درامتداد تاریکی- ماجرای باند «111»

اختصاصی خراسان

سجادپور - اعضای یک باند حرفه ای و سابقه دار سرقت در حالی با عملیات هماهنگ و ضربتی پلیس مشهد دستگیر شدند که چسب دوقلوی یکی از مال‌باختگان باند «111» را لو داد.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در پی افزایش وقوع سرقت قطعات و لوازم داخل خودروهای پارک شده در حاشیه خیابان های شمال غربی مشهد، گروه ویژه ای از نیروهای تجسس کلانتری معراج با هدایت مستقیم سرگرد امیررضا فعال (رئیس کلانتری) وارد عمل شدند و عملیات گسترده ای را برای شناسایی عاملان سرقت های مذکور آغاز کردند. بررسی مقدماتی سرقت های مذکور بیانگر آن بود که سارقان از شیوه «کلاف کشی» برای دستبرد به محتویات داخل خودروها استفاده می کنند. این موضوع نشان می داد که پلیس با یک باند حرفه ای روبه رو است و آن ها بیشتر به خودروهایی دستبرد می زنند که سیستم های صوتی و باندهای ضبط و پخش گران قیمت را روی خود دارند.

گزارش روزنامه خراسان حاکی است، همین سرنخ مهم کافی بود تا نیروهای انتظامی با استفاده از راهنمایی و تجربیات ارزنده سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) به انجام تحقیقات غیرمحسوس در فروشگاه های لوازم صوتی حاشیه شهر بپردازند چرا که احتمال فروش این گونه لوازم در جمعه بازارها و پاتوق های موادمخدر بعید به نظر می‌رسید. بنابراین گروه تخصصی افسران دایره تجسس، آموزش های لازم برای رصد برخی از فروشگاه های لوازم صوتی را نیز به مال‌باختگان ارائه دادند و خود نیز بازبینی دوربین های مداربسته را برای یافتن سرنخی از سارقان آغاز کردند.

در حالی که نتیجه این بازبینی ها به پراید سفید رنگ «111» رسیده بود که در اطراف بسیاری از محل های وقوع سرقت دیده می‌شد، ناگهان یکی از مال‌باختگان سراسیمه وارد کلانتری شد و از چسب دوقلویی سخن گفت که برای ترمیم شکستگی قسمتی از سیستم صوتی گران قیمت خود، استفاده کرده بود.

این مرد جوان به سرگرد قنبری (رئیس دایره تجسس کلانتری معراج) گفت برخی از قطعات سرقتی خودروی خود را در یکی از فروشگاه های لوازم صوتی در بولوار توس شناسایی کرده است و هنوز نقطه ترمیمی با چسب دوقلو، روی سیستم صوتی وجود دارد! با کسب این خبر، بی درنگ گروه عملیاتی با هماهنگی قاضی خدابنده (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) به طرف فروشگاه مذکور حرکت و با مشاهده لوازم صوتی مورد ادعای مال‌باخته، فروشنده را به اتهام مالخری دستگیر کردند. این جوان که به مقر انتظامی هدایت شده بود، در بازجویی ها گفت لوازم صوتی گران قیمت را از جوان 21 ساله ای به نام «دانیال» خریده است که همواره سوار بر یک دستگاه پراید 111 سفیدرنگ تردد می کند.

جمله آخر فروشنده دیگر جای تردیدی باقی نگذاشت که پلیس به سرنخ مهمی از باند «111» رسیده است چرا که در بررسی های تخصصی آنان در محل های سرقت، وجود پراید «111» نقطه تاریک این ماجرا بود!

براساس گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، با به دست آمدن این اطلاعات، بی درنگ گروه عملیاتی نیروهای انتظامی به طرف منطقه «کشف» در شهرک نوید حرکت کردند و مخفیگاه دانیال را به محاصره درآوردند اما او با مقاومت در برابر پلیس، سعی کرد با جنجال آفرینی از چنگ آن ها بگریزد که در نهایت با شلیک چند تیر هوایی، زمین گیر شد و در حالی به دایره تجسس کلانتری انتقال یافت که در بازرسی از مخفیگاه وی پراید «111» با پلاک مخدوش کشف شد. متهم پرونده سرقت های «کلاف کشی» که جوان 25 ساله ای را به عنوان سردسته باند «111» معرفی می کرد با مشاهده اسناد و مدارک انکارناپذیر گفت: از حدود 6 ماه قبل دستبرد به خودروها را با پیشنهاد «علی – الف» آغاز کردیم و در مناطق، توس، سجاد، معلم، عبدالمطلب، آبکوه، امامت و... به خودروها دستبرد می زدیم اما هنگام سرقت، جوانی به نام سبحان رانندگی پراید 111 را به عهده داشت و هر بار مبلغی را به عنوان دستمزد رانندگی به او می دادیم! طولی نکشید که کارآگاهان مخفیگاه متهم 25 ساله را نیز در محله «کشف» بازرسی و اموال و قطعات سرقتی زیادی را از مخفیگاه وی کشف کردند. در همین حال یک دستگاه پژوی نوک مدادی نیز در مخفیگاه وی وجود داشت که بررسی ها نشان داد اعضای این باند، خودروی مذکور را نیز خرداد گذشته از بولوار رسالت سرقت کرده اند و با پلاک جعلی از آن استفاده می کردند. به گزارش روزنامه خراسان، در ادامه این عملیات، سبحان (عضو دیگر باند) نیز در همان محله به دام افتاد و مشخص شد که اعضای این باند، بچه محل هستند و سرقت های زیادی را در برخی از مناطق شهر انجام داده‌اند.واکاوی پلیس مشهد درباره جرایم اعضای این باند شب رو همچنین نشان داد آن ها با کج کردن در خودروها (کلاف کشی) علاوه بر محتویات و قطعات خودرو به صندوق عقب خودروها نیز دستبرد می زدند که در بازرسی از مخفیگاه های آنان اموال سرقتی دیگری نیز کشف شد.در خور یادآوری است، تاکنون 9 تن از مال باختگان از اعضای این باند شکایت کرده اند. بررسی های بیشتر در حالی ادامه دارد که متهمان با دستور مقام قضایی روانه زندان شده اند. خراسان : شماره : 21165 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۰ اسفند

12 میلیارد تومان طلا زیر فضولات حیوانی!

نقشه سرقت ها را طوری برنامه ریزی کرده بودم که هیچ گاه به ذهنم نمی رسید احتمال دارد روزی پلیس به سراغم بیاید. از سوی دیگر هم به گونه‌ای اعتماد صاحبخانه ها را جلب می کردم و با چرب زبانی آن ها را فریب می دادم که به من مشکوک نمی‌شدند اما ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 36 ساله که با تشکیل یک باند سرقت در پوشش نظافتچی، به اموال صاحبخانه‌ها دستبرد می زد، در حالی با رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان ورزیده پایگاه غرب پلیس آگاهی مشهد دستگیر شد و دیگر اعضای باند را لو داد که شیوه ای مکارانه را برای ارتکاب سرقت در پیش گرفته بود. این زن جوان که راز 12 میلیارد تومان طلا و اشیای گران قیمت را برای کارآگاهان پلیس آگاهی فاش کرد، درباره سرگذشت خود نیز گفت: سال ها قبل با مردی ازدواج کردم که 3 سال از من بزرگ‌تر بود اما شغل مناسبی نداشت و در روستا کارگری می کرد. او مدتی بعد به سوی اعتیاد کشیده شد و همین موضوع زمینه بدبختی های مرا فراهم کرد به طوری که تصمیم گرفتم برای تامین مخارج زندگی در خانه های مردم کار کنم ولی کسی به من اعتماد نمی کرد تا این که بالاخره از طریق یکی از آشنایان و با واسطه به مردی معرفی شدم که در منطقه مرفه نشین مشهد (بولوار سجاد) سکونت داشت و برای انجام امور خدماتی و نظافتی منزلش به دنبال زنی بود که بتواند به او اعتماد کند. خلاصه این گونه بود که من به منزل آن مرد مسن رفتم و مشغول کار شدم. آقای مهندس سعی می کرد علاوه بر حقوق ماهانه، مبالغ دیگری نیز با عناوین مختلف یا به بهانه عیدی به من بپردازد. او حتی کالاهایی را نیز برایم می خرید و آرام آرام به من اعتماد کرد. من هم همه تلاشم را به کار گرفته بودم تا این اعتماد و اطمینان بیشتر شود. با چرب زبانی های فریبنده طوری رفتار می کردم که انگار خیلی برای نظافت منزل دلسوزی می کنم تا همه چیز تمیز و مرتب جلوه کند. بالاخره 6 ماه بعد آن قدر آقای مهندس به من اعتماد کرد که مرا برای انجام امور نظافتی منزل برادرش نیز معرفی کرد اما وقتی از ثروت و دارایی و زندگی مرفه آن ها برای شوهرم تعریف کردم، او دچار وسوسه‌های شیطانی شد و مرا ترغیب کرد تا نقشه سرقت از منزل آن ها را بکشم چرا که هر دو برادر اعتماد زیادی به من داشتند و هیچ گاه تصور نمی کردند که احتمال دارد سرقت ها کار من باشد. در این میان سرویس ها و سکه های طلا بیشتر از هر چیزی توجه مرا به خود جلب کرده بود، به همین دلیل یک روز کلیدهای منزل مهندس را به کلیدسازی بردم و از روی آن‌ها برای خودم کپی کردم. سپس اوایل مرداد در یک فرصت مناسب وارد منزل مهندس شدم و تعداد زیادی سکه را به همراه سرویس طلا و لوازم گران قیمت دیگر به سرقت بردم. مهندس وقتی متوجه موضوع شد که من در منزل برادرش کار می کردم و چون خودش مرا معرفی کرده بود، کسی به من مشکوک نشد تا این که چند ماه بعد باز وسوسه شدم تا از منزل برادر مهندس هم با همان شیوه سرقت کنم.این بار نیز کپی کلیدهای منزل را تهیه کردم و سپس صندوقچه زیورآلات را به همراه برخی از لوازم با ارزش به سرقت بردم و آن ها را درون آغل گوسفندان در روستا و زیر فضولات حیوانی پنهان کردم تا سر فرصت به فروش برسانیم. البته برای آن که کسی به من مشکوک نشود شوهرم و دو تن دیگر از بستگانم با من همکاری می کردند! اما نمی دانم با وجود این نقشه زیرکانه، کارآگاهان پلیس آگاهی چگونه متوجه ماجرا شدند و مرا دستگیر کردند و... .گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، با اعترافات این زن جوان، دیگر اعضای باند نیز در یک عملیات ضربتی و هماهنگ به دام افتادند و بیش از 12 میلیارد تومان طلا و اشیای گران قیمت نیز از زیر فضولات حیوانی در آغل گوسفندان کشف شد. تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس آگاهی مشهد . خراسان : شماره : 21165 - ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۰ اسفند

سلاخی سیار گوسفندهای سرقتی!

اختصاصی خراسان

سیدخلیل سجادپور- اعضای باند دزدان سابقه داری که به گاش های دامداران در شهرهای مختلف استان خراسان رضوی دستبرد می زدند، در حالی با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد دستگیر و با 53 شاکی روبه رو شدند که مالخر این باند، گوسفندهای سرقتی را به صورت سیار سلاخی می کرد و گوشت آن ها را به فروش می رساند.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، همزمان با افزایش قیمت گوشت و محصولات دامی در کشور، آمار پرونده های سرقت از گاش های دامداران نیز روند صعودی به خود گرفت و سارقان به چندین گاش در مناطق حاشیه ای شهر مشهد نیز دستبرد زدند.اهمیت این ماجرا به جایی رسید که فرمانده انتظامی مشهد، برای جلوگیری از ایجاد جو ناامنی و سوء استفاده دزدان و مالخران از شرایط موجود، دستورهای ویژه ای را برای شناسایی و دستگیری عاملان دستبرد به گاش ها صادر کرد و به طور مستقیم نظارت بر عملیات های تخصصی پلیس را نیز بر عهده گرفت.

طولی نکشید که گروهی از افسران کارآزموده به سرپرستی سرگرد حسن رحیم پور (رئیس پلیس پایگاه شرق آگاهی مشهد) وارد عمل شدند و به بررسی پرونده های سرقت پرداختند.

تجزیه و تحلیل های کارشناسی بیانگر آن بود که سارقان احشام اعضای یک باند حرفه ای هستند که بیشتر سرقت ها را در منطقه کمربند سبز و جاده میامی (شرق مشهد) انجام داده اند. بازدیدهای میدانی از محل های وقوع سرقت و آثار باقی مانده از لاستیک های دو خودرو در جاده های خاکی نیز نشان داد که اعضای باند از دو خودروی سواری و وانت در سرقت های مذکور استفاده می کنند. به این ترتیب دوربین های ترافیکی جاده ای مورد بازبینی قرار گرفت و مشخص شد یک دستگاه پژو 405 یشمی رنگ در ساعات وقوع سرقت و در جاده های نزدیک گاش های مذکور تردد کرده است. اگرچه پلاک خودروی پژو در مراحل ابتدایی به دلیل تغییرات خاص قابل شناسایی نبود، اما پلیس با امکانات و تجهیزات فنی، خیلی زود به شماره پلاک اصلی خودرو دست یافت و این گونه رصدهای پلیسی در بانک اطلاعاتی مجرمان آغاز شد. ادامه تحقیقات از گستردگی ماجرای سرقت احشام حکایت داشت به گونه ای که واکاوی این ماجرا نشان داد خودروی مذکور از سوی نیروهای انتظامی در چند شهر دیگر استان خراسان رضوی نیز تحت تعقیب قرار دارد؛ چرا که شماره پلاک های متفاوتی در صحنه های مختلف سرقت به ثبت رسیده بود.

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با لو رفتن این ماجرا، پرونده سرقت احشام اهمیت مضاعفی یافت و به این ترتیب کارآگاهان با بهره گیری از راهنمایی ها و تجربیات سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) دامنه عملیات رصدهای اطلاعاتی را به جاده های ورودی مشهد کشاندند؛ چرا که سارقان پس از دستبرد به احشام در شهرهای خراسان رضوی دوباره وارد مخفیگاه خودشان در مشهد می شدند این گونه بود که دوربین های ترافیکی جاده های برون شهری نیز زیر چتر اطلاعاتی پلیس قرار گرفت تا این که سرنخی از پژو 405 یشمی رنگ در جاده نیشابور به دست آمد که به طرف مشهد در حرکت بود.

بنابر این گزارش، بی درنگ عملیات کارآگاهان با اجرای کمین و طرح مهار در عوارضی ملک آباد وارد مرحله جدیدی شد که آن ها با استقرار در زاویه های دید جاده ای به انتظار خودروی مذکور نشستند. ساعتی بعد پژوی یاد شده وارد کمین افسران آگاهی شد، اما راننده که اوضاع را غیرعادی دید، ناگهان پدال گاز را فشرد و با سرعتی عجیب در جاده لابه لای خودروهای عبوری قرار گرفت. کارآگاهان که از قبل چنین صحنه ای را تصور می کردند، بلافاصله مرحله دوم عملیات را به گروه پشتیبانی سپردند و به این ترتیب با توقف خودروهای عبوری، پژوسواران وارد کمین دیگر و در برابر شلیک های هوایی، از جاده منحرف و متوقف شدند.با دستگیری دو سرنشین جوان خودرو که با پای پیاده قصد فرار داشتند، بازرسی های پلیسی آغاز و تعدادی ابزار سرقت مانند دیلم، کارد و طناب (برای بستن گوسفندان) از داخل خودرو کشف شد. در همین حال آثاری از فضولات حیوانی در صندوق عقب خودرو نیز وجود داشت که بر سرقت احشام با خودروی مذکور مهر تایید می زد.براساس گزارش روزنامه خراسان، با انتقال دو متهم به مقر انتظامی، بازجویی های تخصصی از آنان با کسب دستورهایی از قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) آغاز و مشخص شد که آن ها احشام سرقتی را به یک مالخر حرفه ای در یکی از روستاهای اطراف منطقه خواجه ربیع و به قیمت بسیار پایینی می فروشند. ساعتی بعد گوشی تلفن مالخر گوسفندان به صدا درآمد و دزدان دستگیر شده زیر چتر اطلاعاتی پلیس با وی برای فروش چند راس گوسفند به صورت صوری قرار گذاشتند.

هنگامی که مالخر جوان به طرف خودروی دزدان احشام آمد ناگهان خود را در محاصره پلیس دید و به این ترتیب مخفیگاه مالخر یاد شده که خود یک قصاب حرفه ای سیار بود در اطراف روستای زیرکن، شناسایی و حدود 80 راس گوسفند کشف شد. با انتقال قصاب سیار به پلیس آگاهی، راز سرقت های احشام از گاش های دامداران در شهرهای نیشابور- فیروزه، گلمکان، فریمان، چناران، قوچان، طرقبه شاندیز، سبزوار، گلبهار و... نیز لو رفت. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،ادامه بررسی های کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد بیانگر آن بود که سرکرده باند که مالک پژو است بیش از 11 فقره سابقه کیفری فقط درخصوص سرقت احشام دارد که به اتفاق همدستانش، گوسفندان را از شهرهای مختلف سرقت می کرد و به سلاخ سیار می فروخت که در مناطق حاشیه ای شهر، گوشت آن ها را به قصابی ها می داد یا برای خریداران ذبح و سلاخی می کرد.

با آن که اعضای این باند تاکنون فقط سرقت از 22 گاش را به عهده گرفته اند، اما 53 نفر از مال باختگان با اسناد و مدارک معتبر، آن ها را شناسایی و اعلام شکایت کرده اند. تحقیقات بیشتر در حالی ادامه دارد که سارقان، گوسفندان را به یک سوم و گاهی یک چهارم قیمت واقعی آن به سلاخ سیار می فروختند. خراسان : شماره : 21170 - ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۶ اسفند

شرخرها در جست وجوی قمارباز!

پس از آن که به دلیل خیانت های پی در پی همسرم از او طلاق گرفتم، دیگر نمی خواستم چشم و گوش بسته ازدواج کنم؛ چرا که همسر اولم را پدرم انتخاب کرد و من نقشی در ازدواج خودم نداشتم، اما باز هم به دلیل این که محبتی در زندگی از اطرافیانم ندیده بودم فریب خوردم و بار دیگر با فردی قمارباز ازدواج کردم که اکنون شرخرها در جست وجوی او هستند تا ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 26 ساله که گویی کوله باری از غم را به دوش می کشید با بیان این که جوان مجرد فقط برای پول و ثروت با من ازدواج کرد که زنی مطلقه بودم درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: آخرین فرزند یک خانواده شش نفره هستم، اما پدر معتادم زمانی که من فقط دو سال داشتم، مادرم را رها کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت و با زن دیگری ازدواج کرد،اما او هفت سال بعد از این ماجرا به دلیل ابتلا به سرطان ریه جان سپرد؛ چرا که از همان روزهایی که من به یاد دارم او هر سیگارش را با سیگار قبلی روشن می کرد و بالاخره همین زیاده روی ها در مصرف سیگار و مواد مخدر او را به سرطان مبتلا کرد. در این شرایط من نزد مادرم بودم، ولی او هم سه سال بعد از مرگ پدرم با جوانی ازدواج کرد که چند سال از خودش کوچک تر بود.

پدر خوانده ام تعمیرگاه موتورسیکلت داشت و اجازه نمی داد من به مدرسه بروم؛ چرا که ادعا می کرد توان پرداخت هزینه های تحصیل مرا ندارد. بالاخره من تا کلاس پنجم درس خواندم و در حالی که وارد سیزدهمین بهار عمرم شده بودم مرا پای سفره عقد نشاند تا با پسر یکی از دوستانش ازدواج کنم. من هم که هیچ شناخت و آگاهی از زندگی مشترک و ازدواج نداشتم بدون آن که خوشحال یا ناراحت شوم به عقد مسعود درآمدم. در 16 سالگی اولین فرزندم به دنیا آمد و من نام «ناهید» را بر او گذاشتم. مسعود در امور ساختمانی فعالیت داشت و به صورت پیمانکاری جوشکاری، نازک کاری و دیگر بخش های ساختمانی را اجاره می کرد، اما بعد از شش سال زندگی مشترک تازه فهمیدم که همسرم هیچ علاقه ای به من ندارد و با زنان غریبه معاشرت می کند.

خیانت های پی در پی مسعود مرا به طلاق وادار کرد و به همین دلیل حضانت «ناهید» را به او سپردم و جدا شدم. سپس سراغ دختر عمه ام رفتم که پدر و مادرش فوت کرده بودند و او به تنهایی زندگی می کرد.

من هم زندگی در کنار دختر عمه ام را آغاز کردم و هزینه ها را نیز به طور مشترک می پرداختیم. در این مدت با کمک ناپدری ام مغازه ای را اجاره کردم و به فروش لوازم آرایشی و لباس زنانه روی آوردم.

اوضاع مالی ام روز به روز بهتر می شد تا این که یکی از دوستانم از جوان مجردی به نام «بابک» سخن گفت که هر روز مرا تعقیب می کرد. حتی شوهر دوستم نیز او را دیده بود که به طور پنهانی از مغازه تا منزل به دنبالم می آمد.چند روز بعد «بابک» در یک کوچه خلوت مقابلم ظاهر شد و خیلی مودبانه از من خواستگاری کرد. من هم شرایط گذشته و وضعیت فعلی ام را برایش توضیح دادم، او که در زمینه صنایع چوب (ام دی اف) فعالیت می کرد از من کوچک تر و جوانی مجرد بود! خلاصه قرار شد «بابک» با خانواده اش صحبت کند؛ چرا که او تک پسر بود و خانواده اش آرزوهای زیادی برایش داشتند. من هم از چند نفر درباره وضعیت اخلاقی و اجتماعی بابک تحقیق کردم؛ چرا که قصد داشتم این بار خودم همسرم را انتخاب کنم و عاشقانه به زندگی مشترک ادامه بدهم! بالاخره چهار ماه طول کشید تا او خانواده اش را به این ازدواج راضی کرد و من دوباره پای سفره عقد نشستم، اما یک هفته بعد از ازدواج، بابک دیگر سرکار نرفت و یک کافی شاپ راه اندازی کرد. حالا شب ها دیر به خانه می آمد و مشروب و مواد هم مصرف می کرد. تازه فهمیدم او نیز در کافی شاپ با زنان و دختران دیگر ارتباط دارد و فقط به دنبال هوسرانی است. این بود که شش ماه بعد از بابک هم طلاق گرفتم؛ چرا که خودم درآمد خوبی داشتم و از اعتبار مالی هم در بازار برخوردار بودم و مخارج زندگی و حتی اجاره منزل را پرداخت می کردم. بعد از طلاق به منزل خاله ام رفتم تا تنها نباشم، ولی بابک مرا رها نمی کرد و همه آشنایان و اطرافیانم را برای عذرخواهی فرستاد. بالاخره با وساطت دیگران درحالی با بابک آشتی کردم که قرار شد او مشروب خوری و خیانت هایش را ترک کند و لوازم منزل را هم بخرد! اما او کافی شاپ را تعطیل کرد و تا بعدازظهر در خانه می خوابید. با وجود این، پس از دریافت وام ازدواج، لوازم زندگی را با چک های من خریدیم تا زندگی مشترک را ادامه بدهیم، ولی متاسفانه همسرم به قماربازی روی آورد و همه دسترنج مرا در قمار می باخت. کار به جایی رسید که به خیلی از افراد بدهکار شد و شرخرها به دنبالش بودند تا پول هایی را از او بگیرند که در قمار باخته بود. حالا که به گذشته می اندیشم تازه درمی یابم که بابک برای پول و ثروت با من ازدواج کرد و من هم برای اندکی محبت که خانواده و اطرافیانم از من دریغ کرده بودند، اما ای کاش...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) اقدامات مشاوره ای و روان شناختی این ماجرا، توسط مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21170 - ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۶ اسفند

دالتون های چاقوکش، پلیس را مجروح کردند

سجادپور- یکی از نیروهای لباس شخصی پلیس مشهد که برای نجات زن جوان از چنگ دالتون های زورگیر وارد عمل شده بود، از ناحیه پا هدف ضربه چاقو قرار گرفت و روانه بیمارستان شد.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت 19 سه شنبه شب گذشته؛ 3 جوان که سوار بر دو دستگاه موتورسیکلت هوندا بودند به سمت زن جوانی یورش بردند تا گوشی تلفن هوشمند او را زورگیری کنند. هنگامی که زورگیران چاقوکش در اطراف زن جوان قرار گرفتند ناگهان یکی از ماموران لباس شخصی پلیس که در حال عبور از خیابان شهید سوختانلو بود متوجه ماجرا شد و بی درنگ با کمک دو تن از شهروندان وظیفه شناس به طرف زورگیران موتورسوار رفت تا زن جوان را از چنگ آن ها رها کند، اما دزدان چاقوکش در حالی او را هدف ضربه چاقو قرار دادند که یکی از زورگیران را دستگیر کرده بود و همدستانش قصد داشتند او را از محل فراری دهند. گزارش روزنامه خراسان حاکی است در همین حال و با گزارش ماجرای زورگیری به پلیس 110، بلافاصله افسران گشت کلانتری طبرسی شمالی به طرف خیابان شهید سوختانلو حرکت کردند و یکی دیگر از موتورسواران را که برادر زورگیر دستگیر شده بود به دام انداختند، اما سومین متهم با استفاده از تاریکی شب گریخت. لحظاتی بعد پلیس فداکار، توسط امدادگران اورژانس به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انتقال یافت و تحت درمان قرار گرفت. از سوی دیگر دالتون های زورگیر در حالی به کلانتری منتقل شدند که 2 دستگاه گوشی تلفن و 2 دستگاه موتورسیکلت سرقتی به همراه 2 قبضه چاقو از آنان کشف و ضبط شد. تاکنون 5 تن از مال باختگان دو برادر زورگیر را شناسایی کرده اند که یکی از آنان دارای سابقه زورگیری گوشی تلفن است.

به گزارش روزنامه خراسان، بررسی های پلیس نشان می دهد زورگیران مذکور در مناطق بولوار طبرسی شمالی و پنجتن و رسالت اقدام به سرقت گوشی کرده اند که تحقیقات برای کشف جرایم دیگر آنان و همچنین دستگیری متهم فراری ادامه دارد. خراسان : شماره : 21171 - ۱۴۰۱ پنج شنبه ۱۸ اسفند


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ | 20:12 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |