اما اگر ما بودیم و این عالم، آفرینش انسان حکیمانه نبود. این هم روشن است چون انسان به دنیا می آید، معارفی را کسب می کند، تجربیاتی را کسب می کند، زندگی می کند، در مسیر عبودیت و بندگی گام هایی بر می دارد، روحش بزرگ می شود و وقتی که به کمال رسید می میرد. ا
جسم آن عالم چون ماده و طبیعت کثیف این عالم نیست؛ بلکه جسم لطیف است، که بر اثر تجلی نفس و ظهور آن در عالم صورت پدیدار میشود.
تفاوت معاد معصومان علیهم السلام با دیگران
آنان كه در عین اعتقاد به تجرد نفس از ماده و بقای آن پس از مرگ، اعاده بدن را به صورت پیشین و تعلق نفوس را به آنها پذیرفتهاند، و بر این عقیدهاند كه در سرای دیگر علاوه بر لذایذ و آلام حسی و بدنی، آلام و لذایذ روحی و عقلی نیز وجود دارد، به هر دو معاد جسمانی
مجازات آخرت تجسم یافتن عمل است؛ نعیم و عذاب آنجا همین اعمال نیک و بد است که وقتی پرده کنار رود، تجسم و تمثل پیدا می کند. تلاوت قرآن صورتی زیبا می شود و در کنار انسان قرار می گیرد. غیبت و رنجانیدن مردم به صورت خورش سگان جهنم در می آید.
این واقعیت مرگ است که زندگی را برای ما لذت بخش و دنیا را برای ما زیبا می کند. فکر « از دست دادن» که واقعیت معنای مرگ است باعث می شود انسان از لحظه های زندگی اش لذت ببرد و شیرینی آن را با تمام وجود لمس کند. ...
اگر تصورمان از معاد این باشد که واقعیت و حقیقتش بازگشت به خداست، آن وقت یک امری می شود مربوط به رابطه انسان و خدا، که این، امری فطری است.
ادراك طولانی بودن یا كوتاه بودن برزخ هر كسی بسته به عقاید، كردار و تعلقات او به دنیاست اگر آدمی در دنیا تعلقش به دنیا كمتر باشد و گرفتار معاصی و عقاید فاسده نباشد مكث او در برزخ كمتر خواهد بود. به عبارت دیگر هر چه سبكبارتر باشد و بی توجه به اعتبارات دنیوی
مجازات آخرت تجسم یافتن عمل است؛ نعیم و عذاب آنجا همین اعمال نیک و بد است که وقتی پرده کنار رود، تجسم و تمثل پیدا می کند. تلاوت قرآن صورتی زیبا می شود و در کنار انسان قرار می گیرد. غیبت و رنجانیدن مردم به صورت خورش سگان جهنم در می آید.
در این عالم مادّه و طبع، اعمال انسان از نقطه نظر صحّت و فساد، ریا و خودنمائی و خودآرائی و شخصیّت طلبی و حبّ نفس، یا برای تقرّب به خدا و وصول به مقام لقاء و رضوان، مختفی است. این جهات در شکم اعمال و در بطون اعمال است و مختفی است. ظاهر عمل بروز و ظهور دارد
ملك الموت و فرشتگان قابض ارواح مانند آیینه صاف و روشن اند و در مقابل هر محتضری كه قرار می گیرند صورت ملكوتی صفات و اخلاق و اعتقادات خود او را نشانش می دهند; در واقع انسان محتضر صورت برزخی ملكاتِ خود را در فرشته ی مرگ می بیند
عمر شیطان نیز به سر خواهد رسید؟
گاهی جن و شیطان، مفهوم وسیعی دارندو شامل نفس امّاره قوای واهمه، تخیل نفسانی و لذات دنیوی، ریاسات وهمیه، حشرات موذی و انسانهای فاسد و... كه لشكریان شیطان هستند؛ میباشند به عنوان مثال، حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: از قسمت شكسته ظرف و دستگیره آن آ
در عالم برزخ هر كسی بنا به عقیده و ایمان و اعمال توان بهره برداری را دارد. این چنین نیست كه چون عالم دنیا آدمی مطلبی را حفظ كند و بعد همان را ارائه دهد.
بنابراین برای مؤمنان و انسانهایی كه در دنیا با سعی و كوشش خود را در مسیر حق نگه داشتند و تحت ولایت ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ مطیع دستورات آنها بودند بهره هایی در عامل برزخ وجود دارد.
مادیون و دهریون دلیلی بر عدم امکان ذاتی یا عدم امکان وقوعی و یا عدم وقوع عالم قیامت ندارند. و آلت دست آنها در کتب و مباحثات غیر از استبعاد و درهم بافتن مطالب شعریه و خطابیه چیزی نیست.
معاد همه جهان از نظر قرآن کریم
تمام عالم به سوی قیامت میرود و نظامات عوض میشود و تغییر میکند و عالم میرود به سویی که در آنجا انسانها دیگر پیری ، فرسودگی و مردن ندارند، تکلیف ، اجل و مهلت مقرر و از این حرفها ، وسوسه نمیتواند وجود داشته باشد و در آنجا حیات بر موت غلبه میکند یا به
می شود مرگ را به تأخیر انداخت؟
مرگ، یک خواب طولانى است و خواب، یک مرگ موقت، پس مرگ وفات است نه فوت و هلاکت و نابودى. مرگ تولدى دوباره از رحم طبیعت است که در اثر این تولد به جهان دیگرى وارد مىشود
آیا به تاخیر انداختن زمان مرگ امکان پذیر است؟
امام صادق علیه السلام فرمودند: یاد مرگ، خواهش هاى نفس را مى میراند و رویشگاه هاى غفلت را ریشه كن مى كند و دل را با وعده هاى خدا نیرو مى بخشد و طبع را نازك مى سازد و پرچم هاى هوس را درهم مى شكند و آتش حرص را خاموش مى سازد و دنیا را در نظر كوچك مى كند.
انسان در عالم برزخ زنده در سیر و سلوك به سمت خداوند است با بدنی مناسب با عالم برزخ كه خدا به او عطا كرده كه او همین شخص دنیائی است و از علم و شعور مناسب با آن عالم و بدن برخوردار است.
حیات و مرگ در بینش مادّی تنها به معنای حیات و مرگ فیزیولوژیکی است یعنی هنگامی که قلب کار می کند و خون به اعضاء می رسد و حس و حرکت در بدن انسان است، زنده است اما هنگامی که این حرکات خاموش شد، دلیل بر مرگ قطعی است امّا از دیدگاه قرآن افراد بسیاری هستند که ا
این كه عذاب در برزخ گاه باعث كمتر شدن عذاب قیامت یا حتی پاك شدن برای ورود به صحنه قیامت می شود روشن می شود كه كوتاهی و طولانی بودن برزخ هیچ منافاتی با عدالت خداوند ندارد.
چون عالمی که انسان پس از مردن در آنجا بسر میبرد، فاصلهایست بین عالم دنیا و قیامت، که آن را عالم برزخ گویند.
آنچه از ظاهر آیات و روایات به دست میآید و بین دانشمندان مسلمان مشهور است، این است که حسابرسی در روز حشر و قیامت در همین دنیا بر روی زمین برپا میشود.
تا قبل از ظهور، قیامت اتفاق نمیافتد
مراد از ناگهانی بودن این است که هیچکس نمىتواند زمان دقیق وقوع قیامت را پیشبینى کند و فقط تقدیم و تأخیر آن با ظهور معلوم است، در حالیکه زمان ظهور نیز برای هیچکس جز خداوند متعال، معلوم نیست.
در بهشت تکاملی نیست، مگر آنچه در این دنیا فراهم نموده باشیم. بنابر این در آخرت، تکامل-یعنی ارتقا از درجه به درجهی دیگر بهشت بدون اینکه قبلاً در دنیا مقدمات و شرایط آنرا فراهم کنیم- وجود ندارد.
پوشیده ماندن امور غیبی همچون وجود فرشتگان و بهشت و جهنم و نیز حقیقت گناه و ثواب، موجب آماده شدن زمینه برای امتحان انسانها است؛ زیرا اگر حجابها از مقابل چشم دل همه انسانها کنار رود و امور غیبی را مشاهده کند، دیگر ایمان به خدا و آخرت معنا نخواهد داشت؛
روز قیامت، انسانها با تشخصات منحصر به فردشان محشور شده تا حدّی که سرانگشتان آنها نیز به مانند دنیا بازگردانده خواهد شد. و صد البته این تشخصات به امور مادی محدود نخواهد شد، بلکه انسانها طبق روحیاتی که برای خود در دنیا انتخاب کردند محشور خواهند شد
یاد مرگ باعث می شود که غصه از دل انسان برود. لذا فرموده اند زمانی که خیلی غصه دارید به یاد مرگ بیفتید و به قبرستان بروید، به زیارت اهل قبور بروید چون وقتی که آنجا می روید غصه از دلتان برداشته می شود
از امام جواد (علیه السلام) نقل شده که به امام سجاد (علیه السلام) گفتند که مرگ چیست؟ فرمود: مرگ برای افراد مختلف فرق می کند... برای مومن مثل در آوردن لباس کثیف آلوده به انواع باکتری ها به تعبیر امروزی ها و رها شدن از قید و بندهای سنگین که به دست و پای انس
جنین قبل از چهار ماهگی هر چند غسل و کفن ندارد، ولی اینگونه نیست که هیچ حکمی نداشته باشد، بلکه دفن او واجب است علاوه اینکه جنین از مرحلهای که نطفه است تا به مرحلهای که روح در او دمیده شود، اگر جنایتی بر او وارد شود برای هر مرحله دیه ویژهای ثابت است
قرآن کریم گروهی از انسانها را که در برابر خدا و رسولش سرتسلیم فرود نیاورده، و از احکام و دستوراتش اطاعت نکنند - در حالیکه موفق به توبه و ندامت نشده باشند، و از دنیا بروند - برای همیشه اهل جهنم معرفی میکند.
عده ای بدون حساب وارد بهشت می شوند
پیامبر خدا(ص) روایت شده است: روز قیامت که میشود منادى ندا میکند هر کس پاداشش با خدا است وارد بهشت شود. میگویند چه کسى اجرش با خدا است؟ میگویند آنان که مردم را عفو میکردند، این دسته بدون حساب وارد بهشت میشوند.
خانواده هائی که با هم به بهشت می روند
فرزندان انسانهای با ایمان اگر آنان نیز اهل ایمان – حتی با مرتبهای پایینتر - باشند و نیز کودکان، در قیامت به پدران خویش ملحق شده و در بهشت در کنار هم از نعمتهای بیکران الهی بهرهمند خواهند شد.
همه بدنها در قبر متلاشی نمی شوند
در طول تاریخ، دیده شده جسد برخی از افراد، به دلیل عبرت و یا اعجاز، پس از سالها ماندن در قبر، همچنان سالم ماندهاند، ولی اینگونه موارد، اندک است و نمیتوان به عنوان یک قاعده کلی از آن سخن گفت.
کسانی که در قیامت احضار می شوند
پس از اینکه حضرت فاطمه وارد محشر میشود، به او اجازه شفاعت داده میشود و او از فرزندان و شیعیان و دوستدارانش شفاعت میکند، آنگاه خدا میفرماید: «أَیْنَ ذُرِّیَّةُ فَاطِمَةَ وَ شِیعَتُهَا وَ مُحِبُّوهَا وَ مُحِبُّو ذُرِّیَّتِهَا»؛ فرزندان و شیعیان فاط
پاپ؛ کتاب مقدس و کلیسا را زیر سوال برد!
چندی پیش پاپ فرانسیس در سخنان خود، یافتههای جدید کلیسا را ارائه کرد. در قسمت قبل، بخشی از آن را که دربارۀ انکار جهنم بود را نقد کردیم. در این قسمت به نقد ادعاهای دیگر او می پردازیم.
کسانی که هرگز به بهشت نمی روند!
رسول خدا(صلی الله عیه و آله) فرمود: سه طایفه وارد بهشت نمیشوند؛ دائم الخمر، کسی که شغلش ساحری است، و کسی که پیوند خویشاوندى را بریده باشد.
نقدی بر یافتههای جدید پاپ کلیسای کاتولیک!
کلیسا دیگر به جهنم اعتقادی ندارد، زیرا اعتقاد به این مساله، عشق الهی را زیر سوال خواهد برد. او در این باره گفته است: خداوند قاضی نیست؛ بلکه دوستدار بشریت است. خداوند قصد محکومیت کسی را ندارد و جهنم تنها کنایه ای از روح تنها است.
امام صادق (علیه السلام) می فر مایند: خداوند براى ملك الموت دستیاران و كمك كارانى از فرشتگان را قرار داده است كه آنها جانها را از طرف ملك الموت مى گیرند، ملك الموت هم علاوه بر جان هایى كه خود گرفته است جانهاى دیگرى كه ملائكه گرفته اند را نیز مى گیرد و همه
بعضی افراد راحت می میرند بعضی هم به سختی
هر كس سرانجام آن درو کند که كاشته است ؛ اگر جو بكارد، جو مىدرود و اگر كرم ابریشم پرورش دهد، حریر و پرنیان به دست خواهد آورد و مسلماً هر كس راه هدایت و سعادت را طى كند به مقصود خود (رضوان و مغفرت الهى) خواهد رسید و هر كس راه ضلالت و گمراهى را بپیماید بدون
این اشتباه است که بعضی خیال می کنند که مدت و زمان کیفر باید به اندازه مدت و زمان گناه باشد، زیرا رابطه میان گناه و کیفر رابطه زمانی نیست بلکه رابطه کیفی است یعنی مقدار زمان مجازات بستگی به کیفیت گناه دارد نه مقدار زمان گناه
در میان این همه ناکامی های زندگی دنیا، دمی لذت غنیمت است و در واقع روی آوردن به قمار، شراب و شهوات جنسی یک نوع خود فریب دادن و سرگرم شدن است تا این عمر محدود پایان پذیر بی هدف، به هر جهت بگذرد.
در مورد وجه خدا می توان گفت شهداء هستند که هلاک و نابود نمی شوند و با انتقال از دنیا به آخرت از حیات حقیقی و زندگانی واقعی برخوردار می شوند اما سایر انسانها که نتوانند مقام شهادت را بدست آورند هلاک و نابود می شوند!
سرانجام، همان گونه كه در این جهان بیشتر مردم با اهل خیر و سعادت بودند، در آخرت نیز بیشتر انسانها در بهشت برین براى همیشه متنعم خواهند بود.
حـكـمـت خـداى حـكـیـم اقـتضا مى كند كه مرگ ، پایان زندگى نباشد؛ زیرا در این صورت ، كار خداوند كار كوزه گرى را مى ماند كه كوزه ها را از صبح تا شام مى سازد و پس از خشك شدن ، بر زمین مى كوبد و خرد مى كند.
هر كس راهى غیر از اسلام را دنبال كند، در آخرت زیان كار است: و من یبتغ غیر الاسلم دینا فلن یقبل منه و هو فى الاخرة من الخسرین؛ و هر كه جز اسلام دینى (دیگر) جوید، هرگز از وى پذیرفته نشود و وى در آخرت، از زیان كاران است.
از آیات و روایات اسلامى، چنین بر مىآید كه مرگ براى مومنان، انتقال از زندان به باغ، و از زحمت و سختى به استراحت و آسایش است، و براى كافران و غیر مومنان، انتقال از باغ به زندان، و از آسایش به سوى سختىها و ناگوارىها است.
اگر این سلسله اسباب از بین برود و بطلانش مشهود شود، و تأثیر علة العلل و خداى یگانه بر تمام موجودات، چون شعاع خورشید در آینه هاى مختلف مشاهده گردد، دیگر در آنجا ظاهر عین باطن است. در آنجا غیب و شهادت یکى است، و چیزى از چیزى مختفى نیست.
وجه تمایز شیعه امامیه با شیعه زیدیه
امامیه معتقدند، امامت، فقط در فرزندانِ امام حسین (علیه السلام) است؛ ولی زیدیه می¬گویند در فرزندان حسن و حسین علیهما السلام) قرار می¬گیرد.
زیدیان خروج دو امام را که دارای صفات ائمه باشند و در دو نقطۀ دور از هم زندگی کنند را جائز می¬دانند و هر دوی آنان را واجب الطاعه می¬دانند.
چون زید را به دار زدند گروهى از پیروان او شب ها به زیارت چوبه دار او مىرفتند و از این جهت ایشان را خشبیه خواندهاند. این فرقه در زمان هشام بن عبد الملك پس از شهادت زید بن على بن حسین برخاستند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مـــوت - بــــرزخ - مـــعــــاد