کوچکترین شهید کربلا علی اصغرع با شش ماه سن بود
زیارتنامه علی اصغر همانطور که شیخ مفید در الارشاد آورده و در زيارت ناحيه مقدسه هم بدان اشاره شده است؛
السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ، المُتَشَحِّطِ دَما،
المُصَعَّدِدَمُهُ فِی السَّماءِ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ
فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ . «صَلّی الله عَلَیک وَعَلَیهِمْ وَعَلی وَلَدِک عَلی الاصْغَرِ الّذی فُجِعْتَ بِهِ»
سلام بر عبد اللّه بن الحسين، كودك شير خواره، تير خورده، ضربت خورده, به خون تيپده، كه خونش به آسمان پرتاب شد، و در دامان پدرش با تير سر بُريده شد! خدا لعنت كند حَرمَلَه بن كاهِل اسدى و همراهانش را كه به او تير زدند!همچنين در «زيارت ناحيه دوم» آمده است:
السَّلامُ عَلى عَلِيٍّ الكَبيرِ ، السَّلامُ عَلَى الرَّضيعِ الصَّغيرِ .
سلام بر على بزرگ (على اكبر علیه السلام )، سلام بر شير خوار كوچك (علی اصغر علیه السلام)
الملهوف : هنگامى كه حسين عليه السلام ، شهادت جوانان و محبوبانش را ديد ، تصميم گرفت كه خود به ميدان برود و ندا داد : «آيا مدافعى هست كه از حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، دفاع كند ؟ آيا يكتاپرستى هست كه در باره ما از خدا بترسد ؟ آيا دادرسى هست كه به خاطر خدا ، به داد ما برسد ؟ آيا يا رى دهنده اى هست كه به خاطر خدا ما
را يارى دهد؟». پس صداى زنان ، به ناله
برخاست . امام عليه السلام ، جلوى درِ خيمه آمد و به زينب عليهاسلام فرمود : «كودك خُردسالم را به من بده تا با او ، خداحافظى كنم». اوراگرفت و مىخواست
او را ببوسد كه حَرمَلة بن كاهِل ، تيرى به سوى او انداخت كه درگلويش نشست
و اوراذبح كرد. امام عليه السلام به زينب
عليهاسلام فرمود : «او را بگير!» سپس ،
كف دستانش را زير خون [گلوى او]گرفت
تا پُرشدند. خون را به سوى آسمان پاشيد
و فرمود : «آنچه برمن وارد مى شودبرايم
آسان است ؛ چون بر خدا پوشيده نيست و در پيش ديد اوست» . امام باقر عليه السلام [ در باره آن خون ] فرموده است : «از آن خون ، يك قطره هم به زمين ، باز نگشت» .
الإرشاد: حسين عليه السلام جلوى خيمه
نشست . فرزندش عبد اللّه بن حسين را ـ كه خُردسال بود ـ ، برايش آوردند . امام عليه السلام ، اورادردامانش نشانْدمردى
از بنى اسد ، او را با تيرى زدوذبحش كرد.
حسين عليه السلام ، خون او را گرفت و هنگامى كه كفِ دستش پُر شد ، آن را بر زمين ريخت . سپس گفت : «پروردگارا ! اگر يارىِ آسمانى ات را ازمادريغ داشتى ،
آن را براى جاى بهترى قرار بده و انتقام ما را از اين مردم ستمكار ، بگير»سپس ، آن كودك را آوردوكنار كشتگان خاندانش
قرار داد .
الاحتجاج : گفته شده است : هنگامى كه ياران و نزديكان حسين عليه السلام ، كشته شدند ، او يكّه و تنها مانْد و كسى جز پسرش على زين العابدين و پسرى ديگر به نام عبد اللّه ـ كه شيرخوار بود با
او نبود . حسين عليه السلام به جلوى درِ خيمه آمد و گفت : «آن كودك را به من بدهيد تا با او خداحافظى كنم» آن كودك
را به او دادند . كودك را مى بوسيد و مى گفت: «پسركم! واى براين مردم كه طرف
دعوايشان ، محمّد صلى الله عليه و آله است !» . گفته شده: درهمين حال تيرى
آمد و بر گودىِ گلوى كودك نشست و او را كُشت . حسين عليه السلام ازاسبش
فرود آمد و با قبضه شمشيرش ، گودالى كَنْد و كودك را با خون آغشته اش ، در آن ، دفن كرد .
علی اصغر علیه السلام با شش ماه سن کوچکترین شهید در کربلا بود و
حبیب بن مظاهر ره با 75 سال سن بزر گترین شهید کربلا .
گزيده دانشنامه امام حسين عليه السلام
حبیب بن مظاهرره با 75سال سن بزرگترین شهید کربلا
سابقه در دین و خدمت به اسلام و درک محضر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ از افتخارات حبیب بن مظاهر بود. حبیب بزرگمردی ازطایفه افتخارآفرین«بنی اسد»
بود.
او یک سال پیش از بعثت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به دنیا آمد. کودکی اش همزمان با سالهایی بود که پیامبر در مکه مردم را به توحید دعوت میکرد، و جوانی اش هم عصر با دوران حکومت اسلامی رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در مدینه و آن سالهای جهاد و حماسه و فداکاری در راه دین خدا بود.
فیض دیدار پیامبر، توفیقی بود که حبیب بن مظاهر را از همان، آغاز با معارف دین و حکمتهای متعالیه و سرچشمه زلال و جوشان تعالیم جاودان اسلام آشناساخت.
حبیب از اصحاب پیامبر به حساب آمد و از آن حضرت حدیثهای زیادی شنیده بود.
صحابی بودن این چهره عظیم الشأن تا ریخ اسلام مقام و موقعیت او را والاتر ساخته بود و شرکت او درسن 75 سالگی در نهضت کربلا و دفاع مسلحانه اش از حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ از صحنه های پرشکوه و سرشار از معنویتی است که فقط در جبهههای نورانی مؤمنان حق پرست یافت میشود. آری،حبیب بن مظا
هر قهرمان عابد و عارفی است که نامش آشناست و با کربلای حسین و عاشورای شهادت پیوندی ناگسستنی دارد.
پس ازآنکه حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ تن به بیعت با یزید نداد و از مدینه به مکه هجرت فرمود دعوتنامههایی ازسوی
کوفیان برای امام ارسال گردید که محتوا ی آنها اعلام حضور داوطلبانه در مبارزه در رکاب امام بود.
نخستین دعوتنامه به امضای چهارتن از بزرگان کوفه برای امام نوشته شد و به مکه ارسال شد. امضاء کنندگان عبارت بودند از: سلیمان بن صرد، مسیّب بن نجبه، رفاعة بن شدّاد وحبیب بن مظاهر.
حبیب بن مظاهر یکی از فعالترین کسا نی بود که پس از آمدن مسلم بن عقیل به کوفه به طور پنهانی برای او از مردم بیعت میگرفت و خود را تمام وقت،وقف
نهضتی کرده بود که بنابودبه رهبری امام
حسین ـ علیه السّلام ـ انجام گیرد.
امّا با حاکمیت ابن زیاد به کوفه و ایجاد محدودیتهای شدید او توسط قبیله و عشیره اش پنهان گردید تا از گزند خون آشامان ابن زیاد در امان بماند.
ابا عبدالله الحسین ـ علیه السّلام ـ هنگام حرکت به کوفه طی نامه ای برای حبیب بن مظاهر نوشت:
امّا بعد، ای حبیب! تو خویشاوندی و نزدیکی ما را به رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میدانی و ما را بهتر از هر کس میشناسی،توکه صاحب اخلاق نیکو
و غیرت میباشی، پس در فدا کردن جان در راه ما دریغ مکن، تا جدّم رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ پاداش آن را در قیامت به تو عطا کند.
حبیب بن مظاهر علی رغم این که مأمو ران ابن زیاد برای جلوگیری از پیوستن کوفیان به کاروان امام حسین ـ علیه السّلام ـ راههای ورودی و خروجی کوفه را در کنترل داشتند مصمّم شد خود را به حسین بن علی ـ علیه السّلام ـ برساند، لذا شبها راه میرفت و روز استراحت
میکرد تا این که سرانجام درهفتم محرم
در کربلا به کاروان آن حضرت پیوست.
حبیب بن مظاهر در ظهر عاشورا در حالی که به میان سپاه دشمن نفوذ کرده بود و آنان را از دم تیغ میگذراند، این گونه رجز میخواند:
«من حبیب، پسر مظاهرم و زمانی که آتش جنگ برافروخته شود، یکه سوار میدان جنگم، شما اگر چه از نظر نیرو و نفر از ما بیشترید، لیکن ما از شما مقا ومتر و وفادارتریم، حجت و دلیل ما برتر، و منطق ما آشکارتر است و از شما پرهیز کارتر و استوارتریم.»
حبیب بن مظاهر با کهنسالی شمشیر میزد و دشمنان را میکشت تا این که شمشیری بر فرق او اصابت کرد و یکی هم با سرنیزه به او حمله کرد و حبیب بر زمین افتاد و موهای سفید صورتش
از خون رنگین شد.
داغ این شهید، بر یاران حسین ـ علیه السّلام ـ بسیار گران بود، حسین بن علی خود را به بالین او رساند، تا شهادتش را تبریک گوید و لذا چنین فرمود: «پاداش خود و یاران حامی خود را از خدای تعالی انتظار میبرم».
السَّلامُ عَليْكَ أَيُّهَا العَبْدُ الصَّالِحُ المُطِيعُ للّٰهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لأَمِيرِ المُؤْمِنِينَ وَ لِفاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَيْنِ عَلَيْهِمُ السَّلامُ الغَرِيبُ المُواسِىٖ، أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِىٖ سَبِيلِ اللّٰهِ، وَنَصَرْتَ الحُسَيْنَ بْنَ بِنْتِ رَسُولِ اللّٰهِ، وَ وَاسَيْتَ بِنَفْسِكَ، وَبَذَلْتَ مُهْجَتَكَ،
فَعَلَيْكَ مِنَ اللّٰهِ السَّلامُ التَّامُّ،
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا القَمَرُ الزَّاهِرُ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ بنَ مُظاهِرِالأَسَدِىٖ
وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ».
احادیث و روایات محرم و سخنان امام حسین علیه السلام از مدینه تا مکه و کربلا و وقایع کربلا تا عاشورا
تهیه کننده : حجت الاسلام سید محمد باقری پور
کانال کلام نور در وب
https://web.eitaa.com/#@kalamenur
ویژه نامه محرم الحرام
http://hedayat.blogfa.com/post/2
کتاب روضه های محرم وصفر جلد اول ودوم
http://hedayat.blogfa.com/post/20466
حیّ علی العزاء - حیّ علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
http://hedayat.blogfa.com/post/20465
حسین در سوی معراج زمین کربلا آمد
http://hedayat.blogfa.com/post/20464
محرم ماه عزاداری
http://hedayat.blogfa.com/post/20463
روضه های هرروز و هرشب دهه اول محرم
وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
وبلاگ اشعارباقری
http://asharebageri.blogfa.com
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا
تاريخ : یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳ | 10:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |