ورود حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) به قم، در ۲۳ ماه ربیع الاول سال ۲۰۱ هجری قمری واقع شده است.
حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها)، دختر امام کاظم (علیهالسّلام) و خواهر امام رضا (علیهالسّلام) و یکی از بانوان بافضیلت خاندان اهلبیت (علیهمالسّلام) است. ایشان بعد از یک سال از هجرت برادرش امام رضا (علیهالسّلام) به خراسان، برای دیدار آن حضرت، به همراه عدهای از بنی هاشم راهی ایران شده و در ساوه گرفتار ماموران حکومت عباسی شدند. در آن زمان که شهر قم مرکز شیعیان بود، آن بانو وارد آن شهر شده و در آنجا مدتی سکونت داشتند که رحلت کردند.
ابن جوزی برای موسی کاظم، چهار دختر ذکر میکند که نام همگی آنان فاطمه است.[۱][۲] اما قرشی در حیاة الامام موسی بن جعفر، فاطمه را نام دو تن از دختران موسی کاظم میداند که یکی از آنها به فاطمه صغری و دیگری به فاطمه یا فاطمه کبری — که همان فاطمه معصومه است — شهرت داشتهاست.[۳] ربیعی نیز نام چهار دختر موسی کاظم را، فاطمه صغری، فاطمه وسطی، فاطمه کبری و فاطمه گزارش میکند.[۴] حمدالله مستوفی نیز از سه دختر با نام فاطمه برای موسی کاظم یاد میکند که یکی از آنها با نام «فاطمه ستی» را مدفون در قم گزارش میکند. بنابر این گزارشها نام اصلی این دختر، فاطمه است.[۵]
به گزارش منابع شیعه، لقبهایی که برای فاطمه بنت موسی کاظم نقل شدهاست عبارتند از: «اخت الرضا، راضیه، مرضیه، معصومه، تقیه، نقیه، رشیده، طاهره، ستّی، حمیده و سیده»[۶][۷] مشهورترین لقب وی، معصومه است[۸][۹][۱۰] که علی بن موسی الرضا او را به این لقب خواندهاست؛ در حدیثی از علی بن موسی الرضا آمدهاست که: «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کردهاست».[۱۱][۱۲] منابع شیعه این حدیث را مربوط به بعد از شنیدن خبر مرگ فاطمه معصومه توسط رضا دانستهاند.[۱۳] بر اساس گزارش دایرة المعارف بزرگ اسلامی، احتمالاً لقب معصومه در دوره حکومت جهانشاه قراقویونلو به کثرت برای فاطمه معصومه استعمال شدهاست.[۱۴] «کریمه اهل بیت» یکی دیگر از القابی است که منبع روایت آن به دیدار یکی از امامان شیعه توسط سید محمود مرعشی نجفی — پدر سید شهابالدین مرعشی نجفی — در خواب برمیگردد.[۱۵][۱۶][۱۷][۱۸] «ستی» نیز واژهای عربی است که معنای آن بانو و خانم است و در تواریخ قم، فاطمه معصومه با عنوان «فاطمه ستی» خطاب شدهاست.[۱۹] ابوالحسن هاشمی در سیدة عش آل محمد، معتقد است که «اخت الرضا» یکی از القاب شناخته شده فاطمه معصومه است.[۲۰] در زیارتنامهای که برای فاطمه معصومه گزارش شده، از وی با القاب «طاهره، حمیده، بَرّه، رشیده، تقیّه، نقیّه، رضیّه، سیّده، مرضیّه و اخت الرضا» نام برده شدهاست.[۲۱][۲۲]
پدربزرگ فاطمه معصومه، ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق (۱۷ ربیعالاول ۸۳–۲۵ شوال ۱۴۸) است که به رئیس مذهب جعفری شناخته میشود.[۲۳] پدر وی، موسی بن جعفر (۲۰ ذی الحجه ۱۲۸ – ۲۵ رجب ۱۸۳ ه.ق) ملقب به موسی کاظم و امام هفتم شیعیان امامیه است.[۲۴][۲۵][۲۶] نجمه خاتون مادر فاطمه معصومه، بردهای از مغرب یا شمال آفریقا بود که خریداری و آزاد شد تا به ازدواج موسی کاظم دربیاید.[۲۷] از آنجا که یکی از القاب او «خَیزُران مَرسِیَّه» است، قائمی گزارش میدهد که عدهای احتمال دادهاند وی اهل جزیره مارسی در جنوب فرانسه بودهاست؛ و در مقابل از آنجا که وی به «شَقْرَاء نُوبِیَّه» نیز لقب گرفتهاست، برخی دیگر احتمال دادهاند که او اصالتاً اهل شهر نوبه در شمال آفریقاست.[۲۸] برای وی نامهای دیگری چون تکتم، اروی، سمان، سکن و سکنی نیز گزارش شدهاست. بنابر روایتی که صدوق، محدث شیعه، در عیون اخبارالرضا گزارش میکند، نجمه، کنیز حمیده مصفاه بود که به عقد موسی کاظم درآمد.[۲۹] برای فاطمه معصومه نوزده برادر و هجده خواهر گزارش شدهاست.[۳۰] علی بن موسی الرضا، یکی از برادرانش، امام هشتم شیعیان دوازدهامامی است.[۳۱]
تاریخ تولد فاطمه معصومه بهطور دقیق مشخص نیست؛[۳۲] اما علی نمازی در کتاب مستدرک سفینه البحار تاریخ تولد وی را طبق اسناد به دست آمده، در روز ۱ ذیالقعده سال ۱۷۳ قمری در شهر مدینه نوشتهاست.[۳۳] هالم، شیعهشناس آلمانی نیز، تاریخ ولاد فاطمه را ۱ ذیقعده سال ۷۹۰ میلادی میداند.[۳۴] در مقابل، عباس فیض قمی در کتاب انجم فروزان، به نقل از کتاب لواقح الانوار و کتاب نزهة الابرار فی النسب اولاد الائمة الاطهار سال ولادت فاطمه معصومه را ۱۸۳ ه.ق دانستهاست؛[۳۵] اما هاشمی معتقد است، از آنجا که موسی کاظم در ۲۵ رجب سال ۱۸۳ در زندان هارون کشته شد و کمترین زمان زندان وی چهار سال بود، این قول معقول به نظر نمیرسد.[۳۶] برخی چون شبیری زنجانی، تاریخ ۱۷۳ را قولی مجعول میدانند و آن را تضعیف کردهاند.[۳۷] با این حال شخصی به نام جواد شاهعبدالعظیمی در مسافرت مکه و در کتابخانه شهر مدینه، در کتابی به نام «نزهه الابرار فی نسب اولاد الائمه الاطهار» و در کتاب «لواقح الانوار» تاریخ ولادت فاطمه معصومه را سال ۱۷۳ ه.ق و تاریخ وفاتش را ۲۰۱ ه.ق مشاهده و گزارش کردهاست.[۳۸][۳۹] شبیری در جرعهای از دریا گزارش میکند که در زمان تولیت سید محمدباقر متولیباشی (متوفی ۱۳۵۹ قمری) بر حرم فاطمه معصومه، وی اعلام کرد که اگر کسی تاریخ ولادت یا وفات فاطمه معصومه را پیدا کند، دستور میدهم که در آن روزها بازار قم را تعطیل کنند. بر اساس گزارش منابع، فردی که به دروغگویی معروف بود، ادعا میکند که در کتاب لواقح الانوار که در کتابخانهٔ مدینه موجود است، تاریخ ولادت فاطمه معصومه را سال ۱۷۳ ه.ق ذکر کردهاند. متولیباشی گفته وی را قبول نمیکند و میگوید: «من با متولی کتابخانه مدینه آشنا هستم؛ و از وی خواهم خواست که آن کتاب را بدهد و ما اینجا چاپ کنیم.» آن فرد از ادعای خویش کوتاه میآید و بدین شکل دروغش در این خصوص آشکار میشود.[۴۰][۴۱] اما تاریخ ولادت او بعدها به دلیل آگاه نبودن مؤلف کتاب «مستدرک سفینه البحار» در آن کتاب آمدهاست. البته مؤلف با حساب آنکه موسی بن جعفر در سال ۱۸۳ در زندان بود و به زعم خود این عدد را ناشی از اشتباه افواه دانسته و آن را ده سال عقب کشیده و در کتاب خود تاریخ تولد را روز ۱ ذیالقعده سال ۱۷۳ قید کردهاست.[۴۲]
منابع در اینکه او دختر کوچک، بزرگ یا وسط موسی کاظم است با هم در اختلافند.[۴۳] به گزارش قاضی نورالله شوشتری و بر اساس روایتی از جعفر صادق، ولادت فرزند دختری به نام فاطمه را برای موسی کاظم پیشگویی شدهاست که با شفاعت او، شیعیان به بهشت خواهند رفت.[۴۴]
به نوشته ایتان کلبرگ، موسی کاظم در قبال حکومت عباسی سیاست سکوت را پیش گرفته و همانند پدرش جعفر صادق، وقتش را به مراقبه و نیایش و همچنین تعلیمِ عقاید شیعه به شاگردانش اختصاص داده بود؛ با این وجود وی از آزار حکومت مصون نماند. کاظم به دستور مهدی — سومین خلیفه عباسی — دستگیر و به بغداد منتقل و در آنجا تحویل مصیّب بن زهیر الدعبی شد. مصیب متأثر از کاظم، از پیروان او شد.[۴۵] بهنقل از تاریخ فخری، موسی کاظم بار دیگر به دستور هارون الرشید — پنجمین خلیفه عباسی — به دلیلِ اخبار غلط چند تن از خویشاوندانش مبنی بر قصد قیام علیه حکومت، در زندان سندی بن شاهک محبوس شد و در آنجا درگذشت.[۴۶] به گزارش جعفریان، پدر فاطمه معصومه در دوران هارون الرشید، دو بار راهی زندان شد. بار دوم از سال ۱۷۹ تا ۱۸۳ه.ق به طول انجامید و منجر به مرگ او شد.[۴۷] فاطمه معصومه ۶ سال داشت که دیگر پدر را ندید[۴۸] و بر اساس گزارش ربیعی، کمتر از ۱۰ سال سن داشت تا اینکه پدرش را از دست داد.[۴۹] به گزارش منابع شیعه، یکی از وقایعی که در طول زندگانی فاطمه معصومه برای او رخداد، لشکرکشی سپاه خلافت عباسی به فرماندهی عیسی جَلّودی به مدینه، جهت سرکوب قیام محمد بن جعفر صادق، بود. طبق روایتهای شیعی، هارون به عیسی جَلّودی، فرمانده لشکر، دستور داد به خانههای علویان یورش بَرد و دارایی، لباس و زیورِ زنان را غارت کند، و حتّی یک جامه بر تنِ زنان باقی نگذارد. بهگفتهٔ شیخ صدوق، هنگامیکه جلّودی به خانهٔ علی بن موسی الرّضا هجوم بُرد، علی بن موسی دستور داد همهٔ زنان در یک اتاق گرد آیند، و خود بر درِ اتاق ایستاد و از هجوم جلّودی به درونِ اتاق جلوگیری کرد و سوگند خورد تا خودش، اموالِ درونِ خانه و داراییِ زنان اعم از لباس و گوشواره و خلخالشان را بگیرد و به جلّودی تحویل دهد. جلّودی این شرطِ علی بن موسی را پذیرفت و علی بن موسی نیز چنین کرد.[۵۰][۵۱]
فاطمه بنت موسی (۱ ذیالقعده ۱۷۳ ه.ق – ۱۰ ربیعالثانی ۲۰۱) مشهور به فاطمه معصومه، فرزند موسی بن جعفر، هفتمین امام شیعیان دوازدهامامی، و نجمه خاتون است. وی در دوران حکومت عباسیان و در خلافت هارونالرشید، امین و مأمون زندگی میکرد. فاطمه معصومه ازدواج نکرد و منابع در علت این امر، تحلیلهایی را از جمله وصیت پدر، نبود همکفو و مبارزه با دست خلافت عنوان کردهاند. او از شخصیتهای مورد احترام شیعیان بهشمار میرود.
جدایی از برادر
مأمون پس از شکست برادرش امین در جنگ بر سر خلافت در سال ۱۹۸ هجری قمری، با چالشهای سیاسی و اجتماعی فراوانی مواجه بود؛ چارهای که وی اندیشید، ولایتعهدی یکی از سادات علوی بود تا بتواند علاوه بر کنترل قیام علویان، جایگاه حکومت را احیاء کند و به آن قداست ببخشد.[۶۴][۶۵] برای این منظور، بهترین گزینه، علی بن موسی الرضا به عنوان رهبر علویان معرفی شد؛ به همین جهت با نامهنگاریهای متعدد، وی را به مرو دعوت کرد و مسئله خلافت و ولایتعهدی را به وی پیشنهاد داد.[۶۶]علی بن موسی سرانجام در ۱۵ محرم سال ۲۰۰ هجری قمری از مدینه به قصد مرو خارج شد. بنابر گزارشی در تاریخ قم، علی بن موسی در طول مسیر مدینه تا مرو، نامهای به خواهرش فاطمه معصومه نوشت و به غلامی نامهرسان دستور داد هرچه سریعتر به مدینه برود و نامه را به فاطمه معصومه برساند، وقتی نامه به فاطمه معصومه رسید، وی مهیای سفر شد.[۶۷][۶۸][۶۹] اما در منابعی دیگر، از وجود و ابلاغ چنین نامهای گزارشی به میان نیامدهاست و تنها به قصد ملاقات فاطمه معصومه از برادرش به عنوان هدف این سفر یاد شدهاست.[۷۰][۷۱] همچنین یک گزارش از سفر فاطمه معصومه به مرو برای ازدواج با خلیفه یاد کردهاست که بیشتر به یک داستان عاشقانه شباهت دارد. این گزارش اخیر با شواهد تاریخی سازگاری ندارد؛ چرا که در این صورت، باید سفر فاطمه معصومه، با تشریفات خاصی صورت میگرفت.[۷۲]
سفر به ایران
زمانی که برادرش علی بن موسی الرضا پس از انتصاب به ولایتعهدی مأمون، از مدینه به مرو برده شد، فاطمه معصومه پس از یک سال، عزم مرو نمود. برخی معتقدند که علی بن موسی الرضا طی نامهای از فاطمه معصومه خواست تا به مرو عزیمت کند. کاروان فاطمه معصومه که به همراهی فرزندان و نوادگان موسی کاظم شکل گرفته بود و عددش را ۲۳ نفر گزارش کردهاند، به سال ۲۰۱ ه.ق از مدینه حرکت کرد؛ تاریخ دقیقی برای خروج این کاروان ذکر نشدهاست، اما از آنجا که کاروان آنان در دهه آخر ماه ربیعالاول سال ۲۰۱ به شهر قم رسیدهاست و فاصله مدینه تا قم، حدوداً ۲ ماهه طی میشود؛ احتمالاً کاروان در دهه آخر ماه محرم سال ۲۰۱ به سمت مرو رهسپار شدند. از وقایع صورت گرفته در فاصله کاروان از مدینه تا ساوه، هیچ گزارشی نقل نشدهاست، تنها برخی منابع به اتفاقات صورت گرفته در ساوه اشاره داشتهاند. با رسیدن کاروان به ساوه، گویا عباسیان یا گروهی محارب، به کاروان حمله کرده و سبب کشته و زخمی شدن کاروانیان شدند. در این بین برخی دیگر همچون فاطمه معصومه و خواهران وی، مسموم شده بر اثر بیماری درگذشتند. فاطمه معصومه پس از وقایع ساوه، به سمت قم عزیمت کرده و هفده روز بعد، در قم درگذشت و در باغ بابلان بخاک سپرده شد.
مهاجرت سادات به سرزمینهای اسلامی و غیر اسلامی، از جمله مهاجرتهای شایع در دوران پسا اسلام است. مقصد این مهاجران، بیشتر عراق و خراسان در ایران بود. این مهاجرتها از عصر امویان آغاز و تا دوران عباسیان و پس از آن نیز ادامه داشت. از علل این مهاجرتها ظلم و ستم خلفای اموی و عباسی بر طالبیان و خصوصاً علویان و همینطور جذب سادات به عنوان نمایندگان اسلام در مناطق مختلف مطرح شدهاست. یکی دیگر از عواملی که سبب افزایش مهاجرت سادات و علویان به ایران و خصوصاً خراسان شد، ولایتعهدی علی بن موسی الرضا در مرو و تأسیس حکومت علویان در طبرستان میباشد.[۷۳] انتخاب خراسان به عنوان مقصد به جهت موقعیت مناسب خراسان، دوری از عراق به عنوان مرکز خلافت، حضور علویان زیدیه و اسماعیلیه و گرایش به تشیع مردمان خراسان برای ساداتی که تحت نظارت حکومت بودند، گزینه مناسبی بود.[۷۴] عوامل جذب خراسان برای شیعیان تا سال ۱۳۲ ه.ق ادامه داشت ولی با قتل عبیدالله الاعرج و پیگیری سیاستهای ضد شیعی توسط حکومت و خصوصاً هارون الرشید؛ خراسان برای شیعیان منطقه امنی محسوب نمیشد و مهاجرت به آنجا به شدت کاهش یافت. این موضوع تا زمان مهاجرت علی بن موسی الرضا به خراسان و ولایتعهدی وی، ادامه داشت. با ولایتعهدی علی بن موسی، برخی از سادات همراه وی و برخی دیگر به جهت قیامهایشان در شهرهای دیگر به خراسان منتقل شدند. برخی منابع مانند کنزل الانساب از مهاجرتهای غیرواقعی و داستانگونه یاد کردهاند که به درخواست علی بن موسی رخ دادهاست؛ برای نمونه، این کتاب از کاروانی ۱۲ هزار نفری سادات به فرماندهی ابراهیم بن موسی کاظم یاد میکند که برای مهاجرت به خراسان به ری رسیده و با نیروهای خلیفه پیکار نمودند یا از کاروانی ۱۰ هزار نفری دیگری به فرماندهی احمد بن موسی کاظم یاد کرده که در شیراز به جنگ با حکومت پرداختهاند.[۷۵] به گزارش منابع شیعی، مأمون نیز پس از وصول گزارشهایی مبنی بر حرکت کاروانهای سادات به سمت خراسان، به نیروهای حکومتی دستور داد تا از پیشروی سادات به سمت خراسان، جلوگیری نمایند.[۷۶]
آغاز حرکت
به گزارش عباس قمی در منتهی الآمال، با رسیدن پیک علی بن موسی و دعوت از فاطمه معصومه به عزیمت به خراسان، فاطمه معصومه مهیا سفر شد.[۷۷] قرشی و سجادی تاریخ حرکت فاطمه معصومه از مدینه را در سال ۲۰۱ ه.ق گزارش میکنند.[۷۸][۷۹] ربیعی گزارش میکند که در این سفر چند تن از برادران فاطمه معصومه: فضل، جعفر، هادی، زید و قاسم و تعدادی از برادرزادههای و جمعی از غلامان و کنیزان وی را همراهی کردند.[۸۰][۸۱] سید کباری توضیح میدهد، از آنجا که برای موسی کاظم، فرزندی به نام هادی گزارش نشدهاست، احتمالاً نام این فرزند، هارون بوده که در تصحیف به هادی مبدل شدهاست. همینطور وجود زید که به زیدالنار شهره است در کاروان فاطمه معصومه امکان ندارد؛ چرا که وی به سبب قیامی که در بصره به راه انداخته بود، دستگیر و به مرو فرستاده شده بود.[۸۲] علاوه بر برادران، زنانی نیز با وی همسفر بودهاند که عبارتند از دختران موسی کاظم به نامهای: میمونه، فاطمه صغری و خدیجه خاتون و سلطان موصلیه، خادمه شخص فاطمه معصومه. همچنین منابع از یک خواهر دیگر که همراه دختران موسی کاظم همسفر بودهاست یاد کردهاند اما نام وی را گزارش ننمودند.[۸۳] جعفر مرتضی عاملی، مورخ شیعه، تعداد افراد کاروان فاطمه معصومه را ۲۳ نفر گزارش میکند؛ اما همو مینویسد که تعداد افراد کاروان، تا ۴۰۰ نفر نیز یاد شدهاست.[۸۴]
در طول سفر
به گزارش سید کباری، از مسیر دقیق کاروان فاطمه معصومه خبری در دسترسی نیست، اما با وجود برخی گزارشها و تحلیلها، مسیر حرکت کاروان از مدینه آغاز و از شهرهای بغداد و ساوه عبور و به قم منتهی شدهاست.[۸۵] بر اساس یک تحلیل جغرافیایی، کاروان از مدینه حرکت کرده و از منزلهای: «معدن نقره، قادسیه، کوفه و نجف، بغداد و کاظمین، نهروان، خانقین، قصرشیرین، حلوان، زبیدیه، شبدیز، قصر اللصوص، خنداد، همدان، بوزنجرد، طرزه، روذه، سونقین و ساوه» عبور کردهاست.[۸۶]
فاطمه معصومه هنگامی که به شهر ساوه رسید، بیمار شد.[۸۷][۸۸] در علت بیماری او آوردهاند که وقتی کاروانیان به شهر ساوه رسیدند، عدهای راه را بر آنان بسته و پس از درگیری، تمام برادران و اکثر مردان کاروان کشته شدند؛[۸۹] جعفر مرتضی عاملی در اینباره گزارش میکند که مأمورین نظامی مأمون، هارون بن موسی کاظم را که به همراه جمعی از برادران و خواهرانش — از جمله فاطمه معصومه — قصد عزیمت به خراسان داشت به قتل رساندند. مرتضی عاملی همچنین به خوراندن سم به فاطمه معصومه در این جریان نیز اشاره کردهاست.[۹۰] علت درگیری کاروانیان با آن گروه ناشناس مشخص نیست، اما با توجه به تاریخچه اعتقادی اهالی ساوه، احتمالاً این درگیری به سبب اختلافات مذهبی بودهاست.[۹۱] به نقل از کتاب تاریخ قدیم قم، داستان دیگری از شیوه رسیدن فاطمه معصومه به قم گزارش شدهاست که بر اساس آن، وقتی کاروانیان به ساوه رسیدند، فاطمه معصومه بیمار شد و از همراهان خود پرسید که تا قُم چقدر فاصله است؟ در پاسخ به او گفته شد که ۱۰ فرسخ راه باقیاست. سپس دستور داد تا به قم عزیمت کنند.[۹۲] ربیعی، از دعوت مردم قم در ساوه نیز یاد میکند[۹۳] و سجادی در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی نیز از رفتن موسی بن خزرج از قم به ساوه و دعوت فاطمه معصومه به قم گزارش میدهد.[۹۴] به گزارش سید کباری، با تغییر مسیر به سمت قم، کاروان از شهرهای تفرش و آشتیان نیز عبور کرده تا به قم رسیدهاست. وجود امامزادگانی بی واسطه از موسی کاظم در شهر تفرش، احتمال حضور این افراد در کاروان فاطمه معصومه را تقویت میکند. به احتمال قوی این افراد بر اثر حمله به کاروان یا مسمومیت در این شهر درگذشتهاند. مؤلف بحرالانساب ضمن اینکه علت بیماری فاطمه معصومه را مسموم شدن بر اثر زهر در ساوه ذکر میکند، مرگ «فاطمه صغری» خواهر فاطمه معصومه را قبل از وی و در روستایی از روستاهای آشتیان بیان میکند.[۹۵] همینطور در طول مسیر ساوه به قم، امامزادگان دیگری چون امامزاده محمد فرزند موسی کاظم در خاورشهر تفرش، امامزاده هادی فرزند موسی کاظم در روستای جمزقان در دهستان قاهان از بخش خلجستان، امامزاده جعفر فرزند موسی کاظم در دهکده مصفای گیو از روستاهای دهستان دستگرد و امامزاده زکریا فرزند موسی کاظم در بخش خلجستان گزارش شدهاست. همینطور از وجود یک امامزاده دیگر به نام بقعه بیبی در مرکز شهر تفرش یاد شدهاست که دختر موسی کاظم است ولی نام و نشان وی، مخفی است. علاوه بر امامزادگان بدون واسطه، امامزادگانی با واسطه نیز گزارش شده از جمله: ابوالعلی مهدی بن محمد از نوادگان جعفر صادق، امامزاده احمد از احفاد موسی کاظم، قاسم بن حمزه بن موسی کاظم شهرهای تفرش و آشتیان.[۹۶] بر اساس آنچه علیاکبر تشید در مزار خود مینویسد، در ده کیلومتری شهرستان ساوه، امامزادهای به نام هارون بن موسی کاظم وجود دارد که به دست عمال عباسی مجروح شده و به زمینهای زراعی گریختهاست، عمال عباسی پس از یافتن وی، او را به قتل رساندند. امامزاده دیگری نیز در شهر ساوه گزارش شدهاست که متعلق به اسحاق بن موسی کاظم است.[۹۷][۹۸]
حسن بن محمد بن حسن قمی مینویسد: «وقتی حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) و همراهان به شهر ساوه رسیدند، ماموران حکومت عباسی با آنها درگیر شدند و عدهای از آنها را به شهادت رساندند. حضرت معصومه در همانجا بیمار شدند. از همراهیان سوال کرد از اینجا تا قم چقدر فاصله است؟ به ایشان عرض شد: ده فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اینجا به قم منتقل کنید!
محمد محمدی اشتهاردی مینویسد: «پس از اینکه مامورین حکومت عباسی در ساوه جلوی کاروان حضرت معصومه را گرفتند حدود ۲۳ نفر از آنها کشته شدند، گروهی اسیر و گروهی نیز متواری گردیدند. نقل شده که حضرت معصومه را عمال بنی عباس در ساوه مسموم کردند. آن حضرت در حال بیماری، قم را اختیار کرد، چون قم مرکز شیعیان بود از اینرو رهسپار قم شد». [۳]
در شهر قم
به گزارش خراسانی در منتخب التواریخ در ۲۳ ربیعالاول سال ۲۰۱، کاروان فاطمه معصومه به شهر قم وارد شد.[۹۹] به گزارش شیخ عباس قمی، در اینکه چرا فاطمه معصومه شهر قم را برای اقامت برگزید، حضور مریدان و شیعیان پدرش موسی کاظم در شهر قم و کانون شیعیان بودن آنجا، دلیلی برای این تصمیم عنوان شدهاست. همچنین از درخواست و دعوت مردم قم در این خصوص یاد شدهاست.[۱۰۰] در کتاب آیین برنامهسازی آمدهاست که تشیع در این زمان در ایران نیز پراکندگی بالایی داشت و در شهر قم تراکم بسیاری داشت؛ به گونهای که قم را تنها شهر شیعی جهان اسلام میدانستند. علی بن موسی الرضا نیز به عنوان رهبر شیعیان، از این پراکندگی، کمال استفاده را کرد و تا پیش از مهاجرت به خراسان، در محوریت مثلث قم، اهواز، همدان شروع به تربیت و تقویت شاگردانش نمود. به مرور زمان و با افزایش کمی و کیفی شاگردان شیعی علی بن موسی در ایران و خصوصاً در قم، شهر قم به مرکز شیعیان مبدل شد و لقب «حرم اهل بیت» را کسب کرد.[۱۰۱] به گزارش هاشمی، در روایتی صحیح آمدهاست که چون خبر حرکت فاطمه معصومه به سمت قم به اهالی قم رسید؛ آل سعد تصمیم گرفتند تا به سمت کاروان فاطمه معصومه در حرکت شوند. در این بین موسی بن خزرج شبانه از قم خارج شد و به کاروان رسید و زمام ناقه فاطمه معصومه را گرفته و به شهر قم و خانه خویش برد.[۱۰۲][۱۰۳] موسی بن خزرج، شتر فاطمه معصومه را وارد قم کرد و از دختر موسی کاظم در منزل خویش به مدت ۱۷ روز پذیرایی کرد. پس از آن فاطمه معصومه در منزل او به سبب بیماری درگذشت.[۱۰۴][۱۰۵]
شیعیان قم پس از اطلاع از ورود حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) به ساوه، خدمت ایشان رسیدند و از آن حضرت درخواست کردند به شهر قم تشریففرما شوند.
علیاصغر فقیهی مینویسد: «قول درست این است که خبر ورود فاطمه معصومه به ساوه و (حرکت او به سوی قم) به مردم قم رسید. آل سعد اشعری اتفاق کردند که به خدمت او برسند و از ایشان درخواست نمایند به قم بیاید. از میان ایشان موسی بن خزرج «از اصحاب امام رضا (علیهالسّلام)»[۵]
بیرون آمد و به شرف ملازمت فاطمه رسید. زمام ناقه او را گرفت و به جانب شهر کشید و به سرای خود فرود آورد». [۶]
خانه موسی بن خزرج که محل فرود آمدن حضرت معصومه است در آن روز در منتهی الیه سمت جنوب غربی شهر قم بوده... امروزه در محله «میدان میر» محلی است به نام ستیه «ستیه مخفف سیدتی است»[۹]
که مسجد و مدرسهای در اطراف آن بنا کردهاند و از قدیم الایام سینه به سینه رسیده است که این مکان جای فرود آمدن حضرت فاطمه معصومه است.[۱۰]
شاعران بسیاری در مدح و منقبت و مرثیه فاطمه معصومه شعرها سرودهاند؛ از مشهورترین آنها میتوان به شاعران ذیل اشاره کرد: شوریده شیرازی، فتحعلی خان صبا، سید احمد هاتف اصفهانی، ملک الشعراء، سروش اصفهانی، احمد چگینی، ظهیر لاهیجی و محمدصادق ناطق.[۱۵۹] همچنین از علماء و مراجع تقلید شیعه معاصر نیز، در مدح و مرثیه او اشعاری گزارش شدهاست؛ افرادی چون: لطفالله صافی گلپایگانی، روحالله خمینی، حسین وحید خراسانی، محمدعلی اراکی، علی صافی گلپایگانی، جواد محدثی، محمد محمدی اشتهاردی و محمدباقر ایروانی.[۱۶۰] اشعار مدحی که برای فاطمه سروده شدهاند، محتوایی در ستایش او، توصیف سفرش و بعضاً مدح شهر و اهالی قم است. شاعران در این اشعار، بین وضعیت فاطمه در شهر قم و وضعیت زینب بنت علی در شهر کوفه و شام بعد از اسارت در نبرد کربلا مقایسههایی را مطرح کردهاند.[۱۶۱] او به جهت جایگاه ویژهاش در نزد شیعه، همواره با فاطمه زهرا مقایسه میشود.[۱۶۲] به گزارش محمدبیگی، در گلوگاه ساق گنبد فاطمه معصومه، اشعاری از فتحعلی خان صبا به خط نستعلیق نقش بستهاست. اشعار به شرح زیر است:[۱۶۳]
آتش موسی عیان از سینه سیناستی |
| یا که زرّین بارگاه بضعه موساستی |
بضعه موسی بن جعفر، فاطمه کز روی قدر |
| خاک درگاهش عبیر طرّه حوراستی |
نوگلی رنگین ز طُرف گلشن یاسین بود |
| آیتی روشن به صدر نامه طاهاستی |
پرتوی از آفتاب اصطفای مصطفی |
| زُهره ای از آسمان عصمت زهراستی |
صحن او را هست اقصی پایه عزّت چنان |
| کز شرف مسجود سقف مسجد اقصاستی |
پستی از صحن حریمش را به پاتاق حرم |
| کین مکان عزّت و آن مسکن غبراستی |
خراسانی در منتخب التواریخ نیز گزارش میکند که فتحعلی شاه قاجار با تخلص «خاقان» در وصف فاطمه معصومه سرودهاست:[۱۶۴]
خاقانم و یک جهان گناه آوردم |
| در حضرت معصومه پناه آوردم |
مهر نبی و دخت علی را یا رب |
| بر درگه کبریا گواه آوردم |
خاقانم و وامانده ز دیهیم و کلاه |
| زاورنگ خلافت شده دستم کوتاه |
اندر حرمت بمسکنت جسته پناه |
| یا فاطمه اشفعی لنا عندلله |
مجموعه اشعار ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم
مجموعه اشعار مدح و منقبت حضرت فاطمه معصومه(س)
مجموعه سرود و نغمه ورود حضرت معصومه(س) به قم
مجموعه اشعار توسل و زیارت حضرت معصومه(س)
برکات ورود حضرت معصومه علیها السلام به شهر قم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فاطمه معصومه علیها سلام