سوریه یکی از کشورهای اسلامی و در همسایگی کشورهای ترکیه در شمال، عراق در شرق و جنوب شرقی، اردن در جنوب، فلسطین در جنوب غربی و لبنان در غرب واقع شده است.
سوریه یکی از کشورهای خاور میانه با پیشینه تاریخی عمیق است. این کشور در شرق دریای مدیترانه واقع است و از شمال به ترکیه، از شرق و جنوب به عراق، از جنوب به اردن، از جنوب غربی به فلسطین و از غرب به لبنان محدود میباشد.
سوریه بخشی از شام قدیم است که شامل فلسطین، اردن، لبنان و سوریه امروزی می شد. این کشور دربرگیرنده برخی از اماکن مذهبی و زیارتی مسلمانان و مسیحیان می باشد. حرم حضرت زینب و حضرت رقیه علیهماالسلام در این کشور قرار دارد.
سوریه با کیلومتر مربع وسعت، هشتاد و هفتمین کشور جهان است که در جنوب غربی قاره آسیا، کنار دریای مدیترانه و در همسایگی کشورهای ترکیه در شمال، عراق در شرق و جنوب شرقی، اردن در جنوب، فلسطین در جنوب غربی و لبنان در غرب واقع شده است. آب و هوای آن در کنارهها و نواحی جنوب غربی معتدل و مرطوب (مدیترانهای)، و در سایر نقاط گرم و خشک است. بلندترین نقطه آن از دریا، جبل شیخ با متر ارتفاع است. از رودهای مهم آن میتوان به فرات، خابور، عاصی، عفرین، قوین و دجله اشاره داشت که رود فرات، با/ کیلومتر طولانیترین آنها و حدود نیمی از آن در ترکیه و عراق جاری است. بندرهای مهم سوریه عبارتاند از لاذقیه، طرطوس و بانیاس که در کنار دریای مدیترانه واقع شدهاند.
سوریه کشوری است که در گذشته بخش عمدهای از شام بوده و در حال حاضر در خاورمیانه و پایتخت آن دمشق است. سه طایفه از شیعیان امامیه، علوی و اسماعیلیه در این کشور زندگی میکنند. سوریه ازسال ۲۰۱۱م/۱۳۹۰ش به مدت بیش از یک دهه گرفتار جنگ داخلی بود. رئیسجمهور این کشور از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۴م بشار اسد بود.
سوریه در جنوب غربی قاره آسیا، کنار دریای مدیترانه و در همسایگی کشورهای ترکیه در شمال، عراق در شرق و جنوب شرقی، اردن در جنوب، فلسطین در جنوب غربی و لبنان در غرب واقع شدهاست.
وجه تسمیه سوریه
در دوران گذشته، سوریه کنونی بخش عمدهای از شام بوده و در واقع سرزمین شام، شامل کشورهای کنونی سوریه، لبنان، فلسطین و اردن میشده است.[۱] «الشأْم و الشَأم و الشآم» در واقع نامی بوده که جغرافیدانان عرب بر این منطقه نهادهاند.[۲]
منطقهای که از یک سو به دریای روم و بیابان ممتد ـ از ایله تا فرات ـ و از سوی دیگر ـ از فرات تا مرز روم ـ منتهی میشود. بدین صورت، سرزمینهای روم در شمال، مرز مصر و بیابان بنیاسرائیل در جنوب آن واقع شده و آخرین محدوده آن ـ در سمت مصر «رَفَحْ» و سمت روم «الثغور» است.[۳]
در دورانهای گذشته به سرزمین شام، سوریه نیز میگفتند. بکری گوید: «سوریه» (به ضم اول و کسر الراء و تخفیف الیاء) نامی برای شام است.[۴]
ارنست هرتز فیلد گوید: سوریه نامی «آشوری» است که هنگام غلبه آشوریان بر این کشور اطلاق میشده و سین و شین در زبان سامی، به طور یکسان به کار میرفته است. نام سوریه برای نخستین بار در اثر «هرودوت» به شکل «shryn»، در خط «میخی» و «siryon» در زبان «عبری» استعمال میشده که بر لبنان شرقی اطلاق میشده است.[۵]
در دوران یونانیها و بعد از آن، استعمال این نام گسترش یافت و بر همه منطقه نهاده شد و تا پایان جنگ جهانی اول به همین معنا به کار میرفت.[۶] بنابراین، سوریه نامی است برگرفته از قوم آسوری یا آشوری.
در اثر هرودوت، فلسطین قسمتی از سوریه بوده و مورخان جنگهای صلیبی، فلسطین را جزئی از سوریه دانستهاند. اصطلاح «syrian» ـ در زبان انگلیسی ـ در عصر حاضر، برای این کشور استفاده میشود که البته منظور کشور جمهوری عربی سوریه است و گاهی به پیروان کنیسه قدیم سوریه یا کنیسه سریانیه کاتولیک نیز گفته شده است.[۷] در حقیقت اسم سریانی «syriac» مفهومی لغوی و دینی و «syrian» نیز برای اعراب مفهومی جغرافیایی و وطنی دارد.[۸]
جغرافیدانان و زبان دانان، هر یک در مورد وجه تسمیه «شام» چیزی گفتهاند. بعضی معتقدند آن را بدین سبب شام نامیدهاند که قومی از کنعان در این سرزمین ساکن شدهاند؛ «فَتَشاءَمُوا إِلَیها». برخی دیگر گویند: بدین علت که اهل یمن در آن «تشاءُمْ» کردهاند؛ یعنی به آنجا رو آوردهاند.
گروهی نیز گفتهاند: به علت کثرت و فراوانی قریهها و دهات آن که نزدیک به یکدیگرند، یا این که سرزمین شام به رنگهای مختلفی مثل سرخ، سفید و سیاه است، همان طور که خال بدن انسان را شام گویند.[۹] مجموع سرزمینهای این منطقه را شامات گویند. گاهی دمشق را نیز از باب اطلاق کل بر جزء، شام گفتهاند و عرب شهرها را اغلب به اسم سرزمینهای آن مینامیده است.[۱۰]
فضایل فراوانی در مورد شام گفتهاند. بعضی از مورخان احادیثی از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مورد فضایل آن نقل کردهاند[۱۱] که به نظر میرسد این احادیث را محدثان و وابستگان اموی ساختهاند تا به گونهای سرزمین شام را در مقابل شهر پیامبر، یعنی مدینة النبی صلی الله علیه و آله مطرح کنند؛ زیرا این سرزمین، مقر حکومتی بنی امیه بوده است.[۱۲]
سوریه کنونی در گذشته بخش عمدهای از شام بوده است. سرزمین شام، کشورهای کنونی سوریه، لبنان، فلسطین و اردن را در بر میگرفته است و در حقیقت (الشام و الشام) نامی بوده که جغرافیدانان عرب بر منطقهای که از طرفی به دریای روم و بیابان ممتد از ایله تا فرات و از طرفی دیگر از فرات تا مرز روم محدود میشود نهادهاند؛ فضائل فراوانی در مورد شام ذکر کردهاند و بعضی از مورخان نیز احادیثی از پیامبر اسلام در مورد فضائل آن ارائه کردهاند که به نظر میرسد این احادیث را وابستگان و محدثان اموی ساختهاند تا به نحوی سرزمین شام را در مقابل شهر پیامبر اسلام یعنی مدینة النبی، مطرح نمایند؛ زیرا این سرزمین، مقر حکومتی بنی امیه بوده است.
نام کنونی سوریه را فرانسویان پس از فروپاشی عثمانی و مستعمره نمودن این کشور از روی تاریخ کهن این بخش از جهان و آشوریان باستانی بر این سرزمین نهادند.
وضعیت جغرافیایی
جمهوری سوریه با ۱۸۵۱۸۰ کیلومتر مربع در جنوب غربی آسیا و شرق دریای مدیترانه واقع است. این کشور از شمال به ترکیه، از شرق و جنوب به عراق از جنوب غربی به فلسطین و از غرب به لبنان محدود میباشد، و اردن نیز همسایه جنوبی این کشور است.
بخش غربی آن شامل کوهها و درههایی است که اکثر سکنه سوریه در آن واقع شده و به دلیل مجاورت با دریای مدیترانه، تابستانهای گرم و زمستانهای معتدل دارد. جلگهها در نواحی جنوب و جنوب غربی قرار دارد. بیابانها که بخش عظیمی از سوریه را پوشانیده، در نواحی شرقی است و آب و هوای گرم و خشک بر آن حاکم است.[۱۳]
سوریه ۱۴ استان دارد که به ترتیب عبارتند از: دمشق، حومه دمشق، حلب، حمص، حماه، قنیطره، درعا، سویدا، طرطوس، لاذقیه، ادلب، الرقه، الحسکه و دیر الزور.
سوریه کنونی که در گذشته همراه با کشورهای اردن، لبنان و فلسطین، بخشی از سرزمین شام محسوب میشد، سابقهای بس دراز در تاریخ دارد که مورخان، این قدمت را به حدود پنج هزار سال پیش میرسانند. از آنجا که این سرزمین در طول مدت یاد شده، از فرهنگ و تمدن درخشانی برخوردار بوده، آثار و نشانههایی از این تمدن بر جای مانده است. قبل از تسلط مسلمانان بر این کشور، اقوام مختلفی از جمله اقوام سامی، آموری، آرامی، مصری، آشوری، بابلی، یونانی، رومی و ایرانی که هر از چند گاهی این کشور را سکونت گاه خویش نموده و یا آن را در معرض تاخت و تاز قرار دادهاند، نشانههایی از تمدن خاص خویش را برای اعصار بعدی به یادگار گذاشتهاند. با تصرف شام در سال سیزده یا شانزده هجری به وسیله سپاه اسلام، فرهنگ این دین جدید بر تمدنهای چندین سده اقوام مذکور غلبه یافت. در قرنهای پنجم و ششم هجری که مقارن با جنگهای صلیبی بود، حکام بسیار مقتدر و دینداری در این کشور بر اریکه سلطنت نشسته و پرچم جهاد علیه صلیبیها و رومیان را برافراشتند. کسانی چون نورالدین محمود زنگی شهید، سلطان صلاح الدین ایوبی، ملک عادل ایوبی، ملک ظاهر بیبرس البندقداری، سیف الدوله حمدانی و... که نه تنها امور جنگی و نظامی را در راس اقدامات خود قرار داده و به ایجاد پایگاههای نظامی، ساخت قلعهها، حفر خندقها و... پرداختند که امروزه وجود صدها اثر تاریخی از آن دوران بیانگر این مدعاست. در قرون بعدی، ممالیک و سرانجام ترکان عثمانی پس از استیلا بر این سرزمین، سیاست پیشگامان خود را تداوم بخشیده و ضمن حفاظت و بازسازی آن آثار اسلامی، به احداث بناهای دیگری نیز پرداختند.
شام و سوریه کنونی یکی از قدیمیترین مناطق مسکونی آسیا محسوب میشود. در هزاره سوم قبل از میلاد قوم سامی آموری در این سرزمین ساکن و حکومتی در آن تشکیل دادند که تا سال قبل از میلاد دوام آورد.
در اواخر قرن یازدهم قبل از میلاد، قوم دیگری به نام آرامی در این کشور مستقر شدند. در سال میلادی، پس از تجزیه دولت روم شرقی و غربی، این کشور جزو قلمرو و شاهنشاهی روم شرقی (بیزانس) گردید. به تدریج استیلای بیزانس بر سوریه ضعیف شد تا اینکه در قرن اول هجری (هفتم میلادی)، در زمان خلافت ابوبکر، خالد بن ولید، مامور تصرف آن گردید.
با ظهور اولین دولت اسلامی که در زمان پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شکل گرفت، دوبار مرزهای امپراتوری روم در سرزمین شام موضوع درگیریهای نظامی قرار گرفت. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در واپسین روزهای زندگی خود (سال یازدهم هجری)، سپاهی به فرماندهی اسامة بن زید و تمامی بزرگان صحابه برای گسترش اسلام و پاسخ به مخالفتهای کفار به سرزمین شام تدارک دیده و اعزام ساخت؛ اما درست در همان روزها رحلت نمود. بعدها خلیفه ابوبکر، اعزام آن سپاه را دنبال کرد.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مدت حیات خویش، دو بار به مرزهای امپراتوری روم در سرزمین شام حمله کرد. سپاه اسلام نخستین بار در جنگ «مؤته» با سپاه انبوه و تا دندان مسلح رومیان روبرو شد. این غزوه بود که مقدمات نفوذ به سرزمین شام را برای مسلمانان فراهم ساخت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در زمانی دیگر، خود همراه لشکریانش به «تبوک» رفت و به مرزهای روم یورش برد.
آن حضرت در واپسین روزهای حیات خود (سال یازدهم هجری)، سپاهی به فرماندهی اسامة بن زید برای هجوم به سرزمین شام تدارک دید، لیکن خود به ملکوت اعلی پیوست و ابوبکر اعزام آن سپاه را دنبال کرد. سپاه اسامه در یک درگیری با رومیان به پیروزی رسید و موفق شد نتیجه تلخ شکست موته را به یک پیروزی تبدیل کند. پس از اندکی، خلیفه اول هجوم به مناطق تحت سلطه روم؛ از جمله شامات را در استراتژی نظامی خویش قرار داد.
او در این جنگ، با فراخوانی مسلمانان از نقاط مختلف، سپاهی در مدینه فراهم آورد و آن را چهار گروه کرد؛ گروهی را به فرماندهی «ابوعبیدة بن جراح» به سوی «حمص»، دسته دیگر را به فرماندهی «عمرو بن عاص» راهی فلسطین و دسته سوم را به فرماندهی «یزید بن ابیسفیان» به سوی «دمشق» و دسته چهارم را به سرپرستی «شرحبیل بن حسنه» عازم «اردن» کرد.
اندکی بعد، از شام خبر رسید که ابوعبیده، از عهده مقابله با رومیان برنیامده است. از این رو خلیفه نامهای به خالد بن ولید نوشت که به کمک سپاه شام بشتابد و به جای ابوعبیده فرماندهی سپاه را به عهده گیرد، خالد به سوی شام رفت. او ابتدا «بُصری» را فتح کرد و سپس به مصاف با رومیان شتافت. این جنگ در تاریخ اسلام به «یرموک» معروف شد، زیرا در کنار رودی به همین نام که امروزه در کشور اردن جاری است، صورت گرفت.
رومیان در این نبرد، ۱۴۰ هزار نفر تلفات دادند و سه هزار تن از مسلمانان نیز کشته شدند. آنان رومیها را تعقیب و «ماهان» سردار آنان را کشتند و سپس به طرف دمشق رفتند؛ پس از آن که یک ماه بر دروازه آن شهر متوقف شدند، خبر وفات ابوبکر و خلافت عمر خطاب به ایشان رسید.
«هِرَقْل» (=هراکلیوس، امپراتور روم) در بیت المقدس از فتح مسلمانان در یرموک خبر یافت و با شتاب به سوی حمص روانه شد تا آن جا را مرکز جنگی خود قرار دهد. ابوعبیده نیز با سپاه حرکت کرد تا به «مرج الصفر» رسید و از خلیفه کسب تکلیف کرد که اول دمشق را فتح کند یا به فحل هجوم برد؟ عمر نیز با صحابه مشورت کرد. در این میان امام علی علیه السلام نظر داد، اول دمشق را بگشایید که قلعه شام است و سپس سپاهی برای جلوگیری از سپاه فحل و مردم فلسطین و حمص بفرستید. خلیفه نیز به همین گونه فرمان داد.
محاصره دمشق هفتاد روز طول کشید؛ مسلمانان راه آذوقه و کمک رسانی ساکنان شهر را بستند. چون دیوارها و خندقهای اطراف مانع نفوذ مسلمین میشد، چارهای جز ادامه محاصره نداشتند. مردم دمشق که از محاصره به تنگ آمده بودند، از در صلح درآمدند؛ بعضی از دروازههای دمشق به صلح باز شد و مسلمین بدان راه یافتند و شهر را فتح کردند. مورخان در تاریخ فتح دمشق اختلاف دارند؛ بعضی سال سیزده هجری و بعضی سال چهارده و یا هفده هجری گفتهاند.
پس از فتح شام، «یزید بن ابیسفیان»، که یکی از چهار فرمانده فاتح دمشق بود، از سوی عمر به حکومت این شهر منصوب شد. وقتی او مرد، عمر قلمرو او را به معاویه سپرد و وی مالک مطلق العنان این سرزمین گشت.
در فتح شام بیشتر مهاجران و انصار حضور داشتند. به گفته ابن سعد، ۱۱۳ صحابه در آن شرکت کردند. شهر «حُمص» ـ در جنوب دمشق ـ محل ملاقات و الحاق اصحاب پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به یکدیگر بود. «ابومسلم خولانی» وقتی داخل مسجد حمص شد، سی تن از ریش سفیدان اصحاب را در آن دید و کثیر بن مره حضرمی نیز هفتاد بدری، از صحابه پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را در آن جا ملاقات کرد. آنان مقدمه لشکر اسلام بودند که آموزش فقه و قرآن در سپاه اسلام بر عهده آنان بود. بسیاری از تابعین در شام به دست عبادة بن صامت، ابو دردا و معاذ بن جبل فقه آموختند. این کار به سبب درخواست یزید پسر ابوسفیان صورت گرفت که به عمر نوشته بود مردم شام فراواناند و به تعلیم قرآن و فقه نیاز دارند. بدین سان حمص پایگاه عباده شد، ابودردا به دمشق رفت و معاذ نیز عازم فلسطین گردید.
معاویه پس از آن که از سوی عمر به جای برادرش یزید بن ابوسفیان به حکومت دمشق منصوب شد، به فتح سایر شهرهای شام اقدام کرد. وی در دوران خلافت عثمان قدرت بلامنازعی یافت و علاوه بر شام به حکومت «جزیره» نیز دست یافت. او تمامی ولایات شام را به قیسیها سپرد و همین قیسیها و بعد کلبیها بودند که او را در مقابل امام علی علیه السلام تقویت کردند. معاویه پیراهن خونین عثمان را بر منبر مسجدی که بعدها جامع اموی به جای آن ساخته شد، گذاشت و رؤسا، اشراف و قبایل را فراخواند. آنان نیز سوگند خوردند که کشندگان عثمان را قصاص کنند. سپس جنگ صفین را علیه امام به راه انداختند. در این جنگ تمامی مردم شام جز «ابودردا» و «ابواُمامه باهلی» حضور یافتند.[۱۴]
پس از شهادت امام علي (ع)، معاويه با نيرنگ به حكومت رسيد و شام را مركز حكومت امويان قرار داد و تا سال 127 قمري پايتخت باقي ماند. از آن پس عباسيان، حمدانيان، فاطميان مصر، سلاجقه و عثمانيان بر آن ديار حكومت كردند تا اين كه در قرون اخير پس از سلطه غربيان، اين سرزمين از هم متلاشي و به چند كشور عربي تقسيم شد.[۱۵]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: تــــحــــوّلات ســـوریــــه