درامتداد تاریکی-کلاهبرداری در دیوار با شگرد سرمایه گذاری مالی

توکلی - عامل کلاهبرداری ۸۳۰ میلیون ریالی از یک شهروند کرمانی به بهانه سرمایه گذاری مالی در «سایت دیوار» به چنگ قانون افتاد. به گزارش خراسان ،جانشین پلیس فتای استان کرمان بیان کرد: در مراجعه یک شهروند کرمانی به این پلیس با طرح شکایتی مبنی بر این که برای آشنایی با نحوه سرمایه گذاری مالی به منظور کسب سود بالا، با تبلیغی در سایت دیوار مواجه شده اما از این طریق از او کلاهبرداری شده است، موضوع تحت بررسی قرار گرفت. سرهنگ عمار قهاری ادامه داد: شاکی در اظهارات خود مدعی شد، پس از راهنمایی های فرد آگهی دهنده در سایت دیوار اقدام به سرمایه گذاری و طی چند مرحله مبلغ ۸۳۰ میلیون ریال واریز کرده ،اما پس از گذشت موعد مقرر ضمن این که سودی دریافت نکرده، هیچ کس پاسخ گوی وی نبوده و به تماس هایش جوابی داده نشده است. این مسئول انتظامی ادامه داد: در این زمینه ،کارشناسان پلیس فتا با اقدامات تخصصی و بررسی‌های مستندات دیجیتال، فرد مدنظر را که خارج از استان کرمان سکونت داشت، شناسایی کردند و پرونده تحویل مرجع قضایی شد. وی افزود:در این خصوص به شهروندان توصیه می کنیم فریب تبلیغات اغوا کننده در فضای مجازی را نخورند، زیرا مجرمان سایبری با استفاده از ترفندهای تبلیغاتی فریبنده مبنی بر کسب درآمد بالا از طریق سرمایه گذاری مالی و برگشت اصل سرمایه از کاربران کلاهبرداری می کنند. خراسان : شماره : 21255 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۸ تير

جوان کنکوری 200میلیون برای قبولی در پزشکی به رمال داد

فرمانده انتظامی داراب از شناسایی شخصی که با ترفند دعانویسی و رمالی اقدام به کلاهبرداری از شهروندان می‌کرد، خبر داد. به گزارش رکنا، سرهنگ علیرضا نوشاد در تشریح این خبر اظهارکرد: در پی شکایت فردی مبنی بر این که فرزندش به منظور قبول شدن در رشته پزشکی کنکور با شخصی رمال و دعانویس در فضای مجازی آشنا شده و مبلغ 2 میلیارد ریال برای وی واریز کرده است که پس از چند روز به موضوع شک کرده و متوجه کلاهبرداری شده است، پرونده‌ای در این خصوص تشکیل شد و موضوع در دستور کار ماموران پلیس فتا قرار گرفت.وی با اشاره به این که ماموران با هماهنگی مرجع قضایی در اقدامات اولیه شخص رمال را در استان بوشهر شناسایی کردند و مبلغ کلاهبرداری شده را به شاکی عودت دادند، افزود: پرونده برای اقدامات قضایی و دستگیری متهم به استان بوشهر ارسال شد.فرمانده انتظامی داراب به شهروندان توصیه کرد: از اعتماد نابجا به افراد ناشناس در شبکه‌های اجتماعی با دادن وعده‌های پوچ و افشای اطلاعات بانکی و خانوادگی خودداری و برای حل مشکلات خود به مشاوران و متخصصان مجرب مراجعه کنند. خراسان : شماره : 21255 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۸ تير

روغن ریزی مرگبار!

از روزی که به خاطر پرداخت مهریه همسرم مغازه ام را از دست دادم به مسافرکشی با خودرو پرداختم، اما نمی دانم چرا بدبختی های روزگار دست از سرم برنمی دارد و چنین حوادث وحشتناکی در زندگی ام رخ می دهد تا جایی که به خاطر روغن ریزی موتور خودرو، مقصر سانحه مرگبار رانندگی شناخته شدم و در حالی که بیمه خودروام نیز به پایان رسیده بود باید 75 درصد دیه را بپردازم و ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، مرد 45 ساله که در مخمصه عجیب یک سانحه رانندگی گرفتار شده بود با بغضی فروخورده به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: بدبختی از آسمان و زمین برایم می بارد و هیچ گاه رنگ آرامش را ندیدم چرا که وقتی کودکی خردسال بودم پدرم از دیوار ساختمان در حال احداث سقوط کرد و جان سپرد. او کارگر ساختمانی بود و به صورت روزمزد کار می کرد. حالا دیگر مادرم خودش را به آب و آتش می زد تا مخارج زندگی ما را تامین کند. بالاخره با هر رنج و سختی بود بزرگ شدم و ازدواج کردم اما گویی دنیا با من سر ناسازگاری داشت به گونه ای که بعد از 20 سال زندگی مشترک، همسرم از من طلاق گرفت و مهریه اش را به اجرا گذاشت. آن روزها با تلاش های شبانه روزی یک مغازه خریده بودم و در آن مشغول کاسبی بودم ولی همسرم مغازه را به طور قانونی و به خاطر پرداخت مهریه اش از من گرفت و من دوباره به بدبختی روزهای جوانی و نوجوانی بازگشتم. با وجود این ناامید نشدم و باز هم کار کردم تا این که یک خودروی فرسوده خریدم و با آن به مسافرکشی پرداختم تا بتوانم هزینه های زندگی ام را تامین کنم ولی درست زمستان سال گذشته دوباره در چاله بدبختی افتادم، آن روز وقتی در جاده قوچان قصد داشتم مسافری را به مقصد برسانم ناگهان صدای موتور خودرو مرا وادار به توقف کرد. وقتی فهمیدم خودروام دچار نقص فنی شده است از مسافرم عذرخواهی کردم و او هم با یک خودروی عبوری دیگر به مسیرش ادامه داد. در این شرایط خودرو را به هر طریقی که بود روشن کردم تا در جایی مطمئن توقف کنم که بتوانم با امداد خودرو تماس بگیرم. مسافتی را به همین ترتیب طی کردم اما وقتی کنار جاده ایستادم ناگهان موتورسواری را دیدم که روی آسفالت جاده افتاده است. بی درنگ به طرف او رفتم. آن جوان خون آلود نقش بر زمین شده و راننده ای هم که با او تصادف کرده از محل گریخته بود. آن جوان حال وخیمی داشت و به همین دلیل هم هراسان با اورژانس تماس گرفتم ! رهگذران و رانندگان دیگر خودروهای عبوری هم در صحنه حادثه تجمع کرده بودند و انگشت اتهام را به سمت من نشانه می رفتند، در این شرایط برای آن ها توضیح دادم که خودروی من در فاصله اندکی از محل تصادف دچار نقص فنی شده است. بالاخره شهروندان قانع شدند و افسر راهنمایی و رانندگی هم به محل آمد و کروکی تصادف را در حالی تنظیم کرد که از راننده خاطی خبری نبود. دو روز از این ماجرا گذشته بود که از دادسرا با من تماس گرفتند و با بیان این که موتورسوار در سانحه رانندگی جاده قوچان فوت کرده است از من خواستند به دادگاه بروم. دو دستی روی سرم کوبیدم که حالا این ماجرا چه ربطی به من دارد؟ ولی تماس گیرنده اصرار کرد که حتما باید به دادسرا بروم! آن جا وقتی کروکی تصادف را آوردند تازه فهمیدم که روغن موتور روی آسفالت ریخته و موتورسوار به دلیل لغزندگی نتوانسته موتورسیکلت را کنترل کند و سپس با خودروی دیگری تصادف کرده است.

آن جا بود که در پی نظر کارشناسی، راننده خاطی را 25 درصد و مرا 75 درصد مقصر سانحه رانندگی تشخیص دادند و این گونه در حالی به پرداخت دیه سنگین در این حادثه مرگبار محکوم شدم که بیمه خودروام نیز به اتمام رسیده بود و ...

اگرچه من به خاطر انسانیت و کمک به یک جوان حادثه دیده، تلاش کردم او را با تماس سریع با مراکز امدادی نجات دهم اما نمی دانستم که روغن ریزی خودرو، چنین بدبختی بزرگی را برایم ایجاد کرده است. حالا هم با دو فرزند و در حالی که هیچ پس انداز و سرمایه ای ندارم با این مشکل حاد در زندگی روبه رو شده ام و نمی دانم چه کنم...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است بررسی های قانونی و کنکاش های اجتماعی در این باره با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری آبکوه مشهد) در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی آغاز شد تا شاید با کمک های خیران، راهکاری برای حل این مشکل پیدا شود.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21255 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۸ تير

دزد حریص!

به خاطر اعتیاد شدیدی که به موادمخدر صنعتی و قرص های اعصاب و روان دارم، از طریق جمع آوری ضایعات و سرقت روزگار خودم را می گذرانم ولی زمانی که از برخی قرص های خاص روان گردان استفاده می کنم، دیگر حال خودم را نمی فهمم و کنترل رفتارم دست خودم نیست تا جایی که...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، جوان 41 ساله ای که هنگام بازگشت به صحنه سرقت توسط نیروهای کلانتری سناباد مشهد دستگیر شده است، با بیان این که اولین بار در 18 سالگی روانه زندان شدم، درباره سرگذشت تاسفبار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدر و مادر و همه برادر و خواهرانم به موادمخدر سنتی و صنعتی اعتیاد دارند. زمانی که در نیشابور زندگی می کردیم ابتدا با ترغیب دوستانم و برای آن که به دیگران ثابت کنم بزرگ شده ام، سیگار را لای انگشتانم گذاشتم و از 15 سالگی سیگاری شدم اما طولی نکشید که چند ماه بعد به مصرف موادمخدر سنتی (تریاک) روی آوردم. آن روزها 16 سال بیشتر نداشتم که پدرم به خاطر اعتیاد شدید به موادمخدر صنعتی خود را از درختی در یک باغ حلق آویز کرد و جان سپرد. این در شرایطی بود که مادرم به خاطر ازدواج مجدد پدرم، از او طلاق گرفته بود و من و دو خواهر م نزد مادرم زندگی می کردیم.

بعد از این ماجرا بود که به مصرف قرص های اعصاب و روان و همچنین موادمخدر صنعتی آلوده شدم و هر روز بیشتر در مرداب مواد افیونی فرو می رفتم. بعد از خودکشی پدرم به مشهد آمدیم و مادرم با کارگری در خانه های مردم در حالی مخارج ما را تامین می کرد که خودش نیز اعتیاد شدیدی به موادمخدر داشت. وقتی مقدار مصرفم بالا رفت، دیگر مجبور بودم با سرقت، هزینه‌هایم را تامین کنم، به همین دلیل در 18 سالگی و برای اولین بار طعم زندان را چشیدم اما چون سابقه دار نبودم چند ماه بیشتر تحمل کیفر نکردم و بعد از آزادی دوباره به خلافکاری هایم ادامه دادم. این درحالی بود که یکی از خواهرانم مصرف «دلار» (نوعی موادمخدر صنعتی خطرناک) را آغاز کرده بود و من باید به هزینه‌های اعتیاد او نیز کمک می‌کردم چرا که او به عقد موقت مردی درآمده بود تا آن مرد هزینه موادمخدر مصرفی‌اش را بپردازد ولی خیلی زود باردار شد و آن مرد ارتباطش را با خواهرم انکار کرد. بالاخره با سختی های زیادی موفق شدیم برای فرزند خواهرم شناسنامه بگیریم. می‌ترسیدم اگر به او کمک نکنم دوباره زندگی‌اش را در مسیر تباهی قرار دهد. به همین دلیل هرچه ضایعات جمع آوری می کردم، باز هم نمی توانستم مخارج اعتیاد خود و دیگر اعضای خانواده ام را تامین کنم. این بود که به سرقت های منزل و مغازه روی آوردم. از سوی دیگر هنگامی که قرص های روان گردان را مصرف می‌کردم، حال خودم را نمی‌فهمیدم و کنترل رفتارم دست خودم نبود. از دیوار راست بالا می رفتم و به هر شکل ممکن به اموال مردم دستبرد می زدم. آخرین بار نیز از لوله گاز کنار یک منزل که حدود 3 متر ارتفاع داشت، بالا رفتم و از پشت بام به داخل منزل ویلایی پریدم. آن جا وقتی مقداری ضایعات جمع کردم تازه متوجه شدم که صاحبخانه تعداد زیادی لوازم منزل را درون حیاط گذاشته است. این بود که ابتدا تعدادی از لوازم برقی را سرقت کردم اما دوباره وسوسه شدم به آن منزل مسکونی بازگردم و لوازم باقی مانده را هم به سرقت ببرم! در واقع حرص و طمع بر من غلبه کرده بود که به محل سرقت بازگشتم ولی این بار نیروهای انتظامی به کمین نشسته بودند و مرا در حال ارتکاب سرقت دستگیر کردند... .حالا هم از این زندگی اسفبار خسته شده ام چرا که اعتیاد همه چیز را از من گرفت. حتی وقتی در 31 سالگی ازدواج کردم، همسرم فقط 2 سال دوام آورد و بعد هم از من طلاق گرفت و به دنبال سرنوشت خودش رفت اما بدبختی های من همچنان ادامه یافت چرا که حتی پولی برای خرید نان نداشتم و هر آن چه را از راه سرقت به دست می آوردم صرف خرید شیشه و دلار می کردم... .

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد محمدباقر بهرازفر (رئیس کلانتری سناباد مشهد) تحقیقات گسترده عوامل تجسس برای کشف سرقت های دیگر این جوان معتاد ادامه دارد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21256 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۹ تير

آدمکشی برای پرداخت اجاره بها!

اختصاصی خراسان

سیدخلیل سجادپور- مرد 42 ساله ای که زن 80 ساله را برای سرقت طلاهایش به طرز فجیعی کشته بود، در اولین جلسه بازپرسی ادعا کرد: به خاطر پرداخت رهن و اجاره بهای منزل دست به جنایت زدم!

به گزارش روزنامه خراسان، یازدهم تیر، جسد زن کهن سالی که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود، در منزل مسکونی‌اش کشف شد و بدین ترتیب پرونده جنایی با کلافی پیچیده مقابل قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرار گرفت. بررسی های مقدماتی حاکی از آن بود که قاتل با زن 80 ساله آشنایی داشته و به خاطر سرقت النگوها و دیگر زیورآلات، وی را به قتل رسانده است. به همین دلیل گروهی از کارآگاهان ورزیده اداره جنایی با بهره گیری از راهنمایی های سرهنگ شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) در حالی تحقیقات ریزبینانه‌ای را آغاز کردند که اولین فرضیه جنایی روی اطرافیان و آشنایان مقتول متمرکز شده بود.

با توجه به آثار باقی مانده در صحنه جرم و این که هیچ گونه تخریبی در محل وقوع جنایت صورت نگرفته بود، رصدهای اطلاعاتی همزمان با بررسی دوربین های مداربسته به سوی افرادی کشیده شد که به منزل زن کهن سال رفت و آمد داشتند.

گزارش روزنامه خراسان حاکی است، طولی نکشید که دامنه تحقیقات زیر نظر مستقیم سرهنگ سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی) به جوان 42 ساله‌ای به نام «کمال-ق» رسید که به واسطه حضور مادرش در منزل مسکونی مقتول، او هم در حالی که پیرزن را «خاله» صدا می زد به منزل وی در بولوار سرافرازان رفت و آمد می کرد وبرخی از امور روزانه پیرزن را انجام می داد.

اما وقتی وضعیت اجتماعی مرد 42 ساله به طور نامحسوس و با دستورهای محرمانه مقام قضایی بررسی شد، سرنخ هایی از فرار وی نیز به دست آمد، بنابراین گروه عملیاتی کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) وارد عمل شدند و این متهم را در بولوار شهید مفتح دستگیر کردند. با انتقال وی به مقر انتظامی، بازجویی‌های فنی آغاز شد و در نهایت متهم مذکور به قتل وحشتناک «فاطمه–م» با انگیزه سرقت حدود 100 گرم طلا اعتراف کرد.

براساس گزارش روزنامه خراسان، روز گذشته متهم 42 ساله توسط کارآگاهان به شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب (ویژه پرونده های جنایی) هدایت شد و مقابل میز عدالت ایستاد. او که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشت با نصیحت و ارشادهای قاضی دکتر صادق صفری به سوالات تخصصی پاسخ داد.

خودتان را معرفی کنید؟ کمال-ق هستم و 42 سال دارم.

آشنایی یا نسبتی با «فاطمه–م» (مقتول) داشتید؟ بله!

از زمانی که من چشم به دنیا گشودم، مادرم کارهای شخصی او را انجام می داد و من هم او را «خاله» صدا می‌زدم!

آیا مقتول به شما یا مادرتان کمک مالی هم می کرد؟ بله! او حتی یک بار طلاهایش را برای حل گرفتاری پدر و مادرم فروخت و ما خیلی به او مدیون هستیم!

پس چرا چنین فردی را به قتل رساندی؟ مشکل مالی داشتم وبرای مبلغ پرداختی رهن خانه گیر کرده بودم. شرکت هم چند ماه حقوق مرا نداده بود به همین دلیل ناچار شدم سرقت کنم که این اتفاق افتاد.

درباره ماجرای قتل بیشتر توضیح بدهید. من همواره به ایشان (مقتول) سر می‌زدم. آن روز هم طبق معمول برای سرکشی از او رفتم و چند ساعتی را در کنارش بودم وقتی از منزل «خاله» خارج شدم دست به جیبم زدم و فهمیدم که کارت بانکی ام را در منزل وی جا گذاشته‌ام. هنگامی که دوباره به خانه او بازگشتم و باز هم چشمم به النگوها افتاد، وسوسه شدم و این کار را انجام دادم.

فرد دیگری هم همراه شما بود؟ نه! حتی همسرم از این حادثه خبر ندارد. هیچ کس با من نبود و خودم به تنهایی او را کشتم!

یعنی همسرت متوجه نشد پول را از کجا تهیه کرده‌ای؟ به او گفتم شرکت حقوق معوقه را پرداخت کرده است.

وقتی دوباره به منزل پیرزن بازگشتی، هیچ گفت وگویی بین شما انجام نشد؟ چرا!

هنگامی که برای برداشتن کارت بانکی رفتم او به من گفت: شماره تلفن مادرت را برایم بنویس! که من دیگر امانش ندادم و با چاقوچند ضربه به قفسه سینه اش زدم!

چاقو را از قبل تهیه کرده بودی؟ من همیشه با خودم چاقو حمل می کردم، چون چند بار توسط زورگیران خفت شده بودم.

بعد چه کردی؟ وقتی از روی تخت افتاد، النگوها را با دستم شکستم و از دست او خارج کردم بعد هم پیکرش را روی تخت گذاشتم و از آن جا بیرون آمدم.

به جز «فاطمه–م» کس دیگری در منزل بود؟ نه! هیچ کس نبود!

چند تکه از طلاها را سرقت کردید؟ 7 النگو را به همراه گردنبند، زنجیر و یک پلاک دزدیدم!

چرا بقیه النگوها را نبردید؟ فقط به اندازه نیاز مالی‌ام سرقت کردم!

آن زن قبلا به شما کمک مالی کرده بود. چرا دوباره مشکل مالی خودتان را با او درمیان نگذاشتید؟ قبلا درباره مشکلات مالی به او گفته بودم ولی می‌گفت پول نقد ندارد که به من بدهد!

طلاهای سرقتی را چه کردید؟ به یک طلافروش در شهرک شهید رجایی فروختم!

چگونه موفق شدید بدون فاکتور طلا بفروشید؟ آشنای صاحبخانه‌ام بود. آن روز به صاحبخانه گفتم مبلغ اجاره بهای سالانه را یک جا می‌پردازم اما باید طلاهای همسرم را بفروشم! او هم یک طلافروشی آشنا را معرفی کرد که من طلاها را به او دادم و او هم مبلغ خرید را به حساب بانکی صاحبخانه ام واریز کرد.

همه طلاهای سرقتی را فروختید؟ همه را حدود 200 میلیون تومان فروختم!

چاقو را بعد از ارتکاب قتل چه کردید؟ در خیابان انداختم!

آیا هنگام جنایت، مشروبات الکلی یا موادمخدر مصرف کرده بودید؟ نه! چیزی مصرف نکرده بودم. البته قبلا قرص‌های متادون مصرف می کردم.

بعد از انجام قتل کجا رفتید؟ به خانه خودم رفتم و چیزی هم به کسی نگفتم!

از چه مدت قبل تصمیم به قتل گرفته بودید؟ قصد کشتن او را نداشتم! می خواستم طلاها را سرقت کنم!

اما او شما را می شناخت و بعد از سرقت طلاها لو میرفتید؟ متهم سکوت کرد و پاسخی نداد.

سابقه بیماری روانی هم دارید؟ نه! در هیچ بیمارستان روان پزشکی تاکنون بستری نشده‌ام. گزارش روزنامه خراسان حاکی است، در پی ادعاهای متهم به قتل، وی با صدور قرار قانونی از سوی قاضی دکتر صادق صفری روانه زندان شد تا بررسی‌های بیشتری درباره این جنایت هولناک صورت گیرد. خراسان : شماره : 21256 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۹ تير

کلاهبرداری زوج جوان با جعل اسناد قولنامه‌ای

توکلی - زن و شوهری که با جعل اسناد قولنامه‌ای و فریب طرف‌های معامله اقدام به کلاهبرداری می‌کردند، به دام پلیس افتادند. به گزارش خراسان، رئیس پلیس آگاهی استان کرمان بیان کرد: به دنبال طرح شکایت و تشکیل پرونده‌هایی در حوزه جعل اسناد و کلاهبرداری‌های ملکی، مشخص شد کلاهبرداران حرفه‌ای، املاک باارزش را شناسایی و با خالی گذاشتن بخش‌هایی از مندرجات اجاره‌نامه و جلب اعتماد موجر، برخی اسناد دیگر را نیز به اجاره‌نامه‌های فاقد اصالت اضافه و با ترفندهایی خاص اقدام به کلاهبرداری از طرف های معامله می‌کنند.

سرهنگ حمیدرضا میرحبیبی ادامه داد: درپی تحقیقات تخصصی کارآگاهان مجرب و زبده پلیس آگاهی و با واکاوی دقیق اسناد و مدارک گردآوری شده از شاکیان، ردپای یک زن و مرد جوان درکلاهبرداری‌های حوزه جعل اسناد محرز و در ادامه هویت این متهمان در روند تکمیل تحقیقات مشخص شد. این مسئول انتظامی با اشاره به شناسایی و دستگیری متهمان که زن و شوهری جوان اهل یکی از استان های شمال غرب کشور بودند، تصریح کرد: در بازرسی از منزل متهمان تعدادی اسناد جعلی شامل صلح نامه و سند رسمی کشف شد و متهمان پس از اقرار به جزئیات کلاهبرداری‌های خود تحویل مرجع قضایی شدند. در این زمینه توصیه می‌شود مردم از امضا و تایید اسناد فاقد اصالت و دارای جای خالی یا مندرجات مشکوک خودداری کنند و نهایت دقت را در انجام معاملات به کار ببرند. خراسان : شماره : 21256 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۹ تير


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : دوشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۲ | 20:41 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |