درامتدادتاریکی-زورگیران سیاه پوش ریه نوجوان را شکافتند!

اعضای این باند خطرناک که طعمه های خود را در نیمه شب با خنجر می زدند، تاکنون به حدود 200 فقره زورگیری وحشتناک از رهگذران اعتراف کرده اند

سیدخلیل سجادپور- سه جوان سیاه پوش پرایدسوار که در نیمه های شب از زنان و رهگذران زورگیری می کردند و بسیاری از طعمه های خود را هدف ضربات خنجر قرار می دادند در حالی با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شدند که پنج روز قبل ریه یک نوجوان را نیز شکافتند.

به گزارش اختصاصی خراسان، اواخر هفته گذشته نوجوان 16 ساله ای که در یک اغذیه فروشی مشغول کار بود حدود ساعت 23 محل کارش را ترک کرد و پیاده به سمت منزل شان به راه افتاد اما ناگهان خودروی پراید سفیدرنگی در خیابان احمدآباد کنارش متوقف شد و دوجوان سیاه پوش در تاریکی شب از درون پراید بیرون پریدند و او را هدف ضربات خنجر قرار دادند تا گوشی تلفن وی را زورگیری کنند اما وقتی با مقاومت نوجوان مذکور روبه رو شدند بی محابا ضربه خنجر را از پشت سر بر پیکرش فرود آوردند به گونه ای که ریه نوجوان یاد شده راشکافتند. آنان سپس با سرقت گوشی تلفن از محل گریختند. دقایقی بعد رهگذران که نوجوانی را خون آلود روی سنگ فرش خیابان دیدند با اورژانس تماس گرفتند. این طعمه زخمی درحالی به بیمارستان امدادی مشهد رسید که فقط 30 درصد از ریه او سالم مانده بود و بدین ترتیب با انتقال به اتاق عمل و تلاش کادر درمانی وی از مرگ نجات یافت اما هنوز در بیمارستان بستری است و تحت درمان قرار دارد. گزارش خراسان حاکی است: از سوی دیگر با اعلام شکایت پدر نگران این نوجوان، پرونده ای در مرکز انتظامی تشکیل شد اما با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع و تاکید سردار سرتیپ محمد کاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) برای دستگیری هرچه سریع تر اعضای این باند مخوف که رعب و وحشتی را در نیمه های شب ایجاد کرده بودند، گروه ویژه ای از کارآگاهان دایره مبارزه با جرایم خشن پلیس آگاهی خراسان رضوی، ماموریت یافتند تا بررسی های گسترده تخصصی را در این باره آغاز کنند. با صدور این فرمان، رصدهای اطلاعاتی زیر نظرمستقیم سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی)  آغاز شد و نیروهای عملیاتی به حالت آماده باش درآمدند تا به زورگیری های وحشتناک این باند خطرناک پایان دهند. آنان در اولین مرحله از ردزنی های اطلاعاتی به سرنخ هایی از یک پراید سفید رسیدند که مشخص شد خودروی مذکور هنگام زورگیری های مشابه دیگری که در شهر اتفاق افتاده ، در نزدیکی های محل ارتکاب جرم تردد داشته است.

این سرنخ موجب شد تا کارآگاهان به ردیابی پراید مذکور بپردازند و بعد از ساعت ها تلاش فنی و تخصصی بالاخره به شماره اصلی پلاک خودرو دست یافتند و مالک آن را احضار کردند.  مالک خودرو زنی میان سال بود که نمی توانست در این ماجراهای وحشتناک نقشی داشته باشد اما بازجویی های ریزبینانه کارآگاهان نشان داد او پسر 18 ساله ای دارد که او نیز از این خودرو استفاده می کند.

بنابراین پسر این زن میان سال در عملیات پلیسی دستگیر شد و مورد بازجویی قرار گرفت. او اگرچه سعی کرد خود را بی خبر از ماجراهای زورگیری نشان دهد اما وقتی کارآگاهان ، مدارک و اسناد جمع آوری شده را روی میز گذاشتند ناگهان لب به اعتراف گشود و گفت: دوتن از دوستان هم محله ای ام که وضعیت مالی خوبی نداشتند و هر دو نفر هم فرزند طلاق بودند، خیلی خوش گذرانی می کردند. آن ها مدام در رستوران ها پرسه می زدند و لباس های نو می پوشیدند تا این که یک روز گفتند برای این خوش گذرانی ها از عابران و رهگذران شبانه، زورگیری می کنند و با فروش طلاهای بانوان  یا گوشی های سرقتی به مالخران، شب ها را در هتل های گران قیمت به سر می برند و در حال تفریح و خوش گذرانی هستند. آن ها که می دانستند مادرم پراید دارد مرا نیز وسوسه کردند تا در این زورگیری ها با آن ها همکاری کنم و با این پول ها خوش بگذرانم. من هم از حدود چهار یا پنج ماه قبل با آنان همراه شدم و سه نفری به زورگیری ها ادامه دادیم. در این میان بسیاری از طعمه ها را چاقو می زدیم و بعد گوشی را به سرقت می بردیم و ...

بنابر گزارش اختصاصی خراسان، در پی اعترافات این جوان سیاه پوش، بلافاصله عملیات دستگیری اعضای این باند مخوف با استفاده از شگردهای پلیسی در دستور کار قرار گرفت . نیروهای ورزیده آگاهی پس از انجام یک سری رصدهای اطلاعاتی به این نتیجه رسیدند که باید زورگیران خطرناک را به محل قرار بکشانند به همین دلیل گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ جعفرزاده (رئیس دایره مبارزه با جرایم خشن آگاهی) به مخفیگاه دزدان سیاه پوش رفتند و در آن جا به کمین نشستند. آن ها جوان 18 ساله را نیز با خود به  محل قرار بردند . وقتی دو جوان 20 و 18 ساله دیگر عضو باند وارد مخفیگاه شان شدند تا به همراه همدست خود نقشه زورگیری شبانه دیگری را طراحی کنند ناگهان در محاصره کارآگاهان قرار گرفتند. یکی از آنان خنجرش را بیرون کشید و به سمت کارآگاهان حمله ور شد تا راه گریزی بیابد اما یکی از کارآگاهان او را با یک فن رزمی روی زمین انداخت و حلقه های قانون را بر دستانش گره زد.

طولی نکشید که عصر روز گذشته سه عضو این باند مخوف، وارد اتاق بازجویی شدند و بدین ترتیب تحقیقات گسترده کارآگاهان با  دستورات ویژه و محرمانه قضایی از آنان آغاز شد. یکی از اعضای این باند که برای ترساندن دیگران روی دست و حتی صورت خود را با ضربات وحشتناک خنجر زخمی کرده و همه اعضای بدنش خالکوبی است، راز زورگیری های مخوف را فاش کرد.

او گفت: تا سپیده دم از شهروندان در نقاط مختلف شهر زورگیری می کردیم و سپس تا ظهر روز بعد می خوابیدیم.

به گزارش خراسان، از سوی دیگر بررسی های پلیس نشان داد که اعضای این باند خطرناک بسیاری از طعمه های خود را در شهر مجروح کرده‌اند تا نتوانند در برابر آنان مقاومت کنند.

آن ها همچنین به وارد آوردن ضربات متعدد خنجر به نوجوان بستری در بیمارستان اعتراف و اظهار کردند در نیمه های شب طلاهای بانوان را نیز می ربودند. در حالی که سه جوان سیاه پوش به حدود 200 فقره زورگیری معترف شده اند، بررسی های ویژه پلیس با هدایت و نظارت مستقیم سرهنگ شفیع زاده همچنان ادامه دارد. در همین حال رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی در گفت وگوی اختصاصی با خراسان درباره سیاه پوش بودن اعضای این باند خطرناک افزود: آن ها برای این که در تاریکی شب شناخته نشوند سویشرت یا کاپشن مشکی به تن می کردند و بی رحمانه عابران را هدف ضربات خنجر قرار می دادند که با هماهنگی های صورت گرفته، برخورد قاطعی با عاملان این زورگیری های وحشتناک خواهد شد. سرهنگ کارآگاه شفیع زاده همچنین از مال باختگان و افرادی که طعمه اعضای این باند سیاه پوش پرایدسوار شده اند درخواست کرد برای شناسایی متهمان به پلیس آگاهی خراسان رضوی واقع در ابتدای کوی رضاشهر مشهد مراجعه کنند. خراسان : شماره : 20877 - ۱۴۰۰ يکشنبه ۲۴ بهمن

 

ماجرای عروسی که کتک خورد!

حدود شش ماه قبل از طریق یکی از سایت های همسریابی با «پرهام» آشنا شدم و با یکدیگر ازدواج کردیم اما زمانی فهمیدم همسرم دچار نوعی بیماری اختلالات رفتاری نامعقول است که مدام مرا مورد آزارهای جسمی شدیدی قرار می داد و از این گونه رفتارهایش لذت می برد تا این که روزی مجبور شدم با لباس عروس  به خانه مادرشوهرم بروم و...

به گزارش خراسان زن 25 ساله که مدعی بود توسط خانواده شوهرش مورد ضرب و جرح شدید قرار گرفته است در حالی که لباس عروس به تن داشت درباره قصه زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: تک دختر یک خانواده پنج نفره هستم که دو برادر کوچک تر از خودم دارم. پدرم یک شرکت بزرگ خصوصی را اداره می کند و از نظر مالی وضعیت مناسبی داریم. من برای تحصیل در یکی از رشته های زیرمجموعه پزشکی از قوچان به مشهد آمدم و تحصیلاتم را در یکی از دانشگاه های مشهد ادامه دادم ولی در ترم پایانی علوم آزمایشگاهی بودم که به پیشنهاد یکی از دوستانم در یکی از سایت های همسریابی ثبت نام کردم چرا که در آن سایت ادعا شده بود فقط افراد تحصیل کرده در گروه های پزشکی به خانواده ها معرفی می شوند. بالاخره پس از پایان تحصیلات وقتی به قوچان بازگشتم، پرهام را به من معرفی کردند که زن عموی او در رشته پرستاری تحصیل می کرد. وقتی برای آشنایی با یکدیگر قرار گذاشتیم پرهام مدعی شد در رشته مهندسی راه و ساختمان تحصیل کرده است ولی زن عمویش نام او را در گروه تحصیل کردگان علوم پزشکی نوشته بود. با این حال من اهمیتی به موضوع ندادم و به پیشنهاد اطرافیانم به یک جلسه مشاوره ای رفتیم . مشاوران آن مرکز تشخیص دادند که من و پرهام زیاد برای ازدواج با یکدیگر مناسب نیستیم ولی او و خانواده اش دست بردار نبودند و ادعا می کردند این گونه مشاوره ها زیاد قابل اعتماد نیستند و نمی توانند در چند جلسه مشاوره موضوع به این مهمی را به درستی تشخیص دهند. در نهایت با اصرار پرهام و خانواده اش به ازدواج با او رضایت دادم و با وجود مخالفت های پدرم پای سفره عقد نشستم. در همان روزهای آغاز دوران نامزدی پرهام اصرار داشت هر چه زودتر زندگی مشترک مان را آغاز کنیم. او در همین مدت خواسته های نامعقول و زننده ای از من داشت و مدعی بود باید برای اثبات « دوست داشتن» آن ها را تحمل کنم. هنوز چندماه بیشتر از مراسم عقدکنان سپری نشده بود که رفتارهای غیرعادی و سادیسم گونه پرهام مرا دچار بیماری های خاصی کرد ولی بازهم چون فکر می کردم پرهام همسرم است و باید رضایت او را جلب کنم، همه این شکنجه های جسمی و روحی را تحمل می کردم تا این که به حدی سلامتی ام به خطر افتاد که این رفتارهای نامعقول به اختلافات شدید بین من و پرهام تبدیل شد.

 با این حال با وساطت بزرگ تر ها من جهیزیه ام را به مشهد آوردم و در طبقه پایین منزل مادر شوهرم ساکن شدیم. در حالی که فقط شش ماه از دوران نامزدی ما می گذشت ، یک شب در میان بهت و ناباوری ، پرهام با بیان این که من دیگر تو را دوست ندارم به شدت کتکم زد و مرا از خانه بیرون انداخت چراکه من دیگر به دلیل خواسته های نامعقول و زننده او حاضر نمی شدم بیشتر از این مورد شکنجه های جسمی قرار بگیرم. از سوی دیگر چون هیچ آشنایی در مشهد نداشتم با پدرم تماس گرفتم و همان شب به شهرستان رفتم ولی روز بعد همسرم به اتهام سرقت گوشی تلفن از من شکایت کرد در حالی که خودش گوشی را به دیوار کوبیده و خرد کرده بود. در همین حال پدرم که از مشکلات شرم آور من خبر نداشت و من هم به شدت خجالت می کشیدم این گونه مشکلات را با خانواده ام در میان بگذارم، راهی مشهد شد تا با خانواده پرهام صحبت کند. با آن که پدرم از ابتدا مخالف این ازدواج بود و تنها به دلیل اصرارهای ناعاقلانه من راضی به این ازدواج شد ولی باز هم مرا در پناه خودش گرفت و تلاش کرد بین ما وساطت کند با این حال پرهام و خانواده اش آن قدر به پدرم توهین کردند که او به ناچار یک سیلی به گوش پرهام نواخت و آن ها نیز پدرم را کتک زدند . در این شرایط من تقاضای طلاق دادم و از دادگاه درخواست کردم همسرم از نظر سلامت روحی و روانی مورد معاینات پزشکی قرار بگیرد ولی او نیز به اتهام عدم تمکین از من شکایت کرده بود، به همین دلیل و برای آن که دیگر بهانه ای برای تمکین نداشته باشند من با پوشیدن لباس عروس  به خانه آن ها رفتم اما به محض ورود خانواده پرهام روی سرم ریختند و مرا به شدت کتک زدند و...

گزارش خراسان حاکی است با توجه به نظر پزشکی قانونی برخی از اعضای این زن جوان باید مورد اعمال جراحی قرار گیرد در حالی که خانواده پرهام به طلاق اصرار دارند، این پرونده با دستور سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) در دایره مددکاری اجتماعی مورد بررسی های کارشناسی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20877 - ۱۴۰۰ يکشنبه ۲۴ بهمن

 

ماجرای چشم‌های جذاب!

چون همیشه دوست داشتم با آرایش تغییراتی در چهره‌ام ایجاد کنم که زیباتر شوم تحت تاثیر تبلیغات تتوی (خالکوبی)خانم آرایشگر قرار گرفتم و اکنون آسیب‌هایی به چشمانم وارد شده است که. ..

به گزارش خراسان، زن 35 ساله با بیان این که از خانم آرایشگر به خاطر آسیب زدن به چشمانم شاکی هستم، درباره این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: تازه تحصیلات دانشگاهی را به پایان رسانده بودم که ازدواج کردم اما با همسرم توافق اخلاقی نداشتیم به گونه‌ای که اختلافات ما شدت گرفت و بعد از چند سال از یکدیگر جدا شدیم. من اگرچه به آرایش و زیبایی علاقه زیادی داشتم اما هیچ گاه تتو نکرده بودم تا این که حدود یک ماه قبل برای رنگ مو به یک آرایشگاه زنانه در منطقه قاسم آباد مراجعه کردم. خانم آرایشگر در حالی که خواسته‌ام را انجام می‌داد شروع به تبلیغ درباره خط چشم دایم کرد که برای همیشه چشمانی زیبا و جذاب خواهم داشت.  او به حدی از مهارت هایش در این زمینه سخن گفت و تصاویر مدل‌های متفاوتی را به من نشان داد که ناخودآگاه شیفته تبحر و مهارت‌های او در چهره پردازی شدم. وقتی متصدی سالن آرایشگری نیز مهارت او را تایید کرد در یک لحظه تصمیم گرفتم من هم خط چشم دایم داشته باشم چراکه از قبل نیز این گونه تتوها را در چهره اطرافیانم دیده بودم.خلاصه خانم آرایشگر شروع به کار کرد اما وقتی مرحله اول به پایان رسید تازه متوجه شدم چهره‌ام بسیار زشت شده است. او برای آن که خطاهایش را جبران کند دوبار دیگر تغییراتی را به وجود آورد اما در مرحله سوم ناگهان همه رنگ‌ها روی پلکم پخش شد به گونه‌ای که از شدت خجالت نمی‌توانستم از آرایشگاه بیرون بیایم. آرایشگر وقتی اوضاع را این گونه دید مرا به فرد دیگری معرفی کرد تا با لیزر این رنگ‌ها را پاک کند اما وقتی به آن مکان رفتم از رعایت نشدن بهداشت اولیه نیز شوکه شدم و تازه فهمیدم که آن زن نیز مجوزی ندارد ولی با گسترش عفونت در چشمانم به ناچار نزد پزشک متخصص رفتم. پزشک معالج هشدار داد از فاجعه کور شدن گریخته‌ام چراکه عمل لیزر باید با استفاده از محافظ چشم انجام می‌شد و من در این زمینه خیلی خوش شانس بودم که کور نشده‌ام.  حالا هم به خانم‌های جوانی که مانند من به زیبایی چهره اهمیت می‌دهند توصیه می‌کنم که حتما به مراکز آرایشگری مراجعه کنند که مجوز این کار را داشته باشند و فعالیت‌های آن‌ها قانونی باشد.

گزارش خراسان حاکی است، خانم آرایشگر نیز که در پی شکایت زن جوان به کلانتری احضار شده بود با اشاره به این ماجرای تاسف بار مدعی شد من با اصرارهای مداوم مشتری دست به این کار زده‌ام اما او مشکل پوستی داشت که منجر به این حادثه شد و من حاضرم خسارت‌های شاکی را بپردازم و... شایان ذکر است بررسی‌های بیشتر در این باره با صدور دستوری از سوی سرهنگ معطری (رئیس کلانتری قاسم آباد) به مشاوران و کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20875 - ۱۴۰۰ پنج شنبه ۲۱ بهمن

 

کلاهبرداری از اینستاگرامی ها با وعده تیک آبی

رئیس پلیس فتای تهران بزرگ از بازداشت فردی خبر داد که تحت عنوان گرفتن تیک آبی اینستاگرام به کلاهبرداری از کاربران این شبکه اجتماعی اقدام کرده بود.

به گزارش ایسنا،  سرهنگ داود معظمی گودرزی افزود: مدتی قبل فردی با در دست داشتن مرجوعه قضایی به پلیس فتای تهران بزرگ مراجعه و اعلام کرد که فردی ناشناس از طریق یک صفحه اینستاگرامی مدعی گرفتن تیک آبی برای صفحه او شده و از این طریق از وی کلاهبرداری کرده است. شاکی همچنین به ماموران گفت که به دنبال گرفتن تیک آبی برای صفحه اینستاگرامی خود بوده و با جست وجو در فضای مجازی این فرد را پیدا کرده و او نیز وعده داده که با دریافت مبلغی در کمترین زمان ممکن این اقدام را برای او انجام می دهد.

وی با بیان این که متهم پس از دریافت وجه از دسترس خارج شده و دیگر پاسخی به تماس های شاکی نداده است، ادامه داد: با کسب این اطلاعات مأموران پلیس فتای تهران بزرگ تحقیقات خود برای شناسایی و دستگیری این فرد را آغاز کردند و با انجام اقدامات تخصصی و فنی موفق به شناسایی وی شدند.

رئیس پلیس فتای تهران بزرگ اظهار کرد: با شناسایی متهم هماهنگی لازم با مقام قضایی انجام شد و این فرد در عملیاتی پلیسی در یکی از مناطق حاشیه شهر تهران دستگیر و به مقر انتظامی منتقل شد که در جریان بازجویی ها به جرم خود مبنی بر کلاهبرداری از کاربران اینستاگرام با وعده دریافت تیک آبی یا همان حساب تایید شده اقرار کرد.

وی با بیان این که در تحقیقات تکمیلی مشخص شد که متهم تاکنون با همین شیوه بیش از هفت میلیارد ریال از کاربران اینستاگرام کلاهبرداری کرده است، افزود: شناسایی دیگر قربانیان این فرد در دستور کار مأموران پلیس فتا قرار دارد و تاکنون تعدادی از این افراد شناسایی شده‌اند.

به گفته وی، برای متهم دستگیر شده پرونده‌ای تشکیل شده و این فرد برای ادامه روند رسیدگی به جرم روانه دادسرا شده است. خراسان : شماره : 20873 - ۱۴۰۰ سه شنبه ۱۹ بهمن


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ | 11:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |