روضه شب و روز هفتم محرم بياد علي اصغرعليه السلام

روضه هفتم محرم بستن آب به روي اهل بيت عليهم السلام

مقدمه:

روز هفتم ماه محرم روزي است كه لشكر عمر سعد آب را بر روي اهل بيت بستند مرحوم شيخ مفيد(ره) نقل فرموده عبيدالله نامه اي به ابن سعد نوشت ميان حسين واصحاب او وميان اب فرات حائل شو وكار رابر ايشان سخت بگير ونگذار كه يك قطره اب بچشند همينكه نامه رسيد عمر سعد عمربن حجاج را با پانصد سوار بر شريعه موكل كرد مبادا حضرت واصحابش اب بياشامند

روضه:

از اب هم مضايقه كردند كوفيان خوش داشتند حرمت ميهمان كربلا را

بودند ديو دد همه سيراب ومي مكيد خاتم زقحط اب سليمان كربلا

زان تشنگان به عيوق مي رسد هنوز فرياد العطش زبيابان كربلا

به اواز بلند صدا مي زدند اي حسين ايا اين اب را مي بيني كه صاف وزلال است به خدا قسم قطره اي ازان نخواهي چشيد تابا لب تشنه جان دهي امام اورا نفرين كردند اللهم اقتله عطشانا ولا تغفر له راوي مي گويدبعد از واقعه كربلا در بيماري ان شخص عيادتش رفتم ديدم انقدر اب مي خورد كه شكمش پرمي شد ولي هچنان فريا د ميز د تشنه ام وبا همين مريضي از دنيا رفت

خدا مي داند چقدر تشنگي در حرم اثر گذاشته بود

روز عاشورا ابرا در شيشه هاي بلوري مي كردند صدا مي زدند حسين مي بيني اين اب خوشگوار فرات را قطره اي ازان به تو نخواهيم دارد چندر وز محاصره بي ابي دران هواي گرم طبعا بچه ها تشنه تر مي شوند سكينه مي گويد عصر تاسوعا امدم كنار خيمه عمه ام زينب از تشنگي شكايت كنم متوجه شدم برادر خردسالم را بغل گرفته گاهي بر مي خيزد وگاه مي نشيند مي گويد صبرا صبرا يابن اخي يعني صبركن ارام بگير پسر برادرم ولي عمه ام جواب خودش را داد وكيف تصبر وانت علي هذه حالت المشئومه يعني چگونه مي تواني ارام بگيري وحال انكه به چنين حالت غم انگيزي هستي تااين را شنيدم گريه كردم عمه ام صداي مرا شنيد فرمود سكينه جان تو هستي گفتتم بلي

گفتم امدم از تشنگي خودم شكايت كنم وضع برادر خردسالم مرا از تشنگي فراموشم داد

********************

مرسوم است که شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج کوچک کربلا» حضرت علی اصغر (س) می روند و روضه آن طفل شهید را می‌خوانند. شهیدی که به ظاهر، کودک است ؛ ولی به واقع پیر عشق است.

حوریان محو رخ مه‌پاره‌ات *** کعبه‌ی خیل ملک گهواره‌ات

گردش چشمان تو عشق‌آفرین *** رشته‌ی قنداقه‌ات حبل‌المتین

زینت آغوش و دامان رباب *** آینه‌گردان رویت آفتاب

عالم و آدم همه محتاج تو *** بر سر دوش پدر معراج تو

بسته بر هر تار موی تو نجات *** تشنه‌ی لب‌های تو آب حیات

کودکی ، اما به معنا پیر عشق *** روی دستان پدر ، تفسیرِ عشق

تلخ‌ترین لحظات تاریخ نزدیک می‌شد؛ تمامی یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به میدان رفته و کشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقی مانده بود: اباعبدالله الحسین علیه السلام و امام سجاد علیه السلام که آن روز به اراده الهی بیمار بود تا زنده بماند و رهبری امت را پس از امام حسین علیه السلام به دست بگیرد.

امام علیه السلام چون خویشتن را تنها و بی یاور دید آخرین حجت را بر مردم تمام کرد و بانگ برآورد: «هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد یخاف الله فینا؟ هل من مغیث یرجو الله باغاثتنا؟ هل من معین یرجو ما عندالله فی اعانتنا؟» یعنی: «آیا مدافعی هست که از حریم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتاپرستی هست که از خدا بترسد و ما را یاری دهد؟ آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا ما را یاری رساند؟ آیا کسی هست که به خاطر روضه و رضوان الهی به نصرت ما بشتابد؟».

صدای این کمک خواهی امام که به خیمه‌ها رسید و بانوان دریافتند که حسین دیگر یاوری ندارد، صدایشان به شیون و گریه بلند شد. امام روی به خیمه‌ها کرد، شاید که زنان با دیدن او اندکی آرام گیرند ؛ که ناگاه صدای فرزند شش ماهه‌اش «عبدالله بن الحسین» ــ که به علی اصغر معروف بود ــ را شنید که از شدت تشنگی می‌گریست.

علی اصغر طفلی شیرخواره بود؛ که نه آبی در خیمه‌ها بود تا وی را سیراب کنند ، و نه مادرش «رباب» شیری در سینه داشت که به وی دهد.

امام علیه السلام قنداقه علی اصغر را در دست گرفت و به سوی دشمن رفت ؛ در مقابل لشکر یزید ایستاد و فرمود:«ای مردم! اگر به من رحم نمی‌کنید بر این طفل ترحم نمایید ... » ...

اما گویی که بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنیا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا به جای آنکه فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله را به مشتی آب میهمان کنند، تیراندازی از بنی اسد (که گفته شده است «حرملة بن کاهل» بود) تیری در کمان نهاد و گلوی طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سینه امام علیه السلام به خون رنگین شد... سر کوچک و گردن ظریف طفل شیرخواره را از بدن جدا شده بود...

آتش عشق تو در من شعله‌ور بود ای پدر *** پیش تیر عشق تو ، قلبم سپر بود ای پدر

شد گلویم روی دستت ذبح ، می‌دانی چرا؟ *** پیش تیر عشق تو ، قلبم سپر بود ای پدر

امام علیه السلام دستان خود را از خون علی اصغر پر کرد و به آسمان پاشید و گفت: «هون علی ما نزل بی انه بعین الله ـ تحمل این مصیبت بر من آسان است چرا که خدای آن را می‌بیند»... در همین حال، «حصین بن تمیم» تیر دیگری افکند که بر لبان مبارک امام علیه السلام نشست و خون از دهان حضرت جاری شد. امام روی به آسمان کرد و اینگونه نیایش نمود: «خدایا! سوی تو شکایت می‌کنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خویشانم می‌کنند»...

اصغر که به چهره ز عطش رنگ نداشت *** یارای سخن با من دلتنگ نداشت

یا رب! تو گواه باش، شش‌ماهه‌ی من *** شد کشته‌ی ظلم و با کسی جنگ نداشت

آنگاه از سپاه دشمن دور شد ؛ با شمشیرش قبر کوچکی کند ؛ بدن علی اصغر را به خون او آغشته نمود ؛ بر او نماز گزارد و جنازه کوچک را دفن کرد...

به روایت منابع تاریخی، شهادت علی اصغر علیه السلام از سخت‌ترین و جانگدازترین مصیبتها در نزد ائمه بوده است. «عقبة بن بشیر اسدی» می‌گوید امام باقر علیه السلام به من فرمود: «ما از شما بنی‌اسد خونی طلب داریم!» و سپس داستان ذبح شدن علی اصغر را بر من خواند.

همچنین آورده‌اند که پس از قیام «مختار بن ابی عبیده ثقفی» هنگامی که خبر انتقام از قاتلان کربلا را به امام سجاد علیه السلام رساندند آن حضرت سوال کرد: «بر سر حرمله چه آمد؟». این نمونه‌ها، نشان دهنده آن است که این داغ چگونه بر دل اهل بیت علیه السلام مانده است...

و این داغ بر دل ما نیز هست ؛ و بر دل انسانیت نیز ؛ تا زمانی که مهدی آل‌محمد (عج) قیام کند و انتقام از ظالمان بستاند...

الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.

………

منابع اصلی:

1. شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی ؛ قم: انتشارات ذوی‌القربی، 1378 .

2. سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضی، 1364 .

3. شیخ عباس قمی ؛ سفینة البحار ؛ مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1418 ق. ؛ ج 1 .

یکی ازمصائب نا گوار وسوزناک واقعه کربلا شهادت حضرت علی اصغرعلیه السلام است نقل شده: که روزی (کمیت) شاعرمعروف به حضور حضرت صادق علیه السلام رسید،

حضرت فرمود:

یا کُمَیتُ اَنشِدنی فی جَدِّیَ الحسین (ع) فَلما اَنشَدَ کُمَیتُ اَبیاتاً فی مُصیبه الامام علیه السلام بَکیَ الامام بُکاء ًشدیداً وبَکَت النِّسوه و اهل حریمه وصَحنَ فی حجرا تهن

کمیت ! درباره جد ما حسین (ع) شعری بگو، همزمان با سرودن شعر، امام صادق به شدت گریه کرد با نوان وا هل خانه نیز در اتاق خودشان ناله زدند واشک ریختند.

اِذ خَرجت جارِیَه مِن خَلفِ الَّستر مِن حُجَرات الحَرم وفی یَدِها طفلٌ صغیر رَضیعٌ فَوَضَعَته فی حِجرِ الاِمام فاَشتَدَّ حینئذٍ بُکاء الامام فی غایهِ الاِشتداد وعَلا صَوته الشریف و عَلَت اَصواتُ النِّساء الطاهرات خلف الاَستارِِمِن الحجرات

در این زمان بانویی که کودک شیر خواری به دست داشت از اتاق بیرون آمده و کودک را در دامان امام علیه السلام قرارداد، گریه امام این بار بیشتر شده وصدای شریفشان بلند شد وبانوان در خانه نیز به صدای بلند گریستند.

ظاهرأ منظور از این کار یا دآوری شهادت علی اصغر وسنگدلی قاتل وی حرمله بن کا هل اسدی بوده است.

تلخ تر از مرگ

مرحوم حا ئری ما زندرا نی در کتاب معالی السبطین آورده که:ازبقرا ط حکیم پرسیدند در ذائقه ا نسان چه چیزی ازمرگ تلخ تر است؟

گفت:تلخ تر از مرگ در ذائقه ا نسان کریم این است که از شخص لئیم حاجتی بخوا هد

فَما حال الحسین الکریم بن الکریم حینَ رَفع رَضیعَه علی یَدیه و طَلب لَه جُرعَه مِنَ الماء مِن اللؤماء اللُّعَناء اَهل الکوفه

پس چگونه بود حال حضرت حسین، این کریم فرزند کریم آن زمانی که کودک شیر خوار خود راروی دو دست بلند کرد و برایش جرعه آب ،از کوفیان پست ولعنت شده خواست

کیفیت شهادت علی اصغر(ع)

وَلَمّا رَأی الحُسین علیه السلام مَصارِعَ فَتَیانِهُ وَاَحَِبَّته عَزَمَ علی لِقاءِ الْقَوم بِمُهجَته و نادی هَل مِن ذابٍّ یَذُبُّ عَن حرم رسول الله صلی الله علیه وآله، هَل مِن مُوحِّد یَخافُ الله فینا، هَل مِن مُغیثٍ یُغیثُنا یَرجُو الله بِاِ غاثَتِنا هَل مِن مُعین

یَرجوا ما عِندِ الله فی اعانَتِنا ، فَارْتَفعت اَصوات النِّساء بِالعَویل فَتَقَدَّم اِلی بابِ الْخَیمه و قال لِزینَبَ ناوِلینی وَلَدیَ الصَّغیرَ حَتّی اُوَدِّعه فَأخَذَه واَو ما اِلَیه لِیُقَبِّله فَرَماهُ حَرمَلهُ بنُ الکاهِلِ الاَسَدی لَعنَه الله تعالی بِسَهم فَوقع فی نَحرِه فَذَبَحَهُ، فَقال لِزِیْنَب خُذیهِ ثُمَّ تَلَقّی الدَّمَ بِکَفَّیه فَلما اِمْتَلأتا رَمی بِالدَّمِ نَحْوَ السَّماءِ ثُم قالَ هَوَّن علی ما نَزَلَ بی اَنَّهُ بِعَین الله.

با به شهادت رسیدن جوانان بنی هاشم ویاران حضرت حسین علیه السلام، امام خود، با تمام وجود برای رزم با دشمن، به سویشان رفت در حا لیکه با نگ می زد:آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا صلی الله علیه وآله دفاع گند؟آیا موحدی هست که به خا طرما از خدا بترسد؟ آیا فریاد رسی هست که با امید به خدا به فریادما برسد؟آیا یاوری هست که با امید به آنچه در نزد خداست به یاری ما بشتابد؟ در این هنگام از میان بانوان در خیمه شیونی بر خاست پس امام علیه السلام به کنار خیمه رفته وخطاب به زینب فرمود کودکم را بیاور تا با او خدا حا فظی کنم

حضرت کودک را گرفت تا ببوسد در این زمان حرمله بن کاهل اسدی لعنه الله علیه به سوی او انداخت تیر به گلویش نشست وآن را برید پس حضرت به زینب فرمود او را بگیر. سپس خون را در هردودست جمع کرده و به سوی آسمان پاشید وفرمود:آنچه بر من وارد آمد برایم آسان است، چون در محضر خدا است.

قالَ الْباقِرُ عَلیه السلام : فَلَم یَسقُط مِن ذلکَ الدَّمِ قَطرَه الی الارض

حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: که قطره ای از آن خون بر زمین نیفتادو

وقال اِبنُ نما: ثُم حَمَلَه فَوَضَعه مَعَ قَتلی اَهْلبَیته

سپس امام علیه السلام علی اصغر را برده ودر کنار شهدای بنی هاشم قرار داده.

شهادت علی اصغر به روایت ابی مخنف

زمانیکه حضرت امام حسین (ع) با ام کلثوم در باره علی اصغر سخن می گفت او عرض کرد قدری آب برایش تهیه کن

حضرت طفل را گرفت وسوی مردم بردوفرمود:شما برادرم و فرزندا نم ویارا نم را کشتید وغیر از این طفل کسی با قی نمانده ، او مثل ما هی از آب جدا شده می ماند شربتی از آب به وی بدهید.

طفل از این گوش تا آن گوش گلویش بریده شد آنگاه طفل را بر گرداندو خون بر سینه اش جاری بود، در خیمه گذاشت و مطالبی فرمود که حاکی از شکایت مردم به خداوند متعال بود.

در زيارت ناحيه مقدسه، درباره اين کودک شهيد، آمده است: "السلام على عبد الله بن ‏الحسين، الطفل الرضيع، المرمى الصريع، المشحط دما، المصعد دمه فى السماء، المذبوح‏ بالسهم فى حجر ابيه، لعن الله راميه حرملة بن کاهل الاسدى‏". و در يکى از زيارتنامه‏ هاى ‏عاشورا آمده است:" و على ولدک على الاصغر الذى فجعت به"

منبع:بنیاد دعبل خزاعی

حضرت سید الشهداء علیه السلام که می خواست به میدان جنگ برود سید بن طاووس روایت کرد:"ناولونی بولدی الرضیع حتی أودعه".

ای خواهر ! طفل صغیر مرا بیاور تا ودعاش نمایم!

و به روایت دیگر اهل حرم به مولای خویش عرض کردند:

ای مولای جن و انس ، از بی آبی شیر در پستان مادر علی اصغر خشکیده و از بی شیری علی اصغر نزدیک به موت است.

امام فرمود: طفل معصوم مرا بیاورید بلکه قطره ی آبی برای او تحصیل نمایم.

مادر علی اصغر قنداقه ای آن سبط پیغمبر را به روی دست گرفته عرض کرد: ای سرور من! این طفل از صبح تا حال دو مرتبه غش کرده از بس ناخن به پستان من زده سینه ام زخم شد. طفل را وقتی به دست آن حضرت دادند امام مظلوم نگاه کردند دیدند سرخی گل رخسارش از تشنگی چون برگ خزان شده و لب یاقوتش از بی آبی، بی رنگ و خشکیده گردیده است طفل را بوسید و فرمود:«وای بر این گروه وقتی که جد تو محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله وسلم) به ایشان دشمنی کند!» آنگاه طفل معصوم را برداشت و به میدان تشریف برد وقتی نزدیک آن قوم لعین پرسید.(2).

حمید بن مسلم نقل می کند تصور کردیم حسین قرآن آورده تا ما را به قرآن قسم دهد وقتی مقابل سپاه ایستاد عبا را کنار زده همه دیدند حسین طفل شیرخواره اش را به روی دست گرفته و فرمود: «یا قوم ان لم ترحمونی فأرحموا هذا الطفل أما ترونه کیف یتلضی عطشا»

«ای مردم اگر به من رحم نمی کنید به این شیرخواره ترحم کنید مگر نمی بینید از شدت عطش همانند ماهی تلظی می کند».

(کنز الغرائب) شهزاده علی اصغر در آغوش پدر از عطش بی تاب بود و دیده برهم نهاده و سرش از بی حالی آویخته و سفید گلویش پیدا بود. ابا عبد الله (علیه السلام) هنوز سخنش تمام نشده بود عمر سعد رو به حرمله (لعنه الله علیه) کرد و گفت چرا پاسخ حسین را نمی دهی که:

«فرماه حرملة بن كاهل الأسدي بسهم فذبحه من الأذن إلى الأذن في حجر الحسين فتلقى الحسين دمه حتى إمتلأت ثم رمى به إلى السماء».

حرمله ابن کاهل اسدی تیری رها نمود که گوش تا گوش گلوی علی اصغر را در سینه حسین برید امام دست خود را از خون گلوی علی اصغر پر کرد و به سمت آسمان پاشید.

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «حتی یک قطره ار آن خون به زمین برنگشت».

امام حسین (علیه السلام) در آن زمان فرمود:

«اللهم أحكم بيننا وبين قوم دعونا لينصرونا فقتلونا».

«خدایا تو حکم نما بین ما و مردمی که ما را دعوت نمودند تا ما را یاری کنند و اکنون ما را می کشند».

در همان حال که خون حضرت علی اصغر علیه السلام را به سوی آسمان می پاشید صدایی از عالم غیب شنید که می گفت:

«دعه يا حسين فإن له مرضعا في الجنة»(3).

یا حسین علیه السلام! به ما واگذار علی اصغر علیه السلام را که دایه اش در بهشت منتظر است.

حضرت فرمود:

«هون عليٌ ما نزل بي أنه بعين الله تعالى»

«این مصیبت نبز بر من أسان است زیرا خدای تعالی آنرا می بیند»

«اللهم لا يكون أهون عليك من فصيل ناقة صالح إلهي إن كنت حبست عنٌا النصر فأجعله لما خير منه وأنتقم لنا من الظالمين.»(4).

«خداوندا ! اگر نصر و پیروزی در دنیا را از ما گرفته ای ، در عوض بهتر ار آن را در آخرت نصیب ما بگردان و انتقام ما را از این مردم ستمگر بگیر که این کودک من کمتر از بچه ناقه ی صالح پیغمبر نیست.»

«وإجعل ما حل لنا في العاجل ذخيرة في الآجل»(5)

«و این مصیبت را که در دنیا بر ما وارد أمد ذخیره ی آخرت ما قرار بده»

در این هنگام حضرت از اسب فرود آمد و با نوک شمشیر خود قبر کوچکی حفر کردند پس از نماز در حالیکه بدنش را خونمالی کرده بودند دفن نمود.(6)

علل مقتل : در باب شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام

اول : در بیان بردن علی اصغر علیه السلام به میدان تا سیرآب شود:

از آنجا که در روایات و اخبار متعدد آمده است حضرت سید الشهداء می دانستند چه اتفاق هایی در کربلا خواهد افتاد ، زیرا حجت خدا و امام معصوم می باشد و می دانستند که آن قوم لعین آبی به حضرت علی اصغر علیه السلام نمی دهند.

و لیکن شاید این طور باشد برای اتمام حجت با آن ظالمان بوده است تا مردمان بدانند دنیا طلبان برای رسیدن به اهداف خود حتی کودکی شیرخواره که مظهر معصومیت و بی گناهی است قربانی می کنند.

حال آنان چگونه می توانند فردای روز در مقابل دادگاه حق کلامی گویند.

و آنکه حضرت سید الشهداء علیه السلام علی اصغر علیه السلام را به میدان می برد زیرا خواست خداوند بر آن است چنان که در روایتی که ما قبل در همین کتاب نقل کرده ایم که حضرت حق می فرماید: من تو را کشته می خواهم و آن چنان که همه یاران سید الشهداء علیه السلام به درجهء رفیع شهادت رسیدند و با آنکه حضرت علی اصغر علیه السلام فقط شش ماه دارد لکن ایشان هم فدای امام و پدر خود می باشد.

و در بعضی از کتب مقتل آمده است آن زمان که حضرت صدای بلند نمود برای نصرت خواهی گویند که حضرت علی اصغر خود را از گاه واره بیرون انداخته.

و دیگر همان طور که خداوند بعضی اسباب را قرار می دهد تا به آن سبب بندگان در رحمت واسعه اش قرار گیرند و آن را دست آویز برای نجات خود از بهر معاصی قرار دهند.

مثلا: همان طور که خداوند سیما قبر جناب سید الشهداء علیه السلام را قرار داده که با دیدن آن باعث رقت قلب و کسب درجات الهی شود با شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام با خبر شدن محبین و شیعیان از نحوه شهادت باعث جوشش و خروش دل ها به ترحم و رقت آمده و اشک ها از دیده ها مثل سیلاب جاری شده حتی آن اشخاصی که دل های آنان مانند آهن فولاد سنگ بوده باشد و چه طور همچنین نباشد که اگر اهل الله و عباد الله المخلصین این مصائب را به کوه ها بخوانند کوه ها گداخته و آب خواهند شد و اگر به دریاها خوانده شود دریاها شعله ور می گردد و خشک خواهد شد خصوصا مصیبت و کیفیت شهادت این طفل مظلوم پس به سبب مصیبت این طفل مظلوم و کیفیت شهادت آن درجات معیت مصائب آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم به نهایت فوق النهایات و غایته و فوق الغایات رسیدن شک و شبهه نخواهند ماند پس بملاحظه این اسناد خواهید دانست که مقصود وغرض که رسانیدن خلاق عالمیان حق تعالی است تا محبان وشیعیان به سعادت اخرویه و نجات گناهکاران است از آتش جهنم حاصل خواهد شد.

دوم : چرا امام حسین علیه السلام خون حضرت علی اصغر علیه السلام را به آسمان پاشید و چرا خون به زمین برنگشت؟

شاید سر مسئله این باشد که خون آن مظلوم نفیس ترین و محکم ترین سند مظلومیت امام حسین علیه السلام بود و لذا می بایستی در بهترین جایی آنرا نگهداری کند و به امانت بسپارد تا روز قیامت بتواند از آن استفاده کند و زمین و زمینیان قابلیت امانتداری چنین امانتی را نداشته لذا آنرا به آسمان فرستاد و آسمانیان نیز با قبول آن تاج افتخار بر سر گذاشتند.

و دیگر آنکه حضرت سید الشهداء علیه السلام در راه خدا بسیار قربانی داده ولی با هدیه دادن خون آخرین سرباز خود خون گلوی شیرخواره و نهایت صبر در امر خداوندی (خداونی) و پر ارزش ترین و دل سوزترین توشه خود را تسلیم حضرت حق جل جلاله نمودند.

سوم : چرا امام حسین علیه السلام بر هیج یک از شهدا غیر از حضرت علی اصغر علیه السلام نماز نخواند:

در واقع کربلا با آنکه شهدای دیگر بالغ بودن به خاطر نبود وقت نمی شد در آن محلکه بر آنان نماز خواند ولی می بینیم حضرت امام علیه السلام بر علی اصغر علیه السلام نماز می خواند شاید سر آن این طور باشد که اولا با این عمل مشخصه ای باشد تا همگان بدانند در راه دوست حتی از عزیزترین های خود گذشته و این قربانی که سخت ترین امتحان های الهی بود از آن پیروز گردیده. و به نگاهی دیگر مقام و درجهء رفیع آن طفل صغیر بی گناه در محضر آن خالق یکتا و در اینجا حضرت امام علیه السلام با خواندن نماز که جامع و متضمن جمیع انواع حمد ثنا و جمیع اقسام شکر است نظر بر آنکه آن معراج هر مومن است خصوصا نماز آن امام معصوم که حقیقت لبالب روح ارواح نمازها است در آن زمان به شکر حمد الهی پرداخت.

چهارم : چرا حضرت امام حسین علیه السلام تنها بدن علی اصغر را دفن کرد و بدن هیچ یک دیگر از شهداء را دفن نفرمود؟

"احتمالا یکی از چند مسئله زیر بوده"

1 ـ از آنجا که حضرت علی اصغر علیه السلام آخرین شهید در زمان زنده بودن سید الشهداء علیه السلام بود و پس از او دیگر کسی نبود که شهید شود لذا در مورد دیگران این موقعیت و این فرصت نبود.

2 ـ و دیگر آنکه اگر حضرت امام حسین علیه السلام بدن آن مظلوم را دفن نمی کرد کفار بنی امیه لعنه الله علیهم سر او را مثل سایر سرها از بدن جدا نموده وبه نیزه می زدند این بدعه و ظلالت جاری می شد در تمامی دولت بنی امیه به این معنی هر وقتی که بنی امیه و اتباع ایشان شیعیان و محبان آل رسول را می کشتند سر ایشان را می بریدند پس همچنین اطفال و بچه های آن هر چند شیرخواره بودند می کشتند و سرهای آنان از بدن جدا می کردند و بعضی از اوقات سرها را به نیزه ها می زدند.

3 ــ و سر دیگر اینست که از کفار مضایقه از سر بریدن آن طفل نمی کردند و این سبب می شد به تعجیل و فوریه نزول عذاب به جمیع اهل زمین.

4 ــ و سر دیگر آن که بدن نازک آن طفل دفن نمی شد از حرارت آفتاب و سم های اسب های بنی امیه مقطع الأعضا و متلاشی الأجزاء شده اثری از آن باقی نمی ماند.

5 ــ و سر دیگر امام حسین علیه السلام نخواست هنگام عبور اسراء از قتلگاه با دیدن بدن او بیش آنکه داغ دیده هستند دلشان بسوزد و این مصیبت آنقدر جانگداز و سوزنده بود که با دیدن آن هلاک می شدند.

(1) وقائعی که در کربلا گذشت - مقتل عزیز زهراء حسین - تألیف: شیخ سعید رسولی - صفحه 339- 333

(2) مبکي اليعون و كنز الغرائب ص 251

(3) "تذکرة الخواص سبط ابن جوزي ص144"

(4) ابن نما ص 66 و خوارزمي ج 2 ص 32 و مقاتل الطالبیین

(5) تظلم الزهراء ص 122 و مقرم ص 229

(6) مقرم 241/مقتل خوارزمی ج2 ص 132/احتجاج طبرسی ص 163

http://dl.hodanet.tv/filesmoharram/moharram7aliasgar.htm

[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf

كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm

روضه های دهه اول محرم

http://hedayat.blogfa.com/post/14429

برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

تاريخ : دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ | 17:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |