علی بن محمد علیهالسلام» مشهور به امام هادی و امام علیالنقی، امام دهم شیعیان است. آن حضرت در سال ۲۱۲ هجری دیده به جهان گشود و در سال ۲۲۰ هجری پس از شهادت پدر بزرگوارش امام جواد علیهالسلام، به مقام امامت نائل شد. مدت امامت حضرت هادی علیهالسلام حدود ۳۴ سال است و ایشان در سال ۲۵۴ هجری به دستور معتز عباسی مسموم و به شهادت رسیدند. «زیارت جامعه کبیره» از مشهورترین دعاهای برجای مانده از امام هادی علیهالسلام است.
امام هادی (علیهالسلام) پیشوای دهم شیعیان، بنا بر نظر مشهور در نیمۀ ذیحجه سال ۲۱۲ق در مدینه به دنیا آمد. پدر ایشان پیشوای نهم شیعیان، امام جواد (علیهالسلام) و مادرش «سمانه مغربیه» است که کنیزی با فضیلت و باتقوا بود. مشهورترین القاب امام دهم، «نقی» و «هادی» است و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز میگویند.
) دهمین امام شیعیان و فرزند امام جواد(ع) است. او از ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۴ سال، امامت را به عهده داشت. دوران امامت امام هادی با خلافت چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل همزمان بود. او بیشتر سالهای امامتش را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسی گذراند.
امامهادی(ع)، زندگی، جایگاه و نقش امام دهم(ع).
امامهادی(ع)، امام دهم شیعیان و فرزند امامجواد(ع) و سمانه در نیمه ذیالحجه ۲۱۲ق و یا در ۲۱۴ق، در اطراف مدینه به دنیا آمد و در سوم رجب یا ۲۶ جمادیالاخر سال ۲۵۴ق به شهادت رسید.
جایگاه امامهادی(ع) چنان بود که نه تنها دوستان بلکه کارگزاران دولت بنیعباس نیز در برابر ایشان فروتن بودند، تا آنجاکه متوکل عباسی نیز بهظاهر به هنگام آوردن امام(ع) به سامرا سفارش کرد که با ایشان(ع) با احترام کامل رفتار شود.
در روزگار امامهادی(ع) پرسشها و شبهههای اعتقادی بسیار بود؛ از اینرو تبیین و تفسیر مبانی اعتقادی بهویژه توحید از برنامههای ایشان بود. و به تعبیر امامخمینی، امامهادی(ع) علم و قدرت و احاطه خداوند را به همه عوالم و نسبت به همه موجودات یکسان میدانست. همچنین حضرت به معضلات فکری و شبهههای اعتقادی پاسخ میداد و ضمن رساله مفصلی بر اصالت قرآن تأکید و قرآن را معیار سنجش روایات صحیح از ناصحیح اعلام کرد.
از امامهادی(ع) زیارتهای گوناگونی ازجمله زیارت جامعه نقل شده است. امامخمینی به زیارت جامعه بسیار اهمیت داده و آن را زیارتی معتبر دانسته و از میان متون زیارتی، آن را بیش از دیگر متون میخواند.
در نگاه امامخمینی، امامهادی(ع) رسالت مبارزه با ظلم و برپایی عدالت را بر دوش داشت و با طاغوتهای زمان خود مماشات نمیکرد و پیروان ایشان نیز وظیفه داشتند موضع خود در برابر حاکمان ستمکار را روشن سازند و اجازه نداشتند در تشکیلات آنان وارد شوند و تنها در صورت امکان کمک به مظلوم میتوانستند کارگزاری حاکمان زمان خود را بپذیرند.
نام، نسب و القاب
فهرست کنیهها و لقبهای امام هادی(ع)
علی بن محمد، مشهور به امام هادی و علی النَّقی، امام دهم شیعیان است. پدرش امام جواد(ع)، امام نهم شیعیان، و مادرش کنیزی[۱] به نام سَمانهٔ مَغربیه[۲] یا سوسَن[۳] بود.
از مشهورترین القاب امام دهم شیعیان، هادی و نَقی است.[۴] گفتهاند علت ملقب شدنش به هادی این است که در زمان خود، بهترین هدایتکننده مردم به سوی خیر بود.[۵] القاب دیگری همچون مرتضی، عالم، فقیه، امین، ناصح، خالص و طَیّب نیز برای او ذکر شده است.[۶]
شیخ صدوق (درگذشت ۳۸۱ق) از استادانش نقل کرده که امام هادی و فرزندش امام حسن عسکری(ع) را به دلیل اینکه در منطقهای به نام عسکر در سامرا ساکن بودند، عسکری میخواندند.[۷] ابنجوزی (درگذشت ۶۵۴ق) از علمای اهلسنت نیز در کتاب تَذْکرةالخَواص نسبت عسکری به امام هادی را به همین دلیل دانسته است.[۸]
کنیه وی ابوالحسن است[۹] و در منابع حدیثی، ابوالحسن سوم خوانده شده است[۱۰] تا با ابوالحسن اول، یعنی امام کاظم و ابوالحسن دوم یعنی امام رضا اشتباه نشود.[۱۱]
امام ابوالحسن علیبنمحمد(ع) ملقب به نقی، امین، طیب، ناصح، مرتضی، متوکل فقیه عسکری، هادی،[۱] بنا به مشهور در نیمه ذیالحجه ۲۱۲ق[۲] و به نقلی در سال ۲۱۴ق،[۳] در روستای صریا از توابع مدینه، به دنیا آمد. پدر ایشان ابوجعفر محمدبنعلی الجواد و مادر ایشان سمانه (مغربیه)[۴] یا سوسن[۵] نام داشت. امامهادی(ع) مادر خود را از زنان اهل بهشت و مؤید از سوی خداوند و بانویی که حقوق امامان معصوم(ع) را میشناسد، شمرده است.[۶] امامهادی(ع) چون نواده امامرضا(ع) بود، مشهور به ابنالرضا شده بود.[۷] حضرت شش سالوپنج ماه با پدر خود زندگی کرد[۸] و دوران امامت آن حضرت ۳۳ سال و هفت ماه[۹] یا ۳۳ سال و نه ماه[۱۰] بود.
زندگینامه
بنابر نظر کلینی،[۱۲] شیخ طوسی،[۱۳] شیخ مفید[۱۴] و ابنشهرآشوب،[۱۵] امام هادی در ۱۵ ذیالحجه سال ۲۱۲ق در صَریا (منطقهای در نزدیکی مدینه) متولد شد. با این حال، تولد او را دوم یا پنجم رجب همان سال،[۱۶] رجب سال ۲۱۴ق و جمادیالثانی سال ۲۱۵ق[۱۷] نیز ثبت کردهاند.
به گزارش مسعودی تاریخنگار قرن چهارم، در سالی که امام جواد همراه با همسرش، اُمُّالفَضل حج به جای آورد، امام هادی را در حالی که کوچک بود، به مدینه آوردند[۱۸] و او تا سال ۲۳۳ق در مدینه زندگی کرد. یعقوبی تاریخنگار قرن سوم قمری نوشته است در این سال، متوکل عباسی امام هادی را به سامرا احضار کرد[۱۹] و در منطقهای به نام عسکر تحت کنترل خود اقامت داد و او تا پایان عمر در آنجا بود.[۲۰]
از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر ائمه شیعه، اطلاعات چندانی وجود ندارد. محمدحسین رجبی دوانی (زاده ۱۳۳۹ش)، تاریخپژوه، دلیل این مسئله را عمر کوتاه این امامان، محصور بودن آنان و غیرشیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار میداند.[۲۱]
فرزندان
در منابع شیعه از چهار پسر به نامهای حسن، محمد، حسین و جعفر برای امام هادی یاد شده است.[۲۳] همچنین از دختری برای او یاد شده است که شیخ مفید نامش را عایشه[۲۴] و ابنشهرآشوب[۲۵] عِلِّیّه (یا عَلیِّه) ذکر کردهاند. در دلائلُالاِمامه دو دختر به نامهای عایشه و دَلاله برای وی ذکر شده است.[۲۶] ابنحجر هیثمی از علمای اهلسنت نیز در الصَواعِقُ المُحرِقَه فرزندان امام دهم شیعیان را چهار پسر و یک دختر دانسته است.[۲۷]
جایگاه و ویژگیها
امامهادی(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارای مقامات و کمالات معنوی بسیار بود؛ ازجمله ایشان در شمار ذریه و اهل بیت پیامبر(ص) و دارای مقام عصمت است (ببینید: اهل بیت(ع)). ایشان از سوی خداوند و به نص پیامبر اکرم(ص) به امامت رسیده است.[۱۱] امامجواد(ع)، امامهادی(ع) را امام پس از خود و جانشین پیامبر(ص) به مردم معرفی کرد.[۱۲] در امامت ایشان تردیدی به وجود نیامد، به جز عده اندکی از شیعیان که برای مدتی کوتاه به امامت برادر ایشان موسیبنمحمد معروف به موسی مبرقع گرویدند و سپس بازگشتند.[۱۳] بزرگان شیعه پس از جستجو دربارهٔ امام زمان خود[۱۴] امامت ایشان را پذیرفتند.[۱۵] جایگاه آن حضرت چنان بود که نه تنها دوستان بلکه کارگزاران دولت بنیعباس نیز در برابر ایشان فروتن بودند، به گونهای که در وقت عبور آن حضرت برای احترام از مرکبهای خود فرود میآمدند،[۱۶] تا آنجاکه متوکل عباسی نیز بهظاهر به هنگام آوردن امام(ع) به سامرا سفارش کرد که با ایشان(ع) با احترام کامل رفتار شود و مأموران از آن حضرت اطاعت کنند.[۱۷] علاقه و گرایش مردم مدینه به امامهادی(ع)،[۱۸] به گونهای بود که هنگام خروج اجباری ایشان از مدینه به سامرا به وسیله یحییبنهرثمه، مردم آشکارا و با صدای بلند گریه کردند[۱۹]؛ چنانکه حضرت در طول مدت حضور خود در سامرا مورد احترام همگان بود و هر روز بر عظمت و محبوبیت ایشان افزوده میشد.[۲۰]
بسیاری از عالمان شیعه و اهل سنت از کرامت و بزرگواری و صفات برجسته امامهادی(ع)،[۲۱] ازجمله عبادت و وارستگی، خشیت از خداوند،[۲۲] گذشت و بزرگواری،[۲۳] بخشندگی،[۲۴] زهد و پارسایی،[۲۵] هیبت، جلالت، صداقت لهجه، خوشخلقی،[۲۶] خدمتگزاری به مردم،[۲۷] فضل و دانش ایشان[۲۸] یاد کردهاند. آن حضرت دلسوز امت اسلامی بود و از کار مردم گرهگشایی میکرد.[۲۹]
امامخمینی، همه ائمه ازجمله امامهادی(ع) را انسان کامل میدانست[۳۰]؛ چنانکه امامهادی(ع) را هدایتگر مردم و از ابرار و افراد خیراندیش و از ائمه اثنی عشر(ع) و حجت خدا بر زمین و هدایتکننده[۳۱] و به استناد روایات،[۳۲] مراد از لیالی عشر در «وَ الْفَجْرِ وَ لَیالٍ عَشْرٍ»[۳۳] را ده نفر از ائمه، امامحسن مجتبی(ع) تا امامحسن عسکری(ع) شمرده است.[۳۴] ایشان با اشاره به مصادیق لیلةالقدر در روایات از زبان استاد خود محمدعلی شاهآبادی یادآور شده است مراد از لیلةالقدر دوره محمدیه (دوره پیامبر(ص) و دوره امامت) است و این تفسیر یکی از مراتب لیلةالقدر است[۳۵] (ببینید: لیلة القدر). ایشان همچنین در اشعار خود از حضرت هادی(ع) به عنوان نقی و دارنده حشمت یاد کرده است[۳۶] و در گفتههای تفسیری و فقهی در موارد گوناگون ازجمله برای حرمت قمار،[۳۷] بیع ما لایملک[۳۸] و اموال متعلق به منصب امامت و حکومت،[۳۹] به احادیث ایشان استناد کرده و مستحب دانسته است نام ایشان به عنوان ائمه مسلمانان یاد شود.[۴۰] ایشان برابر برخی روایات، روز چهارشنبه را متعلق به امامهادی(ع) دانسته و بایسته شمرده است در تعقیب نماز صبح برای درامانماندن از شیطان و نفس اماره به این امام توسل و در قبول عبادات ناقص، به آن ذات مقدس شفاعت جسته شود.[۴۱]
دوره امامت
امامت امام هادی (علیهالسلام) امام هادی (علیهالسلام) دهمین امام شیعیان در نیمه ذی حجه سال ۲۱۲ در اطراف مدینه در محلی به نام «صریا» دیده به جهان گشود [۱] [۲] [۳] و در ۴۱ سالگی [۴] در ماه رجب سال ۲۵۴ در سامرا به دست معتز باللّه، خلیفه عباسی و با سمّ به شهادت رسید [۵] [۶] [۷]
علی بن محمد، در سال ۲۲۰ق، در هشتسالگی به امامت رسید.[۴۰] به گزارش منابع، سن پایین امام هادی(ع) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد؛ چراکه امامت امام جواد پدر او نیز در سن کم آغاز شد.[۴۱] به نوشته شیخ مفید، شیعیان پس از امام نهم، به استثنای عده اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند.[۴۲] آن عده موسی مُبَرقَع را امام میدانستند. با این حال پس از مدتی از اعتقاد خود برگشتند و به عموم شیعیان پیوستند.[۴۳]
سعد بن عبدالله اشعری، بازگشت آن عده به امام هادی(ع) را در پی بیزاریجستن موسی مبرقع از آنان دانسته است.[۴۴] شیخ مفید[۴۵] و ابنشهرآشوب،[۴۶] اتفاقنظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) و عدم ادعای امامت از سوی کسی جز وی را دلیل محکمی بر اثبات امامت وی دانستهاند.[۴۷] محمد بن یعقوب کُلینی و شیخ مفید، نصوص مربوط به اثبات امامت وی را در آثار خود برشمردهاند.[۴۸]
بنا به گفته ابنشهرآشوب، شیعیان از طریق نصوص امامان پیشین، بر امامت علی بن محمد آگاه شدند؛ نصوصی که توسط راویانی از جمله اسماعیل بن مهران و ابوجعفر اشعری نقل شدهاند.[۴۹]
امامهادی(ع) پس از شهادت پدر در سال ۲۲۰ق به امامت رسید.[۴۲] پیروان اهل بیت(ع)، افزون بر مدینه و کوفه در مناطق مختلفی مانند همدان[۴۳] کاشان، نیشابور[۴۴] قم و آبه (آوه)،[۴۵] اصفهان،[۴۶] قزوین،[۴۷] بصره و مصر[۴۸] پراکنده بودند. حضور امامهادی(ع) در سامرا موجب شد که گروه قابل توجهی از پیروان اهل بیت(ع) در این شهر نوبنیاد که به دست معتصم عباسی بنا شده بود، ساکن شوند و از حضور ایشان استفاده کنند.[۴۹] شیعیانِ نزدیک از راه دیدار حضوری و افراد دور از راه نامهنگاری مسائل و وظایف دینی خود را میپرسیدند[۵۰] و امامهادی(ع) به میزانی که شرایط اجازه میداد، علوم دین و توحید را برای مردم تشریح میکرد.[۵۱]
در روزگار امامهادی(ع) پرسشها و شبههها دربارهٔ اصول عقاید بسیار بود[۵۲]؛ از اینرو تبیین و تفسیر مبانی اعتقادی بهویژه توحید[۵۳] از برنامههای ایشان بود. حضرت به مردم آموخت که خداوند در همه جا حاضر است و احاطه خداوند در آسمان دنیا و عرش یکسان است[۵۴] و به تعبیر امامخمینی، امامهادی(ع) علم و قدرت و احاطه خداوند را به همه عوالم و نسبت به همه موجودات یکسان میدانست.[۵۵] همچنین حضرت به معضلات فکری و شبهههای اعتقادی پاسخ میداد. موضوع اصالت قرآن و نیز موضوع چیستی کلام خدا، معروف به مسئله خلق قرآن که از دوره مأمون و معتصم عباسی آغاز شده بود، در دوره امامهادی(ع) نیز مورد گفتگو بود.[۵۶] حضرت ضمن رساله مفصلی بر اصالت قرآن تأکید و قرآن کریم را معیار سنجش روایات صحیح از ناصحیح اعلام کرد.[۵۷] دربارهٔ تفسیر قرآن بهویژه تفسیر درست آیات متشابه و تصویر درست از پیامبران خدا در قرآن[۵۸] نیز روایات متعددی از حضرت در دست است.[۵۹]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع
ادامه مطلب را ببينيد
مهم ترین دلیل امامت امام هادی (علیهالسلام) تصریح و وصیت پدر بزرگوارش امام جواد (علیهالسلام) به امامت ایشان است. کلینی [۱۰] و مفید [۱۱] روایاتی را که در آنها از سوی امام جواد (علیهالسلام) تصریح به امامت امام هادی (علیهالسلام) شده آورده اند.
در یکی از این روایات از قول اسماعیل بن مهران آمده است که گفت: چون امام جواد خواست برای نخستین بار از مدینه به بغداد رود هنگام بیرون رفتنش به او عرض کردم فدایت شوم از این راهی که میروی بر تو نگرانم، پس از شما امر امامت به که منتقل میشود؟ حضرت با روی خندان به جانب من برگشته فرمود: آنچه تو گمان میکنی امسال نیست، وقتی معتصم (دومین بار) او را طلبید، پیش او رفته عرض کردم: پس از شما امر امامت با کیست؟ حضرت فرمود: پس از من امامت با پسرم علی است «الأمر من بعدی إلی ابنی علی». [۱۲] [۱۳]
انحصار امامت بعد از امام جواد (علیه السلام)
انحصار وراثت و جانشینی برای امام هادی: [۱۹] زیرا امام جواد (علیهالسلام) دو پسر به نامهای علی الهادی و موسی (موسی مبرقع) داشته است. از آنجا که موسی هیچ گاه ادعای امامت نکرد و کسانی را که به امامت ایشان مایل بودند از خود طرد کرد [۲۰] بنابراین امامت منحصر به امام هادی میگردد.
زیارت جامعه کبیره
از امامهادی(ع) زیارتهای گوناگونی ازجمله زیارت غدیریه، دو زیارتنامه برای مرقد امیرالمؤمنین(ع)[۸۹] و زیارت جامعه که از مشهورترینِ آنهاست، نقل شده است. زیارت جامعه که به «جامعه کبیره» معروف شده است، در معرفی جایگاه امامان معصوم(ع) است.[۹۰] این زیارت از جهت سند، فصاحت و بلاغت از منزلت بیشتری نسبت به دیگر زیارتها برخوردار است.[۹۱] در این زیارت جامع و همهجانبه، امامهادی(ع) با تأکید بر توحید و وحدت راه همه انبیا(ع)، جایگاه ائمه(ع) را که انسانهای محل برکت خدا و معدن رحمت خدا هستند، به مردم معرفی کرده و از صفات و ویژگیهای آنان چون تسلیم در برابر اوامر خدا، خردمندی و کمال، مَثَل اعلای انسانیت، افراد موحد، عصمت و دوری از گناه و خطا سخن گفته است و نیز برخی از رفتار عملی ائمه(ع) چون نصیحت و خیرخواهی امت اسلامی، اقامه نماز و روزه، حفظ شریعت از تحریف و ایثار و بردباری در برابر ناملایمات را برشمرده است؛ همچنین لزوم آمادگی دایم زائر برای کمک به دولت ائمه(ع) و تبری و مبارزه با دشمنان آنان را به زیارتکننده یادآور شده است.[۹۲]
امامخمینی به زیارت جامعه بسیار اهمیت داده و آن را زیارتی مبارک[۹۳] و معتبر[۹۴] دانسته است. ایشان از میان متون زیارتی، آن را بیش از دیگر متون میخواند و در تمام آستانهای مقدس ائمه(ع) مقید به خواندن آن بود.[۹۵] ازجمله در سفر به سامرا، در سرداب مقدس امام زمان(ع) آن را خواند[۹۶] و در دوره اقامت در نجف نیز در وقت تشرف به حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع)، همیشه آن را میخواند.[۹۷] ایشان در گفتهها و نوشتههای خود با استناد به زیارت جامعه به تبیین اصول عقاید و معارف مربوط به توحید و جایگاه ائمه اطهار(ع) پرداخته است[۹۸] و نیز به پرسشها و شبهههای وارد به آن پاسخ داده است. ازجمله در پاسخ وهابیان که جمله «من آراد الله بدء بکم» در این زیارت را شرک شمردهاند، این جمله را چنین تفسیر کرده است که اگر کسی بخواهد خدا را بشناسد یا اطاعت خدا را بکند، باید تعلیمات دینی را از ائمه(ع) فرا گیرد و بدون دستورهای خدایی نباید به عبادت بپردازد و چیزی را از پیش خود اختراع کند.[۹۹] ایشان یادآورشده است امامهادی(ع) در این زیارت جایگاه اهل بیت(ع) را به مردم شناسانده و به مردم یاد داده که ائمه(ع) انسانهای کاملاند و رجوع به انسان کامل رجوع به خداست و برابر آیات قرآن و احادیث، انسان کاملْ فانی مطلق و باقی به بقاءاللَّه است و از خودْ تعین و انّیت و انانیتی ندارد و انسان کامل از اسما حسنی و اسم اعظم خداوند است.[۱۰۰] از سوی دیگر، ایشان با توجه به فرازهایی از زیارت جامعه معتقد است همه امامان معصوم(ع) اهل سیاست بودند و از آنان با عنوان «ساسة العباد»، یعنی بندگان سیاستمدار خدا یاد کرده[۱۰۱] و به استناد آن اطاعت مردم از دستورهای حکومتی و ولاییِ آنان را ضروری و واجب دانسته است.[۱۰۲]
خلفای همعصر
امام هادی(ع)، ۳۳ سال (۲۲۰ق-۲۵۴ق)، امامت را برعهده داشت[۵۰] در این مدت، چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند. آغاز امامت او با خلافت معتصم و پایان آن با خلافت مُعْتَز همزمان بوده است.[۵۱] البته ابنشهرآشوب، پایان عمر امام هادی(ع) را در زمان خلافت مُعتَمد عباسی دانسته است.[۵۲]
امام دهم شیعیان، هفت سال از امامت خود را در دوره خلافت معتصم عباسی سپری کرد.[۵۳] به گفته جاسم حسین نویسنده کتاب تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)، معتصم در زمان امام هادی در مقایسه با دوران امام جواد، سختگیری کمتری به شیعیان روا میداشت و مدارای بیشتری با علویان داشت و این تغییر رویکرد او، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیامهای علویان بوده است.[۵۴] همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت متوکل، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و بیش از هشت سال با خلافت مُعْتَز همزمان بوده است.[۵۵]
احضار به سامرا
متوکل عباسی در سال ۲۳۳ق امام هادی(ع) را وادار کرد از مدینه به سامرا برود.[۵۶] شیخ مفید این اقدام متوکل را مربوط به سال ۲۴۳ق گزارش کرده است؛[۵۷] اما از نظر رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ اسلام، این تاریخ صحیح نیست.[۵۸] گفته شده دلیل این کار متوکل، بدگویی عبدالله بن محمد کارگزار حکومت عباسی در مدینه[۵۹] و بریحه عباسی، امام جماعت منصوب خلیفه در مکه و مدینه، علیه امام هادی(ع)[۶۰] و همچنین گزارشهایی از میل مردم به امام دهم شیعیان بوده است.[۶۱]
به گزارش مسعودی، بریحه، در نامهای به متوکل، به وی گفت: «اگر مکه و مدینه را میخواهی، علی بن محمد را از آنجا بیرون کن؛ زیرا او به سوی خود دعوت میکند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است.»[۶۲] بر همین اساس، یحیی بن هَرثَمه از سوی متوکل، مأمور انتقال امام هادی(ع) به سامرا شد.[۶۳] امام هادی(ع) در نامهای به متوکل، بدگوییها علیه خویش را رد کرد؛[۶۴] اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به سوی سامرا حرکت کند.[۶۵] متن نامه متوکل، در آثار شیخ مفید و کلینی نقل شده است.[۶۶]
به گفته رسول جعفریان، متوکل برنامه انتقال امام هادی(ع) به سامرا را به گونهای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدی به دنبال نداشته باشد؛[۶۷] اما سبط بن جوزی از علمای اهلسنت گزارشی از یحیی بن هرثمه نقل کرده است که براساس آن مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیونی به راه انداختند که مدینه تا آن زمان چنین وضعی به خود ندیده بود.[۶۸] امام هادی(ع) پس از خروج از مدینه، وارد کاظمین شد و در آنجا با استقبال مردم مواجه گردید.[۶۹] در کاظمین، به خانه خزیمة بن حازم رفت و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.[۷۰]
به نوشته شیخ مفید، امام هادی به ظاهر مورداحترام متوکل بود؛ اما متوکل علیه او دسیسه میکرد.[۷۱] به گزارش طبرسی هدف متوکل از این کار این بود که از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.[۷۲] به گفته شیخ مفید، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، به دستور متوکل، یک روز او را در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.[۷۳] به نظر صالح بن سعید، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.[۷۴]
حاکمان عباسی در مدت اقامت امام هادی(ع) بر او سخت میگرفتند. برای نمونه قبری در اتاق محل زندگی او حفر کرده بودند. همچنین او را شبانه و بیخبر به کاخ خلیفه احضار میکردند و از ارتباط شیعیان با او جلوگیری میکردند.[۷۵] برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی(ع) را چنین نوشتهاند:
متوکل از نظر کلامی به اهل حدیث که ضدّ معتزله و شیعه بودند، گرایش داشت و اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک میکردند.
متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با امامان شیعه هراس داشت. ازاینرو میکوشید این پیوند را قطع کند.[۷۶] متوکل در همین راستا، مرقد امام حسین(ع) را تخریب کرد و به زائران امام حسین سختگیری میکرد.[۷۷]
پس از متوکل فرزندش منتصر بر سر کار آمد. در این دوره از فشار حکومت بر خاندان علوی، از جمله امام هادی(ع) کاسته شد.[۷۸]
شعر امام هادی در مجلس متوکل
به گزارش مسعودی تاریخنگار قرن چهارم قمری، به متوکل گزارش داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامههایی از شیعیان به او وجود دارد. به همین دلیل، به دستور متوکل، تعدادی از مأموران غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند.[۱۰۶] هنگامی که امام را به مجلس متوکل بردند، ظرف شرابی در دست خلیفه بود و او آن را به امام تعارف کرد.[۱۰۷] امام با بیان اینکه گوشت و خون من به شراب آلوده نشده، درخواست متوکل را رد کرد.[۱۰۸] آنگاه متوکل از حضرت خواست شعری بخواند که او را به وَجد آورَد.[۱۰۹] امام در ابتدا درخواست او نپذیرفت؛ اما با اصرار متوکل این اشعار را سرود:
باتوا علی قُلَلِ الأجبال تحرسهم - غُلْبُ الرجال فما أغنتهمُ القُللُ - واستنزلوا بعد عزّ عن معاقلهم - فأودعوا حُفَراً، یا بئس ما نزلوا - ناداهُم صارخ من بعد ما قبروا - أین الأسرة والتیجان والحلل؟ - أین الوجوه التی کانت منعمة - من دونها تضرب الأستار والکللُ - فأفصح القبر عنهم حین ساء لهم - تلک الوجوه علیها الدود یقتتل (تنتقل) - قد طالما أکلوا دهراً وما شربوا - فأصبحوا بعد طول الأکل قد أُکلوا - وطالما عمروا دوراً لتحصنهم - ففارقوا الدور والأهلین وانتقلوا - وطالما کنزوا الأموال وادخروا - فخلفوها علی الأعداء وارتحلوا - أضحت مَنازِلُهم قفْراً مُعَطلة - وساکنوها إلی الأجداث قد رحلوا.[۱۱۰]
ترجمه = بر قله کوهها به سر میبردند و مردان نیرومند حراست آنها میکردند؛ اما قلهها کاری برای آنها نساخت. از پسِ عزت از پناهگاههای خود برون آورده شدند و در حفرهها جایشان دادند و چه فرود آمدنِ بدی بود. از پسِ آنکه در گور شدند، یکی بر آنها بانگ زد: «تختها و تاجها و زیورها کجا رفت؟ چهرههایی که به نعمت خو کرده بود و پردهها جلو آن آویخته میشد چه شد؟» و قبر به سخن آمد و گفت: «کرمها بر این چهرهها کشاکش میکنند. روزگاری دراز بخوردند و بپوشیدند و از پسِ خوراکی طولانی خورده شدند. مدتها خانهها ساختند تا در آنجا محفوظ مانند و از خانهها و کسان خویش دور شدند و برفتند. مدتها مال اندوختند و ذخیره کردند و برای دشمنان گذاشتند و برفتند. منزلهایشان خالی ماند و ساکنانش به گور سفر کردند.»[۱۱۱]
مسعودی نقل کرده است که اشعار امام متوکل و اطرافیان او را تحت تأثیر قرار داد؛ بهگونهای که صورت متوکل از گریه خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند و امام را با احترام به خانهاش بازگردانند.[۱۱۲]
شرایط سیاسی
امامهادی(ع) با شش تن از خلفای عباسی،[۱۰۳] معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز[۱۰۴] معاصر بود. معتصم و واثق بیش از خلفای گذشته علویان را تحمل میکردند[۱۰۵] و شیعیان نیز در آن دوره از آزادیهایی برخوردار بودند.[۱۰۶] منتصر عباسی نیز در دوره کوتاه حکومتش (۲۴۷–۲۴۸) به علویان نظر مثبت داشت[۱۰۷]؛ ولی متوکل عباسی (۲۳۲–۲۴۷ق) با حمایت از اهل حدیث به سرکوب معتزله و شیعه پرداخت.[۱۰۸] وی کینه شدیدی دربارهٔ آل علی(ع) داشت و خفقان شدیدی علیه شیعیان اعمال کرد[۱۰۹] و حتی قبر حضرت سیدالشهدا(ع) را ویران ساخت.[۱۱۰] عمربنفرج حاکم مدینه و مکه مردم را از معاشرت با علویان منع کرد و اگر کسی کمکی به شیعیان میرسانید، بهسختی عقوبت میشد و وضع مالی شیعیان و علویان در این دوران بسیار دشوار بود.[۱۱۱]
آغاز امامت امامهادی(ع) در مدینه بود. حکومت عباسی از موقعیت ایشان در میان مردم بر خود احساس خطر میکرد و گاه و بیگاه برای حضرت مزاحمتهایی ایجاد میکرد. عباسیان حضرت را تحت نظر داشتند و گاه آن حضرت را حبس میکردند و دسترسی به ایشان دشوار میشد.[۱۱۲] در سال ۲۳۳ق متوکل عباسی به یکی از فرماندهان نظامی خود به نام یحییبنهرثمه دستور داد که در مدینه خانه امامهادی(ع) را بازرسی و ایشان را از مدینه به سامرا منتقل کند. وقتی مردم مطلع شدند، جمع شدند و صدا به گریه بلند کردند، تا جایی که ابنهرثمه برای خاموشکردن مردم سوگند یاد کرد که به ایشان آسیبی نخواهد رسید.[۱۱۳] به نقل شیخ مفید پس از ورود امام(ع) به سامرا، متوکل دستور داد ایشان را یک روز در «خان صعالیک» (محل فرود کاروانها، مسافرخانه) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای سکونت آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند. متوکل بهرغم احترام ظاهری به امامهادی(ع) بارها ایشان را به دربار خود احضار و متهم به گردآوری سلاح علیه خود کرد[۱۱۴] و حتی ایشان را زندانی کرد.[۱۱۵] صقربنابیدلف برای دیدار امام(ع) به سامرا رفته بود؛ اما وقتی با حاجب و زندانبان خلیفه روبهرو شد، ترسید و از مقصود خود سخنی نگفت؛ ولی حاجب که خود معتقد به امامت امام(ع) بود، او را به دیدار ایشان فرستاد. صقر از وضعیت امام(ع) که بر حصیری نشسته و پهلوی ایشان قبری حفر شده بود، گریان شد. امام(ع) او را دلداری داد و یادآور شد فعلاً آسیبی به او نخواهد رسید.[۱۱۶]
در دوره متوکل یاران امامهادی(ع) نیز در معرض حبس و گاه شکنجه قرار میگرفتند[۱۱۷]؛ ازجمله برخی از وکلای ایشان در بغداد به زندان افتادند[۱۱۸] و برخی زیر شکنجه کشته شدند.[۱۱۹] اموال شیعیان مصادره میشد و جان آنان در خطر بود. قیامهای علویان علیه خلافت عباسیان نیز بر دامنه فشار حکومت علیه شیعیان میافزود.[۱۲۰] با همه این شرایط امامهادی(ع) در سامرا از فعالیتهای تبلیغی و سیاسی دور نبود و به تعبیری حوزه نفوذ امامهادی(ع) در جامعه اسلامی بیش از دوره امامصادق(ع) بود؛ چنانکه دشمن نیز در مقابله با نفوذ امامهادی(ع) درمانده بود.[۱۲۱] شیعیان ایران، عراق، یمن و مصر هرچند با سختی ارتباط پیاپی و خوبی با حضرت داشتند[۱۲۲] و گاه برای زیارت ایشان به سامرا میرفتند و واجبات مالی خود بهویژه خمس را که امام(ع) آن را حقالامامه میدانست، به ایشان میرساندند.[۱۲۳] برخی هواداران امامهادی(ع) که در مناصب دولتی حضور داشتند، پنهانی با حضرت در ارتباط بودند.[۱۲۴] وکلای ایشان علاوه بر جمعآوری خمس و فرستادن آن برای ایشان، در تبیین مسائل کلامی و فقهی و در معرفی امامت امامبعدی و آمادگی ورود شیعه به عصر غیبت تلاش میکردند.[۱۲۵]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع
ادامه مطلب را ببينيد
برخورد با غالیان
غالیان در زمان امامت امام هادی فعال بودند. آنان خود را از اصحاب و نزدیکان حضرت هادی معرفی میکردند و مطالبی را به امامان شیعه از جمله امام هادی نسبت میدادند که بر اساس نامه احمد بن محمد بن عیسی اَشعری به امام هادی، دلها از شنیدن آنها مشمئز میشد. از طرفی چون به ائمه منسوب میشد، جرأت انکار و رد آنها را هم نداشتند. آنان واجبات و محرمات را تأویل میکردند. برای نمونه منظور از صلاة و زکات را در آیه وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ [۷۹] افرادی خاص میدانستند، نه خواندن نماز و پرداخت مال. امام هادی در پاسخ احمد بن محمد نوشت که اینگونه تأویلات از دین ما نیست. از آنها پرهیز کنید.[۸۰] فتح بن یزید جرجانی بر این باور بود که خوردن و آشامیدن با امامت سازگار نیست و امامان نیازی به خوردن و آشامیدن ندارند، امام هادی در پاسخ او، به خوردن و آشامیدن پیامبران و راه رفتن آنان در بازار استناد کرد و فرمود: «هر جسمی چنین است، جز خدا که جسم را جسمیت بخشیده است.»[۸۱]
امام دهم شیعیان، در پاسخ به نامه سهل بن زیاد، از غُلُوِّ علی بن حسکه خبر داده بودند، وابستگی علی بن حَسَکه به اهلبیت را رد کرد، سخنان او را باطل شمرد و از شیعیان خواست از او دوری کنند و حکم قتلش را نیز صادر کرد. بر اساس این نامه، علی بن حسکه به الوهیت امام هادی معتقد بود و خود را باب و پیامبر از جانب او معرفی میکرد.[۸۲] امام هادی غالیانی همچون محمد بن نُصیر نمیری بنیانگذار فرقه نصیریه،[۸۳] حسن بن محمد معروف به ابنبابا و فارس بن حاتم قزوینی را نیز لعن کرده است.[۸۴]
از دیگر غالیانی که خود را از اصحاب امام هادی(ع) معرفی میکرد، احمد بن محمد سیاری بود[۸۵] که بیشتر رجالیان او را غالی و فاسدالمذهب دانستهاند.[۸۶] کتاب القراءات او از مصادر اصلی روایاتی است که برخی در تحریف قرآن به آن استناد کردهاند.[۸۷] امام هادی(ع) ضمن رسالهای که ابنشعبه حَرّانی آن را نقل کرده، بر اصالت قرآن تأکید کرد و آن را در مقام سنجش روایات و تشخیص صحیح از ناصحیح معیاری دقیق معرفی کرد.[۸۸] در کنار این، امام هادی از شیعیانی که بهاشتباه، به غلو متهم میشدند، دفاع میکرد. مثلاً هنگامی که قمیها محمد بن اورمه را به اتهام غُلو از قم اخراج کردند، نامهای خطاب به اهل قم نوشت و او را از اتهام غلو تبرئه کرد.[۸۹]
ارتباط با شیعیان
علیرغم اینکه در زمان امام هادی اختناق شدیدی از سوی خلفای عباسی حاکم بود، میان امام هادی(ع) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر رابطه برقرار بود.[۹۰] او از طریق سازمان وکالت و نامهنگاری، با شیعیان در ارتباط بود. به گفته رسول جعفریان در زمان امام هادی(ع)، قم، مهمترین مرکز تجمع شیعیان ایران بود و روابط محکمی میان شیعیان این شهر و ائمه(ع) وجود داشت.[۹۱] محمد بن داوود قمی و محمد طلحی از قم و شهرهای اطراف آن، خمس، هدایا و سؤالات مردم را به امام هادی میرساندند.[۹۲] به گفته جعفریان، وکلا علاوه بر جمعآوری خمس و ارسال آن برای امام، در حلّ معضلات کلامی و فقهی و همچنین در تثبیت امامت امام بعدی در منطقه خود، نیز نقش داشتند.[۹۳] محمدرضا جباری نویسنده کتاب سازمان وکالت، از علی بن جعفر همانی، ابوعلی بن راشد و حسن بن عبد ربّه به عنوان وکلای امام هادی نام برده است.[۹۴]
مسئله خلق قرآن
امام هادی(ع) در نامهای به یکی از شیعیان، از او خواست در مسئله خلق قرآن اظهارنظر نکند و جانب هیچیک از نظریه حدوث و قِدَم قرآن را نگیرد. او در این نامه، مسئله خلق قرآن را فتنه خوانده و ورود به این بحث را هلاکت دانسته است. همچنین بر کلام خدا بودن قرآن تأکید کرده و گفتگو درباره آن را بدعتی دانسته که هم سؤالکننده و هم پاسخدهنده در گناه آن شریکاند.[۹۵] در آن دوره، جدال بر سر مسئله حدوث و قدم قرآن موجب پیدایش فرقهها و گروههایی در میان اهلسنت شده بود. مأمون و مُعْتَصَم جانب نظریه خلق قرآن را گرفته بودند و مخالفان را تحت فشار قرار میدادند؛ بهگونهای که از آن، به دوره مِحنت یاد میشود؛ اما متوکل از قدیم بودن قرآن حمایت میکرد و مخالفان از جمله شیعیان را بدعتگذار معرفی مینمود.[۹۶]
اصحاب و راویان
مقالهٔ اصلی: فهرست اصحاب امام هادی(ع)
سید محمدکاظم قزوینی (درگذشت: ۱۴۱۵ق) در کتاب الامام الهادی من المهد الی اللحد، ۳۴۶ تن را به عنوان اصحاب امام هادی معرفی است.[۱۱۳] به گفته رسول جعفریان شمار راویان شناختهشده امام هادی(ع) حدود ۱۹۰ تن است که از حدود ۱۸۰ تن آنها احادیثی وجود دارد.[۱۱۴] بر اساس رجال شیخ طوسی، تعداد کسانی که از آن حضرت حدیث نقل کردهاند بالغ بر ۱۸۵ نفرند.[۱۱۵] عطاردی در مسند الامام الهادی از ۱۷۹ تن به عنوان راوی از امام هادی نام برده و گفته است در میان آنان ثقه، ضعیف، حسن، متروک و مجهول یافت میشود [۱۱۶] به گفته عطاردی، برخی از راویانی که خود نام برده در رجال شیخ طوسی نیست و برخی از راویانی را که شیخ طوسی در رجالش آورده در مسند عطاردی نیامده است.[۱۱۷]
عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید،[۱۱۸]ایوب بن نوح،[۱۱۹] حسن بن راشد و حسن بن علی ناصر[۱۲۰] از جمله اصحاب او به شمار میرفتند. ابنشهرآشوب از وکیلان امام، از جعفر بن سهیل الصیقل نام برده و محمد بن عثمان را باب امام هادی معرفی کرده است.[۱۲۱]
رسول جعفریان برای اثبات ایرانی بودن برخی از اصحاب امام هادی(ع) به پسوندهای آنان استناد کرده است. او محل زندگی افرادی همچون بشر بن بشار نیشابوری، فتح بن یزید جرجانی، حسین بن سعید اهوازی، حمدان بن اسحاق خراسانی، علی بن ابراهیم طالقانی، محمد بن علی کاشانی،[۱۲۲] ابراهیم بن شیبه اصفهانی و ابومقاتل دیلمی[۱۲۳] از اصحاب حضرت را در ایران دانسته است.[۱۲۴] جعفریان با استناد به نامه امام هادی به وکیل خود در همدان که در آن آمده است «من سفارش شما را به دوستان خودم در همدان کردهام»،[۱۲۵] گفته است برخی از اصحاب آن حضرت در همدان و نیز بر اساس شواهدی، برخی از اصحاب امام در قزوین ساکن بودهاند.[۱۲۶]
احادیث
در منابع روایی شیعه، همچون کتب اربعه، تُحَفُالعُقول، مِصْباحُ الْمُتَهَجِّد، الاِحتِجاج و تفسیر عیاشی، احادیثی از امام هادی نقل شده است. احادیثی که از وی نقل شده، نسبت به امامان پیش از او کمتر است. عطاردی علت آن را اقامت اجباری وی در سامرا تحتنظر حکومت عباسی میداند که فرصت انتشار علوم و معارف را به وی نداده است.[۹۷] در روایات منقول از امام هادی، از او با نامهای مختلفی همچون ابیالحسن الهادی، ابیالحسن الثالث، ابیالحسن الاخیر، ابیالحسن العسکری، الفقیه العسکری، الرجل، اَلطَّیِّب، الاخیر، الصادق بن الصادق و الفقیه یاد شده است که گفتهاند از عوامل به کاربردن این نامهای مختلف تَقیه بوده است.[۹۸]
روایات منقول از امام هادی در زمینههای توحید، امامت، زیارت، تفسیر و بابهای مختلف فقه مانند طهارت، نماز، روزه، خُمس، زکات، ازدواج و نیز آداب است. بیش از ۲۱ روایت از امام هادی(ع) در باب توحید و تنزیه نقل شده است.[۹۹]
رسالهای از امام هادی(ع) درباره جَبر و اختیار به جا مانده است. در این رساله، حدیث «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الاَمرین»، بر اساس قرآن، تبیین شده و مبانی کلامی شیعه، در مسئله جَبر و تفویض ارائه گردیده است.[۱۰۰] در میان روایاتی که به عنوان احتجاجات امام هادی(ع) نقل شده، بیشترینشان دربارهٔ جبر و تفویض است.[۱۰۱]
زیارات
زیارت جامعه کبیره[۱۰۲] و زیارت غدیریه از امام هادی(ع) نقل شده است.[۱۰۳] زیارت جامعه کبیره را یک دوره امامشناسی میدانند.[۱۰۴] محور زیارت غدیریه، تولی و تبری و محتوای آن بیان فضایل امام علی(ع) است.[۱۰۵]
شهادت و آرامگاه
به گزارش شیخ مفید (درگذشت: ۴۱۳ق)، امام هادی در ماه رجب سال ۲۵۴ق پس از ۲۰ سال و ۹ ماه اقامت در سامرا، در ۴۱سالگی رحلت کرد.[۲۸]همچنین در دلائلالامامه و کَشْفُالغُمَّه آمده است که امام دهم در زمان حکومت مُعْتَز عباسی (۲۵۲-۲۵۵ق) مسموم شد و به همین علت به شهادت رسید.[۲۹] ابنشهرآشوب (درگذشت: ۵۸۸ق) بر این باور است که وی در اواخر حکومت مُعْتَمد (حکومت: ۲۵۶-۲۷۸ق) شهید شده است و از ابنبابویه نقل کرده که معتمد به او سم داده است.[۳۰]
برخی منابع، روز شهادت وی را ۳ رجب[۳۱] و برخی دیگر ۲۵ یا ۲۶ جمادیالثانی ذکر کردهاند.[۳۲] در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، سوم رجب به عنوان روز شهادت او ثبت شده است.
به گزارش مسعودی تاریخنگار قرن چهارم قمری، امام حسن عسکری در تشییع جنازه پدرش شرکت کرد. جنازه را بر راهی که برابر خانه موسی بن بغا بود، قرار دادند و قبل از آنکه خلیفه عباسی در تشییع شرکت کند، امام عسکری بر جنازه پدرش نماز خواند. مسعودی از ازدحام جمعیت در تشییع جنازه امام هادی گزارش کرده است.[۳۳]
حرم عسکریَین
مقالهٔ اصلی: حرم عسکریین
امام هادی(ع) در خانهای که در سامرا در آن ساکن بود، دفن شد.[۳۴] محل دفن امام هادی(ع) و فرزندش امام حسن عسکری(ع) در سامرا به حرم عسکریَین شناخته میشود. پس از دفن امام هادی(ع) در خانهاش، امام عسکری(ع) برای مقبره او خادمی تعیین کرد. در سال ۳۲۸ق نخستین گنبد بر قبر آندو بنا شد.[۳۵] حرم عسکریین در دورههای مختلف، مرمت و تکمیل و نوسازی شده است.[۳۶] هرساله شیعیان برای زیارت امام هادی و امام حسن عسکری، از مناطق مختلف به سامرا میروند.
مقالهٔ اصلی: تخریب حرم عسکریین
در سالهای ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش قسمتهایی از حرم عسکریین در انفجارهای تروریستی تخریب شد.[۳۷] ستاد بازسازی عتبات عالیات در سال ۱۳۹۴ش بازسازی آن را به پایان برد.[۳۸] ضریح حرم نیز با حمایت آیتالله سیستانی ساخته شده است.[۳۹]
امامهادی(ع) در سوم رجب[۱۳۱] یا ۲۶ جمادیالاخر سال ۲۵۴ق در چهلسالگی در خلافت معتز عباسی[۱۳۲] یا معتمد عباسی[۱۳۳] به شهادت رسید و در خانه خود در سامرا به خاک سپرده شد.[۱۳۴] ایشان افزون بر امامحسن عسکری(ع) سه پسر به نام حسین، محمد و جعفر و دو دختر به نام عایشه و علیّه داشت.[۱۳۵] امامخمینی در سفر تبعید به عراق در سال ۱۳۴۴ به همراه گروهی از روحانیان برای زیارت امامهادی(ع) و امامعسکری(ع) به سامّرا رفت[۱۳۶] و به گزارشی چند روز در سامرا ماند و در حرم عسکریین(ع) نماز جماعت برگزار کرد.[۱۳۷]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع
ادامه مطلب را ببينيد
رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم و مقاومت:
جولان باطل زیر پای مؤمنین لگدمال خواهد شد
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز در آستانه پنجمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، در دیدار
خانواده سردار و جمعی از خانوادههای «شهیدان مدافع حرم و شهیدان مقاومت»، با تبیین برخی ویژگیهای شخصیتی و رفتاری حاج قاسم سلیمانی گفتند: باید با درس گرفتن از این خصوصیات در مسیر هدف اصلی مکتب سلیمانی یعنی «تحقق اسلام و قرآن» حرکت کرد.
جوان آنلاین: رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دیروز در آستانه پنجمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، در دیدار خانواده سردار و جمعی از خانوادههای «شهیدان مدافع حرم و شهیدان مقاومت»، با تبیین برخی ویژگیهای شخصیتی و رفتاری حاج قاسم سلیمانی گفتند: باید با درس گرفتن از این خصوصیات در مسیر هدف اصلی مکتب سلیمانی یعنی «تحقق اسلام و قرآن» حرکت کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای همچنین با تأکید بر پیروزی دیر یا زود ملت سوریه بر اشغالگران و استمرار مقاومت یمن، فلسطین و لبنان، به تجلیل از شهیدان مدافع حرم پرداختند و گفتند: سلیمانی، ایران را هم حرم میدانست و اگر آن خونهای پاک نبود، امروز از حریم و حرم و هیچ یک از عتبات مقدس خبری نبود.
رهبر انقلاب حضور مشتاقانه هزاران زائر از ایران و دیگر کشورها بر مزار شهید سلیمانی را نشانه عزت خدادادی و نتیجه اخلاص او دانستند و گفتند: به فرموده قرآن، عزت فقط در دست خداست که باید این حقیقت معرفتی را درک کرد و در سبک و جهتگیریهای زندگی به کار گرفت. ایشان سردار سلیمانی را مبارزی بزرگ و رفیق عزیز و صمیمی خود خواندند و پیشقدمی و حضور شجاعانه، سریع و بموقع در میدان را از ویژگیهای بارز سردار نامیدند.
حاج قاسم امریکا را در منطقه شکست داد
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حضور حاج قاسم از اوایل دهه ۸۰ در میدان مبارزه با شرارتهای امریکا در افغانستان و عراق، افزودند: هدف اصلی امریکا از اشغال این دو کشور، ایران بود، اما آن مرد شریف و صادق بدون ترسیدن از ابهت ظاهری امریکا وارد میدان شد و در نهایت، آن اشغالگریها به شکست امریکا و خنثیشدن آن توطئه بزرگ انجامید. ایشان با یادآوری پرهیز سردار سلیمانی از بیان یا نگارش جزئیات نقشآفرینی بیبدیل او در آن حوادث گفتند: البته اطلاعات زیادی در این زمینه وجود دارد که باید به صورت اسناد ماندگار در معارف سیاسی کشور درآید و به نسلهای بعد منتقل شود.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دفاع جمع معدودی از جوانان بیدفاع و بیسلاح عراقی در حرم امیرمؤمنان (ع) هنگام حمله اشغالگران امریکایی، گفتند: سردار با احساس تکلیف، همان اول و به سرعت با آن جوانان ارتباط گرفت و آنان را نجات داد که البته مرجعیت هم در آن مسئله، حرکت فوقالعاده و بسیار مؤثری انجام داد. ایشان هدف امریکاییها از اشغال عراق را جانشینی صدام خواندند و گفتند: امریکاییها آمده بودند که بمانند، اما سردار و همراهانش در یک فرایند سخت و پیچیده و طولانی و در یک جنگ ترکیبی سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فرهنگی، در مسیر حاکم شدن مردم عراق بر سرنوشت خود نقش اساسی برعهده داشتند.
شکست توطئه امریکایی داعش نتیجه حضور حاج قاسم در میدان
رهبر انقلاب، شکست توطئه امریکایی داعش را از دیگر نتایج حضور سریع، بموقع و تعیینکننده حاج قاسم در میدان خواندند و گفتند: در مقابله با تروریسم تکفیری، جوانان عراقی به معنای حقیقی کلمه درخشیدند، اما در خنثی شدن آن توطئه که حیات و ممات منطقه به آن وابسته بود، سلیمانی با ابتکار عمل، شهامت، جان برکفی و قدرت، نقشی بینظیر ایفا کرد. ایشان راهبرد همیشگی سردار در فعالیتهای جهادی را «احیای جبهه مقاومت» دانستند و افزودند: ویژگی بارز سلیمانی این بود که از ظرفیتها و جوانان آماده به کار و نیروهای میهنی سوریه، لبنان و عراق برای احیای مقاومت، به بهترین وجه استفاده میکرد.
رهبر انقلاب با اشاره به فتوای مرجعیت درباره لزوم ایستادگی در مقابل داعش گفتند: هزاران جوان با آن فتوای مهم به میدان آمدند، اما سازماندهی و سلاح نداشتند که سردار با کمک مجاهدان بزرگ عراقی به ویژه شهید ابومهدی که انسان بسیار بزرگ و با ارزشی بود، آن جوانان را سازماندهی کرد و سلاح و آموزش داد. ایشان دفاع از حریمهای مقدس را اصل ثابت همه دوران جهاد و مبارزه حاج قاسم برشمردند و گفتند: سردار از ایران هم به عنوان حرم دفاع میکرد که این منطق دفاع از حریمها و حرمهای مقدس بسیار مهم و ضروری است. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: برای سردار، دفاع از عتبات عالیات، زینبیه، مرقدهای صحابه امیرمؤمنان در شام و در عراق و بالاخص مسجدالاقصی، اصل مهم بود و به همین علت شهید هنیه در مراسم تشییع سردار، او را «شهید قدس» نامید.
شهید سلیمانی خطر را بیرون از مرزها تشخیص میداد
رهبر انقلاب، خصوصیت بسیار مهم دیگر شهید سلیمانی را تحلیل مسائل کشور با دیدگاه جهانی و پرهیز از نگاه بسته و محدود به مسائل خواندند و گفتند: او معتقد بود که هر حادثه مهم منطقهای و جهانی در مسائل کشور ما نیز تأثیرگذار است و با این نگاه و محاسبه، خطر را از بیرون از مرزها تشخیص میداد و برای پیشگیری و علاج آن اقدام میکرد. ایشان، ویژگیها و خصوصیات ممتاز شهید سلیمانی را در قالب «مکتب سلیمانی»، قابل بررسی دانستند و افزودند: این مکتب، همان مکتب اسلام و قرآن است که شهید سلیمانی با پایبندی به آن، تبدیل به «شاخص، مرکز و محور» شد و ما نیز اگر همان ایمان و عمل صالح را داشته باشیم، میتوانیم تبدیل به سلیمانی و مشمول لطف الهی شویم.
اگر مبارزه مدافعان حرم نبود، امروز از اعتاب مقدسه خبری نبود
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به مقوله مهم دفاع از حرم که خونهای پاکی به پای آن ریخته شده، گفتند: عدهای از روی «فقدان فهم و شناخت و تحلیل درست» از مسائل، اینگونه تصور و بیان میکنند که با وقوع حوادث اخیر منطقه، خونهای ریخته شده در راه دفاع از حرم، هدر رفته که این تصور و بیان آن، خطا و اشتباهی بزرگ است، چراکه اگر مبارزه شجاعانه حاج قاسم و مدافعان حرم نبود امروز خبری از اعتاب مقدسه چه زینبیه و چه حتی کربلا و نجف نبود. ایشان گفتند: در دورهای، قدری در سامرا غفلت شد و تکفیریها به کمک امریکا گنبد و ضریح امامان عسگریین را ویران کردند و اگر جان برکفی جوانان مؤمن نبود، سایر اعتاب مقدسه و قبلههای دل مسلمانان نیز به همان سرنوشت اندوهبار دچار میشد، اما مدافعان عزیز و سرافراز حرم جلوی دشمن را گرفتند و به او تودهنی زدند.
رهبر انقلاب، حقیقت دفاع از حرم را علاوه بر دفاع از مکانی مقدس، دفاع از صاحب آن مکان و مکتب امامان بزرگوار خواندند و گفتند: در فرهنگ قرآنی هر خونی که هر جا در راه حق و خدا ریخته شود حتی اگر پیروزی حاصل نشود، هدر نمیرود و نزد پروردگار با ارزش است؛ همچنانکه خون جناب حمزه در جنگ احد و بالاتر از همه خون حضرت سیدالشهدا (ع) در کربلا هدر نرفت.
جولاندهندگان سوریه زیرپای مؤمنین لگدمال میشوند
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: البته پیروزی هم قطعی است و نباید به این جوله و تحرک کنونی باطل نگاه کرد، چراکه اینها که امروز جولان میدهند روزی زیر پای مؤمنین لگدمال خواهند شد. رهبر انقلاب حوادث سالهای اخیر و فعالیتهای نمایان شهید سلیمانی و یاران او از جمله حرکت دفاع از حرم را نشانه سرزندگی، طراوت و ثمربخشی شجره طیبه انقلاب خواندند و گفتند: همچنانکه در دهه ۶۰، جوانان برای جلب رضایت والدین و رفتن به جبهههای جنگ به پای آنها میافتادند، در دهه ۸۰ و ۹۰ نیز جوانانی همچون شهید حججی پای مادر را برای کسب اجازه جهاد میبوسیدند که اینها نشان میدهد جمهوری اسلامی بعد از ۴۶ سال همچنان زنده است.
دشمن نخواهد توانست پرچم مقاومت را پایین بکشد
ایشان با اشاره به آمادگی میلیونها جوان ایرانی برای فدا کردن جان خود در راه دفاع از اسلام، گفتند: مدافعان حرم نشان دادند که با وجود سرمایهگذاریها و هزینههای سنگین بدخواهان، پرچم مقاومت همچنان در اهتزاز است و دشمن نتوانسته و نخواهد توانست پرچم مقاومت را در لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و ایران پایین بکشد.
حضرت آیتالله خامنهای، حفظ عوامل اقتدار را برای استمرار ایستادگی و اقتدار ملی هر کشوری ضروری دانستند و گفتند: مجموعه جوانان مؤمن و آماده فداکاری، مهمترین عوامل ثبات و اقتدار یک کشورند و نباید چنین جوانانی را از صحنه خارج کرد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته در کشور ما این موضوع تا حد زیادی مورد توجه است، اما کشورهای دیگر هم باید به آن توجه کنند، چراکه با خروج جوانان مؤمن و فداکار از عرصه، وضعیتی مشابه سوریه و هرج و مرج و اشغال خاک آن در حمله بیگانگانی همچون امریکا، رژیم صهیونیستی و بعضی کشورهای متعرض دیگر، ایجاد خواهد شد.
پایگاههای امریکایی لگدمال جوانان سوری خواهد شد
ایشان استمرار حضور اشغالگران متجاوز در سوریه را ناممکن دانستند و گفتند: سوریه متعلق به مردم سوریه است و متعرضان به خاک سوریه، بدون تردید روزی در مقابل قدرت جوانان غیور سوری مجبور به عقبنشینی خواهند شد.
رهبر انقلاب با اشاره به ساخت پی در پی پایگاههای امریکایی در سوریه، گفتند: متجاوز باید از خاک متعلق به یک ملت خارج شود و گرنه او را اخراج میکنند. بنابراین، پایگاههای امریکایی هم حتماً در زیر لگد جوانان سوری پایمال خواهد شد. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه پیروزی نهایی از آن مؤمنان است، گفتند: لبنان نماد مقاومت است و اگرچه زخم خورده، اما خم نشده و در نهایت پیروز خواهد شد همچنانکه یمن نیز نماد مقاومت است و پیروز خواهد بود و انشاءالله دشمنان متجاوز و در رأس آنها امریکای طماع و جنایتکار مجبور خواهند شد دست از سر مردم منطقه بردارند و با ذلت از منطقه خارج شوند.
رهبر انقلاب همچنین در ابتدای بیانات خود، ماه رجب را ماه دعا، عبادت و توسل الی الله خواندند و با اشاره به ادعیه سرشار از مضامین و مفاهیم بلند الهی این ماه، افزودند: باید از فرصت رجب برای اتصال دلها، جانها و نیتها به دریای بیکران رحمت الهی استفاده کرد و از خداوند، همت، توان و توفیق بندگی خواست.
در این دیدار، خانواده سردار سلیمانی، جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم، خانواده شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان در سال گذشته، خانواده شهدای مراسم تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی در سال ۹۸ و شماری از خانواده مجروحان و شهدای حوادث اخیر لبنان حضور داشتند.
رهبر انقلاب با تجلیل از شهیدان مدافع حرم تاکید کردند که شهید سلیمانی، ایران را هم حرم میدانست و اگر آن خون های پاک نبود، امروز از حریم و حرم و هیچ یک از عتبات مقدس خبری نبود
تحقق وعده صادق حاج قاسم، تنها برکات نظامی و امنیتی نداشت بلکه کشور عراق را که هم اینک دومین مقصد صادراتی کشورمان است نیز عملاً برای تجارت خارجی کشور حفظ کرد
معرفی ۵ کتاب خواندنی که با محوریت جنبههای شخصیتی و هوشمندیهای نظامی «حاج قاسم» نوشتهشده
معرفی ۷ مستندی که از زوایای مختلف به شهید سردار حاج قاسم سلیمانی پرداختهاند
نقش سردارشهید سلیمانی در اتحاد گروههای مقاومت فلسطین چه بود؟
قاسم سلیمانی؛ «ایدهآل تایپ» یک استراتژیست
سلیمانی، الگوی تولید سرمایه اجتماعی
حاج اسماعیل بهترین بدیل حاج قاسم
ایران برای سلیمانی حرم بود
خط قاسم، خط وظیفه
حاج قاسم سرباز وطن
ادامه مطلب را ببينيد
در شهر پهپادی راهبردی ایران چه خبر است؟/ ناکامی دشمن در شناسایی پایگاه سری ارتش
سخنان فرماندهکل ارتش درباره ناتوانی دشمن در عدم شناسایی پایگاه پهپادی زیر زمینی این نیرو بازتاب گستردهای در فضایمجازی داشت و بار دیگر نگاهها را متوجه پایگاه پهپادی ۳۱۳ ارتش کردهاست؛ پایگاهی راهبردی که تنها گوشه کوچکی از توانمندیهای گسترده و چندوجهی نیروهای مسلح ایران را بهتصویر میکشد.
امیر سیدعبدالرحیم موسوی، فرماندهکل ارتش روز چهارشنبه در همایش سراسری تربیت و آموزش نیرویهوایی ارتش با اشاره به توان و قدرت این نیرو، تاکید کرد که بسیاری از توانمندیها و دستاوردهای ارتش رسانهای نشدهاست. این فرمانده ارشد نظامی ایران به این نکته هم اشاره کرد که «آن چیزی که دشمن از توان نظامی ما نمیداند، بسیار بیشتر از چیزهایی است که میداند».
در این میان اشاره امیر موسوی به ناتوانی دشمن در شناسایی «تنها پایگاه پهپادی زیر زمینی رونمایی شده» ارتش، توجه کاربران فضایمجازی را خود جلب کرد؛ پایگاهی راهبردی که از زمان رونمایی آن تاکنون، گمانهزنیهای مختلفی درباره آن ازسوی رسانههای غربی و عبری مطرح شده و به یکی از برگهای برنده ایران در حوزه رزم هوایی – پهپادی تبدیل شدهاست.
اشاره فرماندهکل ارتش اما، به پایگاه پهپادی راهبردی ۳۱۳ ارتش است که در هفتمین روز خردادماه ۱۴۰۱ تنها بخشهایی از آن به نمایش درآمد و بازتاب گستردهای در رسانههای منطقهای و بینالمللی داشت، چراکه به اذعان کارشناسان، این پایگاه سری در عمق صدها متری زمین، عملا جمهوریاسلامی را به قدرت برتر پهپادی در منطقه تبدیل کردهاست.
در جریان بازدید سرلشکر محمد باقری، رئیس ستادکل نیروهای مسلح این پایگاه سری ارتش، عکسها و فیلمهایی از بخشهای محدودی از این پایگاه رسانهای شد؛ پایگاهی که گفته شد براساس نیازهای امنیتی، نمونههای مشابه دیگری از آن در برخی مناطق کشور ساخته شدهاست.
پایگاه سری ارتش کجاست؟
از نخستین روزهای رونمایی از پایگاه سری ارتش، گمانهزنیها درباره محل قرار گیری آن، در کانون توجه رسانههای غربی و صهیونیستی قرار گرفت.
روزنامه یدیعوت آحارانوت در همان روزها در واکنش به رونمایی از این پایگاه سری ارتش، در گزارشی نوشت که این پایگاه پهپادی احتمالا در غرب ایران قرار دارد؛ «محلی که به اسرائیل نزدیک تر است». گمانهزنیها درباره محل قرار گیری پایگاه پهپادی سری ارتش در شبکههای اجتماعی نیز ادامه داشته است و برخی تحلیلگران مسائل نظامی غربی نیز معتقدند این پایگاه در غرب کشور قرار دارد.
گمانهزنیها دراین باره در حالی طی سالهای اخیر همچنان ادامه داشته است که فرماندهکل ارتش روز چهارشنبه همه آنها را نادرست دانست و تاکید کرد که دشمنان هنوز هم از محل این پایگاه اطلاعی ندارند؛ موضوعی که به دغدغههای آنان درباره ظرفیتها و توان پهپادی ایران دامن زدهاست.
شهر پهپادی راهبردی
بررسیها نشان میدهد در پایگاه سری پهپادی ارتش، انواع پهپادها و تسلیحات مرتبط آماده انجام عملیاتهای راهبردی هستند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
- پهپاد چند منظوره پهنپیکر «کمان ۲۲»، مجهز به موشک «حیدر ۱»
- پهپاد چند منظوره «کمان ۱۲»
- پهپاد مراقبتی، شناسایی، رزمی «ابابیل ۵»
- پهپاد مراقبتی، شناسایی، رزمی «مهاجر ۶»
- پهپاد چند منظوره پهنپیکر «فطرس»
- پهپاد بمبافکن «کرار»
- پهپاد انتحاری-کروز حیدر ۲
- پهپاد انتحاری آرش
- پهپاد ضد رادار امید
- بمب بالدار بالابان
- موشک شفق
- موشک قائم
- موشک الماس
ویژگی پهپادهای حاضر در پایگاه پهپادی ۳۱۳
- برخوردار از توان بالای حمل سامانههای جمعآوری اطلاعات
- مجهز به سامانههای جنگ الکترونیک
- بهرهمند از انواع تسلیحات ضدهوایی و ضدسطحی نقطهزن
- دارای مداومت پروازی طولانیمدت
- بهرهمندی از ارتفاع پروازی بالا
- دارای عمق عملیاتی قابل ملاحظه
- برخورداری از سامانههای خودمراقبتی
در غفلت ما افغانستان و ترکیه به دنبال خشک کردن ایران
زیادهخواهی طالبان چه بلایی سر ایران میآورد؟ همان بلایی که ترکیه در حال آوردن بر سر ایران است
• ايران و آمريکا در حال فراهم کردن مقدمات مذاکرات مستقيم مثلث آنلاین
• اين نام براي پول ملي ما خوب است اطلاعات
• در غفلت ما افغانستان و ترکيه به دنبال خشک کردن ايران مثلث آنلاین
• مشاور رهبر انقلاب: اين سکوت حاکمان جديد سوريه برايشان بد خواهد شد همشهری آنلاین
• در شهر پهپادي راهبردي ايران چه خبر است؟/ ناکامي دشمن در شناسايي پايگاه سري ارتش افکار نیوز
• رقيب خودروهاي چيني از راه رسيد/ خودرو ژاپني ارزانتر از مونتاژيها تریبون اقتصاد
• آماده گفتوگوي سازنده با روسيهايم دنیای اقتصاد
• واحد پول ايران به «هخامنشيان» تغيير کند تازه نیوز
• زلنسکي: قطع گاز روسيه از طريق اوکراين، بزرگترين شکست مسکو است خبرآنلاین
• پزشکيان به رهبر کره شمالي پيام فرستاد دنیای اقتصاد
• اولين تصاوير از انفجار مقابل هتل ترامپ+ فيلم اقتصاد نیوز
• اولين سفر خارجي 2 وزير دولت موقت سوريه/ اسعد شيباني وارد رياض شد+ عکس اکوایران
• دو هفته تا آغاز دور جديد مذاکرات هستهاي نامه نیوز
• سيانان ادعا کرد: عامل حملۀ نيواورلين، در ارتش آمريکا خدمت کرده بود دنیای اقتصاد
• روزنامهنگار لبناني: سوريه را کشتيد و پشيمان ميشويد مشرق نیوز
• توهين عجيب حميد رسايي به رئيس جمهور + عکس همشهری آنلاین
• پايتخت جديد ايران کدام شهر است؟ اقتصاد آنلاین
• ايران عرضه سوخت به کاميون هاي ترک را متوقف کرد مثلث آنلاین
• ارتش عراق مشتري اين سلاح پيشرفته شد +عکس خبرثریا
• حضور تعدادي از مجروحان انفجار پيجرها در ديدار با رهبر انقلاب +عکس اطلاعات
• دستگيري اعضاي باند قاچاق که دختران فقير طعمه شان بودند صد آنلاین
• عکس/ عامل انجام عمليات تروريستي در آمريکا مشرق نیوز
• مظنون انفجار مقابل هتل ترامپ شناسايي شد مشرق نیوز
• تحرکات نظامي دولت جديد سوريه در مرز عراق مشرق نیوز
• همصدايي ايران و روسيه از خليج فارس تا درياي سياه دنیای اقتصاد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب مشهور به امام محمدِ باقر(ع) (۵۷-۱۱۴ق) پنجمین امام شیعیان بعد از پدرش امام سجاد(ع) است. مشهورترین لقب او «باقر» به معنای شکافنده است که برپایه حدیث لوح، این لقب را پیامبر اسلام(ص) پیش از ولادتش به او داد. امام باقر(ع) حدود ۱۹ سال امامت شیعیان (از سال ۹۵ق تا ۱۱۴ق) را برعهده داشت که با پنج تن از خلفای بنیامیه همزمان بود: ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک. امام در ۵۷ سالگی در ۷ ذیالحجه سال ۱۱۴ق به شهادت رسید. برخی هشام بن عبدالملک و بعضی ابراهیم بن ولید را عامل شهادت او دانستهاند. طبق منابع تاریخی، امام باقر(ع) هنگام واقعه کربلا خردسال بود و در این واقعه حضور داشت.
«ابوجعفر محمد بن علی علیهالسلام» ملقب به «باقرالعلوم»، امام پنجم از ائمّه اثناعشر و یکی از چهارده معصوم (علیهمالسلام) است. ولادت امام باقر (علیهالسلام) در سال ۵۷ هجری و شهادت آن حضرت در ۱۱۴ هجری و مدت امامت ایشان ۲۰ سال است. شهرت آن حضرت به لقب «باقر» که برگرفته از روایت جابر انصاری از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است، نشان از مقام بلند علمی ایشان دارد. «مسند الامام الباقر علیهالسلام»، از جمله آثاری است که درباره امام باقر (علیهالسلام) و احادیث ایشان، تألیف شده است.
الباقر، امام محمد بن علی علیهالسلام، ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهمالسلام، امام پنجم از ائمّه اثنا عشر و یکی از چهارده معصوم میباشد.
باقرالعلوم(ع) در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد بنیهاشم بود و احادیث فراوانی در زمینههای مختلفی همچون فقه، توحید، سنت نبوی، قرآن و اخلاق از او نقل شده است تا جایی که محمد بن مسلم ۳۰ هزار حدیث و جابر بن یزید جعفی ۷۰ هزار حدیث از امام باقر(ع) نقل کردهاند. او جنبشی علمی پدید آورد که در دوره امامت فرزندش امام صادق(ع) به اوج خود رسید. شمار اصحاب و شاگردان او را ۴۶۲ تن دانستهاند. در دوره امامت او، تدوین دیدگاههای شیعه در رشتههای گوناگون مانند اخلاق، فقه، کلام و تفسیر آغاز شد.
کتابهای متعددی درباره امام باقر(ع) منتشر شده که مسند الامام الباقر(ع) اثر عزیزالله عطاردی از جمله آنهاست.
زندگینامه
امام باقر(ع) فرزند امام سجاد(ع) و فاطمه دختر امام حسن(ع) است.[۱] چون نسب او هم به امام حسن(ع) و هم به امام حسین(ع) میرسد، به او لقب هاشمیٌ بین هاشمیَّیْن، عَلَویٌّ بین علویَّیْن و فاطمیٌ بین فاطمیَّیْن دادهاند.[۲]
بر پایه حدیث لوح که جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده، پیامبر اکرم پیش از به دنیا آمدن امام باقر(ع)، نام او را محمد و لقبش را باقر(شکافنده) گذاشته بود.[۳] او ملقب به «باقرالعلم»، «شاکر»، «هادی» و «اَمین» بود؛[۴] اما مشهورترین لقبش «باقر» (شکافنده) است.[۵] یعقوبی مینویسد: «بدان سبب باقر نامیده شد که علم را شکافت.»[۶] به گفته شیخ مفید، امام باقر(ع) در علم، زهد و بزرگواری از همه برادرانش برتر و قدر و منزلتش بیشتر بود و همه او را به عظمت میستودند.[۷]
کنیه اش «ابوجعفر» است[۸] در منابع روایی بیشتر با عنوان ابوجعفر اول یاد میشود،[۹] تا با ابوجعفر ثانی (امام جواد(ع)) اشتباه نشود.[۱۰]
برای اطلاعات بیشتر، اینها را هم ببینید: فهرست کنیهها و لقبهای امام باقر(ع)
ولادت و نام و نسب
امام محمد باقر (علیهالسلام)، روز جمعه اول ماه رجب سال ۵۷ هجری قمری، در شهر مدینه، چشم به جهان گشود. [۱] [۲] [۳] در بعضی نقلها ولادت حضرت، سوم ماه صفر سال ۵۶ نیز ذکر شده است. [۴]
امام باقر علیه السلام در یکم رجب سال ۵۷ هجرى قمری در شهر مدینه چشم به جهان گشود.[۱] نام آن حضرت، «محمد»، کنیهاش «ابوجعفر» و لقبش «باقرالعلوم» یعنى «شکافندهى دانشها» است.
پدر و مادر امام باقر علیه السلام
محمد باقر هم از جانب مادر و هم پدر به محمد، پیامبر اسلام، میرسد.[۱] پدرش علی بن حسین، ملقّب به سَجّاد، امام چهارم شیعیان، است و در بین سالها ۳۸ تا ۹۵ ه.ق زندگی میکرد.[۲] مادرِ باقر، فاطمه اُمِّ عبدالله است. فاطمه، فرزند حسن مجتبی، امام دوم شیعیان بود. بدین ترتیب، باقر هم از سمت مادر و هم از سوی پدر از نسل علی بن ابیطالب، امام اول شیعیان و خلیفهٔ چهارم، است.[۳] ازاینرو دربارهٔ باقر گفته میشود علویای بود که از دو سو علوی بود و فاطمیای بود که از دو سو فاطمی بود.[۴]
پدر امام باقر (علیهالسلام)، امام علی بن الحسین زین العابدین (علیهالسلام)
مادر بزرگوارش، امّ عبداللّه فاطمه، دختر امام حسن مجتبی (علیهالسلام) است.
از این جهت در میان اهل بیت (علیهمالسلام) او نخستین کسی است که از نظر نسب پدری و مادری، علوی و فاطمی است و لذا به «علوی من علویین وهاشمی من هاشمیین» معروف است. [۵] [۶]
نسب امام باقر علیه السلام از پدر و مادرشان به پیامبر اکرم و حضرت على و حضرت زهرا علیهم السلام مى رسد، زیرا پدر او امام زین العابدین علیه السلام فرزند امام حسین علیه السلام، و مادر او فاطمه ام عبدالله دختر امام حسن مجتبى علیه السلام است. بدین سبب برخی آن حضرت را به ابن الخیرتین و علوی بین علویین لقب دادهاند.[۲] در واقع ایشان از سوی پدر، نوه امام حسین علیهالسلام و از سوی مادر، نوه امام حسن علیهالسلام است.
همسر حضرت باقر علیه السلام، «اُمّ فَروه» از زنان با ایمان و بافضیلت است. او دختر قاسم بن محمد بن ابیبکر و مادر امام صادق علیه السلام نیز می باشد.
ولادت امام باقرعلیه السلام
حضرت امام محمد باقر علیهالسلام پنجمین امام شیعیان است که در سال 57 هجری قمری در مدینه متولد شد. پدر بزرگوارش امام سجاد علیه السلام و مادر والامقامش ام عبدالله است.
وی اولین شخصی است که نسب پدر و مادرش به حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام می رسد.
فضائل
پیشوایی امام باقر علیه السلام از صدر اسلام روشن و مسلم بود و نص بر امامت آن امام همراه با تعاریف رسول خدا، فراوان به ما رسیده است.
از آن امام معجزات و کرامات بسیار و نیز امور غریبه فراوانی در کتب معتبر ثبت شده و جنّ و ملائکه و حتّی جبرئیل خدمت او میرسیدهاند.
مکارم اخلاق امام، زبانزد خاص و عام است و علوم و معارف فراوانی از وجود او سرچشمه -گرفته . وی همچنین توجه خاصّی به عبادت و ذکر و مناجات داشته است.
در زمان این امام، عدهای متمایل به رهبانیّت و ترک دنیا بودند که با مخالفت امام مواجه میشدند.
ولادت و شهادت
امام باقر(ع) در کربلا
امام باقر(ع): من چهارساله بودم که جدم حسین بن علی کشته شد. من شهادت وی و آنچه در آن وقت بر ما گذشت را به یاد دارم.
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۸۹.
امام باقر(ع) در ۱ رجب سال ۵۷ قمری در مدینه به دنیا آمد.[۱۱] برخی ولادتش را ۳ صفر همان سال نقل کردهاند.[۱۲] او در واقعه کربلا در حالی که خردسال بود، حضور داشت.[۱۳] ابن شهرآشوب در مناقب از دو کتاب «البِدَع» و «شرح الاخبار» نقل کرده که آن که در کربلا کشته شده علی اصغر است که حدوداً دوازده ساله بوده و نسل امام حسین(ع) از علی اکبر (که همان امام سجاد است) تداوم یافته است. وی این قول را قابل اعتماد دانسته و سن علی بن الحسین(امام سجاد) پسر بزرگ امام حسین را در کربلا ۳۰ و سن امام محمد باقر(ع) را ۱۵ دانسته است. [۱۴].[یادداشت ۱]
دوره امامت امام باقرعلیه السلام
امام باقر(ع) در سال ۹۵ قمری پس از شهادت پدرش به امامت رسید[۲۹] و تا زمان شهادت (سال ۱۱۴ق) به مدت ۱۸ سال امامت را بر عهده داشت.[۳۰] احادیث برجا مانده از پیامبر(ص) که در آنها به امامت وی پس از امام زین العابدین اشاره شده، از دلایل امامت او به شمار میآید.[۳۱] امام سجاد(ع) نیز به وی زیاد اهمیت میداد و در پاسخ سؤالی در این باره فرمود: «این بدان سبب است که امامت در فرزندان او باقی خواهد ماند تا روزی که قائم ما قیام کند و دنیا را پر از عدل و قسط نماید. پس او هم امام است و هم پدر امامان».[۳۲]
عصر امام باقر علیهالسلام
امام محمد باقر علیه السلام در زمان واقعه عاشورا چهار سال داشتند، چنانچه خود در جایی فرموده اند: من چهار ساله بودم که جدم حسین بن على کشته شد و شهادت وى و آنچه را در آن وقت بما رسید بیاد دارم.[۳]
پس از شهادت امام حسین علیه السلام، امام باقر ۳۷ سال امامت پدر خود علی بن حسین علیه السّلام را درک کرد و پس از شهادت آن حضرت، عهده دار مقام امامت شد.
دوران زندگی آن حضرت با حکومت ده تن از خلفای اموی (از معاویة بن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک) و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان (ولید بن عبدالملک (متوفی ۹۶) و سلیمان بن عبدالملک (متوفی ۹۹) و عمر بن عبدالعزیز (متوفی ۱۰۱) و یزید بن عبدالملک (متوفی ۱۰۵) و هشام بن عبدالملک (متوفی ۱۲۵) مقارن بود.
بنابر آنچه از منابع معتبر به دست می آید، دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد شیعیان و تربیت شاگردان گذشت. زمان امام باقر علیه السّلام، زمان ظهور فقهای بزرگ مخصوصاً در مدینه بود. در این دوران، مسلمانان که از فتوحات خارجی و جنگهای داخلی تا حدودی فراغت یافته بودند، از اطراف و اکناف سرزمینهای اسلامی برای فراگرفتن احکام الهی و فقه اسلامی به مدینه، که شهر حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله و اصحاب و تابعان ایشان بود، روی می نهادند. فقها و محدّثان بزرگی از جمله سعید بن مسیّب (متوفّی ۹۴)، ربیعة الرأی (متوفّی ۱۳۶)، سفیان بن عُیَیْنه و محمّد بن شهاب زُهْری (متوفّی ۱۲۴) در این شهر جمع بودند. بخصوص که منع کتابت حدیث در زمان عمر بن عبدالعزیز لغو شده بود.[۴]
در این دورانِ شکوفایی فقه و حدیث بود که دانش و معرفت امام باقر علیه السّلام و نیز فرزند او امام صادق علیه السّلام، بر همگان آشکار شد و اصول و مبانی کلام و فقه و سایر معارف دینی شیعه، که این دو امام بیش از همه مبیّن آن بودند، تدوین و توسّط راویان و شاگردان ایشان به عالم پراکنده شد. بسیاری از مجتهدان و مؤسّسان مذاهب فقهیِ دیگر از این دو امام فیض برده اند و به همین جهت، رایج شدن لقب «باقر» برای امام پنجم، که لقبی کاملاً علمی بود، بسیار پر معنی است.[۵]
در زمان امام باقر علیهالسلام فرقه های انحرافی بسیاری پدیدار شده بود که امام در مقام پاسداری از اسلام در قالب مناظره با سران فرقهها یا در بین اصحاب خود، پوچی عقاید منحرفان را آشکار میکرد و به این وسیله از پایگاههای فکری و عقیدتی شیعه دفاع مینمود.[۶]
علم امام باقرعلیه السلام
امام باقرعلیه السلام چون در اواخر دوران حکومت بنی امیه بهسر میبرد، از ضعف قدرت حاکمه استفاده نمود و در نشر معارف اسلامی، تلاش گستردهای کرد و با مخالفین و صاحبان عقاید مختلف، مناظرات مفصّلی داشت و به سؤالات شیعیان و مخالفین پاسخ داد. لذا از آن امام در تمام مسائل فقهی و اجتماعی و حکومتی روایات فراوانی نقل شده است، بهطوریکه تقریباً هیچ کتاب روایی نیست مگر این که از امام باقر علیه السلام در موارد مختلف روایتی ذکر شده است.
امام باقر علیه السلام با صحابی بزرگ رسول خدا، جابر بن عبدالله انصاری روابط صمیمانهای داشت و برای او احترام خاصی قائل بود.
برای آن امام، غیر از جابر، اصحاب و راویان زیادی نام میبرند که در بین آنها جابر بن یزید جعفی و محمّد بن مسلم و زراره و حمران، بسیار معروفند. شاعر معروف امام نیز کمیت نام دارد.
«باقر العلوم» لقب مشهور آن حضرت است. در حدیث معروفی پیامبر خدا صلى الله علیه وآله به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «إنّک ستُدرِک رجُلاً مِنّی، اسمُه اسْمِی و شَمائلُهُ شَمائلی یبْقَرُ العِلْمَ بَقْراَ». تو مردى از [خاندان] مرا درک خواهى کرد که نامش نام من و رفتار و کردارش رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفایش مى شکافد.[۷]
شیخ صدوق (ره) روایت کرده از عمرو بن شمر، که گفت: سؤال کردم از جابر بن یزید جعفى که براى چه امام محمّدباقر علیه السّلام را «باقر» نامیدند؟ گفت: به علّت آن که «یَبْقُرُ عِلْمَ الدِّینِ بَقْرا؛ أى شقّه شقّا و أظهره اظهارا»، او شکافت علم را شکافتنى و آشکار و ظاهر ساخت آن را ظاهرکردنى، بتحقیق حدیث کرد مرا جابر بن عبداللّه انصارى که شنید از رسول خدا(ص) که فرمود: اى جابر! تو زنده مىمانى تا ملاقات مىنمایى پسرم محمّد بن علىّ بن الحسین بن علىّ بن ابى طالب (ع) را که معروف است در تورات به باقر، پس هرگاه ملاقات کردى او را از جانب من او را سلام برسان.[۸]
همچنین بر پایه روایت دیگری مشهور به «حدیث لوح» که جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده، پیامبر اسلام پیش از به دنیا آمدن امام باقر(ع) نام او را محمد و لقبش را «باقر» قرار داده بود.
«عبدالله بن عطاء مکى» مى گوید: هرگز دانشمندان را نزد کسى چنان حقیر و کوچک نیافتم که نزد امام باقر علیه السلام؛ «حکم بن عتیبه» که در چشم مردمان جایگاه علمى والایى داشت، در پیشگاه امام باقر چونان کودکى در برابر آموزگار بود.[۹]
شخصیت آسمانى و شکوه علمى امام باقر (ع) چنان خیره کننده بود که «جابر بن یزید جعفى» به هنگام روایت از آن گرامى مى گفت: «وصى اوصیاء و وارث علوم انبیاء محمد بن على بن الحسین مرا چنین روایت کرد...».[۱۰]
شیخ مفید در الارشاد در باره جایگاه علمی آن حضرت مینویسد: که بازماندگان صحابه و بزرگان تابعان و رؤسای فقهای مسلمانان از آن حضرت در مسایل دینی روایت کردهاند. به نوشته او، امام باقر اخبار پیشینیان و پیامبران را روایت میکرد. مردم از او در باب مغازی و سیره و سنّت رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآله حدیث میآموختند و در مناسک حجّ که از پیامبر نقل میکرد، بر او اعتماد داشتند و از ایشان تفسیر قرآن مینوشتند.
حوادث دوران امامت امام باقرعلیه السلام
برادر امام باقر علیه السلام زید بن علی بن الحسین پس از شهادت امام سجاد علیه السلام پرچم مخالفت با بنیامیه را برافراشت و افراد زیادی را به دور خود جمع کرد. ولی امام باقر او را از قیام مسلّحانه منع کرد و فرمود: « هنوز وقتش نرسیده است، و قیام تو در انتها به ضرر مسلمین می انجامد.» اما زید که خون حسینی در رگهای او میجوشید، زیر بار نرفت و قیام کرد و عاقبت در اثر اعلان مخالفت با بنیامیه به شهادت رسید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هفتم امام باقرع
ادامه مطلب را ببينيد
اخلاق امام باقر علیهالسلام
دائم الذکر بودن:
امام باقر (علیه السلام) همپای همهی ارزشهای علمی خویش، انسانی دائم الذکر بود. امام صادق (علیه السلام) دربارهی پدر بزرگوار خویش میفرماید: پدرم کثیر الذکر بود، به گونهای که وقتی همراه او راه میرفتم او مشغول یاد خدا بود و چون بر سفرهی غذا مشغول خوردن غذا بودیم باز هم از یاد خدا غافل نبود. با مردم سخن میگفت، ولی این روابط اجتماعی نیز او را از یاد الهی دور نمیداشت، زبانش هماره به گفتن «لا اله الا الله» مترنم بود. آن حضرت همیشه ما را فراخوانده و از ما میخواست تا طلوع خورشید مشغول یاد و ذکر خدا باشیم و به آن گروه از اعضای خانواده که قادر به قرائت قرآن بودند، خواندن قرآن را توصیه میکرد و آن گروه که قادر به تلاوت قرآن نبودند، دستور میداد که ذکر خدا را بر لب جاری کنند.[۱۶]
حلم و بردباری:
مردى از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانهى امام بسیار مىآمد و به آن گرامى مىگفت: «...در روى زمین بغض و کینه کسى را بیش از تو در دل ندارم و با هیچکس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آنست که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنى با توست، اگر مى بینى به خانه تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردى سخنور و ادیب و خوش بیان هستى!» در عین حال امام علیه السلام با او مدارا مىفرمود و به نرمى سخن مى گفت. چندى بعد شامى بیمار شد و مرگ را رویاروى خویش دید و از زندگى ناامید شد، پس وصیت کرد که چون بمیرد امام باقر(ع) بر او نماز گذارد. شب به نیمه رسید و بستگانش دریافتند که او مرده است، بامداد وصى او به مسجد آمد و امام باقر علیه السلام را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیبات مشغول است. عرض کرد: آن مرد شامى از دنیا رفته و خود چنین خواسته که شما بر او نماز گزارید. فرمود: او نمرده است... شتاب مکنید تا من بیایم. آنگاه به خانه مرد شامى آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتى طلبید و به او داد و به بستگانش فرمود غذاهاى سرد به او بدهند و خود بازگشت. مدتی نگذشت که شامى شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهى مى دهم که تو حجت خدا بر مردمانى».[۱۷]
صبر در مصیبت:
عده اى به محضر امام باقر علیه السلام رسیدند و دیدند که یکى از فرزندان او بیمار شده است و امام علیه السلام ناراحت و اندوهگین است. با خود گفتند: اگر این کودک از دنیا برود مى ترسیم امام علیه السلام را آن گونه ببینیم که نمى خواهیم در آن حال باشد. چیزى نگذشت که صداى شیون اهل خانه بلند شد و فرزند امام علیه السلام از دنیا رفت. آنگاه حضرت نزد آنها آمد در حالیکه چهره او شاد بود و ناراحتىهای قبل از سیماى او بر طرف شده بود. آنها به امام علیه السلام عرض کردند: فدایت شویم ما ترس آن داشتیم که با مرگ فرزند حالتى پیدا کنید که ما هم بخاطر اندوه شما غمگین شویم. حضرت به آنها فرمود: ما مى خواهیم کسى را که دوست داریم بسلامت باشد و ما راحت باشیم، اما وقتى امر الهى فرا رسد تسلیم اراده خداوند هستیم.[۱۸]
معجزات امام باقر علیه السلام
دلیل دیگر اثبات مقام امام باقر (علیهالسلام) معجزاتی است که در موارد زیادی از آن حضرت صادر شده است و از طرفی او مدعی امامت نیز بود. معجزه همان گونه که ادعای نبوت را اثبات میکند ادعای امامت را نیز اثبات میکند.
ابوبصیر صحابه خاص آن حضرت، نقل میکند: هنگامی که نابینا شدم به محضر امام باقر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) عرض کردم شما وارث رسول اللّهاید و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) وارث همه انبیا بود و علم همه پیامبران را یکجا داشت، آیا شما میتوانید مردگان را زنده کنید و بیماری کور و پیسی را درمان نمایید؟ حضرت فرمود: بلی با اذن خدا، سپس به من نزدیک شد و دست مبارکش را به صورت و چشمانم مالید، ناگهان من بینایی را باز یافتم و اطرافم را مشاهده نمودم. آن گاه امام (علیهالسلام) به من فرمود: آیا میخواهی این گونه بینا باشی و هر چه نصیب دیگران از خوبی و بدی شد نصیب شما نیز بشود یا اینکه به حال اول برگردی و بهشتی خالص باشی؟ گفتم میخواهم به حال قبلی برگردم و اهل بهشت باشم. حضرت بر چشمانم مسح نمود و به حالت قبل برگشت.
در حدیث دیگر، ابوبصیر نقل میکند: همراه امام باقر (علیهالسلام) در مراسم حج بودم، احساس کردم که جمعیت حاجیان زیاد است و شور و ولوله زیادی دارد، به محضر امام باقر (علیهالسلام) عرض کردم:چه قدر سر و صدا زیاد است و جمعیت حاجیان فراوان؟ حضرت در پاسخ فرمود: بلکه چه قدر ضجه و ناله زیاد است و حاجی کم اند، بعد فرمود: می خواهی آنچه را گفتم با چشم ببینی؟ پس بر چشمانم مسح نمود و فرمود: ببین؛ به سـوی حجـاج نگـاه کـردم دیـدم که بیشتر مردم به صورت بوزینهها و خوکها هستنـد و انسـانها در میان آنان اندک اند [۳۸] [۳۹] [۴۰] و موارد مشابه آنکه در کتب معتبر روائی، تفصیلاً نقل شده است. [۴۱] [۴۲]
دوران امامت امام باقر (علیهالسلام) نوزده سال و همزمان با زمامداری ولید بن عبدالملک ، سلیمان بن عبدالملک ، عمر بن عبدالعزیز ، یزید بن عبدالملک ، هشام بن عبدالملک، ولید بن یزید و ابراهیم بن ولید ، از خلفای بنی امیه بود.
دوران امامت وی همزمان با پنج تن از خلفای بنی امیه بود:
- ولید بن عبدالملک (۸۶-۹۶ق)
- سلیمان بن عبدالملک (۹۶-۹۹ق)
- عمر بن عبدالعزیز (۹۹-۱۰۱ق)
- یزید بن عبدالملک (۱۰۱-۱۰۵ق)
- هشام بن عبدالملک (۱۰۵-۱۲۵ق)[۳۳]
در اعیان الشیعه آمده است که عبدالملک بن مروان به پیشنهاد امام باقر، اقدام به ضرب سکه اسلامی کرد.[۳۴] پیش از آن معاملات با سکههای رومی انجام میشد. از آنجا که این ماجرا در زمان امام سجاد(ع) رخ داده، برخی پیشنهاد ضرب سکه را به امام سجاد(ع) نسبت داده و برخی گفتهاند امام باقر(ع) به دستور امام سجاد(ع) این پیشنهاد را مطرح کرده است.[۳۵]مازندرانی احتمال داده که ضرب سکه هم به فرمان امام سجاد(ع) و هم به فرمان امام باقر(ع) صورت گرفته باشد چنانچه بر اساس گزارشها(تفاوت گزارش شهیداول در کتاب ذکری و گزارش بیهقی) میتوان این کار را به هر دو امام نسبت داد.[۳۶]
حاکمان دوران امامت امام باقرعلیه السلام
امام باقر علیه السلام در زمان حکومت ولید بن عبدالملک به امامت رسیدند که پس از او سلیمان بن عبدالملک و سپس عمربن عبدالعزیز و سپس یزید بن عبدالملک و پس از او هشام بن عبدالملک، یکی پس از دیگری حاکم مَمالک اسلامی شدند.
امام با هر یک از آنها به نحو خاصّی برخورد میکرد، ولی متأسّفانه بعضی از بستگان وی، از جمله زید بن حسن بن علی به بدگویی او دست زدند تا سرانجام هشام ، امام را مسموم کرد و به شهادت رساند.
امام باقر علیه السلام به فرزند ارجمندش امام صادق علیه السلام وصیت فرمود و به لقاء پرورگار شتافت.
آن حضرت دارای سه همسر و هفت فرزند بود.
از امام باقر علیه السلام مواعظ بسیار ارزشمندی به یادگار مانده است که تمام نسلها تا قیامت از آن بهرهمند خواهند بود.
نهضت علمی امام باقرعلیه السلام
امام باقر(ع) جنبش علمی به وجود آورد که در دوره امامت فرزندش امام صادق(ع) به اوج خود رسید. وی در علم، زهد، عظمت و فضیلت سرآمد بنی هاشم بود و روایات و احادیث وی در زمینه علم دین، آثار و سنت نبوی، علوم قرآن، سیره و فنون اخلاق و آداب بدان حد است که تا آن روز از هیچ یک از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به جا نمانده بود.[۳۷] در این عصر بود که شیعه تدوین فرهنگ خود -شامل فقه و تفسیر و اخلاق- را آغاز کرد.[۳۸] پیش از امام باقر(ع)، نظرات فقهی شیعه، محدود بود.[۳۹] سستی پایههای حکومت امویان، برای امام باقر(ع) و نیز امام صادق(ع) زمینهای را فراهم آورد که برای سایر ائمه(ع) فراهم نشد. این زمینه،و نیز درایت و برنامه ریزی و ذکاوت آنان سبب شد تا امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بیشترین آرای فقهی، تفسیری و اخلاقی را در کتب فقهی و حدیثی از خویش بر جای گذارند. از این رو راویانی چون محمد بن مسلم ۳۰ هزار حدیث[۴۰] و جابر جعفی ۷۰ هزار حدیث از امام باقر(ع) نقل کردهاند.[۴۱] شهرت علمی امام باقر نه تنها در حجاز، بلکه در عراق و خراسان نیز فراگیر شده بود، چنانکه راوی میگوید: مردمی از خراسان دورش حلقه زده و اشکالات علمی خود را از او میپرسند.[۴۲]
سالهای ۹۴ تا ۱۱۴ق زمان پیدایش مسلکهای فقهی و اوجگیری نقل حدیث درباره تفسیر بود.[۴۳] در این دوران گروههایی مانند خوارج، مرجئه، کیسانیه و غالیان در ترویج عقاید خود تلاش میکردند.[۴۴] امام باقر(ع) استدلالهای اصحاب قیاس را رد میکرد[۴۵] و میان عقاید اهل بیت با سایر فرق اسلامی مرزبندی کرد. او درباره خوارج فرمود: خوارج از روی جهالت عرصه را بر خود تنگ گرفتهاند، دین ملایمتر و قابل انعطافتر از آن است که آنان میشناسند.[۴۶]
تفسیر
امام باقر(ع) بخشی از وقت خود را به بیان مباحث تفسیری اختصاص داده بود که برگزاری جلسات تفسیر و پاسخ به سوالات و شبهات دانشمندان و مردم از جمله آنهاست. گفته شده امام باقر(ع) کتابی در تفسیر قرآن نوشته است که محمد بن اسحاق ندیم در کتاب الفهرست، از آن نام برده است.[۴۷]
امام باقر(ع)، شناخت قرآن را منحصر در اهل بیت میدانست. چرا که آناناند که میتوانند محکمات قرآن را از متشابهات و ناسخ و منسوخ را تشخیص دهند و چنین علمی در نزد هیچ کس غیر از اهل بیت وجود ندارد.[۴۸]
حدیث
امام باقر(ع) به احادیث رسول اکرم(ص) اهمیت میداد، تا جایی که جابر بن یزید جعفی از شاگردان امام باقر، ۷۰ هزار حدیث از پیغمبر اکرم نقل کرده است. حضرت تنها به نقل حدیث و انتشار آن اکتفا نکرده، بلکه اصحاب خود را به همت گماشتن در فهم حدیث و آشنایی پیدا کردن با معانی آن فرا میخواند. ایشان فرمود:
مراتب شیعیان ما را با میزان روایتکردنِ آنان از احادیثِ اهل بیت و معرفتشان به آن احادیث بشناسید، و معرفت، همان شناخت روایت و درایة الحدیث است، و با درایت و فهم روایت است که مؤمن به بالاترین درجات ایمان میرسد.[۴۹]
کلام
در زمان امام باقر(ع) با توجه به فرصت ایجاد شده و کمتر شدن فشار و کنترل از سوی حاکمیت، زمینه برای ظهور و بروز عقاید و افکار مختلف بوجود آمد که خود این باعث ایجاد و رواج افکار انحرافی در جامعه شد،[۵۰] در این شرایط امام ضمن بیان عقاید اصیل و صحیح شیعی و رد عقاید باطل، شبهات مربوطه را پاسخ میداد. او بحثهای کلامی خود را ناظر به این امور مطرح میکرد. از جمله این مباحث عاجز بودن عقل انسان از درک حقیقت خداوند،[۵۱] ازلی بودن واجب الوجود[۵۲] و وجوب اطاعت از امام(ع)[۵۳] بود.
میراثهای دیگری نیز از امام به یادگار مانده است که میراث فقهی[۵۴] و میراث تاریخی[۵۵] از آن جمله است.
مناظرات
از فعالیتهای علمی امام باقر(ع)، مناظره با افراد مختلف است. برخی از مناظرات وی از این قرار است:
مناظره با عبدالله بن معمر لیثی
مبارزه با اسرائیلیات
یکی از گروههایی که در دوره امام باقر(ع) در جامعه اسلامی حضور داشتند و تأثیر عمیقی در فرهنگ آن روزگار بر جا گذاشتند، یهودیان بودند. شماری از عالمان یهود که به ظاهر مسلمان شده و گروهی دیگر که هنوز به دین خود باقی مانده بودند در جامعه اسلامی پراکنده شده بودند و مرجعیت علمی گروهی را به عهده داشتند. مبارزه با یهود و القائات سوء آنها در فرهنگ اسلامی و انکار مطالبی که باعث خدشهدار شدن چهره واقعی پیامبران خدا میشد و تکذیب احادیث دروغین و ساخته و پرداخته یهودیان، از فعالیتهای فرهنگی پنجمین امام بود. امام باقر(ع) با رواج اسرائیلیات مبارزه میکرد، از جمله زراره بن اعین نقل کرده که امام باقر(ع) در حالیکه مقابل کعبه نشسته بود فرمود: نگاه کردن به خانه خدا عبادت است. در همان لحظه عاصم بن عمر ، نزد امام باقر آمد و گفت: کعب الاحبار میگوید: "انّ الکعبة تَسْجُدُ لبیت المقدس فی کلِّ غداة" یعنی کعبه هر صبحگاهان برابر بیتالمقدس، سجده میکند. امام باقر(ع) فرمود: نظر تو در مورد سخن کعب الاحبار چیست؟ آن مرد گفت: سخن کعب صحیح است. امام باقر(ع) فرمود: تو و کعب الاحبار هر دو دروغ میگویید. آنگاه در حالی که به شدّت ناراحت بود فرمود: خداوند بقعهای محبوبتر از کعبه روی زمین نیافریده است.[۵۷]
هشام بن عبدالملک
هشام بن عبدالملک در موسم حجّ در مسجدالحرام امام باقر علیه السّلام را دید که در حال طواف است و مردم بر گردش حلقه زده از او سؤال می کنند. این توجّه و علاقه مردم نظر او را جلب کرد؛ از اطرافیان نام وی را پرسید و چون گفتند که او محمّد بن علی است، شگفت زده گفت: «همان که مردم عراق فریفته اویند» یا «امام مردم عراق!».[۲۱]
گویا بعد از همین موسم حجّ بود که هشام امام باقر علیه السّلام را همراه با فرزندش حضرت صادق علیه السّلام به شام فراخواند. امام هنگام ورود به مجلس او بر همه اهل مجلس یکجا سلام کرد، و بر خلاف رسم متعارف، خلیفه اموی را «امیرالمؤمنین» نخواند و بدون کسب اجازه نشست. هشام خشمگینانه زبان به ملامت گشود که چرا شما مردم را به امامت خود فرامیخوانید. حاضران در مجلس نیز بنا بر قرار قبلی همین شیوه را به کار گرفتند. امام در پاسخ هشام بدون در نظر گرفتن موقعیت او، صریحاً از جایگاه اهل بیت پیامبر در دین و اینکه آنان عهده دار هدایت مردم اند، سخن گفت. همچنین به گذرا بودن حکومت امویان اشاره کرد. هشام ابتدا امام را به زندان افکند، ولی بعد، ناگزیر به آزاد کردن و برگرداندن ایشان به مدینه شد.[۲۲][۲۳]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هفتم امام باقرع
ادامه مطلب را ببينيد
اصحاب و شاگردان امام باقرعلیه السلام
مقالهٔ اصلی: فهرست اصحاب امام باقر(ع)
گفته شده، شیخ طوسی شمار اصحاب و شاگردان امام باقر(ع) را که از او نقل حدیث کردهاند ۴۶۲ مرد و دو زن دانسته است.[۵۸] باقر شریف قرشی در کتاب حیاة الامام محمد الباقر اسامی ۴۷۷ تن [۵۹]و عزیزالله عطاردی در مسند الامام الباقر ۶۵۴ تن [۶۰]را به عنوان اصحاب و راویان امام نام بردهاند.
شش تن از اصحاب امام باقر(ع) را جزو اصحاب اجماع دانستهاند: زُرارَة بن اَعین، مَعروفِ بنِ خَرَّبوذ، بُرَید بن معاویه، فُضَیل بن یسار، محمد بن مُسلِم و ابوبصیر اَسَدی.[۶۱] از دیدگاه علمای شیعه، این شش تن از فقیهترین فقیهان صدر اسلام از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بودهاند.[۶۲]
در میان اصحاب و شاگردان امام باقر(ع) برخی از نظر اعتبار و وثاقت مورد اتفاق اهل سنت و امامیه و دستهای به دلیل گرایشهای شیعی، فقط مورد اعتماد امامیه هستند.[۶۳]
شاگردان امام باقر علیهالسلام
در مکتب امام باقر (علیه السلام) شاگردانى نمونه و ممتاز پرورش یافتند که برخی از آنان در زمره اصحاب اجماع هستند، از جمله:
«ابان بن تغلب»: وی از شخصیتهاى علمى عصر خود بود و در تفسیر، حدیث، فقه و... تسلط بسیارى داشت. والایى دانش ابان چنان بود که امام باقر علیه السلام به او فرمود در مسجد مدینه بنشین و براى مردم فتوى بده، زیرا دوست دارم مردم چون تویى را در میان شیعیان ما ببینند.[۱۹]
«زرارة بن اعین»: زراره از فقه و کلام و شعر و ادب عرب بهره اى گسترده داشت و نشانه هاى فضیلت و دیندارى در او آشکار بود.[۲۰]
«محمد بن مسلم»: او فقیه اهل بیت و از یاران راستین امام باقر و امام صادق علیهما السلام بود. او اهل کوفه بود و براى بهره گرفتن از دانش بیکران امام باقر (ع) به مدینه آمد و چهار سال در مدینه ماند.
معروف بن خَرَّبوذ: ابوعمر کشّی در رجال خود، او را از اصحاب اجماع و از فقهای برجسته شیعه دانسته و می گوید سجده های طولانی او ضرب المثل بوده است.
بُرَید بن معاویه عجلی: از اصحاب اجماع و از وجوه فقهاى اصحاب و ثقه و جلیل القدر است و نزد ائمه اطهار علیهمالسلام جایگاه عظیمی داشت.
فُضَیل بن یسار نهدی: فضیل ملقب به فقیه شیعه است و تمامی رجال شناسان شیعه بر وثوق و علم و دانش او تاکید دارند.
ابوبصیر اسدی: شخصی مورد وثوق و از مشاهیر اصحاب و یاران امام باقر و امام صادق علیهما السلام و راوی روایات آن دو بزرگوار است.
جایگاه امام نزد اهل سنت
بزرگان اهل سنت، شخصیت علمی و معنوی امام باقر(ع) را ستوده و مورد احترام دانستهاند.[۶۴] عبدالله بن عطاء مکی، از محدثان اهل سنت و از یاران امام باقر(ع)، گفته است: «من علما را در نزد هیچ کس به لحاظ علمی پایینتر و کوچکتر ندیدم؛ چنانکه در نزد محمد بن علی دیدم. حَکَم بن عُتَیبه (از فقهای بزرگ کوفه) را نزد او، بسان شاگردی در مقابل استادش دیدم».[۶۵]
شمس الدین ذهبی، محدث و مورخ اهل سنت در قرن هفتم و هشتم قمری، امام باقر(ع) را ستوده و او را از کسانی دانسته که بین علم و عمل، سیادت و شرافت، وثاقت و متانت جمع کرده بود.[۶۶] وی، امام باقر را امام و فقیه و شایسته خلافت میدانست.[۶۷]
ابن حجر هیتمی، از فقهای شافعی مذهب قرن دهم قمری، نیز مینویسد: ابوجعفر محمد باقر، به اندازهای گنجهای پنهان علوم، حقایق احکام و حکمتها و لطایف را آشکار نموده که جز بر عناصر بیبصیرت یا بد نیت، پوشیده نیست و از همین روست که وی را «باقر العلم» [شکافنده علم] و جامع آن و برپاکننده پرچم دانش خواندهاند. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفان بدان حد رسیده بود که زبان گویندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسیاری در سلوک و معارف دارد.[۶۸]
شهادت امام باقر علیهالسلام
امام محمد باقر (علیه السلام)، به قول اکثر مورخان، در هفتم ذی الحجه سال ۱۱۴ هجرى قمری در پنجاه و هفت سالگى در زمان خلیفه اموى «هشام بن عبد الملک» مسموم و به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
مواضع و اقدامات سیاسی امام باقر
امامت امام باقر در میان شیعیان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم هفتم امام باقرع
ادامه مطلب را ببينيد
بیانات در مراسم پنجمین سالگرد شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. ما در آستانهی ماه رجب قرار داریم؛ ماه دعا، ماه عبادت، ماه توسّل الیالله. از فرصت این ماه استفاده کنیم، دلهایمان را، جانهایمان را، نیّتهایمان را وصل کنیم به دریای بیکرانهی رحمت الهی. کارها دست خدا است؛ از خدا همّت بخواهیم، از خدا توان بخواهیم، از خدا توفیق بندگی بخواهیم. دعاهای ماه رجب سرشار است از مضامین و مفاهیم بلند و معارف عالی الهی و اسلامی. از خدا طلب عافیت کنید، طلب توفیق کنید، طلب نصرت کنید.
جلسهی امروز ما به مناسبت سالگرد شهادت شهید عزیز ما شهید سلیمانی و سالگرد شهادت جمع زائران مرقد شهید سلیمانی در سال گذشته است، که بعضی از خانوادهها اینجا حضور دارند؛ جمعی از برادران و خواهران لبنانی هم ــ چه از آسیبدیدگان حوادث لبنان و چه غیر آنها ــ در این جمع هستند. جمع شهادت است، جمع اخلاص است. فضای حسینیّه با حضور شماها، با حضور این جمعهای نورانی، نورانیّت میگیرد.
خدای متعال نشان داد که عزّت دست او است. این عزّت است دیگر؛ اینکه مردم از راههای دور، گاهی از کشورهای دیگر، سر سالگرد شهادت سلیمانی راه بیفتند برای اینکه به مقبرهی او، به مرقد او برسند، مرقد او را زیارت کنند، برایش فاتحه بخوانند، این عزّت نیست؟ عزّت این است. وقتی برای خدا کار میکنید، خدا هم اینجور جواب میدهد. [البتّه] این در دنیا است؛ حالا مقامات او در عالم رحمت الهی و نعمت الهی برای ما قابل تصوّر هم نیست، امّا پاداش دنیویاش این است که ملاحظه میکنید: این مرقد او است که هزاران نفر راه میافتند میروند مرقد او را زیارت کنند. این عزّت را خدا میدهد؛ وقتی بااخلاص کار کردیم، خدا هم اینجور جواب میدهد. بعضیها برای عزّت دنبال ابزار و وسیلههای غلط حرکت میکنند.
در قرآن میفرماید: اَ یَبتَغونَ عِندَهُمُ العِزَّة؛ میروند سراغ کفّار، میروند سراغ افراد منافق برای اینکه عزّت به دست بیاورند؟ فَاِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمیعاً؛(۲) عزّت دست خدا است، مال خدا است، در اختیار خدا است. این آیه از سورهی نساء بود. آیهی دیگر در سورهی فاطر: مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلّهِ العِزَّةُ جَمیعاً؛(۳) عزّت دست خدا است. اینها را باید فهمید، باید در سبک زندگی و جهت زندگی این دانستهها را، این معرفتها را تأثیر داد، داخل کرد. بدانیم اگر دنبال عزّت هستیم، عزّت کجا است، معدن عزّت کجا است.
چند نکته عرض میکنم؛ یک نکته دربارهی شهید سلیمانی است. خب دربارهی شهید سلیمانی خیلی حرف زده شد، صحبت شد؛ از خصوصیّات او، از حالات او کتابها نوشته شد، آثار هنری تولید شد؛ گویندگان خیلی گفتهاند. بنده هم مطالبی قبلاً مکرّراً عرض کردهام.(۴) امروز چند مطلب کوتاه را عرض میکنم راجع به شهید سلیمانی برای اینکه یاد بگیریم؛ یاد بکنیم برای اینکه ما هم در این جهت حرکت کنیم.
مطلب اوّل اینکه از اوایل دههی ۸۰ که شرارتهای نظامی آمریکا در منطقهی ما ــ در افغانستان، در عراق ــ شروع شد و رسماً آمریکا وارد میدان شد و حقیقتاً شرارت کرد، از همان اوّل کار شهید سلیمانی وارد میدان شد؛ به خطر نیندیشید، به ابّهت دشمن فکر نکرد. البتّه هدف اصلی آنها ایران بود؛ حملهی به افغانستان در شرق ایران، حملهی به عراق در غرب ایران، هر کدام با یک بهانهای. صورت قضیّه این بود [امّا] باطن قضیّه این بود که ایران اسلامی و ملّت ایران از دو طرف محاصره بشوند؛ هدف این بود. وقتی آن دو حمله خنثی شد، طبعاً دشمن به نتیجه نرسید. شهید سلیمانی از همان اوّل وارد میدان شد. نقش این مرد شریف و صادق در این جهاد یک نقش بیبدیلی است. خودش که نه میگفت، نه مینوشت؛ گمان هم نمیکنم کس دیگری این خصوصیّات و این ریزهکاریها را توانسته باشد بنویسد تا بماند که این یکی از چیزهای مایهی تأسّف است. البتّه معلومات زیاد است؛ در این زمینه اطّلاعاتی که پیش ما و پیش دیگران هست، خیلی است امّا باید اینها در معارفِ سیاسی کشور ما بماند؛ اینها باید سند بشود تا نسلهای بعد بفهمند.
از همان اوّل که نیروهای خارجی به شهرهای عراق ــ به نجف، به کربلا، به کاظمین، بغداد و جاهای دیگر ــ حمله کرده بودند، یک جمع معدودی از جوانها، یک عدّهای از جوانها در نجف، در صحن مطهّر امیرالمؤمنین سنگر گرفته بودند بیپناه، که نه سلاح درستی [داشتند]، نه حتّی غذای درستی. سلیمانی از اینجا احساس تکلیف کرد، شروع کرد با اینها ارتباط برقرار کردن و کمکشان کرد؛ نجاتشان داد. البتّه در آن وقت، یک حرکت خیلی خوب و بسیار مؤثّری هم مرجعیّت کرد که آن هم فوقالعادّه مهم بود، مؤثّر بود [امّا] اوّل سلیمانی وارد میدان شد. آمریکاییها به عراق نیامده بودند که صدّام را بردارند و خودشان هم بروند؛ آمده بودند صدّام را بردارند، خودشان به جای او بنشینند. اوّل یک حاکم نظامی را، یک ژنرال نظامی(۵) را بر عراق حاکم کردند؛ بعد دیدند این [کار] خیلی زشت است، او را برداشتند و یک فرد سیاسی به نام برمر(۶) را گذاشتند. آن کسی که موجب شد که این شخص دوّم برداشته بشود و در یک فرایند سخت و پیچیده و طولانی، عراق به دست خود عراقیها بیفتد و خودشان حاکمان خودشان را انتخاب کنند، در آن نقطهی اصلی، شهید سلیمانی بود، با کارهایی که کرد. یک جنگ ترکیبی راه انداخت؛ جنگ فرهنگی، جنگ نظامی، جنگ تبلیغاتی، جنگ سیاسی. اینها را حاج قاسم انجام داد؛ این، مال آن وقت.
بعد از مدّتی، نوبت داعش رسید؛ آمریکاییها بعد از آنکه دیدند در عراق و بقیّهی جاها در آن ناحیه، به صرفهشان نیست که مستقیم دخالت کنند، داعش را به وجود آوردند. این را دیگر خود آمریکاییها هم اعتراف کردند که داعش را آنها به وجود آوردند. آن کسی که وارد میدان شد و در مقابل داعش ایستاد، باز شهید سلیمانی بود، که حالا یک نکتهای را در این زمینه بعداً عرض خواهم کرد. جوانهای عراقی درخشیدند؛ جوانهای عراقی به معنای واقعی کلمه در این قضیّه درخشیدند لکن نقش شهید سلیمانی نقشی حیاتی بود؛ اگر او نبود، نمیشد. یعنی یک آدمی که در یک حادثهی مهمّ منطقهای که حیات و ممات منطقه بستهی به او بود، اینجور با ابتکار عمل، با شهامت، با قدرت وارد میدان بشود و جان خودش را کف دستش بگیرد. در این چند سال حوادث عجیبی اتّفاق افتاد، در این مقابلههایی که گفته شد. این یک مطلب.
مطلب دوّم اینکه راهبرد همیشگی شهید سلیمانی در این فعّالیّتهای جهادیاش عبارت بود از اینکه جبههی مقاومت را احیا کند؛ یعنی چه؟ یعنی از ظرفیّتها و جوانهای آمادهبهکار خود آن کشورها استفاده کند که این کار را به بهترین وجهی انجام داد. هر جا که وارد میشد ــ عراق یک جور، سوریه یک جور، لبنان یک جور ــ نیروهای میهنی هر کشور را، نیروهای خود آن محل را که آمادهبهکار بودند، بسیج میکرد. خب در عراق مثلاً مرجعیّت فتوا داد یا حکم کرد که مردم و جوانها باید بیایند در مقابل داعش بِایستند؛ خیلی خب، هزاران جوان عازم شدند، امّا هزاران جوان بدون سازماندهی، بدون سلاح، بدون آموزش، چه کار میتوانند بکنند؟ چه کسی اینها را سازماندهی کرد؟ چه کسی به اینها سلاح داد؟ چه کسی آنها را آموزشهای کوتاهمدّت داد؟ شهید سلیمانی با همکاری دوستان عراقی، [از جمله] شهید ابومهدی ــ شهید ابومهدی را دستکم نگیرید؛ مرد خیلی بزرگی بود، انسان خیلی باارزشی بود در کنار شهید سلیمانی ــ و دیگرانی که بحمدالله بعضیشان زنده هستند، بعضی هم به شهادت رسیدند. این نیروها را شهید سلیمانی کشید وسط میدان؛ این هم یکی از خصوصیّات این شهید بود. اینها درس است؛ یعنی از ظرفیّتهای موجودِ برای کار بزرگ، بهترین استفاده را کردن، بلد بودن این کار و همّت گماشتن بر این کار؛ این کار شهید سلیمانی بود.
مطلب دیگری که در مورد شهید باید عرض بکنم این است که در همهی مراحل این مبارزهی بزرگی که این برادر عزیز ما و رفیق صمیمی عزیز ما داشت، دفاع از حریمهای مقدّس برای او یک اصل بود؛ از عتبات عالیات باید دفاع میکرد، از زینبیّه باید دفاع میکرد، از مرقدهای صحابهی امیرالمؤمنین ــ که عدّهایشان در شام و عدّهای در عراق مدفون هستند ــ باید دفاع میکرد، از مسجدالاقصیٰ باید دفاع میکرد که مسجدالاقصیٰ حرم بزرگ عالم اسلام است؛ برای همین هم بود که آن رهبر فلسطینی، اینجا در سخنرانی پیش از نماز، شهید سلیمانی را گفت «شهیدالقدس»؛(۷) از آن حرم دفاع میکرد. ایران را هم حرم اطلاق میکرد، از ایران هم به عنوان حرم دفاع میکرد. ببینید! این منطق دفاع از حریمهای مقدّس، از حرمهای مقدّس، یک منطق بسیار مهم است. این هم یک خصوصیّت این بزرگوار.
یک خصوصیّت دیگر [اینکه] نگاه شهید سلیمانی به مسائل کشور یک نگاه بسته و محدود نبود؛ این خیلی مهم است. مسائل کشور را با دیدگاه جهانی و بینالمللی نگاه میکرد و میسنجید؛ یعنی چه؟ یعنی معتقد بود که هر حادثهی مهمّی که در منطقه بلکه در جهان اتّفاق بیفتد، یک انعکاسی در داخل کشور دارد و در مسائل کشور تأثیر میگذارد. در مسائل کشور، آن مقداری که به او مربوط بود ــ یک چیزهایی به ایشان مربوط نبود؛ مسائل اقتصادی به شهید سلیمانی مربوط نبود ــ تأثیر حوادث جهانی را میدید، میشناخت، محاسبه میکرد و به سراغ آنها میرفت. خطر را از بیرون از مرزها تشخیص میداد و به فکر علاج بود. این همان تعلیم اسلام است که انسان خطر را از پیش تشخیص بدهد. امیرالمؤمنین فرمود که من با لالایی دشمن بیخیال نمیشوم و خوابم نمیبرد.(۸) ایشان اینجوری بود؛ این هم یک خصوصیّتی از خصوصیّات [ایشان]. اینها، بعضی از خصوصیّات این شهید عزیز [است].
خب، این خصوصیّات در شهید سلیمانی بود امّا نه به عنوان یک شخص. شهید سلیمانی، به عنوان شخص خودش، به عنوان یک انسان، در درجهی بعد مطرح است؛ آنچه مطرح است به عنوان عضو یک مکتب، راهرو یک راه به سمت یک هدف، مطرح است. این خصوصیّات را شهید سلیمانی به عنوان یک مکتب، دارا بود و دنبال میکرد و احساس وظیفه میکرد که حالا به آن میگوییم «مکتب سلیمانی» [که همان] مکتب اسلام است، مکتب قرآن است و او به این مکتب پایبند بود و به آن عمل میکرد. شد شاخص، شد محور، شد مرکز. ما هم اگر همان ایمان را، همان عمل را، همان عمل صالح را داشته باشیم، میشویم سلیمانی. هر کدام از ما هم دارای همین پایبندی به این راه باشیم، ما هم مشمول همان لطف الهی میشویم. خب این نکتهی اوّل بود راجع به شهید سلیمانی.
نکتهی بعدی دربارهی مسئلهی «دفاع از حرم» است. «دفاع از حرم» یک عنوانی است که در ایران، در بین مردم ما و جامعهی ما، آنچنان جا افتاد که بهترین جانهای ما آماده شدند که بروند خودشان را برای آن فدا کنند؛ خونهای پاکی ریخته شد، جانهای عزیزی در این راه برای دفاع از حرم داده شد. یک عدّهای ــ حالا من تعبیر بد نمیخواهم بکنم ــ از روی عدم تحلیل درست، عدم فهم درست، عدم شناخت لازم از مسائل، تصوّر میکنند و به زبان میآورند و شاید ترویج میکنند که با حوادث اخیر منطقه، خونهایی که در راه دفاع از حرم ریخته شد، هدر رفت! این خطای بزرگ و این اشتباه بزرگ را اینها میکنند. خونها هدر نرفت.
اگر این جانها نمیرفتند، این مبارزه انجام نمیگرفت، این حاج قاسم سلیمانی در کوهها و بیابانهای این منطقه با آن شهامت حرکت نمیکرد و [مدافعان را] دنبال خودش نمیکشاند، امروز از این اعتاب مقدّسه خبری نبود؛ این را مطمئن باشید. نهفقط از زینبیّه خبری نبود، از کربلا هم خبری نبود، از نجف هم خبری نبود. دلیلش؟ سامرّا؛ در مورد سامرّا یک مقدار غفلت شد، شما دیدید که گنبد عسکریّین (علیهما السّلام) را ویران کردند، ضریحشان را شکستند؛ چه کسانی؟ همان تکفیریها، با کمک آمریکاییها. همهجا همینجور میشد؛ اگر چنانچه این دفاع انجام نمیگرفت، سرنوشت این اعتاب مقدّس، این قبلههای دل مردم مسلمان، سرنوشت همان گنبد تخریبشدهی عسکریّین (علیهما السّلام) میشد. اینها رفتند تلاش کردند، کار کردند، جلوی دشمن را گرفتند، توی دهن دشمن زدند، توانستند از یک حقیقت بزرگ دفاع کنند. این حقیقت بزرگ فقط هم مکان مقدّس نیست؛ صاحب مکان است، مکتب آن امام بزرگوار است.
این را هم ما بدانیم که اساساً در فرهنگ قرآنی، هر خونی که در راه خدا ریخته بشود، بجا ریخته شده، هدر نمیرود؛ هیچ خونی هدر نمیرود؛ حتّی اگر چنانچه پیروزی حاصل نشود، خونی که ریخته شد، هدر نمیرود. خون جناب حمزه در اُحد ریخته شد؛ هدر رفت؟ نه. بالاتر از همه، خون سیّدالشّهدا (سلام الله علیه) در کربلا ریخته شد؛ هدر رفت؟ نه. خونی که در راه حق ریخته میشود هدر نمیرود. قرآن هم ناطق به این معنا است؛ قرآن میفرماید: وَ مَن یُقاتِل فی سَبیلِ اللَهِ فَیُقتَل اَو یَغلِب فَسَوفَ نُؤتیهِ اَجرًا عَظیمًا.(۹) فرق نمیکند؛ چه پیروز بشوید، چه کشته بشوید، شکست بخورید، پیروز نشوید، نفْس این حرکت پیش خدا ارزش دارد؛ این جهاد پیش خدای متعال ارزش دارد، اهمّیّت دارد. و البتّه پیروزی هم قطعی است. حالا به این جولهی باطل نگاه نکنید؛ بدانید اینهایی که امروز جَوَلان میدهند، یک روز زیر پای مؤمنین لگدمال خواهند شد.
نکتهی بعدی یک نکتهی مربوط به انقلاب است، مربوط به جمهوری اسلامی است. حوادث این چند سالی که شهید سلیمانی و یارانش و دوستانش در آن فعّال بودند و نمایان بودند، از جمله حوادث دفاع از حرم، نشان داد که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی سرزنده است، باطراوت است، درخت ثمربخش است؛ تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها؛(۱۰) این را نشان داد. جوان دههی ۸۰ و دههی ۹۰، مثل جوان دههی ۶۰، وارد میدان شد، مبارزه کرد، جان خودش را فدا کرد. همانطوری که در دههی ۶۰ بعضی از جوانها به پای پدرومادرشان میافتادند که اجازه بدهند بروند جبهه، در دههی ۸۰ و ۹۰، بعضی از جوانها، به پای پدر و مادر میافتادند. شهید حججی پای مادرش را میبوسید که اجازه بدهد برود جبهه، برود مبارزه کند، برود دفاع کند از حرم. این نشان میدهد که انقلاب سرزنده است. خیلی از تحرّکات اجتماعی در دنیا اتّفاق میافتد، اوّلش یک نشاط و سرزندگی و تحرّکی دارد، بعد به افسردگی تبدیل میشود و تمام میشود. جمهوری اسلامی بعد از چهل و چند سال امروز زنده است. امروز هم این جوان عزیز ما اینجا بلند شد و قطعاً میلیونها جوان اینجوری هستند که میگویند اگر چنانچه لازم باشد، نیاز باشد برای دفاع از اسلام در مقابل دشمن، حاضریم جانمان را فدا کنیم.
مدافعان حرم نشان دادند که پرچم مقاومت همچنان در اهتزاز است و دشمن در طول این سالها، با اینهمه سرمایهگذاریای که کرده و هزینهای که متحمّل شده، نتوانسته پرچم مقاومت را پایین بکشد؛ چه در لبنان، چه در فلسطین، چه در سوریه، چه در عراق و چه در ایران؛ نتوانسته و نخواهد توانست.
یک نکتهی مهمّی که من اینجا یادداشت کردم، این است که این ایستادگیها، این اقتدار ملّی در هر کشوری یک عواملی دارد؛ این عوامل را باید حفظ کرد. از اشتباهات بزرگ در بعضی از کشورها این است که عوامل ثبات و اقتدار را از عرصه و صحنه خارج میکنند. مجموعهی جوانهای مؤمنی که حاضرند جانشان را فدا کنند، اینها مهمترین عوامل اقتدار یک ملّتند؛ اینها را نباید از صحنه خارج کرد. این هم درس برای ما است. خب بحمدالله اینجا که تا حدود زیادی تأمین است، بعضی کشورهای دیگر هم بایست به این نکته توجّه کنند؛ باید بدانند که عوامل ثباتشان چه چیزهایی است؛ وقتی آنها را خارج میکنند، همین اتّفاق میافتد که در بعضی از کشورها در منطقه اتّفاق افتاد. عوامل ثبات را، عوامل اقتدار را بیرون میکنند، میشود سوریه، میشود هرجومرج، میشود تصرّف خاک سوریه به وسیلهی بیگانگان؛ آمریکا از یک طرف، رژیم صهیونی از یک طرف، بعضی کشورهای متعرّض دیگر از یک طرف وارد میشوند.
البتّه اینها نمیتوانند بمانند. سوریه متعلّق به مردم سوریه است. کسانی که به خاک مردم سوریه تعرّض کردند، یک روزی در مقابل قدرت جوانهای غیور سوری مجبور خواهند شد بروند عقب؛ بدون تردید، این اتّفاق خواهد افتاد. متجاوز بایستی از خاک متعلّق به یک ملّت، خودش خارج بشود، وَالّا خارجش میکنند. امروز آمریکاییها در سوریه پیدرپی پایگاه میسازند؛ حتماً و بدون تردید، این پایگاهها در زیر لگد جوانان سوری پایمال خواهد شد.
لبنان نماد مقاومت است. لبنان ضربه خورده، لکن خم نشده، به زانو درنیامده. دشمن ضربه میزند، امّا «فَاِنَّهُم یَألَمونَ کَما تَألَمون»؛(۱۱) خودش هم ضربه میخورد. و آن که در نهایت پیروز است، قدرت ایمان است و صاحبان ایمانند. لبنان نماد مقاومت است و پیروز خواهد شد؛ یمن هم نماد مقاومت است و پیروز خواهد شد. و انشاءالله دشمن و متجاوزین، در رأس همهی آنها آمریکای طمّاع و جنایتکار، مجبور خواهند شد دست از سر مردم منطقه و ملّتهای منطقه بردارند و با ذلّت از این منطقه انشاءالله خارج بشوند.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ خانوادهی شهید سلیمانی، جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم و شهدای مقاومت و حادثهی تروریستی گلزار شهدای کرمان در سال ۱۴۰۲، شهدای مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی در سال ۱۳۹۸ و شماری از خانوادههای مجروحان و شهدای حوادث اخیر لبنان در این دیدار حضور داشتند.
(۲ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۱۳۹
(۳ سورهی فاطر، بخشی از آیهی ۱۰؛ «هر کس سربلندی میخواهد، سربلندی یکسره از آنِ خدا است ...»
(۴ از جمله ر.ک: بیانات در دیدار مردم قم (۱۳۹۸/۱۰/۱۸)
(۵ ژنرال جِی گارنر
(۶ پل برمر
(۷ اشاره به سخنرانی شهید اسماعیل هنیّه (رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، حماس) در مراسم اقامهی نماز بر پیکر شهید سلیمانی
(۸ نهجالبلاغه، خطبهی ۶؛ «وَ اللهِ لا اَکونُ کَالضَّبُعِ تَنامُ عَلی طولِ اللَدم»
(۹ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۷۴؛ «... و هر کس در راه خدا بجنگد و کشته یا پیروز شود، بزودی پاداشی بزرگ به او خواهیم داد.»
(۱۰ سورهی ابراهیم، بخشی از آیهی ۲۵؛ «میوهاش را هر دم به اذن پروردگارش میدهد ...»
(۱۱ سورهی نساء، بخشی از آیهی ۱۰۴؛ «... آنان [نیز] همانگونه که شما درد میکشید، درد میکشند ...»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
خط حزبالله ۴۷۶ | درس جنگ اُحُد برای همه دورانها
چهارصد و هفتاد و ششمین شماره هفتهنامه «خط حزبالله» منتشر شد.
در یادداشت این هفته خط حزب الله مروری بر ماجرای تاریخی جنگ اُحد و درسهای آن، بر اساس بیانات حضرت آیتالله خامنهای که در این شماره بررسی شده است.
خط حزبالله به مناسبت بیانات حضرت آیتالله خامنهای در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام دربارهی ضرورت و اهمّیّت «تبیین» و ابعاد آن بیان کردند، پرداخته است.
نیروهای مؤمن و انقلابی سراسر کشور میتوانند در چاپ و توزیع این هفتهنامه در مساجد و هیئتهای مذهبی شهر و منطقه سکونت خود مشارکت کنند.
این شماره خط حزبالله به روح مطهر شهید سرافراز سردار سید رضی موسوی تقدیم میشود.
دریافت «خط حزبالله» نسخه مطالعه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خـــــــــط حـــــــــــزب الله
ادامه مطلب را ببينيد
اعمال ماه رجب
اعمالی برای ماه رجب ذکر شده است.
رجب از ماههاى حرام و با فضیلت است و روزه گرفتن همه روزهاى آن مستحب مؤکّد مىباشد.[۱] [۲]
غسل شب نیمه و روز بیست و هفتم (روز مبعث)؛ مستحب است.[۳]
خواندن دوازده رکعت (شش تا دو رکعتى) نماز مستحب در شب نیمه و شب و روز بیست و هفتم؛ رجب مستحب است. [۴]
زیارت امام حسین (علیهالسّلام) در اوّل و نیمه آن مستحب است. [۵]
زیارت امام رضا علیهالسّلام در طول ماه از دیگر مستحبات ماه رجب است. [۶]
گزاردن عمره مفرده در ماه رجب، مستحب و نسبت به ماههاى دیگر فضیلتش بیشتر است [۷]
و در روایتى فضیلت آن برابر با فضیلت حج دانسته شده است.[۸]
وقایع مهم ماه رجب
مقالهٔ اصلی: وقایع ماه رجب
۱ رجب ۵۷ق. ولادت امام محمد باقر(ع)
۳ رجب ۲۱۲ق. شهادت امام هادی(ع)
۳ رجب ۱۴۳۸ هجری قمری. حمله تروریستی تحریک طالبان پاکستانی(TTP) علیه شیعیان در شهر پاراچنار و شهادت ۲۴ نفر
۱۰ رجب ۱۹۵ق. ولادت امام جواد(ع)
۱۳ رجب ۱۰ سال قبل از بعثت. ولادت امام علی(ع)
۱۵ رجب ۶۲ق. وفات حضرت زینب(س)
۲۵ رجب ۱۸۳ق. شهادت امام کاظم(ع)
۲۵ رجب ۱۳۴۰ق. تأسیس حوزه علمیه قم توسط عبدالکریم حائری یزدی از مراجع تقلید شیعه
از جمله سیره حضرت امام خمینی(س)، این فقیه، عارف، فیلسوف و زاهد هم روزگار ما درباره ماه مبارک رجب و رهنمودهایی که درباره اعمال این ماه مبارک داشتند
هرگاه ماه رجب فرا رسد، فرشته «داعی» از آسمان هفتم، هر شب تا بامداد چنین ندا می دهد:
«ای ذاکران، ای مطیعان، ای مستغفران، ای توبه جویان! مژده! مژده! بشارت! بشارت: خداوند می فرماید: من همنشین آنم که از من بخشش خواهد! ماه ماه من است و بنده، بنده من. رحمت رحمت من است. هر که مرا در این ماه بخواند پاسخش می دهم و هر که از من چیزی بخواهد، خواسته اش برآورده سازم و هر که از من راه بخواهد هدایتش کنم. این ماه را رشته پیوند میان خود و بندگانم ساخته ام. هر که بدان دست یازد، به من رسد!»
عارف واصل، بنده مخلص خدا، میرزا جواد ملکی تبریزی، پس از نقل این حدیث شریف چنین فریاد برمی آورد:
«آه! آه! دریغ! دریغ از این همه ناسپاسی و بدبندگی در برابر آن همه مهر ورزی و بنده نوازی! کجایند سپاسگزاران و حق شناسان؟ کجایند کوشندگان و تلاشگران؟! کجا، چگونه و که می تواند قدر و قیمت ندای فرشته داعی را سنجیده و ارزش آن را دریابد؟ ... کجایند آنان که به قصر و کوتاهی خویش معترفند تا در پاسخ ندای فرشته داعی زبان بگشایند و بگویند: «لبیک و سعدیک!»
نزد اولیای الهی، خودسازی و تهذیب نفس از این ماه آغاز می شود تا لیاقت حضور در ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان به دست آید. بدون آمادگی روحی نمی توان در کناره سفره رحمت الهی نشست و آن گونه که شایسته میهمانی خداست، از آن بهره برد. بسیاری از بزرگان اهل معرفت و از جمله حضرت امام خمینی(س)، ماه رجب را آغاز تلاش و کوشش معنوی برای این منظور دانسته اند. شاید یکی از اسرار آن، وقوع بعثت پیامبر اسلام و آغاز دعوت مردم به اسلام و هدایت آنان در این ماه باشد؛ روز ظهور رحمت خداوند سبحان و اشرفِ ایام سال.
میلاد پر برکت امیرمومنان امام علی علیه السلام نیز بر شرافت این ماه افزوده است. سفارش به عبادت، دعا، ذکر، شب زنده داری، روزه و حضور قلب و اعمال مخصوص ایام البیض، از جمله اعتکاف، همگی برای آمادگی روحی به منظور ورود به ماه رمضان و بهره برداری از برکات این ماه است. حضرت امام خمینی درباره این ماه و دو ماه بعد از آن چنین می فرمایند:
« این سه ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، برکات بسیار نصیب انسان، انسانهایی که می توانند استفاده کنند از این برکات، شده است. البته مبدأ همه مبعث است و دنبال او تمام جهاتی که هست. در ماه رجب، مبعث بزرگ و ولادت مولا علی بن ابی طالب- سلام اللَّه علیه- و بعض ائمه دیگر، و در ماه شعبان ولادت حضرت سید الشهدا- سلام اللَّه علیه- و ولادت حضرت صاحب- ارواحنا له الفداء- و در ماه مبارک، نزول قرآن بر قلب مبارک پیغمبر اکرم بوده است. و شرافت این سه ماه در زبانها و در بیانها و در عقلها و در فکرها نمی گنجد. و از برکات این ماهها ادعیه ای است که وارد شده است در این ماهها.» (صحیفه امام، ج ۱۷، ص: ۴۵۶)
از جمله برکات ماه مبارک رجب، ادعیه فصیح، بلیغ و عمیق از نظر معنی، به ویژه جملاتی است که درباره اوصاف جلال و جمال خداوند در آنها آمده است، دعاهایی که دل را از رذایل پاک و به فضایل و نور آراسته می گرداند:
« این ادعیه در ماه مبارک رجب و خصوصاً در ماه مبارک شعبان اینها مقدمه و آرایشی است که انسان به حسب قلب خودش می کند برای اینکه مهیا بشود برود مهمانی؛ مهمانی خدا، مهمانی ای که در آنجا سفره ای که پهن کرده است قرآن مجید است.» (صحیفه امام، ج ۱۳، ص: ۳۳)
دعا در ماه مبارک رجب
از مهم ترین راه های رسیدن به اطمینان و آرامش خاطر، که سعادت در دنیا و آخرت چیزی جز آن نیست، همانا ذکر و یاد خدا است: «آنکه انسان را از تزلزل بیرون می آورد ذکر خداست. با یاد خداست که تزلزلها ریخته می شوند؛ اطمینان پیدا می شود. وقتی اطمینان پیدا شد و ذکر خدا و یاد خدا شد، وقتی است که مخاطب می شود به این خطاب: یا أیَّتُها النَّفْسُ المُطْمَئِنَّةُ در روایتی است که خطاب به حضرت سید الشهداست. آن وقت است که به شما می گویند که فادخلی فی عِبادی. نه فی عباد اللَّه؛ نه فی عباد دیگر. «فی عِبادی». یک عنایت خصوصی است مال خودم. این بشر مالِ خودش است .» (صحیفه امام، ج ۱۴، ص: ۲۱۰)
« با ذکر حقیقی، حجابهای بین عبد و حق خَرْق شود، و موانع حضور مرتفع گردد، و قسوت و غفلت قلب برداشته شود، و درهای ملکوت اعلی به روی سالک باز شود و ابواب لطف و رحمت حق به روی او گشوده گردد.» (شرح حدیث جنود عقل و جهل، متن، ص: ۱۲۴)
و از بهترین راه های یاد خدا، خواندن ادعیه و مناجاتهایی است که بندگان خاص خدا یعنی ائمه(ع) به ما ارزانی داشته اند. اگر در سخنان عارفان اسلامی سخنان دل نشین، موثر و زیبا دیده می شود، بدان دلیل است که «عرفای اسلام از همین ادعیه و از همین دعاهایی که در اسلام وارد شده است از اینها استفاده کرده اند» (صحیفه امام، ج ۱۳، ص: ۳۲) و «این دعاها، ... قرآن صاعد است.» (همان)
معنویات موجود در این دعاها، دست انسان را می گیرد و تا اوج نور و پاکی و زیبایی بالا می برد:
«این دعاهایی که در ماهها هست، در روزها هست، خصوصاً، در ماه رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان، اینها انسان را همچو تقویت روحی می کند- اگر کسی اهلش باشد... همچو راه را برای انسان باز می کند و نور افکن است برای اینکه، این بشر را از این ظلمتها بیرون بیاورد و وارد نور بکند که معجزه آساست.!» (صحیفه امام، ج ۱۳، ص: ۳۳)
حضرت امام(س)، «حبّ دنیا» را منشأ همه خطاها، زشتی ها و گناهها می دانستند و تاریکی دل و سیاهی قلب را هم نتیجه آن. سپس راه رهایی از آن را نیز از جمله خواندن ادعیه معرفی می کردند:
«آن دنیایی که تکذیب شده است این عالم طبیعت [نیست ]، این عالم طبیعت نور است. دلبستگی های به این عالَم انسان را بیچاره می کند. ظلمت ها از این دلبستگی هایی است که ما داریم به این دنیا، به این مقام، به این مسند، به این اوهام، به این خرافات. همه انبیا آمدند برای اینکه دست شما را بگیرند از این علایقی که همه اش بر ضد آنی است که طبیعت و فطرت شما اقتضا می کند، شما را دستتان را بگیرند... و از این علایق نجاتتان بدهند و واردتان کنند به عالَم نور. اسلام هم در رأس همه ادیان است، برای یک همچو مقصدی. این ادعیه مهیا می کنند این نفوس را برای اینکه این علایقی که انسان دارد و بیچاره کرده انسان را این علایق، این گرفتاریهایی که انسان در این عالم طبیعت دارد و انسان را سرگشته کرده است، متحیر کرده است نجاتش بدهند و آن راهی که راه انسان است ببرند.» (تفسیر سوره حمد، متن، ص: ۲۴۴)
از جمله اعمال مشترک هر روزه ماه رجب، طلب آمرزش از خداوند است، پس بسیار باید «استغفر الله ربی و اسألُهُ التَّوبه» گفت. امام کاظم علیه السلام که شهادتش در بیست و پنجم همین ماه اتفاق افتاده، فرمود: «رجب نام نهری در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر است. هرکس یک روز ماه رجب را روزه بدارد، از آن نهر می آشامد.»
امّا بعد از روزه و ذکر استغفار، آنچه در این ماه ـ و دو ماه بعد ـ سفارش شده، دعا و مناجات با خداوند است. ادعیه بسیاری در این ماه وارد شده که بعضی از مشهورترین آنها در کتاب شریف «مفاتیح الجنان» آمده است. آدمی در برخوردهای روزانه و اشتغالات روزمره خود، بسیار دچار غفلت از خداوند متعال و عالم معنویت می شود. از این رو لازم است در همه ایام سال، به ویژه در ماه ها و روزهایی که شرافت زمانی دارند، کارهای دنیایی را سبک کند و وقت بیشتری را برای حضور در مکانهای شریف و مقدس و یا کنج خلوتی در خانه اختصاص داده، به ذکر خداوند و به ویژه مناجات با خدا و زیارات اولیاء الله مشغول شود، باشد که از سنگینی بار غفلت ها- که شیطان و نفس هر دم آدمی را بدان می خوانند - بکاهد:
« آنکه سبکبار می کند انسان را و از این ظلمتکده می کِشد او را بیرون و نفْس را از آن گرفتاریها و سرگشتگیهایی که دارد خارج می کند این ادعیه ای است که از ائمه ما وارد شده اند.» (صحیفه امام، ج ۱۳، ص: ۳۳)
دعا، انس با خدا و مناجات، عشرت با محبوب است. به هر میزان معرفت آدمی به ربّ الارباب بیشتر شود، بیشتر به تلاوت قرآن و ادعیه و مناجات ها روی می آورد. و ماه رجب، ماه انس گرفتن با خداست و دور شدن از شهوات دنیایی، ازطریق دعا و سجده های طولانی.
«آنان که معرفت به حق دارند، و انس و محبت به آن ذات مقدّس پیدا کردند برای آنها این نوع اعمال زحمت و مشقت ندارد. انس و عشرت با محبوب ملالت نیاورد؛ خاصّه آن محبوبی که همه محبت ها و محبوبیّت ها، رشحه ای از محبت او است. چه خوش گفته شده است از زبان آنان:
آن کس که تورا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
عارف شیراز- رحمه اللَّه- گوید:
در ضمیر ما نمی گنجد به غیر از دوست، کس هر دو عالم را به دشمن ده که ما را دوست بس
آنان که از جام محبت دوست نوشیدند، و از آب زندگانی وصال او زندگی ابدی پیدا کردند، هر دو عالم را لایق دشمن دانند.» (شرح حدیث جنود عقل و جهل، متن، ص: ۱۲۷)
امام خمینی(س)، حکومت را تدبیر می کردند، گزارشهای روزانه و هفتگی را از اوضاع مملکت، به ویژه دفاع مقدس می گرفتند، امر و نهی می کردند، با مردم عادی دیدار داشتند، ... روزنامه ها را مطالعه می کردند و به امور خانواده نیز می رسیدند، امّا در همه ایام و لیالی سال، به ویژه با طلوع ماه رجب، زمان خاصی را برای انجام اعمال مشترک و خاص این ماه، به ویژه مناجاتها و دعاها تخصص می دادند.
* محمد نصیری؛ عضو هیأت علمی پژوهشکده تحقیقات اسلامی
منبع: مربیان- شماره ۲۸- سال انتشار ۱۳۸۷- صفحه ۱۳۵-۱۵۳
فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام در ماه رجب
فضیلت دعا و استغفار در ماه رجب
فضیلت روز بیست و هفتم ماه رجب (مبعث)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ماه رجب المرجب
ادامه مطلب را ببينيد
ماه رجب هفتمین ماه از ماههای قمری، ماهی بسیار شریف و از ماههای حرام است. رجب نام نهری است در بهشت که از عسل شیرینتر و از شیر سفیدتر است و هر کس در این ماه روزه دارد، از آن نهر آب می نوشد. به ماه رجب، رحب الأصب، یعنی ماه ریزش رحمت خداوند بر مردم نیز میگویند.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«ماه رجب برای امت من «ماه استغفار» است. رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است. کسی که یک روز از ماه رجب را روزه گیرد، مستوجب خشنودی خداوند گردد، غضب الهی از او دور میگردد و دری از درهای جهنم به روی او بسته میشود.»
در حدیث دیگری آمده است که هر کس سه روز آن را روزه دارد بهشت بر او واجب گردد.
در ماه رجب دعاها و اعمال خاصی وارد است که مهمترین آنها « اعمال ایام البیض » (13 تا 15 ماه) و اعمال ام داوود و برنامه اعتکاف است.
این اعمال در کتاب شریف مفاتیح الجنان محدث قمی گردآوری شده است.
حوادث تاریخی و مذهبی بسیاری در ماه رجب روی داده است که در زیر به آن اشاره میشود:
ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام در سال 57، امام محمد تقی علیه السلام در سال 195، میلاد امام علی علیه السلام در کعبه، مبعث پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام در سال 182 و شهادت امام علی النقی علیه السلام در سال 254، وفات ابراهیم فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سال دهم هجرت، وفات ابوطالب علیه السلام در سال دهم بعثت، رحلت حضرت زینب (بنا به نقلی) و درگذشت ابن سکیت، در سال 244 قمری. هدایه الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص 97؛ مفاتیح الجنان، ص 240
رَجَب یا رَجَب المُرَجَّب هفتمین ماه از ماههای قمری و نخستین ماه از ماههای حرام است. بر انجام حج عمره، روزه و عبادت در این ماه تأکید شده است.
از پیامبر(ص) نقل است: رجب ماه خداست، شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من است. همچنین ثواب روزهداری یک روز ماه رجب را ثواب یک ماه روزه ذکر کرده است." نخستین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب میگویند که برای آن اعمال و آدابی خاصی ذکر است. در ایران سنت اعتکاف در روزهای ۱۳ تا ۱۵ این ماه، که به ایام البیض معروفند، انجام میشود.
مهمترین واقعه تاریخی ماه رجب بعثت پیامبر اکرم(ص) است. تولد امام علی(ع)، امام باقر(ع) و امام جواد(ع) و نیز شهادت امام هادی(ع) و امام کاظم(ع) از دیگر مناسبتهای این ماه هستند.
انجام زیارت معصومان بهویژه زیارت امام حسین(ع) در اول و وسط ماه (که به سبب غفلت مردم از فضیلت آن غفیله نام گرفته است) و نیز زیارت امام رضا(ع) و خواندن دعای یا من ارجوه در ماه رجب سفارش شده است.
وجه نامگذاری
رجب به معنای بزرگ داشتن و عظیم شمردن است.[۱] ماه رجب به معنای ماهی است که بزرگ و محترم شمرده میشود. به نقل منابع لغوی، عرب از دوران پیش از اسلام این ماه را بزرگ میداشته و از جنگ در آن پرهیز میکرده است.[۲] مُرَجَّب هم به معنای بزرگ داشته شده است.[۳] ماه رجب با اوصاف و نامهای دیگری نیز خوانده شده است. به این ماه «رجب الفرد» گویند؛ به این جهت که از سه ماه حرام دیگر که در پی هم واقع شدهاند، یعنی ذیالقعده، ذیالحجه و محرم جدا افتاده است. به این ماه «رجب المُضَر» نیز گویند، به این جهت که قبیله مُضَر برای این ماه احترام ویژهای قائل بودند.[یادداشت ۱] رجب الاصم، رجب المُرَجَّب، رجب الحرام، مُنصَل الأَسِّنه و مُنصَل الأَلّ از دیگر نامهای این ماه است در جاهلیت و آن را بدین جهت چنین نامیدند که در این ماه(به خاطر این که از ماههای حرا م بود) سِنانها (نیزه و سرنیزه)را از خود دور میکردند و دست به جنگ نمیبردند و به یکدیگر نمی تاختند. (از اقرب الموارد).[۴][یادداشت ۲]
در نامگذاری این ماه به «رجب الاصَبّ» و «رجب الاصَمّ» از پیامبر اکرم (ص) نقل است که فرمود:
«سُمِّيَ شَهرُ الرَّجبِ الاَصَبَّ ِلاَنَّ الرّحمةَ تُصَبُّ عَلَی اُمَّتی فیهِ صَبّاً وَ یُقالُ الاصَمُّ لِاَنَّهُ نُهِیَ فیهِ عَن قِتالِ المُشرکینَ وَ هُوَ مِنَ الشُّهورِ الحُرُم.»[۵] «ماه رجب را اصبّ نامیدهاند چون در این ماه رحمت الهی بر امت من فرو میریزد و ماه اصم میگویند چون در این ماه از جنگ با مشرکان نهی شده است و چون صدایی برای فرا خواندن به جنگ (نه فراخوانی برای جنگ و نه شیهه اسب و نه صدای کشیده شدن شمشیر از نیام)در این ماه شنیده نمیشود گویا این ماه از این نظر ناشنواست.»
ماه رجب پیش از اسلام
مقالهٔ اصلی: ماه حرام
ماه رجب نزد اعراب جاهلی حرمت و ارزش والایی داشته است به گونهای که در این ماه جنگ، خونریزی، قتل، غارت و شبیخون ممنوع و حرام بوده است.[۶] پس از ظهور اسلام بر اعتبار و ارزش این ماه افزوده شد و جنبههای دینی به این ماه قداست بخشید.[۷][یادداشت ۳]
فضیلت و جایگاه ماه رجب
از عبدالله بن عباس نقل است که چون ماه رجب فرا میرسید، مسلمانان اطراف پیامبر حلقه میزدند و پیامبر پس از ثنای خداوند و یادی از پیامبران پیش از خود میفرمود:
«ای مسلمانان! ماه بزرگ و با برکتی بر شما سایه افکنده است و آن ماه اَصَبّ است که رحمت الهی بر کسی که او را پرستش میکند فرو میریزد مگر مشرک یا کسی که بدعتی را در اسلام اظهار و ایجاد کرده است. به راستی که در ماه رجب شبی است که هر کس در آن بیدار باشد و نماز گزارد خداوند جسدش را بر آتش حرام میکند و هزار مَلِک با او مصافحه میکنند و هزار ملک تا همانند آن روز برای او استغفار میکنند. سپس فرمود: هر کس روزی از ماه رجب را روزه بگیرد، از ترس روز قیامت در امان است و از آتش جهنم نجات مییابد».[۸]
ماه رجب در نزد عارفان و اهل سیر و سلوک از جایگاه ویژهای برخوردار است. علامه طهرانی در تمام ایام سال به ماه رجب از همۀ شهرها و ماهها اهتمام بیشتری داشت و براین باور بود که ماه رمضان برای عامّۀ مردم سودمندتر است ولی ماه رجب برای خصوص سالکان الی الله نفعش از ماه رمضان بیشتر است و تأثیراتی که در ماه رجب بر نفس وارد میشود آن تأثیرات، تأثیرات عمیقتر و زیر بنایی تری است. وی هم چنان به مراقبه شدید در این ماه توصیه میکرد. [۹]
علامه طهرانی از سید علی قاضی طباطبایی (بر اساس دستورالعمل مکتوبی از ایشان خطاب به شاگردانش)
توصیه هایی را در باره ماههای رجب، شعبان و رمضان و به خصوص ماه رجب نقل کرده است که عبارتند از: توبه، خواندن نمازهای واجب با نوافلش در حد امکان، خواندن نماز ظهر در وقت فضیلت، تأکید فراوان بر خواندن نماز شب و توجه به نقش بسیار مؤثرش در سیر و سلوک برای رسیدن به مراتب کمال، قرائت قرآن کریم در نافلههای شب، مداومت بر سجدۀ یونسیه و گفتن ذکر یونسیه در سجده، زیارت مشهد اعظم، یعنی حرم امام علی(ع) و سایر مشاهد مشرفۀ اهلبیت(ع) و مساجد معظمه مانند: مسجد الحرام، مسجدالنبی ، مسجد کوفه، مسجد سهله و... مداومت بر تسبیحات حضرت زهرا(س) پس از نمازها، دعا برای فرج امام مهدی(عج) در قنوت نماز وتر و در هر روز و در همۀ اوقات و همۀ دعاها، خواندن زیارت جامعۀ کبیره در روز جمعه، قرائت قرآن روزانه حداقل یک جزء، شتاب در دیدار و زیارت فراوان برادران نیکوکار، التزام به زیارت قبور. [۱۰]
فصیلت عبادات در ماه رجب
روزه ماه رجب
برای روزه ماه رجب پاداش و فضیلتهای گوناگونی نقل شده است:
وجوب بهشت و دوری از آتش جهنم: از امام کاظم (ع) نقل شده که حسنات در ماه رجب دو برابر میشود و گناهان در آن محو میشود. هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد به اندازه مسیر صد سال جهنم از او دور میشود و کسی که سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد بهشت بر او واجب میشود.[۱۱] همچنین از پیامبر نقل شده که در بهشت قصری است که جز کسانی که ماه رجب را بسیار روزه داشتهاند در آن راه نمییابند.[۱۲]
برآورده شدن حاجات و پاکی از گناه: از امام رضا (ع) نقل شده کسی که دو روز از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند در روزی که او را ملاقات میکند از او راضی میشود و خداوند او را نیز از خود راضی میکند و طلبکارانش را نیز در روز قیامت راضی خواهد کرد. و آن کس که هفت روز از ماه رجب را روزه بگیرد، درهای آسمانهای هفتگانه بر روح او هنگام مرگش گشوده میشود تا به ملکوت اعلی میرسد و کسی که هشت روز از رجب را روزه بگیرد، درهای هشتگانه بهشت برایش باز میشود وکسی که پانزده روز از رجب را روزه بگیرد، خداوند تمام حاجاتش را برآورده میکند؛ مگر آنکه حاجتش درباره گناه یا قطع رابطه با خویشان باشد و آن کس که تمام ماه رجب را روزه بدارد از گناهانش مانند روزی که از مادر متولد شده پاک میشود، و از آتش آزاد میشود و در بهشت با نیکان همنشین خواهد بود. [۱۳]
امان از عذاب قبر: از پیامبر (ص) درباره جماعتی از مردگان( که هنگام گذر از قبرستان متوجه عذابشان شد و از خداوند برایشان تقاضای تخفیف کرد وخداوند هم پذیرفت) نقل شده که اگر اینان ماه رجب را روزه میگرفتند و شبزندهداری میکردند در قبرهایشان عذاب نمیشدند.[۱۴] در ادامه حدیث وقتی پیامبر(ص) پاداش زیادی برای یک روز روزه و یک شب نماز و شب زندهداری درماره رجب را برشمرد با تعجب پرسیدند که ای رسول خدا آیا این همه پاداش تنها برای کسی است که فقط یک روز روزه گرفته و یک شب نمازگزارده است؟! پیامبرخدا(ص) در پاسخ فرمود: این پاداش از آنِ کسی است که قدرت خداوند را انکار نکند.[یادداشت ۴] ( گویا پیامبر(ص) با کنایه به آنان فهماند که انکار وتعجب شما ناشی از ضعف ایمان شماست که خداوند را قادر بر این کار نمیدانید یا در انجامش تردید دارید.) [۱۵]
عمره رجبیه
بنا بر روایتی که از امام صادق (ع) نقل شده، انجام عمره در ماه رجب بر عمره دیگر ماهها برتر است.[۱۶]
زیارت امام رضا(ع)
زیارت امامان (ع) از جمله امام رضا(ع) در هر زمانی مستحب و به آن توصیه شده است ولی در خصوص ماه رجب تأکید بیشتری صورت گرفته است.در وسائل الشیعه بابی با عنوان «باب استحباب إختيار زيارة الرضا(ع) وخصوصا في رجب على الحج و العمرة المندوبين» وجود دارد. در روایتی امام رضا(ع) فرموده که به شیعیانم بگویید که زیارت من پاداش هزار حج را دارد[یادداشت ۵] و امام جواد (ع) فرمود بلکه اگر کسی با معرفت به حقش او را زیارت کند پاداش هزار هزار حج مقبول برایش هست. [۱۷] در روایتی امام جواد (ع) ضمن برشمردن فضیلت زیارت پدرش امام رضا(ع) توصیه فرمود که این زیارت در ماه رجب صورت بگیرد.وَلْیکنْ ذَلِک فِی رَجَبٍ. [۱۸][یادداشت ۶]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ماه رجب المرجب
ادامه مطلب را ببينيد
خونهایی که برای دفاع از حرم ریخته شد هدر نرفت/ پیروزی جبهه حق قطعی است
رهبر معظم انقلاب با بیان اینکه خدمات شهید سلیمانی باید در معارف سیاسی ما بماند، گفتند: راهبرد همیشگی شهید سلیمانی احیای جبهه مقاومت بود.
جوان آنلاین: رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در آستانه پنجمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، در دیدار خانواده سردار و جمعی از خانوادههای «شهیدان مدافع حرم و شهیدان مقاومت»، با تبیین برخی ویژگیهای شخصیتی و رفتاری حاج قاسم سلیمانی گفتند: باید با درس گرفتن از این خصوصیات در مسیر هدف اصلی مکتب سلیمانی یعنی «تحقق اسلام و قرآن» حرکت کرد.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با تأکید بر پیروزی دیر یا زود ملت سوریه بر اشغالگران و استمرار مقاومت یمن، فلسطین و لبنان، به تجلیل از شهیدان مدافع حرم پرداختند و گفتند: سلیمانی، ایران را هم حرم میدانست و اگر آن خونهای پاک نبود، امروز از حریم و حرم و هیچیک از عتبات مقدس خبری نبود.
رهبر انقلاب حضور مشتاقانه هزاران زائر از ایران و دیگر کشورها بر مزار شهید سلیمانی را نشانه عزت خدادادی و نتیجه اخلاص او دانستند و گفتند: بفرموده قرآن، عزت فقط در دست خداست که باید این حقیقت معرفتی را درک کرد و در سبک و جهتگیریهای زندگی بکار گرفت.
ایشان سردار سلیمانی را مبارزی بزرگ و رفیق عزیز و صمیمی خود خواندند و پیشقدمی و حضور شجاعانه، سریع و به موقع در میدان را از ویژگیهای بارز سردار نامیدند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حضور حاج قاسم از اوایل دهه ۸۰ در میدان مبارزه با شرارتهای آمریکا در افغانستان و عراق، افزودند: هدف اصلی آمریکا از اشغال این دو کشور، ایران بود اما آن مرد شریف و صادق بدون ترسیدن از ابّهت ظاهری آمریکا وارد میدان شد و در نهایت، آن اشغالگریها به شکست آمریکا و خنثیشدن آن توطئه بزرگ انجامید.
ایشان با یادآوری پرهیز سردار سلیمانی از بیان یا نگارش جزئیات نقشآفرینی بیبدیل او در آن حوادث گفتند: البته اطلاعات زیادی در این زمینه وجود دارد که باید به صورت اسناد ماندگار در معارف سیاسی کشور درآید و به نسلهای بعد منتقل شود.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دفاع جمع معدودی از جوانان بیدفاع و بیسلاح عراقی در حرم امیرمومنان(ع) هنگام حمله اشغالگران آمریکایی، گفتند: سردار با احساس تکلیف، همان اول و بسرعت با آن جوانان ارتباط گرفت و آنان را نجات داد که البته مرجعیت هم در آن مسئله، حرکت فوقالعاده و بسیار مؤثری انجام داد.
ایشان هدف آمریکاییها از اشغال عراق را جانشینی صدام خواندند و گفتند: آمریکاییها آمده بودند که بمانند اما سردار و همراهانش در یک فرایند سخت و پیچیده و طولانی و در یک جنگ ترکیبیِ سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فرهنگی، در مسیر حاکم شدن مردم عراق بر سرنوشت خود نقش اساسی برعهده داشتند.
رهبر انقلاب، شکست توطئه آمریکایی داعش را از دیگر نتایج حضور سریع، به موقع و تعیینکننده حاج قاسم در میدان خواندند و گفتند: در مقابله با تروریسم تکفیری، جوانان عراقی به معنای حقیقی کلمه درخشیدند اما در خنثی شدن آن توطئه که حیات و ممات منطقه به آن وابسته بود، سلیمانی با ابتکار عمل، شهامت، جان برکفی و قدرت، نقشی بینظیر ایفا کرد.
ایشان راهبرد همیشگی سردار در فعالیتهای جهادی را «احیای جبهه مقاومت» دانستند و افزودند: ویژگی بارز سلیمانی این بود که از ظرفیتها و جوانان آماده بکار و نیروهای میهنی سوریه، لبنان و عراق برای احیای مقاومت، به بهترین وجه استفاده میکرد.
رهبر انقلاب با اشاره به فتوای مرجعیت درباره لزوم ایستادگی در مقابل داعش گفتند: هزاران جوان با آن فتوای مهم به میدان آمدند اما سازماندهی و سلاح نداشتند که سردار با کمک مجاهدان بزرگ عراقی بویژه شهید ابومهدی که انسان بسیار بزرگ و با ارزشی بود، آن جوانان را سازماندهی کرد و سلاح و آموزش داد.
ایشان دفاع از حریمهای مقدس را اصل ثابت همه دوران جهاد و مبارزه حاج قاسم برشمردند و گفتند: سردار از ایران هم به عنوان حرم دفاع میکرد که این منطقِ دفاع از حریمها و حرمهای مقدس بسیار مهم و ضروری است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: برای سردار، دفاع از عتبات عالیات، زینبیه، مرقدهای صحابه امیرمومنان در شام و در عراق و بالاخص مسجدالاقصی، اصل مهم بود و به همین علت شهید هنیّه در مراسم تشییع سردار، او را «شهید قدس» نامید.
رهبر انقلاب، خصوصیت بسیار مهم دیگر شهید سلیمانی را تحلیل مسائل کشور با دیدگاه جهانی و پرهیز از نگاه بسته و محدود به مسائل خواندند و گفتند: او معتقد بود که هر حادثه مهمِّ منطقهای و جهانی در مسائل کشور ما نیز تأثیرگذار است و با این نگاه و محاسبه، خطر را از بیرون از مرزها تشخیص میداد و برای پیشگیری و علاج آن اقدام میکرد.
ایشان، ویژگیها و خصوصیات ممتاز شهید سلیمانی را در قالب «مکتب سلیمانی»، قابل بررسی دانستند و افزودند: این مکتب، همان مکتب اسلام و قرآن است که شهید سلیمانی با پایبندی به آن، تبدیل به «شاخص، مرکز و محور» شد و ما نیز اگر همان ایمان و عمل صالح را داشته باشیم، میتوانیم تبدیل به سلیمانی و مشمول لطف الهی شویم.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به مقوله مهم دفاع از حرم که خونهای پاکی به پای آن ریخته شده، گفتند: عدهای از روی «فقدان فهم و شناخت و تحلیل درست» از مسائل، اینگونه تصور و بیان میکنند که با وقوع حوادث اخیر منطقه، خونهای ریخته شده در راه دفاع از حرم، هدر رفته که این تصور و بیان آن، خطا و اشتباهی بزرگ است؛ چرا که اگر مبارزه شجاعانه حاج قاسم و مدافعان حرم نبود امروز خبری از اعتاب مقدسه چه زینبیه و چه حتی کربلا و نجف نبود.
ایشان گفتند: در دورهای، قدری در سامرا غفلت شد و تکفیریها به کمک آمریکا گنبد و ضریح امامان عسگریَین را ویران کردند و اگر جان برکفیِ جوانان مؤمن نبود، سایر اعتاب مقدسه و قبلههای دل مسلمانان نیز به همان سرنوشت اندوهبار دچار میشد اما مدافعان عزیز و سرافراز حرم جلوی دشمن را گرفتند و به او تودهنی زدند.
رهبر انقلاب، حقیقت دفاع از حرم را علاوه بر دفاع از مکانی مقدس، دفاع از صاحب آن مکان و مکتب امامان بزرگوار خواندند و گفتند: در فرهنگ قرآنی هر خونی که هر جا در راه حق و خدا ریخته شود حتی اگر پیروزی حاصل نشود، هدر نمیرود و نزد پرورگار با ارزش است؛ همچنانکه خون جناب حمزه در جنگ احد و بالاتر از همه خون حضرت سیدالشهداء(ع) در کربلا هدر نرفت.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: البته پیروزی هم قطعی است و نباید به این جوله و تحرک کنونی باطل نگاه کرد؛ چرا که اینها که امروز جولان میدهند روزی زیر پای مؤمنین لگدمال خواهند شد.
رهبر انقلاب حوادث سالهای اخیر و فعالیتهای نمایان شهید سلیمانی و یاران او از جمله حرکت دفاع از حرم را نشانه سرزندگی، طراوت و ثمربخشی شجره طیبه انقلاب خواندند و گفتند: همچنانکه در دهه ۶۰، جوانان برای جلب رضایت والدین و رفتن به جبهههای جنگ به پای آنها میافتادند، در دهه ۸۰ و ۹۰ نیز جوانانی همچون شهید حججی پای مادر را برای کسب اجازه جهاد میبوسیدند که اینها نشان میدهد جمهوری اسلامی بعد از ۴۶ سال همچنان زنده است.
ایشان با اشاره به آمادگی میلیونها جوان ایرانی برای فدا کردن جان خود در راه دفاع از اسلام، گفتند: مدافعان حرم نشان دادند که با وجود سرمایهگذاریها و هزینههای سنگین بدخواهان، پرچم مقاومت همچنان در اهتزاز است و دشمن نتوانسته و نخواهند توانست پرچم مقاومت را در لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و ایران پایین بکشد.
حضرت آیتالله خامنهای، حفظ عوامل اقتدار را برای استمرار ایستادگی و اقتدار ملی هر کشوری ضروری دانستند و گفتند: مجموعه جوانان مؤمن و آماده فداکاری، مهمترین عوامل ثبات و اقتدار یک کشورند و نباید چنین جوانانی را از صحنه خارج کرد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته در کشور ما این موضوع تا حد زیادی مورد توجه است اما کشورهای دیگر هم باید به آن توجه کنند؛ چرا که با خروج جوانان مؤمن و فداکار از عرصه، وضعیتی مشابه سوریه و هرج و مرج و اشغال خاک آن در حمله بیگانگانی همچون امریکا، رژیم صهیونیستی و بعضی کشورهای متعرض دیگر، ایجاد خواهد شد.
ایشان استمرار حضور اشغالگران متجاوز در سوریه را ناممکن دانستند و گفتند: سوریه متعلق به مردم سوریه است و متعرضان به خاک سوریه، بدون تردید روزی در مقابل قدرت جوانان غیور سوری مجبور به عقبنشینی خواهند شد.
رهبر انقلاب با اشاره به ساخت پی در پی پایگاههای آمریکایی در سوریه، گفتند: متجاوز باید از خاک متعلق به یک ملت خارج شود و گرنه او را اخراج میکنند؛ بنابراین پایگاههای آمریکایی هم حتماً در زیر لگد جوانان سوری پایمال خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه پیروزی نهایی از آنِ مؤمنان است، گفتند: لبنان نماد مقاومت است و اگرچه زخم خورده اما خم نشده و در نهایت پیروز خواهد شد همچنانکه یمن نیز نماد مقاومت است و پیروز خواهد بود و انشاءالله دشمنان متجاوز و در رأس آنها آمریکای طمّاع و جنایتکار مجبور خواهند شد دست از سر مردم منطقه بردارند و با ذلت از منطقه خارج شوند.
رهبر انقلاب همچنین در ابتدای بیانات خود، ماه رجب را ماه دعا، عبادت و توسل الی الله خواندند و با اشاره به ادعیه سرشار از مضامین و مفاهیم بلند الهیِ این ماه، افزودند: باید از فرصت رجب برای اتصال دلها، جانها و نیتها به دریای بیکران رحمت الهی استفاده کرد و از خداوند، همت، توان و توفیق بندگی خواست.
در این دیدار، خانواده سردار سلیمانی، جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم، خانواده شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان در سال گذشته، خانواده شهدای مراسم تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی در سال ۹۸ و شماری از خانواده مجروحان و شهدای حوادث اخیر لبنان حضور داشتند.
روایت شهید عبدالله میثمی از توسل به اهل بیت در جبهههای دفاعمقدس
میگفت: وقتی وارد عملیات میشویم برویم سراغ حضرت زهرا (س)
شهید عبدالله میثمی نماینده امام در قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا (ص) بود، اما از حضور در خطوط مقدم نبرد باک نداشت. او کنار رزمندهها بودن را مایع مباهات میدانست. یکی از دوستانش روایت میکند: «هر چه آقای محلاتی میگفت بروید حج قبول نمیکرد. میگفت جبهه واجبتر است. آنجا کنار خانه خدا هستیم، اما اینجا در میدان جنگ، خود خدا حاضر است و در کنار ماست.»
شیخ نعیم قاسم: حزبالله به حرکت خود در مقابله با رژیم اشغالگر ادامه میدهد
دبیرکل حزبالله لبنان گفت: حزبالله به عنوان مقاومت اسلامی و جهادی در برابر اسرائیل که اشغالگر فلسطین است و جاهطلبیهای توسعهطلبانه دارد به حرکت خود ادامه میدهد.
نقش بیبدیل رسانه در پیکارهای کنونی جهان
تفاوت «میشود» و «نمیشود» (یادداشت روز)
اخبار ویژه
حضور پرشور مردم در گلزار شهدای کرمان عشق به حاج قاسم کوچک و بزرگ نمیشناسد
دستور پزشکیان به صادق، همتی و فرزین برای تأمین مالی نهضت ملی مسکن
نیروگاه برق قدس اشغالی، فرودگاه بن گوریون و ناو هواپیمابر آمریکا طی چند ساعت هدف قرار گرفتند
اگر دست از جنایت بر ندارید حمام خون به راه میافتد
راه خنثی کردن یأسپراکنی دشمن تدبیر و خدمت بیمنت به مردم و کشور است
خانواده شهید ابومهدی المهندس با رهبر انقلاب دیدار کردند
دغدغه اصلی تورم، کنترل قیمتها و حل مشکل معیشت مردم است
دولت هیچ خلأ قانونی برای مدیریت بازار ارز ندارد
یادگار سالهای آموزش انقلاب و مبارزات پنهان
سریال بهکارگیری افراد زاویهدار اینبار در شورای اطلاعرسانی دولت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
رهبر معظم انقلاب: پایگاههای آمریکا در سوریه زیر پای جوانان سوری لگدمال خواهد شد
رهبر معظم انقلاب با بیان اینکه خدمات شهید سلیمانی باید در معارف سیاسی ما بماند، گفتند: راهبرد همیشگی شهید سلیمانی احیای جبهه مقاومت بود.
زمان مطالعه: ۷ دقیقه
قدس آنلاین: رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در آستانه پنجمین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، در دیدار خانواده سردار و جمعی از خانوادههای «شهیدان مدافع حرم و شهیدان مقاومت»، با تبیین برخی ویژگیهای شخصیتی و رفتاری حاج قاسم سلیمانی گفتند: باید با درس گرفتن از این خصوصیات در مسیر هدف اصلی مکتب سلیمانی یعنی «تحقق اسلام و قرآن» حرکت کرد.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با تأکید بر پیروزی دیر یا زود ملت سوریه بر اشغالگران و استمرار مقاومت یمن، فلسطین و لبنان، به تجلیل از شهیدان مدافع حرم پرداختند و گفتند: سلیمانی، ایران را هم حرم میدانست و اگر آن خونهای پاک نبود، امروز از حریم و حرم و هیچیک از عتبات مقدس خبری نبود.
رهبر انقلاب حضور مشتاقانه هزاران زائر از ایران و دیگر کشورها بر مزار شهید سلیمانی را نشانه عزت خدادادی و نتیجه اخلاص او دانستند و گفتند: بفرموده قرآن، عزت فقط در دست خداست که باید این حقیقت معرفتی را درک کرد و در سبک و جهتگیریهای زندگی بکار گرفت.
ایشان سردار سلیمانی را مبارزی بزرگ و رفیق عزیز و صمیمی خود خواندند و پیشقدمی و حضور شجاعانه، سریع و به موقع در میدان را از ویژگیهای بارز سردار نامیدند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به حضور حاج قاسم از اوایل دهه ۸۰ در میدان مبارزه با شرارتهای آمریکا در افغانستان و عراق، افزودند: هدف اصلی آمریکا از اشغال این دو کشور، ایران بود، اما آن مرد شریف و صادق بدون ترسیدن از ابّهت ظاهری آمریکا وارد میدان شد و در نهایت، آن اشغالگریها به شکست آمریکا و خنثیشدن آن توطئه بزرگ انجامید.
ایشان با یادآوری پرهیز سردار سلیمانی از بیان یا نگارش جزئیات نقشآفرینی بیبدیل او در آن حوادث گفتند: البته اطلاعات زیادی در این زمینه وجود دارد که باید به صورت اسناد ماندگار در معارف سیاسی کشور درآید و به نسلهای بعد منتقل شود.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به دفاع جمع معدودی از جوانان بیدفاع و بیسلاح عراقی در حرم امیرمومنان (ع) هنگام حمله اشغالگران آمریکایی، گفتند: سردار با احساس تکلیف، همان اول و بسرعت با آن جوانان ارتباط گرفت و آنان را نجات داد که البته مرجعیت هم در آن مسئله، حرکت فوقالعاده و بسیار مؤثری انجام داد.
ایشان هدف آمریکاییها از اشغال عراق را جانشینی صدام خواندند و گفتند: آمریکاییها آمده بودند که بمانند، اما سردار و همراهانش در یک فرایند سخت و پیچیده و طولانی و در یک جنگ ترکیبیِ سیاسی، نظامی، تبلیغاتی و فرهنگی، در مسیر حاکم شدن مردم عراق بر سرنوشت خود نقش اساسی برعهده داشتند.
رهبر انقلاب، شکست توطئه آمریکایی داعش را از دیگر نتایج حضور سریع، به موقع و تعیینکننده حاج قاسم در میدان خواندند و گفتند: در مقابله با تروریسم تکفیری، جوانان عراقی به معنای حقیقی کلمه درخشیدند، اما در خنثی شدن آن توطئه که حیات و ممات منطقه به آن وابسته بود، سلیمانی با ابتکار عمل، شهامت، جان برکفی و قدرت، نقشی بینظیر ایفا کرد.
ایشان راهبرد همیشگی سردار در فعالیتهای جهادی را «احیای جبهه مقاومت» دانستند و افزودند: ویژگی بارز سلیمانی این بود که از ظرفیتها و جوانان آماده بکار و نیروهای میهنی سوریه، لبنان و عراق برای احیای مقاومت، به بهترین وجه استفاده میکرد.
رهبر انقلاب با اشاره به فتوای مرجعیت درباره لزوم ایستادگی در مقابل داعش گفتند: هزاران جوان با آن فتوای مهم به میدان آمدند، اما سازماندهی و سلاح نداشتند که سردار با کمک مجاهدان بزرگ عراقی بویژه شهید ابومهدی که انسان بسیار بزرگ و با ارزشی بود، آن جوانان را سازماندهی کرد و سلاح و آموزش داد.
ایشان دفاع از حریمهای مقدس را اصل ثابت همه دوران جهاد و مبارزه حاج قاسم برشمردند و گفتند: سردار از ایران هم به عنوان حرم دفاع میکرد که این منطقِ دفاع از حریمها و حرمهای مقدس بسیار مهم و ضروری است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: برای سردار، دفاع از عتبات عالیات، زینبیه، مرقدهای صحابه امیرمومنان در شام و در عراق و بالاخص مسجدالاقصی، اصل مهم بود و به همین علت شهید هنیّه در مراسم تشییع سردار، او را «شهید قدس» نامید.
رهبر انقلاب، خصوصیت بسیار مهم دیگر شهید سلیمانی را تحلیل مسائل کشور با دیدگاه جهانی و پرهیز از نگاه بسته و محدود به مسائل خواندند و گفتند: او معتقد بود که هر حادثه مهمِّ منطقهای و جهانی در مسائل کشور ما نیز تأثیرگذار است و با این نگاه و محاسبه، خطر را از بیرون از مرزها تشخیص میداد و برای پیشگیری و علاج آن اقدام میکرد.
ایشان، ویژگیها و خصوصیات ممتاز شهید سلیمانی را در قالب «مکتب سلیمانی»، قابل بررسی دانستند و افزودند: این مکتب، همان مکتب اسلام و قرآن است که شهید سلیمانی با پایبندی به آن، تبدیل به «شاخص، مرکز و محور» شد و ما نیز اگر همان ایمان و عمل صالح را داشته باشیم، میتوانیم تبدیل به سلیمانی و مشمول لطف الهی شویم.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به مقوله مهم دفاع از حرم که خونهای پاکی به پای آن ریخته شده، گفتند: عدهای از روی «فقدان فهم و شناخت و تحلیل درست» از مسائل، اینگونه تصور و بیان میکنند که با وقوع حوادث اخیر منطقه، خونهای ریخته شده در راه دفاع از حرم، هدر رفته که این تصور و بیان آن، خطا و اشتباهی بزرگ است؛ چرا که اگر مبارزه شجاعانه حاج قاسم و مدافعان حرم نبود امروز خبری از اعتاب مقدسه چه زینبیه و چه حتی کربلا و نجف نبود.
ایشان گفتند: در دورهای، قدری در سامرا غفلت شد و تکفیریها به کمک آمریکا گنبد و ضریح امامان عسگریَین را ویران کردند و اگر جان برکفیِ جوانان مؤمن نبود، سایر اعتاب مقدسه و قبلههای دل مسلمانان نیز به همان سرنوشت اندوهبار دچار میشد، اما مدافعان عزیز و سرافراز حرم جلوی دشمن را گرفتند و به او تودهنی زدند.
رهبر انقلاب، حقیقت دفاع از حرم را علاوه بر دفاع از مکانی مقدس، دفاع از صاحب آن مکان و مکتب امامان بزرگوار خواندند و گفتند: در فرهنگ قرآنی هر خونی که هر جا در راه حق و خدا ریخته شود حتی اگر پیروزی حاصل نشود، هدر نمیرود و نزد پرورگار با ارزش است؛ همچنانکه خون جناب حمزه در جنگ احد و بالاتر از همه خون حضرت سیدالشهداء (ع) در کربلا هدر نرفت.
حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: البته پیروزی هم قطعی است و نباید به این جوله و تحرک کنونی باطل نگاه کرد؛ چرا که اینها که امروز جولان میدهند روزی زیر پای مؤمنین لگدمال خواهند شد.
رهبر انقلاب حوادث سالهای اخیر و فعالیتهای نمایان شهید سلیمانی و یاران او از جمله حرکت دفاع از حرم را نشانه سرزندگی، طراوت و ثمربخشی شجره طیبه انقلاب خواندند و گفتند: همچنانکه در دهه ۶۰، جوانان برای جلب رضایت والدین و رفتن به جبهههای جنگ به پای آنها میافتادند، در دهه ۸۰ و ۹۰ نیز جوانانی همچون شهید حججی پای مادر را برای کسب اجازه جهاد میبوسیدند که اینها نشان میدهد جمهوری اسلامی بعد از ۴۶ سال همچنان زنده است.
ایشان با اشاره به آمادگی میلیونها جوان ایرانی برای فدا کردن جان خود در راه دفاع از اسلام، گفتند: مدافعان حرم نشان دادند که با وجود سرمایهگذاریها و هزینههای سنگین بدخواهان، پرچم مقاومت همچنان در اهتزاز است و دشمن نتوانسته و نخواهند توانست پرچم مقاومت را در لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و ایران پایین بکشد.
حضرت آیتالله خامنهای، حفظ عوامل اقتدار را برای استمرار ایستادگی و اقتدار ملی هر کشوری ضروری دانستند و گفتند: مجموعه جوانان مؤمن و آماده فداکاری، مهمترین عوامل ثبات و اقتدار یک کشورند و نباید چنین جوانانی را از صحنه خارج کرد.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: البته در کشور ما این موضوع تا حد زیادی مورد توجه است، اما کشورهای دیگر هم باید به آن توجه کنند؛ چرا که با خروج جوانان مؤمن و فداکار از عرصه، وضعیتی مشابه سوریه و هرج و مرج و اشغال خاک آن در حمله بیگانگانی همچون امریکا، رژیم صهیونیستی و بعضی کشورهای متعرض دیگر، ایجاد خواهد شد.
ایشان استمرار حضور اشغالگران متجاوز در سوریه را ناممکن دانستند و گفتند: سوریه متعلق به مردم سوریه است و متعرضان به خاک سوریه، بدون تردید روزی در مقابل قدرت جوانان غیور سوری مجبور به عقبنشینی خواهند شد.
رهبر انقلاب با اشاره به ساخت پی در پی پایگاههای آمریکایی در سوریه، گفتند: متجاوز باید از خاک متعلق به یک ملت خارج شود و گرنه او را اخراج میکنند؛ بنابراین پایگاههای آمریکایی هم حتماً در زیر لگد جوانان سوری پایمال خواهد شد.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه پیروزی نهایی از آنِ مؤمنان است، گفتند: لبنان نماد مقاومت است و اگرچه زخم خورده، اما خم نشده و در نهایت پیروز خواهد شد همچنانکه یمن نیز نماد مقاومت است و پیروز خواهد بود و انشاءالله دشمنان متجاوز و در رأس آنها آمریکای طمّاع و جنایتکار مجبور خواهند شد دست از سر مردم منطقه بردارند و با ذلت از منطقه خارج شوند.
رهبر انقلاب همچنین در ابتدای بیانات خود، ماه رجب را ماه دعا، عبادت و توسل الی الله خواندند و با اشاره به ادعیه سرشار از مضامین و مفاهیم بلند الهیِ این ماه، افزودند: باید از فرصت رجب برای اتصال دلها، جانها و نیتها به دریای بیکران رحمت الهی استفاده کرد و از خداوند، همت، توان و توفیق بندگی خواست.
در این دیدار، خانواده سردار سلیمانی، جمعی از خانوادههای شهدای مدافع حرم، خانواده شهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان در سال گذشته، خانواده شهدای مراسم تشییع پیکر حاج قاسم سلیمانی در سال ۹۸ و شماری از خانواده مجروحان و شهدای حوادث اخیر لبنان حضور داشتند.
کدام بخش از بیانات امروز مقام معظم رهبری در رسانه های عرب زبان برجسته شد
رهبر معظم انقلاب: پایگاههای آمریکا در سوریه زیر پای جوانان سوری لگدمال خواهد شد
رهبر انقلاب: کار بزرگ شهیدسلیمانی حفظ، رشد دادن، مجهز کردن و احیاء جبهه مقاومت بود
سرداری که وطن برایش حرم بود
کدام بخش از بیانات امروز مقام معظم رهبری در رسانه های عرب زبان برجسته شد
شیخ نعیم قاسم: مقاومت نیروی خود را بازسازی کرده است
نعیم قاسم: آمریکا دائما به دنبال ایجاد آشوب در لبنان است
شیخ نعیم قاسم: آمادهایم برای بازدارندگی اسرائیل وارد عمل شویم
معاون دبیرکل حزب الله: تهدیدات نتانیاهو هیچ ارزشی ندارد
مذاکرات میان ایران و عربستان مثبت است/ دورهمی مخرب سفارت آمریکا
شیخ نعیم قاسم: تهاجم رسانه ای و تروریستی آمریکا علیه ایران شکست خورد
تظاهرات باشکوه مردم ترکیه در حمایت از غزه
تجمع فلسطینی مردم خراسان شمالی/ جنایات علیه کودکان مظلوم غزه را متوقف کنید
تجمع مردم تهران در اعتراض به حمله صهیونیستها به بیمارستان در غزه
تجمع سراسری مردم ایران در اعلام انزجار از جنایات رژیم غاصب صهیونیستی/ «نه سازش، نه تسلیم نبرد با اسرائیل»
گرامیداشت یادشهدا و محکومیت جنایت رژیم صهیونیستی در دررود
حمایت نماینده اتحادیه اروپا از جنایات رژیم صهیونیستی در غزه
پزشکیان: مدیران به طور جدی بر مدیریت مصرف بهینه انرژی نظارت کنند
شمار شهدای غزه به ۴۵ هزار و ۵۵۳ نفر افزایش یافت
شهادت بیش از ۳۴ هزار و ۳۰۰ فلسطینی در نوار غزه از ۷ اکتبر
آمار شهدا و مجروحان حملات رژیم صهیونیستی در روز ۲۲۵ جنگ غزه
۲۲ شهید در جنایت هولناک رژیم صهیونیستی در جبالیا
آمار شهدا و مجروحان حملات رژیم صهیونیستی در روز ۲۲۷ جنگ غزه
۱۳ شهید در جنایت هولناک ارتش رژیم صهیونیستی در «جبالیا»
روزنامه صهیونیستی خبر داد؛ کمک نظامی ۲۲ میلیارد دلاری آمریکا به تلآویو
توافق «بوئینگ» با تل آویو جهت فروش ۴ هواپیمای سوخترسان
گلوبال پاور: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از قدرتهای برتر نظامی جهان است
نگرانی محافل صهیونیستی از اقدام حساب نشده نتانیاهو برای عادیسازی روابط با عربستان
پارلمان آلمان با قرارداد خرید سامانه دفاع هوایی از اسرائیل موافقت کرد
سفر نتانیاهو به چین و تشدید اختلافات تل آویو-واشنگتن
هشدار رئیس پارلمان عراق درباره خطر تجزیه سوریه
فیلم | عراقچی: اگر توانمندی موشکی ما نبود، کسی با ما مذاکره نمیکرد
«مهمان حبیب» روایتنامهای از حمله تروریستی در سالگرد شهادت سردار سلیمانی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
حاج قاسم به روایت ظریف
پنج سال از آن بامداد تلخ جمعه ۱۳دی ۱۳۹۸ می گذرد . ساعات عجیبی که منطقه غرب آسیا با خبر شهادت سردار سلیمانی در بهت و حیرت فرورفت . منطقه ای پرتنش که با رشادت های قاسم سلیمانی، سردار دل ها ، کابوس تروریست های داعش را پشت سر گذاشته بود و رو به آرامش می رفت اما دست های همیشه مداخله گر آمریکایی نگذاشتند تا این آب خوش از گلوی مردم پایین رود و با ترور مرد صلح ساز و فرمانده مبارزه با تروریسم بار دیگر و تا امروز آرامش را از این منطقه گرفتند. اما قاسم سلیمانی به جهت ابعاد مختلف وجودی اش حرف های زیادی برای گفتن درباره اش وجود دارد که با گذشت پنج سال از شهادتش همچنان باقی است . یکی از چهره های نزدیک به او در این سال ها محمدجواد ظریف وزیرخارجه اسبق جمهوری اسلامی ایران و معاون فعلی راهبردی رئیس جمهور است که در عرصه های مختلف سابقه همکاری با حاج قاسم را در منطقه داشته است . ظریف که در ۴۵ سال اخیر در عرصه دیپلماسی نقش انکارناپذیری در سیاست خارجی ایران داشته ، از افغانستان تا لبنان و از فلسطین تا عراق و سوریه ، خاطرات و حرف های شنیدنی زیادی برای گفتن از حاج قاسم دارد . او همچنان معتقد است قاسم سلیمانی قهرمان صلح و مبارزه با تروریسم در منطقه بود و بدون تردید یک اسطوره در حفظ منافع ملی . ظریف به خاطرات خود از سردار سلیمانی اشاره می کند و از دیدارهای هفتگی و صبحانه های کاری در وزارت خارجه ای می گوید که با شهادت سردار ، ساختمان محل دیدارها به نام شهید مزین شد. همان دیدارهایی که هماهنگی بالایی بین میدان و دیپلماسی ساخت و نتیجه اش پیروزی های درخشان در عرصه مقابله با تروریسم در نیمه دوم دهه نود بود.در ادامه، این گفت وگو را می خوانید:
خصوصیتی که شما به یاد میآورید از حاجقاسم یا حاجقاسمی که شما میشناسید چه بود؟
بسما... الرحمن الرحیم. مرحوم شهید سلیمانی بسیار فرد باهوش و عملیاتی بود، یعنی این که خودش را درگیر بازیهای اداری و این ها نمیکرد و با هوش سرشاری که داشت برنامهریزی میکرد، تصمیم میگرفت و عمل میکرد. این برداشت من است، ممکن است کسان دیگری نگاه دیگری داشته باشند، بسیار آدم روشنی بود واین را از حرفهایی که راجع به خانمهای شل حجاب صحبت کرده، می شود حس کرد. ارتباط نزدیک من با شهید سلیمانی از جریان مذاکرات بن بود و بعد هم در جریان حمله آمریکا به عراق و دو دور مذاکره که قبل از حمله داشتیم با آمریکاییها و یک دور مذاکره که من بعد از حمله داشتم. خب طرف اصلی من در مورد مذاکرات در ایران، شهید سلیمانی بود و طرف اصلی هم در مذاکرات بن شهید سلیمانی بود. ایشان واقع بین و کاملاً با نگاه عملیاتی و رسیدن به نتیجه موردنظر جمهوری اسلامی، بحث میکرد. اطلاعات بسیار ذیقیمتی ارائه میکرد و هماهنگیهای بسیار مهمی را در میدان انجام میداد که من فکر میکنم برای منافع ملی ما بسیار حیاتی بود.
به نظر شما چرا جمهوری اسلامی ایران نیروی قدس سپاه پاسداران را به وجود آورد و چرا حاجقاسم را مسئول آن کرد؟ آیا اصلاً نیاز بود و در راستای منافع ملی ماست؟
حاجقاسم اولین فرمانده نیروی قدس نبود، ابتدا یک اداره کل نهضتها در وزارت خارجه داشتیم در دهه ۶۰ و اوایل ۷۰ ، بعد این کار واگذار شد به نیروی قدس و نیروی قدس تشکیل شد. در واقع ما طبق قانون اساسی از آرمان نهضت های آزادی بخش حمایت می کنیم، ولی آن ها از طرف ما نمی جنگند، آن ها نیروهایی هستند که به خاطر اشغال خارجی به خاطر ظلم، استعمار و بر اساس مقاومت شکل می گیرند و از سوی ما حمایت می شوند. شما نمی توانید یک نیروی مقاومت ایجاد کنید. مقاومت را زمینه های واقعی ایجاد می کند و شما می توانید حمایت کنید. در یک مقطعی این حمایت به عهده اداره کل نهضت های آزادی بخش وزارت خارجه بود و سپس با نیروی قدس شد. تصمیمی بود که در سطح بالای کشور گرفته شد و دلایل خودش را داشت.
فکر میکنید که میدان در زمینه دیپلماسی به شما کمک میکرد؟
ببینید هم در قضیه افغانستان و هم در قضیه عراق، میدان و دیپلماسی با هم و مکمل هم بودند و دستاوردهای بسیار بسیار عظیمی برای کشور داشتند. اما بحثی که من راجع به دیپلماسی و میدان دارم، این است که بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، شما ۵ عنصر تشکیلدهنده امنیت ملی دارید که نمایندگانشان در شورای عالی امنیت ملی حضور دارند. یکی نیروهای مسلح که طبق قانون اساسی یک نماینده دارد در شورایعالی امنیت ملی و آن رئیس ستاد کل است. یکی وزارت خارجه است، یعنی دیپلماسی، یکی رئیس سازمان برنامه و بودجه عضو شورایعالی امنیت ملی به عنوان نماینده اقتصاد، یکی انسجام داخلی که وزیر کشور عضو شورایعالی امنیت ملی، و یکی اطلاعات خارجی و امنیت که وزیر اطلاعات است. این پنج مؤلفه یا پنج ستون امنیت ملی است که طبق قانون اساسی شناسایی شدند. البته این شورا ۵ عضو دیگر هم دارد شامل رئیسجمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضاییه و دو نماینده رهبری که در زمانهای مختلف گرایشهای مختلفی داشته اند.
اعتقاد بنده این است که این پنج صنف باید با همدیگر یک جایی کارشان با هم هماهنگ بشود، به همدیگر کمک کنند، نهتنها برای همدیگر تزاحم نداشته باشند، بلکه همافزایی داشته باشند. هر زمانی که ما این کار را کردیم، حالا یا با هدایت دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی و یا خود شورایعالی امنیت ملی، مثل همان که عرض کردم، مذاکرات بن و بعد از آن سرنگونی صدام حسین در عراق، توانستیم منافع زیادی را به دست بیاوریم و کاملاً هم همافزایی کردیم. در قضایای سوریه در مواردی توانستیم خیلی همافزایی داشته باشیم و در واقع ما زمانی که نیاز بود بازوی میدان بودیم و در برخی موارد هم میدان بر اساس نیازهای دیپلماسی عمل کرد. اما مواردی هم هست که این هماهنگی اتفاق نمیافتد، اگر این هماهنگی اتفاق نمیافتد یا نیفتاده گناه کنشگر میدان یا دیپلماسی نیست بهخاطر این است که او دارد به وظیفهاش عمل میکند، جایی که باید این ها را هماهنگ میکرد، کوتاهی کرده و هماهنگی نکرده است.
خود حاج قاسم در بحث هماهنگی ها چه نقشی داشت؟
حاجقاسم که عضو رسمی شورایعالی امنیت ملی نبود، ولی در جلسات ما، چه جلسه سران در محضر آقا و چه جلساتی که شورایعالی امنیت ملی داشت در موضوع مربوط به منطقه، حاجقاسم حضور داشت. جلسات دیگری هم بود که من و حاجقاسم با همدیگر عضو بودیم. البته میدانید که بنده و شهید سلیمانی هفتهای یک بار در وزارت امور خارجه با همدیگر ملاقات داشتیم و آن جایی را که با هم ملاقات میکردیم به اسم ساختمان شهید سلیمانی نام گذاری کردیم.
ما در این چند بعد هماهنگی را انجام میدادیم، بهصورت دوجانبه، چندجانبه در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی و در خود شورایعالی امنیت ملی و در جلسات سران در محضر آقا. حاجقاسم هم با قدرت بیانی که داشت و هم با ذکاوت و هوشیاری که داشت و هم با اعتمادی که به او بود، معمولاً در جلسات حرف خودش را جا میانداخت. در بیشتر موارد نظر ما مشابه بود و در بعضی موارد هم نظرمان مشابه نبود که البته در اکثرش نظر ایشان غالب میشد و در بعضی موارد هم ممکن بود نظر ما جا بیفتد. ولی معمولاً در ۹۰ درصد موارد، بنده و حاجقاسم در جلساتی که معمولاً دونفری داشتیم در صبحهای سهشنبه در وزارت امور خارجه، دیدگاهمان را هماهنگ میکردیم و معمولاً کمتر اتفاق میافتاد که ما در شورایعالی امنیت ملی یا در دبیرخانه با هم اختلافنظر داشته باشیم.
حاجقاسم در زمینه مهارتهای دیپلماتیک هم اشراف داشتند یا فقط بهعنوان یک فرد نظامی میتوانیم به ایشان نگاه کنیم؟
گفتم حاجقاسم فرد بسیار باهوشی بود. افراد باهوش معمولاً خیلی سریع ضرورتها و ظرافتهای نقشهای مختلفی را که به عهده میگیرند پیدا میکنند و میتوانند از آن استفاده کنند. می دیدم در جلسات مختلفی که حاجقاسم با مقامات کشورهای همسایه مثل عراق، روسیه و ترکیه که بیشتر از بقیه اتفاق میافتاد، توانمندی های بسیار خوبی داشت. مذاکرهکننده بسیار خوبی بود و این همافزایی که ما داشتیم با هم میتوانست خیلی کمک کند.
چقدر حاج قاسم اهل مشورت با سایر دستگاه ها بود یا این که شخصا تصمیم می گرفت و اجرا می کرد؟
ببینید یکوقت یک تصمیمی در میدان باید در لحظه گرفته بشود که خود حاجقاسم هم این اختیار را داشت و هم توانش را داشت که این تصمیم را بگیرد؛ ولی بهصورت معمول ما با هم هفتهای یک بار گفت وگو داشتیم و من یقین دارم که حاجقاسم همه پیشنهادهایش را به رهبری ارائه میداد و بدون اجازه رهبری اقدامی نمیکرد. این را میتوانم مطمئن باشم. حالا اکثرش را میآوردند در دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی یا خود شورایعالی امنیت ملی بحث می کردند و تصمیم گیری می کردند.
چقدر حاجقاسم در زمینه منافع ملی کشور ما تاثیرگذار بود؟ آیا ما میتوانیم بهعنوان یک اسطوره به ایشان نگاه کنیم و بگوییم توانست منافع ملی کشورمان را تامین کند؟
ببینید در این که حاجقاسم اسطوره بود تردیدی نیست. در این که حاجقاسم ماموریتهایی که به ایشان واگذار شده بود برای پیشبرد منافع ملی، بهخوبی انجام میداد در این هم شکی نیست. در این که اقداماتی که حاجقاسم میکرد نهتنها منافع ملی، بلکه منافع منطقه در مبارزه با تروریسم را به نتیجه رساند، در این هم شکی نیست. این ها مواردی است که شما میتوانید راجع به آن بدون شک صحبت کنید. در این که ما آیا بهترین سیاست را در منطقه داشتیم یا نداشتیم، این ها قابلبحث است، من یک نظری ممکن است داشته باشم و دیگران نظرات دیگری داشته باشند، بهترین قاضی در این زمینه تاریخ است و اتفاقاتی که میافتد که ببینیم چه میزان منافع ملی تامین شده، ولی در منافع ملی آنگونه که تعریف شده بود و وظایفی که به حاجقاسم سپرده شده بود به نظر من حتماً یک اسطوره در تاریخ ایران خواهد بود.
قبل از شهادت ایشان، شما فکر میکردید که حاجقاسم ترور بشود؟
همه ما نگران سلامتی حاجقاسم بودیم شاید بهغیراز خود ایشان، چون خودش هم طالب شهادت بود وهم بر اساس تعریفی که داشت معتقد بود که اتفاقی برایش نمیافتد. ما هر هفته همدیگر را می دیدیم و تقریباً بدون استثنا، هر وقت میگفت من می خواهم به منطقه بروم، در گوش ایشان «فالله خیر حافظا و هوالرحم الراحمین» را میخواندم، چون نگران بودم. میدانم که مقام معظم رهبری هم همیشه نگران سلامتی حاجقاسم بودند. آقای رئیسجمهور هم نگران سلامتی ایشان بودند.
چرا آمریکاییها حاجقاسم را ترور کردند؟
پمپئو وزیرخارجه وقت آمریکا دلیلش را گفت و گفت که میخواهیم بازدارندگی خودمان را در منطقه بازسازی کنیم. آمریکاییها حس میکردند که با حضور حاجقاسم در منطقه، منافعشان به خطر افتاده و این شخصیت که واقعاً هم شخصیت بینظیری بود، خودش رأساً نقش قابلتوجهی دارد و بر اساس همین نگرش اقدام کردند؛ ولی این اقدام حتماً خلاف مقررات بینالمللی بود و حتماً به تامین منافع آمریکا نینجامید، یعنی یک اقدام کوتهبینانهای بود. معمولاً دولتها وقتی که از اینگونه اقدامات انجام میدهند به هدفشان نمیرسند.
ارتباط حاجقاسم و مقام معظم رهبری چطور بود؟
ارتباطی مبتنی بر عشق و علاقه و به نظر من متقابل بود، یعنی آقا هم بسیار حاجقاسم را دوست داشتند و این کاملاً در جلسات مشهود بود.
آیا رهبری توصیهای نسبت به حاج قاسم در زمینه فعالیتهای منطقهای به شما داشتند؟ یکبار آقای متکی گفته بودند که رهبری زمانی که در وزارت خارجه بودم به ما گفتند در زمینه سوریه یا عراق در وزارت خارجه با حاجقاسم هماهنگ کنید. میخواستم بپرسم توصیهای به شما از جانب رهبری در این زمینه بود؟
به نظرم رهبری مشاهده میکردند که من و حاجقاسم کاملاً هماهنگ و همراهیم. مثلاً من میرفتم خدمت آقا میگفتم اجازه میدهید من در فلان سفر که میروم حاجقاسم هم همراه شود؟ یا مثلاً فلان موضوع من و حاجقاسم با هم بحث کردیم و میخواهیم این کار را انجام بدهیم. انجام بدهیم انجام ندهیم؟ در بسیاری از موارد که مثلاً من با حاجقاسم تصمیم میگرفتیم در یک سفری که میخواستیم مذاکرات محرمانهای انجام بدهیم با رئیس آن کشور به نتیجه میرسیدیم که خوب است حاجقاسم هم حضور داشته باشد، میگفتند پس خودتان بروید و با آقا صحبت کنید. ممکن است آقا بخواهند این پیشنهاد را از خود شما بشنوند؛ لذا من برداشتم این است که آقا میدیدند که من و حاجقاسم کاملاً هماهنگ هستیم، لذا به من هیچ توصیهای نکردند که هماهنگ باشیم. توصیه میکردند به اهمیت مقاومت و بارها این تاکید را میکردند که بنده هم به آن ملتزم بودم؛ ولی این که با حاجقاسم هماهنگ باشیم ایشان خیلی خشنود بود که ما با هم هماهنگیم و لذا یادم نمیآید توصیهای کرده باشند. شاید یکی دو بار اظهار خشنودی کردند از این که ما با هم هماهنگ هستیم.
شما فکر میکنید رمز موفقیت حاجقاسم در موضوعات عراق و سوریه چه بود؟
عرض کردم حاجقاسم یک انسان بسیار زیرک و باهوش و در حوزه طراحی و استراتژی تاکتیک نظامی، بینظیر بود. نکته بعدی این که بسیار عاقل و بسیار سلیمالنفس بود. با مردم خیلی خوب برخورد میکرد. من هر جا همراه حاجقاسم بودم، میدیدم که با افراد پاییندست مثل برادر رفتار میکرد و اصلاً اینطور نبود که ایشان فرمانده هستند. نسبت به حق مردم و حقالناس حساس بود، لذا این یک مجموعه است. یعنی یک خاصیت نیست که یک فرمانده را موفق میکند. ولی به نظرم مهمتر از همه، اتکای حاجقاسم به خدا و آماده بودن ایشان برای ایثار بود. همیشه میگفت که من منتظر یک گلوله هستم. بارها این را به من گفته بود.
در قالب صلحطلبی حاج قاسم چهکار میکردند برای رسیدن به صلح؟
به نظر من حاجقاسم اولا قهرمان مبارزه با تروریسم بود و دوم این که همیشه صلح را بر جنگ ترجیح میداد، یعنی اگر راهی برای رسیدن به توافق بود آن را دنبال میکرد. عرض کردم توافق افغانستان در بن بدون حاجقاسم شدنی نبود. حاجقاسم بود که باعث شد وضعیت در عراق بعد از حمله آمریکا به یک فاجعه نینجامد، بلکه به یکروند معقولی بینجامد. البته هیچوقت اشغال و تجاوز بدون واکنش نخواهد بود و این را ما پیشبینی هم کرده بودیم و در مذاکراتی که من با همکاری حاجقاسم با آمریکاییها داشتم با نظر مقام معظم رهبری این را به آمریکاییها منتقل کرده بودیم؛ اما بعد از این که آن ها اقدام خود را کردند، بیشتر تلاش کرد که این وضعیت با کمترین خونریزی و خسارت برای عراق ادامه پیدا کند و این نظر حاجقاسم بود که مردم در واقع قربانی نشوند. در موضوع یمن و سوریه هم همین نگرش بر ایشان حاکم بود. در افغانستان هم همینطور. خدا رحمتشان کند، انسان بینظیری بود.
وقتی که خبر شهادتشان را به شما دادند کجا بودید و چگونه متوجه شدید؟
ساعت ۴:۳۰ صبح جمعه و در منزل بودم. دکتر عراقچی زنگ زد و خبر شهادت را داد. من هم بلافاصله جلسه شورای معاونین را ۷ صبح در وزارت خارجه تشکیل دادم. بعد هم ساعت ۱۱ رسیدیم خدمت مقام معظم رهبری، جلسه سران. لحظات بسیار سختی بود. من علاوه بر این که یک دوست بسیار نزدیک را از دست داده بودم می دانستم که جای حاج قاسم به این راحتی پر نخواهد شد و احساس می کردم که کشور یک سرمایه بسیار بزرگ را از دست داده است. به هر حال یکی از هفته های سخت زندگی بنده بود. از شهادت حاج قاسم تا جمعه بعد آن که متاسفانه فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی اتفاق افتاد، در تمام این مدت ما و همکارانمان در وزارت خارجه روزها و لحظات خیلی خیلی سختی را گذراندیم.
تازه های مطبوعات
جوان- انگار همگی با هم نشستهاند و در پاسخ به این سؤال که «با دلار بالای ۸۰ هزار تومان که سریعترین و بیشترین جهش تاریخ را داشته چه کنیم؟» یکصدا همهباهم پاسخ دادهاند: «اسمش را هم نیار!»مگر میشود دلار هر روز چند هزاری دشت کند و به ۸۰ و بالاتر برسد و یک روزنامه مستقل که مجموعهای از خردجمعی و روشنفکران و مصلحان اجتماعی در آن نقشآفرینی میکنند، هیچ خبری نداشته باشد؟!»
اعتماد- این روزنامه در گفت و گو با شکوری راد فعال سیاسی اصلاح طلب نوشت:اگر رابطه ایران با آمریکا به صورت مستقیم ایجاد شود چه بسا بتوان نتانیاهو را هم دور زد و از این رفتار گستاخانه بازداشت. رخدادهایی مانند دیدار ایلان ماسک با سفیر ایران در سازمان ملل، سفر نخست وزیر ژاپن به ایران، سفر دیروز وزیر امور خارجه عمان به تهران و...در واقع سیگنالهایی است که از سوی آمریکا به سمت ایران ارسال می شود.
کیهان - این روزنامه در واکنش به مصاحبه اخیر فائزه هاشمی با روزنامه شرق که من «تابوشکن بودم»، واکنش نشان داده و به فعالیت تیم روزنامه زن در رسانههای فارسی زبان خارج از کشور، اظهارات فائزه هاشمی درباره آشنایی برخی بهائیان و اعضای مجاهدین خلق در زندان، تحریم انتخابات در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و همچنین تمایل به پیروزی ترامپ در انتخابات اشاره کرد و نوشت: در پی این اظهارات وطنفروشانه، محسن هاشمی نامه سرگشادهای نوشت و خواستار عذرخواهی خواهرش از مردم شد.
فرهیختگان - منشأ قاچاق از جایی غیر از دولت نیست و در لایههای بعدی، این سوخت منحرفشده وارد شبکههای متعددی از ذینفعان و قاچاقچیان خرد و کلان میشود. وجود رانت چشمگیر و تفاوت شدید قیمتی بین داخل و خارج از مرزها، مهمترین عامل انگیزشی برای قاچاق سوخت است. بنزین و گازوئیل تولیدی در ایران به ترتیب تا سقف ۳۰ تا ۲۰۰ برابر قیمت داخلی توسط قاچاقچیان خرید و فروش میشود.
اعتماد - در قوانین ایران دو نوع ممنوعیت در نظر گرفته شده است: ممنوعالخروجی و ممنوعالمعامله شدن. قوانین هیچ نوع سومی از محرومیت از حقوق اجتماعی را به رسمیت نشناختهاند اتفاق نگرانکننده این است که در چند سال اخیر ممنوعیتهایی تازه تحمیل می شود. اکنون نیز شاهد احکامی مانند ممنوعالمعاشرت شدن یا مسدود کردن شماره ملی هستیم.
کیهان - این روزنامه در واکنش به پیام اخیر سید محمد خاتمی، نوشت: لیدر اصلاحات در پی آن است تا بار دیگر خود را به عنوان اپوزیسیون و نظام حکمرانی موجود را به عنوان دگرخود تعریف کند. «واضح است که با تغییرات اجتماعی در جامعه، خاتمی میکوشد تا بار دیگر خود را به عنوان اپوزیسیون تعریف کرده و نظام حکمرانی موجود را به عنوان دگرخود تعریف کند. لیدر اصلاحات با تاکید بر کلیدواژههای «زندگی»، «نجات کشور»، «اصلاح نظام حکمرانی» عملاً در تلاش است تا جریان مدعی اصلاحات را تحول یافته و مبتنی بر بیانیه ۱۵ مادهای خود را به عنوان آلترناتیو موجود تعریف کرده و از حاشیه خزیده چندساله مجدد به صدر اخبار سیاسی بازگردد.
جوان - این روزنامه با اشاره به فشارها بر رئیس جمهور برای استعفا توسط جریان های نزدیک به دولت نوشت:نخبگان و جریانی که برای اداره کشور چنتهاش خالی است، اکنون در حال تحت فشار قرار دادن دولت و نظام برای پذیرش مذاکره با ترامپ است. تا زمانی که گرهگشایی داخلی وجود نداشته باشد، آمریکا کارت تحریم را رها نخواهد کرد.
هم میهن - عباس سلیمی نمین درباره تاسیس بنیاد بین المللی شهید رئیسی اظهار داشت: یک قانون داریم که طبق این قانون آثار باقیمانده از دوران ریاستجمهوری آن ها باید توسط کتابخانه ملی و اسناد کل کشور تولیگری شود. در مورد آقای رئیسی این استثنا به نظر من خیلی مورد قبول نیست. این امر را که آثار باقیمانده، از جمله هدایایی که به روسای جمهور داده شده و سایر آثار، در جایی نگهداری شود چراکه بخشی از تاریخ کشور است کار خوب و پسندیدهای است اما این تفاوت خیلی مورد قبول نیست که یک مرکزی با مصوبه شورای انقلاب فرهنگی در مورد آقای رئیسی عمل کند.
انتخاب خبرداد:علیرضا زاکانی تصریح کرد: «باید رویکردها تغییر کند. اگر من نوعی در انتخابات رقیب دولت بودم، اما احساس کنم باید دولت را پنچر کنم، خیانت است. باید به دولت کمک کرد تا بار ملت را حمل کند. برخی میگویند حالا که در انتخابات پیروز نشدیم، الان باید دولت را پنچر کنیم؛ این کار خواست دشمن است.»
تابناک خبرداد: جولانی که با نقشه اسرائیلی-آمریکایی در سوریه به قدرت رسیده و در روزهای گذشته مواضع تندی علیه ایران داشت، با تغییر لحن گفته: سوریه نمیتواند با کشور بزرگی در منطقه مثل ایران قطع ارتباط کند. ما به دنبال روابط دیپلماتیک مبتنی بر احترام به حاکمیت دو کشور هستیم.
فرارو نوشت: قطریها همزمان که حلقه محاصره ژئوپلیتیک بر گِرد ایران را قدم به قدم و به تدریج محکم میکردند، از تحبیب قلوب سیاستمداران ایرانی نیز غافل نبودند. قطریها به ازای هر تله بزرگی که در جناحین ایران کار میگذاشتند، یک شکلات هم به سیاستمداران ایرانی هدیه میدادند تا بندهای اخوت و برادری از هم نگسلد.
اقتصاد آنلاین نوشت: امیرحسین ثابتی نماینده تهران در توییتی مدعی شد: مطلع شدم آن وزیر جویای رانت ممنوع الخروج شده؛ امیدوارم در حکم نهایی دادگاه نیز عدالت رعایت شود.
چند ثانیه نوشت: رئیس شورای اطلاعرسانی دولت گفت: مشکلات یک شبه ایجاد نشده است، این دولت چهار ماه است که فعالیت خود را آغاز کرده و برخی در تلاش اند تا مشکلات را بر گردن رئیسجمهور و دولت بیندازند، البته شانسی که آوردهاند این است که آقای پزشکیان، آقای عارف و دیگران در این دولت نجیب و شریف هستند و قصد ندارند که سوابق مدعیان را عیان کنند، البته به مرور آشکار میشود که این دولت در چه شرایطی کشور را تحویل گرفت.
رجا نیوز نوشت : به نظر میرسد تمام ماجرا یک چیز است: جریانی که در چند ماه اخیر با ذکر دایمی «انتخابات تمام شد» سعی میکند هر نقدی علیه قالیباف را خفه کند، توجه ندارد که رئیس یک قوه در صحنه سیاسی همواره محل نقد جریانهای مختلف هست و خواهد بود و اتفاقاً انتخاباتی دیدن هر انتقادی به رئیس مجلس، بیشتر به خاطر این است که هنوز انتخابات نه برای منتقدان که برای حامیان قالیباف تمام نشده است!
رویداد ۲۴ نوشت : رخدادهای اخیر منطقه و سقوط دولت اسد، ابهامات زیادی را در ذهن بدنه نیروهای اصولگرا – از مردمی تا نیروهای سیاسی- درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سوریه در یک دهه گذشته ایجاد کرده است. در مقابل علیرضا پناهیان سعی دارد تا با ارائه تصویری از وضعیت کنونی بر اساس مفاهیم آخرالزمانی و باور ظهور این ابهامات را غیرقابل طرح کند. او تنها چهرهای نیست که در سه دهه زیرسایه مفاهیم آخرالزمانی و شرایط ظهور، مشی و مرام سیاسی خود را توجیه و تبلیغ میکند.
انصاف نیوز خبرداد:محمد قوچانی عضو شورای اطلاعرسانی دولت گفت:مردم ایران قدم جدیدی را در ماههای آینده خواهند دید که رسیدن به برنامهای برای "گفتوگوی همهجانبه" است. مذاکرهی غیرمستقیم با آمریکا قطعی است، مذاکرهی جمعی با حضور این کشور هم قطعا رخ خواهد داد. ممکن است منافع ما در مذاکره مستقیم باشد همانطور که در دولت احمدینژاد هم به دستور رهبری انجام شد، در دورهی روحانی هم همینطور، در دورهی آقای رئیسی هم تلاش کردند اما نتوانستند این کار را انجام دهند.
پزشکیان: رفع فیلتر بهتدریج شامل سایر سکوها خواهد شد
زوبین و نواب؛ شکارچیان پیشرفته تهدیدات هوایی و دریایی
جرقه عقلانیت راهبردی در دستگاه دیپلماسی
ماموریت های بازوی رسانه ای دولت
رادیکال ها در قلب رسانه دولت
نه به استیضاح های نمایشی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
باند گوشی قاپی«مو فرفری»متلاشی شد
باند گوشی قاپی «مو فرفری»دقایقی بعد از ارتکاب جرم در بولوار شهید کریمی به چنگ نیروهای کلانتری شفای مشهد افتادند و راز چندفقره سرقت را فاش کردند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،زن جوانی در بولوار شهید کریمی مشهد گوشی تلفن را ازکیفش خارج کرد تا در کنار خیابان و برای گرفتن تاکسی به اینترنت متصل شود اما در همین هنگام دو جوان موتورسوار به وی نزدیک شدند و در یک لحظه گوشی او را قاپیدند.زن جوان که حتی فرصت فریاد زدن پیدا نکرد،هنوز در شوک این سرقت بود که نیروهای گشت کلانتری شفا از راه رسیدند و درباره ماجرای گوشی قاپی به تحقیق پرداختند. زن جوان که فقط موهای «فرفری»سرنشین موتورسیکلت را به خاطر داشت با اضطراب و نگرانی از باند «مو فرفری»سخن گفت. با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا)گروه گشت بی درنگ عملیات شناسایی دزدان گوشی قاپ را آغاز کردند و به گشت زنی در خیابان های اطراف پرداختند.
طولی نکشید که نیروهای انتظامی در خط سیر سارقان موتورسوار وارد خیابان شهید کریمی ۳۵ شدند و گوشی قاپ ها را مشاهده کردند که درحال پرسه زنی برای یک سرقت دیگر بودند اما آن ها ناگهان با مشاهده عوامل انتظامی در حالی از محل گریختند که راکب به دلیل استرس تیراندازی نیروهای انتظامی نتوانست موتورسیکلت را کنترل کند و با یک دستگاه پراید عبوری برخورد کرد.
همزمان با واژگونی موتورسیکلت ،نیروهای گشت در اطراف آن ها حلقه زدند و ۲ متهم را به مقر انتظامی انتقال دادند. در بازرسی بدنی از متهمان علاوه بر چاقو،گوشی تلفن زن جوان نیز کشف شد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است دو جوان ۱۸ ساله که در دایره تجسس مورد بازجویی فنی قرارگرفته بودند به سرقت از شهروندان به ویژه زنان اعتراف کردند.هنوز تحقیقات از آنان به سرپرستی سروان عمرانی(رئیس دایره تجسس)ادامه داشت که چند مال باخته دیگر وارد کلانتری شدند و باند سرقت «مو فرفری» را شناسایی کردند. بررسی های بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
این الرجبیون
ماه رجب فصل روییدن جوانههای عاشقانه زیستن و ماه شستوشوی دل و جان از زنگارهای گناه و غفلت و آماده شدن برای ورود به ضیافتالله اعظم است.
به گزارش ایسنا، کسانی که دل در گرو محبت خدا نهادهاند، لحظهشماری میکنند تا با ورود به ماه رجب و بهرهمندی از برکات آن، به درک فیوضات ماه عظیم شعبان موفق شوند و پس از آن بتوانند مدال لیاقت ورود به ضیافت الهی در ماه رمضان را دریافت کنند.
رعایتکنندگان حرمت ماه رجب و عاملان به اعمال آن را «رجبیون» مینامند. همانا که در قیامت فرشتهای ندا میدهد: «أین الرجبیون» کجایند افرادی که ماه رجب را محترم شمرده و اعمالی از آن را انجام دادهاند.
مشروح تقویم و اعمال ماه رجب بنا بر منابع دینی به این شرح است:
روز اول: مطابق بعضی از روایات، روز ولادت امام محمد باقر (ع) در سال ۵۷ هجری
روز سوم: روز شهادت امام علی النقی (ع) در سال ۲۵۴ هجری
روز دهم: روز ولادت امام محمد تقی (ع) طبق بعضی از روایات
روز سیزدهم: روز ولادت امیرمومنان علی بن ابی طالب (ع) در داخل کعبه؛ ۱۲ سال قبل از بعثت رسول خدا (ص)
روز پانزدهم: مطابق برخی از نقلها، روز وفات حضرت زینب کبری (س) در سال ۶۳ هجری
روز هجدهم: روز وفات جناب ابراهیم، فرزند رسول خدا (ص)
روز بیست و پنجم: روز شهادت امام موسی بن جعفر (ع) در سال ۱۸۳ هجری
روز بیست و ششم: مطابق روایتی، روز وفات حضرت ابوطالب (ع)
روز بیست و هفتم: بعثت پیامبر گرامی اسلام (ص)
ماه رجب و ماههای شعبان و رمضان، از ماههای بسیار پرفضیلت هستند و از تعبیرات بعضی از روایات اینگونه برمیآید که ماه رجب در میان این سه ماه، امتیاز خاصی دارد تا آنجا که ماه رجب «ماه خدا» نامیده شده و ماه شعبان «ماه پیامبر(ص)» و ماه مبارک رمضان «ماه امت».
اعمال مشترک این ماه
تعداد این اعمالی که مخصوص روز معینی نیست، بلکه در تمام ماه انجام میشود، زیاد است از جمله:
در تمام ماه رجب، این دعا را بخواند: یا مَنْ یَمْلِکُ حَوآئِجَ السّآئِلینَ، ویَعْلَمُ ضَمیرَ الصّامِتینَ، لِکُلِّ مَسْئَلَة؛ ای که مالک حاجات خواستارانی و ای که نهاد خاموشان دانی برای هر خواستهای، مِنْکَ سَمْعٌ حاضِرٌ وَجَوابٌ عَتیدٌ. اللّهُمَّ وَمَواعیدُکَ الصّادِقَةُ واَیادیکَ الفاضِلَةُ؛ از جانب تو گوشی شنوا و پاسخی آماده است خدایا به حق وعدههای راستت و نعمتهای بسیار، وَ رَحْمَتُکَ الواسِعَةُ فَاَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّد وَآلِ محمد؛ و رحمت وسیعت از تو خواهم که درود فرستی بر محمّد و آل محمد، واَنْ تَقْضِیَ حَوائِجی لِلدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدیرٌ؛ و حوایج دنیا و آخرتم را برآوری که به راستی تو بر هر چیز توانایی.
همچنین رسول خدا (ص) فرمودهاند: هر کس در ماه رجب ۱۰۰ مرتبه بگوید «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِی لا إلهَ إِلاّ هُوَ، وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» و در پایان صدقهای بدهد، خداوند کارش را به رحمت و مغفرت پایان دهد و هر کس ۴۰۰ مرتبه آن را بگوید فضیلت شهیدان را دارد.
همچنین ایشان فرمودند: کسی که در ماه رجب هزار مرتبه «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه» بگوید، خداوند برای او حسنات فراوانی مینویسد.
در روایتی آمده است: «هر کس در ماه رجب، در وقت صبح، ۷۰ مرتبه و شبانگاه نیز ۷۰ مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَ أَتُوبُ اِلَیْهِ و پس از آن، دستها را بلند کند و بگوید أَللّهُمَّ اغْفِرْ لی وَ تُبْ عَلَیَّ اگر در همان ماه رجب بمیرد، خداوند از او راضی خواهد بود...».
در طول این ماه هزار مرتبه بگوید «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ ذَاالْجَلالِ وَ الاْکْرامِ مِنْ جَمیعِ الذُّنُوبِ وَالاْثامِ» تا خداوند رحمان وی را بیامرزد.
«سیّد بن طاووس» در «اقبال» فضیلت فراوانی برای خواندن سوره «قل هو الله احد» در ماه رجب نقل کرده است. از جمله از رسول خدا (ص) روایت کرده است که هر کس با نیت پاک در ماه رجب، ۱۰ هزار مرتبه سوره «قل هو الله احد» را بخواند، وارد عرصه قیامت شود در حالی که از گناه پاک باشد مانند روزی که از مادر متولد شده است و ۷۰ فرشته به استقبال او میآیند و به وی بشارت بهشت را میدهند.
همچنین آن حضرت برای هزار بار خواندن سوره «قل هو الله احد» در این ماه و حتی ۱۰۰ بار نیز پاداش زیادی ذکر کرد.
در روایتی از رسول خدا (ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: «هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بدارد و چهار رکعت نماز بگزارد (هر دو رکعت با یک سلام) و در رکعت اول ۱۰۰ مرتبه «آیةالکرسی» بخواند و در رکعت دوم ۲۰۰ مرتبه «قل هو الله احد»، پیش از مردن جای خود را در بهشت میبیند و یا دیگری جای او را ببیند (و برای او توصیف کند).
لیلة الرّغائب
اولین شب جمعه ماه رجب را «لیلة الرّغائب» گویند. رسول خدا (ص) در روایتی که فضیلت ماه رجب را بیان میکرد، فرمودند: «از اولین شب جمعه ماه رجب غافل نشوید که فرشتگان آن را «لیلة الرغائب» نامیدند.»
آنگاه رسول خدا (ص) اعمالی را برای آن شب به این کیفیت بیان فرمود: «روز پنجشنبه اول ماه را روزه میگیری. چون شب جمعه فرا رسید، میان نماز مغرب و عشاء ۱۲ رکعت نماز میگزاری (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت از آن، یک مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «إنا انزلناه» و ۱۲ مرتبه «قل هو الله احد» را میخوانی. پس از اتمام نماز ۷۰ مرتبه میگویی: أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد النَّبِیِّ الاُْمِّیِّ وَ عَلی آلِهِ آنگاه به سجده میروی و ۷۰ بار میگویی: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ» سپس سر از سجده برمیداری و ۷۰ بار میگویی: «رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَمّا تَعْلَمُ، إِنَّکَ أنْتَ العَلِیُّ الاْعْظَمُ» بار دیگر نیز به سجده میروی و ۷۰ مرتبه میگویی: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَ الرُّوحِ» آنگاه حاجت خود را میطلبی که انشاءالله برآورده خواهد شد.
رسول خدا (ص) در فضیلت این اعمال فرمود: «کسی که چنین نمازی را بخواند، خداوند همه گناهانش را بیامرزد...»
عمره رجبیه
انجام «عمره» در ماه رجب فضیلت فراوان دارد. طبق روایات اهل بیت (ع) «عمره» در ماه رجب فضیلتی همردیف حج (تمتع) دارد.
در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «اَفْضَلُ الْعُمْرَةِ، عُمْرَةُ رَجَب؛ با فضیلتترین عمره، عمره در ماه رجب است.»
شب اول ماه
انجام اعمالی در این شب با ارزش، مورد سفارش است.
اول: از رسول خدا (ص) نقل شده است که به هنگام رویت هلال ماه رجب، این دعا را میخواند: اَللّهُمَّ اَهِلَّهُ عَلَیْنا بِالاَْمْنِ وَ الاْیمانِ، وَ السَّلامَةِ وَ الاِْسْلامِ، رَبّی وَ رَبُّکَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ؛ خدایا این ماه را بر ما نو کن به امنیت و ایمان و سلامت و دین اسلام پروردگار من و پروردگار تو (ای ماه) خدای عزوجل است.
همچنین از آن حضرت نقل شده است که وقتی هلال ماه رجب را میدید، میفرمودند: اَللّهُمَّ بارِکْ لَنا فی رَجَب وَ شَعْبانَ، وَ بَلِّغْنا شَهْرَ رَمَضانَ، وَ اَعِنّا عَلَی الصِّیامِ وَ الْقِیامِ، وَ حِفْظِ اللِّسانِ، وَ غَضِّ الْبَصَرِ، وَ لا تَجْعَلْ حَظَّنا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ؛ خدایا برکت ده بر ما در ماه رجب و شعبان و ما را به ماه رمضان برسان و کمکمان ده برای گرفتن روزه و شب زندهداری و نگهداری زبان و پوشیدن چشم و بهره ما را از آن ماه تنها گرسنگی و تشنگی قرار مده.
دوم: غسل کردن؛ مرحوم «سیّد بن طاووس» میگوید در کتب «عبادات» روایتی از رسول خدا (ص) یافتم که آن حضرت فرمود: «هر کس درک کند ماه رجب را و در اول، وسط و آخر آن، غسل کند همانند روزی که از مادر متولد شده، از گناهان خارج گردد (و پاک شود.»)
سوم: زیارت امام حسین (ع) در این شب فضیلت بسیار دارد.
چهارم: بعد از نماز مغرب، ۲۰ رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت یکبار سوره «حمد» و یکبار سوره «توحید» بخواند. رسول خدا (ص) در پاداش این عمل فرمود: هر کس چنین کند، به خدا سوگند خودش، خانوادهاش، مالش و فرزندانش محفوظ بمانند و از عذاب قبر پناه داده شود ... و در قیامت به سرعت از صراط بگذرد.
پنجم: بعد از نماز عشاء، دو رکعت نماز بهجا آورد، در رکعت اول «حمد» و «الم نشرح» را یک مرتبه و سوره «قل هو الله احد» را سه مرتبه بخواند و در رکعت دوم، سورههای «حمد»، «اَلَم نشرح»، «قل هو الله احد» و «معوّذتین» (سورههای ناس و فلق) را یکبار بخواند و پس از سلام ۳۰ مرتبه بگوید: «لا اله الاّ الله» و ۳۰ مرتبه «صلوات» بفرستد.
رسول خدا (ص) فرمود: کسی که این عمل را انجام دهد، خداوند گناهانش را میآمرزد و از گناه پاک میشود.
ششم: ۳۰ رکعت نماز بخواند (هر دو رکعت به یک سلام) در هر رکعت یک مرتبه «حمد» و یک مرتبه «قل یا ایّها الکافرون» و سه مرتبه «قل هو الله احد» را بخواند. در روایتی رسول خدا (ص) فرمود: هر مرد و زن مومنی چنین کند، خداوند تمام گناهان کوچک و بزرگ وی را میآمرزد و تا سال بعد، خداوند نامش را در فهرست «نمازگزاران» مینویسد و از نفاق پاک میشود.
هفتم: احیای شب اول ماه؛ «شیخ طوسی» در «مصباح المتهجّد» از امام صادق (ع) از جدش از امیرمؤمنان علی (ع) نقل کرده است که آن حضرت دوست داشت که در چهار شب از شبهای سال، فارغ از هر چیز، به عبادت بپردازد. شب اول ماه رجب، شب نیمه شعبان، شب عید فطر و شب عید قربان.
در حدیثی دیگر، از امام صادق (ع) نقل شده است که: «تا میتوانی بر احیای شبهای عید فطر، عید قربان و... شب اول رجب مراقبت کن.»
هشتم: خواندن دعایی که از امام جواد (ع) نقل شده است که فرمود: مستحب است انسان، در شب اول رجب، با این کلمات، دعا کند: اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِاَنَّکَ مَلیکٌ، وَاَنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْء مُقْتَدِرٌ، وَاَنَّکَ ما تَشآءُ مِنْ أَمْر یَکُونَ، خدایا از تو خواهم بهواسطه آنکه تو فرمانروایی و تو بر هر چیز توانایی و تو هر کاری را بخواهی میشود.
اَللّهُمَّ اِنّی اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّد نَبِیِّ الرَّحْمَةِ، صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ، خدایا من بسویت رو کنم بهوسیله پیامبرت محمد پیامبر رحمت درود تو بر او و آلش.
یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللهِ، اِنّی اَتَوَجَّهُ بِکَ اِلَی اللهِ رَبِّکَ وَرَبِّی لِیُنْجِحَ بِکَ طَلِبَتی، ای محمد ای رسول خدا براستی من به تو رو آوردهام برای رفتن به درگاه خدا پروردگار من و تو تا بلکه بوسیله تو حاجت روا گردم...
شب سیزدهم
امام صادق (ع) فرمود: «خداوند به این امت سه ماه ارزشمند عطا کرد که به امتهای قبل نداده بود و آن ماهها، رجب، شعبان و ماه رمضان است و سه شب نیز به این امت عنایت کرد که به امتهای پیشین نداده بود و آن شبهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه است و همچنین سه سوره (بافضیلت و پرمحتوا) به این امت عطا کرد که به امتهای سابق نداده بود و آن سورههای «یس»، «مُلک» و «توحید» است، از این رو هر کس که میان این سه فضیلت جمع کند، میان بهترین عطاهای این امّت جمع کرده است.»
از امام (ع) سوال شد: «چگونه میتوان میان آنها جمع کرد؟»، فرمود: «در لیالی بیض (سه شب مزبور) در این سه ماه نماز بخواند. به این نحو که «در شب سیزدهم، دو رکعت نماز بگزارد و در هر رکعتی پس از سوره «حمد» این سه سوره (یس، ملک و توحید) را بخواند و در شب چهاردهم، چهار رکعت نماز بگزارد (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعتی «حمد» و «یس» و «ملک» و «توحید» را بخواند و در شب پانزدهم، شش رکعت نماز بگزارد (هر دو رکعت به یک سلام) و همان سورهها را در هر رکعت بخواند».
امام (ع) در فضیلت این نمازها فرمود: «هر کس چنین کند فضیلت این سه ماه را به دست آورده و خداوند همه گناهانش را جز شرک میآمرزد.»
روز سیزدهم ماه
روز سیزدهم ماه رجب مصادف با ولادت امیرالمؤمنین علی (ع) است و اولین روز از ایام البیض است. روزه گرفتن در این روز، و دو روز بعد، ثواب فراوانی دارد و هر کس که بخواهد عمل «امّ داوود» را بجا آورد باید این روز را روزه بگیرد.
روز چهاردهم ماه
روزه گرفتن در این روز پاداش فراوانی دارد. در روایتی از رسول خدا (ص) میخوانیم: «هرکس که روز چهاردهم ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند پاداشی به وی عنایت کند که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر قلبی خطور کرده باشد...»
شب نیمه ماه
این شب، شب ارزشمندی است که چند عمل در آن وارد شده است:
اول: غسل
دوم: احیای آن شب به عبادت که فضیلت بسیار دارد.
سوم: زیارت امام حسین (ع) که زیارت آن حضرت در شب و روز نیمه رجب مورد تأکید قرار گرفته است.
چهارم: شش رکعت نماز بگزارد (هر دو رکعت با یک سلام) و در هر رکعتی «حمد» و «یس» و «ملک» و «توحید» را بخواند.
پنجم: بجا آوردن ۳۰ رکعت نماز که در هر رکعت یک مرتبه «حمد» و ۱۰ مرتبه سوره «توحید» را بخواند، در روایتی از رسول خدا (ص) پاداش فراوانی برای این نماز ذکر شده است.
ششم: ۱۲ رکعت نماز (هر دو رکعت به یک سلام) و در هر رکعت یک بار «حمد» و یک بار «سوره» را میخوانی و پس از پایان نمازها هر یک از سورههای «حمد»، «فلق»، «ناس»، «توحید» و «آیة الکرسی» و همچنین سوره «قدر» را چهار مرتبه میخوانی و پس از آن، چهار مرتبه میگویی: سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لاَ اِلهَ إِلاَّ اللهُ وَاللهُ اَکْبَر، سپس میگویی: أللّهُ أللّهُ رَبِّی، لا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً، ما شاءَ اللهُ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظیمِ.
روز نیمه رجب
روز مبارکی که در آن چند عمل وارد شده است:
۱- غسل کردن.
۲- زیارت امام حسین (ع)؛ در روایتی از محمد بن ابی نصر نقل شده است که از امام رضا (ع) سوال کردم: «در چه ماهی زیارت امام حسین (ع) بهتر است؟» فرمود: «در نیمه رجب و نیمه شعبان».
۳- بجا آوردن نماز جناب سلمان (همان گونه که در اعمال روز اوّل ماه رجب گذشت.)
اعمال امّ داوود
از مهمترین اعمال روز نیمه رجب، عمل «امّ داوود» است که به گفته علاّمه مجلسی: «شیخ صدوق»، «شیخ طوسی» و «سیّد بن طاووس» (ره) به سندهای معتبر آن را نقل کردهاند. این عمل برای برآمدن حاجات و رفع اندوه و غم، حل مشکلات و دفع ظلم ستمگران بسیار مؤثر است. (و به گفته «علامه مجلسی»، در کتاب «زاد المعاد»، بارها تجربه شده است.)
شب بیست و هفتم ماه رجب (شب مبعث)
شب مبعث از شبهای مهم سال و بسیار ارزشمند است و اعمالی برای این شب نقل شده است:
اوّل: غسل کردن در این شب مستحب است.
دوم: «شیخ طوسی» در کتاب «مصباح المتهجّد» روایتی را از امام جواد (ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود: «در ماه رجب، شبی است که از تمام آنچه که خورشید بر آن میتابد بهتر است و آن شب، شب «بیست و هفتم» ماه رجب است که در صبح این شب، رسول خدا(ص) به رسالت مبعوث گردید و از شیعیان ما هر کس در آن شب عملی را انجام دهد، پاداش آن به اندازه عمل ۶۰ سال خواهد بود.»
از آن حضرت سوال شد: چه عملی در آن شب بهتر است؟
فرمود: پس از نماز «عشا» وقتی که خوابیدی، پیش از نیمه شب، یا پس از نیمه آن از خواب برمیخیزی و ۱۲ رکعت نماز میخوانی، در هر رکعتی، سوره «حمد» و یک سوره از سورههای کوچک مفصل را میخوانی. آنگاه در هر دو رکعتی که سلام نماز را دادی، مینشینی و هفت مرتبه سوره «حمد» و هفت مرتبه «معوّذتین» (سوره فلق و ناس) و سورههای «توحید» و «کافرون» و سوره «قدر» و «آیة الکرسی» را هر کدام هفت مرتبه میخوانی. آنگاه هر حاجتی که داری از خداوند طلب کن.
سوم: ۱۲ رکعت نماز است که نحوه آن در اعمال شب نیمه رجب بیان شد.
چهارم: زیارت حضرت امیرمؤمنان علی (ع) در این شب، از افضل اعمال است. برای آن حضرت، در این شب سه زیارت نقل شده است.
روز بیست و هفتم ماه
بیست و هفتم رجب، روز مبعث است که روز بسیار شریف و با ارزشی است.
در روایتی از امام صادق (ع) روز مبعث به عنوان شریفترین اعیاد یاد شده است. در هر حال بزرگان برای این روز، اعمالی ذکر کردهاند:
اول: غسل کردن در این روز مستحب است.
دوم: روزه. این روز در میان روزهای سال یکی از چهار روزی است که روزه گرفتن آن فضیلت بسیار دارد و پاداش فراوانی برای آن نقل شده است. در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم: «هر کس در روز بیست و هفتم رجب روزه بگیرد، خداوند برای او پاداش روزه ۷۰ سال را مینویسد».
سوم: زیاد صلوات فرستادن. در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است که: «در این روز روزه میگیری و بر محمد و آلش زیاد صلوات میفرستی.»
چهارم: زیارت رسول خدا و امیر مؤمنان (علیهما السلام) است.
پنجم: ۱۲ رکعت نماز است. از «ریّان بن صلت» نقل شده است که هنگامی که امام محمد تقی (ع) در بغداد بود، روز نیمه رجب و روز بیست و هفتم رجب را روزه میگرفت و همه ملازمان و یاران آن حضرت نیز روزه گرفتند. آنگاه به ما فرمودند، ۱۲ رکعت نماز بجا آوریم (هر دو رکعت به یک سلام) که در هر رکعت، «حمد» و «سورهای» بخوانیم و هنگامی که نمازها به پایان رسید، هر یک از سورههای حمد، توحید و معوّذتین (فلق و ناس) را چهار مرتبه بخوانیم، آنگاه چهار مرتبه گفته شود: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ واللهُ اَکْبَرُ، وَسُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ، وَ لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ؛ و چهار مرتبه: اَللهُ اَللهُ رَبِّی لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً و چهار مرتبه: لا اُشْرِکُ بِرَبّی اَحَداً.
ششم: ۱۲ رکعت نماز دیگر. «شیخ طوسی» از حسین بن روح (رحمه الله) روایت کرده است که در این روز ۱۲ رکعت نماز بجا میآوری و در هر رکعت حمد و هر سورهای که خواستی میخوانی و پس از هر دو رکعت و سلام نماز، میخوانی: اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فی الْمُلْکِ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ، وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً، یا عُدَّتی فی مُدَّتی یا وَلیّی فی نِعْمَتی، یا غِیاثی فی رَغْبَتی، یا نَجاحی فی حاجَتی یاحافِظی فی غَیْبَتی، یاکافِیَّ (کافِیَ) فی وَحْدَتی، یااُنْسی فی وَحْشَتی اَنْتَ السّاتِرُ عَوْرَتی فَلَکَ الْحَمْدُ، وَ اَنْتَ الْمُقیلُ عَثْرَتی فَلَکَ الْحَمْدُ وَاَنْتَ الْمُنْعِشُ صَرْعَتی فَلَکَ الْحَمْدُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاسْتُرْ عَوْرَتی، وَ آمِنْ رَوْعَتی، وَ اَقِلْنی عَثْرَتی، وَ اصْفَحْ عَنْ جُرْمی، وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتی فی اَصْحابِ الْجَنَّةِ، وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذی کانُوا یُوعَدُونَ.
وقتی که نماز و دعا پایان یافت، هر یک از سورههای حمد، اخلاص، معوّذتین، کافرون، انّاانزلناه و آیة الکرسی را هفت مرتبه میخوانی. سپس هفت بار میگویی: لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ واللهُ اَکْبَرُ، وَسُبْحانَ اللهِ وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ و آنگاه هفت مرتبه میگویی: اَللهُ اَللهُ رَبِّی لا اُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً. پس از آن، هرچه از خدا میخواهی طلب نما.
هفتم: دعایی است که وقتی امام موسی بن جعفر (ع) را در روز ۲۷ رجب سال ۱۷۹ هجری از مدینه به سوی بغداد حرکت دادند، آن را خواند: یا مَنْ اَمَرَ بِالْعَفْوِ وَالتَّجاوُزِ، وَضَمَّنَ نَفْسَهُ الْعَفْوَ وَالتَّجاوُزَ، یا مَنْ عَفی وَتَجاوَزَ، اُعْفُ عَنّی وَتَجاوَزْ یا کَریمُ، اَللّهُمَّ وَقَدْ اَکْدَی الطَّلَبُ، وَاَعْیَتِ الْحیلَةُ وَالْمَذْهَبُ، وَدَرَسَتِ الاْمالُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ اِلاَّ مِنْکَ، وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ...
روز آخر ماه
در این روز، نماز جناب سلمان را بجا میآوری. همچنین روزه نیز در این روز پاداش فراوان دارد، امام رضا (ع) فرمود: «هر کس روز آخر ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند گناهانش را میآمرزد».
در فضیلت این ماه
ماه رجب یکی از ماههای حرام است که آغاز و ادامه جنگ در آن با دشمنان اسلام حرام است (مگر جنگ دفاعی) و جنایات نیز در این ماهها (ماههای حرام) دیه سنگینتری دارد.
پیغمبر اکرم (ص) ماه رجب را «ماه أصَبّ» نامیدهاند زیرا رحمت خدا در این ماه بر امت فرو میریزد.
از روایات متعددی که درباره روزههای ماه رجب حتی یک روز از آن وارد شده است، اهمیت فوقالعاده این ماه و عبادت و خودسازی در آن کاملا روشن میشود که در اینجا به گوشهای از آن اشاره میشود:
۱- مرحوم «شیخ صدوق» به سند معتبر از امام صادق (ع) نقل میکند که یکی از یاران آن حضرت در اواخر ماه رجب خدمتشان رسید. چون نظر مبارک امام (ع) به او افتاد، فرمودند: آیا در این ماه روزه گرفتهای؟ عرض کرد: نه. فرمودند: آن قدر ثواب از تو فوت شده است که اندازه آن را کسی جز خدا نمیداند. این ماه، ماهی است که خداوند آن را بر سایر ماهها برتری بخشیده و احترام آن را عظیم شمرده و برای روزه داشتن آن، پاداشهای مهمی قرار داده است. آن مرد عرض کرد: آیا اگر در بقیه این ماه روزه بدارم، به بخشی از ثواب میرسم؟ امام (ع) فرمودند: آری. سپس ثوابهای مهمی برای کسی که فقط روز آخر ماه یا دو روز آخر ماه یا سه روز آخر ماه را روزه بدارد، بیان فرمودند؛ مانند نجات از سکرات مرگ، عذاب قبر و لغزش بر صراط و شداید قیامت و نایل شدن به برائت و رهایی از آتش دوزخ.
۲- در حدیث دیگری آمده است: «رجب» نام نهری است در بهشت، از شیر سفیدتر و از عسل شیرینتر. هر کس یک روز از این ماه را روزه بدارد، از آن مینوشد.
۳- در حدیث دیگری از رسول خدا (ص) میخوانیم که هر کس یک روز از این ماه را روزه بگیرد، خشنودی عظیم خدا را به دست آورده است، خشم الهی از او دور میشود و درهای جهنم به روی او بسته خواهد شد.
۴- هر کس سه روز از این ماه را که پنجشنبه و جمعه و شنبه باشد روزه بگیرد، فضیلت بسیار دارد و همچنین در سایر ماههای حرام. در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است: هرگاه کسی نتواند در این ماه روزه بگیرد، هر روز ۱۰۰ مرتبه این تسبیحات را بخواند، تا ثواب روزه آن را دریابد: «سُبْحانَ اللهِ الْجَلیلِ، سُبْحانَ مَنْ لا یَنْبَغِی التَّسْبیحُ اِلاَّ لَهُ، سُبْحانَ الاَْعَزِّ الاَْکْرَمِ، سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّةَ وَهُوَ لَهُ اَهْلٌ منزه است خدای بزرگ، منزه است آن که تنزیه و تسبیح جز برای او شایسته نیست، منزه است خدای برتر و کریمتر، منزه است آنکه لباس عزت در بر دارد و شایسته آن است.»
از مجموع احادیث بالا و دیگر احادیث به خوبی روشن میشود که این ماه، ماه تهذیب نفوس و خودسازی و آغاز یک دوره جدید سیر و سلوک الی الله است که از ماه رجب آغاز و به ماه مبارک رمضان منتهی میشود. خوشا به حال آنان که قدر و منزلت این سه ماه را بدانند و از آن بهره کافی ببرند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ماه رجب المرجب
ادامه مطلب را ببينيد
وقتی آیت الله خامنه ای اجازه ندادند فرزندشان بر سر سفره بیت المال بنشیند!
آیت الله جوادی آملی از رهبری خاطره ای تعریف می کنند.
در 15:00 چهارشنبه 12 دی 1403
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، آیت الله جوادی آملی نقل می کند: یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد، آیت الله خامنه ای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید.
بنابر روایت حوزه، من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کرده ام که با هم باشیم.آقا فرمودند: این غذا از بیت المال است، شما هم مهمان بیت المال هستید. برای بچه ها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.
• نيروهاي ارمنستان کنترل مرز با ايران را به دست گرفتند خبرگزاری تسنیم
• استعفاي دستهجمعي مشاوران ارشد رياستجمهوري اين کشور اقتصاد نیوز
• جولاني:نقشه ايران را خراب کرديم مثلث آنلاین
• پايان سلطه روسيه بر گاز اروپا خبرگزاری تسنیم
• واکنش ايران به حملات گسترده آمريکا و انگليس به صنعا دنیای اقتصاد
• انتقاد جمهوري اسلامي از احداث يادمان در محل سقوط هليکوپتر ابراهيم رئيسي اقتصاد نیوز
• برگ برنده عمان مقابل ايران سرانه
• روزنامهنگار لبناني: سوريه را کشتيد و پشيمان ميشويد مشرق نیوز
• فوري/ اعمال تحريم جديد آمريکا عليه ايران! نامه نیوز
• سومين زن در دولت جديد سوريه پست گرفت + عکس همشهری آنلاین
• دست رد چين به نفت ايران / ترامپ بازي را عوض کرد سرانه
• مذاکره با ترامپ پيشنهاد سادهلوحانه يا خيانت به منافع ملي؟! مشرق نیوز
• خودروي شخصي اين مقام سابق ايراني مشخص شد دنیای اقتصاد
• دسته بندي نشانه هاي ظهور امام زمان (عج) در روايات خبرگزاری تسنیم
• دست به دامان بغداد/ روزهاي سخت قاليباف/ پيشخوان افکار نیوز
• تصاوير اولين جشن کريسمس در سوريه بدون بشار اسد اطلاعات
• دکتر ديپلمه جان چند نفر را گرفت صد آنلاین
• هشدار حزبالله به صهيونيستها: قدرت واقعي ما را خواهيد ديد خبرگزاری تسنیم
• ظريف مهمان مسيحيان شد + عکس اکوایران
• پيام هشدار آميز ترامپ به حماس در شب سال نو ميلادي دنیای اقتصاد
• خانواده شهيد ابومهدي المهندس با رهبر انقلاب ديدار کردند اقتصاد نیوز
• چين و روسيه هم چشم خود را به روي ايران بستند سرانه
• ترکمنستان به ايران پشت کرد سرانه
• جولاني:نقشه ايران را خراب کرديم مثلث آنلاین
• خبر مهم همتي درباره نظر رهبر انقلاب دربارهFATF و طرح مجدد لوايح پالرمو + عکس همشهری آنلاین
• چراغ سبز جولاني به مذاکره دوستانه با ايران! نامه نیوز
• افشاي جنايتهاي وحشيانه مهاجران غيرقانوني افغان در ايران اقتصاد نیوز
• کارگران رآکتور هستهاي ديمونا آماده حمله باشند همشهری آنلاین
• اختلاف آبي ايران با افغانستان بالا گرفت سرانه
• درخواست انتقال حرم حضرت زينب(س) به ايران! افکار نیوز
• جدال قاليباف و رسايي بر سر ابلاغ لايحه حجاب اکوایران
• قاليباف: ورود به استيضاح در مقطع فعلي خلاف منافع مردم است خبرگزاری تسنیم
• اظهارات جديد الجولاني درباره ايران اقتصاد نیوز
• برگ برنده عمان مقابل ايران سرانه
• احکام فرزندان معاون اول سابق قوه قضائيه قطعي شد مشرق نیوز
• آمريکا نگران ظهور مجدد ايران در سوريه شد خبرآنلاین
• عراق مسير خود را براي ايران باز کرد سرانه
• حسن روحاني به سيم آخر زد: از آبرويم گذشتم بايد به مردم برگرديم اطلاعات
• تلويزيون فارسي تي.آر.تي ناموفق شروع کرد اقتصاد نیوز
• تصميم عجيب نتانياهو درباره غزه دنیای اقتصاد
• الجولاني:نمي توان با کشور بزرگ ايران قطع ارتباط کرد مثلث آنلاین
• دستگيري يکي از مسئولان به اتهام فساد مالي صد آنلاین
• فائزه هاشمي: دنبال جنگ و مبارزهام/ بعد از انقلاب يک نگاه افراطي در کشور حاکم شد اطلاعات
• عارف: منيت و خودخواهيها را کنار بگذاريم/ ارز بايد تکنرخي شود دنیای اقتصاد
• هشدار يک گروه مسلح سوري به دولت الجولاني مشرق نیوز
• ترکمنستان به ايران پشت کرد سرانه
• تحليلگر عرب:قدرت ايران، تکيه گاه ترکيه و اعراب است مثلث آنلاین
• آخرين خبر از مرگ ملک سلمان پادشاه عربستان مثلث آنلاین
• انتصابات مسئلهدار در دولت پزشکيان ؛ زنگ خطر به صدا درآمده است همشهری آنلاین
• افزايش فشارها بر بغداد؛ عقبنشيني گروههاي عراقي از مرز سوريه اکوایران
• جزئيات پيام مهم ايران به آمريکا از زبان عباس عراقچي+ فيلم اقتصاد نیوز
• تونل غوطه ور در کف اقيانوس که اروپا و آمريکا را به هم متصل ميکند خبرثریا
• توافق عربستان براي خريد ۱۰۰ جنگنده ساخت ترکيه صد آنلاین
• آيتالله علمالهدي:ما مسئله حجاب با مردم نداريم؛امابعضي افراد، اتاق خواب را به خيابان آورده اند مثلث آنلاین
• سوريه اشغالي ۲۱ روز پس از سقوط! مشرق نیوز
• واکنش احساسي ترامپ به مرگ کارتر خبرآنلاین
• تغيير نام خيابان حرم حضرت زينب(س)+فيلم افکار نیوز
• جزاير 3گانه بوموسي تعيين تکليف شدند / اسناد جديد صادر شد اقتصاد ۱۰۰
• نفوذ موساد در ايتا؟! نامه نیوز
• صدور مجوز پرتاب يک موشک قدرتمند جديد افکار نیوز
• نقش سعيد جليلي در استعفاي پزشکيان چيست؟ اطلاعات
• سرکرده ارشد داعش کشته شد | يعقوب الشامي کيست ؟ پارس نیوز
• پيام رهبر انقلاب به آيت الله مکارم شيرازي رسيد افکار نیوز
• الجولاني رياست چهارساله اش را شروع مي کند صد آنلاین
• تنش در مسجد اموي دمشق توسط عناصر الجولاني مشرق نیوز
• تشکيل هستههاي نيروهاي مقاومت در سوريه در برابر جنايات عناصر الجولاني مشرق نیوز
• تغيير نام خيابان حرم حضرت زينب(س)+فيلم افکار نیوز
• آمادگي سپاه و بسيج براي مقابله با ناامني و فتنه افروزي خبرگزاری تسنیم
• خبر فوري رهبرتروريستها از انحلال تحريرالشام/ حضور عربستان در سوريه کليد خورد؟ اطلاعات
• واکنش رهبر چچن به سقوط هواپيماي آذربايجان: کسي توهين کند پاسخ دريافت خواهد کرد خبرآنلاین
• انقلابيون سوريه درصدد لولوسازي از ايران هستند مثلث آنلاین
• فوري| اطلاعيه جديد سپاه درباره آشوب و تحولات سوريه صادر شد تازه نیوز
• دستگيري يک متهم حمله تروريستي شب گذشته در بندرلنگه مشرق نیوز
• بيانيه شبانه ارتش لبنان دنیای اقتصاد
• بيماري وخيم نتانياهو لو رفت دنیای اقتصاد
• تصاويري از برخورد خشونت بار شورشيان سوري با نظاميان فراري | ويدئو همشهری آنلاین
• جايگزين کريدور زنگزور مشخص شد دنیای اقتصاد
• پيام ايران به اتحاديه عرب براي پرهيز از اختلافافکني مثلث آنلاین
• فيلم/ تداوم شکنجه علويان توسط تروريستهاي جولاني(۱۵+) مشرق نیوز
• انتشار بيانيه سپاه پاسداران + جزئيات دنیای اقتصاد
• تحرکات زيرزميني داعش در عراق؛ روش جديد جذب تروريست ميان داعشيها مشرق نیوز
• جولاني: انتظار اظهارات مثبت از سوي ايران را داشتيم/ عربستان نقش مهمي در آينده سوريه خواهد داشت خبرآنلاین
• جزاير 3گانه بوموسي تعيين تکليف شدند / اسناد جديد صادر شد اقتصاد ۱۰۰
• هيئت تحريرالشام منحل شد مثلث آنلاین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
هشدار حزبالله به صهیونیستها: قدرت واقعی ما را خواهید دید
یک نماینده حزبالله با بیان اینکه کمیته ناظر بر آتشبس هیچ جدیتی در انجام وظیفه خود ندارد، تأکید کرد: در صورتی که رژیم اشغالگر بعد از پایان دوره ۶۰روزه آتشبس خطایی کند، مقاومت به وظیفه ملی خود عمل خواهد کرد و دشمن، قدرت واقعی ما را خواهد دید.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «ایهاب حماده» عضو فراکسیون وفاداری به مقاومت در پارلمان لبنان، طی سخنانی درباره وضعیت این کشور بعد از آتشبس و تجاوزاتی که رژیم صهیونیستی با نقض توافق آتشبس علیه لبنان انجام میدهد، اعلام کرد: اگر رژیم اشغالگر در پی گسترش اشغالگری خود در سوریه، از سمت شرق بخواهد اقداماتی ضد لبنان انجام دهد، مقاومت به وظیفه ملی خود عمل خواهد کرد.
ایهاب حماده در گفتگو با المیادین اظهار داشت: مقاومت همان طرفی است که از لبنان محافظت میکند و مانع از تجاوزات دشمن به خاک کشور میشود و هر کسی که تصور میکند مقاومت در لبنان ضعیف شده است، در توهم بهسر میبرد.
وی افزود: در شصتویکمین روز بعد از آتشبس، یعنی در پایان دوره 60روزه، ما در موقعیتی خواهیم بود که صهیونیستها در صورت ماندن در خاک لبنان، طعم واقعی قدرت مقاومت را خواهند چشید.
این نماینده حزبالله با بیان اینکه کمیته ناظر بر اجرای آتشبس هیچ جدیتی برای انجام مسئولیت خود و جلوگیری از ادامه تجاوزات رژیم صهیونیستی انجام نداده است، گفت: هر کسی که تصور میکند حزبالله خسته شده است، در توهم بهسر میبرد و ما تواناییها و ایدههایی داریم که ما را قادر میسازد در موقعیت مقابله با دشمن اشغالگر قرار بگیریم.
ایهاب حماده درباره تحولات سوریه ابراز کرد: تأثیر تحولات سوریه بر ما، آنگونه که برخی میگویند نیست و مجدداً تأکید میکنیم که اگر اشغالگران در پی گسترش تجاوزات و اشغالگری خود در سوریه، از سمت شرق اقدامی ضد لبنان انجام دهند، ما وظیفه ملی خودمان را انجام خواهیم داد.
در پی نقض مکرر توافق آتشبس توسط رژیم صهیونیستی با گذشت بیش از یک ماه، حزبالله چندین پیام هشدارآمیز برای دشمن فرستاده و اخیراً «محمود قماطی» نایبرئیس شورای سیاسی حزبالله در این زمینه اعلام کرد: ما 60 روز است که به صبر پایبند بودهایم، اما در روز شصتویکم، موضع ما تغییر خواهد کرد و نظامیان صهیونیست که در داخل لبنان باشند، اشغالگر خواهند بود و ما بر این اساس با آنها رفتار خواهیم کرد.
وی تصریح کرد: مقاومت حاضر و آماده و قدرتمند است. تمام توانمندیهای مقاومت و مخازن موشکی آن همچنان موجود است و ما برای شلیک موشک تا آخرین لحظه جنگ آماده بودهایم. مردم از ما میخواهند که به تجاوزات و نقض آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی پاسخ دهیم. درباره توافق آتشبس باید بگوییم که یا همه باید به آن پایبند باشند و یا در غیر این صورت هیچ پایبندیای در کار نخواهد بود.
واکنش رهبر انقلاب به یک خطای بزرگ درباره حوادث اخیر منطقه/ در سامرا غفلت شد، دیدید که حرم عسکریین را ویران کردند
حضرت آیت الله خامنه ای فرمودند: عدهای از روی عدم تحلیل درست و عدم فهم درست و عدم شناخت لازم از مسائل تصور میکنند، و به زبان می آورند و شاید ترویج میکنند که با حوادث اخیر منطقه، خونهایی که در راه دفاع از حرم ریخته شد، هدر رفت.
خبرهای مرتبط
رهبر انقلاب: پایگاههای آمریکا در سوریه زیر پای جوانان سوری لگدمال خواهد شد
اولین تصاویر از مهمانان امروز بیت رهبری
تصاویر متفاوت در بیت رهبری در آستانه سخنرانی رهبر انقلاب
بیشتر بخوانید
- نظر رهبر انقلاب درباره استفاده از اموال مسجد در هیأت
- رئیس فرهنگستان هنر: سفر امام رضا (ع) به ایران منشاء هنر اسلامی بود
- شیخ علی؛ روحانی که در دوران قاجار یک ساعت هوشمند اختراع کرد!
- آینده دینداری متعلق به زنان است؟
- آیت الله بهجت: انکار کننده حجاب مرتد است
- وقتی آیت الله خامنه ای اجازه ندادند فرزندشان بر سر سفره بیت المال بنشیند!
- ماجرای بابانوئل سیاه پوست و مقابله با نژادپرستی + تصاویر
- چند سطر از دلتنگی های برادر حاج آقا مجتبی تهرانی؛ او بر روی زمین میدوید اما عمامه اش در عرش سیر میکرد
- سخنگوی جبهه اصلاحات: لازم باشد از پزشکیان انتقاد هم می کنیم/ پزشکیان میثاق نامه جبهه را پذیرفته است
- عکسی از علی مطهری در یک جلسه با پزشکیان/ ماجرا چه بود؟
- بمباران فرش؛ یکی از کثیفترین روشهای جنگ طی تاریخ
- خبر جدید وزیر کشور درباره مهاجران افغان و دیگر اتباع خارجی
- تصاویری از ژست مشترک نمایندگان زنان در صحن علنی مجلس
- مشاو رهبر انقلاب: نظم جهانی در حال تغییر است/ شکلگیری محور مقاومت به رهبری آیت الله خامنهای بسیاری از مناسبات منطقهای و بین الملل را تغییر داد
- امیرحسین ثابتی فیلم کدام چهره جنجالی را در موبایلش می بیند؟/ پایداریچی ها دور هم جمع شدند/ کوچک زاده درحال قهقهه زدن+تصاویر
- تصویری متفاوت از صحن مجلس/ نمایندگان پشت سر قالیباف درحال خروج
- راز حضور ارمنیها و سنیها در لشگر سردار سلیمانی
- حمله ثابتی به قالیباف و رجز خوانی برای وزیر اقتصاد از تریبون مجلس/ اینکه گفته شود استیضاح وزرا الان به مصلحت نیست، عقیم کردن مجلس است
- سردار کوثری: سردار سلیمانی توانمندی جبهه مقاومت را بالا برد/ خیال می کنند جبهه مقاومت تمام شد اما اشتباه می کنند
- عکس جدید از فرزند سردار سلیمانی در بیت رهبری
- اعلام آمادگی خلبانان نیروی هوایی برای مقابله با اسرائیل/ فرمانده کل ارتش: بسیاری از توانمندیهای خود را نمایش ندادهایم
- دیدار ظریف با رهبران مذهبی ۲ کلیسای تهران + عکس
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
بصیرت و هوشمندی ملت ایران ضامن پیروزی انقلاب و نظام است
۹ دی؛ راهبرد مردم در برابر دشمن
حماسه ۹ دی رویداد کمنظیری در تاریخ انقلاب اسلامی بهشمار میرود. این حرکت کاملا مردمی تمامی محاسبات طراحان فتنه آمریکایی ــ صهیونیستی سال ۸۸ را برهم زد. حضور مردم در سراسر کشور بهویژه در تهران غافلگیرکننده بود. با توجه به پیچیدگی فتنه ۸۸، این حضور اوج بصیرت مردم را به نمایش گذاشت.
میخواهم چند توصیه به بسیج بکنم. این توصیهها، هم به سازمان بسیج است، هم بعضی از اینها به یکایک افراد بسیج است. توصیهی اوّل: بصیرتافزایی کنید؛ هم در خودتان، هم در دیگران. بصیرت مسئلهی مهمّی است.
توصیهی بعدی: ابتکار عمل را در قضایای مهم، شما به دست بگیرید؛ در زمین دشمن بازی نکنید. اگر بصیرت داشته باشیم، میفهمیم که در این قضیّه نقشهی دشمن چیست، طبق نقشهی دشمن حرکت نمیکنیم؛ به تعبیر رایج، در زمین دشمن بازی نمیکنیم.۱۴۰۲/۰۹/۰۸
از خود آن حماسه (نوزدهم دی) بایستی حراست کنیم و نگهبانی کنیم، چون این یکی از نقطههای اوج حیات ملّت ایران بود. ملّتها نقاط اوج و نقاط حضیض دارند؛ نقاط اوج را بایستی زنده نگه داشت. نقاط اوج، آنهایی هستند که زنده بودن و پای کار بودن و با اراده و عزم بودن یک ملّت را و بصیرت یک ملّت را در این مواقع حسّاس نشان میدهند؛ نوزدهم دی این جوری بود. نقطهی اوج را باید زنده نگه داشت، چون هم به آیندگان روحیه میدهد، هم مایهی افتخار و عزّت ملّی است. این نقطههای اوج در تاریخ ثبت میشود و راه آینده را برای آیندگان روشن میکند. بنابراین، خود این حادثه را نباید گذاشت کهنه بشود و همین طور که تا امروز بحمدالله این حادثه زنده و پُرنشاط باقی مانده، همچنان باقی بماند.۱۳۹۹/۱۰/۱۹
بیانات در سخنرانی تلویزیونی در سالروز قیام ۱۹ دی
ملّت ایران با چشم باز، با بصیرت، همهی این اوضاع را زیر نظر داشته باشد و موضع خود را مستحکم نگه دارد و بداند در این دریای طوفانیِ این منطقه و این دنیا -این طوفان، امروز به اروپا هم رسیده است؛ فرانسه را ملاحظه کنید؛ کشورهای اروپایی هم اسیر طوفانند- در این طوفانی که دنیا را و بخصوص منطقه را فراگرفته است، ملّت ایران به برکت اسلام در کشتی امن محبّت اهلبیت و اسلام قرار گرفتهاند. این بصیرت را حفظ کنید، این روش را حفظ کنید، این مسیر را انشاءالله با قدرت ادامه بدهید؛ پیروزی متعلّق به ملّت ایران است.۱۳۹۷/۰۹/۲۱
بیانات در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا
مردم هم در مقابل تحریکات دشمن با بصیرت عمل کنند. [البتّه] مردم ما الحمدلله بصیرت خودشان را نشان دادهاند؛ حالا من در مورد قضایای دیماه یک نکتهای را بعداً عرض خواهم کرد. (اگرچه یک ذرّهای جلسه طولانی میشود؛ اشکالی ندارد؛ شماها هم از راه دور آمدهاید، بنده هم بااینکه سرما خوردهام، [وقتی] صحبت کردم یکقدری حالم مثل اینکه بهتر شد.) مردم با بصیرت عمل کردند، حالا هم با بصیرت عمل کنند، بدانند که دشمن درصدد سوء استفادهی از این نقطهی ضعفی است که در ما هست. این نقطهضعف وجود دارد -نه اینکه نقطهضعف نیست- امّا دشمن میخواهد از این نقطهضعف علیه ملّت ایران و به سود خودش استفاده کند. او که قصد ندارد نقطهضعف را برطرف کند؛ او هرچه بتواند کمک میکند که ضعف بیشتر بشود؛ میخواهد سوء استفاده کند. مردم همانطور که در گذشته هم نشان دادند با بصیرت عمل کردند، باز هم در این زمینه با بصیرت عمل کنند.۱۳۹۷/۰۵/۲۲
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
ملّت ایران بحمدالله با شجاعت خود، با ایمان خود، با بصیرت خود، با استقامت خود، توانسته است راههای دشوار را طی کند و از بسیاری از گردنههای سخت عبور کند. همه بدانند، دوستان ما در سراسر دنیا بدانند، دشمنان ما هم بدانند! در این راههایی که ما رفتیم، در طول این ۳۸ سال بعد از پیروزی انقلاب، مشکلاتی وجود داشته است که ملّتها را از پا میانداخته، [امّا] این مشکلات نتوانسته است ملّت ایران را از پا بیندازد؛ و آنچه بعد از این، در مقابل ما مشکل ایجاد کنند، قطعاً از مشکلات قبلی ما کمتر و کوچکتر است و توانایی و قدرت ملّت ایران برای مواجههی با مشکلات از گذشته بمراتب بیشتر است. ما مشکلات را شکست خواهیم داد، به توفیق الهی؛ دشمن نمیتواند ملّت ایران را به شکست بکشاند و به عقبنشینی وادار کند و ما خواهیم توانست انشاءالله بر همهی مشکلات فائق بیاییم و عزّت اسلامی را به همهی ملّتهای مسلمان نشان بدهیم و پرچم عزّت اسلام را انشاءالله از آنچه هست، بلندتر و سربلندتر کنیم.۱۳۹۶/۰۹/۱۵
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى
مالک اشتر در «بصیرت و شناخت صراط مستقیم»، «عزم راسخ»، «احساس مسئولیت و آمادگی برای مجاهدت»، «شجاعت و قدرت فرماندهی» و درعینحال در «معنویت، عبادت، تقوا و تواضع» برجسته و الگوست و فرماندهان نیروهای مسلح باید بیش از دیگران، این حالات و روحیات عالی را در خود تقویت کنند.۱۳۹۶/۰۹/۱۲
دیدار فرماندهان ارشد نیروهای مسلح و برگزیدگان جشنواره مالک اشتر با فرمانده کل قوا
شما اگر ندانی دشمن کدام طرف است، دوست کدام طرف است، توپخانه را که روشن کردی، به جای اینکه به دشمن بخورد، به دوست میخورد؛ بصیرت برای این است.۱۳۹۵/۱۰/۱۹
از جملهی چیزهایی که امروز لازم است، بصیرت سیاسی است؛ بصیرت سیاسی! ببینید؛ وقتی بصیرت باشد، انسان میتواند محیط پیرامون خود و محیطهای دور و نزدیک را بشناسد؛ بصیرت یعنی این.۱۳۹۵/۰۸/۲۶
بصیرت این است که شما بدانید با چه کسی طرفید، بدانید که او دربارهی شما چه فکری دارد، بدانید که اگر چشم خودتان را بستید و فکر نکردید، ضربه خواهید خورد. توقّع ما از نخبگان سیاسی و غیرسیاسی کشور این است که این بصیرت را داشته باشند. مردم خوشبختانه این بصیرت را دارند.۱۳۹۵/۰۸/۲۶
تعجّب است! مردم معمولی و تودههای مردم بصیرت سیاسی دارند [امّا] بعضی از نخبگان ما با تکیه بر توهّماتی که دارند، این بصیرت را ندارند.۱۳۹۵/۰۸/۲۶
سفارش من به جوانها این است که با چشم باز و با بصیرت نگاه کنید، هر حرفی را از هر گویندهای نپذیرید. مبدأ حرکت و مبدأ انقلاب، امام بزرگوار است، حرف او را حجّت بدانید؛ نگاه کنید ببینید امام چه میگفت.۱۳۹۵/۰۸/۱۲
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
بصیرت سیاسی یعنی بفهمیم که چه کسی دارد ما را به کجا میبرد. آیا به سمت اهداف اسلامی داریم حرکت میکنیم؟ یا آنچنانکه دشمن مایل است، به سمت بیمبالاتی بیشتر حرکت میکنیم؟۱۳۹۵/۰۵/۳۱
بیانات در دیدار ائمه جماعات مساجد استان تهران
توصیّهی دوّم بصیرت، بصیرت. این جملهی امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) را من بارها در سخنرانیها گفتم: الا ... وَ لا یَحمِلُ هَذَا العَلَم اِلّا اَهلُ البَصَرِ و الصَّبر.(۷) اوّل اهل بَصَر، کسانی که دید درستی دارند، بصیرت دارند، صحنه را میفهمند. بصیرت را روزبهروز باید زیاد کرد، صحنهی داخلی را بشناسیم، بدانیم الان در داخل چه دارد میگذرد، کجاها است که انسان گاهی حضور دشمن را احساس میکند، کجاها است که میتواند انسان در آنجا با خاطر جمع، با دل آرام حرکت بکند. بصیرت؛ جایگاه خودمان را در دنیا بشناسیم؛ ما کجاییم امروز؟۱۳۹۴/۰۹/۰۴
بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای بسیج
امروز بحمدالله ملّت ایران این بصیرت، این آگاهی، این معرفت والا را یافته است که بداند مصلحت آیندهی کشورش بستگی دارد به اتّحاد اسلامی، با ملّتهای مسلمان و با کشورهای دیگر.۱۳۹۳/۱۰/۱۹
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان بیست و هشتمین کنفرانس بینالمللى وحدت اسلامى
)بصیرت(یعنى چه؟ یعنى شناخت زمان، شناخت نیاز، شناخت اولویّت، شناخت دشمن، شناخت دوست، شناخت وسیلهاى که در مقابل دشمن باید به کار برد؛ این شناختها؛ بصیرت است.۱۳۹۳/۰۹/۰۶
بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین
بعضى دهنکجى کردند که بصیرت! بله، بصیرت؛ بصیرت که نبود، هرچه که مسئولیّت و انگیزه بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است؛ اطمینانى دیگر نیست به این آدم بىبصیرت و بدون روشنبینى که دوست را نمىشناسد، دشمن را نمىشناسد و نمیفهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند.۱۳۹۳/۰۹/۰۶
بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین
اگر ایمان نباشد، بصیرت نباشد، عزم راسخ نباشد، نگاه بلندمدّت به انتهای صفوف دشمن نباشد، تعداد جمعیّت یا کثرت عِدّه و عُدّهی نظامی و تجهیزات، سرنوشتساز نخواهد بود.۱۳۹۳/۰۸/۲۶
بیانات در هشتمین مراسم دانشآموختگى دانشجویان دانشگاههاى افسرى ارتش
دشمنان اسلام از این بصیرت مؤمنین و امّت اسلامى بیمناکند؛ ما این بصیرت را باید روزبهروز تقویت بکنیم؛ اوّلین مرحله همین است که این چالشها را بشناسیم.۱۳۹۳/۰۴/۰۸
شما افسران جوان جنگ نرم هستید و عرصهی جنگ نرم، بصیرتی عمّارگونه و استقامتی مالکاشتروار میطلبد؛ با تمام وجود، خود را برای این عرصه آماده کنید.۱۳۹۲/۱۱/۲۳
پیام شفاهی به تشکلهای دانشجویی انقلابی
دستگاههای استكباری اعم از آمریكا و دیگران، ۳۵ سال است علیه نظام جمهوری اسلامی و ملّت ایران، آنچه از دستشان بر آمده است، انجام دادهاند؛ علیرغم آنها ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی روزبهروز قویتر، ریشهدارتر، مقتدرتر و دارای نفوذِ بیشتر شده است و انشاءالله این استحكام، این استقرار، این قوّت بیشتر خواهد شد. در دنیای اسلام هم انسان میبیند كه امروز آگاهی نسلها، آگاهی جوانها نسبت به اسلام و آیندهی اسلام بیش از گذشته است و در بعضی جاها بمراتب بیش از گذشته است؛ البتّه دشمن تلاشهایی میكند، امّا ما با دقّت و بصیرت كه نگاه كنیم، خواهیم دید این موج حركت اسلامی انشاءالله رو به پیش است.۱۳۹۲/۱۰/۲۹
بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی
نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نمیبیند. بله، عزم هم دارید، اراده هم دارید، امّا نمیدانید كجا باید بروید.۱۳۹۲/۱۰/۱۹
ما به توانایی ملّتها و قدرتی كه خداوند حكیم در عزم و ایمان و بصیرت تودههای مردم قرار داده است، از اعماق دل باور داریم و آن را در بیش از سه دهه در جمهوری اسلامی ایران، به چشم خود دیده و با همهی وجود خود آزمودهایم؛ همّت ما، فراخوان همهی ملّتهای مسلمان به این تجربهی برادرانشان در این كشور سرافراز و خستگیناپذیر است.۱۳۹۲/۰۷/۲۲
یومالله ۹دی تصویر واقعی قدرت جمهوری اسلامی ایران است
مرور بیانات رهبر انقلاب درباره اهمیت بصیرت در مواجهه با فتنهها
جوانان ما در فضای مجازی امیدآفرینی کنند/ دشمن میخواهد زنجیره توصیه به حق و صبر را در جامعه قطع کند/ آمریکاییها هر چه زودتر باید از عراق و سوریه خارج شوند
حواسمون بود یا رد شدیم؟
قاتلین سیدالشهداء راه ساکتین فتنه را رفتند
هتک حرمت به عاشورای ۸۸ از کجا آغاز شد؟
وقتی فتنهگران جوانی را برای ظاهر مذهبیاش کتک میزدند!
۲۰ جمله از رهبر انقلاب درباره «بصیرت»
رئیسی: در دستگاه قضا همه باید خود را مسئول تحقق سند تحول بدانند
توطئهای پیچیدهتر از فتنه ۸۸ نداشتیم
قرآن راهنمای بصیرت است
در گفت و گویی به مناسبت سالروز حماسه ۹ دی، گریزی به رخدادهای اخیر سیاسی، لایحه عفاف و حجاب و حوزه ورزش، فرهنگ و هنر زدیم
بصیرت از دیدگاه مقام معظم رهبری / مفهوم بصیرت
یومالله ۹ دی اوج بصیرت ملت ایران است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
مردم و رهبری نگذاشتند ایران را مثل لیبی و سوریه کنید
محسنهاشمی به بهانه حوادث سوریه به تجلیل از پدر خود مرحومهاشمی رفسنجانی پرداخت.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران، در روزنامه سازندگی نوشت: «با آغاز بهار عربی در ۱۵ سال قبل، مواضع مختلفی در کشور نسبت به این موضوع گرفته شد که بیتاثیر از حوادث سال ۱۳۸۸ نبود. برخی از افراد و شخصیتها، بدون در نظر گرفتن نظر مردم صرفاً براساس مواضع و روابط از برخی از این انقلابها حمایت و برخی را محکوم میکردند و بر این اساس از انقلاب مصر و سقوط حسنیمبارک استقبال، و با تلاشها در سوریه مخالفت میکردند. اما برخی دیگر از شخصیتها، بدون در نظر گرفتن مواضع و منافع، به طور اصولی از مردمسالاری در کشورهای اسلامی استقبال میکردند و آن را برآمده از روح اسلام و انقلاب اسلامی میدانستند.
اصل حق تعیین سرنوشت هر کشور توسط مردم آن کشور موضوعی نیست که قابل جدایی از انقلاب اسلامی باشد و بارها مورد تاکید امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب قرار گرفته است. اما بعضی اظهارنظرهای اصولی و دلسوزانه آیتالله هاشمی با تخریب افراطیون مواجه شد. در این میان، سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس که از زمان دفاع مقدس روابط نزدیکی با آیتالله هاشمی به عنوان فرمانده جنگ داشت و از سوی رهبر انقلاب نیز ماموریت داشت تا نظرات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را در حوزه فعالیتهای برونمرزی اخذ و ایشان را در جریان تحولات قرار دهد، جلسات خصوصی با آیتالله هاشمی داشت و ایشان نیز با استدلال، لزوم توجه به نظرات مردم سوریه را به ایشان یادآور میشدند و سردار سلیمانی نیز با توجه به ارادت قلبی خود به فرمانده جنگ، این سخنان را میشنید و تا حد امکان به مسئولان دولت سوریه و سایر مقامات منعکس میکرد. البته در این مقطع هنوز داعش تشکیل نشده بود و حدود دو سال بعد داعش با نقش و دخالت مثلث غربی، عبری و عربی تشکیل شد.
یکی دیگر از ریشههای اصلی سقوط در سوریه، فقر و فلاکت عمومی مردم سوریه حتی در میان نیروهای نظامی و امنیتی این کشور ناشی از هجمه دشمنان و سیاستهای غلط حکمرانی بود، ناترازیها که مترادف محترمانه کسری بودجه و ورشکستگی اقتصاد ملی است، حکومت سوریه را از پا درآورد و متاسفانه امروز همین ناترازیها، اقتصاد ملی ایران را تهدید میکند و متاسفانه سه قوه به عنوان نهادهای اجرائی، قانونگذار و ناظر حاضر به پذیرش مسئولیت تغییر سیاستهای نادرست خارجی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور نیستند. اگر امروز آیتالله هاشمی زنده بود حتماً به مسئولان سه قوه و سایر ارکان کشور توصیه میکرد به نظرات مردم برای اداره کشور توجه شود و با فکر آینده ایران و نسلهای بعد، از اقداماتی که منافع ملی و آینده کشور را به خطر میاندازد براساس آرمانها و شعارهای غیرقابل اجرا و متناقض با واقعیات امروز جامعه پرهیز شود».
الیته آقای محسن هاشمی عادت دارد هر اتفاقی را بهانه کند و به تحسین مرحوم پدر بپردازد. این اقدام اگر مبتنی بر واقعیات و حقایق باشد اقدام پسندیدهای است اما در غیر این صورت، صرفا رفتاری سیاستبازانه ارزیابی میشود.
اولا مرحوم هاشمی در فتنه آمریکایی- انگلیسی- و صهیونیستی سال ۱۳۸۸ متاسفانه در همان زمینی نقشآفرینی کرد که نقشه و طراحی دشمن بود و در این مسیر مشخصا موسوی و برخی اطرافیانش از قبل هماهنگ شده بودند. مرحومهاشمی آن روز به جای این که کنار اکثریت بایستند و از جمهوریت و اسلامیت در برابر دیکتاتورهای اشرافی غربگرا پاسداری کند، بازیچه شبکه القاکننده تقلب شد و حال آن که به اذعان کسانی حتی مثل خاتمی و تاجزاده و عطریانفر و دهها نفر دیگر از مدعیان اعتدال و اصلاحات، تقلب آن هم در حد یازده میلیون رای امکان نداشت. بدتر این که به فاصله یکی دو ماه معلوم شد «انتخابات بهانه است/ اصل نظام نشانه است». اما برخی اطرافیان ناصالح مرحومهاشمی نگذاشتند او مستقلا تصمیم بگیرد، صف خود را از جریان انگلیسی- آمریکایی و صهیونیستی جدا کند و به جبران مافات بپردازد. بنابراین ماجرای ۸۸ هیچ افتخاری برای بازیگران و بازیچگان فتنه ندارد. در واقع، رهبری و مردم نگذاشتند ایران مقتدر، تبدیل به کشوری جنگزده و بیثبات و نا امن مثل لیبی و سوریه و عراق و افغانستان و... شود.
ثانیا ماجرای سوریه با ماجرای مصر و بحرین و تونس کاملا متفاوت بود. اگر در سه کشور اخیر خود مردم این کشور به اعتراض علیه دولتهای آمریکایی برخاسته بودند و توسط آمریکا و غرب هم سرکوب شدند، در سوریه گروههای تروریستی (و نه مردم) میداندار بودند که وابستگی مطلق به سرویسهای متخاصم خارجی داشتند و بخش مهمی از اعضای آنها نیز نه سوری، بلکه تروریستهای وارداتی از دیگر کشورها محسوب میشوند.
ثالثا شهید سلیمانی به مرحوم هاشمی احترام میگذاشت اما ارزیابی و عملکردش درباره مقاومت منطقه و از جمله سوریه، کاملا با نگاه مرحومهاشمی که متاثر از برخی مشاوران غربگرا بود، تفاوت داشت. امثال آن شهید البته طبیعی بود که از دولت سوریه بخواهند هوای مردمش را داشته باشد اما نقشه صهیونیستی آمریکایی را به نقش مردم سوریه اشتباه نمیگرفتند.
رابعا عملکرد دولتهای موسوم به سازندگی و اصلاحات و اعتدال (برجام) که به مدت ۲۴ سال زیر نظر مستقیم مرحومهاشمی یا با حمایت ویژه او تشکیل شدند، در حوزه اقتصادی غالبا عملکری منفی و توام با تشدید شکاف طبقاتی و نارضایتی عمومی از شکلگیری اشرافیت اقتصادی- سیاسی بوده و حزب کارگزاران، مجسمه این کارکرد است. بر خلاف این روند، هر گاه بعد از دولت مورد حمایت مرحومهاشمی، دولتی دیگر روی کار آمد (دولتهای احمدینژاد و شهید رئیسی) ضریب جینی به عنوان نشانگر کاهش یا افزایش شکاف طبقاتی، به شکل چشمگیری کاهشی شد.
• تصاويري دلخراش از هتک حرمت به جنازه معترضان سوري توسط تحريرالشام + ويدئو | رفتار تروريست ها با معترضان را ببينيد همشهری آنلاین
• پيام مهم رئيس حشدالشعبي به ايران خبرآنلاین
• سرنوشت برادر اسد/ ورود ماهر اسد از راه کوههاي قنديل به ايران! نامه نیوز
• خنجر يمني زير گلوي صهيونيست ها/ موتور سواري روي نفسِ مردم/ پيشخوان افکار نیوز
• خبر بدي که از اوکراين مخابره شد/ روسيه از تصميم کييف غافلگير شد دنیای اقتصاد
• فوري؛ طالبان چند نقطه در عمق خاک پاکستان را هدف گرفت اکوایران
• هشدار مرگبار مقام نظامي ايران: اگر به ايران حمله کنيد… تازه نیوز
• حمله اتمي اسرائيل به سوريه+فيلم مثلث آنلاین
• اظهارات عجيب نماينده مجلس: وزير نفت گفت ما از قاچاقچيها روزانه حدود ۹ ميليون ليتر سوخت ميخريم! تریبون اقتصاد
• آذربايجانيها علت اصلي سقوط هواپيماي مسافربري را اعلام کردند +جزئيات اطلاعات
• عموي بشار اسد به دبي رفت اقتصاد نیوز
• درگيري خونين طالبان با همسايه ايران ۱۹ کشته برجاي گذاشت +ويديو اطلاعات
• پيام ايران به اتحاديه عرب براي پرهيز از اختلافافکني مثلث آنلاین
• کريدور ارس، گزينه جايگزين زنگزور؛ آذربايجان از خاک ايران زودتر به نخجوان ميرسد اکوایران
• پزشکيان دولت جديد تشکيل ميدهد؟ اطلاعات
• پشت پرده راه اندازي شبکه TRT فارسي در ترکيه مشرق نیوز
• خطاب عراقچي به اتحاديه عرب: ما نيز همچون شما خواهان ثبات و آرامش و جلوگيري از آشوب و هرجومرج در سوريه هستيم تازه نیوز
• اوليانوف: قطعنامه شوراي حکام خلاف قوانين است اقتصاد نیوز
• قدرتنمايي لشکر خالد بن وليد در دمشق بهداشت نیوز
• بمباران پايگاههاي روسيه در سوريه؟! / مسکو هشدار صادر کرد نامه نیوز
• رئيس سازمان حشد الشعبي عراق: به برادران خود در ايران وفادار هستيم مشرق نیوز
• روايت وزير خارجه از يک شام پر حاشيه در دمشق / دولت سوريه مستقل بود و در تصميم گيري مستقل عمل مي کرد مشرق نیوز
• لشکرکشي عليه رفع فيلتر! باکدام مجوز؟ نامه نیوز
• ويديو/ کشتار خياباني و شکنجه علويان و شيعيان سوريه صد آنلاین
• پيشبيني انديشکده آمريکايي از روابط ايران و آمريکا در دوره ترامپ نامه نیوز
• وضعيت رفع فيلتر اينستاگرام،تلگرام و يوتيوب اعلام شد مثلث آنلاین
• حسن خميني: رفتار ترکيه در سوريه خودخواهانه و غيرمسئولانه بود خبرگزاری تسنیم
• اسلحه زير کُت جولاني در ديدارهاي ديپلماتيک + تصاوير بهداشت نیوز
• ارتش يمن حمله تلافيجويانه به فرودگاه بنگوريون را تأييد کرد خبرگزاری تسنیم
• عراقچي: بارها به بشار اسد توصيه کردم با ترکيه وارد مذاکره شود دنیای اقتصاد
• ورود سربازان آمريکايي و تجهيزات پايگاه عين الاسد از عراق به سوريه مثلث آنلاین
• درگيري در حمص و حماه+ آمار کشته و زخمي ها دنیای اقتصاد
• خفاش شب روي صحنه + فيلم | پرونده قتلهاي غلامرضا خوشرو همشهری آنلاین
• يورونيوز: سقوط هواپيماي آذربايجاني با موشک روسيه تاييد شد مشرق نیوز
• ويديو| موشکهاي يمن در آسمان تلآويو اطلاعات
• درخواست روسيه از آژانس انرژي اتمي در رابطه با ايران اقتصاد نیوز
• دستور تحقيقات قضايي از سارا نتانياهو صادر شد اقتصاد نیوز
• شمار کشتههاي حمله هوايي پاکستان به افغانستان به دستکم ۵۰ تن رسيد مشرق نیوز
• دو اسکادران ۲۵ فروندي سوخو ۳۵ در پايگاه هاي شکاري همدان و اصفهان مثلث آنلاین
• ورود سربازان آمريکايي و تجهيزات پايگاه عين الاسد از عراق به سوريه مثلث آنلاین
• برجستهترين قرباني سقوط اسد؛ ضربه بزرگ به جاهطلبي اژدهاي سرخ اکوایران
• جمهوري اسلامي از تحرکات خطرناک در مرزهاي شرقي ايران خبر داد تازه نیوز
• درخواست روسيه از آژانس انرژي اتمي در رابطه با ايران اقتصاد نیوز
• ترامپ براي مذاکره احتمالي با ايران بايد اطمينان دهد که دنبال تغيير رژيم نيست همشهری آنلاین
• پوتين هم بشار اسد را دور زد و با جولاني بست!+سند نامه نیوز
• بلاروسيها با تفنگداران ايراني ملاقات کردند اقتصاد نیوز
• روسيه:پزشکيان به مسکو نمي آيد مثلث آنلاین
• دستگيري يکي از مرتبطين اطلاعاتي کشورهاي همسايه در اردبيل مشرق نیوز
• شهرهاي سوريه يکي يکي با جولاني درگير مي شوند صد آنلاین
• فيروزآبادي: واتساپ و گوگلپلي هيچ شرطي را نپذيرفتند | درباره رفع فيلتر اينستاگرام فعلا سکوت وجود دارد همشهری آنلاین
• نتانياهو انصارالله يمن را تهديد کرد افکار نیوز
• اسما اسد در آستانه مرگ؛همسر بشار اسد در کنترل پدرش است مثلث آنلاین
• کمک بزرگ ترکيه به سوريه سرانه
• فوري| اطلاعات سپاه بيانيه صادر کرد اطلاعات
• عکس جالب سخنگوي دولت در خانه اولين شهيد ارمني دفاع مقدس دنیای اقتصاد
• اقدام مهم روسيه و ايران پيش از تحليف ترامپ دنیای اقتصاد
• واکنش نمايندگان مجلس به اولين گام دولت پزشکيان براي رفع فيلترينگ افکار نیوز
• چرا لحن ترکيه و حاکمان جديد سوريه عليه ايران تند شد؟ نامه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
جلسه پزشکیان با روحانی، ناطق نوری، سیدحسن خمینی و اسحاق جهانگیری/ جنگ روانی تندروها علیه دولت پایانی ندارد
گعده رئیسجمهور با بزرگان سیاست هم در دوران خاتمی بود و هم در دوران حسن روحانی. آن زمان هم حسن روحانی برای صلاح مشورت و تبادلنظر با علیاکبر ناطقنوری، سیدمحمد خاتمی، سیدحسن خمینی و اسحاق جهانگیری که آن موقع معاون اول او بود، جلسه هماندیشی میگذاشت.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه سازندگی در گزارشی درباره دیدار پزشکیان با علیاکبر ناطقنوری، حسن روحانی، سیدحسن خمینی و اسحاق جهانگیری نوشت:
رئیسجمهور پزشکیان چندی پیش جلسهای ۵ نفره با علیاکبر ناطقنوری، حسن روحانی، سیدحسن خمینی و اسحاق جهانگیری داشت. آن طور که سایت رویداد۲۴ از جزئیات این جلسه خبر داده است در این جلسه که درخصوص مهمترین مسائل کلان نظام گفتوگو شده، حاضران به رئیسجمهور یادآوری میکنند که حل مساله لایحه حجاب و فیلترینگ مهمترین وعدههای او در زمان انتخابات بوده است.
همچنین این جمع به مسعود پزشکیان توصیه میکند که درباره عدم اجرای قانون حجاب با رهبری دیدار و صحبت کند. در خلال این توصیه نیز این نکته به رئیسجمهور پیشنهاد میشود که در صورت لزوم و در شرایطی که مذاکرات به نتیجهای نرسد، پزشکیان محکم در مقابل مسئولیت اجرای این قانون بایستد و بگوید با این شیوه نمیشود، کشور را اداره کرد.
بنا بر نوشته این سایت به دنبال این جلسه، مسعود پزشکیان با رهبری دیدار کرده و همین مباحث را طرح میکند.
تکرار هماندیشیهای روحانی
گعده رئیسجمهور با بزرگان سیاست هم در دوران خاتمی بود و هم در دوران حسن روحانی. آن زمان هم حسن روحانی برای صلاح مشورت و تبادلنظر با علیاکبر ناطقنوری، سیدمحمد خاتمی، سیدحسن خمینی و اسحاق جهانگیری که آن موقع معاون اول او بود، جلسه هماندیشی میگذاشت. حال پس از سالها خبر رسیده است که رئیسجمهور پزشکیان نیز برای چارهاندیشی سنگاندازی و مشکلاتی که اقلیتی تندرو در موضوع حجاب و چالشهای سیاسی، اقتصادی، بینالمللی و اجتماعی در دولت چهاردهم پیش میآورند و البته باعث از بین رفتن همان اندک روزنه امید در دل جامعه هم میشوند با آنها مشورت کرده است. تندروها از هیچ کاری برای بیکفایت جلوه دادن دولت جدید و اینکه به مردم ثابت کنند، پزشکیان نمیتواند به وعدههایش عمل کند از هیچ کاری دریغ نکردند. از روزی که انتخابات را به اصلاحطلبان و معتدلین باختند انگار کینه بیشتری هم پیدا کردند.
در این چند ماه تندروها در برنامههای دولت دخالت آشکار داشتند. آن هم دولتی که اتفاقاً سرمشق شروع کارش وفاق است. اتفاقاً رئیسجمهور همین دولت وفاق اول آذرماه در دیدار با سعید جلیلی که به نوعی لیدری جریان تندرو و پایداریهای مجلس را هم بر عهده دارد، پیشنهاد کرده تا مسئولیتی مثل استانداری را بپذیرد.
آنگونه که عصر ایران منتشر کرده، سیدجمال هادیان در توئیتی نوشت: «امروز مهمان رئیسجمهور پزشکیان بودیم. در فرازی نقل به مضمون گفتند: «اخیراً سعید جلیلی را در جلسهای دیدم. دوباره ادعا کرد برنامه دارد! به او گفتم شما که ادعا داری بیا مسئولیتی مثلاً استانداری یک استان را بپذیر اگر از عهدهاش برآمدی و موفق شدی دور بعد خودم به نفعت کنار میروم».
همچنین یک هفته بعد از اعلام اسامی وزرای پیشنهادی کابینه به مجلس و رفتوآمد وزرای پیشنهادی به کمیسیونها، خبری مبنی بر جلسه جلیلی با جمعی از نمایندگان مجلس و اعضای کابینه دولت سیزدهم منتشر شد، درست یک روز قبل از بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی در صحن علنی. اما جلسه جلیلی با نمایندگان آن هم با محور کابینه پیشنهادی ضرورتی داشت، معلوم نیست.
به هر حال تندروها قصد کمک ندارند و در این چند ماه همواره ثابت کردهاند که به جز سنگاندازی و عقدهگشایی در قبال باختشان در انتخابات هدف دیگری ندارند. از پایدارچیها در مجلس که از محمدجواد ظریف به عنوان اهرمی برای حمله به پزشکیان استفاده میکنند تا دعوت فراکسیون پایداری از سعید جلیلی برای بررسی بودجه ۱۴۰۴ به بهارستان و درست همان روز که رئیسجمهور برای دفاع از کلیات بودجه سال آینده به صحن علنی آمده بود.
تا این روزها که استعفای مسعود پزشکیان از جایگاه ریاستجمهوری چهاردهم دوباره در فضای مجازی و رسانهای طرح شده و بهرغم تکذیب شورای اطلاعرسانی دولت باز هم توسط کانالها و اکانتهای پیدا و پنهان درحال بازنشر است. تندروها علاقه زیادی به دخالت در اموری دارند که هیچ ربطی به آنها ندارد بر کسی پوشیده نیست. اما به نظر میرسد، آغاز جنگ روانی تندروها علیه دولت پایانی ندارد. لذا بهترین روندی که مسعود پزشکیان میتواند در پیش بگیرد همین گعدهها با مشورت عقلای سیاسی است.
دولت پزشکیان از من مشورت هم میگیرد
اتفاقا در گفتوگویی که چند روز پیش اسحاق جهانگیری با خبرآنلاین داشت از این خبر داد که دولت پزشکیان از او مشورت هم میگیرد. وی با بیان اینکه در همه نسخههای مربوط به اقتصاد، دیپلماسی و سیاست مشورت میدهد، گفت: در هر جا که نیاز باشد. اولاً با آقای پزشکیان راحت و رفقیم. رفیق قدیمی هستیم. من آقای پزشکیان را بسیار فرد ساده، شجاع و به قول معروف بیغلوغش میدانم. او واقعاً همین است که نشان میدهد. در دوران انتخابات هم میگفتم: خودت باش و به حرفهایی که دیگران میگویند، گوش نده. خودت باش تا مردم بیشتر دوستت داشته باشند. آقای پزشکیان درحال حاضر رئیسجمهور ایران است و بالاخره مجبور است برای برق، نفت و بنزین و … راهکار داشته باشد. دیگر آقای پزشکیان با ویژگیهایی که ما میگوییم، کفایت نمیکند. مردم میخواهند، آقای پزشکیان کشور را از این دوره عبور دهد.
جهانگیری که خودش یکی از کسانی است که در گعده اخیر مسعود پزشکیان، علیاکبر ناطقنوری، حسن روحانی و سیدحسن خمینی حضور داشت همچنین در این مصاحبه میگوید که مشکلات به حدی است که من فکر میکنم اگر رئیسجمهور شوم ۶ ماه بعدش همین مردم به خیابان میآیند و شعار میدهند، مرگ بر فلانی! استعفا! استعفا! چون به کس دیگری که نمیتوانند بگویند به رئیسجمهور میگویند؛ لذا از نظر خودم دوره سختی است. هر کسی رئیسجمهور میشد، شرایط سختی بود. خدا را شکر کسانی کاندیدا شدند که اطلاعات کمتری از اوضاع کشور داشتند. فکر میکردند، رئیسجمهور میشوند.
وی در پاسخ به این سوال که آقای پزشکیان هم نمیدانست دارد وارد چه شرایطی میشود، تاکید کرد: او به هر حال این حد از اطلاعات من را نداشت. فکر میکنم شاید من منحصربهفرد بودم. به هرحال من همه اطلاعات اداره کشور را دارم. همین حالا هم فکر میکنم نسبت به همه مسئولان حتی آنهایی که سر کار هستند، اطلاعاتم بیشتر است. بالاخره دولت باید تا جایی که میتواند از حواشی موجود فاصله بگیرد. من خوشحال بودم و فکر میکردم که دوره سختی است. اینکه شما اشاره به کاندیداتوری ریاستجمهوریم کردید. دوستان ازجمله آقای خاتمی و دیگران مدام به من اصرار میکردند که کاندیدا شوم اما من قبول نمیکردم. به همین دلیل فکر میکردند من از رد شورای نگهبان میترسم. یکی از دوستان در جلسهای عصبانی شد و یکی از اعضای شورای نگهبان را نام برد که فلانی کیست که بخواهد تو را رد کند؟ و چرا برایت مهم است.
وی افزود: من کم قسم میخورم اما آنجا مجبور شدم و قسم خوردم که والله نمیترسم. اصلاً برایم مطلوبترین حالت این است که بیایم و رد شود؛ چون هم به مردم جواب دادهام که من آمدم و چیزی که در توانم بود را عرضه کردم اما شورای نگهبان ردم کرد. بیشتر به این فکر میکنم که بیایم، تایید شوم و رئیسجمهور شوم. تمام سلولهای بدنم با این فکر درد میگیرد. ممکن است یک نفر نداند که قرار است وارد چه صحنهای شود و فقط میخواهد رئیسجمهور شود اما من میدانم و فکر میکنم، تعبیرش را در همان روز به کار بردم و گفتم.
پیام مهم رئیس حشدالشعبی به ایران
رئیس سازمان بسیج مردمی عراق با بیان اینکه الحشد الشعبی در دفاع از وطن راه فرماندهان شهید پیروزی را ادامه خواهد داد، تاکید کرد: به برادران خود در ایران وفادار هستیم.
رئیس سازمان حشد الشعبی عراق: به برادران خود در ایران وفادار هستیم
فالح الفیاض در اظهاراتی با بیان اینکه حشد الشعبی در دفاع از وطن راه فرماندهان شهید پیروزی را ادامه خواهد داد، تاکید کرد: ما به برادران خود در جمهوری اسلامی ایران وفادار هستیم.
پزشکیان دولت جدید تشکیل میدهد؟
پزشکیان با توجه به تجربه ۴ دولت خاتمی، احمدی نژاد، روحانی و رئیسی، شناخت واقعی و ملموس و به دور از شعار و آرزو و حتی قانون اساسی از دولت و ریاست جمهوری در ساختار حکومت و حکمرانی ایران دارد.
اخبار مرتبط
پیام های پشت پرده سفر رئیس دستگاه اطلاعاتی عراق به سوریه
تشییع نمادین شهدای حشد الشعبی در میدان التحریر بغداد+ عکس
هشدار نسبت به نقشه آمریکا برای انحلال حشد الشعبی
نماینده عراقی: آمادگی حشد الشعبی برای مقابله با هرگونه تجاوز
تحرکات رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه علیه حشد الشعبی عراق
استقرار نیروهای نظامی سوریه در مرز با عراق
تدابیر امنیتی بیسابقه حشد الشعبی در نزدیکی مرزهای عراق و عربستان
حشدالشعبی: در امور سوریه دخالت نمیکنیم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
حضرت عیسی مسیح علیه السلام قسمت اول
حضرت عیسی مسیح علیه السلام قسمت دوم
حضرت عیسی مسیح علیه السلام قسمت سوم
حضرت عیسی مسیح علیه السلام قسمت چهارم
حضرت عیسی مسیح علیه السلام قسمت پنجم
حضرت امام خمینی (س) در زمان حضورشان در پاریس در دی ماه سال ۵۷ همزمان با میلاد حضرت مسیح با صدور پیامی خطاب به مسیحیان جهان، میلاد حضرت عیسی بن مریم (ع) را تبریک و تهنیت گفته و از ملت های مسیحی خواستند برای رهایی ملت ایران از دست رژیم ستمکار شاهنشاهی دعا کنند. همچنین از روحانیت مسیح خواستند که سران کشورهای قدرتمند را در این راه نصیحت کنند. متن پیام حضرت امام در ذیل آورده شده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
صلوات و سلام خدای بزرگ بر حضرت عیسی بن مریم روح الله و پیغمبر عظیم الشأن که مردگان را احیا و خفتگان را بیدار فرمود! صلوات و سلام خدای بزرگ بر مادر عظیم الشأنش مریم عذرا و صدیقه حَوْرا، که با نفخه الهی چنین فرزند بزرگی را به تشنگان رحمت الهی تسلیم نمود! درود بر روحانیون و احبار و رهبانان که با تعالیم عیسی مسیح، نَفْس سرکشان را به آرامی دعوت می کنند! درود بر ملت آزاده مسیح، آنان که از تعالیم آسمانی عیسی روح الله برخوردارند!
من به اسم ملت مظلوم ایران از شما ملت مسیح می خواهم که در روزهای متبرک خود به ملت ما که گرفتار سلطان ستمکارند، دعا کنید و فرج آنان را از خدای بزرگ بخواهید. من از شما ملت بزرگ می خواهم که سران بعضی کشورهای مسیحی را که با قدرت شیطانی خود از شاه ستمگر پشتیبانی می کنند و ملتی را در زیر فشار ظلم خرد می کنند، هشدار دهید و آنان را به تعالیم حضرت مسیح آشنا کنید.
من از روحانیت مسیح می خواهم که سران بعض کشورهای قدرتمند را نصیحت کنند و پشتیبانی آنان را از کسی که پشت به تعالیم آسمانی نموده، تقبیح نمایند. قرآن کریم، حضرت مسیح را به عظمت یاد نموده و حضرت مریم را تنزیه فرمود؛ بر ملت مسیح است که دینْ خود را به ملت مسْلم ادا کنند. و السلام. روح الله الموسوی الخمینی (صحیفه امام؛ ج ۵، ص ۲۷۲)
بنیانگذار جمهوری اسلامی یک سال بعد، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در آغاز سال مسیحی ۱۹۸۰ میلادی به مناسبت فرا رسیدن سالروز میلاد حضرت مسیح(ع) خطاب به مسیحیان ایران و جهان پیامی صادر و در آن به ملت مسیح توصیههایی فرمودند؛ در این پیام با ذکر دو جمله از انجیل متّی و بر شمردن حضرت مسیح به عنوان پیامبر عدل و رحمت، ضمن حمله شدید به موقعیت استکباری آمریکا و فریبکاریهای کارتر (رئیس جمهور وقت آمریکا) در تظاهر به دینداری، به ارباب کلیسا و ملت حضرت مسیح توصیههایی در جهت شناخت درست رأی و هدف آن حضرت آورده شده است. (روزنگار زندگی و تاریخ سیاسی اجتماعی امام خمینی؛ ص ۳۰۹ - ۳۱۰)
متن پیام را نیز در ادامه می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ایُهَّا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِاْلقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَئانُ قَومٍ عَلی الّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ اقْرَبُ لِلتَّقْوی وَ اتَّقُوا الله انَّ الله خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ خوشا به حال آنان که گرسنه و تشنه عدالتند؛ از آن رو که سیر نخواهند شد. (انجیل متی) خوشا به حال آنان که از بهر عدالت زحمت می کشند؛ به سبب آنکه مملکت آسمانی از آنهاست. (انجیل متی).
عید سعید میلاد مسیح پیامبر عظیم الشأن، که برای طرفداری مظلومان و برقراری عدل و رحمت مبعوث، و با گفتار آسمانی و کردار ملکوتی خود ظالمان و ستمکاران را محکوم، و مظلومان و مستضعفان را پشتیبانی فرمود، بر ملتهای مستضعف جهان و ملت مسیح و مسیحیان هم میهن مبارک باد. هان! ای پدران کلیسا و روحانیان تابع حضرت عیسی، بپاخیزید و از مظلومان جهان و مستضعفان گرفتار در چنگال مستکبران پشتیبانی کنید، و برای رضای خدا و پیروی دستور حضرت مسیح یک بار هم ناقوسها را در معابدتان به نفع مظلومان ایران و محکوم نمودن ستمگران به صدا درآورید.
کارتر، سردمدار ستمکاران عالم تقاضا کرد تا ناقوسها را در سرتاسر امریکا به نفع جاسوسان در مقابل ملت مظلوم ایران به صدا درآورید. چه خوب و بجاست که ناقوسها را به فرمان خدای عالَم و دستور عیسی مسیح به نفع ملت های مستضعف، که در زیر چکمه دژخیمان «کارتر» ها از هستی ساقط می شوند، به صدا درآورید.
خوشا به حال آنان که گرسنه و تشنه عدالتند و از بهر عدالت زحمت می کشند. و وای به حال آنان که بر خلاف دستور عیسی مسیح و بر خلاف دستور همه پیامبران به نفع ظالمان و جاسوسان و پایمال کنندگان حقوق ملتها زحمت می کشند. و ای ملت مسیح و پیروان عیسی روح الله! بپاخیزید و از شرافت عیسی مسیح و ملت عیسوی دفاع کنید، و اجازه ندهید دشمنان تعلیمات آسمانی و مخالفان دستورات الهی، ملت مسیح و روحانیت عیسی را به خلق های مستضعف جهان بد معرفی کنند.
حضور ابرقدرتها در معابد و دست به آسمان بلند کردن آنان برای دعا به جاسوسان و خائنان به مذاهب مسیح علیه مظلومان و مستضعفان، شما را اغفال نکند که اینان جز برای رسیدن به قدرت بیشتر و نیل به ریاست دنیا- که خلاف دستور آسمانی است- به چیز دیگری فکر نمی کنند.
ملت ما سالها مبتلا به سالوس ستمگران بود و رنجها از آن برد.
ای ملت مسیح! چه شد که آقای کارتر در کشتارهای دسته جمعی ایران، ویتنام، فلسطین و لبنان و دیگر مناطق به دعا برنخاست و تقاضای آهنگ ناقوسها را نکرد؛ ولی اکنون برای رسیدن به ریاست جمهوری و ادامه چند سال دیگر ستمگری بر ملتهای ضعیف دست به دعا برداشته است و کلیساها را به آهنگ ناقوس فرا خوانده است؟!
هان ای پدران کلیسا! بپاخیزید و عیسی مسیح را از چنگال این دژخیمان نجات دهید؛ که آن پیامبر بزرگ از ستمگری که دین را وسیله ظلم، و دعا را وسیله رسیدن به مَسند ستمگری به بندگان خدا قرار می دهد بیزار است؛ که دستورهای آسمانی همه برای نجات مظلومان، از ملکوت نازل شده است؛ و ای مستضعفان جهان! برخیزید و هم پیمان شوید و ستمگران را از صحنه برانید؛ که زمین از خداست و وارث آن مستضعفانند.
و ای ملت امریکا، به تبلیغات رؤسای جمهوری- که جز نیل به قدرت، فکری ندارند- گوش فرا ندهید؛ و بدانید که جوانان ما با جاسوسان رفتاری خداپسندانه دارند، که دستور اسلام رحمت بر اسیران است گرچه ظالم و جاسوس باشند.
شما ای ملت بزرگ امریکا! از کارتر بخواهید که شاه مخلوع و جنایتکار را به ایران برگرداند، که کلید رهایی جاسوسان به دست اوست. و شما ای اصحاب ناقوس! دستها را به دعا بردارید و ناقوسها را به آهنگ درآورید؛ و از خدای بزرگ بخواهید که به رؤسای جمهور شما، عدل و انصاف مرحمت کند.
خوشا به حال آنان که از بهر عدالت زحمت می کشند و دعا می کنند.
روح الله الموسوی الخمینی
(صحیفه امام؛ ج۱۱، ص ۳۷۵ - ۳۷۷)
مقام معظم رهبری مد ظله العالی
مبارزه مسیح(ع) با فساد و بی عدالتی و واکنش طاغوتها به ایشان
[حضرت عیسی(ع)] آن پیامبر برگزیدهی خدا، مردم را به راه خدا که راه خوشبختی انسان است دعوت میکرد و از پیروی هوا و هوس و آلودن صفای روح انسان به زشتی و ستم و بدکرداری، بر حذر میداشت. قدرتهای طاغوتی و فاسد و زورگو و بندگان زر و زور، آن رسول الهی را مورد آزار و تهمت قرار دادند و قصد جان او را کردند و پس از آنکه خدای متعال او را در آغوش حفظ و امان خود جای داد، حواریّون و پیروانش را سالهای سال به شکنجههای هولناک دچار ساختند تا تعالیم او را که بر ضدّ فساد و ظلم و شرک و هوسرانی و جنگافروزی و مردمفریبی بود، از بین ببرند. آنان که خود، فاسد و ظالم و هوسران و جنگافروز و مردم فریب بودند، نمیتوانستند دین خدا و پیامبر خدا و رهروان راه خدا را تحمّل کنند.۱۳۷۳/۱۰/۱۲
پیام به مناسبت سالروز میلاد حضرت مسیح(ع)
حضرت عیسی مسیح(علیه السلام), تاریخ جهان
امروز بسیاری از كسانی كه دم از پیروی از حضرت مسیح میزنند، راهی غیر از راه حضرت مسیح میروند.۱۳۷۹/۱۰/۰۷
بیانات در خطبههای نماز عید سعید فطر
حضرت عیسی مسیح(علیه السلام), مسیحیان
امروز كسانی با ادعای پیروی از آن پیامبر بزرگ الهی، در جایگاه فرعونیان و طواغیتی نشستهاند كه عیسیبنمریم با آنها مبارزه میكرد.۱۳۷۹/۱۰/۰۷
بیانات در خطبههای نماز عید سعید فطر
حضرت عیسی مسیح(علیه السلام), مسیحیان
ارزش حضرت مسیح علیهالسلام از نظر مسلمانان، بلاشك كمتر از ارزش و قدر و قیمت آن حضرت در چشم مسیحیان مومن به مسیحیت نیست.۱۳۷۹/۱۰/۰۷
بیانات در خطبههای نماز عید سعید فطر
هدایت حضرت عیسیبنمریم علینبیناوعلیهالسلام، هدایت به سوی عبودیت خدا و مقابله با فرعونیت و طغیان است.۱۳۷۹/۱۰/۰۷
بیانات در خطبههای نماز عید سعید فطر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اسلام و مسیحیت ، مـــســـیـــحــــیــت
ادامه مطلب را ببينيد
حضرت عیسی بن مریم (علیهالسّلام)، ملقب به مسیح، چهارمین پیامبر از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت است. کتاب آسمانی او انجیل نام دارد. آن حضرت فرزند حضرت مریم (سلاماللهعلیها) و تولدی منحصر به فرد و شگفتانگیز داشته که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. مسیحیان معتقدند حضرت عیسی به صلیب کشیده شده ولی در قرآن میفرماید امر بر مردم مشتبه شده و فرد دیگری به جای او به دار آویختند و خدا حضرت عیسی را به سوی خود، بالا برد.
حضرت عیسی علیه السلام، یکی از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت است و کتاب آسمانی او انجیل نام دارد. او آخرین پیامبر قبل از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و از بشارت دهندگان به ظهور آن حضرت بود. زنده کردن مردگان، شفای کور مادرزاد و خبر دادن از غیب، از معجزات حضرت عیسی است. مطابق با قرآن، عیسی علیه السلام به گونهای اعجازآمیز از مادری باکره و مقدس به نام مریم متولد شد و سپس در گهواره شروع به سخن گفتن کرد و پیامبری خود را بشارت داد. مسیحیان بر این باورند که عیسی علیه السلام توسط یهود به صلیب کشیده شد، اما به فرموده قرآن کریم، هنگامی که یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، خداى تعالى او را از دست آنان نجات داد و به سوى خود بالا برد.
نام حضرت عیسی
در اقرب الموارد گوید: «عیسى» لفظى است عبرانى یا سریانى. به قولى آن مقلوب «یسوع» است که آن نیز عبرانى است.[۱] در المیزان در مورد معنای عیسی آمده است: اصل عیسى یشوع است و آن را نجات دهنده تفسیر کرده اند.[۲]
نام دیگری که برای عیسی علیه السلام در قرآن کریم آمده «مسیح» است. طبرسی در جوامع الجامع گفته است: اصل مسیح در عبرانی مشیحا بوده که معنایش مبارک است. همانگونه که خود گفت: «وَجَعَلَنِی مُبَارَکا أَینَ مَا کنْتُ».[۳][۴]
ولادت حضرت عیسی
حضرت عیسی علیه السلام فرزند حضرت مریم دختر عمران است که خداوند او را برگزید و بر تمام زنان عالم برتری داد.[۵] عیسی بن مریم در شهر بیت لحم به دنیا آمد. ولادت حضرت عیسی علیه السلام ولادتی خاص است.
مطابق با قرآن کریم، خداوند به مریم بشارت داد که به زودی صاحب فرزندی می گردد که از مقربان درگاه الهی خواهد شد.[۶] سپس خداى تعالى روح را (که یکى از فرشتگان بزرگ خدا است) نزد او فرستاد و روح به شکل بشرى تمام عیار در برابر مریم مجسم شد و به او گفت: که فرستاده اى است از نزد معبودش، و پروردگارش وى را فرستاده تا به اذن او پسرى به وى بدهد، پسرى بدون پدر، و او را بشارت داد به این که بزودى از پسرش معجزات عجیبى ظهور می کند و نیز خبر داد که خداى تعالى بزودى او را به روح القدس تایید نموده، کتاب و حکمت و تورات و انجیل می آموزد و به عنوان رسولى به سوى بنى اسرائیل گسیلش می دارد، رسولى داراى آیات بینات، و نیز به مریم از شأن پسرش و سرگذشت او خبر داد، آن گاه در مریم بدمید و او را حامله کرد.
حضرت مریم سپس به مکانى دور منتقل شد و در آنجا درد زائیدنش گرفت و او را به طرف تنه نخله اى کشانید و با خود می گفت: اى کاش قبل از این مرده و از خاطره ها فراموش شده بودم، من همه چیز را و همه چیز مرا از یاد می برد، در این هنگام ندا شنید که: غم مخور که پروردگارت پائین پایت نهر آبى قرار داده، تنه درخت را تکان بده تا پى در پى خرماى نورس از بالا بریزد، از آن خرما بخور و از آن آب بنوش و از فرزندت خرسند باش، اگر از آدمیان کسى را دیدى، بگو من براى رحمان روزه گرفته ام و به همین جهت امروز با هیچ انسان سخن نمیگویم.[۷]
مریم سپس به میان مردم آمد در حالى که فرزندش را در آغوش داشت. آنها وقتى او را به این حال دیدند، شروع کردند از هر سو به وى طعنه زدند و او را سرزنش نمودند چون دیدند دخترى شوهر نرفته بچه دار شده است، گفتند: اى مریم چه عمل شگفت آورى کردى!، اى خواهر هارون نه پدرت بد مردى بود و نه مادرت بدکار! مریم اشاره کرد به کودکش که با او سخن بگوئید، مردم گفتند: ما چگونه با کسى سخن گوئیم که کودکى در گهواره است؟ در این جا عیسى به سخن درآمد و گفت: من بنده خدا هستم، خداى تعالى به من کتاب داد و مرا پیامبرى از پیامبران کرد و هر جا که باشم با برکتم کرد و مرا به نماز و زکات سفارش کرد، مادام که زنده باشم بر احسان به مادرم سفارش فرمود و مرا نه جبار کرد و نه شقى، و سلام بر من روزى که به دنیا آمدم و روزى که می میرم و روزى که زنده برمی خیزم.[۸]
قرآن ولادت آن حضرت را با ولادت حضرت آدم علیه السلام مشابه دانسته است[۹] از این جهت که او نیز همچون حضرت آدم علیه السلام بدون پدر متولد شد.[۱۰]
مطابق با روایتی که حسن بن علی وشاء از امام رضا علیه السلام نقل نموده است ولادت حضرت عیسی علیه السلام در ۲۵ ذی القعده بوده است.[۱۱]
حضرت عیسی (علیهالسّلام) تولدی منحصر به فرد و شگفتانگیز داشتهاند. مادرشان حضرت مریم (سلاماللهعلیها)، دختر حنا و عمران بود. حنا، مریم (سلاماللهعلیها) را از همان ابتدا به معبد سپرد و او نیز تحت اشراف حضرت زکریا (علیهالسّلام) دختری پاکدامن، مؤمن، متقی و پرهیزکار پرورش یافت.
مریم (سلاماللهعلیها) همچنان در معبد به سر میبرد تا آنکه روزی جبرائیل (علیهالسّلام) از جانب حق تعالی پیام آورد که: «ای مریم خداوند تو را به کلمهای (وجود با عظمتی) از طرف خودش بشارت میدهد که نامش مسیح عیسی پسر مریم است در حالی که در این جهان و جهان دیگر صاحب شخصیت خواهد بود و از مقربان (الهی) است.» [۱]
مریم شگفتزده شد، بر خود لرزید و چنین گفت: «پروردگارا ممکن است فرزندی برای من باشد در حالیکه انسانی با من تماس نگرفته است؟! فرمود: «خداوند اینگونه هرچه را بخواهد میآفریند، هنگامی که چیزی را مقرر دارد (و فرمان هستی آنرا صادر کند) فقط به آن میگوید موجود باشد، آن نیز فوراً موجود میشود.»[۲]
در کتب و منابع، روایات فراوانی در چگونگی تولد حضرت عیسی (علیهالسّلام) بیان شده که کتاب تاریخ پیامبران تالیف علامه مجلسی از آن جمله است. [۳]
پس از آنکه حضرت مریم (سلاماللهعلیها) حامله شد، در خلوت خویش نه تنها ترس و ناراحتی از تهمتهای آینده او را نگران کرده بود، بلکه تنهائی وضع حمل بدون دوست و یاور او را نیز میآزرد. در این حالات صدائی شنید که میگفت: «غمگین مباش! پروردگارت زیر پای تو چشمه آبی (گوارا) قرار داده است.»[۴]
این صدای فرزند او عیسی (علیهالسّلام) بود که میگفت: «و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازهای بر تو فرو میریزد (از این غذای لذیذ) بخور و (از آن آب گوارا) بنوش و چشمت را (به این مولود جدید) روشندار و هرگاه کسی از انسانها را دیدی (با اشاره) بگو من برای خداوند رحمن روزهای نذر کردهام، بنابراین امروز با هیچ انسانی سخن نمیگویم (و بدانکه این نوزاد خودش از تو دفاع خواهد کرد).» [۵] [۶]
مریم (سلاماللهعلیها) ابتدا از نگرانی و ترس از خدا آرزوی مرگ میکرد، امّا به او اطمینان داده شد کسی که این مولود مقدس را به او داده پشتیبانی و دفاع از او را نیز به عهده خواهد داشت. پس مریم (سلاماللهعلیها) عیسی را نزد قوم خود برد. قوم او با دیدن مریم (سلاماللهعلیها) و نوزاد همراهش شگفتزده شدند. گروهی او را سرزنش و ملامت کردند و گروهی نیز در تقوای مریم (سلاماللهعلیها) شک کردند. بعضی گفتند: «ای مریم کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی.» [۷] و بعضی گفتند: «ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بود و نه مادرت زن بدکارهای.» [۸] مریم (سلاماللهعلیها) به فرمان حضرت حق سکوت کرد و به عیسی (علیهالسّلام) اشاره نمود تا آنها جوابشان را از کودک بگیرند و این کار باعث تعجب بیشتر آنها شد و گفتند تو ما را مسخره میکنی. ما چگونه با کودکی که در گهواره است، سخن بگوئیم. [۹]
در این هنگام کودک زبان به سخن گشود و گفت: «من بنده خدایم، او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا (هرجا که باشم) وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زندهام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است و سلام (خدا) بر من در آن روز که متولد شدم و در آن روز که میمیرم و از آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد.» [۱۰] [۱۱]
عیسی در دفاع از مادر با عالیترین شکل ممکن و منطقیترین روش گفتار، موضوع را از همان ابتدا تغییر میدهد و به جای هر سخنی به معرفی خود میپردازد. [۱۲]
حضرت عیسای مسیح (علیهالسّلام) در چه سرزمینی متولد شد؟
مشهور مورّخان اسلامی معتقدند که حضرت عیسی (علیهالسّلام) در «بیت لحم» فلسطین متولد شده است.[۱] [۲]
روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) (که در ارتباط با ماجرای معراج پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است) نیز تولد عیسی بن مریم (علیهالسّلام) در بیت لحم را تایید میکند.[۳]
انجیل نیز به صراحت، تولد حضرت عیسی (علیهالسّلام) را در بیت لحم دانسته است: «عیسی در زمان سلطنت [هیرودیس] در شهر بیت لحم به دنیا آمد». [۴]
بااینحال؛ برخی از روایات اشاره کردهاند که حضرت مریم (سلاماللهعلیها) در اطراف کوفه، حضرت عیسی (علیهالسّلام) را به دنیا آورده است. حفص نقل میکند: امام صادق (علیهالسّلام) را دیدم که در میان باغهای کوفه گردش میکرد، پس به نخل خرمایی رسید و کنار آن وضو گرفت و به رکوع و سجود پرداخت و من در یک سجده او پانصد ذکر تسبیح برشمردم، و سپس به نخل تکیه داد و دعایی خواند، و سپس فرمود: «ای حفص! به خدا سوگند! این همان درخت خرمایی است که خداوند به مریم فرمود: «وَ هُزِّی اِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُساقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیًّا؛ [۵] و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازهای بر تو فرو میریزد». [۶] البته این روایت از جهت سندی ضعیف است[۷] و با فرض پذیرش نیز تولد عیسی (علیهالسّلام) در کوفه را به صراحت اعلام نمیکند، زیرا شاید آن درخت خرمایی که خوراک مریم در بیت لحم به صورت اعجازآمیزی از آن تهیه شده بود، با اعجازی دیگر و به دلایلی از طرف خدا به اطراف کوفه منتقل شده باشد.
حضرت عیسی از جانب پروردگار به نبوت برگزیده شد و چون دیگر پیامبران ادامهدهنده رسالت عظیم هدایت و راهبری بشر بود. خداوند متعال در آیه زیر ویژگیهای حضرت عیسی (علیهالسّلام) را به عنوان یک پیامبر چنین میفرماید: «یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم. زمانی که تو را با روح القدس تقویت کردم، که در گهواره و به هنگام بزرگی با مردم سخن میگفتی و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم و هنگامی که به فرمان من از گِل، چیزی به صورت پرنده میساختی و در آن میدمیدی و به فرمان من پرندهای میشد و کور مادرزاد و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من شفا میدادی و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده میکردی و هنگامیکه بنیاسرائیل را از آسیب رساندن به تو باز داشتم در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی. ولی جمعی از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست.» [۱۳] این آیه علاوه بر بیان بعضی از معجزات حضرت عیسی (علیهالسّلام) به عنوان پیامبر، به مساله تربیت الهی هر پیامبر صاحب رسالت از ابتدای تولد اشاره میکند. [۱۴]
دوران نبوت حضرت عیسی
از آنجا که نسب حضرت مریم به نقلی به حضرت سلیمان و از طریق ایشان به حضرت یعقوب می رسد،[۱۲] حضرت عیسی علیه السلام نیز از انبیاء بنی اسرائیل (فرزندان حضرت یعقوب علیه السلام) محسوب می شود. حضرت عیسی علیه السلام به سوى بنى اسرائیل گسیل شد و مأمور شد تا ایشان را به سوى دین توحید بخواند، و ابلاغ کند که من آمده ام به سوى شما و با معجزه اى از ناحیه پروردگارتان آمده ام و آن این است که براى شما (و پیش رویتان) از گل چیزى به شکل مرغ می سازم و سپس در آن می دمم، به اذن خدا مرغ زنده اى می شود و من کور مادرزاد و برص غیر قابل علاج را شفا مىدهم و مردگان را به اذن خدا زنده مىکنم و ...، که در این براى شما آیتى است بر این که خدا رب من و رب شما است و باید او را بپرستید.[۱۳]
عیسى علیه السلام مردم را به شریعت جدید خود که همان تصدیق شریعت حضرت موسى علیه السلام است دعوت می کرد، چیزى که هست بعضى از احکام موسى را نسخ نمود و آن حرمت پاره اى از چیزها است که در تورات به منظور گوشمالى و سختگیرى بر یهود حرام شده بود و بارها می فرمود: من با حکمت به سوى شما گسیل شده ام، تا برایتان بیان کنم آن چه را که مورد اختلاف شما است و نیز می فرمود: اى بنى اسرائیل من فرستاده خدا به سوى شمایم، در حالى که تورات را که کتاب آسمانى قبل از من بوده تصدیق دارم و در حالى که بشارت می دهم به رسولى که بعد از من میآید و نامش احمد است.[۱۴]
عیسى علیه السلام به وعده هایى که داده بود که فلان و فلان معجزه را آورده ام وفا کرد، هم مرغ خلق کرد و هم مردگان را زنده کرد و هم کور مادرزاد و برصى را شفا داد و هم به اذن خدا از غیب خبر داد.
عیسى علیه السلام همچنان بنى اسرائیل را به توحید خدا و شریعت جدید دعوت کرد تا وقتى که از ایمان آوردنشان مایوس شد، و وقتى طغیان و عناد مردم را دید و استکبار کاهنان و احبار یهود از پذیرفتن دعوتش را مشاهده کرد، از میان عده کمی که به وى ایمان آورده بودند چند نفر حوارى انتخاب کرد تا او را در راه خدا یارى کنند.[۱۵]
گرایش روزافزون مردم و یهودیان به دین حضرت عیسی (علیهالسّلام)، وحشت و نگرانی رؤسای یهود را برانگیخت و به قصد کشتن عیسی (علیهالسّلام) امپراطور روم را با خود همراه کردند، ولی با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلکه به اشتباه به جای حضرت عیسی (علیهالسّلام) شخصی بنام «یهودا اسخر یوطی» را به قتل رساندند.[۱۶]
از سوى دیگر یهود بر آن جناب شورید و تصمیم گرفت او را به قتل برساند، ولى خداى تعالى او را از دست یهود نجات داد و به سوى خود بالا برد و مسأله عیسى علیه السلام براى یهود مشتبه شد، بعضى خیال کردند که او را کشتند، بعضى دیگر پنداشتند که به دارش آویختند، خداى تعالى فرمود: نه آن بود و نه این، بلکه امر بر آنان مشتبه شد.[۱۷]
قرآن کریم داستان کشتن حضرت عیسی (علیهالسّلام) را چنین نقل میکند: «و گفتارشان که: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم، در حالیکه نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند، بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد و خداوند توانا و حکیم است.»[۱۸]
وظیفه تبلیغ دین مسیحیت بعد از حضرت عیسی (علیهالسّلام) بر عهده شاگردان، رسولان و مبلغان بعد از ایشان از جمله پُطرس بود که در این راستا بیشترین زحمتها را متحمل شدند و موفقیتهای زیادی را نیز کسب کردند. اما بعضی از شاگردان ایشان همچون پلوس اولین انحرفات را در دین مسیح به وجود آوردند، از جمله اعتقاد شرکآمیز به تثلیث و موجود الهی بودن حضرت عیسی (علیهالسّلام) بود که طبق بعضی تحلیلها این انحرفات ناشی از گرایشات پلوس به تعالیم آیینهای هنری بوده است.[۱۹]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اسلام و مسیحیت ، مـــســـیـــحــــیــت
ادامه مطلب را ببينيد
گرایش روزافزون مردم و یهودیان به دین حضرت عیسی (علیهالسّلام)، وحشت و نگرانی رؤسای یهود را برانگیخت و به قصد کشتن عیسی (علیهالسّلام) امپراطور روم را با خود همراه کردند، ولی با مشیّت و قدرت الهی نقشه قتل آنان به سرانجام نرسید، بلکه به اشتباه به جای حضرت عیسی (علیهالسّلام) شخصی بنام «یهودا اسخر یوطی» را به قتل رساندند. [۱۵]
قرآن کریم داستان کشتن حضرت عیسی (علیهالسّلام) را چنین نقل میکند: «و گفتارشان که: ما مسیح عیسی بن مریم پیامبر خدا را کشتیم، در حالیکه نه او را کشتند و نه بر دار آویختند؛ لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد (قتل) او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی میکنند و قطعاً او را نکشتند، • بلکه خدا او را به سوی خود، بالا برد و خداوند توانا و حکیم است.» [۱۶] [۱۷]
حدیث موثقی از حضرت رضا (علیهالسّلام) منقول است که: «مشتبه نشد امر کشته شدن و مردن احدی از پیغمبران و حجتهای خدا بر مردم به غیر از عیسی بن مریم که او را زنده از زمین بالا بردند و روحش را در میان آسمان و زمین قبض کردند و چون به آسمان رسید حق تعالی روحش را به بدنش باز گردانید...» [۱۸]
بازگشت حضرت عیسی
بازگشت حضرت عیسی از وقایع قطعی دوران ظهور امام مهدی(عج) است که مسلمانان و مسیحیان به بازگشت حضرت عیسی در آخرالزمان باور دارند. این مسئله در جاهای متعددی از انجیل آمده است و به عقیده برخی از مفسران قرآن، آیاتی از قرآن نیز به بازگشت حضرت عیسی(ع) در آخرالزمان اشاره دارد.
در روایات شیعه، هدف از بازگشت حضرت عیسی(ع)، یاری کردن امام مهدی(عج) دانسته شده است؛ چنانکه مطابق روایات اهل تسنن حضرت عیسی(ع) پس از بازگشت، خود را وزیر امام مهدی(عج) معرفی میکند. در منابع شیعه و سنی، مکانهای مختلفی به عنوان محل بازگشت حضرت عیسی(ع) بیان شده که از جمله آنها میتوان به مکه، دمشق و بیتالمقدس اشاره کرد.
بر اساس احادیث مستفیض از شیعه و سنی، عیسی(ع) پس از بازگشت، در اقامه نماز به امام دوازدهم اقتدا میکند. در برخی از روایتهای دیگر کشته شدن دجال و قتل یأجوج و مأجوج به عیسی(ع) نسبت داده شده است؛ ولی نجمالدین طبسی، از محققان حوزه علمیه، معتقد است بنیامیه به جهت بغضی که از اهلبیت(ع) داشتند، تلاش کردند با نسبت دادن این امور به حضرت عیسی(ع)، وی را مهدی موعود جلوه دهند.
درباره بازگشت عیسی(ع) کتابها و مقالههایی نوشته شده است؛ از جمله کتاب «نزول مسیح و ظهور موعود» به قلم میرتقی حسینی گرگانی و کتاب «نقش حضرت مسیح(ع) در دولت مهدوی» نوشته مجید یعقوبزاده.
اهمیت و جایگاه
بازگشت عیسی(ع) از وقایع قطعی دوران ظهور امام مهدی(عج) به شمار آمده است.[۱] اگرچه اندیشمندان مسلمان در زنده بودن یا وفات حضرت عیسی اتفاق نظر ندارند، ولی بیشتر آنها به زنده بودن وی باور دارند.[۲] به گفته علی کورانی در کتاب عصر الظهور، بازگشت حضرت عیسی(ع) در زمان ظهور امام زمان(عج) در میان مسلمانان مسئلهای مورد اتفاق است.[۳] برخی از محققان معتقدند علاوه بر مسلمانان، در بین مسیحیان نیز این مسئله مورد اتفاق است؛[۴] اما در مسیحیت برخلاف اسلام، عیسی(ع) را منجی موعود معرفی کردهاند.[۵]
در منابع روایی اهل تسنن ۲۸ روایت[۶] و در منابع روایی شیعه ۳۰ روایت در مورد نزول حضرت عیسی(ع) در دوران ظهور وارد شده است،[۷] که سید محمدحسین طباطبائی نویسنده المیزان، آنها را مستفیض میداند.[۸]
اشاره به بازگشت حضرت عیسی در کتابهای آسمانی
شماری از مفسران آیات ۴۶ سوره آل عمران و ۱۵۹ سوره نساء را بر بازگشت حضرت عیسی(ع) در زمان ظهور تطبیق دادهاند؛ چنانکه در بخشهای مختلفی از انجیل این موضوع به صورت صریح بیان شده است:
آیه ۴۶ سوره آل عمران
به گفته ناصر مکارم شیرازی نویسنده تفسیر نمونه، این احتمال وجود دارد که آیه «وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلًا وَ مِنَ الصَّالِحِینَ» و در گهواره و میانسالی با مردم سخن خواهد گفت؛ و از شایستگان است.» یک نوع پیشگویی در مورد بازگشت عیسی(ع) باشد؛[۹] زیرا واژه «کَهْل» در عربی به معنای مرد میانسال به کار میرود،[۱۰] و از طرفی گفته شده، حضرت عیسی(ع) در سن ۳۲[۱۱] یا ۳۳ سالگی به آسمان عروج کرده است.[۱۲] در حدیثی از امام صادق(ع) عروج او در ۳۳ سالگی دانسته شده است.[۱۳] ازاینرو، عیسی(ع) تا قبل از عروج به آسمان به میانسالی نرسیده بود؛ به همین دلیل میانسالی وی در آینده و طبق روایات، در زمان ظهور امام عصر(ع) محقق خواهد شد.[۱۴] به گفته برخی از محققان سخن گفتن حضرت عیسی در دو مقطع بسیار اهمیت دارد: ۱. هنگامی که آبروی مادرش مریم در خطر بود و او میخواست مادر خود را از تهمت ناروا مبرّا سازد ۲. آنگاه که حضرت مهدی(عج) ظهور میکند و عیسی اهل کتاب را به پیروی از ایشان فرا میخواند.[۱۵]
آیه ۱۵۹ سوره نساء
محمدحسین طباطبایی و محمد صادقی تهرانی، از مفسران شیعه، معتقدند از آیه «وَ إِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ۖ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا؛ و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به او ایمان آورد و عیسی در روز قیامت به ایمانشان گواهی خواهد داد»[۱۶] چنین استفاده میشود که قبل از مرگ حضرت عیسی تمامی اهل کتاب به او ایمان آورده، یهودیان نبوتش را میپذیرند و مسیحیان از اعتقاد به الوهیت او دست بر میدارند؛ چراکه مسیح(ع) هنگام ظهور امام زمان(ع) از آسمان فرود آمده، در نماز به ایشان اقتدا میکند و همین امر موجب هدایت اهل کتاب میشود.[۱۷] در حدیثی از امام باقر(ع) نیز این آیه بر نزول حضرت عیسی(ع) در دوران ظهور تطبیق شده است.[۱۸]
در انجیل
بازگشت حضرت عیسی در میان مسیحیان با عنوان «second coming» (به معنای آمدن/ظهور دوم) مشهور است[۱۹] و در مواضعی از انجیل به بازگشت او اشاره شده است.[۲۰] به گفته برخی از محققان، موضوع بازگشت حضرت عیسی در انجیل بیش از سیصد بار و در چندین باب کامل (مانند انجیل متی باب ۲۴ و ۲۵ و انجیل مرقس باب ۱۳) بیان شده است.[۲۱] بر اساس بررسیهای انجام گرفته از انجیل، مسیحیان بر این باورند که مسیح در آخرالزمان بازگشته، برنامه نجات را تکمیل میکند و در آن هنگام صلح کامل در جهان برقرار شده، هیچ جنگ و کشتاری انجام نمیگیرد.[۲۲] فراگیری ظلم در دنیا، بروز قحطی و زمینلرزه در نقاط مختلف، تیره و تار شدن خورشید و ماه و خروج دجال از نشانههای بازگشت عیسی(ع) در انجیل، معرفی شده است.[۲۳]
مکان و زمان بازگشت
در حدیثی از امام صادق(ع)، دمشق به عنوان محل نزول عیسی(ع) معیّن شده است.[۲۴] اما محمدتقی مجلسی در کتاب لوامع صاحبقرانی محل نزول او را مکه معرفی کرده است.[۲۵] در روایات اهل تسنن نیز محلهای مختلفی بهعنوان محل نزول معرفی گردیده است که از آنها میتوان به بیتالمقدس[۲۶] و پل سفید در باب شرقی دمشق اشاره کرد.[۲۷]
زمان دقیق نزول حضرت عیسی(ع) در احادیث بیان نشده، اما برخی از محققان احتمال دادهاند که این امر در ابتدای ظهور امام زمان رخ خواهد داد.[۲۸] ابوالفتوح رازی و طبرسی از مفسران قرن ششم هجری، آیه ۶۱ سوره زخرف[یادداشت ۱] را بر حضرت عیسی(ع) تطبیق داده، بر این باورند که نزول مسیح(ع) از شرایط و علائم برپایی روز قیامت است؛ از این رو نزول حضرت عیسی(ع) پیش از برپایی روز قیامت محقق میشود.[۲۹] این تفسیر که در برخی از روایات اهل تسنن نیز دیده میشود،[۳۰] بر بازگشت عیسی(ع) در دوران ظهور امام مهدی(عج) تطبیق داده شده است؛[۳۱] چراکه ظهور حضرت مهدی(عج) نیز در آخرالزمان اتفاق میافتد.[۳۲]
اقدامات حضرت عیسی پس از بازگشت
بر اساس روایتی از امام صادق(ع)، هدف از نزول حضرت عیسی، یاری کردن امام مهدی(ع) است.[۳۳] در بعضی از روایتها عیسی(ع) خزانهدار حضرت مهدی معرفی شده است.[۳۴] در روایاتی از اهل تسنن حضرت مسیح خود را وزیر امام عصر(ع) معرفی میکند[۳۵] که منصب قضاوت را بر عهده خواهد گرفت.[۳۶] مطابق روایتی در صحیح بخاری، عیسی(ع) پس از نازل شدن، صلیب مسیحیان را شکسته، خوک را میکشد (کنایه از حرام کردن خوردن گوشت خوک[۳۷]) و بر مسیحیان جزیه تعیین میکند و با آمدن وی مردم چنان بینیاز میشوند که هیچکس مالی را نمیپذیرد.[۳۸] همچنین بر اساس روایاتی از شیعه و سنی، حضرت عیسی اقدامات ذیل را در دوران ظهور انجام خواهد داد:
اقتدا کردن در نماز به امام زمان(عج)
بر اساس روایتهای متعددی از شیعه و سنی، عیسی(ع) در خواندن نماز به امام زمان(عج) اقتدا خواهد کرد.[۳۹] به گفته برخی از محققان در منابع روایی شیعیان اقتدا کردن حضرت مسیح به امام مهدی(ع) در چهارده روایت بیان شده است.[۴۰] اگرچه در روایاتِ مربوط به اقتدا کردن عیسی به امام زمان، نقش معرفتی دیگری به صورت صریح بیان نشده است؛[۴۱] اما پژوهشگران با استفاده از مضمون روایتها نکاتی را در اینباره ذکر کردهاند:
- تصریح به مرجعیت سیاسی و دینی امام مهدی(عج).[۴۲]
- تسلیم شدن مسیحیان در برابر امام زمان(عج) و اسلام آوردن آنها؛[۴۳]
- به نظر علی کورانی اقتدای مسیح به امام عصر، زمانی اتفاق میافتد که رومیان پیمان خود با امام(عج) را نقض میکنند و عیسی(ع) با این کار خود در برابر آنان موضعگیری میکند.[۴۴]
قتل دجال
مقالهٔ اصلی: دجال
مطابق حدیثی از امام صادق(ع)، دجال به دست حضرت عیسی(ع) کشته خواهد شد.[۴۵] بر اساس روایتی که در الزام الناصب نقل گردیده، امام زمان(عج) فرماندهی سپاهش را به مسیح(ع) خواهد سپرد و او دجال را در سرزمین حجاز به قتل خواهد رساند.[۴۶] کشته شدن دجال به دست مسیح(ع) در منابع روایی اهل تسنن نیز گزارش شده است.[۴۷] همچنین در برخی از منابع روایی شیعه، کشته شدن دجال به امام مهدی نسبت داده شده است.[۴۸] پژوهشگران بر این باورند که کشته شدن دجال به دست مسیح(ع) با کشته شدن او به دست امام مهدی(عج) تنافی ندارد؛ زیرا عیسی(ع) دجال را به دستور مهدی(عج) به قتل میرساند. به همین دلیل میتوان کشته شدنش را به هر دو نسبت داد.[۴۹] براساس روایتی از اهل تسنن، عیسی(ع) در فلسطین امام زمان(عج) را در کشتن دجال یاری خواهد کرد.[۵۰]
کشتن یأجوج و مأجوج
مقالهٔ اصلی: یأجوج و مأجوج
به گفته علی بن ابراهیم قمی و طبرسی، از مفسران شیعه، خداوند در آیه ٩٦ سوره انبیاء، از خروج یأجوج و مأجوج و طغیان آنها به عنوان یکی از وقایع آخرالزمان خبر داده است.[۵۱] در عهد عتیق و عهد جدید نیز به خروج آنها در آخرالزمان اشاره شده است.[۵۲] در روایتهایی از اهل تسنن چنین آمده که یأجوج و مأجوج به دست حضرت عیسی کشته خواهند شد.[۵۳]
وظیفه تبلیغ دین مسیحیت بعد از حضرت عیسی (علیهالسّلام) بر عهده شاگردان، رسولان و مبلغان بعد از ایشان از جمله پُطرس بود که در این راستا بیشترین زحمتها را متحمل شدند و موفقیتهای زیادی را نیز کسب کردند.
متاسفانه بعضی از شاگردان ایشان همچون پلوس اولین انحرفات را در دین مسیح به وجود آوردند که بهترین آن اعتقاد شرکآمیز به تثلیث و موجود الهی بودن حضرت عیسی (علیهالسّلام) بود که طبق بعضی تحلیلها این انحرفات ناشی از گرایشات پلوس به تعالیم آیینهای هنری بوده است. [۲۱] [۲۲]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اسلام و مسیحیت ، مـــســـیـــحــــیــت
ادامه مطلب را ببينيد
بازگشت حضرت عیسی
بازگشت عیسی مسیح در آخرالزمان (برای نمونه ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص ۲۸۰ قالَ رَسُولُ اللهِ ص انَّ خُلَفائِی وَ اوْصِیائی وَ حُجَجَ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ بَعْدی اثْنَا عَشَرَ اوَّلُهُمْ اخِی وَ آخِرُهُمْ وَلَدِی قِیلَ یا رَسُولَ اللهِ وَ مَنْ اخُوکَ قالَ عَلِیُّ بْنُ اَبی طالبٍ قیلَ فَمَنْ وَلَدُکَ قالَ الْمَهْدِیُّ الَّذی یَمْلَؤُها قِسطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً وَ الَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبیّاً لَوْ لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنیاَ اِلَّا یَوْمٌ وَاحِدٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذَلِکَ الْیُومَ حَتَّی یَخْرُجَ فِیهِ وَلَدیَ الْمَهْدیُّ فَیِنِزلَ رُوحُ اللهِ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ فَیُصَلّیَ خَلْفَهُ وَ تُشْرِقَ الْارْضُ بِنُورِهِ وَ یَبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشرِقَ وَ الْمَغْرِب:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود براستی خلفاء من و اوصیاء من و حجج خدا بر خلق بعد از من دوازده کسند، اولشان برادر من است و آخرشان پسرم. عرض شد یا رسول الله برادرت کیس؟ فرمود علی بن ابی طالب. عرض شد پسرت کیست؟ فرمود مهدی آنکه زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از جور و ظلم شده. به آن که مرا بحق پیامبر مبعوث کرده اگر نماند از دنیا مگر یک روز هر آینه خدا این یک روز را طولانی کند تا آنکه فرزندم مهدی ظهور کند و روح الله عیسی بن مریم فرود آید و پشت سرش نماز بخواند و زمین بنورش روشن گردد و حکومتش به مشرق و مغرب برسد.) و در بحبوحه جنگ در بیتالمقدس از مسلّمات نزد ما مسلمانان است. در سوره نساء، آیه ۱۵۹ (وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً. و از اهلِ کتاب، کسى نیست مگر آنکه پیش از مرگ خود حتماً به او ایمان مىآورد، و روز قیامت [عیسى نیز] بر آنان شاهد خواهد بود.) و روایت ذیل آن (عَنْ اِبی حَمْزَهَ عَنل شَهْرِ بْنِ حَوْشَبٍ قَالَ قالَ لِیَ الحَجَّاجُ یا شَهْرُ آیَةُ فِی کِتابِ اللهِ قَدْ اعیَتْنِی فَقُلْتُ اَیُّهَا الامیرُ ایَّهُ آیةٍ هِیَ فَقالَ قَوْلُهُ وَ اِنْ مِنْ اهلِ الکِتابِ اِلَّا لَیُوْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَاللهِ لَانِّی لَامُرُ بِالْیَهودیَّ وَ النَّصْرانِیَّ فَتُضْرَبُ عُنُقُه ثُمَّ ارْمَقُهُ بِعَیْنی فَما اراهُ یُحَرِّکُ شَفَتِیهِ حَتَّی یُحْمَلَ فَقُلْتُ اصْلحَ اللهُ الامیرَ لَیْسَ عَلَی مَا تَاوَّلْتَ قالَ کَیْفَ هُوَ قُلْتُ اِنَّ عِیسیَ یَنْزْلُ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَه اِلی الدُّنیَا فَلا یَبْقَی اهْلُ مِلَّهٍ یَهُودیٍّ وَ لا غَیْرُهُ اِلَّا آمَنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یُصَلِّی خَلْفَ الْمَهْدِیِّ قالَ وَیْحَکَ انَّی لکَ هَذا وَ مِنْ اینَ جِئتَ بِهِ فَقُلْتُ حَدَّثَنِی بِهِ مُحمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلیِّ بْنِ ابی طالبٍ ع فقالَ جِئتَ وَاللهِ بها مِنْ عَینٍ صافیَ (بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار، ج۵۳، ص ۵۱)
علی بن ابراهیم قمی در تفسیر این آیه شریفه وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً می گوید: یعنی، هیچ کس از اهل کتاب «تورات و انجیل» نیست مگر اینکه قبل از مرگ او (عیسی) و پیش از روز قیامت بوی ایمان می آورند، و او هم (عیسی) بر آنان گواه خواهد بود. روایت شده که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چون به دنیا رجوع می کند تمام طبقات مردم به وی ایمان می آورند.
سپس علی بن ابراهیم می گوید: پدرم از قاسم بن محمد و او از سلیمان بن داود منقری از ابوحمزه و او از «شهر بن حوشب» نقل کرده که حجاج بن یوسف به من گفت: ای شهر! یک آیه ای در قرآن است که مرا از درک معنی آن عاجز کرده است. من گفتم: کدام آیه است ایها الامیر؟ حجاج گفت: آیه وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلاَّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ است. به خدا قسم من بسیاری از یهود و نصارا را دستور دادم گردن بزنند و در آن هنگام آنها را بدقت می نگریستم، هیچ گاه ندیدم که لب های خود را پیش از مرگش به منظور ایمان آوردن به عیسی حرکت دهند. من گفتم: ایها الامیر! تأویل آیه نیست که شما فهمیده اید. حجاج پرسید پس تأویل آن چیست؟ گفتم: عیسی بن مریم پیش از روز قیامت بدنیا فرود می آید، و در آن موقع پیروان دینی اعم از یهودی و غیره نمی ماند جز اینکه قبل از مرگ به وی ایمان می آورند، و عیسی خود پشت «سرمهدی» نماز می گذارد. حجاج گفت: ای وای! این را از کی دانستی و از کجا آورده ای؟ گفتم: محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب (امام محمد باقر) به من خبر داد حجاج گفت: بخدا قسم این تأویل را از چشمه زلالی آورده ای!!
همچنین ر.ک: بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج۵۱، ص ۹۷ و کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۲، ص ۴۸۹) این حقیقت بیان شده است که همه اهل کتاب در آخرالزمان و پیش از مرگ عیسی به وی ایمان میآورند. این موضوع امروزه برای اهل جهان معاصر ما که در آن فتنه صهیونیسم اوج گرفته و جمعیت بزرگ پیروان مسیح هر روز در دام آنان گرفتارتر میشوند، موضوعی قابل درک است و پرده از راز زنده ماندن این پیامبر بزرگ در میان شهادت و قتل بسیاری از دیگر پیامبران الهی برمیدارد.
به هر حال پس از عیسی، آنچنان که خود سفارش کرده بود (سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، مسیحیت، ص ۴۹. همچنین: الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج۱، ص ۲۶۳؛ ارشاد القلوب إلی الصواب، ج۲، ص ۳۱۲؛ أمالی الصدوق، ص ۴۶؛ أمالی المفید، ص ۱۰۶؛ بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار، ج۲۳، ص ۵۸؛ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص ۷۴۴.) پطرس که نخستین ایمان آورنده به او و بزرگترین حواری بود، ادامه بار رسالت وی را برعهده گرفته و به عنوان وصی او معرفی میشود. پطرس که شمعون نیز خوانده میشود، جد مادری نرجس خاتون مادر مکرمه امام زمان عجلاللهتعالیفرجه است و بدین شکل پیوند دو دین بزرگ اسلام و مسیحیت را در آخرالزمان تضمین نموده است. پطرس به رهبری امت و تبلیغ دین عیسای مسیح مشغول میشود تا در حدود سال ۴۰ میلادی، یعنی ۱۰ سال پس از عیسی علیهالسّلام، اتفاق مهمی میافتد. در این زمان شخصیت دیگری به نام شائول – که در زبان یونانی و امروزه به نام پولس خوانده میشود – وارد دین جوان مسیحیت میشود. سابقه، نحوهی ورود و اقدامات بعدی او کاملاً حکایت از توطئهای مجدد دارد، توطئهای که سرانجام به تحریف نهایی دین مسیح انجامید. پولس که یهودیای بود سختگیر و متعصب و هیچگاه در زمان حضور عیسی علیهالسلام وی را ندیده بود، ظاهراً به تنها شغلی که اشتغال داشت، تعقیب، دستگیری و شکنجه مسیحیان بود. اینکه وی در قلمرو رومیان آزادانه به این عمل و در سطحی گسترده میپرداخت، نشان از همراهی مطلق حکومت روم با یهودیان در قتلعام مسیحیان نو دین دارد. در یکی از این سفرها که وی برای دستگیری گروهی مسیحی به دمشق میرفت، در نزدیکی این شهر حادثهای ظاهراً برای او رخ میدهد که هم سرنوشت او و هم سرنوشت مسیحیت را تغییری جدی میدهد. این حادثه در باب نهم اعمال رسولان بدین شکل نقل شده که در نزدیکی شهر، نوری او را در بر میگیرد و به او خطاب میکند که چرا بر من جفا میکنی. در پاسخ پرسش وی از شخص ندادهنده، او خود را عیسای مسیح معرفی کرده و از او میخواهد که به شهر رفته و منتظر دریافت فرمان بماند. در این داستان وی به طور موقت کور میشود و در جریان شفای وی، خداوند او را برای اعلام نام خود به ملتها و پادشاهان آنان و قوم اسرائیل انتخاب میکند. اینچنین دین عیسای مسیح در بدو ظهور مورد تعرض حزب شیطان قرار میگیرد و پس از چندی شائول یا پولس، شمعون پطرس را کنار زده و قهرمان اصلی دین مسیحیت و کتاب آن میشود! وی بلافاصله دست به کار تحریف دین شده و در دو بُعد به مخالفت با تعالیم مسیح و دعوت پطرس میپردازد: (سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم، مسیحیت، ص ۵۵) در بُعد عملی، انجام شریعت یهود را برای غیریهودیان لازم نمیداند و در بُعد عقیدتی، الاهیاتی خاص را تعلیم میدهد که در آن عیسی مسیح الوهیت می یابد. ورود تثلیث در دین عیسی علیهالسلام نتیجه تلاشهای مستمر پولس است. وی ظاهراً در آغاز کار و با مخالفتها و مقاومتهای پطرس و دیگر بزرگان مسیحیت، ناچار حوزه عمل خود را در میان غیریهودیان (امتها) اعلام میکند و جریان تحریف را از آنجا آغاز و پی میگیرد. از همین مقطع است که کار تحریف انجیل مسیح نیز آغاز میشود. آنچه امروزه بنام عهد جدید در اختیار ما قرار دارد، مجموعهی بیست و هفت کتاب و رساله است که تنها صحت انتساب رسالههای پولس به شخصیتی شناخته شده مورد تأیید محققان است و اتفاقاً این بخش بنا بر اعتقاد ایشان نخستین نوشتههای عهد جدید است. بخشهای دیگر این کتاب هیچکدام پیش از سال ۶۴ میلادی یعنی سال مرگ پولس نوشته نشده است. لوقا که نویسنده یکی از اناجیل چهارگانه عهد جدید است، فردی است غیریهودی که به دست پولس ایمان آورد و شاگرد مخصوص او شد. انجیل لوقا در کنار دو انجیل دیگر متی و مرقس مجموعه اناجیل همنوا یا همنظر (synoptic Gospels) را شکل میدهند که مطالب و سبک و سیاق بسیار مشابهتری را نسبت به انجیل چهارم یعنی انجیل یوحنا دارند. این موضوع بدین معنی است که پایه و اساس و متن اصلی انجیل امروزی آموزههایی است که در این دین از سوی پولس مطرح شده است.
وی بر اساس روایتی به عنوان تحریفکننده دین مسیح، یکی از دوازده نفر صاحب تابوتی است که آتش جهنم از آن شعلهور میشود. (برای نمونه ر.ک: الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج۱، ص ۸۶: اَ سَمِعْتُمْ رَسُولَ اللهِ یَقُولُ اِنَّ تَابُوتاً مِنْ نارٍ فِیهِ اثْنَا عَشَرَ رَجُلاً سِتَّةُ مِنَ الاوَّلینَ وَ سِتَّةُ مِنَ الاخِرینَ فِی جُبٍّ فِی قَعْرٍ جَهَنَّمُ فِی تابُوتٍ مُقَفَّلٍ عَلی ذلِکَ الجُبِّ صَخْرَةُ اِذا ارَادَ اللهُ انْ یُسَعِّرَ نارَ جَهَنَّمَ – کَشَفَ تِلْکَ الصَّخْرَةَ عَنْ ذلِکَ الْجُبِّ فَاسْتَعاذَت جَهَنَّمُ مِنْ وَهَجِ ذلِکَ الْجُبِّ فَسَالْناهُ عَنْهُم وَ انْتُمْ شُهُودٌ فَقالَ ص امَّا الاوَّلُونَ فَابْنُ آدَمَ الَّذی قَتَلَ اخَاهُ وَ فِرْعَوْنُ الْفَراعِنَةِ نُمْرُودُ وَ الَّذیِ حَاجَّ ابْراهیمَ فِی رَبِّهِ وَ رَجُلانِ مِنْ بَنِی اسرائیلَ بَدَّلاً کِتابَهُمْ وَ غَیَّرا سُنَّتَهُمْ امَّا احَدُهُما فَهوَّدَ الْیَهُودَ وَ الاخَرُ نَصَّرَ النَّصَارَی وَ ابْلیسُ سادِسُهُمْ وَ الدَّجَالُ فِی الآخرِینَ – وَ هُولاء الْخَمْسَةُ اصْحابُ الصَّحیفَةِ الَّذینَ تَعَاهَدوا وَ تعَاقَدوُا عَلی عَدَواتِکَ یَا أخِی وَ التَّظاهُرِ عَلیْک بَعْدِی هَذَا وَ هَذاَ حَتَّی عَدَّهُمْ وَ سَمَّاهُم: علی علیه السّلام فرمود: جز یک مطلب چیزی نمی گویم. شما را به خدا یادآور می شویم ای چهار نفر-که منظور حضرت، من و ابوذر و زبیر و مقداد بود-من از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می فرمود: صندوقی از آتش وجود دارد که در آن دوازده نفرند، شش نفر از اولین و شش نفر از آخرین. (آن صندوق) در چاهی در قعر جهنّم در صندوق قفل شده دیگری است. بر در آن چاه صخره ای است که هرگاه خداوند بخواهد جهنّم را شعله ور نماید آن صخره را از در آن چاه برمی دارد و جهنّم از شعله و حرارت آن چاه شعله ور می شود. علی علیه السّلام فرمود: شما شاهد بودید که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درباره آنان و «اوّلین» سؤال کردم، فرمود: امّا «اوّلین» عبارتند از: از فرزند آدم که برادرش (هابیل) را کشت، و فرعون فرعونها، و آن کسی که با ابراهیم علیه السّلام درباره خداوند به منازعه پرداخت و دو نفر از بنی اسرائیل که کتابشان را تحریف کردند و سنتّشان را تغییر دادند، یکی از آنان کسی بود که یهودیان را یهودی نمود و دیگری نصاری را نصرانی نمود. و ابلیس ششم آنان است. و اما «آخرین» عبارتند از دجال و این پنج نفر اصحاب صحیفه و نوشته و جبت و طاغوتی که بر سرآن با هم عهد بسته اند و بر عدوات با تو – ای برادرم – هم پیمان شده اند، و بعد از من بر علیه تو متحد می شوند. این و این، که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنان را برای ما نام برد و برشمرد.) به هر حال اینچنین بود که دین مسیح پس از دین موسی علیهالسلام بهعنوان یکی از بزرگترین ادیان الهی مورد دستبرد حزب شیطان واقع شد. از این پس بروز اختلافات فرقهای و جدالهای کلامی بیاثر هر روز بنیه این دین پرنشاط را از بین برد تا سرانجام چند قرن بعد آماده تحریف کامل شد.
حضرت عیسی در قرآن
حضرت عیسی علیه السلام در قرآن کریم ۲۵ بار به عنوان عیسی و ۱۳ بار به عنوان مسیح یاد شده است. مطابق با قرآن، حضرت عیسی علیه السلام، بنده خدا[۲۰] و رسول به سوى بنى اسرائیل[۲۱] و یکى از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت[۲۲] بوده و کتابى به نام انجیل داشت.[۲۳] خداى تعالى نام او را مسیح نهاد[۲۴] و "کلمة اللَّه" و "روحى از خدا" خواند،[۲۵] و داراى مقام امامت[۲۶] و از گواهان اعمال،[۲۷] و بشارت دهندگان به آمدن پیامبر اسلام،[۲۸] وجیه و آبرومند در دنیا و آخرت و از مقربین بود.[۲۹] او از برگزیدگان بود[۳۰]، مبارک بود هر جا که باشد، آیتى بود براى مردم و رحمتى از خدا بود و احسانگرى به مادرش، و از زمره کسانى بود که خداى تعالى به ایشان سلام کرد[۳۱] و از کسانى بود که خدا کتاب و حکمتش آموخت.[۳۲][۳۳]
چند نمونه از آیاتی که نام حضرت عیسی علیه السلام در آنها آمده است:
- «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ یبَشِّرُک بِکلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ»: یاد کن هنگامیرا که فرشتگان گفتند: اى مریم، خداوند تو را به کلمه اى از جانب خود که نامش مسیح، عیسى بن مریم است مژده می دهد، در حالى که او در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان است. (سوره آل عمران، آیه ۴۵)
- «وَزَکرِیا وَیحْیىٰ وَعِیسَىٰ وَإِلْیاسَ کلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ»: و زکریا و یحیى و عیسى و الیاس را یاد کن که جملگى از شایستگان بودند. (سوره انعام، آیه ۸۵)
- «إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِنْدَ اللَّهِ کمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کنْ فَیکونُ»: در واقع مثل عیسى نزد خدا همچون مثل خلقت آدم است که او را از خاک آفرید سپس بدو گفت: باش پس وجود یافت. (سوره آل عمران، آیه ۵۹)
حضرت عیسی در روایات
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ای ام ایمن، مگر نمیدانی که برادرم عیسی شامی را برای صبحانه و صبحانه ای را برای شام نگه نمیداشت؟ از برگ درختان تغذیه میکرد و از آب باران میآشامید، پلاس میپوشید و هر جا شب میرسید همان جا بیتوته میکرد و میگفت: هر روزی، روزی خود را میآورد.[۳۴]
- امام علی علیه السلام در وصف عیسی علیه السلام: و اگر خواهی، از عیسی بن مریم علیه السلام برایت بگویم. او سنگ را بالش خود میکرد و جامه خشن میپوشید و نان خشک و گلوآزار میخورد. خورش او گرسنگی بود و چراغش در شب، ماه و سرپناهش در زمستان، آفتابگیرهای صبح و عصر و میوه و سبزیجاتش، علف و گیاهانی که زمین برای چهار پایان میرویاند. نه زنی داشت که مایه گرفتاری او باشد و نه فرزندی که اندوهگینش سازد و نه مال و ثروتی که دل او را به خود مشغول گرداند و نه طمعی که به خواریش اندازد. مرکب او دو پایش بود و خدمتکارش دو دست او![۳۵]
- امام صادق علیه السلام: بدانید که اگر کسی عیسی بن مریم را انکار کند و به نبوت دیگر پیامبران اعتراف نماید، ایمان نیاورده است.[۳۶]
- سخنان نجواآمیز خدای تعالی با عیسی علیه السلام: ای عیسی، چونان شخص دلسوز و مهربان، تو را به مهربانی سفارش میکنم تا با طلب شادی و خشنودی من، سزاوار دوستی من شوی. تو در بزرگی و در خردی برکت داده شدی و هر جا بودی با برکت بودی. گواهی میدهم که تو بنده من و زاده کنیز من هستی، با نافله ها به من نزدیک شو و به من توکل کن تا تو را کفایت کنم و غیر مرا به ولایت و دوستی برمگزین که تو را تنها میگذارم.[۳۷]
- امام صادق علیه السلام: یکی از روش های عیسی بن مریم گشت و گذار در شهرها بود. روزی با یکی از یاران خود که مردی کوته اندام بود و غالباً با عیسی علیه السلام همراهی میکرد، برای سیاحت بیرون رفت. چون عیسی به دریا رسید با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد. مرد کوتاه قد چون دید عیسی علیه السلام از آب گذشت با یقین درست گفت: به نام خدا و بر روی آب حرکت کرد تا به عیسی علیه السلام رسید. در این هنگام دچار خودبینی و غرور شد... لذا در آب فرو رفت. پس از عیسی کمک خواست و آن حضرت دستش را گرفت و او را از آب بیرون کشید.[۳۸]
- پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: عیسی بن مریم بر گوری گذشت که صاحب آن عذاب میکشید. سال بعد نیز بر همان گور گذشت و دید دیگر عذاب نمیشود. عرض کرد: پروردگارا، پارسال از این گور عبور کردم و صاحبش عذاب میشد و امسال که از آن میگذرم دیگر عذاب نمیکشد؟ خداوند جل جلاله به او وحی فرمود: ای روح الله، فرزند صالحی از او بزرگ شد و راهی را درست کرد و یتیمی را سرپرستی نمود و من به خاطر این کارهای فرزندش، او را آمرزیدم.[۳۹]
- به عیسی بن مریم علیه السلام عرض شد: چه کسی تو را ادب آموخت؟ فرمود: هیچ کس ادبم نیاموخت، بلکه زشتی نادانی را دیدم و از آن دوری گزیدم.[۴۰]
- در حدیث موثقی از حضرت رضا علیه السلام منقول است که: «مشتبه نشد امر کشته شدن و مردن احدی از پیغمبران و حجتهای خدا بر مردم، به غیر از عیسی بن مریم که او را زنده از زمین بالا بردند و روحش را در میان آسمان و زمین قبض کردند و چون به آسمان رسید حق تعالی روحش را به بدنش باز گردانید...».[۴۱]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اسلام و مسیحیت ، مـــســـیـــحــــیــت
ادامه مطلب را ببينيد
معجزات حضرت عیسی
... "و آتـَینا عیسی ابنَ مَریَمَ البـَیـِنات وَ اَیَّدناهُ بـِروُحُ القُدُس ... (بقره253) ما به عیسی بن مریم نشانه های روشن دادیم و او را با روح القدس تأیید کردیم. بر اساس تاریخ، نشانه های روشن، اشاره به معجزاتی مانند: شفای بیماران غیر قابل علاج، احیای مردگان و معارف عالی دینی دارد.
- وَ یـُکـَلِّمُ الناسَ فی المَهدِ وَ کَهلاً وَ مِنَ الصالِحین. (آل عمران46) در این آیه به یکی از معجزات حضرت مسیح ع اشاره می شود که: او با مردم در گهواره آنگونه سخن گفت که در کهولت سخن می گوید و او از صالحان است. و (خداوند) او را رسول و فرستاده ای به سوی بنی اسرائیل قرار می دهد. (و حضرت عیسی می گوید) من از گل چیزی به شکل پرنده می سازم، سپس در آن می دمم که به فرمان خدا پرنده ای می گردد.
من کور مادرزاد و مبتلا به بیماری برص (پیسی) را بهبودی می بخشم. من مردگان را به فرمان خدا زنده می کنم و شما را از آنچه می خورید و در خانه ها ذخیره می کنید، خبر می دهم وَرَسُولًا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِئُ الأکْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَةً لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ (آل عمران49)
در آیه 110 مائده، خداوند به معجزات حضرت عیسی که درآیه (49آل عمران) ذکر شده، اشاره می نماید و چنین می گوید که این معجزات به اذن خدا صورت گرفته، و تو به اذن من مرده را زنده نمودی، کور مادرزاد را شفا دادی، بیماری برص را بهبود بخشیدی. ..... وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الأَکْمَهَ وَالأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوتَى بِإِذْنِی .....
حواریون چه کسانی هستند؟
در قرآن مجید پنج بار از حواریون حضرت مسیح علیه السلام یاد شده، که دو مرتبه آن در سوره صف است. این تعبیر اشاره به دوازده نفر از یاران خاص حضرت مسیح است، که نام آنها در انجیل های کنونی (انجیل متی و لوقا باب6) ذکر شده، این واژه از ماده "حور" به معنی شستن و سفید کردن است، و چون آنها قلبی پاک و روحی با صفا داشتند و در شستشوی روح و جان خود و دیگران تلاش و کوشش می کردند، این واژه بر آنها اطلاق شده است.
در بعضی از روایات آمده که حضرت عیسی (ع) هر یک از آنها را به عنوان نماینده خود به یکی از مناطق مختلف جهان فرستاد، آنها افرادی مخلص، ایثارگر، مجاهد و مبارز بودند و شدیدا به حضرت عیسی (ع) عشق می ورزیدند.
چرا عیسی کلمه نامیده شد؟!
در هیچ موردی از آیات قرآنی به طور خاص، به کسی یا چیزی جز حضرت عیسی(ع) کلمه گفته نشده، گواینکه به طور عام، به همه مخلوقات الهی کلمات گفته شده
ویژگی این پیامبر سخت کوش که در نظر مستکبران، مستوجب مرگ سرخ و چوبه دار میشود، چیست؟ قرآن مجید، تنها درباره او که میفرماید اِنَـما المَسیحُ عیسَی ابنُ مَریَم رَسوُلُ الله وَ کـَلِمَته اَلقاها الی مَریَم (النساء171)
جز این نیست که مسیح، عیسی بن مریم، فرستاده خدا و کلمه اوست که به مریم القاء کرده. در ضمن بشارتهایی که به حضرت مریم داده شد، فرشتگان گفتند یا مَریَمُ اِنَ الله یُبَشِرُکَ بـِکـَلِمَةٍ مِنهُ اسمُهُ المَسیحُ عیسَی ابن مَریَم وَجیهاً فِی الدُنیا وَ الاخِرَةِ وَ مِنَ المُقرَّبین (آل عمران45)
ای مریم، خداوند تو را به کلمه ای از خویش که نامش مسیح، عیسی بن مریم است و در دنیا و آخرت وجاهت دارد و از مقربان است، بشارت می دهد.
چرا تنها وی کلمه خدا نامیده شده است ؟
نکته ای که در آیه فوق باید مورد عنایت قرار گیرد، این است که عیسی (ع) کلمه ای است که نامش مسیح ، عیسی بن مریم است. پس مسیح یا عیسی (نام کلمه خاص الهی) آن انسانی است که از مریم ، بدون پدر متولد می شود
پس مسیح یا عیسی از مقوله لفظ است. ولی کلمه در آیه فوق، از مقوله لفظ نیست، بلکه از مقوله اعیان خارجی و جوهر است. البته مانعی نیست که برای کلمه ای که از مقوله لفظ است نیز نامگذاری کنند مثلاً نام یک دسته از کلمات را اسم و نام دسته ای دیگر را حرف بگذارند
بررسی اقوال
درباره اینکه چرا عیسی کلمه خدا است، اقوال و نظراتی است. راغب اصفهانی اقوالی ذکر می کند:
عیسی را از این جهت کلمه نامیده اند که با کلمه الهی کُن که در آیه شریفه اِنَّ مَثَلَ عیسی عِندَ الله کـَمَثـَلِ آدم خَلَقَهُ مِن تُراب ثُمَّ قالَ لَهُ کـُن فـَیَِکوُن (آل عمران59 ) آمده، آفریده شد.
همانطوریکه مردم با کلام نورانی خداوند هدایت می شوند و راه را از بیراهه تشخیص میدهند، با وجود مقدس عیسی نیز هدایت می شوند. بنابراین ، عیسی با کلام خدا در هدایت و روشنگری راه تکامل بشر مشترک است.
عیسی هنوز در گهواره بود که خداوند او را به نور وحی، شرافت بخشید چنانکه خودش فرموده انّی عَبدُالله ءاتانی الکتاب وَ جَعَلَنی نَبیا (مریم30) منم بنده خداوند که به من کتاب داده و مرا پیامبر گردانیده. این ویژگی عیسی که در اوایل تولد، شایستگی دریافت وحی الهی را پیدا میکند، موجب شده که او را کلمه بنامند.
علت اینکه حضرت عیسی کلمه نامیده شده، این است که او به مقام پیامبری رسید. همچنانکه پیامبر گرامی اسلام نیز به خاطر همین مقام ذکر نامیده شده است قَد اَنزَلَ اللهُ الَیکُم ذِکراً / رَسوُلاً یَتلوا عَلیکُم آیات اللهِ مُبَیّنات ( الطلاق10و11) خداوند به سوی شما، ذکر (یعنی رسولی) را فرستاد که آیات روشنگر خدا را بر شما تلاوت می کند.
در این آیه کریمه، منظور از ذکر، رسول است و منظور از رسول، به قرینه یتلوا علیکم آیات الله، پیامبر گرامی اسلام است. ذکر و کلمه هر دو از یک مقوله اند. خداوند، ذکر و کلمه را در مورد الفاظ به کار نبرده، بلکه یکی را در مورد پیامبر اسلام و دیگری را درباره حضرت مسیح به کار برده. معلوم میشود که رسالت آسمانی است که موجب شده که یکی از آنها ذکر و دیگری کلمه نامیده شود.
مرحوم علامه طباطبائی :
اینکه به عیسی کلمه گفته شده ، به خاطر این است که انبیاء پیشین یا پیامبران اسرائیلی، او را به عنوان رهبر نجات بنی اسرائیل برای قوم مطرح کردند و چندان در سخنان خود درباره او سخن گفتند و به بعثت و قیامش مژده دادند که مردم گرفتار ظلم و اسیر بردگی و بدبختی همواره چشم به راه او بودند. بنابراین ، وقتی که عیسی ظهور می کند، خداوند می گوید : این است کلمه ای که من توسط پیامبرانم به شما ابلاغ کرده ام. نظیر مطلب فوق درباره حضرت موسی(ع) درقرآن آمده وَ تَمَّت کَـلِمَةُ رَبّکَ الحُسنی عَلی بَنی اِسرائیلِ بـِما
صَبَرُوا (الاعراف/137)
عیسی کلمه است، به خاطر اینکه مقاصد تورات را تبیین می کند و تحریفهای یهودیان را برملا می سازد و اختلافات دینی مردم را رفع می کند. چنانکه قرآن از زبان عیسی می فرماید وَ لِاُ بَیِّنَ لَکُم بَعضَ الذی تَختَلِفوُن فیه (الزخرف/63) برای اینکه برخی از چیزهایی را که در آنها اختلاف می کنید، برای شما بیان کنم.
اگر چه همه مخلوقات به کلمه ایجادی "کن" آفریده شده اند و از این لحاظ ، اختلافی میان آنها نیست ، اما در میان مخلوقات عالم طبیعت و مخصوصاً در میان انسانها، عیسی خصوصیتی دارد که هیچیک ندارند. حتی انبیاء و ائمه نیز آن خصوصیت را ندارند. آفرینش سایر موجودات عالم طبیعت (اعم از انسان و غیر انسان) از مجاری عمومی بروز می کند . روییدن گیاه و پدید آمدن حیوان و آفرینش انسان، هرکدام از مجرایی صورت می گیرد که مخصوصاً برای دانشمندان طبیعی و زیست شناسی شناخته شده و زمینه مطالعاتی گسترده و تحقیقاتی عمیق است
در این میان، خدواند متعال، قدرت نمایی کرد و فصلی جدید و استثنایی در نظام خلقت گشود و انسانی آفرید که از آمیزش زن و مرد پدید نیامد، بلکه اکثر اسباب عادی و تدریجی از صحنه آفرینش عیسی حذف شدند. از این جهت است که عیسی خود کلمه نامیده شده.
دوران نبوت
حضرت عیسی در دامان پاک حضرت مریم پرورش یافت تا اینکه به سن هفت یا هشتسالگی رسید. در این هنگام مأموریت یافت تا بنیاسرائیل را هدایت کند و آنان را از گمراهی نجات دهد.
خداوند به حضرت عیسی کتاب تورات را تعلیم داد و انجیل را به او آموخت و حکمت و علوم مخصوص خود را به او عطا کرد.
خداوند همانگونه که به پیامبران دیگر، معجزاتی عطا کرده بود، به حضرت عیسی نیز معجزات بزرگی عطا کرد تا پیامبری او را به مردم اثبات کند.
یکی از معجزات او این بود که با گِل، پرنده میساخت. سپس در آن میدمید و آن مجسمه، به اذن الهی تبدیل به پرندهای زنده میشد. خداوند به او این اجازه را داده بود تا نابینایان و کسانی که دچار بَرص هستند، شفا دهد. یکی از شگفتانگیزترین معجزه حضرت عیسی، زنده کردن مردگان بود. او به امر الهی، افراد متعددی را زنده کرد. او حتی از غذاهایی که مردم در خانه خود میخوردند و یا ذخیره میکردند به آنها اطلاع میداد.
«مائده آسمانی» معجزه دیگری از حضرت عیسی بود که با درخواست حواریون(شاگردان خاص عیسی مسیح) انجام شد. این سفره غذا از آسمان نازل شد و با اینکه فقط نُه قرص نان و نُه ماهی کوچک در آن بود،چهار هزار و هفتصد نفر را سیر کرد.
با وجود این همه معجزات، عده کمی از مردم به حضرت عیسی ایمان آوردند که در صدر آنها حواریون بودند. تعداد حواریون دوازده نفر بود و عالمترین آنها «الوقا» نام داشت.. اما کسانی که از بنیاسرائیل راه کفر را در پیش گرفتند، مورد لعن حضرت عیسی قرار گرفته و بنابر نقلی مسخ شده و تبدیل به میمون شدند.
سرانجام حضرت عیسی
برخی از یهودیان که دشمنی حضرت مسیح را در دل داشتند، کمر به کشتن او بستند. با خیانت یکی از حواریون به نام یهودای اسخریوطی که قلباً به او ایمان نیاورده بود و منافق محسوب میشد، محل اختفای حضرت عیسی افشا شد و دشمان به آنجا رفته و شخصی که در ظاهر شبیه به حضرت عیسی بود را دستگیر کردند. مسیحیان و دیگر افراد چنین اعتقاد دارند که دشمنان حضرت مسیح، او را در روز جمعه به صلیب کشیده و او را کشتند. اما پس از گذشت سه روز از مرگ حضرت عیسی، روز یکشنبه، او دوباره زنده شده و به آسمان رفته است.
اما کتاب آسمانی قرآن، کشته شدن و به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح را رد میکند و میفرماید: «آنها مسیح را نکشتند و به صلیب نکشاندند بلکه شخص دیگری را اشتباهاً به جای او به صلیب کشاندند و خودشان هم یقین به این موضوع نداشتند، بلکه خداوند او را به سوی خود بالا برد.«آری، خداوند او را از شر دشمنانش حفظ کرده و به آسمان برد تا اینکه در زمان ظهور حضرت مهدی(عج) به زمین برگرداند و او پشت سر آنحضرت نماز بخواند.
زنده بودن حضرت عیسى علیه السلام
قرآن مجید چرا این قدر اصرار دارد که عیسى ع به دست یهود کشته نشده و به دار آویخته نشده؟ و این چه جریانى است که شکل صلیب دنیاى مسیحیت را پر کرده و قرآن آن را از بیخ انکار مى کند؟ و قولهم انا قتلنا عیسى ابن مریم رسول الله و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم و ان الذین اختلفوا فیه منه ما لهم به من علم الا اتباع الظن و ما قتلوه بقینا بل رفعه الله الیه و کان الله عزیرا حکیما
یهود را مجازات کردیم به علت آنکه گفتند: عیسى بن مریم را (که رسول خداست) ما کشتیم و حال آنکه او را نکشتند و به دار نزدند، بلکه کار بر آنها مشتبه شد، آنانکه در قتل و صلب او اختلاف کرده اند و در شک تردید مى باشند، به آن علمى ندارند، فقط از گمان پیروى مى کنند (نساء157)
او را از روى یقین نکشتند بلکه خدا او را بالا برد و خدا توانا و کردارش حکیمانه است.
علت این همه انکار آن است که درباره صلیب، خرافه اى در بین نصارا به وقوع پیوسته اگر کسى به صلیب عقیده نداشته باشد، اهل جهنم است. چنانکه در اسلام لا اله الا الله نباشد اهل بهشت نخواهد بود. و گفته اند: خداوند با کشته شدن حضرت عیسى گناهان بشر را علاج نمود و آنها را مغفرت قرار داد! ما فقط جریان را نقل مى کنیم و با رد آن کارى نداریم. انکار قرآن در این رابطه کافى است .
در تفسیر المیزان و المنار چنین آمده است : نصارا مصلوب شدن حضرت عیسى را اساس دین و دعوت خود قرار داده اند و مى گویند: چون آدم با خوردن شجره منهیه گناهکار شد، لا جرم او و فرزندانش مستحق عذاب شدند، پس اولاد او نیز گناه کردند و مستحق عذاب شدند
چنانکه به وسیله پدرشان نیز سزاوار عذاب شده بودند. از طرف دیگر، خدا هم عادل است و هم مهربان . از این جهت اشکال بزرگى پیش آمده ؛ زیرا آمرزیدن آدم و فرزندان او منافى عدالت و عذاب آنها مخالف رحمت خدا بود. خلاصه ، رحمت مقتضى مغفرت و عدالت مقتضى عذاب بود.
این مشکل همچنان لا ینحل مانده بود تا خداوند به برکت عیساى مسیح آن را حل فرمود: بدین طریق که خدا پسر خود را که عین حال خود خدا بود، به شکم زنى از فرزندان آدم وارد نمود و از وى به صورت انسانى کامل متولد شد
از گناهان معصوم بود و مدتى با مردم زندگى کرد و از خوردنیها و آشامیدنیها بهره مند گردید. او انسان کامل بود؛ زیرا از انسان کامل متولد گردید و در عین حال او خدا بود، زیرا پسر خدا خود خداست!
سپس خدا دشمنان را بر مسلط کرد تا وى را با فجیعترین قتلى که دارآویختن باشد بکشتند، با آنکه شخص مصلوب در کتاب الهى مورد لعن است . دین طریق عیسى متحمل لعن و صلب شد تا کفاره گناهان تمام بشر گردید.
پولس قهرمان خراقه تثلیث ، در رساله غلاطیان ، باب سوم ، بند سیزده مى گوید: مسیح ما را از لعنت شریعت فدا کرد؛ چون در راه ما لعنت شد چنانکه مکتوب است : ملعون است هر کس که بردار آویخته شود. یوحنا در رساله اول خود، باب دوم ، بند اول مى گوید: اى فرزندان من ! این را به شما مى نویسم تا گناه نکنید و اگر کسى گناه کند، شفیعى داریم نزد پدر؛ یعنى عیسى مسیح عادل و اوست کفاره به جهت گناهان ما
و نه گناهان ما فقط بلکه به جهت تمام جهان نیز!! این است که شکل صلیب ، زینت بخش تمام کلیساها و خانه هاى نصارا است . و در گردن کشیشها با زنجیر طلا خود نمایى مى کند و این است که قرآن مجید، جریان قتل و صلب را دروغ و بى پایه مى داند، نه عیسى به دست یهود کشته شده است و نه خرافه غفران گناهان ، صحت دارد.
داستان صلیب
آورده اند یهودان از مشاهده آیات و معجزات عیسی(ع،) عناد ورزیدند و قصد قتل وی کردند و او را به انواع حیله بدست آوردند و شبی محبوس کردند
حضرت قبل از آن حواریون را جمع کرده وصیت نمود که به اطراف عالم متفرق شوند
چون یهودان او را محبوس کردند، همه شب تا صباح پاس داشتند و در صبح جمع شدند، یهودا را به درون خانه فرستادند تا او را بیرون آورد، پس او وارد خانه شد، عیسی را ندید، حق تعالی صورت یهودا را مثل صورت عیسی گردانید و چون بیرون آمد، خواست که بگوید عیسی اینجا نیست، زبانش بند آمد، گویند هر چه فریاد کرد که من عیسی نیستم فایده نکرد و به دارش آویختند
درخواست مائده آسمانی!
روزی حواریون از مسیح (ع) پرسیدند به تو ایمان آوردیم و به حق تعالی گرویده ایم: ما را آرزو آنست که حق تعالی از آسمان خوانی آراسته فرستد تا از نعمتهای بهشتی بخوریم فرمود: از خدا بترسید و اینچنین تقاضا مکنید ما را قصد بر این است : اگر مؤمن هستید
گفتند تا از آن بخوریم و قلبمان آرام گیرد و یقین پیدا کنیم که راست می گویی و از گواهان آن باشیم مسیح )ع( این درخواست را به پروردگار عرضه داشت پروردگارا بر ما از آسمان مائده ای فرود آر تا عید اول و آخر ما باشد و آیه ای از نزد تو و ما را روزی ده برای بهترین روزی دهندگان
پروردگار فرمود: من آنرا بر شما نازل می دارم، پس هر که از شما بعد از آن کافر شد او را عذابی بی نظیر که تا به حال کسی را نکرده باشم، نمایم
آورده اند در آن خوان، هفت نان بود که همه مردمان از اول تا آخر آن را خوردند و سیر شدند و باز هم مروی است که حضرت عیسی چون آن مائدة سرخ را پس از ابر مشاهده نمود که به : مندیلی پیچیده شده بود بعد عیسی گفت خداوندا! این خوان را خوان رحمت گردان نه عقوبت و گریان، پس وضو ساخت و نماز گزارد و گریان گریان گفت بسم الله خیرالرازقین به نام خدا بهترین روزی دهندگان پس مندیل را از سر سفره برداشت و خوانی ظاهر شد که در آن ماهی بریان بود که روغن از آن میچکید
احادیث حضرت عیسی علیه السلام
در منابع حدیثی اسلامی، احادیث زیادی از حضرت عیسی مسیح (ع) نقل شده است. از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
حضرت عیسی علیه السلام: طُوبی لِلمُصلِحینَ بَینَ النّاسِ، اُولئکَ هُمُ المُقَرَّبونَ یَومَ القِیامَةِ؛حضرت عیسی علیه السلام: خوشا به حال اصلاح کنندگان میان مردم؛ اینان در روز قیامت مقرّبان اند. تحف العقول، ص ۵۰۱
امام صادق علیه السلام: اجْتَمَعَ الْحَوَارِیُّونَ إِلَی عیسی ع فَقَالُوا لَهُ یَا مُعَلِّمَ الْخَیْرِ أَرْشِدْنَا فَقَالَ لَهُمْ إِنَّ مُوسَی کَلِیمَ اللَّهِ ع أَمَرَکُمْ أَنْ لَا تَحْلِفُوا بِاللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی کَاذِبِینَ وَ أَنَا آمُرُکُمْ أَنْ لَا تَحْلِفُوا بِاللَّهِ کَاذِبِینَ وَ لَا صَادِقِینَ. حواریون کنار حضرت عیسی علیه السلام جمع شدند و عرض کردند ای آموزگار نیکی [ها] ما را هدایت فرما پس آن حضرت فرمود: موسای کلیم الله علیه السلام به شما امر کرد که به خدای متعال قسم دروغ نخورید. و من به شما امر میکنم که چه راست و چه دروغ، به خدای متعال قسم دروغ نخورید. کافی ج ۵ ص ۵۴۲
عَنْ المسیحِ عَلَیهِ السَّلام قَالَ: إِنَّ مُوسَی نَبِیَّ اللَّهِ ع أَمَرَکُمْ أَنْ لَا تَزْنُوا وَ أَنَا آمُرُکُمْ أَنْ لَا تُحَدِّثُوا أَنْفُسَکُمْ بِالزِّنَا فَضْلًا عَنْ أَنْ تَزْنُوا فَإِنَّ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالزِّنَا کَانَ کَمَنْ أَوْقَدَ فِی بَیْتٍ مُزَوَّقٍ فَأَفْسَدَ التَّزَاوِیقَ الدُّخَانُ وَ إِنْ لَمْ یَحْتَرِقِ الْبَیْتُ. حضرت عیسی علیه السلام فرمود: موسی بن عمران به شما امر کرد که زنا نکنید و من به شما امر میکنم که فکر زنا را در خاطر نیاورید چه رسد به عمل زنا زیرا آنکه فکر زنا کند مانند کسی است که در عمارت زیبا و مزینی آتش روشن کند دودهای تیره آتش زیبائیهای عمارت را خراب میکند اگر چه عمارت آتش نگیرد یعنی فکر گناه خواه ناخواه در قلب مردم تیرگی ایجاد میکند و به صفا و پاکی دل آنها ضربه میزند گر چه مرتکب آن گناه نشوند. کافی ۵ ج ص ۵۴۲
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام قَالَ: مَرَّ عیسی ابْنُ مَرْیَمَ [علیهما السّلام] عَلَی قَوْمٍ یَبْکُونَ فَقَالَ مَا یُبْکِی هَؤُلَاءِ فَقِیلَ یَبْکُونَ عَلَی ذُنُوبِهِمْ قَالَ فَلْیَدَعُوهَا یُغْفَرْ لَهُم. امام صادق علیه السّلام فرمود: حضرت عیسی علیه السّلام عدهای را دید که گریه میکردند. پرسید که چرا گریه میکنند. جواب دادند که بر گناهانشان میگریند. آن حضرت علیه السّلام فرمودند: اگر آن گناهان را ترک نمایند، آمرزیده میشوند. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ص ۱۳۴
مَرَّ عیسی ابْنُ مَرْیَمَ بِقَبْرٍ یُعَذَّبُ صَاحِبُهُ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا هُوَ لَیْسَ یُعَذَّبُ فَقَالَ یَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهَذَا الْقَبْرِ عَامَ أَوَّلَ وَ هُوَ یُعَذَّبُ وَ مَرَرْتُ بِهِ الْعَامَ وَ هُوَ لَیْسَ یُعَذَّبُ فَأَوْحَی اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ إِلَیْهِ یَا رُوحَ اللَّهِ قَدْ أَدْرَکَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَأَصْلَحَ طَرِیقاً وَ آوَی یَتِیماً فَغَفَرْتُ لَهُ بِمَا عَمِلَ ابْنُه. امام صادق (ع) از پدرش از پدرانش (ع) نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمود: روزی حضرت عیسی (ع) سر قبری رسید که صاحبش در عذاب بود. سال بعد دوباره سر آن قبر آمد اما دید که صاحبش در عذاب نیست. عرض کرد: خداوندا سال گذشته بر این قبر برخوردم دیدم صاحبش معذب است ولی امسال که آمدهام می بی نم معذب نیست. علت این امر چیست؟ خداوند به حضرت عیسی وحی فرمود: ای روح اللَّه، فرزند این شخص بالغ شده و راه صالح را گرفت و به یتیمی جا داد. این است که من به خاطر عمل فرزندش از گناه این شخص صرف نظر کردم. وسایل الشیعة ج ۱۶ ص ۳۳۸ - الجواهر السنیة ص ۲۲۹
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام: أوحی اللّهُ إلی عیسی ابنِ مریمَ علیه السلام: اکْحُلْ عَیْنَیکَ بمِیلِ الحُزنِ إذا ضَحِکَ البَطّالونَ. امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند به عیسی بن مریم علیه السلام وحی فرمود: آن گاه که هرزگان میخندند، تو با میلِ اندوه بر چشمانت سرمه بکش. بحارالانوار: ۷۲/۷۱/۲
الإمامُ الصّادقُ علیه السلام: إنّ عیسی بنَ مَریمَ علیه السلام قالَ: داوَیْتُ المَرْضی فشَفَیتُهُم بإذنِ اللّهِ، و أبْرَأتُ الأکْمَهَ و الأبْرَصَ بإذنِ اللّهِ، و عالَجْتُ المَوْتی فأحْیَیتُهُم بإذنِ اللّهِ، و عالَجْتُ الأحمَقَ فلَم أقْدِرْ علی إصْلاحِهِ. امام صادق علیه السلام: عیسی بن مریم گفت: بیماران را طبابت کردم و به اذن خدا آنان را درمان کردم، کورانِ مادر زاد و مبتلایان به پیسی را به اذن خدا بهبود بخشیدم، و مردگان را به اذن خدا زنده کردم، اما احمق را نتوانستم اصلاح کنم. الاختصاص: ۲۲۱
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اسلام و مسیحیت ، مـــســـیـــحــــیــت
ادامه مطلب را ببينيد
سخننگاشت | دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام
در خجسته سالروز میلاد باسعادت حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها و نیز سالگرد ولادت حضرت امام خمینی(ره)، صبح امروز (یکشنبه) جمعی از مداحان اهلبیت علیهمالسلام با حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رسانه KHAMENEI.IR در این مجموعه سخننگاشت مروری بر بیانات رهبر انقلاب داشته است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
نقض آشکار حاکمیت سوریه توسط رژیم صهیونیستی و حقوق بینالملل
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اخیر اقشار مختلف مردم، حوادث اخیر سوریه را محصول مشترک یک نقشه آمریکایی و صهیونیستی دانستند و سکوت آمریکا و دولتهای اروپایی در مقابل تجاوز زمینی رژیم صهیونی به خاک سوریه را یکی از قرائن این طراحی مشترک خواندند: «چرا رژیم صهیونیستی و آمریکا در این قضیّه وارد شدند و شدند یک طرف جنگ و شروع کردند کشور را بمباران کردن؟ سیصد چهارصد نقطه را بمباران کردن چیز کوچکی نیست. رژیم صهیونیستی، علاوهی بر این [کار]، سرزمینهای سوریه را تصرّف کرد؛ تانکهای او تا نزدیک دمشق آمدند. منطقهی جولان که متعلّق به دمشق بود، سالها دستشان بود، حالا شروع کردند مناطق دیگر را هم گرفتن. آمریکا و اروپا و دولتهایی که روی این چیزها در سایر کشورهای دنیا حسّاسند، روی یک متر و ده مترش حسّاسند، نهفقط سکوت میکنند و اعتراض نمیکنند، بلکه کمک هم میکنند. کار، کار آنها است.» ۱۴۰۳/۰۹/۲۱
رسانه KHAMENEI.IR بر همین اساس در یادداشتی به قلم دکتر عباسعلی کدخدایی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو حقوقدان شورای نگهبان، از منظر منشور ملل متحد و حقوق بینالملل، تجاوز جنگی اخیر آمریکا و رژیم صهیونی به خاک سوریه و تصرف بخشهایی از سرزمین این کشور را بررسی کرده است. حاکمیت کشورها از نگاه حقوق بینالملل همچنان یک رکن اساسی است و لذا بند ۱ ماده ۲ منشور سازمان ملل متحد، همه کشورها را صرفنظر از نظام سیاسی، قدرت اقتصادی یا ثبات داخلی آنها، واجد جایگاه حقوقی متمایز در جامعه بینالملل میداند.
این اصل تضمینی است بر اینکه حاکمیت هیچ کشوری علیرغم همه چالشهای داخلی، نمیتواند تحت اراده خودسرانه کشوری دیگر قرار گیرد و فقدان دولت مرکزی در کنترل، حفظ و اداره کشور خدشهای به حاکمیت کشور مربوطه و وضعیت حقوقی محافظت شده از آن در نظام بینالمللی وارد نمیسازد.
در واقع حقوق بینالملل، معیار و مؤلفههای قانونی برای به رسمیت شناختن کشور را طی کنوانسیون ۱۹۳۳ مونته ویدئو تعیین کرده است که به موجب آن شرط تشکیل و به رسمیت دانستن حاکمیت کشور مطابق ماده ۱ کنوانسیون و رویه دولتها داشتن سرزمین مشخص، جمعیت، حکومت و توانایی برقراری ارتباط با سایر دولتها بوده است. اما این مکانیسم تنها ناظر بر وضعیت تأسیس کشور و به رسمیت شناختن آن خواهد بود و موضوع تداوم حاکمیت یک کشور پس از وقوع تغییرات جدی در نظام سیاسی یا ثبات داخلی آن، موضوعی نیست که بتواند حاکمیت یک کشور مستقل (پس از تشکیل) و استمرار آن را با تشکیک مواجه سازد.
بنابراین حسب عقیده حقوقدانان بینالمللی، حاکمیت یک کشور با تغییرات اساسی در قلمرو جمعیت یا قدرت مرکزی مضمحل نمیگردد و این قاعده با ابتنای بر اصل دوام حاکمیت دولت، به حفظ ساختار دولتمدار جامعه بینالملل و تداوم آن انجامیده است تا صلح و امنیت بینالمللی در پرتو بقای جوامع دولتی و برابری حاکمیتها تحقق یابد.
اکنون نتیجه منطقی وجود و استمرار حاکمیت کشور در فقدان دولت مرکزی، حفظ تمامیت ارضی و استقلال سیاسی کشور مربوطه است که امکان توسل به زور علیه آن و مداخله در امور داخلی کشور مزبور را صراحتاً مطابق بندهای ۴ و ۷ ماده ۲ منشور ملل متحد ممنوع خواهد ساخت.
بر این اساس حاکمیت بینالمللی کشور سوریه در شرایط فعلی که فاقد قدرت مرکزی کارآمد و مؤثر است، همچنان از سوریه در برابر هر نوع تجاوز مسلحانه و توسل به زور محافظت میکند و این مهم نمیتواند توسط تابع دیگری در نظام بینالملل نقض گردد. هر اندیشهای در جهت تضعیف حاکمیت کشور که منتج به تجاوز مسلحانه و توسل به زور علیه آن شود، باطل است و قابل توجیه نخواهد بود. کما اینکه رویه جامعه بینالملل، خود مؤید این نظریه بوده و مبتنی بر اصل منع مداخله و منع توسل به زور، اجازه تجاوز مسلحانه را به هیچ دولتی نداده است.
بنابر استدلال فوق هر گونه مداخله نظامی در کشورهای فاقد قدرت مرکزی، صرفاً به موجب تصمیمات شورای امنیت ملل متحد و در چارچوب اقدامات فصل هفت منشور قابل تصور خواهد بود. مداخلات قهری صورت گرفته در کشورهایی که همچون سوریه فاقد دولت مرکزی بوده و بعضاً توسط سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی به عنوان «دولت شکستخورده» شناخته شدهاند، صرفاً با قطعنامههای تحت فصل هفت شورای امنیت به وقوع پیوسته است که از جمله آن میتوان به عملیات سازمان ملل متحد در سومالی طی قطعنامه ۷۹۴ شورای امنیت، مأموریت سازمان ملل در لیبریا وفق قطعنامه ۱۵۰۹ و یا مأموریت سازمان ملل در سیرالئون به موجب قطعنامه ۱۲۷۰ شورای امنیت اشاره داشت.
تمام این موارد نشان میدهد جامعه بینالمللی و شورای امنیت، همچنان حق حاکمیت بینالمللی دولت شکستخورده را در حفظ تمامیت ارضی خود و مصون بودن از تجاوز مسلحانه سایر دولتها محترم میشمارند و این کشورها را مشمول بهرهمندی از حقوق مقرر در بند ۴ ماده ۲ منشور ملل متحد میدانند.
افزون بر آن بسیاری از قطعنامههای فصل هفت شورای امنیت، ضمن تائید عدم حضور دولت مرکزی در قلمرو قدرت، صراحتاً حق کشورها بر حاکمیت و تمامیت ارضی را مورد تائید قرار دادهاند. به عنوان مثال قطعنامه ۸۹۷ شورای امنیت راجع به عملیات ملل متحد در سومالی (موسوم به UNOSOM II)، ضمن تائید فقدان دولت مرکزی در سومالی، احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی سومالی را مطابق با منشور ملل متحد مورد تأکید خود قرار میدهد.
به عبارت دیگر استناد شورای امنیت به قطعنامههای فصل هفت، خود مؤید بهرهمندی دولتهای فاقد دولت مؤثر از مزایای بندهای ۴ و ۷ ماده ۲ منشور ملل متحد است که چنانچه جز این بود، صدور چنین قطعنامههایی تحت فصل هفت منشور ملل متحد اساساً بیمعنا و خالی از فایده میبود.
حتی فراتر از آن در بسیاری از قطعنامههای فصل هفت، شورای امنیت شرط رضایت کشور موردنظر نسبت به انجام عملیات ملل متحد را بایسته و ضروری قید میکند تا امارهای دیگر بر حفظ و تداوم حاکمیت بینالمللی کشور مزبور در نظام بینالملل باشد. مشروح مذاکرات صورت گرفته در تصویب قطعنامه ۱۸۵۱ شورای امنیت نشان میدهد کشورهایی از جمله بریتانیا، چین، روسیه و آلمان، ضمن تأکید بر حاکمیت سومالی، شرط رضایت دولت انتقالی این کشور برای اجازه به عملیات خارجی در خاک سومالی را ضرور دانستهاند.
بدین اساس تأکیدهای مکرر شورای امنیت و رویه دولتها بر تداوم حاکمیت بینالمللی دولتهای شکستخورده و ضرورت رضایت آنان برای هرنوع مداخله نظامی در کنار مجوز فصل هفتم منشور، نشان از نهی هرگونه تجاوز و مداخله مسلحانه علیه اینگونه کشورها توسط سایر تابعان بینالمللی است که اکنون تجاوزات گسترده رژیم صهیونیستی در سوریه طی روزهای گذشته و اشغال آن، به وضوح گویای نقض تمامیت ارضی سوریه و تخلف فاحش از قواعد پذیرفتهشده حقوق بینالمللی است.
رژیم صهیونیستی در حالی تجاوز به سوریه را با توجیه خلع سلاح پیشگیرانه انجام میدهد که به اذعان بن سائول، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل در زمینه ارتقای حقوق بشر و مبارزه با تروریسم، هیچ مبنای پذیرفتهشده حقوقی مطابق قواعد بینالمللی برای خلع سلاح پیشگیرانه وجود نداشته و این یک بدعت آشکار توسط رژیم صهیونیستی در نادیده انگاشتن بنیانهای اساسی حقوق بینالملل است که بیش از یک دهه توسط این رژیم در سوریه ادامه داشته است.
تجاوزات رژیم صهیونیستی در گسترش اشغال غیرقانونی سرزمینهای سوریه که با نقض توافق ۱۹۷۴ خود با سوریه همراه بوده است، بخشی از الگوی گستردهتر این رژیم در اشغال غیرقانونی سرزمینهای فلسطین و لبنان است که نشاندهنده بیاعتنایی آشکار به اصول حقوق بینالملل، حقوق بشر و تصمیمات مراجع بینالمللی همچون سازمان ملل متحد و دیوان بینالمللی دادگستری است. رژیم صهیونیستی با وجود رأی مشورتی صریح دیوان بینالمللی دادگستری در خاتمه دادن به اشغال سرزمینهای فلسطین، به رویکرد طغیانگر و سرکشانه خود اکنون در سوریه ادامه میدهد؛ چراکه اطمینان دارد در زیر چتر حمایت آمریکا مصون از هرگونه مجازات و پاسخگویی است.
رژیم صهیونیستی در پی جنگ ۱۹۶۷، بیشتر بلندیهای جولان را تحت اشغال خود درآورد و در اقدامی غیرقانونی و مغایر با اصول پذیرفتهشده جهانی، این سرزمینها را به خود ملحق ساخت؛ اقدامی که هیچگاه از سوی جامعه بینالملل به رسمیت شناخته نشد و همچنان به عنوان نقض آشکار حقوق بینالملل شناخته میشود.
حاکمیت و تمامیت ارضی، از ارکان بنیادین و اساسی در ساختار حقوق بینالملل به شمار میآیند که پایه ها و چارچوبهای این نظام حقوقی را شکل میدهند و نه بر اساس اراده یا تفاسیر برخی دولتها، بلکه بر اساس اجماع یک جامعه بینالمللی قوام یافته است. از این رو باید تاکید شود که رژیم صهیونیستی یا آمریکا نمیتوانند با بازتعریف آن، خللی در مفاهیم و آثار مهم برآمده از آن ایجاد نمایند.
حاکمیت سوریه، مانند لبنان، فلسطین و هر کشور دیگری در منطقه، مصون از هرگونه تعرض، تجاوز و اشغال است که هرگونه تلاش برای تهدید یا تغییر تمامیت ارضی و یا تخریب زیر ساختهای کشور سوریه توسط رژیم اشغالگر صهیونیست اکیداً ممنوع بوده و موجب مسئولیت بینالمللی این کشور و کشورهای حامی خواهد بود.
نقض آشکار حاکمیت سوریه توسط رژیم صهیونیستی و حقوق بینالملل
- فلسفه حضور ایران در سوریه؛ از نبرد علیه فتنه داعش تا حفظ امنیت مردم
- یک کمک حیاتی که بیعوض نماند
- علاءالدین میرمحمدصادقی و حکایت یک زندگی وقف انقلاب
- وقایع سوریه و یک ردپا
- به وقت عبرت شام
- جنگ حقوقی علیه جنایات جنگی
- احساس تعلق مردم به تمدن اسلامی با مشارکت در «پویش ایران همدل»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری
ادامه مطلب را ببينيد
ترجمه و شرح حکمت 211 نهج البلاغه: پندهای گرانبهای اخلاقی و اجتماعی
متن نهج البلاغه
نهج البلاغه ( نسخه صبحی صالح )
وَ قَالَ (علیه السلام): الْجُودُ حَارِسُ الْأَعْرَاضِ، وَ الْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِيهِ، وَ الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ، وَ السُّلُوُّ عِوَضُكَ مِمَّنْ غَدَرَ، وَ الِاسْتِشَارَةُ عَيْنُ الْهِدَايَةِ، وَ قَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْيِهِ، وَ الصَّبْرُ يُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ، وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ، وَ أَشْرَفُ الْغِنَى تَرْكُ الْمُنَى، وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ [عِنْدَ] هَوَى أَمِيرٍ، وَ مِنَ التَّوْفِيقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ، وَ الْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ، وَ لَا تَأْمَنَنَّ مَلُولاً.
الْفِدام: پوزبند، دهان بند، يعنى حلم و شكيبائى دهان سفيهان را مى بندد و آن را از سخنان ناروا باز مى دارد.
السُلُوّ: فراموش كردن.
الْحِدْثان: ناگواريهاى روزگار.
يُناضِلُ: دفع ميكند.
الجَزَع: شدت بيتابى و بى قرارى.
الْمُنى: جمع «منية»، آرزوها.
الْمَلُول: كسى كه زود دلتنگ و افسرده ميشود.
ترجمه
و فرمود (ع): سخاوتمندى، پاسدار آبروهاست و بردبارى، دهانبند بى خرد و عفو، زكات پيروزى.
دورى كردن از كسى كه با تو بى وفايى كند، پاداش توست.
مشورت كردن، عين ره يافتن است.
هر كه تنها به رأى و تدبير خويش بسنده كند، خود را به مخاطره افكنده.
شكيبايى، دور كننده سختيهاى روزگار است.
بى تابى كردن از ياوران روزگار است بر آزار آدمى.
شريفترين بى نيازيها ترك آرزوهاست.
چه بسا عقلها كه گرفتار هوا و هوس اند.
تجربه اندوزى نشان پيروزى است.
دوستى با مردم، خود، گونه اى خويشاوندى است.
بر مردم رنجيده و ملول ايمن مباش.
شرح
شرح : پیام امام امیر المومنین ( مکارم شیرازی )شرح ابن میثم بحرانی ( ترجمه محمدی مقدم )منهاج البراعه (خوئی)جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ( مهدوی دامغانی )
مجموعه اندرزهاى گرانبها:
امام(عليه السلام) در اين مجموعه اندرزهاى گرانبها كه هر كدام از آن ها گوهر پرارزشى است، به بخش هاى مهمى از فضايل اخلاقى اشاره فرموده است; همان فضايلى كه دنيا و آخرت انسان را آباد مى كند و جامعه بشرى را از گرفتار شدن در امواج بلا حفظ مى نمايد. اين مجموعه در سيزده جمله بيان شده است.
نخست مى فرمايد: «بخشش حافظ آبروهاست»; (الْجُودُ حَارِسُ الاَْعْرَاضِ). روشن است كه بسيارى از مردم به علّت حسد يا تنگ نظرى، در مقام عيب جويى بر مى آيند و به بهانه هاى مختلف آبروى اشخاص را بر باد مى دهند; ولى هنگامى كه انسان دستش به جود و بخشش باز باشد، عيب جويان ساكت مى شوند و حاسدان خاموش مى گردند. مرحوم «شوشترى» در شرح نهج البلاغه خود در اينجا دو جمله جالب از بعضى از انديشمندان نقل كرده است در يك مورد چنين آورده: «كَفى بِالْبَخِيلِ عاراً أنّ اسْمَهُ لَمْ يَقَعْ في حَمْد قَطُّ وَكَفى بِالْجَوادِ مَجْداً أنّ اسْمَهُ لَمْ يَقَعْ في ذَمّ قَطُّ; اين عار و ننگ براى بخيل كافى است كه هرگز هيچ كس او را نمى ستايد و اين مجد و بزرگوارى براى سخاوتمند كافى است كه هرگز نام او در مذمتى واقع نمى شود».
در موردى دیگر از اندیشمندى نقل مى کند که مى گفت: «لا أرُدُّ سائِلاً إمّا هُوَ کَریمٌ اَسُّدُ خَلَّتَهُ اَوْ لَئیمٌ أشْتَری عِرْضی مِنْهُ; من هیچ درخواست کننده اى را رد نمى کنم; یا آدم خوب و نیامندى است که نیازمندى اش را برطرف کرده ام و یا انسان لئیم و پستى است که آبرویم را به این وسیله حفظ کرده ام».(1)
آن گاه امام در دومین جمله از این کلام حکیمانه مى فرماید: «حلم دهان بند سفیه است»; (وَالْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِیهِ).
«فدام» به معناى دهان بند و گاه به معناى پارچه اى است که مایعى را با آن صاف مى کنند و در اینجا همان معناى اول اراده شده است.
در مورد عکس العمل در مقابل سخنان ناموزون سفیهان و ایرادهاى بى دلیل آنان و توقعات بى جاى آنها در قرآن و احادیث دستور به حلم داده شده است که در بحث هاى گذشته نیز درباره آن سخن گفته شد. امام(علیه السلام) در اینجا تعبیر زیبایى را به کار برده و آن تعبیر «فدام» و دهان بند است. گاه حیواناتى را که گاز مى گیرند یا غذاهایى را که نباید بخورند مى خورند دهان بند مى زنند. بهترین راه مقابله با سفیهان استفاده از دهان بند حلم است و گرنه گفتن یک جمله در برابر آنها گاه سبب مى شود ده جمله ناموزون دیگر بگویند و اضافه بر آن، انسان با این گفتوگو هم سطح آنها قرار مى گیرد و ارزش خود را از دست مى دهد.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که مى فرماید: «إنَّ مَنْ جاوَبَ السَّفیهَ وَکافَئَهُ قَدْ وَضَعَ الْحَطَبَ عَلَى النّارِ; کسى که با سفیه مقابله کند و پاسخ او را دهد گوئى هیزم بر آتش مى نهد».(2)
در حدیث دیگرى که از امیرمؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم نقل شده است مى خوانیم: «اَلْحِلْمُ حِجابٌ مِنَ الاْفاتِ; حلم حجابى است در برابر آفت ها». (و یکى از آفت ها مزاحمت هاى سفیهانه است).
در سومین نکته مى فرماید: «زکات پیروزى عفو است»; (وَالْعَفْوُ زَکَاةُ الظَّفَرِ).
به یقین، هر موهبتى که از سوى خدا به انسان داده مى شود زکاتى دارد; یعنى بهره اى از آن باید به دیگران برسد. پیروزى نیز موهبت بزرگى است و بهره اى که از آن به دیگران مى رسد عفو از دشمن خطاکار است. البته بارها گفته ایم این عفو در جایى مطلوب است که باعث جسور شدن شخص خطاکار نگردد.
در حکمت یازدهم همین معنا به صورت دیگرى آمده بود: «إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ; هنگامى که بر دشمنت پیروز شدى عفو را شکرانه این پیروزى قرار بده» البته اداى زکات هم نوعى شکرگزارى است.
در چهارمین نکته مى فرماید: «دورى و فراموشى کیفر پیمان شکنان است»; (وَالسُّلُوُّ عِوَضُکَ مِمَّنْ غَدَرَ).
«سُلُوّ» (بر وزن غلو) به معناى فراموش کردن و غافل شدن و تسلى خاطر پیدا کردن است.
در برابر کسانى که پیمان خود را با انسان مى شکنند دو گونه عکس العمل ممکن است نشان داد: نخست اقدام متقابل و پیمان شکنى در مقابل پیمان شکنى و به بیان دیگر درگیرى و ادامه مبارزه و جنگ است و راه دیگر این که انسان آنها را از صفحه زندگى خود حذف کند و براى همیشه به فراموشى بسپارد و این مجازاتى است سنگین تر براى این افراد، زیرا نه تنها یک دوست وفادار را از دست داده اند، بلکه دیگران هم که از این رخداد باخبر شوند از پیمان شکن فاصله مى گیرند.
در پنجمین نکته به مسئله مهم سرنوشت ساز انسان ها اشاره مى کند و مى فرماید: «مشورت عین هدایت است»; (وَالاِسْتِشَارَةُ عَیْنُ الْهِدَایَةِ).
مى دانیم مشورت سبب راه یافتن به مقصود است; ولى تعبیر به «عین» خواه به معناى اتحاد باشد، یا به معناى چشم و یا چشمه، نشان مى دهد که رابطه بسیار نزدیکى میان مشورت و هدایت است. چرا چنین نباشد در حالى که مشورت عقول دیگران را به عقل انسان مى افزاید و انسان از تجارب و اطلاعات دیگران بهره ها مى گیرد که بر هیچ کس پوشیده نیست. در بحث هاى گذشته نیز کرارا درباره اهمیت مشورت و تأکید قرآن و روایات اسلام بر آن سخن گفته ایم. (به شرح حکمت 161 و 113 و 54 و عهدنامه مالک اشتر (53) و غیر آن مراجعه شود).
در ششمین نکته نکته پنجم را به نحو دیگرى تأکید مى کند و مى فرماید: «آن کس که به رأى خود قناعت کند خویشتن را به خطر افکنده است»; (وَقَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْیِهِ).
زیرا ضریب خطا در یک انسان بسیار زیاد است; خطاهایى که گاه آبروى وى را بر باد مى دهد، یا اموال انسان را آتش مى زند و یا جان او را به خطر مى افکند; ولى ضریب خطا در کسانى که اهل مشورتند هر اندازه طرف هاى مشورت بیشتر و آگاه تر باشند کمتر است. چرا انسان خود را از این نعمت خداداد که هزینه اى نیز بر دوش او ندارد محروم سازد.
درباره خطرات استبداد به رأى که تعبیر دیگرى از استغناى به رأى است نیز در روایات اسلامى و بحث هاى گذشته نهج البلاغه مطالب قابل توجهى ذکر شده است (به شرح حکمت 161 از همین کتاب مراجعه شود).
در هفتمین نکته مى فرماید: «صبر با مصائب مى جنگد»; (وَالصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ).
«حدثان» به معناى حوادث ناراحت کننده و ناگوارى است که در زندگى انسان خواه ناخواه رخ مى دهد و هر کس به نوعى به یک یا چند نمونه از این حوادث گرفتار است. آنچه مى تواند تأثیر این حوادث را بر وجود انسان خنثى کند تا از پاى در نیاید همان صبر و شکیبایى و استقامت است.
و در مقابل آن جزع و بى تابى است که امام(علیه السلام) در هشتمین نکته به آن اشاره کرده مى فرماید: «جزع و بى تابى به حوادث دردناک زمان کمک مى کند»; (وَالْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ).
اشاره به این که گذشت زمان قواى انسان را تدریجاً تحلیل مى دهد و هر نفسى قدمى به سوى مرگ است; ولى جزع و بى تابى سبب تشدید آثار آن مى شود اى بسا عمر هفتاد ساله را به نصف تقلیل مى دهد، بنابراین همان گونه که صبر و شکیبایى با حوادث تلخ مى جنگد و انسان را در برابر آنها استوار مى دارد جزع و بى تابى به کمک آن حوادث مى شتابد و آثار آن را در وجود انسان عمیق و عمیق تر مى سازد.
در کلام حکمت آمیز 189 این جمله پرمعنا آمده بود که مى فرمود: «مَنْ لَمْ یُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَکَهُ الْجَزَعُ; کسى که صبر و شکیبایى او را نجات ندهد جزع و بى تابى او را هلاک خواهد ساخت».
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «لَوْ لا أَنَّ الصَّبْرَ خُلِقَ قَبْلَ الْبَلاءِ یَتَفَطَّرُ الْمُؤمِنُ کَما تَتَفَطَّرُ الْبیضَةَ عَلَى الصَّفا; اگر صبر و شکیبایى قبل از بلا آفریده نشده بود افراد با ایمان در برابر حوادث ناگوار از هم متلاشى مى شدند همان گونه که تخم مرغ با اصابت به سنگ متلاشى مى شود».(3)
اضافه بر این آثار مادى که مترتب بر صبر و جزع مى شود از نظر معنوى نیز هلاکت دیگرى دامنگیر افرادى مى کند که در برابر حوادث بى تابى و جزع مى کنند و آن این که اجر آنها را ضایع مى سازد در حالى که صابران اجر و پاداش فراوانى دارند.
در همین زمینه در روایت پرمعنایى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «إذا دَخَلَ الْمُؤمِنُ فِی قَبْرِهِ کانَتِ الصَّلاةُ عَنْ یَمِینِهِ وَالزَّکاةُ عَنْ یَسارِهِ وَالبِرُّ مُظِلٌّ (مُطِلٌّ) عَلَیْهِ وَیَتَنَحَّى الصَّبْرُ ناحِیَةً، فَإذا دَخَلَ عَلَیْهِ الْمَلَکانِ اللَّذانِ یَلیانِ مُسائَلَتَهُ قالَ الصَّبْرُ لِلصَّلاةِ وَالزَّکاةِ وَالْبِرِّ: دُونَکُمْ صاحِبُکُمْ فَإنْ عَجَزْتُمْ عَنْهُ فَأَنَا دُونَهُ; هنگامى که فرد باایمان را در قبر مى گذارند نماز در طرف راست و زکات در طرف چپ او و کارهاى نیک مشرف بر او مى شوند و صبر در گوشه اى قرار مى گیرد و چون دو فرشته مأمور سؤال وارد مى شوند صبر به نماز و زکات و کارهاى نیک مى گوید به یارى دوستتان بشتابید اگر شما از یاریش ناتوان شدید من یاریش مى کنم».(4)
افزون بر اینها بى تابى غالباً سبب رسوایى انسان مى شود و نشان مى دهد که او آدمى کم ظرفیت و بى استقامت است به همین دلیل در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «قِلَّةُ الصَّبْرِ فَضیحَةٌ; کمى صبر و شکیبایى اسباب فضیحت و رسوایى است».(5) ذکر این نکته نیز لازم به نظر مى رسد که خداى متعال براى این که انسان در برابر حوادث فوق العاده سخت از پاى درنیاید صبر را در وجود او آفریده به همین دلیل نگاه مى کنیم هنگامى که مثلا مادرى بهترین فرزند عزیزش را از دست مى دهد چنان بى تابى مى کند که خود را به زمین و دیوار مى کوبد; امّا با گذشت زمان کم کم آرامش بر او مسلط مى شود و غالباً بعد از چندین روز یا چند هفته به حال عادى در مى آید و اگر این صبر خداداد نبود و آن حالت نخستین ادامه پیدا مى کرد در مدت کوتاهى از بین مى رفت.
نهمین نکته همان چیزى است که در حکمت 34 آمده، مى فرماید: «برترین بى نیازى ترک آرزوهاست»; (وَأَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى).
به یقین کسانى که آرزوهاى دور و دراز دارند و غالباً به تنهایى به آن نمى رسند دست حاجت به سوى این و آن دراز مى کنند و با این که ممکن است سرمایه دار بزرگى باشند همیشه نیازمند و محتاجند، چرا که دامنه آرزوها بسیار گسترده است، حال اگر انسان خط باطل بر این آرزوهاى دور و دراز بکشد ثروتمند و سرمایه دار معتبرى خواهد شد، زیرا به هیچ کس محتاج نخواهد بود.
در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «تَجَنَّبُوا الْمُنى فَإنَّها تُذْهِبُ بَهْجَةَ ما خُوِّلْتُمْ وَتَسْتَصْغِرُونَ بِها مَواهِبَ اللهِ تَعالى عِنْدَکُمْ وَتُعْقِبُکُمُ الْحَسَراتِ فِیما وَهَّمْتُمْ بِهِ أنْفُسَکُمْ; از آرزوهاى دور و دراز بپرهیزید که شادابى و نشاط نعمت هایى را که به شما داده از بین مى برد و به سبب آن مواهب الهى در نزد شما کوچک مى شود و حسرت فراوانى به سبب اوهام باطله اى که داشته اید به شما دست مى دهد».(6)
آن گاه در دهمین نکته به سراغ غلبه هواپرستى بر بسیارى از انسان ها رفته مى فرماید: «چه بسا عقل ها که در چنگالِ هوا و هوس هاى حاکم بر آنها اسیرند»; (وَکَمْ مِنْ عَقْل أَسِیر تَحْتَ هَوَى أَمِیر).
مى دانیم خداوند دو نیرو به انسان بخشیده است: یکى نیروى عقل که خوب و بد را با آن تشخیص مى دهد و راه و چاه را مى شناسد و دیگرى انگیزه هاى مختلف نفسانى است که آن هم در حد اعتدال براى بقاى انسان ضرورى است; خواه علائق جنسى باشد یا علاقه به مال و ثروت و مقام و قدرت; اما هنگامى که این انگیزه ها طغیان کنند و به صورت هوا و هوس سرکش درآیند، عقل را در چنگال اسارت خود مى گیرند به گونه اى که گاه از تشخیص واضح ترین مسائل باز مى ماند و گاه دست به کارهایى مى زند که یک عمر باید جریمه و کفاره آن را بپردازد. به همین دلیل در آیات قرآن و روایات اسلامى هشدار زیادى به این موضوع داده شده است.
قرآن مجید مى گوید: «(أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْم وَخَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلا تَذَکَّرُونَ); آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر این که شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟! با این حال، غیر از خدا چه کسى مى تواند او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمى شوید؟!».(7)
در حدیثى از امیرمؤمنان(علیه السلام) در غررالحکم مى خوانیم: «غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّینُ وَالْعَقْلَ; غلبه هواى نفس هم دین انسان را فاسد مى کند و هم عقل او را».(8)
نیز در حدیث دیگرى در همان کتاب از همان بزرگوار نقل شده است که فرمود: «حَرامٌ عَلى کُلِّ عَقْلِ مَغْلُول بِالشَّهْوَةِ أنْ یَنْتَفِعَ بِالْحِکْمَةِ; بر تمام عقل هایى که در چنگال شهوت اسیرند حرام است که از علم و دانش بهره مند شوند».(9)
به یقین عقل ها متفاوت اند; بعضى به اندازه اى نیرومندند که هیچ انگیزه اى از هواى نفس نمى تواند بر آن چیره شود و گاه چنان ضعیف است که با مختصر طغیان شهوت از کار مى افتد، همان گونه که هواى نفس نیز درجات و مراتب مختلفى دارد و بدترین چیز آن است که حاکمان یک جامعه عقلشان در اسارت هواى نفسشان قرار گیرد و جامعه را به سوى بدبختى پیش برند و دین و دنیاى مردم را ملعبه هواى نفس سازند.
در این زمینه مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود داستان عجیب و تکان دهنده اى از ابن خلکان در کتاب وفیات الاعیان در شرح حال قاضى ابویوسف که از علماى اهل سنت و از دوستان ابوحنیفه بود نقل مى کند که عیسى بن جعفر (از فرزندان منصور دوانیقى) کنیز بسیار زیبایى داشت که هارون الرشید دلباخته او شد. هارون از عیسى خواست که آن کنیز را به او ببخشد یا بفروشد. عیسى که علاقه مند به آن کنیز بود نپذیرفت و گفت: من سوگند یاد کرده ام به طلاق و عتاق (منظور طلاق همه همسران و آزادى تمام بردگان خود) و صدقه دادن جمیع اموالم اگر آن را به کسى بفروشم یا ببخشم. (اهل سنت معتقد بودند که اگر کسى چنین سوگندى یاد کند و مخالفت کند تمام اموال او صدقه مى شود و تمام زنانش از او جدا و کنیزان و غلامانش آزاد مى گردند مطلبى که در فقه شیعه شدیداً با آن مخالفت شده است). هارون الرشید او را تهدید به قتل کرد او تسلیم شد ولى مشکل قسم بر فکر او سنگینى مى کرد. هارون گفت: من مشکل را حل مى کنم. به دنبال ابویوسف فرستاد و گفت: یک راه حل شرعى براى این مسئله پیچیده جهت من پیدا کن. ابویوسف به عیسى بن جعفر گفت: راه حلش این است که نصف آن را به هارون ببخشى و نصف آن را به او بفروشى و در این صورت مخالفتى با سوگندت نکرده اى، زیرا نه تمامش را فروخته اى و نه تمامش را بخشیده اى. عیسى بن جعفر این کار را انجام داد (و نیمى از آن کنیز را به صد هزار دینار به هارون فروخت و نیم دیگر را به او بخشید) و کنیز را براى هارون الرشید بردند در حالى که هنوز در مجلس خود نشسته بود. هارون به ابویوسف گفت: یک مشکل دیگر باقى مانده است. ابویوسف گفت: کدام مشکل؟ گفت: این کنیز قبلاً با صاحبش آمیزش داشته و باید یکبار عادت ماهانه شود و پاک گردد (تا عده او به سر آید) سپس اضافه کرد: به خدا سوگند (چنان دیوانه این کنیزم که) اگر امشب را با او به سر نبرم روح از تنم جدا مى شود. ابو یوسف گفت: آن هم راه دارد. او را آزاد کن و سپس او را بعد از آزادى به عقد خود درآور، زیرا فرد آزاد عدّه اى ندارد. هارون او را آزاد کرد و او را به نکاح خود درآورد (و با نهایت تأسف) تمام اینها در یک ساعت قبل از آنکه هارون الرشید از جاى خود برخیزد انجام شد.
آرى هم حاکمان هواپرست و هم مفتیان دنیاپرست این گونه با احکام خدا بازى مى کردند.(10)
سپس در یازدهمین نکته به مسئله مهم دیگرى اشاره کرده مى فرماید: «حفظ تجربه ها بخشى از موفقیت است»; (وَمِنَ التَّوْفِیقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ).
منظور از تجربه در اینجا مفهوم عام آن است و تجربه هاى شخصى و تجارب دیگران را شامل مى شود و تعبیر به «مِنَ التَّوفِیقِ» اشاره به این است که انسان قسمت مهمى از موفقیت خود را در کارها، از تجربه هاى پیشین خود و تجارب دیگران استفاده مى کند و در واقع انباشته شدن تجربه ها بر یکدیگر سبب موفقیت در تمام زمینه هاى علمى و سیاسى و اجتماعى و اخلاقى است و آن کس که خود را از تجربه هاى دیگران بى نیاز بداند و به تجربه هاى پیشین خود اعتنا نکند به یقین گرفتار شکست هاى پى درپى خواهد شد.
اساساً بعضى از علوم و دانش ها بر اساس تجربه پیشرفت کرده که نام علوم تجربى هم بر آنها نهاده اند. از کجا طبیب مى داند که فلان دارو براى فلان بیمارى مؤثر است؟ آیا جز از تجربه هاى خویش و تجربه هاى دیگران استفاده کرده است؟ امروز آزمایشگاه ها که ابزار تجربه است در سراسر دنیا در علوم مختلف برپاست و اینها تفسیر روشنى بر کلام امام(علیه السلام) است که مى فرماید: «حفظ تجربه ها بخش مهمى از موفقیت را تشکیل مى دهد».
قرآن مجید بخش عظیمى از تاریخ اقوام پیشین را براى مسلمانان شرح داده است که فلسفه آن همان استفاده کردن از تجربه زندگى پیشینیان است. گاه مى فرماید: بروید آثار آنها را در نقاط مختلف زمین ببینید، و عبرت بگیرید.
واژه «توفیق» در استعمالات روایات دو معنا دارد: یک معناى آن همان موفقیت در کارها است که در نکته حکیمانه بالا به آن اشاره شده و معناى دیگر آن آماده شدن وسائل اعم از معنوى و مادى است و این که دعا مى کنیم: خدایا! ما را براى کارهاى خیر توفیق عنایت کن; یعنى وسایل آن را اعم از روحانى و جسمانى فراهم نما. به یقین آنچه در اختیار ماست باید خودمان فراهم سازیم و آنها را که از اختیار ما بیرون است باید از خدا بخواهیم و این دو معنا به یک حقیقت باز مى گردند; یعنى هر دو توفیقات الهى و حفظ تجربه ها سبب موفقیت است.
در روایات اسلامى درباره اهمیت تجربه تعبیرات بسیار جالبى دیده مى شود. از جمله در حدیثى از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «الْعَقْلُ حِفْظُ التَّجارُبِ; عقل همان حفظ تجربه هاست».(11) و در جاى دیگر: «اَلْعَقْلُ غَریزَةٌ تَزیدُ بِالْعِلْمِ بِالتَّجارُبِ; عقل غریزه اى (الهى) است که با علم و دانش و تجربه افزایش مى یابد».(12)
استفاده کردن از تجارب پیشینیان مخصوصاً براى زمامداران و سیاست مداران از اهم امور است تا آنجا که امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لا یَطْمَعَنَّ ... وَلا الْقَلیلُ التَّجْرِبَةِ الْمُعْجِبُ بِرَأْیِهِ فی رِئاسَة; افراد کم تجربه که تنها به آراى خود تکیه مى کنند هرگز در ریاست موفق نخواهند شد».(13)
در بحث هاى گذشته نهج البلاغه نیز بارها امام(علیه السلام) بر اهمیت استفاده از تجربه ها تأکید فرموده است; از جمله در خطبه 176 که در آن مواعظ بسیار سودمندى آمده است، با قاطعیت مى فرماید: «وَمَنْ لَمْ یَنْفَعْهُ اللهُ بِالْبَلاءِ وَالتَّجارُبِ لَمْ یَنْتَفِعْ بِشَیء مِنَ الْعِظَةِ; آن کس که خدا او را به وسیله آزمون ها و تجربه ها بهره مند نسازد از هیچ پند واندرزى سود نخواهد برد».(14)
در عهدنامه مالک اشتر نیز بر این امر تأکید شده بود، امام(علیه السلام) در خطاب به مالک اشتر در مورد انتخاب کارمندان و اداره کنندگان حکومت مى فرماید: «وَتَوَخّ مِنْهُمْ أهْلَ التَّجْرِبَةِ وَالْحَیاءِ مِنْ أهْلِ الْبُیُوتاتِ الصّالِحَةِ وَالْقِدَمِ فِى الاْسْلامِ; و از میان آنها افرادى را برگزین که داراى تجربه و پاکى روح باشند و از خانواده هاى صالح و پیشگام و باسابقه در اسلام باشند».(15)
این در حالى است که امروزه شعارهاى زیادى در استفاده کردن از نیروى جوانان داده مى شود و متأسفانه به گونه اى تبلیغ شده که بعضى تصور مى کنند باید بزرگسالان را از صحنه حکومت و اجتماع کنار گذاشت در حالى که آنها مجموعه هاى عظیمى از تجاربند. حق مطلب این است که تجربه هاى پرارزش بزرگسالان باید با نیرو و نشاط جوانان آمیخته شود تا موفقیت قطعى حاصل شود; به طور قطع و یقین نه تنها مى توان به نیروى جوان قناعت کرد و نه تنها به تجارب بزرگسالان، بلکه این دو مکمل یکدیگرند.
سپس در دوازدهمین نکته حکیمانه به اهمیت دوستان اشاره کرده مى فرماید: «دوستى، نوعى خویشاوندى اکتسابى است»; (وَالْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ).
خویشاوندى گاه از طریق طبیعى مثلاً تولد دو فرزند از یک پدر و مادر حاصل مى شود که این دو به طور طبیعى برادرند; ولى گاه انسان با دیگرى که هیچ رابطه نسبى با او ندارد چنان دوست مى شود که همانند برادر یا برتر از برادر پیوند عاطفى با او پیدا مى کند. این گونه دوستى ها نوعى خویشاوندى اکتسابى است.
اسلام آیین دوستى و مودت است و به مسئله دوست صالح آن قدر اهمیت داده که در حدیثى از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) مى خوانیم: «الصَّدیقُ أقْرَبُ الاْقارِبِ; دوست، نزدیک ترین خویشاوندان است».(16) در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «مَنْ لا صَدِیقَ لَهُ لا ذُخْرَ لَهُ; کسى که دوستى ندارد اندوخته اى (براى مبارزه با مشکلات) ندارد».(17)
تا آنجا که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: «لَقَدْ عَظُمَتْ مَنْزِلَةُ الصَّدیق حَتّى أهْلُ النّارِ یَسْتَغیثُونَ بِهِ وَیَدْعُونَ بِهِ فِى النّارِ قَبْلَ الْقَریبِ الْحَمِیمِ قالَ اللهُ مُخْبِراً عَنْهُمْ: (فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِینَ * وَلاَ صَدِیق حَمِیم); مقام دوست بسیار والا است تا آنجا که اهل دوزخ از دوست یارى مى طلبند و او را از درون آتش دوزخ صدا مى زنند پیش از آنکه نزدیکان پرمحبت خود را صدا بزنند. خداوند در قرآن از آنها چنین خبر داده که مى گویند: (واى بر ما) ما امروز شفاعت کنندگانى نداریم و نه دوست صمیمى».(18)
سرانجام در سیزدهمین و آخرین نکته گرانبها مى فرماید: «به انسانى که ملول و رنجیده خاطر است اعتماد مکن»; (وَلاَ تَأْمَنَنَّ مَلُولاً).
دلیل آن روشن است; افرادى که به هر دلیل رنجیده خاطر شده اند، نشاط عمل در آنها مرده است به همین دلیل نمى توان به آنها اعتماد کرد. آنها منتظر بهانه اى هستند تا از کار فرار کنند و هرگز نمى توان استقامت و پشتکار را که لازمه پیشرفت است از آنها انتظار داشت.
مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود شرح خوبى براى این معنا ذکر کرده و آن داستان جنگ صفین است که بر اثر طولانى شدن جنگ عده زیادى ملول و رنجیده و خسته شده بودند و منتظر بهانه اى بودند تا جنگ را رها کنند از این رو به مجرد این که دشمن قرآن ها را بر سر نیزه ها کرد دست از جنگ در آستانه پیروزى اش کشیدند.(19)
گاه ملول در این جمله نورانى به افراد زودرنج تفسیر شده است.(20) آن هم واقعیتى است که اعتماد به افراد زودرنج بسیار مشکل است، چرا که در گرماگرم کار و انجام برنامه، ممکن است از اندک چیزى آزرده خاطر شوند و همه چیز را رها سازند. هر کدام از این دو تفسیر را بپذیریم بیان واقعیت انکارناپذیرى است و جمع بین هر دو تفسیر در مفهوم کلام امام(علیه السلام) نیز مانعى ندارد.
این سخن را با حدیثى از امام(علیه السلام) که تکمیل کننده کلام بالاست و در غررالحکم آمده پایان مى دهیم: «لا تَأمِنَنَّ مَلُولا وَإن تَحَلّى بِالصِّلَةِ فَإِنَّهُ لَیْسَ فِى الْبَرْقِ الْخاطِفِ مُسْتَمْتَعٌ لِمَنْ یَخُوضُ الظُّلْمَةَ; به افراد رنجیده خاطر و زودرنج اعتماد نکن، هرچند دل او را با جایزه اى به دست آورى، زیرا برق جهنده (که لحظه اى مى درخشد و خاموش مى شود) در شب تاریک قابل اعتماد نیست».(21)
* * *
به راستى اگر انسان از میان تمام کلمات امام(علیه السلام) همین مجموعه فشرده حکیمانه پرمعنا را برنامه زندگى خود قرار دهد، هم در برنامه هاى مادى زندگى پیروز مى شود و هم در جنبه هاى معنوى آن، هم مى تواند فرد را اصلاح کند و هم جامعه را; ولى افسوس که همچون «برق خاطفى» این کلمات نورانى در نظر ما آشکار مى شود و چیزى نمى گذرد که آن را به فراموشى مى سپاریم و همان مسیر زندگى آمیخته با اشتباهات را ادامه مى دهیم.(22)
*****
پی نوشت:
(1). بهج الصباعة، ج 14، ص 505 .
(2). بحارالانوار، ج 68، ص 422 .
(3). من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 175.
(4). اصول کافى، ج 2، ص 90، ح 8 .
(5). بحارالانوار، ج 75، ص 227.
(6). کافى، ج 5، ص 85، ح 7.
(7). جاثیه، آیه 23.
(8). غررالحکم، ح 817 .
(9). همان، ح 839 .
(10). وفیات الاعیان، ج 6، ص 385; فى ظلال نهج البلاغه، ج 4، ص 345.
(11). غررالحکم، ح 10140 .
(12). همان، ح 443 .
(13). بحارالانوار، ج 69، ص 190 .
(14). نهج البلاغه، خطبه 176 .
(15). نامه 53.
(16). غررالحکم، ح 9408.
(17). غررالحکم، ح 9408.
(18). بحارالانوار، ج 71، ص 176، ح 11. سوره شعراء، آیه 100 و 101.
(19). شرح نهج البلاغه علامه شوشترى، ج 14 ص 508.
(20). شرح نهج البلاغه عبده و منهاج البراعة، ذیل حکمت مورد بحث.
(21). غررالحکم، ح 11139 .
(22). سند گفتار حکیمانه: به گفته مرحوم خطیب در کتاب مصادر، این سخنان حکیمانه به صورت پراکنده در بسیارى از کتب آمده است; از جمله در تحف العقول، روضه کافى، ادب الدنیا والدین، سراج الملوک، غرر الحکم، دستور معالم الحکم، نهایة الارب و کتب دیگر. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 172)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همراه بـا حکمتهای نهج البلاغه
ادامه مطلب را ببينيد