ای درعزات آدم وحوا گریسته
ای در عزایت آدم و حوا گریسته - یا که ساکنان عالم بالا گریسته
پیمبران مرسل و ذرات کائنات - از هفت ارض تا به ثریا گریسته
این بس برای غریبیت ای باعث نجات - گبر و یهود و قوم نصاری گریسته
هم ساکنان معبد و هم واقفان دیر - هم جاثلیق پیر کلیسا گریسته
آن ظلمها که شد بتو در دشت کربلا - هم دوست گریه کرد و هم اعدا گریسته
حوران باغ خلد برین تو ای شهید - اندر جنان بهره لعیا گریسته
بر کشته تو ای شه بی غسل و کفن - مجنون وار زینب و لیلا گریسته
ما دام عمر، سیّد سجاد ناتوان - اندر عزات ای شه والا گریسته
چشم ما تا که به زخم بدنت گریان است
چشم ما تا که به زخم بدنت گریان است - اشک ما گوهر رخشان یم عرفان است
به همان آیه که خواندی به سر نیزه قسم - خون پاک تو، حیات دگر قرآن است
دین ز خون بدنت جامۀ گلگون پوشید - گرچه در دامن صحرا بدنت عریان است
حوض کوثر شود از اشک محبان تو پر - ساقی اش دست خدای اَحد منّان است
هرکه را نیست به دل داغ تو، داغش به جگر - هر کجا نیست عزاخانۀ تو زندان است
کفن عاشق تو، پیرهن سینه زنی است - خاک زنجیر زنت، درد مرا درمان است
آب تا روز قیامت جگرش می سوزد - که تو خود خضر حیاتی و لبت عطشان است
اولین روضۀ جانسوز تو را خوانده خدا - اولین گریه کن تو پدر انسان است
حَیَوان بهر تو گریند، خدا می داند - منکر گریه به تو پست تر از حیوان است
چه به دوزخ ببرندش، چه به گلزار بهشت - چشم "میثم" به جراحات تنت گریان است
ما اشک را ز پاکی مادر گرفته ایم
ما اشک را ز پاکی مادر گرفته ایم - این زندگی ز چشمه ی کوثر گرفته ایم
اذن ورود ما به بهشت خداست اشک - ما از بهشت هدیه فراتر گرفته ایم
اشک غم حسین بُود، خود بهشت ساز - ما بعد روضه زندگی از سر گرفته ایم
آنکه شنید نام حسین و نریخت اشک - دوری از او به امر پیمبر گرفته ایم
ما در کفن ز تربت او نور می بریم - رزق سفر ز خاک همین در گرفته ایم
ما بی حسین پست ترینِ خلایقیم - با نام اوست رتبه ی برتر گرفته ایم
ما در میان روضه ی او تحت قُبه ایم - حاجات خود به روضه مکرر گرفته ایم
تا آب می خوریم صدا می زنیم حسین - این امر از سکینه ی اطهر گرفته ایم
وقتی برای گریه دلم تنگ می شود - لب با دم حسین هماهنگ میشود
تنها نه دل به یاد تو میسوزد ای حسین - از روضه هایت آب دل سنگ میشود
ای بهترین بهانه برای گریستن - بی تو حنای گریه چه بیرنگ می شود
کافیست لحظه ای دلم از تو جدا شود - دیگر کمیت زندگی ام لنگ میشود
جز در مسیر هیئت تو پا نی نهم - وقتی برای گریه دلم تنگ میشود
گریه دار است عجب نام اباعبدالله
گریه دار است عجب نام اباعبدالله - جان فدای عطش کام اباعبدالله
هرکجا پر بکشم سوی حرم می آیم - چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله
هرکسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست - چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله
خوش به حال شهدائی که رسیدند آخر - با شهادت به سرانجام اباعبدالله
غیر ارباب به هر بی سر و پا رو نزنیم - ما که جلدیم سر بام اباعبدالله
کعبه ام کرببلا ، پیرهن مشکی من - می شود حوله ی احرام اباعبدالله
نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد - زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله
مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد - غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله
قاسم نعمتی
دریا به چشم گریه کنانت چو شبنم است
دریا به چشم گریه کنانت چو شبنم است - یعنی که هر چه گریه برایت کنم کم است
شکر خدا که با همه ناقابلیمان - اشکی برای عرض ارادت فراهم است
دیوار کعبه گشت سیه پوش داغ تو - یعنی تمام سال خدا هم محرم است
زهرا به دست سینه زنت آب می دهد - هرکس که هست با تو در این خیمه محرم است
بگذار تا نفس بزنم در عزای تو - این آرزوی هر شب عیسی بن مریم است
یک گوشه از تمامی شش گوشه ات حسین - دارالشفای درد غریبان عالم است
بانی روضه هات خدا بود خود نوشت - هرکس که شد به عشق تو دیوانه آدم است
حسن لطفی
چشم من محفل اشک و غم و اندوه و عزاست
چشم من محفل اشک و غم و اندوه و عزاست - در حسینیه ی دل ، هیئت عشق تو به پاست
مَحرَم روضه ی تو مُحرِم بیت الله است - تا ابد پرچم سرخ حرمت قبله نماست
در شکوه و شرف و مرتبه و منزلتت - جز خدایی به خدا هر چه بگوئیم رواست
همه ی هستی خود را به میان آوردی - بی سبب نیست بهای تو و خون تو خداست
«کشتگان غم تو زنده ی جاویدانند» - بی گمان فانی عشق تو شدن عین بقاست
دل بریدن، پر ِ پرواز حسینیّون است - هر که از خود گذرد در سفر کرب و بلاست
یوسف رحیمی
همه جا شور عزاي تو بپا مي بينم
همه جا شور عزاي تو بپا مي بينم - عالم اندر غم تو غرق عزا مي بينم
همه جا نام دل آراي تو را مي شنوم - جلوه روي تو را در همه جا مي بينم
در هواي تو چنان ديده دل صافي شد - هر كجا مي نگرم ، كرب و بلا مي بينم
تو حسيني و محمد، تو حسيني و علي - بر رخت هاله اي از نور خدا مي بينم
عزيزان باز ايام عزا شد
عزيزان باز ايام عزا شد - لواي شاه دين از نو بپا شد
محرم آمد و ذرات عالم - عزادار شهيد كربلا شد
در اين مه به ابرو فرق اكبر - ز تيغ منقذ بي دين دو تا شد
گلوي اصغر بي شير پرخون - به روي دست بابش از جفا شد
دو دست حضرت عباس از تن - براي جرعه آبي جدا شد
چو ني نالد صغير از اين ستم ها - كه بر آل نبي در نينواشد
عزاي اشرف اولاد آدم است، بيا
عزاي اشرف اولاد آدم است، بيا - عزيز فاطمه! ماه محرّم است بيا
هلال ماه عزا ميدهد ندا به فلک - که ماه گريه و اندوه و ماتم است بيا
پريده رنگ ز رخسار مادرت زهرا - قد رسول خدا در جنان، خم است بيا
لواي سرخ حسيني ندا دهد همه دم - که غير تو چه کسي، صاحب دم است بيا
اگر شوند سماوات، چشمه چشمه اشک - به ياد قطره خون خدا کم است بيا
به زخمهاي تن پاره پاره شهدا - خدا گواست، که تيغ تو مرهم است بيا
هنوز غرقه به خون، ماه روي عباس است - هنوز نقش زمين، دست و پرچم است بيا
بيا که پر شده از ذکر «يا حسين» جهان - بيا که ولوله در خلق عالم است بيا
هر آن دلي که به ياد حسين ميسوزد - در آن شرارهاي از شعر «ميثم» است بيا
مرا اشک عزايت آبرو داد
مرا اشک عزايت آبرو داد - دلم را از سياهي شستشو داد
کجا مولاي ما فردا گذارد - غلام او در آتش پا گذارد
بود در موج آتش اين شعارم - خدايا من حسين را دوستدارم
ببازار عمل با دست خالي
ببازار عمل با دست خالي - من و مهر تو يا مولي الموالي
بدم اما حسين را دوستدارم - همين باشد مدال افتخارم
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری