پشتیبانان رژیم متجاوز عراق
در طول جنگ تحمیلی همه قدرتهای جهان آن روز در کنار رژیم عراق قرار داشتند. بسیاری از کشورها آشکارا از تجاوز عراق به ایران حمایت کردند؛[۹۶] ازجمله اتحادیه عرب و تعدادی از کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند عربستان، برخی از کشورهای خاورمیانه مانند مصر و امارات و نیز تعدادی از کشورهای عرب قاره آفریقا، آشکارا از عراق حمایت میکردند؛[۹۷] امامخمینی به پشتیبانان عراق هشدار میداد و حمایت آنان از صدام حسین را خیانت به اسلام و جرم میدانست[۹۸] کشورهای غربی، بهویژه فرانسه کمکهای نظامی ـ تبلیغاتی و اطلاعاتی خود را در اختیار عراق قرار دادند[۹۹] حتی ملکحسین شاه اردن گلوله جنگی را به سوی ایران شلیک کرد و مشوق صدام حسین در حمله به ایران شد[۱۰۰]
کشورهای عربی بهویژه کویت و عربستان با فرستادن کمکهای مالی و نظامی به عراق بخشی از هزینههای این کشور در جنگ تحمیلی علیه ایران را بر عهده گرفتند.[۱۰۱] عربستان از حامیان اصلی عراق در جنگ تحمیلی بود. از مجموع شصت[۱۰۲] یا هفتادمیلیارد دلار کمکهای پولی و مالی کشورهای حوزه خلیج فارس به عراق، سی میلیارد دلار سهم عربستان بود[۱۰۳] کویت نیز چهارده میلیارد دلار کمک نقدی و بیش از شانزده میلیارد دلار کمکهای خدماتی در اختیار عراق قرار داد.[۱۰۴]؛ همچنین امارات عربی یک میلیارد دلار و قطر پانصد میلیون دلار تا اواخر سال ۱۹۸۱م به عراق کمک کردند[۱۰۵] مصر و اردن علاوه بر پشتیبانی سیاسی و تدارکاتی، نیروهای نظامی خود را نیز به کمک صدام فرستادند[۱۰۶] که ۲۴۶ تن از آنان به دست نیروهای ایرانی اسیر شدند[۱۰۷]
از سوی دیگر، چنانکه امامخمینی نیز اشاره کردهاست، اتحاد جماهیر شوروی نیز از پشتیبانان عراق در جنگ بود[۱۰۸] پیمان دوستی پانزدهساله عراق و شوروی، اختلافات فکری و سیاسی ایران و شوروی ازجمله مخالفت ایران با حضور شوروی در افغانستان و دستگیری عوامل جاسوسی شوروی در ایران، این کشور را از بزرگترین حامیان صدام قرار داد. هواپیمای میگ ۲۵، تانکهای تی۷۲ و انواع موشکهای سام و بیش از هزار تن مشاور و تکنسین بخشی از کمکهای شوروی به عراق بود.[۱۰۹] بیشتر کشورهای اروپایی نیز با کمکهای اقتصادی، سیاسی و نظامی از صدام پشتیبانی کردند[۱۱۰] فرستادن ۶۰ فروند هواپیمای جنگی میراژ و شماری هواپیمای سوپراتاندارد و موشکهای پیشرفته به عراق از فرانسه از آن جمله بود.[۱۱۱] همچنین این کشور ۷/۴ میلیارد دلار کمک مالی در اختیار رژیم عراق قرار داد و در مجموع هفت میلیارد دلار از این معاملات به صورت وام و اعتبارات بود[۱۱۲] انگلستان نیز از مهمترین شرکای نظامی عراق بود[۱۱۳]
مسئولان آمریکا نیز علیرغم ادعای بیطرفی از یک هفته پس از آغاز جنگ برای کمک به رژیم عراق اعلام آمادگی کردند[۱۱۴] شکست آمریکا در حمله به طبس در اردیبهشت ۱۳۵۹ و شکست کودتای نوژه از انگیزههای آمریکا در حمایت از عراق بود[۱۱۵] جلسه صدام حسین با برژنیسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر در خرداد ۱۳۵۹ در مرز اردن، چراغ سبز آمریکا به عراق برای حمله به ایران بود[۱۱۶] عراق در طول جنگ از کمکهای اطلاعاتی و تسلیحاتی آمریکا بهره برد.[۱۱۷] پس از عادیشدن روابط آمریکا و عراق در سال ۱۳۶۳ و به دنبال سفر طارق عزیز به آمریکا دولت ایالات متحده آمریکا، اعتباری به مبلغ ۸۴۰ میلیون دلار برای واردات مواد غذایی در اختیار عراق قرار داد و نیز وامی به مبلغ یک میلیارد دلار برای خرید و بهکارگیری توانایی ساخت سلاح به عراق واگذار شد[۱۱۸] رونالد ریگان رئیسجمهور آمریکا ضمن تأمین اعتبار برای عراق شرکتهای آمریکایی، فرانسه، ایتالیا و بریتانیا را تشویق کرد تا با تعویق زمان بازپرداخت بدهیهای عراق موافقت کنند[۱۱۹] گفته شده از سال ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۸م آمریکا بارها محمولههای بزرگ سلاح شیمیایی را در قالب مبارزه با آفات کشاورزی به عراق تحویل داد[۱۲۰]؛ چنانکه با پیشرویهای ایران در سال ۱۳۶۶ عملاً به سود عراق وارد جنگ شد[۱۲۱] و به سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس حمله کرد و حتی هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کرد.[۱۲۲] (ببینید: حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری)
در مجموع کشورهای شوروی، چین، فرانسه، آمریکا، انگلیس، آلمان، برزیل، کلمبیا، اسپانیا، آفریقای جنوبی، اتریش، ایتالیا و یوگسلاوی مهمترین منبع ارسال تسلیحات شیمیایی با فنآوری پیشرفته به عراق بودند[۱۲۳] امامخمینی توجه دادهاست که رژیم صهیونیستی اسرائیل نیز در این جنگ درکنار عراق قرار داشت.[۱۲۴]
اما از سوی دیگر، کشورهای جبهه پایداری شامل الجزایر، لیبی، سوریه و یمن جنوبی در جنگ ایران و عراق اعلام بیطرفی کردند و از عربیکردن جنگ دوری گزیدند و مواضع برخی از اعضای آن مانند سوریه و لیبی به ایران نزدیک بود و دو کشور کمکهای تبلیغاتی و نظامی اندکی نیز به ایران میکردند.[۱۲۵]
سازمان ملل و شورای امنیت از آغاز تجاوز عراق به ایران بدون محکومکردن متجاوز، به پایاندادن جنگ توصیه میکردند و چندین قطعنامه دراینباره صادر کردند که تنها قطعنامه ۵۹۸ بود که تا حدودی به معرفی متجاوز و پایان جنگ کمک کرد.[۱۲۶] جنبش عدم تعهد که ایران و عراق هر دو از اعضای آن بودند در سایه کارشکنی عراق نتوانست در ایجاد صلحی پایدار نقشآفرین باشد. این جنبش تنها پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ از مواضع دو کشور تشکر کرد[۱۲۷] (ببینید: جنبش غیرمتعهدها) سازمان کنفرانس اسلامی نیز هیئتهایی را برای رفع اختلافات دو کشور تشکیل داد؛ ولی به دلیل روحیه قومیتگرایی و حمایت برخی از اعضای مؤثر آن از عراق در کار خود موفق نبود.[۱۲۸] (ببینید: سازمان کنفرانس اسلامی)
مواضع امامخمینی
امامخمینی همواره خواهان همزیستی مسالمتآمیز با دیگر کشورها بود و چند روز پس از آغاز جنگ تحمیلی در ۱۷/۷/۱۳۵۹ ملت ایران را به پیروی از اسلام، مخالف با جنگ و خواهان صلح و آرامش برای همه کشورها خواند؛[۱۲۹] اما از سوی دیگر، حمله عراق به ایران را تجاوز دانست و مقابله ایران با دشمن را دفاع مقدس نامید[۱۳۰] ایشان عراق را آغازگر جنگ شمرد و تأکید کرد ایران به یک وجب از خاک این کشور تعدی نکردهاست[۱۳۱] ایشان همواره تأکید میکرد ایران از حقوق اسلامی و انسانی خود دفاع میکند[۱۳۲] اسناد گویا و اعترافهای صریح مقامات عراقی نیز درستی متجاوزبودن عراق را اثبات میکرد[۱۳۳]
امامخمینی بر دوستی با مردم عراق تأکید داشت و عراق را یک کشور اسلامی مرکز تشیع و مرکز ائمه اهل بیت(ع) و اولیای خداوند و همانند ایران مورد علاقه خود و مردم ایران میدانست[۱۳۴]؛ اما ضمن نامشروعخواندن نظام بعثی حاکم بر آن، مقابله آن رژیم با ایران را مقابله با قرآن و رسولالله(ص)،[۱۳۵] تقابل اسلام و کفر[۱۳۶] و رویارویی خدا و طاغوت[۱۳۷] خواند. جنگ حق و باطل و نبرد ارزشهای اعتقادی، انقلابی و مقابله ایران با ستم از دیگر تعبیرهای ایشان دربارهٔ جنگ تحمیلی بود.[۱۳۸] ایشان همچنین جنگ را دفاع ایران از خود شمرد.[۱۳۹] و جوانان رزمنده را نیروهای امام زمان (ع)[۱۴۰] و جبههها را همانند مسجد میدانست و بر این باور بود که مردم در جبههها سنگرهایشان را به صورت مسجد درآوردهاند[۱۴۱] ایشان پاداش رزمندگان عاشق اسلام را همانند پاداش مجاهدان صدر اسلام در جنگهای بدر و احد و خندق شمرد[۱۴۲] و در پایان نیز از خداوند خواست وی را در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.[۱۴۳]
از سوی دیگر، از ماههای آغاز تهاجم عراق به ایران، هیئت حُسن نیت کنفرانس سران کشورهای اسلامی برای پایاندادن به جنگ ایران و عراق اعلام آمادگی و پیشنهادهایی نیز دراینباره ارائه کرد؛ اما به دلیل عدم توجه به قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و تصریح نکردن به متجاوزبودن عراق و تنبیه متجاوز و خروج بدون قید و شرط عراق از خاک ایران، امامخمینی و دولت ایران با آن موافقت نکردند.[۱۴۴] صدام حسین نیز پیش از فتح خرمشهر از پذیرش هیئتهای صلح ناخرسند بود و بر راه این هیئت مانع ایجاد میکرد؛ حتی هواپیمای وزیر خارجه الجزایر که به این منظور به بغداد سفر میکرد؛ به دست عراقیها سرنگون شد.[۱۴۵] امامخمینی بر اساس آیات قرآن کریم به میانجیگران پیشنهاد کرد قرآن را حَکَم قرار دهند و به هدف بازگشت متجاوز، به حکم خدا و عدالت[۱۴۶] با صدام حسین بجنگند[۱۴۷] ایشان برای خاتمه جنگ شرایطی را مطرح کرد؛ تعیین و معرفی متجاوز، جبران خسارتهای وارده به ایران، خروج عراق از خاک ایران و پذیرش جرم و تجاوز در صحنه سیاسی، از آن جمله بود. از نگاه ایشان بدون پذیرش این شرایط صلح با عراق باعث افزایش جسارت متجاوز و اشاعه ظلم و فساد در منطقه بود.[۱۴۸]
با تغییر روند جنگ به سود ایران رایزنیها برای میانجیگری و آتشبس میان ایران و عراق آغاز شد. پس از فتح خرمشهر در سال ۱۳۶۱ که برتری ایران را در جنگ ثابت کرد، هیئتهای میانجیگری برای نجات رژیم عراق از گرداب جنگ افزونتر شدند[۱۴۹] با این حال، به گفته دستاندرکاران جنگ، پس از فتح خرمشهر، سخن از صلح به میان نیامد[۱۵۰] و گروههای میانجی تنها از آتشبس سخن میگفتند[۱۵۱]
پس از آزادی خرمشهر نظر امامخمینی این بود که رزمندگان در مرزها توقف کنند و با دشمن بجنگند؛ اما برخی بر آن بودند که برای پربودن دست ایران در مذاکره و قدرت چانهزنی در مذاکرات باید وارد خاک عراق شد[۱۵۲] از اینرو امامخمینی اجازه داد از مناطق غیر مسکونی، نیروها وارد خاک عراق شوند.[۱۵۳] در مرداد ۱۳۶۱ در عملیات «رمضان» برای نخستین بار در منطقه کوشک و شلمچه ورود به خاک عراق صورت گرفت[۱۵۴] امامخمینی در پاسخ مخالفان ادامه جنگ، جمهوری اسلامی را خواهان صلح شرافتمندانه و مدافع از خود شمرد،[۱۵۵] بهویژه که پس از فتح خرمشهر هنوز ۲۵۰۰ کیلومتر از زمینهای کشور ازجمله نفتشهر، مناطق فکه، خسروی و ارتفاعات آقداغ و چاههای نفتی سمیده و بیات و ارتفاعات حمرین در اختیار عراق بود و دشمن نیز میتوانست از مرزها شهرهای مرزی را ناامن کند.[۱۵۶] و تا زمان تصویب قطعنامه ۵۹۸ هیچ راه حل شرافتمندانهای برای پایان جنگ فراروی ایران وجود نداشت.[۱۵۷]
پذیرش قطعنامه ۵۹۸
قطعنامه ۵۹۸، هشتمین قطعنامه شورای امنیت برای توقف جنگ ایران و عراق بود که در سایه تلاشها و رایزنیهای دبیرکل سازمان ملل خاویر پرز دکوئیار در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ تصویب شد. این قطعنامه دارای نکتههایی به سود ایران بود و برای نخستین بار نقض قواعد و اصول جنگ را نقد میکرد و خواستار تشکیل هیئتی بیطرف برای شناسایی مسئول آغاز جنگ، توقف جنگ، عقبنشینی نیروهای متخاصم، آزادی اسرا و دریافت غرامت بود.[۱۵۸] قدرت نظامی ایران، اطمینان ابرقدرتها به شکست نهایی عراق و همداستانی آمریکا و شوروی برای دستنیافتن ایران به پیروزی قاطع از دلایل تصویب این قطعنامه بود[۱۵۹] به پیشنهاد عدهای از فرماندهان، بهویژه هاشمی رفسنجانی،[۱۶۰] در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ امامخمینی قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل را پذیرفت[۱۶۱] اما سازمان مجاهدین خلق ایران که در عراق مستقر بود و نیز رژیم عراق، آن را نشانه ضعف ایران تلقی کردند و این سازمان با پشتیبانی ارتش عراق از غرب کشور به ایران حمله کرد[۱۶۲] اما ایران با درهمشکستن حمله به پیروزی قاطع دست یافت (ببینید: سازمان مجاهدین خلق ایران)
پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، ایران مذاکرات میان وزرای امور خارجه ایران و عراق را زیر نظر سازمان ملل آغاز کرد و هاشمی رفسنجانی رئیسجمهور وقت ایران و صدام حسین با یکدیگر نامهنگاری کردند[۱۶۳] و عراق در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ به قطعنامه ۱۹۷۵ الجزایر تن داد[۱۶۴] و روز ۲۶/۵/۱۳۶۹ را روز مبادله اسرا اعلام کرد[۱۶۵] در نهایت در هجدهم آذر ۱۳۷۰ دبیرکل سازمان ملل، خاویر پرز دکوئیار عراق را آغازکننده جنگ و متجاوز معرفی کرد[۱۶۶] و عقبنشینی دو طرف به سوی مرزهای بینالملل آغاز گردید[۱۶۷] افزایش توان نظامی عراق همراه با همگرایی دو ابرقدرت آمریکا و شوروی و پشتیبانی گسترده قدرتهای منطقهای و جهانی از عراق در سال ۱۳۶۶،[۱۶۸] بمباران گسترده شیمیایی غیر نظامیانِ ایران به دست ارتش عراق،[۱۶۹] نگرانی از احتمال دستیابی رژیم عراق به بمب اتم، مخالفت کشورهای عربی هوادار ایران مانند لیبی و سوریه با پیشروی ایران به داخل عراق[۱۷۰] و کاهش توان اقتصادی ایران برای ادامه نبرد[۱۷۱] ازجمله عوامل پذیرش قطعنامه از سوی ایران بود.
امامخمینی در نامهای به سران نظام با اشاره به نامه مسئولان نظامی ازجمله نامه محسن رضایی، ادامه جنگ را به سبب کمبود جنگافزار و استفاده دشمن از سلاح شیمیایی به مصلحت ندید و آتشبس را پذیرفت و از آنان خواست این مسئله را برای مردم تبیین کنند[۱۷۲] ایشان خود نیز دراینباره به روشنگری پرداخت که موجب التیام توده مردم بهویژه رزمندگان گردید[۱۷۳] ایشان در پیامی به مناسبت سالگرد کشتار حجاج، در سال ۱۳۶۶ پذیرش قطعنامه را در آن شرایط به مصلحت ملت و نظام شمرد و آن را به نوشیدن جام زهر تشبیه کرد[۱۷۴] (ببینید: قطعنامه ۵۹۸) ایشان در پیام ۳ اسفند ۱۳۶۷ با تأکید بر اینکه ایران در جنگ یک لحظه نیز پشیمان از عملکرد خود نیست، جنگ و صلح مردم ایران را برای ادای تکلیف دانست و خاطرنشان کرد همه پیامبران خدا نیز مأمور به تکلیف بودند نه به نتیجه.[۱۷۵]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: هشت سال دفاع مقدس