به يوم الترويه محمل ببستند
خواتين اندر آن محمل نشستند
حرم را از حرم كردند بيرون
همه سرگشته اندر دشت و هامون
کسانی را که بر عالم پناهند
برون کردند از بیت خداوند
همه قربانیان کعبه ی دل
برون خرگه زدند از کعبه ی گل
حضور سه ماه و چهار روزه امام حسین ع در مکه
کاروان امام حسین (علیهالسّلام) که از مدینه خارج شده بود ، پنج روز پس از خروج از مدینه در سوم شعبان سال شصت هجری، وارد شهر مکه شد.
و شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده و هفت روز از ذیحجه را در مکه بود.
عبدالله عمر و عبدالله زبیر هم که قبل از امام حسین ع از مدینه به مکه رفته بودند.
محمد حنفیه هم ظاهراً برای انجام حج بعد از امام حسین ع به مکه رفته بود.
و افراد زیادی از حجاز و شامات و یمن و عراق و ... در مکه حضور پیدا کرده بودند
بسیاری از آنها با امام حسین علیه السلام دیدار داشته و حرف و حدیثهایی از درگذشت معاویه و جانشینی یزید و دستور یزید از بیعت گرفتن عبدالله عمر و عبدالله زبیر و امام حسین ع و ... بر سر زبانها بود و بسیاری از آنها با امام حسین ع دیدار داشته و نظر ایشان را جویا میشدند و امام حسین ع به صراحت از بیعت نکردن با یزید و ایستادگی در مقابل او سخن میگفت و ...
و از آن طرف عمر سعد و ... هم در مکه حضور پیدا کردند و اوضاع سیاسی پیچیده ای در مکه بوجود آمده بود.
و همه فهمیده بودند که امام حسین ع با یزید کنار نمیآید، تا روز هفتم ذیحجه رسید، روز هفتم ذیحجه امام حسین ع خطبه ای خواند و صراحتا مخالفت خود با یزید و قیام در مقابل او را گوش زد کرد، و به حجاج هم اعلام کرد فردا صبح آماده حرکت به طرف عراق است هر کس او را همراهی میکند حجش را تبدیل به عمره کند و شب هشتم ذیحجه عمره را انجام و فردا آماده حرکت باشد، و عده زیادی هم همراه حضرتش شدند و ...
معمر بن مثنی در «مقتل الحسین» می گوید:
«درروز ترویه، «هشتم ذیحجه» عمربن سعد بن ابی وقاص با لشگر انبوهی به مکه آمد و
یزیدبه وی دستور داده بود که اگرحسین(ع)
قصد جنگ داشت، با او بجنگد. و الّا تنها در صورت اطمینان به پیروزی با حسین (ع) وارد جنگ شود...
امّا حسین (ع) در همان روز از مکه خارج شد.
در شبی که فردای آن حسین (ع) قصد
خروج از مکه را داشت محمّد ابن حنفیّه آمد و گفت: «برادرم! تو از ناجوانمردی اهل
کوفه نسبت به پدر و برادرت بخوبی آگاهی و من می ترسم بر سرتو نیزهمان بیاورند که
بر سر آنها آوردند. بنابراین اگر تصمیم بگیری دراینجابمانی، موقعیت خو بی پیدا می کنی و به گرامی ترین و عزیز ترین ساکنان مکه، تبدیل خواهی شد.!»
حسین (ع) گفت: «می ترسم یزیدبن معاو
یه مرا در حرم، ترور کند و حرمت این خانه
بوسیله ی من شکسته شود!»
حسین (ع) چون از مکه آهنگ کوفه کرد، به خطبه ایستاد و فرمود:
الحَمدُ للّه ِِ وما شاءَ اللّه ُ ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلاّ بِاللّه ِ، صَلَّى اللّه ُ عَلى رَسولِهِ و سَلَّمَ ، خُطَّ المَوتُ عَلى وُلدِآدَمَ مَخَطَّ القِلادَةِعَلى جيدِ
الفَتاةِ، و ما أولَهَني إ لى أسلا فِي اشتِياقَ يَعقوبَ إلى يوسُفَ،وخِيرَ لي مَصرَعٌ أنَا لاقيهِ، كَأَنّي بِأَوصالٍ يَتَقَطَّعُها عَسَلانُ الفَلَواتِ بَينَ
النَّواويسِ و كَربَلاءَ ، فَيَملَأُنَّ مِنّي أكراشًا جَو فى و أجرِبَةً سَغبى، لا مَحيصَ عَن يَومٍ خُطَّ بِالقَلَمِ ، رِضَا اللّه ِ رِضانا أهلَ البَيتِ، نَصبِرُ عَلى بَلائِهِ ويُوَفّينا اُجورَ الصّابِرينَ ، لَن تَشِذَّ عَن رَسولِ اللّه صلي الله عليه وآله لُحمَتُهُ،
وهِيَ مَجموعَةٌ لَهُ في حَظيرَةِ القُدسِ تَقَرُّ بِهِم عَينُهُ، و يَتَنَجَّزُ لَهُم وَعدُهُ. مَن كانَ فينا
باذِلاً مُهجَتَهُ ومُوَطِّنًا عَلى لِقائِنا (لقاءِ اللّه ـخ ل)نَفسَهُ فَليَرحَل، فَإِنّي راحِلٌ مُصبِحًا إن شاءَ اللّه ُ...
«آن سان که گردنبند بر گردن دختران جوان خط می اندازد، مرگ نیز جزو سر نوشت آد میان است و اشتیاق من برای ملاقات پدرا نم، همچون اشتیاق یعقوب برای دیدن یو سف است. من یقینا به همان نقطه ای که باید بمیرم، می رسم. گویی از هم اکنون می بینم که چگونه گرگ های بیابان های بین نواویس و کربلا، بندبند پیکرم را از یکدیگر جدا می کنند و نمی توان سرنوشت را از سر نو شت. رضایت ما آن است که خدا راضی باشد. بر مصائبی که او مقدر فرموده، صبر می کنیم؛ تا به ما پاداش صابران بدهد. به یقین خویشاوند رسول خدا از او جدا نمی افتد. بلکه برای روشنی چشم پیامبر و تحقق وعده ی الهی، همگی در بهشت گرد هم می آیند. بنابراین کسانی که آماده اند خون قلبشان را در راه ما نثار کنند و جهت دیدار خداوند مهیا هستند، با ما حرکت کنند. چون من ان شاءاللّه صبحگاهان، عازم خواهم شد.»
و صبح روز هشتم ذیحجه «یوم الترویه» سال ۶۰ هجری امام حسین علیه السلام و اهلبیتش و تعداد زیادی همراهان دیگر از مکه به قصد عراق براه افتادند و ...
آه! از آن ساعت که سبط مصطفی
گشت وارد بر زمین کربلا
پس به یاران کرد رو، سلطان دین
گفت کای یاران! مقام ماست این
بار بگشایید، خوشمنزلگهی است
تا به جنّت زین مکان، اندک رهی است
بار بگشایید کاینجا از عتاب
میشود لبها کبود از قحط آب
بار بگشایید کاینجا از جفا
امّ لیلا گردد از اکبر، جدا
بار بگشایید کاینجا بیدرنگ
بر گلوی اصغرم آید خدنگ
الغرض؛ در آن دیار پُرمحن
کرد چون سلطان مظلومان، وطن
گفت: در این سرزمین، جای من است
این زمین تا حشر، مأوای من است
چون در اینجا من به جسم چاکچاک
از سر زین، سرنگون گردم به خاک
من، تن تنها و دشمن، صد هزار
پیکرم، مجروح و زخمم، بیشمار
«جودیا»! دم درکش از این داستان
خون مکن زین بیش، قلب دوستان
دوم ماه محرم آمده
موسم اندوه و ماتم آمده
دوم محرم سال ۶۱ هجری امام حسین ع وارد سر زمین کربلا شد .
حر و سپاهیانش که قبلا راه امام حسین ع را بسته بود و به امام حسین ع اجازه بازگشت به مدینه و یا رفتن به جای دیگری غیر از مدینه را نمیداد همچنان با امام حسین ع به راه ادامه دادند تا آنکه به کربلا رسیدند. در آنجا حر و یارانش در برابر امام ایستادند و آنها را از رفتن باز داشتند. حر گفت: همین جا «جای خوبی است» فرود آیید، فرات به شما نزدیک است«دسترسی به آب دارید».
و از طرفی چون به سر زمین کربلا رسیدند اسب امام حسین ع از رفتار باز ماند «گوئیا یکی جلو اسب را گرفته»، امام حسین (علیه السّلام) پرسید: اسم اینجا چیست؟ گفتند: «غاضریه، نینوا، شاطئ الفرات، و ...» امام ع هی می فرمود نام دیگری هم دارد؟! تا اینکه گفتند: کربلا. امام ع فرمود: محلی که با رنج و بلا همراه است. پدرم هنگام رفتن به صفین، از اینجا گذشت، من
با او بودم، ایستاد و از نام این سرزمین پرسید. نامش را گفتند. فرمود: اینجا محل فرود آمدنشان، و مکان ریخته شدن خو نشا ن است. پرسیدند:چه کسانی؟فرمود:کاروانی از خاندان محمد
(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اینجا فرود می آیند. آن گاه امام حسین(علیهالسّلام)
دستور داد بارها را همان جا فرود آورند...
امام وقتی نام کربلا را شنید فرمود:
«هَذا مَوْضِعُ کَرْبٍ، هاهُنا مُناخُ رِکابِنا وَ مَحَطُّ رِحالِنا وَ مَقْتَلُ رِجالِنا وَ مَسْفَکُ دِمائِنا، بِهذا حَدَّ ثَنی جَدّی رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله»؛
«اینجا محل غم و بلا است، اینجا خوا بگاه مرکبهای ماست، محل فرود آوردن بارها و توشههای ماست، اینجا قتلگاه مردان ماومحل ریختن خونهای ماست،
جدم رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله و سلّم) اینگونه به من خبر داده است.
پس ازسخنان امام حسین(علیهالسّلام)
همگی از مرکبها فرود آمدند و خیمهها را برافراشتند و از آن طرف، لشکر دشمن باهزار نفر در نقطه مقابل چادر زد.
امام حسین (علیهالسّلام) بعد از استقرار در کربلا، در گوشه ا ی نشسته و د ر حا لی که شمشیر خود را«صیقل میداد» آما ده میکرد،اشعاری را دربی وفایی دنیا
زمزمه میکرد:
یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیلٍ، کَمْ لَکَ بِالْاِشْراقِ وَ الْاَصیلِ، مِنْ صاحِبٍ وَ طالِبٍ قَتیلِ، وَالدَّهْرُ لا یَقْنَعُ بِالبَدیلِ .
«ای روزگار! افّ برتوباد.چه بد رفیقی هستی، چه بسیار دوستانت را در شا مگاهان وصبحگا هان به قتل رسانیده ای. و روزگار در نزول بلا بر افراد هرگز به بدل قانع نمیشود.»
نقل شده که پس از منزل گرفتن در کربلا، امام حسین(ع) فرزندان و برادران و اهل بیتش را جمع کرد و به آنان نگاهی کرد و گریست سپس فرمود:
أللّهُمَّ إنّا عِترَهٌ نَبِيِّكَ مُحَمّدٍ(ص) و قَد اُخرِجنا و اُزعِجنا عَن حَرَمِ جَدِّنا و تَعَدَّت بَنُو اُمَيَّهَ عَلَينا، أللّهُمَّ فَخُذ لَنا بِحَقِّنا و انصُرنا عَلَي القَومِ الظّالِمينَ.
خداوندا بدرستی که ما عترت و خاندان پیامبرت محمد(ص) هستیم که [از شهر و دیارمان] اخراجمان کردند و پریشان و سرگردان ازحرم جدمان [رسول خدا(ص)]
بیرون شدیم و بنی امیه به ما تعرض کردند؛ خدایا پس حقمان را از آنان بگیر و ما را برابر ظالمان یاری ده.»
بعد رو به اصحاب کرده فرمودند:
النّاسَ عَبيدُ الدُّنْيا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ يَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّيّانونَ.
مردم بندگان دنیا هستند و دین لقلقه زبانشان؛ حمایت و پشتیبانی از دین تا آنجاست که زندگی شان در رفاه است پس هرگاه بلاء و سختی حادث شود دینداران کم می شوند.»
در تاریخ آمده که امام حسین (ع) قبل از شهادتش، همه زمین کربلا را از ساکنین غاضریه و نینوی به مبلغ شصت هزار درهم خریداری کرد و به خود آنان صدقه داد و با آنها شرط کرد که مردم را به محل قبر آن حضرت راهنمایی کنند و از آن زائران به مدت سه روز پذیرایی نمایند؛ لذا حرم و مزار امام حسین (ع) و یارانش «در ملک خود امام حسین ع» در این شهر می باشد.
🕋🌘🖤🏴🔥◾️🚩▪️🔅
kalamenur@
•┈┈••✾••┈┈
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
تاريخ : دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳ | 9:0 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |