«اژدهای زرد»شکار شد

سیدخلیل سجادپور –اعضای یک باند موبایل قاپی که سرکرده آن کاپشنی با تصویر«اژدهای زرد»برتن داشت، در حالی متلاشی شد که نقشه آنان برای فریب پلیس نیز به فرجام نرسید.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،اوایل شب هفتم بهمن،زن جوانی در خیابان میثم جنوبی مشغول گفت وگوی تلفنی در پیاده رو بود که ناگهان جوانی گوشی او را چنگ زد و بلافاصله به ترک موتورسیکلتی پرید که در حاشیه خیابان قرار داشت. راکب جوان موتورسیکلت نیز همزمان گاز آن را فشرد و با سرعت وحشتناکی قصد داشت از چهارراه عبور کند ولی در همین لحظه چراغ راهنمایی قرمز شد و موتورسواران گوشی قاپ با یک دستگاه خودروی مزدا تصادف کردند. از سوی دیگر زن جوان که طعمه گوشی قاپ ها شده بود با جیغ و فریاد در حالی از رهگذران کمک خواست که با اشاره دست موتورسواران را به مردم نشان می داد. دزدان گوشی هم که اوضاع راآشفته دیدند به ناچار موتورسیکلت را وسط چهارراه انداختند و با پای پیاده، به کوچه وپس کوچه های خیابان میثم گریختند و درتاریکی شب ناپدید شدند. دقایقی بعد با تماس مالباخته،افسران گشت پلیس از راه رسیدند و موتورسیکلت را به کلانتری میرزا کوچک خان هدایت کردند.بنا برگزارش روزنامه خراسان، زنی که طعمه گوشی قاپ ها شده بود درحالی از تصویر یک«اژدهای زرد»روی کاپشن گوشی قاپ سخن می گفت که حدود 8شهروند دیگر نیز با ارائه فیلم ها و تصاویری از صحنه های سرقت گوشی به پلیس،بر جولان باند«اژدهای زرد»تاکید کردند.
این گونه بود که با صدور دستورات ویژه ای از سوی سرهنگ احمد نگهبان(رئیس پلیس مشهد)تحقیقات گسترده‎ای برای شناسایی و دستگیری اعضای باند «اژدهای زرد»آغاز شد. درپی این دستور انتظامی،گروهی تخصصی از افسران کارآزموده و باتجربه دایره تجسس با نظارت مستقیم سرهنگ علی برزنونی(رئیس کلانتری میرزا کوچک خان)واکاوی پرونده های سرقت را با تحلیل کارشناسی در دستور کار قرار دادند و به سرنخ هایی از دزدان سابقه دار رسیدند که چند ماه قبل نیز دستگیر شده بودند و پرونده آنان در حال رسیدگی قضایی بود. از سوی دیگر بررسی های تخصصی نشان داد که گوشی قاپ ها یکی از شماره های پلاک موتورسیکلت را تغییر داده اند تا در صحنه های ارتکاب جرم شناسایی نشوند! با به دست آمدن این اطلاعات و لو رفتن هویت سرکرده باند«اژدهای زرد»عملیات دستگیری آنان با هماهنگی قضایی و به سرپرستی سرهنگ میش مست(رئیس دایره تجسس کلانتری)هنگامی آغاز شد که روز بعد سرقت یک دستگاه موتورسیکلت با مشخصات موتورسیکلت توقیفی در صحنه تصادف روی سیستم رایانه ای پلیس قرارگرفت. این ماجرا اگر چه تعجب افسران دایره تجسس را برانگیخت اما سرنخ بسیار مهمی برای شناسایی اعضای باند مذکور به شمار می رفت. به همین خاطر هماهنگی های انتظامی با بهره گیری از تجربیات فرمانده انتظامی مشهد انجام شد و جوانی که سرقت موتورسیکلت را به ماموران کلانتری پنجتن گزارش داده بود، به سوی کلانتری میرزا کوچک خان به راه افتاد تا موتورسیکلت خود را تحویل بگیرد. او درباره چگونگی ماجرای سرقت موتورسیکلت به افسران دایره تجسس گفت: به همراه یکی از دوستانم به پارک منطقه پنجتن رفته بودیم که موتورسیکلت را آن جا قفل کردم و خودمان برای خرید خودرو به بولوار شهید رستمی رفتیم، اما وقتی به محل پارک بازگشتیم، اثری از موتورسیکلت نبود. به همین دلیل به کلانتری پنجتن رفتیم و گزارش سرقت موتورسیکلت را ارائه دادیم ....
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،وقتی هویت گزارش دهنده سرقت روی برگه های انتظامی ثبت شد ناگهان در کمال ناباوری، ماموران حلقه های قانون را بر دستان مالباخته مذکور گره زدند! هنوز این جوان حیرت زده به نیروهای انتظامی می نگریست که رئیس کلانتری وارد اتاق تجسس شد و بدین ترتیب بازجویی ها در حالی از مدعی سرقت موتورسیکلت ادامه یافت که او درمیان سوالات افسران تجسس، هر لحظه قصه ای را سرهم می کرد و درنهایت در مخمصه داستان ساختگی خود گیر می افتاد. دقایقی بعد این جوان لب به اعتراف گشود و راز باند«اژدهای زرد» را فاش کرد .او گفت:برادرم به همراه یکی از دوستانش در مناطق شهری موبایل قاپی می کند. آن شب هم از ماجرای تصادف بعد از سرقت گوشی پرده برداشتند و من برای آن که پلیس نتواند آن ها را دستگیر کند نقشه سرقت موتورسیکلت را طراحی کردم! و به همراه برادر همدست برادرم به کلانتری رفتیم تا این گونه موتورسیکلت را تحویل بگیریم و...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:با دستگیری دو متهم مذکور که برای فریب پلیس وارد عمل شده بودند،رصدهای اطلاعاتی برای به دام انداختن دو گوشی قاپ حرفه ای وارد مرحله جدیدی شد و آن ها در دو عملیات ضربتی ،گوشی قاپ ها را در حالی دستگیر کردند که هنوز پرونده سرقت های قبلی آنان به نتیجه نرسیده بود. در همین حال و با دستورات خاص قضایی، عملیات افسران دایره تجسس برای شناسایی مالخران و دستگیری دیگر اعضای مرتبط با «اژدهای زرد» درحالی همچنان ادامه دارد که بررسی ها نشان داد:یکی از گوشی قاپ ها 2 کاپشن را روی هم می پوشید و پس از ارتکاب جرم بلافاصله یکی از کاپشن ها را از تنش خارج می کرد تا مالباختگان نتوانند او را شناسایی کنند. با این وجود تا کنون 17 تن ازمال باختگان آن ها را شناسایی کرده اند.

معمای پلخمون در کیسه دزدان«مغزخودرو»!

سجادپور- دزدان سابقه‎داری که به کامپیوتر(ای‎سی‎یو) خودروها دستبرد می زدند، در حالی با تلاش ماموران گشت کلانتری رسالت مشهد دستگیر شدند که رمزگشایی از تیر وکمان(پلخمون)کشف‎شده در کیسه حاوی مغزهای سرقتی خودرو ادامه دارد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران گشت نامحسوس کلانتری رسالت مشهد چند روز قبل هنگام گشت‎زنی برای پیشگیری از دستبرد به اموال مردم، دو مرد جوان را دیدند که کیسه‎ای مشکوک را حمل می کردند.به همین خاطر ماموران انتظامی به دو مرد مذکور نزدیک شدند و از آنان درباره محتویات داخل کیسه برنج پرسیدند. هنگامی که مظنونان دست وپای خود را گم کردند و هرکدام پاسخی متفاوت دادند، ماموران در بازرسی کیسه برنج 5دستگاه کامپیوتر معروف به «مغز خودرو» را مشاهده کردند و بدین ترتیب احتمال سرقتی بودن کامپیوترها قوت گرفت؛ چرا که کشف یک پلخمون و سنگ ریزه به همراه یک برگ چک3میلیارد ریالی نیز بر ظن پلیس مهر تایید می زد.گزارش روزنامه خراسان حاکی است: طولی نکشید که با دستور سرگرد روح ا... لطفی(رئیس کلانتری رسالت) عوامل انتظامی، دو متهم را به کلانتری انتقال دادند و بدین ترتیب تحقیقات از آنان در دایره تجسس آغاز شد.
در همین حال یکی از متهمان مدعی شد که چک مذکور را درقبال فروش خودرو دریافت کرده است اما کنکاش های پلیس نشان داد که وی اصلا خودرویی نداشته است که آن را بفروشد!تناقض‎گویی متهمان، آنان را در مخمصه سوالات تخصصی انداخت، به طوری که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نیافتند و به سرقت 20 دستگاه«ای سی یو» اعتراف کردند. در همین حال «علی-م» یکی از متهمان گفت: به خاطر آن که تعمیرکار خودرو هستم، از این حرفه سوءاستفاده کردم و در مناطق خواجه ربیع، ایثار و کوی طلاب، اقدام به سرقت کامپیوتر خودرو می کردم. همدست وی نیز با بیان این که به خاطر بیکاری با «علی-م»همراه شدم،به افسران دایره تجسس گفت:به همراه دوستم و برای فروش کامپیوترها با او رفتم اما نمی دانستم که این اموال سرقتی است.بنا بر گزارش روزنامه خراسان، درحالی که متهمان درباره بهره گیری از پلخمون و چگونگی استفاده از آن در سرقت ها به داستان سرایی پرداخته اند، تلاش نیروهای انتظامی برای رمزگشایی از معمای وجود پلخمون در کیسه حاوی«مغز خودروها» درحالی ادامه دارد که متهمان برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شده‎اند.

مکـار هـوسـران !

مردی که حدود 40 سال سن دارد، دختر نوجوانم را در فضای مجازی به گونه‎ای مکارانه فریب داده است که در مردابی وحشتناک دست و پا می زند و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ، زن جوان که با چهره‎ای شکسته و غمگین وارد مرکز انتظامی شده بود، با بیان این که گاهی فقط مرگ خود و دخترم را آرزو می‎کنم، درباره ماجرای تلخی که او را به کلانتری کشانده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع)مشهد گفت: سال ها قبل و درحالی که 20 بهار از عمرم گذشته بود، پای سفره عقد نشستم و با جوانی که شاگرد تعمیرگاه خودرو بود، ازدواج کردم؛ اما آرام آرام متوجه شدم که من و «قربان» هیچ تفاهم اخلاقی با یکدیگر نداریم. او مردی درون‎گرا و مغرور بود اما من دختری شاد و خندان بودم که به مسافرت و مهمانی‎های خانوادگی اهمیت زیادی می‎دادم. به همین خاطر همواره با یکدیگر مشکل داشتیم و به مشاجره می‎پرداختیم.
بالاخره این ناسازگاری‎های اخلاقی به حدی رسید که تصمیم به طلاق گرفتم و تا مرز جدایی هم پیش رفتم اما به خاطر دختر و پسر خردسالم نتوانستم از او طلاق بگیرم؛ چراکه دوست نداشتم فرزندانم زیردست ناپدری یا نامادری بزرگ شوند و درآن سن و سال از محبت پدری محروم بمانند. این درحالی بود که من در یکی از ادارات دولتی استخدام شده بودم و سرکار می رفتم. دراین شرایط «سحر» و«نیما» را نزد مادرم می گذاشتم تا از آن‎ها مراقبت کند. دخترم که به تحصیل ادامه می‎داد نیز بسیار آرام و گوشه گیر بود و مدام با درس و مدرسه خود را سرگرم می کرد تا این که در 14 سالگی و با شیوع کرونا برایش گوشی هوشمند خریدم تا از تحصیل عقب نماند؛ اما او بلافاصله وارد شبکه های اجتماعی شد و در این میان با مردی 38 ساله ارتباط برقرار کرد که با چرب زبانی و حیله گری او را درفضای مجازی فریب داده بود.
«سحر» با جملات عاشقانه آن جوان مکار، به او دل باخت و تلاش های من برای جدایی آن ها فایده ای نداشت. این علاقه هوس‎آلود چنان فکر و ذهن دخترم را درگیر کرده بود که چندبار از خانه فرار کرد و نزد آن مرد شیاد رفت و من با هزار بدبختی او را به منزل بازگرداندم. حالا دیگر شب ها خواب نداشتم و در اتاق ها را قفل می کردم تا این رفتارهای ناهنجار و هیجان گونه دخترم تکرار نشود. چرا که می دانستم او آینده خود را به تباهی می کشاند. از سوی دیگر هم وقتی فهمیدم آن جوان 40 ساله به مواد مخدر اعتیاد دارد،ترس و نگرانی ام بسیار دلهره‎آور شد اما او دخترم را که اکنون17 سال دارد، رها نمی کند و من چاره ای جز توسل به قانون نداشتم؛ اما ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با توجه به حساسیت ماجرا و با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ غلامعلی تیموری(رئیس کلانتری امام رضا(ع))اقدامات قانونی و بررسی های روان‎شناختی این ماجرای تاسف بار در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : جمعه ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ | 10:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |