درامتداد تاریکی- شوهر تبهکار!

نویسنده : ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

با آن که همه اهل محل«هوتن» را جوانی بدنام و سابقه دار می دانستند، اما من به حرف کسی گوش نمی کردم و بالاخره در سن نوجوانی پای سفره عقد نشستم و با او ازدواج کردم، اما در طول 10 سال زندگی مشترک فقط یک سال را کنار هم زندگی کردیم و 9سال دیگر را در زندان به سر برد تا این که ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،این ها بخشی از اظهارات زن 26 ساله ای است که برای گریز از رفتارهای وحشتناک و تهدیدهای هولناک شوهرش به قانون متوسل شده بود.این زن جوان درحالی که نوزاد2ماهه ای را در آغوش داشت درباره سرگذشت تاسف بار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت:در خانواده ای 5نفره و در یکی از شهرهای مرزی خراسان رضوی به دنیا آمدم.پدرم اگرچه زمین های کشاورزی داشت، اما از طریق حرفه خیاطی روزگارش را می گذراند تا این که به پیشنهاد یکی از مشتریانش به فروش مواد مخدر روی آورد و خیلی زود کارگاه کوچکش را تعطیل کرد.حالا دیگر به انتقال محموله های سنگین مواد مخدر مشغول بود که 18سال قبل دستگیر شد و هنوز هم در زندان است.من هم تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم و بعد از آن مراقب خواهر کوچکترم بودم تا مادرم که در خانه های مردم کارگری می کرد از سر کار بازگردد. در این شرایط مدام از سوی اطرافیان و همسایگان به خاطر پدرم که در زندان بود، تحقیر می شدم تا این که در 15 سالگی عاشق پسر همسایه شدم.«هوتن» هم 2ماه بعد از ارتباط پنهانی به خواستگاری ام آمد، ولی مادرم به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد؛ چراکه همه اهل محل او را جوانی بدنام و دزدی سابقه دار می دانستند که به هیچ کس رحم نمی کند، ولی من که در آن سن و سال هیجانی قرار داشتم به ازدواج با او اصرار کردم و مدعی بودم که او بعد از ازدواج دست از این کارهای زشت برمی دارد.بالاخره مادرم رضایت داد و من و«هوتن» ازدواج کردیم.او با ابراز علاقه به من ادعا می کرد بعد از ازدواج هر چیزی که بخواهم برایم تهیه می کند و نمی گذارد در زندگی سختی بکشم!من هم که از تحقیرهای دیگران به خاطر جرم پدرم خسته شده بودم بیشتر از گذشته به«هوتن» دل بستم، اما هنوز2ماه از آغاز زندگی مشترک ما نگذشته بود که «هوتن» به جرم سرقت روانه زندان شد.در این شرایط مادرم تلاش کرد تا طلاق مرا بگیرد، ولی«هوتن»با سپردن وثیقه به دادسرا از زندان آزاد شد و مرا با خودش به تهران برد!درواقع با چرب زبانی هایش مرا فراری داد.خلاصه یک ماهه دخترم را باردار بودم که به مادرم زنگ زدم و با ابراز پشیمانی به خانه بازگشتم.هنوز 3ماه از این ماجرا نگذشته بود که «هوتن» محکوم شد و به زندان رفت.درطول 10سال زندگی مشترک او فقط یک سال در کنار من بود، ولی متاسفانه هنگامی که به مرخصی آمد من دومین فرزندم را هم باردار شدم.این درحالی بود که مخارج من و فرزندم را مادرم پرداخت می کرد تا این که سال گذشته کارد به استخوانم رسید و از شوهر تبهکارم طلاق گرفتم؛ چراکه او در زمان مرخصی هم به جرم سرقت دستگیر شد. چند ماه بعد از طلاق، برادر یکی از ساکنان مجتمع مسکونی مرا خواستگاری کرد من هم با او ازدواج کردم.«اکبر»هم دو بار ازدواج کرده و جدا شده بود،اما وقتی وارد زندگی او شدم تازه فهمیدم که«اکبر» هم مردی سابقه دار است و نه تنها همسرش حکم جلب او را دارد، بلکه تحت تعقیب پلیس هم هست.این در حالی بود که من در همان ماه اول زندگی مشترک پسرم را باردار شدم و نتوانستم طلاق بگیرم. در همین حال«اکبر»به شدت مرا کتک می زند و بدرفتاری می کند تا جایی که یک روز چهار لیتری بنزین را به خانه پاشید و قصد داشت من و فرزندانم را به آتش بکشد که من از خانه فرار کردم، ولی او دست از تهدید و رفتارهای وحشتناک خود برنمی دارد و حتی مادرم را هم تهدید به قتل می کند! به همین خاطر به قانون پناه آوردم تا چاره ای بیابم اما ای کاش...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است به دستور سرهنگ قاسم همت آبادی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد)بررسی های قانونی و اقدامات مشاوره ای درباره این پرونده به گروه مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی سپرده شد. خراسان : شماره : 21349 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۴ آبان

کلاهبرداری میلیاردی با لینک جعلی سهام عدالت

نویسنده : توکلی

فردی که با ترفند ارسال لینک جعلی سامانه سهام عدالت اقدام به برداشت غیرمجاز 2 میلیارد از حساب شهروندان کرده بود، به چنگ قانون افتاد.به گزارش خراسان ،فرمانده انتظامی شهرستان کرمان دراین باره اظهارکرد: به دنبال شکایت تعدادی از شهروندان مبنی بر برداشت غیرمجاز از حساب بانکی آن ها، نیروهای دایره اطلاعات یگان امداد این شهرستان با انجام اقدامات تخصصی متوجه شدند فردی کلاهبردار با ارسال لینک جعلی سامانه سهام عدالت از ضعف آگاهی مال باختگان سوء استفاده کرده و با نصب بدافزار به اطلاعات بانکی آن ها دسترسی یافته و از حساب ها ی آنان بیش از دو میلیارد ریال برداشت کرده است. سرهنگ مهدی پورامینایی افزود : در این خصوص با پیگیری‌های تخصصی کارشناسان پلیس اطلاعات شهرستان کرمان مشخص شد متهم دارای سابقه تحت تعقیب در چهار استان کشور است و دو همدست او که در یکی از استان های کشور سکونت دارند با ارسال لینک جعلی برای افراد در شبکه های اجتماعی اقدام به کلاهبرداری از شهروندان کرده اندکه در ادامه با تکمیل تحقیقات، هویت متهم شناسایی و این فرد دستگیر شد. این مسئول انتظامی با اشاره به این که متهم دستگیر شده داری ۹۸ فقره پرونده مفتوح کلاهبرداری در چهار استان کشور است، تاکید کرد: تحقیقات برای دستگیری دیگر همدستانش در استان های دیگر در حال پیگیری است.وی در پایان توصیه کرد: به هیچ عنوان نباید به لینک هایی که از طریق سرشماره های ناشناس و شخصی ارسال شده ، مراجعه و اطلاعات شخصی حساب های خود را به اشخاص غیر اعلام کرد. خراسان : شماره : 21349 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۴ آبان

ماجرای شرور17ساله!

نویسنده : ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

وقتی گردن‌بند نقره ای گران‌قیمت را در گردن پسر نوجوان دیدم بلافاصله با یکی از دوستانم هماهنگ کردم و آن پسر را در ایستگاه اتوبوس کتک زدیم و کفش‌ها و گردن‌بندش را گرفتیم اما هنگامی که با پدرش به در منزل ما آمد ناگهان تیزی را کشیدم و ...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این‌ها بخشی از اظهارات نوجوان17 ساله ای است که پس از زورگیری و درگیری شرارت‌آمیز توسط نیروهای کلانتری معراج مشهد دستگیر شد. این نوجوان که هنوز آثار غرور و خودنمایی در چهره اش نمایان بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: پدرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدر صنعتی(شیشه) داشت و قبلا به جرم سرقت و حمل مواد مخدر به زندان افتاده بود اما اکنون نیز از حدود یک سال قبل به اتهام درگیری و شرارت در زندان مشهد دوران محکومیت 6 ساله خود را می‌گذراند! به همین خاطر هم مادرم در منازل مردم کار می کند تا مخارج زندگی ما را تامین کند. من هم که هیچ وقت رنگ محبت پدرم را ندیده ام در کلاس پنجم ابتدایی ترک تحصیل کردم؛ البته پدرم اجازه نداد تا ادامه تحصیل بدهم. بعد از این ماجرا شاگرد یک اغذیه فروشی در همان نزدیکی محل سکونتمان شدم تا برای خودم درآمد داشته باشم ولی از 14 سالگی به مصرف حشیش و سیگار روی آوردم. در واقع بیشتر دوستانم مرا ترغیب به استفاده از مواد مخدر کردند. من هم که در خانواده ای با این شرایط بزرگ شده بودم به هیچ وجه نمی‌خواستم نزد دوستانم کم بیاورم به طوری که از کشیدن سیگار و حشیش احساس غرور و بزرگی می کردم. همواره تصورم بر این بود که چیزی از دیگران کم دارم و نمی توانم آنچه را که دوست دارم به دست بیاورم. همین احساس کمبودها و رویاهای دوران نوجوانی مرا وادار به قدرت نمایی می‌کرد تا جایی که یک روز به همراه یکی از دوستانم سوار اتوبوس شدیم که از کال زرکش به میدان فردوسی برویم درون اتوبوس شهری پسر 13 ساله ای را دیدم که کفش کتانی و گردن‌بند نقره گران‌قیمتی داشت. در این لحظه بود که به فکر زورگیری افتادم و همان جا با دوستم هماهنگ کردم که لوازم آن پسر نوجوان را سرقت کنیم اما هیچ وقت به عاقبت چنین کاری فکر نکردم که خیلی زود پلیس ما را ردیابی می‌کند. در همین حال دوستم که در یک کارگاه صافکاری خودرو کار می کند، با نقشه من، به سراغ آن پسر نوجوان رفت و با او به درگیری لفظی پرداخت. این درحالی بود که اتوبوس به ایستگاه رسید و هنگامی که متوقف شد ما هم آن پسر را از اتوبوس پیاده کردیم و همان جا گردن‌بند و کفش هایش را گرفتیم. او هم که خیلی ترسیده بود، مقاومت نکرد و پا به فرار گذاشت اما شب هنگام او به همراه پدرش به در منزل ما آمدند چراکه آن‌ها هم در همان محله سکونت داشتند و مرا شناخته بودند!

من که با دیدن پدر آن نوجوان ترسیده بودم، دوستانم را صدا زدم که اگر با پدر او درگیر شدیم آن ها به کمک من بیایند. هنوز آن نوجوان و پدرش به در منزل ما نرسیده بودند که من و دوستانم به آن ها حمله کردیم و من تیزی (چاقو) را بیرون کشیدم و خودروی پدر آن نوجوان را تخریب کردم ولی طولی نکشید که صدای آژیر خودروهای پلیس آمد و آن ها مرا دستگیر کردند اما ای کاش...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد امیر رضا فعال(رئیس کلانتری معراج مشهد) تحقیقات پلیس درباره اقدامات شرارت‌آمیز این نوجوان در حالی ادامه دارد که وی برای انجام امور مشاوره ای نیز در اختیار گروه مشاوران دایره مددکاری اجتماعی کلانتری قرار گرفت. خراسان : شماره : 21355 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۱ آبان

جنایت مقابل چشمان دختر4 ساله!

نویسنده : سید خلیل سجاد پور

جوان تبعه خارجی، همسر برادرش را مقابل چشمان دختر4 ساله وی خفه کرد و متواری شد.

به گزارش اختصاص روزنامه خراسان، عصر روز گذشته زنی که در طبقه پایین یک ساختمان ویلایی در خیابان حر28 زندگی می کرد با شنیدن ناله و گریه های بی رمق فرزندان همسایه‌اش، سراسیمه از پله های ساختمانی بالا رفت، اما در طبقه دوم با صحنه وحشتناکی روبه‌رو شد که دلهره عجیبی وجودش را فرا گرفت. دختر4 ساله و پسران2 قلوی یک ونیم ساله کنار جسد مادرشان چنان گریه کرده بودند که دیگر رمقی برای ناله و اشک نداشتند.

زن همسایه با مشاهده این صحنه دلهره آور، بلافاصله با پلیس تماس گرفت و بدین ترتیب ماجرای یک جنایت هولناک در مشهد فاش شد. طولی نکشید که نیروهای انتظامی با تایید درستی خبر، مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند و با دستور قضایی به حفظ صحنه جنایت پرداختند. هنوز زمان زیادی از این حادثه وحشتناک سپری نشده بود که با حضور قاضی «محمودعارفی راد» در محل طبقه دوم ساختمان مذکور بررسی های قضایی وارد مرحله جدیدی شد. جسد مربوط به زن 28 ساله تبعه خارجی به نام «حنیفه-الف» بود که یک رشته روسری دور گردنش قرار داشت. تحقیقات مقدماتی حاکی از آن بود که زن مذکور با جسم پارچه ای خفه شده است؛ بنابراین قاضی شعبه211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، تحقیقات جنایی را درحالی آغاز کرد که دختر 4ساله در میان هق هق گریه‌هایش از «عمونوراحمد» سخن گفت و ادعا کرد که عمویش شب در خانه آن ها خوابیده و مادرش را مقابل چشمان وی با روسری خفه کرده است!قاضی ویژه قتل عمد که با دقت خاصی همه زوایای این ماجرای تکان دهنده را زیر ذره بین تحقیقات عبور می داد به کنکاش های تخصصی ادامه داد تا این که مشخص شد شوهر افغانستانی زن28 ساله(مقتول) برای ترک اعتیادش در یکی از مراکز ترک اعتیاد خصوصی بستری شده است و به همین خاطر هر شب یکی از برادران وی شب را درکنار خانواده او به سر می برد چراکه آن ها نگران وضعیت اسفبار یکی از برادرانشان به نام «نوراحمد» بودند که او نیز در همین خانه زندگی می کرد و از طریق جمع‌آوری ضایعات روزگارش را می‌گذراند اما شب گذشته به دلیل نامعلومی هیچ کدام از برادران به خانه زن برادرشان نرفته‌اند! در همین حال «نوراحمد» به دلیل نامعلومی و بنا به ادعای دختر4ساله «حنیفه» زن 28 ساله را با روسری خفه کرده و متواری شده است.

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: در همین حال قاضی عارفی راد از شهروندان خواست چنانچه از محل اختفای «نوراحمد»(تبعه افغانستانی متواری) اطلاعی دارند، مراتب را با تلفن های 110 یا21825267 و21825290 گزارش دهند. خراسان : شماره : 21355 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۱ آبان

بمب «فاجعه دارویی» خنثی شد

اختصاصی خراسان

نویسنده : سید خلیل سجاد پور

پلیس مشهد با کشف7 انبار بزرگ داروهای فاسد و مواد بهداشتی تقلبی در حالی بمب «فاجعه بهداشتی» را خنثی کرد که قرار بود این کالاهای آلوده در بازار دارویی توزیع شود.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران اداره نظارت بر اماکن عمومی پلیس مشهد که در راستای سامان‌دهی واحدهای صنفی، طرح مبارزه با فعالیت‌های غیرقانونی را آغاز کرده بودند به سرنخ هایی از فعالیت گسترده افرادی سودجو در حوزه دارویی رسیدند که بررسی های نامحسوس از یک «فاجعه بهداشتی» حکایت داشت.بنابراین هماهنگی های لازم با کارشناسان بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد صورت گرفت و نیروهای انتظامی با دستورات محرمانه سرهنگ احمد نگهبان(رئیس پلیس مشهد) وارد عملیات رصد های اطلاعاتی شدند اما هرچه تحقیقات سیر صعودی به خود می گرفت ریشه های فاجعه بهداشتی نیز گسترده تر می‌شد تا این که بالاخره ردیابی های تخصصی ماموران پلیس اطلاعات و امنیت عمومی نشان داد 3 کارگاه غیرقانونی نیز در شهرک مهرگان، جاده کلات و کوی پنجتن اقدام به تولید مواد شوینده غیرمجاز می کنند.

به همین خاطر، عملیات ضربتی پلیس وارد مرحله جدیدی شد و نیروهای انتظامی به همراه نماینده شبکه بهداشت و درمان 3 کارگاه مذکور را مورد بازرسی قرار دادند. در این عملیات 200 گالن 20 لیتری مواد شوینده شامپو،1150 بطری شامپو،960ژل ضدعفونی،1500لیتر مایع ظرف‌شویی، بیش از4 تن پودر لباسشویی با برند تقلبی و تاریخ گذشته و ... به همراه تعداد زیادی برچسب با برند شرکت های مختلف توزیع مواد شوینده کشف شد.در همین حال، فرمانده انتظامی مشهد در تشریح ادامه این عملیات ضربتی به خبرنگار خراسان گفت: با گسترده تر شدن دامنه عملیات مشخص شد که سوداگران دارویی انبارهایی را برای اختفای کالاهای قاچاق و داروهای خارج از چرخه توزیع نیز در اختیار دارند. به همین دلیل دامنه عملیات با توجه به حساسیت موضوع که با سلامت بهداشتی مردم گره خورده بود، گسترش یافت و سرنخ هایی از4 انبار بزرگ دارو و لوازم آرایشی و بهداشتی در مناطق بولوار معلم، ناصرخسرو، هدایت و بولوارآیت ا... عبادی به دست آمد که هر لحظه تاخیر در اجرای این عملیات امکان داشت خسارت های جبران ناپذیری به شهروندان واردکند؛ بنابراین نیروهای انتظامی قبل از انفجار بمب «فاجعه دارویی» وارد عمل شدند و با کشف مقادیر زیادی داروهای تاریخ گذشته و لوازم بهداشتی تقلبی این بمب هولناک را خنثی کردند.کلیددار امنیت مشهد افزود: در این عملیات بیش از 232 هزار قلم قرص و شربت تاریخ گذشته .20هزار و800قلم انواع لوازم آرایشی تقلبی کشف و ضبط شد. وی در ادامه این گفت وگوی اختصاصی تصریح کرد: پس از بررسی های کارشناسان اداره بهداشت مشخص شد که دارو و لوازم غیر بهداشتی کشف شده تهدید جدی برای سلامت شهروندان است که به همین خاطر با دستورات ویژه قضایی همه انبارهای مذکور پلمب شدند و این کالاها قبل از توزیع در گستره دارویی کشور توقیف شد.

سرهنگ احمد نگهبان با اشاره به تداوم مبارزه با مخلان در امنیت غذایی و سلامت مردم اضافه کرد: این گونه عملیات برای کنترل و نظارت در شبکه سلامت مردم با جدیت ادامه خواهد یافت و شهروندان می‌توانند هر گونه گزارش های خود را با پلیس 110در میان بگذارند. فرمانده انتظامی مشهد در پایان به سوداگرانی که با سلامت مردم معامله می کنند با قاطعیت هشدار داد: پلیس در برخورد با سودجویانی که سلامت جامعه را به خطر می‌اندازند هیچ گونه مماشاتی نخواهد داشت و با عاملان قاچاق و توزیع خارج از شبکه دارو و لوازم بهداشتی با قدرت تمام برخورد می کند. خراسان : شماره : 21355 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۱ آبان

دختری که پرواز نکرد !

باورش کرده بودم، حدود یک سال بود که در فضای مجازی با هم ارتباط داشتیم. به همین دلیل وقتی به مشهد رسید، حدود ساعت 2 بامداد به آرامی کیفم را برداشتم و پنهانی از خانه خارج شدم اما وقتی او را دیدم از تعجب و حیرت می خواستم فریاد بکشم که مرا با تهدید سوار خودرو کرد و...

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات دختر 16 ساله ای است که با ردیابی اطلاعاتی نیروهای کلانتری احمدآباد مشهد هنگامی در فرودگاه بین المللی شهید هاشمی نژاد شناسایی شد که در دام تهدید آمیز 2جوان گرفتار شده بود وآن ها قصد داشتند وی را به یکی از شهرهای غربی کشور منتقل کنند اما خوشبختانه پلیس قبل از پرواز به فرودگاه رسید و 2 جوان مذکور را به اتهام اغفال دختر نوجوان دستگیر کرد. این دختر که اشک ریزان در آغوش مادرش آرام گرفته بود درباره این ماجرای تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری احمد آباد گفت:حدود یک سال قبل در فضای مجازی با کامران آشنا شدم. تصویر او به جوانی 20ساله شباهت داشت و بسیار خوش تیپ بود. او خودش را دانشجوی مهندسی برق معرفی کرد و به من وعده ازدواج داد به همین دلیل هم با او در فضای مجازی ارتباط داشتم و موضوع را برای یکی از همکلاسی هایم بازگو کردم. از آن روز به بعد گوشی از دستم نمی افتاد و همه افکارم درگیر کامران بود تا این که یک روز پیام داد قرار است برای دیدار با من به مشهد بیاید. من هم که شیفته اش بودم برای ملاقات با او لحظه شماری می کردم. اوگفت ساعت 2 بامداد به مشهد می رسد اما چون کسی را در مشهد نمی شناسد مستقیم به در منزل ما می آید. من هم برنامه ریزی کردم و تصمیم گرفتم شبانه از خانه خارج شوم وتا ساعت6بامداد که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم، با او باشم و سپس به خانه بازگردم. این بودکه در روز قرار خوابم نبرد، به آرامی کیفم را برداشتم و از خانه بیرون آمدم. با ترس و اضطراب منتظر کامران بودم که ناگهان مردی حدود40ساله از خودرو پیاده شد و در حالی که خودش را کامران معرفی می کرد از من خواست تا سوار خودرو شوم!

خیلی ترسیده بودم چون هیچ شباهتی به کامران نداشت ولی او با تهدید مرا سوار کرد وبه یک خانه متروکه برد. او گوشی ام را گرفت و در را به روی من قفل کرد.از ترس گریه می کردم و از این که به چنگ فردی شیطان صفت افتاده بودم خودم را سرزنش می کردم.فقط از طریق تماس های تلفنی اش فهمیدم که قرار است مرا ساعت 10 صبح با هواپیما به غرب کشور ببرد! هنوز به فرودگاه نرسیده بودیم که نیروهای انتظامی از راه رسیدند و مرا نجات دادند اما ای کاش...

گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است بررسی های پلیس با دستگیری مرد 40ساله نشان داد که او هویت واقعی خود را پنهان کرده و با تصاویر دروغین، دختر16ساله را فریب داده است.بنابراین با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد سید محمد سید گلستان(رئیس کلانتری احمدآباد مشهد) تحقیقات گسترده ای برای کشف جرایم احتمالی دیگر آنان آغاز شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21356 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۲۲ آبان


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : دوشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۲ | 19:23 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |