وجه نام‌گذاری به ثقلین

حدیث ثقلین به سبب کاربرد واژه «ثقلین» در آن، به این نام مشهور شده است.[۱۳۴] ثقلین به دو صورت «ثَقَلَیْن» و «ثِقْلَیْن» خوانده می‌شود؛ اولی به معنای چیز گرانبها و باارزش و دومی به معنای چیز سنگین‌وزن است.[۱۳۵] در خصوص دلیل نام‌گذاری قرآن و اهل‌بیت به ثقلین نظرات مختلفی بیان شده است. در مقدمه کتاب جامع احادیث الشیعه، نُه وجه ذکر شده است[۱۳۶] که برخی عبارت‌اند از:

  • ابوالعباس ثَعْلَب، ادیب و زبان‌شناس برجسته در قرن سوم قمری، در سؤال از وجه نامگذاری ثقلین گفته است به جهت اینکه تمسک و پیروی از قرآن و اهل‌بیت ثقیل و سخت است، ثقلین نامیده شده‌اند؛[۱۳۷] زیرا آن‌دو به بندگی و اخلاص و عدالت و نیکی امر می‌کنند و از فحشا و مُنکَرات و پیروی از هوای نفس و شیطان نهی می‌کنند.[۱۳۸]
  • از نظر برخی جهت نام‌گذاری قرآن و عترت به ثقلین این است که عمل به حقوق قرآن و اهل‌بیت و رعایت حرمت آنها سخت و سنگین است.[۱۳۹]
  • به اعتقاد گروهی از عالمان اهل‌سنت، به جهت بزرگداشت قدر و منزلت قرآن و اهل‌بیت، به آن دو ثقلین گفته شده است؛[۱۴۰] زیرا به هر چیز گرانبها و باارزش ثقیل گفته می‌شود.[۱۴۱]
  • از نظر عده‌ای همچون سَمهودی، به جهت اینکه قرآن و اهل‌بیت معدن علوم دینی و اسرار و احکام شرعی هستند، پیامبر آن دو را ثقلین نامید. به همین جهت نیز به پیروی و تمسک و یادگیری از اهل‌بیت ترغیب کرده است.[۱۴۲]

ثقل اکبر و ثقل اصغر

مقاله‌های اصلی: ثقل اکبر و ثقل اصغر

در بعضی از نقل‌های حدیث ثقلین، قرآن، ثقل اکبر و اهل‌بیت، ثقل اصغر نامیده شده‌اند.[۱۴۳]

درباره چرایی توصیف به ثقل اکبر و اصغر، نظرات گوناگونی ارائه شده است: ابن‌میثم بَحرانی گفته است از آنجا که قرآنْ اصلی است که باید از آن تبعیت و پیروی کرد، ثقل اکبر نامیده شده است.[۱۴۴] از نظر میرزا حبیب‌الله خویی، اهل‌بیت نیز همانند قرآن باید پیروی شوند. او معتقد است احتمال دارد چون قرآن معجزه رسالت پیامبر و اساس دین است، ثقل اکبر و از عترت بزرگ‌تر شمرده شده است. همچنین ممکن است به این جهت که قرآن حجت بر تمام مردم، اعم از پیامبر و ائمه(ع) است، ولی اهل‌بیت فقط حجت بر امت هستند، قرآن ثقل اکبر و اهل‌بیت ثقل اصغر خوانده شده‌اند.[۱۴۵] از نظر عبدالله جوادی آملی، مفسر قرآن، اهل‌بیت از نظر عالَم ظاهر و در مدار تعلیم و تفهیم معارف دین، ثقل اصغرند؛ اما به‌لحاظ مقام‌های معنوی و در عالم باطن، از قرآن کمتر نیستند.[۱۴۶] امام خمینی در وصیت‌نامه سیاسی‌الهی‌اش، از اهل‌بیت(ع) با عنوان «ثقل کبیر» یاد کرده است که از هر چیز بزرگ‌تر است، جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است.[۱۴۷]

استناد عالمان شیعه برای اثبات باورهای شیعه در باب امامت

به طور کلی گفته شده هر ویژگی و صفت کمالی که برای قرآن ذکر شده، به استناد حدیث ثقلین، درباره اهل‌بیت نیز ثابت و جاری است. بعضی از این ویژگی‌ها عبارت‌اند از مبین بودن، فرقان بودن، نور بودن،‌ حبل‌الله و صراط مستقیم بودن.[۱۴۸] علمای شیعه برای اثبات برخی از باورهای شیعه به حدیث ثقلین استناد کرده‌اند. برخی از آن باورها از این قرار است:

امامت امامان شیعه

حدیث ثقلین را از دلایل امامت امامان شیعه دانسته‌اند.[۱۴۹] از جمله دلایلی که برای دلالت حدیث ثقلین بر امامت امام علی(ع)‌ و دیگر امامان ذکر شده، عبارت‌اند از:

  • تصریح به جداناپذیری قرآن و اهل‌بیت در حدیث ثقلین دلالت دارد که اهل‌بیت به قرآن علم دارند و در گفتار و عمل با آن مخالفت نمی‌کنند. این مطلب دلیل بر برتری و فضیلت اهل‌بیت است و اشخاص برتر و افضل، به امامت سزاوارترند.
  • در حدیث ثقلین، اهل‌بیت عِدْل و نظیر قرآن قرار داده شده‌اند. ازاین‌رو، تمسک و پیروی از آنها همانند قرآن واجب است. پیروی از شخصی بدون قید و شرط واجب نیست، مگر پیامبر و امام معصوم.
  • در برخی نقل‌ها به جای ثقلین، واژه «خلیفتین» (دو خلیفه) آمده است. روشن است که خلافت شخص، به امامتش و انجام هر چیزی است که امت بدان نیازمندند.
  • در حدیث آمده است که هرکس از ثقلین پیروی کند، هرگز گمراه نخواهد شد. پیامبر عدم گمراهی امتش را به صورت دائمی، مبتنی بر پیروی از ثقلین کرده است.[۱۵۰]

برخی گفته‌اند اگر شیعه غیر از حدیث ثقلین، دلیلی بر جانشینی و خلافت امام علی(ع) نداشت، این حدیثْ شیعه را در مقابل مخالفان کفایت می‌کرد.[۱۵۱]

استمرار امامت

به باور محمدحسن مظفر، فقراتی از حدیث دلالت دارد که تا روز قیامت همواره باید شخصی از عترت پیامبر(ص) باقی باشد. آن فقرات عبارت‌اند از:

  • عبارت «اِن تَمَسَّکْتُم بِهِما لَن تَضِّلّوا» (با تمسک به ثقلین، هرگز گمراه نخواهید شد): هرگز گمراه نشدن مبتنی بر این است که آنچه به آن تمسک می‌شود، همیشه وجود داشته باشد.
  • براساس عبارت «لَن یَفتَرِقا» (جداناپذیری قرآن و عترت)، اگر در زمانی، کسی از عترت نباشد، جدایی میان قرآن و عترت رخ داده است. پس باید همواره شخصی از عترت وجود داشته باشد.[۱۵۲]

از نظر ناصر مکارم شیرازی، این عبارت که «این دو همیشه با هم هستند تا در کنار حوض کوثر نزد من آیند» به‌خوبی نشان می‌دهد که در تمام طول تاریخ، فردی از اهل‌بیت(ع) به عنوان پیشوای معصوم باید وجود داشته باشد. همان‌گونه که قرآن همیشه چراغ هدایت است، آنها نیز همیشه چراغ هدایت‌اند.[۱۵۳]

لزوم پیروی از اهل‌بیت(ع)

عالمان شیعه می‌گویند در حدیث ثقلین، اهل‌بیت(ع) در کنار قرآن قرار داده شده و جدایی‌ناپذیر دانسته شده‌اند. پس همان‌طور که تبعیت از قرآن بر مسلمانان واجب است، تبعیت از اهل‌بیت(ع) نیز واجب است. همچنین از آنجا که پیامبر(ص) در تبعیت از آنها قیدوشرطی بیان نکرده است، پیروی از آنها به صورت مطلق و در تمام رفتار و گفتارشان واجب است.[۱۵۴]

عصمت اهل‌بیت(ع)

از نظر عالمان شیعه، حدیث ثقلین با توجه به تصریح به عدم جدایی قرآن و اهل‌بیت(ع)، بر عصمت اهل‌بیت دلالت دارد؛ زیرا ارتکاب هرگونه گناه یا خطا، موجب جدایی اهل‌بیت از قرآن خواهد شد.[۱۵۵] همچنین پیامبر(ص) در این حدیث تصریح کرده است که هرکس به قرآن و اهل‌بیت تمسک کند، گمراه نخواهد شد. اگر اهل‌بیت معصوم نباشند، پیروی بدون قیدوشرط از آنها موجب گمراهی خواهد بود.[۱۵۶] به‌اعتقاد ابوالصلاح حلبی، فقیه و متکلم امامیِ قرن چهارم و پنجم قمری، وجوب مطلق اطاعت از اهل‌بیت(ع)، دلیل بر عصمت آنهاست.[۱۵۷] اثبات عصمت اهل‌بیت(ع) از حدیث ثقلین در قالب برهان این‌گونه تبیین شده است:

  • اگر کسی همواره با قرآن باشد، از گناه و اشتباه مصون و محفوظ است؛ زیرا قرآن از هر خطا و اشتباهی مصون است.
  • براساس حدیث ثقلین،‌ اهل‌بیت همواره با قرآن هستند و تا روز قیامت از همدیگر جدا نمی‌شوند.
  • پس اهل‌بیت همانند قرآن معصوم هستند.[۱۵۸]

به‌گزارش سید علی حسینی میلانی، برخی از محققان اهل‌سنت همچون ابن‌حجر هیتمی نیز دلالت حدیث ثقلین بر طهارت و عصمت اهل‌بیت(ع) را پذیرفته‌اند.[۱۵۹]

مرجعیت علمی اهل‌بیت(ع)

عالمان شیعه حدیث ثقلین را بیانگر مرجعیت علمی اهل‌بیت دانسته‌اند؛[۱۶۰] زیرا دعوت پیامبر(ص) به تمسک به کتاب و اهل‌بیت، تصریح دارد که مرجعیت علمی منحصر در اهل‌بیت(ع) است و مسلمانان باید در حوادث و پیشامدهای دینی به آنان مراجعه کنند.[۱۶۱] بنابراین بیانات و نظرات اهل‌بیت، همانند قرآن، برای مسلمانان حجت است.[۱۶۲]

همچنین گفته شده این حدیث دلالت دارد که قرآن و اهل‌بیت هرکدام حجت و دلیل مستقل و معتبر هستند. ازاین‌رو، اگر از هرکدام دستوری برسد،‌ در هر زمینه‌ای که باشد، مثل عقاید، احکام فقهی و اخلاق، حجت و سند است.[۱۶۳]

در برخی از نقل‌های حدیث ثقلین، در پایان حدیث آمده است: «فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُم‏؛ بر آنها پیشى نگیرید که هلاک ‌می‌شوید و به ایشان چیزى نیاموزید که آنها از شما داناترند.»[۱۶۴] در مقدمه کتاب جامع احادیث الشیعه با استناد به این نقل، هفت نکته درباره مرجعیت و علم اهل‌بیت(ع) از حدیث ثقلین استفاده شده که عبارت‌اند از:

  1. وجوب فراگرفتن از عترت پیامبر(ص) برای در امان ماندن از گمراهی،
  2. احاطه علمی عترت پیامبر(ص) به احکام الهی به‌جهت دستور رسول خدا به فراگرفتن از آنان،
  3. عدم اطلاع غیر اهل‌بیت بر تمام تکالیف شرعی و احتمال گمراه شدن در صورت سؤال نکردن از اهل‌بیت،
  4. عدم احاطه و تسلط غیر اهل‌بیت بر قرآن و اختصاص استنباط احکام الهی به عترت پیامبر(ص)،
  5. عدم صلاحیت غیر عترت برای تعلیم احکام الهی،
  6. حرام بودن رد سخن عترت پیامبر(ص) به سبب اعلمیت آنها،
  7. اعلم بودن عترت پیامبر(ص) در تمام علوم دینی و غیردینی.[۱۶۵]

سید کمال حیدری الاهی‌دان شیعه، با تکیه بر حدیث ثقلین، نامحدود بودن علم امامان را تبیین کرده است.[۱۶۶]

برتری اهل‌بیت

مقالهٔ اصلی: برتری اهل‌بیت(ع)

گفته شده از حدیث ثقلین، به‌روشنی برتری اهل‌بیت بر دیگران به دست می‌آید؛ زیرا پیامبر(ص)‌ فقط آنها را در کنار و ردیف قرآن قرار داده است. ازاین‌رو، همان‌گونه که قرآن کریم بر مسلمانان برتری دارد، اهل‌بیت نیز از دیگران برترند.[۱۶۷]

ولایت و رهبری

از نظر جعفر سبحانی، دعوت پیامبر(ص) به تمسک به کتاب و اهل‌بیت در حدیث ثقلین، دلالت می‌کند که رهبری سیاسی منحصر به اهل‌بیت است.[۱۶۸] در برخی از نقل‌های حدیث ثقلین، به جای ثقلین، از قرآن و اهل‌بیت با عنوان «خلیفتَین» (دو جانشین) تعبیر شده است.[۱۶۹] مطابق این نقل، اهل‌بیتْ خلیفه و جانشینان پیامبرند و جانشینی آنان همه‌جانبه است و شامل امور سیاسی و رهبری نیز می‌شود.[۱۷۰] همچنین بی‌قیدوشرط بودن وجوب پیروی از اهل‌بیت را از دلایل رهبری سیاسی آنان دانسته‌اند؛ زیرا وجوب پیروی، همه بایدها و نبایدهای مربوط به زندگی مسلمانان اعم از مسائل عبادی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را شامل می‌شود. ازاین‌رو در مسائل سیاسی و مربوط به جامعه و حکومت نیز پیروی از آنان واجب است.[۱۷۱]

عدم اختلاف میان قرآن و اهل‌بیت

از دیگر برداشت‌های کلامی از حدیث ثقلین این است که براساس عبارت «لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»، اختلافی میان قرآن و اهل‌بیت وجود ندارد.[۱۷۲] از نظر محمد واعظ‌زاده خراسانی، دلیل توافق و هماهنگی قرآن و اهل‌بیت این است که علم امام مستند به علم پیامبر(ص) است و در نهایت به وحی الهی منتهی می‌شود. به همین دلیل هرگز اختلافی میان آن‌دو وجود ندارد و آن‌دو همواره با هم موافق و هماهنگ هستند.[۱۷۳]

دلالت حدیث بر تحریف‌ناپذیری قرآن

گفته شده حدیث ثقلین بر مصونیت قرآن از تغییر و تحریف دلالت دارد؛ زیرا پیامبر(ص) در آن تصریح کرده که قرآن و اهل‌بیت تا روز قیامت باقی هستند و هرکس به آن‌دو تمسک کند، گمراه نخواهد شد. اگر قرآن محفوظ از تغییر نبود، تمسک و پیروی از آن موجب گمراهی می‌شد.[۱۷۴]

دیدگاه اهل‌سنت

عالمان اهل‌سنت نیز برداشت‌هایی از حدیث ثقلین داشته‌اند که برخی از آنها چنین است: از نظر ابن‌حجر هیتمی و شمس‌الدین سخاوی، محدث و مفسر شافعی‌مذهبِ قرن نهم قمری، در احادیث ثقلین بر مودت اهل‌بیت، احسان و احترام به آنها، بزرگداشت آنان و ادای حقوق واجب و مستحب آنها تأکید و ترغیب شده است؛‌ زیرا اهل‌بیت، به لحاظ فخر و حَسَب و نَسَب، شریف‌ترین مردم روی زمین‌اند.[۱۷۵]

علی بن عبدالله سَمهودی گفته است از این حدیث فهمیده می‌شود که تا روز قیامت، کسی از عترت وجود دارد که شایستگی دارد به او تمسک شود تا ترغیب مذکور در این حدیث، بر او دلالت کند؛ همچنان‌که قرآن چنین است. ازاین‌رو، آنان (یعنی عترت) اَمان اهل زمین‌اند و چون از بین بروند، اهل زمین نابود می‌شوند.[۱۷۶]

به نظر عبدالرؤوف مناوی از عالمان شافعی‌مذهبِ قرن دهم و یازدهم قمری، حدیث ثقلین تصریح دارد که پیامبر(ص)‌ به امتش وصیت کرد با قرآن و اهل‌بیت خوب رفتار کنند، آنها را مقدم بر خود بدارند و در دین به آنها تمسک کنند. به‌گفته وی، این حدیث دلالت دارد که تا روز قیامت، در هر زمانی، باید کسی از اهل‌بیت که اهلیت و صلاحیت تمسک و پیروی دارد، وجود داشته باشد.[۱۷۷]

سعدالدین تفتازانی، متکلم اشعری‌مذهب قرن هشتم قمری معتقد است حدیث ثقلین اشاره به برتری اهل‌بیت بر دیگران دارد و ملاک برتری آنان علم و تقوا و شرافت نَسَب آنهاست. این مطلب از قرار گرفتن آنان در کنار قرآن و وجوب تمسک به آنان به دست می‌آید؛ زیرا تمسک به قرآن جز عمل به علم و هدایت قرآن و عترت نیست.[۱۷۸]

فضل بن روزبهان، از عالمان اهل‌سنت در قرن نهم و دهم قمری هم بر آن است که احادیث ثقلین دلالت بر وجوب تمسک و پیروی از اهل‌بیت در گفتار و اعمال، بزرگداشت و احترام و مودت به آنها دارد؛ اما تصریحی بر امامت و خلافت آنها ندارد.[۱۷۹]

کتاب‌شناسی

علمای شیعه به جز نقل حدیث ثقلین، به صورت مستقل هم درباره آن کتاب‌هایی نوشته‌اند. برخی از این کتاب‌ها از این قرار است:

  • حدیث‌الثقلین، نوشته قوام‌الدین محمد وشنوی قمی: در این نوشته، اسناد مختلف این حدیث بررسی و به اختلاف لفظی بین نقل‌های مختلف توجه ویژه‌ای شده است.[۱۸۰]
  • حدیث‌الثقلین، اثر نجم‌الدین عسکری: این کتاب در یک جلد و به زبان عربی نگاشته شده و کتابت آن در سال ۱۳۶۵ق به پایان رسیده است.
  • حدیث‌الثقلین، اثر سید علی میلانی: این کتاب به زبان عربی و در پاسخ به شبهاتِ مطرح‌شده توسط علی احمد السالوس درباره حدیث ثقلین تألیف شده است.[۱۸۱]
  • حدیث الثقلین و مقامات اهل البیت(ع): این کتاب که توسط جمعی از طلاب بحرینی مدرسه اهل‌الذکر جمع‌آوری و تألیف شده، برگرفته از سخنرانی‌های مختلف احمد الماحوزی، عالم شیعی بحرینی درباره حدیث ثقلین است.[۱۸۲]
  • حدیث الثقلین؛ سنداً و دلالةً: مجموعه‌سخنرانی‌های سید کمال حیدری است که اسعد حسین علی شمری در سه فصلِ بررسی سند حدیث، بررسی دلالت حدیث و پاسخ به شبهاتِ درباره آن، گردآوری و تدوین کرده و مؤسسه اَلهُدیٰ نشر داده است.[۱۸۳]
  • موسوعةُ حدیثِ الثَّقلین: این اثر چهارجلدی که مرکز ابحاث العقائدیه تدوین کرده،‌ در دو جلد نخست، آثار شیعیان امامی از قرن اول تا دهم قمری و در جلد‌های سوم و چهارم آثار شیعیان زیدی و اسماعیلی تا قرن دهم قمری درباره حدیث ثقلین را بررسی کرده است.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پـــیــامــبــر(ص)وعــتـــرتــش

تاريخ : جمعه ۲۴ شهریور ۱۴۰۲ | 17:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |