حمزة بن عبدالمطلب (۵۴ قبل از هجرت – ۱۵ شوال ۳ قمری) که در میان مسلمانان به لقب «اسدالله» یعنی شیرخدا و «سیدالشهداء» یعنی سالار شهدا نیز معروف است، عموی محمد (پیامبر اسلام) از اهالی با احترام در بین قبیلهٔ قریش و از پهلوانان عرب بود و به قدرتمندی و شکار شیر مشهور بود.

حَمزة بن عَبدالمُطَّلِب، ملقب به اسدالله، اسد رسول الله و سیدالشهداء، عموی پیامبر اکرم(ص) و از شهدای اُحُد است. حمزه از حامیان مهم دعوت پیامبر اکرم(ص) بود و گفته‌اند که او حتی در زمانی که هنوز مسلمان نشده بود، از پیامبر(ص) در مقابل آزار مشرکان حمایت می‌کرد. وی از بزرگان قریش بود و از این رو، با مسلمان شدنش، از میزان آزار قریش نسبت به پیامبر(ص) کاسته شد.

او در شعب ابی طالب همراه مسلمانان بود و در غزوه بدر و غزوه احد شرکت داشت و در احد در سال سوم هجری به شهادت رسید.

تأثیر عمیق شخصیت حمزه و محبوبیت او پس از شهادتش باعث شد برخی از صحابه فرزندان خود را حمزه نام نهادند.[۱] شهادت حمزه و جعفر بن ابی‌طالب عامل کاهش اقتدار بنی‌هاشم در مقابل قریش و به خلافت نرسیدن علی بن ابی‌طالب(ع) بعد از پیامبر(ص) دانسته شده است.[۲]

براساس برخی روایات[۳] و تفاسیر، آیه ۲۳ سوره احزاب در شأن امام علی(ع)، حمزه، جعفر بن ابی‌طالب و عُبیدة بن حارث نازل شده است[۴] و مراد از «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ» کسانی که به شهادت رسیدند، حمزه و جعفر بن ابی‌طالب هستند.[۵]

امام علی(ع) و سایر ائمه(ع) در احتجاج با مخالفان، به خویشاوندی خود با حمزه و جعفر مباهات کرده‌اند.[۶]

درباره فضائل و کرامات حمزه روایات بسیاری نقل شده است.[۷] پیامبر اکرم(ص)، حمزه و جعفر بن ابی‌طالب و علی(ع) را بهترین مردم[۸] و جزو هفت نفر از بهترین کسان از نسل بنی‌هاشم خواند[۹] و نیز علی(ع)، حمزه و جعفر بن ابی‌طالب را بهترینِ شهدا نامید.[۱۰] پیامبر(ص) می‌گفت که حمزه شرط خویشاوندی را رعایت کرد و اعمال نیکی داشت.[۱۱]

در روایات به اسب حمزه به نام وَرد و شمشیرش لِیاح،[۱۲] و دیگر متعلقات وی اشاره شده است.

حمزه بن عبدالمطلب، عموی پیامبر اکرم(ص) و از شهدای اُحُد. کنیه‌اش ابوعُماره و ابویعْلی[۱۸] و مادرش هاله بنت اُهَیب (وُهَیب) بن عبدمَناف بن زُهره بود.[۱۹] واژه حمزه را نیز به معنای شیر[۲۰] یا تیزفهم[۲۱] دانسته‌اند.

وی را اسدالله و اسد رسول الله لقب داده‌اند.[۲۲] پس از شهادت حمزه، جبرئیل به پیامبر خبر داد که حمزه در آسمان‌ها به این دو عنوان ملقب گشته است.[۲۳] یکی دیگر از القاب مهم حمزه، سیدالشهداء می‌باشد.[۲۴] مرتضی مطهری لقب سیدالشهداء را برای حمزه، مقید و برای امام حسین(ع)، مطلق می‌شمارد و بر این نکته تاریخی تأکید می‌ورزد که این لقب قبل از عاشورا مخصوص حمزه بود ولی بعد از عاشورا لقب امام حسین(ع) شد و حمزه، سیدالشهدای زمان خودش است ولی امام حسین(ع) سیدالشهدای همه زمان هاست همان طور که مریم، سرور بانوان دوران خودش است ولی فاطمه(س)، سرور زنان همه دوران‌ها.[۲۵] ملاصالح مازندرانی همین نظر را قبل از مرتضی مطهری مطرح کرده‌است.[۲۶]

غزوه احد در شنبه ۷ شوال (یا ۱۵ شوال)[۵۸] سال سوم قمری (۲۳ مارس ۶۲۵م) اتفاق افتاد.[۵۹] در این غزوه، حمزه به دست وحشی بن حرب، غلام حَبَشی دختر حارث بن عامر بن نَوْفَل یا غلامِ جُبَیر بن مُطْعِم، به شهادت رسید.[۶۰]

طبق روایتی، دختر حارث با وعده آزادی وحشی، از او خواست به انتقام پدرش که در غزوه بدر کشته شده بود، محمد(ص)، حمزه یا علی(ع) را بکشد.[۶۱] بنا بر روایت دیگر، جبیر بن مطعم در برابر گرفتن انتقام عمویش، طُعَیمة بن عَدی که در بدر کشته شده بود، به وحشی وعده آزادی داد؛ [۶۲] اما گفته شده است که انگیزه هِند دختر عُتبه و زن ابوسفیان، برای انتقام گرفتن به دلیل کشته شدن پدر، برادر و عمویش در غزوه بدر، بیشتر از جبیر یا دختر حارث بود. طبق برخی نقل‌ها، از ابتدا هند با وعده مال، وحشی را به این کار ترغیب کرد.[۶۳]

به روایتی، هند برای خوردن جگر حمزه نذر کرده بود.[۶۴] وحشی ابتدا قول کشتن علی(ع) را داد، اما در میدان، حمزه را به شهادت رساند و جگر او را نزد هند برد. هند لباس و زیور خود را به وحشی داد و به او وعده ده دینار در مکه داد. سپس کنار بدن حمزه آمد و او را مُثْله کرد و از اعضای بریده او، برای خود گوشواره، دست بند و خلخال درست کرد و آنها را با جگر حمزه به مکه برد.[۶۵] گفته شده است معاویة بن مُغیره و ابوسفیان هم بدن حمزه را مثله یا زخمی کردند.[۶۶]

از شدت ناگواری آنچه بر پیکر حمزه رفته بود، بعضی اصحاب سوگند خوردند در مقابل، ۳۰ تن یا بیشتر از قریش را مثله کنند؛ اما آیه ۱۲۶ سوره نحل نازل شد که گرچه به ایشان اجازه مقابله به مثل می‌داد، لیکن صبر را عملی بهتر می‌دانست.[۶۷] برخی منابع تفسیری اهل سنت، این قسم را به پیامبر (ص) نسبت داده‌اند.[۶۸]

حمزه نخستین شهید اُحُد بود که پیامبر اکرم(ص) بر او نماز گزارد و سپس سایر شهیدان را در چند نوبت آوردند و کنار او نهادند و رسول خدا بر آنها و بر او نماز می‌گزارد. بدین ترتیب، حدود هفتاد بار به صورت مستقل و همراه با دیگر شهداء بر پیکر وی نماز گزارد.[۶۹] حمزه را در پارچه‌ای که خواهرش صفیه آورده بود، کفن کردند؛ چراکه مشرکان او را برهنه کرده بودند.[۷۰]

عبدالله بن جحش را به همراه حمزه که دایی‌اش بود در یک قبر دفن کردند.[۷۱]

پیامبر اکرم(ص) چون حمزه را بدان وضع دید، گریست[۷۲] و آنگاه که گریه انصار بر کشتگان خود را شنید، فرمود: «‌اما حمزه گریه کننده ندارد.» سعد بن مُعاذ این سخن را شنید و زنان را بر در خانه رسول خدا آورد و آنان بر حمزه گریستند. از آن زمان به بعد، هر زنی از انصار که می‌خواست بر مرده‌ای گریه کند، نخست بر حمزه می‌گریست.[۷۳] گفته شده است که زینب، دختر ابوسلمه، سه روز برای حمزه لباس عزا پوشید.[۷۴]

گفته شده است که حضرت فاطمه (س) به زیارت قبر حمزه می‌رفت و آن را با سنگ چین مشخص کرده بود.[۷۵] همچنین به گزارش طبرسی، حضرت زهرا(س) با خاک قبر حمزه عبدالمطلب تسبیحی ساخته و با آن ذکر می‌گفت.[۷۶]

امویان به سبب دشمنی با خاندان پیامبر(ص)، رفتاری ناشایست با قبر حمزه و دیگر شهدای احد داشتند. گفته شده است که ابوسفیان در عهد عثمان بر قبر حمزه پای کوفت و خطاب به او گفت آنچه دیروز برای حفظ آن بر ما شمشیر کشیدی، امروزه بازیچه جوانان ماست.[۷۷] معاویه نیز حدود ۴۰ سال پس از واقعه احد، به قصد جاری کردن آب چشمه و قناتی در احد، و گویا از سر دشمنی با خاندان پیامبر(ص)،[۷۸] دستور داد شهدای احد از جمله حمزه را نبش قبر و جنازه آنان را به جای دیگری منتقل کنند. ظاهراً جای قبر برخی از شهدا و احتمالاً حمزه تغییر کرد.[۷۹]

از قدیم بر سر مزار حمزه، مسجد و بارگاهی وجود داشت؛ اما پس از تسلط وهابیان و روی کار آمدن آل‌سعود در حجاز، قبه و بارگاه حمزه در ۱۳۴۴ق. تخریب گردید[۸۰] با تخریب این مسجد و بارگاه، مسجد دیگری به‌نام مسجد حمزه که به مسجد احد، مسجد علی و مسجد حمزه معروف است، در اطراف آن، در سمت شرق مزار شهدای احد، بنا شد.[۸۱] مزار حمزه از قدیم زیارتگاه خاص زائران به خصوص زائران شیعه و از جمله ایرانیانی بوده است که به زیارت مدینه مشرف می‌شده‌اند.

نکته مهم در زندگی پر افتخار حضرت حمزه آن است که در آخرین شب عمر مبارکش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به آن حضرت خبر داد که شهادت ایشان نزدیک است و باید در پیشگاه الهی پاسخگوی عقائد خویش باشد.

ولما كانت الليلة التي اصيب حمزة في يومها دعا به رسول الله (صلى الله عليه وآله) فقال: يا حمزة يا عم رسول الله، يوشك أن تغيب غيبة بعيدة، فما تقول لو وردت على الله تبارك و تعالى، وسألك عن شرائع الاسلام وشروط الايمان ؟ فبكى حمزة وقال: بأبي أنت وامي ارشدني وفهمني، فقال: يا حمزة تشهد أن لا إله إلا الله مخلصا، وأني رسول الله تعالى بالحق قال حمزة: شهدت، قال: وأن الجنة حق، وأن النار حق وأن الساعة آتية لا ريب فيها، وأن الصراط حق، والميزان حق، ومن يعمل مثقال ذرة خيرا يره، ومن يعمل مثقال ذرة شرا يره وفريق في الجنة، وفريق في السعير، وأن عليا أمير المؤمنين، قال حمزة: شهدت وأقررت وآمنت وصدقت وقال: الائمة من ذريته الحسن والحسين، وفي ذريته قال حمزة: آمنت و صدقت، وقال: فاطمة سيده نساء العالمين قال: نعم صدقت، وقال: حمزة سيد الشهداء وأسد الله وأسد رسوله وعم نبيه، فبكى حتى سقط على وجهه وجعل يقبل عيني رسول الله (صلى الله عليه وآله)، وقال: جعفر ابن أخيك طيار في الجنة مع الملائكة، وأن محمد وآله خير البرية تؤمن يا حمزة بسرهم وعلانيتهم وظاهرهم وباطنهم، وتحيى على ذلك وتموت، توالي من والا هم، وتعادي من عاداهم قال: نعم يا رسول الله، أشهد الله واشهدك وكفى بالله شهيدا.

و شبی که فردای آن شب حمزه به شهادت رسید، رسول خدا او را فرا خواند و فرمود: ای حمزه، ای عموی پیامبر! نزدیک است که غیبتی طولانی داشته باشی، (مرگت فرا رسد) پس چه می گوئی اگر بر خدای تبارک و تعالی وارد شوی و از تو درباره شرایع اسلام و شرطهای ایمان سؤال کند؟ پس حمزه گریست و عرض کرد: پدر و مادرم فدایت، راهنمایی ام فرما و به من بفرما، پس پیامبر (ص) فرمود: ای حمزه، باید مخلصانه شهادت به لا اله الا الله دهی، و نیز شهادت دهی که من به حق رسول خدا هستم، پس حمزه عرض کرد: شهادت دادم، پیامبر فرمودند: و شهادت دهی که بهشت حق است، و دوزخ حق است، و قیامت بدون شک آمدنی است، و صراط و میزان حق است، و هر کس ذره ای عمل خیر انجام دهد آن را می بیند، و هر کس ذره ای شر و بدی انجام دهد آن را می بیند، و گروهی در بهشت و گروهی در دوزخ اند، و باید شهادت دهی که علی امیرالمؤمنین است، حمزه عرض کرد: شهادت دادم و اقرار کردم و ایمان آوردم و تصدیق نمودم، پیامبر فرمود: و باید شهادت دهی که امامان از نسل علی، حسن و حسین اند، و در ذریه حسین هستند، حمزه عرض کرد: ایمان آوردم و تصدیق کردم، و فرمود: باید شهادت دهی که فاطمه سرور بانوان جهان است، حمزه عرض کرد: آری تصدیق کردم، و فرمود: باید شهادت دهی حمزه سرور شهیدان و شیر خدا و شیر رسول اوست و عموی پیامبر اوست، پس حمزه گریه کرد تا با صورت به زمین افتاد و دو چشم رسول خدا را می بوسید، پیامبر فرمود: باید شهادت دهی که برادرت جعفر در بهشت همراه فرشتگان در پرواز است، و باید شهادت که محمد و آل محمد برترین آفریدگانند، به سر و آشکارشان و به ظاهر و باطنشان ایمان بیاوری و بر اساس همین اعتقاد زندگی کنی و بمیری، دوستانشان را دوست بداری، و با دشمنانشان دشمن باشی. حمزه عرض کرد: آری ای رسول خدا، خدا را گواه می گیرم و تو را، و خداوند برای گواه بودن کافی است.
شهادت این مرد بزرگ دل پیامبر خدا (ص) را به درد آورد، و آن حضرت فرمود که حمزه گریه کن ندارد، و دستور دادند که بر حمزه نوحه کنند.

زیارت حضرت حمزه (علیه السلام) در محل احد در مدینه منوره برای دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) مغتنم است.


۵ - تاریخ ولادت
۶ - محل تولد
۷ - حضور حمزه در جنگ فجار و حلف‌الفصول
۸ - حضور حمزه درمجلس خواستگاری پیامبر
۹ - پذیرش سرپرستی جعفر توسط حمزه
۱۰ - دخالت حمزه در امور سیاسی مکه
۱۱ - حمایت حمزه از پیامبر
۱۲ - پذیرش اسلام توسط حمزه
۱۳ - عامل اسلام آوردن حمزه
۱۴ - عدم مهاجرت حمزه به حبشه
۱۵ - حمزه و همراهی مسلمانان در شعب ابی‌طالب
۱۶ - پیمان برادری حمزه با کلثوم‌ بن هدم
۱۷ - پرچمداری حمزه در سریه و غزوات
۱۸ - حضور حمزه در غزوه بدر
۱۹ - ذکر دو واقعه درباره حمزه
۲۰ - حضور حمزه در غزوه احد
۲۱ - شهادت حمزه
۲۲ - انتقام هند از حمزه
۲۳ - مثله کردن پیکر حمزه
۲۴ - ناراحتی پیامبر از مثله شدن حمزه
۲۵ - نازل شدن آیه مبنی بر صبر مسلمانان
۲۶ - عزاداری زنان در شهادت حمزه
۲۷ - حمزه نخستین شهید احد
۲۸ - نماز مکرر پیامبر بر پیکر حمزه
۲۹ - دفن حمزه


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم اول حضرت محمدص

تاريخ : سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 18:6 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |