ابومحمد حسن بن علی عسکری علیه‌السلام» (۲۳۲-۲۶۰ ق) یازدهمین امام شیعیان است. ایشان فرزند امام هادی (علیه‌السلام) است و پس از شهادت پدر بزرگوارشان در سال ۲۵۴ هجری به امامت رسیدند. سالهای امامت امام عسکری در شهر سامرا و غالبا تحت کنترل شدید خلفای عباسی سپری شد؛ به نحوی که ارتباط آن حضرت با شیعیان بسیار محدود و تنها با واسطه وکیلان خاص بود. امام حسن عسکری علیه‌السلام سرانجام در سال ۲۶۰ هجری به وسیله زهری که به دستور معتمد عباسی به ایشان داده شد به شهادت رسیدند.

ابومحمد حسن بن علی (علیه‌السّلام) (۲۳۲-۲۶۰ ق)، ملقب به عسکری، نقی، زکی، فاضل و امین، فرزند امام علی هادی (علیه‌السلام)، پدر حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و یازدهمین پیشوای شیعیان است.

آن حضرت بعد از شهادت پدرش در ۲۲ سالگی به امامت رسید و به مدت ۶ سال امامت شیعیان را بر عهده داشت. امامت ایشان در زمان خلفای عباسی و تحت کنترل شدید حکومت وقت قرار داشت، اما با همۀ فشارها و پی جویی‌های پیوستۀ حکومت عباسی، یک سلسله فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و علمی، در راستای حفظ اسلام و مبارزه با افکار ضد اسلامی انجام می‌داد؛ دفاع از اسلام و رد شبهات و تربیت شاگردان برجسته، گسترش حلقۀ ارتباطی با شیعیان از طریق نمایندگان، رهبری فعالیت‌های سیاسی سری، آگاهی‌بخشی سیاسی نسبت به رجال مهم شیعه، پشتیبانی مالی از شیعیان، معرفی حضرت مهدی (علیه‌السّلام) به عنوان جانشینی خود، آماده‌سازی شیعیان برای دوران غیبت و موارد دیگر از جمله فعالیت‌های آن حضرت بود.

سرانجام امام حسن در تاریخ هشتم ربیع الاول ۲۶۰ قمری به دستور معتمد عباسی مسموم و به شهادت رسید و در همان شهر سامرا و در کنار مزار پدرشان به خاک سپرده شد و امروزه دارای حرم و بارگاهی است که محل زیارت و عبادت زائران است.

ابومحمد حسن بن علی بن محمد (به عربی: أبو محمّد الحسن بن علیّ بن محمّد؛ زادهٔ ۸ ربیع‌الثانی ۲۳۲ هجری قمری برابر با ۸۴۶ میلادی در مدینه – درگذشتهٔ ۸ ربیع‌الاول ۲۶۰ هجری قمری برابر با ۸۷۴ میلادی در سامرا) ملقب به ابن الرضا و معروف به عسکری، یازدهمین امام شیعیان دوازده امامی پس از پدرش هادی و قبل از پسرش مهدی بود. او و پدرش امامین عسکریین نامیده می‌شوند زیرا شهر سامراکه مجبور به زندگی در آن بودند — در واقع یک اردوگاه نظامی بود.

وی بیشتر طول عمرش را در حبس خانگی به سر برد؛ مخصوصاً به دلیل قول مشهوری که بیان می‌کرد وی صاحب فرزندی خواهد شد که به‌عنوان منجی آخرالزمان قیام خواهد کرد تا زمین را از عدالت پر کند. حسن عسکری طی سال‌های امامت خود در سامرا تحت محدودیت‌های اعمال‌شده از سوی خلافت عباسیان می‌زیست. وی زیر نظر جاسوسان خلیفه‌های وقت بود و لذا نمی‌توانست با شیعیان ارتباط آزادانه داشته باشد و تنها خواص اصحابش با وی شخصاً ارتباط داشتند. وی در سال ۲۶۰ ه‍.ق بیمار شد. معتمد، خلیفهٔ عباسی، چند نفر مراقب به همراه پزشک و قاضی القضات را بر بالین وی فرستاد. نهایتاً وی در اثر این بیماری در ۸ ربیع‌الاول آن سال مقارن با اول ژانویه ۸۷۴ درگذشت. به‌نوشتهٔ منابع شیعی، عاقبت به دستور معتمد خلیفهٔ عباسی مسموم، و در سامرا در کنار قبر پدرش علی هادی مدفون شد. او پس از انجام مراسم در منزلش دفن شد.[۱][۲] بنا بر روایت شیخ طوسی، عثمان بن سعید در طول بیماری حسن عسکری بر بالین وی بود و مراسم غسل و خاک‌سپاری را به جا آورد.[۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹]

امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) فرزند امام علی النقی (علیه‌السلام)، پدر حضرت مهدی (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) و یازدهمین پیشوای شیعیان است. مادرش بانویی پارسا و شایسته به نام «حدیثه» (علیهاالسّلام)، بود که برخی، از او به نام «سوسن» یاد کرده‌اند. [۱]

او ۲۲ ساله بود که پدرش به شهادت رسید. مدت امامتش شش سال و عمرش ۲۸ سال بود. امام عسکری (علیه‌السّلام) در سال ۲۶۰ق در حالی که یگانه پسر او در جایگاه آخرین حجت الهی در سن پنج سالگی قرار داشت، به شهادت رسید و در خانۀ خود در سامرا، کنار مرقد پدرش به خاک سپرده شد. [۲] [۳]

ایجاد شبکه ارتباطی وکالت

از جمله فعالیت‌های امام حسن عسکری گسترش حلقۀ ارتباطی با شیعیان از طریق نمایندگان است. در پی تلاش‌های فراوان امامان پیشین (علیهم‌السلام)، در زمان امام عسکری (علیه‌السّلام) تشیع در مناطق و شهرهای مختلف، گسترده شده و شیعیان در گسترۀ وسیعی زندگی می‌کردند. گستردگی و پراکندگی مراکز شیعی، وجود سازمان ارتباطی منظمی را ایجاب می‌کرد، تا پیوند شیعیان را با حوزۀ امامت و نیز ارتباط آنان را با همدیگر برقرار سازد و از این رهگذر، آنان را از نظر دینی و سیاسی، رهبری و سازماندهی کند.
این نیاز، از زمان امام نهم (علیه‌السّلام) احساس می‌شد و چنان‌که در روش آن حضرت و امام دهم (علیه‌السّلام) آمده، شبکۀ ارتباطی وکالت و نصب نمایندگان در مناطق گوناگون، از آن زمان وجود داشته است. این برنامه، زمان امام عسکری (علیه‌السّلام) نیز پی‌گیری شد. بنا بر یافته‌ها و شواهد تاریخی، آن حضرت نمایندگانی از میان شخصیت‌های برجستۀ شیعه، در مناطق فراوان نصب کرده و با آنان در ارتباط بود و از این راه، شیعیان را در همۀ مناطق زیر نگاه داشت.

یکی از نمایندگان امام «احمد بن اسحاق بن عبدالله قمی اشعری»، از یاران ویژۀ امام و از شخصیت‌های بزرگ شیعی در قم بود. برخی از دانشمندان علم رجال، از او به عنوان رابط بین قمی‌ها و امام و از جمله اصحاب خاص آن حضرت یاد کرده‌اند. [۹] [۱۰] اما دانشمندان دیگر، او را وکیل و نماینده امام دانسته‌اند. [۱۱]

در راس وکیل‌های امام، «محمد بن عثمان عمری» قرار داشت و وکیل‌های دیگر، به وسیلۀ او با امام در ارتباط بودند. آنان نوعا اموال و وجوهات جمع‌آوری شده را به وی تحویل می‌دادند و او آن‌ها را به امام (علیه‌السّلام) می‌رساند.

افزون بر شبکه ارتباطی وکالت، امام از طریق فرستادن پیک، با شیعیان و پیروان خود ارتباط برقرار می‌ساخت و مشکلات آنان را برطرف می‌کرد. امام، گذشته از پیک‌ها، از طریق نامه‌نگاری نیز با شیعیان ارتباط داشت و آنان را در موقعیت‌های حساس راهنمایی می‌کرد.
نامه‌ای که امام به «ابن‌ بابویه» نوشته، نمونه‌ای از این نامه‌ها است. امام دو نامه نیز به شیعیان قم و آبه (آوه) نوشته که متن آن‌ها در کتاب‌ها گرد آمده است. [۱۲]

بر اساس روایتی، امام عسکری (علیه‌السّلام) بامداد روز هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ق اندکی پیش از رحلت، نامه‌های فراوانی به مردم مداین نوشت.

دانش امام:

از احادیث نقل شده از امام حسن عسکری علیه السلام آشکار می گردد که ایشان همچون امامان دیگر به مدد ارتباط با عالم غیب، از آگاهی و دانشی غیبی برخوردار بوده است و به نظر می رسد آن حضرت بیش از امامان دیگر، از این آگاهی به صورت «ابزار هدایت» استفاده می‌کردند.[۲۱] چنانچه در بسیاری از روایات نقل شده از آن حضرت راوی ابراز داشته است که من فلان مطلب به ذهنم رسید، یا فلان تقاضا را در ذهن داشتم و امام بدون آنکه من کلامی بگویم در آن مورد چنین گفت یا تقاضای مالی و غیره مرا همانگونه که در ذهن داشتم پاسخ داد.[۲۲]

در مواردی علم آن حضرت در زمینه های مختلف برای دیگران از غیر اصحاب آن حضرت نیز ثابت شده بود. به عنوان نمونه «بطریق» شاگرد «بختیشوع» پزشک مسیحی از استاد خود نقل نموده است که به او درباره آن حضرت گفت: «بدان که او داناترین فرد روزگار ماست که بر زمین زندگی می کند».[۲۳]

عبادت و تهجد:

امام حسن عسکری علیه السلام عابدترین فرد زمان خود بود و بیش از همه به اطاعت خداوند و انجام دستورات الهی می پرداخت؛ شبها را با تلاوت قرآن، نماز و سجود برای خدا تا بامداد سرمی کرد. محمد شاکری می گوید: «امام در محراب می نشست و به سجده می رفت و من می خوابیدم و بیدار می شدم، لیکن ایشان همچنان در حال سجده بودند».[۲۴]

جود و بخشش:

یکی دیگر از صفات بارز امام علیه السلام، سخاوت و بخشش ایشان بود؛ ایشان بخشنده ترین مردم بود و وکلایی در بیشتر مناطق اسلامی تعیین فرموده بود تا حقوق شرعیه را از مردم وصول کرده به فقیران، تهیدستان و درماندگان بدهند و با آنان عهد کرده بود که این اموال را در راه خیر و حل اختلافات میان مسلمین و دیگر موارد مفید صرف کنند. یکی از موارد بخشندگی امام را مورخان چنین نقل کرده اند: «محمد بن علی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفر می گوید: دستانمان خالی و روزگارمان سخت شده بود، پدرم به من گفت: ما را نزد این مرد (امام عسکری) که وصف بخشش و سخاوت او را شنیده‌ایم ببر. به او گفتم: آیا او را می شناسی؟ گفت: او را نمی شناسم و تاکنون او را هرگز ندیده ام. ما نیز به قصد دیدار امام راه افتادیم. در میانه راه پدرم گفت: چقدر خوب است که ایشان به ما پانصد درهم عطا کند؛ دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای خوراک و یکصد درهم برای مخارج. من هم با خود گفتم: ای کاش! به من نیز سیصد درهم ببخشد؛ با صد درهم الاغی بخرم و با صد درهم مخارج خود را تأمین کنم و صد درهم دیگر را خرج پوشاک کنم و به سوی منطقه «جبل» بروم. هنگامی که به خانه حضرت رسیدیم، غلام ایشان به سوی ما خارج شد و گفت: علی بن ابراهیم و فرزندش محمد داخل شوند، همینکه وارد شدیم و بر حضرت سلام کردیم، ایشان به پدرم گفتند: یا علی! چرا تا کنون نزد ما نیامده ای؟ آقای من از اینکه شما را با این حال دیدار کنم خجالت می کشیدم. اندکی درنگ کردیم و سپس خارج شدیم. غلام حضرت به دنبال ما آمد و به پدرم کیسه ای پول داد و گفت: این پانصد درهم است؛ دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای خوراک و صد درهم برای مخارج. سپس کیسه ی دیگری به من داد و گفت این سیصد درهم است، صد درهم را برای الاغ خریدن خرج کن و صد درهم برای پوشاک و صد درهم برای مخارج. به سوی «جبل» نیز مرو بلکه به «سوراء»[۲۵] روانه شو. محمد نیز راه سوراء را پیش گرفت و در آنجا وضع مالی او خوب شده و از توانگران علوی گشت».[۲۶]

نحوه ارتباط شیعیان با امام عسکری

از برخی روایات فهمیده می شود که در زندگی امام حسن حداقل دورانی وجود داشته که امکان دیدار مستقیم با آن بزرگوار در خانه‌اش نبوده است و شیعیان معمولاً در مسیری که امام به مرکز حکومت رفت و آمد می کرد، توفیق زیارت چهره آن حضرت را داشته اند. در کتاب «الغیبه طوسی» آمده است که در یوم النوبه (روز مراجعه امام به مرکز حکومت) شور و شعفی در میان مردم پدید می آمد و خیابانها مملوّ از جمعیت می شد. آن گاه که امام در خیابان حضور می یافت، هیاهو خاموش می شد و امام از میان مردم عبور می کرد.[۲۹]

علی بن جعفر از حلبی نقل می کند: در یکی از روزها که قرار بود امام به دار الخلافه برود، ما در عسکر به انتظار دیدار وی جمع شدیم؛ در این حال از طرف آن حضرت توقیعی بدین مضمون به ما رسید: ألّا یسلمنّ علیّ أحد و لا یشیر الیّ بیده و لا یؤمئ فإنّکم لا تؤمنون علی أنفسکم.[۳۰] کسی بر من سلام و حتی اشاره هم به طرف من نکند؛ زیرا که در امان نیستید!

این روایت به خوبی نشان می دهد که دستگاه خلافت تا چه حد روابط امام با شیعیانش را زیر نظر داشته و آن را کنترل می کرده است.

در چنین وضعیتی امام تنها از طریق وکلا با شیعیان ارتباط داشت و آنها مسوولیت رد و بدل کردن نامه‌های شیعیان به امام یا وکیل ارشد آن حضرت و همچنین جمع آوری اموال مربوط به امام از تمامی مناطق شیعه نشین و رساندن آن به امام را بر عهده داشتند. عثمان بن سعید، شخصیت موجّه و شناخته شده شیعی، وکیل ارشد امام بود و همه اموال به دست او می رسید.[۳۱] فرزند او محمّد بن عثمان نیز منصب وکالت را به عهده داشت.[۳۲] احمد بن اسحاق اشعری، از عالمان بزرگ قم و از اصحاب خاص امام حسن عسکری علیه السلام وکیل آن حضرت در ناحیه قم بود.[۳۳] و از وکلای بغداد می توان به ریان بن صلت بغدادی اشعری اشاره کرد.[۳۴] وکیل آن حضرت در کوفه، ایوب بن نوح بن دراج بود[۳۵] و علی بن جعفر همانی برمکی از وکلای مکه[۳۶] و عبداللّه بن حمدویه بیهقی از وکلای حضرتش در بیهق و نیشابور بود.[۳۷] [۳۸]

موقعیت امام عسکری در سامرا

امام عسکری علیه السّلام اگرچه بسیار جوان بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی و اخلاقی، به ویژه رهبری شیعیان و اعتقاد بی شائبه آنان به امام و احترام بی چون و چرای مردم از وی، شهرت فراوانی پیدا کرده بود.

سعد بن عبدالله اشعری قمی از علمای معروف شیعه می گوید: در شعبان سال ۲۷۸ ق - هیجده سال پس از رحلت امام عسکری علیه السّلام - در مجلس احمد بن عبیدالله بن خاقان - که آن روزها مسئولیت خراج قم را بر عهده داشت و به آل محمد و مردم قم نیز عداوت می ورزید - نشسته بودیم. سخن از طالبیون ساکن سامرا و مذهب و موقعیت آنان در پیش حاکم به میان آمد، احمد گفت: من کسی از علویان را چون حسن بن علی عسکری علیه السّلام در سامرا ندیده و نشنیده بودم که این چنین به وقار و عفاف و زیرکی و بزرگ منشی در میان اهل بیت خود شناخته شده و پیش سلطان و بنی هاشم محترم باشد، چنان که او را بر افراد مسن حتی امراء و وزراء و منشیان نیز برتری می دادند. روزی من بالای سر پدرم ایستاده بودم؛ آن روز پدرم برای دیدار با مردم نشسته بود. یکی از حاجبان وارد شد و گفت: ابن الرضا در بیرون در ایستاده ‏است. پدرم با صداى بلندى گفت: او را اجازه ورود بدهید و آن حضرت وارد شد... وقتى پدرم او را دید چند قدم به سوى او رفت، -کارى که ندیده بودم با کسى حتى امرا و ولات عهد انجام بدهد-. وقتى به او نزدیک شد، دست به گردنش انداخت و صورت و پیشانى او را بوسید. آنگاه دستش را گرفت و در جاى خود نشاند. پدرم خود روبروى او نشست و با وى به گفتگو پرداخت. در سخنان خود، او را با کنیه -که حاکى از احترام او بود- مورد خطاب قرار مى‏ داد و مرتب مى‏ گفت: پدر و مادرم فدایت... . شب هنگام نزد پدرم رفتم... و از وى پرسیدم: پدر! آن شخص که امروز آن همه اجلال و احترامش نمودى، چه کسى بود که حتى پدر و مادرت را فداى او مى‏ کردى؟ گفت: او ابن الرضا، امام رافضیان بود؛ آنگاه ساکت شد. چند لحظه بعد سکوتش را شکست و ادامه داد: فرزندم اگر روزى خلافت از دست بنى عباس بیرون رود، در میان بنى هاشم، جز او کسى شایستگى تصدى آن را ندارد. او به خاطر فضل، صیانت نفس، زهد، عبادت و اخلاق نیکو، سزاوار مقام خلافت است. اگر پدر او را دیده بودى مردى بود بزرگوار، عاقل، نیکوکار و فاضل. با شنیدن این سخنان آتش خشم سرتاسر وجودم را فرا گرفت. در عین حال حس کنجکاویم براى شناختن او برانگیخته شد. از هر کس از بنى هاشم، منشیان، قضات، فقها، حتى مردم عادى که درباره ‏اش سؤال مى ‏کردم، او را در نزد آنان در نهایت جلالت و بزرگوارى و مقدم بر سایر افراد اهل بیت مى ‏یافتم. همه مى ‏گفتند: او امام رافضیان است. از آن پس اهمیت وى پیش من رو به فزونى گذاشت؛ زیرا دوست و دشمن او را به نیکى مى ‏ستودند. ...[۳۹]

این روایت با توجه به راوى آن که خود یکى از معاندان سر سخت اهل بیت بوده، موقعیت اخلاقى و اجتماعى امام را در میان عامه مردم و حتى خواص نشان مى‌‏دهد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم سیزدهم امام عسکری ع

تاريخ : چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ | 10:38 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |