عملیات دلهره آور در سناریوی گروگانگیری!
دانش آموز 14 ساله از چنگ آدم ربا گریخت
سید خلیل سجادپور- عملیات دلهره آور پلیس مشهد در یک سناریوی وحشتناک گروگانگیری، زمانی به پایان رسید که حلقههای قانون دستان سرکرده باند آدم ربایان را فشرد.
فرمانده انتظامی مشهد دقایقی بعد از دستگیری گروگانگیر تبعه خارجی و در تشریح این عملیات دلهره آور به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: ساعت17:20 دوم اسفند نوجوان 14 ساله ای که از مدرسه به خانه بازگشته بود با همان پوشش مدرسه مشغول بازی با دوستانش در کوچه شد اما هنوز دقایقی از بازی کودکانه آن ها نگذشته بود که ناگهان دو مرد نقابدار از یک خودروی آر.دی بیرون آمدند و درحالی که دست و پاها و دهان نوجوان 14 ساله را گرفته بودند، او را به درون خودروی سبز رنگ انداختند و راننده نیز پدال گاز را فشرد.
سرتیپ دوم احمد نگهبان افزود: دوستان «مصطفی-س» که این صحنه را دیده بودند، هراسان و سراسیمه به سوی منزل او دویدند و نفس زنان ماجرای آدم ربایی مردان نقابدار را برای مادر«مصطفی» بازگو کردند. زن جوان که از شنیدن این جملات دست و پاهایش به لرزه افتاده بود، وحشت زده با پلیس تماس گرفت و جریان آدمربایی را شرح داد. مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: دقایقی بعد خودروهای کارآگاهان پلیس آگاهی وارد خیابان رسالت72 شدند و تحقیقات تخصصی خود را درحالی آغاز کردند که زن تبعه افغانستان به شدت اشک میریخت و نگران سلامت فرزندش بود؛ اما افسران ورزیده و کارآزموده آگاهی به وی اطمینان دادند که پسرش را صحیح و سالم به آغوش خانواده باز می گردانند.
سرتیپ دوم نگهبان با اشاره به آغاز عملیات دلهره آور برای نجات گروگان 14 ساله افزود: با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، گروهی هماهنگ و مشترک از کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد و استان خراسان رضوی وارد عمل شدند و به ردزنی آدم ربایان نقابدار پرداختند، اما طولی نکشید که مشخص شد گروگانگیران پلاک خودرو را گل گرفته اند و سرنشینان خودرو نیز در مسیر پیاده شده اند.
وی اضافه کرد: بلافاصله پلاک خودرو، زیر ذره بین شمارهیابی قرارگرفت و چند شماره پلاک آن نمایان شد. با این سرنخ مهم، ده ها خودروی آر.دی سبز رنگ زیر چتر تحقیقات پلیسی رفت تا این که بالاخره چشمان کارآگاهان روی چند پلاک خاص متمرکز شد.
«کلیددار امنیت مشهد» ادامه داد: شب از نیمه گذشته بود که بالاخره گروه عملیاتی موفق شدند مالک خودروی آر.دی را در منطقه خواجه ربیع مشهد شناسایی کنند؛ اما وقتی صاحب خودرو مورد بازجویی قرار گرفت، مشخص شد که او نقش مهمی در آدم ربایی ندارد و یک تبعه خارجی از خودروی وی سوءاستفاده کرده است. این فرد که خود را صافکار معرفی می کرد به کارآگاهان گفت: جوانی که «بصیر-ب» نام دارد و تبعه کشور افغانستان است، خودروی خودش را برای تعمیر و صافکاری به تعمیرگاه آورد و چون به طور ضروری خودرو نیاز داشت من هم خودروی خودم را به او امانت دادم که به کارش برسد. او هم بعد از حدود دو ساعت، خودروی آر.دی مرا بازگرداند و رفت.
سرتیپ دوم احمد نگهبان خاطر نشان کرد: این گونه بود که مشخصات گروگانگیر 29 ساله لو رفت و کارآگاهان با رصدهای اطلاعاتی دقیقتر دریافتند که مرد گروگانگیر به سوی انبار ضایعاتی در اطراف روستای فرخد حرکت کرده است. بنابراین کارآگاهان با بهره گیری از تجربیات فرماندهان ارشد پلیس آگاهی، دامنه تحقیقات را با هماهنگی قضایی به سمت محل احتمالی اختفای کودک 14 ساله کشاندند اما هنوز عملیات ضربتی شکل نگرفته بود که خبر مهمی در بیسیمهای پلیس پیچید و ساعت ها دلهره را از دلها زدود. یکی از نیروهای کلانتری خلق آباد از پناه آوردن نوجوان مذکور به پلیس گزارش داد که دقایقی قبل از چنگ آدم ربا گریخته بود. این نوجوان که درکنار نیروی انتظامی احساس آرامش می کرد درباره ماجرای فرارش گفت: جوان آدم ربا که محاسن سیاه و بلندی داشت، دست و پاها و چشم هایم را درون انبار ضایعاتی بسته بود ولی من با تلاش زیاد موفق شدم طناب دستانم را باز کنم. وقتی چشمبند را برداشتم،هیچ کس را در آن جا ندیدم. این بود که در انباری را هم به سختی گشودم و از آن جا فرار کردم تا این که با یکی از ماموران انتظامی مواجه شدم و ماجرا را شرح دادم.
رئیس پلیس مشهد در ادامه این گفت وگوی اختصاصی تصریح کرد:پس از آن که گروه مشترک کارآگاهان از سلامت نوجوان مذکور اطمینان یافتند، بی درنگ عملیات ضربتی را برای دستگیری آدم ربای مذکور آغاز کردند و مخفیگاه وی را در یک لانه مجردی واقع در منطقه کشف رود به محاصره درآوردند. دقایقی بعد متهم29 ساله که «بصیر» نام دارد به مقر انتظامی هدایت شد و مورد بازجویی قرار گرفت.سرتیپ دوم نگهبان با اشاره به اعترافات صریح وی افزود: سرکرده باند گروگانگیری درباره این ماجرای تکان دهنده گفت: پدر این کودک (گروگان) در کشور آلمان ساکن شده است اما پشت سر همسر من حرف های نامربوطی زده بود. به همین خاطر هم من قصد داشتم با ربودن فرزندش از او انتقام بگیرم. این بود که دو رهگذر معتاد را به کار گرفتم و به هرکدام یک میلیون پرداختم تا آن پسر نوجوان را سوار خودرو کنند. ساعتی قبل هم خودروی آردی را از صافکار به امانت گرفته بودم تا شناسایی نشوم. بعد از آن که دو رهگذر نقابدار، کودک را درون خودرو انداختند،آن ها را در مسیر پیاده کردم و آن پسر را به انبار ضایعاتی در روستای فرخد بردم.
فرمانده انتظامی مشهد ضمن قدردانی از دستورات ویژه قضایی و همه نیروهای عملیاتی پلیس آگاهی مشهد و استان خراسان رضوی که در این عملیات نقش داشتند به ادامه عملیات برای دستگیری دیگر متهمان اشاره کرد و افزود: اگرچه با رهایی دانش آموز گروگان، خستگی 24 ساعت عملیات شبانهروزی از تن نیروهای انتظامی خارج شد اما عملیات برای به دام انداختن همه مجرمانی که این ماجرای دلهره آور را رقم زدند همچنان ادامه دارد.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: به پیشنهاد فرمانده کل فراجا و تایید مقام معظم رهبری، درجه سرهنگ احمد نگهبان(فرمانده انتظامی مشهد)در ایام نیمه شعبان به سرتیپ دومی ارتقا یافت. گروه حوادث روزنامه خراسان نیز این ارتقای شایسته را به ایشان، سردار تقوی و عزتمندان نیروی انتظامی تبریک می گوید.
ماجرای 60 کیلو مواد مخدر صنعتی !
حدود 6 ماه قبل شوهرم به اتهام حمل 60 کیلو گرم مواد مخدر صنعتی دستگیر و روانه زندان شد. ازآن روز به بعد من هم با دو قلوهای 6 ماهه ام آواره شدم ولی از مدتی قبل فردی با یک شماره ناشناس برایم مزاحمت ایجاد می کند و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، اینها بخشی از اظهارات زن30 ساله ای است که برای اعلام شکایت از یک مزاحم تلفنی وارد مرکز انتظامی شده بود. او در تشریح قصه پر غصه زمدگی خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: در کلاس چهارم ابتدایی تحصیل می کردم که مادرم به دنبال مرگ ناگهانی برادرم سکته کرد و از دنیا رفت. بعد از آن پدرم با زن دیگری ازدواج کرد ولی من نمی خواستم او را به جای مادرم بپذیرم و این بود که در 14 سالگی وقتی با «هادی»آشنا شدم خیلی زود با هم ازدواج کردیم چراکه نمیخواستم در کنار نامادری ام زندگی کنم.
اگرچه«هادی» همسرش را طلاق داده بود و یک ازدواج ناموفق داشت اما من به خاطر علاقه ای که به او داشتم، با این موضوع کنار آمدم و به زندگی مشترکم ادامه دادم اما با آن که 13 سال از زندگی مشترکمان می گذشت صاحب فرزند نشده بودم تا این که حدود 15 ماه قبل هنگامی که نتیجه آزمایش پزشکی، بارداری مرا نشان داد از شدت خوشحالی روی ابرها پرواز می کردم و نفهمیدم چگونه به خانه رسیدم! خلاصه 6 ماه قبل فرزندان دو قلویم به دنیا آمدند و زندگی من رنگ و بوی عاشقانه دیگری گرفت اما این خوشحالی ها دوامی نداشت و در همین روزها خبر رسید که شوهرم را دستگیر کرده اند. وقتی جویای ماجرا شدم تازه فهمیدم که او به اتهام حمل60 کیلوگرم مواد مخدر صنعتی دستگیر شده است. البته شوهرم می گوید: راننده یکی از تاکسیهای اینترنتی بوده و یکی از متقاضیان خودرو، لاستیک حاوی مواد مخدر را به او سپرده است تا به مقصد برساند و او از مواد مخدر جاسازی شده درون لاستیک اطلاعی نداشته!
درعین حال شوهرم روانه زندان شد و من هم با دو فرزند دوقلو به منزل عمه ام در یکی از روستاهای حاشیه مشهد رفتم و از طریق کمک های مالی خانواده شوهرم روزگارم را میگذرانم. اما در همین شرایط و در حالی که فرزندانم اکنون یک ساله هستند، فردی از یک شمار ناشناس برایم ایجاد مزاحمت می کند به گونه ای که دیگر از تماس های او خسته شدم و به سراغ خواهرم رفتم تا با کمک او از مرد مزاحم شکایت کنم ولی خواهرم اصرار کرد که پدرمان را هم با خودمان ببریم که حداقل مردی همراهمان باشد ولی نامادری ام که می ترسد این نقشه ای برای تصاحب اموال پدرمان باشد، اجازه نداد تا او ما را همراهی کند به همین دلیل با نامادری ام درگیر شدیم و کارمان به شکایت کشید اما ای کاش...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، بررسیهای تخصصی و اقدامات قانونی برای شناسایی فرد مزاحم با دستور سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
گوشی قاپ حرفه ای در کوچه بن بست!
سجاد پور- موتورسواری که در یک چشم برهم زدن،گوشی تلفن شهروندان را به سرقت می برد، درحالی درون کوچه بن بست دستگیر شد که تاکنون به 30 فقره دستبرد تیزدستانه در مشهد اعتراف کرده است.به گزارش روزنامه خراسان، عصر چهارم اسفند، زنگ پلیس 110 به صدا درآمد و خبر گوشی قاپی در بی سیم های پلیس پیچید. طولی نکشید که نیروهای گشت کلانتری رسالت به خیابان محل وقوع جرم رسیدند و با زن جوانی روبهرو شدند که مدعی بود موتورسواری گوشی تلفن او را هنگام گفت وگوی تلفنی ربوده و به سوی کوچه پس کوچه های اطراف متواری شده است. ماموران انتظامی که دیگر درنگ را جایز نمی دانستند با دستور سرگرد روح ا...لطفی، عملیات جست وجو را در مکان های احتمالی تردد سارق آغاز کردند و دقایقی بعد او را دریک کوچه بن بست در حالی به دام انداختند که هنوز گوشی مالباخته را در دست داشت.با انتقال متهم به مقر انتظامی، بازجوییهای تخصصی از وی در دایره تجسس کلانتری ادامه یافت اما وی بر بی گناهی خود تاکید می کرد و ادعا داشت که برای اولین بار دچار وسوسه های شیطانی شده و اقدام به گوشی قاپی کرده است؛ اما نیروهای کارآزموده تجسس که با توجه به شیوه سرقت، یقین داشتند او از سارقان حرفه ای است، همچنان او را در تنگنای سوالات فنی و انحرافی قرار دادند تا این که نوجوان دیگری وارد کلانتری شد و این سارق حرفه ای را شناسایی کرد. این مالباخته نوجوان گفت: متهم دستگیر شده، چند روز قبل گوشی او را نیز دریک چشم برهم زدن ربود و متواری شده است. بنا بر گزارش روزنامه خراسان، این دزد حرفه ای که دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشت در حالی که اظهار می کرد به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد، راز 30فقره گوشی قاپی دیگر را فاش کرد که با استفاده از پلاک جعلی موتورسیکلت این کار را انجام داده بود. بررسی های بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی