آیینهای رایج چله در سیستان
در سیستان دو چله؛ چله کوچک که اصطلاح قدیمی آن «چله خرد» و چله بزرگ که به «چله کلو» معروف است و این چله کوچک و بزرگ از اول دی ماه آغاز میشود و تا ۱۰بهمن ماه ادامه دارد شب اول دی ماه بزرگترین و طولانیترین شب سال و آغاز انقلاب زمستانی در تقویم ایرانی شناخته شده است. شب یلدا در واقع شبی است که فردای آن تولد خورشید و نور و روشنایی است، در ایران باستان خورشید و نور جایگاه ویژهای دارند و در باورهای ایران باستان نیز وجود دارد که خورشید نقش بسزایی در حیاط و تداوم زیستبوم و زندگی آنها داشته است. در شب یلدا تسلط تاریکی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی میکاهد و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی میشود، مردم سیستان خورشید را که مظهر روشنایی است جشن میگیرند.
در این شب مردم از شیرینیهایی مانند ستو، شیرینک و حلوا و انواع تخمههای هندوانه، خربزه، عناب و پسته را در این شب فراهم و شب را تا صبح سحر میکنند. اگر این شبها با مراسم مذهبی همزمان نمیشد، با دهول و ساز و چوب بازی شب را به صبح میرساندند.
آیین شب یلدا در سیستان از دیرباز در سه شب متوالی با عناوین شب «چلهبزرگ» و «چله متوسط» و «چله کوچک» برگزار میشود و خویشان و دوستان سفرهای از مهر را میگشودند و از هر دری سخن میگفتند. یکی از آیینهای ویژه یلدا در سیستان دیدار بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است، در شبهای چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور کرسی چوبی جمع میشدند و به قصههای بزرگترها گوش میدادند. حافظ در شب یلدا در میان مردم سیستان نقش بسزایی دارد. در شب یلدا در منطقه سیستان رسم بر این است که صاحبخانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل که سواد دارد، میدهد، سپس هر یک از میهمانان نیت کرده و بزرگ مجلس، این جمله را میگوید و تفألی به گنجینه حافظ میزند: «ای حافظِ شیرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ قسم به قرآن مجیدی که در سینه داری…» یا هر چیزی شبیه به این رسم یکی از رسوم پرطرفدار شب یلداست و سرگرمی خوبی برای خانوادهها در این شب بلند سال است. واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است، ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و جشن بزرگی برپا میکنند و از این رو به دهمین ماه سال دی (به معنای روز) میگفتند که ماه تولد خورشید بود.
آیینهای رایج چله در فارس
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سردمزاجها و خرما و رنگینک برای گرممزاجها موجود است. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چلهنشینان شده است.
آیینهای رایج چله در قزوین
مردم استان قزوین نیز، این آیین کهن را با رفتن به خانهٔ بزرگترها میگذرانند. به عقیدهٔ بزرگترها، آوردن میوههای مختلف خشک و تر و میوههای سرخفام، که به «شبچره» معروف است، همراه با خوراکیهای دیگر شگون دارد و زمستان پربرکتی را نوید میدهد. در میهمانی شب یلدا، که همه دورِ هم جمع میشدند، مادربزرگها نقش محوری داشتند. در گلپایگان، بهخصوص در بعضی مواقع که مادربزرگها در آوردن تنقلات تأخیر میکنند، کوچکترها شعر «هرکه نیارد شبچره – انبارشو موش بچره» سر میدهند، تا مادربزرگ در آوردن «شبچره» تعجیل کند. در این شب، اغلب مردم قزوین با خوردن سبزیپلو با ماهیدودی و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات ازجمله کشمش، گردو، تخمه، آجیل مشکلگشا و انجیر خشک، شبنشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره میزنند. به عقیدهٔ مادربزرگهای قزوینی، اگر در این شب ننهسرما گریه کند، باران میبارد؛ اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد، برف میآید؛ و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود، تگرگ میآید. یکی دیگر از آداب و رسوم «شب یلدا»، فرستادن «خونچه چله» از سوی داماد بهعنوان هدیهٔ زمستانی برای عروس است. در این خونچه، برای عروس پارچه، جواهر، کلهقند و هفت نوع میوه مثل گلابی، هندوانه، خربزه، سیب و به با تزئینات خاصی فرستاده میشود.
آیینهای رایج چله در کردستان
در کردستان نیز مانند سایر مناطق کوهستانی ایران این آیین تاریخ کهنی دارد که به همان نام قدیمیش «شو چله» خوانده میشود و در شهر سنندج مرکز استان کردستان از قدیم اکثر خانهها غذای دلمه و نان سنگک برای پذیرایی از مهمانها آماده میکنند و این به صورت سنتی در این شهر تبدیل شده است.
آیینهای رایج چله در گلستان
در استان گلستان شب یلدا بسیار بااهمیت و گرامی داشته میشود. در این شب همه مردم به خانه پدربزرگها و مادربزرگها رفته و ضمن دورهمنشینی پیرامون کرسی و خواندن فال حافظ و فردوسیخوانی و نَقلاندازی (داستانهای شفاهی) به خوردن تنقلات و میوهجات خصوصاً میوههای باغی و جنگلی از قبیل هندوانه، انار، لیمو و پرتقال، ولیک و کندس و شیرینیهایی مانند مَت و کَسمَک میپردازند و با خوردن و نوشیدن و شنیدن صحبتها و داستانهای بزرگترها، شب را به صبح میرسانند و معتقدند که صبح بعد از یلدا روز پیروزی خورشید بر سیاهی و تاریکیها است.
آیینهای رایج چله در گیلان
در گیلان هندوانه را حتماً فراهم میکنند و معتقدند که هرکس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» (آو= آب و کونوس = ازگیل) یکی دیگر از خوردنیهایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اتاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینهکش آفتاب میخورند.[۲۹]
در گیلان مرسوم است در خانوادههایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کردهاند طبقی برای خانواده نوعروس میفرستند. به طوری که میوهها به همراه آجیل و شیرینی در اطراف این طبق چیده میشوند و در وسط طبق نیز یک ماهی بزرگ (معمولاً ماهی سفید) تازه و خام که با سبزیجات تزئین شده قرار میگیرد که معتقدند باعث برکت و فراوانی روزی زوج جدید و همچنین سلامت و باروری نوعروس میگردد.[۲۹]
آیینهای رایج چله در لرستان
شب چله در لرستان دارای آداب و رسوم خاصی است و به آن شو چله یا «شو اول قاره» میگویند. شب نشینی، دیدوبازدید اقوام، فال چهلسرو لکی، فال حافظ، پختن غذاهای خاص این شب، دراز کردن شال یا چادری از پشت بام همسایه (در لکی:شال دورانی، شال دورکی) برای دریافت آجیل و میوه از سوی دیگر همسایگان و خواندن اشعاری به همین منظور از برنامههای ویژه شب یلدا در شهرهای مختلف این نواحی است. در این شب همچنین مردم با استفاده از گندم، شاهدانه، کنجد و گردو، تنقلاتی خاص تهیه میکنند و با جمع شدن افراد خانواده کنار هم از آن استفاده میکنند.[نیازمند منبع]
در لرستان شب چله (شو اول قاره لری) گندم شیره هم میخورند که از این طریق گندم را در شیره میخیسانند و زردچوبه و نمک را با آن مخلوط میکنند سپس آن را روی ساج برشته میکنند و همراه بادام، گردو، کشمش، سیاه دانه و کنجد مخلوط میکنند. در گذشته لرستانیها، شب چله، نوجوانان و جوانان با رفتن به پشت بام همسایه خود و دراز کردن شالی، اشعار زیر را بلند بلند میخوانند و همسایه در شال آنها آجیل، شیرینی و میوه و گندم شاهدانه میگذارد. در مناطق لرنشین اشعاری به این ترتیب خوانده میشود: «امشب اول قاره، خیر د هونت بواره» امشب اول یلدا یا اول زمستان است خیر از خانه ات ببارد. «نون و پنیر و شیره _ کیخا هونت نمیره» نان و پنیر و شیره کدخدا (صاحب خانه) خانه ات نمیرد. «چی به علی کوشک بیاره» چیزی بده علی کوچک یا بچه ات بیاورد… صاحب خانه کمی آجیل گندم برشته با میوه و شیرینی در شال بچهها میگذارد و بچهها ضمن بالا کشیدن شال و محتویاتش به عنوان تشکر از صاحب خانه، اشعار بالا را تکرار میکنند،
سپس، شال را برمیدارند و به روی پشت بامهای دیگر میروند و دوباره ترانه فوق را میخوانند.[۳۰]
آیینهای رایج چله در مازندران
مردم مازندران به شب یلدا، «چله شو» میگویند. یکی از آداب و رسوم چله شو در غرب مازندران بویژه منطقه کلارستاق این است که حتماً برای شام ویژه چله شو غذای سنتی سبزی پلو با ماهی، اردک یا مرغ بخورند و با خوردن این غذا به استقبال زمستان بروند. برخی دیگر از خانوادههای طبری برای شام «برنج با گوشت خروس» آماده میکنند.
یکی از مهمترین آداب و رسوم چله شو در مازندران «شبنشینی» است. در شبنشینیها برای سرگرمی شب چله با هم کشتی میگیرند یا مچ میاندازند، شعرها و آوازهای قدیمی برای چله شو به زبان طبری و منظومههای امیری و طبری میخوانند. یکی از شعرهایی که اقوام طبری به شکل آواز در مراسم چله شو دورهم میخوانند این شعر است:
اَی بیَمو چِلّه شو |
بَخِر بَخِره نصفه شو |
کئی تیم و اِنارتیم |
دَکِردِمه شه بِتیم |
بِشتِزیک بَوین جان |
دِرِس هَکرده می نَنجان |
هندونه رِه قف بَزِن |
قَچِل قَچِل تب بَزِن |
تا سِواءی کِرسی بِن |
هَی شون بَکِش می اِشکِم |
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: یلدا شب چله