درامتداد تاریکی-دستبرد به صندوق عقب بدون تخریب!

50 فقره سرقت در کارنامه سیاه دزدانی که به شیوه فیلم های پلیسی از چنگ ماموران گریختند!

سیدخلیل سجادپور- اعضای یک باند سرقت که به شیوه فیلم های پلیسی از چنگ نیروهای انتظامی گریخته بودند، ساعتی بعد در حالی دستگیر شدند که راز بیش از 50 فقره دستبرد بدون تخریب از صندوق عقب خودروهای مدل بالا را فاش کردند.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماجرای دستگیری اعضای این باند سرقت از سپیده دم بیست و نهم مرداد، زمانی در مشهد آغاز شد که نیروهای گشت کلانتری سناباد هنگام انجام وظیفه در حوزه استحفاظی به یک دستگاه پراید نقره ای رنگ مشکوک شدند که شماره پلاک آن با استفاده از کاغذ سفیدرنگ به شکل ماهرانه ای تغییر یافته بود. بنابراین نیروهای انتظامی با روشن کردن چراغ گردان خودروی پلیس به سمت سه سرنشین پراید حرکت کردند و دستور توقف دادند اما راننده پراید با مشاهده خودروی پلیس، بی درنگ پدال گاز را فشرد و از خیابان سناباد به سمت خیابان شهید اسفندیانی تغییر مسیر داد.

این گونه بود که تعقیب و گریز بامدادی پلیس و سرنشینان پراید آغاز شد اما سرعت وحشتناک پرایدسواران، نیروهای گشت را وادار کرد برای حفظ جان رانندگان عبوری، شیوه تعقیب و گریز را تغییر دهند. به همین دلیل راننده پراید هم از فرصت استفاده و تلاش کرد تا خودروی پلیس را از مسیر منحرف کند. حالا دیگر فرار پراید سواران به شیوه فیلم های پلیسی گره خورده بود و آن ها به شلیک های هوایی نیروهای انتظامی هم توجهی نداشتند تا این که عملیات تعقیب و گریز به خیابان ایثارگران رسید. در همین هنگام ناگهان خودروی پراید از مقابل چشمان پلیس ناپدید شد و نیروهای انتظامی در حالی پرایدسواران را گم کردند که در طول مسیر فرار کاغذ روی پلاک پراید افتاد و آن ها شماره واقعی خودرو را از مرکز فرماندهی استعلام کردند. دقایقی بعد با مشخص شدن نشانی مالک پراید، بلافاصله نیروهای گشت با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد محمدباقر بهرازفر (رئیس کلانتری سناباد) عازم منطقه خواجه ربیع شدند اما هیچ کس در نشانی مذکور حضور نداشت. به همین دلیل نیروهای انتظامی با کسب مجوزهای قضایی، در محل به کمین نشستند تا این که حدود یک ساعت بعد جوانی از راه رسید و قصد ورود به منزل را داشت که بلافاصله توسط نیروهای گشت دستگیر و در بازرسی از داخل خودروی وی تعدادی لوازم سرقتی خودرو کشف شد. متهم دستگیر شده در همان مراحل اولیه بازجویی، همدستان دیگرش را نیز به پلیس لو داد و مدعی شد قبل از تعقیب و گریز پلیس به صندوق عقب شش خودروی مدل بالا در نقاط مختلف شهر دستبرد زده اند. گزارش روزنامه خراسان حاکی است این گونه بود که در همان سپیده دم عملیات دستگیری دیگر متهمان با دستورات ویژه قضایی ادامه یافت و سه عضو دیگر این باند سرقت در حالی به دام افتادند که تعداد زیادی رینگ و لاستیک های نو به همراه پلاک های سرقتی و دیگر لوازم و قطعات خودروها از مخفیگاه دزدان کشف و ضبط شد.

همچنین بررسی های پلیس نشان داد که یکی از متهمان زمانی که پلیس در تعقیب پراید سواران بود، با تماس آن ها به بولوار ایثارگران آمد و سارقان با تعویض خودرو از چنگ پلیس گریختند. این درحالی بود که نیروهای انتظامی در جست وجوی خودروی پراید نقره ای بودند.

بنابر گزارش روزنامه خراسان، همزمان با پایان یافتن این عملیات به سرپرستی ستوان یکم بابایی(افسر گشت پلیس) متهمان به کلانتری سناباد منتقل شدند و با نظارت مستقیم رئیس کلانتری مورد بازجویی های فنی قرار گرفتند. اعضای این باند اعتراف کردند قبل از آن که مورد ظن نیروهای انتظامی قرار بگیرند به صندوق عقب شش خودروی مدل بالا دستبرد زده اند؛ اما با توجه به این که متهمان مذکور از سارقان حرفه ای بودند، بازجویی های تخصصی از آنان در دایره تجسس همچنان ادامه یافت تا این که بالاخره اعضای این باند راز بیش از 50 فقره دستبرد بدون تخریب به صندوق عقب خودروها را فاش کردند. بررسی های بیشتر در این باره ادامه دارد. خراسان : شماره : 21022 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۹ شهريور

ماجرای پیچیده آدم ربایی وحشتناک!

اختصاصی خراسان

سیدخلیل سجادپور- دو جوان پرایدسوار که راکب یک دستگاه موتورسیکلت را با کتک کاری وحشتناک ربودند، درحالی چند ساعت بعد با عملیات نیروهای انتظامی مشهد دستگیر شدند که اعترافات آنان و فرد ربوده شده، انگیزه این ماجرای هولناک را به کلافی سردرگم تبدیل کرده است.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت 6 صبح روز گذشته فردی با پلیس 110 تماس گرفت و از ماجرای آدم ربایی همراه با کتک کاری یک موتورسوار خبر داد. این شهروند که خود را از پاکبانان شهرداری معرفی کرد، در ادامه گزارش خود به پلیس گفت: دو جوان پرایدسوار، مردی میان سال را که سوار موتورسیکلت بود، در منطقه اسماعیل آباد به شدت کتک زدند و او را ربودند.

سرهنگ احمد نگهبان افزود: با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، بی درنگ گروه عملیاتی ویژه ای با فرماندهی مستقیم سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) وارد عمل شدند و با حضور در خیابان اشکذری 7 به تحقیق میدانی پرداختند.

مقام ارشد انتظامی مشهد اضافه کرد: در حالی که خیابان مذکور خلوت بود و هیچ اثری از وقوع حادثه وجود نداشت، بررسی های محلی ادامه یافت تا این که افسران عملیاتی کلانتری، بازبینی دوربین های ترافیکی را در دستور کار قرار دادند تا سرنخی از این حادثه آدم ربایی به دست آورند. وی گفت: طولی نکشید که نیروهای انتظامی به فیلمی دست یافتند که همه صحنه های این حادثه هولناک را ثبت کرده بود. تصاویر مذکور نشان می داد که دو جوان پرایدسوار مقابل راکب موتورسیکلتی پیچیدند که در خیابان اشکذری در حال تردد بود. راننده پراید به صورت زاویه 30 درجه حرکت موتورسوار را در حاشیه پیاده رو سد کرد و به محض این که مرد میان سال از روی موتورسیکلت پایین افتاد، دو جوان از خودرو پیاده شدند و او را آن قدر کتک زدند که در حالت بیهوشی قرار گرفت.

«کلیددار امنیت مشهد» تصریح کرد: آدم ربایان که قمه و چاقو نیز در دست داشتند پیکر موتورسوار را روی صندلی عقب خودرو انداختند و سپس یکی از آنان پشت فرمان خودرو نشست و دیگری نیز موتورسیکلت را برد اما پراید به خاطر نقص فنی روشن نشد. در این هنگام آدم ربایان از اهالی محل کمک گرفتند و خودرو را با هل دادن روشن کردند و بدین ترتیب از صحنه حادثه گریختند.

رئیس پلیس مشهد با تاکید بر اهمیت ویژه جرایم خاص در مشهد خاطرنشان کرد: اگرچه هنوز شکایتی رسمی به پلیس نرسیده بود اما قبل از آن که خانواده یا اطرافیان گروگان از ماجرا مطلع شوند، پلیس وارد عمل شده بود چرا که «احساس امنیت» و برخورد با جرایم مهمه از اولویت های پلیس برای مبارزه با مخلان نظم و امنیت است، به همین دلیل گروه ویژه عملیاتی کلانتری سپاد با شناسایی مالک پراید، بی درنگ رصدهای اطلاعاتی را با هماهنگی قضایی آغاز کردند و موفق شدند نشانی او را در توس 70 به دست آورند. آنان دقایقی بعد عازم نشانی مذکور شدند اما همسر مالک پراید مدعی شد از حدود دو هفته قبل با شوهرش اختلاف پیدا کرده است و از «حامد» (مالک پراید) خبری ندارد.

فرمانده انتظامی مشهد با اشاره به این که ماجرا به دلیل احتمال وقوع قتل از اهمیت خاصی برخوردار بود، ادامه داد: در بازبینی فیلم ثبت شده از صحنه آدم ربایی، چنین برداشت می شد که مرد موتورسوار دیگر جان ندارد و آن ها پیکر بی جان او را به صندلی عقب انتقال دادند. بنابراین شیوه عملیات تغییر کرد و نیروهای پلیس در چند شاخه اطلاعاتی و عملیاتی به سرعت برای دستگیری آدم ربایان تلاش می کردند تا این که سرنخ هایی از برادر «حامد» به دست آمد که نشان می داد او نیز در این ماجرا نقش داشته است.

سرهنگ احمد نگهبان که سال ها تجربه انتظامی در سمت معاونت عملیات فرماندهی انتظامی استان خراسان رضوی را در کارنامه پلیسی خود دارد، تاکید کرد: بلافاصله شماره تلفن های متهمان ردزنی شد و افسران کارآزموده کلانتری در یک قرار صوری با «علیرضا» (برادر حامد) موفق شدند او را در اطراف میدان خیام دستگیر کنند و به کلانتری انتقال دهند. دقایقی بعد با اعترافات علیرضا، بی درنگ عملیات دستگیری حامد نیز در حالی آغاز شد که او به همراه گروگان (مرد موتورسوار) در مسیر حرکت به سوی یکی از مراکز انتظامی بود که در محاصره پلیس قرار گرفت و به کلانتری سپاد منتقل شد.

«حامد» متهم پرونده آدم ربایی در بازجویی ها ادعا کرد: حدود یک هفته قبل با حبیب (مرد موتورسوار) آشنا شدم و او مرا برای استعمال موادمخدر به منزلش دعوت کرد. آن جا قرص هایی به من داد که بعد از مصرف آن نمی فهمیدم چه می کنم! در حالی که تحت تاثیر قرص ها قرار داشتم او از من خواست به منطقه پنجراه برویم و یک دستگاه موتورسیکلت بخریم. من هم چند میلیون نقدی پرداخت کردم و باقی مانده بهای خرید موتورسیکلت را چک دادم چون آن را اقساطی خریداری کرده بودیم. در همین حال «حبیب» سوار موتورسیکلت شد و من وقتی داخل خودروام نشستم تازه متوجه شدم که گوشی تلفنم نیز سرقت شده است. زمانی که آثار قرص ها رفت و به خودم آمدم، ماجرای خرید موتورسیکلت را به خاطر آوردم که «حبیب» نه تنها موتورسیکلت بلکه گوشی تلفن مرا هم سرقت کرده است. از آن روز به بعد به دنبال او در منطقه اسماعیل آباد می گشتم تا این که امروز صبح او را دیدم و با کمک برادرم تعقیب اش کردیم. وقتی داخل کوچه پیچید ما هم موتورسیکلت را از «حبیب» گرفتیم ولی در همان هنگام او غش کرد و ما تلاش کردیم تا او را به درمانگاه ببریم! اما خودرو روشن نشد و من و برادرم از رهگذران کمک خواستیم و به اهالی گفتیم حال دوستمان خوب نیست و باید سریع او را به بیمارستان برسانیم که آن ها هم خودرو را هل دادند و ما از آن جا رفتیم. بعد از این ماجرا قصد داشتم «حبیب» را به کلانتری معراج ببرم و بگویم که او سارق موتورسیکلت من است که در مسیر دستگیر شدم.

فرمانده انتظامی مشهد در تشریح ادامه این ماجرا افزود: این درحالی بود که بررسی های پلیس نشان داد متهمان به آدم ربایی مرد موتورسوار را به درمانگاه نبرده اند بلکه او را به پاتوق خودشان رسانده اند و پس از مصرف موادمخدر، سر و صورت مرد موتورسوار را از آثار خون پاک کرده اند. از سوی دیگر نیز استعلام از مرکز نشان داد که موتورسیکلت سابقه ثبت سرقت در کلانتری را ندارد و این ادعا نیز همچنان در حال بررسی است.

سرهنگ احمد نگهبان گفت: مرد موتورسوار نیز که خود در این ماجرا نقش مهمی دارد در بازجویی ها ادعا کرد، آن روز برای خرید موتورسیکلت رفتیم اما من که معتاد بودم برای تهیه موادمخدر سوار موتورسیکلت شدم و در حالی که گوشی تلفن «حامد» در دستم بود، به سمت پاتوق فروشنده مواد رفتم و دیگر او را ندیدم!...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، در حالی که سرعت عمل پلیس در برخورد سریع با حادثه آدم ربایی و دستگیری متهمان، احساس امنیت در شهر را به نمایش گذاشت اما هنوز تحقیقات برای ریشه یابی کلاف پیچیده این ماجرا با دستورات قضایی در کلانتری سپاد مشهد ادامه دارد. خراسان : شماره : 21032 - ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۱ شهريور

دوربین بیمارستان تربت حیدریه، زورگیران را در مشهد لو داد!

سجادپور- بازبینی دوربین مدار بسته یکی از بیمارستان های تربت حیدریه، زورگیران آپاچی سوار را در مشهد لو داد و آن ها ناچار به اعتراف شدند.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، عصر بیست و نهم مرداد بود که زنی جوان برای انجام امور بانکی کنار یک دستگاه خودپرداز در خیابان وکیل آباد 19 ایستاد و بدون توجه به اطراف، گوشی تلفن را در دست گرفت و کارت بانکی را درون دستگاه قرار داد. در این هنگام جوان سبزه روی قد بلندی که او را زیر نظر داشت، در یک لحظه خود را به وی رساند و با قاپیدن گوشی تلفن، پشت موتورسیکلت آپاچی همدستش پرید که در کنار خیابان منتظر ایستاده بود. با فرار دزدان آپاچی سوار، زن جوان فریادزنان به دنبال سارقان دوید ولی آن ها لحظاتی بعد در لابه لای خودروها گم شدند. مال باخته که دیگر از تعقیب دزدان ناامید شده بود، بی درنگ با پلیس 110 تماس گرفت و ماجرای گوشی قاپی زورگیران را گزارش داد. چند دقیقه بعد گروهی از نیروهای گشت کلانتری با صدور دستوری از سوی سرهنگ محمد فیاضی (رئیس کلانتری شهرک ناجا) عازم محل حادثه شدند و به تحقیق در این باره پرداختند. با توجه به مشخصاتی که مال باخته از سارق قدبلند و موتورسیکلت سبزرنگ در اختیار پلیس گذاشت، عملیات گشت زنی در محدوده احتمالی فرار مجرمان ادامه یافت تا این که با حضور گروه دیگری از عوامل گشت نامحسوس تجسس، تحقیقات با اجرای طرح مهار در بولوار وکیل آباد، وارد مرحله جدیدی شد. طولی نکشید که افسران دایره تجسس موتورسیکلت آپاچی را مشاهده کردند و به تعقیب دو جوان موتورسوار پرداختند اما سارقان بر سرعت موتورسیکلت افزودند تا به هر طریقی از چنگ پلیس فرار کنند.

دقایقی بعد و هنگام تعقیب و گریز، ناگهان راکب موتورسیکلت مانع سیمانی را مقابل خود دید و پس از عبور از پیاده رو به دلیل از دست دادن کنترل موتورسیکلت، با مانع برخورد کرد و هر دو نفر نقش بر زمین شدند.

با وجود این، دو سارق جوان موتورسیکلت را رها کردند و با پای پیاده قصد فرار داشتند که در محاصره پلیس قرار گرفتند و در حالی دستگیر شدند که گوشی تلفن سرقتی نیز کف پیاده رو افتاده بود. با انتقال دو متهم 30 و 13 ساله به کلانتری، مشخص شد که نوجوان 13 ساله برادرزاده سارق حرفه ای است اما جوان 30 ساله دچار دردشکمی شده بود که بلافاصله توسط نیروهای امدادی به مرکز درمانی انتقال یافت و تحت مداوا قرار گرفت. بررسی های پزشکی بیانگر آن بود که سارق جوان دچار خونریزی داخلی شده است به همین دلیل و با دستور قاضی عادلی (بازپرس شعبه 614 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) وی تا زمان بهبودی در مرکز درمانی، تحت نظر پلیس قرار داشت تا این که بهبودی نسبی پیدا کرد و به کلانتری منتقل شد. این سارق جوان که «محمد – خ» نام دارد، در بازجویی های تخصصی ابتدا منکر ارتکاب گوشی قاپی شد اما استعلام شماره پلاک موتورسیکلت از مرکز فرماندهی پلیس نشان داد که موتورسیکلت آپاچی مذکور از مقابل بیمارستانی در تربت حیدریه سرقت شده است. با شناسایی مال باخته، فیلم دوربین مدار بسته بیمارستان نیز بازبینی شد و تصویر سارق جوان هنگام سرقت موتورسیکلت لو رفت. دزد جوان با مشاهده فیلم صحنه سرقت، دیگر چاره ای جز اعتراف ندید و به سرقت موتورسیکلت با همدستی دو تن دیگر از دوستانش اقرار کرد و گفت: چند ماه قبل به اتفاق پسرخاله ام و یکی دیگر از دوستانم به تربت حیدریه رفتیم و پس از سرقت موتورسیکلت آپاچی، آن را با خودروی تک کابین پسرخاله ام به مشهد آوردیم تا با آن گوشی قاپی کنیم! روز حادثه هم تحت تاثیر مصرف مواد مخدر صنعتی (شیشه) و قرص های مخدردار بودم که گوشی تلفن زن جوان را ربودم. این درحالی است که مال باخته دیگری نیز با شناسایی جوان سارق، مدعی شد که آن ها از وی زورگیری کرده اند! بررسی های بیشتر درباره جرایم احتمالی دیگر اعضای این باند با دستورات ویژه مقام قضایی زیر نظر سروان سیفی (رئیس تجسس کلانتری شهرک ناجا) در حالی ادامه دارد که ردزنی های اطلاعاتی برای شناسایی مخفیگاه دیگر افراد مرتبط با این باند آغاز شده است. خراسان : شماره : 21022 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۹ شهريور

ماجرای وحشتناک «خون بها»

حالا که به خاطر گذشت از قاتل شوهرم و پس از شکایت های متعدد، خون بهای او را از قاتل گرفته ایم، پسرم با این ترفند که بیمار روانی است، قصد دارد حق فرزندان دیگرم را تضییع کند و پول ها را بالا بکشد چرا که ...

به گزارش روزنامه خراسان، زن 52 ساله با بیان این که پسرم قصد داشت مرا آتش بزند که توسط همسایگان نجات یافتم، درباره سرگذشت خود و شکایت از فرزند بزرگش، به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: 17 ساله بودم که با پسر عمه ام ازدواج کردم. موسی کارواش داشت و از همان دوران کودکی روی پای خودش ایستاده بود تا دست نیاز به سوی کسی دراز نکند. همسرم مرد زحمت کشی بود و از نظر مالی هیچ کمبودی نداشتیم اما رفیق بازی های او تنها موضوعی بود که به شدت مرا آزار می داد. اگرچه موسی از نظر مالی به من و فرزندانم می رسید و همه امکانات رفاهی را فراهم می کرد اما شب ها را تا دیروقت با دوستانش می گذراند و من باید به تنهایی از فرزندانم مراقبت می کردم. با وجود این من از زندگی ام راضی بودم و روزگار خوبی را سپری می کردم. خلاصه روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که حدود 10 سال قبل در حالی که 25 سال از آغاز زندگی مشترکمان گذشته بود، ناگهان خبر وحشتناکی مرا سیاه پوش کرد. آن شب طبق معمول همسرم به خانه نیامد و من هم مانند همیشه در کنار فرزندانم به خواب رفتم ولی هنوز هوا گرگ و میش بود که از اورژانس بیمارستان با من تماس گرفتند. سراسیمه خودم را به بیمارستان رساندم در حالی که همسرم بر اثر اصابت ضربه چاقو جان خودش را از دست داده بود. در بررسی ها مشخص شد آن شب موسی به منزل یکی از دوستانش رفته بود که به تازگی زن دیگری را به عقد موقت خودش درآورده بود. در این میان برادر آن زن نیز وارد خانه و مشاجرات خانوادگی بین آن ها شروع می شود. در اثنای این درگیری خانوادگی، دوست شوهرم او را با چاقو می زند و همسرم قبل از رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست می دهد. پس از این ماجرا، طولی نکشید که قاتل دستگیر و روانه زندان شد. هنوز پرونده قتل شوهرم آخرین مراحل دادرسی را طی می کرد که مادرشوهرم به عنوان ولی دم حدود 300 میلیون تومان از قاتل گرفت و رضایت داد. در این میان من هم که سرپرستی فرزندانم را به عهده داشتم، پس از شکایت های متعدد حدود 700 میلیون تومان خون بها برای فرزندانم گرفتم و از قصاص قاتل گذشتم. با این پول یک خانه و مغازه خریدم تا از مستاجری نجات یابم و پسر بزرگم نیز فروشگاه لوازم رایانه ای راه اندازی کرد اما چند سال بعد و در حالی که «سامان» متاهل بود، سر ناسازگاری با من گذاشت و مدعی شد مبلغ ارثیه او از پدر مرحومش بیشتر از آن چیزی است که به او داده ام. به همین دلیل و با این بهانه که دچار ناراحتی های روحی و روانی شده است، مدام من و فرزندان کوچکم را کتک می زند و آزار می دهد. چند شب قبل نیز با همین بهانه به منزل من آمد و شروع به مشاجره و ناسزاگویی کرد اما وقتی دید که من زیر بار نمی روم و پول بیشتری به او نمی دهم، ناگهان بطری بنزین را برداشت تا مرا آتش بزند. من هم که به شدت ترسیده بودم وحشت زده به داخل کوچه دویدم و جیغ زنان از همسایگان کمک خواستم. این گونه بود که با یاری اهالی محل از چنگ او نجات یافتم و به کلانتری آمدم تا راهی برای پیشگیری از مزاحمت های او پیدا کنم. این درحالی بود که سامان برای فرار از مجازات، همان شب خودش را به بیمارستان روان پزشکی معرفی کرده بود تا چنین وانمود کند که تعادل روحی ندارد. از سوی دیگر نیز سامان فرزند من است و من راضی به مجازات سنگین او نیستم اما از رفتارهای خشن و هولناک او می ترسم و به همین دلیل دست به دامان قانون شده ام.

گزارش روزنامه خراسان حاکی است با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسی های تخصصی و روان شناختی این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21022 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۹ شهريور

پدرکشی در توهم شیشه!

سجادپور- جوان 33 ساله ای پدر پیرش را تحت تاثیر توهم ناشی از استعمال مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه در حالی زیر ضربات مشت و لگد به قتل رساند که مدعی شد : «موکلم به من گفت پدرت مرا کافر کرده است!»

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این حادثه دلخراش ظهر روز گذشته هنگامی فاش شد که جوانی با ورود به منزل پدرش در شهرک طرق مشهد با صحنه وحشتناکی روبه رو شد.پدر 85 ساله این جوان در حالی با ضربات متعدد و مهلک به ناحیه سر، جان خود را از دست داده بود که بررسی ها نشان داد برادر معتادش تحت تاثیر توهم ناشی از مصرف شیشه، دست به چنین جنایت هولناکی زده است. چند دقیقه بعد با حضور قاضی ویژه قتل عمد در صحنه حادثه، تحقیقات قضایی آغاز و پسر 33 ساله مقتول بازداشت شد.

واکاوی های میدانی قاضی دکتر صادق صفری مشخص کرد که «هادی – م» (متهم به قتل) درحالی هنوز تحت تاثیر توهمات شیشه ای قرار دارد که همه بدن خود را نیز خراشیده بود. او در پاسخ به سوال قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد که پرسید: چرا پدرت را کشتی؟ گفت: یکی از موکلانم به من گفت که پدرت مرا کافر کرده است! من هم با اشاره او به پدرم حمله کردم و سر او را زیر ضربات مشت و لگد گرفتم و با زانویم نیز به سرش کوبیدم تا جان داد. او همچنین درباره خراشیدگی های وحشتناک اندام خودش نیز گفت: برخی از موکلان کافر به من حمله کردند و مرا به این روز انداختند!

این جوان شیشه ای در پاسخ به سوال دیگر قاضی صفری که چه ساعتی پدرت را کشتی؟ ادامه داد: بگذارید چشم هایم را ببندم تا از موکلانم بپرسم! ... او بعد از چند ثانیه پلک هایش را گشود و گفت: موکلانم می گویند «ساعت 8:30 صبح بود!»

بنابر گزارش خراسان، با توجه به زخم های شدید روی بدن متهم که بر اثر خارش های شدید ناشی از توهم ایجاد شده بود، وی با دستور قضایی روانه مرکز درمانی شد و گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی نیز ماموریت یافتند این ماجرای تلخ را مورد کنکاش های جنایی قرار دهند. این درحالی بود که تحقیقات کارآگاهان نشان داد: جوان مذکور چند روز قبل نیز تحت تاثیر همین توهمات، برادرش را با ضربه چاقو مجروح کرده است. بررسی های بیشتر در این باره توسط کارآگاهان پلیس جنایی ادامه دارد. خراسان : شماره : شماره : 21034 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۳ شهريور

درامتداد تاریکی

http://dl.hodanet.tv/filespicturs/daremtedad.jpg

خراسان : شماره : شماره : 21034 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۳ شهريور

ماجرای پیچیده آدم ربایی وحشتناک!

اختصاصی خراسان

سیدخلیل سجادپور- دو جوان پرایدسوار که راکب یک دستگاه موتورسیکلت را با کتک کاری وحشتناک ربودند، درحالی چند ساعت بعد با عملیات نیروهای انتظامی مشهد دستگیر شدند که اعترافات آنان و فرد ربوده شده، انگیزه این ماجرای هولناک را به کلافی سردرگم تبدیل کرده است.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت 6 صبح روز گذشته فردی با پلیس 110 تماس گرفت و از ماجرای آدم ربایی همراه با کتک کاری یک موتورسوار خبر داد. این شهروند که خود را از پاکبانان شهرداری معرفی کرد، در ادامه گزارش خود به پلیس گفت: دو جوان پرایدسوار، مردی میان سال را که سوار موتورسیکلت بود، در منطقه اسماعیل آباد به شدت کتک زدند و او را ربودند.

سرهنگ احمد نگهبان افزود: با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، بی درنگ گروه عملیاتی ویژه ای با فرماندهی مستقیم سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) وارد عمل شدند و با حضور در خیابان اشکذری 7 به تحقیق میدانی پرداختند.

مقام ارشد انتظامی مشهد اضافه کرد: در حالی که خیابان مذکور خلوت بود و هیچ اثری از وقوع حادثه وجود نداشت، بررسی های محلی ادامه یافت تا این که افسران عملیاتی کلانتری، بازبینی دوربین های ترافیکی را در دستور کار قرار دادند تا سرنخی از این حادثه آدم ربایی به دست آورند. وی گفت: طولی نکشید که نیروهای انتظامی به فیلمی دست یافتند که همه صحنه های این حادثه هولناک را ثبت کرده بود. تصاویر مذکور نشان می داد که دو جوان پرایدسوار مقابل راکب موتورسیکلتی پیچیدند که در خیابان اشکذری در حال تردد بود. راننده پراید به صورت زاویه 30 درجه حرکت موتورسوار را در حاشیه پیاده رو سد کرد و به محض این که مرد میان سال از روی موتورسیکلت پایین افتاد، دو جوان از خودرو پیاده شدند و او را آن قدر کتک زدند که در حالت بیهوشی قرار گرفت.

«کلیددار امنیت مشهد» تصریح کرد: آدم ربایان که قمه و چاقو نیز در دست داشتند پیکر موتورسوار را روی صندلی عقب خودرو انداختند و سپس یکی از آنان پشت فرمان خودرو نشست و دیگری نیز موتورسیکلت را برد اما پراید به خاطر نقص فنی روشن نشد. در این هنگام آدم ربایان از اهالی محل کمک گرفتند و خودرو را با هل دادن روشن کردند و بدین ترتیب از صحنه حادثه گریختند.

رئیس پلیس مشهد با تاکید بر اهمیت ویژه جرایم خاص در مشهد خاطرنشان کرد: اگرچه هنوز شکایتی رسمی به پلیس نرسیده بود اما قبل از آن که خانواده یا اطرافیان گروگان از ماجرا مطلع شوند، پلیس وارد عمل شده بود چرا که «احساس امنیت» و برخورد با جرایم مهمه از اولویت های پلیس برای مبارزه با مخلان نظم و امنیت است، به همین دلیل گروه ویژه عملیاتی کلانتری سپاد با شناسایی مالک پراید، بی درنگ رصدهای اطلاعاتی را با هماهنگی قضایی آغاز کردند و موفق شدند نشانی او را در توس 70 به دست آورند. آنان دقایقی بعد عازم نشانی مذکور شدند اما همسر مالک پراید مدعی شد از حدود دو هفته قبل با شوهرش اختلاف پیدا کرده است و از «حامد» (مالک پراید) خبری ندارد.

فرمانده انتظامی مشهد با اشاره به این که ماجرا به دلیل احتمال وقوع قتل از اهمیت خاصی برخوردار بود، ادامه داد: در بازبینی فیلم ثبت شده از صحنه آدم ربایی، چنین برداشت می شد که مرد موتورسوار دیگر جان ندارد و آن ها پیکر بی جان او را به صندلی عقب انتقال دادند. بنابراین شیوه عملیات تغییر کرد و نیروهای پلیس در چند شاخه اطلاعاتی و عملیاتی به سرعت برای دستگیری آدم ربایان تلاش می کردند تا این که سرنخ هایی از برادر «حامد» به دست آمد که نشان می داد او نیز در این ماجرا نقش داشته است.

سرهنگ احمد نگهبان که سال ها تجربه انتظامی در سمت معاونت عملیات فرماندهی انتظامی استان خراسان رضوی را در کارنامه پلیسی خود دارد، تاکید کرد: بلافاصله شماره تلفن های متهمان ردزنی شد و افسران کارآزموده کلانتری در یک قرار صوری با «علیرضا» (برادر حامد) موفق شدند او را در اطراف میدان خیام دستگیر کنند و به کلانتری انتقال دهند. دقایقی بعد با اعترافات علیرضا، بی درنگ عملیات دستگیری حامد نیز در حالی آغاز شد که او به همراه گروگان (مرد موتورسوار) در مسیر حرکت به سوی یکی از مراکز انتظامی بود که در محاصره پلیس قرار گرفت و به کلانتری سپاد منتقل شد.

«حامد» متهم پرونده آدم ربایی در بازجویی ها ادعا کرد: حدود یک هفته قبل با حبیب (مرد موتورسوار) آشنا شدم و او مرا برای استعمال موادمخدر به منزلش دعوت کرد. آن جا قرص هایی به من داد که بعد از مصرف آن نمی فهمیدم چه می کنم! در حالی که تحت تاثیر قرص ها قرار داشتم او از من خواست به منطقه پنجراه برویم و یک دستگاه موتورسیکلت بخریم. من هم چند میلیون نقدی پرداخت کردم و باقی مانده بهای خرید موتورسیکلت را چک دادم چون آن را اقساطی خریداری کرده بودیم. در همین حال «حبیب» سوار موتورسیکلت شد و من وقتی داخل خودروام نشستم تازه متوجه شدم که گوشی تلفنم نیز سرقت شده است. زمانی که آثار قرص ها رفت و به خودم آمدم، ماجرای خرید موتورسیکلت را به خاطر آوردم که «حبیب» نه تنها موتورسیکلت بلکه گوشی تلفن مرا هم سرقت کرده است. از آن روز به بعد به دنبال او در منطقه اسماعیل آباد می گشتم تا این که امروز صبح او را دیدم و با کمک برادرم تعقیب اش کردیم. وقتی داخل کوچه پیچید ما هم موتورسیکلت را از «حبیب» گرفتیم ولی در همان هنگام او غش کرد و ما تلاش کردیم تا او را به درمانگاه ببریم! اما خودرو روشن نشد و من و برادرم از رهگذران کمک خواستیم و به اهالی گفتیم حال دوستمان خوب نیست و باید سریع او را به بیمارستان برسانیم که آن ها هم خودرو را هل دادند و ما از آن جا رفتیم. بعد از این ماجرا قصد داشتم «حبیب» را به کلانتری معراج ببرم و بگویم که او سارق موتورسیکلت من است که در مسیر دستگیر شدم.

فرمانده انتظامی مشهد در تشریح ادامه این ماجرا افزود: این درحالی بود که بررسی های پلیس نشان داد متهمان به آدم ربایی مرد موتورسوار را به درمانگاه نبرده اند بلکه او را به پاتوق خودشان رسانده اند و پس از مصرف موادمخدر، سر و صورت مرد موتورسوار را از آثار خون پاک کرده اند. از سوی دیگر نیز استعلام از مرکز نشان داد که موتورسیکلت سابقه ثبت سرقت در کلانتری را ندارد و این ادعا نیز همچنان در حال بررسی است.

سرهنگ احمد نگهبان گفت: مرد موتورسوار نیز که خود در این ماجرا نقش مهمی دارد در بازجویی ها ادعا کرد، آن روز برای خرید موتورسیکلت رفتیم اما من که معتاد بودم برای تهیه موادمخدر سوار موتورسیکلت شدم و در حالی که گوشی تلفن «حامد» در دستم بود، به سمت پاتوق فروشنده مواد رفتم و دیگر او را ندیدم!...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، در حالی که سرعت عمل پلیس در برخورد سریع با حادثه آدم ربایی و دستگیری متهمان، احساس امنیت در شهر را به نمایش گذاشت اما هنوز تحقیقات برای ریشه یابی کلاف پیچیده این ماجرا با دستورات قضایی در کلانتری سپاد مشهد ادامه دارد. خراسان : شماره : 21032 - ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۱ شهريور

دستبرد به صندوق عقب بدون تخریب!

50 فقره سرقت در کارنامه سیاه دزدانی که به شیوه فیلم های پلیسی از چنگ ماموران گریختند!

سیدخلیل سجادپور- اعضای یک باند سرقت که به شیوه فیلم های پلیسی از چنگ نیروهای انتظامی گریخته بودند، ساعتی بعد در حالی دستگیر شدند که راز بیش از 50 فقره دستبرد بدون تخریب از صندوق عقب خودروهای مدل بالا را فاش کردند.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماجرای دستگیری اعضای این باند سرقت از سپیده دم بیست و نهم مرداد، زمانی در مشهد آغاز شد که نیروهای گشت کلانتری سناباد هنگام انجام وظیفه در حوزه استحفاظی به یک دستگاه پراید نقره ای رنگ مشکوک شدند که شماره پلاک آن با استفاده از کاغذ سفیدرنگ به شکل ماهرانه ای تغییر یافته بود. بنابراین نیروهای انتظامی با روشن کردن چراغ گردان خودروی پلیس به سمت سه سرنشین پراید حرکت کردند و دستور توقف دادند اما راننده پراید با مشاهده خودروی پلیس، بی درنگ پدال گاز را فشرد و از خیابان سناباد به سمت خیابان شهید اسفندیانی تغییر مسیر داد.

این گونه بود که تعقیب و گریز بامدادی پلیس و سرنشینان پراید آغاز شد اما سرعت وحشتناک پرایدسواران، نیروهای گشت را وادار کرد برای حفظ جان رانندگان عبوری، شیوه تعقیب و گریز را تغییر دهند. به همین دلیل راننده پراید هم از فرصت استفاده و تلاش کرد تا خودروی پلیس را از مسیر منحرف کند. حالا دیگر فرار پراید سواران به شیوه فیلم های پلیسی گره خورده بود و آن ها به شلیک های هوایی نیروهای انتظامی هم توجهی نداشتند تا این که عملیات تعقیب و گریز به خیابان ایثارگران رسید. در همین هنگام ناگهان خودروی پراید از مقابل چشمان پلیس ناپدید شد و نیروهای انتظامی در حالی پرایدسواران را گم کردند که در طول مسیر فرار کاغذ روی پلاک پراید افتاد و آن ها شماره واقعی خودرو را از مرکز فرماندهی استعلام کردند. دقایقی بعد با مشخص شدن نشانی مالک پراید، بلافاصله نیروهای گشت با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد محمدباقر بهرازفر (رئیس کلانتری سناباد) عازم منطقه خواجه ربیع شدند اما هیچ کس در نشانی مذکور حضور نداشت. به همین دلیل نیروهای انتظامی با کسب مجوزهای قضایی، در محل به کمین نشستند تا این که حدود یک ساعت بعد جوانی از راه رسید و قصد ورود به منزل را داشت که بلافاصله توسط نیروهای گشت دستگیر و در بازرسی از داخل خودروی وی تعدادی لوازم سرقتی خودرو کشف شد. متهم دستگیر شده در همان مراحل اولیه بازجویی، همدستان دیگرش را نیز به پلیس لو داد و مدعی شد قبل از تعقیب و گریز پلیس به صندوق عقب شش خودروی مدل بالا در نقاط مختلف شهر دستبرد زده اند. گزارش روزنامه خراسان حاکی است این گونه بود که در همان سپیده دم عملیات دستگیری دیگر متهمان با دستورات ویژه قضایی ادامه یافت و سه عضو دیگر این باند سرقت در حالی به دام افتادند که تعداد زیادی رینگ و لاستیک های نو به همراه پلاک های سرقتی و دیگر لوازم و قطعات خودروها از مخفیگاه دزدان کشف و ضبط شد.

همچنین بررسی های پلیس نشان داد که یکی از متهمان زمانی که پلیس در تعقیب پراید سواران بود، با تماس آن ها به بولوار ایثارگران آمد و سارقان با تعویض خودرو از چنگ پلیس گریختند. این درحالی بود که نیروهای انتظامی در جست وجوی خودروی پراید نقره ای بودند.

بنابر گزارش روزنامه خراسان، همزمان با پایان یافتن این عملیات به سرپرستی ستوان یکم بابایی(افسر گشت پلیس) متهمان به کلانتری سناباد منتقل شدند و با نظارت مستقیم رئیس کلانتری مورد بازجویی های فنی قرار گرفتند. اعضای این باند اعتراف کردند قبل از آن که مورد ظن نیروهای انتظامی قرار بگیرند به صندوق عقب شش خودروی مدل بالا دستبرد زده اند؛ اما با توجه به این که متهمان مذکور از سارقان حرفه ای بودند، بازجویی های تخصصی از آنان در دایره تجسس همچنان ادامه یافت تا این که بالاخره اعضای این باند راز بیش از 50 فقره دستبرد بدون تخریب به صندوق عقب خودروها را فاش کردند. بررسی های بیشتر در این باره ادامه دارد. خراسان : شماره : 21022 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۹ شهريور

دوربین بیمارستان تربت حیدریه، زورگیران را در مشهد لو داد!

سجادپور- بازبینی دوربین مدار بسته یکی از بیمارستان های تربت حیدریه، زورگیران آپاچی سوار را در مشهد لو داد و آن ها ناچار به اعتراف شدند.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، عصر بیست و نهم مرداد بود که زنی جوان برای انجام امور بانکی کنار یک دستگاه خودپرداز در خیابان وکیل آباد 19 ایستاد و بدون توجه به اطراف، گوشی تلفن را در دست گرفت و کارت بانکی را درون دستگاه قرار داد. در این هنگام جوان سبزه روی قد بلندی که او را زیر نظر داشت، در یک لحظه خود را به وی رساند و با قاپیدن گوشی تلفن، پشت موتورسیکلت آپاچی همدستش پرید که در کنار خیابان منتظر ایستاده بود. با فرار دزدان آپاچی سوار، زن جوان فریادزنان به دنبال سارقان دوید ولی آن ها لحظاتی بعد در لابه لای خودروها گم شدند. مال باخته که دیگر از تعقیب دزدان ناامید شده بود، بی درنگ با پلیس 110 تماس گرفت و ماجرای گوشی قاپی زورگیران را گزارش داد. چند دقیقه بعد گروهی از نیروهای گشت کلانتری با صدور دستوری از سوی سرهنگ محمد فیاضی (رئیس کلانتری شهرک ناجا) عازم محل حادثه شدند و به تحقیق در این باره پرداختند. با توجه به مشخصاتی که مال باخته از سارق قدبلند و موتورسیکلت سبزرنگ در اختیار پلیس گذاشت، عملیات گشت زنی در محدوده احتمالی فرار مجرمان ادامه یافت تا این که با حضور گروه دیگری از عوامل گشت نامحسوس تجسس، تحقیقات با اجرای طرح مهار در بولوار وکیل آباد، وارد مرحله جدیدی شد. طولی نکشید که افسران دایره تجسس موتورسیکلت آپاچی را مشاهده کردند و به تعقیب دو جوان موتورسوار پرداختند اما سارقان بر سرعت موتورسیکلت افزودند تا به هر طریقی از چنگ پلیس فرار کنند.

دقایقی بعد و هنگام تعقیب و گریز، ناگهان راکب موتورسیکلت مانع سیمانی را مقابل خود دید و پس از عبور از پیاده رو به دلیل از دست دادن کنترل موتورسیکلت، با مانع برخورد کرد و هر دو نفر نقش بر زمین شدند.

با وجود این، دو سارق جوان موتورسیکلت را رها کردند و با پای پیاده قصد فرار داشتند که در محاصره پلیس قرار گرفتند و در حالی دستگیر شدند که گوشی تلفن سرقتی نیز کف پیاده رو افتاده بود. با انتقال دو متهم 30 و 13 ساله به کلانتری، مشخص شد که نوجوان 13 ساله برادرزاده سارق حرفه ای است اما جوان 30 ساله دچار دردشکمی شده بود که بلافاصله توسط نیروهای امدادی به مرکز درمانی انتقال یافت و تحت مداوا قرار گرفت. بررسی های پزشکی بیانگر آن بود که سارق جوان دچار خونریزی داخلی شده است به همین دلیل و با دستور قاضی عادلی (بازپرس شعبه 614 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) وی تا زمان بهبودی در مرکز درمانی، تحت نظر پلیس قرار داشت تا این که بهبودی نسبی پیدا کرد و به کلانتری منتقل شد. این سارق جوان که «محمد – خ» نام دارد، در بازجویی های تخصصی ابتدا منکر ارتکاب گوشی قاپی شد اما استعلام شماره پلاک موتورسیکلت از مرکز فرماندهی پلیس نشان داد که موتورسیکلت آپاچی مذکور از مقابل بیمارستانی در تربت حیدریه سرقت شده است. با شناسایی مال باخته، فیلم دوربین مدار بسته بیمارستان نیز بازبینی شد و تصویر سارق جوان هنگام سرقت موتورسیکلت لو رفت. دزد جوان با مشاهده فیلم صحنه سرقت، دیگر چاره ای جز اعتراف ندید و به سرقت موتورسیکلت با همدستی دو تن دیگر از دوستانش اقرار کرد و گفت: چند ماه قبل به اتفاق پسرخاله ام و یکی دیگر از دوستانم به تربت حیدریه رفتیم و پس از سرقت موتورسیکلت آپاچی، آن را با خودروی تک کابین پسرخاله ام به مشهد آوردیم تا با آن گوشی قاپی کنیم! روز حادثه هم تحت تاثیر مصرف مواد مخدر صنعتی (شیشه) و قرص های مخدردار بودم که گوشی تلفن زن جوان را ربودم. این درحالی است که مال باخته دیگری نیز با شناسایی جوان سارق، مدعی شد که آن ها از وی زورگیری کرده اند! بررسی های بیشتر درباره جرایم احتمالی دیگر اعضای این باند با دستورات ویژه مقام قضایی زیر نظر سروان سیفی (رئیس تجسس کلانتری شهرک ناجا) در حالی ادامه دارد که ردزنی های اطلاعاتی برای شناسایی مخفیگاه دیگر افراد مرتبط با این باند آغاز شده است. خراسان : شماره : 21022 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۹ شهريور

ماجرای وحشتناک «خون بها»

حالا که به خاطر گذشت از قاتل شوهرم و پس از شکایت های متعدد، خون بهای او را از قاتل گرفته ایم، پسرم با این ترفند که بیمار روانی است، قصد دارد حق فرزندان دیگرم را تضییع کند و پول ها را بالا بکشد چرا که ...

به گزارش روزنامه خراسان، زن 52 ساله با بیان این که پسرم قصد داشت مرا آتش بزند که توسط همسایگان نجات یافتم، درباره سرگذشت خود و شکایت از فرزند بزرگش، به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: 17 ساله بودم که با پسر عمه ام ازدواج کردم. موسی کارواش داشت و از همان دوران کودکی روی پای خودش ایستاده بود تا دست نیاز به سوی کسی دراز نکند. همسرم مرد زحمت کشی بود و از نظر مالی هیچ کمبودی نداشتیم اما رفیق بازی های او تنها موضوعی بود که به شدت مرا آزار می داد. اگرچه موسی از نظر مالی به من و فرزندانم می رسید و همه امکانات رفاهی را فراهم می کرد اما شب ها را تا دیروقت با دوستانش می گذراند و من باید به تنهایی از فرزندانم مراقبت می کردم. با وجود این من از زندگی ام راضی بودم و روزگار خوبی را سپری می کردم. خلاصه روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که حدود 10 سال قبل در حالی که 25 سال از آغاز زندگی مشترکمان گذشته بود، ناگهان خبر وحشتناکی مرا سیاه پوش کرد. آن شب طبق معمول همسرم به خانه نیامد و من هم مانند همیشه در کنار فرزندانم به خواب رفتم ولی هنوز هوا گرگ و میش بود که از اورژانس بیمارستان با من تماس گرفتند. سراسیمه خودم را به بیمارستان رساندم در حالی که همسرم بر اثر اصابت ضربه چاقو جان خودش را از دست داده بود. در بررسی ها مشخص شد آن شب موسی به منزل یکی از دوستانش رفته بود که به تازگی زن دیگری را به عقد موقت خودش درآورده بود. در این میان برادر آن زن نیز وارد خانه و مشاجرات خانوادگی بین آن ها شروع می شود. در اثنای این درگیری خانوادگی، دوست شوهرم او را با چاقو می زند و همسرم قبل از رسیدن به بیمارستان جان خود را از دست می دهد. پس از این ماجرا، طولی نکشید که قاتل دستگیر و روانه زندان شد. هنوز پرونده قتل شوهرم آخرین مراحل دادرسی را طی می کرد که مادرشوهرم به عنوان ولی دم حدود 300 میلیون تومان از قاتل گرفت و رضایت داد. در این میان من هم که سرپرستی فرزندانم را به عهده داشتم، پس از شکایت های متعدد حدود 700 میلیون تومان خون بها برای فرزندانم گرفتم و از قصاص قاتل گذشتم. با این پول یک خانه و مغازه خریدم تا از مستاجری نجات یابم و پسر بزرگم نیز فروشگاه لوازم رایانه ای راه اندازی کرد اما چند سال بعد و در حالی که «سامان» متاهل بود، سر ناسازگاری با من گذاشت و مدعی شد مبلغ ارثیه او از پدر مرحومش بیشتر از آن چیزی است که به او داده ام. به همین دلیل و با این بهانه که دچار ناراحتی های روحی و روانی شده است، مدام من و فرزندان کوچکم را کتک می زند و آزار می دهد. چند شب قبل نیز با همین بهانه به منزل من آمد و شروع به مشاجره و ناسزاگویی کرد اما وقتی دید که من زیر بار نمی روم و پول بیشتری به او نمی دهم، ناگهان بطری بنزین را برداشت تا مرا آتش بزند. من هم که به شدت ترسیده بودم وحشت زده به داخل کوچه دویدم و جیغ زنان از همسایگان کمک خواستم. این گونه بود که با یاری اهالی محل از چنگ او نجات یافتم و به کلانتری آمدم تا راهی برای پیشگیری از مزاحمت های او پیدا کنم. این درحالی بود که سامان برای فرار از مجازات، همان شب خودش را به بیمارستان روان پزشکی معرفی کرده بود تا چنین وانمود کند که تعادل روحی ندارد. از سوی دیگر نیز سامان فرزند من است و من راضی به مجازات سنگین او نیستم اما از رفتارهای خشن و هولناک او می ترسم و به همین دلیل دست به دامان قانون شده ام.

گزارش روزنامه خراسان حاکی است با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسی های تخصصی و روان شناختی این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21022 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۹ شهريور

پدرکشی در توهم شیشه!

سجادپور- جوان 33 ساله ای پدر پیرش را تحت تاثیر توهم ناشی از استعمال مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه در حالی زیر ضربات مشت و لگد به قتل رساند که مدعی شد : «موکلم به من گفت پدرت مرا کافر کرده است!»

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این حادثه دلخراش ظهر روز گذشته هنگامی فاش شد که جوانی با ورود به منزل پدرش در شهرک طرق مشهد با صحنه وحشتناکی روبه رو شد.پدر 85 ساله این جوان در حالی با ضربات متعدد و مهلک به ناحیه سر، جان خود را از دست داده بود که بررسی ها نشان داد برادر معتادش تحت تاثیر توهم ناشی از مصرف شیشه، دست به چنین جنایت هولناکی زده است. چند دقیقه بعد با حضور قاضی ویژه قتل عمد در صحنه حادثه، تحقیقات قضایی آغاز و پسر 33 ساله مقتول بازداشت شد.

واکاوی های میدانی قاضی دکتر صادق صفری مشخص کرد که «هادی – م» (متهم به قتل) درحالی هنوز تحت تاثیر توهمات شیشه ای قرار دارد که همه بدن خود را نیز خراشیده بود. او در پاسخ به سوال قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد که پرسید: چرا پدرت را کشتی؟ گفت: یکی از موکلانم به من گفت که پدرت مرا کافر کرده است! من هم با اشاره او به پدرم حمله کردم و سر او را زیر ضربات مشت و لگد گرفتم و با زانویم نیز به سرش کوبیدم تا جان داد. او همچنین درباره خراشیدگی های وحشتناک اندام خودش نیز گفت: برخی از موکلان کافر به من حمله کردند و مرا به این روز انداختند!

این جوان شیشه ای در پاسخ به سوال دیگر قاضی صفری که چه ساعتی پدرت را کشتی؟ ادامه داد: بگذارید چشم هایم را ببندم تا از موکلانم بپرسم! ... او بعد از چند ثانیه پلک هایش را گشود و گفت: موکلانم می گویند «ساعت 8:30 صبح بود!»

بنابر گزارش خراسان، با توجه به زخم های شدید روی بدن متهم که بر اثر خارش های شدید ناشی از توهم ایجاد شده بود، وی با دستور قضایی روانه مرکز درمانی شد و گروه ویژه ای از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی نیز ماموریت یافتند این ماجرای تلخ را مورد کنکاش های جنایی قرار دهند. این درحالی بود که تحقیقات کارآگاهان نشان داد: جوان مذکور چند روز قبل نیز تحت تاثیر همین توهمات، برادرش را با ضربه چاقو مجروح کرده است. بررسی های بیشتر در این باره توسط کارآگاهان پلیس جنایی ادامه دارد. خراسان : شماره : شماره : 21034 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۲۳ شهريور


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : چهارشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ | 20:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |