سیدخلیل سجادپور- جوان 18 ساله ای که مدعی است در عالم غرور و هیجان جوانی جو گیر شده و دست به جنایت زده است، زوایای پنهان پرونده موسوم به «اشی مشی» را فاش کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این جوان متهم به قتل که روز گذشته در تنگنای سوالات قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرارگرفته بود، پس از آن که همه راههای گریز و انکار را بسته دید، به ناچار لب به اعتراف گشود و درحالی که به شدت ابراز پشیمانی می کرد درباره جنایت شب چهارشنبه سوری گذشته گفت: آن شب در محل فروش ضایعات مشغول کار بودم که یکی از دوستانم به نام دانیال به دنبالم آمد و گفت «با عده ای که در میان آن ها «سعید»(معروف به اشی مشی) نیز حضور دارد، دعوا کردم.» من هم که به خاطر هیجانات و غرور جوانی خیلی جوگیر شده بودم از جایم بلند شدم و درحالی که نیمچه(قمه) را برمی داشتم به طرف محلی که دانیال نشان می داد حرکت کردم. این درحالی بود که چند نفر دیگر از دوستانم نیز سوار پژو شدند و به همراه ما آمدند. وقتی به کنار شعله های آتش رسیدیم که طرف های مقابل در حاشیه خیابان افروخته بودند، با سر و صورت پوشیده از خودروی پژو 405 پایین آمدم و فریاد زدم «سعید اشی مشی!» او که از این کلام ناراحت شده بود خطاب به من گفت «چرا مرا این گونه صدا می زنی؟» در همین حال یکی دیگر از دوستان او که مجید نام داشت به طرف من آمد و در میان این درگیری ناگهان تیغه نیمچه را بالا بردم و درپی همان غرور و هیجان، ضربه ای به پهلوی او وارد آوردم. وقتی او که دراین میان بی گناه بود روی زمین افتاد ما هم از صحنه حادثه فرار کردیم ولی خیلی زود کارآگاهان پلیس آگاهی به سراغم آمدند و مرا دستگیر کردند اما تاکنون سعی می کردم به خاطر ترس از مجازات چنین وانمود کنم که من اصلا در صحنه حادثه نبودم اما هنگامی که دریافتم مقام قضایی به جزئیات و زوایای ریز و درشت پرونده اشراف کامل دارد دیگر نتوانستم حقیقت را پنهان کنم و به همین خاطر هم حقیقت ماجرا را بیان کردم اما به شدت پشیمانم و از اولیای دم می خواهم به من رحم کنند.
بنا بر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، متهم مذکور که گذشته بسیار تلخی دارد و پدرش نیز طی درگیری مسلحانه با نیروهای انتظامی کشته شده است و یکی از عموهایش نیز به اتهام قتل در زندان به سر میبرد، در ادامه جلسه بازپرسی با مادرش تماس گرفت و از آنان خواست تا نیمچه(آلت قتاله) را به دادسرا تحویل بدهند! بررسی های بیشتر درباره این جنایت وحشتناک در حالی ادامه دارد که متهم در اتاق شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، چگونگی وارد آوردن ضربه قمه به پهلوی «مجید-س»(مقتول) را بازسازی کرد و جزئیات این حادثه تلخ را شرح داد.
بازسازی صحنه جنایت در شب نشینی مستانه !
سجادپور – جوانی که در شب نشینی مستانه، دوست خود را با 9 ضربه چاقو به قتل رسانده بود، روز گذشته صحنه قتل را در حضور مقام قضایی و افسر پرونده بازسازی کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، نیمه شب ششم فروردین سال 1401 قاضی دکتر صادق صفری به بررسی صحنه قتل جوان 32 ساله ای به نام «رضا-ص»پرداخت که هدف ضربات متعدد چاقو قرارگرفته و در بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد جان باخته بود. تحقیقات میدانی قاضی ویژه قتل عمد بیانگر آن بود که جوان 32 ساله در شب نشینی شبانه در حالی با 9 ضربه چاقو مجروح شده بود که چند تن از دوستان وی بساط مشروب خوری پهن کرده بودند. بنا بر این گزارش، درحالی که گروه ویژه ای از افسران اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سروان منفرد(افسر پرونده) رصدهای اطلاعاتی را برای دستگیری متهم به قتل فراری (ضارب)آغاز کرده بودند، سرنخ هایی از پرونده های دیگر متهم به دست آمد که در نزاع و درگیری با سلاح سرد تحت تعقیب قرار گرفته بود. در همین حال بررسی ها برای شناسایی مخفیگاه «بهنام-ک» معروف به رسول همچنان ادامه داشت که وی اواخر فروردین خود را به شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب (شعبه ویژه پرونده های جنایی) معرفی کرد اما بررسی های دقیق مقام قضایی نشان داد که رضایت برخی از ورثه قانونی نبوده است و بدین ترتیب برخی از اولیای دم با حضور در شعبه ویژه قتل عمد، درخواست قصاص کردند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: درحالی که خبر تسلیم شدن متهم به قتل با عنوان «قاتل در باران آمد» روز بیست و هفتم فروردین در روزنامه خراسان به چاپ رسیده است، متهم نیز روز گذشته صحنه جنایت را در حضور قاضی دکتر صفری بازسازی کرد و به تشریح جزئیات این جنایت تکان دهنده پرداخت؛ بنا بر این گزارش، در آغاز بازسازی صحنه قتل، ابتدا سروان منفرد(افسر پرونده) خلاصهای از محتویات این پرونده جنایی را شرح داد و سپس با دستور قضایی روانه زندان شد.
شبکه بزرگ جعل مدارک تحصیلی متلاشی شد
توکلی - باند۱۷ نفره جعل و فروش گسترده مدارک تحصیلی در کرمان دستگیر شدند.
به گزارش خراسان، رئیس پلیس آگاهی استان کرمان در تشریح این خبر اظهار کرد: به دنبال گزارش یک نهاد دولتی مبنی بر صدور مدارک تحصیلی به افراد فاقد شرایط و احتمال جعلی بودن مدارک صادره و سوءاستفاده از موقعیت های شغلی، نیروهای پلیس آگاهی با انجام تحقیقاتی پی بردند، برخی افراد متقاضی استخدام در شرکت های خصوصی با مراجعه به جاعلان برای تهیه مدارک جعلی دیپلم و مهارت های فنی و حرفه ای اقدام کرده اند. سرهنگ میرحبیبی تصریح کرد: در این خصوص ماموران پلیس برای جلوگیری از تضییع حق عموم شهروندان با جدیت وارد عمل و با تحقیقات تخصصی موفق شدند اعضای اصلی باند جعل مدارک و رابطان آن ها را شناسایی کنند. در این زمینه ۱۷ نفر در شهرستان های کرمان، رفسنجان و رودبار جنوب دستگیر شدند و از مخفیگاه آنان 1۲۰۰ مدرک جعلی دیپلم، ۲۱۰ گواهینامه جعلی مهارت های فنی و برخی تجهیزات رایانه ای کشف شد.این مسئول انتظامی افزود: متهمان پس از روبه رو شدن با ادله موجود به جرم خود اعتراف و اقرار کردند با اخذ مبالغی سنگین از افراد بابت مدرک جعلی تاکنون بیش از ۱۵۰ میلیارد ریال دریافت کرده اند که پس از تکمیل پرونده به مراجع قضایی معرفی و تحویل شدند.
سرقت برای انتقام !
وقتی به خاطر دخالت های باجناقم در زندگی از همسرم طلاق گرفتم، دچار افسردگی شدم و به مصرف مواد مخدر روی آوردم ولی خیلی زود به خود آمدم و خلافکاری را کنار گذاشتم. در این شرایط بود که فهمیدم یکی از مغازهداران محلی به لوازم تعمیرگاهم دستبرد می زند. من هم برای انتقام از او دست به سرقت اموالش زدم که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، جوان 38 ساله ای که به اتهام دستبرد به اموال یک مغازه دستگیر شده است، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: پدرم که آرماتور بند ساختمان بود یک سال قبل بر اثر بیماری سرطان فوت کرد اما از همان دوران کودکی که به خاطر دارم مادرم نیز برای تامین هزینه های زندگی در منازل مردم کارگری می کرد تا همه خواهر و برادرانم سروسامان گرفتند. درحالی که برادرانم بیشتر به حرفه پدرم روی آورده بودند من به شغل مکانیکی علاقه داشتم و به همین دلیل هم رشته مکانیک را در دبیرستان ادامه دادم و به استاد کار ماهری تبدیل شدم. خلاصه در یکی از همین روزها بود که به دختر یکی از بستگانم دل باختم و با او ازدواج کردم اما متاسفانه به خاطر دخالت های باجناقم، اختلافات زیادی در دوران نامزدی بین من و همسرم به وجود آمد چراکه پدر زنم فوت کرده بود و باجناقم امور زندگی آن ها را در دست داشت. از سوی دیگر هم باجناقم قبلا خواستگارخواهر من بود اما به خاطر اعتیادش به او پاسخ منفی دادیم. همین موضوع به کینه ای عمیق تبدیل شد که حالا قصد انتقام از مرا داشت. بالاخره این اختلافات با همسر 17 ساله ام به جایی رسید که در نهایت به جدایی انجامید و من و «نیوشا» از یکدیگر طلاق گرفتیم. در این شرایط بود که دچار افسردگی شدیدی شدم و بر اثر همنشینی با دوستان معتادی که اطرافم را گرفته بودند به مصرف سیگار و مواد مخدر روی آوردم. چند سال بعد از این ماجرا و با اصرارهای مادرم بالاخره با زن مطلقه ای ازدواج کردم که بسیار مهربان بود و موجب شد تا مصرف مواد را کنار بگذارم و هم اکنون نیز در انتظار تولد فرزندم هستم اما ماجرای سرقت از آن جا شروع شد که من بعد از ترک اعتیاد تعمیرگاهی را در یکی از مجتمع های تعمیر خودرو اجاره کردم و به حرفه مکانیکی مشغول شدم. درآمدم بسیار خوب بود و روزهای شیرینی را می گذراندم تا این که یکی از دستگاه های تعمیر خودرو از مغازه ام سرقت شد. من هم به یکی از همسایگانم مشکوک شدم که او نیز در همان مجتمع تعمیرگاه دیگری داشت ولی چون با هم ارتباط کاری داشتیم نتوانستم موضوع را برایش بازگو کنم اما وقتی دوبار دیگر این سرقت ها تکرار شد دیگر به یقین رسیدم که «عزیز» به تعمیرگاهم دستبرد می زند. او تقریبا هم سن و سال خودم بود و رو دررو نمی توانستم سرقت ها را به او نسبت بدهم. به همین خاطر تصمیم اشتباهی گرفتم و من هم برای انتقام شبانه به تعمیر گاه او رفتم و برخی از لوازم کار او را سرقت کردم ولی تعمیرگاه او دوربین مخفی داشت و همه صحنه سرقت را ضبط کرده بود اما تعمیرگاه من دوربین نداشت و نمیتوانستم سرقت تعمیرگاهم را به او نسبت بدهم. حالا اگر همسرم متوجه ماجرای سرقت شود به یقین همسرم را نیز از دست خواهم داد اما ای کاش ...
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: با توجه به کشف لوازم سرقتی از متهم مذکور،تحقیقات بیشتر با دستور سرگرد فعال(رئیس کلانتری معراج) برای ریشهیابی این ماجرا در دستور کار افسران تجسس قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی