وقایع بین راه کوفه تاشام
راهب و سر مبارک حضرت علیه السلام
اشعاری ازباقری پوردررابطه باقصه دیرراهب
دیرراهب درمسیرشام بود - كاندرآن یك راهبی خوشنام بود
یك شب آنجااهلبیت مصطفی - باگروه شامیان بی حیا
دركناردیرراهب ماندگار - جملگی تن خسته وحال فكار
راس شاه دین حسین بن – علی روی نیزه همچنان خورمنجلی
دركنارصومعه بنهاده شد - حاملِ سربهرخواب آماده شد
نیمه شب نوری زِسرساطع شده - آنچنان گوئی كه خورطالع شده
راهب ازآن نوردرآن نیمه شب - درتحیرگشته واندرعجب
سربرون كردازدرون دیرخویش - دیدجمعی خسته باحال پریش
یك سری برنیزه دیداما چه سر – بود زیباهمچنان قرص قمر
میرودنوری بسوی آسمان - گشته ازنورش منوركهكشان
گِرداوباشد ملائك درطواف - آنچنان كه حاجیان گِردِ مَطاف
یك نهیبی زد شمایان كیستید - دركناردیرمن ازچیستید
این سرِبالای نی ازآنِ كیست - باچنین شوكت به نی ازآنِِ چیست
یك نفرگفتاكه ماموریم ما - چونكه ماموریم معذوریم ما
این سرِبالای نی باشد حسین - بوده ازبهرنبی نوردوعین
لیك چون گشته مخالف بایزید - كشته شد باخنجروتیغ وحدید
میبریم اینك سرش راسوی شام - تاكه برگیریم انعامی تمام
گفت راهب امشب این قرص قمر - میدهیدش برمنِ خونین جگر
بدره زردارم آن مال شما - باشداین ازبخت واقبال شما
زربداد ودرعوض آن سرگرفت - زنده بود وزندگی ازسرگرفت
برد سررادردرون صومعه - كرد با اوگفتگوبی واهمه
توكه باشی ای سرِدورازبدن - كه شدی دورازعزیزان ووطن
كی ترا ای سرزتن كرده جدا - باچه جرمی اینچنین گشتی فدا
جد توباشد كه وبابت چه كس - كاینچنین باشی توبی فریاد رس
گفت آن سربهرِراهب درجواب - مادرم زهراعلی ام هست باب
من كه باشم مصطفی رانورعین - نام من ای راهبا باشد حسین
جد من پیغمبرآخرزمان - آن شفیع این جهان وآن جهان
من كه بی تقصیروبی جرم وگناه - كشته ی شمرلعین تبت یداه
درلبِ آب فرات وتشنه لب – شد سرم ازتن جدا یاللعجب
جسم من مانده بدشت كربلا - راس من بینی بروی نیزه ها
اهلبیت من اسیرشامیان - اززنان وخواهران وكودكان
جمله همراه سرم دراین دیار - معرض دید صغاروهم كبار
میبرندم شام درنزد یزید - اینچنین ظلمی دراین عالم كه دید
آن سرِپاك حسین شد روضه خوان - گشت راهب بهرِ اوگریه كنان
راهب سر امام حسین علیه السلام را گرفت و ده هزار درهم به کفار پول داد و سر را در اتاق خود برد و شنید که صدائی به او می گوید : خوشا به حالت و خوشا به حال کسی که قدر و حرمت این شخص را بشناسد . راهب سر را بالا برد و عرض کرد خدایا بحق حضرت عیسی علیه السلام امر کن که این سر با من سخن بگوید ناگهان از سر صدائی شنیده شد که : یا راهِبْ اَی شَئٍ تُرید ای راهب چه چیز می خواهی؟ راهب پرسید : تو چه کسی هستی؟ حضرت در جواب فرمود : اَنَا بنُ مُحَمَّدِ المُصطَفی وَ اَنَا بنُ عَلی المُرتَضی وَ اَنَا بنُ فاطِمَهُ الزَّهراء وَ اَنَا المَقتوُلُ بِکَربَلاء اَنَا المَظلوُم اَنَا العَطشان
پس سر مبارک حضرت ساکت شد ، راهب صورت خود را به صورت حضرت چسبانید و عرض کرد صورتم را از صورت تو بر نمی دارم تا به من بگوئی شفیع تو هستم روز قیامت . سر مبارک حضرت فرمود : باید به دین جدم برگردی . راهب گفت : اشهد ان لااله الا الله اشهد ان محمد رسول الله ...
سپس حضرت به او وعده شفاعت روز قیامت را داد .
ناگهان راهب صداهائی شنید ...

مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(1

http://hedayat.blogfa.com/post/8363

مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(2 ​

http://hedayat.blogfa.com/post/8367

مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(3

http://hedayat.blogfa.com/post/8374

مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(4

http://hedayat.blogfa.com/post/8380

مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(5

http://hedayat.blogfa.com/post/8387

مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(6

http://hedayat.blogfa.com/post/8393

مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(7

http://hedayat.blogfa.com/post/8396

مسیر حرکت اهلبیت امام حسین علیه السلام از کوفه تا شام(8

http://hedayat.blogfa.com/post/8402

متن کامل را در لینک زیر مشاهده فرمائید

http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/masirekarevan.htm

محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا

http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری

تاريخ : دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ | 20:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |