ماجرای زورگیری تبهکاران مخوف از گردشگران !
سیدخلیل سجادپور– اعضای یک باند تبهکارانه که از استان خوزستان به مشهد می آمدند و به طرز وحشتناکی از گردشگران خارجی در پوشش راهنما و مترجم زورگیری می کردند در حالی دستگیر شدند که طعمه های خود را بدون پوشش مناسب در بیابان های اطراف مشهد رها کرده بودند.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،حدود 3روز قبل 3 گردشگر عرب زبان زمانی که از فرودگاه بین المللی شهید هاشمی نژاد مشهد خارج شدند با مرد 40 ساله ای برخورد کردند که به زبان عربی با آن ها سخن گفت .او که خود را راهنما و مترجم معرفی می کرد به گردشگران اطمینان داد که می تواند برای یافتن محل اقامت نیز به آن ها کمک کند.گردشگران عرب زبان که بسیار خوشحال شده بودند بلافاصله پیشنهاد«خالد»را پذیرفتند و با او همراه شدند .دقایقی بعد3گردشگر خارجی سوار بر خودروی پژو405 سبز رنگ به طرف بولوار طبرسی شمالی حرکت کردند. مرد 40 ساله که رانندگی پژو را به عهده داشت آن ها را به منزل شخصی یکی از همدستانش در خیابان شهید نظام دوست برد و در میان راه با زیرکی اطلاعاتی از اوضاع مالی و چند روز اقامت آن ها به دست آورد .اما طولی نکشید که «خالد»نقشه زورگیری را طراحی کرد و با دو تن از همدستانش شبانه به سراغ گردشگران رفت.تبهکاران خشن در یک لحظه چاقو را بیرون کشیدند و با تهدید به مرگ گردشگران خارجی، همه اموال آن ها را گرفتند و یک نفر از آن ها را نیز با ضربه چاقو مجروح کردند تا به آن ها بفهمانند که از تبهکاران خشن هستند و به کسی رحم نمی کنند.مرد معروف به خالد و همدستانش سپس دست وپای 3مرد عرب زبان را بستند و درحالی که حتی کفش و لباس آنان را هم گرفته بودند ،طعمه های خود را درون خودرو انداختند و به طرف بیابان های حاشیه شهر حرکت کردند. زورگیران خشن وقتی به مکانی تاریک و خلوت رسیدند،گردشگران را با همان پوشش نامناسب در بیابان رها کردند و از محل گریختند. گزارش روزنامه خراسان حاکی است ساعتی بعد 3 قربانی زورگیری بی هدف به راه افتادند و با کمک شهروندان ماجرا را به پلیس گزارش دادند. با توجه به اهمیت و حساسیت ،بی درنگ این پرونده زورگیری با دستور مستقیم سرهنگ احمد نگهبان(فرمانده انتظامی مشهد)در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد قرار گرفت و شبانه جلسه تحلیلی جرم با هدایت و نظارت سرهنگ مصطفی صادقی (رئیس پلیس آگاهی مشهد)دراتاق فرماندهی برگزار شد. ساعتی بعد گروهی از کارآگاهان کارآزموده اداره مبارزه با جرایم خشن وارد عمل شدند و تحقیقات میدانی گسترده ای را آغاز کردند.آنان با توجه به مشخصاتی که مال باختگان ارائه دادند در اولین مرحله از اقدامات تخصصی به بررسی بانک اطلاعاتی مجرمان خارج از استان پرداختند؛ چراکه گردشگران به لهجه غلیظ عربی تبهکاران اشاره کرده بودند اما سوابقی از مجرمان به دست نیامد. در همین حال کارآگاهان با بهره گیری از تجربیات پلیسی، به منطقه اقامت دو روزه گردشگران رفتند و با شگردهای فنی و اطلاعاتی موفق شدند سوئیتی را که گردشگران به آن مکان منتقل شده بودند،شناسایی کنند.آنان سپس دریک عملیات ضربتی و کسب مجوزهای قضایی از قاضی خدابنده (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی)وارد منزل شخصی شدند و صاحب منزل را دستگیر کردند. طولی نکشید که با اعترافات وی مشخص شد تبهکاران از اسامی جعلی استفاده کرده اند و سردسته باند زورگیران«سلیم» نام دارد که راهی اهواز شده است. بنابراین کارآگاهان دوباره سراغ بانک اطلاعاتی مجرمان رفتند و به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می داد«سلیم» به اتهام سرقت مسلحانه در اهواز تحت تعقیب قراردارد.از سوی دیگر با لو رفتن ماجرا ،درحالی که هماهنگی های انتظامی و قضایی برای دستگیری سرکرده تبهکاران آغاز شده بود سرنخ هایی نمایان شد که نشان می داد متهم مذکور دوباره به طرف مشهد در حرکت است. خیلی زود عملیات تخصصی طراحی شد و گروه عملیاتی کارآگاهان وی را هنگام ورود به مشهد دستگیر کردند و خودروی پژو را نیز به مقر انتظامی انتقال دادند. از طرف دیگر با اعترافات این تبهکار خشن،3 همدست دیگر وی نیز در بولوار چمن و خیابان امام رضا(ع) به دام افتادند و اموال 3گردشگر خارجی نیز کشف شد. در همین حال متهمان به حدود 15 فقره زورگیری با این شیوه از گردشگران اعتراف کردند که تاکنون 4تن از شاکیان دیگر آنان شناسایی شده اند.گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است بررسی های پلیس نشان می دهد که تبهکاران مخوف از عناوین پلیسی برای ارتکاب جرایم خود نیز استفاده کرده اند. در همین حال فرمانده انتظامی مشهد با تایید خبر دستگیری اعضای این باند خطرناک به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:3عضو اصلی باند از استان خوزستان به مشهد آمده بودند و اموال سرقتی را هم به خارج از استان انتقال می دادند اما تحقیقات برای شناسایی دیگر افراد مرتبط با آنان همچنان ادامه دارد.سرهنگ احمد نگهبان که به طور مستقیم بر عملیات های تخصصی کارآگاهان نظارت دارد با قدردانی از دستورات ویژه قضایی گفت:بررسی ها با تاکید فرمانده انتظامی مشهد تا ریشه یابی کامل این پرونده ادامه دارد.
روزگـار غـریب !
در اوج جوانی عاشق پسری خوش تیپ شدم که در محله خودمان ساکن بود. آن روزها در اوج رو کم کنی از خیلی از دختران و دوستانم پیشی گرفتم و شادمان از این عشق خیابانی بودم که ورق برگشت و روزگار غریب به سراغم آمد چراکه ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،زن38 ساله ای که برای پیشگیری از افشای یک راز خانوادگی به مرکز انتظامی آمده بود درباره سرگذشت غریب خود به سرهنگ الهه ارجمند(مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد) گفت: درسال آخر دبیرستان تحصیل می کردم که مانند چندتن از دوستانم عاشق«نوید»شدم او پسری خوش قد وبالا و شیک پوش بود به همین دلیل هم خیلی از دختران محله تلاش می کردند تا توجه او را به خودشان جلب کنند. دراین میان او فقط به انتظار من می نشست تا در مسیر نگاهش قرار بگیرم چراکه من هم از ظاهری زیبا برخوردار بودم و پدرم نیز از جمله افراد سرشناس محله بود. خلاصه آن روزها از این که رقیبانم را پشت سر گذاشته ام در پوست خود نمی گنجیدم به طوری که گویی روی ابرها پرواز می کنم.
رابطه من و نوید هر روز بیشتر می شد و من احساس می کردم همکلاسی هایم به من حسادت می کنند اما یک روز وقتی نوید را در مسیر خانه خودمان دیدم،لبخندزنان به او سلام کردم ولی نوید بی اعتنا از کنارم گذشت و حتی به من نگاه نکرد.آن روز روح و روانم به هم ریخت.مدام از مادرم می پرسیدم برنامه ای برای خرید ندارد که از خواربار فروشی محله تهیه کنم!مادرم که از اصرارهای من تعجب کرده بود بالاخره آب پاکی را روی دستم ریخت و من آن شب تا صبح بیدار ماندم.صبح روز بعد خیلی زود راهی مدرسه شدم و به طرف مغازه پدر نوید حرکت کردم اما او را در فروشگاه ندیدم.دیگر کلافه بودم و نمی دانستم چکار کنم ولی وقتی از دبیرستان به خانه برمی گشتم چشمم به نوید افتاد که درون مغازه نشسته بود. بی درنگ سراغش رفتم و او با چهره ای غمگین درباره رفتار دیروزش گفت:پدرت به مغازه آمد .او از ارتباط ما خبر داشت به همین دلیل هم مرا تهدید کرد که دست از سر تو بردارم چراکه خواستگار داری و به زودی ازدواج می کنی! من هم که ترسیده بودم تصمیم گرفتم تا ارتباطم را با تو قطع کنم اما من عاشق تو هستم و...
وقتی این جملات را شنیدم دیگر نتوانستم طاقت بیاورم برای رسیدن به «نوید»با همه خانواده ام جنگیدم. دیگرنصیحت ها و دلسوزی های پدر ومادرم را هم نمی شنیدم تا جایی که با یک اشتباه احمقانه ،دست به خودکشی زدم و بالاخره پدرم با ازدواج ما موافقت کرد. تا مدت ها عشق من و«نوید»سرزبان ها بود و من همچنان به دوستانم فخر می فروختم تا این که پزشکان تشخیص دادند من قدرت بارداری ندارم و صاحب فرزند نمی شوم. این ماجرا زمانی تلخ تر شد که بعد از 5سال زندگی مشترک،نوید مقابلم ایستاد وگفت:قصد دارد با دختر دیگری ازدواج کند تا فرزندی داشته باشد! او پیشنهاد کرد من هم درکنار هوویم به زندگی درکنار او ادامه بدهم!ولی یک زن هیچ وقت نمی تواند زن دیگری را درکنار شوهرش تحمل کند، این بود که فهمیدم همه آن عشق وعاشقی های جوانی چیزی جز هوس نبود و پدرم این روزها را به خوبی پیش بینی کرده بود.بالاخره از «نوید»جدا شدم ویک سال بعد به عقد پیرمردی درآمدم که فرزندانش ازدواج کرده بودند. مدتی بعد از او خواستم دختری را به فرزندی بپذیریم تا من از این تنهایی و افسردگی بیرون بیایم!«نادر» هم قبول کرد و دختری را برایم از شیرخوارگاه تحویل گرفت و نام اورا در شناسنامه اش ثبت کرد اما اکنون که «آهو»درکلاس پنجم ابتدایی تحصیل می کند همسر و فرزندان «نادر» مرا تهدید می کنند که باید نام او را از شناسنامه شوهرم حذف کنیم در غیر این صورت ماجرای پرورشگاهی بودن «آهو» را برایش بازگو می کنند وبا افشای این راز خانوادگی زندگی ام را به هم می ریزند!چراکه می ترسند دخترم صاحب مقداری از ثروت پدرشان شود و از او ارث ببرد اما ای کاش...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است این آخرین پرونده ای بود که سرهنگ ارجمند قبل از افتخار نایل شدن به بازنشستگی در نیروی انتظامی ،آن را در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری مورد بررسی های تخصصی و روان شناختی قرار داد و به یاری زن38 ساله آمد. گروه حوادث روزنامه خراسان نیز بازنشستگی این افسر ارشد و مشاور برتر ستون در امتداد تاریکی را به ایشان و خانواده محترمشان تبریک می گوید.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
آدمکشی کلاه قرمزی در سرای پوشاک فروشان!
سیدخلیل سجادپور– درنزاع وحشتناکی که بین حدود30 نفر در سرای پوشاک فروشان مشهد رخ داد، شاگرد آب میوه فروشی با ضربات چاقوی «کلاه قرمزی» به قتل رسید و چند نفر نیز مجروح شدند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این حادثه هولناک بیست و نهم بهمن هنگامی در اطراف سرای پوشاک فروشان منطقه 17 شهریور مشهد رخ داد که مرد میوه فروش شاگردش را برای طلب 800هزار تومانی نزد یکی از مغازه داران داخل سرا فرستاد.«ارسلان-ف»نیز به فروشگاه«م» رفت و با رساندن پیغام صاحبکارش گفت:آمدم تا پول آب میوه هایی را وصول کنم که نوشیده اید! امااین جمله او با جبهه گیری طرف های مقابل روبه رو شد و کار به توهین کشید. دراین هنگام شاگرد آب میوه فروشی، به نزد صاحبکارش بازگشت و ماجرا را برای او شرح داد.«ن» که از شنیدن پاسخ آن ها به شدت ناراحت شده بود با چهره ای خشمگین به سرای پوشاک فروشان رفت و بدین ترتیب نزاعی بین آن ها شروع شد ولی این نزاع در حالی با دخالت دیگر کسبه خاتمه یافت که مرد آب میوه فروش احساس می کرد نباید طرف های مقابل او را کتک می زدند!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است طولی نکشید که کار به عده کشی انجامید و تلفن ها برای کشاندن دعوا گران و اوباش به محل سرای پوشاک فروشان به کار افتاد. ساعتی بعد با ورود حدود20نفر به اطراف میدان 17 شهریور مشهد،چوب وچماق ها بالا رفت و این گونه نزاع وحشتناکی در منطقه سرای پوشاک فروشان رخ داد. دو گروه در حالی با چماق و چاقو به جان هم افتادند که برخی از آن ها حتی یکدیگر را نمی شناختند به همین دلیل یکی از عاملان نزاع وقتی دید که ارسلان(شاگرد آب میوه فروشی)به سمت یکی از شرکت کنندگان در نزاع چوب پرت می کند با این تصور که او از طرف های مقابل است، به سوی وی رفت و با چهره ای خشمگین از پشت سر تیغه چاقو را بر پیکر شاگرد آب میوه فروشی فرود آورد. او سپس چاقو را بیرون کشید و ضربه کاری دیگری نیز به او زد به گونه ای که شاگرد آب میوه فروشی نقش بر زمین شد و صدای فریاد اطرافیان به هوا برخاست. گروهی از عوامل نزاع وقتی دیدند که به اشتباه یکی از طرف های خودشان را مجروح کرده اند؛ بی درنگ از صحنه حادثه گریختند و در کمتر از 30 ثانیه در کوچه و پس کوچه های اطراف میدان 17 شهریور ناپدید شدند. دقایقی بعد نیروهای امدادی از راه رسیدند و پیکر ارسلان را به همراه چند جوان مجروح دیگر به مراکز درمانی انتقال دادند اما «ارسلان» که به بیمارستان امدادی شهید کامیاب مشهد منتقل شده بود، روز بعد بر اثر عوارض ناشی از ضربات چاقو جان سپرد و بدین ترتیب ماجرای این نزاع خونبار، رنگ جنایت به خود گرفت. از سوی دیگر با صدور دستورات ویژه ای از سوی قاضی صالح(رئیس مجتمع قضایی ثامن مشهد) گروهی از نیروهای پلیس اطلاعات و امنیت مشهد وارد عمل شدند و چند تن از عوامل نزاع را دستگیر کردند اما بررسی دوربین های مداربسته حکایت از آن داشت که جوان «کلاه قرمزی»ضربات چاقو را از پشت سر بر پیکر شاگرد آب میوه فروشی وارد کرده است. به همین دلیل و با صدور دستوری از سوی سرهنگ احمد نگهبان(رئیس پلیس مشهد)گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی نیز برای دستگیری«جوان کلاه قرمزی» وارد عمل شدند وتحقیقات گسترده ای را با دستورات قاضی سیبویه(بازپرس شعبه 302 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد)آغاز کردند.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، با استقرار کارآگاهان در یکی از مراکز انتظامی مشهد، رصدهای اطلاعاتی برای دستگیری متهم فراری در حالی ادامه یافت که یکی از مجروحان بستری در بیمارستان نیز بازداشت شد اما هنوز عملیات دستگیری شروع نشده بود که «عباس-الف»(جوان کلاه قرمزی)با همکاری یکی دیگر از مراکز انتظامی بازداشت شد و به قتل «ارسلان» اعتراف کرد. او گفت: من فکر می کردم او از طرف های مقابل است به همین خاطر هم اشتباهی او را با چاقو زدم و سپس چاقو و کلاه را در اطراف میدان 17 شهریور انداختم و فرار کردم.به گزارش روزنامه خراسان تحقیقات در این باره ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی