درامتداد تاریکی-بدگمان!

حدود 6 ماه قبل برای رهایی از سوء ظن های پدرم که جزئیات رفتارهای مرا هم زیر نظر داشت، به خواستگارم پاسخ مثبت دادم تا دیگر این شرایط خانوادگی را تجربه نکنم اما متاسفانه از چاله به چاه افتادم چرا که بدگمانی های نامزدم وحشتناک تر از سوءظن های پدرم بود به گونه ای که ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، دختر 15 ساله ای که از نامزدش به اتهام کتک کاری و ایراد ضرب و جرح های عمدی شکایت کرده بود با بیان این که فقط می خواهم قانون تکلیف مرا مشخص کند، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد توضیح داد: پدرم کاسب است و مغازه مرغ فروشی دارد اما بر خلاف آن که رفتار و گفتارش با مشتریان بسیار عالی و با طمأنینه است، در خانه، مردی خشن و بدبین جلوه می کند. با آن که من اولین فرزند خانواده هستم و تنها خواهری کوچک تر از خودم دارم، ولی مدام از رفتارهای من ایراد می گیرد و به هر موضوعی با سوءظن می نگرد و با نگاه های سرزنش آمیزی همواره تحقیرم می کند. مادرم نیز با این اخلاق پدرم، مخالف بوده و بارها تاکید کرده است که نباید تا این حد از رفتارها و گفتار من ایراد بگیرد. با وجود این پدرم توجهی به نظرات دیگر اعضای خانواده ندارد . اگرچه بنا به نظر اطرافیان من دختری زیبا و خوش سلیقه هستم و در امور تحصیلی هم موفق بودم اما پدرم نکات خوب و مثبت مرا هرگز نمی بیند و از نوع پوشش و حتی رفت و آمدهایم به شدت انتقاد می کند به طوری که مدام در خلوت خودم گریه می کنم ولی هیچ گاه نمی خواهم پدرم ناراحت شود. این سوء ظن ها به حدی رسید که پدرم اجازه نمی داد در خانه تنها بمانم؛ چرا که می ترسید از طریق فضای مجازی با پسری ارتباط برقرار کنم یا حتی وقتی با مادرم به بیرون از منزل می رفتم باید جزئیات مکان ها و خودروهایی را که سوار شدیم برای پدرم بازگو می کردم که تصور نکند من مادرم را فریب داده ام تا به این بهانه برای دیدار با پسری غریبه از خانه خارج شده باشم!

خلاصه در همین شرایط بود که پسر خاله ام از طریق مادرش به من پیام داد که مرا دوست دارد و می خواهد به خواستگاری من بیاید! وقتی خاله ام موضوع را با مادرم در میان گذاشت و پدرم متوجه ماجرا شد ناگهان ولوله ای در منزل ما به راه افتاد . پدرم که خشم و عصبانیت همه وجودش را فرا گرفته بود، چنین تصور می کرد که حتما با پسرخاله ام به دور از چشم او ارتباط عاشقانه داشته و قبلا قرار و مدارهای ازدواج را هم گذاشته ام و اکنون موضوع با خواستگاری خاله ام لو رفته است! هرچه من و مادرم و حتی خاله ام سوگند می خوردیم که اشتباه می کند و هیچ گاه چنین ارتباطی بین ما وجود نداشته است ولی پدرم باور نمی کرد و سوءظن هایش همواره بیشتر می شد به طوری که طی چند روز همه فامیل را به هم ریخت و ادعا کرد که پسر خاله ام مرا که دختری 14 ساله بودم فریب داده است تا مرا اغفال کند! به همین دلیل حتی گوشی تلفن همراهم را گرفت تا با کسی ارتباط نداشته باشم و مرا در خانه حبس کرد این درحالی بود که به خاطر کرونا مجبور بودم، از طریق فضای مجازی درس بخوانم! بنابراین به ناچار درس و مدرسه را هم رها کردم و خانه نشین شدم. حدود یک سال بعد از این ماجرا بود که پسر یکی از دوستان صمیمی پدرم به خواستگاری ام آمد. «پویا» را چند بار به خاطر رفت و آمدهای خانوادگی دیده بودم و به ظاهر پسری مهربان و آرام به نظر می رسید. وقتی فهمیدم که پدرم نظر مثبتی دارد و با این ازدواج موافق است بلافاصله من هم پاسخ مثبت دادم ؛چرا که دیگر نمی توانستم سوء ظن های پدرم را تحمل کنم و برای رهایی از این شرایط خانوادگی درنگ نکردم و حدود 6 ماه قبل پای سفره عقد نشستم. اوایل نامزدی بسیار خوب بود و من هم از رفتارهای نامزدم رضایت داشتم اما طولی نکشید که متوجه شدم «پویا» هم مانند پدرم وسواس سوءظن دارد و با بدگمانی رفتارهای مرا کنترل می کند. او وقتی سرکار بود مرا هم به خانه مادرش می برد و باید تا زمان آمدن نامزدم در خانه مادر شوهرم می ماندم، اگر در آن شرایط بیرون می رفتم سروصدا به راه می انداخت و مرا کتک می زد تا به قول خودش آدم شوم! اما این ماجرا زمانی شکل حادتری به خود گرفت که «پویا» هم متوجه موضوع پسرخاله ام شد و او نیز مانند پدرم مرا متهم کرد که حتما با پسر خاله ام ارتباط غیراخلاقی داشته ام! به همین دلیل تاکید می کرد که هرگاه فردی نامحرم به منزلمان آمد من حتما باید به داخل اتاق بروم و بیرون نیایم! من هم خواسته اورا رعایت می کردم تا این که چند روز قبل عمویش به خانه ما آمد و من فکر کردم چون خود «پویا» در خانه است دیگر نیازی نیست به داخل اتاق بروم! ولی بعد از رفتن عمویش به شدت خشمگین شد و مرا در حضور مادرش آن قدر کتک زد که بینی ام شکست و استخوان پایم نیز ترک برداشت. در این گیر و دار ناگهان با چاقو به طرف من حمله کرد که مادرش با التماس و گریه چاقو را از او گرفت اما من که دیگر نمی توانستم این اوضاع تاسف بار را تحمل کنم به کلانتری آمدم تا قانون تکلیف مرا روشن کند و...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، به دستور سرگرد «جواد یعقوبی» (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسی های قانونی و روان شناختی این پرونده به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21201 - ۱۴۰۲ سه شنبه ۱۲ ارديبهشت

ماجراهای عجیب یک دزد!

اختصاصی خراسان

سیدخلیل سجادپور- همه چیز از شهریور سال گذشته آغاز شد. زن جوان که مقابل افسر پلیس آگاهی نشسته بود، اشک ریزان شکایت خود را روی برگه ای چنین نوشت.

سرقت با رسیدهای جعلی

آگهی فروش گوشی تلفن هوشمندم را در سایت دیوار گذاشته بودم. می خواستم با فروش آن پول رهن منزل را جور کنم. چند دقیقه بیشتر از ثبت آگهی نگذشته بود که مرد جوانی با شماره تلفنم تماس گرفت و ادعا کرد مشتری خرید گوشی است. با خوشحالی نشانی منزلم را در خیابان آخوند خراسانی دادم و منتظر ماندم. هوا رو به تاریکی می رفت که زنگ منزل به صدا درآمد. خریدار گوشی بود. وقتی به بیرون از خانه رفتم، موتورسوار قد کوتاهی را دیدم که لباس ورزشی به تن داشت و کلاهی هم بر سرش گذاشته بود. نوجوان 12-13 ساله ای هم از روی ترک موتورسیکلت او به من نگاه می کرد. بدون آن که درباره قیمت گوشی چک و چانه ای بزند مشغول واریز وجه آن از طریق گوشی تلفن شد چرا که قبل از آن شماره کارت بانکی ام را گرفته بود اما هیچ پیامک واریز وجهی از طرف بانک برایم نیامد!

خیلی خونسرد گفت: سامانه های بانکی مشکل دارد، لحظاتی صبر کن حتما ارسال می شود. او رسید واریز وجه را از درون گوشی تلفن خودش به من نشان داد. همه چیز درست بود. حتی نام و مشخصات من در رسید بانکی ثبت شده بود! با این وجود اعتماد نکردم و باز هم مشغول بررسی پیامک بانکی شدم که ناگهان او گاز موتورسیکلت را فشرد و از محل گریخت. من هم که هاج و واج مانده بودم مسافتی را فریاد زنان به دنبالش دویدم اما دیگر خسته شدم و او رفت. بعد از این ماجرا بود که گریه کنان با پلیس 110 تماس گرفتم و ...

آغاز تحقیقات

با شماره تلفنی که زن جوان در اختیار پلیس گذاشت، تحقیقات برای شناسایی مالک خط تلفن آغاز شد اما طولی نکشید که مهر «مجهول الهویه» روی برگه تحقیقات نقش بست چرا که سارق از خط های بدون هویت برای تماس با شاکی استفاده کرده بود.

درخواست ارتباط نامشروع!

در حالی که کارآگاهان پلیس آگاهی منطقه ثامن مشهد در پی یافتن سرنخی برای ادامه تحقیقات بودند، شاکی پرونده دوباره با افسر آگاهی تماس گرفت و ماجرای تلخ دیگری را بازگو کرد. او گفت: چند دقیقه قبل، سارق گوشی از یک خط ناشناس دیگر با من تماس گرفت و مدعی شد اگر با او ارتباط غیراخلاقی برقرار کنم گوشی تلفنم را به من بازمی گرداند! من هم که به شدت عصبانی شده بودم، این تماس احمقانه را قطع کردم و ...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است این بار شماره تلفنی که شاکی در اختیار کارآگاهان گذاشت، سرنخ خوبی برای ردیابی دزدی بود که در «دیوار» لانه داشت چرا که شماره تلفن های دیگری از طریق استعلام مخابراتی به دست آمد که با «دزد ناموس» تماس گرفته بودند! اما وقتی صاحبان شماره تلفن های مذکور به پلیس آگاهی احضار شدند، تازه مشخص شد که آن ها نیز از قربانیان سرقت با شیوه «رسیدهای جعلی» هستند. یکی از دختران جوانی که تماس های زیادی با «دزد مذکور» برقرار کرده بود، درباره این تماس ها به افسر پرونده گفت: سارق قد کوتاهی گوشی تلفنم را که در سایت دیوار آگهی داده بودم با ترفند رسید جعلی ربود و سپس برای برقراری ارتباط با من تماس گرفت. من هم با این امید که شاید بتوانم از همین نقطه ضعف سارق استفاده کنم و گوشی تلفنم را پس بگیرم با او تماس می گرفتم تا شاید نقشه ام کارساز شود ولی او به حرف های من اعتماد نمی کرد و ...

در این وضعیت، کارآگاهان به سراغ زن دیگری رفتند که او نیز تماس های زیادی با دزد قد کوتاه داشت. آن زن گفت من دوست یکی از شاکیان هستم. دوستم که طعمه سرقت با رسیدهای جعلی شده بود از من برای به دام انداختن سارق کمک خواست تا با او ارتباط برقرار کنم! من هم برای کمک به دوستم با شماره تلفن او تماس گرفتم تا در یک قرار صوری او را به چنگ قانون بیندازیم! و ...

این دختر جوان که موفق به تماس تصویری با «دزد ناموس» شده و این تماس را ضبط کرده بود، تصویر او را به پلیس نشان داد و این گونه چهره سارق در اختیار پلیس قرار گرفت و بررسی ها ادامه یافت.

دزد معروف به «غربت»

بنابر گزارش روزنامه خراسان، چهره نگاری سارق از طریق فناوری های نوین پلیسی، بالاخره هویت دزد مذکور را برای کارآگاهان پلیس آگاهی ثامن مشهد فاش کرد. او سارقی به نام «مهدی- د» معروف به «غربت» بود. ادامه تحقیقات و بررسی سوابق وی نشان داد که این سارق جوان از طریق پلیس فتا نیز تحت تعقیب است و عناوین جعلی دیگری نیز دارد که برای فرار از مجازات از این عناوین استفاده کرده است.

در همین حال مشخص شد یکی از طعمه های وی که در شهرک طرق مشهد با شگرد «رسیدهای جعلی» گوشی تلفن خود را از دست داده است، موفق شده تا چند شماره از پلاک موتورسیکلت سارق قدکوتاه را به خاطر بسپارد.

این سرنخ برای پلیس اهمیت ویژه ای داشت به همین دلیل افسر پرونده، با همکاری دیگر بخش های تخصصی نیروی انتظامی به ردیابی پلاک مذکور پرداخت و بالاخره شماره کامل پلاک موتورسیکلت را به دست آورد. پیگیری پلاک موتورسیکلت مذکور در نهایت به بنگاهی در بولوار رسالت مشهد رسید و بنگاه دار که تصویر سارق را شناسایی کرده بود، از طریق قولنامه فروش، نشانی خریدار را در اختیار کارآگاهان گذاشت اما وقتی کارآگاهان به نشانی یاد شده در بولوار رسالت رفتند کسی آن جا نبود ولی بررسی سامانه های پلیسی نشان داد که «مهدی- د» حدود یک هفته قبل توسط عوامل انتظامی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد دستگیر و به دادسرای عمومی و انقلاب معرفی شده است. بلافاصله دامنه تحقیقات به دستگاه قضایی کشید اما بررسی ها بیانگر آن بود که متهم با معرفی ضامن در روز جمعه از زندان آزاد شده است. وقتی کارآگاهان سراغ ضامن او را گرفتند تازه فهمیدند که «ضامن» او را نمی شناسد و از جمله ضامن های قلابی است که در اطراف مراکز قضایی پرسه می زنند و با گرفتن پول، ضامن افرادی می شوند که به جواز کسب یا وثیقه های دیگر نیاز دارند!

شگردهای سرقت تغییر کرد

این گونه بود که کارآگاهان دوباره سرنخ های موجود را زیر ذره بین تحقیقات بردند و در سامانه های پلیسی به اسامی با هویت های دیگری مانند «مهدی- م» رسیدند که چهره او با تصویر «مهدی- د» مطابقت داشت اما هویت وی جعلی بود. در همین حال ادامه بررسی ها کارآگاهان را به سوی پرونده های «مهدی – م» کشاند که با به امانت گذاشتن مدارک شناسایی در فروشگاه های لوازم صوتی و تصویری، جوشکاری و ... اموالی مانند باندهای بزرگ، هیلتی، پلی استیشن (پی – اس – فور) را اجاره کرده ولی دیگر آن ها را بازنگردانده بود. ورود کارآگاهان به محتویات این پرونده ها که در مراکز انتظامی تشکیل شده بود، نشان داد که افراد زیادی با این شگرد اموال خود را از دست داده اند. بنابراین کارآگاهان به بررسی فیلم دوربین های مداربسته برخی از فروشگاه های مذکور پرداختند و با دیدن تصاویر «مهدی – د» دریافتند که «مهدی – م» (دزد اموال فروشگاه ها) همان سارق تحت تعقیب آن هاست که شگرد خود را برای دستبرد به اموال مردم تغییر داده است، حالا دیگر کارآگاهان با اسامی مختلف جعلی روبه رو بودند که سارق حرفه ای معروف به «غربت» از آن ها برای ارتکاب جرم استفاده می کرد.

دختر فراری

چند ماه از آغاز ماجراهای دزد قد کوتاه گذشته بود که با دستور سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد)، گروه ویژه ای از کارآگاهان با نظارت و هدایت سرهنگ تاج بخش (رئیس پلیس آگاهی ثامن) روند تحقیقات را تغییر دادند و با تجزیه و تحلیل های کارشناسی و همچنین تجمیع پرونده هایی که احتمال می رفت سارق قد کوتاه در آن ها نقش داشته باشد، رصدهای اطلاعاتی را با بهره گیری از امکانات فنی به بررسی انواع دیگر سرقت ها کشاندند چرا که اکنون مشخص شده بود او تنها با شیوه «رسیدهای جعلی» دست به ارتکاب جرم نمی زند!

از سوی دیگر مشخص شد که متهم با به امانت گذاشتن مدارک سرقتی در فروشگاه ها و به ویژه لوازم صوتی و تصویری، اموال شهروندان را به سرقت می برد. بالاخره ریشه یابی این پرونده به جایی رسید که هویت واقعی متهم مذکور لو رفت. بررسی های بیشتر بیانگر آن بود که وی از یک طایفه معروف است که بیشتر افراد این طایفه از طریق سرقت و جیب بری روزگار می گذرانند. وقتی هویت بستگان وی برای پلیس لو رفت، ناگهان باجناق «مهدی- د» به پلیس آگاهی مراجعه کرد و از گم شدن دختر 13 ساله اش خبر داد. اگرچه در همان تحقیقات مقدماتی مشخص شد که دختر 13 ساله با پسری جوان در بولوار رسالت دوست شده و به همراه وی ا ز منزل فرار کرده است اما وقتی کارآگاهان از پدر دختر مذکور درباره باجناقش سوال کردند او دیگر حتی موضوع دخترش را نیز پیگیری نکرد و در تماس با باجناقش به وی اطلاع داد که پلیس آگاهی در جست وجوی اوست.

دستگیری غربت

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، کارآگاهان با نقشه مذکور به هدف خود رسیدند چرا که بعد از این ماجرا «مهدی – د» از مخفیگاهش بیرون آمد و هرچند روز یک سوئیت را در منطقه ای از شهر اجاره می کرد تا شناسایی نشود که همین موضوع موجب شد کارآگاهان محل اختفای وی را شناسایی کنند اما در همین حال سرنخ هایی از شکایت باجناق «مهدی – د » به دست آمد که به خاطر خرید یک دستگاه موتورسیکلت دچار اختلاف شده بودند و به این پرونده در کلانتری میرزا کوچک خان رسیدگی می شد. به همین دلیل گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سروان پریشان (افسر پرونده) به بررسی این پرونده پرداختند و با پیگیری موضوع دریافتند که باجناق وی، حدود 3 روز بعد از طرح شکایت و به دلیل ارتکاب جرم تحصیل مال نامشروع دیگر روانه زندان شده است اما با پیگیری فروشنده اصلی موتورسیکلت کارآگاهان به فروشگاهی در بزرگراه شهید بابانظر رسیدند و با همکاری فروشنده مشخص شد که باجناق ها موتورسیکلت را به طور مشترک خریده اند و سپس در پرداخت وجه دچار اختلاف شده اند. به همین دلیل فروشنده در یک قرار صوری ، «مهدی- د» را به فروشگاه کشاند و این گونه حلقه های قانون بر دستان متهم فراری گره خورد. این درحالی بود که در بازرسی بدنی از وی لوازمی برای شکستن شیشه های خودرو نیز کشف شد.

سرقفلی برای خرید گوشی های سرقتی

بنابر گزارش روزنامه خراسان، با انتقال متهم 30 ساله به پلیس آگاهی ثامن، بازجویی از وی آغاز شد. این جوان سارق بخشی از دنیای دزدان در زیر پوست شهر را نمایان کرد و گفت: مدت هاست که به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارم و از طریق سرقت هزینه هایم را تامین می کنم. من علاوه بر سرقت از فروشگاه ها و گوشی های تلفن همراه به خودروها نیز دستبرد می زنم و اموال داخل آن ها را به همراه برخی قطعات مانند ضبط و پخش و باندها را به سرقت می برم اما مهم تر از همه این ها، گوشی های سرقتی را به مالخری معروف به «چکمه» می فروشم که مردی پولدار است. هرچند روز یک بار کیسه پر از چک پول ها(تراول) را برمی داریم و با هم به مناطقی مانند پنجراه، آرامگاه فردوسی، خواجه ربیع و ... می رویم چرا که هرکدام از این مناطق سرقفلی یک مالخر اموال سرقتی است. آن ها گوشی های سرقتی را از سارقان می خرند و سپس «چکمه» با پرداخت وجه نقد، گوشی ها را از مالخران این مناطق خریداری می کند تا از طریق مرزهای شرقی به کشورهای همسایه منتقل کند.

آزادی «دزد» با ضمانت

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است این سارق معتاد که تاکنون به بیش از صد فقره انواع سرقت ها در شهر اعتراف کرده است، در ادامه بازجویی ها، ماجراهای دیگری را در زیر پوست شهر فاش کرد و گفت: مالخر مذکور آشنایان زیادی دارد و به من تاکید کرده بود که هرگاه دستگیر شدم اول با او تماس بگیرم تا برایم ضامن بیاورد. او با پرداخت مبلغی اندک، افرادی را که جواز کسب و سند اجاره می دهند، راضی می کند تا سارقان را ضمانت کنند! روزی هم که من در کلانتری میرزا کوچک خان دستگیر شدم او بلافاصله با سپردن وثیقه آزادم کرد! و ...

بنابراین گزارش، متهم این پرونده همچنین 35 نقطه مختلف را در شهر به کارآگاهان پلیس آگاهی منطقه ثامن مشهد نشان داد که با شکستن شیشه خودروها، اموال آن ها را ربوده است اما تاکید کرد که به دلیل مصرف مواد مخدر از نوع شیشه بسیاری از سرقت ها را به خاطر ندارد!

او همچنین به گوشی قاپی با شگرد رسیدهای جعلی در مناطق سیدی، وکیل آباد، فرامرز عباسی، خواجه ربیع، رسالت و... نیز اعتراف کرد و درباره تماس هایش با طعمه ها گفت: به دلیل مصرف مواد مخدر دچار نوعی وسوسه های شیطانی می شدم و از طریق گفت وگو با طعمه هایی که شماره تلفن آن ها را از سایت دیوار برداشته بودم، سعی می کردم به نوعی آرامش روانی برسم ولی می ترسیدم با آن ها قرار بگذارم اما از قبل مشخصات و شماره کارت بانکی طعمه ها را از طریق تماس برای واریز بیعانه ثبت می کردم و این گونه رسیدهای جعلی را به فروشنده نشان می دادم و تا جایی که به خاطر دارم بیش از 45 بار گوشی با این شیوه سرقت کرده ام.

پولشویی در پمپ بنزین

«مهدی- د» همچنین ادامه داد: به خاطر این که همه حساب های بانکی من از طریق دستگاه قضایی مسدود شده بود، از کارت های بانکی معتادان متجاهر برای واریز پول استفاده می کردم یا هر بار که گوشی تلفنی را می فروختم مبلغی را برای خرید مدارک سرقتی مانند گواهی نامه، کارت ملی، کارت پایان خدمت و غیره هزینه می کردم تا با به امانت گذاشتن آن ها در فروشگاه ها، اموال اجاره ای را سرقت کنم. ولی کار ما در این جا به پایان نمی رسید چرا که همیشه 30 درصد از مبالغ سرقتی را به یکی از همدستانمان می دادیم که در یکی از جایگاه های سوخت کار می کرد. شگرد من این گونه بود که مثلا وقتی پلی استیشن را از یک فروشگاه با مدارک سرقتی اجاره می کردم آن را به مالخری در هسته مرکزی شهر می فروختم سپس شماره حساب همدستم در پمپ بنزین را برای واریز مبلغ خرید به او می دادم چون کسی 15 یا 16 میلیون وجه نقد در فروشگاه ندارد اما او هم برای آن که پول نقد به من بدهد 30 درصد از مبلغ را کسر می کرد!! و ...

به گزارش روزنامه خراسان، این متهم جوان درباره استفاده از یک زن یا یک نوجوان در سرقت های گوشی قاپی نیز گفت: معمولا برای جلب اعتماد فروشندگان دختر یا پسر یکی از بستگانم را سوار موتورسیکلت می کردم که در بیشتر مواقع همان دختر باجناقم بود که الان فراری است ولی در سرقت های گوشی قاپی در خیابان یا پارک ها، همسرم را با خودم می بردم.در عین حال من به سرقت عادت کرده ام و از این طریق هزینه های زندگی ام را تامین می کنم حتی اموال سوئیت ها و منازلی را هم که اجاره می کردم، به سرقت می بردم که 4 مورد آن را به خاطر دارم.

کلاهبرداری از موتورسیکلت فروشی ها

گزارش روزنامه خراسان حاکی است دزد مذکور شگرد دیگری از جرایم خود را لو داد و گفت: برای تهیه موتورسیکلت هایی که بتوانم با آن ها جرایم گوشی قاپی را انجام بدهم سراغ فروشندگان موتورسیکلت می رفتم و با اسامی و مشخصات جعلی قولنامه می نوشتم وسپس مبلغی را پرداخت می کردم تا بقیه وجه خرید را بعدا پرداخت کنم ولی بعد از آن که چندین فقره سرقت با آن انجام می دادم، موتورسیکلت را به صورت نقدی می فروختم و کسی هم نمی توانست مرا پیدا کند!

شایان ذکر است این دزد 30 ساله تاکنون به خرید و فروش 4 دستگاه موتورسیکلت با این شگرد از موتورفروشی ها اعتراف کرده است. خراسان : شماره : 21203 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۱۴ ارديبهشت


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 9:47 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |