در تشییع پیکر امام علی(ع) چه کسانی حضور داشتند
امام حسن(ع) بر پیکر پاک امیرالمؤمنین(ع) نماز خواند، پس از نماز، تابوت را کنار زدند و با جا به جا کردن خاک، آرامگاهی ساخته یافتند که سنگ نوشتهای نشان میداد که آن قبر را حضرت نوح(ع) برای حضرت علی(ع) آماده ساخته است!
به گزارش فارس، قبر مطهر مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی(ع) صدها سال قبل از خودشان آماده اما مخفی بود؛ چرا که مدفن منور آن بزرگوار که توسط حضرت نوح نبی(ع) قرنها پیش ساخته شده و آن حضرت به محل واقف بود و أحدی غیر از این بزرگوار مطلع نبود و ضمن وصیتش رمزی فرمود تا محل آن برای فرزندانش روشن شود.
پس از شهادت حضرت علی(ع) بر اساس وصیتش فرزندان ارجمندش شبانه آن نازنین بدن را غسل دادند و کفن کردند و به خاک سپردند. پس از انجام غسل و کفن به دستور امام حسن(ع) جز فرزندان امیرالمؤمنین و شماری از یاران خاص آن حضرت، همه برگشتند و آن تابوت بر دوش جبرئیل و میکائیل و حسن و حسین(ع) از کوفه دور شد و بر سوی نجف (منطقه غری) رهسپار شد.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم در ادامه به شرح این رویداد میپردازد:
در نقطهای از آن سرزمین، جلو تابوت به زمین آمد و فرزندان آن حضرت نیز عقب آن را بر زمین نهادند و امام حسن(ع) همان گونه که پدر سفارش فرموده بود بر آن پیکر پاک نماز خواند پس از نماز، تابوت را کنار زدند و با جا به جا کردن خاک، آرامگاهی ساخته و پرداخته یافتند که سنگ نوشتهای نشان میداد که آن قبر را حضرت نوح(ع) برای بنده برگزیده و شایسته خدا، علی(ع) آماده ساخته است.
هنگامی که بر آن شدند تا آن پیکر مقدس را به درون قبر برند ندای منادی را از آسمان شنیدند که می گفت: «انزلوه الی التربة الظاهر، فقد اشتاق الحبیب الی الحبیب»، آن بدن پاک را بر زمین پاک نهید که دوست مشتاق دیدار دوست است».[امام علی(ع) از ولادت تا شهادت، ص663ـ664]
شیخ مفید در کتاب «الارشاد» خویش این گونه آورده است که: قبر آن حضرت(ع) بنا به وصیتی که کرده بود، مخفی ماند تا زوال دولت بنی امیه که دشمنی و کینه ورزی شدیدی نسبت به آن حضرت(ع) داشتند و چون قدرت به دست بنیعباس افتاد، در زمان امامت امام صادق(ع) توسط آن حضرت قبر مطهر جد بزرگوارش آشکار شد و امام صادق(ع) چون به پیش ابوجعفر منصور دوانقی (متوفی 158 هجری) دومین خلیفه عباسی میرفت، قبر جد بزرگوارش را زیارت کرد و آشکار نمود از آن به بعد شیعیان چون متوجه این امر شدند، به زیارت قبر مطهر حضرت علی(ع) شتافتند.[الارشاد ج1، ص10]
و به این جریان شیخ ابوعلی طبرسی در کتاب «اعلام الوری بأعلام الهدی» اشاره کرده است.[اعلام الوری ج1، ص312] در اینجا دو روایت که در رابطه با محل دفن است، اشاره میشود: 1. «ابی عمید» به سند خود میگوید: شخصی از امام حسین(ع) پرسید: جنازه امیرالمؤمنین(ع) را در کجا به خاک سپردید. فرمود: شبانه جنازه را برداشتیم و از جانب مسجد اشعث آن را بردیم تا به پشت کوفه کنار غریین برده و در آنجا به خاک سپردیم. 2. جابر بن یزید جعفی گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم جنازه امیرالمؤمنین(ع) در کجا دفن شد؟ فرمود: پیش از طلوع خورشید در جانب غریین به خاک سپرده شد و حسن(ع) و حسین(ع) و محمد حنیفه فرزندان علی(ع) و عبدالله بن جعفر (برادرزاده علی(ع)) وارد قبر شدند و جنازه را در میان قبر گذاردند.[نگاهی بر زندگی دوازده امام(ع) ص65]
در تشییع پیکر امام علی(ع) چه کسانی حضور داشتند
https://jamejamonline.ir/002vN7
وقایع پس از شهادت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و خاکسپاری شبانه و مخفیانه ایشان
https://imamhussain.org/persian/30327
تشییع جنازه مطهّر امام علی(ع) چگونه بود؟ - گنجینه پاسخ ها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
https://www.islamquest.net/fa/archive/ar22361
متن روضه تشییع جنازه، خاکسپاری و دفن بدن مطهر امیرالمومنین علی علیه السلام در میان قبری که توسط نوح پیامبر برای ایشان آماده شده بود
فرشتگان در تشییع جنازه علی (ع)
http://mahiniblog.blogfa.com/post/17
روضه تشییع پیکر امیرالمومنین علی پورکاوه
https://pelan3.com/tasheei-peykar-amir-al-momenin
ناله مسجد«حنانه» زمان تشییع امام علی(ع) در نجف اشرف - خبرگزاری شبستان ، رسانه حوزه دین ، فرهنگ و اندیشه
http://shabestan.ir/detail/News/948808
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
وقایع پس از شهادت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و خاکسپاری شبانه و مخفیانه ایشان
کوفه پس از شهادت مولای متقیان حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)
شرح غم و اندوه خاندان عترت (علیهم السّلام) در مصیبت از دست دادن اول مظلوم عالم، سیدالاوصیاء، حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در وصف نمی گنجد. اندک یاران و شیعیان راستین حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نیز سوگوار این مصیبت عظیم گشتند. در بعضی از منابع ضمن شرح اوضاع کوفه در روز شهادت حضرت (علیه السّلام)، سخنان مردی را نقل نموده اند که بر سر درب خانه ای که حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در آنجا بودند؛ ایستادند و برخی از فضایل ایشان را برشمردند. در برخی منابع از این شخص به عنوان خضر نبی (علیه السّلام) نامبرده شده است: (1) «اسيد بن صفوان مصاحب رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) گويد: روزى كه حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) به شهادت رسید، گريه شهر را به لرزه در آورد و مردم مانند روز شهادت پيغمبر (صلى اللَّه عليه و آله) دهشت زده شدند، مردى گريان و شتابان و إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ گويان پيدا شد و مى گفت: امروز خلافت نبوت بريده گشت تا به در خانه اى كه حضرت اميرالمؤمنين (علیه السّلام) در آن بود ايستاد و گفت: خدايت رحمت كند اى ابوالحسن تو از همه مردم پيشتر به اسلام گرويدی و در ايمان با اخلاصترین فرد از نظر ایمان بودی و يقين تو محكمترین بود و از همه مردم باتقواتر بودی و از همه بیشتر رنج کشیدی و از حضرت رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) بیشتر محافظت نمودی و امین ترین اصحاب بودی. مناقبت از همه برتر و سوابقت از همه شريفتر و منزلت تو از همه رفيعتر بود و به پيغمبر (صلى اللَّه عليه و آله) از همه نزديكتر و از نظر روش و اخلاق و طريقه و كردار به آن حضرت شبيه تر بودی و مقامت از همه شريفتر بود و نزد رسول الله (صلى اللَّه عليه و آله) از همه گراميتر بودى. خدا ترا از جانب اسلام و پيغمبر و مسلمين پاداش خير دهد، توانا بودى هنگامى كه اصحاب پيغمبر ضعیف بودند و زمانى كه خوارى و زبونى از خود نشان دادند، تو به ميدان آمدى و موقعى كه سستى ورزيدند، تو قيام كردى و آنگاه كه اصحابش به انحراف گرویدند، روش رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) را در پیش گرفتی، خليفه بر حق او بودى، بى چون و چرا [و به نزاع برنخاستى] و در برابر زبونى منافقان و خشم كافران و بدآمدن حسودان و خوارى فاسقان، ناتوانى نشان ندادى. زمانى كه همه سست شدند، تو به امر خلافت قيام كردى و چون از سخن گفتن ناتوان شدند، سخن گفتى و چون توقف كردند، در پرتو نور خدا گام برداشتى، آنگاه از تو پيروى كردند و هدايت يافتند. و تو از همه خوش زبانتر و خدا را فرمانبردارتر [عاقبت انديشتر] و كم سخنتر و درست گفتارتر و بلندنظرتر و دلیرتر بودی و يقين تو از همه بيشتر بود و از همه نيكوكردارتر و آشناتر به امور بودى. تو به خدا در ابتدا و انتها رئيس و بزرگ دين بودى: ابتدا زمانى بود كه مردم پراكنده شدند (بعد از شهادت پيغمبر (صلى اللَّه عليه و آله)) و انتها زمانى بود كه مستأصل شدند. (بعد از قتل عثمان) براى مؤمنان پدر مهربان بودى زمانى كه تحت سرپرستى تو در آمدند، بارهاى گرانى را كه آنها از كشيدنش ناتوان شدند، به دوش گرفتى و آنچه (را از امور دين) تباه ساختند؛ محافظت نمودى و آنچه را (از احكام و شرايع) رها كردند، رعايت فرمودى و زمانى كه زبونى كردند [به گردآوردن دنيا حريص شدند] دامن به كمر زدى. زمانى كه بيتابى كردند، بلندى گرفتى و زمانى كه شتاب كردند، صبر نمودى و انتقام هر خونی را كه مي خواستند تو گرفتى (براى مسلمين از كفار خونخواهى كردى) و از بركت تو به خيراتى رسيدند كه گمانش را نداشتند، بر كافران عذابى ريزان و رباينده و براى مؤمنان پشتيبان و سنگر بودى، به خدا همراه نعمتهاى خلافت [مصيبتهايش] پرواز كردى [آفريده شدى] و به عطايش [يعنى عطاى الهى] كامياب گشتى و سوابقش را احراز كردى و فضائلش را به دست آوردى، شمشير حجت و دليلت كند نبود و دلت منحرف نگشت و بصيرتت ضعيف نشد، هراسان نگشتى و سقوط نكردى. تو مانند كوه بودى كه طوفانش نجنباند و همچنان بودى كه پيغمبر (صلى اللَّه عليه و آله) فرمود: «در رفاقت و دارائى خويش امانت نگهدارترين مردم است.» و باز چنان بودى كه فرمود: در انجام امور مربوط به جسمی ضعيف و در انجام امر خدا قوى است، نزد خود فروتن و نزد خداوند بزرگ است. در روى زمين بزرگ و نزد مؤمنين شريف بودى، هيچ كس را درباره تو راه عيبجوئى نبود و هيچ کس نمی توانست بر تو خرده بگيرد. [و كسى در تو طمع نمی کرد.] و براى هيچ كس نرمى و مجامله نمی کردى، هر ناتوان و زبونى نزد تو توانا و عزيز بود تا حقش را برايش بستانى و هر تواناى عزيز، نزدت ناتوان و زبون بود تا حق را از او بستانى و در اين موضوع، خويش و بيگانه نزدت برابر بود، شأن و شخصيت تو بر اساس حق و راستى و مدارا بود. در هر کاری گفتارت حكم و ثابت و فرمانت با خويشتن دارى و دور انديشى همراه بود و رأی تو با علم و عزم راسخ بود. و هر آينه راه راست روشن گشت و امر مشكل آسان شد و آتشها خاموش گشت و دين به وسيله تو راست شد و اسلام قوت يافت و امر خدا ظاهر شد، اگر چه كافران دوست نداشتند و اسلام و اهل ايمان از بركت تو پا بر جا شدند و بسيار بسيار پيشى گرفتى و پس از تو هر کس هر چه بکوشد به درجه تو نرسد. تو بزرگتر از آنى كه مصيبت تو با گريه جبران شود، مرگ تو در آسمان بزرگ جلوه كرد و مصيبت تو مردم را خرد كرد فإنا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ ما به قضاء خدا راضى و نسبت به فرمانش تسليم هستيم، به خدا سوگند مسلمين هرگز كسى را مانند تو از دست ندهند، تو براى مؤمنين پناه و سنگر و مانند كوهى پا برجا و بر كافران خشونت و خشم بودى، خدا ترا به پيغمبرش برساند و ما را از اجرت محروم نسازد و بعد از تو گمراه نگرداند، مردم همه خاموش بودند تا سخنش تمام شد. او گريست و اصحاب پيغمبر (صلى اللَّه عليه و آله) گريستند سپس هر چه جستند او را نيافتند.»(2)
در مناقب آل أبي طالب (عليهم السّلام) ابن شهرآشوب در پایان این نقل چنین آمده است:«فَالْتَفَتُوا فَلَمْ يَرَوْا أَحَداً فَسُئِلَ الْحَسَنُ (ع) مَنْ كَانَ الرَّجُلُ قَالَ الْخَضِرُ (ع): هر چه گشتند او را نيافتند پس از حضرت امام حسن (علیه السّلام) پرسیدند آن مرد که بود؟ فرمودند خضر (علیه السّلام) بود.»(3)
در تفسير فرات الكوفي و بحار الأنوار نقل شده است هنگامی که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در کوفه به شهادت رسید ابن عباس در مسجد درباره فضایل حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) چنین گفتند:(4) «فرات از علی بن محمد بن مخلد جعفی از سلیمان بن یسار نقل کرده است: هنگامی که امیرمؤمنان (علیه السّلام) در کوفه به شهادت رسید ابن عباس را دیدم که در مسجد نشسته بود و جامه اي بر کمر و پاهایش بسته و آرنجش را روي زانوان و دستش را زیر گونه اش گذاشته است و می گوید: اي مردم من حرفی دارم که گوش فرا دهید. «هر کس خواست ایمان بیاورد و هر کس خواست کفر بورزد.» من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که می فرمودند: هنگامی که امیر مؤمنان عَلِیّ بْن أَبِی طَالِب (علیه السّلام) از دنیا برود در دنیا نشانه هایی آشکار می شود که هیچ خیري در آنها نیست. من گفتم: اي رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آن نشانه ها چیست؟ آن حضرت فرمودند: امانتداری کم می شود و خیانت زیاد می گردد طوري که مرد با زن بد کاره همبستر می شود و دوستانش به او نگاه می کنند. به خدا سوگند دنیا بعد از او با مصیبت و بدبختی در تنگنا قرار می گیرد آگاه باشید که زمین از وجود من خالی نگشته است تا زمانی که علی (علیه السّلام) بعد از من زنده باشد. علی بعد از من در دنیا جانشین من است، علی مانند پوست من است، علی گوشت من است و علی استخوان من است و علی همچون خون من است و علی رگهاي من است، علی برادر و وصی و خلیفه من در قوم من است، علی به سر انجام رساننده وعده هاي من و برآورنده دین من است، علی مرا در سختیهاي کارم همراهی کرد و در رکابم با گروه هاي کفار جنگید و در وحی شاهد و ناظرم بود و طعام نیکوکاران را با من تناول کرد و بارها جبرئیل (علیه السّلام) او را آشکارا در طول روز با او مصافحه می کرد و شهادت داد و مرا به شهادت گرفت که علی (علیه السّلام) از پاکان و برگزیدگان است، اي مردم من شما را شاهد می گیرم تا زمانی که علی (علیه السّلام) در نزد شماست از عِلم امرکننده خود نپرسند و هنگامی که او را از دست دادید مصداق این آیه اتفاق می افتد: «لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ: کسانی که از برهانی نابود شدند باید نابود گردند و کسانی که از برهانی زنده شدند باید زنده گردند. [و يقيناً خدا شنوا و داناست.](سوره مبارکه انفال، آیه 42)» اكنون خدا به شما تخفيف داد و معلوم داشت كه در شما ضعفى هست.](سوره مبارکه انفال، آیه 66)»(5)
چگونگی تکفین و به خاکسپاری حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)
در چگونگی تکفین و به خاکسپاری حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نقلهای زیادی با تفاوتهایی نقل شده است که در این مجال به ذکر نقلهایی می پردازیم که از خاندان عصمت (علیهم السّلام) رسیده است یا از نزدیکان آنان نقل شده است:(6) حسن بن محمد بن سعید هاشمی با اسنادی از احمد بن علی مقری از حضرت امّ كلثوم (علیها السّلام) دختر حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) روايت كرده است كه فرمود: آخر سخنى كه پدرم به برادرانم، حضرت امام حسن و امام حسين (صلوات اللَّه عليهما) فرمودند، اين بود كه اى فرزندانم، چون من از دنيا رحلت نمايم مرا غسل دهيد و پیکر مرا با برد يمنى كه رسول خدا و فاطمه (صلوات اللَّه عليهما) را از آن خشك كرديد؛ خشك كنيد و مرا در تابوت بگذارید و بر روی تابوت من پوششی بیندازید. پس نظر كنيد هرگاه پيش تابوت بلند شود عقب آن را برداريد. حضرت امّ كلثوم (علیها السّلام) گويد كه بيرون آمدم كه تشييع پیکر پدر خود كنم، چون به نجف اشرف رسيديم، طرف سر تابوت ميل به زمين كرد؛ پس عقب تابوت را بر زمين گذاشتند؛ پس حضرت امام حسن (علیه السّلام) كلنگى گرفتند و به ضرب اوّل كه زدند قبر كنده اى آشکار شد و در آنجا تخته بود و بر آن نوشته بود دو سطر به خطّ سريانى كه مضمونش اين بود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ اين قبري است كه نوح پيغمبر از برای على، وصىّ محمّد (صلی الله علیه و آله)، هفتصد سال پيش از طوفان كنده است و مقرّر ساخته است. حضرت امّ كلثوم (علیها السّلام) گويد كه چون قبر را درست كردند شكافته شد و ندانستيم كه آن حضرت زمين را شكافت و بيرون رفتند يا آن حضرت را به آسمان بردند. آنگاه شنيديم كه هاتفى ما را تعزيت داد و گفت: خدا شما را صبر نيكو كرامت فرمايد در مصيبت سيّد و بزرگ شما و حجّت خداوند عالميان بر خلايق. (7)
در روایت دیگر از حضرت ام کلثوم (علیها السّلام) درباره به خاکسپاری حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) آمده است:(8) حضرت ام کلثوم (علیها السّلام) دختر حضرت علی (علیه السّلام) فرمودند: قبر شکافته شده و ضریحی نمایان شد. ناگهان تخته اي دیدیم که روي آن با سریانی نوشته شده بود: «بسم الله الرّحمن الرّحیم این مقبره ای است که نوح براي علی بن ابی طالب (علیه السّلام) هفتصد سال قبل از طوفان کنده است.» سپس قبر شکافته شد و نمی دانیم.(9)
از یکی از خدمتگزاران حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) درباره نحوه تکفین و تدفین حضرت (علیه السّلام) نقل شده است:(10) «حيان بن علي عنزى گويد: يكى از خدمتگزاران علي بن ابى طالب (علیه السّلام) براى ما روايت كرد هنگامى كه شهادت حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) فرا رسيد در آخرين لحظات زندگى در خطاب به حسنين (عليهما السّلام) فرمودند: هر گاه از دنيا رفتم مرا در تابوت بگذاريد و از منزل بيرون بريد، شما دنبال تابوت را بگيريد و قسمت جلو آن خود حركت خواهد كرد، هنگامى كه به غريين رسیدید سنگ بزرگ سفيدى را مشاهده خواهيد كرد كه از وى نورى مي درخشد، در كنار آن سنگ سفيد براى من قبرى حفر كنيد. راوى گويد: پس از اينكه حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) به شهادت رسیدند پیکر آن حضرت را از منزل بيرون برديم، در اين هنگام صداى همهمه اى را مى شنيديم تا آنگاه كه به ناحيه غريين رسيديم، پس از اين سنگ سفيدى را مشاهده كرديم كه نور از آن مى درخشيد، در كنار آن سنگ قبرى حفر نموديم و ناگهان مشاهده كرديم تخته سنگى هويدا گرديد كه در آن اين كلمات نوشته شده بود: اين قبرى است كه نوح (علیه السّلام) براى على بن ابى طالب (علیه السّلام) بنا كرده است. حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را در كنار سنگ مزبور به خاک سپردیم و به طرف كوفه مراجعت نموديم و از اين كرامتى كه خداوند براى حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) فراهم كرده بود خشنود بودیم، در اين هنگام به گروهى از شيعيان برخورد كرديم كه در نماز بر جنازه حضرت شركت نكرده بودند، ما جريان كار را براى آنان تشريح كرديم و اكرام و احسان پروردگار را درباره حضرت اميرالمؤمنين (علیه السّلام) براى آنها بازگو نموديم، آنان جواب دادند: ما هم بايد مانند شما از جريان اطلاع پيدا كنيم، به آنها گفتيم: طبق وصيت حضرت امير محل قبر آن بزرگوار را از انظار پنهان داشتيم، آنها به سخنان ما توجهى نكردند و به طرف غريين رفتند و ليكن هر چه كوشش كردند اثرى از قبر نيافتند.» (11)
در فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام في النجف و به نقل از آن در بحارالانوار درباره به خاکسپاری حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) آمده است:(12) « و محمّد بن احمد بن داود قمى در كتاب خود ذكر كرده است به اسناد خود از عمرو بن اليسع كه سعد خفاف به نزد من آمد و گفت كه مى خواهى اى فرزند كه حديثى به تو نقل كنم؟ گفتم: بلى. گفت: خبر داد مرا حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) كه چون هنگام اين شد كه طاير روح مقدّس حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) به رياض قدس پرواز كند، به حضرت امام حسن و امام حسين (صلوات اللَّه عليهما) فرمودند كه چون من به دار وصال ارتحال نمايم، مرا غسل دهيد و كفن كنيد و حنوط كنيد و مرا در تابوت گذاشته عقب تابوت را برداريد كه پيش تابوت را ملائكه برخواهند داشت.
و در روايت كلبى به اسناد او از حضرت امام صادق (علیه السّلام) منقول است كه چون حضرت امام حسن و امام حسين (عليهما السّلام) آن حضرت را غسل دادند از طرف خانه ندائى برآمد كه اگر پيش تابوت را برمى داريد، عقب تابوت را جمعى برخواهند داشت و اگر عقب را برمى داريد، پيش تابوت را جمعى برخواهند داشت يعنى ملائكه.
آمديم بر سر تتمّه حديث اوّل: پس آن حضرت فرمود كه چون مرا خواهيد برد به قبرى خواهيد رسيد كنده و لحد ساخته اند و خشت در آن چيده اند. پس مرا در لحد گذاريد و خشت بر من بچينيد و چون خشتها را بگذاريد يك خشت از بالاى سر من برداريد و گوش بدهيد به هاتفى كه ندا خواهد كرد. پس چون حسنين (علیهما السّلام) به اوامر آن حضرت عمل نمودند آن حضرت را در مضجع مبارکشان گذاشتند و خشت بر لحد چيدند، يك خشت از جانب سر برداشتند در قبر چيزى نديدند و قبر را خالى يافتند. در آن حالت هاتفى آواز داد كه حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) بنده صالح و نيكو كردار خداوند عالميان بود. حق تعالى او را به پيغمبر خود ملحق ساخت.
پس حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) فرمودند: حق سبحانه و تعالى چنين مى كند با جميع اوصيا بعد از انبيا حتّى آنكه اگر پيغمبرى در مشرق وفات يابد و وصيّ آن پيغمبر در مغرب، البتّه حق تعالى آن وصى را به آن پيغمبر ملحق مى سازد.» (13)
در بحارالانوار درباره نحوه به خاکسپاری حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) آمده است:(14) روایت شده که حضرت امام حسین (علیه السّلام) هنگام غسل فرمودند: آیا سبکی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) را نمی بینی؟ حضرت امام حسن (علیه السّلام) فرمودند: اي اباعبدالله، با ما جماعتی هستند که ما را کمک می کنند.
هنگامی که نماز عشاء آخر را خواندیم، جلوي تابوت بلند شد ما به دنبال آن رفتیم تا وارد غري (نجف) شدیم و کنار مقبره حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) همچنان که خود ایشان فرموده بودند رسیدیم در حالی که صداي بالهاي بسیار و سر و صدا می شنیدیم. تابوت را روي زمین گذاشتیم و بر ایشان آنگونه که به ما فرموده بودند نماز خواندیم و وارد مضجع شریف ایشان شده و حضرت را در آنجا گذاشتیم و خشتها را روي یکدیگر چیدیم.(15)
علت خاکسپاری شبانه حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)
به دو سند معتبر از هشام بن محمّد از ابو بكر بن عيّاش نقل شده است که علت به خاکسپاری شبانه پیکر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) ترس از شکافتن مضجع شریف حضرت توسط خوارج و دشمنان ایشان بوده است:(16) چنان كه منقول است به دو سند معتبر از هشام بن محمّد كه گفت ابو بكر بن عيّاش به من گفت كه از ابى حصين و اعمش و غير ايشان از علماى عامّه پرسيدم كه آيا كسى شما را خبر داد كه نماز بر حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) كرده باشد يا در تدفین آن حضرت حاضر شده باشد؟ گفتند: نه؛ و از پدرت محمّد بن سائب پرسيدم؛ گفت كه شب آن حضرت را بيرون بردند حضرت امام حسن و امام حسين (علیهما السّلام) و محمّد بن الحنفيّه و عبداللَّه بن جعفر و چند نفر از اهل بيت آن حضرت و آن حضرت را مخفى در پشت كوفه دفن كردند. گفتم كه چرا با پدرت چنين كردند؟ گفت: از ترس آنكه مبادا خوارج و غير ايشان مضجع آن حضرت را بشكافند و خواهند كه آن حضرت را بيرون آورند.(17)
در بحارالانوار نقلی از محمد بن حنیفه با تفاوتهایی از نقلهای معتبرِ ذکر شده درباره تکفین و به خاکسپاری حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)، آمده است از جمله اینکه مردم کوفه شبانه و در هنگام تشییع پیکر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و حرکت به سمت نجف با تشییع کنندگان مواجهه می شوند و عزاداری می کنند و حضرت امام حسن (علیه السّلام) ایشان را به خانه هایشان بازمی گرداند و یا این مطلب که مردم در هنگام خاکسپاری حضور داشتند و برخلاف تمام نقلهای معتبر که ذکر شده است خاکسپاری پیکر مطهر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) مخفیانه صورت گرفته است. و همچنین اینکه انتهای نقل آمده است ندای «فقد اشتاق الحبيب إلى الحبيب»شنیده شد. با توجه به اینکه شنیده شدن این ندا در نقلهای معتبر ذکر نشده است به نظر می رسد بیشتر بر مذاق صوفیه و فرق همفکر با آنها خوشایند است و اختلافات فاحش این نقل با نقلهای دیگر بر این مطلب صحه می گذارد:(18) «محمد بن حنیفه گفت: آنگاه ما شب هنگام ایشان را براي خاکسپاری آماده ساختیم و حسن (علیه السّلام) او را غسل می داد و حسین (علیه السّلام) بر او آب می ریخت. نیاز نبود تا کسی آن حضرت (علیه السّلام) را بچرخاند چون بدن مطهر آنگونه که غسل دهنده می خواست به چپ و راست می چرخید و بوي او خوشتر از بوي مشک و عنبر بود. پس حسن (علیه السّلام) خواهرانش زینب و ام کلثوم (علیهما السّلام) را صدا زده و فرمود: خواهرم حنوط جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را بیاور زینب (علیها السّلام) به سرعت رفته و آن را آورد. راوي گفت: هنگامی که زینب (سلام الله علیها) آن را باز کرد، خانه و تمامی کوفه و خیابانهاي آن را بوي خوش آن فرا گرفت. پس حضرت (علیه السّلام) را با پنج جامه پوشاندند طبق آنچه خودشان سفارش کرده بودند. سپس روي تابوت گذاشتند. حسن و حسین (علیهما السلام) عقب تابوت را گرفتند و جلوي آن بلند شد و دیده نمی شد چه کسی آن را بلند کرده است. جبرئیل و میکائیل (علیهما السلام) جلوی تابوت را برداشته بودند. آن تابوت در روي زمین بر هر چیز که گذشت براي آن سجده کرد و از باب کنده خارج شد. حسن و حسین (علیهما السلام) عقب تابوت را گرفتند و به دنبال آن راه افتادند. محمد بن حنیفه گفت: به خدا سوگند من به تابوت نگاه می کردم که به دیوارها و نخلستانها می گذشت و آنها از روي خشوع خم می گشتند. پس مستقیم به سوي نجف در مکان قبري که هم اکنون است رفت. کوفیان گریه و ناله سر دادند و زنان در حالی که به صورتشان سیلی می زدند و سر برهنه بودند به دنبال آن افتادند. حسن(علیه السّلام) آنها را از گریه و فریاد منع کرد و به خانه هایشان فرستاد. حسین (علیه السّلام) نیز می فرمود: لا حول و لا قوّه الّا بالله العلی العظیم، انّا لله و انّا الیه راجعون پدر جان کمرم شکست گریه را به خاطر تو یاد گرفتم و پناه همگان خداوند است. هنگامی که آن دو به جاي قبر رسیدند جلوي تابوت زمین گذاشته شد پس حسن (علیه السّلام) نیز عقب آن را به زمین گذاشت و براي حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نماز خواند و جماعت نیز پشت سرشان بودند. پس همان گونه که پدرش سفارش کرده بود هفت مرتبه تکبیر گفت، آنگاه ما تابوت را تکان دادیم و خاك را کنار زدیم ناگهان قبري کنده شده و لحدي آماده و ساجی منقوش دیدیم که روي آن نوشته شده بود «این را جدّش نوح پیامبر براي بنده صالح و پاکیزه بنا نموده است.» هنگامی که خواستند پایین بیاورند ندایی شنیدند که می گفت: او را روي تربت پاك قرار دهید، به راستی دوست مشتاق دوست گشته است، آنگاه مردم وحشت کردند و حیرت زده شدند. حضرت امیر المؤمنین (علیه السّلام) قبل از طلوع آفتاب دفن گردید.»(19)
در نقلی که از حسن بصری درباره تکفین و به خاکسپاری حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) رسیده است تفاوتهایی با نقلهای ذکر شده از ائمه (علیهم السّلام) و منتسبان و نزدیکان حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) وجود دارد. از آن جمله می توان از موارد اختلافی در نقل حسن بصری به حنوطی که برای تکفین حضرت مولی الموحدین (علیه السّلام) استفاده شد و عدم ذکر این فضیلت سیدالاوصیاء و سرور مومنان که جلوی تابوت ایشان را ملائکه گرفتند و تشییع نمودند و عدم ذکر آماده سازی مضجع شریف حضرت (علیه السّلام) به دست نوح پیامبر و تجاهل به اینکه مشخص نشد چه کسی آن را آماده کرده بود؛ اشاره کرد:(20) «در مناقب ابن شهر آشوب از حسن بصري روایت شده است که حضرت على (علیه السّلام) هنگام وفاتش به حضرت امام حسن و حضرت امام حسین (علیهما السلام) وصیت کردند و به آنها فرمود: اگر از دنیا رفتم شما حنوطی از بهشت کنار سرم و سه کفن از ابریشم بهشتی پیدا می کنید سپس مرا غسل دهید و با همان حنوط، حنوط و کفن کنید. حضرت امام حسن (علیه السّلام) فرمود: ما کنار سرش طبقی از طلا که رویش کافور خوش بوي بهشتی و سدر بهشتی قرار داشت یافتیم. هنگامی که آن حضرت را غسل و کفن کردند شتر آمد و بنابر وصیت ایشان او را با آن حمل کردند ایشان فرموده بودند: شتر نزد قبرم می آید و کنار آن توقف خواهد کرد. پس شتر آمد و بر لبه قبر ایستاد. به خدا سوگند کسی نفهمید چه کسی آن را کنده است. بعد از این که برایشان نماز خوانده شد لحد بر آن گذاشتند. هنگام دفن یک پاره ابر سفید و پرندگان سفید روي مردم سایه انداختند و هنگامی که تدفین به اتمام رسید آن ابر و پرندگان رفتند.»(21)
در تاریخ یعقوبی به طور مختصر پس از ذکر ضربت خوردن حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) درباره تکفین و تدفین آن حضرت را می نویسد:(22) «حضرت على (علیه السّلام) دو روز زنده بودند و در شب جمعه نخستين شب دهه آخر ماه رمضان سال چهلم و از ماههاى عجم در كانون آخر در شصت و سه سالگى زندگى را بدرود گفتند و پسرش حسن او را با دست خود غسل دادند و بر او نماز خواندند و هفت تكبير گفتند و فرمودند: «اما انها لا تكبر على احد بعده: بدانيد كه پس از على بر ديگرى هفت تكبير گفته نمى شود.» على در كوفه در جايى به نام« غرى» دفن شد و خلافتش چهار سال و ده ماه بود.»(23)
خم شدن ستونی هنگام تشییع شبانه پیکر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) از کنار آن
از خم شدن ستونی بر سر راه نجف از کوفه در هنگام تشییع پیکر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) روایاتی رسیده است. در این مجال به بحث و بررسی در این باره می پردازیم: ستونی در محلی که امروزه به مسجد حناّنه معروف است وجود داشت که در هنگام تشییع شبانه پیکر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) از آن منطقه به سمت نجف برای به خاکسپاری از حزن و اندوه خم گردید. این موضوع در کتب شیعی از جمله مناقب آل أبي طالب (عليهم السّلام) ابن شهرآشوب، فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السّلام) في النجف، الأمالي شیخ طوسی و بحار الأنوار نقل شده است:(24) با اسنادی ابن مسکان از حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره ستون خمیده در راه نجف سؤال کرد. حضرت فرمودند: بله، هنگامی که تابوت پیکر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را از آنجا گذر دادند آن ستون از حزن و اندوه بر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) خم شد و همچنان که تخت ابرهه هنگام ورود حضرت عبدالمطلب خم و مایل گردید.
روایت دیگری در کتب مناقب آل أبي طالب (عليهم السّلام) از ابن شهرآشوب، فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب (عليه السّلام) في النجف و همچنین بحار الأنوار بدون ذکر خمیدن و مایل شدن تخت ابرهه در هنگام ورود حضرت عبدالمطلب (علیه السّلام) به این مطلب تصریح شده است:(25) ابن مسکان از حضرت امام صادق (علیه السّلام) درباره ستون خمیده در راه نجف سؤال کرد. ایشان فرمودند: بله، هنگامی که تابوت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را آوردند آن ستون به خاطر اندوه و ناراحتی بر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) خمیده گشت.
بار دومی که این مکان در سوگ خاندان عصمت عزاداری کرد پس از نهادن سر مطهر شهدای کربلا و حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) در آن منطقه بود که صدای ناله ای برخاست.
در امالی طوسی از نزول حضرت امام صادق (علیه السّلام) در کنار ستون خم شده در راه نجف و خواندن دو رکعت نماز در آنجا خبر داده شده است:(26) با اسنادی از مفضل بن عمر نقل شده است: حضرت امام صادق (علیه السّلام) از ستون خم شده در راه نجف اشرف گذشتند و در آنجا دو رکعت نماز خواندند و به ایشان گفتم: این نماز به چه علت بود؟ فرمودند: در این مکان سر جدم حسین بن علی (علیهما السّلام) را قرار دادند.
درباره مسجد حنانه در کوفه معروف است اینکه «قائم المائل: ستون خمیده» ذکر شده در روایات در این محل بوده است در کتاب العتبات المقدسه الطریحی اطلاعاتی آمده است که در اینجا به آن اشاره می شود:(27) مسجد حنانه از مساجد کوفه قدیم است که در ثویه واقع شده است و آن محل از زمان جاهلیت مشهور بوده است و در آنجا زندان فرزندان منذر (پادشاهان حیره) بود و در عصر اسلامی محل زندگی عده ای از قبایل عرب از جمله قبیله ثقیف گردید و «محله حنانه» الان در نجف جزء کوچکی از محل ثویه قدیم است و مسجد حنانه در وسط آن واقع شده است. وجه تسمیه نامیدن آن به حنانه طبق آنچه که بعضی از محققان ذکر کرده اند مشتق از حنین است با استناد به روایاتی که اسیران حضرت امام حسین (علیه السّلام) را از محل ثویه عبور دادند و در این مکان به سر مطهر حضرت امام حسین (علیه السّلام) و یارانش جسارت نمودند پس زمین آنجا ناله حزن انگیزی کرد که صدای ناله آن شنیده شد و اسیران اهل بیت (علیهم السّلام) نیز به خاطر جسارت به سرهای مطهر ناله و بی تابی نمودند و به این دلیل به مسجد حنانه معروف شد.
نظر دیگری که در این کتاب درباره این مسجد مطرح شده این است که این محل دیری نصرانی بوده است و «حنا» نام داشته است که در کنار این دیر برج مراقبت بلندی قرار داشته است و این برج در هنگام عبور پیکر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) از آن منطقه به احترام و حزن و اندوه خمیده شده است:(28) «و نظر ارجح در نزد ما آن است که واژه «حنانه» از «حنا» مشتق شده است و حنا دیر نصرانی قدیمی دیرهای حیره بوده است و در مکان این مسجد واقع بود و واژه حنا به حنانه با گذشت زمان تطور یافته است. طبق آنچه الدبر البکری و یاقوت و العمری ذکر کرده اند و تمام این افراد اشاره کرده اند که مناره بلندی در کنار دیر به عنوان برج مراقبت بود که «القائم: ستون» نامیده می شد. به گمان من آن ستون یا برج (القائم) همان «قائم المائل» است که از آن در روایات اسلامی یاد شده است و تأکید می شود که در مسجد حنانه واقع بود. و دور از ذهن نیست که برج یا ستون (قائم) دیر حنا همان «القائم المائل: ستون خمیده» مسجد حنانه باشد و فقط آن به (ستون) خمیده (القائم المائل) شناخته می شود به خاطر کج شدن و خمیدن آن. یا به دلیل دیگری که ابن طاووس و طوسی و ابن شهر آشوب و اشخاصی دیگر روایت کرده اند که ابن مسکان از حضرت امام صادق (علیه السّلام) درخصوص (ستون یا برج القائم) در راه نجف سئوال کرد. حضرت (علیه السّلام) فرمودند: بله هنگامی که تابوت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) را از آنجا گذر دادند آن ستون از شدت اندوه و ناراحتی برای حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) خمیده گشت و همچنان که هنگام ورود عبدالمطلب بر ابرهه تخت او خمیده و مایل شد.»
قساوت ابن ملجم (لعنه الله علیه) حتی پس از ضربت کاری بر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)
کینه و بغضی که مردم پس از حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) از حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به دلیل حق گویی، عدالت طلبی و برافراشتن دین الهی بر دل گرفتند به جنگهای جمل، صفین و نهروان منجر شد. خوارج پس از حکمین از صف یاران حضرت سیدالوصیین (علیه السّلام) جدا شدند و ایشان را سبّ می کردند، مسلمانان را آزار و اذیت می کردند و دست به قتل و آشوب می زدند. بازماندگان خوارج پس از شکستی سخت در جنگ نهروان همچنان در پی انتقام از حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) بودند.
ابن ملجم (لعنه الله علیه) شقی ترین اشقیاء حتی پس از ضربت زدن با شمشیر زهرآلود و شکافتن فرق حضرت مولی الموحدین (علیه السّلام) همچنان حقد و کینه در وجود پلیدش موج می زد. گزارشاتی که در تاریخ نقل شده است نشان از شدّت حقد آن پلید ملعون از فخر کائنات، دلاور همیشه پیروز عرصه نبرد حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) دارد.
یکی از گزاراشات تاریخی رسیده که شدت دشمنی آن ملعون با حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و خاندان عترت (علیهم السّلام) را نشان می دهد نقلی است که در فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام في النجف رسیده است و در بحارالانوار نیز آمده است مبنی بر اینکه ابن ملجم خود اعتراف می کند قصد کندن گوش حضرت امام حسن (علیه السّلام) را داشته است و به حضرت فرموده است نزدیک بیا تا در گوش تو چیزی بگویم. حضرت امام حسن (علیه السّلام) فرمودند قصد دارد گوش مرا گاز بگیرد بعد آن ملعون می گوید اگر می گذاشت گوشش را از جا می کندم.(29) عبد الصّمد بن احمد از ابى الفرج بن الجوزى مرا خبر داد كه گفت كه خواندم نوشته اى به خطّ ابى الوفاء بن عقيل كه چون ابن ملجم (عليه اللّعنة) را به نزد حضرت امام حسن (علیه السّلام) آوردند، به آن حضرت گفت كه مى خواهم يك كلمه با شما آهسته بگويم. آن حضرت (علیه السّلام) اباء نمودند و فرمودند: غرضش آن است كه گوش مرا به دندان بگيرد. پس آن ملعون گفت: و اللَّه كه اگر مى گذاشت گوشش را از سرش جدا مى كردم.(30)
ابن ملجم (لعنه الله علیه) جسارت دیگری پس از زدن ضربت بر حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در جواب حضرت ام کلثوم (سلام الله علیها) نمودند که نشان از شدت کینه و دشمنی آن ملعون با حضرت علی بن ابیطالب (علیه السّلام) دارد. وقتی حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) درباره چگونگی قصاص از ابن ملجم (لعنه الله علیه) فرمودند آن ملعون گفت شمشیرم را به هزار درم خریدم و به هزار درم زهرآلود نمودم و این شمشیر به من خیانت نمی کند در نقلی نیز آمده زهر برای کشتن مردم کوفه کافی بوده است. در این هنگام حضرت ام كلثوم (سلام الله علیها) با ناله فرمودند: اى دشمن خدا، امير المؤمنين را كشتى؟ ابن ملجم (لعنه الله علیه) با وقاحت تمام جواب داد: من پدر ترا كشتم و لقب «امیرالمومنین» را برای حضرت سید الوصیین (علیه السّلام) که از طرف خدا و توسط جبرئیل در 14 ذی الحجه مختص ایشان نازل شده بود؛ منکر شد و لعنه الله علی القوم الظالمین.
در مقاتل الطالبین در این باره نقل شده است:(31) «ابو مخنف مي گويد: وقتى ابن ملجم را به حضور حضرت على (علیه السّلام) آوردند من و گروهى از بزرگان عراق كنار بستر او به عيادت نشسته بوديم. حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) فرمودند: «النفس بالنفس. إن أنا مت فاقتلوه كما قتلنى و إن سلمت رايت فيه رائى.» حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) از آيه قصاص كه در قرآن كريم آمده ياد كردند و فرمودند: اگر من با اين ضربه بدرود زندگى گفتم او را به همين ترتيب قصاص كند و اگر جان به در بردم خود مي دانم كه تكليف چيست؟
ابن ملجم در پاسخ اين سخن گفت: به خدا من اين شمشير را به هزار درهم خريده ام و هزار درهم نيز پرداخته ام تا به زهر آبش داده اند. اگر اين شمشير به من خيانت كند كه مستحق لعنت است: حضرت ام كلثوم (سلام الله علیها) دختر حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) با ناله فرمودند: اى دشمن خدا امير المؤمنين را كشتى؟ ابن ملجم (لعنه الله علیه) جواب داد: من پدر ترا كشته ام.
حضرت ام كلثوم (علیه السّلام) فرمود: اميدوارم پدرم از اين آسيب بهبود يابد. عبدالرحمن بن ملجم ملعون با لحن نوميد كننده اى گفت: پس اين گريه ها چيست؟ گمان دارم كه تو بر من اشك فرو مي ريزى به خدا اگر اين ضربه را بر عموم مردم زمين تقسيم مي كردند همه جان مي سپردند.»(32)
نحوه انتقام از ابن ملجم (لعنه الله علیه)
حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) قبل از شهادت خویش نحوه انتقام از ابن ملجم (لعنه الله علیه) را مشخص نمودند و به حضرت امام حسن (علیه السّلام) و حضرت امام حسین (علیه السّلام) وصیت نمودند جز یک ضربت بیشتر بر او نزنند حتی اگر جان به در برد که در بخش وصایا به تفصیل ذکر شده است.
در کتاب مقتل الإمام أمير المؤمنين على بن أبى طالب (علیه السّلام) به دو نقل در این باره اشاره شده است که در این مجال به ذکر آن می پردازیم:(33) «حسين از عبد اللّه از عبد اللّه بن يونس از گفته پدرش از ابان بجلى از ابى بكر بن حفص از ابن عباس ما را خبر داد كه گفت در كوفه حاضر بودم كه ابن ملجم را به حضور حضرت اميرالمؤمنين (علیه السّلام) آوردند و گفتند اى امير المؤمنين، درباره اين اسير چه مى فرمایید؟ شنيدم فرمود:ند انديشه ام چنين است كه اينك از او به نيكى پذيرايى كنيد تا ببينيد حال من چگونه مى شود، اگر درگذشتم پس از من يك ساعت هم او را مهلت مدهيد.»(34)(35) «حسين از عبد اللّه از عبد الرحمن بن صالح از عمرو بن هشام از اسماعيل بن ابى خالد از عامر شعبى مرا حديث كرد كه چون ابن ملجم آن ضربت را بر حضرت اميرالمؤمنين (علیه السّلام) زد، حضرت على (علیه السّلام) پرسيدند: ضربت زننده بر من چه شد؟ گفتند او را دستگير كرديم، فرمود از خوراك من و از آشاميدنى من او را بخورانيد و بياشامانيد اگر زنده ماندم درباره اش انديشه خواهم كرد و اگر از دنیا رفتم تنها بر او يك ضربت بزنيد و چيزى بر آن ميفزائيد.»(36)
ابن ملجم (لعنه الله علیه) برای رهایی از قصاص، به قتل رساندن معاویه (لعنه الله علیه) را به شرط آزادی خود از حضرت امام حسن (علیه السّلام) مطرح می نماید. در این باره در کتاب قرب الاسناد و به نقل از آن در بحارالانوار چنین آمده است:(37) «حضرت امام صادق (علیه السّلام) از پدرش نقل فرمودند: پدرم برایم نقل فرمود حضرت امام حسن (علیه السّلام) نزد ابن ملجم آمد و خواست تا گردن او را بزند. ابن ملجم گفت: با خداوند عهد بسته بودم که پدرت را بکشم و موفق شدم پس اگر خواستی مرا بکش و اگر خواستی ببخش، اگر مرا ببخشی نزد معاویه می روم و او را می کشم و تو را از دست او راحت می کنم. حضرت امام حسن (علیه السّلام) فرمودند: نه، من تو را به سرعت به آتش دوزخ می فرستم آنگاه جلو آمده و گردنش را زدند.»(38)
درباره امان خواستن ابن ملجم (لعنه الله علیه) از حضرت امام حسن (علیه السّلام) در کتاب کشف الغمه آمده است:(39) «و ابن ملجم ملعون نزد حضرت امام حسن (علیه السّلام) پيغام داده بود كه من هيچ عهدى با خداى تعالى نكرده ام مگر كه به جاى آورده ام و من اين عهد با خداى كرده بودم كه علی (علیه السّلام) و معاويه را بكشم يا پيش از ايشان بميرم، پس اگر خواهى مرا با وى بگذار كه من با خداى عهد كردم كه بروم و معاويه را بکشم و چون باقى مانم به خدمت تو بيايم و به بيعت دست بر دست تو نهم، حضرت امام حسن (علیه السّلام) فرمودند: و اللَّه تو را به ملاقات آتش دوزخ بفرستم. بعد پيش آمدند و او را كشتند و به جهنم فرستادند.» (40) در تاریخ طبری نیز چنین گزارشی نقل شده است.(41)
نقلهای رایج نادرست درباره انتقام از ابن ملجم (لعنه الله علیه)
در برخی از کتب تاریخی گزارشاتی از سوزاندن جسد ابن ملجم (لعنه الله علیه) ذکر شده است. وصیت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) به حضرت امام حسن (علیه السّلام) و حضرت امام حسین (علیه السّلام) انتقام گرفتن از قاتل با یک ضربت شمشیر بوده است. در کتاب طبقات الکبری از به آتش کشیدن جسد ابن ملجم (لعنه الله علیه) به دست «عبد اللَّه بن جعفر و حسين بن على (علیه السّلام) و محمد بن حنفيه» سخن رفته است که به یقین بر ما واضح و روشن است که حضرت امام حسین (علیه السّلام) هرگز برخلاف وصیت پدر بزرگوار خویش عمل نمی فرمودند.(42)
در مقاتل الطالبین از سوزاندن جسد ابن ملجم (لعنه الله علیه) به دست ام الهيثم نخعى سخن رفته است.(43)
در تاریخ طبری فقط نقل شده است جسد ابن ملجم (لعنه الله علیه) را در حصيرها پيچيدند و به آتش سوختند. (44)
در تاریخ مروج الذهب نحوه انتقام را کاملا برخلاف وصیت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) با بریدن دست و پا و میخ داغ بر چشم او کشیدن عنوان کرده است که با وجود امام معصوم حضرت امام حسن (علیه السّلام) و حضرت امام حسین (علیه السّلام) لزوم اجرای وصیت کاملا بی اساس است.(45)
در اعلام الوری نقلی آورده شده است که حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) دستور به سوزاندن ابن ملجم (لعنه الله علیه) دادند و این برخلاف تمام نقلهایی است که از وصیت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) در تاریخ آمده است و همچنین کاملا مخالف رفتار بزرگوارانه ای است که ایشان با قاتل خویش نمودند که در بسیاری از کتب معتبر نقل شده است. در ادامه این نقل برخلاف وصیت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) از گردن زدن ابن ملجم و سوزاندن جسد ابن ملجم توسط ام الهيثم دختر اسود نخعى سخن رفته است. (46)
خطبه حضرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) در مسجد کوفه پس از شهادت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام)
در اکثر کتب تاریخی، خطبه حضرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) در مسجد کوفه پس از شهادت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) نقل شده است. ایشان در این خطبه شمه ای بسیار کوتاه از فضایل پدربزرگوارشان را فرمودند و از والایی شبی که ایشان به شهادت رسیدند سخن گفتند.
در امالی صدوق و به نقل از آن در بحارالانوار این خطبه حضرت امام حسن (علیه السّلام) چنین نقل شده است:(47) حبيب بن عمرو گويد من خدمت حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) که در بستر بیماري قرار داشتند و در اثر آن دعوت حق را لبیک گفتند؛ وارد شدم پس زخمشان را باز کردند. گفتم يا امير المؤمنين اين زخم شما چيزى نيست و باكى بر شما نيست. فرمودند: اى حبيب من هم اكنون از شما مفارقت مي كنم. من گريستم و حضرت ام كلثوم (سلام الله علیها) هم كه نزد او نشسته بودند گريستند به او فرمودند: دختر جانم چرا گريه كنى؟ گفت جدایى شما را در نظر آوردم و گريستم؛ فرمودند: دخترم گريه مكن به خدا اگر تو هم مي ديدى آنچه را پدرت مى بيند؛ نمي گريستى. حبيب گويد به او عرض كردم: چه مي بينى يا اميرالمؤمنين؟ فرمودند: اى حبيب مي نگرم كه همه فرشتگان آسمان و پيغمبران دنبال هم ايستاده اند براى ملاقاتم و اين هم برادرم محمد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است كه نزد من نشسته است و مي فرمايد بيا كه آنچه در پيش دارى برايت از آنچه در آن گرفتارى بهتر است. گويد هنوز از نزد او بيرون نشده بودم كه از دنیا رفتند. چون فردا شد بامداد حضرت امام حسن (علیه السّلام) بر منبر ايستاد و اين خطبه را خواند پس از حمد و ستايش خدا فرمود: «ای مردم در اين شب بود كه قرآن نازل شد و در اين شب عيسى بن مريم بالا رفت و در اين شب يوشع بن نون كشته شد و در اين شب اميرالمؤمنين از دنيا برفت به خدا هيچ كدام از اوصياء پيغمبران گذشته و نه ديگران پيش از پدرم به بهشت نروند و چنان بود كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) كه ایشان را به جبهه جنگ مى فرستاد جبرئيل از سمت راستشان به همراه او نبرد مي كرد و ميكائيل از سمت چپ ایشان. از طلا و نقره جز هفتصد درهم از خود باقی نگذاشت كه از حقوق خود پس انداز كرده بود تا خادمى براى خانواده خود بخرد.(48)
در کتاب کافی به نقل از حضرت امام باقر (علیه السّلام) درباره سخنرانی حضرت امام حسن (علیه السّلام) پس از شهادت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) آمده است:(49) حضرت امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: چون امير المؤمنين (عليه السّلام) وفات كرد حسن بن على (علیه السّلام) در مسجد كوفه به پای خاست و حمد و ثناى خدای گفت و بر پيغمبر (صلى اللَّه عليه و آله) درود فرستاد. سپس فرمودند: اى مردم در اين شب مردى از دنیا رفت كه پيشينيان بر او سبقت نگرفتند و پسينيان به او نرسند. او پرچمدار رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) بود كه جبرئيل در طرف راست و ميكائيل در طرف چپش بودند. از ميدان بر نمي گشت جز اينكه خدا به او فتح و پيروزى مي داد، به خدا كه او از مال سفيد و سرخ دنيا جز هفتصد درهم كه آن هم از عطايش زياد آمده بود باقى نگذاشت و مي خواست با آن پول براى خانواده اش خدمتگزارى بخرد، به خدا كه او در شبى به شهادت رسید كه يوشع بن نون وصى موسى وفات كرد و همان شبى كه عيسى بن مريم به آسمان بالا رفت و همان شبى كه قرآن فرود آمد.(50)
مسعودی در اثبات الوصیه درباره خطبه حضرت امام حسن (علیه السّلام) پس از شهادت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) آورده است:
«و روي أن الحسن قام خطيبا بعد دفنه فعلا منبر الكوفة و عليه عمامة سوداء مسدولة و طيلسان أسود فحمد اللّه و أثنى عليه ثم قال: انّه و اللّه قد قبض في هذه الليلة رجل ما سبقه الأولون و لا يدركه الآخرون ان كان لصاحب راية رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله جبرئيل عن يمينه و ميكائيل عن يساره لا ينثني حتى يفتح اللّه على يديه و اللّه ما ترك بيضاء و لا حمراء إلّا سبعمائة درهم من فضل عطائه و لقد قبض في الليلة التي نزل فيها القرآن و في الليلة التي قبض فيها يوشع بن نون و في الليلة التي رفع فيها عيسى بن مريم عليه السّلام.»(51)
روايت شده است كه حضرت امام حسن (عليه السّلام) بعد از به خاکسپاری پدر به خطبه ایستاد پس برفراز منبر مسجد کوفه رفتند در حالیكه عمامه مشکى بر سر داشتند و تحت الحنک قرار داده بودند و عباى مشکى پوشيده بودند بالاى منبر رفتند و خطبه خواندند، پس از حمد و ثناى خدا فرمودند: به خدا قسم در امشب مردى قبض روح شد كه از مردان گذشته كسى بر او پيشى نگرفت و از مردان آينده هم كسى به او نخواهد رسيد، آن مرد صاحب بيرق رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) بود كه جبرئيل طرف راست و ميكائيل طرف چپ او بودند، او از جنگ برنمىگشت مگر اينكه خدا به وسيله دستهاى او ايجاد فتح و فيروزى مي كرد. به خدا قسم كه از مال سفيد و سرخ مگر هفتصد درهم از خود بر جاى ننهاد كه از مازاد عطا و بخششهايش بود، آن حضرت در شبى به شهادت رسید كه قرآن در آن نازل گرديد و يوشع بن نون در آن قبض روح شد و عيسى بن مريم (عليه السّلام) در آن شب به آسمان بالا رفت.(52)
در کتب تاریخ یعقوبی، مروج الذهب و مقتل الإمام أميرالمؤمنين على بن أبى طالب (ع) ابن أبى الدنيا نیز خطبه حضرت امام حسن (علیه السّلام) در مسجد کوفه پس از شهادت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) با همین مضامین ذکر شده است.(53)
به شواهد کتب تاریخی پس از شهادت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) مردم با سبط اکبر رسول الله (صلی الله و علیه و آله) حضرت امام حسن مجتبی (علیه السّلام) بیعت نمودند.
تاریخ طبری در این باره می نویسد:(54) در همين سال يعنى، سال چهلم، با حسن بن على (علیه السّلام) بيعت خلافت كردند. گويند: نخستين كسى كه با او بيعت كرد قيس بن سعد بود كه گفت: «دست بيار تا بر كتاب خداوند عزّ و جلّ و سنت پيمبر وى و جنگ منحرفان با تو بيعت كنم.» حسن(علیه السّلام) بدو گفت: «بر كتاب خدا و سنت پيمبر وى كه همه شرطها در اين است.» و قيس خاموش ماند و با او بيعت كرد و مردم نيز بيعت كردند.
زهرى گويد: حضرت على (عليه السّلام) قيس بن سعد را بر مقدمه سپاه عراق كه مى بايد سوى آذربايجان و نواحى آن رود گماشته بود و هم بر نگهبانان سپاه اعراب چهل هزار نفری كه با على بيعت مرگ كرده بودند؛ گماشته بود. اما قيس پيوسته از حركت تعلل كرد تا حضرت على (علیه السّلام) كشته شد و مردم عراق حضرت حسن بن على (علیه السّلام) را به خلافت انتخاب نمودند.(55)
در حدیثی از قول حضرت امام محمّد باقر (علیه السّلام) و حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) سن حضرت امیر المومنین (علیه السّلام) در هنگام شهادت را شصت و پنج سال ذکر کرده اند:(56) و پدر و عمّم (رحمهما اللَّه) روايت كرده اند به سند معتبر از حضرت امام محمّد باقر و امام جعفر صادق (صلوات اللَّه عليهما) هر دو معصوم فرمودند كه در هنگامى كه حضرت اميرالمؤمنين (علیه السّلام) از دار فنا مفارقت فرمودند شصت و پنج سال داشتند و اين واقعه در سال چهلم از هجرت واقع شد و وقتى كه وحى بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نازل شد حضرت امير المؤمنين (علیه السّلام) دوازده ساله بودند و سيزده سال بعد از آن در خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) كه در مكّه معظّمه بودند و بعد از آن به مدينه هجرت فرمودند و ده سال در مدينه مشرّفه در جوار حضرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) زندگی کردند و بعد از آن حضرت سى سال عمر يافتند كه مجموع شصت و پنج سال باشد و در شب جمعه به شهادت رسیدند و قبر آن حضرت در غرى واقع است و نسب آن حضرت، علىّ بن ابى طالب بن عبد المطّلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصىّ بن كلاب بن مرّه می باشد.(57)
مقتل الإمام أميرالمؤمنين على بن أبى طالب (ع) از ابن أبى الدنيا سن حضرت هنگام شهادت پنجاه و هشت سال یاد شده است.(58)
در مروج الذهب سن حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) موقع شهادت هفتاد و دو سال و بقولى شصت و دو سال ذکر نموده است.(59)
در تاریخ طبری مدت خلافت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) سه ماه كمتر از پنج سال و به نقلی چهار سال و نه ماه و يك روز ذکر شده است.(60)
در طبقات الکبری درباره مدت خلافت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) آمده است: «كانت خلافة علي أربع سنين و تسعة أشهر: خلافت حضرت علی (علیه السّلام) چهار سال و نه ماه بود.» (61)
قول مشهور درباره مدت خلافت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) چهار سال و نه ماه می باشد.
پی نوشتها
(1) الكافي، جلد1، صفحه 456 454 -
(2) ترجمه أصول الكافي، جلد 2، صفحه 352 – 350
(3) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد 2، صفحه 347
(4)تفسير فرات الكوفي، صفحه 155 – 154 - بحار الأنوار، جلد 42، صفحه 310
(5)ترجمه بحارالانوار، جلد 42، صفحه 338 -337
(6) فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام في النجف، صفحه 35 – 34 - بحار الأنوار، جلد 42، صفحه 216
(7) ترجمه فرحة الغري، صفحه 70 – 69
(8) بحارالأنوار، جلد 42، صفحه 236
(9) ترجمه بحارالانوار، جلد 42، صفحه 253
(10)إعلام الورى بأعلام الهدى، صفحه 202
(11)ترجمه إعلام الورى، صفحه 293 – 292
(12) فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام في النجف، صفحه 31 – 30 - بحار الأنوار، جلد 42، صفحه 214 – 213
(13) ترجمه فرحة الغري، صفحه 68 -67
(14) بحار الأنوار، جلد 42، صفحه 236 – 235
(15)ترجمه بحارالانوار، جلد 42، صفحه 253
(16) فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام في النجف، صفحه 125 – 124 - 123 - بحار الأنوار، جلد 42، صفحه 222
(17)فرحة الغري، صفحه 128
(18) بحار الأنوار، جلد 42، صفحه 295 – 294
(19) ترجمه بحارالانوار، جلد 42، صفحه 322 – 321
(20) بحار الأنوار، جلد 42، صفحه 235 – 234
(21)ترجمه بحارالانوار، جلد 42، صفحه 252
(22) تاريخ اليعقوبى، جلد 2، صفحه 213
(23) ترجمه تاريخ يعقوبى، جلد 2، صفحه 139
(24) الأمالي(للطوسی)، صفحه 682 - بحار الأنوار، جلد 97، صفحه 455 – 454
(25)مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، جلد 2، صفحه 348 - فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام في النجف، صفحه 101 - بحار الأنوار، جلد 42، صفحه 236
(26) الأمالي(للطوسی)، صفحه 682 - بحار الأنوار، جلد 97، صفحه 454
(27)العتبات المقدسه فی الکوفه، صفحه 146
(28) العتبات المقدسه فی الکوفه، صفحه 147
(29)فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام في النجف، صفحه 19 - بحار الأنوار، جلد 42، صفحه 307
(30)فرحة الغري، صفحه 59
(31) مقاتل الطالبيين، صفحه 49
(32) فرزندان ابو طالب، جلد 1، صفحه 45 – 44
(33) مقتل الإمام أمير المؤمنين على بن أبى طالب (ع)، صفحه 40 – 39
(34) ترجمه مقتل الإمام أمير المؤمنين على بن أبى طالب (ع)، صفحه 61
(35) مقتل الإمام أمير المؤمنين على بن أبى طالب (ع)، صفحه 40
(36) ترجمه مقتل الإمام أمير المؤمنين على بن أبى طالب (ع)، صفحه 62 61-
(37)قرب الإسناد، صفحه 144- 143- بحار الأنوار، جلد 42، صفحه 302
(38) ترجمه بحارالانوار، جلد42، صفحه 330
(39)كشف الغمة في معرفة الأئمة، جلد1 ، صفحه 433
(40) ترجمه كشف الغمة، جلد 1، صفحه 579
(41)تاريخ الطبري، جلد5، صفحه 148 - ترجمه تاريخ الطبري، جلد 6، صفحه 2689
(42) الطبقات الكبرى، ابن سعد، جلد 3، صفحه 28 - ترجمه الطبقات الكبرى، جلد 3، صفحه 32
(43) مقاتل الطالبيين، صفحه 54
(44) تاريخ الطبري، جلد5، صفحه 149
(45) مروج الذهب، جلد 1، صفحه 415 - 414 - ترجمه مروج الذهب، جلد 1، صفحه 775
(46) إعلام الورى بأعلام الهدى، جلد 1، صفحه 392 – 391
(47) الأمالي(للصدوق)، صفحه 319 – 318 - بحار الأنوار، جلد 42، صفحه 202 – 201
(48) ترجمه الأمالي (للصدوق)، صفحه 319 – 318 - ترجمه بحارالانوار، صفحه 221 – 220
(49) الكافي، جلد1، صفحه457
(50) أصول الكافي، جلد 2، صفحه 354
(51)إثبات الوصية، صفحه 157
(52)ترجمه إثبات الوصية، صفحه 284 – 283
(53)تاريخ اليعقوبى، جلد 2، صفحه 213- مقتل الإمام أمير المؤمنين على بن أبى طالب (ع)، صفحه 96 – 95 - مقتل الإمام أمير المؤمنين على بن أبى طالب (ع)، صفحه 95 – 94 - مروج الذهب، جلد1، صفحه 414 – 413
(54) تاريخ الطبري، جلد5، صفحه 158
(55)ترجمه تاريخ الطبري، جلد7، صفحه 2713
(56) فرحة الغري في تعيين قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السلام في النجف، صفحه 54 – 53
(57)ترجمه فرحة الغري، صفحه 78
(58) مقتل الإمام أمير المؤمنين على بن أبى طالب (ع)، صفحه 63
(59) مروج الذهب، جلد 1، صفحه 414
(60) تاريخ الطبري، جلد 5، صفحه 152
(61) الطبقات الكبرى، جلد3 ، صفحه27
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه لیالی قدر و شهادت امام علی علیه السلام
نگاهی به همه وصیتهای امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه
وصیتهای امیرالمؤمنین(ع) محدود به زمانی نیست که ضربت خورده و در بستر شهادت است. با کندوکاو در نهجالبلاغه میتوان فهمید قصه وصیتهای امیرالمؤمنین در این کتاب، بحث بسیار گسترده، جاندار و مفصلی است.
بیشک اگر در سال ۴۰ هجری حضور میداشتیم و میدانستیم دست تقدیر تا ساعاتی دیگر نعمت وجود امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) را از ما خواهد گرفت، آرزو میکردیم حتی اگر شده به اندازه چند جمله موعظه و رهنمودهایی را از زبان حضرت بشنویم و آن را سرمشق زندگیمان قرار دهیم. هرچند چنین امکانی برای ما فراهم نبوده ولی خود حضرت علی(ع) آنها را به گوش ما رسانده و در همان زمان در بستر شهادت تأکید کرده این توصیهها برای هر کسی است که این وصیتهای مکتوب در آینده به دستش میرسد.
اما وصیتهای امیرالمؤمنین(ع) محدود به زمانی نیست که ضربت خورده و در بستر شهادت است. با کندوکاو در نهجالبلاغه میتوان فهمید قصه وصیتهای امیرالمؤمنین در این کتاب، بحث بسیار گسترده، جاندار و مفصلی است. در این نوشتار برآنیم هر چه از خطبهها، نامهها و حکمتهای نهجالبلاغه که رنگ و بوی وصیت دارد را معرفی کنیم.
دستهبندی وصیتهای امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه
در یک نگاه کلی و به اجمال میتوان این وصایا در نهجالبلاغه را به دو دسته تقسیم کرد: نخست، وصایایی که حضرت در طول زندگی مبارکشان ایراد کردهاند و دوم، وصیتهایی که ایشان پس از ضربت خوردن داشتهاند.
در همین راستا، وصیتهای پیش از ضربت خوردن، خود به دو دسته قابل تقسیم است: یکی وصایایی که مربوط به سالهای پایانی عمر امام علی(ع) و بهخصوص از جنگ صفین (سال ۲۷ هجری) به بعد را دربرمیگیرند و دیگری وصایای پیش از این تاریخ در اوایل دوران حکومت حضرت.
این تقسیمبندیها برای هر کدام از این دورهها را میتوان ادامه داد و شاخههای متعددی را برای هر یک ذکر کرد. برای نمونه یکی از وصیتهایی که پیش از جنگ صفین و درظاهر مربوط به اوایل دوران حکومت حضرت است، حکمت ۸۲ نهجالبلاغه است. امیرالمؤمنین(ع) در این حکمت، شیعیان را به پنج چیز سفارش و تأکید میکند اگر برای بدست آوردن آنها شتران راهوار را به سرعت حرکت دهند و همه جا را برای بدست آوردن آن بگردند، سزاوار است.
وصیتهایی نیز در نهجالبلاغه وجود دارد که پس از جنگ صفین بیان شدهاند. علامه حسنزاده آملی نیز در شرحی که بر نهجالبلاغه نوشتهاند به صورت مبسوط به این موارد اشاره کردهاند. دو نمونه بارز از این جمله، نامه 31 نهج البلاغه (نامه امام علی به امام حسن علیهما السلام) وصایای حضرت به فرزندش امام حسن(ع)- و دیگری نامه 24 نهج البلاغه است.
نامه۳۱ را زمانی که از صفین بازمیگشتند در منطقهای به اسم حاضرین نوشتند. نوشتن این نامه در شرایط خستهکننده تحمیل حکمیت به حضرت در حالی که مایل به ادامه جنگ با معاویه بودند، نشان از اهتمام حضرت به مقوله خانواده و تربیت فرزند دارد. نکته جالبتر اینکه در حالی که حضرت کاتبی به اسم «ابی رافع» داشتند و اغلب نامهها را به او میگفتند تا کتابت کند ولی این وصیتها به امام حسن(ع) را به دست خودش نوشت.
نامه ۲۴ هم وصیتهای مالی حضرت است و نکات تربیتی فراوانی دارد. هنر و شگرد امیرمؤمنان(ع) این بود در نامههای سیاسی، اقتصادی و حتی بینالمللی همچون نامه۵۳، امور اخلاقی و موعظه ای را نیز در داخلش میگنجاند. نامه۲۷نهج البلاغه نیز با اینکه نامهای سیاسی خطاب به محمدبن ابیبکر است اما پر از توصیه به عبادت، نماز و تهجد است.
وصیتهایی در بستر شهادت
در خصوص وصیتهای حضرت پس از ضربت خوردن، اگر یک مورد اختلافی را نیز به حساب بیاوریم، درمجموع چهار وصیت در نهجالبلاغه وجود دارد. در مورد آن حکمت مورد اختلاف که حکمت۳۸ نهجالبلاغه است، ابن ابیالحدید معتزلی و دیگرانی معتقدند حضرت هشت توصیه به فرزندش امام حسن(ع) در بستر شهادت کرده است. مشهورترین و اساسیترین وصیتهای پس از سحرگاه نوزدهم رمضان سال چهلم هجری نامه ۴۷ نهجالبلاغه است. نامه 23 نهج البلاغه و خطبه ۱۴۹ نهجالبلاغه نیز دو وصیت دیگر پس از ضربت را تشکیل میدهند.
خطبه ۱۴۹ شبیه به نامه ۲۳ نهجالبلاغه است. سیدرضی نیز نوشته بخشی از نامه ۲۳ را پیش از این در خطبه ۱۴۹ آورده ولی چون این نامه اضافاتی داشته، تکرارش را لازم دانسته است. لحن و بیان حضرت در خطبه ۱۴۹ سرشار از موعظه است و نکات فراوان و ریزی در آن توسط حضرت مورد اشاره قرار گرفتهاند.
حضرت در این خطبه، حتی مرگ خودشان را دستمایه عبرت وصیتشوندگان میداند و میگوید: «اگر گامها بلغزد و از این جهان بروم، ما نیز چون دیگران در سایه شاخسار درختان، مسیر وزش باد و باران و زیر سایه ابرهای متراکم آسمان پراکنده میشویم و آثارمان در زمین نابود خواهد شد... باید سکوت من و بیحرکتی دست و پا و چشمها و اندام من، مایه پند و اندرز شما شود که از هر منطق رسایی و از هر سخن مؤثری عبرتانگیزتر است».
حضرت در ادامه این خطبه، دو وصیت کلی میکنند که آن دو را میتوان جامع همه وصیتهای حضرت دانست. دو توصیه حضرت، نسبت به خداوند و پیغمبر اکرم(ص) هستند. امیرالمؤمنین(ع) در دو جمله کوتاه از مخاطبانش میخواهند اولاً خدا را موحدانه عبادت کنند و دوم اینکه سنت پیغمبر(ص) را ضایع نکنند. بعد هم میفرمایند تا زمانی که این دو کار را انجام دهید، هیچ گاه سرزنش نخواهید شد. بالطبع سنت پیغمبر(ص) در این کلام بیشتر به ماجرای غدیر و امامت مربوط است و الا اینکه حضرت مسواک میزدند و فلان طور برای نماز لباس میپوشیدند هر چند خوب است ولی در سایه امامت و ولایت اهمیت پیدا میکنند. پس به یک معنا وصیت جامع حضرت، توحید و امامت است.
در پایان این خطبه حضرت جملهای میگویند که سوزِ دل ایشان را از این گلایه میتوان فهمید. ایشان میفرمایند: «فردا ارزش ایام زندگی مرا خواهید دید» و در یک جمله کوتاه پرده از یک راز نیز برمیدارند که بعد از من حکومت به دست نااهلان خواهد افتاد.
تفاوت نامه ۲۳ با خطبه ۱۴۹ در این است که حضرت در آن درباره قاتل خود نیز صحبت کرده است. چنانکه در نامه ۴۷ نیز در خصوص قاتلش توصیههایی کرده است. در پایان نامه نیز حضرت از شوقش به لقاءالله اینطور مثال زده که گویی تشنهای است که به آب رسیده است.
گفتیم اساسیترین وصیت حضرت، نامه۴۷ نهجالبلاغه است که به جز چهار خط پایانی که در خصوص قاتلش توصیههایی میکند، ۱۶وصیت در آن ارائه شده است.
تصميم خوارج بر قتل على ، معاويه و عمروعاص بعد از جنگ نهروان
نامه ۴۷ نهج البلاغه ـ وصيّت امام علی (ع) پس از ضربت ابن ملجم
ضربت خوردن امام علي(ع) به دست "عبدالرحمن ابن ملجم مرادي" (19رمضان40 ق)
شهادت مظلومانه ی حضرت اميرالمؤمنين امام علی(ع) در كوفه(21رمضان40 ق)
وقایع پس از شهادت حضرت امیرالمومنین (علیه السّلام) و خاکسپاری شبانه و مخفیانه ایشان
در تشییع پیکر امام علی(ع) چه کسانی حضور داشتند
ویژه نامه حضرت امام علی علیه السلام
نُوزدهِ ماهِ مُبارک چون رسید - خون زِ فرقِ حَضرتِ مولا چکید
امروز فرقِ حضرتِ مولا شکسته - زان قلبِ ما تا آدم و حوّا شکسته
شعر-علي شيرِ خدا خفته است در خاكِ نجف امشب
شب قدر است و امشب هجر مولاست - دلم از عشق او پر شور و غوغاست
نماهنگ | ایام قدر، قله ماه رمضان
شب قدر (19 و 21 و 23 رمضان المبارک)
شب بیست ویکم ماه مبارک رمضان دومين شب قدر دومين شب قدر
اِنّا اَنزَلناهُ، فی لَیلَةِ القدر اَست
تفسیر سوره انا انزلناه فی لیله القدر
لیلة القدر مساوي است به هشتادوچهار – سالِ عُمر از دي و پائيز و زمستان و بهار
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
تفسیر سوره قدر / انا انزلناه فی لیله القدر
سوره قدر مکی است و پنج آیه دارد
سوره قدر آیات ۱ – ۵
بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فی لیله القدر (۱) و ما ادراک ما لیله القدر (۲) لیله القدر خیر من الف شهر (۳) تنزل الملئکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (۴) سلام هی حتی مطلع الفجر (۵).
ترجمه آیات
به نام خداوند رحمان و رحیم.ما این قرآن عظیم الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم(۱).
و تو چه می دانی شب قدر چیست؟(۲).
شب قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(۳).
در این شب فرشتگان و روح(یعنی جبرئیل)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور الهی و سرنوشت خلق) نازل می شوند(۴).
این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه(۵).
بیان آیات
این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان می کند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر می داند، چون در آن شب ملائکه و روح نازل می شوند، و این سوره، هم احتمال مکی بودن را دارد، و هم می تواند مدنی باشد، و روایاتی که درباره سبب نزول آن از امامان اهل بیت (علیهم السلام) و از دیگران رسیده خالی از تایید مدنی بودن آن نیست، و آن روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه این سوره بعد از خوابی بود که رسول خدا(ص)دید، و آن خواب این بود که دید بنی امیه بر منبر او بالا می روند، و سخت اندوهناک شد، و خدای تعالی برای تسلیتش این سوره را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت بنی امیه است).
"انا انزلناه فی لیله القدر"
ضمیر در"انزلناه"به قرآن برمی گردد، و ظاهرش این است که: می خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضی از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگی است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجی است.
و در معنای آیه مورد بحث آیه زیر است که می فرماید: "و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه" (۱) ، که صریحا فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.
پس مدلول آیات این می شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکی یکپارچه در یک شب معین، و یکی هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه"و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا" (۲) ، نزول تدریجی آن را بیان می کند، و همچنین آیه زیر که می فرماید: "و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جمله واحده کذلک لنثبت به فؤادک و رتلناه ترتیلا" (۳).
و بنا بر این، دیگر نباید به گفته بعضی (۴) اعتنا کرد که گفته اند: معنای آیه"انزلناه" این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن.
و در کلام خدای تعالی آیه ای که بیان کند لیله مذکور چه شبی بوده دیده نمی شود بجز آیه"شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" (۵) که می فرماید: قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم می شود شب قدر یکی از شبهای ماه رمضان است، و اما اینکه کدامیک از شب های آن است در قرآن چیزی که بر آن دلالت کند نیامده، تنها از اخبار استفاده می شود، که ان شاء الله در بحث روایتی آینده بعضی از آنها از نظر خواننده می گذرد.
در این سوره آن شبی که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازه گیری است، پس شب قدر شب اندازه گیری است، خدای تعالی در آن شب حوادث یک سال را یعنی از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر می کند، زندگی، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایی دیگر از این قبیل را مقدر می سازد، آیه سوره دخان هم که در وصف شب قدر است بر این معنا دلالت دارد: "فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمه من ربک" (۶) ، چون"فرق"، به معنای جدا سازی و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است، و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه ای که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه گیری مشخص سازند.
و از این استفاده می شود که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالی که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر می شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمری شب قدری هست، که در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیری و مقدر می شود.
برای اینکه این فرض امکان دارد که در یکی از شبهای قدر چهارده قرن گذشته قرآن یکپارچه نازل شده باشد، ولی این فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمامی قرون گذشته و آینده تعیین گردد. علاوه بر این، کلمه"یفرق"به خاطر اینکه فعل مضارع است استمرار را می رساند، در سوره مورد بحث هم که فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و نیز فرموده: "ملائکه در آن شب نازل می شوند"مؤید این معنا است.
پس وجهی برای تفسیر زیر نیست که بعضی (۷) کرده و گفته اند: شب قدر در تمام دهر فقط یک شب بود، و آن شبی بود که قرآن در آن نازل گردید، و دیگر تکرار نمی شود.و همچنین تفسیر دیگری که بعضی (۸) کرده و گفته اند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تکرار می شد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بین برد.و نیز سخن آن مفسر (۹) دیگر که گفته: شب قدر تنها یک شب معین در تمام سال است نه در ماه رمضان.و نیز سخن آن مفسر (۱۰) دیگر که گفته: شب قدر شبی است در تمام سال، ولی در هر سال یک شب نامعلومی است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سال های دیگر در ماههای دیگر، مثلا شعبان یا ذی القعده واقع می شود، هیچ یک از این اقوال درست نیست.
بعضی (۱۱) دیگر گفته اند: کلمه"قدر"به معنای منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامی بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته، و یا عنایتی که به عبادت متعبدین در آن شب داشته.
بعضی (۱۲) دیگر گفته اند: کلمه"قدر"به معنای ضیق و تنگی است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده اند که زمین با نزول ملائکه تنگ می گردد.و این دو وجه به طوری که ملاحظه می کنید چنگی به دل نمی زند.
پس حاصل آیات مورد بحث به طوری که ملاحظه کردید این شد که شب قدر بعینه یکی از شبهای ماه مبارک رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احکام می شود، البته منظورمان" احکام"از جهت اندازه گیری است، خواهید گفت پس هیچ امری از آن صورت که در شب قدر تقدیر شده باشد در جای خودش با هیچ عاملی دگرگون نمی شود؟ در پاسخ می گوییم: نه، هیچ منافاتی ندارد که در شب قدر مقدر بشود ولی در ظرف تحققش طوری دیگر محقق شود، چون کیفیت موجود شدن مقدر، امری است، و دگرگونی در تقدیر، امری دیگر است، همچنان که هیچ منافاتی ندارد که حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد، ولی مشیت الهی آن را تغییر دهد، همچنان که در قرآن کریم آمده: " یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب" (۱۳).
علاوه بر این، استحکام امور به حسب تحققش مراتبی دارد، بعضی از امور شرایط تحققش موجود است، و بعضی ها ناقص است، و احتمال دارد که در شب قدر بعضی از مراتب احکام تقدیر بشود، و بعضی دیگرش به وقت دیگر موکول گردد، اما آنچه از روایات بر می آید و به زودی روایاتش از نظر خواننده خواهد گذشت با این وجه سازگار نیست.
مشاهده و تدبر آیه 1 سوره قدر به همراه لیست تفسیر ها - تدبر در ...
پاسخ به تمام سوالات پیرامون شب های قدر در خلال تفسیر سوره ...
شرحی بر حقیقت لیله القدر در تفسیر امام خمینی(س) بر سوره قدر
تفسير سوره قدر جلسه 2 (1399/01/05) - صفحه نمایش 2 - دفتر
تفسير سوره قدر از تفسير الميزان علامه طبابايي - آوینی
تفسیر آیه 1-5 سوه قدر - سخنرانی مذهبی - ایران صدا
تفسیر سوره قدر از حجت الاسلام قرائتی - مشرق نیوز
تفسیر المیزان - سوره قدر - پایگاه جامع قرآن کریم انهار
تفسیر المیزان - سوره قدر - پایگاه جامع قرآن کریم انهار
نزول ملائکه و روح در شب قدر به چه معناست؟ - الف
تفسیر سوره قدر از تفسیر المیزان علامه طبابایی
تفسیر سوره قدر / انا انزلناه فی لیله القدر
تفسیر سوره قدر از حجت الاسلام قرائتی
زمان نزول قرآن ; تعیین سرنوشت انسان
شباهت حضرت زهرا (س) با سوره قدر
آیه 1 سوره قدر - دانشنامهی اسلامی
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ - الدخان ٣ - الکتاب
تفسیر سوره قدر - امام موسی صدر
تفسیر نمونه : سوره قدر آیات 5 – 1
سوره قدر از قران محشی
تفسیر نمونه - سوره قدر
سوره قدر - ويکی شيعه
تفسير نور سوره قدر
تفسیر سوره قدر
تفسیر سوره قدر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه حضرت امام علی علیه السلام
زندگینامه امام علی علیه السلام
ویژه نامه ولادت امام علی علیه السلام
ویژه نامه شهادت امام علی علیه السلام
بانک پیامک های میلاد امام علی علیه السلام
اشعار مدح امام علی علیه السلام
صوتی وتصویری امام علی علیه السلام
ازدواج امام علی (ع) و حضرت زهرا(س)
ضربت خوردن امام علی علیه السلام
اشعار ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام
اشعار شهادت حضرت علی علیه السلام
اس ام اس و پیامک های ضربت خوردن حضرت علی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
شب قدر، شبی برای عروج
دلهای خود را برای اتّصال و ارتباط با حضرت حق آماده کنید
امروز روز نوزدهم ماه رمضان است و دیشب یکی از شبهایی بود که احتمال لیلةالقدر در آن وجود دارد. بهطور کلّی ایّامِ بسیار عزیز و مبارکی است و دو شبِ طرفِ احتمال لیلةالقدر پیش روی ماست. مردم عزیز و مؤمن تهران در این اجتماع معنوی و روحانی دلهای خود را برای اتّصال و ارتباط با حضرت حق (جلّت عظمته و عظّم شأنه) آماده کنند و در شبهای قدری که باقی مانده است، آنچه را که خدای متعال از رحمت الهی در این ایّام و شبها برای مؤمنان وعده فرموده است، برای خود تأمین کنند. پروردگارا! توفیق درک لیلةالقدر و استفاده از برکات آن را به همه ما عنایت کن. ۱۳۸۲/۰۸/۲۳
استفاده از شبهای قدر برای عروج معنوی
در ماه رمضان - در همۀ روزها و شبها - دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدس لیلةالقدر آماده شوید؛ که "لیلةالقدر خیر من الف شهر تنزّل الملائکةوالرّوح فیها باًّذن ربّهم من کل امر". شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منور میکنند. شب سِلم و سلامت معنوی - سلام هی حتّی مطلع الفجر - شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی، بیماریهای معنوی، بیماریهای مادی و بیماریهای عمومی و اجتماعی؛ که امروز متأسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همۀ اینها، در شب قدر ممکن و میسّر است؛ به شرطی که با آمادگی وارد شب قدر بشوید. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵
میبینیم که مردم ما، جوانهای ما، زن و مرد ما با این شبها حقیقتاً قصد پالایش خود را دارند؛ دلها نرم میشود، چشمها اشکبار میشود، روحها لطیف میشود؛ روزه هم کمک کرده است. ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیله ی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه میتوانیم، خود را دور کنیم. دلبستگیها، بدخلقیها - خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی - روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبلههای روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند. ۱۳۸۳/۰۸/۱۵
در قیامت به ما اجازه عذرخواهی نخواهند داد
شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خدای نکرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمیدهند که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آنجا جای عذرخواهی نیست. اینجا که میدان هست، اینجا که اجازه هست، اینجا که عذرخواهی برای شما درجه میآفریند، گناهان را میشوید و شما را پاک و نورانی میکند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. اینجا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهی را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم.
امروز که خدای متعال اجازه داده است که شما به زاری، تضّرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوی او دراز کنید، اظهار محبّت نمایید و اشک صفا و محبّت را از دل گرم خودتان به چشمهایتان جاری سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، والّا روزی هست که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لاتجأروا الیوم»؛ بروید، زاری و تضّرع نکنید، فایدهای ندارد: «انّکم منّا لاتنصرون». این فرصت، فرصت زندگی و حیات است که برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصتها ایامی از سال است که از جمله آنها ماه مبارک رمضان است و در میان ماه مبارک رمضان، شب قدر! ۱۳۷۶/۱۰/۲۶ بهترین اعمال در این شب، دعاست
فرمود «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبی که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعتهای کیمیایی لیلةالقدر، بندهی مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست. دربارهی دعا هم امروز مطالبی را به شما برادران و خواهران عرض میکنم. احیاء هم برای دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شبهای قدر یکی از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همهی اینها دعاست. دعا یکی از مهمترین کارهای یک بندهی مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشی دارد. ۱۳۸۴/۰۷/۲۹ در شبهای قدر برای مسائل خود، کشور و مسلمین دعا کنید
شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی که مرحوم «محدّث قمی» نقل میکند، سؤال کردند که کدام یک از این سه شب - یا دو شب بیستویکم و بیستوسوم - شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است که انسان، دو شب - یا سه شب - را ملاحظه شب قدر کند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردّد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ کسانی بودهاند که همه ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب میآوردند و اعمال شب قدر را انجام میدادند! قدر بدانید.
این روزها را قدر بدانید. شبهای قدر را حقیقتاً قدر بدانید. قرآن صریحاً میفرماید: «خیر من الف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است که ملائکه نازل میشوند. شبی است که روح نازل میشود. شبی است که خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیّت الهی بر انسانهاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شبهای قدر را قدر بدانید و برای مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهای اسلامی دعا کنید. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶ تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان در شبهای قدر
از اوّل شب بیست وسوم، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی -«سلام هی حتّی مطلع الفجر» - شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهی و امن الهی و خیمهی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبی است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر». هزار ماه زندگی انسان، چقدر میتواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلی اهمیّت دارد. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بیاعتباری این زندگی مادّی و اینکه همهی این چیزهایی که میبینید، مقدّمهی آن عالمی است که لحظهی جان دادن، دروازهی آن عالم است، بگذرانید.
عزیزان من! لحظهی جان دادن، ما وارد عالم دیگری میشویم. برای آن روز، خودمان را باید آماده کنیم. همهی این دنیا، همهی این ثروتها، همهی این انرژیهایی که خدای متعال در وجود شما در این عالم به ودیعه گذاشته است، همهی آنچه که خدا برای بشر خواسته است - حکومت عادلانه، زندگی مرفّه، چه و چه و چه - برای این است که انسان فرصت پیدا کند تا خود را برای نشئهی آن عالم آماده نماید. خود را آماده کنید، با خدا اُنس بگیرید، با خداوند مناجات کنید، ذکر بگویید و استغفار کنید. ۱۳۷۵/۱۱/۱۲ به برکت امام زمان خواستههایتان را از خدای متعال بگیرید
من به همه شما مردم عزیزمان توصیه میکنم، امشب را که شب قدر است، قدر بدانید. دعا، تضرّع، توبه و انابه و توجّه به پروردگار،جزو وظایف همه ماست. مشکلات عمومی مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصیتان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح کنید. از خدای متعال توجّه بخواهید؛ از خدای متعال مغفرت بخواهید؛ از خدای متعال انابه و حال و توجّه بخواهید.
امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولیّعصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا - مسجد - بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواستههایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم. ۱۳۷۱/۰۱/۰۷ معانی کلمات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهید
و من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. در این شبها با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانی این دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و بهترین خواستهها در همین دعاها و شبهای ماه رمضان و شبهای احیاء و دعای ابیحمزه و دعاهای شبهای قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان دعا کنید؛ خودتان با خدا حرف بزنید. بین ما و خدا حجابی وجود ندارد؛ خدای متعال به ما نزدیک است؛ حرف ما را میشنود. بخواهیم با خدا حرف بزنیم؛ خواستههای خودمان را از خدای متعال بخواهیم. این انس با خدای متعال و ذکر خدای متعال و استغفار و دعا خیلی تأثیرات معجزآسائی بر روی دل انسان دارد؛ دلهای مرده را زنده میکند. ۱۳۸۷/۰۶/۳۰
برچسبها: دعا؛ ماه مبارک رمضان؛ لیلة القدر؛ انس با خدا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
«به هر که نوشتهام به او میرسد...» / نگاهی به همه وصیتهای امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه
وصیتهای امیرالمؤمنین(ع) محدود به زمانی نیست که ضربت خورده و در بستر شهادت است. با کندوکاو در نهجالبلاغه میتوان فهمید قصه وصیتهای امیرالمؤمنین در این کتاب، بحث بسیار گسترده، جاندار و مفصلی است.
بیشک اگر در سال ۴۰ هجری حضور میداشتیم و میدانستیم دست تقدیر تا ساعاتی دیگر نعمت وجود امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) را از ما خواهد گرفت، آرزو میکردیم حتی اگر شده به اندازه چند جمله موعظه و رهنمودهایی را از زبان حضرت بشنویم و آن را سرمشق زندگیمان قرار دهیم. هرچند چنین امکانی برای ما فراهم نبوده ولی خود حضرت علی(ع) آنها را به گوش ما رسانده و در همان زمان در بستر شهادت تأکید کرده این توصیهها برای هر کسی است که این وصیتهای مکتوب در آینده به دستش میرسد.
اما وصیتهای امیرالمؤمنین(ع) محدود به زمانی نیست که ضربت خورده و در بستر شهادت است. با کندوکاو در نهجالبلاغه میتوان فهمید قصه وصیتهای امیرالمؤمنین در این کتاب، بحث بسیار گسترده، جاندار و مفصلی است. در این نوشتار برآنیم هر چه از خطبهها، نامهها و حکمتهای نهجالبلاغه که رنگ و بوی وصیت دارد را معرفی کنیم.
دستهبندی وصیتهای امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه
در یک نگاه کلی و به اجمال میتوان این وصایا در نهجالبلاغه را به دو دسته تقسیم کرد: نخست، وصایایی که حضرت در طول زندگی مبارکشان ایراد کردهاند و دوم، وصیتهایی که ایشان پس از ضربت خوردن داشتهاند.
در همین راستا، وصیتهای پیش از ضربت خوردن، خود به دو دسته قابل تقسیم است: یکی وصایایی که مربوط به سالهای پایانی عمر امام علی(ع) و بهخصوص از جنگ صفین (سال ۲۷ هجری) به بعد را دربرمیگیرند و دیگری وصایای پیش از این تاریخ در اوایل دوران حکومت حضرت.
این تقسیمبندیها برای هر کدام از این دورهها را میتوان ادامه داد و شاخههای متعددی را برای هر یک ذکر کرد. برای نمونه یکی از وصیتهایی که پیش از جنگ صفین و درظاهر مربوط به اوایل دوران حکومت حضرت است، حکمت ۸۲ نهجالبلاغه است. امیرالمؤمنین(ع) در این حکمت، شیعیان را به پنج چیز سفارش و تأکید میکند اگر برای بدست آوردن آنها شتران راهوار را به سرعت حرکت دهند و همه جا را برای بدست آوردن آن بگردند، سزاوار است.
وصیتهایی نیز در نهجالبلاغه وجود دارد که پس از جنگ صفین بیان شدهاند. علامه حسنزاده آملی نیز در شرحی که بر نهجالبلاغه نوشتهاند به صورت مبسوط به این موارد اشاره کردهاند. دو نمونه بارز از این جمله، نامه 31 نهج البلاغه (نامه امام علی به امام حسن علیهما السلام) وصایای حضرت به فرزندش امام حسن(ع)- و دیگری نامه 24 نهج البلاغه است.
نامه۳۱ را زمانی که از صفین بازمیگشتند در منطقهای به اسم حاضرین نوشتند. نوشتن این نامه در شرایط خستهکننده تحمیل حکمیت به حضرت در حالی که مایل به ادامه جنگ با معاویه بودند، نشان از اهتمام حضرت به مقوله خانواده و تربیت فرزند دارد. نکته جالبتر اینکه در حالی که حضرت کاتبی به اسم «ابی رافع» داشتند و اغلب نامهها را به او میگفتند تا کتابت کند ولی این وصیتها به امام حسن(ع) را به دست خودش نوشت.
نامه ۲۴ هم وصیتهای مالی حضرت است و نکات تربیتی فراوانی دارد. هنر و شگرد امیرمؤمنان(ع) این بود در نامههای سیاسی، اقتصادی و حتی بینالمللی همچون نامه۵۳، امور اخلاقی و موعظه ای را نیز در داخلش میگنجاند. نامه۲۷نهج البلاغه نیز با اینکه نامهای سیاسی خطاب به محمدبن ابیبکر است اما پر از توصیه به عبادت، نماز و تهجد است.
وصیتهایی در بستر شهادت
در خصوص وصیتهای حضرت پس از ضربت خوردن، اگر یک مورد اختلافی را نیز به حساب بیاوریم، درمجموع چهار وصیت در نهجالبلاغه وجود دارد. در مورد آن حکمت مورد اختلاف که حکمت۳۸ نهجالبلاغه است، ابن ابیالحدید معتزلی و دیگرانی معتقدند حضرت هشت توصیه به فرزندش امام حسن(ع) در بستر شهادت کرده است. مشهورترین و اساسیترین وصیتهای پس از سحرگاه نوزدهم رمضان سال چهلم هجری نامه ۴۷ نهجالبلاغه است. نامه 23 نهج البلاغه و خطبه ۱۴۹ نهجالبلاغه نیز دو وصیت دیگر پس از ضربت را تشکیل میدهند.
خطبه ۱۴۹ شبیه به نامه ۲۳ نهجالبلاغه است. سیدرضی نیز نوشته بخشی از نامه ۲۳ را پیش از این در خطبه ۱۴۹ آورده ولی چون این نامه اضافاتی داشته، تکرارش را لازم دانسته است. لحن و بیان حضرت در خطبه ۱۴۹ سرشار از موعظه است و نکات فراوان و ریزی در آن توسط حضرت مورد اشاره قرار گرفتهاند.
حضرت در این خطبه، حتی مرگ خودشان را دستمایه عبرت وصیتشوندگان میداند و میگوید: «اگر گامها بلغزد و از این جهان بروم، ما نیز چون دیگران در سایه شاخسار درختان، مسیر وزش باد و باران و زیر سایه ابرهای متراکم آسمان پراکنده میشویم و آثارمان در زمین نابود خواهد شد... باید سکوت من و بیحرکتی دست و پا و چشمها و اندام من، مایه پند و اندرز شما شود که از هر منطق رسایی و از هر سخن مؤثری عبرتانگیزتر است».
حضرت در ادامه این خطبه، دو وصیت کلی میکنند که آن دو را میتوان جامع همه وصیتهای حضرت دانست. دو توصیه حضرت، نسبت به خداوند و پیغمبر اکرم(ص) هستند. امیرالمؤمنین(ع) در دو جمله کوتاه از مخاطبانش میخواهند اولاً خدا را موحدانه عبادت کنند و دوم اینکه سنت پیغمبر(ص) را ضایع نکنند. بعد هم میفرمایند تا زمانی که این دو کار را انجام دهید، هیچ گاه سرزنش نخواهید شد. بالطبع سنت پیغمبر(ص) در این کلام بیشتر به ماجرای غدیر و امامت مربوط است و الا اینکه حضرت مسواک میزدند و فلان طور برای نماز لباس میپوشیدند هر چند خوب است ولی در سایه امامت و ولایت اهمیت پیدا میکنند. پس به یک معنا وصیت جامع حضرت، توحید و امامت است.
در پایان این خطبه حضرت جملهای میگویند که سوزِ دل ایشان را از این گلایه میتوان فهمید. ایشان میفرمایند: «فردا ارزش ایام زندگی مرا خواهید دید» و در یک جمله کوتاه پرده از یک راز نیز برمیدارند که بعد از من حکومت به دست نااهلان خواهد افتاد.
تفاوت نامه ۲۳ با خطبه ۱۴۹ در این است که حضرت در آن درباره قاتل خود نیز صحبت کرده است. چنانکه در نامه ۴۷ نیز در خصوص قاتلش توصیههایی کرده است. در پایان نامه نیز حضرت از شوقش به لقاءالله اینطور مثال زده که گویی تشنهای است که به آب رسیده است.
گفتیم اساسیترین وصیت حضرت، نامه۴۷ نهجالبلاغه است که به جز چهار خط پایانی که در خصوص قاتلش توصیههایی میکند، ۱۶وصیت در آن ارائه شده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
تصميم خوارج بر قتل على ، معاويه و عمروعاص بعد از جنگ نهروان
در سال ۳۵ هجری (۶۵۶ میلادی) در خلال جنگهای داخلی مسلمانان موسوم به فتنهٔ اول، تعدادی از خوارج تصمیم به قتل علی، معاویه و عمروعاص به صورت همزمان گرفتند تا به عقیدهٔ خود امت اسلام را از دست این سه تن که مسئول جنگهای داخلی بودند و از نظر آنها مرتد محسوب میشدند، خلاص کنند.[۱] اما ابن ملجم تنها موفق شد علی را بکشد و معاویه و عمروعاص جان سالم به در بردند.[۲][۳] . حضرت علی غلیه السلام در اثر ضربت شمشیر زهرآلود ابن ملجم مرادی در شب نوزدهم ماه رمضان سال ۴۰ هجری قمری هنگام اقامه نماز صبح، فرقش شکافته شد و بر اثر آن ضربت، در بیست و یک ماه رمضان به شهادت رسید.
بعد از واقعهئ نهروان ، گروههايى از خوارج در مكه جمع مى شدند و بر كشتگان جنگ نهروان مى گريستند. هر روز اجتماعى را بر پا مى كردند و بر اعمال ننگين گذشته خود اظهار ندامت و نگرانى مى كردند، لذا در طى جلساتى تصميم نهايى را اتخاذ نمودند. آنان مصمّم شدند كه سه نفر را به قتل برسانند كه عبارتند از حضرت امير(ع ) و معاويه و عمروبن عاص ، كه اگر اين سه نفر كشته شوند جامعه روى آرامش را به خود خواهد ديد. اما چه كسانى بايد اين طرح ترور را اجرا كنند به شور نهادند كه در اين ميان ، عبدالرحمن بن ملجم مرادى اظهار نمود كه من براى كشتن حضرت على آمادگى دارم و حجّاج بن عبداللّه كه معروف به برك بود، كشتن معاويه را كه در شام حكومت مى كرد به ذمّه خويش نهاد و شخصى ديگر به نام دادويه كه معروف به عمروبن بكر تميمى بود ترور عمروعاص را قبول كرد و همگى تصميم گرفتند كه در يك شب و ساعت معينى طرح را اجرا كنند، لذا قرار شد در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال چهلم هجرت به اجراء درآورند. پس يكديگر را وداع كردند كه ابن ملجم ملعون به سوى كوفه حركت كرد و برك به سمت شام و عمروبن بن بكر به جانب مصر رهسپار شدند. و در شب حادثه هر يك آمادگى كامل يافتند كه برك در مسجد جامع شام در شب نوزدهم قبل از طلوع فجر وارد مسجد شد تا با شمشيرى كه به زهر آبديده كرده بود بر سر معاويه فرود آورد. ولى در عمل ، شمشيرش بر ران معاويه اصابت كرد كه معاويه بانگى برآورد و در محراب افتاد. مردم برك را دستگير نمودند و معاويه را به منزل وى انتقال دادند و طبيب حاذق آوردند. چون طبيب زخم ران او را ديد گفت اين ضربت از اثر شمشير زهرآلود است و رگ نكاح را قطع نموده ، اى معاويه اگر بخواهى جراحتت بهبود يابد و نسل تو منقطع نگردد بايد با آهن سرخ شده ، موضع جراحت را داغ نمايم و اگر از داشتن فرزندِ بيشتر مى پوشى با نوشيدن شراب مى توان معالجه كرد معاويه گفت : مرا تاب و تحمل داغ شدن بوسيله آهن گداخته نيست و لذا مرد دو فرزندم يزيد و عبداللّه بس است . پس طبيب تصميم گرفت كه زخم ران معاويه را با نوشاندن شراب عقاقير به او مداوا نمايد. طبيب توانست با اين روش او را از مرگ نجات دهد. پس معاويه برك را حاضر ساخت و امر كرد تا سرش را از تنش جدا كنند. برك گفت مرا امان دهيد تا شما را بشارت دهم ، چرا كه رفيقم براى قتل على به كوفه رفته است ، حال صبر كنيد تا نتيجه آن معلوم گردد كه اگر او موفق به كشتن على نشد من خود به سراغ مى روم تا او را به قتل برسانم . اكنون مرا محبوس كن تا امر براى تو مشخص شود. معاويه صبر كرد تا خبر شهادت حضرت را شنيد و به شكرانه قتل آن سرور مظلومان عالم ، برك را آزاد كرد. و اما عمروبن بكر چون داخل مصر شد صبر كرد تا شب نوزدهم ماه مبارك رمضان فرا رسد و در شب نوزدهم به مسجد جامع رفت و در انتظار عمروبن عاص نشست . از قضا در آن شب عمروعاص را قلنجى عارض شد و نتوانست براى نماز صبح به مسجد بيايد. پس قاضى مصر كه خارجة بن ابى حبيبه نام داشت را به نيابت خود به مسجد فرستاد. از آنجايى كه عمرو بن بكر او را نمى شناخت شمشير را بر سر خارجه فرود آورد و او را در خون خود غوطه ور ساخت و مردم او را دستگير نمودند. عمروعاص به عيادت خارجه رفت و او كه هنوز نيمه جانى در وى باقى بود به عمروعاص گفت : همانا اين مرد اراده قتل تو را داشت ، عمرو گفت لكن خداوند اراده خارجه را نمود. سپس عمروعاص دستور داد كه ضارب كه عمرو بن بكر نام داشت را گردن بزنند. و اما عبدالرحمن بن ملجم مرادى لعنة اللّه عليه به قصد حضرت امير(ع ) و در محلّه بنى كنده كه قاعدين خوارج در آن جا بودند فرود آمد ولى طرح ترور را مخفى داشت . روزى به قصد ديدار يكى از دوستانش رفت كه در آنجا قطام بنت تميه را ملاقات نمود كه پدر و برادر او كه از خوارج بودند در نهروان به دست حضرت كشته شده بودند. ابن ملجم از قطام خواستگارى مى كند قطام گفت صداق من سه هزار درهم و كنيزكى و غلامى و كشتن على بن ابى طالب است . ابن ملجم گفت : از قضا ماءموريت من در كوفه براى قتل آن حضرت است . قطام جمعى از قبيله خود را با او همراه كرد تا او را يارى كنند. از جمله با شبيب بن بحره كه از قبيله اشجع بود و مذهب خوارج داشت آشنا شد و گفت اى شبير آيا مى توانى مرا در قتل على يارى كنى ؟ شبيرگفت در مسجد كوفه به انتظار مى نشينيم و با شمشير آبديده به زهر، فرق او را مى شكافيم و دل خود را شفا مى بخشيم . ابن ملجم را به نزد قطام برد، قطام گفت : شب نوزدهم به نزد من آييد. ابن ملجم با شبيب و وردان به نزد قطام كه در مسجد اعظم به اعتكاف مشغول بود رفتند. قطام ملعونه بافته هايى از حرير برداشت و بر سينه آنان بست و شمشيرهاى به زهر آبديده را به آنان داد. آن سه نفر وارد مسجد شدند و با اشعث بن قيس ملاقات كردند و اشعث با آرامى به ابن ملجم گفت كه شتاب كنيد تا دير نشود. در اين لحظه حُجربن عدىّ رحمة اللّه عليه تا بزرگان شيعه بود متوجه گفتگوى آنان شد و احساس خطر نمود لذا سريع به منزل حضرت رفت تا او را از توطئه اى بزرگ خبر دهد كه از قضا حضرت از راه ديگرى از خانه به مسجد مشرّف شد و حُجر، دوان دوان خود را به مسجد رساند ولى صداى گريه شيعيان بلند شده بود. ابن ملجم ملعون در پشت سر حضرت در صف اول نماز ايستاد و انتظار مى كشيد تا حضرت نماز را شروع كنند و وقتى حضرت به نماز ايستاد و در ركعت اول قرار گرفت سجده اول را تمام نمود و تسبيح گويان سر از سجده اول برداشت كه شمشير جفا بر فرق مبارك آن اول مظلومِ عالم فرود آمد و نداى فزت و رب الكعبه را سر داد و به روايت شيخ مفيد و مسعودى ، آن سه نفر ملعون بر درِ مسجد كوفه ايستادند همين كه حضرت وارد مسجد شد بر حضرت حمله كردند و شمشير ابن ملجم بر فرق حضرت فرود آمد. حضرت را به منزل آوردند و طبيب حاذق حاضر كردند و با آزمايشى كه انجام داد گفت زهر در جان حضرت اثر كرد و چند روزى بييش ميهمان شيعيان نخواهد بود. تا اينكه در بيست و يكم ماه رمضان روح منوّرش به ارواح انبياء و اولياء الهى و لا سيّما به پيامبر مكرّم اسلام (ص ) و فاطمه زهرا(س ) ملحق گرديدند.
شرح توطئه قتل و نام این سه تن خوارج (به شهادت رساندن حضرت علی(ع)،معاویه،عمروعاص)
فتنه خوارج در شهادت حضرت علی علیه السلام
تحقيقى درباره توطئه گران ترور امام علی(ع)
خوارج و شهادت امام على علیه السلام
ضربت خوردن امام علی علیهالسّلام
واقعه ضربت خوردن امام علی(ع)
کشتهشدن علی بن ابیطالب
خلاصه شهادت امام علی(ع)
قاتلان امام علی(ع)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
نامه ۴۷ نهج البلاغه ـ وصيّت امام علی (ع) پس از ضربت ابن ملجم
و من وصية له ( عليه السلام ) للحسن و الحسين ( عليهما السلام ) لما ضربه ابن ملجم لعنه الله :
أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَيْءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا (صلى الله عليه وآله) يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ .
ثُمَّ قَالَ : يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ.
این آن چیزی است که علی پسر ابوطالب وصیت میکند: به وحدانیت و یگانگی خدا گواهی میدهد و اقرار میکند که محمد بنده و پیغمبر اوست، خدا او را فرستاده تا دین خود را بر دیگر ادیان پیروز گرداند. همانا نماز، عبادت، حیات و زندگانی من از آن خداست. شریکی برای او نیست، من به این امر شدهام و از تسلیم شدگان اویم.
فرزندم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بیتم و هر کس را که این نوشته من به او رسد را به امور ذیل توصیه و سفارش میکنم:
1- تقوای الهی را هرگز از یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقی بمانید.
2- همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید، و بر مبنای ایمان و خداشناسی متفق و متحد باشید و از تفرقه بپرهیزید، پیغمبر فرمود: اصلاح میان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چیزی که دین را محو میکند، فساد و اختلاف است.
3- ارحام و خویشاوندان را از یاد نبرید، صله رحم کنید که صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان میکند.
4- خدا را! خدا را! درباره یتیمان، مبادا گرسنه و بی سرپرست بمانند.
5- خدا را! خدا را! درباره همسایگان، پیغمبر آن قدر سفارش همسایگان را فرمود که ما گمان کردیم میخواهند آنها را در ارث شریک کند.
6- خدا را! خدا را! درباره قرآن؛ مبادا دیگران در عمل کردن، بر شما پیشی گیرند.
7- خدا را! خدا را! درباره نماز؛ نماز پایه دین شماست.
8- خدا را! خدا را! درباره کعبه، خانه خدا، مبادا حج تعطیل شود که اگر حج متروک بماند، مهلت داده نخواهد شد و دیگران شما را طعمه خود خواهند کرد.
9- خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا، از مال و جان خود در این راه مضایقه نکنید.
10- خدا را! خدا را! درباره زکات؛ زکات آتش خشم الهی را خاموش میکند.
11- خدا را! خدا را! درباره ذریه پیغمبرتان، مبادا مورد ستم قرار گیرند.
12- خدا را! خدا را! درباره صحابه و یاران پیغمبر، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره آنها سفارش کرده است.
13- خدا را! خدا را! درباره فقرا و تهیدستان، آنها را در زندگی شریک خود سازید.
14- خدا را! خدا را! درباه بردگان، که آخرین سفارش پیغمبر درباره اینها بود.
15- در انجام کاری که رضای خدا در آن است بکوشید و به سخن مردم (در صورتی که مخالف آن هستند) ترتیب اثر ندهید.
16- با مردم به خوشی و نیکی رفتار کنید چنانکه قرآن دستور داده است.
17- امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید؛ نتیجه ترک آن این است که بدان و ناپاکان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند کرد، آنگاه هر چه نیکان شما دعا کنند، دعای آنها برآورده نخواهد شد.
18- بر شما باد که بر روابط دوستانه ما بین خویش بیفزایید، به یکدیگر نیکی کنید، از کنارهگیری و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید.
19- کارهای خیر را به مدد یکدیگر و به اتفاق هم انجام دهید، از همکاری در مورد گناهان و چیزهایی که موجب کدورت و دشمنی میشود، بپرهیزید.
20- از خدا بترسید که جزا و کیفر خدا شدید است.
خداوند همه شما را در کنف حمایت خود محفوظ بدارد و به امت پیغمبر توفیق دهد که احترام شما (اهل بیت) و احترام پیغمبر خود را پاس بدارند. همه شما را به خدا میسپارم . سلام و دورد حق بر همه شما ... .
(مقاتل الطالبین، صص 44 – 28، ابن اثیر، ج 3، صص 197 – 194، مروج الذهب، ج 2، صص 44 –40)
وصیّت امام علی (ع) به حسن و حسین علیهما السّلام پس از ضربت خوردن
شرح نامه ۴۷ نهج البلاغه ـ وصيّت امام علی (ع) پس از ضربت ابن ملجم
وصيّت امام عليه السلام پس از ضربت ابن ملجم | ترجمه نهج البلاغه
وصیتنامه زیبای امام علی(ع) در آخرین لحظات حیاتشان
آخرین توصیه ها (وصیت های امام علی علیه السلام)
وصيت به امام حسن و حسين علیهما السلام
وصیت نامه حضرت علی علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان ، معصوم دوم حضرت علی ع
ادامه مطلب را ببينيد
تفسیر سوره قدر / انا انزلناه فی لیله القدر
سوره قدر مکی است و پنج آیه دارد
سوره قدر آیات ۱ – ۵
بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فی لیله القدر (۱) و ما ادراک ما لیله القدر (۲) لیله القدر خیر من الف شهر (۳) تنزل الملئکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (۴) سلام هی حتی مطلع الفجر (۵).
ترجمه آیات
به نام خداوند رحمان و رحیم.ما این قرآن عظیم الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم(۱).
و تو چه می دانی شب قدر چیست؟(۲).
شب قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(۳).
در این شب فرشتگان و روح(یعنی جبرئیل)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور الهی و سرنوشت خلق) نازل می شوند(۴).
این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه(۵).
بیان آیات
این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان می کند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر می داند، چون در آن شب ملائکه و روح نازل می شوند، و این سوره، هم احتمال مکی بودن را دارد، و هم می تواند مدنی باشد، و روایاتی که درباره سبب نزول آن از امامان اهل بیت (علیهم السلام) و از دیگران رسیده خالی از تایید مدنی بودن آن نیست، و آن روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه این سوره بعد از خوابی بود که رسول خدا(ص)دید، و آن خواب این بود که دید بنی امیه بر منبر او بالا می روند، و سخت اندوهناک شد، و خدای تعالی برای تسلیتش این سوره را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت بنی امیه است).
"انا انزلناه فی لیله القدر"
ضمیر در"انزلناه"به قرآن برمی گردد، و ظاهرش این است که: می خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضی از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگی است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجی است.
و در معنای آیه مورد بحث آیه زیر است که می فرماید: "و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه" (۱) ، که صریحا فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.
پس مدلول آیات این می شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکی یکپارچه در یک شب معین، و یکی هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه"و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا" (۲) ، نزول تدریجی آن را بیان می کند، و همچنین آیه زیر که می فرماید: "و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جمله واحده کذلک لنثبت به فؤادک و رتلناه ترتیلا" (۳).
و بنا بر این، دیگر نباید به گفته بعضی (۴) اعتنا کرد که گفته اند: معنای آیه"انزلناه" این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن.
و در کلام خدای تعالی آیه ای که بیان کند لیله مذکور چه شبی بوده دیده نمی شود بجز آیه"شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" (۵) که می فرماید: قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم می شود شب قدر یکی از شبهای ماه رمضان است، و اما اینکه کدامیک از شب های آن است در قرآن چیزی که بر آن دلالت کند نیامده، تنها از اخبار استفاده می شود، که ان شاء الله در بحث روایتی آینده بعضی از آنها از نظر خواننده می گذرد.
در این سوره آن شبی که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازه گیری است، پس شب قدر شب اندازه گیری است، خدای تعالی در آن شب حوادث یک سال را یعنی از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر می کند، زندگی، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایی دیگر از این قبیل را مقدر می سازد، آیه سوره دخان هم که در وصف شب قدر است بر این معنا دلالت دارد: "فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمه من ربک" (۶) ، چون"فرق"، به معنای جدا سازی و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است، و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه ای که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه گیری مشخص سازند.
و از این استفاده می شود که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالی که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر می شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمری شب قدری هست، که در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیری و مقدر می شود.
برای اینکه این فرض امکان دارد که در یکی از شبهای قدر چهارده قرن گذشته قرآن یکپارچه نازل شده باشد، ولی این فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمامی قرون گذشته و آینده تعیین گردد. علاوه بر این، کلمه"یفرق"به خاطر اینکه فعل مضارع است استمرار را می رساند، در سوره مورد بحث هم که فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و نیز فرموده: "ملائکه در آن شب نازل می شوند"مؤید این معنا است.
پس وجهی برای تفسیر زیر نیست که بعضی (۷) کرده و گفته اند: شب قدر در تمام دهر فقط یک شب بود، و آن شبی بود که قرآن در آن نازل گردید، و دیگر تکرار نمی شود.و همچنین تفسیر دیگری که بعضی (۸) کرده و گفته اند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تکرار می شد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بین برد.و نیز سخن آن مفسر (۹) دیگر که گفته: شب قدر تنها یک شب معین در تمام سال است نه در ماه رمضان.و نیز سخن آن مفسر (۱۰) دیگر که گفته: شب قدر شبی است در تمام سال، ولی در هر سال یک شب نامعلومی است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سال های دیگر در ماههای دیگر، مثلا شعبان یا ذی القعده واقع می شود، هیچ یک از این اقوال درست نیست.
بعضی (۱۱) دیگر گفته اند: کلمه"قدر"به معنای منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامی بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته، و یا عنایتی که به عبادت متعبدین در آن شب داشته.
بعضی (۱۲) دیگر گفته اند: کلمه"قدر"به معنای ضیق و تنگی است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده اند که زمین با نزول ملائکه تنگ می گردد.و این دو وجه به طوری که ملاحظه می کنید چنگی به دل نمی زند.
پس حاصل آیات مورد بحث به طوری که ملاحظه کردید این شد که شب قدر بعینه یکی از شبهای ماه مبارک رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احکام می شود، البته منظورمان" احکام"از جهت اندازه گیری است، خواهید گفت پس هیچ امری از آن صورت که در شب قدر تقدیر شده باشد در جای خودش با هیچ عاملی دگرگون نمی شود؟ در پاسخ می گوییم: نه، هیچ منافاتی ندارد که در شب قدر مقدر بشود ولی در ظرف تحققش طوری دیگر محقق شود، چون کیفیت موجود شدن مقدر، امری است، و دگرگونی در تقدیر، امری دیگر است، همچنان که هیچ منافاتی ندارد که حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد، ولی مشیت الهی آن را تغییر دهد، همچنان که در قرآن کریم آمده: " یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب" (۱۳).
علاوه بر این، استحکام امور به حسب تحققش مراتبی دارد، بعضی از امور شرایط تحققش موجود است، و بعضی ها ناقص است، و احتمال دارد که در شب قدر بعضی از مراتب احکام تقدیر بشود، و بعضی دیگرش به وقت دیگر موکول گردد، اما آنچه از روایات بر می آید و به زودی روایاتش از نظر خواننده خواهد گذشت با این وجه سازگار نیست.
مشاهده و تدبر آیه 1 سوره قدر به همراه لیست تفسیر ها - تدبر در ...
پاسخ به تمام سوالات پیرامون شب های قدر در خلال تفسیر سوره ...
شرحی بر حقیقت لیله القدر در تفسیر امام خمینی(س) بر سوره قدر
تفسير سوره قدر جلسه 2 (1399/01/05) - صفحه نمایش 2 - دفتر
تفسير سوره قدر از تفسير الميزان علامه طبابايي - آوینی
تفسیر آیه 1-5 سوه قدر - سخنرانی مذهبی - ایران صدا
تفسیر سوره قدر از حجت الاسلام قرائتی - مشرق نیوز
تفسیر المیزان - سوره قدر - پایگاه جامع قرآن کریم انهار
تفسیر المیزان - سوره قدر - پایگاه جامع قرآن کریم انهار
نزول ملائکه و روح در شب قدر به چه معناست؟ - الف
تفسیر سوره قدر از تفسیر المیزان علامه طبابایی
تفسیر سوره قدر / انا انزلناه فی لیله القدر
تفسیر سوره قدر از حجت الاسلام قرائتی
زمان نزول قرآن ; تعیین سرنوشت انسان
شباهت حضرت زهرا (س) با سوره قدر
آیه 1 سوره قدر - دانشنامهی اسلامی
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ - الدخان ٣ - الکتاب
تفسیر سوره قدر - امام موسی صدر
تفسیر نمونه : سوره قدر آیات 5 – 1
سوره قدر از قران محشی
تفسیر نمونه - سوره قدر
سوره قدر - ويکی شيعه
تفسير نور سوره قدر
تفسیر سوره قدر
تفسیر سوره قدر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
شب قَدر یا لَیلَةُ القَدر شب نزول قرآن و مقدّر شدن امور یکساله انسانهاست. قرآن در سورههای قدر و دخان از این شب سخن گفته است. در قرآن و روایات ارزش شب قدر بیش از هزار ماه دانسته شده است. این شب بافضیلتترین شبِ سال و شب رحمت الهی و آمرزش گناهان است و در آن، فرشتگان به زمین میآیند و بنابر برخی از احادیث شیعه، مقدرات سال آینده بندگان را بر امام عرضه میکنند. زمان دقیق شب قدر، روشن نیست، ولی بر اساس بسیاری از روایات، در ماه رمضان واقع شده و به احتمال زیاد یکی از شبهای ۱۹، ۲۱ و یا ۲۳ این ماه است. شیعیان بر شب ۲۳ رمضان و اهل سنت بر شب ۲۷ رمضان تاکید بیشتری دارند. طبق روایات، عبادت در شب قدر، بالغ بر هشتاد سال ارزش دارد و قابل قیاس با سایر شبها نیست. از جمله اعمال شب قدر، غسل، احیاء و شب زندهداری، خواندن قرآن، خواندن دعاهای ماثور مثل دعای جوشن کبیر، توبه و استغفار و صدقهدادن را میتوان بیان کرد. شب قدر برترین و مهمترین شب سال در فرهنگ اسلامی است.[۶] بنابر روایتی از پیامبر(ص)، شب قدر از موهبتهای خدا بر مسلمانان است و هیچیک از امتهای پیشین از این موهبت برخوردار نبودهاند.[۷] در قرآن کریم، سورهای کامل به توصیف و ستایش شب قدر اختصاص یافته و بدین نام (سوره قدر) خوانده شده است.[۸] در این سوره، ارزش شب قدر بیشتر از هزار ماه دانسته شده است.[۹] آیات یکم تا ششم سوره دخان نیز به اهمیت و رخدادهای شب قدر میپردازد.[۱۰] . آیه اول سوره قدر و آیه سوم سوره دخان، بیانگر نزول قرآن در شب قدر است.[۱۷] محمد عبده معتقد است آغاز نزول تدریجی قرآن در ماه رمضان بوده است؛[۱۸] اما بیشتر مفسران معتقدند در این شب، قرآن به صورت یکباره از لوح محفوظ به بیت المعمور یا قلب پیامبر(ص) نازل شده که به آن، نزول دفعی یا نزول اجمالی قرآن میگویند.[۱۹] . بر اساس آیات سوره قدر، فرشتگان و روح در شب قدر بر زمین فرود میآیند[۲۶] و طبق برخی احادیث، برای ابلاغ تقدیر سال آینده نزد امام میروند و آنچه مقدر شده را به او ابلاغ میکنند.[۲۷] امام باقر(ع) در این باره گفته است: «در این شب، فرشتگان به دور ما طواف میکنند و ما بدینگونه متوجه شب قدر میشویم».[۲۸] در روایات دیگری به شیعیان توصیه شده که از این مسئله به عنوان استدلالی برای اثبات ضرورت امامت و حقانیت شیعه استفاده شود؛ بدین ترتیب که در هر عصری باید امام معصومی وجود داشته باشد تا فرشتگان، مقدرات را به او ابلاغ کنند.[۲۹] . در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که بهترین ماه، رمضان است و قلب ماه رمضان، شب قدر است.[۱۱] همچنین از پیامبر(ص) نقل کردهاند که شب قدر، سَروَر شبهاست.[۱۲] بنابر منابع روایی و فقهی، روزهای قدر نیز همانند شبهای آن گرانقدر و با فضیلتاند.[۱۳] در برخی از روایات آمده است که فاطمه(س) سرّ شب قدر است[۱۴] و هر کس منزلت فاطمه(س) را درک کند، شب قدر را درک کرده است.[۱۵] وقوع برخی حوادث همانند شهادت امام علی(ع) در دهه سوم ماه رمضان، بر اهمیت این شبها، نزد شیعیان افزوده است و آنان در این شب در کنار اهتمام به اعمال مستحب مخصوص این شبها، برای آن امام نیز سوگواری میکنند.[۱۶] . ضربت خوردن و شهادت امام علی (علیهالسلام) در این شبها، بر اهمیت و عظمت آن نزد شیعیان افزوده و با سوگواری و انجام اعمال شبهای قدر همراه شده است. شیعیان در این شبها با الگوگیری از معصومان(ع)، به شبزندهداری، خواندن قرآن، دعا و دیگر آیینها و اعمال این شب میپردازند. ضربت خوردن و شهادت امام علی(ع) در این شبها نیز به اهمیت آن نزد شیعیان افزوده و سوگواری برای آن امام با آیینهای شب قدر همراه شده است. اعمال شبهای قدر دو نوع است: اعمالی که در هر سه شب انجام میشود و به اعمال مشترک معروف است.[۴۹] . اعمالی که مخصوص هر یک از شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است.[۵۰]
اعمال شبهای قدر | |
اعمال مشترک |
|
شب نوزدهم |
|
شب بیست و یکم |
|
شب بیست و سوم |
|
آداب ورسوم شهرهای ایران درماه رمضان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلَامٌ هِىَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾ | به نام خداوند رحمتگر مهربان ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم. (۱) و از شب قدر، چه آگاهت كرد. (۲) شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. (۳) در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر كارى [كه مقرّر شده است] فرود آيند؛ (۴) [آن شب] تا دمِ صبح، صلح و سلام است. (۵) |
سوره قَدْر یا انا انزلنا نود و هفتمین سوره و از سورههای مکی قرآن است که در جزء ۳۰ جای دارد. محتوای کلی سوره قدر درباره نزول قرآن در شب قدر، بیان عظمت شب قدر (که از هزار ماه بالاتر است)، نزول فرشتگان رحمت و «روح» و رقم زدن سرنوشت انسانها و اشاره به برکات این شب است.[۵]بنابر نظر مفسران خیریّت شب قدر از هزار ماه از نظر عبادت است زیرا غرض قرآن وتوجه ویژه او نزدیک ساختن مردمان به خداوند متعال است بر این اساس زنده نگه داشتن شب قدر با عبادت از عبادت در هزار ماه بهتر است. [۶] . نام سوره قدر از آیات ابتدایی آن گرفته شده که به نزول قرآن در شب قدر و اهمیت آن شب اشاره دارد. سوره قدر از عظمت، فضیلت و برکات شب قدر و نزول فرشتگان رحمت در این شب سخن میگوید. شیعیان از محتوای این سوره، به ضرورت وجود امام معصوم(ع) در زمین تا روز قیامت استدلال میکنند. نامگذاری این سوره به نام «قدر» به دلیل اشاره خداوند به نزول قرآن در شب قدر و اهمیت آن شب در نخستین آیات آن است. نام دیگر این سوره را «انا انزلنا» گفتهاند؛ زیرا با این واژه شروع شده است.[۱] . از صحابی محمد، عبدالله بن عباس نقل است که «قرآن را خدا یک مرتبه نازل کرد از لوح محفوظ به آسمان دنیا در شب قدر، سپس جبرئیل آن را تدریجاً به پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله نازل مینمود و از اوّل تا آخرش بیست و سه سال بود.»[۳۰] . از ابنعباس از محمد نقل است که در شب قدر جبرئیل با دیگر ملائکه از سدرة المنتهی بر دنیا نزول میکنند و پرچمی را بر قبر پیامبر، و یکی بر بیتالمقدس، یکی بر مسجد الحرام و یکی هم بر طور سینا نصب میکند و بر هر مؤمنی سلام میکند مگر بر میگسار و خورنده گوشت خوک.[۳۲] همچنین از ایشان نقل شده که شیطان در این شب نمیتواند بیرون بیاید و به کسی آزار رساند و سحر ساحران در این شب اثر نمیکند.[۳۳] . در روایتی از محمد باقر، امام پنجم شیعیان پرسیده شده که او میداند شب قدر کدام است و او پاسخ میدهد: «چه طور ندانیم در حالی فرشتگان در آن شب گرداگرد ما دور میزنند»[۳۸] از جعفر صادق نقل است که «در شب قدر امام مستوجب روح بیشتری میشود.»[۳۹] . پیامبر اسلام(ص) در خواب دید بنی امیه بر منبر او بالا میروند، سخت ناراحت و اندهگین شد؛ به همین سبب سوره قدر نازل شد تا تسلای پیامبر اسلام(ص) باشد.[۳] . روایاتی از اهل بیت هست که شأن نزول سوره را به رؤیای محمد نسبت میدهد که طی آن بنیامیه را در چهره بوزینگان در حال بالا رفتن از منبر خود میدیدند[۱۸] . از نظر مکارم شیرازی، مفسر شیعه، این روایت ممکن است از حیث تطبیق باشد نه شأن نزول.[۲۰] . در در المنثور سیوطی از قول محمد آمدهاست که گفت: «در خواب به من نشان دادند که بنی امیه بر منبرم بالا خواهند رفت و این بر من سخت گران آمد و خدای تعالی در این مناسب سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» را نازل کرد. خطیب بغدادی در تاریخ خود از عبدالله بن عباس و چندی از راویان اهل سنت از جمله ترمذی، طبرانی و ابوالفضل بیهقی از قول حسن بن علی روایاتی با معنای مشابه نقل کردهاند. در روایات اهل بیت آمده لیلة القدر از هزار ماه حکومت بنیامیه برتر است.[۲۱]» . برای واژه قدر معانی «تقدیر» یعنی تعیین سرنوشت، «اندازهگذاری»، «منزلت» به معنی اهمیت و «ضیق» به معنی تنگ شدن عالم به خاطر نزول ملائکه در این شب ذکر شدهاست.[۵] . درباره شأن نزول سوره قدر آمدهاست روزی پیامبر اسلام(ص) داستان مردی از بنی اسرائیل را برای اصحاب خود حکایت کرد که هزار ماه در راه خدا لباس رزم پوشیده بود. اصحاب از این داستان اظهار شگفتی کردند و پس از آن خداوند سوره قدر را نازل کرد که احیای شب قدر از هزار ماه پوشیدن لباس رزم در راه خدا برتر است.[۸] . در برخی روایات شب قدر بر فاطمه (س) منطبق شدهاست و لیله را فاطمه و قدر را الله و لیلةالقدر را فاطمه (س) دانستهاند.امام صادق(ع) در روایتی فرموده هرکس فاطمه را آنگونه که شایسته اوست بشناسد و به مقامش معرفت پیدا بکند حتماً شب قدر را درک میکند و فاطمه را فاطمه نامیدهاند چون مردم از معرفت او ناتوان هستند. [۹] . در جوامع روایی شیعه، روایاتی از پیامبر اسلام(ص)، امام علی(ع) و امام باقر(ع) نفل شده که فرشتگان الهی در شب قدر بر والیان بعد از رسول خدا که علی (ع) و یازده تن از فرزندان او هستند، نازل میشوند و از شیعیان میخواهد با سوره قدر بر اثبات وجود و زنده بودن امام زمان(عج) استدلال کنند؛ چراکه نزول فرشتگان در شب قدر برای ابلاغ تقدیر سال آینده مختص به زمان پیامبر(ص) نیست و در تمام سالها جاری است؛ بنابراین پس از پیامبر اسلام(ص)، فرشتگان بر جانشین آن حضرت، که امام معصوم و شبیهترین شخص به پیامبر است، نازل میشوند.[۱۰] شیعیان از این آموزه که شب قدر همیشگی است و نزول فرشتگان در این شب، حتمی است و از طرفی، این نزول نیازمند نزولگاهی قابل است، به وجود حجت در تمام زمانها تا روز قیامت استدلال کردهاند . [۱۱] . قتاده بن دعامه و مقاتل بن سلیمان، مفسرین اهل سنت، گفتهاند برتری شب قدر بر هزار ماه به معنی برتری عبادت در آن به هزار شب غیر از قدر است.[۲۷] در روایتی از تفسیر برهان شیخ طوسی محمد میگوید که شب قدر از زمان انبیاء گذشته وجود داشته و تا قیامت ادامه دارد.[۲۸] از جعفر صادق، امام ششم شیعه، نقل است که «سفر حج در شب قدر برای صاحبانش نوشته میشود و کلّیه حوائج و نیازمندیها و بلاها و مصیبتها و روزیها همه و آنچه میشود تا سال آینده در آن شب مقدر میگردد».[۲۹] . خداوند در شب قدر،امور یک سال را تقدیر می کند،چنانکه قرآن در جایی دیگر می فرماید: «فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ»[سوره دخان آیه 4] در آن شب،هر امر مهمّی،تعیین و تقدیر می شود.بنابراین، شب قدر منحصر به شب نزول قرآن و عصر پیامبر نیست،بلکه در هر رمضان،شب قدری هست که امور سال آینده تا شب قدر بعدی،اندازه گیری و مقدّر می شود . به قرینه آیه ۶ سوره دخان که میگوید «فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمة من ربک» در این شب تقدیرات تا سال بعد نیز تعیین میگردد و با توجه به مضارع بودن فعل «یفرق» مشخص میشود که قدر مختص به سالی که قرآن نازل شده نیست و در تمام سالها تکرار میشود.[۲۴] . علت نامگذارى اين شب به شب قدر يا به جهت تقدير امور سالانه، از خیر و شر، عمر و روزى و غير آن در اين شب است، يا شرافت و منزلت ويژه آن و يا تنگ شدن زمين به جهت فرود آمدن انبوه فرشتگان در زمين . رسم دیرینه دولتها است که در مجالس قانونگذاری و تصمیمگیری، بودجه و برنامههای اقتصادی را به مدت یکسال تعیین میکنند تا با طرح و تدبیر معین حرکت کنند و در مدار ثابت قرار گیرند. گویی این رسم، از نظامی برگرفته شده که در سراسر هستی جاری است. خداوند برنامه هر کسی را به تناسب شان و شوکت و استعداد و صلاحیت خویش، در شب قدر تدبیر و تعیین میکند و فلسفه وجودی شب قدر هم، همین است. زیرا ملتهای فاقد برنامه منظم و تقدیر و تدبیر ثابت، همیشه متزلزلند، و ثبات ندارند و مدتها به دور خود میچرخند و ره به جایی نمیبرند و به کمال و پیشرفت مطلوب، راه نمییابند. نظر به ضرورت برنامهریزی است که خداوند در مقطع خاص و مبارکی، با تلاش و اراده خود افراد، برای آنها، برنامهریزی میکند، تا در چارچوب آن حرکت کنند . شخصی خدمت امام باقر (علیهالسّلام) عرض کرد: مراد از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است، چیست؟ ایشان فرمودند: «والعمل الصالح فیها من الصلوة والزکاة وانواع الخیر خیر من الف شهر لیس فیها لیلة القدر» کار شایستهای مانند نماز، زکات و انواع خوبیها در آن شب برتر از هر کار شایستهای است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست انجام شود. [۲۱] . در حدیثی طولانی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می خوانیم که حضرت موسی علیه السلام به خدا عرض کرد : خدایا مقام قربت را خواهانم.پاسخ آمد:«قربی لمن استیقظ لیله القدر»،قرب من،در بیداری شب قدر است . عرضه داشت:پروردگارا،رحمتت را خواستارم.پاسخ آمد:«رحمتی لمن رحم المساکین لیله القدر»، رحمت من در ترحّم بر مساکین در شب قدر است . گفت:خدایا،جواز عبور از صراط می خواهم.پاسخ آمد:«ذلک لمن تصدق بصدقه لیله القدر»، رمز عبور از صراط،صدقه در شب قدر است . عرض کرد:خدایا بهشت و نعمت های آن را می طلبم.پاسخ آمد:«ذلک لمن سبح تسبیحه فی لیله القدر»،دستیابی به آن،در گرو تسبیح گفتن در شب قدر است . عرضه داشت:پروردگارا،خواهان نجات از آتش دوزخم.پاسخ آمد:«ذلک لمن استغفر فی لیله القدر»،رمز نجات از دوزخ،استغفار در شب قدر است . در پایان گفت:خدایا رضای تو را می طلبم.پاسخ آمد:«رضای لمن صلی رکعتین فی لیله القدر»، کسی مشمول رضای من است که در شب قدر،نماز بگذارد. [وسائل الشیعه،ج 8،ص 20] . در روایات آمده است:«العمل الصالح فیها خیر من العمل فی الف شهر لیس فیها لیله القدر» [من لایحضر،ج2،ص 158] کار نیک در شب قدر،بهتر از کار نیک در هزار ماه بدون شب قدر است . در روایات آمده است که با منکران امامت،با سوره قدر احتجاج کنید [نورالثقلین] زیرا بر اساس این سوره،فرشتگان هر سال در شب قدر نازل می شوند.در زمان حیات پیامبر بر وجود شریف حضرتش وارد می شدند.پس از آن حضرت بر چه کسانی نازل می شوند؟ روشن است که هر کسی نمی تواند میزبان فرشتگان الهی باشد و باید او همچون پیامبر، معصوم بوده و ولایت امور بشر به عهده او باشد و او کسی جز امام معصوم نیست که در زمان ما،حضرت مهدی علیه السلام می باشد و فرشتگان در شب قدر شرفیاب محضرش می شوند . مراد از «سَلامٌ» در این آیه،لطف و عنایت ویژه الهی نسبت به بندگان در شب قدر است که سلامت و رحمت و برکت را به دنبال دارد و باب نقمت و عذاب را می بندد،زیرا کید و وسوسه شیطان در آن شب مؤثر واقع نشود [تفسیرالمیزان] . شب قدر،شب سلامت فکر و روح آدمی و تعالی به سوی خداوندِ سلام است. «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» . در شب قدر،فرشتگان به زمین نازل می شوند و بر هر مرد و زنی که در حال عبادت باشند، سلام می کنند. [تفسیرمجمع البیان] چنانکه در قیامت نیز با گفتن سلام به استقبال بهشتیان می روند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ [سوره زمرآیه73] . در روایات اهل بیت (علیهمالسّلام) آمده است: فرشتگان در شب قدر فرود آمده و در زمین پخش میشوند، بر مجالس مؤمنین گذسته بر آنان سلام کرده و برای دعای آنان آمین میگویند، تا آنگاه که سپیدهدم طلوع کند و در این شب دعای کسی رد نمیشود، مگر دعای عاق والدین، قطعکننده رحم، کسی که شراب بنوشد و کسی که دشمنی مومنی در دلش باشد.[۲۵] . به تصريح قرآن كريم،[۲۶] . شب قدر، شب نزول قرآن كريم بر پيامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. خداى متعال اين شب را بهتر و برتر از هزار شب معرفى مى كند كه فرشتگان همراه روح (روح القدس) با اذن پروردگارشان به زمين فرود آمده و به محضر امام زمان (عليه السّلام) مىرسند و آنچه را كه در طول يک سال رخ مى دهد، مىنويسند.[۲۷] [۲۸] . طبق روایات، عبادت در آن شب، بالغ بر هشتاد سال ارزش و قابل قیاس با سایر شبها نیست. از جمله اعمال شب قدر، غسل، احیاء و شب زندهداری، خواندن قرآن، خواندن دعاهای ماثور مثل دعای جوشن کبیر، توبه و استغفار و صدقهدادن را میتوان بیان کرد.
ضربت خوردن و شهادت امام علی (علیهالسلام) در این شبها، بر اهمیت و عظمت آن نزد شیعیان افزوده و با سوگواری و انجام اعمال شبهای قدر همراه شده است . یکی از شاگردان امام ششم (علیهالسّلام) به نام حمران میگوید: به حضرت صادق (علیهالسّلام) گفتم: مقصود خداوند از اینکه فرموده: شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ فرمود: عمل صالح همچون نماز و زکات و انواع کارهای خیر در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهی که در آن، شب قدر نباشد . و اگر خداوند جزای اعمال خیر مؤمنان را چندین برابر نمیکرد، آنان به جایی نمیرسیدند، ولی خدای متعال، پاداش حسنات را برای آنها، چندین برابر بالا میبرد (تا در قیامت به چشمهسار سعادت رهنمون شوند) . [۳۴] . اگر کسی در چنین شبی، دست به دعا بردارد، گویا بیش از هشتاد سال در حال دعا بوده است و خدا دست ردّ به سینه چنین کسی نمیزند، و از درگاه خویش نا امید نمیکند . از اعمال و دعاهای مخصوص این شب میتوان به اختصار به موارد زیر اشاره کرد : ۱- غسل کردن به نیت تقرب به درگاه الهی و برای انجام عبادت، در آغاز شبهاى نوزده، بيست و يک و بيست و سوم و نيز در آخر شب بيست و سوم ؛ ۲- احیاء و شب زندهداری با عبادت، دعا و توسل ؛ [۴۶] [۴۷] . ۳- تلاوت قرآن و تفکر و تدبر در معانی آن به هر مقدار ممکن و سفارش بر خواندن سورههای روم، عنکبوت، یس و دخان ؛ [۴۸] [۴۹] . ۴- توبه و استغفار فراوان ؛ ۵- خواندن ادعیه وارده همچون دعای جوشن کبیر ؛ ۶- خواندن نمازهای وارده بالاخص نماز قضا ؛ ۷- صدقهدادن ؛ ۸- قرآن بر سر گرفتن و توسل و تمسک به اهل بیت (علیهالسّلام) و اعمال دیگری که این مختصر مجال بازگوئی همه آنها را ندارد. [۵۰] . ۹- زيارت امام حسین (علیهالسّلام) . [۵۱] . سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سرمشق همه خلایق و حتی اسوه امامان معصوم (علیهمالسّلام) بود. آن حضرت در شبهای قدر، حال و هوای دیگری داشت. امیرمؤمنان علیبنابیطالب (علیهالسّلام) در اینباره میفرماید : پیامبر اسلام خود و خاندانش در دهه آخر ماه مبارک رمضان، شب را احیا میکردند (و به خواب نمیرفتند) . [۸۲] [۸۳] . امام صادق (علیهالسّلام) سیره ایشان را چنین ترسیم میکند: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص اِذَا دَخَلَ الْعَشْرُ الْاَوَاخِرُ شَدَّ الْمِئْزَرَ وَ اجْتَنَبَ النِّسَاءَ وَ اَحْیَا اللَّیْلَ وَ تَفَرَّغَ لِلْعِبَادَة؛ چون دهه آخر ماه رمضان فرا میرسید، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کمر همت میبست و از زنان خود دوری میجست، شبها را احیا میداشت و تمام وقت به عبادت میپرداخت» . [۸۴] . حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) نیز چون پدر معصومش، شبهای قدر را احیا میداشت نه تنها خودش، شبزندهدار بود بلکه کودکان و نوجوانان خانه را نیز با این سنت آشنا میساخت و شبهای قدر که فرا میرسید به فرزندان خود، توصیه میکرد غذای کمتری بخورند تا بر اثر پرخوری زودتر به خواب نروند و برای شبزندهداری حال و نشاط بیشتری بیابند . [۸۶] . آیا روز قدر هم در شان و منزلت مانند شب آن است؟ در جواب باید گفت، اگرچه وقایعی مانند نزول ملائکه بر ولی الله (علیهالسّلام) در شب قدر است، اما روز قدر هم در ارزش و فضیلت مانند شب آن است. ("لیلة القدر فی کل سنة و یومها مثل لیلتها"؛ شب قدر در هر سالی هست و روزش در ارزش مانند شبش است"،[۱۰۳] . آنچه در تهذیب الاحکام آمده مسلما از استنباطات شخصی شیخ طوسی نیست و آنرا از امام معصوم (علیهالسّلام) نقل کرده است.) . شیخ عباس قمی در اعمال شب بیست و سوم ماه رمضان میگوید: روزهای این شبها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سر آورد؛ زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است . [۱۰۴] [۱۰۵] .
امام صادق عليه السلام : رَأسُ السَّنَةِ لَيلَةُ القَدرِ ، يُكتَبُ فيها ما يَكونُ مِنَ السَّنَةِ إلَى السَّنَةِ ؛ آغازِ سال ، شب قدر است. در آن شب ، آنچه از اين سال تا سال آينده خواهد شد ، نوشته مىشود . [تهذيب الأحكام : ج ۴ ص ۳۳۲ ح ۱۰۴۲] . یعقوب بن یزید با اسنادی از ابن بن بکیر از امام صادق علیهالسلام نقل کرده است که فرمود «در شب قدر هر آنچه در آن سال تا مانند آن در سال آینده میخواهد بشود همچون شرّ یا خیر یا مرگ یا زندگی یا باران مقدر میشود؛ إِنَّ لَیْلَةَ الْقَدْرِ یُکْتَبُ مَا یَکُونُ مِنْهَا فِی السَّنَةِ إِلَى مِثْلِهَا مِنْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ أَوْ مَوْتٍ أَوْ حَیَاةٍ أَوْ مَطَرٍ وَ یُکْتَبُ فِیهَا». از این جهت احیای این شب از مهمترین تأکیدات معصومین علیهمالسلام است . رسول خدا صلی الله علیه و آله دربارۀ اهمیت احیای این شب فرمود «مَنْ اَحْیا لَیْلَةَ الْقَدْرِ حُوِّلَ عَنْهُ الْعَذابُ اِلَى السَّنَةِ الْقابِلَةِ؛ هرکه شب قدر را زنده بدارد، عذاب تا سال آینده از او روى میگرداند»و نیز میفرمود «مَن قامَ لَیلَةَ القَدرِ إیماناً وَ احتِساباً ، غُفِرلَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ؛ هرکه از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب الهی، شب قدر را به عبادت بگذراند، گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود.» . خود آن حضرت اهتمامی جدی در پاسداشت شبهای قدر داشتند. امیرالمؤمنین علیهالسلام دربارۀ سلوک رفتاری رسول الله (ص) در این شبها فرمود «أنَّ رَسُولَ اللّهِ کانَ یَطْوى فِراشَهُ وَ یَشُدُّ مِئْزَرَهُ فِى الْعَشْرِ الاْءَواخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَ کانَ یُوقِظُ أَهْلَهُ لَیْلَةَ ثَلاثٍ وَ عِشْرینَ وَ کانَ یَرُشُّ وُجُوهَ النِّیامِ بِالْماءِ فى تِلْکَ اللَّیْلَةِ؛ [این چنین] بود که رختخواب خویش را جمع میکرد و کمر [همّت براى عبادت] را در دهه آخر از ماه رمضان محکم میبست و همیشه این گونه بود که اهل و عیالش را در شب بیست و سوم بیدار نگه میداشت و روى خواب رفتگان در آن شب آب میپاشید تا از درک شب قدر، و درک شب زندهدارى محروم نشوند.» . همچنین نقل است حضرت زهرا (س) به دلیل اهمیت این شب، در روز بچهها را میخوابانید تا کاملاً استراحت کنند و غذای کمتری به آنان میداد تا بدین گونه زمینه و موقعیت بهتر و مطلوبتری از نظر جسمی و روحی برای شب زندهداری داشته باشند. ایشان به حدی در این کار جدی و قاطع بود که امیرالمؤمنین(ع) در این باره میفرمود: «فاطمه (س) نمىگذاشت کسى از اهل خانه در شبهاى قدر به خواب رود به آنان غذاى کم مىداد و از روز قبل براى احیاى شب قدر آماده مىشد و مىفرمود: محروم کسى است که از برکات این شب محروم باشد؛ وَ کَانَتْ فَاطِمَةُ ع لَا تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا یَنَامُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ تُدَاوِیهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَیْرَهَا.» (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج7، ص470)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
هنگام سحر و افطار ثواب شهید را ببرید/ دعایی که روز قیامت چهرهمان را نورانی میکند
خواندن برخی دعاها در لحظه سحر و افطار چنان ثوابی دارد که علاوه بر پاداشهای دنیوی، روشناییبخش ما در روز قیامت میشود.
به گزارش قدس آنلاین، هنگامی که برای سحرهای ماه مبارک رمضان برای خوردن سحری و تهجد بیدار میشویم تا لحظه افطار، تمام تلاشمان را برای جلب رضایت و خوشنودی خداوند به کار میگیریم. ما برای اینکه شما بتوانید بهترین بهره را از این ساعتهای پر فیض و برکت ببرید چندین راهکار برای سحری و افطاریتان مطابق با کتب ادعیه به شما پیشنهاد میدهیم:
سحر
امام علی (ع) از پیامبر (ص) روایت کرده است: خداوند تبارک و تعالی و ملائکهاش بر استغفارکنندگان و سحرخیزان در وقت سحر درود میفرستند. پس باید شما سحری بخورید، اگر چه که نوشیدن آبی باشد و برترین سحری هم خرما است و شما در خوردن و آشامیدن آزادید تا وقتی که یقین به طلوع فجر پیدا کنید.
هنگام خوردن سحری سوره «قدر» را بخواند که هر که این سوره مبارکه قدر را هنگام افطار کردن و سحری خوردن بخواند، در فاصله بین این ۲ زمان ثواب کسی را دارد که در راه خدا در خون خود غلطیده است.
افطار
مستحب است پس از نماز، افطار کنید، مگر آنکه ضعف بر شما چیره شده باشد یا جمعی به خاطر افطار منتظر شما باشند.
خواندن دعای «بِسمِ اللّهِ، اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَ عَلی رِزْقِکَ اَفْطَرْنا، فَتَقَبَّلْ مِنّا، اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»؛ امام علی (ع) به هنگام افطار کردن، این دعا را میخواندند.
در لقمه اول به هنگام افطار بگویید: «بِسمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحیم، یا واسِعَ الْمَغْفِرَةِ، اِغْفِرلی»؛ امام حسن مجتبی (ع) فرمود: کسی که آن را بگوید خداوند او را بیامرزد.
خواندن دعای «اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ»: امام صادق (ع) فرمودند: رسول خدا (ص) به امیرمؤمنان (ع) فرمود: ای اباالحسن! این، ماه رمضان است که فرا رسیده؛ پس دعایت را پیش از افطارت قرار ده. همانا جبرائیل (ع) نزد من آمد و گفت:«ای محمد! هر کس در ماه رمضان قبل از افطار، این گونه دعا کند، خدای متعال دعای او را مستجاب و روزه و نمازش را قبول می کند، و برای او ۱۰ دعای دیگر نیز مستجاب میکند و گناه او را میآمرزد، نگرانیهایش را بر طرف میکند، غمش را میزداید، نیازهایش را برآورده میسازد، او را به خواستههایش میرساند و عملش را همراه با اعمال پیامبران و صدیقان، بالا میبرد و روز قیامت در حالی میآید که رویش از ماه شب چهارده، نورانیتر است». گفتم: ای جبرائیل! آن دعا کدام است؟ گفت: بگو:
اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ، وَ رَبَّ الْکرْسِی الرَّفِیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ رَبَ الشَّفْعِ الْکبِیرِ، وَ النُّورِ الْعَزِیزِ، وَ رَبَّ التَّوْراةِ وَ الْإنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ، وَ الْفُرْقانِ الْعَظِیمِ. أنْتَ إِلهُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ إِلهُ مَنْ فِی الْأرْضِ لا إِلهَ فِیهِما غَیرُک، وَ أنْتَ جَبَّارُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ جَبَّارُ مَنْ فِی الْأرْضِ لا جَبَّارَ فِیهِما غَیرُک، أنْتَ مَلِک مَنْ فِی السَّمواتِ، وَ مَلِک مَنْ فِی الْأرْضِ، لا مَلِک فِیهِما غَیرُک، أسْألُک بِاسْمِک الْکبِیرِ، وَ نُورِ وَجْهِک الْمُنِیرِ، وَ بِمُلْکک الْقَدِیمِ.
یا حَی یا قَیومُ، یا حَی یا قَیومُ یا حَی یا قَیومُ، أَسْأَلُک بِاسْمِک الَّذِی أشْرَقَ بِهِ کلُّ شَی ءٍ، وَ بِاسْمِک الَّذِی أشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَ الْأَرْضُ، وَ بِاسْمِک الَّذِی صَلُحَ بِهِ الْأَوَّلُونَ، وَ بِهِ یصْلُحُ الآخِرُونَ. یا حَیاً قَبْلَ کلِّ حَی، وَ یا حَیاً بَعْدَ کلِّ حَی، وَ یا حَی لا إِلهَ إِلَّا أنْتَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ أمْرِی یسْراً وَ فَرَجاً قَرِیباً، وَ ثَبِّتْنِی عَلی دِینِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ عَلی هُدی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ عَلی سُنَّةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلامُ.
وَ اجْعَلْ عَمَلِی فِی الْمَرْفُوعِ الْمُتَقَبَّلِ، وَ هَبْ لِی کما وَهَبْتَ لأَوْلِیائِک وَ أهْلِ طاعَتِک، فَانِّی مُؤْمِنٌ بِک، وَ مُتَوَکلٌ عَلَیک، مُنِیبٌ إِلَیک، مَعَ مَصِیری إِلَیک، وَ تَجْمَعُ لِی وَ لِأهْلِی وَ لِوَلَدِی الْخَیرَ کلَّهُ، وَ تَصْرِفُ عَنِّی وَ عَنْ وَلَدِی وَ أهْلِی الشَّرَّ کلَّهُ.
أنْتَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّمواتِ وَ الْأرْضِ، تُعْطِی الْخَیرَ مَنْ تَشاءُ، وَ تَصْرِفُهُ عَمَّنْ تَشاءُ، فَامْنُنْ عَلَی بِرَحْمَتِک یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
خواندن دعای «اللّٰهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَ عَلَیٰ رِزْقِکَ أَفْطَرْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ»؛ تا خدا ثواب هرکسی را که در این روز روزه داشته به او عطا کند.
خواندن دعای «اللّهم لکَ صُمنا بتوفیقک وعلی رِزقکَ اَفطَرنا بِاَمرک، فَتقبّلهُ مِنّا واغفر لنا، اِنّک اَنت الغَفورُ الرّحیم»، امام رضا (ع) میفرماید: هر کس هنگام افطارش این دعا را بخواند، خداوند، آنچه را از نقص و زیان، بر روزهاش وارد ساخته، میبخشاید.
به هنگام افطار صدقه دهید و روزهداران را افطار دهید، هر چند به قدر چند دانه خرما یا جرعهای آب باشد. زیرا از رسول خدا (ص) روایت شده است: هر که روزهداری را افطار دهد، همچون اجر آن روزهدار برایش خواهد بود، بیآنکه از پاداش آن روزهدار چیزی کاسته شود و همچنین برای او خواهد بود همانند آن عمل خوبی که آن افطار کننده به نیروی آن طعام بجا آورد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
تلاوت باید جوری باشد که بر ایمان شنونده بیفزاید
رهبر انقلاب در اولین روز ماه مبارک رمضان در محفل نورانی انس با قرآن، ماه رمضان را ماه ضیافت و گستره بینهایت رحمت الهی خواندند و تطهیر قلب و انس همراه با تدبّر و تفقّه در قرآن را از عوامل مهم بهرهمندی انسان از ضیافت پروردگار کریم برشمردند. حضرت آیت ا... خامنهای ورود به مهمانی بزرگ خدا را نیازمند همت انسان برای اجابت دعوت پروردگار خواندند و افزودند: اگر موفق به ورود به ضیافتا... شویم، از ما با فراهم کردن فرصت تقرب به خدا پذیرایی بینظیری خواهد شد که چیزی بالاتر از آن قابل تصور نیست. ایشان با اشاره به برکات و فرصتهای اعمال ماه مبارک رمضان افزودند: این نعمتها در واقع فرصتهای بیبدیلی برای قرب به پروردگار است بنابراین باید با خشوع و خضوع از خداوند توفیق بهرهمندی از این فرصت و پرهیز از معاصی را مسئلت کنیم. رهبر انقلاب با استناد به آیات قرآن، «ذکر» را از نام های مبارک کتاب آسمانی و در نقطه مقابل غفلت که بلایی بزرگ است، دانستند و افزودند: تلاوت مستمر و انس با قرآن موجب ارتباط بیشتر با پروردگار است. حضرت آیت ا... خامنهای قرآن را معجزه جاودانه پیامبر خاتم برشمردند و افزودند: قرآن در همه ادوار تاریخ بشر، معارف مورد نیاز انسان را در صحنه وسیع و عظیم زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی، معنوی، حاکمیتی و همه ابعاد دیگر در اختیار قرار میدهد. ایشان تعلّم، تدبّر و تفقّه یعنی آموزش و یادگیری عمیق را راز بهرهمندی از معارف عمیق، باطنی و عالیه قرآن دانستند و افزودند: شرط دستیابی به این معارف، تطهیر دل و پاکیزگی روح است که این مسئله در دوره جوانی بسیار سهلتر است. رهبر انقلاب در ادامه چند نکته در خصوص مسئله تلاوت خطاب به قاریان قرآن بیان کردند. ایشان با ابراز خرسندی از فراوانیِ قاریان برجسته و خوشخوان کشورمان، این موهبت را مرهون انقلاب اسلامی دانستند و گفتند: امروز قاریان ما از بسیاری از قاریان کشورهای دیگر که حتی گاهی به عنوان استاد به ایران نیز دعوت میشوند، ممتازتر و با کیفیتتر تلاوت میکنند که این یک واقعیت افتخارآفرین است.
هنر مقدس تلاوت باید در خدمت ذکر و دعوت به خداوند باشد
حضرت آیتا... خامنهای افزودند: البته نباید کار را تمامشده دانست و باید همچنان به پیش رفت و نقایص را تکمیل کرد زیرا هر جا انسان با تصورِ پایان راه، توقف کند نقطه سقوط اوست و این توصیه ما به همه فعالان از جمله نویسندگان، شاعران و طلّاب نیز است. ایشان در توصیه بعدی، تلاوت را هنری مقدس خواندند و با تأکید بر این که این هنر باید در خدمت ذکر و دعوت به خداوند باشد، گفتند: تلاوت باید جوری باشد که بر ایمان شنونده بیفزاید. بنابراین نباید به تلاوت به عنوان یک هنرِ صرف نگاه کرد و اجازه داد حاشیهها یا بعضی از خودنماییها بر حالت ذکر و دعوت به خدا غلبه کند. رهبر انقلاب، موضوع «مهندسی تلاوت» را نیز نیازمند توجه ویژه قاریان دانستند و افزودند: مهندسی تلاوت یعنی بهگونهای با انتخاب لحن مناسب تلاوت کنید که در شنونده عمیقاً اثرگذار باشد و او را به تبعیت از کلام خدا وادارد. حضرت آیتا... خامنهای، فعالیتهای قرآنی در کشور را خوب اما ناکافی ارزیابی کردند و در بیان پیشنهادی برای گسترش این فعالیتها گفتند: تبدیل مساجد در هر محله به پایگاه های قرآنی و تعامل و ارتباط با مساجد دیگر آن محله و تشکیل جلسات و مسابقات قرآنی در بین آن ها، بهترین مشوّق برای وارد شدن نوجوانان و جوانان به وادی قرآن و به خصوص تربیت حافظان قرآن است. ایشان افزودند: راه تربیت ۱۰ میلیون حافظ که چند سال قبل مطرح کردیم، وارد کردن نوجوانان به عرصه فعالیتهای قرآنی است که این گونه طرحها میتواند به تحقق آن کمک کند.
رهبر معظم انقلاب: هنرمقدس تلاوت قرآن باید در خدمت ذکر و دعوت به خداوند باشد
مساجد هر محله به پایگاههای قرآنی تبدیل شود
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
اعمال ماه رمضان
اعمال ماه رمضان مجموعه اعمال و عبادات در ماه رمضان، ماه عبادت مسلمانان است و در روایات بر عبادت در این ماه تأکید شده و اعمال و عبادتهای مختلفی برای این ماه نقل شده است. برخی از این اعمال در تمام روزهای ماه رمضان مشترکند و برای برخی از روزهای خاص نیز اعمالی جداگانه نقل شده است.
جدول اعمال ماه رمضان
اعمال مشترک
قرائت قرآن
بهترین اعمال در شبها و روزهای ماه رمضان، تلاوت قرآن است. اگر چه تلاوت قرآن در تمام اوقات ثواب دارد، ولی این ماه، بهار قرآن است[۱] و ثواب قرائت یک آیه در این ماه، معادل ثواب قرائت کل قرآن در سایر ماهها است.[۲] از سنتهای مسلمانان در این ماه قرائت روزی یک جزء قرآن و ختم آن در پایان ماه است. سایر اعمالی که در روایات برای هر روز این ماه مستحب دانسته شده عبارتند از:
اعمال مشترک ماه رمضان | |
اعمال سحر |
|
دعاهای هر روز |
|
دعاهای پس از هر نماز |
|
هنگام افطار |
بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَک صُمْنَا وَ عَلَی رِزْقِک أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ] مِنَّا إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ([یادداشت ۷])
|
اعمال هر شب |
|
افطاری دادن
مقالههای اصلی: افطار و افطاری
یکی از سنتهای مسلمانان در این ماه افطاری دادن به روزهداران است. ثواب افطاری دادن برتر از ثواب روزۀ خود میزبان است[۳] و جالب اینکه ثواب قبول دعوت یک مؤمن برای رفتن به افطاری او برتر از هفتاد روز روزۀ خود میهمان است.[۴]
معمولا افطاری با پیروی از پیامبر اکرم(ص) با خرما است و شیرینی مخصوص این ایام در بین ایرانیان زولبیا و بامیه است.
اعمال روزهای خاص
اعمال روزهای خاص ماه رمضان | |
شب اول |
|
روز اول |
|
شب سیزدهم | اوّل لیالی بیض است. |
شب چهاردهم |
|
شب پانزدهم |
|
شبهای قدر | شب قدر که مهمترین و بافضیلتترین شبها در بین مسلمانان است دارای اعمال زیادی است. این شب نزد شیعیان یکی از سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم است ولی اهل سنت غالبا آن را شب بیست و هفتم میدانند.(برای مشاهده اعمال این شبها:اعمال شب قدر) |
دهه آخر | دهه آخر این ماه از جهت عبادی خاصتر بوده و پیامبر اهتمام به اعتکاف این دهه در مسجد النبی داشتند. [یادداشت ۱۱] |
شب آخر |
|
روز آخر |
|
دعاهای مختصر روزانه
مقالهٔ اصلی: ماه رمضان (دعاهای مختصر روزانه)
یکی از برنامههای روزانه رایج بین شیعیان در ماه رمضان خواندن دعاهای مختصری است که برای هر روز نقل شده و معمولاً پس از نماز خوانده میشود.
نمازهای این ماه
مقالهٔ اصلی: نمازهای ماه رمضان
ماه رمضان علاوه بر نمازهای سایر ماهها همچون نمازهای واجب و نافلهها و نماز شب دارای نمازهای اختصاصی متعددی است؛ برخی از این نمازها هر شب خوانده میشوند و برخی به شب یا روز خاصی اختصاص دارند. شبهای قدر نیز نمازهای ویژۀ خود را دارند.
وداع با ماه رمضان
وداع با این ماه برای اهل رمضان سوزناک بوده و آنان را دچار غم و اندوه میکند؛ چرا که ماه میهمانی خدا را پایان یافته میبینند. از امام سجاد(ع) دعایی در وداع با ماه رمضان وارد شده است (رجوع کنید به: دعای وداع با ماه رمضان). امام سجاد(ع) در این دعا بر ماه رمضان درود میفرستد و این ماه را بزرگترین ماه خدا، گرامیترین اوقات و همنیشنی پرقدر و منزلت میخواند. از امام صادق(ع) نیز دعایی در وداع با ماه رمضان وارد شده است (رجوع کنید به: دعای وداع با رمضان امام صادق(ع)).
پانویس
- قال ابو جعفر (علیهالسلام): لکل شیء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان -- برای هر چیزی بهاری است و بهار قرآن رمضان است. (کلینی، الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۶۳۰.)
- قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): من تلافیه آیة من القرآن کان له مثل اجر من ختم القرآن فی غیره من الشهور. -- اگر کسی در این ماه یک آیه از قرآن تلاوت کند، ثوابش مثل کسی است که در غیر ماه رمضان یک ختم قرآن کرده است. امالی شیخ صدوق، ص۹۳ & امام رضا علیهالسلام : من قرا فی شهر رمضان ایة من کتاب الله کان کمن ختم القران فی غیره من الشهور -- هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماههای دیگر تمام قرآن را بخواند. بحار الانوار ج ۹۳، ص۳۴۶؛ - حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم : أکثِروا فیهِ (شَهرِ رَمَضانَ) مِن تِلاوَةِ القُرآنِ. در ماه [رمضان] قرآن را بسیار تلاوت کنید. فضائل الأشهر الثلاثة - ص۹۵. ماه خدا ج۱- ص۳۲۶-ح۴۴۴
- امام موسی کاظم علیهالسلام : فِطرُک أخاک الصّائِمَ أفضَلُ مِن صِیامِک. افطاری دادن به برادر روزه دارت از روزهات بهتر است. ماه خدا – ج۱-ص۳۲۲- ح ۴۳۵
- امام صادق (علیهالسلام) : إفطارُک فی مَنزِلِ أخیک المُسلِمِ أفضَلُ مِن صِیامِک سَبعِینَ ضِعفاً -- افطار کردن در منزل برادر مسلمانت، برتر از هفتاد روز روزه تو است. شهراللَّه فیالکتاب والسنة - ح ۴۳۲
- خدايا پروردگار ماه رمضان، كه قرآن را در آن فرو فرستادى، و روزه را در آن بر بندگانت واجب نمودى، بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و زيارت خانه ات را در اين سال و در هر سال نصيب من فرما، و برايم بيامرز گناهان بزرگى را كه آنها را جز تو نيامرزد، اى بخشاينده، اى داراى دانش بى پايان.
- منزّه است زيان رسان به كافران سود رسان به مؤمنان، منزّه است حكم كنند بر حق، منزّه است او و برتر است، منزّه است او و ستايش از ان است، منزّه است او و برتر.
- ای خدای بلند مقام,ای بزرگوار,ای آمرزنده,ای مهربان! تویی خدای بزرگ که هیچ مانندی ندارد و به گفتار و کردار خلق شنوا و بینا است. و این ماهی که مقامش را بلند گردانیدی و بر دیگر ماهها کرامت و شرافت بخشیدی, و روزهاش را بر من واجب گردانیدی, ماه رمضان است. ماهی که در آن قرآن را برای راهنمایی مردم و نشان دادن راه هدایت و جدا نمودن حق از باطل فرو فرستادی و شب قدر را در این ماه مقرر داشتی و نیز آن شب را بر هزار ماه برتری دادی; پسای خدای صاحب منت که هیچ کس بر تو منت ندارد, در میان آن همه بندگانت که منت گزاردهای بر من منت گزار و از آتش دوزخ نجات بخش و به بهشت همیشگی داخل گردان! به حق رحمت بیپایانتای مهربانترین مهربانان.
- ای خدا تو بر اهل قبرها نشاط و شادمانی عطا کن؛ فقیران را بینیاز گردان؛ خدایا گرسنگان را سیر گردان؛ برهنگان را لباس بپوشان؛ خدا بدهی برهکاران را ادا فرما؛ سوگواران را دل شاد ساز؛ خدایا هر غریبی را به وطن باز رسان؛ هر اسیری را آزادی بخش؛ خدایا فسادگران در کار مسلمانان را اصلاح فرما؛ بیماران را شفا عنایت کن؛ای خدا به غنای خود جلو فقر ما را ببند؛ بدیهای ما را به خوبی صفات خودت تغییر ده؛ خدایا دین ما را ادا فرما و ناداری ما را به دارایی و بینیازی بدل گردان که تو بر هر چیز توانایی.
- خدایا! در این سال و هر سال، تا زمانی که عمرم باقی است و در آسایش و گشایش روزی به سر میبرم، زیارت خانهات بیت الحرام را نصیبم گردان. و مرا از درک موقفهای گرامی و دیدن مکانهای شریف و زیارت قبر پیغمبرت که درودت بر او و آلش باد محروم مکن. و در برآوردن جمیع احتیاجات دنیا و آخرتم یاریام کن.ای خدا! از تو درخواست میکنم هر آنچه از قضا و قَدَرت را که در شب قدر حتمی قرار دادی و دیگر برگشت و تغییری نمیپذیرد، مرا از حجاج بیت الحرامت قرار دهی. حاجیانی که حجشان پسندیده، سعیشان پذیرفته، گناهانشان آمرزیده و اعمال بدشان بخشیده شده است. و عمر طولانی در راه بندگی ات و روزیام را فراوان قرار ده و امانتها و قرضم را ادا فرما.
- خدایا برای تو روزه گرفتم،و بر خوان تو افطار کردم،و بر تو تکیه نمودم.
- به نام خدا،خدایا برای تو روزه گرفتیم،و بر روزی تو افطار کردیم،خدایا از ما بپذیر،که تو شنوا و دانایی
- به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است،ای گسترده آمرزش،مرا بیامرز
- خدايا اى پروردگار ماه رمضان كه قرآن را در آن نازل كردى، و روزه در آن را بر بندگانت واجب نمودى، حج خانه محترمت را در اين سال و در هر سال روزى من كن، و گناهان بزرگ را بر من بيامرز، همانا كسى جز تو آنها را نمی آمرزد، اى داراى بزرگى و شكوه.
- خدایا ما را در زمره شایستگان وارد کن،و در بهشت برین بالا بر،و جامی از نوشیدنی خوشگوار از چشمه سلسبیل به ما بنوشان،و به رحمتت از حور العین به همسری ما درآور،و از جاوید پسرانی که همچون مروارید در صدفند،در خدمت ما بگمار،و از میوههای بهشت،و گوشت پرندگان به ما بخوران،و از لباسهای زربفت و حریر و دیبا به ما بپوشان،و ما را برای رسیدن به شب قدر،و زیارت خانه کعبه،و کشته شدن در راهت توفیق عنایت کن،و دعای شایسته و درخواست ما را اجابت فرما،و آنگاه که پیشینیان و پسینیان را در روز قیامت جمع کردی به ما رحم کن،و رهایی از آتش را برای ما بنویس،و در دوزخ ما را به زنجیر نبند،و در عذاب و خواریات ما را گرفتار مساز،و از زقوم و ضریع دوزخ به ما مخوران،و با شیاطین یکجا قرارمان مده، و ما را به رو در آتش مینداز،و از جامههای آتشین و پیراهنهای فلزی آتشبار بر ما مپوشان،و از هرگونه بدی،ای که معبودی جز تو نیست،بحق اینکه معبودی جز تو نیست ما را رهایی بخش.
- کانَ رَسُولُ اللَّهِ صإِذَا کانَ الْعَشْرُ الْأَوَاخِرُ اعْتَکفَ فِی الْمَسْجِدِ وَ ضُرِبَتْ لَهُ قُبَّةٌ مِنْ شَعْرٍ وَ شَمَّرَ الْمِئْزَرَ وَ طَوَی فِرَاشَه. کافی ج۴ ص۱۷۵
- خدایا این است ماه رمضان، که قرآن را در آن نازل کردی، اینک در حال گذشتن است، و من به ذات کریمانهات پناه میآورم از اینکه سپیده این شب طلوع کند، یا ماه رمضان بگذرد، و نزد تو برایم نتیجه کار ناشایست یا گناهی باشد که بخواهی مرا به سبب آن روزی که ملاقاتت کنم عذاب نمایی.
- خدایا این ماه را آخرین بار روزهام در ماه رمضان قرار مده، و به تو پناه میآورم از اینکه سپیده این شب سر زند، مگر اینکه مرا آمرزیده باشی.
منابع
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ش.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
اعمال و دعاهای روزهای ماه رمضان
آن چند امر است:
اول: افطار است و مستحب است که بعد از نماز شام افطار کند مگر آنکه ضعف بر او غلبه کرده باشد یا جمعى منتظر و باشند
دوم: آنکه افطار کند با چیز پاکیزه از حرام و شبهات و بهتر آن است که به خرماى حلال افطار کند تا ثواب نمازش چهار صد برابر گردد و به خرما و آب و به رطب و به لبن و به حلوا و به نبات و به آب گرم به هر کدام که افطار کند نیز خوب است .
سوم: آنکه در وقت افطار دعاهاى وارده آن را بخواند از جمله آنکه بگوید:
اللَّهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَ عَلَى رِزْقِکَ أَفْطَرْتُ وَ عَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ تا خدا عطا کند به و ثواب هر کسى را که در این روز روزه داشته و اگر دعاى اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ را که سید و کفعمى روایت کردهاند خواند فضیلت بسیار یابد و روایت شده که: حضرت امیر المؤمنین علیه السلام هر گاه مىخواست افطار کند مىگفت:
ِبسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَکَ صُمْنَا وَ عَلَى رِزْقِکَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ] مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
چهارم: در لقمه اول بگوید بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی
تا خدا او را بیامرزد (و در خبر است که: در آخر هر روز از روزهاى ماه رمضان خدا هزار هزار کس را از آتش جهنم
زاد مىکند پس از حق تعالى بخواه که تو را یکى از آنها قرار دهد)
پنجم: در وقت افطار سوره قدر بخواند.
ششم: در وقت افطار تصدق کند. وافطار دهد روزه داران را اگر چه به چند دانه خرما یا شربتى آب باشد
واز حضرت رسول صلى الله علیه و آله روایت است که: کسى که افطار دهد روزه دارى را از براى او خواهد بود مثل اجر آن روزه دار بدون آنکه از اجر او چیزى کم شود و هم از براى او خواهد بود مثل آن عمل نیکویى که بجا آورد آن افطار کننده به قوه آن طعام) (و آیت الله علامه حلى در رساله سعدیه از حضرت صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: هر مؤمنى که اطعام کند مؤمنى را لقمهاى در ماه رمضان بنویسد حق تعالى براى او اجر کسى که سى بنده مؤمن آزاد کرده باشد و از براى او باشد نزد حق تعالى یک دعاى مستجاب.
هفتم: در هر شب خواندن هزار مرتبه إنا أنزلناه وارد است هشتم در هر شب صد مرتبه حم دخان را بخواند اگر میسر شود.
نهم: سید روایت کرده که: هر که این دعا را بخواند در هر شب ماه رمضان آمرزیده شود گناهان چهل سال او اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضَانَ الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ الْقُرْآنَ وَ افْتَرَضْتَ عَلَى عِبَادِکَ فِیهِ الصِّیَامَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ فِی َعامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ وَ اغْفِرْ لِی تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ فَإِنَّهُ لا یَغْفِرُهَا غَیْرُکَ یَا رَحْمَانُ یَا عَلامُ .
دهم: در هر شب بخواند بعد از مغرب دعاى حج را.
دعای افتتاح
یازدهم: بخواند در هر شب از ماه رمضان:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِکَ وَ أَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوَابِ بِمَنِّکَ وَ أَیْقَنْتُ أَنَّکَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَةِ وَ أَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِینَ فِی مَوْضِعِ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْعَظَمَةِ اللَّهُمَّ أَذِنْتَ لِی فِی دُعَائِکَ وَ مَسْأَلَتِکَ فَاسْمَعْ یَا سَمِیعُ مِدْحَتِی وَ أَجِبْ یَا رَحِیمُ دَعْوَتِی وَ أَقِلْ یَا غَفُورُ عَثْرَتِی فَکَمْ یَا إِلَهِی مِنْ کُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَهَا وَ هُمُومٍ [غُمُومٍ] قَدْ کَشَفْتَهَا وَ عَثْرَةٍ قَدْ أَقَلْتَهَا وَ رَحْمَةٍ قَدْ نَشَرْتَهَا وَ حَلْقَةِ بَلاءٍ قَدْ فَکَکْتَهَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ صَاحِبَةً وَ لا وَلَدا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیرا الْحَمْدُ لِلَّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِهِ کُلِّهَا عَلَى جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لا مُضَادَّ لَهُ فِی مُلْکِهِ وَ لا مُنَازِعَ لَهُ فِی أَمْرِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لا شَرِیکَ لَهُ فِی خَلْقِهِ وَ لا شَبِیهَ [شِبْهَ] لَهُ فِی عَظَمَتِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِی فِی الْخَلْقِ أَمْرُهُ وَ حَمْدُهُ الظَّاهِرِ بِالْکَرَمِ مَجْدُهُ الْبَاسِطِ بِالْجُودِ یَدَهُ الَّذِی لا تَنْقُصُ خَزَائِنُهُ وَ لا تَزِیدُهُ [یَزِیدُهُ] کَثْرَةُ الْعَطَاءِ إِلا جُودا وَ کَرَما إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْوَهَّابُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ قَلِیلا مِنْ کَثِیرٍ مَعَ حَاجَةٍ بِی إِلَیْهِ عَظِیمَةٍ وَ غِنَاکَ عَنْهُ قَدِیمٌ وَ هُوَ عِنْدِی کَثِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْکَ سَهْلٌ یَسِیرٌ اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَکَ عَنْ ذَنْبِی وَ تَجَاوُزَکَ عَنْ خَطِیئَتِی وَ صَفْحَکَ عَنْ ظُلْمِی وَ سَتْرَکَ عَلَى [عَنْ] قَبِیحِ عَمَلِی وَ حِلْمَکَ عَنْ کَثِیرِ [کَبِیرِ] جُرْمِی عِنْدَ مَا کَانَ مِنْ خَطَایَ [خَطَئِی] وَ عَمْدِی أَطْمَعَنِی فِی أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْکَ الَّذِی رَزَقْتَنِی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ أَرَیْتَنِی مِنْ قُدْرَتِکَ وَ عَرَّفْتَنِی مِنْ إِجَابَتِکَ فَصِرْتُ أَدْعُوکَ آمِنا وَ أَسْأَلُکَ مُسْتَأْنِسا لا خَائِفا وَ لا وَجِلا مُدِلا عَلَیْکَ فِیمَا قَصَدْتُ فِیهِ [بِهِ] إِلَیْکَ فَإِنْ أَبْطَأَ عَنِّی [عَلَیَ] عَتَبْتُ بِجَهْلِی عَلَیْکَ وَ لَعَلَّ الَّذِی أَبْطَأَ عَنِّی هُوَ خَیْرٌ لِی لِعِلْمِکَ بِعَاقِبَةِ الْأُمُورِ فَلَمْ أَرَ مَوْلًى [مُؤَمَّلا] کَرِیما أَصْبَرَ عَلَى عَبْدٍ لَئِیمٍ مِنْکَ عَلَیَّ یَا رَبِّ إِنَّکَ تَدْعُونِی فَأُوَلِّی عَنْکَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَیَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَیْکَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَیَّ فَلا أَقْبَلُ مِنْکَ کَأَنَّ لِیَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ فَلَمْ [ثُمَّ لَمْ] یَمْنَعْکَ ذَلِکَ مِنَ الرَّحْمَةِ لِی وَ الْإِحْسَانِ إِلَیَّ وَ التَّفَضُّلِ عَلَیَّ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ فَارْحَمْ عَبْدَکَ الْجَاهِلَ وَ جُدْ عَلَیْهِ بِفَضْلِ إِحْسَانِکَ إِنَّکَ جَوَادٌ کَرِیمٌ الْحَمْدُ لِلَّهِ مَالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیَاحِ فَالِقِ الْإِصْبَاحِ دَیَّانِ الدِّینِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى حِلْمِهِ بَعْدَ عِلْمِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى طُولِ أَنَاتِهِ فِی غَضَبِهِ وَ هُوَ قَادِرٌ [الْقَادِرُ] عَلَى مَا یُرِیدُ الْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ الْخَلْقِ بَاسِطِ الرِّزْقِ فَالِقِ الْإِصْبَاحِ ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ الْفَضْلِ [وَ التَّفَضُّلِ] وَ الْإِنْعَامِ [الْإِحْسَانِ] الَّذِی بَعُدَ فَلا یُرَى وَ قَرُبَ فَشَهِدَ النَّجْوَى تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَیْسَ لَهُ مُنَازِعٌ یُعَادِلُهُ وَ لا شَبِیهٌ یُشَاکِلُهُ وَ لا ظَهِیرٌ یُعَاضِدُهُ قَهَرَ بِعِزَّتِهِ الْأَعِزَّاءَ وَ تَوَاضَعَ لِعَظَمَتِهِ الْعُظَمَاءُ فَبَلَغَ بِقُدْرَتِهِ مَا یَشَاءُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یُجِیبُنِی حِینَ أُنَادِیهِ وَ یَسْتُرُ عَلَیَّ کُلَّ عَوْرَةٍ وَ أَنَا أَعْصِیهِ وَ یُعَظِّمُ النِّعْمَةَ عَلَیَّ فَلا أُجَازِیهِ فَکَمْ مِنْ مَوْهِبَةٍ هَنِیئَةٍ قَدْ أَعْطَانِی وَ عَظِیمَةٍ مَخُوفَةٍ قَدْ کَفَانِی وَ بَهْجَةٍ مُونِقَةٍ قَدْ أَرَانِی فَأُثْنِی عَلَیْهِ حَامِدا وَ أَذْکُرُهُ مُسَبِّحا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لا یُهْتَکُ حِجَابُهُ وَ لا یُغْلَقُ بَابُهُ وَ لا یُرَدُّ سَائِلُهُ وَ لا یُخَیَّبُ [یَخِیبُ] آمِلُهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یُؤْمِنُ الْخَائِفِینَ وَ یُنَجِّی [یُنْجِی] الصَّالِحِینَ [الصَّادِقِینَ] وَ یَرْفَعُ الْمُسْتَضْعَفِینَ وَ یَضَعُ الْمُسْتَکْبِرِینَ وَ یُهْلِکُ مُلُوکا وَ یَسْتَخْلِفُ آخَرِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ قَاصِمِ الْجَبَّارِینَ مُبِیرِ الظَّالِمِینَ مُدْرِکِ الْهَارِبِینَ نَکَالِ الظَّالِمِینَ صَرِیخِ الْمُسْتَصْرِخِینَ مَوْضِعِ حَاجَاتِ الطَّالِبِینَ مُعْتَمَدِ الْمُؤْمِنِینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مِنْ خَشْیَتِهِ تَرْعَدُ السَّمَاءُ وَ سُکَّانُهَا وَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ عُمَّارُهَا وَ تَمُوجُ الْبِحَارُ وَ مَنْ یَسْبَحُ فِی غَمَرَاتِهَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یَخْلُقُ وَ لَمْ یُخْلَقْ وَ یَرْزُقُ وَ لا یُرْزَقُ وَ یُطْعِمُ وَ لا یُطْعَمُ وَ یُمِیتُ الْأَحْیَاءَ وَ یُحْیِی الْمَوْتَى وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ أَمِینِکَ وَ صَفِیِّکَ وَ حَبِیبِکَ وَ خِیَرَتِکَ [خَلِیلِکَ] مِنْ خَلْقِکَ وَ حَافِظِ سِرِّکَ وَ مُبَلِّغِ رِسَالاتِکَ أَفْضَلَ وَ أَحْسَنَ وَ أَجْمَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَزْکَى وَ أَنْمَى وَ أَطْیَبَ وَ أَطْهَرَ وَ أَسْنَى وَ أَکْثَرَ [أَکْبَرَ] مَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ وَ تَحَنَّنْتَ وَ سَلَّمْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ عِبَادِکَ [خَلْقِکَ] وَ أَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ وَ صِفْوَتِکَ وَ أَهْلِ الْکَرَامَةِ عَلَیْکَ مِنْ خَلْقِکَ اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَصِیِّ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ عَبْدِکَ وَ وَلِیِّکَ وَ أَخِی رَسُولِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَى خَلْقِکَ وَ آیَتِکَ الْکُبْرَى وَ النَّبَإِ الْعَظِیمِ وَ صَلِّ عَلَى الصِّدِّیقَةِ الطَّاهِرَةِ فَاطِمَةَ [الزَّهْرَاءِ] سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ صَلِّ عَلَى سِبْطَیِ الرَّحْمَةِ وَ إِمَامَیِ الْهُدَى الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ صَلِّ عَلَى أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِینَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْخَلَفِ الْهَادِی الْمَهْدِیِّ حُجَجِکَ عَلَى عِبَادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلادِکَ صَلاةً کَثِیرَةً دَائِمَةً اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ أَمْرِکَ الْقَائِمِ الْمُؤَمَّلِ وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ وَ حُفَّهُ [وَ احْفُفْهُ] بِمَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ الدَّاعِیَ إِلَى کِتَابِکَ وَ الْقَائِمَ بِدِینِکَ اسْتَخْلِفْهُ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِ مَکِّنْ لَهُ دِینَهُ الَّذِی ارْتَضَیْتَهُ لَهُ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْنا یَعْبُدُکَ لا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئا اللَّهُمَّ أَعِزَّهُ وَ أَعْزِزْ بِهِ وَ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ وَ انْصُرْهُ نَصْرا عَزِیزا وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحا یَسِیرا وَ اجْعَلْ لَهُ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطَانا نَصِیرا اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِینَکَ وَ سُنَّةَ نَبِیِّکَ حَتَّى لا یَسْتَخْفِیَ بِشَیْءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِیلِکَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَةَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ اللَّهُمَّ مَا عَرَّفْتَنَا مِنَ الْحَقِّ فَحَمِّلْنَاهُ وَ مَا قَصُرْنَا عَنْهُ فَبَلِّغْنَاهُ اللَّهُمَّ الْمُمْ بِهِ شَعَثَنَا وَ اشْعَبْ بِهِ صَدْعَنَا وَ ارْتُقْ بِهِ فَتْقَنَا وَ کَثِّرْ بِهِ قِلَّتَنَا وَ أَعْزِزْ [أَعِزَّ] بِهِ ذِلَّتَنَا وَ أَغْنِ بِهِ عَائِلَنَا وَ اقْضِ بِهِ عَنْ مُغْرَمِنَا [مَغْرَمِنَا] وَ اجْبُرْ بِهِ فَقْرَنَا وَ سُدَّ بِهِ خَلَّتَنَا وَ یَسِّرْ بِهِ عُسْرَنَا وَ بَیِّضْ بِهِ وُجُوهَنَا وَ فُکَّ بِهِ أَسْرَنَا وَ أَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنَا وَ أَنْجِزْ بِهِ مَوَاعِیدَنَا وَ اسْتَجِبْ بِهِ دَعْوَتَنَا وَ أَعْطِنَا بِهِ سُؤْلَنَا وَ بَلِّغْنَا بِهِ مِنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ آمَالَنَا وَ أَعْطِنَا بِهِ فَوْقَ رَغْبَتِنَا یَا خَیْرَ الْمَسْئُولِینَ وَ أَوْسَعَ الْمُعْطِینَ اشْفِ بِهِ صُدُورَنَا وَ أَذْهِبْ بِهِ غَیْظَ قُلُوبِنَا وَ اهْدِنَا بِهِ لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ إِنَّکَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ انْصُرْنَا بِهِ عَلَى عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّنَا إِلَهَ الْحَقِّ [الْخَلْقِ] آمِینَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا [إِمَامِنَا] وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [آلِ مُحَمَّدٍ] وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْکَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِیَةٍ مِنْکَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
دوازدهم: در هر شب بخواند:
اللَّهُمَّ بِرَحْمَتِکَ فِی الصَّالِحِینَ فَأَدْخِلْنَا وَ فِی عِلِّیِّینَ فَارْفَعْنَا وَ بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ مِنْ عَیْنٍ سَلْسَبِیلٍ فَاسْقِنَا وَ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ بِرَحْمَتِکَ فَزَوِّجْنَا وَ مِنَ الْوِلْدَانِ الْمُخَلَّدِینَ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَکْنُونٌ فَأَخْدِمْنَا وَ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ لُحُومِ الطَّیْرِ فَأَطْعِمْنَا وَ مِنْ ثِیَابِ السُّنْدُسِ وَ الْحَرِیرِ وَ الْإِسْتَبْرَقِ فَأَلْبِسْنَا وَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ وَ قَتْلا فِی سَبِیلِکَ فَوَفِّقْ لَنَا وَ صَالِحَ الدُّعَاءِ وَ الْمَسْأَلَةِ فَاسْتَجِبْ لَنَا [یَا خَالِقَنَا اسْمَعْ وَ اسْتَجِبْ لَنَا] وَ إِذَا جَمَعْتَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَارْحَمْنَا وَ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ فَاکْتُبْ لَنَا وَ فِی جَهَنَّمَ فَلا تَغُلَّنَا وَ فِی عَذَابِکَ وَ هَوَانِکَ فَلا تَبْتَلِنَا وَ مِنَ الزَّقُّومِ وَ الضَّرِیعِ فَلا تُطْعِمْنَا وَ مَعَ الشَّیَاطِینِ فَلا تَجْعَلْنَا وَ فِی النَّارِ عَلَى وُجُوهِنَا فَلا تَکْبُبْنَا [تَکُبَّنَا] وَ مِنْ ثِیَابِ النَّارِ وَ سَرَابِیلِ الْقَطِرَانِ فَلا تُلْبِسْنَا وَ مِنْ کُلِّ سُوءٍ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ بِحَقِّ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ فَنَجِّنَا
سیزدهم: از حضرت صادق علیه السلام روایت است که: در هر شب ماه رمضان مىخوانى:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ فِی الْأَمْرِ الْحَکِیمِ مِنَ الْقَضَاءِ الَّذِی لا یُرَدُّ وَ لا یُبَدَّلُ أَنْ تَکْتُبَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ الْمُکَفَّرِ عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ [عَنْهُمْ سَیِّئَاتُهُمْ] وَ أَنْ تَجْعَلَ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ أَنْ تُطِیلَ عُمُرِی فِی خَیْرٍ وَ عَافِیَةٍ وَ تُوَسِّعَ فِی رِزْقِی وَ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِکَ وَ لا تَسْتَبْدِلْ بِی غَیْرِی.
چهاردهم: در انیس الصالحین است که: در هر شب از شبهاى ماه رمضان بخواند:
أَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ أَنْ یَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضَانَ أَوْ یَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتِی هَذِهِ وَ لَکَ قِبَلِی تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُعَذِّبُنِی عَلَیْهِ .
پانزدهم: شیخ کفعمى در حاشیه بلد الامین از سید بن باقى نقل کرده که فرموده: مستحب است در هر شب ماه رمضان دو رکعت نماز در هر رکعت حمد و توحید سه مرتبه و چون سلام داد بگوید:
سُبْحَانَ مَنْ هُوَ حَفِیظٌ لا یَغْفُلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ رَحِیمٌ لا یَعْجَلُ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لا یَسْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ دَائِمٌ لا یَلْهُو پس بگوید تسبیحات اربع را هفت مرتبه پس بگوید سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ یَا عَظِیمُ اغْفِرْ لِیَ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ پس ده مرتبه صلوات بفرستد بر پیغمبر و آل او علیهم السلام کسى که این دو رکعت نماز را بجا آورد بیامرزد حق تعالى از براى او هفتاد هزار گناه .
نماز در شبهای ماه رمضانکیفیت هزار رکعت نماز
شانزدهم: در خبر است که: هر که در هر شب از ماه رمضان سوره إنا فتحنا در نماز مستحبى بخواند آن سال محفوظ بماند .و بدانکه از اعمالى که در شبهاى ماه رمضان مستحب است بجا آورده شود هزار رکعت نماز است در مجموع این ماه که مشایخ و اعاظم علما در کتب خود که در فقه یا عبادات نوشتهاند به آن اشاره نمودهاند و اما کیفیت بجا آوردن آن پس احادیث در باب آن مختلف است و آنچه موافق روایت ابن ابى قره است از حضرت جواد علیه السلام و مختار شیخ مفید در کتاب غریه و اشراف بلکه مختار مشهور است آن است که در دهه اول و دهه دوم ماه رمضان در هر شبى بیست رکعت خوانده شود هر دو رکعت به یک سلام به این طریق که هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب بخواند و دوازده رکعت دیگر را بعد از نماز عشاء و در دهه آخر در هر شب سى رکعت بخواند باز هشت رکعت آن را بعد از نماز مغرب و بیست و دو رکعت دیگر را بعد از نماز عشاء و مجموع این نمازها هفتصد رکعت مىشود و باقیمانده را که سیصد رکعت است در شبهاى قدر بخواند یعنى شب نوزدهم صد رکعت و شب بیست و یکم صد رکعت و شب بیست و سوم صد رکعت پس مجموع هزار رکعت شود و به ترتیب دیگر نیز وارد شده و تفصیل کلام در جاى دیگر است و این مقام را گنجایش بسط نیست و امید که اهل خیر در عمل به این هزار رکعت نماز مسامحه و سهلانگارى نکرده از فیض آن خود را بهرهمند نمایند.
و روایت شده که: مىخوانى بعد از هر دو رکعت از نافلههاى ماه رمضان: اللَّهُمَّ اجْعَلْ فِیمَا تَقْضِی وَ تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَکِیمِ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمْ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمْ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُطِیلَ عُمُرِی فِی طَاعَتِکَ وَ تُوَسِّعَ لِی فِی رِزْقِی یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
- اعمال مخصوص شب و روز ماه رمضان
- اعمال شب اول و رویت هلال ماه رمضان
- دعای هلال صحیفه مکرمه
- بقیه اعمال شب اول
- اعمال روز اول ماه رمضان
- اعمال شب سیزدهم ماه رمضان
- اعمال شب نیمه
- اعمال شب هفدهم
- اعمال شب های قدر
- اعمال شب نوزدهم رمضان
- اعمال شب بیست ویکم رمضان
- اعمال شبهای دههی آخر ماه رمضان
- بقیه اعمال شب بیست و یکم
- دعاى شب بيست و دوم
- اعمال مخصوصه شب بیست و سوم
- دعاى شب بيست و سوم
- دعاى شب بيست و چهارم
- دعاى شب بيست و پنجم
- دعاى شب بيست و ششم
- دعای شب بیست وهفتم
- دعاى شب بيست و هشتم
- دعاى شب بيست و نهم
- اعمال شب آخر ماه رمضان
- اعمال شب سیام
- دعای روز سیام ماه رمضان
- نمازهای شبهای ماه رمضان
- دعای مختصر هر روز ماه رمضان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
خطبه حضرت رسول(ص) در فضیلت ماه رمضان
شیخ صدوق به سند معتبر، از حضرت رضا علیه السّلام از پدران بزرگوارش، از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده که: روزى رسول خدا صلّى الله و علیه و آله براى ما خطبهاى خواند و در آن خطبه فرمود: اى مردم ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوى شما روى آورده، ماهى که نزد خدا بهترین ماهها، و روزهایش بهترین روزها، و شبهایش بهترین شبها و ساعاتش بهترین ساعتهاست، و آن ماهى است که شما را در آن به سوى میهمانى خدا خواندهاند، و در آن از اهل کرامت خدا شدهاید، نفسهاى شما در آن ماه پاداش تسبیح، و خواب شما ثواب عبادت، و اعمال شما پذیرفته، و عاهاى شما مستجاب است، از پروردگار خویش با نیّتهاى صادقانه و دلهاى پاکیزه از گناهان و صفات ناپسند درخواست کنید که به شما براى روزه داشتن در آن و تلاوت قرآن توفیق دهد، همانا بدبخت و بدعاقبت کسى است که در این ماه بزرگ از آمرزش خدا محروم شود. و به گرسنگى و تشنگى در این ماه، تشنگى و گرسنگى روز قیامت را به یاد آرید، به تهیدستان و از کارافتادگان صدقه دهید، پیران خود را تعظیم و به کودکان مهربانى روا دارید، خویشان خود را نوازش کنید و زبانهاى خود را از آنچه نباید گفت بازدارید و دیدههاى خویش را از آنچه نگاه به آن روا نیست فرو پوشید، و گوشهاى خود را از انچه شنیدنش بر شما سزاوار نیست بازدارید، با یتیمان مهربانى کنید، تا بعد از شما با یتیمان شما مهربانى کنند. از گناهان خود به سوى خدا توبه کنید، دستهاى خود را در اوقات نماز به دعا بردارید، زیرا وقت نماز بهترین ساعتهاست، حق تعالى در این اوقات به سوى بندگانش به رحمت نظر مىکند، به آنان پاسخ مىدهد هرگاه او را بخوانند و لبیک مىگوید، هرگاه او را ندا دهند اجابت مىنماید هرگاه او را بخوانند.
اى مردم همانا وجود شما در گرو کردههاى شماست پس آن را با آمرزش خواهى از خدا از گرو رها سازید. و پشت شما از گناهان گرانبار است، پس آن را به طولانى ساختن سجدهها سبک کنید، و بدانید حق تعالى به عزّت و جلال خود سوگند یاد کرده، که نمازگزاران و سجدهکنندگان در این ماه را عذاب ننماید، و آنان را در قیامت به آتش دوزخ نترساند. اى مردم هرکه از شما روزهدار مؤمنى را در این ماه افطار دهد، براى او نزد خدا ثواب آزاد کردن بنده و آمرزش گناهان پیشین خواهد بود. بعضى از اصحاب گفتند: یا رسول الله همه ما توانایى افطار دادن نداریم، فرمود: از آتش دوزخ بپرهیزید به افطار دادن روزهداران، گرچه به نصف دانه خرما، یا به یک جرعه آب باشد، همانا خدا به هرکه به همین مقدار افطارى دهد، این پاداش را میدهد، حتى اگر توانایى بیشتر از این را نداشته باشد!! اى مردم هرکه اخلاق خود را در این ماه نیکو کند، آسان و راحت بر صراط بگذرد روزى که قدمها بر ان بلغزد، و هرکه در این ماه بر به کار گرفتن غلام و کنیز خویش آسان گیرد، خدا در قیامت حساب او را آسان کند، و هرکه در این ماه شرّ خود را از مردم بازدارد، حق تعالى خشم خویش را در قیامت از او بازدارد و هرکه در این ماه یتیم بىپدرى را نوازش کند، خدا در قیامت او را گرامى دارد و هرکه در این ماه به خویشان خود صله و احسان کند، خدا در قیامت او را به مهر خود پیوند دهد، و هرکه از خویشان خود احسان را قطع کند، خدا در قیامت رحمت خود را از او بردارد، و هرکه در این ماه نماز مستحب بجا آورد، خدا براى او برات بیزارى از آتش دوزخ ثبت کند. و هرکه در این ماه نماز واجبى را ادا کند، خدا به او پاداش هفتاد نماز واجب را که در ماههاى دیگر خوانده شود عطا نماید، و هرکه در این ماه صلوات بسیار بر من فرستد، خدا ترازوى عمل او را سنگین گرداند، در روزى که ترازوهاى عمل سبک باشند و هرکه در این ماه یک آیه از قرآن بخواند، پاداش کسى را دارد که در ماههاى دیگر ختم قرآن کرده باشد. اى مردم به یقین درهاى بهشت در این ماه باز است، از خدا بخواهید که به روى شما نبندد، درهاى دوزخ در این ماه بسته است، از خدا درخواست نمایید که به روى شما نگشاید، و شیاطین را در این ماه به زنجیر کشیدهاند از خدا بخواهید که آنان را بر شما چیره نسازد-تا آخر خبر شیخ صدوق روایت کرده چون ماه رمضان میرسید رسول خدا صلّى الله و علیه و آله هر اسیرى را آزاد میکرد و به هر خواهندهاى عطا میفرمود. مؤلّف گوید: ماه رمضان ماه خداى جهانیان و شریفترین ماههاست ماهى که درهاى آسمان و درهاى بهشت و رحمت باز مىشود، و درهاى دوزخ بسته مىشود، در این ماه شبى است که عبادت در آن از عبادت هزار ماه بهتر است، پس درنگ کن که در شبوروز خود چگونه خواهى بود، و چگونه اعضا و جوارح خویش را از نافرمانى پروردگار حفظ مىکنى؟ مبادا شبها خواب باشى، و روزها از یاد خدا غافل، همانا در روایت است، که در پایان هر روز از روزهاى ماه مرضان خدا در وقت افطار، هزار هزار نفر را از آتش دوزخ آزاد مىکند، و چون شب جمعه و روز جمعه شود، در هر ساعتى هزار هزار نفر را از آتش دوزخ مىرهاند، که هریک مستوجب عذاب بوده باشند، و در شبوروز آخر ماه، به تعداد آنچه در تمام ماه رها ساخته آزاد مىکند، پس اى عزیز مبادا که ماه رمضان بگذرد، و گناهانت بر عهدهات باقى مانده باشد، و در وقتى که روزهداران پاداش خود را بگیرند تو ازجمله محرومان و زیانکاران باشى، و به سوى خداى تبارک و تعالى تقرّب جوى به تلاوت قرآن در شبها و روزهاى این ماه، و به خواندن نماز، و کوشش در عبادت و خواندن نمازها در اوقات فضیلت، و کثرت استغفار و دعا.
فَعَنِ الصَّادِقِ علیه السلام أَنَّهُ مَنْ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ یُغْفَرْ لَهُ إِلَى قَابِلٍ اِلّا أَنْ یَشْهَدَ عَرَفَةَ از امام صادق (درود بر او) روایت شده است: هرکه در ماه رمضان مورد مغفرت قرار نگیرد، تا سال آینده قرار نمىگیرد، مگر آنکه براى آمرزیده شدن در عرفه حاضر شود.
و خود را از آنچه خدا حرام کرده و از افطار دادن به چیزهاى حرام، حفظ کن و به گونهاى رفتار کن که مولاى ما حضرت صادق علیه السّلام وصیت فرموده که: هرگاه روزه هستى باید گوش و چشم و پوست و همه اعضاى تو روزه باشند، یعنى از انجام محرّمات بلکه مکروهات دورى کنند و نیر فرمود:گاه روزه تو نباید همانند روز افطار تو باشد، و همچنین فرمود: روزه به همین خوددارى از خوردن و آشامیدن تنهاست، بلکه باید در هنگام روزه، زبان خود را از دروغ نگاه دارید، و دیدههاى خود را از حرام بپوشانید و با یکدیگر نزاع نکنید، و بر هم حسد نورزید، و غیبت و گفتگوى بىمنطق ننمایید، و سوگند دروغ بلکه حتى سوگند راست به زبان نیاورید، و دشنام و ناسزا ندهید، و بىخردى نورزید، و دلتنگ نشوید، و از یاد خدا و نماز غفلت نکنید، و از آنچه نباید گفت خاموش باشید، شکیبا باشید، و سخن به راستى گویید، از اهل شرّ دورى کنید، و از گفتار بد و دروغ و افترا و خصومت با مردم و گمان بد بردن و غیبت و سخنچینى اجتناب کنید و خود را در آستانه آخرت بدانید، و در انتظار فرج و ظهور قائم آب محمّد علیهم السّلام باشید و ثوابهاى آخرت را آرزو نمایید، و براى سفر آخرت، اعمال شایسته را توشه برگیرید و بر شما باد به آرامش دل و آرامى تن و خضوع و خشوع و شکستگى و فروتنى، مانند بردهاى که از مولاى خویش بترسد، و از عذاب خدا هراسان باشید، و به رحمتش امیدوار، و اى روزهدار باید که دلت از عیبها و باطنت از حیلهها و مکرها پاک باشد، و تنت پاکیزه از آلودگیها و از آنچه غیر خداست به سوى خدا بیزارى جو، و ولایت و دوستى خویش را بهگاه روزه براى خدا خالص گردان، و از بیان آنچه حق تعالى تو را از آن در آشکار و نهان نهى کرده خاموش باش. و در ایام روزه روح و بدن خویش را به خداى (عزّ و جلّ) ببخش، و دل خویش را براى محبت و یاد او فارغ گردان، و بدن خود را در آنچه خدا تو را به آن امر کرده و فرا خوانده بکارگیر، اگر چنین کنى، آنچه شایسته روزه است انجام دادهاى، و فرمان خدا را اطاعت کردهاى، و از آنچه بیان شد آنچه را کم بگذارى، به اندازه آن از فضل و ثواب روزه تو کم مىشود، به درستى که پدرم گفت: رسول خدا صلّى الله و علیه و آله شنید زنى هنگام روزه، کنیز خویش را دشنام داد، حضرت طعامى خواست و به آن زن گفت: میل کن، عرضه داشت: روزه هستم، فرمود: چگونه روزهاى که کنیز خود را دشنام دادى! روزه تنها ترک خوردن و آشامیدن نیست، همانا حق تعالى روزه را حجابى از انجام کارهاى ناشایست، و کردارهاى بد، و گفتارهاى ناپسند قرار داده، چه بسیارند روزهداران، و چه بسیارند آنانکه تحمّل گرسنگى مىکنند. حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: چه بسیار روزهدارى که او را از روزه جز تشنگى و گرسنگى بهرهاى نیست، و چه بسیار عبادت کنندهاى که او را از عبادت سودى جز رنج و زحمت نیست!! اى خوشا خواب زیرکان که بهتر از بیدارى و عبادت احمقان مىباشد، و خوشا افطار زیرکان که بهتر از روزهداشتن بىخردان است!! از جابر بن یزید از امام باقر علیه السّلام روایت شده که حضرت رسول صلّى الله و علیه و آله به جابر بن عبد الله فرمود: اى جابر این ماه ماه رمضان است، هرکه روزه بدارد روزش را، و به عبادت بایستد بخشى از شبش را، و شکم و شهوت خویش را از حرام باز دارد، و زبانش را حفظ کند، از گناهانش همچون بیرون رفتن از ماه رمضان بیرون رود... جابر گوید: گفتم: یا رسول الله چه نیکوست این حدیثى که فرمودى؟ حضرت فرمود: اى جابر چه دشوار است این شرطهایى که گفتم؟!
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
ماه مبارک رمضان وروزه داری
خطبه شعبانیه، دستور العمل نبوی برای بهره بردن از ماه رمضان
امام هشتم(ع) با واسطه امامان معصوم، علیهم السلام از امیرالمومنین علی(ع) نقل کرده اند که ایشان فرمودند: «در آستانه ماه پربرکت رمضان، پیامبر گرامی اسلام(ص) خطبهای قرائت فرمودند که در آن از ویژگی های ماه پیش رو نام بردند.» موعظهای که در واقع، مرور دستورالعملهای ماه مبارک رمضان در کلام پیامبر مهربانی هاست. نگاهی داریم بر این خطبه کوتاه. پیشاپیش روزه هایتان مقبول و التماس دعا.
دعــا و مناجات
ای مردم، ماه خدا، با برکت و رحمت و آمرزش گناهان به شما روی آورده است. ماهی که از همه ماههای سال، ارزشمندتر و با فضیلت تر است. روزهایش ارزشمندترین روزها و شب هایش با فضیلت ترین شب هاست و ساعت هایش از همه ساعت ها ارزشمندتر و ارجمندتر است. نفس های شما در ماه رمضان تسبیح است و خوابتان عبادت خداست و عمل شما مورد قبول درگاه خداست و دعایتان در این ماه عزیز، مستجاب است... ماه رمضان، ماهی است که شما به مهمانی خدا دعوت شده اید و خدا شما را در این ماه گرامی داشته است.
خوش خلقی
ای مردم! اگر کسی در این ماه اخلاق خودش را نیکو و اصلاح کند، جواز عبور از پل صراط برای او خواهد بود و آن کسی که در این ماه بر زیردستان خود آسان گرفته و سخت گیری نکند، خداوند حساب را بر او آسان می گیرد و کسی که در این ماه مردم از شرش در امان باشند، خداوند در قیامت غضب خود را از او باز می دارد.
ذکر صلوات
و کسی که در این ماه بر من زیاد درود فرستد، خداوند کفه میزان عمل نیک او را در قیامت سنگین می کند.
توبه
ای مردم! جانتان در گرو اعمال شماست، با طلب مغفرت از خدا، آزادش کنید و از گناهانتان توبه کنید.
امیرالمؤمنین فرمودند: از جا برخاستم و عرض کردم: ای رسول خدا، کدام عمل در این ماه ارزشمند تر است؟ حضرت فرمودند: ای اباالحسن، ارجمندترین عمل در رمضان آن است که انسان از آن چه خدا حرام کرده است، دوری جوید. ..
احترام به دیگران
در ماه رمضان به بزرگانتان احترام بگذارید و به کودکان و افراد کوچک تر، از هیچ محبتی دریغ نورزید.
روزه و تلاوت قرآن
... کسی که یک آیه در این ماه از قرآن تلاوت کند، پاداش یک ختم قرآن را خواهد داشت. ای مردم، درهای بهشت در این ماه باز است، از خدا درخواست کنید که آن را روی شما نبندد و درهای جهنم روی شما بسته است، از خداوند بخواهید که آن را بر شما نگشاید و شیطان در این ماه در غل و زنجیر است، از خداوند بخواهید که آن را بر شما مسلط نکند.
کنترل جوارح
زبان خود را از گفتار ناپسند و زشت نگه دارید و از آنچه خدا بر شما حلال نکرده است، چشمانتان را ببندید و آن چه را شنیدنش بر شما حلال نیست، گوش ننمایید.
کمک به فقرا
به فقرا و محرومان صدقه بدهید.و به یتیمان مهر و محبت کنید تا بر یتیمان شما مهر ورزند و کسی که یتیمی را نوازش نماید، در قیامت مورد نوازش خداوند خواهد بود.
سجده طولانی
...بدانید که خداوند به عزت خود قسم یاد کرده است که نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب نکند و کسی که یک نماز مستحبی به قصد اطاعت و بندگی به جا آورد، خداوند برات آزادی از آتش جهنم را برای او صادر می کند و کسی که یک واجب را انجام دهد، ثواب هفتاد واجب به او داده می شود.
صلهرحم
در این ماه بیشتر صله رحم نمایید .کسی که صله رحم کند، خداوند رحمتش را در قیامت بر او فرو میفرستد و کسی که قطع رحم کند، خداوند رحمتش را در قیامت از او دور میدارد.
افطاری دادن
ای مردم! هر کسی از شما روزه دار مؤمنی را افطار دهد، چنان است که گویا بنده ای را آزاد کرده و خداوند از لغزش های گذشته اش می گذرد. یکی عرض کرد: ای رسول خدا، همه ما قدرت افطار دادن و سیرکردن شکم افراد را نداریم. پیامبر فرمود: با پارهای خرما و مقداری آب، آتش را از خود دور کنید.
متن و ترجمه خطبه شعبانیه پیامبر (ص) - شیعه بوک - خطبه شعبانیه - ويکی شيعه - خطبه شعبانیه
ره توشه ى دو جهان (شرح خطبه ى شعبانيّه ى پيامبر(صلی الله ...
اوصاف روزه داران شرح خطبه شعبانیه پیامبر ا کر م صلی الله ...
اوصاف روزه داران (شرح خطبه شعبانيه پيامبر اكرم صلى الله ...
چند سوره در قرآن به روزه اشاره کرده است؟ - باشگاه خبرنگاران
فضیلت ماه مبارک رمضان | سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله ...
بهترین فواید روزه داری در ماه رمضان برای بدن انسان چیست؟
بهترین فواید روزهداری در ماه رمضان برای بدن انسان چیست؟
فواید روزه داری که شما را شگفت زده می کند - پرشین استار
فضیلت و فواید روزه ماه رمضان- اخبار فرهنگی - اخبار تسنیم - ...
سیمای ماه مبارک رمضان از منظر قرآن و اهل البیت - راسخون
پیامک ویژه حلول ماه مبارک رمضان ۹۸ - باشگاه خبرنگاران
فواید طبی روزه در ماه رمضان - آوا - خبرگزاری صدای افغان
آیات قرآن در رابطه با روزه و ماه رمضان – الشیعه
آثار و فواید روزه-ویژه نامه ماه مبارک رمضان - انهار
سیره پیامبر اکرم در استقبال از ماه مبارک رمضان
روزه در قرآن-ویژه نامه ماه مبارک رمضان - انهار
فیشهای ماه مبارک رمضان - khamenei.ir
فواید ماه رمضان و روزه داری | آسمونی
رمضان (ماه) - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
رمضان از ديدگاه قرآن و سنت
روزه و رمضان در قرآن و روایت
فواید روزه داری در ماه رمضان
فضیلت ماه مبارک رمضان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
آی رمضون الله الله رمضون
رمضان آمده با مهرووقار - دَرِ هر خونه میگه روزه بدار
رمضان آمده با لطف و صفا - رمضان آمده با مهرو وفا
رمضان آمده از راهِ دراز - رمضان آمده با راز و نیاز
رمضان آمده اون ماهِ خدا - میهمانش میشه هر شاه وگدا
همه مهمانِ خدا در رمضان - مرد و زن، دُختُ وپسر، پیروجوان
میزبان هست خداوندِ کریم - سفره اش هست پر از نورو نعیم
مؤمنان بندگی آغاز کنید - راه را بر رمضان باز کنید
بنمائید همه استقبال - رمضان را همگی تا صد سال
باقری گوی مبارک بادا - رمضان بر همه از شاه و گدا
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور بهار سال 1401
این شعر یاد آور خاطره ای است از شصت سال پیش دوران کودکی ما که شب اول ماه مبارک رمضان در بعضی از محله های مشهد بچه ها دسته دسته راه میافتادند درِ خانه ها و باهم میخواندند : آی رمضون الله الله رمضون - آی رمضون الله الله رمضون . رمضون آمده با سیصد سوار-چوبکی بردست وگفت روزه بدار . اگر روزه بگیرُم لاغر میشُم- اگر نگیرُم کافر میشُم ... اهالی خانه هم تحفه ای مثل نخودکشمش یا قیسی یا شکلات یا ده شاهی یا یک قران پول میدادن بخاطر یاد آوری ماه مبارک رمضان ودر آخر بچه ها باهم تقسیم میکردن آخرای شب میرفتن خانه شون
شعربالا را با وزن همان شعر شصت سال پیش سروده ام تقدیم به تمامی روزه داران و شب زنده داران
شعر-يارب بحق روزه و هم روزه داران
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
شعر-ماهِ صیام از ره رسید
ماهِ صیام از ره رسید - با صد پیام و صد نوید
گوئیم ما یا رَبَّنا – در هر سحر با صد اُمید
گوئیم یارَب، یاکَریم - اَستَغفِرُ اللّهَ العَظیم
این ماه قرآن و دعاست - هم ماه غفران و عطاست
دروقتِ اِفطارو سحر - وِردِ زبانها ربّناست
گوئیم یارَب، یاکَریم - اَستَغفِرُ اللّهَ العَظیم
ما ترکِ طاعت کرده ایم - کفران نعمت کرده ایم
مشغولِ دنیا گشته و - از مرگ غفلت کرده ایم
گوئیم یارَب، یاکَریم - اَستَغفِرُ اللّهَ العَظیم
با کوه عصیان آمدیم - با چشم گریان آمدیم
شد عُمرما صَرف گناه - اینک پشیمان آمدیم
گوئیم یارَب، یاکَریم - اَستَغفِرُ اللّهَ العَظیم
با گریه و حالِ تباه - با کوله باری از گناه
در وقتِ افطاروسحر - داریم امیدِ یک نگاه
گوئیم یارَب، یاکَریم - اَستَغفِرُ اللّهَ العَظیم
باشی تورحمان ورحیم - باشدگناهِ ماعظیم
از باقری تو در گذر - بگذر زِ عاصی ای کریم
گوئیم یارَب، یاکَریم - اَستَغفِرُ اللّهَ العَظیم
سروده شده توسط حجت الاسلام سیدمحمدباقری پور رمضان سال۱۳۹۹
شعر-يارب بحق روزه و هم روزه داران
کتاب مجموعه اشعارباقری اینجا و اینجا مشاهده فرمائید
مژده یاران عیدِ نوروز آمده- بهرِ یاران بهترین روز آمده
کتاب موبایل مجموعه اشعار باقری آندروید
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/asharebageri.apk
کتاب موبایل مجموعه اشعار باقری جاوا
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/asharebageri.jar
کتاب موبایل مجموعه اشعار باقری html
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/asharebagheri.htm
کتاب موبایل مجموعه اشعار باقری pdf
http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/asharebagheri.pdf
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
فرارسیدن ماه مبارک رمضان مبارک
رمضان نهمین ماه در تقویم هجری قمری . رمضان یک مناسبت مذهبی است که در طول نهمین ماه قمری، ماه رمضان، رخ میدهد. مسلمانان معتقدند قرآن در این ماه بر پیامبر اسلام نازل شدهاست. در قرآن، مستقیماً به کسانی که ایمان آوردهاند دستور داده شده که در این ماه روزه بگیرند. مهمترین پرهیز این ماه روزه داری، است. روزه داران از اذان صبح تا اذان مغرب از خوردن و آشامیدن خودداری میکنند. برخی اعمال روزه داری در قرآن طی آیههای ۱۸۳ الی ۱۸۸ سوره بقره اشاره شدهاست. رمضان ماهی از ماههای قمری که بین شعبان و شوال قرار گرفته است . بنا بر اعتقاد مسلمانان، رویدادهای زیر در ماه رمضان رخ دادهاند. نزول قرآن شهادت علی ابن ابی طالب . لیالی قدر . رمضان یک مناسبت مذهبی
دوبارهمهمان«بهشتاجابت»میشویم
در آستانه فرا رسیدن ماه مبارک رمضان هستیم، ماه نزول قرآن، ماه دعا و تضرع، ماهی که دوباره حال دل هایمان با نیایش های سحرگاهی این ماه خوب تر می شود. حتی نفس کشیدن در رمضان تسبیح است و خواب هم عبادت. اعمال بندگان در این ماه، مقبول درگاه حق است و دعا نیز در آن مستجاب تر. ماه بهار قرآن است و روزه گرفتن در این ماه نیز توفیقی است که باری تعالی به بندگان عنایت کرده و چه بزرگ عنایتی که شب های قدر هم در این ماه هست، فرصت تولد دوباره ...
ماه مبارک رمضان فرصت تجدید بندگی و تقویت ارتباط عاشقانه با پروردگار
ماه مبارک رمضان فرصت تجدید بندگی و تقویت ارتباط عاشقانه با پروردگار
رمضان ماهی از ماههای قمری که بین شعبان و شوال قرار گرفته است
رمضان نهمین ماه در تقویم هجری قمری - رَمَضان یا رَمَضانُ المُبارَک
اعمال ماه رمضان - روزهای ماه رمضان - وقایع ماه رمضان
خطبه حضرت رسول خدا(ص) در فضیلت ماه رمضان
جای خالی مراسمهای دعا و مناجات را پر میکنیم
ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری است
چند سوره در قرآن به روزه اشاره کرده است؟
احکام ماه رمضان |چه زمانی باید نیت روزه کرد؟
دعای شب آخر ماه شعبان و شب اول رمضان
واجب شدن روزه ماه مبارک رمضان (2 ق)
آیات قرآن در رابطه با روزه و ماه رمضان
ویژگیهای رمضان و آداب روزه داری
رمضان از ديدگاه قرآن و سنت
روزه در اسلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
فرارسیدن ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش
قد أقبل إليكم شهر اللَّه بالبركة و الرَّحمة و المغفرة
فرارسیدن ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش
شعبان ماه رسول خدا، ماهی که با نام حسینبنعلی، علیبنحسین و عباسبنعلی(علیهمالسلام)، آغاز شد و با نام مهدیآل محمد(عج) به کمال رسید، این روزها به آخرین ساعات خود نزدیک میشود تا دعای «اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنا فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِىَ مِنْهُ» همراه اشک حسرت دوستداران ماه رسول الله و زینت قنوت نماز مشتاقان ضیافت الهی باشد که مبادا با کوله باری سنگین و لباسی آلوده قدم به میهمانی خدا و شهر الله گذارند. و اشتیاق ورود به شهر الله را میشود از در و دیوار شهر و خانه احساس کرد. جنب و جوشی که حتی در چهرههای بیرمق روزهدارانی که در این روزها به پیشواز ماه مبارک رفتهاند هویداست. و در جست و جوی مصرانه منجمانی که با وسواسی عجیب در تلاشند تا هر چه زودتر هلال ماه را ببینند و ماه خدا را به بندگان خدا بشارت دهند. و چه زیبا تر آنکه توصیف ماه خدا را از زبان رسول خدا شنید آنجا که علیبنموسیالرضا (علیهالسلام) به روایت از پدرش علیبنابیطالب (علیهالسلام) از آخرین جمعه از ماه شعبان یکی از سالهای پربرکت رسالت نبی اکرم خبر داده است که پیامبر در جمع پیروانش خدا را حمد و ثنا گفت و سپس فرمود: «اى مردم! همانا ماه خدا ، همراه با برکت و رحمت و آمرزش ، به شما روى آورده است ؛ ماهى که نزد خدا برترینِ ماه هاست و روزهایش برترینِ روزها ، شب هایش برترینِ شب ها و ساعاتش برترینِ ساعات است . ماهى است که در آن به میهمانى خدا دعوت شده اید و از شایستگانِ کرامت الهى قرار داده شده اید . نَفَسهایتان در آن ، تسبیح است ، خوابتان در آن ، عبادت ، عملتان در آن ، پذیرفته و دعایتان در آن ، مورد اجابت است . پس با نیّتهاى راست و دلهاى پاک ، از پروردگارتان بخواهید تا براى روزه دارىِ آن و تلاوت کتاب خویش ، توفیقتان دهد ؛ چرا که بدبخت ، کسى است که در این ماه بزرگ ، از آمرزش الهى محروم بماند . با گرسنگى و تشنگى خود در این ماه ، گرسنگى و تشنگىِ روز قیامت را یاد کنید ؛ به نیازمندان و بینوایانتان صدقه بدهید ؛ به بزرگان خود احترام ، و بر کوچکهایتان ترحّم ، و به بستگانتان نیکى کنید ؛ زبانتان را نگه دارید ؛ چشمهایتان را از آنچه نگاه به آن حلال نیست ، بپوشانید ؛ گوش هایتان را از آنچه شنیدنش حلال نیست ، فرو بندید ؛ به یتیمان مردم ، محبّت کنید تا بر یتیمان شما محبّت ورزند ؛ از گناهانتان به پیشگاه خداوند توبه کنید ؛ در هنگام نمازها ، دستانتان را بر آستان او به دعا بلند کنید ، که آن هنگام (وقت نماز) ، برترینِ ساعت هاست و خداوند با نظر رحمت به بندگانش مى نگرد و هر گاه با او مناجات کنند ، پاسخشان مى دهد و چون او را صدا بزنند ، جوابشان مى گوید و چون او را بخوانند ، اجابتشان مىکند . اى مردم! جانهاى شما در گرو کارهاى شماست ، پس با طلب آمرزش، آنها را آزاد سازید ؛ و پشتهاى شما از بار گناهانتان سنگین است ، پس با طول دادن سجدههاى خود ، آنها را سبک کنید ، و بدانید که خداوند ـ که یادش والاست ـ به عزّت خود ،سوگند خورده است که نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب نمىکند و در روزى که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان [براى حساب ]مى ایستند ،آنان را با آتش ، هراسان نمى سازد . اى مردم ! هر که از شما در این ماه ، روزهدارى را افطار دهد ، پاداشش او براى آن عمل نزد خدا ، همچون آزاد کردن یک برده و آمرزش گناهان گذشته اوست» . پس گفتند : اى پیامبر خدا ! همه ما توانایىِ این کار را نداریم! پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : خود را از آتش نگه دارید ، هر چند با یک دانه خرما ؛ خود را از آتش نگه دارید ، هر چند با یک جرعه آب . اى مردم! هر کس اخلاقش را در این ماه ، نیکو سازد ، براى او وسیله عبور از صراط خواهد بود ، در آن روز که گامها بر صراط مىلغزد ؛ و هر کس در این ماه بر بردگان خود آسان بگیرد ، خداوند حساب او را سبک خواهد گرفت ؛ و هر کس در این ماه ، شرّ خود را [از دیگران] باز دارد ،خداوند در روز دیدارش ، غضب خویش را از او باز خواهد داشت ؛ و هر که در این ماه ، یتیمى را گرامى بدارد ، در روز دیدار ، خداوند ، گرامى اش خواهد داشت ؛ و هر که در آن به خویشاوند خود نیکى کند ، در روز دیدار ، خداوند با رحمتش به او نیکى خواهد کرد ؛ و هر کس در آن از خویشان خود ببُرد ، خداوند در روز دیدار ، رحمتش را از او قطع خواهد نمود ؛ و هر کس در آن ، نماز مستحبّى بخواند ، براى او دورى از آتش ، نوشته مىشود ؛ و هر کس واجبى را در آن ادا کند، پاداش کسى را دارد که هفتاد واجب را در ماههاى دیگر ، ادا کرده است ؛ و هر کس در آن بر من زیاد صلوات بفرستد ، خداوند در روزى که وزنه اعمال ، سبک مى شود ، وزنه اعمال او را بیفزاید ؛ و هر کس در آن ، آیه اى از قرآن تلاوت کند ، پاداش کسى را دارد که در ماه هاى دیگر ، ختم قرآن کرده است . اى مردم! در این ماه ، درهاى بهشت ، بازند . پس از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما نبندد ؛ و درهاى دوزخ ، بسته اند . پس ، از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما نگشاید ؛ و شیطان ها در بندند . پس، از پروردگارتان بخواهید که آنها را بر شما مسلّط نسازد» . من( امیرالمومنین علیهالسلام ) برخاستم و گفتم : اى پیامبر خدا! برترینِ کارها در این ماه چیست؟ فرمود : «اى ابو الحسن! برترینِ کارها در این ماه ، پرهیز از حرام هاى الهى است» . سپس گریست . گفتم : اى پیامبر خدا! سبب گریه شما چیست؟ فرمود : «اى على! بر این مىگریم که حرمت تو را در این ماه مى شکنند . گویا مى بینم تو در حال نماز براى پروردگار خویشى ، که نگونبختترینِ اوّلین و آخرین ، همو که برادر پى کننده ناقه قوم ثمود است ، برمى خیزد و بر فرق سرت ضربتى مى زند و محاسنت ، از خون سرت رنگین مى شود» . گفتم : اى پیامبر خدا! آیا در آن حالت ، دینم سالم است؟ فرمود : «دینت ، سالم است» . سپس فرمود : «اى على! هر کس تو را بکشد ، مرا کشته است و هر کس تو را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته است و هر کس تو را ناسزا گوید ، مرا ناسزا گفته است ؛ چرا که تو از من هستى ، همچون جان من . روح تو ، از روح من است و سرشت تو ، از سرشت من . خداى متعال ، من و تو را آفرید و من و تو را برگزید و مرا براى پیامبرى ، و تو را براى امامت ، انتخاب کرد، هر کس امامت تو را انکار کند ، نبوّت مرا انکار کرده است . اى على! تو وصىّ من ، پدر فرزندان من ، همسر دختر من و جانشین من بر امّتم هستى ، در حال حیاتم و پس از مرگم فرمان تو ، فرمان من است و نهى تو ، نهى من است . سوگند به خدایى که مرا به نبوّت برانگیخت و مرا بهترینِ آفریدگان قرار داد ، تو حجّت پروردگار بر خلق اویى و امین او بر رازش و جانشین او بر بندگانش»
متن عربی خطبه شعبانیه : وَ فِي كِتَابِ فَضَائِلِ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ فِي الْأَمَالِي عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ بَكْرَانَ النَّقَّاشِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ الْقَطَّانِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْمُعَاذِيِّ وَ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْمُكَتِّبِ كُلِّهِمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ فَقَال : أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ. شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ. هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ. فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ. وَ اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ وَ مَسَاكِينِكُمْ وَ وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا يَحِلُّ النَّظَرُ إِلَيْهِ أَبْصَارَكُمْ وَ عَمَّا لَا يَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَيْهِ أَسْمَاعَكُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَيْتَامِ النَّاسِ يُتَحَنَّنْ عَلَى أَيْتَامِكُمْ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ ارْفَعُوا إِلَيْهِ أَيْدِيَكُمْ بِالدُّعَاءِ فِي أَوْقَاتِ صَلَاتِكُمْ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ يَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ يُجِيبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ يُلَبِّيهِمْ إِذَا نَادَوْهُ وَ يُعْطِيهِمْ إِذَا سَأَلُوهُ وَ يَسْتَجِيبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ. أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُمْ وَ ظُهُورَكُمْ ثَقِيلَةٌ مِنْ أَوْزَارِكُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا يُعَذِّبَ الْمُصَلِّينَ وَ السَّاجِدِينَ وَ أَنْ لَا يُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْكُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِي هَذَا الشَّهْرِ كَانَ لَهُ بِذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ عِتْقُ نَسَمَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَى مِنْ ذُنُوبِهِ . قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَلَيْسَ كُلُّنَا يَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ . فَقَالَ (صلیالله علیه و آله و سلم) اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ اتَّقُوا النَّارَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ حَسَّنَ مِنْكُمْ فِي هَذَا الشَّهْرِ خُلُقَهُ كَانَ لَهُ جَوَازاً عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ تَزِلُّ فِيهِ الْأَقْدَامُ وَ مَنْ خَفَّفَ فِي هَذَا الشَّهْرِ عَمَّا مَلَكَتْ يَمِينُهُ خَفَّفَ اللَّهُ عَلَيْهِ حِسَابَهُ وَ مَنْ كَفَّ فِيهِ شَرَّهُ كَفَّ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَهُ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ مَنْ أَكْرَمَ فِيهِ يَتِيماً أَكْرَمَهُ اللَّهُ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ مَنْ وَصَلَ فِيهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللَّهُ بِرَحْمَتِهِ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ مَنْ قَطَعَ فِيهِ رَحِمَهُ قَطَعَ اللَّهُ عَنْهُ رَحْمَتَهُ يَوْمَ يَلْقَاهُ وَ مَنْ تَطَوَّعَ فِيهِ بِصَلَاةٍ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ وَ مَنْ أَدَّى فِيهِ فَرْضاً كَانَ لَهُ ثَوَابُ مَنْ أَدَّى سَبْعِينَ فَرِيضَةً فِيمَا سِوَاهُ مِنَ الشُّهُورِ وَ مَنْ أَكْثَرَ فِيهِ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَيَّ ثَقَّلَ اللَّهُ مِيزَانَهُ يَوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِينُ وَ مَنْ تَلَا فِيهِ آيَةً مِنَ الْقُرْآنِ كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِي غَيْرِهِ مِنَ الشُّهُورِ . أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَبْوَابَ الْجِنَانِ فِي هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُغَلِّقَهَا عَنْكُمْ وَ أَبْوَابَ النِّيرَانِ مُغَلَّقَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُفَتِّحَهَا عَلَيْكُمْ وَ الشَّيَاطِينَ مَغْلُولَةٌ فَاسْأَلُوا رَبَّكُمْ أَنْ لَا يُسَلِّطَهَا عَلَيْكُمْ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقُمْتُ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ فَقَالَ يَا أَبَا الْحَسَنِ أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِي هَذَا الشَّهْرِ الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ (وسائل الشيعة ج : 10 ص : 314) . ثُمَّ بَكَى فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ يَا عَلِيُّ أَبْكِي لِمَا يَسْتَحِلُّ مِنْكَ فِي هَذَا الشَّهْرِ كَأَنِّي بِكَ وَ أَنْتَ تُصَلِّي لِرَبِّكَ وَ قَدِ انْبَعَثَ أَشْقَى الْأَوَّلِينَ شَقِيقُ عَاقِرِ نَاقَةِ ثَمُودَ فَضَرَبَكَ ضَرْبَةً عَلَى قَرْنِكَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْيَتَكَ . قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(علیهالسلام) فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ ذَلِكَ فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِي؟ فَقَالَ (علیهالسلام) فِي سَلَامَةٍ مِنْ دِينِكَ . ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ مَنْ قَتَلَكَ فَقَدْ قَتَلَنِي وَ مَنْ أَبْغَضَكَ فَقَدْ أَبْغَضَنِي وَ مَنْ سَبَّكَ فَقَدْ سَبَّنِي لِأَنَّكَ مِنِّي كَنَفْسِي رُوحُكَ مِنْ رُوحِي وَ طِينَتُكَ مِنْ طِينَتِي إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَنِي وَ إِيَّاكَ وَ اصْطَفَانِي وَ إِيَّاكَ وَ اخْتَارَنِي لِلنُّبُوَّةِ وَ اخْتَارَكَ لِلْإِمَامَةِ وَ مَنْ أَنْكَرَ إِمَامَتَكَ فَقَدْ أَنْكَرَ نُبُوَّتِي يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي وَ أَبُو وُلْدِي وَ زَوْجُ ابْنَتِي وَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي فِي حَيَاتِي وَ بَعْدَ مَوْتِي أَمْرُكَ أَمْرِي وَ نَهْيُكَ نَهْيِي أُقْسِمُ بِالَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ وَ جَعَلَنِي خَيْرَ الْبَرِيَّةِ إِنَّكَ لَحُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ أَمِينُهُ عَلَى سِرِّهِ وَ خَلِيفَتُهُ عَلَى عِبَادِهِ (بحارالأنوار ج : 93 ص : 35)
پیامبر(ص) خطبه را با ذکر اهمیت و عظمت ماه رمضان آغاز میکند و در ادامه به این نکات و رعایت ویژۀ آنها در این ماه اشاره میکند: برشمردن ثواب روزهداری و پارهای از عبادات در این ماه * تأکید بر محروم نماندن از آمرزش و رحمت الهی* بازشدن درهای رحمت خداوند* در زنجیر شدن شیاطین* رعایت اخلاق روزهداری* یاد گرسنگی و تشنگی قیامت* رعایت حال زیردستان، نیازمندان، سالمندان و خردسالان* صله رحم* افطاری دادن، هرچند به نیمی از خرما یا جرعه ای آب* کنترل چشم و گوش و زبان* توجه خاص به نماز و توبه و دعا و استغفار تلاوت قرآن* صلوات بسیار* ترک مردم آزاری* خوش اخلاقی . در ادامه خطبه، امام علی(ع) از برترین عمل در این ماه سؤال کردند و پیامبر ورع و ترک گناه را باارزشترین عمل معرفی کردند و در حالی که میگریستند به ایشان بشارت شهادت در این ماه را دادند و فضایلی از امام برای مردم بیان کرده و انکارِ امامت امیرالمؤمنین علی(ع) را انکار نبوت خود دانستند.[۶]
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ ...
پنج سخن با الهام در باره ماه رمضان از خطبه شعبانیه پیامبر (ص)
نسخه چاپی فیشهای بیانات در خطبههای نماز جمعهی تهران
اوصاف روزه داران (شرح خطبه شعبانيه پيامبر اكرم صلى الله ...
مروری بر مضامین خطبه شعبانیه رسول اکرم(ص) – الشیعه
أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللهِ بِالْبَرَكَةِ وَالرَّحْمَة
خطبه پیامبر اکرم (ص) در آخرین جمعه ماه شعبان
سخنان معصومان علیهم السلام(رمضان ماه خدا)
أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکمْ شَهْرُ اللَّهِ
خطبه شعبانیه - ويکی شيعه
خطبه شعبانیه - ویکی فقه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
عيد فطر يكى از دو عيد بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن احاديث و روايات بيشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگر امتناع ورزيده اند، اكنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مىطلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است
عید فطر و درسی که باید آموخت/ پیوند عبادت و انفاق - ...
رده:عیدهای اسلامی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
رده:عیدهای اسلامی - ويکی شيعه
فلسفه اعیاد اسلامی - خبرآنلاین
مهمترین اعیاد اسلامی | گروه اینترنتی رهروان ولایت
فلسفه اعیاد اسلامی - شهرداری مشهد
عید فطر - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
آداب و رسوم کشورهای مختلف در عید فطر - خبرگزاری برنا
عید فطر - ويکی شيعه - نماز عید فطر - ویکی فقه
نماز عید - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
نماز عید فطر + متن دعای قنوت و صوت آن | شهرآرانیوز
نحوه خواندن نماز عید فطر + متن عربی قنوت - خبرگزاری آنا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
عيد سعيد فطر(اول شوال المکرم)
عيد سعيد فطر: عيد فطر يكى از دو عيد بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن احاديث و روايات بيشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگر امتناع ورزيده اند، اكنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مىطلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است. عید فطر روز اول ماه شوال، پایان روزهگرفتن واجب در رمضان و از مهمترین اعیاد مسلمانان است. در روایات این روز برای کسانی که روزه آنها در ماه رمضان پذیرفته شده، روز عید و پاداش معرفی شده است. در این روز، روزه گرفتن حرام و پرداخت زکات فطره بر مسلمانان واجب است. آداب و احکام خاصی برای شب و روز عید فطر گفته شده است؛ ازجمله خواندن نماز و دعا، قرائت قرآن، غسل، زیارت امام حسین(ع)، احیا و گفتن تکبیرات خاص از جمله اعمال مستحب این اعمال است. این روز در بیشتر کشورهای اسلامی، تعطیل رسمی است و مسلمانان نماز عید برگزار میکنند. در روایات روز عید فطر روزه جایزههای خدا،[۸] روز پاداش نیکوکاران[۹] آمرزش گناهان[۱۰] معرفی شده است. از امام علی(ع) نقل شده عبد فطر عیدی کسی است که خداوند، روزه او را پذیرفته و عبادتش را قبول کرده است.[۱۱] . امام رضا(ع) فرمود: «روز فطر، از آن جهت عید قرار داده شده است که مسلمانان، اجتماعی داشته باشند که در آن روز گرد هم آیند و برای خدا بیرون آیند و او را بر نعمتهایی که به آنان داده شده است، بستایند و روز عید، روز تجمع، روز خوردن روزه، روز زکات، روز شوق و روز نیایش است؛ و برای آن که اولین روز از سال است که خوردن و آشامیدن در آن حلال است؛ چرا که ماه رمضان، اولین ماه سال نزد اهل حق (شیعیان اثنی عشری) است. پس خداوند، دوست داشت که در چنین روزی، همایشی داشته باشند تا خدا را حمد و ستایش کنند و در این روز، تکبیر در نماز، از آن روی بیش از روزهای دیگر قرار داده شده که تکبیر، بزرگداشت خداوند و ستایش و ثنای او بر نعمت هدایت است، آن گونه که خداوند فرموده است: «تا خداوند را بر این که هدایتتان کرد، بزرگ بدارید و باشد که شکر گزارید». و در آن روز، دوازده تکبیر قرار داده شده است؛ چون در هر دو رکعت، دوازده تکبیر است هفت تکبیر در رکعت اول و پنج تکبیر در رکعت دوم قرار داده شده و آن دو، یکسان نشدهاند؛ چرا که مستحب است نماز واجب، با هفت تکبیر آغاز شود. از این رو در این جا با هفت تکبیر آغاز شده است. و در رکعت دوم، پنج تکبیر است؛ چرا که تکبیرة الاحرام نمازها در شبانه روز، پنج تکبیر است، و برای این که تکبیرها در هر دو رکعت، فرد فرد باشند.»[۱۲] . از مستحبات روز عید فطر غسل است. آغاز وقت آن طلوع فجر است؛ ولی در اینکه پایان وقت غسل، پیش از بیرون رفتن برای نماز عید است یا زوال خورشید (وقت نماز ظهر) و یا غروب آفتاب، اختلاف است.[۲۶] . گزاردن نماز عید در عصر غیبت مستحب است؛ ولی در عصر حضور و حاکمیت امام(ع) واجب میباشد.[۲۷] براساس برخی روایات منظور از «فَصَلَّیٰ» در آیه «وَ ذَکرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّیٰ»[۲۸] خواندن نماز عید است.[۲۹] . مستحب است قبل از نماز عید خوراکیای، بویژه خرما بخورند.[۳۰] . گفتن تکبیرات، به گونهای که وارد شده پس از نماز صبح و نماز عید بنابر قول مشهور مستحب است.[۳۱] خواندن دعای ندبه نیز مستحب است.[۳۲] و توسعه دادن بر خانواده در خوردنی و غیر آن.[۳۳] . روزه گرفتن در روز عید فطر حرام[۳۴] . مسافرت کردن در روز عید پس از طلوع خورشید و پیش از گزاردن نماز عید در فرض وجوب آن، حرام و در غیر این صورت، مکروه است.[۳۵] . دعای چهل و ششم صحیفه سجادیه از دعاهای مأثور از امام سجاد(ع) که پس از نماز عید فطر و روز جمعه آن را میخواند. امام سجاد(ع) در این دعا به تمامی نعمتهای خدا در حق بندگان اعتراف میکند و با عبارات مختلفی درصدد جلب رحمت خدا است. دعای چهل و ششم در شرحهای صحیفه سجادیه همچون دیار عاشقان اثر حسین انصاریان و شهود و شناخت اثر حسن ممدوحی کرمانشاهی به زبان فارسی و در کتاب ریاض السالکین اثر سید علیخان مدنی به زبان عربی شرح شده است. نماز عید نمازی که مسلمانان(شیعه و سنی) در دو روز عید فطر و عید قربان بعد از طلوع خورشید اقامه میکنند. به فتوای بیشتر فقیهان شیعه در زمان حضور امام خواندن این نماز به جماعت واجب، و در عصر غیبت مستحب است. نماز عید دو رکعت است . عید فطر در کشورهای اسلامی تعطیل رسمی است.
شرح فرازهای دعای چهل و ششم از سایت عرفان
اس ام اس جدید عید سعید فطر امسال - نمناک
در مورد عید فطر در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
آشنایی با عید سعید فطر - همشهری آنلاین
عید فطر - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
عید فطر عید چیست؟ - فردا نیوز
عید فطر - دانشنامهی اسلامی
عید سعید فطر جشن رستگاری
عید فطر - ويکی شيعه
عید فطر - ویکی فقه
نماز عید فطر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
گفتگو با رییس کمیته علمی ستاد استهلال درباره رویههای استهلال ماههای قمری
محاسبات نجومی در خدمت استهلال
با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضان، یکی از موضوعات مهم، تشخیص و اعلام روز اول ماه مبارک رمضان و همینطور روز اول ماه شوال یا عید سعید فطر است. بر این اساس، ستاد استهلال دفتر رهبر انقلاب وظیفه دارد تا با بهرهگیری از ۱۰۰ تیم خبره و متخصص، گزارشات دقیق خود از رؤیت هلال ماههای قمری را برای رهبر انقلاب ارسال کنند. رهبر انقلاب نیز پس از مطالعهی دقیق گزارشها و نظرات تخصصی این تیمها، نظر خود را اعلام میکنند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در اینباره گفتوگویی با حجتالاسلام و المسلمین علیرضا موحدنژاد، عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف و رییس کمیته علمی ستاد استهلال دفتر رهبری انجام داده است.
ستاد استهلال از چه سالی آغاز بهکار کرد؟
تقریباً از همان اوّایلی که رهبر انقلاب بعد از امام امت بهعنوان رهبر تعیین شدند، ستاد استهلال شکل گرفت. بنده هم تقریباً از سال ۸۲ در جریان کارهای ستاد استهلال قرار گرفتم و از قبل آن اطلاعی ندارم؛ امّا از سال ۸۲، رهبر انقلاب فرمودند گروههایی برای استهلال در جاهای مختلف کشور آموزشهای نجومی لازم و کار با ابزار را یاد بگیرند. خاطرم هست که حدود ۱۵۰ نفر از جاهای مختلف کشور به اردوگاهی در نزدیکی کرج برای سه روز دعوت شدند و آموزش دیدند.
امسال بهطور مشخص، برای استهلال ماه مبارک رمضان و عید سعید فطر چه تمهیداتی اندیشیده شده است؟
حدود صد گروه در استانهای مختلف کشور برای دیدن هلال ماه رمضان و شوال اقدام میکنند. البته، تعداد گروهها از این هم بیشتر بود، ولی ستاد تصمیم گرفت از گروههایی که سوابق و تجربههای بهتر و بیشتری دارند، استفاده کند؛ چون بعضی مواقع تا دویست گروه هم اقدام میکردند.
داشتن صد گروه با کیفیت خوب، کفایت میکند؛ چون با پراکندگی که در کشور دارند، شانس رؤیت بالا میرود. قاعده هم این است که در همهی ماهها استهلال انجام میگیرد و شاید بعضی از مردم ندانند که این کار انجام میشود؛ چون خبر استهلال فقط در ماه رمضان و شوال گفته میشود و مردم فکر میکنند که فقط در ماه رمضان و شوال این کار انجام میگیرد، درحالیکه برای همهی ماههای قمری استهلال انجام میگیرد. نتایج آن هم در پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر انقلاب در بخش مباحث شرعی و استهلال (اینجا) میآید. در بعضی مواقع هم، همان شبی که استهلال انجام میشود، گزارشش روی سایت قرار میگیرد. گزارشها هم برای همهی ماهها کاملاً قابل دسترسی است، ولی ماه رمضان و شوال بهلحاظ واجببودن روزه در ماه رمضان و حرامبودن روزه در عید فطر، حساسیت بیشتری دارند و مردم هم پیگیر آن هستند. فرآیند و ترکیب گروههای ستاد استهلال به چه صورت است؟ افراد به احکام شرعی و مباحث نجومی تسلّط دارند، یا صرفاً رؤیت انجام و جمعبندی میشود؟
ما الحمدللّه در گروهها افرادی داریم که هم اطلاعات نجومی و هم اطلاعات فقهی لازم را دارند. در بعضی از گروهها هم افرادی هستند که اطلاعات نجومی دارند، ولی به آن معنا اطلاعات فقهی دقیقی ندارند، یا بعضی از افراد هم اطلاعات فقهی و دینی خوبی دارند، ولی اطلاعات نجومی ندارند. گروههای مرتبط با ستاد استهلال، پنجنفره هستند.
گروهها از چه ابزاری برای استهلال ماه استفاده میکنند؟
همهی گروهها حداقل دارای دوربین دوچشمی هستند. به قول مردم، دوربینهای دوچشمی همان دوربینهای شکاری سادهای است که روی دست گرفته میشود. بعضی از دوربینها هم قویتر و سنگینوزنترند که روی سه پایه قرار میگیرند. تقریباً طبق آمار، حدود نیمی از گروهها از تلسکوپ استفاده میکنند. البته، استفاده از تلسکوپ اطلاعات و توانمندیهای بیشتری میخواهد.
کیفیت جمعبندی گزارشهای رؤیت هلال به چه شکل است؟
ما دو جور ارائه و ارسال گزارش داریم؛ یکجور بهصورت متمرکز است و در استانی که گروههای مختلف استهلال میکنند، گزارشها را به رابط ستاد استهلال در استان میفرستند و آن شخص همه را به دفتر ستاد استهلال در تهران ارسال میکند. جور دیگر اینکه وقتی مردم خودشان هلال را میبینند، با ستاد استهلال تماس میگیرند و گزارش استهلال را میدهند. این مورد بیشتر صورت میگیرد؛ امّا کار مهمی که ما در اینباره انجام میدهیم، با افرادی که گزارش رؤیت را ارسال میکنند، صحبت میکنیم و سؤالات فنی میپرسیم. مثلاً، افرادی که هلال را دیدند، چند نفر بودند و هلال را چه مدتی دیدند، یا مطمئن هستند که هلال را دیدهاند یا نه؛ چون هیجانات بالاست و همه دنبال دیدن هلال باریک ماه هستند و ممکن است گاهی چیزی به چشم بیاید که رؤیت واقعی نباشد.
گزارشها به همین شکل ثبت و خدمت رهبر انقلاب ارائه میشود؛ یعنی رئیس ستاد استهلال همهی گزارشهای جمعبندیشده را خدمت ایشان میبرد و اگر برایشان اطمینان حاصل شد که این مقدار بهلحاظ شرعی کفایت و اطمینانآور است، به صداوسیما اعلام میشود که نتیجه را اطلاعرسانی کند. در طول این سالها، رهبر انقلاب چه دلالتها، راهنماییها و ارشاداتی در جهت بهبود فرآیند استهلال ماه داشتند؟
رهبر انقلاب همیشه سعیشان بر این بوده که گزارشهای ما با دقت ثبت شود؛ حتی بعضی از گزارشها را فرمودند که بیشتر رویشان کار شود خصوصاً در جاهایی که گزارشها کم بوده است؛ معمولاً هم وقتی کارشناسان در رؤیت هلال ماه تردیدی نداشتند، ایشان گزارش را میپذیرفتند.
نگاه رهبر انقلاب به مبانی فقهی استهلال چگونه است؟
از نظر ایشان، رؤیت هلال با ابزار معتبر است. بعضی گمان میکنند که تنها فقیه و مرجعی که رؤیت با ابزار را معتبر میدانند ایشان هستند، ولی اینطوری نیست. ایشان رؤیت را در همان منطقهای که فرد اقامت دارد، معتبر میدانند. برخی از فقها مثلاً رؤیت هلال را در سه یا پنج هزار کیلومتر دورتر هم معتبر میدانند، ولی ایشان منطقهای که فرد در آن زندگی میکند و مناطق نزدیک مجاورش را معتبر میدانند. البته بین مراجع معمولاً اختلافنظر است.
بعضی از دوستان هم بهلحاظ نجومی گاهی اوقات تلاش میکنند که هلال را قبل از ظهر ببینند. نظر رهبر انقلاب مانند اغلب فقها این است که رؤیت هلال قبل از ظهر معتبر نیست. اگر رؤیت قبل از ظهر صورت بگیرد، ثابت نمیکند که همان روز اوّل ماه است و نشان میدهد فردایش اوّل ماه است. گاهی مواقع هم هلال قبل از غروب خورشید دیده میشود. البته این هم کار دشواری است، ولی گروههای رصدی توان این کار را دارند که با تنظیم تلسکوپ در روز هلال را ببینند. گاهی مواقع هم مشخصات هلال بهگونهای است که ایشان آن را معتبر میدانند و ثابت میکند فردا اوّل ماه است. با وجود روشهای علمی که الآن وجود دارد، چه ضرورتی است که گروههای رصدی در سطح کشور پراکنده شوند و تکتک این کارها انجام و گزارشها تجمیع شود و به نتیجه برسد؟ آیا ابزارها و روشهای جدیدی که استفاده میشود، منافاتی با کارهای ستاد دارد؟
اینجا دو مطلب وجود دارد؛ اولاً فقها و مراجع ما در رسالههایشان میگویند که اگر کسی با محاسبات نجومی یقین پیدا کند که مثلاً امشب هلال دیده میشود، همین کفایت میکند. رهبر انقلاب هم میفرمایند اگر شما میدانید امشب هوا مساعد و هلال قابل رؤیت است، همین کافی است؛ حتی بسیاری از فقها میگویند یقین هم لازم نیست و اطمینان کافی است؛ چون اطمینان یک درجه از یقین پایینتر است. ما میگوییم اطمینان داریم که هلال دیده میشود. رهبر انقلاب هم مانند اغلب فقها نظرشان همین است و میفرمایند اطمینان کفایت میکند. اگر کسی اهل محاسبات نجومی باشد و میتواند یقین پیدا کند، دیگر نیازی به گزارش و دیدن ندارد. بنابراین، اینکه بعضیها میگویند فقها به علم توجه و عنایتی ندارند، کاملاً حرف نادرستی است.
ثانیاً همهی مردم اینچنین نیستند که بتوانند اطمینان یا یقین علمی پیدا کنند؛ چون باید علاوه بر داشتن اطلاعات نجومی، در زمینهی رؤیت هلال هم کار کرده باشند تا بتواند اطمینان پیدا کنند. واقعاً اطمینان در محاسبات منجمین یک امر قلبی است، ولی اگر اطمینان پیدا نشود، به گزارشهای افراد صادقی که هلال را دیدند، مراجعه میکنند تا برایشان اطمینان حاصل شود.
در مواردی بعضی از آدمهای علمی و تحصیلکرده نظر کارشناسان رؤیت و منجمین را نمیخواهند و گزارش ستاد را میخواهند. استهلال برای کسانی که اطمینان به محاسبات نجومی ندارند، فایدهی اینچنینی دارد.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا کارشناسان و منجمین هم در رؤیت همهی هلالها متفقاند؟ نه، در اینباره کارشناسان با همدیگر اختلاف دارند؛ حتی بعضی از کارشناسان میگویند شما اطمینان دارید که هلال دیده میشود، میگوید نه. میپرسیم چرا؟ میگوید به گمان دیده میشود یا برعکس به گمان دیده نمیشود. بعضی از کارشناسانی هم که در این زمینه کار علمی و تجربی کردند، به یقین و اطمینان نمیرسند و بهعنوان کارشناس گمان و حدسشان را بیان میکنند. طبعاً در اینجا هم خود کارشناس منتظر گزارش استهلال میماند. با توجه به تجربهی چندینسالهی ستاد، آیا در حوزهی تعاملات بین جهان اسلام و کشورهای مسلمان ارتباطی وجود دارد که آنها هم از این تجربیات استفاده کنند؟
در بعضی از گردهماییها که در سطح جهان برگزارشده، این رویه توضیح داده شده است. منتها واقعیت این هست که کشورهای اسلامی در این زمینه تعامل و انتقال تجربیاتشان با هم کم است و ما واقعاً از رویهی برخی از کشورها اطلاعات دقیقی نداریم و فقط نتیجهی آنها را از اخبار میشنویم. در واقع ضعفهایی را در کشورهای اسلامی در این زمینه میبینیم، ولی رویهای که الحمدللّه به همت رهبر انقلاب و درایت و حمایتهای ایشان و تلاش گروههای استهلال میشود، انصافاً، کار متقن و نمونهای است که در برخی از کشورهای اسلامی چنین نمونهای خیلی کم وجود دارد.
چرا در برخی از ماهها یا سالها مثلاً شروع ماه مبارک رمضان در برخی از کشورها با ایران متفاوت است، یا عید سعید فطر بعضاً یک روز زودتر اعلام میشود؟ علت این اختلاف چیست؟
این اختلاف میتواند سه علت داشته باشد؛ برخی از کشورهای اسلامی با ما اختلاف افق دارند؛ یعنی ممکن است که هلال در مکه قابل رؤیت باشد، ولی در هیچ جای ایران قابل رؤیت نباشد. معمولاً اختلاف افق به این شکل کم اتفاق میافتد؛ یعنی کشورهایی که تقریباً در یک منطقه واقع شدهاند، اختلاف افق در آنها اینچنین نیست که مثلاً بگوییم همهی ماهها با هم اختلاف دارند.
علت بعدی، اعلامی است که بر اساس مبنای فقهی صورت میگیرد. مثلاً، در برخی از کشورها فقیه اعلام میکند و بعضی مواقع خود حکومت این کار را انجام میدهد. بهعنوان مثال، هلال ماه رمضان در روز دوشنبه در ایران و عربستان دیده نمیشود و در بخشهایی از غرب آفریقا خیلی به زحمت دیده شود، ولی این هلال را مثلاً در آمریکا میشود دید.
حالا اگر فقیهی نظرش این باشد که دوشنبهشب هلال در جایی از دنیا دیده میشود، دیگر سهشنبه اوّل ماه میشود و آن کشور اعلام میکند که فردا اوّل ماه است؛ امّا ممکن است برای مردم عجیب باشد که افغانستان، پاکستان، ترکیه و کشورهایی که با ما فاصلهی زیادی ندارند، چطور اوّل ماه را اعلام کردند، ولی ایران با صد گروه ماه را رؤیت نکرده است! خب آنها بر مبنای دیگری اعلام میکنند و میگویند ما میخواستیم یک هلالی دیده شود و لازم نیست حتماً در منطقهای که ما زندگی میکنیم دیده شود. پس علت دیگر، اختلاف فتوایی است که بر اساس فتوای فقیه در آن کشور اعلام اوّل ماه میشود.
علت دیگری که زیاد اتفاق میافتد اینکه عدهای گزارش میدهند که ما هلال را دیدیم، درصورتیکه آنها افراد باتجربه و دقیقی برای رؤیت هلال نیستند، ولی افراد دروغگویی هم نیستند و دچار توهم در رؤیت میشوند. بعضی از اهل سنت هم یک شاهد را در ماه رمضان کافی میدانند، و دلیلی هم ندارد که به قول معروف آنها را سینجیم کنند که هلال را چطور دیدید.
ما در ستاد استهلال با پرسیدن سؤالات دقیق، سعی میکنیم که توهم در رؤیت را از رؤیت واقعی جدا کنیم. مثلاً، از فرد سؤال میکنیم که شما هلالی که دیدید، دهانهی هلال بهسمت راست شما بود یا بهسمت چپ؟ از نفر بعدی که کنارش ایستاده هم میپرسیم. یا میپرسیم هلالی که شما دیدید در زمینهی نارنجی آسمان بود یا در زمینهی آبی آسمان؟ هم زمانی رؤیت را میپرسیم و ... از این دست سؤالات دقیق و فنی میپرسیم و جوابشان را ثبت میکنیم.
حتی گاهی اوقات از کسانی که تجربههای زیادی در رؤیت دارند و آموزشدیدهاند هم سؤالاتی میکنیم و تعارف و رودربایستی با کسی نداریم. وقتی آنها دیدگاههای همدیگر را تأیید میکنند و مؤید همدیگرند و افراد باتجربهای هستند، نظرمان را در گزارش مینویسیم. همانطور که عرض کردم، ستاد اعلام نمیکند و فقط گزارشها را طبقهبندی و جمعبندی میکند.
برچسبها: عید فطر؛ ماه مبارک رمضان؛ استهلال ماهانه؛ استهلال؛
در اين رابطه بخوانید :
عکس دیگران / گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین علیرضا موحدنژاد
استفتائات / گزارش استهلال رمضان المبارک ۱۴۴۲ ه.ق
مهمان: حجتالاسلام والمسلمین علیرضا موحدنژاد
عضو هیأت علمی دانشگاه صنعتی شریف و عضو ستاد استهلال دفتر رهبری
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
وداع با ماه مبارک رمضان
هر كس در شب آخر ماه رمضان با آن وداع كند و بگويد : «خداوندا! اين ماه را آخرين روزه دارىِ من در ماه رمضان قرار مده! پناه به تو مىبرم از اين كه سپيده اين شب بدمد مگر آن كه مرا آمرزيده باشى»، خداوند متعال پيش از صبح او را مىآمرزد و توفيق توبه به درگاهش به او روزى مىكند. الإقبال : 1 / 436
اللَّهُمَّ إِنَّكَ قُلْتَ فِي كِتَابِكَ الْمُنْزَلِ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ وَ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ قَدْ تَصَرَّمَ فَأَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ كَلِمَاتِكَ التَّامَّةِ إِنْ كَانَ بَقِيَ عَلَيَّ ذَنْبٌ لَمْ تَغْفِرْهُ لِي أَوْ تُرِيدُ أَنْ تُعَذِّبَنِي عَلَيْهِ أَوْ تُقَايِسَنِي بِهِ أَنْ لا يَطْلُعَ فَجْرُ هَذِهِ اللَّيْلَةِ أَوْ يَتَصَرَّمَ هَذَا الشَّهْرُ إِلا وَ قَدْ غَفَرْتَهُ لِي يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بِمَحَامِدِكَ كُلِّهَا أَوَّلِهَا وَ آخِرِهَا مَا قُلْتَ لِنَفْسِكَ مِنْهَا وَ مَا قَالَ الْخَلائِقُ الْحَامِدُونَ الْمُجْتَهِدُونَ الْمَعْدُودُونَ [الْمُعَدِّدُونَ ] الْمُوَفِّرُونَ [الْمُؤْثِرُونَ ] ذِكْرَكَ وَ الشُّكْرَ لَكَ الَّذِينَ أَعَنْتَهُمْ عَلَى أَدَاءِ حَقِّكَ مِنْ أَصْنَافِ خَلْقِكَ مِنَ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبِينَ وَ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَصْنَافِ النَّاطِقِينَ وَ الْمُسَبِّحِينَ لَكَ مِنْ جَمِيعِ الْعَالَمِينَ، ادامه دعا دعای وداع ماه مبارک رمضان
اعمال شب آخر ماه رمضان+دعای وداع صحیفه سجادیه
دعای وداع ماه مبارک رمضان + عکس، صوت و فیلم | شبکه قرآن
اعمال شب آخر ماه رمضان+دعای وداع صحیفه سجادیه - تابناک جوان
دعای 45 - دعا به هنگام وداع با ماه مبارک رمضان - صحیفه سجادیه ...
صوت/ دعای وداع ماه رمضان با نوای مهدی سماواتی+متن - مشرق نیوز
شرح دعای وداع با ماه مبارک رمضان در بیان آیت الله العظمی جوادی آملی
متن خداحافظی با ماه رمضان | اس ام اس خداحافظی با ماه رمضان و ...
اشعاروداع با ماه رمضان - رباعی وداع با ماه رمضان - شعر مذهبی-حلما
اشعار | وداع با ماه مبارک رمضان - پایگاه اطلاع رسانی هیات ...
شعر خداحافظی با ماه رمضان؛ کوتاه، دوبیتی و بلند - نمناک
اشعار وداع با ماه مهمانی خدا «رمضان» - خراسان رضوی
اشعار وداع با ماه رمضان - انجمن راسخون
اشعار وداع با ماه رمضان - امام هشت
ادعيه و اعمال روز آخر ماه مبارك رمضان و شب عيد فطر
نماز عيد فطر و قربان-نماز عید-عید فطر-عید فطر-استهلال
ره توشه هايى از عيد فطر
خداحافظ ای ماه غفران و رحمت
احکام نماز عید فطر و قربان-نماز عيد فطر و قربان
علت اختلاف بین مجتهدان در اعلام عید فطر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
شب بیست ویکم ماه مبارک رمضان دومين شب قدر
دومين شب قدر (شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان) : بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلَامٌ هِىَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾ . زمان دقیق شب قدر، روشن نیست، ولی بر اساس بسیاری از روایات، در ماه رمضان واقع شده و به احتمال زیاد یکی از شبهای ۱۹، ۲۱ و یا ۲۳ این ماه است. شیعیان بر شب ۲۳ رمضان و اهل سنت بر شب ۲۷ رمضان تاکید بیشتری دارند. شیعیان در این شبها با الگوگیری از معصومان(ع)، به شبزندهداری، خواندن قرآن، دعا و دیگر آیینها و اعمال این شب میپردازند. لیلة القدر، شبی باارزش و پرفضیلت نزد مسلمانان و شب نزول قرآن و شب مقدرشدن امور انسانها است. این شب با فضیلتترین شب سال است که با امور مهم و باعظمتی همانند نزولِ اجمالی قرآن، پیدایش افاضات باطنی و فضای خاصّ معنوی، تقدیر و تعیین سرنوشتها، تدبیر و برنامهریزیهای جدید و نزول جبرئیل و فرشتهها همراه است و شب نزول رحمت الهی و آمرزش گناهان بوده و در آن شب، فرشتگان بر زمین فرود میآیند. طبق برخی از روایات شیعه، مقدرات انسانها به دست امام زمان (علیهالسلام) عرضه میشود. شب قَدر یا لَیلَةُ القَدر شب نزول قرآن و مقدّر شدن امور یکساله انسانهاست. قرآن در سورههای قدر و دخان از این شب سخن میگوید. قرآن و روایات ارزش شب قدر را بیش از هزار ماه میدانند. در قرآن کریم، سوره ای کامل به توصیف و ستایش شب قدر اختصاص یافته و بدین نام (سوره قدر) خوانده شده است.[۸] در این سوره، ارزش شب قدر بیشتر از هزار ماه دانسته شده است.[۹] آیات یکم تا ششم سوره دخان نیز به اهمیت و رخدادهای شب قدر میپردازد.[۱۰] . آیه اول سوره قدر و آیه سوم سوره دخان، بیانگر نزول قرآن در شب قدر است.[۱۷] محمد عبده معتقد است آغاز نزول تدریجی قرآن در ماه رمضان بوده است؛[۱۸] اما بیشتر مفسران معتقدند در این شب، قرآن به صورت یکباره از لوح محفوظ به بیت المعمور یا قلب پیامبر(ص) نازل شده که به آن، نزول دفعی یا نزول اجمالی قرآن میگویند.[۱۹] . در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که بهترین ماه، رمضان است و قلب ماه رمضان، شب قدر است.[۱۱] همچنین از پیامبر(ص) نقل کردهاند که شب قدر، سَروَر شبهاست.[۱۲] . این شب بافضیلتترین شبِ سال و شب رحمت الهی و آمرزش گناهان است و در آن، فرشتگان به زمین میآیند و بنابر برخی از احادیث شیعه، مقدرات سال آینده بندگان را بر امام عرضه میکنند. زمان دقیق این شب معلوم نیست ولی طبق بسیاری از روایات، در ماه رمضان واقع شده و یکی از شبهای نوزدهم، بیست و یکم یا بیست و سوم میباشد. طبق روایات، عبادت در آن شب، بالغ بر هشتاد سال ارزش دارد و قابل قیاس با سایر شبها نیست. از جمله اعمال شب قدر، غسل، احیاء و شب زندهداری، خواندن قرآن، خواندن دعاهای ماثور مثل دعای جوشن کبیر، توبه و استغفار و صدقهدادن را میتوان بیان کرد. ضربت خوردن و شهادت امام علی (علیهالسلام) در این شبها، بر اهمیت و عظمت آن نزد شیعیان افزوده و با سوگواری و انجام اعمال شبهای قدر همراه شده است. در مورد اهمیت شب قدر همینقدر بس که خداوند سورهای در خصوص این شب نازل فرموده و در این سوره خطاب به پیامبرش میفرماید: «و ما ادریک ما لیلة القدر؛[۱۸] . و تو چه میدانی که شب قدر چیست؟» آنگاه خداوند بدون فاصله به عظمت و بزرگی آن شب اشاره کرده و میفرماید: «لیلة القدر خیر من الف شهر؛[۱۹] . شب قدر از هزار ماه بهتر است.» این نوع تعبیر نشانه عظمت، منزلت و اهمیت شب قدر است که نشان میدهد، حتی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل از نزول این آیات به آن واقف نبوده است.[۲۰] . شخصی خدمت امام باقر (علیهالسّلام) عرض کرد: مراد از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است، چیست؟ ایشان فرمودند: «والعمل الصالح فیها من الصلوة والزکاة وانواع الخیر خیر من الف شهر لیس فیها لیلة القدر» کار شایستهای مانند نماز، زکات و انواع خوبیها در آن شب برتر از هر کار شایستهای است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست انجام شود.[۲۱] . آنگونه که از آیات و روایات برمیآید، این شب شبی عزیز و مقدس است که در آن تمامی قرآن یکجا بر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شد. شبی که ملائکه و روح به اذن پروردگار برای تقدیر هر کاری نازل میشوند. شب قدر، شب سلام و رحمت است. شبی است مملو از سلامتی توام با رحمت، درود و ایمنی. امام سجاد (علیهالسّلام) میفرمایند: «شب قدر شب سلام و درود فرشتگان است، شبی که برکت و خیر آن تا دمیدن صبح برای بندگان مخلص او پیوسته و برقرار است.»[۲۲] .
شب قدر در بیان آیتالله بهجت/ چگونه دعا در شب قدر مستجاب می ...
اعمال شب قدر/ ذکر معروف شب قدر چیست؟ - خبرگزاری موج
ارزش شب قدر به دعا و عبادت است/ شبی برتر از هزار ماه ...
پنج حدیث مهم در ارزش شناخت و احیاء شبهای قدر
در مورد شب قدر در ویکی تابناک بیشتر بخوانید
ویژه نامه شب های قدر | شبکه قرآن
شب قدر - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
عظمت شب قدر - ایسنا
شب قدر - ويکی شيعه
شب قدر از منظر قرآن
شب قدر - ویکی فقه
فضیلت شب قدر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
شب قَدر یا لَیلَةُ القَدر شب نزول قرآن و مقدّر شدن امور یکساله انسانهاست. قرآن در سورههای قدر و دخان از این شب سخن گفته است. در قرآن و روایات ارزش شب قدر بیش از هزار ماه دانسته شده است. این شب بافضیلتترین شبِ سال و شب رحمت الهی و آمرزش گناهان است و در آن، فرشتگان به زمین میآیند و بنابر برخی از احادیث شیعه، مقدرات سال آینده بندگان را بر امام عرضه میکنند. زمان دقیق شب قدر، روشن نیست، ولی بر اساس بسیاری از روایات، در ماه رمضان واقع شده و به احتمال زیاد یکی از شبهای ۱۹، ۲۱ و یا ۲۳ این ماه است. شیعیان بر شب ۲۳ رمضان و اهل سنت بر شب ۲۷ رمضان تاکید بیشتری دارند. طبق روایات، عبادت در شب قدر، بالغ بر هشتاد سال ارزش دارد و قابل قیاس با سایر شبها نیست. از جمله اعمال شب قدر، غسل، احیاء و شب زندهداری، خواندن قرآن، خواندن دعاهای ماثور مثل دعای جوشن کبیر، توبه و استغفار و صدقهدادن را میتوان بیان کرد. شب قدر برترین و مهمترین شب سال در فرهنگ اسلامی است.[۶] بنابر روایتی از پیامبر(ص)، شب قدر از موهبتهای خدا بر مسلمانان است و هیچیک از امتهای پیشین از این موهبت برخوردار نبودهاند.[۷] در قرآن کریم، سورهای کامل به توصیف و ستایش شب قدر اختصاص یافته و بدین نام (سوره قدر) خوانده شده است.[۸] در این سوره، ارزش شب قدر بیشتر از هزار ماه دانسته شده است.[۹] آیات یکم تا ششم سوره دخان نیز به اهمیت و رخدادهای شب قدر میپردازد.[۱۰] . آیه اول سوره قدر و آیه سوم سوره دخان، بیانگر نزول قرآن در شب قدر است.[۱۷] محمد عبده معتقد است آغاز نزول تدریجی قرآن در ماه رمضان بوده است؛[۱۸] اما بیشتر مفسران معتقدند در این شب، قرآن به صورت یکباره از لوح محفوظ به بیت المعمور یا قلب پیامبر(ص) نازل شده که به آن، نزول دفعی یا نزول اجمالی قرآن میگویند.[۱۹] . بر اساس آیات سوره قدر، فرشتگان و روح در شب قدر بر زمین فرود میآیند[۲۶] و طبق برخی احادیث، برای ابلاغ تقدیر سال آینده نزد امام میروند و آنچه مقدر شده را به او ابلاغ میکنند.[۲۷] امام باقر(ع) در این باره گفته است: «در این شب، فرشتگان به دور ما طواف میکنند و ما بدینگونه متوجه شب قدر میشویم».[۲۸] در روایات دیگری به شیعیان توصیه شده که از این مسئله به عنوان استدلالی برای اثبات ضرورت امامت و حقانیت شیعه استفاده شود؛ بدین ترتیب که در هر عصری باید امام معصومی وجود داشته باشد تا فرشتگان، مقدرات را به او ابلاغ کنند.[۲۹] . در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که بهترین ماه، رمضان است و قلب ماه رمضان، شب قدر است.[۱۱] همچنین از پیامبر(ص) نقل کردهاند که شب قدر، سَروَر شبهاست.[۱۲] بنابر منابع روایی و فقهی، روزهای قدر نیز همانند شبهای آن گرانقدر و با فضیلتاند.[۱۳] در برخی از روایات آمده است که فاطمه(س) سرّ شب قدر است[۱۴] و هر کس منزلت فاطمه(س) را درک کند، شب قدر را درک کرده است.[۱۵] وقوع برخی حوادث همانند شهادت امام علی(ع) در دهه سوم ماه رمضان، بر اهمیت این شبها، نزد شیعیان افزوده است و آنان در این شب در کنار اهتمام به اعمال مستحب مخصوص این شبها، برای آن امام نیز سوگواری میکنند.[۱۶] . ضربت خوردن و شهادت امام علی (علیهالسلام) در این شبها، بر اهمیت و عظمت آن نزد شیعیان افزوده و با سوگواری و انجام اعمال شبهای قدر همراه شده است. شیعیان در این شبها با الگوگیری از معصومان(ع)، به شبزندهداری، خواندن قرآن، دعا و دیگر آیینها و اعمال این شب میپردازند. ضربت خوردن و شهادت امام علی(ع) در این شبها نیز به اهمیت آن نزد شیعیان افزوده و سوگواری برای آن امام با آیینهای شب قدر همراه شده است. اعمال شبهای قدر دو نوع است: اعمالی که در هر سه شب انجام میشود و به اعمال مشترک معروف است.[۴۹] . اعمالی که مخصوص هر یک از شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه رمضان است.[۵۰]
اعمال شبهای قدر | |
اعمال مشترک |
|
شب نوزدهم |
|
شب بیست و یکم |
|
شب بیست و سوم |
|
آداب ورسوم شهرهای ایران درماه رمضان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد
تفسیر سوره قدر / انا انزلناه فی لیله القدر
سوره قدر مکی است و پنج آیه دارد
سوره قدر آیات ۱ – ۵
بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فی لیله القدر (۱) و ما ادراک ما لیله القدر (۲) لیله القدر خیر من الف شهر (۳) تنزل الملئکه و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (۴) سلام هی حتی مطلع الفجر (۵).
ترجمه آیات
به نام خداوند رحمان و رحیم.ما این قرآن عظیم الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم(۱).
و تو چه می دانی شب قدر چیست؟(۲).
شب قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(۳).
در این شب فرشتگان و روح(یعنی جبرئیل)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور الهی و سرنوشت خلق) نازل می شوند(۴).
این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه(۵).
بیان آیات
این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان می کند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر می داند، چون در آن شب ملائکه و روح نازل می شوند، و این سوره، هم احتمال مکی بودن را دارد، و هم می تواند مدنی باشد، و روایاتی که درباره سبب نزول آن از امامان اهل بیت (علیهم السلام) و از دیگران رسیده خالی از تایید مدنی بودن آن نیست، و آن روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه این سوره بعد از خوابی بود که رسول خدا(ص)دید، و آن خواب این بود که دید بنی امیه بر منبر او بالا می روند، و سخت اندوهناک شد، و خدای تعالی برای تسلیتش این سوره را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت بنی امیه است).
"انا انزلناه فی لیله القدر"
ضمیر در"انزلناه"به قرآن برمی گردد، و ظاهرش این است که: می خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضی از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگی است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجی است.
و در معنای آیه مورد بحث آیه زیر است که می فرماید: "و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیله مبارکه" (۱) ، که صریحا فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.
پس مدلول آیات این می شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکی یکپارچه در یک شب معین، و یکی هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه"و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا" (۲) ، نزول تدریجی آن را بیان می کند، و همچنین آیه زیر که می فرماید: "و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جمله واحده کذلک لنثبت به فؤادک و رتلناه ترتیلا" (۳).
و بنا بر این، دیگر نباید به گفته بعضی (۴) اعتنا کرد که گفته اند: معنای آیه"انزلناه" این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن.
و در کلام خدای تعالی آیه ای که بیان کند لیله مذکور چه شبی بوده دیده نمی شود بجز آیه"شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" (۵) که می فرماید: قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم می شود شب قدر یکی از شبهای ماه رمضان است، و اما اینکه کدامیک از شب های آن است در قرآن چیزی که بر آن دلالت کند نیامده، تنها از اخبار استفاده می شود، که ان شاء الله در بحث روایتی آینده بعضی از آنها از نظر خواننده می گذرد.
در این سوره آن شبی که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازه گیری است، پس شب قدر شب اندازه گیری است، خدای تعالی در آن شب حوادث یک سال را یعنی از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر می کند، زندگی، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایی دیگر از این قبیل را مقدر می سازد، آیه سوره دخان هم که در وصف شب قدر است بر این معنا دلالت دارد: "فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمه من ربک" (۶) ، چون"فرق"، به معنای جدا سازی و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است، و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه ای که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه گیری مشخص سازند.
و از این استفاده می شود که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالی که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر می شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمری شب قدری هست، که در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیری و مقدر می شود.
برای اینکه این فرض امکان دارد که در یکی از شبهای قدر چهارده قرن گذشته قرآن یکپارچه نازل شده باشد، ولی این فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمامی قرون گذشته و آینده تعیین گردد. علاوه بر این، کلمه"یفرق"به خاطر اینکه فعل مضارع است استمرار را می رساند، در سوره مورد بحث هم که فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و نیز فرموده: "ملائکه در آن شب نازل می شوند"مؤید این معنا است.
پس وجهی برای تفسیر زیر نیست که بعضی (۷) کرده و گفته اند: شب قدر در تمام دهر فقط یک شب بود، و آن شبی بود که قرآن در آن نازل گردید، و دیگر تکرار نمی شود.و همچنین تفسیر دیگری که بعضی (۸) کرده و گفته اند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تکرار می شد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بین برد.و نیز سخن آن مفسر (۹) دیگر که گفته: شب قدر تنها یک شب معین در تمام سال است نه در ماه رمضان.و نیز سخن آن مفسر (۱۰) دیگر که گفته: شب قدر شبی است در تمام سال، ولی در هر سال یک شب نامعلومی است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سال های دیگر در ماههای دیگر، مثلا شعبان یا ذی القعده واقع می شود، هیچ یک از این اقوال درست نیست.
بعضی (۱۱) دیگر گفته اند: کلمه"قدر"به معنای منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامی بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته، و یا عنایتی که به عبادت متعبدین در آن شب داشته.
بعضی (۱۲) دیگر گفته اند: کلمه"قدر"به معنای ضیق و تنگی است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده اند که زمین با نزول ملائکه تنگ می گردد.و این دو وجه به طوری که ملاحظه می کنید چنگی به دل نمی زند.
پس حاصل آیات مورد بحث به طوری که ملاحظه کردید این شد که شب قدر بعینه یکی از شبهای ماه مبارک رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احکام می شود، البته منظورمان" احکام"از جهت اندازه گیری است، خواهید گفت پس هیچ امری از آن صورت که در شب قدر تقدیر شده باشد در جای خودش با هیچ عاملی دگرگون نمی شود؟ در پاسخ می گوییم: نه، هیچ منافاتی ندارد که در شب قدر مقدر بشود ولی در ظرف تحققش طوری دیگر محقق شود، چون کیفیت موجود شدن مقدر، امری است، و دگرگونی در تقدیر، امری دیگر است، همچنان که هیچ منافاتی ندارد که حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد، ولی مشیت الهی آن را تغییر دهد، همچنان که در قرآن کریم آمده: " یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب" (۱۳).
علاوه بر این، استحکام امور به حسب تحققش مراتبی دارد، بعضی از امور شرایط تحققش موجود است، و بعضی ها ناقص است، و احتمال دارد که در شب قدر بعضی از مراتب احکام تقدیر بشود، و بعضی دیگرش به وقت دیگر موکول گردد، اما آنچه از روایات بر می آید و به زودی روایاتش از نظر خواننده خواهد گذشت با این وجه سازگار نیست.
مشاهده و تدبر آیه 1 سوره قدر به همراه لیست تفسیر ها - تدبر در ...
پاسخ به تمام سوالات پیرامون شب های قدر در خلال تفسیر سوره ...
شرحی بر حقیقت لیله القدر در تفسیر امام خمینی(س) بر سوره قدر
تفسير سوره قدر جلسه 2 (1399/01/05) - صفحه نمایش 2 - دفتر
تفسير سوره قدر از تفسير الميزان علامه طبابايي - آوینی
تفسیر آیه 1-5 سوه قدر - سخنرانی مذهبی - ایران صدا
تفسیر سوره قدر از حجت الاسلام قرائتی - مشرق نیوز
تفسیر المیزان - سوره قدر - پایگاه جامع قرآن کریم انهار
تفسیر المیزان - سوره قدر - پایگاه جامع قرآن کریم انهار
نزول ملائکه و روح در شب قدر به چه معناست؟ - الف
تفسیر سوره قدر از تفسیر المیزان علامه طبابایی
تفسیر سوره قدر / انا انزلناه فی لیله القدر
تفسیر سوره قدر از حجت الاسلام قرائتی
زمان نزول قرآن ; تعیین سرنوشت انسان
شباهت حضرت زهرا (س) با سوره قدر
آیه 1 سوره قدر - دانشنامهی اسلامی
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ - الدخان ٣ - الکتاب
تفسیر سوره قدر - امام موسی صدر
تفسیر نمونه : سوره قدر آیات 5 – 1
سوره قدر از قران محشی
تفسیر نمونه - سوره قدر
سوره قدر - ويکی شيعه
تفسير نور سوره قدر
تفسیر سوره قدر
تفسیر سوره قدر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزه و مـاه مـبـارک رمـضـان
ادامه مطلب را ببينيد