درامتداد تاریکی-پاتک پلیس به دزدان ۳۵میلیارد طلا و اشیای قیمتی

توکلی - اعضای باند سارقان میلیاردی طلا و اشیای قیمتی هشت منزل در کمتر از ۴۸ ساعت از زمان آخرین سرقت در کرمان به دام پلیس افتادند.به گزارش خراسان، نیروهای پلیس شهرستان کرمان و پلیس آگاهی مرکز استان به دنبال اعلام وقوع سرقت از هشت واحد مسکونی در زمان خالی از سکنه بودن آن ها، به سرعت راهی محل های مدنظر شدند و با بررسی صحنه های سرقت و اقدامات اطلاعاتی و تخصصی بعدی به هویت عوامل این سرقت ها پی بردند.سردار عبدالرضا ناظری گفت: در ادامه با تحقیقات تکمیلی مشخص شد، سارقان منازل واقع در محدوده شمال شهر کرمان افرادی غیر بومی هستند که همزمان با تعطیلات ایام عید فطر از طریق پنجره، تراس و دیگر منافذ قابل عبور، اقدام به سرقت طلا و اشیای قیمتی از واحدهای آپارتمانی و مجتمع های مسکونی فاقد نرده و حفاظ مناسب کرده اند. وی تصریح کرد: در این زمینه نیروهای پلیس با انجام اقدامات اطلاعاتی و تخصصی سه متهم اصلی مرتبط با این سرقت ها را شناسایی کردند و با دستگیری آنان در نقاط مختلف شهر، ۳۵ میلیارد ریال اموال سرقتی شامل طلا، اشیای قیمتی، ارز و برخی اقلام ارزشمند را که متاسفانه در مکان هایی نامناسب و کاملا در معرض دید نگهداری می شد، به همراه خودروی مورد استفاده در سرقت ها کشف کردند.این مقام ارشد انتظامی با اشاره به تاکیدهای فرمانده انتظامی کل کشور مبنی بر مقابله و کشف همه جانبه سرقت ها اظهار کرد: به رغم شیوه و شگردهای حرفه ای این سارقان غیربومی، ماموران پلیس با تیزهوشی و اشراف اطلاعاتی و البته با همکاری و گزارش های به موقع مردم موفق به متلاشی کردن این باند ظرف مدت ۴۸ ساعت از زمان آخرین سرقت آن ها شدند که در این زمینه توصیه پلیس به شهروندان افزایش خودمراقبتی و پرهیز از نگهداری اموال ارزشمند در مکان های قابل دسترس در منزل است و بارها به سپردن منزل به افراد مورد اعتماد در زمان مسافرت های کوتاه و بلند مدت و بهره گیری از صندوق های امانات تاکید شده است. خراسان : شماره : 21196 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۶ ارديبهشت

آدمکشی تبعه خارجی با چکش

توکلی- یک تبعه خارجی که مرتکب قتل هولناک مردی میان سال در رفسنجان شده بود،درکمتر از ۴۸ ساعت در مخفیگاهش به دام پلیس افتاد.

به گزارش خراسان ، فرمانده انتظامی شهرستان رفسنجان در تشریح جزئیات این جنایت توضیح داد: فردی با مراجعه به کلانتری ۱۲ رفسنجان، اعلام کرد یکی از بستگانش که مردی ۵۰ساله است، گم شده است که بررسی موضوع توسط کلانتری این شهرستان آغاز شد.

سرهنگ اکبر نجفی ادامه داد: در حالی که نیروهای پلیس، تحقیقات خود را آغاز کرده بودند ،زنگ مرکز فوریت های پلیسی۱۱۰ به صدا در آمد که حکایت از پیدا شدن پیکر فردی با هویت نامعلوم در باغی واقع در یکی از روستاهای اطراف شهر داشت.

وی گفت :بلافاصله نیروهای پلیس آگاهی در محل حادثه حاضر شدندکه با پیکر مردی میان سال در یک دستگاه خودروی فاقد پلاک مواجه شدند که بر اثر اصابت شیء سخت از ناحیه پشت سر به قتل رسیده بود. این مسئول انتظامی اظهار کرد: با انجام تحقیقات میدانی کارآگاهان پلیس مشخص شد این جسد مربوط به همان فردی است که گم شدن او به کلانتری اعلام و گزارش شده است . در ادامه نیروهای پلیس آگاهی با بررسی آثار و شواهد به جا مانده در صحنه جرم با اقدامات تخصصی بعدی به هویت قاتل پی بردند.

سرهنگ نجفی گفت : نیروهای پلیس با رصد شبانه روزی محل حضور و تردد این متهم، موفق شدند عامل این قتل را کمتر از ۴۸ ساعت در مخفیگاهش واقع در یکی از روستاهای اطراف شهر رفسنجان در عملیاتی ضربتی دستگیرکنند.

وی در پایان خاطرنشان کرد : این متهم که از اتباع خارجی است در بازجویی های پلیسی و با مشاهده مستندات و شواهد موجود به انجام این قتل اعتراف کرد و گفت در روز حادثه به دلیل اختلافات مالی و ملکی با مقتول درگیر و با زدن ضربه چکش به سر او، باعث قتل مقتول شده است که پیکر قربانی را در صندوق عقب خودروی خود جای داده و آن را در محدوده باغ های پسته اطراف شهر رها کرده است.

فرمانده انتظامی شهرستان رفسنجان با اشاره به تکمیل تحقیقات و با تاکید بر پیشگیری از وقوع چنین جرایمی در سطح جامعه افزود: عامل این قتل با تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به دستگاه قضایی تحویل شد. خراسان : شماره : 21194 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۴ ارديبهشت

ماجرای عجیب جنایت مسلحانه !

قاتل جسد شوهر خواهرش را با پژو 206 به کلانتری برد

سیدخلیل سجادپور- پسر جوانی که با طرح یک نقشه کثیف، قتل را به گردن پدر معتادش انداخته بود، ساعتی بعد از آن که جسد را درون پژو 206 به کلانتری برد، در برابر سوالات قضایی عاجز ماند و راز جنایت مسلحانه را فاش کرد.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، سپیده‌دم شنبه گذشته جوان 37 ساله ای با یکی از نیروهای افتخاری پلیس تماس گرفت و ادعا کرد: «پدرم جوانی را به قتل رسانده و از من خواسته است تا جسد را با خودرو به بیابان ببرم و آن را گم و گور کنم!»

فردی که به صورت افتخاری با پاسگاه انتظامی هلالی مشهد همکاری می کند با شنیدن این ماجرا، از او خواست به پاسگاه برود و خودش را معرفی کند تا مشکلی برایش به وجود نیاید!

بنابراین گزارش، «جمال» هم که منتظر همین جمله بود، سوار بر خودروی پژو 206 شد و در حالی که جسد جوانی حدود 38 ساله در صندلی عقب قرار داشت به طرف پاسگاه انتظامی هلالی حرکت کرد و با خودرو به داخل پاسگاه رفت. ماموران انتظامی با دیدن جسد خون آلود، راننده پژو را بازداشت کردند و این ماجرای عجیب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند. طولی نکشید که قاضی دکتر صادق صفری به همراه گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی و عوامل بررسی صحنه جرم وارد مرکز انتظامی شد و به تحقیق در این باره پرداخت.

«جمال» (راننده 37 ساله پژو) در شرح این ماجرا به قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: روز گذشته پدرم که مردی معتاد و خلافکار است با این جوان (مقتول) درگیر شد و او را با شلیک گلوله از سلاح کلت کمری به قتل رساند سپس از من خواست تا جسد را از بین ببرم ولی من که ترسیده بودم با یکی از افرادی تماس گرفتم که با پلیس همکاری می کند و از او کمک خواستم که با پیشنهاد او نیز به کلانتری آمدم.

این راننده جوان در پاسخ به سوال مقام قضایی که چرا پدرت آن جوان را به طور مسلحانه به قتل رساند؟ نیز گفت: او به صورت پنهانی تلاش کرده بود تا با همسرم ارتباط غیراخلاقی برقرار کند که پدرم فهمید و به او از فاصله نزدیک شلیک کرد! چون خیلی روی مسائل ناموسی حساس است!

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است در حالی که مقام قضایی به آثار بریدگی روی گردن مقتول 38 ساله و آثاری روی پاهای وی چشم دوخته بود و زمینه شکنجه قبل از جنایت را در افکار خود بررسی می کرد در همان تحقیقات مقدماتی به این نتیجه رسید که جمال (راننده) حقیقت ماجرا را کتمان می کند و به احتمال زیاد نقشی اساسی در وقوع قتل مسلحانه دارد. بنابراین با آن که جمال در کمال خونسردی به سوالات قضایی پاسخ می داد، قاضی دکتر صفری دستور بازداشت پدر 60 ساله وی را صادر کرد تا قطعات پازل این پرونده جنایی تکمیل شود. دقایقی بعد عوامل انتظامی، رمضان (پدر جمال) را در منزلی واقع در حاشیه شهر دستگیر کردند و به پاسگاه انتقال دادند اما او که چهره ای ژولیده داشت و به دلیل شدت اعتیاد به صورت نامفهوم سخن می گفت، ناگهان با مشاهده جسد، هراسان و وحشت زده فریاد زد این که دامادم «حمید» است!

مرد معتاد که نمی خواست دوباره نگاهش به جسد دامادش بیفتد، با چشمانی حیرت زده درباره مرگ او سوال می کرد که از میان جملات قاضی ویژه قتل عمد متوجه شد، اورا به اتهام قتل دامادش دستگیر کرده اند. او دیگر حال خود را نمی فهمید و با همان کلمات نامفهوم خود را بی گناه می دانست و مدعی بود که از قتل حمید (شوهر دخترش) اطلاعی ندارد!

در این هنگام قاضی صفری که به طور غیرمحسوس رفتارهای «رمضان» را زیر نظر داشت براساس تجربیات قضایی و در همان تحقیقات مقدماتی دریافت که «جمال» متهم اصلی پرونده است و تلاش می کند تا به خاطر وضعیت اسفبار پدرش قتل را به او نسبت دهد به همین دلیل دقایقی بعد دستور آزادی «رمضان» را صادر کرد و بدین ترتیب «جمال» با راهنمایی های قضایی دوباره زیر بازجویی های فنی کارآگاهان اداره جنایی قرار گرفت.

او که هنوز خونسردی خود را حفظ کرده بود وقتی مقابل سروان منفرد (افسر پرونده) نشست، قصه دیگری را بازگو کرد و گفت: من به خاطر نجات یکی از بستگانم مجبور شدم دروغ بگویم! «حمید» شوهر خواهرم است اما سعی می کرد با همسر برادر یکی دیگر از دامادهایمان که قاسم نام دارد، ارتباط داشته باشد! قاسم هم موضوع را فهمید و از من خواست تا به طریقی «حمید» را به بیابان های منطقه تبادکان بکشانم، من هم او را سوار پژو کردم و به محل قرار بردم که قاسم نیز با موتورسیکلت آمد و او را در حالی با شلیک گلوله کشت که «حمید» همه این ها را تهمت می دانست و انکار می کرد!

براساس گزارش روزنامه خراسان، با آن که باز هم اعترافات و اظهارات وی برای مقام قضایی و کارآگاهان قابل باور نبود اما قاضی دکتر صفری از کارآگاهان خواست برای دستگیری قاسم (فرد مورد ادعای متهم) اقدام کنند ولی اثری از قاسم در محل هایی نبود که متهم نشانی آن را به کارآگاهان می داد. در همین حال بود که «جمال» با ارشاد و نصایح قاضی ویژه قتل عمد، تصمیم گرفت حقیقت موضوع را بیان کند. او این بار به افسر پرونده گفت: او نه تنها چشم بد به همسرم داشت بلکه قصدداشت زمینه ارتباط با همسر یکی دیگر از بستگانم را نیز فراهم کند به همین دلیل من با هماهنگی قاسم تصمیم گرفتم تا او را به قتل برسانم. این بود که مدتی قبل ابتدا یک سلاح کلت کمری را به طور غیرقانونی خریدم و سپس نقشه جنایت را طرح کردم. ساعت ها قبل از آن که جسد را به پاسگاه بیاورم، «حمید» را به بهانه ای سوار خودرو کردم واو را در حالی به بیابان های اطراف تبادکان بردم که قاسم هم سوار بر موتورسیکلت ما را تعقیب می کرد وقتی در بیابان توقف کردم حمید هم از راه رسید و دو نفری با تهدید چاقو و تیغ موکت بری از او خواستیم تا درباره مزاحمت هایش بگوید ولی او همچنان این موضوع را انکار می کرد و آن ها را تهمت می دانست به همین دلیل بعد از آن که چند ضربه با چاقو و تیغ به گردنش زدیم من ناگهان سلاح را بیرون کشیدم و گلوله ای به سرش شلیک کردم که روی زمین افتاد. سپس جسد را به بیابان بردم و رها کردم ولی ترسیدم که جنایت به گردن من بیفتد. به همین دلیل دوباره جسد را در صندلی عقب گذاشتم و به محل زندگی خودمان در انتهای بولوار طبرسی شمالی آمدم و با فردی تماس گرفتم که می دانستم با ماموران پاسگاه همکاری می کند و ...

بنابر گزارش روزنامه خراسان، اعترافات «جمال- م» در حالی رنگ حقیقت داشت که تا ظهر روز شنبه گذشته تحقیقات مقام قضایی به طول انجامید و برخی دیگر از افراد و نزدیکان متهم نیز به پاسگاه انتظامی احضار شدند و برای افشای راز این جنایت مسلحانه مورد تحقیق قرار گرفتند.

در پی اعترافات صریح متهم، وی با صدور دستور بازداشت موقت توسط قاضی ویژه قتل عمد در اختیار کارآگاهان آگاهی قرار گرفت و بدین ترتیب بررسی های پلیس زیر نظر سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) ادامه یافت تا زوایای پنهان و جزئیات این جنایت مسلحانه هولناک فاش شود؛ چرا که احتمال می رود «حمید» قبل از وقوع جنایت مسلحانه، شکنجه شده باشد.

اختصاصی خراسان . خراسان : شماره : 21194 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۴ ارديبهشت

محموله بزرگ لوازم سرقتی در مخفیگاه روستایی

سجادپور- پلیس مشهد با رصدهای اطلاعاتی عاملان سرقت در مشهد، یکی از مخفیگاه های روستایی را شناسایی کرد که دزدان معتاد، محموله بزرگی از لوازم سرقتی را انبار کرده بودند.

به گزارش روزنامه خراسان، نیروهای پاسگاه انتظامی سد کارده مشهد، از طریق منابع و مخبران محلی به سرنخ هایی از خرید و فروش لوازم سرقتی در روستای معین آباد دست یافتند و بی درنگ تحقیقات گسترده ای را همزمان با رصدهای اطلاعاتی آغاز کردند . بررسی های آنان نشان داد که دزدان معتاد از روستاهای اطراف آرامگاه فردوسی منزلی را اجاره کرده اند و اموال سرقتی را در آن مکان نگهداری می کنند بنابراین گروه ویژه ای از عوامل انتظامی به سرپرستی سروان «پورقلی» (رئیس پاسگاه انتظامی سد کارده) و با کسب مجوزهای قضایی عازم روستای معین آباد شدند و مخفیگاه مذکور را به محاصره درآوردند. آنان در حالی به محموله بزرگ لوازم سرقتی دست یافتند که زن 30 ساله و مرد 40 ساله ای نیز مشغول مصرف مواد مخدر صنعتی بودند. گزارش روزنامه خراسان حاکی است: در این عملیات ضربتی، تعداد زیادی تجهیزات و لوازم خودرو، منزل و باغ ویلا، کارگاه های صنعتی، تعمیرگاه های خودرو مانند صافکاری و مکانیکی و اموال دیگری مانند دوچرخه، 40 دستگاه گوشی تلفن همراه، انواع سلاح های سرد، در اتاق وانت مزدا، یک توپ ایزوگام و ... کشف شد که با انتقال دو متهم به مقر انتظامی تحقیقات برای شناسایی مال باختگان ادامه یافت. متهم 40 ساله نیز در بازجویی های فنی اعتراف کرد بسیاری از لوازم سرقتی را به خریداران ضایعات در مناطق سه راه فردوسی و اسماعیل آباد فروخته است. خراسان : شماره : 21195 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۵ ارديبهشت

«پاندای شعبده باز» در قفس پلیس!

بیش از 200 پرونده بدل اندازی پای دستگاه های خودپرداز کشور روی میز کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد قرار گرفت

سیدخلیل سجادپور- سارق 30 ساله معروف به «پاندای شعبده باز» که در شهرهای مختلف کشور به حساب های بانکی مردم با شگرد بدل اندازی پای دستگاه های عابر بانک دستبرد می زد، در حالی با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد و در لابی یکی از هتل های بزرگ دستگیر شد که با وحشت آفرینی قصد فرار از چنگ قانون را داشت.

فرمانده انتظامی مشهد روز گذشته در تشریح جزئیات پرونده معروف به «پاندای شعبده باز» و در مصاحبه ای اختصاصی به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: پیگیری ماجرای دستبرد به حساب های بانکی مردم که با شگردی خاص پای دستگاه های خودپرداز صورت می گرفت، از حدود 2 سال قبل زمانی در دستور کار پلیس مشهد قرار گرفت که مال باختگان، جوانی قد کوتاه و چاق را به عنوان سارق به نیروهای انتظامی معرفی می کردند و به خاطر شگرد خاص سارق و بدل اندازی کارت های بانکی به او لقب «پاندای شعبده باز» داده بودند.

سرهنگ احمد نگهبان افزود: بررسی پرونده ها بیانگر آن بود که متهم مذکور از سوی دستگاه قضایی در شهرهای خواف و تایباد نیز تحت تعقیب است بنابراین عملیات شناسایی و دستگیری وی در حالی آغاز شد که هیچ سرنخی از این متهم حرفه ای وجود نداشت. در این شرایط پرونده های دیگری نیز در هسته مرکزی شهر تشکیل شد که گزارش ها از فعالیت این سارق حیله گر حکایت می کرد. مقام ارشد انتظامی مشهد تصریح کرد: با افزایش سرقت از مسافران، مجاوران و زائران در مشهد، گروه تخصصی از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ تاج بخش (رئیس پلیس آگاهی منطقه ثامن) ماموریت یافتند تا ماجرای پرونده معروف به «پاندای شعبده باز» را به طور شبانه روزی پیگیری کنند.

وی گفت: تجزیه و تحلیل های کارشناسی این پرونده نشان داد که سارق حرفه ای در کنار دستگاه های خودپرداز طعمه های خود را شناسایی می کند و سپس با حفظ رمز کارت بانکی آنان هنگام انجام امور بانکی، به بهانه های مختلف کارت بانکی طعمه ها را در یک چشم برهم زدن و با شیوه شعبده بازی عوض می کند.

سرهنگ نگهبان ادامه داد: او بلافاصله به اولین طلافروشی نزدیک در محل سرقت می رفت و پس از خرید طلا با کارت های سرقتی به خوش گذرانی در هتل های لاکچری کیش، تهران، مشهد و دیگر شهرهای کشور می پرداخت.

کلیددار امنیت مشهد با تاکید بر این که بسیاری از طعمه های وی مسافر و زائر بودند، خاطرنشان کرد: به همین دلیل پرونده مذکور اهمیت ویژه ای یافت و کارآگاهان با دستورات محرمانه قضایی، عملیات دستگیری وی را آغاز کردند تا این که سرنخ هایی از حضور وی در یکی از هتل های مشهد به دست آمد.

این مقام انتظامی اضافه کرد: پس از شناسایی مخفیگاه سارق معروف به «پاندای شعبده باز» عملیات پلیس با دستور قاضی صالح (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) به لابی یکی از هتل های هسته مرکزی شهر کشید و بدین ترتیب کارآگاهان در پوشش های مبدل منتظر ورود وی به هتل شدند.

سرهنگ احمد نگهبان با اشاره به وحشت آفرینی متهم هنگام دستگیری افزود: هنگامی که متهم وارد لابی هتل شد، کارآگاهان به سمت او رفتند اما وی که متوجه ماجرا شده بود با ایجاد سروصداهای وحشتناک و به قصد فرار از چنگ پلیس با شیوه وحشت آفرینی، سر خود را به شیشه های سکوریت لابی هتل می کوبید تا راهی برای گریز بیابد. با این حال ، کارآگاهان با فنون دفاع شخصی، او را زمین گیر کردند و حلقه های قانون را بر دستانش حلقه زدند.

رئیس پلیس مشهد با اشاره به این که بیش از 200 پرونده سرقت های مشابه روی میز کارآگاهان قرار گرفته است، تصریح کرد: تاکنون 30 تن از شاکیان درحالی وی را شناسایی و اعلام شکایت کرده اند که بررسی ها نشان می دهد در بسیاری از شهرهای کشور و با همین شگرد مرتکب جرم شده است.

سرهنگ نگهبان گفت: همسر متهم نیز که حکم جلب او را در دست داشت به اتهام نپرداختن نفقه از وی شکایت کرده و اکنون خواستار مجازات قانونی همسرش است.

وی به واکاوی تخصصی پرونده مذکور هم اشاره کرد و افزود: تحقیقات بیشتر بیانگر آن است که متهم مجموعه ای از کارت های بانکی سرقتی را در اختیار داشت که با تنه زدن به افراد یا به بهانه کمک برای دریافت وجه و... از دستگاه های خودپرداز بلافاصله آن را با کارت عابر بانک طعمه خود عوض می کرد و طی چند دقیقه همه موجودی حساب بانکی افراد را طلا می خرید اما هنگام فروش طلاها به یک طلافروشی دیگر فقط وجه نقد دریافت می کرد و با پول های مذکور به خوش گذرانی می پرداخت.

فرمانده باتجربه انتظامی مشهد تصریح کرد: متهم مذکور که به خاطر قیافه و تیپ ظاهری از سوی مال باختگان به «پاندا» معروف شده است، تاکنون به سرقت پای دستگاه های عابر بانک در تهران، شیراز، قم، اصفهان و... اعتراف کرده است و بررسی های تخصصی برای کشف دیگر جرایم احتمالی وی همچنان توسط کارآگاهان پلیس آگاهی منطقه ثامن مشهد ادامه دارد.

اختصاصی خراسان . خراسان : شماره : 21195 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۵ ارديبهشت

جاسوس های دو جانبه!

پدر و مادرم مدام با یکدیگر درگیر می شوند و بعد باید من و خواهر کوچک ترم در میان آن ها جاسوسی کنیم؛ چرا که تازه زمان «قهر» آن ها فرا می رسد و ما تنها قربانیان این مشاجرات و کتک کاری های وحشتناک هستیم تا جایی که ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، دختر 15 ساله که به همراه خواهر کوچکش وارد کلانتری شده بود با بیان این که قصد فرار از منزل را دارند ،درباره ماجرایی که از آن رنج می برد به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: پدرم در یکی از مراکز مهم تجاری هسته مرکزی شهر فروشگاه لوازم تزیینی دارد و مادرم که خانه دار است گاهی در مغازه پدرم به فروشندگی می پردازد تا به او کمک کند اما آن ها هیچ گونه تفاهم اخلاقی ندارند و همواره با یکدیگر جر و بحث می کنند تا جایی که به دلیل کلمات یا رفتارهای بی اهمیت و پوچ نزاع و درگیری سختی در منزل آغاز می شود و سپس از من می خواهند که به نفع یکی از آن ها وارد درگیری شوم. آن قدر مرا زیر فشار می گذارند تا بالاخره از یکی طرفداری کنم و بدین ترتیب شعله های آتش نزاع زبانه می کشد به گونه ای که همسایگان با سروصدای آن ها به خانه ما می آیند و برای من وخواهرم دلسوزی می کنند که در چنین شرایطی درس می خوانیم و به تحصیل ادامه می دهیم .خلاصه درگیری و کتک کاری با دخالت همسایگان پایان می یابد اما تازه بدبختی های من و خواهرم شروع می شود ؛چرا که باید در میان قهر آن ها ما سخنان و درخواست های طرف مقابل را به دیگری انتقال بدهیم و بین آن ها خبرکشی کنیم! ولی باز هم در بیشتر مواقع من وخواهرم مقصر اصلی درگیری می شویم چون حرف های آن ها را با دقت و عین کلام به دیگری منتقل نکرده ایم! حتی در صورتی که با یکدیگر آشتی بکنند باز هم سرکوفت ها و سرزنش ها را باید من و خواهرم تحمل کنیم؛ چرا که هرکدام اعتقاد دارند که هیچ علاقه ای به هم ندارند و تنها به خاطر ما به این زندگی فلاکت بار ادامه می دهند! آن ها ادامه زندگی مشترک خود را چون پتکی سهمگین بر سر ما فرود می آورند و ما نیز باید تا چند ساعت این منت ها و سرزنش ها را گوش کنیم و دم برنیاوریم!

چند روز قبل آن ها باز هم با یکدیگر درگیر شدند و این بار مادرم به شدت زخمی شد به طوری که لوازم شخصی خودش را جمع کرد و با قهر به منزل پدربزرگم رفت ولی از آن جا برایم پیام داد که دیگر به آخر خط رسیده است و من و خواهرم باید تصمیم خودمان را بگیریم و زندگی در کنار یکی از آن ها را انتخاب کنیم تا این گونه یکدیگر را برای قبول خواسته ها یا منت کشی زیر فشار بگذارند! اکنون من و خواهرم در منزل خودمان مانده ایم و در کنار پدرمان زندگی می کنیم چون مدرسه محل تحصیل ما در محدوده بولوار طبرسی شمالی است و نمی توانیم به خانه پدربزرگ نزد مادرمان برویم. در این شرایط نیز پدرم اجازه دیدار با مادرمان را نمی دهد و حتی اجازه نداریم با او به صورت تلفنی گفت و گو کنیم یا پیامکی برایش بفرستیم. چون اعتقاد دارد که من و خواهرم جاسوس دو جانبه هستیم و رفتارها و اعمال او را پنهانی به مادرم گزارش می دهیم! از سوی دیگر نیز مادرم ما را به بی مهری و بی محبتی متهم می کند و مدعی است اگر او را دوست داشتیم به هر طریق ممکن با او تماس می گرفتیم و حالش را جویا می شدیم خلاصه کار به جایی رسید که دیگر از این اوضاع خسته شدیم و حتی یک بار به خاطر افسردگی شدید تصمیم احمقانه ای گرفته بودیم که باز هم من با تامل و تفکر از این تصمیم منصرف شدم و از خواهرم خواستم برای رهایی از این شرایط از خانه فرار کنیم اما به خاطر آوردم در کلانتری مشاوران زبده ای هستند که به طور رایگان فعالیت می کنند، این بود که به کلانتری پناه آوردیم قبل از آن که با تصمیمی اشتباه آینده خودمان را نیز تباه کنیم و ...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است،با صدور دستوری ویژه توسط سرگرد «جواد یعقوبی» (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسی های مشاوره ای و روان شناختی دو دختر نوجوان با دعوت از پدر و مادر آن ها در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21195 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۵ ارديبهشت


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : چهارشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 20:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |