درامتداد تاریکی-خبرنگار پیشکسوت «خراسان» بعد از گذشت 22 سال فاش میکند
پشت پرده «قتلهای عنکبوتی»
مصطفی میرجانیان- با توجه به وقایع اخیر و تولید فیلمهایی درباره قتلهای عنکبوتی مشهد، خبرنگار پیشکسوت روزنامه خراسان که اکنون دوران بازنشستگی را سپری میکند، تصمیم گرفته است تا حقایق و پشت پرده ماجرای این قتلهای سریالی را بعد از گذشت 22 سال افشا کند.
«سیدخلیل سجادپور» که در آن سالها خبرنگار حوزه حوادث بود و برای اولین بار قتلهای سعید حنایی را در روزنامه خراسان به رشته تحریر درآورد از آن روزهای پر از اضطراب و دلهره روایت میکند.
این خبرنگار پیشکسوت که نام «قتلهای عنکبوتی» را برای این جنایتهای هولناک انتخاب کرد به سوالاتی درباره پشت پرده این ماجرا و اخبار محرمانه ای پاسخ میدهد که تا کنون در هیچ کجا بیان نشده است.
آیا عامل قتل های عنکبوتی به قربانیان خود تجاوز می کرد؟ چرا عده ای دروغ می گویند؟
مژگان بعد از فرار از چنگ سعید حنایی چگونه دستگیر شد؟
چرا نام قتلهای عنکبوتی برای قتلهای سریالی زنان انتخاب شد؟
سعید حنایی در کدام صحنههای کشف جسد حضور داشت و چه میکرد؟
چند تیم عملیاتی در شهر مشهد به دنبال عاملان قتلهای عنکبوتی بودند؟
آیا عامل این جنایتها انگیزه مذهبی داشت؟ انگیزه اصلی عامل این قتلها چه بود؟
ماجرای خانه امن پلیس چه بود؟
آیا فقط 16 زن به قتل رسیدهاند یا...؟
روایتهای سینمایی از ماجرای این قتلها تا چه حد منطبق بر واقعیت است؟
آیا برخی افسران نیز جزو مظنونان بودند؟
آیا کارآگاهان سعید حنایی را ربودند؟ و. ..
از جمله برخی زوایای پنهان این پرونده است که در شماره های بعدی در گفت و گو با این خبرنگار پیشکسوت خراسان ، در صفحه حوادث روزنامه خراسان منتشر می شود. خراسان : شماره : 20963 - ۱۴۰۱ شنبه ۲۸ خرداد
قسمت اول - اختصاصی خراسان
زوایای پنهان از قتل های عنکبوتی
«انتقام جویی» انگیزه اصلی سعید حنایی از قتل های سریالی زنان خیابانی بود
مصطفی میرجانیان - ماجرای قتل های عنکبوتی که در سال 79 تا 80 در مشهد اتفاق افتاد یکی از مهم ترین پرونده های جنایی و خبرساز طی 2 دهه اخیر است که با گذشت 22 سال از آن هنوز هم منشأ تحولات و بحث های جدی است .پس از ساخت چند فیلم سینمایی درباره این قتل ها و به ویژه ساخت فیلم موهن عنکبوت مقدس ، روزنامه خراسان برآن شد تا به عنوان اولین رسانه ای که 22 سال قبل ماجرای قتل های عنکبوتی را فاش کرد ناگفته ها و ابعاد جدیدی از این قتل ها را در گفت وگو با سید خلیل سجادپور خبرنگار پیش کسوت خود که از اولین روز های وقوع این قتل ها از نزدیک ماجرا را پیگیری کرده به مخاطبان ارائه کند .
سید خلیل سجادپور روایتی عجیب و ناگفته از زوایای پنهان این قتل ها را که تا کنون در جایی بیان نشده در حالی بازگو می کند که هنوز بسیاری از ابعاد پیچیده و حقایق پشت پرده این پرونده برای افکار عمومی بیان نشده است . نکاتی که با گذشت این سال ها هنوز هم مورد بهره برداری ها و اغراض سیاسی قرار می گیرد. در این گفتوگوی جذاب و نفس گیر با طرح سوالاتی از ابعاد پنهان این ماجرا به واکاوی قتل های عنکبوتی از زبان خبرنگاری پرداخته ایم که آن زمان درمتن این ماجرا حضور داشت و اخباری را که تا کنون محرمانه مانده بود رسانه ای می کند. این گفت وگو امروز و در چند شماره آینده تقدیم شما مخاطبان ارزشمند خراسان می شود .
آقای «سجادپور» طبق اخبار چاپ شده، روزنامه خراسان برای اولین بار قتل های زنان خیابانی معروف به «قتل های عنکبوتی» را فاش کرد، قصه از کجا آغاز شد؟
واقعیت این است که آن زمان نه تنها ما، بلکه هیچ کس فکر نمی کرد که با قتل های سریالی روبه رو شده ایم. اگر قتلی شب رخ می داد یا جسدی شب هنگام کشف می شد خبر آن تقریبا سه روز بعد در روزنامه به چاپ می رسید. چون روز بعد از کشف جسد، خبر تنظیم و به دستگاه چاپ سپرده می شد و مخاطبان روز بعد از آن از خبر مطلع می شدند. به همین دلیل هم اولین قربانیان، «سعید حنایی» که اجساد آنان در جاده فرعی و مزرعه گوجه فرنگی منطقه خین عرب در حاشیه شهر کشف شد روز چهارشنبه دوازدهم مرداد درج شد اما یکی از آن اجساد درون تکه ای موکت قرار داشت و در دیگری «چادر سیاه» به دور جسد پیچیده شده بود. هرکدام نیز در یک محله افتاده بود. از سوی دیگر هم رسیدگی قضایی جسد اول به عهده قاضی حجت الاسلام محمد علی افتخاری (رئیس شعبه 42 دادگاه عمومی) بود و پرونده جسد دیگر را قاضی نوذر شریف (رئیس شعبه 37 دادگاه عمومی مشهد) رسیدگی می کرد که از پرونده های یکدیگر بی خبر بودند چون هنوز قاضی ویژه قتل عمد در دستگاه قضایی وجود نداشت و قاضی کشیک هر روز دادگستری، رسیدگی به پرونده های قتل را هم به عهده می گرفت. حتی زمانی که سومین جنایت نیز رخ داد هیچ کس به موضوع مشکوک نشد چرا که این بار قاتل جسد را درون 4 کیسه گونی زرد رنگ گذاشته و آن را در خیابان بزرگمهر (مرفه نشین ترین منطقه مشهد) و آن هم در روز روشن (ساعت 3 بعد از ظهر) رها کرده بود. این پرونده جنایی را هم قاضی مهدی معینی (رئیس شعبه 41 دادگاه عمومی) رسیدگی می کرد و هنوز دادسراها احیا نشده بود.
فرضیه دیگری هم نیز که تا آن زمان قتل های زنان را کم اهمیت جلوه می داد سوابق اعتیاد و روابط نامشروع مقتولان بود که دو جسد در حاشیه شهر رها شده بود و این فرضیه قوت می گرفت که در پاتوق های مواد مخدر درگیر شده باشند یا به دلیل تزریق هروئین و سوء مصرف موادجان خود را از دست داده اند که اهالی پاتوق یا صاحبان منازل به دلیل ترس از دستگیری، اجساد را در حاشیه شهر انداخته اند که برخی از همین قتل ها در زمان قتل های عنکبوتی هم رخ داد.
از طرف دیگر نیز پس از آن که اولین اخبار کشف اجساد، مانند خبرهای عادی در روزنامه خراسان درج شد تا چند ماه بعد هیچ حادثه مشابهی رخ نداد و پرونده آن 3 قتل هم که توسط 3 قاضی به طور جداگانه در حال رسیدگی بود به فراموشی رسانه ای رسید تا جایی که قاضی افتخاری رای دادگاه را نیز درباره قتل اول صادر کرد و طبق این رای دیه مقتوله باید از بیت المال پرداخت می شد اما پرونده تا زمان شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان این جنایت مفتوح بود. بدین ترتیب نام «روزنامه خراسان» به عنوان افشا کننده قتل های عنکبوتی در تاریخ ثبت شد.
پس چه زمانی «قتل های عنکبوتی» رنگ سریالی به خود گرفت؟
ببینید ماجرای قتل های مذکور به 3 دوره یا شاید هم 4 دوره تقسیم می شود. مرحله اول 3 قتل با ماجراهای متفاوت بود که در فاصله چند روز در مرداد سال 79 رخ داد و بعد خاموش شد اما مرحله دیگر از دی سال 79 دوباره شکل گرفت و تا روزهای آخر اسفند ادامه یافت البته در این میان اجساد مشابهی نیز در حاشیه شهر کشف شد که بعد از دستگیری عاملان آن مشخص شد جزو قتل های عنکبوتی نبود مانند جسد زن 45ساله ای که در انتهای بولوار بهارستان درون چادر سیاه کشف شد که روسری نیز دور گردنش پیچیده شده بود. از همین قتل که به ششمین جسد معروف شد این جنایت ها رنگ سریالی به خود گرفت. چرا که بعد از کشف چهارمین جسد که در کوچه ای فرعی بین جاده قدیم و جدید قوچان رها شده بود، مرحوم قاضی غلامرضا منصوری (قاضی وقت شعبه 53 دادگاه عمومی مشهد) به عنوان قاضی کشیک رسیدگی به پرونده را به عهده داشت که بعد از وقوع پنجمین قتل دیگر به سمت قاضی ویژه قتل عمد انتخاب شد . نوزدهم اسفند بعد از کشف جسد ششمین قتل، گفت وگویی با قاضی منصوری انجام دادم که او با تاکید بر سریالی بودن قتل های زنان خیابانی به خبر تلخ دیگری هم اشاره کرد که شاید جدی گرفته نشد.
وی در این مصاحبه که بیستم اسفند با تیتر «اکیپ ویژه ای برای بررسی قتل چند زن در مشهد تشکیل شد» مقابل دیدگان مخاطبان بی شمار خراسان قرار گرفت، ادعا کرد « در چند ماه گذشته حدود 6 قتل با شیوه و شگرد یکسان در مشهد رخ داده است این در حالی است که سال قبل هم موارد مشابهی گزارش شده که هنوز عامل یا عاملان این جنایت ها شناسایی نشده اند!»
خلاصه در دوره دوم قتل ها که گویی پس از چند ماه تردید یا برنامه خاص عاملان جنایت ها آغاز شده بود حدود 5 قتل دیگر اتفاق افتاد و بدین ترتیب پلیس و دستگاه قضایی مقابل قتل هایی پیچیده قرار گرفتند که هیچ کس و به هیچ وجه تصور نمی کرد این جنایت ها را یک نفر انجام بدهد. همه مسئولان و کارآگاهان متفق القول بودند که با یک باند مخوف طرف هستند یا در پس این جنایت ها ماجرایی مانند قتل های زنجیره ای وزارت اطلاعات نهفته است یا افراد ذی نفوذ و صاحب قدرت و موقعیت اجتماعی دست به چنین اعمالی می زنند به همین دلیل گروه های ویژه ای در آگاهی مشهد با بهره گیری از همه توان پلیسی و امکانات سنتی آن زمان مامور رسیدگی به پرونده قتل های عنکبوتی شدند .دوره سوم این قتل ها نیز از فروردین تا اوایل مرداد سال 80 رقم خورد که دیگر جو وحشتناکی درشهر ایجاد شده بود و مصاحبه ها و تحلیل های گوناگون رسانه ها، مدیران، نمایندگان مجلس و افراد مشهور فشار عجیبی را به نیروی انتظامی و دستگاه قضایی وارد کرده بود. ماجرای قتل زنان خیابانی، دهان به دهان می چرخید و این گونه زن ها با ترس و وحشت از خانه بیرون می آمدند. مرحله چهارم نیز به ماجراهای شخصیتی، انگیزه و محاکمه «سعید حنایی» مربوط می شود که جای بحث زیادی دارد.
روزنامه خراسان نام «قتل های عنکبوتی» را روی این پرونده گذاشت که بعد هم دیگر رسانه ها به ناچار همین عنوان را استفاده کردند به طوری که این «لقب» به صورت بین المللی در تاریخ ثبت شد، چه شد که این نام را انتخاب کردید؟
سوال خوبی است چون برخی فقط عنوان می کنند که رسانه ها نام قتل های عنکبوتی را بر این پرونده گذاشتند و متاسفانه نه تنها نامی از خراسان نمی برند بلکه تلاش می کنند به نوعی نام گذاری قتل های عنکبوتی را برای خودشان به ثبت برسانند. واقعیت ماجرا این است که آن زمان هنوز زوایا و ابعاد این جنایت های هولناک مشخص نبود و همان طور که گفتم تا وقوع ششمین قتل هنوز سریالی بودن آن هم جدی گرفته نمی شد. در تعطیلات نوروز سال 80، 15 قتل عمدی در مشهد رخ داد که 3 قتل به شیوه و شکل قتل های زنان خیابانی بود این 3 جسد در آخرین روزهای تعطیلات یعنی 12، 14 و 15 فروردین در حالی کشف شدند که روزهای تعطیل تاسوعا و عاشورا نیز سپری شده بود به همین دلیل من در صفحه حوادث هجدهم فروردین خبر را با این عنوان نوشتم که «3 زن دیگر به شیوه مرموز به قتل رسیدند» اما از روز بعد تصمیم گرفتم نامی برای این پرونده انتخاب کنم که بعدها اخبار آن را با همین نام چاپ کنیم چرا که این عناوین بیشتر موجب تمرکز مخاطب و جذب آن ها می شد مانند اخبار پرونده «کرکس سیاه» که قبل از آن روی پرونده عامل اغفال کودکان گذاشته بودم! خلاصه پس از حدود 2 ساعت تفکر رسانه ای بالاخره چندین عنوان با توجه به نوع قتل ها انتخاب کردم که از جمله آن ها «قتل های پاپیونی» بود چون قاتل یا قاتلان ، روسری و چادری که اجساد درون آن قرار داشت به شکل پاپیون گره می زدند! و نام های دیگر مانند «قتل های سیاه» (چون اجساد درون چادر سیاه بودند) قتل های ایکس (یعنی قتل های ناشناخته) و غیره که «قتل های عنکبوتی» هم جزو آن ها بود به دلیل این که عامل یا عاملان جنایت ها مانند عنکبوت تور سیاه پهن می کردند تا قربانیان خود را به دام بیندازند و جسد را در همان تور هم رها می کردند که البته بعد از دستگیری قاتل مشخص شد نام بی مسمایی هم انتخاب نکرده بودم و بدین ترتیب با همین عنوان ادامه دادم البته من همواره برای انتخاب عناوینی که روی پرونده های مهم قضایی و پلیسی می گذارم با همکارانم در تحریریه مشورت می کنم آن روز هم بسیاری از همکاران از میان اسامی مذکور به «قتل های عنکبوتی» رای دادند و این گونه خبرهای قتل سریالی زنان خیابانی را با همین عنوان ادامه دادم.
برخی از خبرنگاران بعد از تولید فیلم های عنکبوت و عنکبوت مقدس، طوری وانمود می کنند که فقط آنان این قتل ها را دنبال کرده اند و حتی مدعی هستند که به دلیل حضور سریع در صحنه های جرم، پلیس به آنان مظنون شده است؟
این حرف ها برای خودنمایی بیان می شود، با کدام سند و مدرک چنین سخنان بیهوده ای را بازگو می کنند، به کدام مقر انتظامی احضار شده اند، چه کسی به آن ها گفته که تو مظنون ما بودی؟
یا در کدامین خبری که در روزنامه چاپ شده است خودت را اولین نفری معرفی کرده ای که در صحنه رها کردن جسد حضور داشت. این حرف ها ارزش پاسخ گویی ندارد. حقیقت ماجرا این است که روزنامه های تهران بعد از انتشار یازدهمین قتل در روزنامه خراسان متوجه ماجرا شدند که با درج دوازدهمین قتل در بولوار خیام به طور خیلی جدی این اخبار را دنبال کردند و به این دلیل هم از هجدهم فروردین به بعد، جو کشور تحت تاثیر اخبار قتل های عنکبوتی مشهد قرار گرفت تا جایی که حتی در شورای عالی امنیت ملی کشور هم ستاد ویژه تشکیل شد. ولی این که روزنامه خراسان به دلیل تاثیرگذاری خبری ،کم نظیر بود باید به یکی از همین ماجراهای حضور در صحنه های جنایت اشاره کنم. ظهر دوازدهم اردیبهشت قتل مشابهی در بولوار امامت مشهد رخ داد. در حالی که بسیاری از روزنامه ها آن را سیزدهمین قتل عنکبوتی نامیدند اما من که در صحنه حادثه حضور داشتم فقط خبر قتل را چاپ کردم ولی خیلی زود مرد فراری که بعد از این جنایت تحت تعقیب قرار گرفته بود با تلاش گسترده پلیس در تهران دستگیر شد. خبرنگار حوادث دفتر تهران به نقل از رئیس وقت آگاهی مرکز، خبری را به روزنامه ارسال کرد که «عامل یکی از قتل های عنکبوتی در تهران دستگیر شد» چاره ای جز درج خبر نداشتیم چون مصاحبه یک مقام مسئول بود و همه افسران خیلی خوشحال بودند که احتمال دارد او به قتل های دیگر هم اعتراف کند اما در زیر همان خبر که در تاریخ شانزدهم اردیبهشت سال 80 در صفحه حوادث چاپ شد من هم اضافه کردم سجادپور خبرنگار خراسان که بلافاصله پس از اعلام خبر قتل این زن در محل جنایت حضور یافته بود، می نویسد: آثار کبودی ظریفی روی گردن مقتوله وجود داشت اما نحوه ارتکاب قتل و جزئیات نظرات کارشناسی در محل حکایت از آن دارد که این زن قربانی قتل های عنکبوتی نشده است! حالا وقتی خبرنگاری چنین ادعایی را مطرح می کند باید با ذکر تاریخ و عنوان خبر بیان کند که قابل راستی آزمایی باشد! البته با آن که بسیاری از خبرنگاران بعد از فروردین 80 این قتل ها را پیگیری می کردند اما بعد از دستگیری قاتل، حضور آن ها در مشهد پررنگ تر شد و در جلسات دادگاه علنی شرکت می کردند یا با قاتل و خانواده او مصاحبه داشتند که من هیچ گاه به سوی خانواده قاتل نرفتم چرا که آن را کار درستی نمی دانستم!
شما که در جلسات بازجویی از «عامل قتل های عنکبوتی» حضور داشتید و از نزدیک این پرونده را دنبال می کردید انگیزه اصلی او از این جنایت ها چه بود؟
«حنایی» فردی بسیار پرخاشگر و ماجراجو بود که با انگیزه انتقام از رانندگان مسافرکش وارد این ماجرا شد. پرخاشگری های او به حدی بود که حتی سابقه کیفری به جرم «نزاع» داشت و همین موضوع نیروی انتظامی را زیر تیغ انتقادات بی رحمانه قرار داد که چرا دستگیری فردی سابقهدار یک سال طول کشیده است! اما همان گونه که گفتم شرایط به گونه دیگری بود.
عامل «قتل های عنکبوتی» بعد از دستگیری گفت: وقتی همسرم با تاخیر زیاد به خانه بازگشت عصبانی شدم و از او درباره علت تاخیرش پرسیدم که او از ماجرای تعرض یک راننده مسافرکش پرده برداشت! به همین دلیل او ابتدا به کلانتری رفته و از یک راننده ناشناس پیکان شکایت کرده بود اما چون هیچ دلیل محکم و مستندی نداشت و از سوی دیگر هم نتوانست مشخصاتی از راننده متعرض به پلیس ارائه دهد، این پرونده جدی نگرفته نشد.
حنایی هم که زنش مورد تعرض قرار گرفته بود و بسیار عصبانی و آشفته بود ساعتی بعد از دستگیری در خانه امن پلیس به افسران ویژه این پرونده گفت، ابتدا تصمیم گرفتم تا رانندگان مسافرکش را به قتل برسانم ولی بعد از مدتی از این تصمیم منصرف شدم چرا که با خود فکر می کرد م چند تا از این راننده ها را باید بکشم! تعداد آن ها خیلی زیاد است. این بود که تصمیم خود را به قتل زنان خیابانی تغییر دادم تا با کشتن آن ها انتقام جویی کنم! حنایی معتقد بود اگر این زن ها در حاشیه خیابان ها جولان ندهند، رانندگان هم به هر زن مسافر به چشم زن بدکاره نگاه نمی کنند! این بود که فقط برای «انتقام» آدمکشی به راه انداخت. از سوی دیگر هم حنایی آغاز مرحله دوم قتل ها در زمستان سال 80 را نیز فقط به دلیل خود بزرگ بینی و خودنمایی عنوان کرد و گفت: وقتی می دیدم دیگران و مردم به قتل این زن ها توجه زیادی دارند من هم ترغیب شدم تا دوباره کشتن این زن ها را شروع کنم چرا که بعد از قتل 3 زن دچار تردید بودم.
او در یکی از جلسات دادگاه سخن عجیبی را بر زبان راند و در آخرین دفاعیات خود گفت: «هر وقت زن فاسدی را می دیدم جنون آنی به من دست می داد و تنها زمانی که او را می کشتم آرام می گرفتم در این حال کشتن 16 زن خیابانی برای من به راحتی کشتن 16 سوسک بود!».
از طرف دیگر هم حنایی طبق مستندات پزشکی قانونی، دارای شخصیتی ضد اجتماعی، پرخاشگر و بدون عاطفه است و نمی توان به او نسبت جنون داد. این مطالب در یکی از جلسات محاکمه وی توسط مرحوم دکتر تلافیان و دکتر آریا حجازی (مدیرکل پزشکی قانونی خراسان رضوی) بیان شد که در صفحه حوادث نوزدهم مهر سال 80 روزنامه خراسان به چاپ رسیده است. البته پزشک قانونی در این جلسه دادگاه به دو بار فرار او از بیمارستان روان پزشکی هم اشاره کرد و گفت: «حنایی» در سال های 59 و 61 در بیمارستان ابن سینا بستری شده که هر دو بار نیز از آن جا فرار کرده است و در برگه پذیرش بیمار تاکید شده که «او فردی مهاجم و پرخاشگر می باشد که مدت کوتاهی تحت درمان بود!»
ماجرای دیگری که حنایی را به سوی انتقامی هولناک کشاند این بود که او با جعل کارت بسیج، بعد از حادثه تعرض به همسرش، شماره پلاک خودروهایی که زنان خیابانی را سوار می کردند در یک فهرست یادداشت می کرد یا خودش برخی دختران و پسران را به کلانتری تحویل می داد که مجازات شوند ولی وقتی می دید آن ها زودتر از خودش از کلانتری بیرون می آمدند، بسیار عصبانی می شد و احساس حقارت می کرد که این موضوع نیز یکی از دلایل اقدام به انتقام جویی بود.او حتی کارت امر به معروف و نهی از منکر را هم طبق ادعاهای خودش در جلسه علنی دادگاه جعل کرده بود تا با استفاده از آن مانع کار رانندگان مسافرکش شود. به همین دلیل فردی پرخاشگر، ضد اجتماعی و ماجراجو وارد حوادث هولناک «انتقام» شده بود. (ادامه گفت و گو در شماره آینده) خراسان : شماره : 20964 - ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۹ خرداد
قسمت دوم - اختصاصی خراسان
رمزگشایی ازجعبه سیاه «قتل های عنکبوتی»
ماجرای مژگان، خانه امن و دستگیری حنایی چه بود؟
مصطفی میرجانیان- روز گذشته قسمت اول ماجرای قتل های عنکبوتی مشهد با عنوان زوایای پنهان «از قتل های عنکبوتی» در صفحه حوادث روزنامه خراسان درج شد. قتل های سریالی زنان خیابانی که از سال 79 تا 80 در مشهد رخ داد از جمله حوادث تلخی بود که ابعاد گوناگونی پیدا کرد و بازتاب های متفاوتی در جامعه داشت اما اکنون با ساخت و تولید فیلم هایی در این باره و به ویژه تولید فیلم موهن عنکبوت مقدس روزنامه خراسان به رمزگشایی از جعبه سیاه این پرونده جنایی پس از 22 سال پرداخت، چرا که عده ای در تلاش هستند با تحریف و سوء استفاده از قتل های عنکبوتی سال 79 در مشهد به اهداف و اغراض سیاسی خود دست یابند و این ماجرای تلخ را دستمایه ای برای مطامع خاص قرار دهند. به همین منظور گفت وگویی با سیدخلیل سجادپور خبرنگار پیش کسوت روزنامه خراسان انجام دادیم که حدود 3 دهه در صفحه حوادث قلم زده است و در آن روزها برای اولین بار قتل های سعید حنایی را فاش کرد و لقب «قاتل عنکبوتی» را به وی داد. آن چه می خوانید بخش دوم این گفت وگوی جذاب و خواندنی با زوایای جدید از پرونده قتل های عنکبوتی است که ادامه آن نیز در شماره بعد درج خواهد شد.
آقای سجادپور هنوز هم برخی تلاش می کنند تا انگیزه عامل قتل های عنکبوتی را مذهبی جلوه دهند، آیا شما تایید می کنید که او به عنوان یک فرد مذهبی دست به چنین جنایاتی زده است؟
به هیچ وجه! همان طور که با اسناد محکم و انکارناپذیر گفتم، هدف حنایی انتقام بود به این دلیل هم ابتدا تصمیم داشت تا رانندگان مسافرکش را به قتل برساند.
ماجرای مذهبی بودن قتل ها حدود 15 روز بعد از دستگیری حنایی در مرداد سال 80 آغاز شد. تا آن زمان اعترافات او فقط حول محور انتقام به خاطر مزاحمت به همسرش و تایید توسط بخشی از مردم می چرخید اما وقتی تعدادی از شهروندان که معتقد بودند او فقط زنان دارای سوابق نامشروع را به قتل رسانده یا بعضی از گروه های تندروی اجتماعی که با شعار و تجمع از وی حمایت کردند، ورق برگشت و او نیز بر این موج سوار شد تا شاید این گونه راه نجاتی برای فرار از مجازات بیابد. عامل این جنایت ها زمانی که صحنه های قتل را در منزلش بازسازی می کرد نیز متوجه شد که برخی از شهروندان به این اقدامات جنایتکارانه او رنگ و بوی مذهبی داده اند،دیگر کاملا به این سو چرخید و در رفتار و گفتارش خیلی تلاش کرد که ماجرای تعرض به همسرش را به حاشیه بکشاند و بدین ترتیب موضوع بارش باران بعد از قتل دوازدهم یا پاکسازی جامعه از لوث زنان فاسد را مطرح کرد. حتی وقتی که زمزمه هایی از پرداخت دیه مقتولان توسط همان عده اندک را شنید بر این اظهارات مصمم تر شد تا جایی که در جلسات دادگاه هم دیگر از انتقام جویی سخن نمی گفت و بر حذف زنان خیابانی از جامعه تاکید می کرد درحالی که تا آن زمان فقط بر انگیزه انتقام تاکید داشت اما زمانی که او به موضوع رابطه نامشروع و سرقت از زنان خیابانی اعتراف کرد، دیگر همین شهروندان اندک هم دست از حمایت او کشیدند .با وجود این حنایی تا لحظه اعدام هیچ وقت باور نمی کرد که قصاص خواهد شد. تصورش بر این بود که با این حمایت های بیرونی از مرگ نجات می یابد و به این دلیل هم در مراحل دادرسی و بازجویی خیلی خونسرد بود و هیچ گاه آثار ندامت در چهره اش نمایان نشد.
خاستگاه این حمایت ها در جامعه آن روز را چه می دانید ؟
جدای از این که به طور طبیعی مردم از فضای فحشا به خصوص در یک شهر مذهبی ناراحت و خواستار اصلاح این شرایط بودند اما باید به این نکته توجه داشته باشید که در آن زمان با توجه به شیوع هروئین در جامعه و وجود زنان و مردان معتادی که به خاطر اعتیاد به این مخدر خانمان سوز عمدتا به سرقت و تن فروشی مبادرت می کردند جو نا مناسبی در جامعه پدید آمده بودکه به نوعی همراهی با حذف این افراد از سوی برخی از مردم شاید تا حدی طبیعی به نظر برسد .
آقای «سجادپور» موضوعی که هنوز هم با تولید فیلم عنکبوت مقدس و عنکبوت مورد توجه جدی قرار می گیرد و در عین حال مناقشه برانگیز است، بحث تجاوز «حنایی» به زنان خیابانی است. نظر شما در این باره چیست؟
طبق اسناد موجود و مصاحبه هایی که من با فرماندهان و مقامات مسئول بعد از دستگیری عامل قتل های عنکبوتی انجام دادم که در روزنامه خراسان نیز به عنوان سندی محکم در تاریخ 6 و 7 مرداد سال 80 به چاپ رسیده این است که حنایی به مقتولان تجاوز جنسی نکرده است.
برخی از فرماندهان ارشد نیروی انتظامی حدود دو یا سه روز بعد از دستگیری حنایی و در گفت وگویی که با آن ها داشتم به صراحت به این سوال که آیا قاتل به مقتولان تجاوز جنسی کرده است یا نه؟ پاسخ دادند که «طبق نظریه پزشکی قانونی او به هیچ کدام از قربانیان خود تجاوز نکرده است.»
البته از نظر عقلی هم علاوه بر دلایل نقلی و تجربه پرونده های متعدد، این احتمال ضعیف است چرا که وقتی قاتلی طعمه خود را به مخفیگاهی می کشاند که هیچ کس متوجه حضور او نشود یا طوری برنامه ریزی می کند که طعمه از چنگ او نگریزد و مانند این
که خود استرس زیادی را حداقل در قتل های اول به قاتل وارد می کند، چگونه می تواند در آن لحظات به تجاوز جنسی هم فکر کند؟
با همه این موارد اما از 36 اتهامی که در پرونده حنایی وجود داشت، 13 اتهام درباره «زنا» بود که از سوی نماینده مدعی العموم مطرح شد و دادگاه هم در جلسات غیرعلنی همه آن ها را به طور دقیق بررسی کرد ولی آن چه از نظر شخصی بر آن تاکید دارم و با برخی از افراد و منابع آگاه هم صحبت کردم، حنایی تجاوز جنسی انجام نداده بود. او خودش هم تا پایان جلسات دادگاه و در تمام مراحل دادرسی این اتهام را کاملا رد کرد و تعرض و رابطه نامشروع را پذیرفت.
بدیهی است به لحاظ حقوقی مفهوم تجاوز و رابطه نامشروع متفاوت است .به عبارتی هر نوع خلوت کردن با نامحرم و تماس های غیر اخلاقی رابطه نامشروع شمرده می شود در حالی که تجاوز به معنای زنا ست .
در همان زمان مسگرانی نماینده مدعی العموم در باره محتویات حکم سعید حنایی گفت: شعبه 31 دیوان عالی کشورمحکومیت سعید حنایی را به ارتکاب 16 فقره قتل عمد تایید کردکه با توجه به تقاضای 12 طرف از اولیای دم ، 12 بار « قصاص نفس» وی را نیز موردتایید قرار داد.وی افزود: با توجه به این که چهار طرف از اولیای دم خواستار دریافت دیه بودند ، دیوان عالی کشور قاتل را به پرداخت دیه در قبال قتل چهار زن دیگر محکوم کرد.
مسگرانی در باره اتهامات دیگر وی گفت: حنایی از جهت « رابطه نامشروع» به 10 سال حبس تعزیری و99 ضربه شلاق ، از جهت « سرقت» به دو سال حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق، از جهت « جعل سند» به دو سال حبس تعزیری و از جهت استفاده از « سندمجعول» هم به 10 میلیون ریال جزای نقدی محکوم شده بود.
ماجرای خانه امن پلیس چه بود؟
این ماجرا خود مثنوی هفتاد من کاغذ است و یک کتاب قطور می شود که اگر توفیقی باشد، شاید کتابی در این باره بنویسم اما حکایت به اسفند سال 79 بازمی گردد که تعداد زیادی از کارآگاهان و افسران ورزیده آگاهی با تشکیل گروهی ویژه تحقیقات خود را برای دستگیری عاملان این قتل ها آغاز کردند چرا که تصور می کردند باندی مخوف در پشت پرده این قتل ها قرار دارد و هیچ کس فرضیه فردی معمولی را مطرح نمی کرد. درج این اخبار و تجزیه و تحلیل های جرایم فشار مضاعفی را به پلیس وارد کرده بود. از طرف دیگر جو رعب و وحشت در جامعه و پیگیری های مسئولان رده بالا، نیروهای انتظامی را در تنگنای سختی قرار داده بود. هر نوع سوژه و فرضیه ای بلافاصله مورد توجه قرار می گرفت اما هیچ نتیجه ای نداشت.
بررسی های کارشناسی پلیس با توجه به موقعیت جغرافیایی جرم نشان می داد که قاتل در منطقه حاشیه شهر و در بخش شمال شرقی اقدام به جنایت می کند و اجساد را شبانه به مناطق مختلف انتقال می دهد. به همین دلیل مقرر شد تا چندین گروه عملیاتی در مسیر صدمتری فجر مستقر شوند و همه زنان خیابانی را تحت نظر بگیرند که سوار خودروهای سبک و سنگین می شوند و بدین ترتیب قاتل را شناسایی کنند اما باز هم تلاش ها بی نتیجه ماند.
زمانی که سردار اسکندر مومنی به سمت فرمانده انتظامی خراسان منصوب شد، دستور ویژه ای صادر کرد. همه امکانات و نیروهای پلیس به کار گرفته شدند به گونه ای که 500 تیم عملیاتی از بسیج، سپاه و نیروهای آموزش دیده نهادهای دیگر به همراه افسران و درجه داران بخش های مختلف نیروهای انتظامی مانند موادمخدر، اطلاعات، مبارزه با مفاسد و... تشکیل شد و آن ها هر روز از ساعت 16 تا اوایل صبح در قالب گروه های دو نفره وارد صدمتری می شدند و هر جنبده ای را زیر نظر می گرفتند. در همین حال و حدود سه ماه قبل از دستگیری قاتل، نیروی انتظامی کشور، بودجه ای را برای کشف این پرونده اختصاص داد و بدین ترتیب افسران ورزیده آگاهی استان خراسان و مشهد در حالی یک تیم محرمانه عملیاتی تشکیل دادند که تعدادی از افسران کارآزموده آگاهی تهران، کرمان و... نیز به این گروه منتخب پیوستند چرا که هرکدام از این کارآگاهان پرونده های مهم و حساس را در کشور کشف کرده بودند.
با همان بودجه و پس از چند روز جست و جو، خانه ای ویلایی دارای زیرزمین در اطراف میدان استقلال مشهد اجاره شد که هیچ کس جز فرماندهان رده بالا و 16 افسر زبده عملیاتی از آن خبر نداشت. از نیروهای آگاهی سروان حمید رزمخواه (در سال های اخیر و در سمت رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی بازنشسته شد)، سروان محمدرضا غلامی (او نیز در سال های اخیر در سمت رئیس اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به درجه بازنشستگی نائل آمد) مرحوم سرهنگ مروی و... از جمله این گروه 16 نفره در خانه امن بودند که به طور شبانه روزی در آن مکان فعالیت می کردند و حق رفتن به منازلشان را هم نداشتند. حالا دیگر اوضاع تغییر کرده بود با وجود همه فشارهای گوناگون و مصاحبه های تند جناح های سیاسی، گروه خانه امن به تجزیه و تحلیل های اطلاعاتی پرداختند و فرضیه های متفاوتی را بررسی کردند. با توجه به قتل های زنجیره ای، فرضیه نیروهای نظامی یا جنایت با تفکرات خاص مذهبی یا یک جناح سیاسی در اولویت کاری آنان قرار داشت ولی قتل ها دیگر شکل هفتگی به خود گرفته بود و هیچ سرنخی به دست نمی آمد. افراد زیادی به اتهام روابط نامشروع از قشرهای مختلف اجتماعی نیز در این ماجرا دستگیر شدند چرا که قرار بود 500 گروه عملیاتی مستقر در صدمتری فجر، همه افراد مظنون را دستگیر کنند و به نیروهای پلیس آگاهی مشهد تحویل بدهند. آن ها نیز در صورتی که اندک ظنی به افراد دستگیر شده داشتند، بلافاصله آن ها را مخفیانه به «خانه امن» می فرستادند تا مورد بازجویی های تخصصی قرار بگیرند. امکانات پلیسی هم همان لوازم سنتی کشف جرم بود و آن ها باید به صورت میدانی فعالیت می کردند اما این گروه هم قسم شده بودند تا دستگیری عاملان این جنایت های مخوف از «خانه امن» نروند!
هر فرضیه ای که توسط یکی از اعضای گروه مطرح می شد، بلافاصله زیر ذره بین کارشناسی قرار می گرفت و همه ابعاد ریز و درشت آن تجزیه و تحلیل می شد.
اما باز هم رها شدن جسدی دیگر همه نقشه ها و فرضیه ها را به هم می ریخت. کار به جایی رسید که نیروهای 16 نفره به یکی از عوامل انتظامی مشکوک شدند چرا که او خیلی سریع در صحنه های کشف اجساد حضور می یافت و گاهی نیز اولین بار خودش ماجرا را به همکارانش گزارش می داد. این افسر ارشد نیز زیر چتر اطلاعاتی قرار گرفت و به شدت کنترل می شد اما بعد از دستگیری قاتل تازه مشخص شد که او براساس تیزهوشی کارآگاهی در صحنه ها حضور داشت.
غلامی و رزمخواه که از افسران زبده آگاهی بودند، شبانه در کنار یکدیگر و با چشم هایی که از بی خوابی به سرخی گراییده بود، همچنان در نقش قاتل فرو می رفتند تا به تجزیه و تحلیل ماجرا بپردازند. هر شب تعداد زیادی از مظنونان مورد بازجویی های ویژه قرار می گرفتند ولی هیچ حاصلی نداشت. سردار مومنی (که هم اکنون دبیر شورای مبارزه با موادمخدر ریاست جمهوری است) گاهی در کنار این گروه تخصصی کنسرو لوبیا یا غذای آماده می خورد تا همکلام با همکارانش شود. در آخرین روزهای تیر بود که ناگهان سرنخ عجیبی پیدا شد و قاتل با همین سرنخ مهم به دام افتاد.
از پشت پرده دستگیری عامل قتل های عنکبوتی چه می دانید؟ و ماجرای فرار یک زن خیابانی از چنگ عنکبوت چه بود؟
در حالی که همه توان پلیس در حاشیه شهر و به ویژه صدمتری فجر به کار گرفته شده بود، یک شب نیروهای رزمی – عملیاتی، دو مرد پرایدسوار را تعقیب کردند که یکی از زنان خیابانی را سوار کرده بودند. وقتی آن زن به پلیس مشهد انتقال یافت با عصبانیت فریاد زد، «قاتل را رها کرده اید، فقط ما بدبخت ها را دستگیر می کنید؟» این جمله شک نیروها را برانگیخت. او از کدام قاتل سخن می گفت! زن جوان که «مژگان» نام داشت، بلافاصله با تماس یکی از افسران آگاهی به «خانه امن» انتقال یافت. این زن که دیگر به شدت خمار بود، مورد بازجویی قرار گرفت و راز مهمی را فاش کرد. او گفت: حدود 10 روز قبل در اطراف میدان شهید فهمیده منتظر یک خودرو بودم که مرد موتورسواری به سراغم آمد و ادعا کرد مقداری برنج کوپنی و روغن در منزل دارد که استفاده نمی کنند. او سپس از من خواست بر ترک موتورسیکلت بنشینم و به خانه اش بروم ولی من که ماجرای قتل های عنکبوتی را شنیده بودم، از ترس به او پاسخ منفی دادم و سوار موتورسیکلت نشدم. در همین هنگام فردی که نگهبان فضای سبز در آن محل بود ماجرا را پرسید که من هم برایش بازگو کردم ولی آن نگهبان بدون این که نامی از آن مرد موتورسوار ببرد، گفت: او را می شناسم، آدم خوبی است! حتما قصد داشته برنج های کوپنی را به تو بدهد!
خلاصه چند روز بعد دوباره همان مرد موتورسوار به سراغم آمد و پیشنهادش را تکرار کرد. این بار با اطمینان ترک موتورسیکلت نشستم و به طرف منزل او رفتیم. در نزدیکی محل از من خواست با چادر چهره ام را بپوشانم که کسی حرف و حدیث درست نکند! وقتی وارد اتاقی شدم که در طبقه بالای ساختمان بود از من خواست چادرم را پهن کنم و همه لباس، کیف و کفش و هر آن چه را همراهم دارم، درون آن بریزم که اگر کسی از راه رسید همه را با هم جمع کنم و تکه ای از لوازم داخل اتاق نیفتد! من هم به توصیه اش عمل کردم! با این جمله مژگان دیگر همه چیز لو رفت و لبخندی بر لبان کارآگاهان عملیاتی نشست چرا که هنگام کشف اجساد، همه لوازم و لباس های مقتولان کنار جسد درون چادر قرار داشت و اظهارات او با واقعیت های صحنه جرم مطابقت می کرد. زن جوان ادامه داد: اما زمانی که به قصد ارتباط کف اتاق نشستم ناگهان او را دیدم که از پشت سر با روسری به من حمله ور شد. بلافاصله چرخیدم و ضربه ای به نقطه حساس بدنش وارد کردم. او از شدت درد به خود پیچید و من هم که به شدت ترسیده بودم، با عصایی که آن جا بود شیشه پنجره را شکستم و تنها چادرم را از زیر لوازم بیرون کشیدم. او فریاد می زد، شوخی کردم! ولی باورم نمی شد تا این که با فریادهای من ترسید و من از همان پنجره بیرون پریدم و در حالی که چادر را دور خودم پیچیده بودم، وحشت زده به خانه رفتم اما ترسیدم در این باره به کسی چیزی بگویم چون پای خودم گیر بود.
همزمان با اظهارات این زن، بی درنگ گروهی از کارآگاهان او را سوار خودرویی با پلاک شخصی کردند و به محلی بردند که مدعی بود از آن جا گریخته است اما مژگان به خاطر ترس و وحشتی که بر او مستولی شده بود، هیچ خیابانی را به یاد نداشت و فقط از یک درخت توت بزرگ سخن می گفت. کارآگاهان «خانه امن» او را چندین ساعت به نقاط مختلف بردند ولی نتوانست حتی محیط را شناسایی کند. این بود که گروه عملیاتی بلافاصله به سراغ نگهبان فضای سبز رفتند که به مژگان گفته بود آن مرد موتورسوار را می شناسد. حالا دیگر عامل قتل های عنکبوتی در یک قدمی کارآگاهان ورزیده پلیس خراسان بود ولی آن نگهبان هم در آن جا حضور نداشت. زمان به تندی سپری می شد و یک جسد دیگر هم روی دست کارآگاهان مانده بود تا این که تحقیقات نامحسوس میدانی نشان داد که یکی از بستگان نزدیک مرد نگهبان در تاسیسات کوهسنگی مشغول کار است. آن ها بلافاصله عازم کوهسنگی مشهد شدند و با راهنمایی آقای مهندس، به مرد نگهبان دست یافتند. او مدعی شد مرد موتورسوار سعید نام دارد و به شغل بنایی مشغول است ولی فقط کوچه ای را در کوی امیرالمومنین(ع) می شناسد که سعید در آن جا زندگی می کند ولی نمی داند در کدام منزل اقامت دارد.
خیلی زود کدهای رمزآلود در تلفن ها و بی سیم های پلیس سر و صدا به راه انداخت، رمزهایی که فقط گروه 16 نفره و برخی از فرماندهان ارشد از آن اطلاع داشتند. دقایقی بعد منزل شناسایی شد اما نتیجه مشورت های کارشناسی کارآگاهان این بود که باید او را به شیوه ربایش دستگیر کنند تا دیگر عاملان یا افراد پشت پرده این ماجرا در جریان دستگیری سعید حنایی قرار نگیرند چرا که پلیس هنوز هم بر این عقیده اصرار داشت که قتل ها کار یک نفر نیست!
حدود ساعت 13 سوم مرداد بود که گروه 16 نفره پس از صرف یک ناهار مختصر سوار مینی بوس شدند و به سمت بولوار ذوالفقار حرکت کردند. وقتی سعید حنایی با موتورسیکلت وارد کوچه شد به طرز ماهرانه و با یک شیوه پیچیده اطلاعاتی، او را سوار خودرو کردند و در حالی که هنوز در شوک فرو رفته بود به «خانه امن» در اطراف میدان استقلال هدایت کردند. هنوز هیچ کس از ماجرای دستگیری عامل قتل های عنکبوتی خبر نداشت که در بازرسی از جیب های او، تعدادی شماره های پلاک انتظامی خودروها بیرون آمد. در میان این شماره ها حتی پلاک خودروهای نظامی و انتظامی هم وجود داشت که تخلف کرده بودند. با آن که پلیس فرد عجیبی را در خانه امن نگهداری می کرد اما او خیلی خونسرد پشت میز کوچکی نشست که مقابلش سرهنگ مروی قرار داشت. یکی از افسران آگاهی، بلافاصله در تن ماهی را باز کرد و درون بشقاب چینی گلدار ریخت. سعید حنایی این متهم 39 ساله در حالی که تکه نان بربری را از کنار میز برمی داشت، با نگاهی بی معنی گفت: ناهارم را بخورم بعد توضیح می دهم. زمانی که ماجرای اولین قتل را بازگو کرد، بی درنگ سروان رزمخواه برگه کاغذی را مقابلش گذاشت و خودکاری هم به دستش داد. سروان غلامی هم بلافاصله سوار خودرو شد و به سراغ سردار مومنی رفت که هر دو با چهره ای اگر چه خسته اما شادمان به «خانه امن» بازگشتند و این گونه سعید حنایی راز 16 جنایت از قتل های عنکبوتی را در حالی فاش کرد که من تا آن روزماجرای 21 قتل مشابه را در روزنامه خراسان نوشته بودم اما عاملان سه قتل دستگیر شدند و حنایی هم صحنه قتل و رها کردن 16 جسد را در حضور مقام قضایی و کارآگاهان بازسازی کرد ولی سرنوشت قتل های مشابهی که قاضی منصوری به سال 78 اشاره کرده بود، همچنان در پرده ابهام ماند.
(ادامه این گفت و گو را در شماره آینده بخوانید.) خراسان : شماره : 20965 - ۱۴۰۱ دوشنبه ۳۰ خرداد
قسمت پایانی - اختصاصی خراسان
کالبد شکافی «قتل های عنکبوتی »
بازگشت حنایی به صحنه جرم و تلخ ترین خاطره خبرنگار پیشکسوت خراسان از حاشیه این پرونده جنایی
مصطفی میرجانیان- ماجرای قتل های سریالی زنان خیابانی که از مرداد سال 79 در مشهد آغاز و تا مرداد سال 80 ادامه یافت همچنان با گذشت 22 سال از این حادثه تلخ بازتاب های گوناگونی در جامعه دارد و تجزیه و تحلیل های متفاوت و گاه تحریف شده ای درباره این پروژه با اغراض مختلف سیاسی و اجتماعی بازنشر می شود. به تازگی نیز تولید فیلم هایی درباره این ماجرا موجب شده است تا دوباره قتل زنان خیابانی در رسانه ها مطرح شود. به همین دلیل در گفت وگو با سیدخلیل سجادپور خبرنگار پیش کسوت روزنامه خراسان به کالبدشکافی قتل های عنکبوتی پرداخته ایم که برای اولین بار ماجرای قتل های مذکور را در صفحه حوادث درج کرد و سپس لقب «قاتل عنکبوتی» را برای این پرونده برگزید. آن چه می خوانید قسمت سوم و پایانی این گفت وگوی جذاب با این فعال رسانه ای است.
آقای سجادپور این را که حنایی به صحنه جرم بازمی گشت ، تایید می کنید؟
بله! او اولین جسدی را که در جاده فرعی و خاکی خین عرب رها کرده بود در همان اطراف با موتورسیکلت دور می زد تا ببیند بالاخره سرنوشت این جسد چه می شود. وقتی قاضی و نیروهای انتظامی به محل آمدند او نورافکن را از دست سرباز تشخیص هویت گرفت تا به ماموران کمک کند. البته بعد از دستگیری مدعی بود که پشت سر آمبولانس حمل جسد تا میدان 17 شهریور هم رفته است. البته یک بار هم ادعا کرد درون آمبولانس در کنار جسد نشسته بود. این ها را با غرور و حالت خودنمایی بازگو می کرد. حتی در سومین صحنه جنایت در خیابان بزرگمهر، نوار زرد رنگ «ورود به صحنه جرم ممنوع) را به دست گرفته و دور درختان و تیرچراغ برق حلقه می زد تا شهروندان مزاحم کار نیروهای انتظامی نشوند. او در بازرسی از صحنه همین جرم به یکی از فرماندهان ارشد نیروی انتظامی گفت: آن روز که شما در سر صحنه به من گفتید آقا چرا خلاف می آیی، بازگرد! من تازه جسد را انداخته بودم!
او حتی یک بار حدود ساعت 20 به در روزنامه خراسان آمد و گفت که جسد یک زن را درون کال (رودخانه کنار بولوار خیام) انداخته اند و مردم هم جمع شده اند!...
همان طور که گفتم سعید حنایی شخصیتی ماجراجویانه داشت و از این که توجه عده زیادی را به این ماجرا جلب کرده بود، لذت می برد!
نظر شما درباره روایت های سینمایی از این قتل ها چیست؟
ببینید، باز هم تاکید می کنم این قتل ها هیچ رنگ و بوی مذهبی نداشت البته من فقط فیلم عنکبوت ساخته آقای ایرج زاد را دیده ام و از عنکبوت مقدس هم تنها بخش های کوتاهی را که در شبکه های اجتماعی وجود دارد نگاه کرده ام ولی به هیچ وجه هدف او پاک سازی جامعه با دید مذهبی نبود و او بعدها راه گریز از اعدام را در این ادعای کذب می دانست.
کارگردان فیلم «عنکبوت» با شما هم تماس گرفت؟
بله! آقای ایرج زاد اتفاقا از اهالی خراسان شمالی هم بود و از من خواست که اطلاعاتی از قتل های عنکبوتی را در اختیارش بگذارم ولی با عذرخواهی و شرمندگی گفتم که قصد دارم خاطراتم را در یک کتاب به نگارش درآورم به همین دلیل فقط یکی دو سوال پرسید مانند این که برخی روایت می کنند سعید حنایی هر صبح در اطراف زندان وکیل آباد می دوید و ورزش می کرد که پاسخ دادم این موضوع دروغ است و... .
نظر شما درباره این فیلم چیست؟
حقیقت آن است که متاسفانه اطلاعات فیلم در حد همان اخبار رسانه ها و به ویژه یک فیلم مستند بود. اگر می توانستند آن را مانند «گاندو» یا هوش سیاه، پلیسی – جنایی کنند به نظر شخصی من شاید حرف ها و نکته ها بهتر بیان می شد.
خاطره ای از این قتل ها دارید؟
کشف هر جسد خاطره تلخی بود که در ذهنم باقی مانده است. اما وحشتناک ترین و زجرآورترین خاطره این قتل ها آن است که یکی از آخرین قربانیان سعید حنایی درون آلونکی در خیابان های اطراف «کشف» به همراه پدر و دو فرزند خردسالش زندگی می کرد. به خاطر این که 3 روز قبل این زن جوان به دست حنایی کشته شده بود، پدر پیر او از شدت خماری سر در گریبان برده و کف از دهانش خارج می شد و دو کودک خردسال هم هر کدام گوشه ای از پلاستیک ضخیمی را می خوردند که به عنوان در آلونک آویزان شده بود! این ماجرا را بارها در یادداشت ها و نکته های روزنامه خراسان تاکید کردم اما...
آیا به جز سعید حنایی افراد دیگری هم به اتهام «قتل های عنکبوتی» دستگیر شدند؟
البته به عنوان مظنون که تعداد زیادی دستگیرشدند و مورد بازجویی قرار گرفتند اما دو مورد از آن ها با اتهام جدی روبه رو بودند که یکی را در پاسخ به سوالات قبلی مطرح کردم. او فردی به نام رسول بود که پس از قتل یک زن در بولوار امامت مشهد در تهران دستگیر شد . او را به عنوان یکی از عاملان قتل های عنکبوتی معرفی کردند نفر دوم که خیلی ماجرای جذابی داشت جوانی به نام «محسن» بود که از دکه تلفن عمومی با پلیس تماس گرفت و بیان کرد که عامل قتل های عنکبوتی است به خاطر اهمیت ویژه ای که این قتل ها بعد از درج خبر یازدهمین قتل در روزنامه خراسان پیدا کرده بود بلافاصله کارآگاهان با به کارگیری همه امکانات پلیسی بسیج شدند و او را که کارگر یک شرکت در جاده سیمان ( رسالت فعلی ) بود دستگیر کردند . آن زمان و در تاریخ بیست و پنجم فروردین سال 80 خبر دستگیری او را با تیتر «مظنون به قتل های عنکبوتی 11 زن در مشهد دستگیر شد» در صفحه حوادث چاپ کردم اما او وقتی فهمید در چه مخمصه بزرگی افتاده است فریاد می زد غلط کردم من فقط می خواستم شهرت کسب کنم! و مطرح شوم! البته با قتل این زنان هم موافق هستم ولی من هیچ گاه حتی یک مورچه را هم نکشته ام!
بالاخره در حالی که کارآگاهان مشغول تحقیق درباره گرایش های فکری یا وابستگی این جوان 22 ساله به گروه های خاص بودند دوازدهمین قتل اتفاق افتاد و آن جوان هم پس از اثبات بی گناهی آزاد شد.
آیا با اعدام عامل این قتل ها همه چیز پایان یافت؟
بلاخره سعید حنایی که تصور نمی کرد روزی تاوان سنگینی برای قتل هایش می پردازد و همچنان خونسردی خود را حفظ می کرد ،در آخرین لحظه وقتی فهمید که همه چیز برای پایان یک جانی فراهم شده است بسیار بر آشفت و در حالی که زبان به دشنام گشوده بود 28 فروردین 1381 به دار مجازات آویخته شد اما این ماجرا پایان همه چیز نبود.
قتل های عنکبوتی مشهد درس های عبرت آموز زیادی داشت که اولین درس آن برای خود پلیس بود که نقاط ضعف و قوت خودش را شناخت و تجزیه و تحلیل کرد.
دومین نکته مهم توجه به حاشیه شهرها و اشتغال زایی برای زنان مطلقه و بدسرپرست و به ویژه حمایت های هنری و کارآموزی برای معتادان بهبود یافته است که متاسفانه باز هم از آن غافل شده ایم و هر روز در زیر پوست این شهر حوادث تکان دهنده ای رخ می دهد که انسان حیرت زده می شود. موضوع دیگر هم آن است که زنان خیابانی همچنان وجود دارند و خانواده های زیادی متلاشی می شوند اما شکل آن از کنار جاده و خیابان به فضای مجازی تغییر یافته است.خراسان : شماره : 20966 - ۱۴۰۱ سه شنبه ۳۱ خرداد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی