمل این زن پشتیبانی کرد و اعتراض علما را وارد ندانست و اعلام کرد که زنان کلیمی در کشف حجاب آزادند. [۳۵]

    اعضای خانواده سلطنتی نیز در این نمایش نقش اساسی داشتند. شاهدخت و ماهدخت دختران بزرگ شاه به فرمان پدر چادر از سر برداشتند و با همراهان سوار بر اسب در خیابان‌های تهران گردش می‌کردند. [۳۶] [۳۷]

    واکنش‌ها

    نخستین واکنش جدی روحانیت علیه طرح حجاب‌زدایی از شیراز آغاز شد. در جشنی که با حضور «حکمت» وزیر معارف در مدرسه شاهپور برگزار شده بود. در این جشن، عدهای از دختران جوان بر روی صحنه ظاهر شده به ناگاه حجاب خود را برداشتند و به پایکوبی پرداختند. این حادثه حتی اعتراض عده‌ای از حاضرین جلسه را نیز برانگیخت. فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز اجتماعی توسط سید حسام‎‌الدین فال‌اسیری برپا شد. وی در این سخنرانی به انتقاد از عملکرد رژیم پرداخته و مردم را هشدار داد که مواظب توطئه­‌ها باشند. به دنبال این سخنرانی او را بلافاصله دستگیر و زندانی کردند.[۲۵]

    سیدابوالقاسم کاشانی نیز از روحانیونی بود که با لحنی تند به رضاخان اعتراض می‌کند. از دیگر روحانیون صاحب‌نام این دوره، امام جمعه تهران «حاج سیدمحمد» بود که در پی مخالفت با کشف حجاب محبوبیت خاصی در تهران و ایران پیدا کرد؛ زیرا که گفته بود اگر کشته شوم عیالم را بدون حجاب در مجلس جشن بی‌حجابی نخواهم برد.[۲۶] «سیدابوالحسن طالقانی» هم به علت اعتراض به اقدامات ضد اسلامی به ویژه کشف حجاب مکررا به زندان افتاد و یا تبعید گردید. سید محمود طالقانی فرزند او که در این ایام طلبه‌ای پر شور بود، در سال ۱۳۱۸ش در درگیری با پاسبانی که به اجبار قصد برداشتن چادر زنی را داشت به زندان افتاد.[۲۷] با سرکوب قیام گوهرشاد روحانیون در تنگنای بیشتری قرار گرفتند، بعد از اعلام رسمی کشف حجاب آنان را مجبور به سکوت کردند و دیگر فرصتی برای بیان آشکار مخالفت‌های خود نیافتند. تنها مورد استثنا مخالفت‌های روحانیون ولایات بود که البته مخالفت‌هایشان بازتابی فرا‌تر از همان ناحیه نداشت و از سوی ماموران ولایت نیز به شدت با آنان برخورد می‌شد.[۲۸] سرکوب قیام مسجد گوهرشاد و برخورد تند رضاخان با آیت‌الله حائری پیش از قانون کشف حجاب توانست واکنش‌ها را محدود کند.

    مخالفت علما

    پس از واقعه کشف حجاب در جشن شیراز و دستگیری و حبس آیت‌الله فال اسیری و بی‌حرمتی به وی، موجی از اعتراضات در کشور، به‌ویژه در حوزه علمیه قم، حوزه علمیه مشهد و حوزه علمیه تبریز به راه افتاد. در تبریز، دو مرجع عالیقدر، سیدابوالحسن انگجی و میرزا صادق‌آقا به تغییر لباس و کلاه شاپو، اعتراض کردند و به سمنان تبعید شدند. «در مشهد هم که دستور تغییر لباس رسیده بود و خبر جشن شیراز و گرفتاری فال اسیری و تبعید دو نفر از عالمان تبریز منعکس شده بود، غوغایی برپا شد و مراجع روحانی سخت ناراحت شدند و برای بحث و گفت‌وگو درباره تغییر لباس و سخت‌گیری‌هایی که درباره معممین شده بود، جلساتی تشکیل دادند. در این جلسات که آیت‌الله حاج‌آقا حسین قمی و آیت‌الله سیدیونس اردبیلی و فرزند آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و جمعی دیگر از عالمان و مدرسان درجه اول مشهد شرکت داشتند، مسئله تغییر لباس مطرح شد و بیان شد که این تغییر لباس، به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد و باید به‌شدت از آن جلوگیری شود.

    تا این‌زمان، برخی از عالمان معتقد بودند که کارهای صورت گرفته، بدون اطلاع شاه بوده، وی مخالف این اعمال ضددینی است؛ اما علی‌اصغر حکمت طی نطقی در میدان جلالیه تهران، با حضور رئیس‌الوزراء (ذکاء الملک)، به‌طور آشکار اعلام کرد که گمان مردم مبنی بر عدم آگاهی رضاشاه از جشن شیراز و خود‌سرانه بودن این حادثه، اشتباه محض است. در این نطق، حکمت گفت که وقوع این حادثه، مستقیماً به‌دستور شخص رضاشاه بوده است. این اظهارت و وقوع این حوادث در کشور، پس از درج در مطبوعات، در سطح شهر مشهد هم انتشار یافت. آیت‌الله سیدعبدالله شیرازی که در این زمان در مشهد حضور داشت و از نزدیک شاهد این وقایع بود، می‌گوید: چون روزنامه حاوی درج این‌مطالب برای آیت‌الله قمی ارسال شد. ایشان پس از مطالعه این اخبار و جریانات، گریه کرد و گفت: «خلاصه، اسلام فدایی می‌خواهد و من حاضرم فدا شوم».

    مهم‌ترین مخالفت علما و مراجع قم با رژیم رضاشاه، در ماجرای کشف حجاب بروز یافت. مرحوم آیت‌الله حائری ضمن رعایت تمام جوانب قضایا و بدون این‌که بهانه‌ای به‌دست رژیم طاغوت بدهد، از مسئله کشف حجاب اظهار نفرت نمود و چون احساس کرد این نقشه شوم، جدّی است و کارگزاران رژیم به‌شدّت پی‌گیر عملی ساختن آن، حتّی در شهر مذهبی قم هستند، به‌عنوان اعتراض، جلسات درس و بحث و نماز جماعت خود را تعطیل کرد و تنفّر خویش را از حوادث پیش آمده، اعلان کرد و چون عدّه‌ای از روحانیون و بازاریان نزد وی آمدند و در خصوص کشف حجاب و عوارض ناگوار آن مطالبی به عرض رسانیدند، آن مرجع عالیقدر به رگ‌های گلویش اشاره کرد و گفت: باید تا پای جان مقاومت نمود. من ایستاده‌ام؛ زیرا مسئله حجاب، از ضروریات دین است و بنا به نص قرآن، واجب شمرده می‌شود. [۱] [۲]

    آیت‌الله حاج‌آقا حسین قمی برای مذاکره با رضاخان پیرامون مسائلی که به‌واسطه کشف حجاب پیش آمده بود، به‌تهران رفت. قبل از حرکت، از وی درباره نحوه عملکرد و این‌که در ملاقات با شاه چه خواهد کرد، سؤال شد و وی در پاسخ گفت: «اول اصرار و التماس می‌کنم که از برنامه‌های ضددینی و اسلامی خود دست بردارد و اگر موافقت نکرد، دست او را می‌بوسم و اگر باز هم موافقت نکرد، خفه‌اش می‌کنم». وی در تصمیم خود قاطع بود؛ به‌طوری که قبل از عزیمت به تهران گفت: اگر جلوگیری از این عمل خلاف مذهب، منجر به کشته شدن ده هزار نفر و خودم هم بشود، باز هم ارزش دارد.

    اعتراضات روحانیون

    به دلیل ریشه‌دار بودن تفکرات دینی و حضور طولانی مدت مذهب در ایران، سیاست اسلام‌زدایی با مقاومت اجتماعی مواجه شد و در پی اجرای مقدمات طرح کشف حجاب، نخستین واکنش را علمای شیراز بروز دادند. علما پس از دریافت گزارش از چگونگی برگزاری مراسم جشن در مدرسه دخترانه شیراز تصمیم گرفتند، مخالفت خود را بیان کنند تا از اعمال مشابه در سایر نقاط ایران جلوگیری شود. آنها طی تلگرافی به شاه اعتراضات رسمی خود را اعلام کردند[۳۸] [۳۹] [۴۰] و شاه هم بی‌توجه به پاسخ علما، اقدامات جدی خود را پی‌گیری کرد.

    پس از علمای شیراز و اعتراضات پراکنده روحانیون در مناطق دیگر، روحانیون مشهد، شدیدترین اعتراض‌ها را نسبت به اجرای این طرح بیان کردند و در اعتراض وسیع به این اقدام ضد اسلامی، در مسجد گوهرشاد خواستار رسیدگی به وضعیت ایجاد شده و توضیح دولت شدند. خبر این تجمع عظیم به تهران رسید، شاه دستور متفرق ساختن مردم را به استاندار مشهد، بر طبق دستوری محرمانه صادر کرد، زمانی که مردم حاضر نشدند به اجتماع خود پایان دهند، از سوی فرمانده نظامیان، دستور حمله صادر شد و کشتار عظیمی در مشهد انجام شد که تا آن روز در ایران کم‌سابقه بود و از آن پس ارتش ابزار مهم و کارآمدی در دست شاه شد و در موارد مشابه برای جلوگیری از اعتراضات عمومی استفاده می‌شد. [۴۱][۴۲] [۴۳]

    واکنش آیت‌الله حائری یزدی

    در قم، آیت الله حائری که به‌خاطر حفظ حوزه علمیه، موضعی بیطرفانه در امور داشت از سوی روحانیون و دیگر طبقات سخت تحت فشار قرار گرفت به گونهای که میرزا مهدی بروجردی که عملاً مدیریت حوزه علمیه قم را بر عهده داشت، تهدید کرد که نامه‌ای را با امضای وی علیه اقدامات دولت انتشار خواهد داد.[۱۱] سرانجام شیخ عبدالکریم حائری، تلگرافی در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۱۴ش خطاب به رضاشاه نگاشت.[۱۲] بعد از این تلگراف، رضا شاه به قم آمد و به منزل آیت‌الله حائری رفت، بدون سلام و جواب، با غضب و عصبانیت گفت: «رفتارتان را عوض کنید و گرنه حوزه قم را با خاک یکسان میکنم».[۱۳] در ادامه این ماجرا، رژیم پهلوی تعدادی از روحانیون را به جرم تحریک آیت‌الله حائری تبعید کرد.[۱۴]

    حادثه کشف حجاب در قم

    در عید نوروز سال ۱۳۰۶ رضاخان و خانواده‌اش به زیارت می‌روند (بدون حجاب کامل) با اینکه هنوز کشف حجاب نشده بود، در حرم مطهر حضور به هم می‌رسانند. این عمل و جسارت سبب خشم مردم می‌شود و روحانی‌ای به نام "واعظ" مردم را به امر به معروف و نهی از منکر فرا می‌خواند. این خبر به مرحوم شیخ محمدتقی بافقی (از روحانیون قم) می‌رسد و ایشان نخست به خانواده رضاخان پیام می‌دهد که اگر مسلمان هستید نباید در این مکان با این وضع حضور یابید و اگر مسلمان نیستید، باز هم حق ندارید در این مکان حضور یابید. پیام مؤثر واقع نمی‌شود، مرحوم حاج شیخ محمدتقی شخصاً به حرم می‌آید و به خانواده رضاخان شدیداً اخطار می‌کند. این حادثه منجر به قیام مردم شد و رضاخان شخصاً با یک واحد موتوری به قم رفت و با چکمه وارد صحن مطهر شد و شیخ محمدتقی بافقی را مورد ضرب و شتم قرار داد. رضاخان از رئیس نظمیه، شیخ محمدتقی بافقی را مطالبه کرد و رئیس نظمیه اظهار کرد که او فرار کرده است. به محض اینکه این جمله را گفت، شاه با عصا به وی حمله کرد و او را مورد ضرب و شتم جدی قرار داد و دستور داد او را به زندان انتقال دهند. [۴۴] [۴۵] [۴۶]

    لغو قانون کشف حجاب

    پس از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۰ش، گروهی از زنان که از فشار حکومت پدرش سخت به ستوه آمده بودند، در مخالفت با کشف حجاب، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند و مأموران حکومتی هم علی‌رغم وجود قانون کشف حجاب چندان که باید با آنان مقابله نمی‌کردند. در مهرماه همان سال سید ابوالقاسم کاشانی طی نامه‌ای به نخست وزیر وقت خواهان کم کردن فشار بر زنان محجبه شد. در سال ۱۳۲۳ش نیز سید حسین طباطبایی قمی از مراجع وقت، نامه‌ای به شاه جدید نوشت و از وی خواست کشف حجاب اجباری را لغو کند. سرانجام با مخالفت علما و مقاومت مردم، قانون کشف حجاب لغو گردید.[۲۹] انتشار دو فتوای «سید حسین بروجردی» و «سید محمدتقی خوانساری» که دال بر لزوم حجاب و تحریم بی‌حجابی بود در آن روز‌ها منتشر شد و از نظر فرهنگی و دینی مردم را به سمت حجاب تشویق کرد.[۳۰]


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 8:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    واقعه مسجد گوهرشاد

    واقعه مسجد گوهرشاد تجمع مردم مشهد در مسجد گوهرشاد در اعتراض به قانون تغییر لباس که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد. این تجمع در تیر سال ۱۳۱۴ش و در زمان حکومت پهلوی اول رخ داده است. علت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاست‌های تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی بود. در این تجمع محمدتقی بهلول سخنرانی کرد و در این حین بین مردم و نیروهای دولتی درگیری رخ داد. این تحصن به شدت سرکوب و بیش از ۱۶۰۰ نفر کشته و تعدادی هم زخمی شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از رؤسای ادارات مشهد تغییر کردند.

    قیام مسجد گوهرشاد (۱۸ الی ۲۲ تیرماه ۱۳۱۴)، در اعتراض به قانون تغییر لباس توسط حکومت پهلوی بود. علت اصلی این قیام و تحصن اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاست‌های تغییر لباس، و حصر آیت‌الله سیدحسین قمی بود. این قیام در نهایت به‌شدت توسط رژیم سرکوب گردید و عده‌ای زیادی به خاک و خون کشیده شدند.

    واقعه مسجد گوهرشاد در تاریخ تحولات معاصر به رویداد پراهمیت سیاسی ــ اعتقادی تبدیل شد و در حافظه تاریخی مردم ایران چنان جای گرفت که حدود چهل سال بعد به مثابه یکی از ارجاعات تاریخی انقلاب اسلامی مطرح می‌شد. به‌هرحال این رویارویی خونین روحانیان و مردم با حکومت وقت، شکاف عمیقی را میان مردم و نظام استبداد رضاخانی ایجاد کرد.

    نقش بهلول در قیام

    محمدتقی بهلول، که تحت تعقیب بود و از شهری به شهر دیگر می‌رفت، از گرفتاری آیت‌الله قمی، مطلع شده و در چهارشنبه ۱۸ تیر به مشهد رسید و به حرم رضوی رفت؛ ولی مامورین انتظامی ساعاتی پس از ورودش به حرم او را دستگیر نموده و در یکی از اتاق‌های صحن کهنه بازداشت کردند. ساعاتی پس از بازداشت شیخ محمدتقی بهلول، مردم به تدریج از این امر آگاه شده، و در مقابل محل توقیف او تجمع کرده و او را آزاد کردند.[۷] شیخ محمدتقی بهلول می‌گوید: «من قصد ایجاد وحشت در هیات حاکمه را داشتم و این برنامه‌ای بود که در تهران و سایر شهر‌ها اجرا کرده بودم و در موارد مختلف دولت مجبور به عقب‌نشینی شده بود.» او همچنین خاطرنشان می‌کند: «در مشهد هم می‌خواستم که چنین بشود؛ ولی نشد، وقتی این منظره پیش آمد و رییس شهربانی و پلیس‌ها را زدند، من گیج شده بودم و نمی‌دانستم چه باید بکنم... در تمام محوطه مسجد و صحن‌ها صدای مرگ بر شاه و لعنت بر شاه و مرده باد شاه و زنده باد اسلام، لعنت بر بهایی و لعنت بر دشمن علما، بلند بود.» وی در ادامه می‌گوید که با این اتفاقات، دیگر کوتاه آمدن معنا نداشت و ممکن هم نبود؛ از این‌رو، در یک سخنرانی به مردم گفتم: «کاری که نباید می‌شد، شد و ما نباید نرمی نشان دهیم، باید پایمردی کرده و مقاومت کنیم تا حاج آقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلام را جاری کنیم.[۸]

    پس از ورود مرحوم شیخ محمدتقی بهلول از فردوس به مشهد و اطلاع از هجرت و زندانی شدن آیت‌الله قمی، وی در اعتراض به‌شرایط پیش آمده، سخنرانی کوتاهی کرده و به واسطه این سخنرانی، دست‌گیر شد و پس از آزادی، وی در سخنرانی دیگری، پیشنهاد تحصن در مسجد گوهرشاد را مطرح کرد و گفت: «... کار از کار گذشته و ما نباید نرمی نشان دهیم. باید پایمردی کرده، مقاومت کنیم یا حاج‌آقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلامی را جاری کنیم یا همه کشته شویم».

    یکی از نکات در خور تامل درباره قیام مسجد گوهرشاد (۱۸ الی ۲۲ تیرماه ۱۳۱۴) مبارزات علمای غیربومی است که از آن میان می‌توان به بهلول واعظ اشاره کرد. بهلول از اهالی گناباد بود که در شهرها و روستاهای کشور منبر می‌رفت و از این‌راه گذران زندگی می‌کرد. همچنین خاستگاه علمای مشهور دخیل در این قیام نظیر آیات عظام حسین قمی، آقازاده (فرزند ارشد آخوند خراسانی)، یونس اردبیلی، سیدعبدالله شیرازی، مرتضی آشتیانی، سیدعلی‌اکبر خوئی (والد آیت‌الله سیدابوالقاسم خوئی مرجع تقلید) به ترتیب عبارت بود از شهرهای قم، نجف، اردبیل، شیراز، تهران و خوی. نکته جالب این است که وقتی علمای طراز اول مشهد را پس از قیام دستگیر و بعد از بازجویی و محاکمه در تهران (قریب سه ماه) آزاد کردند، مقرر نمودند که همگی آنان ‌باید به شهرهای محل تولد و خاستگاه اولیه خود عزیمت نمایند. به‌درستی معلوم نیست هدف دستگاه قضائی از این اقدام چه بود، ولی گویا هدفی سیاسی در آن وجود داشت و آن این است که صرف‌نظر از تمرکز نداشتن جمعی از علمای مشهور دارای پرونده سیاسی در یک مکان، تضعیف جایگاه حوزه علمیه خراسان در کشور بود.
    به‌هرحال حتی اگر عده‌ای از علمای یادشده هم دارای سابقه چندساله سکونت در مشهد بودند، بهلول در این میان استثنا بود؛ زیرا فقط پنج روز در این شهر رحل اقامت افکند و در همین پنج روز هم در مقام سرسلسله جنبان قیام مسجد گوهرشاد فعالیت کرد. همچنین او از این بخت بزرگ نیز برخوردار شد که در همان بدو سرکوب قیام، با جمع انگشت‌شماری از یارانش، از مسجد گوهرشاد بگریزد و پس از طی‌ اندکی از مسیر، به‌تنهایی عازم افغانستان گردد. خوش‌اقبالی بزرگ‌تر او این بود که حتی پس از قریب سه دهه و نیم زندگی طولانی در کشورهای افغانستان، مصر و عراق، که فقط یک مورد آن ۳۱ سال زندان در افغانستان بود، در پی اخراج ایرانیان از سوی دولت عراق، به ایران بازگشت و قریب چهار دهه به حیات خود ادامه داد.

    دعوت مردم به تحصن

    همان‌طورکه گفته شد، شغل بهلول وعظ و خطابه بود. تاحدودی نیز در شهرهای خراسان به وعظ شهرت یافته بود. در یکی از روزهای اوایل تابستان ۱۳۱۴، هنگامی که در شهر قائن به وعظ مشغول بود، از طریق زائرانی که از مشهد مراجعت می‌کردند، خبر عزیمت آیت‌الله العظمی قمی از مشهد به تهران را برای گفت‌وگو با رضاشاه درباره قانون اتحاد شکل لباس و تغییر کلاه شنید؛ ازاین‌رو بلافاصله عزم خود را برای پیوستن به آن مرجع دینی جزم کرد و در گام اول برای اطمینان یافتن از سفر وی‌، عازم مشهد شد. او نقل کرده است: «از مدت‌ها دنبال چنین مناسبتی می‌گشتم که به یک مرجع از طرف دولت حمله بشود تا من به یاری او بشتابم». به‌هرحال وی، در بدو ورود به مشهد، به منزل آیت‌الله قمی مراجعه و از خبر عزیمت او به تهران اطمینان حاصل کرد.

    سپس به حرم امام‌ رضا (علیه‌السّلام) رفت تا پس از زیارت به دیدار قمی در تهران بشتابد و از او کسب تکلیف کند. اما به محض ورود به حرم، فضای آنجا را به‌گونه‌ای غیرمنتظره بر وفق مراد خود یافت. در هر گوشه‌ای از حرم و مسجد گوهرشاد (که در جوار آن است) جمعیتی را مشاهده کرد که در پای منابر وعاظ، از حصر آیت‌الله قمی در تهران سخن می‌گویند. کنجکاوانه از مردم پرس‌وجو کرد و جویا شد که از چند شب قبل جمعی در مسجد تحصن اختیار کرده‌اند و وعاظ نیز برای آنان به‌صورت جسته و گریخته از تغییر کلاه و حتی قرار کشف حجاب سخن می‌گویند و مردم را تحریک می‌کنند؛ از همین‌رو وی به‌شوق آمد و بر فراز منبر ایوان مقصوره رفت و با فریادهایی توجه همگان را جلب کرد. پس از تجمع مردم، به حاضران وعده داد که قصد دارد فردا شب مطالب مهمی به سمع و نظر آنها برساند. گفتنی است که در آن روز جمعیت بیشتری نسبت به روزهای قبل در مسجد گوهرشاد تجمع کرده بودند. علت این امر دستگیری جمعی از بازاریان در اعتراض به حصر آیت‌الله قمی و اعلام حمایت از مطالبات او بود. برای این منظور آنها حتی تلگرافی به دربار مخابره کرده بودند. به‌هرحال بهلول در چنین فضایی وارد مسجد شد و چون با استقبال شدید مردم حاضر در آنجا مواجه گردید تصمیم گرفت سخنرانی کند.[۳]

    نکته در خور توجه این است که بهلول در خاطرات خود اصلاً به این سخنرانی و فراخوان اشاره نکرده، بلکه در بعضی از خاطرات موجود از وقایع آن روزها، به این سخنرانی اشاره و مطالب پراکنده‌ای از آن نقل شده که فراخوان برای حضور در سخنرانی شب‌جمعه سخن اصلی آن است. شیخ محمد علمی اردبیلی، از دستگیرشدگان قیام گوهرشاد، درباره آن سخنرانی در خاطراتش چنین نقل کرده است که بهلول در پایان سخنرانی «تند و انقلابی با یک بیان وافی» گفت: «ای جماعت فردا شب زن [به مجلس و پای سخنرانی او] نیاید. منظورش این بود که فردا کسانی بیایند که از نظر دل و جرات مرد و مردانه باشند».[۴]

    در منبعی دیگر خاطرنشان گردید: «بهلول گفت: حاضرین به غایبین بگویند. فردا شب که شب پنجشنبه است در اینجا و در همین مسجد و روی همین منبر مطالب مهمی را برای شما خواهم گفت. هرکس نیاید از کیسه‌اش رفته البته می‌دانم که فراموش نمی‌کنید». [۵] [۶]

    بعد از این سخنرانی جمعیت پراکنده شدند و بهلول نیز آن شب را در منزل یکی از دوستانش به صبح رساند.[۷]

    بازداشت و آزادی

    چنین به‌نظر می‌رسد که در پی فراخوان شب قبل، جمعیت بسیاری در حرم و مسجد گوهرشاد تجمع نمودند. گفتنی است که ۱۹ تیرماه در مشهد، به مناسبت سالروز حمله روس‌های تزاری به حرم مطهر و توپ بسته شدن صحن، مشهور است و این امر هم در تجمع مردم مؤثر بود. به‌هرحال بهلول، که در آن زمان نیروهای امنیتی او را شناسایی کرده بودند، به‌منظور گریز از تعقیب یا احیاناً بازداشت از سوی آنان، خود را به داخل حرم رساند و در مسجد گوهرشاد رحل اقامت افکند. او قصد داشت هرچه زودتر سخنرانی افشاگرانه خود را ایراد، و مشهد را ترک کند و با عزیمت به تهران، به دیدار آیت‌الله قمی بشتابد، ولی این سفر به روز شنبه موکول شد؛ زیرا بهلول اعتقاد داشت هر وقت روز پنجشنبه‌ای در یکی از شهرهای مقدس باشد، ‌باید شب و روز جمعه را نیز آنجا سر کند تا آداب زیارت مخصوصه را به‌جا آورد، سپس آن شهر را ترک کند. در نتیجه او موقتاً در مشهد ماند. اما در ظهر پنجشنبه، وقوع حادثه ‌ای تمام برنامه‌های او را برهم زد.

    همان‌طورکه پیش‌بینی می‌شد، ماموران شهربانی که در تعقیب او بودند در پی آگاهی از محل استقرار او، به سراغش آمدند و در صحن حرم امام‌ رضا (علیه‌السّلام) دستگیرش کردند، اما همین که درصدد برآمدند او را از حرم خارج کنند با مقاومت جمعی از حاضران و زائران مواجه شدند. در این هنگام چند تن از خادمان حرم آمدند و واسطه شدند که او را موقتاً در کشیک‌خانه حرم نگاه دارند و در فرصت مقتضی از حرم خارج نمایند. حسین بهلول نیز به ماموران تعهد داد که صبح روز شنبه خود را به شهربانی معرفی کند. بدین‌ترتیب غائله خاتمه یافت و بهلول در کشیک‌خانه صحن بزرگ حرم زندانی گردید، اما هنوز ساعاتی از بازداشت او نگذشته بود که زائرانی که از مقابل بازداشتگاه او عبور می‌کردند از درب شیشه‌ای کشیک‌خانه بهلول را شناسایی کردند و درصدد برآمدند او را آزاد کنند. بهلول نیز که اوضاع را بر وفق مراد دید برای جلب توجه رهگذران «خود را به حالت گریه به مردم نشان داد».
    در همین هنگام فردی با کت و شلوار و کلاه‌شاپو و کراوات، که براساس قانون اتحاد شکل لباس و تغییر کلاه، لباس پوشیده بود، یعنی نواب احتشام رضوی، از خادمان مشهور حرم که دو ماه پیش از آن ملبس به لباس روحانی بود، در آنجا ظاهر شد و پس از ورود به کشیک‌خانه، با بهلول گفت‌وگو کرد. لحظاتی بعد که از بهلول شنید آیت‌الله قمی نیز در تهران بازداشت شده است، به میان مردم و تجمع‌کنندگان در مقابل کشیک‌خانه مراجعه کرد و با صدای بلند فریاد زد: «ای مردم بی‌غیرت نزدیک پنج‌هزار نفر از چهارتا پلیس محافظ بهلول می‌ترسید. بریزید و عالِم خود را آزاد کنید. لعنت برکسی که این کلاه را بر سر ما گذاشت»، سپس کلاهش را از سر برداشت و زیر پا‌انداخت و با ندای یاحسین یاحسین به کشیک‌خانه حمله کرد. حاضران نیز که تا این لحظه با حیرت این صحنه‌ها را مشاهده می‌کردند، به هیجان آمدند و به تبعیت از او به طرف کشیک‌خانه هجوم آوردند و بهلول را آزاد کردند.
    جمعیتی که تحت رهبری نواب احتشام رضوی، بهلول را در چنین شرایطی نجات دادند، او را برفراز منبر صاحب‌الزمان مسجد گوهرشاد نشاندند.[۸]

    بهلول در خاطراتش احساس خود را در آن وضعیت چنین بیان کرده است: «وقتی من روی منبر جای گرفتم، دست و پای خود را گم کردم، چرا؟ چون پیش‌بینی چنین منظره‌ای را نداشتم و نمی‌خواستم که شورش بشود» اما جمعیتی که پای منبر او گرد آمده بودند و شعار مرگ بر شاه زنده‌باد اسلام، زنده‌باد علما سر می‌دادند از او می‌خواستند سخنرانی کند؛ ازهمین‌رو بهلول زبان به سخن گشود و خطاب به حاضران گفت: «مردم خوب کاری نکردید که مرا این‌طوری آزاد کردید. اما اکنون عملی که شده و ما نباید نرمی نشان دهیم یا حاج آقاحسین قمی را آزاد کرده و احکام اسلام را جاری کرده و یا همه کشته شویم». سپس در پایان از مردم خواست که بروند خانه‌هایشان و آذوقه یک هفته خانواده را تهیه، و با سلاح مراجعت کنند.[۹]

    پس از این سخنان، جمع کثیری از حاضران برای اجرای این دستور به سوی منازلشان عزیمت کردند، اما بهلول با باقی‌مانده افراد (زائران) مکان تجمع را از مسجد گوهرشاد به صحن نو تغییر دادند؛ زیرا وقت خواب به‌تدریج فرا می‌رسید و خوابیدن در مسجد مکروه بود، ولی در صحن اشکالی نداشت. پس از استقرار در مکان جدید، جمعیت تحصن‌کننده آن شب را (شب جمعه) با دعا و نیایش و مناجات با حق تعالی سپری کردند. عده‌ای نیز استراحت نمودند. در این‌شب هیچ‌یک از مقامات امنیتی به سراغ آنها نیامد.

    کشتار محدود اولیه

    به دنبال دریافت دستور رضاخان، زمان اذان صبح جمعه، نظامیان به تدریج بر مواضع حساس اطراف حرم مسلط شدند. در این مرحله، نظامیان در صدد کشتار مردم نبودند؛ بلکه سعی می‌کردند که جلوی ورود مردم خارج از حرم را به داخل حرم و مسجد گوهرشاد بگیرند. نظامیان به افراد متحصن در داخل مسجد گوهرشاد اعلام کردند که متفرق شوید و عرایض خود را تسلیم استاندار کنید تا رسیدگی شود. شیخ بهلول در پاسخ به مأموری که این سخن را گفته بود، گفت: «ما جمع نشده‌ایم برای اینکه به حرف استاندار متفرق شویم. زود از اینجا برو که نمی‌خواهیم به تو صدمه برسد.» آن مرد رفت، بین سرباز‌ها و کسانی که می‌خواستند از اطراف به صحن و حرم و مسجد بیایند، درگیری به وجود آمد.[۹] و عده‌ای کشته و زخمی شدند و سلاح‌هایی نیز از سربازان به دست مردم افتاد. به گفته محمدتقی بهلول در جمعه ۲۲ نفر کشته و عده‌ای نیز زخمی شدند.[۱۰]

    حمله اول به تحصن‌کنندگان

    چنین به نظر می‌رسد که ماموران امنیتی به‌صورت محرمانه در داخل جمعیت تحصن‌کننده حضور داشتند و لحظه به لحظه وقایع را گزارش می‌دادند؛ زیرا به یکباره در آستانه اذان صبح صدای شیپور نظامی به‌صدا درآمد و این صدا معمولاً نشانه عملیات نظامی بود. البته قبل از حمله، فردی از طرف استانداری به جمع تحصن‌کنندگان آمد و به آنان هشدار داد که بهتر است هرچه زودتر متفرق شوند، ولی در آن فضای هیجانی و شور انقلابی گوشی برای شنیدن این نصایح نبود.


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 8:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    حمله اول به تحصن‌کنندگان

    چنین به نظر می‌رسد که ماموران امنیتی به‌صورت محرمانه در داخل جمعیت تحصن‌کننده حضور داشتند و لحظه به لحظه وقایع را گزارش می‌دادند؛ زیرا به یکباره در آستانه اذان صبح صدای شیپور نظامی به‌صدا درآمد و این صدا معمولاً نشانه عملیات نظامی بود. البته قبل از حمله، فردی از طرف استانداری به جمع تحصن‌کنندگان آمد و به آنان هشدار داد که بهتر است هرچه زودتر متفرق شوند، ولی در آن فضای هیجانی و شور انقلابی گوشی برای شنیدن این نصایح نبود. آن فرد به ناچار با ناکامی در ماموریتش مراجعت کرد. در این موقع تمام اطراف صحن و حرم را نیروهای انتظامی محاصره کردند. از همان لحظات حضور ماموران، جمعی از اهالی مشهد که منازلشان در نزدیکی حرم بود و از صدای شیپور نظامی، هیجان‌زده از خواب برخاسته بودند، در اطراف حرم تجمع کردند. به این‌صورت ماموران انتظامی اطراف حرم، خود در محاصره این افراد قرار گرفتند. این اشخاص نیز درصدد بودند از صف نظامیان عبور کنند و به جمع تحصن‌کنندگان بپیوندند، اما ماموران امنیتی مانع می‌شدند. در همین لحظات فرمان حمله صادر شد و ناگهان با شلیک گلوله‌ای عملیات آغاز گردید. نیروهایی که در مواضع خود سنگر گرفته بودند، سلاح‌های خود را به طرف تحصن‌کنندگان نشانه رفتند و از همان آغاز تعدادی از مردم به خاک و خون غلتیدند.
    جمعیتی که خارج از محاصره بودند با مشاهده این صحنه‌ها، به طرف ماموران هجوم آوردند. بدین‌ترتیب به نیروهای انتظامی از دو سو حمله شد و تعدادی از آنها زخمی و کشته شدند. در چنین وضعیت بحرانی، فرمانده آنان دستور عقب‌نشینی صادر کرد. عده‌ای از سربازان نیز که انتظار چنین کشتاری را نداشتند (آن هم در صحن حرم مطهر امام‌ رضا (علیه‌السّلام)) تاب و تحمل خود را از دست دادند، و به مردم پیوستند. این نکته نیز در عقب‌نشینی نیروهای امنیتی بی‌تاثیر نبود. بدین‌ترتیب حمله اول در سحرگاهان روز جمعه ناتمام باقی ماند، متحصنان با ده‌ها کشته و زخمی، همچنان در موضع خود با عزمی راسخ باقی مانده بودند. و آن روز را به معالجه زخمی‌ها و دفن شهدا گذراندند. عده‌ای از زخمی‌ها را به منازلشان و عده‌ای دیگر را به بیمارستان بردند.

    اولین کسی که از طرف دولت از آزادی و حضور بهلول بر منبر مسجد گوهرشاد و به‌ویژه فراخوان تجمع او در شب پنجشنبه آگاهی یافت، مولوی، نایب‌التولیه مسجد گوهرشاد، بود که در پی اطلاع از سخنان بهلول، خود را به پای منبر رساند و درصدد برآمد وی را از منبر پایین آورد، اما مستمعان پای منبر به وی حمله‌ور شدند و کتک زدند، به‌طوری‌که وی را در بیمارستان بستری نمودند. رئیس شهربانی، به محض اطلاع از این حادثه و پیش‌بینی گسترش قیام، پاسبان بیات، رئیس پلیس مشهد، را نزد استاندار (پاکروان) و فرمانده لشکر خراسان (سرلشکر مطبوعی) فرستاد تا آنها را از قضیه آگاه سازد. در پی کسب اطلاعات پی‌درپی از وقایع داخل حرم و مسجد گوهرشاد، نامبردگان طی رایزنی‌هایی در نیمه‌شب جمعه تصمیم گرفتند که غائله را به‌وسیله ماموران مستقر در کلانتری ۲، که در جوار مسجد گوهرشاد واقع بود، بخوابانند. برای این منظور، استاندار به‌اتفاق فرمانده لشکر به کلانتری یادشده عزیمت نمود تا ضمن بررسی اوضاع بر حمله قریب الوقوع (حمله اول) به متحصنان نظارت کند. در بدو امر افرادی (در کتاب «واقعه خراسان» اسامی دو فرد یاد شده به ترتیب: سرگرد محسن اداری و سروان اداری ذکر شده است [۱۰] ) را به جمع تحصن‌کنندگان ‌فرستادند تا با نصایح و‌ اندرز، آنان را قانع سازند و پراکنده نمایند، ولی متحصنان و به‌ویژه بهلول، که رهبری آنها را برعهده گرفته بود، تقاضاهای خود را در سه بند مطرح و اعلام ‌کردند تا زمانی که این خواسته‌ها برآورده نشود به تحصن خود ادامه خواهند داد.

    مطالبات سه ‌گانه آنها عبارت بود از: تغییر ندادن کلاه، جلوگیری از رفع حجاب، و بازگشت فوری آیت‌الله قمی به مشهد. اما مقامات امنیتی مشهد که نمی‌توانستند در این موارد تعهدی بدهند، طی مذاکراتی تصمیم گرفتند متحصنان را قلع و قمع کنند. اجرای این تصمیم نیز به صبحگاهان، که عده تحصن‌کنندگان به حداقل ممکن کاهش می‌یافت، موکول شد. تعداد آنان را در این مقطع بین دویست تا ۱۵۰ نفر ذکر کرده‌اند.

    گفتنی است که در بدو امر، فرمانده لشکر و رئیس شهربانی به علت اخذ نکردن فرمانی از مرکز، حاضر نبودند این عملیات را اجرا کنند، ولی با اصرار استاندار و به‌ویژه اتهام وی به شهربانی و تولیت مبنی بر اینکه از گزارش به‌موقع این واقعه خودداری کرده‌اند، تصمیم گرفته شد با کمک لشکر (یک اسواران سواره و یک گروهان پیاده)، شهربانی در سحرگاهان منطقه را تحت کنترل بگیرد و با استقرار یک گردان پیاده از نیروهای خود، به غائله خاتمه بخشد، اما در پی هیاهو و سروصداها، عده بسیاری از مردم به اطراف حرم ریختند و ابتکار عمل را از نیروهای امنیتی گرفتند. آنان در حالت بلاتکلیفی و سرگردانی، در حالی‌که در اجرای عملیات خود ناکام مانده بودند، طی دستوری عقب‌نشینی کردند و بدین‌صورت بحران نه تنها پایان نیافت، بلکه دامنه آن گسترش یافت. در پی این ناکامی، استاندار به اتفاق فرمانده لشکر و رئیس شهربانی و (اسدی نایب‌التولیه آستان قدس رضوی) به تلگراف‌خانه رفت و مراتب را به مرکز (شاه) گزارش داد. در پی آن از مرکز دستور رسید که فوراً به غائله خاتمه بخشند.[۱۱]

    افزایش جمعیت تجمع کنندگان

    بر اساس گزارش‌های محمدعلی شوشتری «دوایر مسئول از ترس مرکز و شاه قوای فکری را از دست داده و خود را باخته بودند و در گزارش‌ها به قدری مبالغه می‌کردند و موضوع را بزرگ می‌دانستند که بالطبع شاه بی‌اندازه نگران می‌شد، به طوری که در آن دو روز اغلب، شخصا تلگراف حضوری می‌نمود و اوامر صادر می‌کرد[۱۲] بر اساس گزارش نظمیه مشهد، تعداد مردم گردآمده در مسجد گوهرشاد هر لحظه در حال افزایش بود و شنبه کسبه را وادار به تعطیلی مغازه‌هایشان کردند.[۱۳] شنبه، عده‌ای نیز از روستاهای اطراف به مردم متحصن پیوستند و مسجد گوهرشاد و صحن‌ها مملو از جمعیت شد و سخنرانان در موضوعات مختلف به ویژه در مورد آیت الله قمی، تغییر لباس و رفع حجاب برای مردم صحبت می‌کردند. از سوی دیگر نیز قشون شرق به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، شهربانی و آگاهی نیروهای خود را برای سرکوب مردم هماهنگ می‌کردند. شوشتری به نقل از اسدی و پاکروان می‌گوید: «اعلیحضرت فرموده بود: اگر بیش از این مسامحه کنید و تعلل ورزید، نه کلاه بر سر شما و نه تاج بر سر من باقی خواهند گذارد، امر می‌کنم و فرمان می‌دهم امشب [نیمه شب شنبه] باید غائله بدون خونریزی خاتمه یابد. هر قدر قشون لازم است، باید آن‌ها را محاصره کرده، محرکین را دستگیر، مردم متفرقه را آزاد سازید[۱۴]

    مذاکره با تحصن کنندگان

    چنین به‌نظر می‌رسد که در این روز برنامه متحصنان بر دو محور اصلی متمرکز گردید: یکی مذاکره با اولیای امور شهر و مقامات مذهبی و دیگری عزیمت به منازل علما و آوردن اجباری آنها به جمع تحصن‌کنندگان. در یکی از گزارش‌های «تشکیلات نظمیه ــ عطف ۷۵۶۱به مرکز» فضای حاکم بر شهر مشهد در آن روز را چنین ترسیم می‌کند: «در مسجد[گوهرشاد] قریب به ده دوازده‌ هزار جمعیت موجود، بهلول و واعظی از رفقایش مردم را تهییج می‌کنند. بیشتر دکاکین بسته است عده‌ای از طلاب امروز صبح کسبه بازار را تشویق می‌کردند که دکاکین خود را باز نکنند. در سایر نقاط شهر خبر تازه نیست و امنیت برقرار است. اقدامات دیروز همان بود که عرض شد به این معنی که پس از زد و خورد دیروز صبح اقدامات روی نصایح بوده؛ زیرا اقدامات جدّی باید در صحن و مسجد به عمل آید و آن هم منوط به استعمال قوای نظامی و اسلحه و وارد آوردن تلفات زیاد و هر قدر هم زودتر این غائله خاتمه پیدا کند بهتر خواهد بود. بسته به صدور امر مرکز است».[۱۲]

    نکته درخور توجه در این گزارش، ضمن اعتراف به درگیری در روز قبل (صبح جمعه ۲۰ تیرماه)، این است که «اقدامات [روز شنبه ۲۱ تیرماه] روی نصایح بوده» و به تعبیر دیگر در پی دستورالعمل شاه مبنی بر پایان دادن فوری غائله، گویا گروه‌هایی از دو طرف درگیری و همچنین عده‌ای از مقامات مذهبی و اولیای امور در صدد برآمدند ضمن مذاکره با تحصن‌کنندگان، آنها را از ادامه تحصن و عواقب احتمالی آن بازدارند. این گروه به نیکی از لاقیدی هیئت حاکمه و شخص رضاشاه آگاهی داشتند و می‌دانستند که او حتی به بهای سرکوب خونین قیام و شکستن حرمت مسجد و حرم امام‌ رضا (علیه‌السّلام)، هم قصد و نیّت خود را عملی خواهد کرد.

    تقریباً تمامی دو طرف مناقشه، اعم از بهلول، نواب احتشام رضوی، آیت‌الله آشتیانی، آیت‌الله آقازاده، اولیای امور شهر نظیر: پاکروان، مطبوعی، بیات، اسدی، در مذاکره سهمی داشتند. هر یک از این افراد می‌کوشیدند به‌طور مصالحه‌آمیز تحصن خاتمه یابد. خاطرات نواب احتشام رضوی حاکی از این موضوع است که در این روز درباره اتخاذ مواضع لازم در قبال وقایع و پیشامدهای احتمالی، میان تحصن‌کنندگان دودستگی پیش آمد. نواب نقل کرده است: «به شیخ بهلول گفتم: مردم بدبخت نباید بی‌جهت کشته شوند، این مسامحه فعلی دولت نظیر حمله دیروز و عقب‌نشینی قشون عملی مرموز است فعلاً مقصر اصلی جز من و تو کسی نیست. دولت هم به ما دو نفر نظر دارد. الساعه تکلیف دینی و وجدانی ما این است که عملاً فداکاری نماییم ... اول این مردم باایمان مظلوم را زنده به خانه‌هایشان بفرستیم. من و تو هم رسماً تسلیم شویم ... دیگر نمی‌توانند آستانه و مسجد را منهدم نمایند یا مزاحم مردم شوند». نامبرده افزوده است: نه تنها بهلول این پیشنهاد را نپذیرفت، بلکه عده‌ای را تحریک کرد که شبانه او را بکشند. بر اساس این خاطرات همچنین علمایی که در آن روز به جمع تحصن‌کنندگان به‌طوع یا اجبار پیوستند جلسات مذاکره‌ای تشکیل دادند و تصمیم گرفتند: اولاً منبر محدود شود و غیر از عقلا و بزرگان کسی منبر نرود و آنها هم حرف تحریک‌آمیز نزنند؛ ثانیاً جلوی ماجراجویان و عوامل پشت پرده در تحریک عوام گرفته شود؛ ثالثاً طی مخابره تلگرافی به رضاشاه، مظالم دیروز قشون گوشزد گردد و تا رسیدن جواب آن منتظر باقی بمانند.[۱۳]

    مذاکره احتشام رضوی

    بهلول در خاطراتش از تماس فرصت‌طلبانه احتشام رضوی با عوامل حکومتی و مذاکرات بین آنان سخن به میان آورده و نقل کرده است که این مذاکرات بدون آگاهی او انجام شد و اولیای حکومتی در این گفت‌وگو به نواب پیشنهاد ریاست حرم امام‌ رضا (علیه‌السّلام) (تولیت) را دادند.[۱۴]

    اما خود نواب در خاطراتش ذکر کرده است که این ملاقات به درخواست سرلشکر مطبوعی و به واسطه پدرش (نواب رضوی) و شخصی به‌نام فرخ (رئیس کابینه آستانه) انجام شد. محل آن نیز عمارت تولیت در آستانه بود. از جزئیات مذاکرات چنین برمی‌آید که فرمانده لشکر شرق، نواب احتشام رضوی را نسبت به بهلول ملایم‌تر و انعطاف‌پذیرتر می‌دید و ازاین‌رو به مذاکره با وی تمایل پیدا کرد. در این گفت‌وگو، هر یک از دو طرف از موضع خود دفاع کردند. در پایان مطبوعی متن تلگراف رضاشاه را مبنی بر سرکوب کردن قیام به احتشام رضوی نشان داد و اظهار نمود: «آقای نواب این دستور تلگرافی که با تمام تشریفات نظامی از طرف اعلیحضرت به نام ریاست عالیه قوا دستور داده شده ... تا سه ساعت به غروب اگر تحصن‌کنندگان متفرق نشدند آستانه و مسجد را به شدت بمباران و منهدم سازیم و ساکنین این دو بقعه را نیز بدون استثنا بکشیم» و سپس خاطرنشان نمود که «نواب احتشام، شخص تو قادری امروز این دو مسجد بزرگ را نجات دهی ... بیا و این فتنه را بخوابان». وی ادامه داده است که این مذاکرات بدون هیچ‌گونه نتیجه‌ای خاتمه یافت و وی پس از مراجعت به‌سراغ بهلول رفت و قضیه را برای او شرح داد، ولی بهلول، ضمن مخالفت با این پیشنهادات، به او تاکید کرد: «اگر کلمه‌ای از آنچه گفتی با مردم حرف بزنی تو را تکذیب و تکفیر می‌کنیم. این انقلاب به هر قیمتی هست ... باید توسعه یابد». [۱۵] [۱۶]

    مذاکره بهلول

    در ادامه این ماجرا به نقل از بهلول آمده است که چون این عمل نواب، موضع تحصن‌کنندگان را تضعیف کرد، خودش تصمیم گرفت ابتکار مذاکرات را به‌دست گیرد. وی خاطرنشان ساخته است: «در همین موقع کسی پیش من آمد و گفت: هیئتی مرکب از هشت نفر از جانب حکومت به اینجا آمده، می‌خواهند با تو مذاکره کنند». اعضای این هیئت عبارت بودند از: آیت‌الله آقازاده، آیت‌الله شیخ مرتضی آشتیانی، دو تن از علمای تهران و چهار نفر از اولیای شهر مشهد، یعنی پاکروان (استاندار)، مطبوعی (فرمانده لشکر شرق)، سرهنگ نوایی یا همان سرهنگ بیات (رئیس شهربانی خراسان) و محمدولی اسدی، (نایب‌التولیه آستانه). در آغاز این مذاکرات، آیت‌الله آقازاده رشته کلام را به‌دست گرفت و با خشم خطاب به بهلول چنین گفت:
    «
    ای نادان، این چه فسادی است که تو برای ما ایجاد کرده‌ای؟ تو به فکر خدمت به اسلام هستی، در حالی‌که به کفر خدمت کرده‌ای، اگر کوچک‌ترین ضعف و شکستی در دولت ایجاد شود، ایران مورد هجوم روسیه و انگلستان از مرزهای سرخس و زاهدان قرار خواهد گرفت. آنها تمام ایران را اشغال خواهند کرد. شکر خدای را که شاه ما مسلمان هست و عملی در جهت مخالفت با دین انجام نمی‌دهد. جلوگیری از حجاب و پاره‌ای دیگر از کارهای بد به دستور شاه نیست ... شاه قسم یاد کرد، که عملی خلاف شریعت اسلامی و بدون اجازه مراجع دینی انجام ندهد. آیت‌الله سیدحسین قمی بازداشت نشده است و حال او خوب است. ایشان به زودی به مشهد خواهد آمد». بهلول در ادامه افزوده است: «آقازاده سپس لحن خود را تغییر داد و گفت: اما اکنون بیا گذشته را فراموش کرده و از آینده بگوییم. رضاشاه وعده داده که عفو عمومی اعلام کند. هیچ‌کس به‌خاطر اعمالی که شتاب‌زده انجام داده است، مورد پیگرد قرار نخواهد گرفت. تو نیز در امان هستی و می‌توانی با آزادی کامل به فعالیت‌های دینی بپردازی. اما در حال‌حاضر بایستی این جمعیتی را که پیرامون تو جمع شده‌اند متفرق کنی و سلاح‌هایی را که از سربازان گرفته‌اید تحویل مسئولین بدهید. امشب را می‌توانی پیش من میهمان باشی و فردا هر کجا می‌خواهی برو».

    بهلول نقل کرده است: «من در پاسخ گفتم: تا هنگامی‌که آیت‌الله قمی به مشهد نرسد، مردم متفرق نشده و سلاح را تحویل نخواهیم داد. اگر به خاطر احترام شما علما نبود به پادگان‌ها حمله می‌کردیم و از توپ و آتشبار نمی‌ترسیدیم؛ زیرا ما در راه خدا می‌جنگیم». او سپس تصریح کرده است که در پایان به آنان اولتیماتوم داد و گفت: «اگر تا یکشنبه آیت‌الله قمی آمد و صداقت شما بر ما معلوم شد، در این‌صورت تصمیم‌گیری را به ایشان وامی‌گذاریم، اگر تا روز یکشنبه آیت‌الله قمی نیامد، جنگ را آغاز خواهیم کرد». آنان با این پیشنهاد موافقت کردند و قراردادی به شرح ذیل نوشته شد:مسجد و اطراف آن در اختیار ما باشد و هیچ‌یک از عوامل رژیم بدون اجازه ما وارد این محوطه نشوند؛

    ما در امور شهر دخالت نکنیم. آنها نیز کسی از طرفداران ما را بازداشت نکنند؛

    نیروهای ما بتوانند برای انجام امور شخصی با آزادی کامل البته بدون سلاح تردد نمایند؛

    نیروهای ما به ادارات دولتی وارد نشوند؛

    اجازه دهند کشته‌ها را دفن و مجروحین را پانسمان کنیم».[۱۷]

    البته چنان‌که بهلول نیز خاطرنشان ‌ساخته است، مقامات امنیتی مشهد دستور سرکوب قیام را پیش از آن گرفته بودند و این مذاکرات فقط برای وقت‌کشی و به‌دست آوردن فرصت لازم به‌منظور اجرای آن دستور بود؛ ازاین‌رو نمی‌توان آنان را در انعقاد این قرارداد صادق دانست. در این میان علمای مشهور مشهد نیز برای جلوگیری از خون‌ریزی به تکاپوهایی دست زدند که از آن میان آیت‌الله آشتیانی به‌سراغ تحصن‌کنندگان رفت.

    در یکی از اسناد مربوط به دستورالعمل صادر شده از سوی ریاست کل شهربانی کشور به

    رئیس شهربانی خراسان درباره اتخاذ تمهیدات لازم برای حمله نهایی به تحصن‌کنندگان، با اشاره به صدور فرمان شاه، تاکید شده است: «اگرچه آشتیانی به‌عنوان خدمت‌گزاری داخل آنها شده است، ولی احتیاط را نباید از دست بدهید و اگر آن شب از مسجد خارج نشده و جزو متحصنین قرار گرفت، مشارالیه هم باید جزو دستگیرشدگان باشد .... عدم خروج او نباید مانع اقدامات شما باشد ... جواز مسافرت به خارج هم فعلاً به مسافرین ندهید و از نزدیک‌ترین نظمیه‌ها کمک بخواهید».[۱۸]


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 8:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    کشتار تحصن کنندگان

    بر اساس دستور مؤکد تشکیلات کل نظمیه مملکتی به نظمیه مشهد در شنبه ۲۱ تیر ۱۳۱۴ش(۱۱ ربیع‌الثانی ۱۳۵۴ق) مقرر شده است: «اگرچه اوامر جهان مطاع اقدس شاهنشاهی (ارواحنا فداه) به فرمانده برای دستگیری کلیه اشخاص مفسده جو و لو از هر طبقه باشند، شرف صدور یافته و ابلاغ گردیده است؛ ولی البته، عامل اصلی برای عملیات، شما و مامورین شما باید باشند و امشب در موقعی که تردد موقوف و جمعیت متحصنین هم تقلیل یافته است، غفلتا عده کافی هرچه بیشتر و بهتر با فرم و لباس سویل از قوای پیاده، آژان، صاحب منصب، وکیل، مامورین سویل افسر و سرباز غفلتا به مسجد وارد و کلیه محرکین اعم از علما و تجار و کسبه و غیره را آنا دستگیر و بدون درنگ، از مسجد یا صحن خارج و به سرعت به سمت طرق و هرچه دور‌تر بهتر، تحت الحفظ اعزام و همچنین هر کس را که در خارج آستانه و مسجد تا به حال تشخیص داده‌اید، در این امر مداخله دارد، آن‌ها را هم دستگیر و همین عمل را درباره آن‌ها اجرا دارید. باید عملیات شما تا قبل از اجرا، فوق العاده در پرده و مستور بوده که متحصنین آگاهی حاصل نکنند[۱۵]

    این دستور در حالی صادر شد که تصور می‌کردند، بیشتر متحصنین مثل روز قبل، شب هنگام مسجد را ترک خواهند کرد؛ اما چنین نشد و لحظه به لحظه بر تعداد جمعیت افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند. در ادامه دستور فوق، آمده است که از سلاح گرم در درون صحن و آستانه استفاده نکنند و در مواقع نیاز از سرنیزه و امثال آن استفاده شود.[۱۶]

    پس از فرارسیدن نیمه‌های شب و عدم پراکنده شدن مردم، تمام در‌ها و راه‌های ورود و خروج به مسجد گوهرشاد و حرم بسته شد. در این حال، مردم با کلنگ شروع به شکستن در‌ها و اقدام به خروج از آن کردند. در این لحظه بود که دستور شلیک و کشتار مردم صادر شد و مردم بی‌دفاع و بدون سلاح، در درون و بیرون مسجد، آماج گلوله نظامیان قرار گرفتند.[۱۷] در عرض چند ساعت، کشتار بی‌رحمانه و عظیمی صورت گرفت و داخل و بیرون مسجد از اجساد کشته‌شدگان و زخمی‌ها پر شد و آسیب‌هایی نیز به مسجد وارد گردید و حرمت حرم رضوی نیز شکسته شد. قبل از دمیدن سپیده روز یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۱۴ش مقاومت متحصنین و معترضین شکسته شد و قیام مسجد گوهرشاد سرکوب گردید. بسیاری از کشته شدگان و حتی برخی مجروحین را در گودالی که به همین منظور کنده بودند، انداختند.[۱۸]

    سرکوب خونین قیام

    هرچند گروه‌های مختلف، طی یکی دو روز قبل از سرکوبی قیام، مذاکرات متعددی برای حل مسالمت‌آمیز ماجرا انجام دادند، ولی از یک‌سو با کوتاه نیامدن عده‌ای از قیام‌کنندگان و از آن‌جمله بهلول برای پایان یافتن تحصن و از سوی دیگر صدور دستور رضاشاه مبنی بر لزوم فوری سرکوب کردن قیام‌کنندگان، همه شواهد و قرائن از قریب‌الوقوع بودن حادثه‌ای خونین خبر می‌داد؛ به‌ویژه اینکه از عصر روز شنبه فرماندهان انتظامی سلاح‌ها و تجهیزات سنگین و سبک نظامی را در بعضی از نقاط شهر مستقر کردند، از آن جمله در چهار سردر مسجد گوهرشاد چهار قبضه مسلسل سنگین کار گذاشتند، ولی مردم باور نمی‌کردند این سلاح‌ها به قصد کشتار آنها کار گذاشته شده باشد. تصور آنان این بود که دولت با این‌کار درصدد است آنها را تهدید کند و در مذاکرات در جایگاه برتری قرار گیرد. عده‌ای نیز این اقدامات را برای جلوگیری از ناامنی در سطح شهر و غارت و دزدی افراد نابکار تلقی می‌کردند، ولی آگاهان عرصه سیاست به فراست دریافتند که در پشت پرده این ظواهر، تصمیمات سنگینی اتخاذ شده است. برای همین منظور آیت‌الله آشتیانی (که به‌ندرت در چنین مسائلی مداخله می‌کرد) وارد عرصه شد و با اسدی و بهلول مذاکره کرد. همچنین آیات عظام میرزا حسن سبزواری و شیخ علی‌اکبری نهاوندی نیز در همین خصوص، اقداماتی انجام دادند، [۱۹] ولی هیچ‌یک از این تکاپوها نتیجه‌ای دربر نداشت.

    مهم‌ترین اقدام علمای مشهور در این روز، مخابره تلگراف هشت‌امضایی به رضاشاه بود که در آستانه حمله صبح یکشنبه، اسدی به بهانه اینکه جواب تلگراف آنها آمده است، یکی یکی آنها را به دارالتولیه فراخواند تا در صورت حمله، جان آنان از این تهاجم در امان بماند. از آن جمله آیت‌الله شیرازی، که چهارمین نفر امضاکننده آن تلگراف بود، در خاطراتش نقل کرده است: «علما در آن شب در کشیک‌خانه مسجد بودند که اسدی ماموری فرستاد پیش آقایان که تشریف بیاورید در دارالتولیه که جواب تلگراف به اعلیحضرت آمده است»، اما وقتی اسامی آن علما را می‌خواندند، سیدعبدالله ملایری نامی، که از امضای تلگراف هم خودداری کرده بود، اشتباهی به جای او به درالتولیه احضار شد. شیرازی علت این اتفاق را مشهور نبودن وی در مشهد ذکر کرده است. در نتیجه وی در کشیک‌خانه مسجد گوهرشاد باقی ماند و حتی به او ماموریت داده شد که مجلس را نگاه دارد. وی نقل کرده است: در همین فاصله چند ساعت حضور در کشیک‌خانه: «متصلاً از کمیسری و نظمیه تلفن می‌شد که چقدر اشخاص در مسجد هستند؟ چقدر در کشیک‌خانه هستند؟ اینها هم جواب می‌دادند جمعیت خیلی است».[۲۰]

    در دستورالعمل ریاست شهربانی (که قبلاً به آن اشاره شد) به رئیس نظمیه خراسان درباره لزوم فرماندهی عملیات تحت امر شهربانی، و زمان اجرای آن خاطرنشان شده است: «امشب [شب ۲۲ تیرماه و نیمه‌شب یکشنبه] در موقعی که تردد موقوف و جمعیت متحصنین هم تقلیل یافته است غفلتاً عده کافی، هرچه بیشتر بهتر، با فرم و لباس سویل از قوای دربانان، آژان، صاحب‌منصب گسیل و ماموری سویل [همراه] افسر و سرباز غفلتاً به مسجد وارد و کلیه متحرّکین اعم از علما و تجار و کسبه و غیره را آناً دستگیر و بدون درنگ از مسجد یا ضمن خارج و سرعت طرق [یکی از روستاهای اطراف مشهد] هرچه دورتر بهتر تحت‌الحفظ اعزام و همچنین هرکس را در خارج آستانه و مسجد تا به حال تشخیص داده‌اید در این امر مداخله دارد آنها را هم دستگیر و همین عمل را درباره آنها اجرا دارید». در ادامه درباره مخفیانه بودن عملیات آمده است: «باید عملیات شما تا قبل از اجرا، فوق‌العاده در پرده و مستور بوده که متحصنین آگاهی حاصل نکنند و در اجرای امر نهایت فداکاری از طرف شما و مامورین باید به عمل آید». در پایان نیز تصریح گردیده است: «بعد از دستگیری اشخاص فوق [عوامل شناخته‌ شده قیام] جمعیت را هم فوراً از صحن و مسجد و نقاط دیگری که تجمع کرده‌اند خارج نموده و بعد هم هیچ‌کس را نگذارید داخل شود» و در نهایت برای جلوگیری از تجمع مجدد مردم تاکید شده است: «هر اقدام شدیدی که لازم است بکنید که غائله تجدید نشود». پاسخ رئیس شهربانی مشهد حاکی است: «الساعه پنج عصر بر حسب امر فرمانده محترم لشکر، اطراف صحن و مسجد به‌وسیله قوای نظامی و انتظامی و پلیس محصور گردید. بیات». [۲۱]

    فرمانده بخشی از نظامیان مهاجم به حرم گزارش داده است: «نزدیک ساعت ۱۶ بعدازظهر از طرف خیابان تهران [امام رضا (علیه‌السّلام) فعلی] دو هنگ پیاده و هنگ سوار [بدون اسب] و توپخانه با تفنگ و گردان مهندسی و خلاصه هرچه سرباز در مشهد بود به مرور وارد خیابان تهران شده و در دو طرف خیابان در کنار جوی نشسته و افسران آنها هم نزدیک عده ابواب‌جمعی خود ایستاده بودند. از ورود نظامیان حدس خوشی زده نمی‌شد و معلوم گردید اقدام شدیدی می‌خواهند بنمایند».[۲۲]

    اما نواب احتشام رضوی نقل کرده است: «سه ساعت از شب گذشت از دارالتولیه و آقایان علما که به‌منظور دریافت جوابیه رضاشاه به تلگراف هشت‌امضایی علما از سوی اسدی احضار شده بودند، خبری نشد، تحصن‌کنندگان همچنان در بلاتکلیفی به‌سر می‌برند. درب‌ها و رواق‌ها و صحنین بسته شد. جمعی اطراف بهلول را گرفته و می‌خواهند او را با لباس مبدل فراری دهند. قسمت اعظم محصورین خفته‌اند، تمام چراغ‌های برق مسجد خاموش شده. ناگهان درب حرم و برخی صحنین باز شد و نظامی‌ها آهسته و آرام در بام‌های مسجد گوهرشاد، گلدسته‌ها و نقاره‌خانه حرم موضع گرفتند. کامیون‌های زیادی برای حمل مقتولین و مجروحین در فلکه‌ها و خیابان‌ها مهیا کرده‌اند».

    برحسب فرمان فرماندهان، سربازان دفعتاً از اطراف، درب‌های مسجد را شکستند. بر اثر صدای مهیب آن، همه از خواب برخاستند و تمام فضای مسجد گوهرشاد را پر از نظامی مسلح دیدند آنان «تا از جای خود بلند شدند باران فلز و آتش را دیدند که بر سر آنان می‌بارید». بیش از هفت ساعت از شب گذشته، متجاوز از ۲۵۰۰ نفر نظامی در فضای مسجد دیده می‌شد. فرمان شلیک صادر شده و مسلسل‌های سبک و سنگین از گلدسته‌ها و بام‌ها مردم را هدف قرار دادند.[۲۳]

    حجت‌الاسلام مرعشی قزوینی، یکی از دستگیرشدگان، در بازجویی خود، کیفیت تهاجم را چنین شرح داده است: «شش ساعت از شب که گذشت، صدای کلنگ از دو طرف با هیاهوی نظامی بلند شد. در عرض چند دقیقه درهای مسجد را خرد کرده و به داخل مسجد ریختند. مردم از هر طرف فرار کردند، اما از عقب درها آماج گلوله قرار گرفتند، بقیه هم در مسجد و دچار تیرباران بودند ... چیزی که دیده شد زمین مسجد مالامال خون بود».[۲۴]

    تعداد کشته‌ها

    محمدعلی شوشتری به نقل از شاهدان عینی تعداد کشته‌ها را ۱۶۷۰ نفر ثبت کرده است: «عباس نام، شوفر شاهزاده سردار ساعد... به آقای سردار ساعد اظهار کرده بود، آنچه که کشته بود، ما حمل کردیم و بردیم زیر باغ خونی و مقابل اراضی معجونی و عسکریه، بالغ بر یک هزار و ششصد و هفتاد نفر بودند[۱۹]

    احمد بهار در روزنامه بهار به تاریخ ۱۳۲۱/۳/۷ تعداد کشته‌ها را ۱۷۵۰ نفر ذکر کرده و علیرضا بایگان نیز که از شاهدان واقعه بوده، عده ۱۶۷۰ را تایید کرده است. بایگان می‌گوید: «تعداد آن‌ها ۱۶۷۰ نفر بوده و حدود ۷۰ نفر افراد سالم که در گوشه و کنار خود را مخفی کرده بودند و به دنبال فرصت برای فرار می‌گشتند، به دست مامورین افتاده، جزو کشته‌شدگان در کامیون ریخته و در گودال‌هایی ریخته و به داد و فریاد و التماس آن‌ها که ما زنده هستیم، وقعی نگذارده و آن مردم بیچاره را زنده به گور کردند[۲۰]

    دستگیری و تبعید روحانیون

    یک روز پس از واقعه، روحانیون وعلمای طراز اول مشهد دستگیر و زندانی شدند. از جمله دستگیرشدگان، میرزا محمد کفائی خراسانی معروف به آقازاده دومین پسر آخوند خراسانی بود که شامگاه سیزدهم۱۳۵۶ق/۱۳۱۶ش در یکی از زندان‌های تهران به نحو مشکوکی درگذشت.[۲۱] افراد دیگری که دستگیر شدند عبارتند از: سید عبدالله شیرازی، یونس اردبیلی، محمدولی نجات، بحرالعلوم، محقق، شیخ هاشم قزوینی، آقابزرگ شاهرودی و نواب احتشام رضوی. برخی دیگر نیز از معرکه گریختند و حتی از کشور خارج شدند. بعضی نیز مخفی گردیدند. عده‌ای از روحانیون بعد‌ها آزاد شدند و به شهرهای خود رفتند.[۲۲]

    شیخ محمدتقی بهلول از معرکه جان سالم به‌در برد و به کمک افراد طایفه بربری (هزاره های شیعه افغانستان) که خود نیز در واقعه مسجد گوهرشاد شرکت داشتند، با تغییر لباس از ایران خارج شد و روانه افغانستان گردید.[۲۳] پس از پایان واقعه گوهرشاد، به دستور رضاخان تغییراتی نیز در سطح رؤسای ادارات مشهد و آستان قدس رضوی صورت گرفت. محمدولی خان اسدی نیز با اینکه مغضوب بود؛ ولی تا مدتی در مقام خود به عنوان تولیت آستان قدس رضوی باقی ماند؛ اما در ۲۸ آذر ۱۳۱۴ش اعدام شد. عده‌ای از افراد فعال در واقعه گوهرشاد نیز به سمنان، یزد و شهرهای دیگر تبعید شدند. این‌ها هجده نفر بودند و همگی روحانی یا طلاب علوم دینی بودند؛ چون مدرک متقنی علیه این‌ها پیدا نشد، به تبعیدشان پایان داده و به شهرهای خود برگشتند.[۲۴]

    خاطرات بهلول از روز حمله

    اما خاطرات بهلول ابعاد دیگری از این واقعه را بیان کرده است: «به هنگام عصر روز شنبه گروهی از اهالی روستاهای بادیه‌نشین که با خود میله‌های آهنی، چاقو، شمشیر، ساطور و تفنگ همراه داشتند به ما پیوستند، آنها خبر دادند که فردا اول صبح گروه‌های دیگری نیز می‌آیند، همچنین خبردار شدیم از شهرهای قوچان، تربت حیدریه و نیشابور مردم آماده می‌شوند که به ما بپیوندند. این اخبار، عوامل رژیم را به وحشت‌ انداخت و لذا تصمیم گرفتند قبل از رسیدن نیروهای مردمی به بحران خاتمه دهند». بهلول در ادامه افزوده است: «اینجانب چون به کمک نیروهای مردمی اطمینان داشتم تصمیم گرفتم عقب‌نشینی نکنم، لذا به آماده‌سازی نیروها پرداختم، پس در هر در ورودی نیروهای مسلحی را گذاشتم. مهم‌ترین درب را به نواب احتشام رضوی سپردم».

    براساس خاطرات بهلول «ماموران رژیم قبل از اذان صبح دست به عملیات زدند و مواضع ما را متلاشی کردند. نیروهای ما مقاومت سختی از خود نشان دادند، اما ناگهان خیانت از نواب احتشام رضوی که فرماندهی در اصلی ورودی مسجد را به‌عهده داشت، رخ داد. او و افراد تحت دستورش در را رها کرده و فرار نمودند که این در از کنترل ما خارج شد و راه هجوم دشمن به مسجد هموار گردید. در این هنگام یقین کردم باقی‌ماندن در مسجد غیرممکن است. تصمیم گرفتم از مسجد خارج شده و به نیروهای مردمی که از روستاها می‌آمدند ملحق شوم. من به اتفاق ۲۵ نفر حلقه محاصره را شکسته و به طرف جنوب شهر فرار کردیم. ماموران برای دستگیری ما تیر هوایی شلیک می‌کردند. بعد از مدتی همراهان را متفرق کرده و فقط چهار نفر ماندند». ادامه خاطرات بهلول حاکی از این است که وی سپس به منزل زنی پناه برد و به محض اطلاع از بازرسی خانه‌به‌خانه برای یافتن او، به‌تنهایی از شهر خارج شد و راه افغانستان را در پیش گرفت. [۲۵]

    اما نیروهای رژیم وقت عوامل دیگر این قیام را دستگیر کردند و بعضی از آنها را اعدام و عده‌ای دیگر را تبعید نمودند که از جمله این تبعیدشدگان نواب احتشام رضوی بود.

    نتایج قیام مسجد گوهرشاد

    این قیام، مشروعیت خاندان پهلوی را زیر سؤال برد و به‌عنوان نقطه اوج مبارزات مردم بر ضد حکومتی که با مذهب سر ستیز داشت، همواره تنور مبارزه را گرم نگه داشت.
    این حادثه به مردم ایران ثابت کرد که مدرنیته مورد نظر غرب و ترقی غربی، هرگز با اعتقادات و دیانت آنها سر سازگاری ندارد و نیز موجب تقویت پایگاه روحانیت شیعی به‌عنوان تنها نهاد متولی دیانت مردم شد. قیام مسجد گوهرشاد، اگرچه به ظاهر شکست خورد، ولی افق‌های جدیدی از مبارزه دینی تحت نظارت مرجعیت شیعی را برای مردم ایران گشود.
    دستاورد اصلی قیام مسجد گوهر شاد، نشان دادن ماهیت اصلی تمدن و رفاه غربی به جامعه ایرانی بود. با این قیام و کشتار وحشیانه رضاخان در آستان مبارک رضوی، ثابت شد که نسخه تجویزی روشنفکران برای مدرن شدن جامعه ایران، نه‌تنها به مقدس‌ترین اعتقادات آنها، بلکه به‌جان آنها نیز رحم نمی‌کند.

    این دستاورد بعدها خود را در قالب انقلاب اسلامی و حضور پر شور زنان باحجاب در تظاهرات برضد رژیم شاهنشاهی به‌خوبی نشان داد.

    کتب خاطرات بهلول

    به‌هرحال بهلول در سال‌های نخست فضای انقلابی جامعه فرصتی یافت که در هر محفل و مجلسی، قیام مسجد گوهرشاد را شرح دهد و شنوندگان خود را مسحور گفته‌های خود بکند. صرف‌نظر از چاپ خاطرات او در بعضی از نشریات آن سال‌ها، امروزه در سه منبع ذیل آن خاطرات به‌طور جامع نقل شده است:

    خاطرات سیاسی بهلول که خود او در آغاز انقلاب بیان نموده و شخصی به نام عبدالعظیم مهتدی بحرانی تدوین و به زبان عربی ترجمه و چاپ نموده است. این کتاب را علی‌اصغر کیمیایی در سال ۱۳۷۸ به زبان فارسی ترجمه کرده و مؤسسه حضرت صاحب‌الزمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در مشهد چاپ و منتشر نموده است؛

    متن سخنرانی شیخ محمدتقی بهلول درباره واقعه مسجد گوهرشاد در کتاب «قیام گوهرشاد» که توسط سینا واحد تدوین شده است؛

    مصاحبه بهلول با گروه تاریخ سیمای جمهوری اسلامی ایران که در آرشیو سیما نگهداری می‌شود.

    گفتنی است که محورها و مباحث اصلی این منابع یکی است و بهلول به دلیل داشتن حافظه قوی، جزئیات وقایع را به تمام و کمال شرح داده است؛ البته در مطالعه و نقل قول از آنها باید مطالب حماسه‌سرایی را از خاطرات جدا کرد؛ زیرا فضای حماسی خاطرات فوق سبب گردیده است که در سال‌های نخست انقلاب، بهلول در ادبیات انقلابی چهره‌ای شگفت‌انگیز و بعضاً اسطور‌ه‌ای یابد. به‌هرحال براساس محوریت خاطرات وی، پنج روز قیام مسجد گوهرشاد به شرح مذکور بازکاوی شده است.


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 8:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَصِيِّ الْأَوْصِيَاءِ وَ إِمَامِ الْأَتْقِيَاءِ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ وَ الْحُجَّةِ عَلَى الْخَلائِقِ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ كَمَا جَعَلْتَهُ نُورا يَسْتَضِي‏ءُ بِهِ الْمُؤْمِنُونَ فَبَشَّرَ بِالْجَزِيلِ مِنْ ثَوَابِكَ وَ أَنْذَرَ بِالْأَلِيمِ مِنْ عِقَابِكَ وَ حَذَّرَ بَأْسَكَ وَ ذَكَّرَ بِآيَاتِكَ وَ أَحَلَّ حَلالَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ بَيَّنَ شَرَائِعَكَ وَ فَرَائِضَكَ وَ حَضَّ عَلَى عِبَادَتِكَ وَ أَمَرَ بِطَاعَتِكَ وَ نَهَى عَنْ مَعْصِيَتِكَ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ وَ ذُرِّيَّةِ أَنْبِيَائِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ.

    نگر در سامرا حال و هوای دیگر است امشب - فلک را جامه ماتم ز غمها در بر است امشب

    امام عسگری نالد برای باب مظلومش - ز هجران پدر او را دو چشمانی تر است امشب

    امام هادی آن نور خدای مهربان اینک - ز جور دشمنان دین میان بستر است امشب

    ز زهر کین شده پرپر گل باغ رسول اللّه - از این غم در جنان زهرا به حال مضطر است امشب

    ملائک از غم آن شه بپا بزم عزا کرده - فلک را خاک از این ماتم دمادم بر سر است امشب

    خداوندا نصیب ما نما طوف مزارش را - که کویش بهتر از جنات عدن داور است امشب

    امام هادی علی النقی علیه السلام، در سال ۲۲۰ق، در هشت‌سالگی به امامت رسید. سن پایین امام هادی(ع) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد؛ چراکه امامت امام جواد پدر او نیز در سن کم آغاز شد. شیعیان پس از امام نهم، به استثنای عده اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند. آن عده موسی مُبَرقَع را امام می‌دانستند. با این حال پس از مدتی از اعتقاد خود برگشتند و به عموم شیعیان پیوستند. سعد بن عبدالله اشعری، بازگشت آن عده به امام هادی(ع) را در پی بیزاری‌جستن موسی مبرقع از آنان دانسته است. امام جواد (علیه‌السلام) در مورد امامت امام هادی فرمود: «(پس از من) امر امامت به امام علی النقی (علیه‌ السلام) واگذار خواهد شد، در صورتی که او پسر بچه‌ای «هفت ساله» است. دوباره فرمود: آری و کم‌تر از هفت ساله، چنان‌که حضرت عیسی بن مریم (علیه‌السلام) نیز چنین بود». هم‌چنین آن حضرت فرمود: «امام بعد از من پسرم علی است. دستور او دستور من و سخنش سخن من است. فرمان‌برداری از او فرمان‌برداری از من است و امامت پس از او در فرزندش حسن خواهد بود...».

    امام هادی هفت سال از امامت خود را در دوره خلافت معتصم عباسی سپری کرد ،

    حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت متوکل، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین ، و بیش از هشت سال با خلافت مُعْتَز هم‌زمان بوده است

    متوکل عباسی در سال ۲۳۳ق امام هادی(ع) را وادار کرد از مدینه به سامرا برود . بریحه عباسی امام جماعت منصوب از طرف خلیفه در مکه ومدینه در نامه ‌ای به متوکل نوشت: «اگر مکه و مدینه را می‌خواهی، علی بن محمد را از آنجا بیرون کن؛ زیرا او به سوی خود دعوت می‌کند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است».

    سبط بن جوزی از علمای اهل‌سنت درگزارشی از یحیی بن هرثمه نقل کرده است که «هنگام انتقال حضرت از مدینه به سمت عراق» مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیونی به راه‌ انداختند که مدینه تا آن زمان چنین وضعی به خود ندیده بود.

    امام هادی(ع) پس از خروج از مدینه، وارد کاظمین شد و در آنجا با استقبال مردم مواجه گردید. در کاظمین، به خانه خزیمة بن حازم رفت و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.

    به گفته شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، به دستور متوکل، یک روز او را در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند. و به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.

    حاکمان عباسی در مدت اقامت امام هادی(ع) بر او سخت می‌گرفتند. برای نمونه قبری در اتاق محل زندگی او حفر کرده بودند. همچنین او را شبانه و بی‌خبر به کاخ خلیفه احضار می‌کردند و از ارتباط شیعیان با او جلوگیری می‌کردند .

    متوکل«در میان آن شش خلیفه هم زمان امام هادی» از خودکامه‌ ترین خلفای عباسی بود که در این روزگار حکومت می‌کرد و دشمنی و کینه ویژه‌ای با خاندان پیامبر (صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله) داشت. در عهد او شیعیان به سختی می‌زیستند و بی‌حرمتی‌ها و ستم‌های فراوانی بدانان روا می‌شد. متوکل آشکارا به ساحت مقدس علی بن ابی‌طالب (علیه‌ السلام) اهانت کرد و حرم شریف حضرت حسین بن علی (علیه‌ السلام) را ویران ساخت و امام هادی (علیه‌السلام) را به سختی زیر نظر داشت و به هر بهانه‌ای ایشان را احضار می‌کرد و آزار می‌داد. او مردم مدینه و مکه را از معاشرت با علویان منع کرد. اگر کسی‌ کمکی به شیعیان می‌رسانید، به سختی عقوبت می‌شد. وضعیت مالی شیعیان بسیار بغرنج بود به گونه‌ ای که گفته ‌اند زنان علوی برای نماز گزاردن به حد کفاف چادر نداشتند و گاه یک چادر را میان خود می‌گرداندند و به نوبت نماز می‌گزاردند .

    حکومت متوکل به سختی از امام هادی مراقبت می‌کرد و رفتار آن حضرت را به صورتی دقیق زیر نظر داشت. مأموران حکومتی بارها به ناگاه خانه امام (علیه‌السلام) را می‌جستند تا شاید بهانه‌ ای برای آزار ایشان بیابند.

    پس از بدرک واصل شدن متوکل فرزندش منتصر بر سر کار آمد. در این دوره از فشار حکومت بر خاندان علوی، از جمله امام هادی(ع) کاسته شد .

    علی‌رغم اینکه در زمان امام هادی اختناق شدیدی از سوی خلفای عباسی حاکم بود، میان امام هادی(ع) و شیعیان عراق، یمن، مصر، قم، مهم‌ترین مرکز تجمع شیعیان در ایران ، و نواحی دیگر رابطه برقرار بود .

    هنگامی که امام را به سامرا تبعید کردند، بنا به دستور متوکل و برای تحقیر امام، ایشان را در محلی که «خان صعالیک» نام داشت، و محل تجمع گدایان و بینوایان بود، جای دادند. «صالح بن سعید»، با دیدن اقامتگاه حضرت، به ایشان عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! این ستمکاران در همه امور سعی در خاموش ساختن نور شما دارند که شما را در چنین محلی که مکان نشستن گدایان و مستمندان است، جای داده‌اند». امام در پاسخ او فرمود: «ای پسر سعید! آیا درک و معرفت تو در این جایگاه است و گمان می‌کنی که این امر سبب پایین آمدن شان من می‌شود؟» سپس برای تسکین او که از دوستداران خاندان وحی بود و نیز برای نشان دادن مقام خود، با دست مبارک پرده را از جلوی چشمان او کنار زد و به او فرمود: «نگاه کن». صالح بن سعید می‌گوید: «باغ‌هایی زیبا و آراسته، نهرهایی جاری و درختانی سرسبز دیدم که عطری دل نواز از آن‌ها به مشام می‌رسید و حور و غلمان بهشتی در آن دیده می‌شد که بسیار سبب شگفتی من شد». آن‌گاه امام به او فرمود: «ای پسر سعید! ما هر جا باشیم، این‌ها از آن ماست. حال می‌بینی که ما در خان صعالیک نیستیم.»

    امام را پس از یک روز اقامت در خان صعالیک، به خانه‌ای که در یک اردوگاه نظامی قرار داشت، بردند.

    متوکل دستور داده بود تا در اتاق حضرت، قبری بکنند تا بدین ‌وسیله امام را از کنترل شدید خود آگاه و پیش از هر اقدامی، ابتکار عمل را از امام سلب کند. «صقر بن ابی‌دلف» می‌گوید: «هنگامی که خدمت امام رسیدم و وارد حجره ایشان شدم، او را یافتم، در حالی که بر حصیری نشسته بود و پیش پایش قبری کنده بودند. به او سلام کردم. ایشان پاسخ سلام گفت و فرمود: بیا بنشین. سپس از من پرسید: برای چه آمده‌ای؟ گفتم: سرورم! آمده‌ام تا از شما حالی بپرسم. وقتی نگاهم به قبر افتاد، گریستم. امام به من فرمود: ‌ای صقر! لازم نیست برای من ناراحت باشی. فعلاً به من آسیبی نمی‌رسد. من خوشحال شدم و گفتم: خدا را شکر!»

    گاهی متوکل فرمان می‌داد حضرت را در هر حالتی که هست به دربار آورند. در یکی از این احضارها امام در حالی بر متوکل وارد شد که او مست و لایعقل در کنار جام‌ها و سبوهای شراب و در میان گروه‌های خنیاگر و رقاصه افتاده بود. امام بی‌توجه به موقعیت خطیر و خطرات احتمالی به شدت او را سرزنش و ملامت کرد و به نصیحت‌گویی و یاد‌آوری قیامت پرداخت و فسق و فجور و می‌خوارگی و بدکارگی او را محکوم ساخت. موکل بر آشفت و دستور داد ایشان را در زندان محبوس سازند. حضرت روانه زندان شد و شخصی از حضرت شنید که می‌فرمودند: «انا اکرم علی الله من ناقة صالح» (ترجمه: من نزد خدا از ناقه حضرت صالح محترم‌ترم.) و سپس این آیه را خواندند‌ «تمتعوا فی دارکم ثلاثة ایام ذلک وعد غیر مکذوب؛ در خانه‌هایتان سه روز به آسایش و خوشگذرانی سپری کنید‌ (سپس عذاب الهی خواهد رسید) آن وعده‌ای است که دروغ نخواهد بود.» بیش از سه روز نگذشت که متوکل به دست فرزندش منتصر به هلاکت رسید.

    منتصر گرچه بر امام سخت نگرفت ولی این آرامش نسبی امام و شیعیان پس از شش ماه تمام شد و دوباره آزار و حصر و شکنجه و قتل راهکار اساسی خلافت در مقابل شیعیان بود. امام‌ هادی (علیه‌السّلام) با حاکمان ستمگر سازش نکرد و آنها از مبارزه منفی و عدم همکاری حضرت هراس داشتند و رنج می‌بردند تا اینکه تنها راه خویش را خاموش کردن نور خدا پنداشتند و بدین‌ترتیب امام‌ هادی (علیه‌السّلام) نیز مانند امامان پیشین به مرگ طبیعی از دنیا نرفت بلکه در زمان معتز مسموم گردید.

    علامه مجلسی در کتاب جلاءالعیون در مورد نحوه شهادت امام هادی ع می گوید: «بنا بر قول ابن بابویه و جماعتى دیگر، معتمد (به دستور معتز عباسى خلیفه وقت) آن حضرت را با زهر شهید کرد، و در وقت شهادت آن امام غریب، به غیر از امام حسن عسکرى علیه السّلام کسى نزد آن جناب نبود.» پس از شهادت، امام حسن عسکری علیه السلام بر پیکر پدر خویش نماز گزارد و پس از تشییع جنازه، ایشان را در منزل خویش به خاک سپردند.

    سرانجام توطئه دشمنان امام‌ هادی (علیه‌السّلام) برای ایشان به ثمر رسید و وی به دستور «معتز» و سمّ «معتمد» که در آب یا انار ریخته شده بود، مسموم شد.

    «ابو دعامه» می‌گوید: «امام در بستر بیماری بود و من برای عیادت نزد ایشان رفتم. هنگام بازگشت فرمود: چون برای عیادت من آمدی، برگردن من حقی پیدا کردی و رعایت حق تو بر من واجب است. او در بستر بیماری آرمیده بود و شیعیان به دیدار امام می‌آمدند. آن حضرت به صورت کتبی و شفاهی، امام پس از خود را به آنان معرفی کرد تا پس از شهادت او، شیعیان دچار سرگردانی نشوند.»

    در روز شهادت امام، جماعت بسیاری از بنی‌هاشم، بنی ابی‌طالب و بنی عباس در منزل امام جمع شده بودند و شیون و زاری سراسر خانه را آکنده بود. مردم به صورت‌های خود سیلی می‌زدند و گونه‌های خود را می‌خراشیدند. بدن امام‌ هادی (علیه‌السّلام) را بر دوش گرفتند و از خانه ایشان بیرون بردند و از جلوی خانه «موسی بن بغا» گذشتند. وقتی معتمد عباسی آنان را دید، تصمیم گرفت برای عوام‌فریبی، بر بدن امام نماز بگزارد. از این‌رو، دستور داد بدن امام را بر زمین گذاشتند و بر جنازه حضرت نماز خواند، ولی امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) پیش از تشییع بدن مطهر امام (علیه‌السّلام) به اتفاق شیعیان بر آن نماز خوانده بود. سپس امام را در یکی از خانه‌هایی که در آن زندانی بود، به خاک سپردند. ازدحام جمعیت به قدری بود که حرکت کردن در بین آن همه جمعیت برای امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) مشکل بود. در این هنگام، جوانی مرکبی برای امام آورد و مردم امام را تا خانه بدرقه کردند. «ابو‌هاشم جعفری» که از نزدیکان امام‌ هادی (علیه‌السّلام) بود، نیز قصیده‌ای در رثای امام خود خواند.

    «احمد بن داود» می‌گوید: «اموال بسیاری را که خمس و نذورات مردم قم بود، با خود به قصد تحویل دادن به اباالحسن می‌بردم. هنگامی که رسیدم، مردی که بر شتری سوار بود، پیش من آمد و گفت: ‌ای احمد بن داود و ای محمد بن اسحاق، من حامل نامه ‌ای از سرورتان، ابالحسن هستم که به شما نگاشته است: «من امشب به سوی بارگاه الهی رخت بر می‌بندم. پس احتیاط کنید تا دستور فرزندم، حسن (علیه‌السّلام) به شما برسد». ما با شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدیم و گریستیم، ولی این خبر را از دیگران که با ما بودند، مخفی داشتیم....

    زیارت جامعه کبیره، و زیارت غدیریه از امام هادی(ع) نقل شده است. زیارت جامعه کبیره را یک دوره امام‌شناسی می‌دانند. محور زیارت غدیریه، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضایل امام علی(ع) است . زیارت جامعه، دارای مضامین بسیار عالی از زبان امام هادی (علیه‌السلام) است که در پاسخ به خواستۀ یکی از ارادتمندان اهل بیت (علیهم‌ السلام) صادر شده است.

    در زمان امام هادی علیه السلام اصحاب امام هادی که با آن همه سخت گیریها از ایشان حدیث نقل کرده اند بر اساس رجال شیخ طوسی، بالغ بر ۱۸۵ نفرند ، افرادی همچون بشر بن بشار نیشابوری، فتح بن یزید جرجانی، حسین بن سعید اهوازی، حمدان بن اسحاق خراسانی، علی بن ابراهیم طالقانی، محمد بن علی کاشانی، ابراهیم بن شیبه اصفهانی و ابومقاتل دیلمی، از اصحاب حضرت در ایران بوده است. جعفریان با استناد به نامه امام هادی به وکیل خود در همدان که در آن آمده است «من سفارش شما را به دوستان خودم در همدان کرده‌ ام»، گفته است برخی از اصحاب آن حضرت در همدان و نیز بر اساس شواهدی، برخی از اصحاب امام در قزوین ساکن بوده‌اند.

    نمونه هايي از اقدامات متوکل برای آزار امام امام (عليه السلام) دوران اقامت اجباري اش در سامرا را به ظاهر آرام اما تحت نظارت کلي خلفاي عباسي بود و متوکل گاهي بنابر غرض هايي، امام را احضار مي کرد. رفتار امام با شکيبايي همراه بود و آن حضرت مي کوشيد که جان شيعيان و خودش حفظ گردد.

    یک نمونه از اقدامات متوکل و رفتارهاي امام (عليه السلام). سؤال از تفسيرآيه

    متوکل دريافته بود که از نظر امام عليه السلام، آيه «وَ يَومَ يَعضُّ الظَّالِمُ علي يديهِ يقولُ يا ليتني اتَّخذتُ مع الرَّسُولِ سبيلاً؛ و به خاطر بياور روزي را که ظالم دست خويش را از شدت حسرت به دندان مي گزد و مي گويد: اي کاش! با رسول خدا راهي برگزيده بودم» (سوره فرقان، آيه 27) اشاره به برخي از خلفاست. از اين رو، به فکر سوء استفاده از اين مسئله افتاد و خواست با مطرح کردن آن، حضرت را در مقابل «اهل حديث» قرار دهد. به همين جهت زماني که افراد زيادي در مجلس بودند، درباره مصاديق اين آيه از امام هادي (ع) سؤال کرد. امام با هوشياري و رعايت اصل تقيّه فرمود: منظور دو نفر هستند که خداوند از آنها به کنايه سخن گفته و با عدم تصريح به نامشان، برآنان منّت نهاده است. آيا خليفه مي خواهد آنچه را که خدا مخفي نگاه داشته، در اينجا بر ملا کند؟ متوکل گفت: نه. (بحارالانوار، ج50، ص 214) به اين ترتيب امام، متوکل را در رسيدن به هدف، ناکام گذاشت.

    یک نمونه از اقدامات متوکل و رفتارهاي امام (عليه السلام). دعوت به نوشيدن شراب

    متوکل گاهي دستور مي داد که خانه امام را به دقت بازرسي کنند و مأموران هر بار با دست خالي بر مي گشتند، اما متوکل باز هم نگران بود و احساس خطر مي کرد. براي مثال، يک بار نزد متوکل از امام هادي (عليه السلام)سعايت کردند و به او گفتند که در منزل امام، اسلحه و نوشته و اشياي ديگري است که از شيعيان قم به او رسيده است و او عزم شورش بر ضد حکومت را دارد. متوکل گروهي را به منزل آن حضرت فرستاد و آنان شبانه به خانه او هجوم بردند، ولي چيزي به دست نياورند. امام را در اتاقي تنها ديدند که در به روي خود بسته است و جامه پشمين بر تن دارد و بر زميني مفروش از شن و ماسه نشسته و به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است. امام را با همان حال نزد متوکل بردند و به او گفتند: در خانه اش چيزي نيافتيم و او را رو به قبله ديديم که قرآن مي خواند. متوکل با بي شرمي منحصر به فرد خود، جام شرابي را که در دست داشت، به آن حضرت تعارف کرد! امام سوگند ياد کرد و گفت: گوشت و خون ما با چنين چيزي آميخته نشده است، مرا معاف بدار! او دست بر نداشت و گفت: شعري بخوان. امام فرمود: کمتر شعر مي خوانم. اما متوکل اصرار ورزيد و آن حضرت شعري را براي او خواند

    شعر امام هادی در مجلس متوکل

    به گزارش مسعودی تاریخ‌نگار قرن چهارم قمری، به متوکل گزارش داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیان به او وجود دارد. به همین دلیل، به دستور متوکل، تعدادی از مأموران غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند.[۱۰۶] هنگامی که امام را به مجلس متوکل بردند، ظرف شرابی در دست خلیفه بود و او آن را به امام تعارف کرد.[۱۰۷] امام با بیان اینکه گوشت و خون من به شراب آلوده نشده، درخواست متوکل را رد کرد.[۱۰۸] آنگاه متوکل از حضرت خواست شعری بخواند که او را به وَجد آورَد.[۱۰۹] امام در ابتدا درخواست او نپذیرفت؛ اما با اصرار متوکل این اشعار را سرود:

    «المتوکل بالله» با 1000 کنیز در حرمسرا و 90.000 سرباز در پادگان‌های بغداد و سامرا (بحار، ج ۵۰، ص ۱۵۰)، بر تخت قدرت به می‌گساری مشغول بود و برای تحقیر به امام شراب تعارف کرد. این یعنی قدرت من، اعتقادات شما را نیز به زودی می‌گیرد. امام هادی(ع)، از این بی‌ادبی روی‌ گردانی کرد و حاضر نشد تعارف شرم‌آور او را بپذیرد. متوکل گفت حال که چنین است برایمان شعری بخوان. امام پاسخ داد: کمتر شعر می‌خوانم. متوکل اصرار کرد و امام فرمود:

    بَاتُوا عَلَی قُلَلِ الْأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ - غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَــلُ - وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ فَأُسْکنُوا حُفَراً یا بِئْسَ مَا نَزَلُوا - نَادَاهُمُ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ مَا دُفِنُوا - أَینَ الْأَسِرَّةُ وَ التِّیجَانُ وَ الْحُلَلُ - أَینَ الْوُجُوهُ الَّتِی کانَتْ مُحَجَّبَــةً - مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الْأَسْتَارُ وَ الْکلَلُ - فَأَفْصَحَ الْقَبْرُ عَنْهُمْ حِینَ سَاءَلَهُمْ - تِلْک الْوُجُوهُ عَلَیهَا الدُّودُ تَنْتَقِل - قَدْ طَالَ مَا أَکلُوا دَهْراً وَ مَا شَرِبُوا - فَأَصْبَحُــوا بَعْدَ طُولِ الْأَکلِ قَدْ أُکلُوا - و طالما عمّروا دورا لتحصنهــم - فَفَارَقُوا الدُّورَ وَ الْأَهْلِینَ وَ انْتَقَلُوا - وَ طَالَ مَا کثَّرُوا الْأَمْوَالَ وَ ادَّخَرُوا - فَخَلَّفُــوهَا عَلَی الْأَعْدَاءِ وَ ارْتَحَلُــوا .

    بر بلندای کوه‌ها شب را به صبح رساندند، در حالی که مردان چیره و نیرومندی از آنان پاس می‌دادند، ولی آن قله کوه‌ها برایشان سودی نبخشید - بعد از آن همه عزت، از پناهگاه‌هایشان پایین کشیده شدند و در حفره‌ ای {جهنمی} از خاک مدفون شدند و چه بدجایی تنزل کردند - پس از آنکه دفن شدند، فریادزنی بر آن‌ها بانگ زد: کجا رفت آن بازوبندها؟ کجاست آن تاج‌ها؟ و کجاست آن زر و زیورها؟ - کجا رفت آن چهره‌ها که با ناز و نعمت پرورش یافته و مقابل آن‌ها پرده‌های گران‌بهای نازک آویخته بود؟! - قبرهایشان از طرف آن‌ها جواب می‌دهد: آن چهره‌ها هم‌اکنون محل آمد و شد کرم‌های لاشخوار شده ‌اند - عمرهای دراز، خوردند و آشامیدند و اکنون پس از آن همه عیش و نوش، خود، خوراک خورندگان شده‌اند! - چه بسیار بناها ساختند که آن ها را محافظت کند ولی سرانجام، آن کاخ‌ها و عزیزان خود را واگذاشتند و درگذشتند - چه بسیار اموالی که روی هم انباشته کردند، ولی آن را برای دشمنانشان بر جای گذاشتند و رفتند ...و به گور سفر کردند[۱۱۱] (رسول جعفریان، حیات فکرى و سیاسى ائمه(ع)، ج۱، ص۵۰۸)

    شعر امام چنان تأثيري گذاشت که متوکل به سختي گريه کرد؛ به طوري که ريش او خيس گرديد و ساير حضار نيز گريستند. متوکل دستور داد بساط شراب را جمع کنند و چهار هزار درهم به امام تقديم کرد و آن حضرت را با احترام به منزل باز گرداند! (مروج الذهب، ج4، ص 11)

    مسعودی نقل کرده است که اشعار امام متوکل و اطرافیان او را تحت تأثیر قرار داد؛ به‌گونه‌ای که صورت متوکل از گریه خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند و امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند.[۱۱۲]

    متوکل خیلی زود به دست پسرش، مُنتَصِر و در اوج ذلت و منفوریت کشته شد و جز میراثی که برای پسرش و دشمنانش باقی گذاشت، هیچ چیز حتی قبر او نیز در تاریخ باقی نماند، اما مدفن پیکر مطهر امام یازدهم خیلی زود زیارتگاه مردمان و تعالیم حیات‌بخش و زنده ایشان، الهام‌بخش زندگانی مسلمانان و شیعیان شد.

    سپاه متوکل و سپاه امام هادی علیه السلام

    یک بار متوکل سپاه خود را بر امام علی النقی حضرت هادی علیه السلام عرضه داشت و دستور داد هر اسب سواری توبره اسب خود را پر از خاک نماید و در محل معینی بریزد، در اثر انباشته شدن آن خاکها پشته و تل بلندی مانند کوه درست شد که آن را تل المخالی یعنی پشته توبره اسبها نامیدند. متوکل و امام علیه السلام بر فراز آن تل بالا رفتند، متوکل گفت می دانید از چه رو شما را خواستم؟ برای اینکه سپاه مرا مشاهده نمایید. تمام لشگریان او لباسهای مخصوص پوشیده غرق در سلاح با بهترین زینتها و با آرایش نظامی سان می دادند. این کار را برای ترسانیدن کسانی که اراده مخالفت با او را داشتند کرده بود و متوکل از حضرت هادی علیه السلام می ترسید که مبادا یکی از اهل بیت و بستگان خود را امر به قیام نماید. امام علیه السلام پس از مشاهده سپاه متوکل فرمودند: می خواهی من هم سپاه خود را به تو نشان دهم؟ گفت: نشان دهید تا لشکر شما را ببینم. دستهای خود را بدرگاه بی نیاز دراز کرد و دعا نمود در این هنگام متوکل دید از شرق تا غرب تمام آسمان را فرشتگان فرا گرفته اند و مانند ابر فضا را پوشانیده اند، از ترس بر زمین افتاد و غش کرد. پس از آنکه به هوش آمد، حضرت فرمودند ما در دنیا اظهار چیره دستی با شما نمی کنیم و مشغول به امر آخرت هستیم نگرانی و ترس نداشته باش از آنچه خیال کرده بودی مرا با تو در این جهان مزاحمتی نیست! (انوارنعمانیه، ص 404) حضرت فرمود: «نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ‌ فِی‌ الدُّنْیا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی‌ءٌ مِمّا تَظُنُّ؛ در دنیا با شما مناقشه نمی‌کنیم [چرا که] ما مشغول امر آخرت هـستیم. پس آنـچه گمان مـی‌کنی، درست نیست.» (بحار الانوار، ج 50، ص 155؛ محجّة‌البیضاء، فیض کاشانی، ج 4، ص 318؛ کشف‌ الغمة‌، اربلی، ج 2، ص 395؛ تجلّیات ولایت، ص 478)

    ادعای زینب کذابه

    از ابوهاشم جعفری نقل شده که در عهد متوکل عباسی زنی به دربار متوکل آمد و خود را زینب دختر فاطمه زهراء (علیها السلام) معرفی می کرد و می گفت: من نمرده ام و تا کنون مخفی بوده و اکنون محض مصلحتی خود را آشکار ساختم. متوکل گفت: تو زنی جوانی و به فرض اینکه تو آن زینب باشی بایستی پیری فرتوت باشی. وی گفت: پیغمبر در کودکی دست بر سر من کشیده و از خدا خواسته هر چهل سال یکبار جوانیم به من باز گردد. متوکل پیرمردان علوی را به حضور خواند و آن زن را به آنها نشان داد. همه گفتند: زینب بنت علی در فلان سال و فلان تاریخ در گذشته. متوکل به وی گفت: حال چه می گوئی؟ زن گفت: اینها دروغ می گویند و اخباری به دروغ شنیده اند. متوکل کسی به نزد امام هادی (علیه السلام) فرستاد که شما در این باره چه می گوئید؟ حضرت فرمود: وی دروغ می گوید. متوکل گفت: پیرمردان علوی نیز همین را گفتند ولی او قانع نشد، اگر دلیلی دیگر دارید بگوئید. حضرت فرمود: گوشت فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است. او را در باغ درندگان بیفکنید حقیقت آشکار می گردد. زن چون شنید گفت: چنین چیزی دروغ است او می خواهد من کشته شوم. حضرت فرمود که اینک جمعی از فرزندان فاطمه حضور دارند، هر یک را خواهی آزمایش کن. علویین حاضر، همه به وحشت افتاده گفتند: اگر این حقیقت دارد خود شما بدان عمل کن. حضرت فرمود: سهل باشد و به متوکل گفت: بگو نردبان بیاورند و بر فراز دیوار که شیران به پشت آن قرار دارند برآیم و شما ببینید. متوکل گفت نردبان آوردند و حضرت وارد باغ درندگان شد، شش شیر در آن باغ بود، چون چشمشان به حضرت افتاد همه به دور حضرت گرد آمده، وجود مقدسش را طواف می کردند و سپس همه سر به روی دست نهاده در برابرش بخفتند و حضرت دست بر سر آنها می مالید و آنها را نوازش می نمود و پس از لختی از نزد آنها برخاست و از باغ بیرون شد و به آن زن فرمود: اکنون تو به باغ برو. وی گفت: شما را به خدا مرا ببخشید، من دختر فلان شخصم و ادعائی به دروغ کردم و فقر و بیچارگی مرا به این امر کشانید. متوکل خواست او را به قتل رساند، مادرش او را شفاعت نمود و آزادش ساخت. (علامه مجلسی، بحارالانوار : ۵۰ / ۱۴۹)

    ابن صباغ مالكی در كتاب «الفصول المهمة فی معرفة الائمة» می‌فرماید: امام هادی انسانی است كه زمین و آسمان مناقب و فضائل او را پر كرده است و من نمی‌توانم با قلم و بیانم گوشه‌هایی از مناقب و فضائل حضرت را بگویم. با این كه اموال به منزل امام می‌رود،اما ایشان این اموال را در بین فقرا تقسیم می‌كنند و خود با یك حصیری زندگی می‌كند و برای این كه بتواند زندگی خودش معتمد بر حقوق عامه نباشد، مزرعه‌ای را در سامرّا تهیه كردند و خودشان گاه و بی گاه در آن جا كار می‌كردند. (الفصول المهمة، ابن صباغ المالكی، ج 2، ص 1073) راوی می‌گوید: دیدم امام هادی در آن جا مشغول كار است و عرق از پای او می‌ریزد. عرض كردم: «أین الرجال؟» دوستان شما كجا هستند؟ اجازه دهید ایشان این كار بكنند. حضرت فرمودند: نه، بهتر از من با دسترنج خود زندگی كردند؛ جدم رسول‌الله و علی بن ابی‌طالب و پدرانم. (كافی (ط - الإسلامیة)، ج 5، ص 75)

    شماری از اصحاب آن حضرت را قمی ها تشکیل می دادند؛ افرادی مانند:

    احمد بن اسحاق اشعری؛ احمد بن محمد بن عیسی اشعری؛ احمد بن اسحاق رازی؛حسین بن مالک قمی؛ احمد بن حمزه بن یسع قمی؛ جعفر بن عبدالله بن حسین قمی؛ حسین بن اشکیب قمی؛ حسن بن خرزاذ قمی؛ عبدالرحمن بن محمد بن معروف قمی؛ عبدالصمد بن محمد قمی؛ حسین بن عبیداللّه قمی؛ محمد بن علی بن عیسی اشعری قمی؛ محمد بن عبدالجبار قمی؛ محمد بن داود قمی؛ سعد بن سعد احوص؛ عبدالله بن جعفر حمیری؛ عمران بن اسماعیل قمی؛ مصقلة بن اسحاق قمی؛ محمد بن حمزه قمی؛ محمد بن اسماعیل صیمری قمی؛ نصر بن حازم قمی؛ ابوطاهر بن حمزه بن یسع اشعری قمی؛ ابوطاهر برقی؛ احمد بن محمد بن عبیدالله قمی؛ احمد بن زکریا بن بابا قمی؛ محمد بن ریان بن صلت قمی؛ محمد بن اورمه قمی؛ ریان بن صلت قمی؛ احمد بن ابی عبدالله برقی؛ علی بن ریّان بن صلت؛ یعقوب بن یزید انباری؛ احمد بن ادریس قمی؛ سهل بن زیاد آدمی؛ علی بن عبدالله بن جعفر حمیری.

    قم در این دوران، مهم ترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این سرزمین با آن حضرت وجود داشت که در رجال طوسی و نجاشی و غیره به روابط راویان قمی با معصومان اشاره شده است .

    وحشت متوکل از شیعیان قم به گونه ای بود که گاه به تصوّر این که از قم برای امام اسلحه و پول فرستاده شده است، دستور می داد تا شبانگاه به خانه امام هادی (ع) یورش برند. «ابن جوزی» به نقل از مسعودی چنین می نگارد: «قال نمی إلی المتوکل بعلیّ بن محمد انّ فی منزله کتباً و سلاحاً مِن شیعته من اهل قم، و أنّه عازم علی الوثوب بالدولة، فبعث إلیها جماعةً من الأتراک فهاجموا داره لیلاً، فلم یجدوا فیها شیئاً ... ». (تذکرةالخواص، سبط ابن جوزی، ص 460؛ مروج الذهب، مسعودی، ج 4، ص 11) (در مروج الذهب، کلمه «شیعه» بدون نام قم آمده است)؛ (وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج 3، ص 272)

    امام هادی بیست سال و نه ماه در شهر سامرّا اقامت داشت. این شهر در130 کیلومتری شمال بغداد قرار دارد. این دیار در سال 221 هجری به دست یکی از فرماندهان ترک به نام اشناس بنا شد. یاقوت حموی می‌گوید: چون شهر تکمیل شد ، گفتند: «سُرّ مَن رای»؛ یعنی هر کس آن را ببیند، شادمان گردد. کم‌کم این نام به سامرّا مختصر شد. قزوینی گفته است. این آبادی در زمان معتصم فرزند‌ هارون الرشید احداث شد، فرزندش واثق آن را گسترش داد، واثق عباسی آن را به اوج شکوفایی رسانید و متوکل در توسعه و پیشرفت آن کوشید، اما درخشش سامرا بیش از 54 سال دوام نیافت و پس از فرمانروایی هشت خلیفه عباسی در آن، معتمد عباسی، جانشین منتصر، مقر خلافت خویش را به بغداد انتقال داد. هم اکنون ارزش و موقعیت این شهر به دلیل مشهد امام دهم و یازدهم است. (معجم البلدان، یاقوت حموی، ج3، ص173 ـ 175؛ آثار البلاد و اخبار العباد، زکریا بن محمد بن محمود قزوینی، به تصحیح و تکمیل میرهاشم محدث، ص255 ـ 256؛ نزهة القلوب، حمدالله مستوفی، ص33 ـ 34) امام هادی درباره این شهر فرمودند: اگر چه به اکراه مرا به این شهر آوردند، ولی اگر بخواهند مرا از آن بیرون کنند با اکراه می‌روم؛ زیرا هوای خوش، آب گوارا و بیماری اندک دارد. سپس افزودند: سامرا ویران می‌گردد و نشانه‌ اصلاح ویرانی‌اش این است که پس از من ساخت و ساز مزارم اصلاح می‌شود. (فرهنگ جامع سخنان امام هادی، ص180 ـ 181؛ منتهی الامال، ج2، ص653)

    شهادت و آرامگاه امام هادی علیه السلام

    به گزارش شیخ مفید (درگذشت: ۴۱۳ق)، امام هادی در ماه رجب سال ۲۵۴ق پس از ۲۰ سال و ۹ ماه اقامت در سامرا، در ۴۱سالگی رحلت کرد.[۲۸]همچنین در دلائل‌الامامه و کَشْف‌ُالغُمَّه آمده است که امام دهم در زمان حکومت مُعْتَز عباسی (۲۵۲-۲۵۵ق) مسموم شد و به همین علت به شهادت رسید.[۲۹] ابن‌شهرآشوب (درگذشت: ۵۸۸ق) بر این باور است که وی در اواخر حکومت مُعْتَمد (حکومت: ۲۵۶-۲۷۸ق) شهید شده است و از ابن‌بابویه نقل کرده که معتمد به او سم داده است.[۳۰]

    به گزارش مسعودی تاریخ‌نگار قرن چهارم قمری، امام حسن عسکری در تشییع جنازه پدرش شرکت کرد. جنازه را بر راهی که برابر خانه موسی بن بغا بود، قرار دادند و قبل از آنکه خلیفه عباسی در تشییع شرکت کند، امام عسکری بر جنازه پدرش نماز خواند. مسعودی از ازدحام جمعیت در تشییع جنازه امام هادی گزارش کرده است.[۳۳]

    امام هادی (علیه‌السلام) قسمت اول

    http://hedayat.blogfa.com/post/20969

    امام هادی (علیه‌السلام) قسمت دوم

    http://hedayat.blogfa.com/post/20968

    امام هادی (علیه‌السلام) قسمت سوم

    http://hedayat.blogfa.com/post/20967


    اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع

    ادامه مطلب را ببينيد
    تاريخ : شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۳ | 11:29 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |