يك باغِ گُل در كربلا پرپر نمودند
يك باغِ گُل در كربلا پرپر نمودند - صد لاله را در كربلا بي سر نمودند
صحرا هَمه گُلگون شده - دلها همه پُر خون شده
مظلوم حسینم
در روزِ عاشورا چه ها در كربلا شُد - دَه ها سَرِ اَنصار از پيكر جُدا شد
صحرا هَمه گُلگون شده - دلها همه پُر خون شده
مظلوم حسینم
سِبط نَبي را كوفيان دعوت نمودند - بعد از حُضورَش چادر و معجر ربودند
صحرا هَمه گُلگون شده - دلها همه پُر خون شده
مظلوم حسینم
بعد از همه آن نامه ها پیمان شکستند - بعد از حُضورَش آب را بر وی ببستند
صحرا هَمه گُلگون شده - دلها همه پُر خون شده
مظلوم حسینم
از تشنگی اصغر بِرویِ دستِ بابا - چون غنچه ای پرپر شده از ظُلم اعدا
صحرا هَمه گُلگون شده - دلها همه پُر خون شده
مظلوم حسینم
اکبر شده غرقه بِخون از بَعدِ اصغر - جِسمِ شریفش اَربًا اِربا، گشته پرپر
صحرا هَمه گُلگون شده - دلها همه پُر خون شده
مظلوم حسینم
عبّاسِ سَقّا و سپهدار و علمدار - گشته شهید و شُد حسین تنها و بی یار
صحرا هَمه گُلگون شده - دلها همه پُر خون شده
مظلوم حسینم
در عَصرِ عاشورا حسین بی یار و تنها - مانده بِدشتِ کربلا دَر بینِ اَعدا
صحرا هَمه گُلگون شده - دلها همه پُر خون شده
مظلوم حسینم
شِمرِ لعین بر سینه یِ پاکش نِشَسته - رَگهایِ پاکِ گردنش اَز هَم گَسَسته
صحرا هَمه گُلگون شده - دلها همه پُر خون شده
مظلوم حسینم
ای باقری دَشتِ بلا گردیده گُلگون - دَشتِ بلا اَز خُونِ پاکان گَشته پُر خون
صحرا هَمه گُلگون شده - دلها همه پُر خون شده
مظلوم حسینم
سروده شده محرم تابستان 1402
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
شرح حال پس از شهادت امام حسین علیه السلام
چون حضرت سیدالشهداء علیه السلام به درجه رفیعه شهادت رسید اسب آن حضرت در خون آن حضرت غلطید و سرو كاكل خود را به آن خون شریف آلایش داد و به اعلی صوت بانگ واویلی برآورد و روانه به سوی سراپرده شد چون نزد خیمه آن حضرت رسید چندان صیحه كرد و سر خود را بر زمین زد تا جان داد دختران امام علیه السلام چون صدای آن حیوان را شنیدند از خیمه بیرون دویدند دیدند اسب آن حضرتست كه بیصاحب غرقه به خون میآید پس دانستند كه آن جناب شهید شده آن وقت غوغای رستخیز از پردگیان سرادق عصمت بالا گرفت و فریاد واحسیناه و واماماه بلند شد. شاعر عرب در این مقام گفته:
وَ راحَ جَوادُ السّبْطِ نَحْوَ نِسآئِهِ - ینوُحُ وَ ینعْی الظّامِی الْمُتَرَمِلا
خَرَجْنَ بُنَیاتُ الرَّسُولِ حَوا سِراً - فَعاینَّ مُهْر السّبْطِ وَ السَّرجُ قَدْخلا
فاَدْمَینَ باللَّطْمِ الْخُدود لِفَقْدِهِ - وَ اَسكَبْنَ دَمْعاً حَرُّ لَیسَ یصْطَلی
بناگه زفرق معراج آنشاه - كه با زین نگون شد سوی خرگاه
پر و بالش پر از خون دیده گریان - تن عاشق كشش آماج پیكان
برویش صیحه زد دخت پیمبر - كه چون شد شهسوار روز محشر
كجا افكندیش چونست حالش - چه با او كرد خصم بدسگالش
سوی میدان شد آن خاتون محشر - كه جویا گردد از حال برادر
ندانم چون بدی حالش در آنحال - نداند كس بجز دانای احوال
راوی گفت پس ام كلثوم دست بر سر گذاشت و بانگ ندبه واویلی برداشت و میگفت:
وا مُّحَمَّداه وا جَدّاه وا نبیاه وا اَبَا الْقاسِماه وا عَلِیاه وا جَعْفَراه وا حَمْزَتاه وا حَسَناه هذا حُسَینٌ بِالْعَرآءِ صَریحٌ بِكَرْبَلا مَحُزوزُ الرَّاسِ مِنَ الْقَفا مَسْلوُبُ الْعِمامَهِ وَ الرّداء.
و آنقدر ندبه و گریه كرد تا غش كرد. و حال دیگر اهلبیت نیز چنین بوده و خدا داند حال اهلبیت آن حضرت را كه در آن هنگام چه بر آنها گذشت كه احدی یارای تصور و بیان تقریر و تحریر آن نیست.
وَ فی الزّیارَهِ الْمَرْویهِ عَنِ النّاحِیهِ الْمُقَدَّسَه.
وَ اسْرَع فرسُك شارداً الی خیامك قاصداً مُهمْهِما باكیاً فلمّا رَاَین النساءُ جوادك مخزْیاً و نظرْن سرجك علیهِ ملوِیا برزْن من الخدور ناشرات الشُعور علی الخدود لاطِمات و عن الوُجوه سافِرات و باْلعَویل داعیات و بعدَ العِزّ مُذِلَّلاتٍ و الی مَصْرعك مبادرات و الشِمرُ جالسٌ علی صدرك مُوْلعٌ سیفه علی نَحرك قابضٌ علی شَیبتكِ بیده ذابحٌ لك بمُهَّنده قد سكنت حواسُّك و خفیت انفاسك و رفع علی الْقناه رَاسُك.
شرح مآل پر ملال ذوالجناح
چون بانوان محترمه و مخدرات مكرمه دور اسب امام (علیه السلام) حلقه زدند و جملگى گریبان چاك زده و خاك غم بر سر پاشیدند هر كدام با زبانى و با حالى از آن حیوان تشنه كام حالت امام غریب (علیه السلام) را پرسیده و مىگفتند:
اى اسب تو كه با صاحبت وفادار بودى چرا آقا را بردى و نیاوردى.
سکینه بانگ بر آورد که یا جواد ا َبی -سوار دشت بلا را چرا نیاوردی
کجاست راکبت ای ذوالجناح ؟ بابم را - چرا ز معرکه کربلا نیاوردی
میان این همه دشمن نهادیش تنها - چه شد که شرط وفا را به جا نیاوردی
کس آب داد بر آن تشنه کام یا که نداد؟ - بر این سؤال جوابی چرا نیاوردی
به غیر کاکل رنگین ز خون او دیگر - چرا نشانه ز خون خدا نیاوردی
تو شیهه می زنی و سر به خاک می کوبی - که آن ودیعه ما را به ما نیاوردی...
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد1]
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar1.pdf
كتا ب هـمـرا ه با عا شو را ئيا ن
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/dowomemoharramtayazdahom.htm
روضه های دهه اول محرم
http://hedayat.blogfa.com/post/14429
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری