اربعین حسینی چهلمین روز پس از شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال ۶۱ق که با ۲۰ صفر مصادف است.
در حدیثی از امام حسن عسکری (علیهالسلام) زیارت اربعین به عنوان یکی از نشانههای مومن شمرده شده است. در این حدیث، آن حضرت می فرماید: علایم مومن پنج چیز است:
۱- پنجاه و یک رکعت نماز در هر شبانه روز (۱۷ رکعت واجب، بقیه مستحب)؛
۲- انگشتر به دست راست کردن؛
۳- پیشانی به خاک مالیدن؛
۴- بلند گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» در نماز؛
۵- زیارت اربعین. [۳]
در این زیارت که متن آنرا شیخ طوسی به نقل از امام صادق (علیهالسلام) آورده است، [۴]
جملات بسیار ارزندهای آمده است. در بخشی از این زیارت، هدف از قیام امام حسین (علیهالسلام)، همان هدف نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معرفی شده است. «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة» [۵]
امام حسین (علیهالسلام) جان خویش را فدا کرد تا بندگان را از جهالت و سرگردانی گمراهی نجات دهد.
آیتالله جوادی آملی مینویسد: این کلمه «لیستنقذ عبادک» معنایش این است که همه کارهای حسین بن علی (علیهالسلام) برای آن بود که هدف رسول گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عمل شود. یعنی آگاه کردن مردم به تکالیف، سپس عمل کردن به آن. [۶]
براساس برخی از نقلها، اسیران کربلا روز ۲۰ صفر سال ۶۱ قمری در بازگشت از شام، برای زیارت مدفن امام حسین(ع) به کربلا رفتند؛ البته گروهی از علما همچون شیخ مفید و شیخ طوسی تصریح کردهاند که اسرا در بازگشت از شام به مدینه رفتند. همچنین جابر بن عبدالله انصاری، در این روز بهعنوان اولین زائر بر سر مزار امام حسین(ع) حاضر شده است. براساس قول مشهور، سر امام حسین(ع)، در روز اربعین به بدنش در کربلا ملحق شد.
زیارت اربعین از اعمال خاص این روز است و بنابر روایتی از امام حسن عسکری(ع) از نشانههای مؤمن دانسته شده است.
اربعین به معنای چهلم است و ۲۰ صفر را که چهل روز بعد از شهادت امام حسین(ع) در روز عاشورا است، اربعین حسینی یا روز اربعین مینامند.[۱][یادداشت ۱] طبق نقلهای تاریخی، جابر بن عبدالله انصاری، صحابی پیامبر اسلام(ص)، به همراه عطیه عوفی در اولین چهلم شهادت امام حسین(ع) بهعنوان اولین زائر بر سر مزار امام حسین(ع) حاضر شده و قبر امام حسین را زیارت کرده است.[۳] بنابه نقل کتاب «لهوف»، بازماندگان حادثه کربلا نیز در این روز به کربلا بازگشته و قبر امام حسین(ع) و سایر شهدای کربلا را زیارت کردهاند؛[۴] هر چند برخی از عالمان آن را نپذیرفتهاند.
سید ابن طاووس(درگذشت ۶۶۴ق) در کتاب لهوف نقل کرده است هنگامی که اسیران کربلا در راه بازگشت از شام، به عراق رسیدند، به راهنمایشان گفتند «ما را از راه کربلا ببر». هنگامی که آنها به قتلگاه رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری و برخی از بنیهاشم را دیدند که برای زیارت قبر امام حسین(ع) آمده بودند. پس با گریه و اندوه مجلس عزایی برپا کردند و پس از چند روز به مدینه بازگشتند؛ البته سید ابن طاووس تاریخ ورود اسیران به کربلا را ذکر نکرده است.[۱۴] ابننمای حلی (درگذشت ۶۸۰ق) نیز بدون ذکر تاریخ نوشته است کاروان اسیران به کربلا رفته و با جابر بن عبدالله ملاقات کردند.[۱۵]
سید محمدعلی قاضی طباطبایی (۱۲۹۳-۱۳۵۸ش) در کتاب تحقیق درباره اولین اربعین سیدالشهداء(ع) نیز بازگشت اسرا به کربلا در اولین اربعین را درست دانسته است.[۱۶] برخی نیز با توجه به شواهد و قراینی همچون درستی احتمال الحاق سر امام حسین(ع) به بدنش در روز اربعین، محل دفن سر و وجه استحباب زیارت اربعین، حضور اسرا در کربلا را پذیرفتنی دانستهاند.[۱۷]
براساس نقل مشهور، سر امام حسین(ع) که در روز عاشورا جدا شده بود، در روز اربعین به بدنش در کربلا ملحق شد.[۱۹] این قول مشترک میان بسیاری از مورخان و اندیشمندان شیعه و سنی[۲۰] است.[۲۱]
ابن شهر آشوب سخن سید مرتضی که گفته است «روایت کردهاند که سر امام حسین(ع) با جسد در کربلا دفن شد»، نقل کرده و سپس از قول شیخ طوسی نقل کرده است که به سبب ملحق شدن سر امام به بدن و دفن آن، زیارت اربعین توصیه شده است.[۲۲]
براساس برخی گزارشهای حدیثی و تاریخی، سر امام حسین(ع) در حرم امام علی(ع) در نجف کنار قبر امام علی(ع)، قبرستان بقیع در مدینه، دمشق و مصر دفن شده است.[۲۳]
در حدیثی از امام حسن عسکری(ع) زیارت اربعین یکی از پنج نشانه برای مؤمن شمرده شده است.[۲۴][یادداشت ۲] زیارتنامهای برای روز اربعین از امام صادق(ع) نقل شده است.[۲۷] شیخ عباس قمی این زیارتنامه را در مفاتیح الجنان در باب سوم بعد از زیارت عاشورا غیر معروفه، با عنوان زیارت اربعین نقل کرده است.[۲۸]
به گفته قاضی طباطبایی زیارت روز اربعین در نزد شیعیان زیارت «مَرَدُّ الرَّأس» نیز خوانده میشود.[۲۹] مَرَدُّ الرأس یعنی بازگرداندن سر، و منظور آن است که در این روز که اسرای اهل بیت به کربلا بازگشتند سر امام حسین(ع) را نیز به کربلا آوردند و دفن کردند.[۳۰]
جابر به همراه عطیه عوفی برای زیارت امام حسین(ع) به کربلا رفت
اربعین، مطابق نظر شیخ مفید در مسارالشیعه و شاگردش شیخ طوسی در مصباح المتهجد، زمان بازگشت اهل حرم از شام (دمشق) به مدینه است. همچنین بنا بر نقل ایشان، جابر بن عبدالله انصاری صحابی برجسته محمد به عنوان نخستین زائر حسین بن علی، یا لااقل از نخستین زائران او، در این روز وارد کربلا شده و زیارت اربعین را بجا آوردهاست.[۹] ابراهیم آیتی نیز مینویسد: «جابر بن عبدالله انصاری… بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهید امام وارد کربلا شد و سنت زیارت اربعین امام به دست او تأسیس گردید».[۱۰] برخی گزارشهای تاریخی مبنی بر حضور بازماندگان اهل بیت حسین در کربلا در روز اربعین از عوامل توجه خاص ایشان به اربعین است. در برخی منابع تاریخی مانند کتاب نزهه الزاهد اسیران شام یعنی بازماندگان کشتهشدگان کربلا در چهلمین روز کشته شدن حسین بن علی به کربلا رسیدند.[۱۱] اگرچه نهتنها این مطلب در متون تاریخی پیشتر از قرن هفتم هجری نیامده است، با تصریح متقدمینی مانند شیخ مفید که بازگشت اسرا را به مدینه دانستهاند نیز در تضاد است.[۹]بر این اساس «از همان آغاز که تاریخش معلوم نیست، شیعیان به حرمت آن، زیارت اربعین میخواندهاند.»[۱۲]
زیارت اربعین تنها دربارهٔ حسین بن علی وارد شده
در کتاب «بشارة المصطفی» آمده است: عطیه عوفی میگوید: به همراه جابر بن عبدالله انصاری به منظور زیارت قبر امام حسین (علیهالسلام) وارد کربلا شدیم. جابر نزدیک شریعه فرات رفت. غسل کرد و لباسهای نیکو پوشید... سپس به طرف قبر مطهر، حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی را برنمیداشت، الا اینکه ذکر خدا میگفت، تا به نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت: مرا به قبر برسان. (برخی نقل کردهاند که جابر در این زمان تقریبا نابینا بوده است.) من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش کرد. من مقداری آب روی صورتش پاشیدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین. سپس گفت: ای حسین چرا جواب مرا نمیدهی؟ بعد به خودش گفت: چگونه میتوانی جوابدهی در حالی که رگهای گلوی تو را بریدهاند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت میدهم که تو فرزند خاتم النبیین و سید المومنین...و پنجمین فرد از اصحاب کساء هستی...درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد. سپس به اطراف قبر امام حسین (علیهالسلام) حرکت کرد و گفت: «السلام علیکم ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین... اشهد انکم اقمتم الصلاة و اتیتم الزکاة و امرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر» [۲۳]
قاضی طباطبایی در کتاب تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهداء مینویسد: حرکت به سوی کربلا در روز اربعین از زمان امامان معصوم(ع) در بین شیعیان رایج بوده است و شیعیان حتی در زمان بنیامیه و بنیعباس نیز به این حرکت مقید بودهاند.[۳۱] توصیه به زیارت اربعین باعث شده است که شیعیان به ویژه ساکنان عراق، از نقاط مختلف این کشور به سوی کربلا حرکت کنند. این حرکت که غالباً به صورت پیاده صورت میگیرد یکی از پرجمعیتترین راهپیماییها در جهان شمرده میشود. پس از سقوط حزب بعث عراق جمعیت این زائران چند برابر شده است، به طوری که گزارشها از حضور ۱۵ میلیون زائر در سال ۱۳۹۲ش،[۳۲] حدود ۲۰ میلیون در سال ۱۳۹۳ش[۳۳] و ۲۷ میلیون در سال ۱۳۹۴ش خبر دادهاند.[۳۴]
در إنتفاضه صفر عراق، شیعیان عراق در قالب پیادهروی اربعین بر ضد حکومت حزب بعث در صفر سال ۱۳۹۷ق (برابر با ۱۹۷۷م-۱۳۵۵ش) قیام کردند. در این سال حزب بعث عراق برگزاری مراسمهای مذهبی و برقراری موکب و پیادهروی به کربلا را ممنوع کرد؛[۳۸] اما مردم نجف در ۱۵ صفر آماده برگزاری مراسم پیادهروی اربعین شده[۳۹] و به سمت کربلا حرکت کردند. این حرکت با برخورد حکومت صدام حسین مواجه شد و تعدادی از مردم کشته و گروهی نیز زندانی شدند.[۴۰] سید محمدباقر حکیم در این انتفاضه به حبس ابد محکوم شد[۴۱] و برای برخی علما همچون علامه عسکری، سید محمدحسین فضلالله که از عراق فرار کرده بودند، نیز حکم اعدام غیابی صادر شد.[۴۲]
اربعین واژهای است عربی که در متون دینی ما زیاد به آن توجه شده است. به گونهای که این کلمه از قداست خاصی برخوردار است. آیتالله جوادی آملی قائل است: در رقم اربعین، خصوصیتی وجود دارد که در سایر ارقام، آن خصوصیت وجود ندارد. غالب انبیاء در سن چهل سالگی به مقام رسالت رسیدهاند. مدت مناجات حضرت موسی (علیهالسلام) در کوه طور چهل شب بود: «و واعدنا موسی اربعین لیله»؛
گفتهاند در نماز شب ۴۰ مومن را دعا کنید...برای حسین بن علی (علیهالسلام) آسمان و زمین چهل روز گریستند. [۲]
جابر بن عبداللّه انصاری (درگذشت بین سالهای ۶۸ق تا ۷۹ق)، صحابی پیامبر اسلام(ص) و راوی حدیث لوح که دربردارنده نام امامان شیعه از زبان پیامبر(ص) است. وی همچنین در سلسله راویان احادیث مشهور شیعه مانند حدیث جابر، حدیث غدیر، حدیث ثقلین و حدیث شهر علم نیز قرار دارد.
جابر را از اصحاب پنج امام (از امام علی(ع) تا امام باقر(ع)) دانستهاند. او پس از واقعه عاشورا، نخستین زائر امام حسین(ع) بود که در روز اربعین به کربلا رسید. همچنین بنابر روایات، او سلام پیامبر(ص) را به امام باقر(ع) رساند.
جابِرِ بن عبدالله بن عَمرو بن حرام بن کعب بن غَنْم بن سلمة، نسبش به خَزْرَج میرسد.[۱] پدرش پیش از هجرت پیامبر اکرم(ص) به یثرب، مسلمان شد و در بیعت عَقَبة دوم با رسول خدا(ص) پیمان بست و جزو دوازده نقیبی شد که پیامبر(ص) آنان را به نمایندگی قبایلشان برگزید. پدر جابر در غزوه اُحُد به شهادت رسید.[۲] نخستین گزارش از زندگی جابر، حضور او با پدرش در بیعت عقبه دوم در سال سیزدهم بعثت است.
کنیه جابر، در منابع به صورتهای گوناگون آمده، اما از میان آنها کنیه ابوعبداللّه صحیحتر دانسته شده است. [۳]
بنا بر بعضی گزارشها، پیوند میان پیامبر(ص) و جابر محبتآمیز و دوستانه بود. گفته شده است که پیامبر(ص) به وی بشارت عمر طولانی داده و در پاسخ به سؤال جابر، آیهای نازل شد که به آیه کَلالَه[۴] شهرت دارد.[۵][یادداشت ۱]
جابر در جنگ صفین از لشکریان امام علی(ع) بود.[۲۱] در اواخر خلافت امام علی(ع)، بُسر بن اَرْطاة بر مدینه یورش برد و از مردم مدینه، از جمله قبیله بنی سَلَمه (قبیله جابر)، نیز بیعت خواست. جابر که بیعت با بُسر را گمراهی میدانست، به خانه ام سلمه، همسر رسول خدا(ص)، پناه برد ولی به توصیه امسلمه، برای پرهیز از خونریزی، با بسر بیعت کرد.[۲۲]
جابر در اواخر عمر نابینا شد و یک سال در مکه زیست و سرانجام در مدینه درگذشت.[۳۳] مِزّی[۳۴] روایتهایی درباره سال وفات جابر آورده است که هر یک تاریخ متفاوتی را، بین سالهای ۶۸ تا ۷۹، ذکر کردهاند و در یک خبر، به نقل از جمعی از مورخان و محدّثان، از وفات جابر در سال ۷۸ و در ۹۴ سالگی سخن گفته و اشاره کرده است که اَبان بن عثمان، والی مدینه، بر وی نماز گزارد.[۳۵]
با توجه به اینکه در زمان اقامت حَجّاج در مدینه، جابر نیز در آنجا بوده است، اقوالی که مرگ او را بعد از سال ۷۴ قمری دانستهاند درستتر به نظر میرسد
جابر احادیث فراوانی از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است؛ از این رو، او را حافظ سنّت نبوی و مُکْثِر در حدیث خواندهاند.[۳۶] در منابع روایی و سیره و تاریخ، به روایات جابر استناد بسیار شده و روایات وی مورد توجه مذاهب اسلامی بوده است. جابر در حوزه احکام فقهی صاحب نظر بوده و فتوا میداده[۳۷] و از این رو، ذهبی [۳۸] او را مجتهد و فقیه خوانده است.
جابر چندان جویای یافتن معارف دینی بود که برای شنیدن بیواسطه حدیث پیامبر(ص) از یکی از صحابه، به شام سفر کرد. [۳۹] این شوق، جابر را در پایان عمر بر آن داشت که چندی مجاور خانه خدا شود تا احادیثی بشنود.[۴۰] او در زمینه حدیث، فردی خِبره و دقیق بود و در نقل اخبار و روایات از رقابتها و تعصبات قبیلهای پرهیز میکرد.[۴۱]
جابر افزون بر روایتهایی که به طور مستقیم از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده، از طریق صحابه و گاهی تابعین نیز از ایشان روایت کرده است. علی بن ابی طالب(ع)، طلحة بن عبیدالله، عمار یاسر، معاذ بن جبل، و ابو سعید خدری از جمله صحابهای هستند که جابر از آنها روایت کرده است. [۴۲]
امام باقر(ع)، و نیز امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) به نقل از امام باقر(ع)، چند حدیث نبوی را از جابر نقل کردهاند.[۴۳]
نام جابر در سلسله راویان برخی از احادیث مشهور شیعی آمده است، از جمله در نقل حدیث غدیر، [۴۴] حدیث ثقلین، [۴۵] حدیث شهر علم،[۴۶] حدیث منزلت، [۴۷] حدیث رد الشمس[۴۸]و حدیث سد الابواب. [۴۹] همچنین وی راوی حدیث جابر بوده که در آن، رسول خدا(ص) امامان پس از خود را نام برده است.[۵۰] و نیز ویژگیهای حضرت مهدی(عج) را شناسانده است.[۵۱]حدیث لوح از جمله احادیث مشهوری است که جابر آن را روایت کرده و نامهای ائمه اثناعشر جانشینان پیامبر(ص) در آن آمده است.[۵۲]
شخصیت جابر در منابع رجالی امامیه محترم و مورد تأیید شمرده شده است. در برخی منابع رجالی آمده است که جابر، به دلیل شهرت روایاتی که در مدح او رسیده، نیازی به توثیق ندارد.[۵۹]
وی از اصحاب ائمه (ع)، از امام علی(ع) تا امام باقر(ع)، دانسته شده است؛ [۶۰] اما باید توجه داشت که جابر در زمان امامت امام سجاد(ع) از دنیا رفت و امام باقر(ع) هنگام مرگ جابر، در دوره کودکی یا نوجوانی به سر میبرد؛ از این رو، نمیتوان جابر را از اصحاب امام باقر(ع) دانست. [۶۱]
گرچه جابر در ماجرای سقیفه از یاران حضرت علی(ع) نبود، چندی بعد به ایشان پیوست و از یاران وفادار و مخلص اهلبیت(ع) شد.[۶۲] کَشّی، [۶۳] جابر را از اعضای گروهی دانسته است که فدایی حضرت علی(ع) و همواره گوش به فرمان آن حضرت بودند. این گروه به «شرطة الخمیس» شهرت داشتند.[۶۴]
در نگاه جابر، علی(ع) چنان مقامی داشت که در زمان حیات پیامبر اکرم(ص)، میزان حق تلقی میشد و منافقان را با بغض داشتن به او میشناختند.[۷۰] سخن معروف جابر درباره حضرت علی(ع) «علیٌّ خَیر البشر» (علی بهترینِ انسانها است)، الهامبخش مؤلف شیعی، جعفر بن احمد قمی شد تا در کتابش به نام نوادر الاثر فی علی خیر البشر، یکسوم روایات خود را از جابر نقل کند.[۷۱]
در هنگام وقوع حادثه کربلا و شهادت امام حسین (ع)، جابر پیرمردی سالخورده بود و در مدینه اقامت داشت. در اربعین شهادت امام حسین(ع)، جابر به همراه عطیه عوفی برای زیارت امام حسین(ع) به کربلا رفت و اولین زائر آن امام بود.[۷۲]
وی که آن هنگام نابینا شده بود، در فرات غسل کرد، خود را خوشبو ساخت و گامهای کوچک برداشت تا سر قبر حسین بن علی(ع) آمد و با راهنمایی عطیه، دست روی قبر نهاد و بیهوش شد، وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: یا حسین! سپس گفت: «حَبیبٌ لا یجیبُ حَبیبَهُ. ..» ( دوست پاسخ دوستش را نمی دهد...؟!) آنگاه زیارتی خواند و روی به سایر شهداء کرد و آنان را هم زیارت نمود.[۷۳]
در آغاز امامت امام سجاد(ع) یاران وی انگشتشمار بودند و جابر نیز از اندک یاران آن امام بود.[۷۴]
ملاقات جابر بن عبداللّه با امام باقر (ع) در منابع گزارش شده است.[۷۵] جابر از پیامبر اکرم (ص) شنیده بود که تو چندان عمر میکنی که فرزندی از ذریه من و همنام من را ملاقات میکنی، او شکافنده علم (یبْقَرُالعلم بَقْراً) است، پس سلام مرا به او برسان.[۷۶] جابر پیوسته در پی یافتن این فرزند بود تا جایی که در مسجد مدینه صدا میکرد: «یا باقَرالعلم»، سرانجام روزی محمدبن علی(ع) __ که در آن زمان در سنین نوجوانی یا جوانی بود __ را یافت و سخن پیامبر (ص) را یادآور شد، وی را بوسید و سلام پیامبر (ص) را به او رساند.[۷۷]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: محرّم ، امام حسين(ع)و واقعه عاشورا و کربلا