بازخوانی تحلیل تاریخی ۵۰ سال پیش رهبر معظم انقلاب درباره چرایی اهمیت زیارت اربعین
اربعین؛ میعادگاه شیعیان در یک کنگره جهانی
نیم قرن پیش؛ یعنی زمانی که هنوز مراسم اربعین به شکوه امروز شکل نگرفته بود، حضرت آیت الله خامنهای در سال ۱۳۵۲ مصادف با روز جمعه ۲۰ صفر سال ۱۳۹۴ هجری قمری (۲۴ اسفند ۱۳۵۲شمسی) در جریان سلسله جلساتی در مسجد امام حسن (ع) در مشهد مقدس که به شرح و تفسیر خطبههای نهج البلاغه اختصاص داشت، به مناسبت تقارن با شب اربعین حسینی، تحلیلی تاریخی و جامع از چرایی اهمیت زیارت اربعین ارائه دادند. متن بیانات ایشان به شرح زیر است:
میدانید یکى از علائم ایمان، زیارت اربعین است؟[ وَ رُوِيَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْكَرِيِّ ع أَنَّهُ قَالَ: عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ؛ از امام حسن عسكرى (ع) روايت شده است كه فرمود: نشانههاى مؤمن، پنج چيز است: ۵۱ ركعت نماز [گزاردن در شبانهروز]، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست كردن، پيشانى بر خاک نهادن، و بلند گفتنِ بسم اللّه الرحمن الرحيم. (تهذيب الأحكام، شیخ طوسی، ج۶، ص۵۲).] بنده نمیدانم این روایت چقدر صحیح است، اصرارى هم ندارم که بگویم معناى این روایت همین است که من گمان کردهام، واقعش هم این است که احتمال میدهم معنایش یکى از شقوق و احتمالات دیگرى باشد که در این زمینه بیان میشود؛ اما اگر این احتمال هم که من میگویم باشد، مؤید فراوانى دارد؛ «زیارة الاربعین».
شیعه یک جمع متفرقى بود؛ یک جامعهاى بود که در یک جا و در یک مکان زندگى نمیکرد؛ در مدینه بودند، در کوفه بودند، در بصره بودند، در اهواز بودند، در قم بودند، در خراسان بودند -اطراف و اکناف بلاد- اما یک روح در این کالبدِ متفرق و در این اجزای متشتت در جریان است؛ مثل دانههاى تسبیح، یک رشته و یک نخ، همه اینها را به هم وصل میکرد. آن رشته چه بود؟
رشته اطاعت و فرمانبرى از مرکزیت تشیع، از رهبرى عالى تشیع یعنى امام؛ همه این رشتهها به آنجا متصل میشد؛ قلبى بود که به همه اعضا فرمان میداد؛ و به این ترتیب، تشیع یک سازمان و یک تشکیلات بود. ممکن بود دو نفر از حال هم خبر نداشته باشند، اما بودند کسانى که از حال همه باخبر بودند. اطاعت و فرمانبرى آنها بهحساب، فریاد زدنشان از روى دستور، سکوتشان برطبق نقشه، همه چیزشان
با حساب.
فقط یک عیبى کار آنها داشت و آن اینکه همدیگر را کمتر میدیدند. اهل یک شهر و شیعیان یک منطقه، البته یکدیگر را میدیدند، اما یک کنگره جهانى لازم بود براى شیعیانِ روزگار ائمّه (علیهمالسّلام). این کنگره جهانى را معین کردند، وقتش را هم معین کردند؛ گفتند در این موعدِ معین، در آن کنگره هرکس بتواند شرکت کند. آن موعد، روز اربعین است؛ و جاى شرکت، سرزمین کربلاست؛ چون روح شیعه روح کربلایى است، روح عاشورایى است؛ در کالبد شیعه تپش روز عاشورا مشهود است؛ شیعه هرجا که هست دنبالهروِ عاشوراى حسین(ع) است.
این است که مىبینیم همه جا این تپشهایى که در شیعه مکشوف شده، از آن مرقد پاک ناشى است؛ اینها شعلههایى بوده که از آن روح مقدس و پاک و از آن تربت عالىمقدار سرکشیده؛ به جانها و روحها زده؛ انسانها را به گلولههاى داغى تبدیل کرده و آنها را به قلب دشمن فرو برده....
اربعین یعنى میعاد شیعیان در یک کنگره بینالمللى، جهانى، در یک سرزمینى که خود آن سرزمین خاطرهانگیز است؛ سرزمین خاطرههاست؛ خاطرههاى باشکوه، خاطرههاى عظیم؛ سرزمین شهدا، مزار کشتهشدگان راه خدا.
اینجا جمع بشوند پیروان تشیع و دست برادرى و پیمان وفادارىِ هرچه بیشتر ببندند. این اربعین است...اگر امروز هم بتوانند شیعیان آن سرزمین پاک و مقدس را يک چنین میعادی قرار بدهند. البته بسیار کاربجا و جالبی خواهد بود و همین دنبالهگیری از راهی است که از ائمه هدی ما ارائه دادند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: زائرین کربلا