درامتداد تاریکی-ماجرای فعالیت پزشک قلابی در درمانگاه های مشهد

اختصاصی خراسان

سیدخلیل سجادپور- مردی که با مدارک جعلی در چندین درمانگاه مشهد به مداوای بیماران می پرداخت در حالی توسط نیروهای انتظامی مشهد دستگیر شد که بازرسان دانشگاه علوم پزشکی خراسان رضوی او را شناسایی کرده بودند.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل بازرسان دانشگاه علوم پزشکی خراسان رضوی با مراجعه به کلانتری آبکوه مشهد، از هویت جعلی یک پزشک قلابی پرده برداشتند که در یکی از درمانگاه های بولوار ولیعصر در کوی امیرالمومنین (ع) فعالیت داشت. با اعلام این شکایت، بلافاصله گروهی از افسران کارآزموده با دستور سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری آبکوه) وارد عمل شدند و پس از هماهنگی و کسب مجوزهای لازم از قاضی یساقی (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) تحقیقات نامحسوس را در درمانگاه مذکور آغاز کردند. دقایقی بعد این مرد جوان با شیوه پلیسی دستگیر و در بازرسی بدنی از وی تیغ جراحی، مهر پزشکی و چند برگ نسخه دفترچه خدمات درمانی ممهور به نام پزشک «م- ک» به همراه کپی مجوز طبابت و دانشنامه پایان تحصیلات کشف و ضبط شد.

این مرد که همچنان خود را با نام «م- ک» معرفی می کرد پس از انتقال به کلانتری، مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت و در نهایت هویت واقعی خود را به نام «حسین – ط» فاش کرد و گفت: ساکن بولوار شهید کریمی هستم و می دانم که اشتباه کرده ام. وی ادامه داد: از ابتدای اردیبهشت گذشته به عنوان پزشک در درمانگاه های «پ»- «د» و «م» در بولوار توس و همچنین درمانگاه «س» در جاده سیمان با هویت دکتر «م-ک» به امور پزشکی مشغول بودم. گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توقیف خودروی پراید پزشک قلابی، وی با تشکیل پرونده تحویل مراجع قضایی شد و بررسی های بیشتر در این باره ادامه یافت. خراسان : شماره : 21086 - ۱۴۰۱ دوشنبه ۳۰ آبان

دستبرد تبهکار سابقه دار به اموال بدهکاران بانکی!

سجادپور- جوان 25 ساله سابقه داری که برای دستبرد به پمپ بنزین متروکه یک بدهکار بانکی، چندین کارگر و تجهیزات تخریب مانند بیل مکانیکی اجاره کرده بود در حالی با هوشیاری نیروهای پاسگاه انتظامی آبروان مشهد دستگیر شد که 5 سال حبس تعلیقی نیز در کارنامه سیاهش دارد.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ماجرا در حاشیه جاده تقی آباد مشهد هنگامی لو رفت که ماموران پاسگاه انتظامی آبروان در رصدهای اطلاعاتی و گشت زنی های مداوم در حوزه استحفاظی، متوجه تخریب بخش هایی از ساختمان یک پمپ بنزین متروکه شدند و بلافاصله تحقیقات نامحسوس گسترده ای را با دستور سرگرد جلیل اکرامی (رئیس پاسگاه انتظامی آبروان) آغاز کردند. بررسی نیروهای تجسس و اطلاعات با به کارگیری مخبران و منابع محلی بیانگر آن بود که افرادی در و پنجره های ساختمان را با استفاده از دستگاه های جوش و هوا برش سرقت کرده و در اطراف میدان خیام مشهد به خریداران ضایعات فروخته اند.اهمیت این موضوع موجب شد تا فرمانده انتظامی مشهد دستورات ویژه ای را برای کنکاش های پلیسی دقیق و دستگیری عوامل سرقت با هماهنگی های قضایی صادر کند. به همین دلیل گروهی از نیروهای انتظامی به سرپرستی سرگرد قوی (جانشین کلانتری) ماموریت یافتند تا به واکاوی ماجرای جایگاه سوخت متروکه بپردازند. آنان در رصدهای اطلاعاتی به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد مالک جایگاه سوخت به دلیل عمل نکردن به تعهدات بانکی برای پرداخت اقساط تسهیلات، ساخت و راه اندازی جایگاه سوخت در حاشیه جاده تقی آباد را رها کرده و از کشور خارج شده است.

از سوی دیگر نیز بررسی های پلیسی بیانگر آن بود که سارقان در و پنجره ها قرار است دوباره برای تخریب بقیه ساختمان و سرقت آهن های سقف و ستون های آهنی به محل مذکور بازگردند. این گونه بود که گروه عملیاتی پلیس با نظارت مستقیم سرهنگ احمد نگهبان (فرمانده انتظامی مشهد) با استفاده از نیروهای کمکی از سرکلانتری ها، به کمین سارق یا سارقان نشستند و در پوشش های مبدل اطراف پمپ بنزین متروکه را به محاصره درآوردند. حدود 48 ساعت بعد ناگهان چندین کامیون، بیل مکانیکی و خودروی سواری در جاده خاکی نمایان شدند که به طرف جایگاه سوخت حرکت می کردند. ماموران انتظامی بلافاصله به حالت آماده باش درآمدند و گروه اطلاعاتی موضوع را با بی سیم مخفیانه به سلسله مراتب فرماندهی اطلاع دادند. طولی نکشید که عملیات دستگیری با کسب مجوزهای قضایی از قاضی یوسفی (جانشین معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) در حالی شروع شد که افراد حاضر در محل، تخریب ساختمان را آغاز کرده بودند. نیروهای پاسگاه انتظامی آبروان در یک عملیات هماهنگ و ضربتی اطراف پمپ بنزین را محاصره کردند و با توقیف تجهیزات تخریب و خودروها، حلقه های قانون را بر دستان 6 نفر از متهمان گره زدند. با انتقال آنان به مقر انتظامی، بازجویی های فنی ادامه یافت و مشخص شد که جوان 25 ساله ای به نام «هـ- الف» که از سارقان سابقه دار است و 5 سال حبس تعلیقی به یک جرم دیگر را در کارنامه سیاهش دارد با تنظیم قولنامه صوری مبنی بر خرید آهن آلات پمپ بنزین متروکه، کارگران و راننده بیل مکانیکی را با تعیین دستمزد استخدام کرده است تا با تخریب کامل ساختمان، اموال و آهن های موجود در آن را بفروشد.

بنا بر گزارش روزنامه خراسان، ادامه بازجویی ها نشان داد: سارق مذکور چند روز قبل حدود 3 تن از اموال این بدهکار بانکی را به خریداران ضایعات فروخته است. بررسی های بیشتر درباره کشف جرایم احتمالی دیگر این تبهکار سابقه دار با دستورات ویژه قاضی شعبه 411 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در حالی ادامه دارد که بی گناهی کارگران و رانندگان کامیون و بیل مکانیکی به اثبات رسید و متهم به سرقت نیز با سپردن وثیقه به دادسرا تا تکمیل تحقیقات قضایی و پلیسی به طور موقت آزاد شده است. خراسان : شماره : 21086 - ۱۴۰۱ دوشنبه ۳۰ آبان

دزد 12 ساله در پاتوق خلافکاران!

رفاقت با یک جوان بزرگ تر از خودم در مدت کوتاهی موجب شد تا در 12 سالگی به یک معتاد و دزد حرفه ای تبدیل شوم این در حالی بود که همواره از اعتیاد پدرم رنج می بردم و ...

به گزارش روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات نوجوان 12 ساله ای است که به همراه تعدادی از خلافکاران در یکی از پاتوق های مصرف مواد مخدر توسط نیروهای انتظامی دستگیر شده است. این نوجوان در حالی که راز بسیاری از سرقت های خرد را فاش می کرد درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: از همان روزی که اطرافم را شناختم پدر و مادرم را در حال جنگ و دعوا دیدم. آن ها به دلیل اعتیاد پدرم اختلافات شدیدی با یکدیگر داشتند و به من توجه نمی کردند. من هم که علاقه ای به درس و مدرسه نداشتم در کلاس دوم ابتدایی ترک تحصیل کردم و دیگر به مدرسه نرفتم ،البته کسی در خانواده ام به این موضوع اهمیت نمی داد تا این که بالاخره سال گذشته مادرم از این وضعیت به تنگ آمد و از پدرم طلاق گرفت، اما چهار ماه بعد وقتی فهمید که پدرم در حال ترک اعتیاد است دوباره به خانه بازگشت. در همین شرایط بود که من هم از این وضعیت رنج می بردم و دچار ناراحتی های روحی شده بودم. به همین دلیل مدام به یکی از پارک های محله می رفتم تا از فضای خانواده ام دور باشم.در یکی از همین روزها جوانی موتورسوار کنارم آمد و روی نیمکت پارک نشست. او نگاهی به چهره ام کرد و گفت: «چی شده داداشی، ناراحتی!» حوصله حرف زدن نداشتم، اما آن جوان ادامه داد: بگو! اگر کسی تو را اذیت می کند شکمش را سفره کنم! با این جمله او بغضم ترکید و اشک پهنای صورتم را پوشاند. امیر بعد از لحظاتی پای درد دلم نشست و زمانی که کمی آرام شدم، گفت: بپر پشت موتور تا دوری بزنیم. من هم که خیلی موتورسواری را دوست داشتم بی درنگ روی موتورسیکلت نشستم و بدون آن که شناختی از آن جوان 19 ساله داشته باشم با او همراه شدم. او مرا به یک ساندویچ فروشی برد و برایم همبرگر خرید. پس از صرف غذایی که خیلی آن را دوست داشتم، سیگاری را آتش زد و گوشه لبش گذاشت. هنوز سیگارش به نیمه نرسیده بود که آن را به من تعارف کرد و گفت: بیا داداشی سیگاری (بنگ) بار زدم، بزن تا روشن شوی! و سپس سیگار را به دستم داد .اگرچه ابتدا سرفه می کردم، اما بالاخره سیگار حاوی بنگ را تا آخرین پک آن کشیدم تا به توصیه امیر آرام شوم. از آن روز به بعد آشنایی و ارتباط من و او آغاز شد. روز بعد امیر دوباره در پارک به دیدارم آمد و این بار مرا به منزل خودشان برد.آن جا با صحنه عجیبی روبه رو شدم .حدود 7 یا 8 مرد جوان در کنار پدر امیر مشغول مصرف مواد مخدر بودند. وقتی چشم پدر امیر به من افتاد نگاهی خشم آلود به پسرش کرد و گفت: چند بار گفتم بچه ها را به خانه نیاور! ولی امیر پاسخ داد: او داداشی من است! این گونه بود که من هم در کنار آن ها نشستم و با پیشنهاد امیر برای اولین بار مقداری مواد مخدر سنتی مصرف کردم، در حالی که همواره از اعتیاد پدرم متنفر بودم، اما چنین توجیه می کردم که با یک بار استفاده از مواد مخدر، معتاد نمی شوم. از آن روز به بعد و برای به دست آوردن پول با امیر همراه شدم و به سرقت موتورسیکلت و دوچرخه روی آوردم. امیر به من می گفت: چون تو بچه هستی کسی به تو شک نمی کند. هر بار هم که گیر افتادی بگو ،اشتباه کردم و نمی دانستم که دوچرخه مال من نیست. خیلی زود شیوه سرقت از داخل خودروها را نیز آموختم و به خودروهای پارک شده در حاشیه خیابان ها دستبرد می زدم. هر روز صبح از خانه بیرون می آمدم و شب با کلی پول به خانه بازمی گشتم. پدر و مادرم تصور می کردند من سرکار می روم، این در حالی بود که مصرف مواد مخدرم نیز بیشتر شده بود و باید پول بیشتری برای خرید آن می پرداختم. برادر بزرگ ترم که پسری سالم و اهل کار است دلش به حالم می سوخت و اصرار می کرد نزد او کار کنم، اما من هر بار با بهانه ای از کارکردن با او سرباز می زدم و به سرقت هایم ادامه می دادم تا این که در منزل پدر امیر مشغول مصرف مواد مخدر بودیم که ناگهان ماموران انتظامی از در و دیوار وارد خانه شدند و مرا نیز به همراه سارقان و خلافکاران دیگر دستگیر کردند، این جا بود که فهمیدم ماجرای سرقت های ما لو رفته است و من هم ناچار شدم به سرقت های داخل خودرو اعتراف کنم، اما اکنون خیلی پشیمانم . ای کاش ...

گزارش خراسان حاکی است به دستور سرهنگ ابراهیم خواجه پور (رئیس کلانتری آبکوه) بررسی سرقت های احتمالی دیگر اعضای این باند در دایره تجسس کلانتری آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21086 - ۱۴۰۱ دوشنبه ۳۰ آبان

زورگیری های زوج بی رحم با تبر!

رانندگان زخمی، وحشت زده خودرو را رها می کردند و پا به فرار می گذاشتند

سید خلیل سجادپور- زوج کریستالی بی رحم که خودروی رانندگان تاکسی های اینترنتی را با وارد آوردن ضربات تبر زورگیری می کردند در حالی با تلاش نیروهای کلانتری معراج مشهد دستگیر شدند که تاکنون به سرقت 3 دستگاه خودروی سواری اعتراف کرده اند.

فرمانده انتظامی مشهد، روز گذشته در تشریح این ماجرا گفت: شب بیست و یکم آبان، راننده یکی از شرکت های تاکسی اینترنتی هراسان و وحشت زده با پلیس تماس گرفت و از زوج جوانی سخن گفت که با تهدید و ایراد جراحت با تبر، خودرواش را زورگیری کرده اند. سرهنگ احمد نگهبان افزود: راننده 37 ساله در بیان جزئیات حادثه ادامه داد: حدود ساعت 20:15 شب بود که مسافری از طریق نرم افزار شرکت درخواست تاکسی کرد و من هم از توس 97 یک زوج را به مقصد شهرک نوید (کشف) سوار کردم و دوباره به محل توس 97 بازگرداندم اما آن ها در مقصد از خودرو پیاده نشدند و ناگهان با تبر و اسید مرا تهدید کردند و به بیابان های انتهای توس بردند. مرد جوان با تبر به دست و پشتم ضربه زد که من از ترس خودرو را رها کردم و پیاده پا به فرار گذاشتم و ...

مقام ارشد انتظامی مشهد تصریح کرد: در پی وقوع این ماجرا و با توجه به احتمال تکرار جرم، بی درنگ گروهی از نیروهای کلانتری معراج مشهد، تحقیقات تخصصی را برای شناسایی زن و مرد مذکور در حالی آغاز کردند که بررسی های مقدماتی نشان داد آن ها برای ثبت در نرم افزار درخواست خودرو، از سیم کارت سرقتی استفاده کرده اند به همین دلیل رصدهای اطلاعاتی و عملیات های ردزنی به شیوه دیگری پیگیری شد چرا که پلیس احتمال می داد با یک باند زورگیری مخوف روبه رو شده است.

سرهنگ نگهبان با اشاره به تجزیه و تحلیل های کارشناسی جرم خاطرنشان کرد: شماره پلاک خودروی سمند مال باخته به کلیه مراکز انتظامی اعلام شد و تحقیقات با تقویت نیروهای گشت نامحسوس در منطقه بولوار توس ادامه یافت. سرنخ های پلیس حکایت از آن داشت که زورگیران در همان محیط جغرافیایی حضور دارند.

«کلیددار امنیت مشهد» گفت: در حالی که ردیابی های اطلاعاتی در شاخه ای دیگر از این عملیات ادامه داشت، نیروهای گشت نامحسوس کلانتری در ظهر بیست و هفتم آبان، خودروی سمند سرقتی را در انتهای جاده خاکی توس 97 مشاهده کردند که زن و مردی داخل آن مشغول مصرف مواد مخدر بودند.

آن ها بلافاصله خودروی سمند را به محاصره درآوردند و زن و مرد جوان را دستگیر کردند. در بررسی های اولیه مشخص شد که این زوج جوان همان زورگیران خشن تبر به دست هستند که با مجروح کردن راننده، خودرو را به سرقت برده اند. با کشف تبر و مقداری مواد مخدر صنعتی، زن و مرد جوان به مقر انتظامی منتقل شدند و بازجویی از آنان با نظارت مستقیم سرگرد امیررضا فعال (رئیس کلانتری معراج) در حالی آغاز شد که خسارت هایی به خودروی سمند وارد آمده و بسیاری از لوازم و قطعات آن نیز سرقت شده بود.

سرهنگ احمد نگهبان اضافه کرد: بررسی های بیشتر بیانگر آن بود که زوج کریستالی از زورگیران بی رحمی هستند که قبلا نیز دو دستگاه تیبا و پراید را با همین شیوه زورگیری کرده اند. بنابراین شیوه بازجویی ها تغییر کرد و متهمان در تنگنای سوالات تخصصی قرار گرفتند. این درحالی بود که در بازرسی از مخفیگاه زوج کریستالی، تعداد زیادی شارژر، فلش، عینک دودی، چندین کیف زنانه و ساک نیز کشف شد که حکایت از سرقت های دیگر این زوج خطرناک داشت.

رئیس پلیس با تجربه مشهد در ادامه این گفت وگوی اختصاصی افزود: گزارش های دریافتی از سامانه بانک اطلاعاتی مجرمان نیز نشان داد که این زوج سوابق متعدد زورگیری و سرقت دارند که تاکنون چند تن از مال باختگان شناسایی شده اند و تحقیقات بیشتر گروه تخصصی به سرپرستی سرگرد امیرحسین قنبری (رئیس دایره تجسس کلانتری معراج) برای ریشه یابی جرایم احتمالی دیگر و افراد مرتبط با آنان ادامه دارد.سرهنگ نگهبان در پایان از شهروندان و به ویژه رانندگان تاکسی اینترنتی خواست چنان چه با این شیوه طعمه سارقان قرار گرفته اند به کلانتری معراج مراجعه کنند.

اختصاصی خراسان . خراسان : شماره : 21087 - ۱۴۰۱ سه شنبه ۱ آذر

وقتی شوهرم قاتل شد!

برای آن که با خواستگارم ازدواج نکنم همه تلاشم را کردم تا جایی که حتی دو بار دست به خودکشی زدم اما فایده ای نداشت و پدر و مادرم مرا به عقد یکی از بستگانم درآوردند که به تازگی از افغانستان وارد ایران شده بود ولی طولی نکشید که او دست به جنایت زد و من هم ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 28 ساله ای است که به همراه خواهرش و برای گزارش سرقت گوشی تلفن به کلانتری مراجعه کرده بود. او که فرصت مناسبی برای مشاوره یافته بود و سرگذشت خود را درس عبرتی برای بسیاری از خانواده ها می دانست، به بیان گذشته خود پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: اگر چه همه خانواده ام که به «خیاطی» اشتغال دارند اهل کشور افغانستان هستند اما من در ایران به دنیا آمدم و تا مقطع راهنمایی تحصیل کردم ولی خوب به یاد دارم که از همان دوران کودکی همه نزدیکانم مرا نامزد «وحید» می خواندند که پسرعمویم بود و در افغانستان زندگی می کرد. با آن که هیچ گاه او را ندیده بودم اما احساس بدی به او داشتم تا این که روزی یکی از بستگان پدرم از افغانستان مهمان ما شد و از «وحید» به زشتی یاد کرد و او را جوانی «بزن بهادر» خواند. با این سخنان ته قلبم خالی شد و دیگر به طور علنی با این ازدواج مخالفت کردم. به همین دلیل پدرم مرا کتک زد که باید به عقد برادرزاده اش دربیایم. مدتی بعد «وحید» به مشهد آمد و من وقتی او را دیدم، اصلا به دلم ننشست. با آن که دو بار دست به خودکشی زدم ولی کسی به خواسته من توجهی نداشت و مرا پای سفره عقد نشاندند. در همان شب اول نامزدی زمانی که با «وحید» مخالفت کردم مرا به باد کتک گرفت و به همین دلیل نفرتم از او بیشتر شد. به طوری که در طول 20 روز 4 بار کتکم زد.

«وحید» تهدیدم می کرد که با برگزاری مراسم عروسی مرا به افغانستان می برد و آن وقت می داند چگونه با من رفتار کند!

دیگر به شدت ترسیده بودم که به «امان» زنگ زدم و از او خواستم به دنبالم بیاید. من و «امان» از مدتی قبل در فضای مجازی با هم آشنا شده بودیم و به صورت تلفنی ارتباط داشتیم اما وقتی به خانه «امان» رفتم و خانواده اش از ازدواجم مطلع شدند بلافاصله از پسرشان خواستند تا مرا به خانه پدرم بازگرداند. «امان» هم مقداری طلا و پول و یک گوشی تلفن به من هدیه داد و مرا در نزدیکی منزلمان رها کرد. از آن روز به بعد با پسر دیگری در یکی از گروه های اجتماعی آشنا شدم که با همسرش اختلاف داشت و با یکدیگر به صورت تلفنی درددل می کردیم. در این شرایط «وحید» برای برگزاری مراسم عروسی، دوباره به مشهد بازگشت و با دیدن بی مهری های من، عصبانی تر شد. پدرم نیز در حمایت از او بسیار سخت گیری می کرد به طوری که من در خانه حبس شده بودم و اجازه بیرون رفتن هم نداشتم. در همین روزها از غفلت پدر و برادرم استفاده کردم و با فرار از منزل، خودم را به بهزیستی رساندم چرا که این بار نمی توانستم به جای دیگری بروم!

ولی همان شب «وحید» به دنبالم آمد و مراسم عروسی برگزار شد، قرار بود یک ماه دیگر مرا به افغانستان ببرد و به همین دلیل منزلی را به مدت یک ماه اجاره کرد، اما چند روز بعد فقط با این بهانه که چرا بد نگاهش کرده ام، آتش سیگار را روی دستم خاموش کرد و در هوای سرد زمستان مرا از خانه بیرون انداخت. در حالی که برف به شدت می بارید سوار اولین خودروی عبوری شدم ولی هیچ پول ومدرکی نداشتم این گونه بود که شروع به «گدایی» کردم تا برای خروج از کشور پول جور کنم. هر روز عکس خودم را در روزنامه می دیدم که به عنوان «گم شده» منتشر می شد ولی من قصد بازگشت نداشتم. بعد از چند ماه «گدایی» یک روز زنی میان سال مرا دید که روی پله های منزلش نشسته بودم. او مرا به کارگاه تولیدی خودش برد و در آن جا کار و زندگی می کردم اما «وحید» از طریق یکی از دوستانش متوجه شد و بدین ترتیب دوباره مرا به خانه بازگرداند و حبسم کرد. حالا دیگر سرنوشتم را پذیرفته بودم که یک روز «وحید» برای خرید سیگار از خانه بیرون رفت. ساعتی بعد خبر رسید که او با مغازه دار درگیر شده و او را با ضربه چاقویی که همیشه به همراه داشت، کشته است. او وسایلش را جمع کرد و چند روز پنهان شد اما بالاخره توسط ماموران دستگیر و به قصاص نفس (اعدام) محکوم شد. من هم از این فرصت استفاده کردم و از او طلاق گرفتم که اکنون هم در یک آرایشگاه زنانه مشغول کار هستم و... .

گزارش روزنامه خراسان حاکی است،با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) تحقیقات پلیس برای ردیابی گوشی سرقت شده این زن جوان آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21087 - ۱۴۰۱ سه شنبه ۱ آذر

وحشت آفرینی گروگان گیر مسلح در توهم شیشه!

سجادپور – مرد 42 ساله شیشه ای که با گروگان گیری مسلحانه یک دختر جوان و اعضای یک خانواده جیلی سوار، صحنه های وحشتناکی را در خیابان های مشهد رقم زد، در حالی با عملیات ضربتی نیروهای کلانتری طرق مشهد به دام افتاد که هنوز در توهم ناشی از مصرف شیشه به سر می برد.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این حادثه هولناک عصر بیستم آبان زمانی آغاز شد که نیروهای انتظامی در جریان سرقت یک دستگاه خودروی سواری «تارا» در خیابان فدائیان اسلام قرار گرفتند و برای بررسی موضوع به محل حادثه عزیمت کردند. تحقیقات نیروهای تجسس بیانگر آن بود که خودروهای سواری صفر کیلومتر در حال انتقال از تریلر به مرکز فروش بودند که ناگهان مردی پشت فرمان یکی از خودروهایی نشست که آن را از تریلر حمل خودرو پایین و کنار خیابان گذاشته بودند. او با سوئیچی که داخل خودروی «تارا» بود، آن را روشن کرد و پدال گاز را فشرد. هنوز تحقیقات پلیس برای ردیابی عامل سرقت خودروی صفر کیلومتر ادامه داشت که خبر وحشتناک دیگری نیروهای کلانتری طرق را به تکاپو انداخت؛ «مرد مسلحی در شهرک عسگریه، اعضای یک خانواده را گروگان گرفته است و صدای جیغ و فریاد گروگان ها به گوش می رسد!» با گزارش این حادثه به نیروهای انتظامی، بلافاصله سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) وارد عمل شد و با نظارت مستقیم بر این عملیات به هدایت نیروهای انتظامی پرداخت. طولی نکشید که به دستور فرمانده انتظامی مشهد، گروه ویژه ای از نیروهای کارآزموده تجسس به سرپرستی سرگرد براتی (جانشین کلانتری) لباس های ضد گلوله به تن کردند و با رعایت نکات امنیتی سوار بر خودروهای پلیس، آژیرکشان به طرف شهرک عسگریه به راه افتادند. وحشت آفرینی های مرد مسلح هر لحظه در بی سیم های پلیس می پیچید اما نیروهای انتظامی برای حفظ جان گروگان ها باید با تدابیر پلیسی عمل می کردند. دقایقی بعد خودروی جیلی نبش خیابان احسان 12 شناسایی شد و منطقه به محاصره نیروهای انتظامی درآمد. با صدور فرمانی از سوی سرهنگ نگهبان، نیروهای عملیاتی در چند شاخه وارد عمل شدند و با به کارگیری شگردهای تخصصی، ابتدا تلاش کردند گروگان ها را نجات دهند. این در حالی بود که مرد مسلح با تیزهوشی راننده «جیلی» در مخمصه ای قرار داشت که سعی می کرد اعضای خانواده او را از خودرو پیاده کند تا فقط راننده را گروگان بگیرد. ماموران هم که دنبال چنین فرصتی بودند، سلاح ها را از ضامن خارج کردند و منتظر رهایی گروگان ها ماندند. لحظاتی بعد به محض این که اعضای خانواده راننده جیلی و یک دختر جوان از خودرو فاصله گرفتند، عملیات ضربتی پلیس مشهد برای دستگیری عامل گروگان گیری مسلح آغاز شد. مرد 42 ساله که خود را در خطر دستگیری می دید با رها کردن اسلحه کلت، به داخل یک منزل ویلایی شخصی گریخت و سپس با عبور از یک دیوار 4 متری به درون یک مجتمع آپارتمانی فرار کرد. در این هنگام شاخه ای از افسران تجسس با هدایت ستوان یکم نوروز زاده چنارانی (رئیس دایره تجسس کلانتری طرق) واحد آپارتمانی را به محاصره درآوردند و گروگان گیر مسلح را در طبقه دوم ساختمان به دام انداختند. گزارش روزنامه خراسان حاکی است، با انتقال مرد مسلح به مقر انتظامی تحقیقات گسترده ای در این باره آغاز و مشخص شد که مرد 42 ساله «علی اصغر – ر» نام دارد و به دلیل مصرف زیاد موادمخدر صنعتی از نوع شیشه دچار توهم شده است. گروگان ها که دیگر خود را در پناه پلیس می دیدند و خطری آن ها را تهدید نمی کرد برای دقایقی تحت مراقبت قرار گرفتند تا اقدامات پلیسی در این باره پایان یابد. در همین حال دختر 19 ساله ای که از چنگ مرد مسلح رها شده بود، درباره این ماجرای وحشتناک به افسران دایره تجسس گفت: من در یک پیتزافروشی در خیابان جمهوری اسلامی کار می کنم. آن لحظه برای خرید از سوپرمارکت عرض خیابان را طی کردم که ناگهان یک دستگاه خودروی «تارا» به من نزدیک شد و راننده اصرار داشت که سوار خودرواش شوم. وقتی چهره وحشتناک راننده را دیدم، ناخودآگاه پا به فرار گذاشتم ولی او پیاده به دنبالم آمد و در یک لحظه لوله اسلحه را پشت سرم گذاشت و مرا به طرف خودروی جیلی کشاند که سرنشینان آن مشغول صرف بستنی بودند. او در حالی مرا کشان کشان روی صندلی عقب خودروی جیلی انداخت که همسر و دو دختر خردسال راننده از ترس جیغ می کشیدند! سپس مرد مسلح خطاب به راننده فریاد زد:«حرکت کن!حرکت کن!» راننده هم که تلاش می کرد خونسردی خود را حفظ کند، به او می گفت: بگذار همسر و فرزندانم پیاده شوند، من با تو می آیم!... ولی مرد مسلح دست بردار نبود تا این که راننده به طرف شهرک عسگریه حرکت کرد که در اطراف میدان سلام، با مشاهده خودروهای پلیس دلگرمی پیدا کردیم و راننده هم سعی می کرد ما را از خودرو پیاده کند که ناگهان مرد مسلح تصمیم گرفت فقط راننده خودرو را گروگان بگیرد و... .

راننده خودرو نیز با بیان چگونگی وقوع حادثه گفت: نمی دانم علت و انگیزه این مرد از گروگان گیری مسلحانه چه بود اما من فقط می خواستم به اعضای خانواده ام آسیبی نرسد به همین دلیل هم خودرو را متوقف کردم تا بتوانم فرزندانم را نجات بدهم که ناگهان پلیس از راه رسید و او را دستگیر کرد.

بنابر گزارش روزنامه خراسان، مرد معتاد که مدعی بود اسلحه کلت را از فردی در چهارراه گاز مشهد خریده است، درباره انگیزه خود از گروگان گیری گفت: من معتاد به شیشه هستم و قبل از گروگان گیری هم مقدار زیادی مواد مخدر مصرف کردم. فقط می خواستم زندگی خودم را عوض کنم و با گروگان گیری راننده، با او از مرزهای کشور خارج شوم! شایان ذکر است، با کشف کپسول های هوا برش و ابزار های متعدد سرقت از فرد گروگانگیر، بررسی های بیشتر در این باره با صدور دستورات ویژه قضایی همچنان ادامه دارد. خراسان : شماره : 21083 - ۱۴۰۱ پنج شنبه ۲۶ آبان


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : سه شنبه ۱ آذر ۱۴۰۱ | 19:25 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |