خادمان جاودان ملت-کلنل محمدتقی‌خان پسیان

گروه تاریخ - آن هایی که مدعی‌اند بسیجی بودن یعنی فقط لباس خاکی پوشیدن و سلاح به دست گرفتن و در میدان نبرد جنگیدن یا نمی‌دانند یا خودشان را به نادانی می‌زنند؛ بسیج یک تفکر است، یک رویکرد، یک سبک زندگی، یک روش برای حرکت به سوی آن‌ که انسان و انسانیت چشم به راه اوست، یک فرهنگ است. بسیج ایده و تفکر امروز و دیروز نیست، اندیشه‌ای سیّال در تاریخی است که با بعثت انبیای الهی برای نجات و رهایی بشر آغاز شد و تا قیام قیامت، برپا خواهد ماند. در چنین چشم‌اندازی، باید بسیج و بسیجی را فراتر از رزمندگانی دید که قهرمانانه در میدان‌های رزم، از جان مایه گذاشتند و برای ملت ما، عزت و شرف و آزادگی خریدند. در چنین چشم‌اندازی، هزاران شخصیت برجسته علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قرار می‌گیرند که بود آن ها، بر ظرفیت‌های گوناگون یک ملت افزوده و زمینه تعالی و رشد آن را مسیر الهی‌اش رقم زده‌است. رهبر معظم انقلاب، پنجم آذرماه امسال و در دیدار جمع کثیری از بسیجیان، این حقیقت مغفول مانده را برای چندمین بار یادآوری کردند و گفتند: «فرهنگ بسیج یعنی خستگی نشناختن در کمک‌های مؤمنانه ... در میدان مقابله با دشمن هم، یعنی در میدان جنگ نظامی هم، بی‌محابا وارد میدان شدن، از دشمن نترسیدن، به دشمن فرصت ندادن؛ این [فرهنگ بسیجی] است. در هر کارزار سیاسی و نظامی و علمی وارد شدن و همه توان خود را به کار گرفتن؛ این فرهنگ بسیجی است ... بسیجی بودن فرهنگ مجاهدان گمنام است ــ همین طور که در فرمایش امام هم به همین معنا اشاره شده ــ فرهنگ مجاهدان بی‌توقّع است؛ خطرپذیری است، نترسیدن است؛ خدمت گزاری است برای همه و برای کشور؛ از خود برای دیگران مایه گذاشتن است؛ حتّی مظلوم شدن برای این‌که مظلوم را رهایی ببخشد. روحیه بسیج‌پروری با همین خصوصیّاتی که گفتیم، [مثل] ورود در میدان، نترسیدن، با دشمن سینه‌به‌سینه شدن، در دوران حکومت‌های طاغوتی و در دوران‌های گذشته هم بود، منتها یا بیگانه‌ها مسلّط بر کشور بودند و آن ها نمی‌گذاشتند و سرکوب می‌کردند یا خود حکومت‌ها فاسد بودند. حالا نمونه‌هایش را من این‌جا یادداشت کرده‌ام. مثلاً در دوران دخالت‌های خارجی‌ها ــ این مال همین دوره تاریخ معاصر ماست، مال خیلی قبل‌ها نیست ــ در تبریز، شیخ محمّد خیابانی؛ او به یک معنا بسیجی است؛ قیام می‌کند، حرکت می‌کند، بعد هم شهید می‌شود؛ در مشهد، محمّدتقی خان پسیان؛ او هم همین جور؛ اغلب شرح حال این‌ها را متأسّفانه شماها نمی‌دانید؛ باید کتاب زیاد بخوانید، باید شرح حال این‌ها را بفهمید، بدانید. در رشت، میرزا کوچک‌خان جنگلی؛ در اصفهان، آقانجفی و حاج‌آقا نورا... ؛ در شیراز، آسیّدعبدالحسین لاری و بعضی دیگر از بزرگان علما، [مثل] شیخ جعفر محلّاتی؛ در بوشهر، رئیسعلی دلواری ... .» آن‌چه در صفحه امروز و صفحات مشابه با آن در آینده مطالعه می‌کنید، بازشناسی روحیه بسیجی است در گستره تاریخ معاصر ایران و در روایت بزرگمردانی که برای آزادی و عظمت کشور، بسیجی‌وار و مردانه جنگیدند و جان بر سر این کار گذاشتند. در این قسمت، زندگی و خدمات کلنل محمدتقی‌خان پسیان را بررسی خواهیم کرد.

شاگردان «حاج‌آقا روح ‌ا...» ؛ منادیان آزاداندیشی در دانشگاه‌ها

http://khorasannews.com/?nid=21097&pid=5&type=0

رفاه و امنیت فراگیر ارمغان «پسیان» 30 ساله برای مردم

کلنل محمدتقی‌خان پسیان، پیش از شهادت در مهرماه 1300، تنها 6 ماه حاکم خراسان بود اما در همین مدت و با تلاش‌های همه‌جانبه و بی‌وقفه، نظم را برقرار و دغدغه‌های اصلی مردم را برطرف کرد

جواد نوائیان رودسری - محله «سرخاب» تبریز، در یکی از روزهای سال 1270 خورشیدی، شاهد به دنیا آمدن نوزادی بود که سه دهه زندگی سراسر تلاش، شور و عشق او به میهن به روایتی جذاب و تمام‌نما از وطن‌دوستی ایرانیان تبدیل شد. کلنل محمدتقی‌خان پسیان در خاندانی متولد شد که بیشتر اعضای آن نظامی بودند. او پس از مدتی تحصیل در مکتبخانه‌های آن دوره، در سال 1277 ش وارد مدرسه تازه تأسیس «لقمانیه» شد. پسیان در این مدرسه، زبان فرانسه را فرا گرفت. 15 ساله بود که برای تحصیل در مدرسه نظام، تبریز را به مقصد تهران ترک کرد؛ اما شاید خودش هم نمی‌دانست که این رفتن را بازگشتی نیست. پس از تأسیس نیروی نظامی ژاندارمری - که در واقع، با تلاش تعدادی از مشروطه‌خواهان به منظور ایجاد یک نیروی نظامی مستقل برای حفظ امنیت کشور شکل گرفت – و با وجود این که هنوز یک سال از تحصیل اش در مدرسه نظام باقی مانده‌بود، به این نیروی تازه تأسیس فراخوانده شد و در سال 1289 ش، در حالی که تنها 19 سال داشت، با درجه نایب دومی(ستوانی)، به استخدام نیروی ژاندارمری درآمد.
کلنل در مسیر محبوبیّت
زیرکی و توانایی پسیان باعث شد خیلی زود پله های ترقی را طی کند. سال بعد، محمدتقیِ 20 ساله، به درجه سلطانی(سروانی) رسید و علاوه بر فعالیت‌های نظامی، به عنوان مترجم «یال مارسن»، مستشار سوئدی و فرمانده ژاندارمری ایران، از نزدیک با سبک‌های نوین جنگی آشنا شد. کلنل در سال نخست حضورش در ژاندارمری، لیاقتش را در سرکوب شورش «حبیب‌ا...خان» در قزوین ثابت کرد. مدتی بعد، برای سرکوب اشرار و راهزنانی که راه‌های همدان را ناامن و زمینه دخالت نظامی روس‌ها را فراهم کرده‌بودند، به همدان رفت و پس از یک سال تلاش بی‌وقفه، نظم را در منطقه حاکم کرد. این موفقیت باعث شد وزارت جنگِ وقت، به او نشان طلای لیاقت اهدا کند. پسیان برای برقراری آرامش و امنیت در منطقه بروجرد تا یک قدمی مرگ رفت، اما حاضر به ترک میدان نشد و با نبوغ نظامی خود، بر دشمن پیروز شد. پسیان در دوران فرماندهی ژاندارمری همدان، یکی از معدود دفاع‌های ایرانیان را در برابر مهاجمان روسی که پس از قرارداد 1907 و تقسیم ایران میان روسیه تزاری و انگلیس، وارد خاک کشورمان شده‌بودند، ترتیب داد. پیروزی‌های موقت او در مقابله با نیروهای استعمار، بارقه امید را در دل بسیاری از مردم، روشن و وصف شجاعت و بی باکی او را در خارج از مرزهای ایران منتشر کرد. با این حال، دفاع جانانه او و یارانش به دلیل کمبود امکانات و ضعف حکومت مرکزی، با ناکامی روبه‌رو شد.
نخستین ایرانی بر فراز ابرها
اشغال ایران در جنگ جهانی اول و بازداشت بسیاری از افسران وطن‌دوست ایرانی، کلنل را از ادامه فعالیت بازداشت. او با وجود میل فراوان برای ایستادن و مبارزه کردن، ناچار ایران را ترک کرد و در سال 1296 ش، برای درمان بیماری مزمن کبدی، به آلمان رفت. پسیان در این زمان، تنها 26 سال داشت. شهرت او در شجاعت و نبوغ نظامی، باعث شد ارتش آلمان از کلنل برای همکاری دعوت کند و او که به دنبال فرصتی برای تکمیل دانسته‌هایش بود، این دعوت را پذیرفت. پسیان در همین ایام، وارد نیروی هواییِ تازه تأسیسِ آلمان شد و به عنوان نخستین ایرانی، دوره خلبانی را گذراند و با هواپیما پرواز کرد. آلمان‌ها از او خواستند در نبردهای هوایی جبهه فرانسه شرکت کند، اما پسیان نپذیرفت و از آلمان‌ها خواست به او اجازه نبرد در جبهه روسیه تزاری را بدهند. او می‌خواست با کسانی رودررو شود که میهن اش را عرصه تاخت و تاز خود کرده‌بودند. به این ترتیب، پسیان توانست در 33 عملیات هوایی علیه روسیه‌تزاری شرکت کند؛ اما ناراحتیِ کبدی به او اجازه ادامه فعالیت را نداد و ناچار پس از درمان بیماری و فراگیری برخی علوم و فنون، در سال 1298ش به ایران بازگشت.
به سوی خراسان
کلنل پس از روی کار آمدن «مشیرالدوله» و با تشویق ملک الشعرای بهار، فرماندهی ژاندارمری خراسان را پذیرفت و در شهریور سال 1299ش راهی مشهد شد. ورود او به مشهد، همزمان با حکومت «قوام‌السلطنه» بر خراسان بود. شواهد تاریخی موجود نشان می‌دهد که مشهد در این دوره، از هر نظر روزگار خوبی را از سر نمی‌گذراند؛ ژاندارمری، به عنوان نیروی رسمیِ ضامنِ امنیت و نظم، با ریاست محمدحسین میرزا جهانبانی، داماد وثوق‌الدوله و فامیل قوام‌السلطنه، هیچ حرفی برای گفتن نداشت. ژاندارم‌ها مدت‌ها مواجب و حقوق خود را دریافت نکرده بودند و حتی حاضر نبودند از مشهد در برابر حمله راهزنان حفاظت کنند. فساد مالی، عامل به وجود آمدن این بی‌نظمی بود. کار به جایی رسید که قوام‌السلطنه، برای دفع تعرضات یکی از راهزنان اطراف مشهد، مشهور به «محمد زشکی»، ناچار شده‌بود از حدود 200 سواره‌نظام حاکم قوچان کمک بگیرد. پسیان که مدتی پس از ورودش به مشهد، به وسعت فساد در سیستم حکومتی خراسان پی برده‌بود، کمر به اصلاح امور بست. با وقوع کودتای سوم اسفند در تهران و اجرای سیاست سیدضیاءالدین طباطبایی یزدی مبنی بر بازداشت اشراف و سیاستمداران برای تسلط بر امور و همین‌طور کسب درآمد از این اقدام، وی مخفیانه دستورِ دستگیریِ قوام‌السلطنه را صادر کرد و برای پسیان، فرمانده ژاندارمری خراسان، فرستاد. کلنل که ظاهراً از ماهیت واقعی سید ضیاء آگاه نبود و از طرفی قوام‌السلطنه را عنصری ضدمردمی و وابسته می‌دانست، وی را بازداشت کرد و به تهران فرستاد. به این ترتیب زمام امور خراسان از 13 فروردین 1300 شمسی عملاً در اختیار کلنل پسیان قرار گرفت و او دست به اصلاحات گسترده ای زد.
مشهد در دوران حکومت پسیان
کلنل با کمک «موسیو دوبوا»، مستشار اداره مالیه خراسان، به امور مالیاتی رسیدگی کرد و از بدهکاری های سنگین مالیاتی قوام‌السلطنه و اشراف خراسان پرده برداشت. او که برای اجرای اصلاحات در خراسان به پول نیاز داشت، اقدام به وصول مالیات‌های عقب افتاده کرد و با پی بردن به اختلاس‌های گسترده طبقه حاکم، دارایی‌های آن ها را ضبط و از آن برای عمران شهر استفاده کرد. پسیان با ترمیم سیستم اداری آستان قدس و انتظام مالی آن، موفق به ایجاد یک صندوق خیریه از درآمدهای آستان‌قدس، برای کمک به محرومان شد. این درحالی بود که در دوره‌های قبل، به سبب اختلاس‌ها و سوءاستفاده‌های گسترده، آستان‌قدس به افراد زیادی بدهکار بود و حتی طبق گزارش «عین‌السلطنه» در «روزنامه خاطرات»، برخی از این طلبکاران از محل درآمد موقوفه‌ها، نزول می‌گرفتند! کلنل به سرعت جای حکام مستبد را با عناصر مردمی و مشروطه‌خواه عوض کرد. ژاندارمری که به واسطه فساد مسئولان قبلی، عملا به یک دستگاه بی‌فایده مبدل شده‌بود، احیا شد و در پایان دوره خدمت پسیان، تعداد ژاندارم‌های خراسان به چهار هزار نفر رسید. مقایسه این تعداد نفرات، با تعداد نیروهای رضاخان برای فتح تهران(2500 قزاق)، نشان‌دهنده کار عظیم و خارق‌العاده کلنل در همین مدت کوتاه است. محمدتقی‌خان پسیان نیروهای ژاندارمری را بین مناطق مختلف خراسان، مانند سبزوار، تربت حیدریه و نیشابور، تقسیم کرد. نتیجه این اقدامات، برقراری امنیت در خراسان بود. طی مدت کوتاه حکومت کلنل پسیان در خراسان، اصلاحات فراوانی انجام شد که با وجود کوتاهی دوران وی، حدود شش‌ماه، در نوع خود کم‌نظیر است. طبعاً این اصلاحات به مذاق برخی خوش نمی‌آمد و از این رو، با کلنل دشمنی آغاز کردند.
شهادت غریبانه
با کنار رفتن دولت سیدضیاء و روی کار آمدن قوام‌السلطنه، کلنل احساس خطر کرد. حاکم پیشین خراسان که با پسیان خصومت شخصی داشت، کوشید با لطایف‌الحیل وی را وادار به تسلیم و تمکین کند، اما او تسلیم نقشه‌های قوام‌السلطنه نشد و وساطت بعضی اعیان خراسان نیز، سودی نبخشید. قوام‌السلطنه به تحریک برخی خان‌های شمال خراسان پرداخت و آن ها سر به شورش علیه کلنل برداشتند. مرحوم پسیان که برای دفع این فتنه به قوچان رفته‌بود، در جعفرآباد قوچان توسط نیروهای شورشی محاصره شد و به شهادت رسید. قاتلان سر از پیکر وی جدا کردند و به تهران فرستادند. پیکر مرحوم کلنل محمدتقی‌خان پسیان، با احترام بسیار در باغ نادری مشهد دفن شد. اما در دوران حکومت رضاخان، سرتیپ خزاعی دستور داد پیکر وی را به قبرستان عمومی شهر منتقل کنند. سال‌ها بعد، در زمان حکومت دکتر مصدق و در جریان فعالیت‌های عمرانی در منطقه سراب، مجدد صندوق حاوی پیکر وی پیدا شد و بعد از تشییع دوباره، آن را در مکان سابقش، باغ نادری دفن کردند. در دهه 1330ش و در جریان ساخت بنای آرامگاه نادرشاه، پیکر کلنل مجدد از مکان اولیه به جایی دورتر از بنای اصلی، مکان کنونی آن، منتقل و دفن شد.

چرا کارنامه حکومت 6 ماهه «کلنل» درخشان است؟

رودسری – معمولاً آن‌چه در جریان بررسی تاریخی زندگی و خدمات کلنل محمدتقی‌خان پسیان مغفول می‌ماند، اقدامات او در کسوت حاکم خراسان و نتایج این اقدامات است. شتاب وقایع و نزدیک بودن آن ها به یکدیگر، اصولاً مجالی برای این بررسی باقی نمی‌گذارد؛ حال آن‌که بخش اصلی و قابل مطالعه زندگی 30 ساله کلنل، برای شناختن شخصیت و ماهیت اصلی اقدامات او، همین دوران حکومت کوتاه شش ماهه است. مروری بر اقدامات کلنل در همین مدت کوتاه، نشان از کارایی، توانمندی و عزم جدی وی برای اصلاح امور دارد و به نظر می‌رسد که تداوم آن روش و توسعه شیوه مدیریتی مرحوم پسیان، قادر بود بسیاری از مشکلات پیچیده ایران را در آن دوره حل کند و مسیر پیشرفت و ترقی را در بسیاری از عرصه‌ها بگشاید. با کمی اغماض می‌توان شیوه اصلاحی کلنل را به اقدامات امیرکبیر، البته در مقیاسی بسیار کوچک تر، تشبیه کرد. او بعد از رسیدن به حکومت خراسان در 13 فروردین 1300، دست به اصلاحاتی زد که در حوزه‌های ذیل قابل مطالعه و بررسی هستند:

نخست: مبارزه با فساد و رانت‌خواری – مهم ترین و شاید اصلی‌ترین اقدام کلنل پسیان که زیربنای پیشرفت بقیه برنامه‌های اوست، مبارزه با فساد گسترده مالی در خراسان و به ویژه در آستان‌قدس است. کلنل زمانی حکومت خراسان را به دست گرفت که به قول عین‌السلطنه، «از 10 سال [پیش] به این طرف، آستان‌قدس مقروض شده بود ... ورشکست شده بود ... خرج و دخل آن کفایت نمی‌کرد. سیصد، چهارصد هزار تومان قرض پیدا کرده بود؛ به کی؟‌ به بانک روس، به بانک شاهنشاهی انگلیس، به تجار رباخوار ... .» کلنل برای رفع این مشکل، نیروهای مورد اعتماد خود را در ژاندارمری به آستان‌قدس آورد و مسئولیت‌های حساس را به آن ها سپرد. ظرف چند ماه، بخش اعظم دیون تأدیه و حتی به همت وی و تعدادی از بازاریان مشهد، صندوقی برای رسیدگی به امور فقرا و مستمندان تأسیس شد. همزمان دریافت مالیات‌های عقب‌افتاده از اشراف و بازاریان ثروتمند هم، دست حکومت را برای مانورهای اقتصادی باز گذاشت و همین مسئله، بخشی از عملیات مهار فساد مالی در حکومت خراسان بود. کلنل در انجام این اقدامات، اصلاً اهل مماشات نبود و جدیت او در کار، حتی باعث اعتراض افراد موجهی مانند ملک‌الشعرای بهار شد که در جریان سخت‌گیری‌های کلنل، برادرش به زندان افتاده و روزنامه وی سلب امتیاز شده‌بود.

دوم: برقراری امنیت فراگیر – کلنل پسیان قبل از هر چیز، یک نظامی تحصیل کرده و در واقع، تخصص اصلی‌اش گسترش و تجهیز نیروهای حافظ امنیت بود. در بدو ورود او به مشهد، ژاندارمری اوضاع خوبی نداشت و وضع به گونه‌ای بود که این نیروها، قادر به برقراری امنیت نبودند و به همین دلیل، حاکمان از وجود نیروهای قبایل و طوایف خراسان برای این‌کار استفاده می‌کردند. این روش، هرچند مشکل را تا حدودی حل می‌کرد، اما سبب می‌شد که سران طوایف، احساس استقلال بیشتری کنند و عملاً در پی یک خودمختاری محدود باشند؛ رویکردی که باعث وارد آمدن آسیب جدی به امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور می‌شد. کلنل با تشکیل یک نیروی چهار هزار و 500 نفری، ژاندارمری خراسان را به بهترین نیروی تأمین امنیت سراسر کشور تبدیل کرد. در افزایش نیروهای ژاندارمری، کلنل از یک تهدید جدی، فرصت ساخت؛ بخش عمده این نیروها، همان افرادی بودند که در مقابل دریافت مواجب، به خان‌ها خدمت می‌کردند. برخی از این افراد، با دستور کلنل و با طی کردن یک دوره آموزشی کوتاه، افسر ژاندارمری شدند و به این ترتیب، ساختار نظامی نیروهای حافظ امنیت در خراسان، به شکل متمرکز و کارآمد درآمد. در پرتو همین امنیت اجتماعی، مصرف مواد مخدّر در معابر عمومی شهر که منشأ بسیاری از جرم و جنایت‌ها بود، با دستور صریح کلنل ممنوع شد و معتادان متجاهر، محاکمه و محکوم به کار اجباری یا زندان می‌شدند. با این حال، امنیتی که مرحوم پسیان به دنبال استقرار آن بود، فقط شامل امنیت اجتماعی نمی‌شد. او با پایه‌گذاری برخی از زیرساخت‌های مهم شهری، مانند سیلوی گندم، به دنبال ایجاد منابعی پایدار برای تأمین غذای مردم مشهد و در واقع تأمین امنیت غذایی رفت. از سوی دیگر، برقراری امنیت در جاده‌ها، باعث رونق مبادلات تجاری و پدیدار شدن امنیت اقتصادی نیز، می‌شد.

سوم: تلاش برای گسترش و تقویت فرهنگ – کلنل با وجود این‌که یک نظامی بود، اما ارتباط گسترده‌ای با اهالی فرهنگ برقرار کرد. او با موسیقی ایرانی آشنایی داشت و به دلیل تمایلات وطن‌دوستی، با شاعران و هنرمندانی مانند عارف قزوینی که سراینده اشعار و تصنیف های پرشوری مانند «از خون جوانان وطن لاله دمیده» بودند، رفت و آمد پیدا کرد. کلنل مانند تمام آذربایجانی‌های غیور، علاقه فراوانی به فردوسی و اثر سترگ وی، شاهنامه داشت و حتی در میدان رزم، برای تهییج سربازان، از اشعار حماسی شاهنامه استفاده می‌کرد. به همین دلیل، بعد از به دست گرفتن حکومت خراسان در نوروز 1300، تصمیم به بازسازی آرامگاه فردوسی گرفت. با دعوت کلنل پسیان، عارف قزوینی به مشهد آمد و در میدان ارگ، کنسرتی اجرا کرد که قرار بود عواید آن صرف بازسازی آرامگاه فردوسی شود. با این حال، پرداختن به این امور، تنها اقدام فرهنگی کلنل نبود. او در دوران حکومتش بر خراسان، سنگ بنای مدارس دولتی را در مشهد گذاشت که باید اطفال ایرانی را به رایگان آموزش می‌دادند.بدیهی است که بسیاری از این اقدامات، ظرف شش ماه قابل اجرا نبود، اما طراحی آن ها و شروع به آغاز عملیات اجرایی، سرعت بسیار بالایی داشت. کلنل برای اجرای هر چه بهتر این طرح‌ها، شخصاً بر کارهای اجرایی نظارت می‌کرد و حتی گاهی، درباره برخی تغییرات به کارشناسان پیشنهادهایی می‌داد. کثرت طرح‌ها و فعالیت‌ها، لاجرم بیان کننده وسعت تلاش‌ است؛ تلاش برای بهتر کردن وضعیت زندگی مردم از جهات گوناگون و همین امر، باعث می‌شود که کلنل را به عنوان سرباز وطن، سیاستمدار مردمی و تلاشگر عرصه آبادانی دوست داشته‌باشیم و کارنامه حکومت شش ماهه او را درخشان بدانیم.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: خامان جاودانه ملت

تاريخ : چهارشنبه ۷ دی ۱۴۰۱ | 18:49 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |