در امتداد تاریکی-ماجرای تلخ دختر قمارباز

هنوز دو سال بیشتر از ازدواج دخترم نگذشته است که دامادم او را در خانه ما رها کرده تا مشخص شود با طلاهایش چه کار کرده است البته من می دانم او همه طلاهای خودش را مانند طلاهای من در بازی قمار اینترنتی باخته است و...

زن 61 ساله در حالی که بیان می کرد قصد شکایت از دخترم را ندارم چرا که او پاره تن من است اما ماجرای طلاهای گمشده حکایتی پیچیده دارد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: حدود دو سال قبل و با شیوع کرونا دخترم اوقات فراغت بیشتری پیدا کرد و به همین دلیل مدام مشغول بازی‌های اینترنتی بود در همین روزها جمال به خواستگاری اش آمد و چون پسری مودب و با اخلاق بود بلا فاصله با این ازدواج موافقت کردیم و "ساحله" به خانه بخت رفت. من هم که تنها دخترم را خیلی دوست داشتم جهیزیه خوبی برایش فراهم کردم تا هیچ کمبودی در زندگی نداشته باشد. احساس می کردم دخترم خوشبخت شده است اما به محض این که شوهرش سرکار می رفت او هم گوشی تلفن را بر‌می داشت و مشغول قمارهای اینترنتی می‌شد طوری که به این گونه بازی های اینترنتی اعتیاد پیدا کرد و همه پس انداز و پول هایش را برسر این کار گذاشت . در این میان یک بار مبلغ 100 میلیون تومان برنده شد اما نمی دانست که این ها حیله و ترفند گردانندگان سایت های قمار بازی است. او حتی بعد از به دنیا آمدن فرزندش نیز به این کار ادامه داد طوری که پسرش را نزد من می گذاشت و خودش در خانه سرگرم بازی‌های اینترنتی بود . من هم که تنها نوه ام را خیلی دوست داشتم به همراه دخترم و همسرم از او مراقبت می کردم تا این که در تعطیلات عید نوروز پدرم فوت کرد و من برای مجلس عزاداری به شمال کشور رفتم. حدود 40 روز آن جا ماندم و بعد از برگزاری مراسم چهلم پدرم به مشهد بازگشتم وقتی سراغ طلاهایم رفتم با کمال تعجب دیدم هیچ طلایی در صندوقچه ام نیست . احتمال دادم دخترم از آن ها استفاده کرده باشد به همین دلیل با ساحله تماس گرفتم و از او در این باره پرسیدم. ساحله نیز بدون شرم و خجالت مدعی شد مقداری پول لازم داشته و طلاهای مرا فروخته است. اما هرچه اصرار کردم خریدار طلاها را لو نداد. من هم سکوت کردم و درباره این ماجرا حرفی نزدم ولی این موضوع پایانی نداشت چرا که حدود یک ماه قبل دامادم متوجه شد ساحله هیچ طلایی در دست ندارد. او دخترم را تحت فشار گذاشت تا اعتراف کند که طلاهایش را چه کار کرده است. ولی ساحله هیچ حرفی در این‌باره نزد. دامادم که عصبانی شده بود و احتمال می داد ساحله وارد سایت های قماربازی شده است از شدت عصبانیت گوشی تلفن او را شکست و به دنبال این درگیری و مشاجره دامادم با اشاره من ، ساحله را به خانه ما آورد و گفت: تا روزی که تکلیف طلاها مشخص نشده حق ندارد به زندگی مشترک با من بازگردد و...

آن روز دامادم رفت اما من می دانستم دخترم همه طلاهایش را مانند طلاهای من در قمار اینترنتی باخته است. از روزی که ساحله وارد این بازی‌های اینترنتی شد زندگی ما را به نابودی کشاند. کاش دامادم زودتر از این ها متوجه می‌شد و مقابل او می ایستاد .

ساحله آن قدر به این بازی ها اعتیاد پیدا کرده بود که حتی به حقوق اندک بازنشستگی پدرش رحم نکرد و به حساب بانکی او هم دستبرد زد . اکنون نیز به زندگی مشترک با شوهرش فکر نمی کند و با گوشی تلفن پدرش به این بازی های وحشتناک ادامه می دهد. تصمیم گرفته ام قبل از آن که برای تغییر رمز حساب بانکی اقدام کنم به کلانتری بیایم اما نمی خواهم از جگرگوشه ام شکایت کنم. شاید راه دیگری برای آگاه کردن دخترم از فرجام این بازی های حیله گرانه وجود داشته باشد . از سوی دیگر نیز فقط می خواهم دخترم خریدار طلاها را معرفی کند تا اولا بدانم چگونه یک طلافروش  بدون فاکتور طلاها را خریده است و بعد هم بتوانم به صورت اقساطی حداقل طلاهای خودش را بخرم و به همسرش بدهم تا زندگی او متلاشی نشود و آینده پسر کوچکش در مسیر تباهی قرار نگیرد.

گزارش خراسان حاکی است به دستور سرهنگ معطری (رئیس کلانتری قاسم آباد) بررسی های بیشتر در این باره به مشاوران و کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20825 - ۱۴۰۰ دوشنبه ۲۲ آذر

 

ماجرای فیلم های کثیف شیطان اینستاگرامی در مسافرخانه!

دستور پلمب هتل آپارتمان صادر شد و متصدی آن به اتهام معاونت در تجاوز به عنف تحت تعقیب قرار گرفت

سجادپور- جوانی که پس از آشنایی اینستاگرامی با دختر دانشجو، او را با ترفند انتشار تصاویر غیراخلاقی در فضای مجازی به هتل آپارتمان اجاره ای کشانده و از صحنه های آزار وحشیانه فیلم گرفته بود با  دستورات قاطع قضایی دستگیر شد.

به گزارش اختصاصی خراسان، آبان گذشته دختر 20ساله ای با مراجعه به کلانتری میرزا کوچک خان مشهد، پرده از راز وحشتناکی برداشت که هستی و آینده اش را به نابودی کشیده بود. این دختر جوان در حالی که بیان می کرد برای فرار از چنگ «شیطان اینستاگرامی» به قانون پناه آورده ام درباره این ماجرای تلخ گفت: مدت ها بود که از کمبود محبت در خانواده ام رنج می بردم. پدر و مادرم هیچ گاه رابطه خوبی با یکدیگر نداشتند و همواره درگیری و نزاع در خانه به اوج می رسید. در این شرایط پدرم دچار بیماری کلیوی شد و زیر دستگاه های دیالیز رفت و با این بهانه به مصرف مواد مخدر روی آورد. این موضوع به مشاجره های لفظی و روابط سرد آنان دامن زد تا حدی که دیگر من در خانواده فراموش شده بودم و کسی به نیازهای عاطفی من توجهی نداشت. آن قدر احساس تنهایی می کردم که گوشی تلفن را برداشتم و برای پرکردن این خلأ عاطفی به فضاهای مجازی پناه بردم، غافل از این که مارهای زهرآلود و شیاطین هوسران در این کانال های رنگارنگ چنبره زده اند. در این اوضاع آشفته و متشنج خانوادگی، شبکه های اجتماعی تنها سرگرمی من بود تا این که روزی پست اینستاگرامی یک جوان غریبه را «لایک» کردم و این گونه زندگی ام را به تباهی کشاندم. آن روز پسر غریبه به من پیام داد و تلاش کرد با من ارتباط برقرار کند که من ابتدا موضوع را جدی نگرفتم و توجهی نکردم اما او با جملات عاشقانه و ابراز علاقه هایش مرا مجذوب کرد چرا که کمبود محبت و خلأ عاطفی را در کلمات زیبای عاشقانه جست وجو می کردم. بالاخره ارتباط تلفنی و تصویری بین من و آن جوان آغاز شد که اهل یکی از شهرهای شمالی کشور بود.

«کوروش» ادعا می کرد قصد ازدواج با مرا دارد و با این ترفند فریبم داد. طولی نکشید که از من خواست با پوشش بدون حجاب مقابل تصویر قرار بگیرم و با او گفت وگو کنم! من هم غافل از این که چه بلای وحشتناکی با این حقه شیطانی به سرم خواهد آمد به خواسته هایش عمل می کردم! اما هنوز مدت زیادی از این آشنایی اینستاگرامی نگذشته بود که او مرا برای یک ملاقات حضوری به هتل آپارتمانی در هسته مرکزی شهر دعوت کرد که اتاقی را در آن اجاره کرده بود. خیلی می ترسیدم به آن مکان بروم و از سوی دیگر اگر پدرم در جریان ملاقات من با جوان غریبه قرار می گرفت، روزگارم را سیاه می کرد. با این حال «کوروش» دست بردار نبود تا این که بالاخره تهدید کرد اگر به دیدارش نروم تصاویر و فیلم هایی را که با پوشش زننده از من ضبط کرده است برای پدرم ارسال می کند! با شنیدن این جملات، وحشت سراسر وجودم را فرا گرفت، حالا دیگر در برابر یک رسوایی بزرگ قرار داشتم و آبرویم در خطر بود. به همین دلیل سعی کردم با این دیدار حضوری به ارتباط مجازی با او پایان بدهم. به ناچار پیشنهادش را پذیرفتم و به محل اقامت موقت او در هتل آپارتمان رفتم. وقتی با ترس و لرز قدم درون اتاق گذاشتم ناگهان کوروش در اتاق را قفل کرد و با تهدید چاقو مرا تحت فشار گذاشت تا به خواسته پلیدش تن دهم. تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام ولی راه گریزی از چنگ شیطان اینستاگرامی نداشتم! او با زور و تهدید نه تنها به خواسته شومش رسید بلکه از صحنه های آزار شیطانی هم فیلم گرفت و سپس قرصی را به من خوراند که بعد از آن چیزی نفهمیدم! وقتی از خواب سنگین بیدار شدم درون اتاق تنها بودم و از کوروش هم خبری نبود! اضطراب و نگرانی دیوانه ام می کرد و وضعیت روحی بدی داشتم . اشک ریزان به خانه رفتم اما از این ماجرا به کسی چیزی نگفتم! تا این که چند روز بعد هنگامی که در گروه همکلاسی های دانشگاه مشغول فعالیت بودم ناگهان تصاویر زشت و زننده ای از من در گروه کلاس بارگذاری شد. در کمال ناباوری شوکه شده بودم و دست و پایم را گم کردم و نمی دانستم چه کنم! دوستان و همکلاسی هایم آن تصاویر مستهجن و مبتذل را دیدند اما کوروش بلافاصله آن ها را حذف کرد. چند دقیقه بعد سیل تلفن ها و پیام ها سرازیر شد آبرویم رفته بود و روی بازگشت به دانشگاه را نداشتم! یک اشتباه هیجانی و ارتباط مجازی، روزگارم را به نابودی کشاند و آینده ام را تباه کرد. بعد از این ماجرا، کوروش دوباره با من تماس گرفت و باز هم تهدید به افشای فیلم‌های کثیفی کرد که در هتل آپارتمان گرفته بود. همه وجودم می لرزید و این اشتباه مرا به گرداب هولناکی انداخته بود که نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم ، برای آن که بیشتر از این آبرویم نرود حرف ها و تهدیدهای آن جوان شیطان صفت را باور می کردم! او با تهدید به افشاگری مرا چند بار دیگر به همان هتل آپارتمان کشاند و ناجوانمردانه مورد تعرض و آزار و اذیت قرار داد. او حالا مدعی بود همه این جملات عاشقانه در فضای مجازی ترفندی برای هوسرانی بود ولی من توان رهایی از این مخمصه شوم را نداشتم تا این که بالاخره تصمیم گرفتم به قانون پناه بیاورم تا از این مخمصه شرم آور رهایی یابم. گزارش اختصاصی خراسان حاکی است، در پی اعلام شکایت این دختر جوان و با دستور سرهنگ عبدی (رئیس کلانتری) پرونده ای در دایره قضایی تشکیل شد و ماجرا مورد کنکاش های پلیسی قرار گرفت.

با توجه به اهمیت موضوع، تلاش گروهی از ماموران انتظامی به سرپرستی ستوان خورشیدی برای شناسایی و دستگیری شیطان اینستاگرامی آغاز شد تا این که ماموران با راهنمایی و کسب مجوزهای قضایی، عملیات اطلاعاتی را برای کشاندن متهم به مشهد ادامه دادند. این جوان شیطان صفت بار دیگر دختر جوان را با تهدید به افشاگری به هتل آپارتمان مذکور کشاند اما این بار نیروهای انتظامی به طور نامحسوس در محل حضور یافتند و به محض ورود او به محل اقامت قبلی ، حلقه های قانون را بر دستانش گره زدند. بنابر گزارش خراسان، ماموران انتظامی با دستورات محرمانه قاضی «صادقی» (قاضی ناحیه 4 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) تحقیقات گسترده ای را در این باره آغاز کردند. این جوان که در مراحل اولیه بازجویی منکر رابطه شیطانی با دختر مذکور بود با دیدن تصاویر و فیلم های کثیف در مستندات پرونده چاره ای جز اعتراف نیافت و به این ارتباط هوس آلود اقرار کرد.

به گزارش خراسان، با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا، این پرونده به طور مستقیم به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و زیر نظر قضات با تجربه این شعبه مورد واکاوی های دقیق قضایی قرار گرفت. قاضی «محمد علیزاده» که با مطالعه سطور تازه نوشته اوراق پرونده، احتمال می داد متصدی هتل آپارتمان در این ماجرای تاسف بار دخالت دارد بی درنگ دستور بازداشت وی را صادر کرد و بدین ترتیب ماموران انتظامی به سراغ فردی رفتند که هتل آپارتمان را برای مدتی اجاره کرده بود و ارتباط نزدیکی با شیطان اینستاگرامی داشت. با دستگیری این متهم، محاکمه این جوان هوسران به اتهام تجاوز به عنف در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به ریاست قاضی کاظم میرزایی و مستشاری قاضی «محمد محمد علیزاده» آغاز شد و متهمان با قرار وثیقه سنگین راهی زندان شدند. در این میان اما متصدی هتل آپارتمان که به اتهام معاونت در تجاوز به عنف پای میز عدالت قرار گرفته بود در حالی با سپردن وثیقه میلیاردی به دادگاه آزاد شد که مقام قضایی برای پیشگیری از ارتکاب دوباره چنین جرایمی در مراکز مورد اعتماد مردم، دستور پلمب هتل آپارتمان را نیز صادر کرد. این گزارش حاکی است: بررسی های ریزبینانه قاضی پرونده برای واکاوی ابعاد دیگر این ماجرا ادامه دارد. خراسان : شماره : 20825 - ۱۴۰۰ دوشنبه ۲۲ آذر

 

ماجرای پیرمرد خسیس!

سال های جوانی ام را به پای همسر و فرزندانم ریختم و روزهای سختی را گذراندم چرا که همسرم مردی خسیس بود و برای هزینه های زندگی از من حساب کشی می کرد و کتکم می زد اما حالا که بازنشسته شده است از نظر روحی و جسمی مرا شکنجه می دهد و ...

زن 65 ساله که به اتهام ضرب و جرح عمدی و توهین و فحاشی از همسر 70 ساله اش شکایت کرده بود ،درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: در یکی از روستاهای شمال کشور و در خانواده ای 10 نفره به  دنیا آمدم. شش خواهر و یک برادر داشتم که دو خواهر بزرگ تر از من ازدواج کردند و به دنبال سرنوشت خودشان رفتند. در همین روزها مادرم را از دست دادم و در حالی که 14 سال بیشتر نداشتم مجبور شدم از پنج خواهر و برادر کوچک تر از خودم نگهداری کنم چرا که پدرم به دنبال خوش گذرانی های خودش بود و سعی داشت با زن جوان دیگری از اهالی همان روستا ازدواج کند. آن روزها تحمل رفتارهای پدرم را نداشتم و روزگار سختی را می گذراندم تا جایی که می خواستم خواهران و برادرم را رها و از خانه فرار کنم. در همین روزها کریم به خواستگاری ام آمد ولی پدرم مخالف ازدواجم بود چون اعتقاد داشت کریم اهل مشهد است و من وقتی بعد از ازدواج به مشهد بیایم دیگر هیچ حامی و پشتیبانی ندارم و این فاصله دور مشکلاتم را بیشتر می کند. اما من که از شرایط زندگی در خانه پدرم خسته شده بودم به این ازدواج اصرار کردم. از سوی دیگر نیز من با این تفکر بزرگ شده بودم که باید با لباس سفید عروسی به خانه بخت بروی و با کفن سفید از خانه همسرت بیرون بیایی! به همین دلیل پای سفره عقد نشستم و با کریم ازدواج کردم. اما وقتی برای ادامه زندگی مشترک به مشهد آمدیم تازه فهمیدم همسرم مردی بددهان است و دست بزن دارد ولی به دلیل تفکری که با آن بزرگ شده بودم هیچ گاه فکر طلاق به ذهنم خطور نکرد و به زندگی با کریم درحالی ادامه دادم که تنگ نظری و خسیس بودن او در مخارج روزمره به شدت آزارم می داد، حتی 30 سال قبل زمانی که به دلیل نداشتن سینک ظرف شویی مجبور بودم ظرف ها را در حمام بشویم، او به بهانه خرید کابینت طلاهایم را فروخت و بقیه پول ها را برای خودش سرمایه گذاری کرد و سپس قول داد پول ها را به من بازگرداند ولی تا امروز که 70 ساله است هنوز در آرزوی بازگرداندن 60 گرم طلا هستم که 22 هزار تومان فروخت و تنها 2 متر کابینت خرید. در طول چندین دهه زندگی حتی یک خودروی ارزان قیمت هم نداریم چرا که همسرم معتقد است هزینه های استهلاک خودرو زیاد است و ارزش سرمایه گذاری ندارد به همین دلیل  با آن که اوضاع مالی خوبی دارد فقط به  دنبال خرید زمین و خانه است. در طول این سال ها وقتی کتکم می زد با وساطت مادرش از شکایت صرف نظر می کردم و به خاطر فرزندانم چیزی نمی گفتم تا این که آن ها ازدواج کردند و همسرم نیز بازنشسته شد اما از 20 سال قبل نه تنها روزگارم بهتر نشده بلکه خساست های او بیشتر شد. تا به حال هر روز همه مخارج زندگی را در برگه ای می نوشتم تا شب حساب و کتاب پس بدهم اما اکنون با بهانه هایی مانند این که چرا برای شستن دست آب زیادی مصرف کردید؟ چرا مایع ظرف شویی بیشتری درون ظروف کثیف ریخته اید؟!  یا چرا به جای دستمال پارچه ای از دستمال کاغذی استفاده کرده اید؟ و ...مرا کتک می زند و از نظر روحی و جسمی شکنجه ام می دهد به طوری که از 20 سال قبل داروهای اعصاب و روان مصرف می کنم و روزگار سختی را می گذرانم. هنوز آثار زخم وحشتناکی که با پرت کردن لیوان به صورتم ایجاد کرد بر چهره ام باقی مانده است و دیگر تحمل این وضعیت را ندارم حتی چند سال قبل با حالت قهر منزلم را ترک کردم و به خانه برادرم در تهران رفتم اما واقعا دستم به سفره آن ها نمی رفت و نمی خواستم سربار دیگران باشم به همین دلیل با تماس فرزندانم دوباره به مشهد بازگشتم اما رفتارهای همسرم هیچ تغییری نکرد به گونه ای که در این سال ها فقط با هدایای فرزندانم کفش و پوشاک خودم را  تامین می کنم. خلاصه با آن که جوانی ام را به پای او ریختم اما هنوز بر همان تفکر دوران کودکی ام هستم که باید با لباس سفید عروسی به خانه بخت رفت و ...  گزارش خراسان حاکی است به  دستور سرهنگ معطری (رئیس کلانتری قاسم آباد) بررسی های مشاوران دایره مشاوره کلانتری با دعوت از پیرمرد 70 ساله در این باره آغاز شد .

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20817 - ۱۴۰۰ شنبه ۱۳ آذر

 

جنین کش های زیر زمینی!

سجادپور- مردی که سه سال قبل به اتهام توزیع گسترده داروهای غیرمجاز در مشهد دستگیر شده بود و ردپای وی در ماجرای جنین کشی های زیرزمینی به چشم می خورد، درحالی دوباره با تلاش پلیس مشهد به دام افتاد که در یک اتاق منزل، تخت بیمارستانی به همراه دارو و تجهیزات پزشکی سقط جنین فراهم کرده بود. بنابر گزارش اختصاصی خراسان، مدتی قبل ماموران کلانتری سپاد مشهد از طریق رصدهای اطلاعاتی به اخبار موثقی از سقط جنین های زیرزمینی و توزیع گسترده داروهای غیرمجاز دست یافتند که بیانگر فعالیت غیرقانونی افرادی در این زمینه بود. بنابراین با  دستور ویژه سرهنگ حسین دهقان پور (رئیس پلیس مشهد) عملیات غیرمحسوس و ردیابی های اطلاعاتی در دستور کار نیروهای انتظامی قرار گرفت و گروه مشترکی از افسران زبده دوایر تجسس و اطلاعات کلانتری سپاد، با هدایت و نظارت مستقیم سرگرد عامری (رئیس کلانتری) به تجزیه و تحلیل های کارشناسی پرداختند. آنان پس از بررسی ابعاد و زوایای گوناگون این ماجرا، تصمیم گرفتند عملیات شناسایی را به صورت «نفوذی» ادامه دهند. گزارش خراسان حاکی است: نیروهای انتظامی در اولین مرحله از این عملیات نامحسوس و در پوشش خریدار داروهای سقط جنین وارد عمل شدند و مراتب را به قاضی «فرهمندنیا» گزارش دادند. مقام قضایی که در جریان رصدهای اطلاعاتی قرار داشت و بر اهمیت شیوه «نفوذی» نیروهای انتظامی تاکید می کرد با صدور دستورات قاطع قضایی به راهنمایی افسران عملیاتی پرداخت و از آنان خواست عملیات مذکور را با رعایت موازین شرعی و قانونی به نتیجه برسانند. به همین دلیل گروه  مشترک انتظامی ابتدا جوانی را در میدان سپاد مشهد دستگیر کردند که از چند روز قبل او را زیر نظر داشتند. این جوان که مدعی بود پیک موتوری است به تقاضای یکی از نیروهای پوششی کلانتری، تعدادی قرص سقط جنین را در محل قرار تحویل مشتری (مامور انتظامی) داد و بلافاصله به مقر انتظامی هدایت شد. این جوان درحالی که بیان می کرد در فروش قرص های سقط جنین نقشی ندارد و به عنوان پیک موتوری فعالیت می کند، نشانی داروخانه ای در منطقه قاسم آباد را داد که داروهای سقط جنین را از آن جا تحویل گرفته بود. با اظهارات این جوان، تحقیقات پلیس وارد فاز عملیاتی شد و نیروهای انتظامی به سرپرستی سرگرد قنبری (جانشین کلانتری سپاد) با نسخه پیچ داروخانه قرار صوری گذاشتند و با همکاری پیک موتوری عازم داروخانه مذکور شدند. همزمان با دستگیری جوان نسخه پیچ که «م- ج» نام دارد، پیک موتوری با دستور قاضی فرهمندنیا آزاد شد چرا که او از محتویات و نوع قرص های غیرقانونی اطلاعی نداشت. در همین حال با کشف 10 عدد قرص سقط جنین از نسخه پیچ داروخانه، دامنه عملیات نیروهای انتظامی گسترده تر شد. «م- ج» که تحت بازجویی های تخصصی قرار گرفته بود به مرد 58 ساله ای اشاره کرد که به صورت  تلفنی انواع داروهای سقط جنین و مخدردار را در مشهد توزیع می کند. این گونه بود که نیروهای عملیاتی کلانتری سپاد برای خرید 10 بسته قرص سقط جنین وارد مذاکره تلفنی شدند و با همکاری جوان نسخه پیچ، قراری را برای دریافت دارو و پرداخت وجه درکنار دستگاه خودپرداز گذاشتند، طولی نکشید که «م- الف» وارد بولوار شهید قره نی شد و در حالی که سوار بر یک دستگاه خودروی میلیاردی بود کنار مجتمع تجاری توقف کرد. این مرد میان سال که در کمین نیروهای انتظامی افتاده بود، تعداد 10 بسته قرص سقط جنین را تحویل افسر نفوذی پلیس داد و بدین ترتیب در میان بهت و ناباوری حلقه های قانون بر دستانش گره خورد. بنابر گزارش اختصاصی خراسان، این مرد که کارمند بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی است، بلافاصله به کلانتری انتقال یافت و بازجویی از وی آغاز شد. در این شرایط قاضی «فرهمندنیا» که یقین داشت ماجرای توزیع داروهای غیرمجاز ریشه ای گسترده دارد، بی درنگ دستور ورود به منزل و مکان های احتمالی اختفای داروهای مذکور را صادر کرد و از نیروهای عملیاتی خواست، این پرونده را با دقت بررسی کنند. با این دستور قضایی، نیروهای انتظامی عازم واحد آپارتمانی محل سکونت «م- الف» شدند و به بازرسی منزل پرداختند. آنان اتاقی را کشف کردند که تخت بیمارستانی مخصوص عمل جراحی به همراه تجهیزات پزشکی سقط جنین در آن قرار داشت. در ادامه بازرسی نیز مقادیر زیادی انواع داروهای تزریقی بی حسی، مخدردار، سقط جنین و ... کشف شد که حکایت از ردپای متهم در جنین کشی های زیرزمینی داشت. گزارش خراسان حاکی است: با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، تحقیقات گسترده ای در این باره آغاز و مشخص شد که متهم مذکور در سال 97 با همین اتهام توسط نیروهای اطلاعات سپاه حر مشهد دستگیر شده و تنها در سه حساب  بانکی خود ۱۰۰ میلیارد ریال پس‌انداز کرده بود که خبر آن به صورت اختصاصی با عنوان «دستگیری عامل توزیع داروهای قاچاق و سقط جنین های گسترده» در روزنامه خراسان چاپ شده است. بررسی های بیشتر نشان داد که در زمان دستگیری این مرد میان سال که دارای تحصیلات لیسانس است باز هم تجهیزات و لوازم سقط جنین و هزاران قرص و داروی غیرمجاز کشف شده بود.

همچنین تحقیقات افسران تجسس و اطلاعات کلانتری سپاد بیانگر آن است که متهم یاد شده ، پرونده دیگری به اتهام فروش گسترده شربت ترک اعتیاد در شعبه 901 دادسرای انقلاب مشهد دارد که در حال رسیدگی است بنابراین با دستورات ویژه قضایی، بررسی های تخصصی برای کشف دیگر جرایم احتمالی این متهم و عوامل مرتبط با آن درحالی ادامه دارد که وی ادعا می کند داروهای غیرمجاز را از خیابان ناصرخسرو تهران خریده است. خراسان : شماره : 20823 - ۱۴۰۰ شنبه ۲۰ آذر


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : سه شنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۰ | 6:46 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |