درامتداد تاریکی-مربی موسیقی هوویم شد!
نویسنده : ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
روزی که همسرم از من خواست به کلاس آموزش موسیقی بروم و این هنر ارزشمند را بیاموزم، هیچ گاه تصور نمی کردم که در پس این پیشنهاد دلسوزانه، نقشه شومی وجود دارد و شوهرم برای رسیدن به خواسته های خودش برای من مربی خصوصی گرفته است چرا که...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 25 ساله با بیان این که در 17 سالگی عاشق پسر همسایه شدم، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: مشغول آخرین امتحانات مقطع دبیرستان بودم که ارتباطم را با «سعید»آغاز کردم.او در خواربار فروشی پدرش کار می کرد که سر کوچه ما قرار داشت. من هم که بعد از جدایی پدر و مادرم از یکدیگر نزد مادرم زندگی می کردم به جملات عاشقانه«سعید» دل بستم و با هر بهانه ای به مغازه آن ها می رفتم اما این ارتباط پنهانی طولی نکشید و«سعید» به خواستگاری ام آمد ولی مادرم که خودش اوضاع اسفبار پدرم را دیده بود، احتمال می داد که «سعید» معتاد است ولی بازهم تردید داشت چون «سعید»پسر جوانی بود و ظاهرش هنوز اعتیاد را نشان نمی داد.خلاصه با اصرار من، مادرم رضایت داد و من و سعید درحالی ازدواج کردیم که در همان هفته اول نامزدی اعتیاد او لو رفت ولی دیگر کاری از دستم ساخته نبود و مجبور شدم به زندگی با او ادامه دهم تا شاید اعتیادش را کنار بگذارد اما با آن که صاحب دختری یک ساله شده بودم، نه تنها «سعید» اعتیادش را ترک نکرد بلکه روز به روز بیشتر در گرداب مواد افیونی فرو رفت تا این که بالاخره بعد از 3 سال زندگی مشترک از او طلاق گرفتم و به خواست مادرم سرپرستی دخترم را هم به پدر «سعید» سپردم اما هنوز چند ماه بیشتر از ماجرای طلاقم نمی گذشت که یکی از همسایگان مرا برای مردی خواستگاری کرد که همسرش فوت کرده بود و دختری نوجوان داشت. ابتدا موافق این ازدواج نبودم ولی سمیه خانم از ثروت واخلاق«نعمت» تعریف کرد که انگار مرا شست و شوی مغزی داد و من در حالی که دلتنگ دخترم بودم با «نعمت» ازدواج کردم. هنوز یک ماه بیشتر از برگزاری مراسم عقدکنان ما نگذشته بود که همسرم پیشنهاد داد تا به کلاس موسیقی بروم و این هنر ارزشمند را بیاموزم چرا که «سارا» دختر خوانده ام نیز مربی موسیقی داشت و «نعمت»معتقد بود که با این شیوه می توانم ارتباط صمیمانه ای با «سارا» برقرار کنم و او را از افسردگی مرگ مادرش نجات دهم. چند روز بعد زنی به نام «فریبا» به منزل ما آمد تا به طور خصوصی به من «دف زنی» بیاموزد.اگر چه «فریبا» هفته ای 3روز به منزل ما می آمد اما در همین مدت من با او ارتباط خوبی برقرار کردم به طوری که انگار سنگ صبورم بود و من با او صمیمانه درد دل می کردم و از دلتنگی هایم می گفتم و اشک می ریختم.حتی از رفتارهای «سارا» گلایه می کردم و رازهای زندگی ام را با او در میان می گذاشتم.«فریبا» هم مرا دلداری می داد و به صبر دعوت می کرد. اما روزی که بیرون از منزل بودم و دیرتر به کلاس موسیقی در منزل رسیدم،ناگهان شوهرم را با «فریبا» تنها دیدم و تازه فهمیدم که «فریبا» به عقد موقت «نعمت» درآمده و هووی خودم است.شوهرم با سوءاستفاده ازمن ودخترش،«فریبا» را به بهانه آموزش موسیقی به منزل آورده بود تا ما درباره ازدواجش اعتراض نکنیم. این درحالی بود که او حتی قبل از ازداوج با من نیز با «فریبا» ارتباط داشت و مرا فقط برای همراهی و پرستاری از «سارا» می خواست.حالا هم به کلانتری آمده ام تا از او طلاق بگیرم اما ای کاش...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است بررسی های کارشناسی و اقدامات مشاوره ای در این باره با صدور دستوری از سوی سرگرد جعفر عامری(رئیس کلانتری آبکوه مشهد) در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی آغاز شد. خراسان : شماره : 21336 - ۱۴۰۲ شنبه ۲۹ مهر
آخرین سکانس در جنایت 410هزار دلاری!
اختصاصی خراسان
نویسنده : سید خلیل سجادپور
زن جوانی که در یک سناریوی وحشتناک ، دسیسه شوم جنایت 410هزار دلاری را با همدستی مرد سمندسوار اجرا کرده بود در حالی آخرین سکانس قتل آقای مدیر عامل را در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد تشریح کرد که حلقه های دستبند نقره ای قانون بر دستانش گره خورده بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 38 ساله ای که به همراه مرد 46 ساله و به اتهام قتل مدیر عامل اتحادیه تعاونی تولید روستایی استان خوزستان دستگیر شده است روز گذشته دست از قصه پردازی های ساختگی برداشت و آخرین سکانس از جنایت 410هزار دلاری را فاش کرد.
«راضیه-غ»که دیگر دربرابر سوالات فنی وتخصصی مقام قضایی به بن بست رسیده بود، با ابراز ندامت از طرح سناریوی وحشتناک قتل آقای مدیر عامل گفت:این دسیسه شوم را از مدت ها قبل برنامه ریزی کردم به همین خاطر هم او را باترفند خرید تراکتورهای حواله ای جهاد کشاورزی به مشهد کشاندم و سپس با نقشه از قبل طراحی شده، وی را مجبور کردم تا پول هایی را که از کشاورزان خوزستان برای خرید تراکتور جمع آوری کرده بود، به دلار تبدیل کند. برای اجرای این نقشه یکی ازهمسایگانم را به کار گرفتم که در زمینه راهنمایی و حمل و نقل گردشگران عرب زبان فعالیت می کرد. او طبق نقشه من«سهراب-چ»(مدیرعامل» را از هتل به یکی از صرافی های مشهد برد و آن جا نیز متصدی صرافی با شگردی خاص همه پول ها را به حدود 410هزار دلار تبدیل کرده بود.
حتی از او خواستم تا پاسپورت خود را به همراه داشته باشد که بعد از قتل چنین وانمود کنیم که او به خارج از کشور رفته و دیگر کسی پیگیر ماجرای گم شدن وی نباشد اما هیچ گاه تصور نمی کردم که کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی این گونه به سراغم بیایند!
زن 38 ساله در تشریح این سناریوی هولناک ادامه داد: وقتی«سهراب» با دلارها به هتل بازگشت، من تصمیم گرفتم تا نقشه قتل را اجرا کنم؛ به همین خاطر مقداری قرص... را پودر کردم و آن ها را درون یکی از بسته های نسکافه ریختم .سپس روی آن بسته علامت زدم که اشتباه نکنم. حتی روی بسته نسکافه را اتو کردم که مشخص نشود باز شده است! در همین حال دو بسته نسکافه را با خودم برداشتم و سپس با «محمد-ب»تماس گرفتم تا با خودرو به خیابان شهید اصلانی بیاید. من و محمد از سال ها قبل با یکدیگر آشنا بودیم ،به طوری که او را برادرگفته خودم می دانستم و بسیاری از کارهایم را به او می سپردم که انجام بدهد. آن روز هم به «محمد»گفتم تا کلید باغ ویلای خواهرش را بگیرد و مهمان مرا به روستای ملک آباد ببرد! در ضمن به او یادآوری کردم که با خودش چای وآب جوش هم بیاورد! سپس هنگامی که از طرف محمد خیالم راحت شد به هتل محل اقامت سهراب (مدیرعامل)رفتم و او را با تاکسی عبوری به محل قرار با محمد بردم.
متهم این پرونده جنایی در ادامه به قاضی دکتر صادق صفری گفت:آن جا «محمد-ب»پشت فرمان خودروی سمندش نشسته بود که با اشاره من از خودرو پیاده شد و چند مترآن طرف تر رفت. من و«سهراب» هم درصندلی عقب سمن نشستیم و من بلافاصله فلاسک آبجوش را از کنار صندلی برداشتم و نسکافه حاوی قرص ها را درون لیوان خالی کردم.
وقتی لیوان را به «سهراب» دادم برای خودم نیز نسکافه ای را ریختم که روی پاکت آن هیچ علامتی وجود نداشت. بعد از آن که مطمئن شدم او نسکافه را به طور کامل نوشید به «محمد»اشاره کردم که بیاید و مهمانم را به ملک آباد ببرد. دیگر هم اطلاعی از وضعیت او نداشتم تا این که شب هنگام «محمد» به مشهد بازگشت و ساک حاوی دلارها را به همراه ساعت مچی و دیگر لوازم شخصی «سهراب » به من داد و گفت دست وپاهای او را با چسب پهن بسته است.«راضیه-غ» افزود: روز بعد هنگامی که به باغ ویلای خواهر«محمد» در روستای ملک آباد رفتیم پیکر بی جان او را از زیر درختان به داخل اتاق بردیم چرا که کارگری را به بهانه کندن چاه اجیر کرده بودیم و نمی خواستیم آن کارگر متوجه ماجرای جنایت شود! او هم درکنار دیوار گودالی به عمق حدود3متر حفر کرد و با دریافت دستمزدش از آن جا رفت.
سپس من و محمد جسد او را درون گودال انداختیم و«محمد» هم مقداری آهک را که از یک مصالح فروشی ساختمانی در ملک آباد خریده بود، درون گودال و روی جسد ریخت تا کسی متوجه بوی تعفن جسد نشود!...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است :پس از اعترافات تکان دهنده این زن 38 ساله متاهل، همدست او نیز با دستور قاضی صفری به محل دفن جسد هدایت شد و اظهارات «راضیه» را درباره سناریوی وحشتناک تایید کرد.«محمد-ب»که در حضور سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی) و سروان منفرد(افسر پرونده) زوایای پنهان دیگری از آخرین سکانس جنایت 410 هزار دلاری را فاش می کرد به قاضی شعبه 208دادسرای عمومی وانقلاب مشهد گفت:من ابتدا از نقشه قتل اطلاعی نداشتم ولی «راضیه» هرکاری از من می خواست برایش انجام می دادم او هم از نظر مالی به من کمک می کرد.وقتی کلید باغ خواهرم را گرفتم و به محل قرار در خیابان شهید اصلانی رفتم او به همراه مردی از یک تاکسی دیگر پیاده شد که من آن مرد را نمی شناختم فقط زمانی که از خودرو پیاده شدم و منتظر بودم، آن مرد را دیدم که تفاله ته لیوان را از داخل خودرو بیرون ریخت که بعد فهمیدم راضیه او را با قرص بیهوش کرده است چرا که وقتی به طرف ملک آباد به راه افتادم او در صندلی عقب بیهوش افتاده بود و خرخر می کرد ولی زمانی که به باغ ویلا رسیدم دیگر نفس نمی کشید،احتمال دادم که آن مرد غریبه جان باخته است! به همین خاطر به سراغ چسب پهن رفتم که در صندوق عقب سمند همراهم بود. آن را برداشتم و دست و پاها و دهان او را محکم بستم بعد هم با راضیه تماس تلفنی گرفتم! خیلی ترسیده بودم به او گفتم این چه کاری بود که کردی؟! ولی در نهایت به پیشنهاد«راضیه» پیکر او را زیر درختان باغ ویلا رها کردم و خودم با دلارها و ساعت و گوشی تلفن همراه آن مرد به مشهد بازگشتم و آن ها را به راضیه دادم. روز بعد دوباره به اتفاق هم به روستای ملک آباد رفتیم و جسد را همان گونه که او توضیح داد دفن کردیم و ساک همراه آن مرد را هم در بیابان سوزاندیم تا اثری باقی نماند!
بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،در پی اعتراف صریح متهمان این پرونده جنایی به قتل آقای مدیر عامل،تحقیقات بیشتر درباره ابعاد دیگر این ماجرای تکان دهنده با دستور قاضی ویژه قتل عمد در حالی وارد مرحله جدیدی شد که حدود410 هزار دلار و اموال شخصی مقتول از داخل انباری منزل زن 38 ساله کشف شده است.درهمین حال قاضی دکتر صادق صفری به کشاورزان اتحادیه تعاون روستایی خوزستان اطمینان داد که همه پول های آنان با تلاش شبانه روزی و گسترده کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی کشف شده است که تحویل آنان خواهد شد فقط مبلغ بسیار اندکی را متهمان مدعی هستند که هزینه کرده اند به همین دلیل تحقیقات در این باره نیز همچنان ادامه خواهد یافت.
سابقه خبر
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:چند روز قبل زنی از استان خوزستان به مشهد آمد و از معمایی رمز آلود درباره شوهرش پرده برداشت. او مدعی شد همسرش که مدیر عامل شرکت تعاونی روستایی استان خوزستان است برای خرید تراکتور به مشهد آمده ولی دیگر به تلفن هایش پاسخ نمی دهد! با اعلام شکایت این زن ،گروهی از کارآگاهان ورزیده پلیس آگاهی خراسان رضوی با دستورات ویژه سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی)وارد عمل شدند و پس از انجام یکسری تحقیقات گسترده به سرنخ هایی از وقوع جنایت رسیدند. بنابراین کارآگاهان ماجرا را به قاضی دکتر صادق صفری اطلاع دادند و با راهنمایی های وی ،بررسی های جنایی را به سوی زنی کشاندند که دسیسه شوم جنایت 410 هزار دلاری را طراحی کرده بود. با دستگیری این زن 38 ساله همدست سمندسوار وی نیز به دام افتاد و راز این قتل وحشتناک در مشهد فاش شد. خراسان : شماره : 21334 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۲۶ مهر
راز سر به مهر در ویلای مهر جویی
پلیس چگونه به قاتل مهرجویی رسید؟
پلیس البرز با دستگیری عاملان قتل داریوش مهرجویی و همسرش در حالی به این ماجرای تکان دهنده پایان داد که هنوز تحقیقات برای کشف زوایای پنهان و راز سر به مهر در ویلای مهر جویی ادامه دارد.
به گزارش رکنا، حدود ساعت ۲۲ روز شنبه 22 مهر ماه 1402، داریوش مهرجویی، کارگردان سرشناس ایرانی و همسرش وحیده محمدی فر در باغ ویلای خود به طرز هولناکی به قتل رسیدند. اولین کسی که با اجساد آن ها روبهرو شد، دخترشان مونا بود. مونا دختر ۱۸ ساله این زوج که ساعاتی را در خارج از منزل بود، بعد از بازگشت، مقابل در خانه با شرایط غیرعادی مواجه شد و بدون این که داخل برود از یکی از اقوامش کمک خواست. سپس دختر جوان و فامیلشان با هم وارد خانه شدند و اجساد داریوش مهرجویی و همسرش را دیدند.آن ها ابتدا تصور کردند مقتولان هنوز زنده هستند بنابراین با اورژانس تماس گرفتند و درخواست کمک کردند. همزمان نگهبان شهرکی که خانه داریوش مهرجویی در آنجاست همراه پلیس به محل رفتند، اما بررسیهای اولیه نشان داد ضربات کاری بوده و داریوش مهرجویی و همسرش جان باختهاند. به این ترتیب بلافاصله تیم ویژهای برای تحقیق درباره این جنایت تکاندهنده تشکیل شد.در خانه آن ها، هیچ دوربین مداربسته ای نصب نبود و فقط دو دوربین مداربسته که متعلق به باغ همسایه است، در محل وجود دارد.
به گفته ساکنین شهرک، نگهبان شهرک ورود و خروج افراد را به طور دقیق کنترل میکند و کسی بدون اجازه ساکنین اجازه ورود ندارد. به همین دلیل هم معمولاً در باغها باز است و ساکنان فقط در ساختمان خود را میبندند.
یک زمین بایر مقابل خانه داریوش مهرجویی وجود دارد که به نظر میرسد عاملان قتل از آن جا وارد شدهاند. هیچ شکستگی در قفلها وجود نداشته و بنابراین عاملان قتل به راحتی وارد خانه شدهاند.
در صحنه جرم چه خبر بود؟
شواهد حاکی از آن است که با چوب به سر داریوش مهرجویی زده و سپس شاهرگش را قطع کرده اند. همچنین مشخص شده که وحیده محمدیفر احتمالاً با سر و صدای قاتلان متوجه ماجرا شده است. او با عاملان قتل درگیر شده و آثاری زیر ناخنها و دستهای او بوده که احتمالاً متعلق به عاملان قتل است. آثار به جای مانده روی دستها و پاهای این زن نشان میدهد او به شدت مقاومت کرده است.
از خانه داریوش مهرجویی دو گوشی موبایل و مقداری طلا سرقت شده، این در حالی است که اشیای قیمتی دیگری نیز در خانه بوده اما سرقت نشده و این نشان میدهد که عاملان قتل قصد صحنهسازی داشتهاند.
4 مظنون شناسایی و 3 نفر بازداشت شده اند
چهار مظنون در همان ساعات اولیه صبح از سوی کارآگاهان شناسایی شدند، اما دستگیر نشدند. پلیس اعلام کرد که 2 نفر را بازداشت کرده و 2 نفر دیگر را بعدتر بازداشت خواهد کرد. این در حالی است که سگهای پلیس نیز رد خون را دنبال کرده و سرنخهایی به دست پلیس دادهاند.
پلیس در ادامه تحقیقات 10 مظنون را دستگیر کرد که 4 تن از متهمان اصلی پرونده بودند.
اما پلیس چگونه به قاتل مهر جویی رسید؟
پلیس اعلام کرد ساعاتی قبل از بازسازی صحنه جرم، چهارمین متهم را که در صحنه قتل داریوش مهرجویی حضور داشت و آلات قتاله و موبایل و طلاهای همسر مهرجویی همراهش بود، بازداشت کرده است؛ اما این متهم کیست و چگونه دستگیر شد؟
به گزارش سایت جنایی، بعد از این که پلیس مختصات تلفن همراه و محدوده تقریبی حضور چهارمین متهم را به دست آورد، برای این که به طور دقیق محل حضور او را ردزنی کند، از شهروندی که با این متهم و همچنین مهرجویی آشنایی داشت، کمک گرفت.
این شهروند که خود از باغ داران قدیمی منطقه است با متهم تماس گرفت و با به کار بردن اصطلاحات باغداری و چاهکنی از متهم خواست برایش در باغ چاه بکند.
مرد باغدار چنان حرفهای با متهم که چاهکن است، صحبت کرد که توانست او را قانع کند و با هم قرار گذاشتند. این در حالی است که مرد باغدار با ماموران به طور کامل هماهنگ بود. اینگونه بود که متهم محل حضورش را به مرد باغدار گفت و پس از آن ماموران بالای سر او حاضر شدند و وی را بازداشت کردند.
بعد از این بازداشت، پلیس محل اقامت متهم را بازرسی و دو تلفن همراه وحیده محمدیفر و داریوش مهرجویی، مقداری طلا و آلات قتاله را پیدا و ضبط کرد.
باغبان متهم به قتل کیست؟
بر اساس اطلاعاتی که خبرنگار سایت جنایی به دست آورده است مردی که به عنوان باغبان داریوش مهرجویی معرفی شده باغبان او نبوده، بلکه باغبان صاحب قبلی خانه باغ داریوش مهرجویی بوده و با مختصات دقیق خانه آشنایی داشته است. این اطلاعات از سوی یکی از شهروندان که از همسایههای داریوش مهرجویی است در اختیار خبرنگار سایت جنایی قرار گرفته است. او گفته: ما دو نفر از متهمان را بعد از دستگیری شناسایی کردیم، همین که به محل آوردندشان مردم آنها را شناختند. اینها از بچگی این جا بودند و ما همگی آنها را میشناختیم.
نزدیکان داریوش مهرجویی در صحبتهای غیر رسمی گفتهاند داریوش مهرجویی و همسرش باغبان یا کارگر استخدام شده و رسمی نداشتند. البته افرادی برای کمک در نگهداری از باغ به خانه آنها رفت و آمد میکردند.
هرچند نحوه قتل داریوش مهرجویی و وحیده محمدیفر بازسازی و این گره در پرونده باز شده است، اما طبق گفته سخنگوی فراجا احتمال دارد هنوز مظنونانی وجود داشته باشند؛ بنابراین به نظر میرسد هنوز معمای قتل داریوش مهرجویی و همسرش به طور کامل حل نشده است.این درحالی است که روز گذشته برخی از سایت های خبری اعلام کردند که متهم اصلی پرونده در اعترافات خود بیان کرده است مهرجویی و همسرش را به خاطر کینه ای که ازآن ها به دل داشت و همچنین طلب 30 میلیون تومانی به قتل رسانده است. خراسان : شماره : 21336 - ۱۴۰۲ شنبه ۲۹ مهر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی