عباس بن عبدالمطلب این گزارش را شیخ طوسی با سه سند از طریق از عباس عموی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) که شاهد عینی دیگری است، انعکاس داد. لازم به ذکر است دو سند آن یعنی عایشه و انس بن مالک از راویان اهلسنت به شمار میروند. این روایت قرابت معنوی با روایت یزید بن قعنب دارد. متن گزارش به قرا ذیل است: «...کَانَ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِالْمُطَّلِبِ وَ یَزِیدُ بْنُ قَعْنَبٍ جَالِسَیْنِ مَا بَیْنَ فَرِیقِ بَنِی هَاشِمٍ اِلَی فَرِیقِ عَبْدِ الْعُزَّی بِاِزَاءِ بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ، اِذْ اَتَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ اَسَدِ بْنِ هَاشِمٍ اُمِّ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیهالسلام) وَ کَانَتْ حَامِلَةً بِاَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیهالسلام) لِتِسْعَةِ اَشْهُرٍفَوَقَفَتْ بِاِزَاءِ الْبَیْتِ الْحَرَامِ وَ قَدْ اَخَذَهَا الطَّلْقُ فَرَمَتْ بِطَرْفِهَا نَحْوَ السَّمَاءِ...» عباس بن عبدالمطلب و یزید بن قعنب در میان گروه بنی هاشم و عبدالعزّی در مقابل بیتالله الحرام نشسته بودند هنگامی که فاطمه بنت اسد بن هاشم مادر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آمد و در آن روز نُه ماه تمام به امیرالمؤمنین (علیهالسلام) حامله بود. فاطمه مقابل بیتالله الحرام ایستاد و رویش را به طرف آسمان بلند نمود و گفت: ای پروردگار من، همانا من به تو و به آنچه از نزد تو فرستاده شده ایمان دارم... پس از تو میخواهم به حق این خانه و به حق این مولودی که در شکم من است اینکه این ولادت را بر من آسان کنی. عباس بن عبدالمطلب و یزید بن قعنب گفتند: هنگامی که فاطمه بنت اسد اینگونه سخن گفت و به این حالت دعا کرد، دیدیم خانه کعبه از پشت گشوده شد (دیوار شکافته شد) و فاطمه بنت اسد در آن داخل شد و از چشمها پنهان شد، و دیوار شکافته شده به اذن خداوند به حالت اول برگشت یعنی شکاف بسته شد. بعد از آن هر کاری کردیم که در باز کنیم و بعضی از زنهای ما پیش او بروند در باز نشد. پس دانستیم که همانا آن امر بزرگی از امر خداوند بلند مرتبه است. فاطمه سه روز در خانه کعبه بود. هنگامی که بعد از سه روز از همان جایی که دیوار گشوده شده بود و فاطمه داخل شده بود، دوباره شکافته شد و فاطمه بنت اسد در حالی که علی (علیهالسلام) بر روی دستانش بود از آن خارج شد. و به مردم گفت: ای گروه مردم همانا خداوند (عزّوجلّ) از میان خلقش مرا برگزید و مرا بر زنان اختیار شده از کسانی که قبل از من بودند فضیلت و برتری داد... برای اینکه من فرزندم را در بیت عتیق به دنیا آوردم و هنگامی که اراده نمودم که از خانه کعبه با فرزندم که در آغوشم بود خارج شوم، هاتفی از غیب گفت: ای فاطمه او را علی بنام پس من علی اعلی هستم و اسم او را از اسم خودم مشتق نمودم و به تربیت خودم او را تربیت نموده و در خانه خودم او را به دنیا آوردم. او اول کسی است که بر بالای کعبه اذان میگوید و بتها را میشکند و او امام بعد از حبیب من و نبی من است.[۱۳]
امالعارة بنت عباده این گزارش را ابن مغازلی از عالمان سده پنجم اهلسنت توسط زیده بنت قریبه و او از مادرش اُمعماره که یکی دیگر از شاهدان ماجرا بود، آورد. این گزارش اگرچه در تبیین جزئیات ماجرا با گزارشهای دیگر مقداری متفاوت است اما در رابطه با ورود فاطمه بنت اسد (سلاماللهعلیها) به خانه خدا و تولد یافتن امام علی (علیهالسلام) در این مکان، با دیگر گزارشها همسو است. بر پایه این روایت، امام سجاد (علیهالسلام) این گزارش را بهترین گزارشها در این موضوع دانسته است.
اینک متن گزارش در پی میآید: «...عن محمد بن علی عن ابیه علی بن الحسین قال: کنت جالساً مع ابی و نحن زائرون قبر جدنا علیه السلام، وهناک نسوان کثیرة اذ اقبلت امراة منهن فقلت لها: من انت یرحمک الله؟ قالت: انا زیدة بنت قریبة بن العجلان من بنی ساعدة. فقلت لها: فهل عندک شیئاً تحدثینا؟...» امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: با پدرم نشسته بودم و به زیارت پیامبر آمده بودیم در آنجا زنان زیادی بودند ناگاه زنی از آنان رو به ما کرد به او گفتم تو کیستی خدا تو را رحمت کند؟ جواب داد من زیده دختر قریبه بن عجلان از قبیله بنی ساعده هستم. به او گفتم: آیا چیزی داری به ما روایت کنی؟ گفت: آری به خدا. روایت کرد مرا مادرم امعماره دختر عباده بن نضله ساعدی که روزی در میان زنان عرب بودم که ابوطالب در حالی که محزون و دل گرفته بود، وارد شد به او گفتم: ای ابوطالب چه میشود تو را؟ گفت: فاطمه بنت اسد در حال زایمان است سپس دستش را روی صورتش گذاشت ما آنجا بودیم که ناگاه رسول خدا (صلیاللّهعلیهوآلهوسلّم) وارد شد. گفت: ای عمو تو را چه میشود؟ جواب داد: فاطمه بنت اسد از شدت درد زایمان مینالد دست ابوطالب را گرفت و به همراه فاطمه به سوی کعبه آورد و در کعبه نشاند سپس به فاطمه فرمود: بنشین به نام خدا. فاطمه گفت همان موقع یک درد مرا گرفت سپس پسری پاکیزه زائیدم مثل جمال او را ندیده بودم ابوطالب نام او را «علی» گذاشت پیامبر او را برداشت تا به منزل فاطمه رساند. علی بن حسین (علیهالسلام) فرمود: به خدا قسم (در خصوص ولادت علی (علیهالسلام)) هیچ چیزی نشنیدم مگر این که این از همه بهتر بود.[۱۴]
امام سجاد «رُوِیَ اَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ الْفُضَیْلِ الدَّرْوَقِیَّ عَنْ اَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُاِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ اَسَدٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا ضَرَبَهَا الطَّلْقُ وَ هِیَ فِی الطَّوَافِ فَدَخَلَتِ الْکَعْبَةَ فَوَلَدَتْ اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فِیهَا. قال عمر بن عثمان ذکرت هذا الحدیث لسلمة بن الفضل فقال حدثنی محمد بن اسحاق عن عمه و موسی بن بشار ان علی بن ابی طالب ع ولد فی الکعبة.» از ابوحمزه ثمالی روایت شد که گفت از امام سجاد (علیهالسلام) شنیدم که فرمود: فاطمه بنت اسد را درد زایمان گرفت در حالی که مشغول طواف بود پس داخل کعبه شد و علی بن ابی طالب (علیهالسلام) را در آنجا به دنیا آورد. عمر بن عثمان گفت: این حدیث را برای سلمة بن فضل گفتم او گفت: محمد بن اسحاق از عمویش و موسی بن بشار برایم گفتند که علی بن ابی طالب (علیهالسلام) در کعبه تولد یافت.[۱۵] مولف در مقدمه کتاب میگوید: «و انا ان شاء الله افتتح لکل مجلس منها بکلام الله تعالی ثم بآثار النبی و الائمة ع محذوفة الاسانید فان الاسانید لا طائل فیها اذا کان الخبر شائعا ذائعا.» به خواست خداوند برای هر مجلس، نخست با کلامی از خداوند تعالی سپس آثار رسول خدا و ائمه (علیهمالسّلام)، با حذف اسانیدشان شروع میکنم. زیرا وقتی که خبر شیوع داشته باشد (آوردن) اسانید، فایدهای ندارد.[۱۶]
امام صادق از امام صادق (علیهالسلام) نیز دو گزارش رسیده است که در ادامه میآید: «(زیارة اخری ل امیرالمؤمنین صلوات الله علیه) زَارَ بِهَا الصَّادِقُ (علیهالسلام) فِی سَابِعَ عَشَرَ رَبِیعٍ الْاَوَّلِ عِنْدَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ عَلَّمَهَا لِمُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ الثَّقَفِیِّ قَالَ: اِذَا اَتَیْتَ مَشْهَدَ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیهالسلام) فَاغْتَسِلْ غُسْلَالزِّیَارَةِ... وَ قُل: ... السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَالِدَ الْاَئِمَّةِ... السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مَنْ وُلِدَ فِی الْکَعْبَة.» (زیارت دیگر برای امیرمؤمنان (علیهالسلام)) که امام صادق (علیهالسلام) در هفده ربیع الاول در هنگام طلوع خورشید، با آن (عبارات) علی (علیهالسلام) را زیارت نموده و آن را به محمد بن مسلم تعلیم نمود. فرمود: آنگاه که نزد امام (علیهالسلام) آمدی، غسل زیارت به جای آور... سپس بگو: سلام بر توای پدر امامان... سلام بر تو ای کسی که در خانه خدا تولد یافتی.[۱۷]
ولادت و نسب امام علی علیهالسلام
علی بن ابیطالب علیهالسلام در سیام عام الفیل (۱۰ سال پیش از بعثت) در روز جمعه سیزدهم ماه رجب[۱] در خانه کعبه[۲] متولد شد. پدر ایشان ابوطالب عموی گرامی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و مادرش فاطمه بنت اسد نام داشتند، که هر دو از تیره بنی هاشم از قبیله قریش در مکه بودند.[۳]
هنگامى که حضرت علی (علیه السلام) متولّد شد، مادرش فاطمه بنت اسد، او را «حیدرة» (به معنای شیر) نامید. سپس او و ابوطالب، به الهام الهى توافق کردند که وى را «على» بنامند.
فاطمه بنت اسد می گوید: «إنی دخلت بیت الله الحرام، وأکلت من ثمار الجنة وأرزاقها، فلما أردت أن أخرج هتف بی هاتف: یا فاطمة! سمّیه علیاً، فهو علیّ، والله العلی الأعلى یقول: إنی شققت اسمه من اسمی، وأدّبته بأدبی، ووقَّفته على غامض علمی، وهو الذی یکسّر الأصنام فی بیتی، وهو الذی یؤذّن فوق ظهر بیتی، ویقدسنی ویمجدنی، فطوبى لمن حبه وأطاعه، و ویل لمن عصاه وأبغضه»؛[۴] «من به درون کعبه رفتم و از میوه ها و روزى هاى بهشتى خوردم. پس چون خواستم بیرون بیایم، کسى مرا ندا داد: اى فاطمه! او را «على» بنام که او علىّ (بلند مرتبه) است و خداوندِ علىّ اعلى مى فرماید: نامش را از نام خود برگرفته ام و به ادب خود، تربیتش کرده ام و بر دشوارى هاى دانشم آگاهش کرده ام. اوست که بت ها را در خانه ام مى شکند، و اوست که بر بام خانه ام اذان مى گوید و مرا تقدیس و تمجید مى کند. پس خوشا به سعادت کسى که دوستش بدارد و اطاعتش کند، و واى بر کسى که سرپیچى اش کند و دشمنش بدارد!».
القاب و کنیهها امام علی علیهالسلام
امام علی علیه السلام، القاب و اوصاف بسیارى دارد که هر کدام، اشاره دارد به بُعدى از ابعاد والاى شخصیت ایشان دارد. بیشتر این القاب را پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) به ایشان داده بودند. برخى از این القاب چنین اند: «أمیرالمؤمنین»، «إمام المتّقین»، «قائد الغُرِّ المُحَجَّلین»، «سید المسلمین»، «سید المؤمنین»، «یعسوب المؤمنین»، «الأنزع البطین»، «أعلمُ الاُمّة»، «أقضَى الاُمّة»، «أوّلُ مَن أسلَمَ»، «أوّلُ مَن صلّى»، «خیر البشر»، «عمود الدین»، «سید العرب»، «رایة الهدى»، «باب الهدى»، «حَیدر»، «المرتضى»، «الولىّ» و «الوصىّ»[۱۳] و... .
بر اساس برخی روایات لقب «امیرالمؤمنین»، اختصاص به على علیه السلام داشته و دیگران حتی سایر امامان معصوم علیهم السلام را با این لقب نمی خوانند.[۱۴] به عنوان نمونه پیامبر خدا صلى الله علیه وآله فرمود: آن گاه که شبانه به آسمان برده شدم و میان من و پروردگارم فاصله اى جز به اندازه دو سرِ کمان یا کمتر از آن نبود، پروردگارم آنچه که باید به من وحى کند، وحى کرد و سپس فرمود: «اى محمّد! به على بن ابى طالب، امیر مؤمنان، سلام برسان، که پیش از او هیچ کس را به این نام ننامیده ام و پس از او نیز کسى را به این نام نمى نامم».[۱۵] در منابع اهل سنت نیز روایاتی وجود دارد که در آنها پیامبر او را به امیرالمؤمنین توصیف نموده است.[۱۶]
عنوان «الوصىّ» نیز، در زمان حیاتِ پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای على (علیه السلام) مشهور بود، زیرا رسول خدا در زمان حیات خود بارها ایشان را با این عنوان یاد کردند. به عنوان نمونه در روز دعوت خویشاوندان که به یوم الدار یا یوم الانذار معروف است فرمودند: «إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا»؛ این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید».[۱۷]
همچنین امام علی (علیه السلام)، کنیههاى متعدّدى داشته که مشهورترین آنها «ابوالحسن» است.[۱۸] کنیه های دیگر ایشان، ابوالحسین، ابوالسبطین،[۱۹] ابوالریحانتین و ابوتراب می باشد. از روایات، چنین بر مى آید که کنیه «ابوتراب»، محبوب ترین کنیه نزد امام علی علیه السلام بوده و هرگاه ایشان را با آن مى خوانده اند، شادمان مى شده است.[۲۰]
پدر و مادر امام علی علیهالسلام
پدر بزرگوار امام علی علیه السلام، ابوطالب بن عبدالمطلب است که با عبدالله بن عبدالمطلب پدر حضرت محمد صلی الله علیه وآله، برادر تنی و مادرشان فاطمه بنت عمرو مخزومی بود.[۱] ابوطالب کسی بود که بعد از مرگ عبدالمطلب سرپرستى حضرت محمد صلی الله علیه وآله را بر عهده گرفت و چون آن حضرت به پیامبری رسید، از او حمایت نمود.[۲]
مادر گرانقدر آن حضرت نیز، فاطمه بنت اسد بن هاشم بن عبدمناف بود، و از این رو، حضرت علی علیهالسلام و برادران و خواهرانش، نخستین کسانی بودند که هم از سوی پدر و هم از سوی مادر هاشمی بودند.[۳]
فاطمه بنت اسد از جمله بانوان گروه نخست بود که به پیامبر صلی الله علیه وآله ایمان آورد و مسلمان شد و رنجهای ایام حضور در مکه را به همراه همسر و خانوادهاش متحمل گردید و در هنگام هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله، وی نیز به مدینه هجرت نمود و در همین شهر مقدس بدرود حیات گفت. پیامبر صلی الله علیه و آله با پیراهن خود وی را کفن کرد و اقرار به ولایت فرزندش علی بن ابیطالب علیهالسلام را به وی تلقین کرد.[۴]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع