کلاهبرداریهای میلیاردی در پرونده 3 همبندی تبهکار
سید خلیل سجادپور- با دستگیری یک «شاه دزد» در پرونده3 همبندی تبهکار، ماجرای کلاهبرداریهای میلیاردی از طریق فروش زمینهای رها شده نیز در حالی فاش شد که مقام قضایی دستورات ویژهای را برای ریشهیابی جرایم تبهکاران خوشگذران صادر کرده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این پرونده عجیب از مدتی قبل در مشهد زمانی روی میز قاضی شعبه ۲۱۲ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گشوده شد که دستبردهای سارقان به طبقه اول واحدهای آپارتمانی در مناطق مرفه نشین شهر ،رنگ سریالی به خود گرفت و شکایتهای متعددی در دادسرای ناحیه ۲ مشهد مطرح شد.
با توجه به حساسیت ماجرا، قاضی «حسین امام وردی» دستورات محرمانه خاصی را برای پیگیری پروندههای مذکور صادر کرد و بدین ترتیب گروهی از افسران کارآزموده اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی ماموریت یافتند تا تحقیقات گستردهای را در این باره آغاز کنند. بررسیهای میدانی کارآگاهان به سرنخهایی از یک خودروی پژو ۲۰۷ سقف شیشهای رسید که دزدان حرفهای هنگام دستبرد به منازل از آن استفاده میکردند اما مهمتر از آن تصویر ماتی از یک تبهکار حرفهای به دست آمد که پشت فرمان خودروی مذکور قرار داشت.
بنابراین رصدهای اطلاعاتی کارآگاهان با بهره گیری از تجربیات ارزنده مقام قضایی به بانک اطلاعاتی مجرمان کشید و این گونه یکی از سرکردگان اصلی باند سرقت از واحدهای آپارتمانی در حالی شناسایی شد که تحقیقات نشان میداد آنها از طریق تراس منازل وارد اتاقهای خواب میشوند و اشیای باارزش مانند طلا، سکه، دلار، ساعت و گاهی نیز لوازم قابل فروش مانند تلویزیون را به سرقت میبرند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است، طولی نکشید که هویت سرکرده باند سرقت به نام «مسعود» شناسایی شد که از مجرمان حرفهای و سابقه دار بود که مدت زیادی از عمرش را پشت میلههای زندان سپری کرده بود. بنابراین کارآگاهان با کسب دستورات قضایی مخفیگاه این تبهکار معروف را در بولوار هاشمیه مشهد به محاصره درآوردند و او را در حالی به دام انداختند که با انجام جراحیهای زیبایی چهره خود را کاملا تغییر داده بود.
با اعترافات این متهم ۴۱ ساله بلافاصله عملیات برای دستگیری دو عضو دیگر این باند سرقت زمانی آغاز شد که بررسیها نشان داد دو سارق دیگر از همبندیهای سرکرده این باند هستند که در زندان با هم آشنا شدهاند و بعد از آزادی به جرایم تبهکارانه خود ادامه داده اند.
در همین حال هنگامی که افسران پلیس آگاهی برای دستگیری «میلاد» (عضو ۳۳ ساله باند) وارد عمل شدند، او سوار بر یک دستگاه پراید ۱۱۱ به طرف کارآگاهان هجوم برد و با وجود شلیک ۴۵ گلوله از چنگ آنان گریخت؛ اما یک روز بعد وی با ردزنیهای اطلاعاتی دستگیر شد و خیلی زود سومین عضو باند هم که با پابند الکترونیکی از زندان آزاد شده بود، در عملیات ضربتی کارآگاهان به دام افتاد.
گزارش روزنامه خراسان حاکیاست با انتقال سه همبندی تبهکار به دادسرای عمومی و انقلاب مشهد آنان در حالی پای میز عدالت ایستادند که ادامه تحقیقات، از خوشگذرانی سه همبندی سابقهدار با پولهای حاصل از سرقت حکایت داشت.
بررسیها بیانگر آن بود که سرکرده باند با اجاره کردن خودروهای لوکس و گران قیمت به مسافرت میرفت و یا با استفاده از آنها به اموال مردم دستبرد میزد. همچنین ادامه تحقیقات نشان داد او حتی در جشن تولد برخی از دخترانی که با وی آشنا بودهاند، هدایای ۵۰ میلیونی تومانی خریده است و....
در همین حال قاضی اماموردی (بازپرس شعبه ۲۱۲ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) که سطر به سطر اعترافات این تبهکاران خوشگذران را به حافظه سپرده بود در حالی به تناقضگویی و داستان سراییهای آنان پایان داد که در تنگنای سوالات تخصصی و انحرافی قرار گرفته بودند.
تبهکاران مذکور که دیگر چارهای جز بیان حقیقت نداشتند به هشت فقره سرقت از طبقات اول واحدهای آپارتمانی در جنوب مشهد اعتراف کردند و مدعی شدند که لوازم سرقتی را در سایتهای واسطهگری مانند دیوار فروختهاند و با پول حاصل از سرقت به خوشگذرانی پرداخته اند.
به گزارش روزنامه خراسان تحقیقات موشکافانه در پرونده سه همبندی تبهکار همچنین ردپای یک بنگاهدار را نمایان کرد که مبالغی را برای آزادی سرکرده این باند از زندان هزینه کرده بود تا از شاکیان وی رضایت بگیرد.
مطالعه این سطور ظن مقام قضایی را برانگیخت و بیدرنگ دستورات ویژهای را برای تحقیق نامحسوس صادر کرد. با بررسیهای کارآگاهان مشخص شد که پای یک «شاهدزد» در این پرونده دیده میشود بنابراین وی نیز دستگیر شد و بازجوییها در حالی ادامه یافت که سرنخهایی از فروش یک قطعه زمین در منطقه بولوار پیروزی به دست آمد. تحقیقات بیشتر بیانگر آن بود که متهم مذکور قطعه زمین را که مالک آن در خارج از کشور به سر میبرد با شگرد خاصی با همدستی سرکرده باند سرقت به مبلغ ۱۶ میلیارد تومان فروخته است و در این میان فقط ۲ میلیارد تومان نصیب سرکرده باند شده تا از شاکیان خود رضایت بگیرد. بنابر گزارش روزنامه خراسان با رصدهای اطلاعاتی دقیقتر سرنخهایی از افراد دیگر در پرونده ماجراهای سه همبندی تبهکار به دست آمده است و ریشه یابی این ماجراهای عجیب همچنان با راهنماییهای قاضی پرونده ادامه دارد.
در همین حال قاضی حسین اماموردی با تایید این خبر گفت: مردم اطمینان داشته باشند که دستگاه قضایی با مجرمان حرفهای با قاطعیت برخورد خواهد کرد و این پرونده نیز به طور دقیق زیر ذره بین تحقیقات قرار دارد. وی با بیان اینکه سرقتهای اعضای این باند در شب به صورت باندی رخ داده است و آنها از تراس واحدهای آپارتمانی وارد منازل شدهاند به شهروندان توصیه کرد حتماً محل ورودی منازل و پارکینگها را با حفاظهای مراقبتی تجهیز کنند.
وی در پایان با قدردانی از حمایتها و دستورات ویژه دادستان مرکز خراسان رضوی برای ریشهیابی جرم و تلاشهای کارآگاهان پلیس آگاهی افزود: این پرونده خارج از نوبت و به طور ویژه رسیدگی میشود.
دستگیری نوجوان ۱۵ سالهای که ۳ هزار کارت بانکی را خالی کرده بود!
جانشین انتظامی البرز از دستگیری یک فیشینگکار حرفهای نوجوان در کرج خبر داد و گفت: این متهم ۱۵ ساله اقدام به برداشت غیرمجاز از بیش از سه هزار کارت بانکی در سراسر کشور کرده است.
به گزارش عرشه آنلاین، سرهنگ محمد نادربیگی روز چهارشنبه ۱۱ بهمن با اعلام این خبر بیان کرد: در پی رصد شبانهروزی گروه ها و کانال های فضای مجازی، کارشناسان پلیس فتای استان فردی را با هویت مشخص در فضای مجازی شناسایی کردند که اقدام به فعالیت مجرمانه و ترغیب افراد با روشهای مختلف و ارسال پیامک حاوی لینکهای جعلی با محتوای شکواییه قضایی (ثنا) و سهام عدالت، درج آگهی کار در منزل و خرید ارز می کند.
وی افزود: در ادامه روند بررسی این پرونده ، ماموران پلیس فتا موفق به شناسایی رد یکی از فیشینگکاران حرفهای در استان شده و با زدن رد او در یکی از مناطق شهرستان کرج موفق به دستگیری وی شدند.
جانشین انتظامی استان اضافه کرد: در بازرسی بدنی از متهم تعدادی تلفن همراه و چند کارت بانکی و مقداری طلا کشف شد.
این مقام انتظامی با اشاره به اینکه با بررسی های صورت گرفته از متهم مشخص شد اطلاعات تعداد بیش از سه هزار کارت بانکی از سوی مالباختگان به سرقت رفته است، گفت: در این زمینه تاکنون ۱۸۰ نفر شاکی از سراسر کشور شناسایی شدهاند.
سرهنگ نادربیگی با بیان اینکه این متهم ۱۵ ساله پس از تکمیل پرونده روانه زندان کانون اصلاح تربیت شده است، گفت: به کاربران توصیه میکنیم از ورود به لینکهای ارسالی از سوی شمارههای ناشناس به جد خودداری کنند و موارد مشکوک را از طریق مرکز فوریتهای سایبری با شماره ۰۹۶۳۸۰ به پلیس اعلام کنند.
عکس های سیـاه !
بعد از آن که از سوی پسری تهدید شدم که تاکنون فکر میکردم به من علاقهمند است و قصد ازدواج با مرا دارد، تازه فهمیدم که این عشق های خیابانی هیچ چیزی جز فریب و هوس نیست چرا که ....
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، اینها بخشی از اظهارات دختر16 سالهای است که مدعی بود از این همه اشتباه در زندگی خسته شده و میخواهد با فراموش کردن گذشته، مسیر درست زندگی را انتخاب کند. این دختر دانشآموز که در کلاس نهم دبیرستان تحصیل می کند، درباره ماجرای تلخی که او را به مرکز انتظامی کشانده بود، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع)مشهد گفت: فرزند بزرگ خانواده هستم و خواهری کوچکتر از خودم دارم اما روزگار تلخ من از 4سال قبل زمانی آغاز شد که مدام به منزل پدربزرگم رفت وآمد می کردم و در واقع آن جا به منزل دوم من تبدیل شده بود. پدر ومادرم نیز هیچ گونه سختگیری در این زمینه نمیکردند؛ چرا که آن ها هم دوست داشتند من اوقاتم را درخانه پدربزرگم سپری کنم ولی من به خاطر یکی از بستگان نزدیکم به آن جا می رفتم که او نیز مدام به خانه پدربزرگم می آمد. روابط بین من و«حمید» به گونه ای پیش رفت که او از من سوءاستفاده می کرد ولی نمی توانستم این موضوع را برای اطرافیانم بازگو کنم. «حمید»پسر جوانی بود که بسیاری از بستگان وفامیل به او احترام می گذاشتند و معتقد بودند که او پسری درسخوان و مودب است.آرام آرام طوری از «حمید» نفرت پیدا کردم که دیگر به خانه پدربزرگم نیز نرفتم اما همواره درگیری ذهنی داشتم و از این موضوع بسیار رنج می بردم. از سوی دیگر هم نمی فهمیدم که چرا پدر ومادرم این گونه و با خیال راحت مرا رها می کنند وکسی به این فکر نمی کند که در خانه پدربزرگم چه می گذرد؟! از طرف دیگر هم کنجکاوی بیشتر وآزاد بودن در خانواده،مرا به سوی ارتباط با پسری جوان کشاند که با او در ایستگاه مترو آشنا شدم. او که کتاب و کیف مدرسه ام را دیده بود،ادعا کرد که کتاب های آموزشی دارد که همه سوالات امتحانی را پاسخ داده است. همین موضوع به آشنایی و ارتباط بین من و«ارسطو» انجامید و من بدون تامل درباره عواقب دوستی های خیابانی به ارتباط تلفنی با او ادامه دادم و گاهی نیز در خیابان یا فضای سبز با یکدیگر قرار ملاقات می گذاشتیم. اما او روزی با حیله و نیرنگ مرا به منزلشان کشاند که پدر و مادرش در خانه نبودند.«ارسطو» که مدعی بود قصد ازدواج با مرا دارد و به زودی به خواستگاری ام می آید، از من خواست تا حجاب از سر بردارم و کنار او راحت باشم. در همین حال اگر چه من سعی کردم فاصله ام را با او حفظ کنم ولی «ارسطو» به طور پنهانی از من عکس و فیلم گرفته است و حالا که فهمیده ام این گونه روابط خیابانی فرجام تلخی دارد و نمی خواهم دیگر به این ارتباط غیراخلاقی ادامه بدهم، تهدیدم می کند که تصاویرم را برای پدرم می فرستد و من هم از رسوایی وآبروریزی می ترسم چرا که پدرم موقعیت اجتماعی دارد. اما ای کاش...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستوری از سوی سرهنگ غلامعلی تیموری(رئیس کلانتری امام رضا(ع)) بررسی های قانونی برای احضار پسر جوان و اقدامات روانشناختی درباره عکس های سیاه و بازگشت دختر نوجوان به مسیر صحیح زندگی، در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
آرزوهای مرده !
پدرم که خودش درگیر آسیب های اجتماعی و مواد مخدر بود، زندگی و آینده مرا نیز تباه کرد به طوری که من هم پس از دواج با مردی معتاد به دام مواد افیونی افتادم و خیلی زود به یک مجرم حرفه ای تبدیل شدم چرا که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 20 ساله ای است که به اتهام سرقت توسط پلیس کرمان دستگیر شده بود. این زن جوان به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: آخرین فرزند خانواده بودم که قربانی اعتیاد پدرم شدم. در همان روزهای کودکی همواره از نداشته هایم رنج می کشیدم اما نمی دانستم چرا با دیگر کودکان تفاوت دارم و نمی توانم مانند آنها به خواسته هایم برسم. زمانی که فهمیدم علت همه بدبختیهایم اعتیاد پدرم به شیشه است، او مرا به جوانی از هم بساطی های خودش شوهر داد که 11 سال بیشتر نداشت. در واقع من قربانی اشتباهات پدرم در زندگی شدم و آیندهام را به تباهی کشید. خلاصه در همان سن کودکی به زندگی مشترک با مردی ادامه دادم که فقط شیشه و هروئین مصرف می کرد و من همواره برای تامین نیازهای اولیه زندگی دست به دامان همسایگان میشدم. با آن که در 13 سالگی صاحب دختری زیبا بودم اما از بدرفتاری های شوهرم نیز زجر می کشیدم. او در عالم توهم یا خماری به شدت کتکم میزد تا به هر طریق ممکن هزینه های اعتیادش را تامین کند. در نهایت «تقی» مرا به دام اعتیاد انداخت تا فرصتی برای اعتراض به حرف های او پیدا نکنم. این گونه بود که من هم درگیر مواد افیونی شدم و احساس مادری را از یاد بردم. بالاخره در 18 سالگی دختر 5 ساله ام را به خانواده شوهرم سپردم و از تقی جدا شدم. حالا اگر چه احساس رهایی از کتک های او را داشتم اما مشکلاتم چند برابر شد چراکه پدرم اوضاع اسفباری داشت و مادرم نیز به خاطر رفتارهای ضد اجتماعی من دچار سکته مغزی شد. با وجود این، مواد مخدر روح و روانم را تسخیر کرده بود و من این آلام و دردهای سخت را نمی دیدم وتنها به تهیه هروئین و شیشه می اندیشیدم. مدتی بعد به ارتکاب سرقت و خرده فروشی مواد مخدر روی آوردم و در این شرایط با مرد دیگری ازدواج کردم که او نیز به شیشه و کریستال آلوده بود چراکه به جز یک مرد معتاد فرد دیگری حاضر به ازدواج با من نمی شد. از همان ابتدا آینده این ازدواج نیز کاملا مشخص بود اما چاره ای جز این نداشتم چراکه تصور می کردم حداقل میتوانم کمی از مواد مخدر شوهرم استفاده کنم اما تازه فهمیدم که وضعیت هوشنگ بدتر از من است و او چشم به سرقت های من می دوزد تا اندکی از هزینه های اعتیادش تامین شود. در همین روزها بود که برای اولین بار دستگیر و روانه زندان شدم ولی بعد از آزادی باز هم به سوی مواد مخدر رفتم وبه کارهای خلافم ادامه دادم تا این که باز هم در حالی به اتهام سرقت در کرمان دستگیر شدم که حالا همه آرزوهایم مرده است اما ای کاش ...
گزارش توکلی خبرنگار خراسان از پلیس کرمان حاکی است، این زن جوان که زندگی نابسامانی دارد به مراکز ترک اعتیاد و نهاد های حمایتی معرفی شد.
ماجرای واقعی با همکاری معاونت اجتماعی پلیس کرمان