ترجمه و شرح حکمت 5-260 نهج البلاغه: افزایش ایمان در قلب

5- و في حديثه (علیه السلام): إِنَّ الْإِيمَانَ يَبْدُو لُمْظَةً فِي الْقَلْبِ؛ كُلَّمَا ازْدَادَ الْإِيمَانُ، ازْدَادَتِ اللُّمْظَةُ.
[و اللمظة مثل النكتة أو نحوها من البياض و منه قيل فرس ألمظ إذا كان بجحفلته شيء من البياض].

پيشرفت تدريجى نور ايمان در قلب:
امام عليه السلام در اين گفتار نورانى به تأثير تدريجى ايمان (و اعمال صالحه) در قلب و روح انسان پرداخته و مى فرمايد: «ايمان، نخست به صورت نقطه سفيد ودرخشانى در دل آشكار مى شود و هرقدر ايمان افزايش مى يابد آن نقطه سفيد و نورانى گسترده تر مى شود»؛ (إِنَّ الاِْيمَانَ يَبْدُو لُمْظَةً في الْقَلْبِ، كُلَّمَا ازْدَادَ آلاِْيْمَانُ ازْدَادَتِ اللُّمْظَةُ).
مرحوم سيّد رضى بعد از ذكر اين كلام به تفسير واژه «لُمْظَة» پرداخته ومى گويد: «لُمْظَة» چيزى مانند يك نقطه سفيد است (و اين تعبيرى است بسيار زيبا و فصيح) و به همين جهت به اسبى كه بر لبش نقطه سفيدى باشد «الْمَظ» مى گويند»؛ (وَاللُّمْظَةُ مِثْلُ النُّكْتَةِ أَوْ نَحْوِها مِنَ الْبَياضِ. وَمِنْهُ قيلَ: فَرَسٌ ألْمَظُ، إذا كانَ بِجَحْفَلَتِهِ شَىْءٌ مِنَ الْبَياضِ).
«جحفله» به معناى لب اسب يا لب زيرين آن است. گويا مرحوم سيّد رضى اين تفسير را از «اصمعى» گرفته كه «ابن سلام» (متوفاى 224) در غريب الحديث از وى به اين صورت نقل كرده است : «وَاللُّمْظَةُ مِثْلُ النُّكْتَةِ أَوْ نَحْوِها مِنَ الْبَياضِ. وَمِنْهُ قيلَ: فَرَسٌ ألْمَظُ، إذا كانَ بِجَحْفَلَتِهِ شَىْءٌ مِنَ الْبَياضِ».
البته ارباب لغت در تفسير واژه «لُمْظَة» معانى ديگرى نيز نقل كرده اند؛ از جمله مقدار مختصرى روغن كه با نوك انگشت برمى گيرند و «لُماظَه» به بقاياى غذا در اطراف دهان و دندانها گفته مى شود و مناسب در اينجا همان معنايى است كه مرحوم سيّد رضى ذكر كرده است.
در حكمت 456 نيز خواهد آمد كه امام عليه السلام مى فرمايد: «أَلا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لاَِهْلِهَا؛ آيا آزادمردى پيدا مى شود كه اين ته مانده دنيا را به اهلش واگذارد؟».
به هرحال مقصود امام عليه السلام تأثير تدريجى اعمال صالح و ناصالح در قلب انسان است و به بيان ديگر، هر عملى تأثيرى در روح مى گذارد كه اگر همان عمل يا شبيه آن تكرارشود، آن آثار گسترده ترمى شود تا آنجا كه تمام قلب را فرا مى گيرد. اگر اعمال صالحه باشد قلب كاملاً نورانى مى شود و اگر كارهاى خلاف باشد قلب به طور كامل ظلمانى مى شود و اينكه در آيات قرآن و اخبار معصومان آمده است كه بعد از گناه فورا توبه كنيد براى آن است كه اثرى كه گناه در قلب گذاشته به صورت رنگ ثابتى درنيايد، زيرا در آغاز قابل شست و شو است؛ اما هنگامى كه به صورت عادت يا ملكه درآمد تغيير آن بسيار مشكل است.
همانگونه كه در ذكر مصادر اشاره شد «ابوطالب مكى» از علماى اهل سنّت در قوت القلوب اين روايت را به شكل مشروحترى از اميرمؤمنان على عليه السلام ذكر كرده است كه فرمود: «إنَّ الاْيمانَ لَيَبْدُو لُمْعَةً بَيْضاءً فَإذا عَمِلَ الْعَبْدُ الصَّالِحاتَ نَما وَزادَ حَتّى يَبيضُ قَلْبُهُ كُلُّهُ، وَإنَّ النِّفاقَ لَيَبْدُو نُكْتَةً سَوْداءً فَإذَا انْتَهَكَتِ الْحُرُماتُ نَمَتْ وَزادَتْ حَتّى يَسُودُ الْقَلْبُ فَيَطْبَعُ بِذلِکَ الْخَتْمُ؛ ايمان در آغاز به صورت نقطه سفيدى آشكار مى شود. هنگامى كه بندگان خداوند اعمال صالحه انجام دهند نمو و افزايش پيدا مى كند تا آنجا كه تمام قلب سفيد و روشن مى شود و (در مقابل) نفاق به صورت نقطه سياهى (در قلب) آشكار مى شود، هنگامى كه انسان در برابر فرمان هاى الهى پرده درى كند نمو و افزايش مى يابد تا زمانى كه تمام قلب سياه مى شود و در اين حالت مُهر بر دل انسان گذاشته مى شود (و راه بازگشت بر او بسته خواهد شد)». سپس امام عليه السلام اين آيه را تلاوت فرمود: «(كَلاَّ بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ)؛ اينگونه نيست كه آنها مى گويند. اعمال آنها زنگار بر قلبشان نهاده است».
ازنظر عقلى نيز اين مسئله كاملاً پذيرفتنى است، زيرا هر كار خوب و بدى اثر مثبت يا منفى در روح انسان مى گذارد و وقتى اين آثار متراكم گردد، روح به طور كامل شفاف يا ظلمانى و تاريك مى شود. در صورت اول، احتمال گمراهى بسيار بعيد و در صورت دوم، احتمال نجات نيز بعيد به نظر مى رسد.
از مباحث بالا (هم ازنظر احاديث و هم ازنظر منطق عقل) روشن است آنچه بعضى از علماى اهل سنّت پنداشته اند كه ايمان قابل افزايش و كاستى نيست اشتباه است؛ ايمان درجات دارد همانگونه كه كفر نيز داراى درجاتى است وانسان به طور محسوس در افرادى كه در اطراف اوست يا نام آنها در تواريخ آمده است مى بيند كه مؤمنان، كافران، منكران و فاسقان ازنظر درجات ايمان وكفر متفاوت بودند. قرآن مجيد نيز تصريح مى كند هنگامى كه آيه اى از قرآن نازل مى شود بر ايمان مؤمنان افزوده مى گردد، همانگونه كه بر رجس و پليدى منافقان و مخالفان به سبب لجاجتى كه دارند: «(وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَّنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانآ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانآ وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ * وَأَمَّا الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسآ إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ)؛ اما كسانى كه ايمان آورده اند، بر ايمانشان افزوده است؛ و آنها (به فضل و رحمت الهى) خوشحالند. * و امّا آنها كه در دلهايشان بيمارى است، پليدى بر پليدى شان افزوده است؛ و از دنيا رفتند در حالى كه كافر بودند».
اين سخن را با ذكر بخش كوتاهى از حديث بسيار مشروحى از امام صادق عليه السلام پايان مى دهيم: يكى از ياران امام عليه السلام از آن حضرت درباره ايمان سؤال مى كند آن حضرت مى فرمايد: «الاِْيمَانُ حَالاتٌ وَدَرَجَاتٌ وَطَبَقَاتٌ وَمَنَازِلُ فَمِنْهُ التَّامُّ الْمُنْتَهَى تَمَامُهُ وَمِنْهُ النَّاقِصُ الْبَيِّنُ نُقْصَانُهُ وَمِنْهُ الرَّاجِحُ الزَّائِدُ رُجْحَانُهُ قُلْتُ إِنَّ الاِْيمَانَ لَيَتِمُّ وَيَنْقُصُ وَيَزِيدُ قالَ نَعَمْ؛ ايمان حالات و درجات و طبقات و منازلى دارد كه بعضى از آن كامل است و به منتهاى كمال رسيده است و بعضى ناقص است و نقصانش كاملاً آشكار است. بعضى رجحان دارد و در حال افزايش است. راوى مى گويد: از آن حضرت پرسيدم: آيا ايمان كم و زياد مى شود؟ فرمود: آرى. (و به يقين كم و زياد شدن آن براثر اعمال صحيح و غلط و اعمال نيك و بد است)».

از کتاب توضیح الحکم شرح حکمتهای نهج البلاغه تهیه کننده حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور

توضیح الحکم شرح حکمتهای نهج البلاغه تهیه کننده حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/toziholhekam.htm

http://hedayat.blogfa.com/post/13668


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: همراه بـا حکمتهای نهج البلاغه

تاريخ : سه شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ | 11:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |