درامتداد تاریکی-انتقام گیری خواهر از برادر با انتشار تصاویر خصوصی !
رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات پایتخت از شناسایی و کشف پرونده ای با موضوع هتک حیثیت و انتشار تصاویر خصوصی در شبکههای اجتماعی خبر داد.به گزارش تسنیم، سرهنگ داود معظمی گودرزی، رئیس پلیس فتای تهران بزرگ اظهار کرد: یک زوج جوان به پلیس فتای پایتخت مراجعه کردند و مدعی شدند فرد یا افراد ناشناسی در فضای مجازی با انتشار تصاویر خصوصی آنان ، باعث بروز مشکلات زیادی در زندگی شان شده اند.این مقام انتظامی افزود: شکات در ادامه اظهار کردند بعد از ازدواج، فردی ناشناس در فضای مجازی تهدید میکرده که باید به این رابطه پایان دهیم و اگر این کار را نکنیم، تصاویر خصوصی ما را منتشر می کند، اهمیتی ندادیم تا این که متوجه شدیم تعدادی صفحه جعلی با نام و شماره تلفن هر دونفرمان در شبکه اجتماعی اینستاگرام ایجاد شده که اقدام به انتشار تصاویر خصوصی زندگی ما میکند و آبروی خانوادگی ما را برده است.
وی گفت: افسران سایبری پلیس فتای پایتخت اقدامات خود را آغاز کردند و پس از مطالعه اظهارات شاکی و بررسی همه جوانب پرونده با بهرهگیری از روشهای علمی و فنی موفق شدند ردپای مجرم را در فضای مجازی شناسایی کنند.
رئیس پلیس فتای پایتخت توضیح داد: کارشناسان این پلیس با استفاده از تجارب سایبری و تحقیقات گسترده در فضای مجازی ضمن به دست آوردن اطلاعات هویتی متهم، پس از تشریفات قضایی مجرم را که خواهر داماد بود، در یکی از مناطق شمالی تهران بزرگ دستگیر و به همراه ادله دیجیتال به پلیس فتا منتقل کردند.
سرهنگ گودرزی بیان کرد: متهم پس از حضور در پلیس فتای تهران بزرگ از موضوع اظهار بیاطلاعی میکرد اما پس از روبه روشدن با زوج شاکی، لب به اعتراف گشود و گفت که با برادرم و همسرش کینه قدیمی داشتم و می خواستم زندگی آن ها را به هم بزنم، برای همین با ایجاد چند صفحه جعلی با نام و مشخصات آن ها دست به این اقدام زدم.رئیس پلیس فتای تهران بزرگ به شهروندان توصیه کرد: فضای مجازی مکان مناسبی برای حل اختلافات خانوادگی و همچنین انتقام جویی نیست، با مرتکبان این جرایم در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی طبق قانون برخورد خواهد شد، همچنین شهروندان میتوانند موارد مشکوک را از طریق تماس تلفنی با 110 یا مراجعه به سایت پلیس فتا به نشانی www.cyberpolice.ir با کارشناسان این پلیس در میان بگذارند. خراسان : شماره : 21118 - ۱۴۰۱ پنج شنبه ۸ دي
سرقت های خانوادگی سیم کابل مخابراتی در ابهر
فرمانده انتظامی شهرستان ابهر از دستگیری باند سارقان خانوادگی سه نفره سیم کابل با 70 فقره سرقت خبر داد.
به گزارش حادثه 24 ،سرهنگ محمد مهدیخانی، با اعلام این خبر، اظهار کرد: به دنبال وقوع چند فقره سرقت سیم کابل مخابراتی در ابهر ، بررسی و کشف سرقت ها و دستگیری سارق یا سارقان در دستور کار پلیس آگاهی شهرستان قرار گرفت.
فرمانده انتظامی شهرستان ابهر ادامه داد: با بررسی های تخصصی و تحقیقات میدانی از محل وقوع سرقت ها، سارقان که دومرد و یک زن در پوشش خانواده بودند، شناسایی و پس از هماهنگی قضایی در مخفیگاه شان دستگیر و به پلیس آگاهی شهرستان انتقال داده شدند.
سرهنگ مهدیخانی تصریح کرد: متهمان در تحقیقات پلیسی به 70 فقره سرقت در قالب خانوادگی اعتراف کردند و از مخفیگاه آنان 200 متر سیم کابل مخابراتی مسروقه کشف شد. سه دستگاه خودروی متعلق به سارقان نیز که از آن ها در سرقت استفاده می کردند توقیف شد.وی گفت: در بازرسی از خودروهای سارقان یک دستگاه قیچی آهن بر،سنگ فرز، دینام،مته شارژی،تبر،گاز انبر،دوربین مداربسته و دستگاه فیزیوتراپی مسروقه کشف شد.
سرهنگ مهدیخانی، با اشاره به حضور رئیس مخابرات شهرستان ابهر در پلیس آگاهی و تقدیر و تشکر وی از تلاش های چشمگیر پلیس در پیگیری و دستگیری سارقان گفت: در این باره پرونده مقدماتی تشکیل و به مرجع قضایی ارسال شد. خراسان : شماره : 21118 - ۱۴۰۱ پنج شنبه ۸ دي
حقه بازی سومین شوهر!
با آن که همواره در زندگی تصمیم های اشتباه می گرفتم و دچار مشکلات تلخی می شدم که آینده ام را تحت تاثیر قرار می داد اما این بار در حالی فریب حقه بازی های سومین مرد زندگی ام را خوردم که او نه تنها همه سرمایه و دارایی هایم را بالا کشید بلکه تعدادی سفته نیز از من گرفته است که نتوانم هیچ اقدامی بکنم و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 37 ساله که اشک ریزان به قانون پناه آورده بود تا شاید چاره ای برای رهایی از این مخمصه ملال آور پیدا کند، درباره قصه پر غصه خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: تا کلاس سوم راهنمایی بیشتر تحصیل نکردم چرا که علاقه ای به درس و مشق نداشتم. آن زمان در یکی از شهرهای خراسان رضوی زندگی می کردیم و من بعد از ترک تحصیل نزد مادرم به آموختن امور خانه داری مشغول شدم تا این که «بیژن» به خواستگاری ام آمد. او از بستگان دور مادرم بود و به دلیل همین آشنایی، من در 18 سالگی پای سفره عقد نشستم و ازدواج کردم اما همسرم در شهرستان شغل مناسبی پیدا نمی کرد و به این دلیل برای ادامه زندگی مشترک راهی مشهد شدیم.
متاسفانه «بیژن» در مشهد با افرادی معاشرت کرد که معتاد بودند. او وقتی به سرکار می رفت به تشویق کارگرانی که در ساختمان سازی مشغول فعالیت بودند به مصرف مواد مخدر روی آورد و طولی نکشید که در کنار دوستانش بساط استعمال مواد مخدر صنعتی (کریستال) را پهن کرد و این گونه زندگی خود و مرا به نابودی کشید. او دیگر بیکار بود و به خاطر اعتیادش نمی توانست مخارج زندگی را تامین کند. من هم که در خانواده ای کشاورز و با اوضاع مالی مناسب بزرگ شده بودم، نمی توانستم این شرایط را تحمل کنم. به ناچار بعد از 18 سال زندگی مشترک از «بیژن» طلاق گرفتم و در حالی که او مردی کارتن خواب شده بود، من با تنها پسرم به زندگی مجردی روی آوردم. در این شرایط بود که باز هم تصمیم عجولانه و اشتباه دیگری گرفتم و بدون مشورت با خانواده ام به عقد مردی درآمدم که به من ابراز علاقه می کرد و چند ماه بعد تازه فهمیدم که «هوشنگ» هم به مواد مخدر صنعتی از نوع شیشه معتاد است ولی این بار نمی خواستم طلاق بگیرم و دوباره آواره شوم. «هوشنگ» برای تامین مخارج اعتیادش به اموال مردم دستبرد می زد و از راه سرقت زندگی را می گذراند! با این حال صاحب 2 فرزند دیگر شده بودم و تلاش هایم برای ترک اعتیاد همسرم نتیجه ای نداشت. خلاصه او وقتی برای آخرین بار دستگیر و به مدت 5 سال روانه زندان شد که تازه فهمیدم قبل از ازدواج با من نیز چندین سابقه کیفری داشته و از راه سرقت هزینه های مواد مخدر صنعتی را تامین می کرده است.
زمانی که همسرم در زندان بود، من هم در کنار مادر شوهرم زندگی می کردم اما به دلیل اختلاف های رفتاری، مدام با هم درگیر بودیم و من در این شرایط بسیار زجر می کشیدم. در همین روزها یکی از همسایگان مادر شوهرم که متوجه اختلاف بین ما شده بود، کمک کرد تا من با گرفتن تسهیلات بانکی، منزلی را برای خودم رهن کنم و بدین ترتیب از آزار و اذیت و زخم زبان های مادر شوهرم رهایی یابم! از سوی دیگر نیز به دنبال راهی بودم تا بتوانم با کسب رضایت از شاکیان شوهرم، او را از زندان آزاد کنم تا شاید مسیر درست زندگی را پیدا کند و سایه مردی بالای سرم باشد! در همین وضعیت بود که مرد همسایه مرا با مرد دیگری آشنا کرد که مدعی بود از طریق آشنایانش می تواند به آزادی شوهرم کمک کند! من هم به وعده های پوچ و پوشالی او دل خوش کرده بودم و به خودم امید می دادم که «قادر» با دریافت همین 20 میلیون تومان به آزادی شوهرم کمک می کند ولی بعد از آن که پول ها را از من گرفت، آرام آرام مرا متقاعد کرد که آزادی شوهرم هیچ فایده ای ندارد و انسان معتاد به هیچ اصولی پایبند نیست! در همین حال «قادر» با ابراز علاقه به من، ترغیبم کرد از «هوشنگ» طلاق بگیرم و زندگی شیرینی را در کنار او آغاز کنم و به این همه بدبختی و فلاکت پایان دهم. من هم که هیچ گاه نتوانسته ام در زندگی ام تصمیم درستی بگیرم ، فریب حقه بازی های مرد دیگری را خوردم و این گونه با گرفتن طلاق از «هوشنگ» به عقد «قادر» درآمدم ولی در مدت دو سالی که از این ازدواج می گذرد، او فقط دسترنج زحمات مرا بالا کشیده چرا که او متاهل بود و من از این موضوع بی اطلاع بودم. اکنون نیز همسر «قادر» در حالی ماجرای ازدواج ما را فهمیده است که هنوز به روی خودش نمی آورد. از طرف دیگر هم «قادر» نه تنها همه پول و سرمایه و حتی رهن منزلم را از من گرفته و خرج کرده است بلکه تعدادی سفته هم به بهانه های مختلف به او داده ام که حالا به دلیل ترس از دریافت مبلغ سفته ها، حتی جرئت شکایت از او را ندارم و ... گزارش روزنامه خراسان حاکی است با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد امیر رضا فعال (رئیس کلانتری معراج مشهد)، بررسی های کارشناسی این پرونده به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21118 - ۱۴۰۱ پنج شنبه ۸ دي
ماجرای سرقت های دانش آموزان معتاد!
قاچاقچی پارک نشین سردسته باند بود!
سیدخلیل سجادپور- باند سرقت دانش آموزان معتاد، درحالی با تلاش گسترده نیروهای کلانتری نجفی مشهد متلاشی شد که توزیع کننده مواد مخدر در یکی از پارک ها، سرکردگی سرقت موتورسیکلت از مقابل مراکز آموزشی را به عهده داشت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، کنکاش های پلیس درباره این ماجرای تاسف بار هنگامی آغاز شد که سرقت موتورسیکلت از مقابل دبیرستان ها و دانشگاهی در بولوار سرافرازان مشهد روند صعودی گرفت. گزارش سرقت موتورسیکلت های دانش آموزان دبیرستانی به پلیس، موجب شد «کلیددار امنیت شهر» دستورات ویژه ای را برای پیگیری قاطعانه این سرقت ها صادر کند چرا که مبارزه مقتدرانه پلیس با سارقان و مخلان نظم و امنیت از مدتی قبل در اولویت طرح های اجرایی نیروهای انتظامی در مشهد قرار گرفته است. به دنبال تاکید سرهنگ احمد نگهبان (فرمانده انتظامی مشهد) گروهی تخصصی از افسران کارآزموده به سرپرستی مستقیم سرهنگ مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی) وارد عمل شدند و تحقیقات گسترده ای را با تقویت گشت های محسوس و نامحسوس در مقابل مراکز آموزشی آغاز کردند.
عوامل انتظامی که پس از تجزیه و تحلیل های کارشناسی جرم و در پوشش بدل مشغول گشت زنی در بولوار سرافرازان بودند، ناگهان دو نوجوان را در اطراف یک مرکز دانشگاهی دیدند که تلاش می کردند یک دستگاه موتورسیکلت بدون پلاک را روشن کنند. ماموران گشت انتظامی که برای شناسایی دزدان موتورسیکلت همه منطقه را به قرق خود درآورده بودند بلافاصله به سوی دو نوجوان مذکور رفتند اما نوجوانی که از پشت سر در حال هل دادن موتورسیکلت بود، در یک لحظه با مشاهده نیروهای انتظامی پا به فرار گذاشت و موتورسیکلت را رها کرد. در این هنگام بود که ماموران گشت با رعایت حقوق متهمان نوجوان، نوجوان دیگر را به درون خودرو پلیس هدایت کردند و با بررسی شماره تنه موتورسیکلت، به نتایجی رسیدند که نشان می داد موتورسیکلت مذکور در سیستم پلیس دارای سابقه سرقت است. گزارش روزنامه خراسان حاکی است: دقایقی بعد با انتقال متهم 16 ساله و موتورسیکلت به مقر انتظامی، تحقیقات از وی با صدور دستورات ویژه قضایی ادامه یافت.
این نوجوان که «رامتین» نام دارد، به افسر تحقیق کلانتری گفت: من دانش آموز یکی از دبیرستان های بولوار سرافرازان هستم و با دوستم (علی) که او نیز در یکی از دبیرستان های همین منطقه تحصیل می کند، در پارک آشنا شدم و با یکدیگر سیگار و مواد مخدر مصرف می کردیم تا این که در همان پارک محلی «کنعان» به سراغ مان آمد. او جوانی 35 ساله است و برای من و دوستم مواد مخدر تهیه می کرد! بعد از مدتی که «کنعان» اعتماد ما را جلب کرد، نقشه سرقت موتورسیکلت از مقابل دبیرستان ها را کشید. او ما را با سیگار و مواد مخدر نیز تطمیع کرد ولی ما باز هم ترس داشتیم و نمی خواستیم با او در سرقت ها همکاری کنیم به همین دلیل کنعان، من و علی را تهدید کرد که ماجرای اعتیادمان را برای خانواده و دوستان مان بازگو می کند، این بود که ناچار شدیم با او در سرقت موتورسیکلت ها همکاری کنیم! بنا بر گزارش روزنامه خراسان، در پی اعترافات این نوجوان، رصدهای اطلاعاتی افسران دایره تجسس کلانتری نجفی برای دستگیری نوجوان فراری (علی) در حالی به صورت پوششی آغاز شد که ماموران یقین داشتند او به دلیل اعتیادش به پارک (پاتوق) بازمی گردد. طولی نکشید که دامنه عملیات پلیسی به یکی از پارک های بولوار سرافرازان کشید و چند ساعت بعد ناگهان سروکله متهم فراری از گوشه پارک پیدا شد. در این هنگام نیروهای انتظامی خیلی طبیعی در کنار او قرار گرفتند و نوجوان مذکور را در حالی به کلانتری هدایت کردند که او نیز اظهارات «رامتین» را تایید کرد و مدعی شد «کنعان» در چند پارک برای فروش مواد مخدر از نوع «گل» پرسه می زند اما در بولوار کوثر مشهد سکونت دارد. وی همچنین ادامه داد: موتورسیکلت کشف شده را نیز «کنعان» از مقابل دبیرستانی سرقت کرد که من هم در آن جا تحصیل می کنم و به دلیل این که او سیگار و مواد مخدر مصرفی ما را تامین می کرد، مجبور شدیم با او در سرقت ها همکاری کنیم اما من و دوستم فقط مراقب بودیم تا هنگام سرقت موتورسیکلت کسی از دبیرستان خارج نشود! این متهم نوجوان افزود: روز بعد از سرقت موتورسیکلت، «کنعان» پلاک های آن را باز کرد و سپس موتورسیکلت را در اختیار من و دوستم گذاشت تا با آن دور بزنیم اما موتورسیکلت دچار نقص فنی شد و ماموران ما را دستگیر کردند...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، با اعترافات صریح دو نوجوان معتاد دبیرستانی، بلافاصله عملیات دستگیری «کنعان» در دستور کار نیروهای تجسس قرار گرفت و آنان با هماهنگی و کسب مجوزهای قضایی، مخفیگاه سرکرده باند را در بولوار کوثر به محاصره درآوردند اما بررسی های نامحسوس بیانگر آن بود که متهم در منزل حضور ندارد! به همین دلیل نیروهای عملیاتی با هدایت رئیس کلانتری نجفی، منتظر ورود متهم به کمین گاه ماندند اما چند ساعت بعد وقتی خودروی متهم در نزدیکی کمین پلیس نمایان شد، ناگهان مادر او که متوجه حضور نیروهای انتظامی شده بود با فریاد فرار کن! از پسرش خواست محل را ترک کند.
«کنعان» نیز با شنیدن صدای مادرش در حالی به صورت دنده عقب قصد داشت با زیرگرفتن نیروهای انتظامی از آن مکان بگریزد که دیگر در کمین پلیس گیر افتاده بود، بنابراین افسران ورزیده کلانتری در یک اقدام ضربتی و هماهنگ او را از خودرو بیرون کشیدند و حلقه های قانون را بر دستانش گره زدند.
با انتقال سرکرده باند سرقت به کلانتری، بررسی ها نشان داد که او از سارقان سابقه دار و توزیع کنندگان مواد مخدر است که قبلا نیز دستگیر شده بود. این متهم 35 ساله در بازجویی ها اظهار کرد که دانش آموزان معتاد را نمی شناسد و اظهارات آنان دروغ است. در همین حال دو نوجوان مذکور پس از رویارویی با «کنعان» مدعی شدند که تاکنون سه دستگاه موتورسیکلت را با همکاری وی ربوده و در سرقت آخرین موتورسیکلت نیز نقش نگهبان را ایفا کرده اند و «کنعان» خودش موتورسیکلت کشف شده را از مقابل دبیرستان ربوده است.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است با شناسایی مالک موتورسیکلت، نوجوان دیگری به کلانتری مراجعه و اظهار کرد: در دبیرستانی تحصیل می کنم که «علی» (یکی از متهمان) نیز در آن جا درس می خواند. او گفت: موتورسیکلتم را مقابل دبیرستان پارک کردم اما ساعت 15 وقتی از مدرسه بیرون آمدم از موتورسیکلتم خبری نبود، وقتی فهمیدم آن را سرقت کرده اند به کلانتری نجفی آمدم و سرقت را گزارش دادم. شایان ذکر است : با دستورات قضایی، دو نوجوان 16 ساله به کانون اصلاح و تربیت منتقل شدند و سرکرده باند نیز برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار نیروهای انتظامی قرار گرفت.
اختصاصی خراسان . خراسان : شماره : 21118 - ۱۴۰۱ پنج شنبه ۸ دي
کارگاه رنگ آمیزی برای رینگ های سرقتی!
اختصاصی خراسان
سید خلیل سجادپور- با دستگیری مالخر تبعه خارجی که قطعات و لوازم سرقتی خودروها را به بهای ناچیزی از باند دزدان حرفه ای می خرید، کارگاه رنگ آمیزی وی در حالی لو رفت که او حدود 30 رینگ مسروقه رنگ شده را آماده فروش کرده بود!
به گزارش اختصاصی خراسان، به دنبال افزایش سرقت قطعات و محتویات داخل خودروها در اطراف دو بیمارستان شهید هاشمی نژاد و امام حسین (ع) مشهد، گروه ویژه ای از نیروهای کلانتری میرزا کوچک خان با صدور دستورات محرمانه ای از سوی سرهنگ احمد نگهبان (فرمانده انتظامی مشهد) ماموریت یافتند تا به ریشه یابی سرقت های مذکور بپردازند. به همین دلیل نیروهای انتظامی در دو شاخه اطلاعاتی و عملیاتی با نظارت مستقیم سرهنگ علی برزنونی(رئیس کلانتری) به تجزیه و تحلیل های کارشناسی و بازدیدهای میدانی از محل های وقوع پرداختند. تحقیقات آنان نشان داد دو سرنشین یک دستگاه پراید سفیدرنگ در ساعات مختلف شبانه روز، در اطراف دو بیمارستان پرتردد شهر دیده شده اند. آنان با زاغ زنی طعمه ها و سوء استفاده از نگرانی و استرس همراهان بیماران که به دلیل نبود پارکینگ، خودروها را به ناچار در حاشیه خیابان پارک می کردند، مترصد فرصتی می شدند که رانندگان خودروها را بدون تجهیزات ایمنی رها کنند و سپس در یک چشم بر هم زدن، در خودروها را باز می کردند و به صندوق عقب و لوازم داخل خودرو دستبرد می زدند. گزارش روزنامه خراسان حاکی است با به دست آمدن این اطلاعات، عملیات شناسایی پلاک خودرو با بازبینی دوربین های مدار بسته شهری ادامه یافت تا این که مشخص شد پراید مذکور به زنی تعلق دارد که در منطقه خواجه ربیع ساکن است. بنابراین گروه عملیاتی ماموران به سرپرستی سرهنگ میش مست (رئیس دایره تجسس کلانتری میرزا کوچک خان) و با هماهنگی های قضایی، عازم بولوار «مهر مادر» شدند و به طور پوششی به بررسی موضوع پرداختند. زن جوان مدعی شد که خودرو در اختیار همسر معتادش قرار دارد و با آن کار می کند! طولی نکشید که افسران دایره تجسس با استفاده از شگردهای پلیسی، مرد 24 ساله را به منزلش کشاندند و دستبندهای فولادین را بر دستانش حلقه زدند.
در بازرسی از منزل وی، تعدادی لاستیک، ضبط و پخش، جک و دیگر قطعات سرقتی خودرو کشف شد و متهم برای بازجویی های تخصصی به مقر انتظامی انتقال یافت. این جوان معتاد گفت: با خودرو در اطراف دو بیمارستان حاشیه خیابان وحید دور می زدیم و به محض این که فردی خودرو را بدون تجهیزات ایمنی رها می کرد و به داخل بیمارستان می رفت، لوازم آن را سرقت می کردیم و به یک مالخر تبعه افغانستانی در خیابان وحید می فروختیم. در پی اعترافات این متهم، بی درنگ نیروهای انتظامی به نشانی تعمیرگاه آپاراتی مالخر رفتند و مرد 45 ساله را در حالی دستگیر کردند که در انتهای تعمیرگاه مشغول رنگ آمیزی رینگ های سرقتی بود. در بازرسی از کارگاه این مالخر حرفه ای 33 حلقه لاستیک زاپاس، تعدادی ضبط و پخش، 7 عدد جک به همراه تعداد زیادی افشانه های رنگ کشف و ضبط شد.
این مالخر تبعه خارجی در اعترافات خود گفت: زاپاس ها را بین 100 تا 150 هزار تومان از سارقان می خریدم و پس از جداسازی لاستیک، برای آن که برخی مشخصات رینگ ها شناسایی نشود، آن ها را با افشانه های رنگ آمیزی رنگ می کردم و به جای رینگ نو به شهروندان می فروختم!
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، تاکنون 22 تن از شاکیانی که خودروهای آنان در اطراف دو بیمارستان مذکور مورد دستبرد قرار گرفته است با مراجعه به کلانتری میرزا کوچک خان، اموال خود را شناسایی کرده اند. تحقیقات بیشتر برای کشف جرایم احتمالی دیگر سارقان در حالی ادامه دارد که دستورات ویژه ای برای دستگیری سرنشین پراید و دیگر افراد مرتبط با این سرقت ها آغاز شده است. خراسان : شماره : 21115 - ۱۴۰۱ يکشنبه ۴ دي
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی