جنون عامل جنایت وحشتناک تایید شد

گروه حوادث – کمیسیون پزشکی قانونی مشهد،جنون جوانی را تایید کرد که در آخرین روزهای سال گذشته ،پدرش را به طرز وحشتناکی به قتل رساند و سپس قلب او را در پشت بام مجتمع مسکونی خورد!خبرنگار پیش‎کسوت روزنامه خراسان درباره این ماجرای تکان دهنده گفت:بیست و هفتم اسفند سال گذشته،مرد 65 ساله ای در یکی از مجتمع های مسکونی بولوار سرافرازان مشهد به طرز وحشتناکی به قتل رسید وبدین ترتیب با حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد در واحد آپارتمانی(محل جنایت)تحقیقات میدانی گسترده ای آغاز شد. بررسی های دقیق قاضی«محمود عارفی راد»نشان داد:مرد مذکور روی رختخواب و با ضربات چاقو به قتل رسیده است چرا که 3 چاقوی میوه خوری اره‌ای دسته پلاستیکی نیز در کنار جسد دیده می شد.سید خلیل سجادپور افزود:قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی وانقلاب مشهد که بنا به تجربیات قضایی خود و با توجه به اوضاع و احوال صحنه جنایت،احتمال وقوع قتل را خانوادگی تشخیص داده بود، بی درنگ دستور دستگیری پسر مقتول را صادر کرد که با پدرش زندگی می کرد اما از حدود48 ساعت قبل خبری از وی نبود و همسایگان نیز او را ندیده بودند.دبیر گروه حوادث روزنامه خراسان اضافه کرد:با این دستور قضایی،گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی،ردزنی های اطلاعاتی را برای دستگیری «علی اصغر»(پسر39ساله مقتول) آغاز کردند و خیلی زود او را در هسته مرکزی شهر درحالی به دام انداختند که مقابل یکی از هتل های مشهد به اخلال در نظم عمومی متهم شده بود.سجادپور گفت: بررسی های اولیه توسط قاضی«عارفی راد» درحالی راز عجیبی در این پرونده جنایی را فاش کرد که مشخص شد «قلب» مقتول در سینه او نیست! بنابراین دامنه تحقیقات به پشت بام مجتمع مسکونی کشید و ماجرای تکان دهنده ای لو رفت چرا که آثاری از خون در پشت بام وجود داشت و احتمال می رفت متهم به قتل برخی از اجزای پیکر مرد65 ساله را به پشت بام برده باشد.خبرنگار ارشد حوادث روزنامه خراسان با اشاره به اعترافات متهم در تحقیقات مقدماتی تصریح کرد:پسر39 ساله در این باره به قاضی «عارفی راد»گفت:وقتی پدرم را با چاقوهای اره ای به قتل رساندم فکر کردم که «طلسم» درون قلب او افتاده است به همین دلیل قلب او را از سینه اش بیرون آوردم و آن را درپشت بام خوردم!
«سجادپور»ادامه داد:با توجه به اظهارات عجیب متهم در مراحل تحقیق،وی با دستور قضایی به پزشکی قانونی معرفی شد تا کارشناسان و متخصصان روان پزشکی درباره وضعیت روحی وروانی وی اعلام نظر کنند. در همین حال کمیسیون پزشکی پس از انجام مصاحبه ها و معاینات دقیق روان پزشکی، وی را فاقد قوه تمیز و اراده در زمان ارتکاب جرم تشخیص دادند وسلامت روانی وی را تایید نکردند. با این نظر تخصصی و احراز جنون متهم هنگام ارتکاب قتل، این پرونده جنایی مختومه شد.

مواد اولیه نارنجک ها را از ابزارفروشی خریدیم!

سجادپور- یکی از مصدومان سانحه وحشتناک انفجار مهیب نارنجک دست ساز در مشهد که از چنگال مرگ گریخته است، به خرید مواد اولیه ساخت نارنجک های دست ساز از یک ابزارفروشی اعتراف کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،دقایق اولیه بامداد روزگذشته دو نوجوان 15 و16 ساله به حیاط خلوت یک منزل مسکونی در شهرک نجف رفتند تا با مواد اولیه ای که خریده بودند، نارنجک هایی برای ترقه بازی بسازند! اما همان نارنجک اول به دلیل گرمای دست آنان منفجر شد و صحنه رقت انگیزی را رقم زد.دو نوجوان از ناحیه دست و پا و صورت دچار جراحت و سوختگی شدند و شیشه های دو منزل دیگر نیز بر اثر موج شدید انفجار در حالی تخریب شد که با شکستن سنگ فرش های حیاط منزل نیز حفره ای در محل به وجود آمد. طولی نکشید که امدادگران اورژانس از راه رسیدند و دو مصدوم را به بخش سوختگی بیمارستان امام رضا(ع) انتقال دادند. در همین حال یکی از مصدومان که از چنگ مرگ گریخته بود پس از مداوای اولیه از مرکز درمانی مرخص شد ولی دوست او به دلیل شدت عوارض ناشی از انفجارترقه،در بیمارستان تحت درمان قرارگرفت.
ازسوی دیگر گروهی از عوامل انتظامی به سرپرستی سرگرد امیررضا فعال (رئیس کلانتری معراج) عازم محل وقوع حادثه شدند و تحقیقات گسترده ای را برای شناسایی عاملان فروش غیرقانونی مواد اولیه نارنجک های دست ساز ،آغاز کردند.
درهمین حال عباس نوجوان 16 ساله که این انفجار مهیب در منزل آن ها رخ داده است، در گفت وگویی کوتاه به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: دوستم امیر زنگ زد که با هم نارنجک درست کنیم که من هم همه لوازمی را که خریده بودم به داخل حیاط آوردم اما هنوز اولین نارنجک را ساخته بودیم که در دست امیر منفجر شد.
دوستت چندساله است؟15سال دارد.
سنگ ریزه هم داشتید؟نه! سنگ ها را در ساخت ترقه استفاده نکرده بودیم!
لوازم اولیه را از کجا تهیه کردید؟از یک ابزارفروشی خریدیم.
سنگ فرش های حیاط هم براثر انفجار تخریب شد؟بله!شدت انفجار خیلی زیاد بود!شانس آوردیم که همزمان با انفجار پرت شدیم. چون همه موادها با هم منفجر شدند و شیشه های منازل اطراف هم شکست.
فقط از ناحیه صورت آسیب دیدی؟ نه! دست و پایم نیز دچار جراحت وسوختگی شد اما دوستم آسیب بیشتری دید.
چه مقدار مواد اولیه خریدید؟از هرنوع 100 گرم خریدیم و550 هزار تومان هزینه کردم.
پشیمانی؟خیلی!فقط از این که جان سالم به در بردیم خوشحالم .احتمال داشت این انفجار آخرین روز زندگی ما باشد!
شایان ذکر است ماموران کلانتری معراج در پی اعترافات نوجوان ۱۶ ساله عازم بولوار ذوالفقار شدند و بیش از ۳۲ کیلو گرم مواد پیش ساز مواد محترقه و تعداد زیادی نارنجک دستی را از ابزار فروشی کشف کردند. بررسی‌های بیشتر در این باره ادامه دارد.

چهارشنبه پایان سال و مدیریت هیجانات

رئیس کل دادگستری آذربایجان شرقی بر لزوم پیشگیری از حوادث چهارشنبه‌آخر سال ازطریق هشدار و انظار عمومی تاکید کرد.موسی خلیل اللهی روز دوشنبه در جلسه شورای پیشگیری از وقوع جرم استان، اظهار کرد: باید توجه داشت چنین جرایمی زمینه ساز جرم‌های متعدد دیگر مثل سرقت، قاچاق و حتی قتل می‌شوند که شاید کشف آن جرایم برای مراجع قضایی و انتظامی آسان نباشد.وی بر لزوم پیشگیری از حوادث چهارشنبه آخر سال از طریق هشدار و انظار عمومی در فضاهای مجازی و شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های گروهی تاکید و اضافه کرد: در این راستا نیازمند همکاری و تعامل سازنده نهادهای متولی با رسانه‌های عمومی هستیم.وی با بیان این که حوادث مربوط به چهارشنبه آخر سال با فرهنگ سازی و تلاش‌های رسانه‌ای کاهش می‌یابد، اظهار کرد: استفاده از ظرفیت آموزش و پرورش و اطلاع رسانی به دانش آموزان و خانواده‌ها باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد تا شاهد کاهش تلفات جانی و مالی در روزهای پایانی سال و آیین‌های چهارشنبه آخر سال باشیم.خلیل اللهی همچنین از مدیران دستگاه‌ها و ادارات دولتی خواست تا ضرورت انجام اقدامات حفاظتی و پیشگیرانه برای مقابله با سرقت از اماکن دولتی در تعطیلات نوروزی را جدی بگیرند.وی با اشاره به این که یکی از راهکارهای پیشگیری از سرقت به ویژه سرقت‌های خُرد، جمع آوری معتادان متجاهر در سطح شهرهاست، یادآور شد: افزایش و استفاده از ظرفیت مراکز نگهداری، درمان و کاهش آسیب موضوع ماده ۱۶ در این زمینه ضروری است.خلیل اللهی تجربه حفاظت از اراضی ملی و منابع طبیعی در تعطیلات نوروزی با اجرای گشت‌های تلفیقی در سال‌های گذشته را موفق ارزیابی کرد و از مدیران تعزیرات حکومتی و سازمان صمت و سازمان بازرسی استان خواست بر قیمت اجناس و کالاها در آستانه سال جدید نظارت جدی داشته باشند.وی گفت: در این راستا مدیران بانک‌های استان نیز در خصوص تأمین وجه نقد خودپردازها در تعطیلات نوروزی اقدامات لازم را از هم اکنون تدارک دیده و انجام دهند.

ماجرای عجیب یک سرقت !

وقتی مادرم به هوش آمد و آن پسر را در خانه دید، به شدت عصبانی شد. او مرا کتک زد و جوانی را که به او علاقه مند بودم نیز از خانه بیرون انداخت . به همین خاطر رفتارهای مادرم نسبت به من تغییر کرد تا زمانی که آن ماجرای عجیب سرقت رخ داد ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ، دختر 17 ساله تبعه افغانستان با بیان این مطلب به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت:پنج سال قبل پدرم در افغانستان از دنیا رفت و مادرم که درآمدی نداشت به همراه برادرش عازم ایران شد و ما را هم به مشهدآورد اما او که زنی بی‎سواد بود به بیماری قند دچار شد به طوری که گاهی داروهایش را مصرف نمی کرد و بر اثر عوارض بیماری هایش بیهوش می شد و مدتی بعد به هوش می آمد. او دریک شرکت بسته بندی مواد پروتئینی کار می کرد تا مخارج زندگی را تامین کند . خلاصه حدود2 سال قبل بود که من با پسری آشنا شدم و به او دل باختم .«صمد» در همسایگی ما زندگی می کرد و ما به صورت تلفنی با یکدیگر ارتباط داشتیم. البته من گوشی تلفن همراه نداشتم اما چون مادرم بی‎سواد بود من هم از این موضوع سوءاستفاده می کردم و به این ارتباط ادامه می دادم. در یکی از همین روزها مادرم به خاطر افزایش قند خون بیهوش شد و من با هر کدام از نزدیکانم تماس گرفتم کسی را پیدا نکردم که به یاری مادرم بیاید. در این شرایط بود که «صمد» با من تماس گرفت و زمانی که صدای گریه هایم را شنید خیلی زود خودش را به خانه ما رساند اما در همین حال مادرم به هوش آمد و با دیدن جوان غریبه در منزل بسیار عصبانی شد. او مرا کتک زد و «صمد»را هم از خانه بیرون کرد ولی از آن روز به بعد رفتارش با من عوض شد. او مرا نفرین می کرد و پاسخ خواهرم را با کلمه«جان» می داد. حالا مدام سرزنش می شدم و به خاطر اشتباهی که کرده بودم،آرامش نداشتم. اگرچه ارتباطم را با «صمد»قطع کردم اما بازهم فایده ای نداشت. تا این که بالاخره از این رفتارهای مادرم به تنگ آمدم و تصمیم گرفتم از خانه فرارکنم! به همین خاطر به سراغ متکایی رفتم که مادرم 70 میلیون تومان پول دیه تصادف خودش را درون آن پنهان کرده بود. مادرم دوسال قبل در یک سانحه رانندگی از ناحیه کمر آسیب دید و پول دیه اش را مخفی کرده بود. من هم طلاهایم را به همراه پول های مادرم برداشتم وآن ها را درون کیفم گذاشتم سپس در یک فرصت مناسب از خانه بیرون زدم و در تاریکی شب به داخل پارک نزدیک محل زندگی مان رفتم. حدود ساعت یک بامداد بود که ناگهان جوان موتورسواری کیف را از روی دوشم قاپید و متواری شد. من که هاج و واج مانده بودم به خانه بازگشتم و ماجرای سرقت را برای مادرم بازگو کردم ولی او حرف های مرا نمی پذیرد و معتقد است که من با آن پسر سارق ارتباط داشته ام و خودم پول ها را به او داده ام اما ای کاش...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: بررسی های تخصصی درباره این سرقت عجیب با دستور سرگرد امیر رضا فعال(رئیس کلانتری معراج مشهد) آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : سه شنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۲ | 9:58 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |