درامتداد تاریکی-قصاص در ملأعام برای سردسته باند «گربه های وحشی»
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور – سردسته باند زورگیری معروف به «گربه های وحشی» که هنگام سرقت گوشی تلفن همراه یک جوان در منطقه قاسم آباد مشهد، وی را با ضربه چاقو به قتل رسانده بود،
در حالی به قصاص نفس در ملأعام و تحمل 10 سال زندان محکوم شد که همدست وی نیز حکم 10 سال زندان را گرفت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، مرداد 98، سه جوان موتورسوار که در خیابان های مشهد زورگیری می کردند با مشاهده دو جوان در انتهای بولوار امامیه به طرف آن ها رفتند. دو نفر از زورگیران که طعمه های خود را روی نیمکت پارک خطی امامیه 81 به دام انداخته بودند، در حالی چاقو به دست به سمت دو جوان مذکور هجوم بردند که یکی از آن ها (راکب) روی موتورسیکلت نشسته و منتظر همدستانش بود تا آن ها را بعد از زورگیری گوشی، فراری دهد. در همین حال یکی از طعمه ها با دیدن چاقوی زورگیران بلافاصله از محل گریخت، اما امیر اسدی (جوان 21 ساله دیگر) به چنگ زورگیران افتاد. «دزدان خشن» برای سرقت گوشی تلفن با وی درگیر شدند و در حالی که جوان 21 ساله با فریاد «دزد! دزد!» از شهروندان کمک می خواست، ناگهان تیغه چاقو به صورت کلنگی بر پیکرش فرود آمد و او خون آلود نقش بر زمین شد.
زورگیران خشن بعد از این جنایت هولناک، سوار بر موتورسیکلت به منطقه نوده (محل سکونت خودشان) گریختند و در حالی که به پرس و جو درباره سرنوشت جوان زخمی می پرداختند به زورگیری های وحشتناک خود نیز همچنان ادامه می دادند به گونه ای که موجی از رعب و وحشت در مناطق شهری به راه انداخته بودند.گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، طولی نکشید که با مرگ جوان 21 ساله، متهمان به قتل با تلاش گروه تخصصی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر و به پنجه عدالت سپرده شدند. اعضای این باند که لقب «گربه های وحشی» را به خود گرفتند، در بازجویی های فنی، دیگر همدستان خود را نیز لو دادند و مدعی شدند که برای ایجاد ترس و رعب و وحشت در دل طعمه ها، ابتدا آن ها را با چاقو مجروح می کردند، سپس اموالشان را می ربودند تا کسی جرئت تعقیب آن ها را هم نداشته باشد. این در حالی بود که «امیرحسین – الف» (سرکرده باند گربه های وحشی) به قتل جوان 21 ساله (امیر اسدی) هنگام زورگیری گوشی تلفن همراه اعتراف کرد و به این ترتیب تحقیقات بیشتر برای ریشه یابی پرونده مذکور با دستورهای ویژه قاضی کاظم میرزایی (قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) ادامه یافت و بیش از 15 عضو باند «گربه های وحشی» دستگیر و محاکمه شدند. در این میان با توجه به اهمیت ماجرای قتل و ترس و وحشتی که از اقدامات هولناک این گروه خطرناک در مشهد به راه افتاده بود، پرونده 3 نفر از سرکردگان باند گربه های وحشی پس از صدور کیفرخواست در دادسرای عمومی و انقلاب به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و به این ترتیب اعضای اصلی باند پای میز محاکمه قرار گرفتند.
در جلسات محاکمه که به ریاست قاضی هادی دنیادیده برگزار شد، متهمان در حضور وکلای خود به دفاع پرداختند و قضات باتجربه دادگاه نیز با طمأنینه به جزئیات ماجرا گوش دادند که از سوی متهمان و وکلای آن ها بازگو شد. بنابر گزارش روزنامه خراسان، با آن که وکلای مدافع سعی داشتند ارتکاب جنایت را به سلب اراده متهمان به دلیل مصرف قرص و مشروبات الکلی ارتباط دهند و همچنین بر ناآگاهی سرکرده باند برای فرود آوردن ضربه چاقو به نقطه ای از پیکر جوان 21 ساله تاکید می کردند که موجب مرگ وی شده بود، اما قضات دادگاه با استدلال های قوی و مستند، دفاعیات متهمان و وکلای آن ها را نپذیرفتند و پس از مشورت های قضایی، در نهایت دو نفر از متهمان را به اشد مجازات های قانونی محکوم کردند و پرونده را برای سومین متهمی که در دادگاه حضور نداشت، بازگذاشتند.
بنابر رای صادر شده از شعبه ششم دادگاه که به امضای قاضی دنیادیده (رئیس دادگاه) رسیده است، متهم امیرحسین – الف (سرکرده باند) به دلیل قتل امیر اسدی (جوان 21 ساله) به قصاص نفس و به دلیل شرکت در شروع به سرقت مسلحانه مقرون به آزار به تحمل 10 سال حبس و ایراد صدمات غیرکشنده به پرداخت دیه در حق اولیای دم محکوم شد. در همین حال «محمد-خ» (یکی از اعضای باند گربه های وحشی) نیز به اتهام شروع به سرقت مسلحانه مقرون به آزار به تحمل 10 سال زندان (اشد مجازات قانونی) محکوم شد و پرونده برای سومین عضو باند که در جلسه دادگاه حضور نداشت، همچنان باز ماند.
بر اساس گزارش روزنامه خراسان، رای صادر شده از سوی قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قابل تجدیدنظر خواهی در محاکم دیوان عالی کشور است.
خراسان : شماره : 21198 - ۱۴۰۲ شنبه ۹ ارديبهشت
«دزدی» زندگی ام را تسخیر کرد!
آن قدر به مصرف شیشه و کریستال آلوده شدم که دیگر حتی نمی توانستم از منازل یا خودروها سرقت کنم به همین دلیل با پیشنهاد یکی از دوستانم به کابل دزدی روی آوردم و...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات دزد 45 سالهای است که به همراه یکی از همدستانش هنگام ارتکاب جرم در بولوار دلاوران مشهد دستگیر شدند.
این جوان معتاد که هنوز آثار خماری در چهره اش نمایان نشده بود، پس از آن که به سوالات افسر دایره تجسس کلانتری نجفی پاسخ داد، درباره سرگذشت خود و چگونگی روی آوردن به سرقت، به مشاور و مددکار اجتماعی گفت: پدرم کارگر ساده ای بود که به صورت روزمزد روزگارش را می گذراند و مادرم نیز امور خانه را انجام می داد. زندگی ما به سختی می گذشت و پدرم حتی برای تامین اجاره منزل هم دچار مشکل می شد. با آن که در روستای اسماعیل آباد زندگی می کردیم، ولی باز هم درآمد کارگری کفاف مخارج روزمره را نمی داد به همین دلیل من هم در مقطع راهنمایی ترک تحصیل کردم و به کارگری پرداختم؛ چرا که بسیاری از روزها پولی نداشتم و نزد دوستانم خجالت می کشیدم. از سوی دیگر هم پدرم مدام می گفت، «خودت مخارج تحصیل را فراهم کن! من با چند سر عائله نمی توانم به تو پولی بدهم!» این جمله پدرم مانند یک پتک به سرم کوبیده شد و تصمیم گرفتم در همان سن نوجوانی کار کنم تا به کسی نیاز نداشته باشم! خلاصه این گونه بود که به همراه برخی از دوستان هم محله ای ام به کارگری روی آوردم و در امور ساختمانی مشغول کار شدم. وقتی اولین دستمزدم را گرفتم به پیشنهاد یکی از دوستانم، مقداری مواد مخدر (تریاک) خریدیم و من تا آن زمان فقط نام مواد مخدر را شنیده بودم و چگونگی مصرف آن را نمی دانستم، ولی دوستم آن قدر مرا وسوسه کرد که با هم به منزل آن ها رفتیم و مواد مصرف کردیم. با سرخوشی که از مصرف آن احساس می کردم، از دوستم خواستم که فردا شب هم مقداری از دستمزدمان را مواد بخریم، ولی روز بعد بیکار بودیم و سر کار نرفتیم به همین دلیل باقی مانده درآمد روز گذشته را نیز مواد مخدر خریدیم و به این ترتیب آرام آرام در حالی معتاد شدم که خودم هم نفهمیدم چگونه در دام این افیون خطرناک گرفتار شدم. بعد از این ماجرا بود که دیگر مصرف تریاک و شیره (مواد مخدر سنتی) فایده ای نداشت و آن حس سرخوشی را نداشتم و هر روز مصرفم بالاتر می رفت تا این که به استعمال شیشه و کریستال روی آوردم و زندگی ام را به تباهی کشاندم. حالا دیگر حتی برای چند ساعت هم نمی توانستم کار کنم و باید مدام مواد مخدر مصرف می کردم. کار به جایی رسید که از شدت بیکاری، حتی غذایی برای خوردن پیدا نمی کردم. از طرف دیگر مهارت و حرفه ای هم بلد نبودم تا از آن طریق روزگارم را بگذرانم. این بود که به پیشنهاد برخی از معتادان سارق به سرقت اموال مردم پرداختم. ابتدا از خودروها سرقت می کردیم چون دستبرد به خودروها به راحتی صورت می گرفت و مردم حتی یک قفل کاپوت هم به خودروهای مدل پایین نمیزدند. بعد هم به سرقت از منازل و انباری ها روی آوردم، اما هنگامی که به 30 سالگی رسیدم دیگر توان حرکت نداشتم و مدام پای بساط مواد مخدر بودم. حالا «دزدی» زندگی ام را تسخیر کرده بود و من برای تامین هزینه های مواد مخدر از هیچ نوع سرقتی روی گردان نبودم. بارها روانه زندان شدم، اما بعد از آزادی دوباره با وسوسه دوستان معتادم به مصرف مواد مخدر ادامه می دادم تا این که به کابل دزدی روی آوردم. روزها می خوابیدم و شب ها تا سپیده دم مشغول استعمال مواد مخدر بودم و صبح زود که خیابان ها خلوت بود کابل ها را قطع می کردم و به مالخران می فروختم. دیروز هم از منطقه اسماعیل آباد (شمال مشهد) به منطقه دلاوران (جنوب شهر) آمدم و به همراه یکی از همدستانم مشغول قطع کردن کابل ها بودم که ناگهان نیروهای گشت کلانتری نجفی ما را محاصره و دستگیر کردند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، تحقیقات پلیس برای کشف سرقت های دو جوان سارق در حالی با دستورهای ویژه سرهنگ مهدی کسروی (رئیس کلانتری نجفی مشهد) ادامه دارد که از متهمان پراید سوار 50 متر کابل سرقتی و یک دستگاه گوشی تلفن کشف شده است.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21198 - ۱۴۰۲ شنبه ۹ ارديبهشت
دستبرد به موبایل فروشی ها با پلخمون!
سجادپور- سارق معتادی که برای شکستن شیشه ویترین موبایل فروشی ها از پلخمون (تیر و کمان کش دار) و نوعی تکه های خاص چینی شکسته استفاده می کرد، در حالی با هوشیاری عوامل انتظامی مشهد دستگیر شد که احتمال می رود با این شگرد از فروشگاه های دیگری نیز سرقت کرده باشد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت 4 بامداد ششم اردیبهشت، نیروهای گشت کلانتری شهرک ناجای مشهد هنگام انجام وظیفه در بولوار لادن جوانی را زیر درختان پیاده رو مشاهده کردند که به صورت نیم خیز روی زانوهایش نشسته و به ویترین یک فروشگاه تلفن همراه خیره شده بود. ماموران که به وی مشکوک شده بودند برای لحظاتی او را زیر نظر گرفتند و با دیدن پلخمونی که در دست داشت یقین پیدا کردند که او درحال فراهم آوردن مقدمات ارتکاب جرم است. بنا بر گزارش روزنامه خراسان، زمانی که افسر گشت به طرف جوان مذکور حرکت کرد او با رها کردن پلاستیک حاوی تخمه های آفتابگردان از محل گریخت، اما چند متر آن طرف تر در حالی حلقه های قانون بر دستانش گره خورد که مامور انتظامی با چند حرکت دفاع شخصی او را زمین گیر کرد، در این هنگام بود که مشخص شد شیشه یک فروشگاه تلفن همراه شکسته شده است و جوان 38 ساله نیز پلخمون (تیر و کمان کش دار در لهجه مشهدی ها) در دست دارد. این موضوع سرنخ مهمی برای عوامل گشت انتظامی بود که بررسی ها نشان داد شیشه ویترین فروشگاه با تکه های نوعی چینی خاص شکسته شده است، بنابراین جوان پلخمون به دست در حالی به کلانتری انتقال یافت که کلاه آفتابگیر وی و ساک حاوی لباس نیز سرنخ های دیگری برای ارتکاب جرم بود.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است، دقایقی بعد بازجویی های تخصصی از «محمد – ف» با دستور سرهنگ محمد فیاضی (رئیس کلانتری فراجا) در دایره تجسس در حالی آغاز شد که صاحب موبایل فروشی نیز توسط عوامل انتظامی در جریان تخریب شیشه ویترین فروشگاه قرار گرفت و عازم کلانتری شد. با آن که متهم مدعی بود نیروهای انتظامی او را به اشتباه دستگیر کرده اند و او فقط در آن ساعت بامداد مشغول خوردن تخمه آفتابگردان بوده است، اما تیزهوشی افسران دایره تجسس، وی را در مخمصه عجیبی انداخت چرا که آن ها با مشاهده چهره متهم، فیلمی از یک صحنه سرقت در بولوار دانشجو را به نمایش گذاشتند که نشان می داد متهم با استفاده از پلخمون، شیشه ویترین یک فروشگاه تلفن همراه دربولوار دانشجو را می شکند و همه گوشی ها را به همراه تعدادی لوازم جانبی به سرقت می برد! متهم 38 ساله که با دیدن این فیلم دیگر نمی توانست حقیقت ماجرا را پنهان کند، ناگهان در حضور سروان سیفی (رئیس دایره تجسس کلانتری فراجا) لب به اعتراف گشود و سرقت از فروشگاه های تلفن همراه را پذیرفت. او گفت: نوعی خاص از تکه های چینی را تهیه می کردم و در اوایل بامداد که خیابان ها خلوت بود در فاصله نزدیک از ویترین قرار می گرفتم و درحالی که وانمود می کردم مشغول شکستن تخمه هستم با پلخمون تکه های چینی را به شیشه سکوریت ویترین پرتاب می کردم و در یک فرصت مناسب همه گوشی ها را درون ساک می ریختم و در حالی که نقاب کلاهم را به سرم کشیده بودم از محل متواری می شدم. این سارق معتاد که بنا به ادعای خودش روزی 20 قرص مخدردار مصرف می کند همچنین در پاسخ به سوال افسر تجسس که گوشی های سرقتی را چه کردی؟ گفت: 3 دستگاه را به یک موبایل فروشی در بولوار شهید صیاد شیرازی به مبلغ 4 میلیون تومان فروختم که یک میلیون تومان از آن را دریافت کردم.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، در پی اعترافات صریح متهم و با صدور دستورهای محرمانه ای از سوی قاضی عادلی (قاضی شعبه 614 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) عملیات دستگیری مالخر تبعه خارجی و بازرسی از مخفیگاه متهم آغاز شد و عوامل تجسس در حالی تعدادی گوشی تلفن و لوازم جانبی دیگر را کشف کردند که هنوز مالکان برخی از آن ها شناسایی نشده اند.
بررسی های بیشتر در این باره با هدایت های سرهنگ فیاضی و دستورهای ویژه قضایی وارد مرحله جدیدی شده است ،چرا که احتمال می رود سارق مذکور سرقت های بیشتری با این شگرد در مشهد انجام داده باشد. خراسان : شماره : 21199 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۰ ارديبهشت
ابعاد تکان دهنده از جنایت سیاه!
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور- جوان 37 ساله ای که پس از قتل شوهرخواهرش، جسد او را در صندلی عقب پژو 206 به کلانتری برد، در حالی ابعاد تکان دهنده ای از این جنایت مسلحانه را فاش کرد که همدست فراری او نیز با دستورهای ویژه قضایی بازداشت شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در حالی که ساعت ها از ماجرای قتل می گذشت اما «جمال» (راننده پژو 206) چاره ای برای رهایی از شر جسد شوهر خواهرش پیدا نمی کرد تا این که بالاخره نقشه کثیفی تار و پود افکارش را در هم تنید. هنوز خورشید دوم اردیبهشت شاخه های طلایی خود را بر آسمان شهر آویزان نکرده بود که راننده پژو به سوی پاسگاه انتظامی هلالی مشهد حرکت کرد و با تاکید بر این که پدر معتادش دامادشان را با شلیک گلوله به قتل رسانده است، وارد مقر انتظامی شد. ماموران انتظامی که با حیرت به جسد خون آلود روی صندلی عقب خودرو می نگریستند ،بلافاصله موضوع را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند و راننده پژو را نیز با دستور تلفنی قاضی دکتر صادق صفری بازداشت کردند. طولی نکشید که مقام قضایی به همراه گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی عازم پاسگاه انتظامی شد و تحقیقات را در سپیده صبح آغاز کرد. «جمال» راننده پژو با «ناموسی» جلوه دادن قتل شوهر خواهرش، همچنان ارتکاب جنایت سیاه را بر گردن پدر معتادش می انداخت. ساعتی بعد پدر 70 ساله وی در حالی با دستورهای قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب دستگیر شد که از شدت خماری نای ایستادن روی پاهایش را نداشت ،اما با مشاهده جسد، دگرگون شد و با حالتی عجیب فریاد می زد «او دامادم «حمید» است!» .هنوز چند دقیقه بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که قاضی ویژه قتل عمد مهر آزادی را زیر برگه بازجویی های پیرمرد زد و او را آزاد کرد چرا که در همان آغاز تحقیقات متوجه شد «جمال» حقیقت را انکار می کند و پدرش قاتل نیست! حالا همه نگاه ها به چهره جمال دوخته شده بود که او ناگهان لب به اعتراف گشود و پس از داستان سرایی های ساختگی متعدد در نهایت قتل مسلحانه شوهر خواهرش را پذیرفت و گفت: او به همسرم نظر سوء داشت، به همین دلیل او را به بیابان های اطراف تبادکان بردم و با همدستی قاسم (شوهر خواهر دیگرم) با شلیک گلوله از سلاح کلت به قتل رساندم، اما نمی دانستم با جسد چه کار کنم تا این که نقشه ای کشیدم تا ارتکاب جنایت را به گردن پدر معتادم بیندازم و خودم را خلاص کنم!
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، در حالی که عملیات کارآگاهان با هدایت سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی) برای دستگیری قاسم (متهم فراری) آغاز شده بود، بازجویی های تخصصی از جمال نیز با راهنمایی های مقام قضایی همچنان ادامه یافت چرا که هنوز زوایای پنهان زیادی درباره جزئیات و انگیزه متهم از این جنایت هولناک وجود داشت. بنابراین افسران ورزیده پلیس آگاهی با رصدهای اطلاعاتی به سرنخ های مهمی از مخفیگاه «قاسم» دست یافتند ،اما هنوز برای دستگیری وی وارد عمل نشده بودند که او روز گذشته با تنگ شدن حلقه محاصره پلیس، خود را تسلیم قانون کرد و مقابل میز عدالت ایستاد .
او به قاضی دکتر صادق صفری گفت: من از نقشه جنایت جمال اطلاع نداشتم ، او حتی نام مرا در گوشی خودش به نام «علی» ذخیره کرده بود. روز حادثه از من خواست تا پشت سر او با موتورسیکلت حرکت کنم. هرچه درباره علت آن پرسیدم چیزی نگفت! فقط تاکید می کرد که فعلا چیزی نگو! وقتی به بیابان های منطقه تبادکان رسیدیم او ناگهان «حمید» شوهر خواهرش را از خودرو پیاده کرد و فایل صوتی را برایش گذاشت و خطاب به «حمید» فریاد زد اگر قبول کنی و حقیقت را بگویی از تو می گذرم، اما اگر دروغ تحویلم بدهی همین جا تو را می کشم! ولی «حمید» همه چیز را انکار کرد چرا که فایل صوتی مربوط به گفت وگوی تلفنی «حمید و همسر جمال» بود که ارتباط نامتعارف آن ها را فاش می کرد! ولی با انکار دوباره «حمید» ناگهان جمال اسپری فلفل را روی چهره وی پاشید که من هم تحت تاثیر آن صورتم را برگرداندم ،در همین شرایط «جمال» اسلحه کلت را بیرون کشید و گلوله ای به سر وی شلیک کرد البته قبل از آن نیز با چاقو او را شکنجه داد تا به ارتباط غیراخلاقی اعتراف کند! سپس با تهدید مرا وادار کرد که برای گذاشتن جسد درون خودرو به او کمک کنم اما در بین راه جسد را داخل زمین های کشاورزی انداخت و ما از یکدیگر جدا شدیم. بنا بر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در پی اظهارات و اعترافات قاسم که از فایل های صوتی و فیلم های سیاه سخن گفته بود «جمال» دوباره به اتاق بازجویی هدایت شد و ابعاد تکان دهنده دیگری از این جنایت را فاش کرد. او گفت: وقتی خواهرم صوت و تصاویری را که مخفیانه و از طریق گوشی تلفن ضبط کرده بود به من نشان داد، دیگر نتوانستم خیانت های شوهر خواهرم را تحمل کنم. این بود که ابتدا همسرم را طلاق دادم تا سرنوشت بچه هایم مشخص شود. هنوز 2 روز بیشتر از ماجرای طلاق نگذشته بود که نقشه قتل مسلحانه حمید را طراحی و اجرا کردم اما بعد پشیمان شدم و قصد داشتم قتل را به گردن پدر معتادم بیندازم که موفق نشدم!
براساس گزارش روزنامه خراسان، به دنبال افشای ماجرای فیلم های سیاه، قاضی ویژه قتل عمد دستور احضار همسر مقتول را نیز صادر کرد و بدین ترتیب خواهر جمال هم ابعاد دیگری از این جنایت وحشتناک را بازگو کرد. او نیز به قاضی صفری گفت: از چند سال قبل متوجه رفتارهای مشکوک همسرم شده بودم که در مهمانی ها و مجالس خانوادگی رفتاری نامتعارف با زن برادرم داشت.
به همین دلیل نرم افزارهای گوناگونی را روی گوشی همسرم نصب کردم تا وقتی بیرون می رود صدایش ضبط شود. او از این نرم افزارها اطلاعی نداشت و من می دانستم که ارتباط آن ها هر روز بیشتر می شود. به ناچار موضوع را با شوهرم در میان گذاشتم ولی او به شدت این ارتباط سیاه را انکار می کرد تا این که بالاخره دوربین تصویربرداری مخفی را روی گوشی او نصب کردم و خودم شرایطی را فراهم آوردم که آن ها در خانه تنها باشند و من به بهانه برداشت پول از عابر بانک از خانه بیرون رفتم ، وقتی به خانه بازگشتم و فیلم را دیدم دیگر یقین پیدا کردم که آن ها با یکدیگر ارتباط غیراخلاقی دارند! ولی با وجود این همسرم همچنان موضوع را انکار می کرد! به همین دلیل مجبور شدم فایل های صوتی و فیلم ها را به برادرم نشان بدهم! او هم که تحت تاثیر قرار گرفته بود ابتدا همسرش را طلاق داد و بعد هم شوهر مرا به قتل رساند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، تحقیقات بیشتر در این باره توسط سروان منفرد (افسر پرونده) با راهنمایی و دستورهای محرمانه قاضی ویژه قتل عمد همچنان ادامه دارد. خراسان : شماره : 21199 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۰ ارديبهشت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی