درامتداد تاریکی-جوابیه علوم پزشکی نیشابور به گزارش «جنجال پلاتین های مشکوک» و پاسخ خبرنگار خراسان
سید خلیل سجادپور- دوم شهریور گزارشی با عنوان «جنجال پلاتین های مشکوک» در صفحه حوادث روزنامه خراسان، منتشر شد که بیانگر کج شدن پلاتین های بیمارستانی در بدن بیماران بود. در این گزارش چند بیمار به طور اتفاقی با یکدیگر در بیمارستان دولتی نیشابور برخورد می کنند که با عوارض مشابهی بعد از انجام عمل جراحی و پلاتین گذاری در پا روبه رو شده و دوباره به بیمارستان مراجعه کرده بودند. پلاتین های بیمارستانی بنا به اظهارات بیماران کهن سال در پای آن ها کج شده بود و با عوارض وحشتناکی دست و پنجه نرم می کردند. طبق اظهارات همراهان بیمارانی که خبرنگار روزنامه خراسان با آن ها مصاحبه کرده است خرید پلاتین ها از شرکتی بوده که مدیران درمان نیشابور قصد ندارند نام آن را افشا کنند و این ماجرا از پشت پرده هایی حکایت دارد که باید مسئولان نظارتی و مدعی العموم به پیگیری آن بپردازند. در همین حال دانشکده علوم پزشکی نیشابور جوابیه ای برای گزارش جنجال پلاتین های مشکوک ارسال کرده است که به همراه توضیح خبرنگار خراسان در پی می آید.
متن جوابیه:
احتراما در پاسخ به خبر منتشر شده در صفحه حوادث آن روزنامه با موضوع «جنجال پلاتین های مشکوک» مورخ 1401.06.02 جهت تنویر افکار عمومی و بر طبق قانون مطبوعات جوابیه این دانشکده جهت درج در آن روزنامه به حضور ارسال می گردد:
الف) پلاک ها و اقلام کاشتنی تامین شده توسط مراکز درمانی این دانشکده، از شرکت های مورد تایید وزارت بهداشت و با قیمت مصوب، دارای برچسب اصالت کالا و کد IRC می باشند و هزینه های درمان نیز با تعرفه دولتی انجام می پذیرد.
ب) پس از مراجعه بیماران به دلیل عوارض اتفاق افتاده، در کمتر از 72 ساعت، بررسی های لازم انجام و کمیته مرتبط با مشکلات ملزومات پزشکی موسوم به کمیته MDR در سطح دانشگاه با حضور مسئولان مرتبط برگزار و مصوب گردید تا زمان دریافت استعلام نتایج آزمایش پلاک ها از آزمایشگاه معتمد وزارت بهداشت، پلاک های شرکت مذکور جمع آوری و پلاک های سایر شرکت های مورد تایید جایگزین شود.
شایان ذکر است کلیه پلاک های خارج شده از بدن بیماران تغییر شکل یافته و مطابق قوانین جاری، امحا میگردد. با توجه به اهمیت سلامت مردم و اعتماد بیماران به حوزه سلامت کشور، انتشار اخباری از این دست و بدون اخذ استعلام های مرتبط قبل از اثبات، موجب تشویش اذهان عمومی خواهد شد و این دانشکده حق ارائه شکایت از آن خبرگزاری را برای خود محفوظ می دارد.
دکتر مجید درودی (سرپرست دانشکده علوم پزشکی نیشابور)
توضیح خبرنگار خراسان
اگرچه پاسخ گویی به افکار عمومی وظیفه مدیران است و باید چنین ماجراهایی که به فجایع جبران ناپذیر می انجامد برای مردم بازگو شود اما متاسفانه باز هم پنهان کاری ها بر شایعات پشت پرده این گونه ماجراهای تلخ دامن می زند بنابراین روزنامه خراسان به عنوان مدافع حقوق عامه مردم از مدیران درمانی دانشگاه علوم پزشکی می خواهد برای تنویر افکار عمومی به سوالات زیر پاسخ دهند:
1 – پلاتین هایی که بیماران کهن سال را با چنین عوارض هولناکی مواجه کرده چرا مورد استفاده در اتاق های عمل جراحی قرار گرفته است؟
2 – بیمارستان برای چند بیمار از این گونه پلاتین ها استفاده کرده که فقط سه بیمار در یک زمان برای کج شدن پلاتین ها بعد از عمل جراحی به مرکز درمانی مراجعه کرده اند؟
3 – چه تعداد از این پلاتین ها از شرکت ... خریداری شده است و باقی مانده پلاتین ها کجاست؟
4 – شما به عنوان پزشکان متخصص خوب می دانید که یک بیمار 74 ساله برای یک عمل جراحی تا چه حد زجر می کشد و اکنون که این بیماران به خاطر کج شدن پلاتین ها ( که مدیران بیمارستان بر خرید و استفاده از آن نظارت داشته اند)،دوباره تحت عمل جراحی سنگین دیگری قرار گرفته اند که خودشان در بروز این عارضه ها هیچ تقصیری ندارند، چه کسی باید پاسخ گو باشد؟ سهل انگاری درباره این فجایع تاسف بار بر عهده کیست؟
5 – آیا مدیران بیمارستان و مسئولان دانشگاه علوم پزشکی قبل از شکایت بیماران به دستگاه قضایی از آنان دلجویی کرده و خسارت های مادی و معنوی آنان را پرداخته اند؟
6 – آیا این لوازم شامل استانداردهای کشوری و جهانی می شود؟ اگر پاسخ مثبت است پس نقش سازمان استاندارد بعد از بروز این حوادث تلخ کجاست؟
7 – پلاک های خارج شده از بدن بیماران تحویل کدام نهاد نظارتی و قانونی شده است تا درباره آن ها تحقیق شود؟
8 – از چه زمانی پلاک های شرکت ... مورد استفاده مراکز درمانی قرار گرفته است و تکلیف برخی بیماران چه می شود که نمی دانند عوارض احتمالی و عفونت های بعد از عمل جراحی نتیجه پلاتین هایی است که قبلا با تاکید کارشناسان و متخصصان در بیمارستان استفاده کرده اند؟
9 – این که در جوابیه دانشکده علوم پزشکی تاکید شده در کمتر از 72 ساعت جلسه برگزار و استفاده از پلاتین های مشکوک متوقف شده است، عملی شایسته قدردانی و تقدیر است اما آیا برای شناسایی مقصر یا مقصران نیز اقدامی کرده اید؟
10 – در نهایت دانشکده علوم پزشکی خبرنگار خراسان را به شکایت تهدید کرده است! اگرچه خبرنگاران روزنامه خراسان برای دفاع از حقوق مردم به ویژه در حوزه درمان که با جان انسان ها سروکار دارد همواره آماده پاسخ گویی هستند اما اگر خبرنگار خراسان چشمانش را بر این گونه حوادث دلخراش و هولناک ببندد و به افشاگری پشت پرده این ماجراها نپردازد، در پیشگاه خداوند و مردم چه پاسخی خواهد داشت؟ آیا شما به عنوان مدیرانی با ایمان و خداترس بروز این گونه حوادث را برای مردم بازگو می کنید؟ اظهارنظر در این باره را به عهده مخاطبان خوب خراسان می گذارم و امیدوارم که دانشگاه علوم پزشکی مردم را در جریان «پلاتین های مشکوک» قرار دهد. خراسان : شماره : 21021 - ۱۴۰۱ سه شنبه ۸ شهريور
قتل همسر باردار بهخاطر تقاضای خرید سیسمونی!
اختصاصی خراسان
سجادپور- مرد 33 ساله ای که همسر 16 ساله باردارش را به خاطر تقاضای خرید سیسمونی به قتل رسانده بود، در حضور مقام قضایی از این جنایت تکان دهنده پرده برداشت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، دوازدهم تیر گذشته بود که مرد جوانی خودروی پرایدش را مقابل مرکز درمانی پارک کرد و سراسیمه همسر 16 ساله اش را در حالی به داخل اورژانس بیمارستان برد که دختر 6 ساله ای نیز او را همراهی می کرد. پزشکان با مشاهده وضع وخیم زن نوجوان بلافاصله اقدامات درمانی را آغاز کردند اما او نه تنها جنین 8 ماهه اش را سقط کرد بلکه خود نیز به کما رفت و در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان امدادی هاشمی نژاد بستری شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، مرد جوان پس از این ماجرا به همراه سوگند (دختر 6 ساله اش) به خانه بازگشت اما تلاش کادر درمان برای نجات زن 16 ساله از مرگ نتیجه ای نداد و او مرداد گذشته بر اثر برخی از عوارض ناشی از یک درگیری جان سپرد. «محمدرضا» پس از اطلاع از مرگ همسرش، عازم بیمارستان روان پزشکی ابن سینا شد و از پزشکان خواست او را در بیمارستان بستری کنند چرا که حال روحی و روانی مناسبی ندارد. با توجه به این که «محمدرضا- الف» قبلا نیز به مرکز درمانی ابن سینای مشهد مراجعه کرده بود، پزشکان به طرح سوالاتی در این باره پرداختند که ناگهان مرد 33 ساله راز عجیبی را فاش کرد. او به کادر درمانی بیمارستان گفت: مدتی بود که خودروی پرایدم دچار نقص فنی شده بود و نیاز به تعمیر داشت. من هم که به خاطر اعتیاد شدید به مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه، درآمد زیادی نداشتم و نمی توانستم با مسافرکشی هزینه هایم را تامین کنم بسیار نگران بودم در همین شرایط همسرم از من تقاضای پول کرد تا برای نوزادی که هنوز یک ماه دیگر قرار بود به دنیا بیاید اسباب بازی و لباس (سیسمونی) تهیه کند.من هم از خواسته همسرم بسیار عصبانی شدم و با زدن ضرباتی بر پیکرش او را به طرف چارچوب آلومینیمی حمام هل دادم به طوری که در حمام کنده شد و او روی زمین افتاد، وقتی دیدم حال وخیمی دارد او را با کمک دخترم سوگند که حاصل ازدواج با همسر قبلی ام است به بیمارستان بردم ولی او نه تنها فرزندش را سقط کرد بلکه خودش نیز جان سپرد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با گزارش این ماجرا به پلیس 110، دقایقی بعد قاضی دکتر صادق صفری در جریان این حادثه هولناک قرار گرفت و دستور بازداشت متهم (محمدرضا) را صادر کرد. این مرد شیشه ای پس از انجام اقدامات درمانی برای ترک اعتیاد، روز گذشته در برابر قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد قرار گرفت و به صراحت قتل همسر 16 ساله اش را پذیرفت. او گفت: همسر قبلی ام به خاطر اعتیاد از من طلاق گرفت و من سال گذشته با «فاطمه – ک» (مقتوله) ازدواج کردم اما پولی برای تامین مخارج زندگی نداشتم و درآمدم حتی کفاف هزینه های اعتیادم را هم نمی داد به همین دلیل وقتی با تقاضای همسرم برای خرید اسباب بازی و لباس های نوزادی مواجه شدم دیگر حال خودم را نفهمیدم و او را کتک زدم!
بنابراین گزارش، درحالی که این جنایت وحشتناک نیز مقابل چشمان دختر 6 ساله انجام شده است، متهم مذکور در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت تا بررسی های بیشتری در این باره صورت گیرد.شایان ذکر است: تحقیقات پلیسی و بازجویی های تخصصی با نظارت سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) توسط سروان منفرد (افسر پرونده) آغاز شده است. خراسان : شماره : 21021 - ۱۴۰۱ سه شنبه ۸ شهريور
سرگذشت دختر رفیق باز!
روزی که با تصوراتی احمقانه از شوهرم طلاق گرفتم مسیر زندگی ام نیز تغییر کرد به طوری که مخفیانه به عقد موقت پسر جوانی درآمدم اما او بعد از گذشت چند سال مرا رها کرده و قصد ازدواج با دختر دیگری را دارد...
به گزارش روزنامه خراسان، زن 19 ساله با بیان این که کاش می توانستم برای یک بار در زندگی تصمیم عاقلانه بگیرم درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: نوزادی دوماهه بودم که مادرم به دلیل اختلافات شدید خانوادگی جدا شد. طبق گفته های دیگران مادرم هیچ علاقه ای به پدرم نداشت و به همین دلیل سرناسازگاری گذاشته بود تا این که در مدت کوتاهی بعد از طلاق با مرد دیگری ازدواج کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت. این درحالی بود که پدرم توان نگهداری از من و برادر بزرگ ترم را نداشت و بیشتر اوقات مادربزرگم از من نگهداری می کرد. در این شرایط پدرم برای رهایی از این مشکلات با زن جوانی ازدواج کرد که او نیز در دوران نامزدی از همسرش طلاق گرفته بود. چند سال بعد زمانی که من کمی بزرگ تر شدم و معنای طلاق و نامادری را فهمیدم مشکلات خانوادگی ما نیز وارد مرحله جدیدی شد چرا که نامادری ام مدعی بود باید من و برادرم نزد مادرمان برویم. این موضوع موجب بروز اختلافات شدیدی در زندگی ما شده بود تا این که روزی نامادری ام به شیوه تمسخرآمیزی از خواستگاری سخن گفت که قرار بود آن شب به خانه ما بیاید. این درحالی بود که من از ازدواج و عروسی فقط آرایش های غلیظ و لباس های شیک مهمانی را به یاد داشتم و دیگر چیزی از زندگی مشترک نمی دانستم. با این حال، تصمیم به ازدواج با فرامرز گرفتم چرا که فقط قصد داشتم از زندگی در کنار نامادری رها شوم. خلاصه 15 ساله بودم که پای سفره عقد نشستم و با این تصور که از این به بعد گشت و گذار و خوش گذرانی هایم شروع می شود دوران نامزدی ام را با فرامرز آغاز کردم اما خیلی زود فهمیدم که همه افکار و تصوراتم درباره ازدواج بیهوده و رویایی بوده است. در همین حال نامزدم نیز جوانی بی مسئولیت و بی محبت بود به همین دلیل هیچ تفاهم اخلاقی با هم نداشتیم و مدام با یکدیگر مشاجره می کردیم و روزها را در قهر و آشتی به سر می بردیم. بالاخره تصورات اشتباه من از ازدواج و رفتارهای ناشیانه فرامرز به جایی رسید که از یکدیگر جدا شدیم و من در مدت کوتاهی زن مطلقه نام گرفتم و به خانه پدرم بازگشتم اما طولی نکشید که اختلافات من و نامادری ام شدت گرفت و از سوی دیگر نیز نگاه های سرزنش آمیز دیگران آزارم می داد، اطرافیانم طوری به من نگاه می کردند که انگار جنایتی هولناک مرتکب شده ام و این زمزمه های زشت و توهین های ناروا به طور پنهانی ادامه داشت تا این که درس و مدرسه را رها کردم و به دنبال شغلی رفتم که مخارج زندگی ام را تامین کنم چرا که تصمیم گرفته بودم از منزل پدرم بروم و به طور مجردی به زندگی ادامه بدهم اما هر شغلی پیدا می کردم مدتی بعد با پیشنهادهای شرم آور روبه رو می شدم و به ناچار محل کارم را ترک می کردم چرا که برخی از افراد به محض این که از ماجرای طلاق و سرگذشتم مطلع می شدند بی درنگ رفتارها و گفتارهایشان تغییر می کرد. از طرف دیگر هم همواره از سوی خانواده ام مورد سرزنش قرار می گرفتم که عرضه کارکردن ندارم و نمی توانم در یک شغل دوام بیاورم. در همین روزها بود که با راحله آشنا شدم. او نیز زنی مطلقه بود و به همین دلیل ارتباط ما خیلی زود شکل صمیمانه تری به خود گرفت به گونه ای که حتی یک روز را هم نمی توانستم بدون حضور راحله به شب برسانم. اگرچه خانواده ام با این رفاقت خیابانی به شدت مخالف بودند اما من توجهی به نصیحت های آن ها نداشتم. آن قدر به راحله وابسته بودم که حرف هایش را بی چون و چرا می پذیرفتم و هرچه پدرم فریاد می زد این رفیق بازی ها تو را به مرداب فلاکت و بدبختی می اندازد باز هم انگار چیزی نمی شنیدم چرا که فقط گفته های راحله برایم حجت بود. طولی نکشید که راحله مرا با پسر مجردی آشنا کرد تا از این احساس تنهایی خارج شوم. «کیومرث» پسری احساسی و خوش سر و زبان بود به گونه ای که خیلی زود با حرف های فریبنده و عاشقانه اش مرا وابسته خودش کرد. او با آن که جوانی بیکار و رفیق باز بود اما من در همین مدت کوتاه آشنایی دل باخته اش شدم و به طور مخفیانه به عقد موقت او درآمدم. حالا دیگر هرچه پول و طلا داشتم در اختیار او قرار می دادم تا کاری برای خودش دست و پا کند. هر روز که می گذشت اعتماد من هم به کیومرث بیشتر می شد و برای رفاه و آسایش او هرکاری انجام می دادم. او هم به خوش گذرانی و رفیق بازی هایش ادامه می داد تا این که سه سال به همین ترتیب سپری شد. من که دیگر احساس بلاتکلیفی می کردم از کیومرث خواستم مرا به عقد رسمی خودش درآورد اما او با شنیدن این جمله به توهین و فحاشی پرداخت و به شدت کتکم زد و دیگر حاضر نشد با من ازدواج کند. رفتارهای سرد و بی عاطفه او از آن روز به بعد درحالی آغاز شد که اکنون خانواده اش به خواستگاری دختر دیگری رفته اند و او قصد ازدواج با یک دختر مجرد را دارد. حالا که فهمیدم عمرم را بیهوده تباه کرده ام و آبرویم نیز در خطر است با قلبی شکسته راهی کلانتری شدم تا شاید راهی برای رهایی از این مخمصه سرگردانی پیدا کنم. اکنون نه راه بازگشت دارم و نه توان ماندن! ولی ای کاش به حرف ها و نصیحت های پدرم گوش می دادم تا این گونه رسوا نشوم. در همین حال کیومرث همه سرمایه و دارایی های مرا در قماربازی از بین برده است و ادعا می کند که من هیچ پولی در اختیارش نگذاشته ام و ...
گزارش خراسان حاکی است بررسی ویژه این پرونده با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21021 - ۱۴۰۱ سه شنبه ۸ شهريور
ماجرای دزدان مست و مالخران خواب آلود!
اختصاصی خراسان
سید خلیل سجادپور- دزدان خطرناکی که بعد از مشروب خوری شبانه، در کوچه پس کوچه های شمال مشهد گوشی قاپی می کردند در حالی با هوشیاری نیروهای گشت انتظامی دستگیر شدند که مالخران و اعضای دیگر باند نیز در خواب خوش بامدادی به چنگ قانون افتادند.
فرمانده انتظامی مشهد در تشریح ماجرای دستگیری اعضای این باند موتورسوار به «خراسان» گفت: حدود ساعت 2 بامداد روز پنج شنبه گذشته، نیروهای گشت انتظامی که با هدف مقابله مقتدرانه با سرقت، فعالیت های گسترده ای را در مشهد آغاز کرده اند، به دو جوان موتورسوار مشکوک شدند که با حرکات نمایشی و آکروباتیک، جو رعب و وحشتی را در تاریکی شب ایجاد کرده بودند، دو جوان مذکور که با رفتارهای نامتعارف و خطرناک، رانندگان عبوری را به ترس و وحشت انداخته بودند و رهگذران را به فرار وا می داشتند، ناگهان در محاصره نیروهای گشت خودرویی کلانتری طبرسی شمالی قرار گرفتند و به قصد فرار از چنگ پلیس به داخل پیاده رو گریختند اما نیروهای انتظامی که احتمال می دادند دو جوان موتورسوار از زورگیران و گوشی قاپان شبانه باشند بی درنگ به تعقیب آن ها ادامه دادند و پس از یک درگیری کوتاه، دستبندهای قانون را بر دستان راکب و ترک نشین موتورسیکلت حلقه زدند. سرهنگ احمد نگهبان افزود: با انتقال دو متهم به کلانتری، بررسی های پلیسی در حالی با هدایت و نظارت مستقیم سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) شروع شد که تحقیقات اولیه نشان داد، دو جوان مذکور مشروبات الکلی مصرف کرده اند. بنابراین با مثبت شدن آزمایش های الکل سنجی در پزشکی قانونی مشهد، متهمان برای کشف جرایم احتمالی دیگر در اختیار افسران کارآزموده تجسس قرار گرفتند.
مقام ارشد انتظامی مشهد تصریح کرد: اما طولی نکشید که تحقیقات پلیس وارد مرحله جدیدی شد چرا که بررسی های مقدماتی در بانک اطلاعاتی مجرمان و تصاویر موجود در آلبوم های مجرمان، چهره های واقعی دو جوان مشروب خور را برملا کرد. آن ها از گوشی قاپ های حرفه ای بودند که از حدود 6 ماه قبل تحت تعقیب قرار داشتند. کلیددار «امنیت» شهر در ادامه این ماجرا افزود: تصاویری از دوربین های مدار بسته موجود در بانک اطلاعاتی مجرمان، دو متهم یاد شده را در حالی هنگام ارتکاب سرقت نشان می داد که هنوز یکی از سارقان تیشرت سبز و سفید خود را بر تن داشت. سرهنگ نگهبان خاطرنشان کرد: با لو رفتن این ماجرا در دایره تجسس کلانتری، بی درنگ شیوه بازجویی ها تغییر کرد و نیروهای انتظامی با هماهنگی قاضی «یوسفی»، وارد تاریکخانه پرونده های سرقت شدند و گوشی قاپی های حوزه استحفاظی خود را زیر ذره بین تحقیقات بردند.
رئیس پلیس مشهد با اشاره به اعترافات متهمان تصریح کرد: چند ساعت بعد دو جوان 18 و 19 ساله به گوشی قاپی های شبانه از شهروندان معترف شدند و همدستان و مالخران را نیز به پلیس لو دادند.
سرهنگ احمد نگهبان ادامه داد: با توجه به احتمال فرار اعضای دیگر این باند، مجوزهای قضایی کسب شد و بدین ترتیب عملیات افسران دایره تجسس در سپیده دم روز پنج شنبه گذشته برای دستگیری مالخران در حالی ادامه یافت که سارقان موتورسوار ادعا می کردند گوشی های سرقتی را به دو تن از مالخران حرفه ای می فروشند. بنابراین وقتی عوامل تجسس وارد منزل یکی از مالخران در بولوار طبرسی شمالی شدند او درخواب بود و یکی از گوشی های سرقتی را که قبل از دستگیری سارقان موتورسوار از آنان خریده زیر متکا گذاشته بود.
به گفته سرهنگ احمد نگهبان با انتقال این مالخر خواب آلود به کلانتری ، گروه دیگری از نیروهای انتظامی به سراغ مالخر دیگر رفتند و او را نیز به همراه تعداد زیادی گوشی های سرقتی در مخفیگاهش به دام انداختند و یکی دیگر از عوامل مرتبط با این باند را هم شبانه دستگیر کردند.
فرمانده انتظامی مشهد گفت: از اعضای دستگیر شده این باند تاکنون 26 دستگاه گوشی تلفن سرقتی کشف شده است و بررسی ها برای ریشه یابی جرایم دیگر آنان در حالی ادامه دارد که 25 تن از شاکیان نیز با مراجعه به کلانتری آنان را شناسایی کرده اند. خراسان : شماره : 21018 - ۱۴۰۱ شنبه ۵ شهريور
مرد 9.5 انگشتی به قتل رسید!
سجادپور- جوان 35 ساله ای که یک بند از انگشت کوچک دست چپ وی قطع شده بود با ضربات متعدد چاقو در مشهد به قتل رسید.
به گزارش روزنامه خراسان، دقایق اولیه بامداد روز گذشته، رانندگان عبوری از بزرگراه هاشمی رفسنجانی (میثاق) که به طرف بولوار مجیدیه در حرکت بودند ناگهان با جسد خون آلود جوانی روبه رو شدند که در حاشیه بولوار قرار داشت.
لحظاتی بعد تلفن های پلیس 110 به صدا درآمد و خبر جنایتی هولناک در بیسیم های پلیس پیچید. طولی نکشید که قاضی ویژه قتل عمد مشهد در جریان ماجرا قرار گرفت و شبانه به همراه گروهی ویژه از کارآگاهان ورزیده پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم منطقه الهیه شد.
بررسی های میدانی قاضی «محمود عارفی راد» حاکی از آن بود که عامل یا عاملان جنایت، جوان حدود 35 ساله را در مکان دیگری به قتل رسانده اند و جسد او را شبانه در حاشیه بولوار بعد از میدان مجیدیه رها کرده اند.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که یک بند انگشت کوچک از دست چپ وی قبلا قطع شده بود اما او با ضربات متعدد و مهلک کارد به قتل رسیده است.
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، اگر چه بررسی های قضایی تا سپیده دم روز جمعه به طول انجامید اما هویت مقتول که لباس بیرون از منزل را به تن داشت، همچنان مجهول باقی ماند. به همین دلیل تلاش کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با صدور دستورات محرمانه ای از سوی قاضی «عارفی راد» برای شناسایی هویت مقتول و ردیابی عاملان این جنایت وحشتناک آغاز شده است. خراسان : شماره : 21018 - ۱۴۰۱ شنبه ۵ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی