درامتداد تاریکی-بخشش قاتل پای چوبه دار
توکلی -جوان محکوم به قصاص پای چوبه دار در اجرای پویش «به حرمت امام حسین (ع) می بخشم» زندگی دوباره یافت.
به گزارش خراسان ،معاون توسعه حل اختلاف استان کرمان بیان کرد: این متهم که در سال ۹۷ به دلیل اختلافات مالی دوست خود را به صورت عمدی به قتل رسانده بود با تقاضای اولیای دم و تایید دیوان عالی کشور محکوم به قصاص شده بود.
مهدی تقی زاده اظهارکرد:با تلاش کارکنان زحمت کش شورای حل اختلاف شعبه۴۰شهرستان کرمان پرونده قتل عمدبا دریافت رضایت اولیای دم منجر به صلح و سازش شد و قاتل پای چوبه دار از مرگ نجات یافت و فرصت زندگی مجدد و اصلاح رفتار خویش را به دست آورد.
این مقام قضایی ادامه داد: با کسب رضایت اولیای دم مقتول و با درخواست شاکی،پرونده به شعبه۴۰شورای حل اختلاف شهرستان کرمان ویژه زندان برای دریافت رضایت وصلح وسازش ارجاع شد
معاون قضایی رئیس کل دادگستری کرمان افزود: کارکنان شورای حل اختلاف شعبه مذکور بعد از حدود 2 سال تلاش و تشکیل جلسات مکرر با اولیای دم و استفاده از صاحب نفوذها ،درنهایت درزمان اجرای حکم موفق به سازش شدندوتوانستند پای چوبه داررضایت اولیای دم را بدون چشمداشت مالی وفقط به حرمت امام حسین (ع) کسب کنند.وی ضمن قدردانی ازخانواده اولیای دم وکارکنان شعبه شورای حل اختلاف شهرستان کرمان ویژه زندان وتمامی کسانی که در این امر خداپسندانه سهیم بوده اند گفت: بخشش از صفات ارزشمند انسانی است ، پیش ازآن که آثاربخشش فرد به دیگری برسد به خودش می رسد. یکی از مواقعی که عفو و بخشش به شکل زیبایی خودنمایی می کند زمانی است که کسی می تواند و قدرت عمل و جبران دارد ولی عفو می کند و می بخشد. خراسان : شماره : 21299 - ۱۴۰۲ شنبه ۱۱ شهريور
2 نوزادم را فروختیم !
اختصاصی خراسان
سید خلیل سجادپور- نباید پای شوهرم به جلسه دادگاه میرسید! او به خاطر برخی مسائل خاص اخلاقی از من شکایت کرده بود.من هم میدانستم که اگر جلسه دادگاه کیفری یک برگزار شود به خوبی نمیتوانم از خودم دفاع کنم به همین دلیل از رسوایی میترسیدم که تصمیم گرفتم...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن جوانی که در پرونده قتل همسر 40 سالهاش دستگیر شده است با بیان این مطلب به تشریح گذشته خود پرداخت و به سوالات خبرنگار روزنامه خراسان پاسخ داد. آن چه میخوانید نتیجه این گفت وگوی کوتاه برای کنکاش در ریشهیابی این گونه جرایم هولناک است.
نامت چیست؟ معصومه- الف
چند سال داری؟ 25 ساله هستم.
تا چه مقطعی تحصیل کردی؟ تا کلاس سوم ابتدایی درس خواندم.
در چند سالگی ازدواج کردی؟ تازه وارد ۱۴ سالگی شده بودم که پای سفره عقد نشستم و با «حمید» ازدواج کردم.
چگونه با هم آشنا شدید؟ روزی مادرم در یک سفر درون شهری با خانمی در مینی بوس آشنا شده بود که صحبتهایشان به موضوعات خانوادگی کشیده شده بود، طولی نکشید که آن زن به خانه ما آمد و مرا برای پسرش خواستگاری کرد .
چند سال با همسرت زندگی کردی؟ حدود ۱۱ سال.
چند فرزند دارید؟ الان دو پسر دارم، ولی دو فرزندم را هم در نوزادی فروختیم!
چرا فرزندانت را فروختی؟ همسرم معتقد بود من لیاقت بزرگ کردن آن ها را ندارم! ۵ یا ۶ سال قبل بود که پسرم را فروختیم و حدود ۴ سال قبل هم دخترم را یک هفته بعد از آن که به دنیا آمد !البته من با مشخصات کامل خودم در بیمارستان بستری شدم الان هم هنوز یارانه دخترم را دریافت میکنیم!
آن ها را به چه مبلغی فروختید؟ پسرم را ۵ میلیون و دخترم را ۷ میلیون تومان فروختیم .
همسرت اعتیاد داشت؟ بله! شیشه مصرف میکرد! در واقع اختلاف ما هم بیشتر به این خاطر بود!
پولی را که از فروش نوزادان تان به دست آوردید چه کردید؟ شوهرم پولها را گرفت با فروش پسرم یک دستگاه موتورسیکلت خرید تا درپیک موتوری کار کند و با فروش دخترم نیز خانه رهن کردیم و باقی مانده آن هم صرف مخارج روزانه شد.
الان چه احساسی داری؟ عذاب وجدان دارم! فقط میخواهم بازگردم و درکنار دو فرزندم باشم!
یعنی نمیخواهی دنبال دو نوزاد دیگرت بروی؟ من نمیدانم آن ها را شوهرم به چه کسی فروخت! خبری از آن ها ندارم.
پدرت چه شغلی دارد؟ کارگر سرگذر است.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟ دچار تشنج میشدم! مدتی مرا به بهزیستی فرستادند و در مدرسه استثناییدرس میخواندم! بعد هم دیگر نتوانستم ادامه تحصیل بدهم!
با این اختلافات خانوادگی چرا طلاق نگرفتی؟من خیلی به طلاق اصرار داشتم، اما او طلاقم نمیداد! چند بار هم به دادگاه رفتیم ولی...
چرا همسرت از تو شکایت کرده بود؟ میخواست اثبات کند که من با فرد دیگری ارتباط دارم !
با آن فرد مورد ادعای همسرت چگونه آشنا شدی؟ او باغ گیلاس داشت و من هم برای جمع آوری گیلاس به باغ او میرفتم، وقتی سرگذشتم را برایش بازگو کردم و از مشکلات خانوادگی ام برایش گفتم، او هم دلش سوخت و ماهانه مبلغ ۲ میلیون تومان به حساب بانکی من واریز میکرد تا به زندگی مشترکم ادامه بدهم! ولی از چند ماه گذشته ادعا میکرد که اگر از همسرم طلاق بگیرم با من ازدواج خواهد کرد! با وجود این من اشتباه بزرگی مرتکب شدم! کاش این گونه فریب نمیخوردم !
چه شدکه تصمیم به قتل گرفتی؟ من قصد کشتن همسرم را نداشتم. وقتی از من شکایت کرد خیلی ترسیدم که در دادگاه ماجرای ارتباطم با آن جوان ۲۷ ساله لو برود و رسوایی به بار بیاید، درصورتی که من فقط تلفنی با او صحبت میکردم!
چند میلیون تومان برای قتل شوهرت پرداختی؟ من فقط با پسر عمویم موضوع را مطرح کردم و2 یا 3میلیون تومان به حسابش ریختم، چون او میگفت باید به فرد دیگری هم پول بدهد! ولی نگفتم شوهرم را به قتل برساند!
من«حمید»را دوست داشتم، چون پدر فرزندانم بود! ولی او با شمشیر به سر شوهرم کوبیده بود!
مادرت زنده است؟ نه! او هم حدود ۵ ماه بعد از قتل همسرم به خاطر بیماری کلیوی فوت کرد.
میدانی اکنون فرزندانت تا چه اندازه شرمنده رفتارهای تو میشوند؟ آن زمان به این چیزها فکر نمیکردم، اما الان خیلی خجالت زده هستم!
پشیمانی؟ خیلی!کاش برای طلاق اصرار میکردم و این تصمیم احمقانه را نمیگرفتم .
برای دو نوزادی که فروختید دلتنگ نمیشوی؟ نه !کاری از دستم ساخته نیست !
حرف پایانی یا توصیه به دیگران ؟هر نوع ارتباط غیر اخلاقی بالاخره زندگی انسان را به نابودی میکشاند، طوری که خودت هم متوجه نمیشوی! امیدوارم اشتباه بزرگ مرا دیگران مرتکب نشوند! از سوی دیگر هم اختلافات خانوادگی را باید از مسیرقانونی دنبال کرد،کاش کسی را داشتم که مرا از این بیراهه باز میداشت!
سابقه خبر
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، صبح دوازدهم شهریور سال گذشته،موتورسوار40 سالهای که در مسیر میدان معراج به سمت میدان شهید فهمیده حرکت میکرد، ناگهان هدف ضربه قمه یک موتورسوار دیگر قرار گرفت و در دم جان سپرد.
بررسیهای تخصصی که توسط قاضی«محمود عارفی راد» ( قاضی ویژه قتل عمد)صورت گرفت بیانگر آن بود که دو موتور سوار(متهم به قتل) با برنامهریزی قبلی دست به جنایت زدهاند. طولی نکشید که با دستورهای ویژه قضایی، همسر مقتول به پلیس آگاهی احضار شد و با نظارت مستقیم سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی) زیر رگبار سوالات جنایی قرار گرفت. وقتی اختلافات بین او و همسرش لو رفت تحقیقات نیز وارد مرحله جدیدی شد و گروهی از کارآگاهان به سرپرستی سروان عظیمی مقدم(افسر پرونده) به واکاوی ماجرا پرداختند و به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد پسرعموی زن 25 ساله نیز در وقوع این جنایت نقش دارد. مدتی بعد« ابوالفضل -الف »دستگیر شد و به قتل شوهر دختر عمویش با ضربه قمه اعتراف کرد و همدست افغانستانی خود را نیز به پلیس لو داد. او گفت :وقتی«حمید»«مقتول» سوار بر موتورسیکلت به طرف دادگستری حرکت کرد من و مجید(تبعه خارجی) او را تعقیب کردیم، سپس هنگامی که «مجید »موتورسیکلت را به نزدیکی او هدایت کرد، من هم روی زین موتور بلند شدم و ضربه قمه را به پشت سرش زدم. خراسان : شماره : 21300 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۲ شهريور
خلوتگاه شیطانی !
وقتی کودکی خردسال بودم ارتباط نامتعارف پدرم با زنان غریبه را میدیدم، اما هیچ گاه به مادرم چیزی نمیگفتم تا این که به سن نوجوانی رسیدم و در افکار خودم به رفتارهای پدرم میاندیشیدم که روزی...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، دختر ۱۲ سالهای که به همراه مادرش و برای پیگیری شکایت قضایی از یک نوجوان ۱۷ ساله وارد مرکز انتظامی شده بود در تشریح سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد گفت: پدر و مادرم با یکدیگر تفاهم اخلاقی نداشتند و مدام در جنگ و جدل بودند تا جایی که کارشان به کتک کاری و ضرب و جرح میکشید. به همین دلیل هم مادرم همواره با تاییدیههایی که از پزشکی قانونی میگرفت، در مسیر دادگاه و پاسگاه بود و از پدرم شکایت میکرد. از سوی دیگر نیز پدرم به دور از چشمان مادرم با زنان غریبه ارتباط داشت و کمتر به خانه میآمد. مادرم معتقد بود که پدرم به مصرف مواد مخدرآلوده شده است و دربرابرخانوادهاش احساس مسئولیت نمیکند! درهمین حال گاهی پدرم مرا با خودش به بیرون از منزل میبرد و من زنانی را میدیدم که با او رابطه داشتند و مرا هم با خودشان به تفریح میبردند، ولی من آن زمان متوجه موضوع نبودم و از طرف دیگر هم با تهدیدهای پدرم میترسیدم درباره آن زنان به مادرم چیزی بگویم !با وجود این، شکایتهای مادرم هیچ گاه به نتیجه نمیرسید یا به خاطر من گذشت میکرد. تا این که پدرم بیمار شد و به خانه پدرش رفت. او اگرچه مجوز یکی از مراکز خدماتی دولتی را گرفته بود و درآمد خوبی داشت، ولی مخارج زندگی را به مادرم نمیپرداخت و ما در تنگنای مالی بودیم .به همین دلیل مادرم در یک رستوران مشغول کار شد و با ۷ ساعت کار، ماهانه ۳ میلیون تومان حقوق میگرفت. من هم که در خانه تنها بودم ساعتهای زیادی را روی تراس واحد آپارتمانی میآمدم و به رفت و آمدهای مردم در خیابان نگاه میکردم. گاهی نیز یکی از دوستانم را به خانه دعوت میکردم تا تنهاییهایم را پرکنم!
خلاصه یک روز که روی تراس نشسته بودم و در افکار خودم به رفتارهای زنانی میاندیشیدم که با پدرم ارتباط داشتند، ناگهان چشمم به نوجوانی افتاد که در آن سوی خیابان به من خیره شده بود. او ساعتهای زیادی را به محل سکونت ما میآمد و در همان جا پرسه میزد و گاهی نیز با ایما و اشاره به من میفهماند که مرا دوست دارد! خیلی زود اوضاع به گونه ای رقم خورد که من هم روی تراس منتظر او میشدم تا از راه برسد و برای دیدارش لحظه شماری میکردم!آرام آرام قرارهای ما به ورودی پارکینگ کشید؛چراکه مادرم صبحها به رستوران میرفت و من در خانه تنها بودم. «عادل» برایم خوراکی و نوشابه میخرید و من غذاهایی را که مادرم تهیه میکرد،نمیخوردم. این ماجرا شک و تردید مادرم را برانگیخت، ولی چیزی نمیگفت تا این که چند روز قبل «عادل» تصمیم گرفت در نبود مادرم به خانه بیاید! من هم به دروغ به مادرم گفتم غذایی تهیه کند و زودتر به سرکارش برود؛ چراکه قرار است یکی از دوستانم به خانه بیاید! بالاخره با «عادل» قرار گذاشتم، ولی از نیت شوم او بیخبر بودم. او به من گفته بود فقط با هم بازی و صحبت میکنیم! اما وقتی در نبود مادرم وارد خانه شد به من دست درازی کرد.من هم که ترسیده بودم، سکوت کردم، اما در این هنگام زنگ خانه به صدا درآمد و «عادل» پا به فرار گذاشت. مادرم نیز که متوجه موضوع شده بود، مرا به کلانتری آورد و از آن پسر ۱۷ ساله شکایت کرد...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است ماجرای این پرونده که در «خلوتگاه شیطان »رخ داده است با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ ابراهیم خواجهپور(رئیس کلانتری نجفی مشهد) توسط کارشناسان زبده دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی مورد واکاوی و بررسی های قانونی قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21300 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۲ شهريور
ماجرای فروش سکههای تقلبی در بازار طلا!
اختصاصی خراسان
سید خلیل سجادپور - باند زنان کلاهبردار که از استانهای غربی کشور وارد مشهد شده بودند و سکههای تقلبی را در بازار طلا میفروختند در حالی با تلاش عوامل انتظامی دستگیر شدند که تاکنون ۱۰ نفر از مال باختگان، آنان را شناسایی کردهاند.
فرمانده انتظامی مشهد در تشریح ماجرای فروش سکههای تقلبی به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: از مدتی قبل پروندههایی در مرکز انتظامی تشکیل شد که محتویات آن ها حکایت از توزیع سکههای تقلبی در بازار طلای مشهد داشت، اما طولی نکشید که دامنه کلاهبرداریهای مذکور به نقاط مختلف شهر رسید و شکل سریالی به خود گرفت.
سرهنگ احمد نگهبان افزود: با توجه به این که شیوه ارتکاب جرم به اعتماد عمومی مردم لطمه می زد و حتی برخی طلافروشان نیز طعمه کلاهبرداریهای مذکور شده بودند، بررسی تخصصی موضوع با کنکاش در پروندههای موجود آغاز شد. وی گفت: تحقیقات میدانی و بازبینی دوربینهای مداربسته نشان داد که پلیس با باند زنان کلاهبردار روبه رو شده است، اما تمرکز بر لهجه تبهکاران بیانگر آن بود که اعضای باند از استانهای غربی وارد مشهد شدهاند و احتمالاً پس از توزیع گسترده سکههای تقلبی و طی چند روز آینده مشهد را ترک خواهند کرد.
مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: بنابراین فعالیتها و اقدامات پلیسی با تشکیل چند گروه عملیاتی و اطلاعاتی به صورت شبانه روزی ادامه یافت و ماموران انتظامی در اولین مرحله از تحقیقات، بلافاصله موضوع را با هماهنگی متصدیان طلافروشی ها و مراکز اقامتی پیگیری کردند. هنوز چند روز بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که متصدی یکی از طلافروشی های محدوده چهارراه خسروی با پلیس تماس گرفت و از حضور زنان کلاهبردار خبر داد که قصد فروش سکههای تقلبی پارسیان را داشتند.
سرهنگ نگهبان با اشاره به حضور سریع نیروهای انتظامی در محل وقوع جرم خاطرنشان کرد: به دنبال این تماس تلفنی که با هوشیاری متصدی طلافروشی صورت گرفت،بلافاصله گروهی از افسران دایره تجسس کلانتری شهید فیاض بخش وارد عمل شدند و دو زن جوان را در حالی دستگیر کردند که یکی از آنان متواری شده بود.
کلیددار امنیت مشهد ادامه داد: با کشف ۶ سکه یک گرمی تقلبی از دو متهم ۳۶ و ۳۹ ساله، بررسی های تخصصی وارد مرحله جدیدی شد. واکاوی پروندههای کلاهبرداری از طریق فروش سکههای تقلبی نشان داد، سکههای تقلبی در مناطق آزادشهر، شهرک شهیدرجایی و در هسته مرکزی شهر توزیع شده است که تاکنون ۱۰ نفر از مال باختگان،دو متهم مذکور را شناسایی کرده و مدعی شدهاند که ۳۴ سکه تقلبی را از اعضای این باند خریده اند. سرهنگ احمد نگهبان اضافه کرد: دو متهم که عروس و خواهر شوهر هستند در بازجوییها اعتراف کردند که توسط عضو فراری باند و با وسوسههای مالی اغفال شدهاند و با اجاره یک مرکز اقامتی از غرب کشور به مشهد آمده اند تا سکههای تقلبی پرس شده را به فروش برسانند. رئیس پلیس مشهد با تاکید بر ادامه تحقیقات برای دستگیری عضو فراری باند فروش سکههای تقلبی افزود: شهروندان یا طلافروشانی که با این شیوه، طعمه کلاهبرداری قرار گرفتهاند برای شناسایی متهمان به کلانتری شهید فیاض بخش واقع در اطراف میدان عدل امام خمینی( ره )مراجعه کنند.
این مقام باتجربه انتظامی همچنین به شهروندان توصیه کرد: سکه،طلا یا ارزهای مورد نیاز خود را از مراکز معتبر و دارای مجوزهای قانونی خریداری کنند و مراقب شیادانی باشند که با توسل به شیوههای حیلهگرانه همواره منتظر فرصتی برای ارتکاب جرم هستند. خراسان : شماره : 21304 - ۱۴۰۲ شنبه ۱۸ شهريور
دزدها مرخصی ندارند!
سال هاست که زندگی آشفتهای دارم و به خاطر خلافکاریهای شوهرم همواره با سرافکندگی و سرشکستگی زندگی میکنم، حتی فرزندانم از نگاههای سرزنش آمیز دیگران خجالت میکشند و از این که پدرشان لقب «دزد »را یدک میکشد با شرمندگی در کوچه و خیابان تردد میکنند یا به مدرسه میروند؛ چراکه...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، اینها بخشی از اظهارات زن میان سالی است که کوله بار اسرار زندگی اش را نزد مقام قضایی گشود. او به یکی از مدیران قضایی که برای سرکشی و بررسی مشکلات خانوادههای زندانیان، قدم در تاریکخانههای آن سوی جرم گذاشته بود با چشمانی گریان گفت: از روزی که همسرم به استعمال مواد افیونی روی آورد دیگر هیچ گاه رنگ آرامش ندیدیم. او به مصرف هروئین آلوده شده بود و نمیتوانست مخارج اعتیادش را تامین کند به همین دلیل به همراه دوستانش به اموال مردم دستبرد میزد تا جایی که به یک سارق حرفهای تبدیل شد. آخرین بار حدود یک سال قبل بود که هنگام ارتکاب جرم دستگیر شد. این بار دادگاه پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه او را به تحمل 3 سال و نیم زندان محکوم کرد و باز هم سرپرستی خانواده به دوش من افتاد، اما من یک زن بودم و کاری از دستم بر نمیآمد. در این شرایط پسر بزرگم به یاریام آمد و با موتور سیکلت به مسافرکشی پرداخت تا هزینههای خانواده را تامین کند اگرچه مشکلات و بدبختیهای ما به نسبت زمانی که شوهرم آزاد بود خیلی کمتر شد؛ چراکه او حتی لوازم منزل خودمان را نیز به سرقت میبرد و با فروش آن ها هروئین تهیه میکرد،اما متاسفانه پسرم نیز مدتی قبل با موتورسیکلت تصادف کرد و به دلیل جراحتهای زیاد خانه نشین شد. حالا دیگر زندگی ما روی دور تند مشکلات افتاده بود و من باید مخارج دارو و درمان پسرم را هم تامین میکردم و...
گزارش توکلی خبرنگار روزنامه خراسان در کرمان حاکی است مقام قضایی که با طمأنینه به سخنان زن میان سال گوش میداد به حمایتهای مردمی و خیریهای از خانوادههای زندانیان تاکید کرد و گفت: آسیب شناسی جرایم برای پیشگیری از تکرار آن از جمله مهمترین اهدافی است که همواره در دستگاه قضایی مورد توجه قرار میگیرد، اما خانوادههای زندانیان در معرض جدی آسیبهای اجتماعی هستند که به حمایتهای مسئولان و نهادهای مردمی نیاز دارند.
وی با اشاره به این که مرخصی سارقان در استان کرمان به صفر رسیده است، خاطرنشان کرد: جرم سرقت،متاسفانه آمار بالایی در میان جرایم دیگر دارد و دستگاه قضایی از هر راهکاری برای مقابله با یغماگران اموال مردم استفاده میکند.درخور ذکر است در بازدید مقام قضایی از وضعیت برخی خانوادههای زندانیان، بستههای حمایتی نیز به آنان اهدا شد. یک دستگاه ماشین لباسشویی به همراه پوشاک و لوازم تحریر نیز در اختیار زن میان سال قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری روابط عمومی دادگستری استان کرمان . خراسان : شماره : 21304 - ۱۴۰۲ شنبه ۱۸ شهريور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی