درامتداد تاریکی-پازل جنایی در باغ نیستان!

اختصاصی خراسان

نویسنده : سید خلیل سجادپور

مردی که 2 سال قبل به اتهام قتل شوهرخواهرش دستگیر شده بود زوایای پنهان دیگری از ماجرای جسد کشف شده در یکی از باغ های روستای نیستان در منطقه شهر جدید گلبهار را فاش کرد.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ، نهم خرداد سال 1400 کارگری که در یکی از باغ های روستای نیستان مشغول درو کردن علف های هرز بود،ناگهان جسد مردی را لابه لای علف های بلند درون جوی آب دید که دچار فساد نعشی شدید شده بود. او هراسان با صاحب باغ تماس گرفت و درحالی که از شدت اضطراب و نگرانی دست وپایش می لرزید ،ماجرا را برای صاحب باغ شرح داد. طولی نکشید که خبر کشف جسد در بی سیم نیروهای انتظامی پیچید و با تایید درستی خبر بازپرس دادسرای عمومی وانقلاب گلبهار نیز عازم باغ مذکور شد.بررسی های مقدماتی درحالی از وقوع جنایتی هولناک حکایت داشت که مشخص شد جسد مربوط به جوانی 40ساله است که لباس منزل به تن دارد ودرجای دیگری به قتل رسیده است، اما هیچ گونه علایم ظاهری از ضربه سخت یا جراحت روی پیکر «احمد»دیده نمی شد. در همین حال مادر مقتول که پس از شناسایی هویت جسد،به مرکز انتظامی دعوت شده بود، از درگیری های خانوادگی بین «احمد» و برادرزن وی پرده برداشت وادعا کرد که «مجتبی-ر»چندین بار پسرم را کتک زده است.او گفت:پسرم سرایدار ونگهبان یکی از مجتمع های ویلایی به نام مجتمع«ی» در پیچ ساغروان بود، ولی به خاطر اعتیادش همواره از سوی برادرزنش تهدید می شد!

گزارش روزنامه خراسان حاکی است با این اطلاعات ، بررسی های نامحسوس درباره وضعیت اجتماعی وخانوادگی مقتول 40 ساله درحالی وارد مرحله جدیدی شد که تحقیقات نشان داد برخی از افراد ناباب با انگیزه ای خاص به منزل وی رفت وآمد داشته اند.به همین دلیل دامنه تحقیقات قضایی به سوی این افراد کشیده شد؛ چراکه قتل مرد 40 ساله با همدستی همسرش یکی از فرضیه های جنایی بود که زیر ذره بین تحقیقات قرار داشت، اما مدتی بعد مشخص شد که این افراد نقشی در ماجرای قتل ندارند بنابراین بررسی های جنایی با دستگیری «مجتبی-ر»(برادرزن مقتول) درحالی ادامه یافت که وی در بازجویی های تخصصی مقام قضایی به درگیری لفظی خود با شوهرخواهرش اشاره کرد و گفت: آن روز هر دو خواهرم که در مجتمع ویلایی پیچ ساغروان سکونت دارند برای انجام کاری عازم نیشابور شدند و از من خواستند سری به باغ ویلاها بزنم تا مورد دستبرد سارقان قرار نگیرد! وقتی به باغ ویلا رفتم شوهر معتاد محبوبه را دیدم که از من تقاضای قرص های اعصاب کرد. او به این گونه قرص ها هم اعتیاد داشت و خیلی مصرف می کرد، اما من توجهی نکردم و به مسیرم ادامه دادم فقط به خواهرم «محبوبه» زنگ زدم که زودتر برگردد که حال شوهرش خوب نیست!

براساس گزارش روزنامه خراسان،بازپرس پرونده جنایی که دیگر یقین داشت متهم مذکور نقشی در جنایت دارد او را در تنگنای سوالات تخصصی قرار داد تا این که «مجتبی» به شرح قصه ساختگی دیگری پرداخت و گفت: وقتی به خاطر تقاضای قرص با هم مشاجره کردیم او برای تحقیر من به روابط نامتعارف خواهرم اشاره کرد که من هم عصبانی شدم و او را هل دادم که سرش به گوشه سینک ظرفشویی منزل خورد و روی زمین افتاد بعد از چند ساعت به خانه بازگشتم و زمانی که فهمیدم او جان باخته است پیکرش را با موتور سیکلت به باغ روستای نیستان بردم و درون جوی آب انداختم...

درهمین حال با انتقال متهم به زندان، تحقیقات برای کشف زوایای پنهان این پرونده جنایی در حالی ادامه یافت که با توجه به وقوع جرم در حوزه استحفاظی مشهد،این پرونده با قرار عدم صلاحیت به شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ارسال شد و توسط قاضی ویژه قتل عمد مورد رسیدگی قرار گرفت.پس از گذشت چندین ماه از این ماجرای تکان دهنده بالاخره روز گذشته ،متهم و خواهر وی از زندان به شعبه ویژه پرونده های جنایی مشهد انتقال یافتند ومقابل میز عدالت ایستادند.قاضی دکتر صادق صفری که سطر به سطر این پرونده جنایی را با دقت مطالعه کرده بود روی نظریه پزشکی قانونی متمرکز شد و هر 2 متهم را زیر رگبار سوالات فنی وانحرافی قرار داد.«مجتبی-ر»که متوجه شد مقام قضایی چگونگی وقوع قتل را باورپذیر نمی داند این بار قصه چاقوکشی را مطرح کرد وگفت:وقتی شوهرخواهرم مسائل خاص زندگی خواهرم را به میان کشید وازاین طریق قصد داشت به زور از من قرص بگیرد، ناگهان چاقو کشی کرد و همان چاقو به پهلویش اصابت کرد وروی زمین افتاد.درهمین حال قاضی صفری به برگه شرح معاینه جسد توسط پزشکی قانونی اشاره کرد وگفت:این ادعا نیز با توجه به نظریه پزشکی قانونی درست نیست؛ چراکه هیچ گونه جراحتی روی جسد وجود نداشت بنابراین بهتر است حقیقت ماجرا را بیان کنی!

مجتبی (متهم) که دیگر راه گریزی نداشت اشک ریزان لب به اعتراف گشود وبا ابراز ندامت از وقوع این جنایت گفت:اعتیاد وشرایط اسفبار شوهرخواهرم موجب رفتارهای نامتعارف خواهرم شده بود به همین خاطر آن روز وقتی شوهرخواهرم این مسائل را مطرح کرد و از من قرص خواست ،تعدادی از همان قرص ها را به او دادم که همه آن ها رایک جا مصرف کرد و گوشه خانه نشست.من که دیگر اعصابم به هم ریخته بود ناگهان با دستم جلوی دهانش را گرفتم و او را خفه کردم سپس با شال بزرگی جسد را روی موتورسیکلت به کمرم بستم و آن را در روستای نیستان درون جوی آب یک باغ انداختم.

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با اعترافات متهم،آخرین قطعه از پازل این پرونده جنایی تکمیل شد اما بررسی ها برای روشن شدن نقش «محبوبه» دراین ماجرا همچنان ادامه دارد.بنابراین با دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد،متهمان برای کشف ابعاد دیگر این جنایت در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفتند. خراسان : شماره : 21341 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۴ آبان

زورگیران مخوف در کمند آتش پلیس!

نویسنده : سید خلیل سجادپور

شرور سابقه داری که تحت تعقیب پلیس بود هنگام زورگیری از شهروندان در محاصره نیروهای انتظامی قرار گرفت و درحال فرار از چنگ قانون به همراه همدستش در کمند آتش گلوله افتاد.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، عصر پنجم آبان نیروهای اطلاعات و امنیت عمومی کلانتری پنجتن مشهد از طریق منابع و مخبران محلی به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می داد یکی از زورگیران خطرناک و سابقه دار به همراه همدست موتورسوارش قصد زورگیری از یک جوان را دارند. ماموران انتظامی با شنیدن نام«محسن-ز»دریافتند که او همان شرور مخوف است که با دستور قضایی تحت تعقیب قرار دارد بنابراین با دستور سرهنگ جعفرخانی (رئیس کلانتری پنجتن)بلافاصله گروهی ورزیده از عوامل انتظامی عازم طبرسی شمالی 59 شدند و محل مذکور را به محاصره درآوردند. درهمین هنگام زورگیر35 ساله با دیدن ماموران انتظامی دشنه نیم متری خودرا از غلاف بیرون کشید و با هجوم به سمت نیروهای انتظامی روی ترک موتورسیکلت همدستش پرید تا از صحنه جرم بگریزند.

گزارش روزنامه خراسان حاکی است عوامل اطلاعات و امنیت عمومی کلانتری هم که اوضاع را این گونه دیدند برای حفظ جان شهروندان عبوری از شلیک مستقیم خودداری کردند و درحالی به تعقیب موتورسواران فراری پرداختند که آن ها به اخطارهای قانونی و فرمان های ایست هم توجهی نمی کردند و همچنان با سرعت وحشتناکی در کوچه و پس کوچه های اطراف می گریختند تا این که بالاخره در خیابان زوار20 به کمند پلیس افتادند ویکی از افسران انتظامی به سوی موتور سیکلت آتش گشود. باوجود این بازهم شرور تحت تعقیب و همدستش به فرار ادامه دادند تا این که با اصابت برخی از گلوله ها به ناحیه لگن وپای موتورسواران فراری، آن ها نقش بر زمین شدند. در این هنگام وقتی نیروهای انتظامی قصد کمک به مجروحان را داشتند دوباره شرور تحت تعقیب به سوی ماموران قمه کشید تا با پای زخمی فرار کند. این درحالی بود که بنزین از باک سوراخ شده موتورسیکلت روی زمین سرازیرشده بود و هر لحظه امکان داشت حادثه تلخی روی دهد.دراین شرایط ماموران ابتدا موتورسیکلت را از مجروحان دور کردند ولی همدست 18ساله شروربا استفاده از همین فرصت،به پشت بام یکی از منازل اطراف گریخت تا این گونه خود را از کمند آتش برهاند اما نیروهای ورزیده پلیس در اقدامی هماهنگ و ضربتی او را از پشت بام پایین کشیدند و تحویل امداد گران اورژانس 115 دادند.

بنابرگزارش روزنامه خراسان، با انتقال زورگیران به بیمارستان شهید هاشمی نژاد،تحقیقات درباره شرور مخوف در حالی آغاز شد که از وی یک قوطی افشانه فلفل نیز هنگام دستگیری کشف و ضبط شد. بررسی های مقدماتی نشان داد که حتی تصویر وی درسال 93 پس از اقدام به گوشی قاپی در صدا و سیمای استانی پخش شده است.

همچنین وی سوابقی درباره سرقت در معابر و زورگیری گوشی دارد و به اتهام آدم ربایی و جرایم دیگر نیز تحت تعقیب بود و قرار دعواهای بسیاری را در منطقه محل سکونت خود هدایت کرده است!

به همین خاطر و با تاکید ویژه سرهنگ احمد نگهبان(رئیس پلیس مشهد) تحقیقات گسترده نیروهای دایره اطلاعات و امنیت عمومی کلانتری به سرپرستی ستوان مرادی(افسر پرونده) برای ریشه یابی جرایم احتمالی دیگر زورگیران مخوف درحالی آغاز شده است که برخی از شاکیان مدعی بودند به خاطر ترس از کینه توزی های شرور خطرناک 35 ساله جرئت لو دادن یا شکایت از وی را نداشتند. خراسان : شماره : 21348 - ۱۴۰۲ شنبه ۱۳ آبان

دختر نوجوان در پاتوق خلافکاران !

نویسنده : ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

باورم نمی شد دخترم را در چنین حال و روزی ببینم.او فریب شیاطین فضای مجازی را خورد و این گونه زندگی اش را به تباهی کشاند.البته شاید من وپدرش هم دراین ماجرا مقصر باشیم که هیچ وقت با او درباره گرگ های در لباس میش صحبت نکردیم تا این که بالاخره سر از پاتوق خلافکاران درآورد...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،زن 40 ساله ای که برای پیگیری پرونده عاملان فریب دخترش به مشهد آمده بود، درباره این حادثه تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: من کارمند یکی از ادارات دولتی هستم و همسرم نیز از مدیران سرشناس یکی ازشهرهای شمالی کشور است به همین دلیل کمتر با دخترم در ارتباط بودم و او مدام در منزل تنها می ماند تا این که حدود یک سال قبل به رفتارهای دختر 15 ساله ام مشکوک شدم. او در فضای مجازی یکی از شبکه های اجتماعی ایرانی با پسری اهل و ساکن مشهد آشنا شده بود و بایکدیگر ارتباط داشتند.به همین دلیل اجازه نمی دادم او به مدرسه برود و با افراد دیگری رابطه برقرار کند. دخترم از هوش بالایی برخوردار بود و به صورت مجازی در منزل تحصیل می کرد.آن زمان من گوشی تلفن خودم را در اختیارش گذاشته بودم تا بتواند به تحصیلات خودش ادامه بدهد ولی او از اعتماد من سوءاستفاده کرد و با پسری ارتباط داشت که از نظر فرهنگی،اجتماعی و حتی خانوادگی اختلاف فاحشی با ما داشتند. وقتی از این موضوع مطلع شدم تلاش کردم او را از این مسیر بازدارم اما متاسفانه دخترم دست به رفتارهای ناشایستی زد وحتی با یک تصمیم احمقانه تا مرز خودکشی پیش رفت. از سوی دیگر هم به خاطر آبروی خانوادگی سعی می کردم این ماجرا را پنهان کنم تا کسی متوجه موضوع نشود ولی هفته قبل زمانی که طبق معمول در خانه تنها بود با وسوسه های شیطانی و هیجانی«فیروز» (جوان مشهدی)کیف لوازم شخصی اش را برداشته و بااتوبوس به مشهد آمده بود.ماهم که خبری از او نداشتیم با نگرانی به همه جا سر زدیم تا فهمیدیم عازم مشهد شده است. «عاطفه» با «فیروز» در پلیس راه قرار گذاشته بود وآن پسر که در بولوار توس زندگی می کرد، او را به پاتوق معتادان و خلافکاران برده بود. بعد از 2شب، دخترم وقتی فهمیده بود که در دام خلافکاران گرفتار شده است، در یک فرصت مناسب از آن جا فرار کرده و در یکی از پارک های مشهد با جوان دیگری به نام «آرمان» آشنا شده بود.«آرمان»پسری 18ساله بود که دخترم را با انگیزه ای نامعلوم به خانه خودشان برده بود ولی مادر او با دیدن دختری غریبه بلافاصله به پلیس 110 خبر داد که نیروهای کلانتری معراج خودشان را به منزل آن جوان رساندند و دخترم را به کلانتری انتقال دادند.

باوجود این که آینده دخترم در پاتوق خلافکاران به تباهی کشیده شده است اما به دلیل حفظ آبروی خانوادگی فقط می خواهم این پرونده را به طور پنهانی پیگیری کنم اما ای کاش...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است بررسی های کارشناسی و قانونی درباره این ماجرای تلخ با دستور سرگرد امیر رضا فعال(رئیس کلانتری معراج) در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی آغاز شد. خراسان : شماره : 21348 - ۱۴۰۲ شنبه ۱۳ آبان

شوهر تبهکار!

نویسنده : ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

با آن که همه اهل محل«هوتن» را جوانی بدنام و سابقه دار می دانستند، اما من به حرف کسی گوش نمی کردم و بالاخره در سن نوجوانی پای سفره عقد نشستم و با او ازدواج کردم، اما در طول 10 سال زندگی مشترک فقط یک سال را کنار هم زندگی کردیم و 9سال دیگر را در زندان به سر برد تا این که ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،این ها بخشی از اظهارات زن 26 ساله ای است که برای گریز از رفتارهای وحشتناک و تهدیدهای هولناک شوهرش به قانون متوسل شده بود.این زن جوان درحالی که نوزاد2ماهه ای را در آغوش داشت درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت:در خانواده ای 5نفره و در یکی از شهرهای مرزی خراسان رضوی به دنیا آمدم.پدرم اگرچه زمین های کشاورزی داشت، اما از طریق حرفه خیاطی روزگارش را می گذراند تا این که به پیشنهاد یکی از مشتریانش به فروش مواد مخدر روی آورد و خیلی زود کارگاه کوچکش را تعطیل کرد.حالا دیگر به انتقال محموله های سنگین مواد مخدر مشغول بود که 18سال قبل دستگیر شد و هنوز هم در زندان است.من هم تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم و بعد از آن مراقب خواهر کوچکترم بودم تا مادرم که در خانه های مردم کارگری می کرد از سر کار بازگردد. در این شرایط مدام از سوی اطرافیان و همسایگان به خاطر پدرم که در زندان بود، تحقیر می شدم تا این که در 15 سالگی عاشق پسر همسایه شدم.«هوتن» هم 2ماه بعد از ارتباط پنهانی به خواستگاری ام آمد، ولی مادرم به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد؛ چراکه همه اهل محل او را جوانی بدنام و دزدی سابقه دار می دانستند که به هیچ کس رحم نمی کند، ولی من که در آن سن و سال هیجانی قرار داشتم به ازدواج با او اصرار کردم و مدعی بودم که او بعد از ازدواج دست از این کارهای زشت برمی دارد.بالاخره مادرم رضایت داد و من و«هوتن» ازدواج کردیم.او با ابراز علاقه به من ادعا می کرد بعد از ازدواج هر چیزی که بخواهم برایم تهیه می کند و نمی گذارد در زندگی سختی بکشم!من هم که از تحقیرهای دیگران به خاطر جرم پدرم خسته شده بودم بیشتر از گذشته به«هوتن» دل بستم، اما هنوز2ماه از آغاز زندگی مشترک ما نگذشته بود که «هوتن» به جرم سرقت روانه زندان شد.در این شرایط مادرم تلاش کرد تا طلاق مرا بگیرد، ولی«هوتن»با سپردن وثیقه به دادسرا از زندان آزاد شد و مرا با خودش به تهران برد!درواقع با چرب زبانی هایش مرا فراری داد.خلاصه یک ماهه دخترم را باردار بودم که به مادرم زنگ زدم و با ابراز پشیمانی به خانه بازگشتم.هنوز 3ماه از این ماجرا نگذشته بود که «هوتن» محکوم شد و به زندان رفت.درطول 10سال زندگی مشترک او فقط یک سال در کنار من بود، ولی متاسفانه هنگامی که به مرخصی آمد من دومین فرزندم را هم باردار شدم.این درحالی بود که مخارج من و فرزندم را مادرم پرداخت می کرد تا این که سال گذشته کارد به استخوانم رسید و از شوهر تبهکارم طلاق گرفتم؛ چراکه او در زمان مرخصی هم به جرم سرقت دستگیر شد. چند ماه بعد از طلاق، برادر یکی از ساکنان مجتمع مسکونی مرا خواستگاری کرد من هم با او ازدواج کردم.«اکبر»هم دو بار ازدواج کرده و جدا شده بود،اما وقتی وارد زندگی او شدم تازه فهمیدم که«اکبر» هم مردی سابقه دار است و نه تنها همسرش حکم جلب او را دارد، بلکه تحت تعقیب پلیس هم هست.این در حالی بود که من در همان ماه اول زندگی مشترک پسرم را باردار شدم و نتوانستم طلاق بگیرم. در همین حال«اکبر»به شدت مرا کتک می زند و بدرفتاری می کند تا جایی که یک روز چهار لیتری بنزین را به خانه پاشید و قصد داشت من و فرزندانم را به آتش بکشد که من از خانه فرار کردم، ولی او دست از تهدید و رفتارهای وحشتناک خود برنمی دارد و حتی مادرم را هم تهدید به قتل می کند! به همین خاطر به قانون پناه آوردم تا چاره ای بیابم اما ای کاش...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است به دستور سرهنگ قاسم همت آبادی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد)بررسی های قانونی و اقدامات مشاوره ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد. خراسان : شماره : 21349 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۴ آبان

کلاهبرداری میلیاردی با لینک جعلی سهام عدالت

نویسنده : توکلی

فردی که با ترفند ارسال لینک جعلی سامانه سهام عدالت اقدام به برداشت غیرمجاز 2 میلیارد از حساب شهروندان کرده بود، به چنگ قانون افتاد.به گزارش خراسان ،فرمانده انتظامی شهرستان کرمان دراین باره اظهارکرد: به دنبال شکایت تعدادی از شهروندان مبنی بر برداشت غیرمجاز از حساب بانکی آن ها، نیروهای دایره اطلاعات یگان امداد این شهرستان با انجام اقدامات تخصصی متوجه شدند فردی کلاهبردار با ارسال لینک جعلی سامانه سهام عدالت از ضعف آگاهی مال باختگان سوء استفاده کرده و با نصب بدافزار به اطلاعات بانکی آن ها دسترسی یافته و از حساب ها ی آنان بیش از دو میلیارد ریال برداشت کرده است. سرهنگ مهدی پورامینایی افزود : در این خصوص با پیگیری‌های تخصصی کارشناسان پلیس اطلاعات شهرستان کرمان مشخص شد متهم دارای سابقه تحت تعقیب در چهار استان کشور است و دو همدست او که در یکی از استان های کشور سکونت دارند با ارسال لینک جعلی برای افراد در شبکه های اجتماعی اقدام به کلاهبرداری از شهروندان کرده اندکه در ادامه با تکمیل تحقیقات، هویت متهم شناسایی و این فرد دستگیر شد. این مسئول انتظامی با اشاره به این که متهم دستگیر شده داری ۹۸ فقره پرونده مفتوح کلاهبرداری در چهار استان کشور است، تاکید کرد: تحقیقات برای دستگیری دیگر همدستانش در استان های دیگر در حال پیگیری است.وی در پایان توصیه کرد: به هیچ عنوان نباید به لینک هایی که از طریق سرشماره های ناشناس و شخصی ارسال شده ، مراجعه و اطلاعات شخصی حساب های خود را به اشخاص غیر اعلام کرد. خراسان : شماره : 21349 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۴ آبان


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : یکشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۲ | 19:43 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |