شعر
شاعران بسیاری در مدح و منقبت و مرثیه فاطمه معصومه شعرها سرودهاند؛ از مشهورترین آنها میتوان به شاعران ذیل اشاره کرد: شوریده شیرازی، فتحعلی خان صبا، سید احمد هاتف اصفهانی، ملک الشعراء، سروش اصفهانی، احمد چگینی، ظهیر لاهیجی و محمدصادق ناطق.[۱۵۹] همچنین از علماء و مراجع تقلید شیعه معاصر نیز، در مدح و مرثیه او اشعاری گزارش شدهاست؛ افرادی چون: لطفالله صافی گلپایگانی، روحالله خمینی، حسین وحید خراسانی، محمدعلی اراکی، علی صافی گلپایگانی، جواد محدثی، محمد محمدی اشتهاردی و محمدباقر ایروانی.[۱۶۰] اشعار مدحی که برای فاطمه سروده شدهاند، محتوایی در ستایش او، توصیف سفرش و بعضاً مدح شهر و اهالی قم است. شاعران در این اشعار، بین وضعیت فاطمه در شهر قم و وضعیت زینب بنت علی در شهر کوفه و شام بعد از اسارت در نبرد کربلا مقایسههایی را مطرح کردهاند.[۱۶۱] او به جهت جایگاه ویژهاش در نزد شیعه، همواره با فاطمه زهرا مقایسه میشود.[۱۶۲] به گزارش محمدبیگی، در گلوگاه ساق گنبد فاطمه معصومه، اشعاری از فتحعلی خان صبا به خط نستعلیق نقش بستهاست. اشعار به شرح زیر است:[۱۶۳]
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه - ای بانویِ مظلومه، یا حَضرتِ معصومه
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
تو دخترِ موسائی ، ای دُختِ وَلِیُّ اللّه ، هستی به رضا خواهر ، ای اُختِ وَلِیُّ اللّه
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
هستی به جواد عمّه ، عَمَّه به وَلِیُّ اللّه - تو پشت و پناهِ ما ، ای یاوَرِ حِزبُ اللّه
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
هستی تو در این دنیا ، بر ما مَدَد و یاوَر - هَم هستی شفیعِ ما ، فردا به صفِ محشر
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
تو آمدی از یَثرِب ، ایران و به شهرِ قُم - از یُمنِ حضورِ تو ، شد درد و بلاها گُم
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
چون ساکنِ قُم گشتی ، قُم از تو درخشان شد - نور تو به دلهامان ، همچون مَهِ تابان شد
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
در شهرِ قُم و ایران ، هستی تو چنان خورشید - مهرِ تو به قلبِ ما ، نورِ تو به دل تابید
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
مدیونِ رضا و تو ، اَمنِیَّتِ ایران است - آرامشِ ما از تو ، هَم شاهِ غریبان است
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
در سایه یِ تو نعمت ، بر ما چه فراوان شُد - اَلطافِ تو بر ماها ، چون ریزشِ باران شُد
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
اَیّامِ وفاتِ تو ، این دیده چه گریان است - غمگین به عزایِ تو ، این سینه یِ بریان است
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
بنگر که رضا بهرت ، غمگین وعزادار است - هَم اِبنُ الرّضا بهرت ، محزون دل و غمبار است
یا حَضرتِ معصومه، یا حَضرتِ معصومه
هَم اهلِ قُم و ایران ، غمگین به عزایِ تو - هَم باقِرِیِ غمگین ، در نوحه برایِ تو
سروده شده ایام رحلت و شهادت حضرت معصومه علیهاسلام پائیز1402
سَلام بر دُختِ وَلِیِّ خُدا
سَلام بر دُختِ وَلِیِّ خُدا - عَمَّه و هَم اُختِ وَلِیِّ خُدا
فاطمه آن دُختِ وَلِیِّ خُداست - عَمّه و هَم اُختِ وَلِیِّ خُداست
دُختِ اِمام، عَمّه و اُختِ اِمام - باد زِ ما بَر او درود و سلام
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّهَ وَلِیِّ اللهِ...
فاطمه آن دُخترِ کاظم بُوَد - به نیکی و به حق مُلازِم بُوَد
فاطمه آن دخترِ موسی بُوَد - آنکه دو دستش یَدِ بیضا بُوَد
فاطمه آن خواهر و اُختُ الرِّضاست - دُختِ نبی، فاطمه و مرتضی است
اُختِ اِمامِ هشتمِ شیعیان - به مشهدش چِشمِ تمامِ جهان
فاطمه آن عَمَّه یِ اِبنُ الرِّضا - آنکه بُوَد نبیره یِ مرتضی
عَمَّه یِ آن تقی، اِمامِ جواد - جوانترین رَهبرِ کُلِّ عِباد
فاطمه آن حضرتِ معصومه است - همنامِ آن زهرایِ مظلومه است
آنکه به قُم شده نگینِ جهان - آنکه بُوَد مَلجاءِ ما شیعیان
فاطمه آن شافعه یِ محشر است - او دُخترِ حیدر و پیغمبر است
یا فاطمه، اِشفَعِی لِی فِی الجَنَّة – حُبِّ تو چون حُبِّ علی است جُنَّة
عَلیٌّ حُبُّه جُنَّة، قَسیمُ النّارِ و الجَنَّة، وَصیُّ المصطفی حَقّاً، إمامُ الإنسِ و الجِنَّة...
شأن بُزُرگی است به نَزدِ خدا - برایَت ای فاطمه، بنتُ الهُدا
نَزد خدا تو راست قُربی نکو - نَزد خدا تو را بُوَد آبرو
یَا فاطِمَهُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّهِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ...
سَیِّدتی شفاعتِ ما نما - شفیعِ ما شو تو به نزدِ خدا
سَیِّدتی حاجتِ ما کُن روا - قسمتِ ما مدینه و کربلا
سَیِّدتی قروضِ ما کُن اَدا - ما همه هستیم تو را جان فدا
به باقری و جُمله یِ زائرین - کُن نظر و مرحمت ای بی قرین
سروده شده ایام ورود حضرت به قم و رحلت و شهادت آن بانوی معصومه پائیز ۱۴۰۲
حَضرتِ معصومه سَلامً عَلَیک
حَضرَتِ معصومه سَلامً عَلَیک - بانویِ مظلومه سَلامً عَلَیک
ای که بُوَد آن حَرَمَت غَرقِ نُور - زَینبِ دَورانی وَ هستی صَبور
خواهَرِ سُلطانِ خراسان تویی - نُورِ درخشنده یِ ایران تویی
خواهرِ خورشیدی وَ خُود همچُو ماه - در سُخَنِ تو نَبُوَد اِشتباه
دُخترِ اَرزنده یِ ایران تویی - خواهرِ خورشیدِ خراسان تویی
مَعدَنِ جود و کَرَمی، چون رضا - نشانی اَز فاطمه وَ مرتضی
عَمَّه ساداتی وَ هَم فاطمه - حُبِّ تو باشَد به دِلِ ما هَمَه
از سروده های حجت الاسلام باقری پور
ای دختر عقل و خواهر دین - وی گوهر درج عز و تمکین
عصمت شده پایبند مویت - ای علم و عمل مقیم کویت
ای میوه شاخسار توحید - همشیره ماه و دخت خورشید
وی گوهر تاج آدمیت - فرخنده نگین خاتمیت
شیطان به خطاب «قم» براندند - پس تخت ترا به قم نشاندند
کاین خانه بهشت و جای حواست - ناموس خدای جایش اینجاست
اندر حرم تو عقل ماتست - زین خاک که چشمه حیاتست
جسمی که در این زمین نهان است - جانیست که در تن جهان است
این ماه منیر و مهر تابان - عکسی بود از قم و خراسان
ایران شده نوربخش ارواح - مشکاة صفت به این دو مصباح
از این دو حرم دلا چه پرسی - حق داند و وصف عرش و کرسی
هر کس به درت به یک امیدی است - محتاج تر از همه «وحیدی» است
سروده آیت اله وحید خراسانی
آیتی از خداست معصومه - لطف بی انتهاست معصومه
عطر باغ محمدی دارد زاده - مصطفی است معصومه
پرتوی از تلألؤ زهرا - گوهری پربهاست معصومه
ماه عفّت نقاب آل کسا - دختر مرتضی است معصومه
اختری در مدار شمس شموس - یعنی اخت الرضاست معصومه
زائران، یک در بهشت این جاست - تربتش باصفاست معصومه
در توسل به عترت و قرآن - باب حاجات ماست معصومه
شاعر:حسان
به جـــان پاک تو ای دختر امام، ســلام - به هر زمان و مـکان و به هر مقام، سـلام
تویـی که شــاه خراسان بود بــرادر تــو - بـــر آن مقام رفیــع و بـر این مقام، ســلام
به هر عدد که تکلم شـود به لیل و نهار - هــــزار بـار فـــزون تـر ز هـر کـلام، ســلام
صبح تا شب و از شام، تا طلیعه صبــح - بر آستـانه قــدسـت علی الـدوام، ســلام
در آســـمان ولایــت، مــه تمــامی تـــو - زپای تا به ســرت ای مـــه تـمـام، ســلام
به پیشگــاه تو ای خواهـــر شه کـَـونین - ز فـرد فـرد خلیـق، به صبح و شام ســلام
منم که هر سر مویم به هر زمان گویـد - به جـان پــاک تـو ای دخــتـر امـام، ســلام
شاعر:سراج
تو مجموعه ی لطف و جود و عطایی - تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی
تو دریاچه نه؛ بَحر بی انتهایی - چه گویم که هستی؟چه گویم چه هایی؟
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو زهرا خصالی تو زهرا جمالی - تو زهرا مَآبی تو زهرا جلالی
تو زهرا سِرشتی تو زهرا مثالی
تو در دوره ی خویش خیرالنّسایی - تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تویی راحت جان موسی بن جعفر - تویی روح و ریحان موسی بن جعفر
تویی یاس بُستان موسی بن جعفر
تو بنت الامامی تو بنت الهُدایی - تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو عَذراترین مریم اهل بیتی - تو در هر دمی همدم اهل بیتی
در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی
تو تندیس آن چارده مُقتدایی - تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
هُمای بهشتی و عرش آشیانی
که در عُشّ دین صاحب آستانی - تو باب الرّضایی تو بابُ الجَنانی
بهشت خداوند در خاک مایی - تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو مانند کلثوم، زینب ترینی - خدیجه وقار اَستی و بی قرینی
وفادار مانند اُمّ البنینی
تو منظومه جمع معصومه هایی - تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
چه گویم؟ که بابا ثنای تو گفته - فداها ابوها برای تو گفته
به مدحت ولیّ خُدای تو گفته - که در حشر تو شافع شیعه هایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
در اطراف صحنت غُباریم بانو - به درگاه تان خاکساریم بانو
به لطفت در این شهر داریم بانو
عجب کاظمینی؛ عجب کربلایی - تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی - تو همشیره ی شخصِ شَمس الشّموسی
درِ خانه ات از پی خاک بوسی - رسیدند صدها چو شیخ بهایی
تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
از این در چو بُردیم فیض دو چندان - طمع کار گشتیم ما مستمندان
به اقرار ما فرقه ی دردمندان
تو با درد هر بینوا، آشنایی - تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
اگرچه در این خاک کم غم ندیدم - در این شوره زار آب زمزم ندیدم
به من درد دادند و مرهم ندیدم
ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی - تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
به این خسته حال مجاور نظر کن - تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن
به من هم به عنوان زائر نظر کن
تو رُخصت دهی می شوم نینوایی - تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی
محمد قاسمی
عزیزی آن چنان که جایگاهت قلب ایران است - بزرگی آنچنان که عقل دروصف توحیران است
طبیبی در جوار مرقدت بیمار بسیار است - کریمی در حریم قدسی ات سائل فراوان است
قدم هایت به خاک مرده طعم زندگی بخشید - نگاهت خاستگاه بی بدیل ابر و باران است
زیارتنامه تو بر لب معصوم شد جاری - همین یعنی زیارتنامه ات هم شأن قرآن است
به عشق فاطمه قم را زیارت کردم و دیدم - غلط بوده که قبر حضرت صدیقه پنهان است
مرا با نقشه کاری نیست، از قم می شوم زائر - اگر قصدم رسیدن بر در شاه خراسان است
علی سلیمیان
ای حرمت نور عَلی کلِّ نور - وارث زهراییِ قلبِ صبور
خواهرِ شمس، دخترِ محجوبِ ماه - ای که شدی خالی از هر اشتباه
چادرِ تو بر دلِ شب سر پناه - جلوه گرفت از رخِ تو چشمِ ماه
فاطمه اِی عمّه ساداتِ عشق - خواهرِ سلطان و مباهاتِ عشق
شمسِ شرَف، دختر ایران تویی - خواهرِ خورشیدِ خراسان تویی
نجمه کند در دو جهان سروَری - چون که کند بر سرِ تو مادری
ای همه جود و کرم، همچون رضا - آیه تطهیر و گلِ مرتضی
دختر حیدر نسبِ فاطمی - بانویِ مظلوم بنی هاشمی
فاطمه ثانیِ در شهر قم - دختر محجوبِ امامِ هفتم
زینتِ موسی گلِ سرسبزِ عشق - می زَند از یادِ شما نبضِ عشق
جلوه تو، آینه دارِ علی است - عصمتِ زهراییِ تو منجلی است
از شرف خاک شما شهرِ قم - شور گرفت از ازدحامِ مردم
منشاء و سرمایه در یایِ عشق - خواهر آواره صحرای عشق
ای که چو زینب، لبِ خواهر مدام - می زند از عشق برادر، کلام
نام رضا وِرد زبانِ تو شد - در همه جا عشقِ عیانِ تو شد
معدن ایمان و کرامات و علم - با دلِ زینب شده ای کوهِ حلم
از حرَمِ قدسی اَت ای مَهلقا - نیست دِگر فاصله ای تا خدا
می رسم از کوی تا با نام عشق - مثل کبوتر به سرِ بامِ عشق
بانویِ عشق و ادب و ذوالکرَم - تذکره ای دِه که بیایِم حرم
سخت دلم تنگِ حریمَت شد - تنگِ دل و دستِ کریمَت شده
اذن بده زائر رویَت شوم - شاعرِ دل خسته کویت شوَم
در حرمِ عشق مرا جا بده - هر چه خوب است همان جا بده
محضِ گلِ روی رضا کن نگاه - خواهر سلطان بده ما را پناه
بانویِ قم خواهرِ سلطان ما - چاره عشق علّتِ درمان ما
دردِ دلم با تو دوا می شود - هر گره با دست تو وا می شود
نام شما عزّتِ ایران زمین - عشق شما شوکتِ این سرزمین
روشنی عرشِ حرم دستِ تو - شاخه گل فرشِ حرم مست تو
عطرِ گلِ فرشِ حرم گوئیا - آمده از باغ بهشتِ رضا
هر که در این خانه نشان می شود - هر نفسش مشک فشان می شود
هر در از این صحن و سرا یک بهشت - عشق شما خوبترین سرنوشت
منصوره محمدی
آن که در شأن نزول خود به کوثر رفته است - فاطمه نامش شده از بس به مادر رفته است
از مقام نجمه چیزی کم نخواهد شد که هیچ - افتخارش نیز شد مادر به دختر رفته است
عجز خود را در بیان کردن، نموده آشکار - هرکسی در وصف این بانو به منبر رفته است
سر درآوردم به ناگاه از دل سُلطانِ طوس - هر زمان ذهنم فرو در فکر خواهر رفته است
با فداها گفتنِ موسیِ بن جعفر، شک نکن - شأن او بسیار از مریم، فراتر رفته است
او تحمّل کرده ما را سال های سال، چون - وقت کظم غیض به موسی بن جعفر رفته است
زائر او رتبه اش با زائر سُلطان یکی ست - چونکه این خواهر تماماً به برادر رفته است
با سروری بی نظیر آمد برون از آن حرم - هر دلی که وقت پابوسی مُکدّر رفته است
مرقدش، خاصیّتش این است، زائر دفعتاً - پایْ بوس یازده فرزند حیدر رفته است
نه فقط او را زیارت کرده زائر، باطناً - در مدینه خانه زَهرای اطهر رفته است
پیش از محشر، به جنّات خُدا داخل شده - هر کسی یک بار حتّی سمت این در رفته است
در طریق وصل چون ما راه رفتن خوب نیست - خوش به حال آنکه دراین راه باسررفته است
دم به دم در قبر مهمانند او را اهل بیت - هر کسی بر آستانْ بوسی مکرّر رفته است
کفش را از پا در آر اینجا که این محدوده را - هر سحر پیش از اذان جبریل با پَر رُفته است
محمّد قاسمی
خیر کثیر و معنی آیات کوثر است - قائم مقام حضرت زهرای اطهر است
او فاطمه است، فاطمه دیگر قم است - عرش خدا به زیر قدم های او گم است
او دختر است، دختر یک نور بی حد است - او خواهر است، خواهر سلطان مشهد است
او شافعه است، شافعه روز محشر است - هستی ز اوست، هستی موسی ابن جعفر است
موسای این قبیله به او فخر می کند - عالم به هر وسیله به او فخر می کند
از کودکی عصای ولی خدا شده - از هر بدی، به دست خدایش رها شده
از قلعه های علم و ادب، درب، کنده است - روح الامین به عرش علومش پرنده است
حجب و حیا ز هر عملش آبرو گرفت - مولا رضا ز آب وضویش، وضو گرفت
در بحر حق بسان سفینه است مرقدش - و شعبه ای ز خاک مدینه است مرقدش
خیل ملائکه همه حیران درگهش - امثال بهجتند غلامان درگهش
جعفر ابوالفتحی
مهربانی، کریمه ای خانم - بانوی بی بدیل؛ معصومه
التماس قنوت گریه من - الدخیل الدخیل معصومه
شرف الشمس شهر قم هستی - از تبار و ذراری خورشید
پای دَرست ملائکه حاضر - ای پناه مراجع تقلید
صحن بالا سر تو منزل نور - مهبط جبرئیل این صحن است
بال جمله ملائک عرشی - زیر پاهای زائرت پهن است
حرم اهل بیت صحن شماست - حرم خانواده زهرا
کربلا و مدینه و مشهد - نجف و کاظمین و سامرّا
وقت تجدید عهد با زهرا - شهر یثرب اگر نشد قم هست
گره هایم نگفته وا شده است - تا قسم به امام هشتم هست
گرچه چنگ خزان به جان تو و - جان ایل و تبارت افتاده
پاره پاره ولی نشد هرگز - نامه ای که رضا فرستاده
بین این کوچه ها خدا را شکر - محترم مانده گوشواره تو
لاأقل هلهله نشد بر پای - چشم گریان و پر ستاره تو
گرچه خم شد قدت ز فاصله ها - ذبح اطفال را ندیدی تو
حضرت زینب امام رضا - تلّ و گودال را ندیدی تو
تشنه ای را که زیر یک دشنه - دست و پا میزند که جان بدهد
حق او نیست شمر با پایش - جسم زخمیش را تکان بدهد
محسن حنیفی
این زن که خاک قم به وجودش معطر است - تکرار آفرینش زهرای اطهر است
تکرار آفرینش افلاک بر زمین - تکرار آفرینش عرش مصوّر است
این جلوه فرشته صفت این شکوه غیب - بر خاک می نشیند و از خاک برتر است
دست سخاوتش پر از آمال دوستان - چشم محبتش به غریبان مضطر است
همشیره شقایق و همراز رازقی - با آفتاب مشرقی عشق خواهر است
این زن که از نیایش او مست عالم اند - معصومه است مریم آل پیمبر است
نجاتی
ای چشمه های نور تو روشنگر دلم - ای دست آسمانی تو بر سر دلم
راز دلم، نیاز دلم، باور دلم - سوی تو دست و پا زده بال و پر دلم
ای حضرت کریمه! تو را می زنم صدا - من آشنای دردم و تو خواهر رضا
ای نور بارگاه تو تابیده بر فلک - جارو زنانِ صحن تو بال و پر ملک
گر با مدینه هست تو را صحن مشترک - اِنّی اَنا الغَریبُ بِهَمّی اَتیتُ لَک
راهم دِه! ای سپیده که در ظلمتم گمم - اذنم دِه! ای بهشت، که من زائر قمم
مهمان نواز عترتی و خانه ات دل است - معصومه ای و ماه حجاب تو کامل است
روز حساب سایهٔ امن تو ساحل است - با این حساب، عشق تو حلال مشکل است
پس خوش به حال قم که تویی نبض سینه اش - حج فقیر، مشهد و قم هم مدینه اش
ای خوب! بی تو حال و هوای دلم بد است - شوقم به بارگاه تو ای ماه! بی حد است
خورشید اگرچه زائر بی تاب مشهد است - بین طلوع و چشم تو در رفت و آمد است
اینجا که آسمان برد از چشمهٔ تو آب - گنبد طلوع کرده مگر پیش از آفتاب
ای آسمان رواق نواهای یا ربت - وی ماهتاب دانهٔ تسبیح هر شبت
نم نم گرفته ابر مفاتیحی از لبت - تازه رسیده ایم به آغاز مطلبت
هرچه قلم زدیم و نوشتیم و ساختیم - در بُعدِ ناشناخته ات پر گداختیم
نامت بلند! چون که رضا را تو خواهری - یا حَبَّذا! که دختر موسی بن جعفری
دریای منشعب شده از حوض کوثری - من را به خود می آری و از هوش می بری
خاکم ولی به شوق تو تا اوج می پرم - وقتی در آستان تو هستم، کبوترم
مرتضی حیدری
ای دُر یمِ عصمت یا حضرت معصومه - ای فاطمه عترت یا حضرت معصومه
ای خاک رهت جنّت یا حضرت معصومه - ای سایه تو عفّت یا حضرت معصومه
قم از تو یم رحمت یا حضرت معصومه - محتاج دمت حکمت یا حضرت معصومه
تو در حرم موسی انسیّه حورایی - انسیّه حورایی محبوبه یکتایی
محبوبه یکتایی ممدوحه طاهایی - ممدوحه طاهایی ریحانه بابایی
ریحانه بابایی آیینه زهرایی - در صورت و در سیرت یا حضرت معصومه
تنها نه محیط قم، ایران به تو می نازد - عصمت به تو می نازد، ایمان به تو می نازد
عترت به تو می نازد، قرآن به تو می نازد - تفسیر و اصول و دین، عرفان به تو می نازد
جنّ و ملک و حور و انسان به تو می نازد - بانوی همه خلقت یا حضرت معصومه
شمس و قمر و انجم، جنّ و ملک و انسان - جنّ و ملک و رضوان، حور و پری و غلمان
هم حوری و هم غلمان هم مالک و هم رضوان - هم عالم و هم حاکم هم بنده و هم سلطان
دارند به تو چشم لطف و کرم و احسان - گیرند زتو حاجت یا حضرت معصومه
نبود عجب ای بانو شاهی به گدا بخشی - وز گرد حریم خود بر روح شفا بخشی
بر روح، شفا بخشی بر سینه صفا بخشی - حاجات خلایق را از لطف و عطا بخشی
بر خلق زمین بخشی بر اهل سما بخشی - داری زحق این قدرت یا حضرت معصومه
ای کعبه اهل دل ایوان طلای تو - ای سرمه حور العین خاک کف پای تو
قم نه همه عالم مرهون عطای تو - فیضیّه بود دائم در ظلّ همای تو
گردد درِ جنّت باز از صحن و سرای تو - یک بذل تو صد جنّت یا حضرت معصومه
ای بانوی نُه افلاک ای مادر اهل قم - ای خاک حریم تو تاج سر اهل قم
ای کوثر فیض تو در ساغر اهل قم - آید زنسیمت جان در پیکر اهل قم
گلدسته صحنینت روشن گر اهل قم - ای قم حرم امنت یا حضرت معصومه
آنانکه به شهر قم بر عرض ادب آیند - آنانکه به پای جان رو سوی تو بنمایند
در صحن تو روگردان از جنّت اعلایند - هر گام که ای بانو در صحن تو پیمایند
هر زائر قبر تو هم زائر زهرایند - نازند بدین رتبت یا حضرت معصومه
ای دسته گل زهرا زیحانه اهل البیت - ریحانه اهل البیت دُردانه اهل البیت
زوّار حریم تو پروانه اهل البیت - قبر تو بود کعبه در خانه اهل البیت
قم گشته زفیض تو کاشانه اهل البیت - نازند به تو عترت یا حضرت معصومه
ای چشم رضا دیده در حُسن تو زهرا را - هم صورت زهرا را هم زینب کبری را
خاک حرمت دارد اعجاز مسیحا را - دل می بری از رفعت صد مریم عذرا را
معصومه ای ای بانو ذرّیه طاها را - ای فاطمه در فطرت یا حضرت معصومه
تو جان سجود استی تو روح قیام استی - موسای محمّد را تورات تمام استی
دخت صلوات ستی فرزند سلام استی - فخریّه اجداد و آباء عظام استی
الحق که یکی مریم از هفت امام استی - ای فاطمه را زینت یا حضرت معصومه
تو پاکی و معصومه من عبد گنه کارم - تو بحر کرم داری من دست تهی دارم
سرمایه من تنها اشکی است که می بارم - گر اهل بهشت استم گر مستحق نارم
هم بنده این کویم هم میثم این دارم - ممنونم از این منّت یا حضرت معصومه
حاج غلامرضا سازگار
مرغ دلم راهی قم می شود - در حرم امن تو گم می شود
عمه سادات سلام علیک - روح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمی - آب حیات دل این مردمی
عمه سادات بگو کیستی؟ - فاطمه یا زینب ثانیستی؟
از سفر کرب و بلا آمدی؟ - یا که به دنبال رضا آمدی؟
من چه کنم شعله داغ تو را - درد و غم شاهچراغ تو را
کاش شبی مست حضورم کنی - باخبر از وقت ظهورم کنی
محمد رضا آقاسی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فاطمه معصومه علیها سلام