درامتدادتاریکی-صیغه نامه جعلی!
روزی که فریب چرب زبانی هایش را خوردم و به عقد موقت او درآمدم هیچ گاه فکر نمی کردم که روزی به من هم خیانت کند حالا هم با تهیه یک صیغه نامه جعلی ادعاهایی را مطرح می کند که ...به گزارش خراسان، زن 39 ساله که با کوله باری از غم وارد کلانتری شفای مشهد شده بود در حالی که دادخواست تقاضای مهریه را روی میز مشاور و مددکار اجتماعی می گذاشت درباره قصه زندگی اش گفت: روزی که از همسرم به دلیل اعتیاد شدیدش به مواد مخدر صنعتی جدا شدم دیگر حاضر نبودم با هیچ مردی ازدواج کنم چرا که سختی های زندگی با یک فرد معتاد مرا به شدت فرسوده کرده بود. اگر چه اوضاع مالی پدرم نیز به اندازه ای نبود که همه خانواده در رفاه و آسایش کامل باشند اما در حد توانش امکانات خوبی برای من و دیگر خواهر و برادرانم فراهم کرده بود تا دست نیاز نزد کسی دراز نکنیم. من هم که بعد از طلاق به خانه پدرم بازگشته بودم در یکی از داروخانه های مشهد کار می کردم و روزگارم را می گذراندم تا این که 5 سال قبل وقتی برای انجام امور اداری به یکی از شعبه های تامین اجتماعی رفته بودم متوجه نگاه های مردی شدم که در فاصله چند متری مرا زیر نظر داشت ولی من به دنبال انجام امور اداری بودم و توجهی به او نداشتم .با وجود این، زمانی که از اداره خارج شدم باز هم احساس می کردم آن مرد میان سال همچنان مرا تعقیب می کند باز هم موضوع را جدی نگرفتم و به محل کارم بازگشتم. از آن روز به بعد آن مرد 50 ساله مدام به محل کارم می آمد و به من پیشنهاد ازدواج می داد. من هم که از قبل تصمیم خودم را در این باره گرفته بودم پاسخ های تند و سربالا به او می دادم ولی او دست بردار نبود و همچنان با سماجت تمام بر خواسته اش پافشاری می کرد. «قدیر» مردی چرب زبان بود و چنان از عشق و خوشبختی سخن می گفت که بالاخره فریب چرب زبانی هایش را خوردم و موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم اما مادرم به شدت مخالفت کرد او معتقد بود قدیر متاهل است و من نمی خواهم دوباره شکست تو را در زندگی ببینم ولی من که دیگر کاملا نرم شده بودم به مادرم گفتم قدیر با همه مردهای دیگر فرق می کند و تجربه اش می تواند مسیر زندگی مرا تغییر بدهد. خلاصه بدون حضور خانواده ها به محضر ثبت ازدواج رفتیم و من به مدت 5 سال به عقد موقت قدیر درآمدم. او منزلی برایم اجاره کرد اما هیچ شبی را در کنار من نبود چرا که می ترسید همسر و فرزندانش از این ماجرا آگاه شوند اما من روزهای خوب و خوشی را می گذراندم. با دوستان مان به باغ و تفریح می رفتیم و قدیر هم با ابراز علاقه هایش وانمود می کرد مرا عاشقانه دوست دارد اما 2 سال بعد دیگر به بهانه های مختلف هزینه های زندگی را از حساب بانکی من برداشت می کرد به گونه ای که حتی مخارج مهمان هایی را که به منزل مان می آمدند هم من پرداخت می کردم. او که هر روز با یک خودروی مدل بالای خارجی به منزلم می آمد حالا مدعی بود که باید در خرج و مخارج زندگی مراعات کنم چرا که اوضاع مالی خوبی ندارد به همین دلیل من حتی میوه و شیرینی برای پذیرایی دوستانم را خودم تهیه می کردم. اما در میان همین رفت و آمدها متوجه نگاه های کثیف و معنادار قدیر به دوستانم نیز شده بودم ولی به روی خودم نمی آوردم. او حتی در مسافرت ها هزینه ها را از کارت بانکی من می پرداخت و تنها با چرب زبانی ادعا می کرد بعدا جبران می کند. در همین روزها بود که فهمیدم او یک خانه خالی دیگر در منطقه ای از شهر دارد که برای تفریح و خوشگذرانی با دوستانش تهیه کرده است و به من خیانت می کند به همین دلیل منزل اجاره ای را تخلیه کردم و به خانه پدرم رفتم تا چند ماه باقی مانده از مدت عقد موقت به پایان برسد ولی او با تهیه یک صیغه نامه جعلی ادعا می کند که هنوز 5 سال دیگر از زمان عقد موقت مان باقی مانده است و هر روز در محل کارم برایم ایجاد مزاحمت می کند تا به زندگی مشترک با او بازگردم. اما من نمی توانم با مردی خیانتکار در زیر یک سقف زندگی کنم و حالا می خواهم با گرفتن مهریه ام به دنبال سرنوشت خودم بروم.گزارش خراسان حاکی است به دستور سرگرد علی امارلو (رئیس کلانتری شفای مشهد) بررسی های کارشناسی این پرونده توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20934 - ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۲ ارديبهشت
خوشگذرانی « دالتون های مخوف» با خودروهای میلیاردی!
اختصاصی خراسان
سید خلیل سجادپور- دو برادر که با همدستی یکی از دوستان شان خودروهای میلیاردی زنان راننده را به صورت مسلحانه و با استفاده از افشانه فلفل برای خوشگذرانی و تفریح سرقت می کردند در حالی با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شدند که سرکرده باند 15 فقره سابقه کیفری دارد.به گزارش اختصاصی خراسان، ماجرای سرقت خودروهای گران قیمت و مدل بالا از زنان راننده، از اسفند سال گذشته زمانی در دستور کار پلیس آگاهی قرار گرفت که «دزدان پژوسوار» در بولوار خیام مشهد به انتظار طعمه ای برای سرقت خودرو نشسته بودند. در تاریکی شب ناگهان یک دستگاه خودروی بی ام و مدل بالا در حالی از چهارراه عبور کرد که زن جوانی رانندگی آن را به عهده داشت.«دزدان پژوسوار» که مترصد چنین فرصتی بودند، بی درنگ به تعقیب بی ام و پرداختند. آنان از قبل پلاک خودروهای دیگری را از مناطق مختلف شهری سرقت کرده و با یک دستگاه «پرچ پلاک» داخل خودرو پژو 206 اس دی گذاشته بودند تا نقشه سرقت مسلحانه را تکمیل کنند چرا که «مجتبی» (سرکرده باند) 15 فقره سابقه کیفری داشت و نقشه سرقت مسلحانه از رانندگان زن را طراحی کرده بود.در این هنگام خودروی بی ام و وارد خیام 10 شد و زن جوان قصد داشت، خودرو را به درون پارکینگ منزل هدایت کند ولی در یک لحظه صدای تصادف سکوت شبانگاهی را شکست و زن جوان پدال ترمز را فشرد. پژو 206 سفید رنگ به سپر عقب خودروی گران قیمت بی ام و برخورد کرده بود. در حالی که دو سرنشین پژو از خودرو بیرون آمدند، زن جوان نیز پیاده شد تا نگاهی به صحنه تصادف بیندازد ولی در یک لحظه هدف هجوم وحشتناک «دالتون های مخوف» قرار گرفت. آن ها با افشانه فلفل و ایجاد رعب و وحشت، او را روی زمین انداختند که در همین حال یکی از سارقان پشت فرمان بی ام و نشست و از صحنه حادثه گریختند. آن ها درحالی که همدست شان نیز با پژو 206 در حرکت بود، چند خیابان بالاتر توقف و بلافاصله پلاک های سرقتی را روی خودروی بی ام و نصب کردند و در تاریکی شب به مکان نامعلومی رفتند.زن جوان که همه مدارک و گوشی تلفن همراهش را نیز از دست داده بود، هراسان و وحشت زده به خانه رفت و دقایقی بعد با حضور پلیس 110 در محل وقوع حادثه، بررسی های کارشناسی در این باره آغاز شد. گزارش خراسان حاکی است، هنوز ردیابی های پلیس برای کشف خودروی سرقتی ادامه داشت که بیست و سوم فروردین حادثه مشابه دیگری رخ داد. آن شب نیز یک زن جوان تنها رانندگی خودروی لکسوس را به عهده داشت که وارد خیابان پیروزی 79 شد در همین حال دزدان پژوسوار باز هم خودرو را به سپر عقب لکسوس کوبیدند و او را وادار به توقف کردند. راننده لکسوس که گویا نکات ایمنی را بهتر رعایت می کرد قبل از خروج از خودرو، آن را خاموش کرد و سوئیچ را برداشت.هنگامی که «دالتون های مخوف» برای سرقت خودرو به سمت راننده مذکور هجوم بردند او در تاریکی شب، سوئیچ را به زیر خودرو پرت کرد که از دید مهاجمان مسلح پنهان ماند. آن ها با پاشیدن افشانه فلفل و شلیک با سلاح کلت گازی روی سر زن زخمی، تلاش می کردند تا سوئیچ را به دست آورند که موفق نشدند و به ناچار کیف دستی او را به همراه مدارکش ربودند. این زن جوان هم که موفق شده بود خودرواش را از چنگ سارقان خارج کند، با پیکری زخمی سوئیچ را برداشت و بعد از فرار دزدان پژوسوار، ماجرا را به پلیس گزارش داد. در پی وقوع دومین سرقت مسلحانه و با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرای سرقت از زنان راننده، این پرونده با دستور قاضی شعبه 607 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به پلیس آگاهی خراسان رضوی ارسال شد. این گونه بود که گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره عملیات ویژه با نظارت و هدایت مستقیم سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) وارد عمل شدند و بررسی میدانی سرقت های مذکور را در دستور کار قرار دادند. آنان پس از تجزیه و تحلیل های کارشناسی که زیر نظر سرهنگ محمد افتخاری(رئیس اداره عملیات ویژه آگاهی) صورت گرفت، به سرنخ هایی رسیدند که سرقت های مذکور احتمالا توسط یک باند سابقه دار انجام می گیرد. بنا بر گزارش خراسان، در حالی که تحقیقات کارآگاهان برای شناسایی سارقان پژوسوار ادامه داشت، نیروهای انتظامی استان گیلان، هنگام گشت زنی در اطراف شهر سراوان به یک دستگاه خودروی بی ام و مدل بالا مشکوک شدند که مقابل یک رستوران پارک بود. استعلام آنان از مرکز فرماندهی نشان داد که پلاک های نصب شده روی خودروی بی ام و مربوط به یک خودروی دیگر است به همین دلیل آنان خودروی مذکور را به پارکینگ انتقال دادند که پس از بررسی های پلیس مشخص شد همان خودرویی است که به صورت مسلحانه توسط باند پژوسواران از خیابان خیام مشهد سرقت شده بود! گزارش اختصاصی خراسان حاکی است، همزمان با آغاز تحقیقات تخصصی کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی برای شناسایی و ردزنی سارقان در شمال کشور، حادثه مشابه دیگری در خیابان بهار مشهد رخ داد. شب دهم اردیبهشت بود که زن دیگری سوار بر یک دستگاه خودروی «اپتیما» مورد تعقیب سارقان قرار گرفت و با همان صحنه سازی تصادف با شیوه قبلی به چنگ «دالتون های مخوف» افتاد. آن ها با کتک کاری راننده، خودروی اپتیما را به سرقت بردند و از محل حادثه گریختند. این گونه بود که کارآگاهان ردیابی های اطلاعاتی را در مشهد متمرکز کردند چرا که با وقوع سومین سرقت مشخص شد که سارقان پژوسوار در مشهد حضور دارند. حالا دیگر ماجرای سرقت خودروهای میلیاردی از رانندگان زن، اهمیت ویژه ای برای پلیس پیدا کرده بود به همین دلیل نیروهای عملیاتی با راهنمایی و دستورات محرمانه قاضی غلامرضا قنبری راد، دامنه ردیابی های اطلاعاتی را گسترش دادند و نقاط مختلف جغرافیایی وقوع جرم را زیر ذره بین تحقیقات پلیسی بردند. طولی نکشید که با رصدهای اطلاعاتی آخرین خودروی سرقتی و بازبینی دوربین های مدار بسته، سرنخ هایی از یک مجرم سابقه دار به دست آمد که در همه سرقت های مذکور نقش داشت به همین دلیل کارآگاهان به سرپرستی سروان جواد نوری و با استفاده از تجربیات رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی، موفق شدند مخفیگاه «مجتبی» سرکرده 28 ساله این باند را در بولوار لادن مشهد شناسایی و او را در یک عملیات ضربتی دستگیر کنند. با انتقال متهم به مقر انتظامی، بررسی های تخصصی وارد مرحله جدیدی شد تا این که وی به ناچار برادر خود را نیز در حالی به پلیس معرفی کرد که مدعی بود نفر سوم باند از دوستان قدیمی اوست. براساس این گزارش، کارآگاهان در ادامه این عملیات و با کسب مجوزهای قضایی از قاضی «قنبری راد»، «امیر» (برادر سرکرده باند) را نیز در بولوار شهید صیاد شیرازی به دام انداختند و مخفیگاه آنان را مورد بازرسی قرار دادند که در نتیجه اموال سرقتی رانندگان زن به همراه لوازم دیگری کشف شد که تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.سرکرده باند «دالتون های مخوف» در بازجویی ها اعتراف کرد، از خودروهای میلیاردی سرقتی برای خوشگذرانی و تفریح استفاده می کرده اند. او گفت: روزی که در شهرستان سراوان از توابع استان گیلان نیز از رستوران بیرون آمدیم خودرو را ماموران به پارکینگ برده بودند که مجبور شدم به همراه خانواده ام و با اتوبوس به مشهد بازگردم که بعد از آن تصمیم به سرقت خودروی «اپتیما» گرفتیم.
گزارش خراسان حاکی است، خودروی «اپتیما» نیز از مخفیگاه سرکرده باند کشف شد اما بررسی های کارآگاهان درباره سرقت های احتمالی اعضای این باند در شهرهای دیگر کشور آغاز شده است. خراسان : شماره : 20934 - ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۲ ارديبهشت
ازدواج مالباخته با کلاهبردار!
بعد از 25 سال زندگی مشترک از همسرم طلاق گرفتم تا به آسایش برسم اما از چند ماه قبل گرفتار چرب زبانی های مردی شدم که از کلاهبرداران سایت دیوار بود و مرا تا مرز نابودی کشاند. به گونه ای که ...به گزارش خراسان زن 46 ساله که مدعی بود یکی از کلاهبرداران سایت دیوار که با شگرد آگهی های ارزان قیمت و گرفتن بیعانه فروش کالا، روزگارش را سیاه کرده است درباره سرگذشت تلخ خود به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: در یک خانواده پدر سالار 10 نفره به دنیا آمدم اما هیچ گاه پدرم به من محبت نمی کرد و دست نوازش بر سرم نمی کشید. او حتی یک بار هم مرا نبوسید یا در آغوشش نگرفت به همین دلیل وقتی در 20 سالگی جعفر به خواستگاری ام آمد خیلی زود به او دل بستم و عاشقش شدم چرا که احساس می کردم در کنار او خوشبخت می شوم و طعم مهر و محبت را می چشم اما بعد از آغاز زندگی مشترک و در حالی که صاحب دو فرزند شده بودم رفتارهای همسرم تغییر کرد او راننده خودروهای سنگین بود و بیشتر شب ها را در جاده سپری می کرد. وقتی به خانه بازمی گشت به بهانه های مختلف کتکم می زد و مانند یک کنیز با من رفتار می کرد. مدتی بعد فهمیدم او با زنان غریبه نیز ارتباط دارد و بیشتر درآمدش را برای آن ها هزینه می کند با آن که بیش از اندازه سیگار می کشید اما معتاد نبود با این حال حاصل دسترنج مرا نیز صرف زنان غریبه می کرد و هیچ توجهی به من نداشت به همین دلیل یک سال قبل و بعد از 25 سال زندگی مشترک از او طلاق گرفتم. جعفر هم بدون آن که خم به ابرو بیاورد به دنبال زندگی خودش رفت حالا که تنها شده بودم به دنبال یک منزل اجاره ای وارد سایت دیوار شدم. منزلی با اجاره بسیار اندک آگهی شده بود. از ترس این که خانه را از دست ندهم به پیشنهاد آگهی دهنده، مبالغی را به عنوان بیعانه به حساب فرج ریختم، اما بعد از آن همه تماس هایم بی پاسخ ماند فهمیدم به دام کلاهبرداران سایت دیوار افتاده ام به همین دلیل پیام هایی از مشکلات و بدبختی هایم برایش فرستادم تا احساساتش تحریک شود و پولم را بازگرداند. بعد از آن پیام ها روزی فرج با من تماس گرفت و با چرب زبانی مدعی شد قصد کمک به مرا دارد و پولم را پس می دهد او نشانی منزلم را گرفت و روز بعد از کرمانشاه به مشهد آمد. زمانی که در منزلم مشغول گفت وگو بودیم ناگهان سه مرد لباس شخصی با دستبندهای پلیس وارد خانه ام شدند و فرج را با خود به کرمانشاه بردند. چند روز بعد او از زندان با من تماس گرفت و با بیان این که قصد ازدواج با مرا داشته است التماس کرد تا او را از زندان نجات بدهم. تازه فهمیدم که او با همین شیوه از افراد زیادی کلاهبرداری کرده است خلاصه از سر دلسوزی و برای آن که به پولم برسم، سراغ افراد مختلف رفتم و با قرض گرفتن مبالغ زیادی پول و سفته های ضمانت موفق شدم او را از زندان آزاد کنم بعد از این ماجرا فرج به مشهد آمد و مرا متقاعد کرد تا به مدت یک سال به عقد موقت او در بیایم. او همچنین قول داد که دیگر به دنبال خلاف نرود و کمک کند تا بدهی ها را بپردازد ولی چند روز بعد متوجه مکالمه های تلفنی مشکوک او شدم طوری که مدام به طور پنهانی و با افراد ناشناس صحبت می کرد.یک روز که من خواب بودم و فرج هم مشغول استحمام بود زنگ تلفنش به صدا درآمد. از روی کنجکاوی پاسخ دادم زن جوانی برای یک آگهی در سایت دیوار زنگ زده بود. در همین حال متوجه شدم فرج به کلاهبرداری هایش ادامه می دهد این ماجرا به درگیری بین ما انجامید. به طوری که دیگر به شدت مرا کنترل می کرد و کتکم می زد. یک روز در غیاب او با یکی از دوستانم که وکیل بود قرار گذاشتم تا از او مشورت بگیرم اما نمی دانستم که فرج نرم افزار ضبط صدا را روی گوشی من نصب کرده است هنگامی که به خانه بازگشتم او در حالی که صدایم را پخش می کرد به طرز وحشیانه ای کتکم زد و مرا تهدید به قتل کرد. از آن روز به بعد مرا آزار می داد و فیلم و عکس های زننده ای تهیه می کرد. حالا دیگر برای آبرو و حیثیتم التماس می کردم مرا رها کند و اجازه دهد به دنبال سرنوشت خودم بروم ولی گوش او بدهکار التماس های من نبود. بالاخره یک شب از خانه فرار کردم و از منزل همسایه با برادرانم تماس گرفتم و به ناچار همه ماجرا را برای آن ها بازگو کردم. وقتی برادرانم به آن جا آمدند فرج با چرب زبانی آن ها را به خانه برد و از عشق و علاقه اش به من سخن گفت. برادرانم نیز فریب او را خوردند و تاکید کردند که باید با این مرد مهربان زندگی کنم. به همین دلیل دوباره در دام فرج افتادم و ملتمسانه خواستم تا مرا رها کند. بالاخره یک روز او همه لوازم زندگی مرا بار کامیون کرد و با خودش برد و مرا با همه پول هایی که برای آزادی او قرض کرده بودم و سفته های ضمانت در حالی تنها گذاشت که حتی مبلغ کلاهبرداری از مرا نیز نپرداخت و ...گزارش خراسان حاکی است با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ علی عبدی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان) تلاش پلیس با توجه به ادعاهای این زن برای ردیابی و دستگیری متهم به کلاهبرداری از طریق آگهی های سایت دیوار آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 20933 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۱ ارديبهشت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی