در امتداد تاریکی -اعتراف سارقان به سرقت ۱۵۲ راس دام
توکلی -باند سرقت و ذبح غیرمجاز دام های سنگین با کشف ۱۸ فقره سرقت در مناطق روستایی جنوب کرمان متلاشی شد. به گزارش خراسان ، فرمانده انتظامی شهرستان فاریاب در این باره بیان کرد:به دنبال افزایش وقوع سرقت احشام سنگین وزن در مناطق روستایی، نیروهای پلیس فاریاب با انجام اقدامات اطلاعاتی به دست داشتن شش متهم در این سرقت ها پی بردند و متوجه شدند این افراد گوشت احشام سرقتی را به مالخرهایی در کهنوج می فروشند.سرهنگ حیدر احمدیوسفی ادامه داد: در این خصوص ماموران با اعزام گروهی از ماموران به شهرستان کهنوج و دریافت دستور قضایی، قصابی مدنظر را پلمب و دو نفر را به اتهام خرید گوشت سرقتی دستگیر کردند.وی گفت : ماموران انتظامی در عملیاتی دیگر نیز با حضور ضربتی در شهرستان جیرفت، دو نفر از عاملان سرقت احشام را به دام انداختند. این مسئول انتظامی تصریح کرد: این سارقان تاکنون به انجام ۱۸فقره سرقت احشام سنگین وزن اعتراف کرده اند که تلاش ماموران برای دستگیری دو متهم دیگر و احقاق حق اهالی مناطق روستایی که از آن ها سرقت شده، درحال انجام است.این گزارش حاکی است، نیروهای پلیس آگاهی سیرجان در پی سرقت احشام دامداران سالخورده و کم توان در برخی نقاط روستایی ، با انجام اقدامات تخصصی چهار متهم مرتبط در این سرقت ها را شناسایی و آن ها را به همراه سه گوشی همراه سرقتی و دو دستگاه خودرو دستگیر کردند. این سارقان پس از انتقال به مقر انتظامی در مواجهه با اسناد و مدارک موجود با معرفی یک مالخر به ۳۸ فقره سرقت احشام به تعداد ۱۵۳راس گوسفند اعتراف کردند .سرهنگ امیرسبتکی فرمانده انتظامی بیان کرد: این متهمان که بین ۱۷ تا ۱۹ سال دارند و سرقت های متعددی را با بستن دست و پای اهالی روستاهای محدوده شهرستان های کرمان، سیرجان، بردسیر، شهربابک، بافت و نگار مرتکب شده اند، با تشکیل پرونده تحویل مرجع قضایی شدند. خراسان : شماره : 21370 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۸ آذر
رمزگشایی از سرقتهای «چراغ خاموش»!
سید خلیل سجادپور- با تلاش شبانه روزی کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد عاملان دستبرد به واحدهای آپارتمانی در حالی دستگیر شدند که بررسیهای تخصصی نشان داد آنان فقط در روزهای آخر هفته اموال منازل «چراغ خاموش» را به سرقت میبردند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، از مدتی قبل دستبرد سارقان به واحدهای آپارتمانی در غرب مشهد به گونهای روند صعودی به خود گرفت که فرمانده انتظامی مشهد وارد عمل شد و دستور «پیگیری ویژه» صادر کرد. بنا به دستور سرهنگ احمد نگهبان، گروهی تخصصی از کارآگاهان پلیس مشهد به تجزیه و تحلیل های میدانی پرداختند و همه پروندههای سرقت را از زیر میکروسکوپ تحقیقات گذراندند. بررسیهای کارشناسی بیانگر آن بود که بیشتر از ۹۵ درصد سرقتهای مذکور در شبهای پایانی هفته انجام شده است و سارقان به راحتی قفلهای ضد سرقت را نیز گشوده و هر آن چه را قابل حمل بوده به سرقت بردهاند، اما رمز معمای پرونده سرقتهای «چراغ خاموش» زمانی به دست آمد که یکی از همسایگان مجتمع مسکونی به پلیس گفت، زنی زنگ آیفون منزل ما را به صدا درآورد و مدعی شد که از همسایگان طبقه پایین است و کلید منزل را به همراه ندارد. او سپس از من خواست در ورودی را برایش باز کنم! همسایه ادامه داد من هم که تصور میکردم او صاحبخانه است کلید در بازکن را فشردم و مشغول آشپزی شدم، اما دو روز بعد وقتی صاحبخانه به منزل بازگشت، تازه فهمیدم که منزل آنان مورد دستبرد سارقان قرار گرفته است! و....
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان با بهرهگیری از تجربیات رئیس پلیس مشهد واکاویهای تخصصی را فقط به روزهای پنج شنبه و جمعه متمرکز کنند؛ چراکه حالا دیگر شگرد «چراغ خاموش» برای کارآگاهان لو رفته بود و آن ها میدانستند با یک باند حرفهای سرقت روبه رو شدهاند که با شناسایی واحدهای آپارتمانی خالی از سکنه خود را به عنوان ساکنان مجتمع مسکونی جا میزنند و با استفاده از سهل انگاری همسایگان به واحدهای آپارتمانی دستبرد میزنند، بنابراین نه تنها دوربینهای مداربسته مورد بازبینی دقیق در اطراف محلهای سرقت قرار گرفت، بلکه سارقان سابقهدار که با این شگرد سرقت میکردند نیز زیر چتر تحقیقات رفتند. از سوی دیگر گروهی از کارآگاهان بررسیهای خود را از بانک اطلاعاتی مجرمان ادامه دادند و منابع و مخبران محلی را نیز به کار گرفتند تا این که بالاخره سرنخهایی از یک مجرم سابقهدار حرفهای به دست آمد که حدود ۴ ماه قبل از زندان آزاد شده بود. این جوان ۲۴ ساله در حالی به جرم سرقت از منازل در زندان تحمل کیفر میکرد که برادر و پدرش نیز به اتهام قاچاق مواد مخدر در زندان بودند، اما او تبحر زیادی در باز کردن قفلهای ضد سرقت منازل داشت. بر اساس گزارش روزنامه خراسان، در همین حال تصاویری از دوربینهای مداربسته نیز به دست آمد که جوان مذکور را هنگام سرقت تلویزیون ۶۵ اینچ نشان میداد و زن جوانی هم او را همراهی میکرد، این گونه بود که کارآگاهان با نظارت و هدایت مستقیم سرهنگ احمد نگهبان (فرمانده انتظامی مشهد) عملیات شناسایی مخفیگاه و دستگیری هر دو متهم را آغاز کردند و آنان را در یک «لانه سیاه» به دام انداختند. در بازرسی از مخفیگاه آنان ۳۵۰ گرم طلا، ارزهای خارجی، ۹ دستگاه تلویزیون، ۱۱ دستگاه لپ تاپ و کنسول بازی به همراه تعدادی تبلت، تلفن همراه، مدارک شناسایی و مقادیر زیادی لوازم منزل کشف شد. با انتقال متهمان به پلیس آگاهی جنوب مشهد بررسیهای تخصصی در حالی با اعتراف آنان به ۳۴ فقره سرقت از واحدهای آپارتمانی «چراغ خاموش» ادامه یافت که ۷ تن از مالخران حرفهای نیز در این عملیات ضربتی طی ۷۲ ساعت دستگیر شدند. تحقیقات بیشتر کارآگاهان نشان داد زن ۲۷ ساله که ۴ سال قبل و پس از ۸ سال زندگی مشترک از شوهرش طلاق گرفته با دزد سابقه دار در اینستاگرام آشنا شده است و به این ترتیب زوج حرفهای برای دستبرد به واحدهای آپارتمانی را تشکیل دادهاند. آنان در بازجوییهای فنی اعتراف کردند از غروب پنج شنبه تا نیمههای جمعه شب مناطقی را برای سرقت انتخاب میکردیم که احتمال میدادیم ساکنان واحدهای آپارتمانی که «چراغ خاموش» دارند به باغ ویلاهای خود در اطراف مشهد یا به مهمانیهای شبانه رفتهاند.
به گزارش روزنامه خراسان، در حالی که ۲۰ شاه کلید از متهم جوان کشف شده است بررسیهای پلیس نشان داد که وی باز کردن انواع قفلهای منازل و به ویژه قفلهای کامپیوتری را از یک دزد سابقهدار آموخته است و هنگام سرقت با یک دستگاه خودروی پژو ۲۰۶ به مناطق غرب مشهد میرفتند و بیشتر از کمدهای اتاق خواب و دراور طلاها را با فاکتورهای آن می دزدیدند و سپس به اموال قابل حمل دیگر دستبرد میزدند. یک مقام انتظامی با قدردانی از دستورات ویژه قضایی برای دستگیری عاملان سرقتهای مذکور از شهروندان خواست چنان چه با این شگرد طعمه سارقان شدهاند به پلیس آگاهی جنوب مشهد واقع در خیابان کوشش ۳۲ مراجعه کنند. وی اضافه کرد: رمزگشایی از سرقتهای «چراغ خاموش» همچنان ادامه دارد. خراسان : شماره : 21373 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۲ آذر
در انتظار سنگ زمانه !
با آن که بیشتر از 8 ماه از طلاق همسرم می گذرد و او با مرد دیگری ازدواج کرده است، اما به خاطر فرزندانم همچنان منتظر هستم تا سر او به سنگ زمانه بخورد و به زندگی مشترک با من بازگردد، چراکه ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ، مرد 41 ساله با بیان این که در آشفته بازار زندگی دچار سردرگمی عجیبی شده ام درباره تلخ ترین روزهای زندگی خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت:11 ساله بودم که درس و مدرسه را رها کردم و شاگرد تراشکاری شدم.خیلی زود این حرفه را آموختم و درحالی که استادکاری ماهر بودم عازم خدمت سربازی شدم.هنوز آخرین روزهای پایان خدمت سربازی را می گذراندم که به پیشنهاد مادرم به خواستگاری دخترخاله ام رفتم.«تهمینه»15 سال بیشتر نداشت، اما من هم عاشق ادب و اخلاق او بودم به همین خاطر خیلی زود مراسم ازدواج ما برگزار شد و من که کارگاه تراشکاری راه اندازی کرده بودم برای همسرم نیز زندگی مرفهی فراهم کردم؛ چراکه درآمد خوبی داشتم و اوضاع مالی ام هر روز بهتر از گذشته می شد. به دلیل علاقه ای که به تهمینه داشتم، خودرو و خانه و حتی کارگاه را به نام او سند زدم و از سرویس طلا تا گوشی های گران قیمت را برایش می خریدم، اما در حالی که 2فرزند دختر و پسر داشتیم از حدود 4 سال قبل متوجه رفتارهای مشکوک همسرم شدم که مدام با گوشی تلفن در حال پیامک بازی بود و لحظه ای گوشی را از خودش جدا نمی کرد.البته در طول 20 سال زندگی مشترک چند بار ادعا کرد که به من علاقه ای نداشته و فقط به خواست پدر و مادرش احترام گذاشته است و از سوی دیگر هم از تهدیدهای مادر من ترسیده که به خواهرش می گفت: بالاخره «تهمینه» را در مسیر مدرسه می دزدیم!«تهمینه» این حرف ها را گاهی بر زبان می راند، اما من حرف های او را به شوخی می گرفتم تا این که شبی فرصت پیدا کردم و وارد محتویات گوشی تلفنش شدم .از آن چه می دیدم خشکم زد. باورم نمی شد او با یکی از بستگان نزدیکم ارتباط داشته باشد! از آن روز به بعد دیگر زندگی ام به هم ریخت؛ چراکه او برای مردان غریبه دیگری نیز پیامک ارسال کرده بود.خلاصه یک روز او را تعقیب کردم و دیدم به منزل «فرزین»(یکی از بستگان نزدیک که ثروت زیادی دارد)رفت.آن جا بود که با چند تن از اطرافیانم تماس گرفتم، ولی در این هنگام همسرم از خانه بیرون آمد و همه چیز را انکار کرد. دیگر سوءظن رهایم نمی کرد و همسرم مدعی بود که با کسی ارتباط غیراخلاقی ندارد، ولی من با آن چه در گوشی تلفن او دیده بودم حرف هایش را باور نمی کردم. بالاخره کار به جایی رسید او در مقابل ادامه زندگی مشترک با من،حق طلاق را هم از من گرفت، اما من همچنان از این وضعیت زجر می کشیدم تا این که «تهمینه» بالاخره طلاق گرفت و با مردی ازدواج کرد که راننده تریلرهای ترانزیتی بود. او مرا هم از خانه بیرون کرد و خودروام را نیز گرفت؛ چراکه اسناد آن ها به نام او ثبت شده بود. اکنون دختر نوجوانم در کنار همسرم زندگی می کند و من به همراه پسرم حیران و سرگردان مانده ام تا شاید روزی سر همسرم به سنگ زمانه بخورد و به زندگی مشترک با من بازگردد اما ای کاش...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با دستور سرگرد امیررضا فعال(رئیس کلانتری معراج مشهد)بررسی های تخصصی و اقدامات مشاوره ای این پرونده به کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21373 - ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۲ آذر
ماجرای گزارش دروغ به پلیس!
نمی خواستم مادرم در جریان حادثه ای قرار بگیرد که به همراه دوستانم رقم زده بودم. به همین خاطر با هم مشورت کردیم و تصمیم گرفتیم تا من به پلیس110 زنگ بزنم و ماجرای زورگیری گوشی ام را بازگو کنم چرا که ....
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات جوان 18 ساله ای است که به اتهام گزارش دروغ و ایجاد مزاحمت برای پلیس به مرکز انتظامی احضار شد.
این جوان با بیان این که نمی دانستم گزارش دروغ به مراکز انتظامی چنین مجازات سختی دارد، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: از روزی که به خاطر دارم، پدر و مادرم همواره با یکدیگر درگیری داشتند. پدرم معتاد بود و به همین خاطر مدام مادرم را کتک می زد و نمی توانست مخارج زندگی را تأمین کند تا این که بالاخره صبر مادرم تمام شد و از او طلاق گرفت. در این شرایط من هم که در کلاس هفتم درس می خواندم، ترک تحصیل کردم و در کارگاه تراشکاری دایی ام مشغول کار شدم تا کمک خرج مادرم باشم؛ چرا که او حضانت من و خواهر کوچکترم را پذیرفته بود و خودش نیز در یکی از شرکت های تولیدی کار می کرد. از سوی دیگر من روزی چند ساعت بعد از تعطیلی کارگاه با دوستانم در خیابان ها می چرخیدم و به اصطلاح تفریح و خوشگذرانی می کردم؛ ولی هیچ وقت به دنبال کارهای خلاف نرفته بودم تا این که یک شب وقتی با دوستانم در پارک دور می زدیم و با لطیفه گویی قهقهه سر می دادیم ناگهان چند جوان دیگر از کنار ما عبور کردند و به عمد یکی از آن ها به دوستم تنه زد. با این رفتار آن ها مشاجره ای بین ما شروع شد چرا که غرور هر دو طرف اجازه نمی داد این رفتار را نادیده بگیریم. خلاصه نفهمیدم چگونه این مشاجره لفظی به چاقوکشی و نزاع انجامید. در اثنای همین درگیری، آن جوان ها پا به فرار گذاشتند اما من زمانی به خود آمدم که همه شهادت می دادند هنگام درگیری به خودروی یکی از همسایگان خسارت زده ام اما آن همسایه که من و مادرم را به خوبی می شناخت، گوشی تلفنم را گرفت تا خسارت و هزینه تعمیر خودرویش را پرداخت کنم اما من که پولی نداشتم با انکار موضوع به همسایه توهین کردم. از سوی دیگر نیز نمی خواستم مادرم در جریان نزاع و چاقوکشی قرار بگیرد و مرا سرزنش کند. خیلی عصبانی بودم و هیچ راهی برای پس گرفتن گوشی ام نداشتم. این بود که به مشورت با دوستانم پرداختم تا چاره ای بیابم. خلاصه به پیشنهاد یکی از دوستانم قرار شد به پلیس 110 زنگ بزنم و قصه ساختگی زورگیری را بازگو کنم . من هم خیلی زود و بدون تامل درباره عاقبت چنین کاری با پلیس تماس گرفتم و به آن ها گفتم فردی با قمه به من حمله کرده و گوشی تلفن همراهم را به سرقت برده است؛ اما بعد از پیگیری سریع نیروهای کلانتری همه ماجرا لو رفت و مرا نیز به همراه چند تن از دوستانم به کلانتری آوردند. چرا که مرد همسایه همان شب پنهانی گوشی تلفن مرا به مادرم داده بود تا مرا از معاشرت با دوستان ناباب بازدارد ولی من به خاطر مشورت با دوستانم در چنین مخمصه ای افتادم که نمی دانستم گزارش دروغ و مزاحمت برای پلیس مجازات سختی دارد. اکنون نیز مادرم همه ماجرا را فهمیده و به کلانتری آمده است. اما ای کاش...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با توجه به این که این رفتار جوان مذکور از جرایم خاص و مهمه به شمار می رود وی با دستور ویژه ای از سوی سرهنگ قاسم همت آبادی(رئیس کلانتری طبرسی شمالی) به مراجع قضایی معرفی شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21374 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۳ آذر
افشای راز پنهان در جنایت آشکار!
سید خلیل سجادپور- جوان ۲۲ ساله که نامزد ۱۷ سالهاش را در منطقه گلشهر مشهد هدف ۲۰ ضربه کارد قرار داده بود، با تلاش ۴۸ ساعته کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در پیشوای ورامین دستگیر شد و راز پنهان این جنایت را آشکار کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت ۲۰ پنجشنبه گذشته دختر نوجوانی که کاپشن آجری رنگ به تن داشت، مقابل چشمان وحشت زده رهگذران و عابران در خیابان شهید شفیعی 36.1هدف ضربات هولناک کارد قرار گرفت، پسر جوان چنان با چهرهای خشم آلود تیغه کارد را بر نقاط مختلف پیکر دختر نوجوان فرود میآورد که هیچ کس را جرئت نزدیک شدن به وی نبود. لحظاتی بعد جیغهای دلخراش دختر در حالی خاموش شد که پیکر غرق در خون وی کنار خیابان افتاد و خون زیادی درون جوی حاشیه خیابان سرازیر شد. ضارب خشمگین که با رفتار دهشتناک خود ولوله عجیبی توام با ترس و وحشت به راه انداخته بود، کارد خون آلود را کنار پیکر نیمه جان دختر انداخت و از مقابل چشمان حیرت زده رهگذران و کسبه محل گریخت. طولی نکشید که نیروهای امدادی و پلیس از راه رسیدند اما دختر مذکور با ۲۰ ضربه کارد به قتل رسیده بود. بنابر گزارش روزنامه خراسان عقربههای ساعت نهم آذر به ۲۰ شب رسیده بودند که توقف خودروی حامل قاضی ویژه قتل عمد در محل وقوع جنایت به همهمهها و حدس و گمانهای تجمع کنندگان اطراف جسد پایان داد و نیروهای انتظامی تلاش کردند تا افراد زیادی را متفرق کنند که به اطراف جسد حلقه زده بودند و نگران و مضطرب درباره این جنایت آشکار سخن میگفتند. دقایقی بعد تحقیقات میدانی قاضی دکتر صادق صفری در حالی آغاز شد که برخی از شاهدان عینی ضارب را جوانی حدود ۲۲ ساله معرفی کردند. کارد خون آلود برای انجام آزمایشهای تخصصی تحویل عوامل بررسی صحنه جرم شد و بررسیهای جنایی با اظهار نظر دکتر رضازاده (پزشک قانونی) مبنی بر این که حدود ۲ ساعت از وقوع جنایت میگذرد در حالی ادامه یافت که مشخص شد دختر ۱۷ ساله «زینب- الف» نام داشت و به خاطر اختلافات خانوادگی با نامزدش هدف ضربات کارد وی قرار گرفته است. در همین حال برادر مقتول به صحنه جنایت وارد شد و «احمد- ح» را قاتل خواهرش معرفی کرد. او به قاضی صفری گفت: خواهرم حدود ۸ ماه قبل به عقد احمد در آمد ولی نامزد خواهرم به وعدهها و قول و قرارهایش برای پرداخت ۳۰ میلیون تومان شیربها به خانواده عروس عمل نکرد. قرار بود او برای خواهرم طلا بخرد و مجلس جشن برگزار کند. با وجود این هیچ کدام از توافقهای خانوادگی را جدی نگرفت و فقط امروز و فردا میکرد. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان با لو رفتن هویت ضارب بیدرنگ گروهی از کارآگاهان دایره قتل عمد پلیس آگاهی خراسان رضوی با دستورات محرمانه و راهنماییهای تجربی قاضی ویژه قتل عمد مشهد راهی محل سکونت پدر احمد (متهم فراری) شدند که در همان نزدیکی زندگی میکرد اما کسی در حیاط را باز نکرد؛ به همین دلیل کارآگاهان در حضور مقام قضایی و با گشودن قفلها در حالی وارد منزل مذکور شدند که لکههایی از خون روی پلههای ساختمان سه طبقه تا پشت بام وجود داشت اما هیچ کس در منزل نبود؛ بنابراین فرضیه فرار متهم به همراه خانوادهاش قوت گرفت و بدین ترتیب رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان برای شناسایی مخفیگاه متهم فراری وارد مرحله جدیدی شد. از سوی دیگر بررسیهای نامحسوس کارآگاهان که با نظارت مستقیم سرهنگ کارآگاه جواد شفیعزاده به مرحله عملیاتی رسیده بود، نشان از خروج «احمد- ح» به خارج از مشهد داشت؛ به همین دلیل احتمال خروج وی از کشور در حالی زیر ذره بین تحقیقات قرار گرفت که متهم به قتل نیز همانند خانواده مقتول تبعه کشور افغانستان بود. بنابراین قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دستور ارسال مشخصات و تصاویر متهم به همه مراکز انتظامی و مرزبانی را صادر کرد اما طولی نکشید که ردزنیهای اطلاعاتی به نتیجه رسید و مشخص شد که احمد به شهرستان پیشوا گریخته است.
همزمان با شناسایی مخفیگاه متهم به قتل فراری بیدرنگ هماهنگیهای قضایی صورت گرفت و بدین ترتیب گروهی از کارآگاهان ورزیده دایره اداره جنایی که برای انجام عملیات محرمانه دیگری در تهران به سر میبردند، عازم پیشوا شدند و روز گذشته در یک عملیات ضربتی متهم و پدر و مادرش را در منزل یکی از بستگانشان به دام انداختند. متهم به قتل بعد از انتقال به مقر انتظامی در پیشوا به قتل نامزدش در منطقه گلشهر مشهد اعتراف کرد و در بازجوییهای مقدماتی گفت با نامزدم در محل قبلی سکونت آنها آشنا شدم و به طور سنتی پای سفره عقد نشستیم اما خیلی زود اختلافات بین ما شروع شد به طوری که دیگر نامزدم به من محل نمیگذاشت و حتی پاسخم را نمیداد این اختلافات در حالی به اوج رسید که رابطه ما به شدت کمرنگ شده بود و او حتی نام مرا از گوشی تلفن خودش حذف کرد. من هم که از رفتارهای عجیب نامزدم بسیار عصبانی بودم او را زیر نظر گرفتم چرا که در یک کارگاه خیاطی در همان منطقه مشغول کار بود تا اینکه بالاخره عصر پنج شنبه هنگامی که از خیاطی به خانه باز میگشت کارد آشپزخانه را برداشتم و او را در حاشیه خیابان هدف ضربات کارد قرار دادم و سپس به تهران گریختم. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان تحقیقات درباره ابعاد دیگر این جنایت وحشتناک همزمان با انتقال متهم به مشهد و با دستورات ویژه مقام قضایی توسط سروان منفرد (افسر پرونده) ادامه خواهد یافت. خراسان : شماره : 21374 - ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۳ آذر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی