مذاهب شیعه یا وابسته به عقاید شیعیان

فرقه‌های شیعه، فرقه‌هایی از مذهب شیعه در دین اسلام هستند که به امامت فرزندان علی بن ابی‌طالب و فاطمه زهرا معتقدند. اعتقاد آن‌ها بر این است که جهان از امام تهی نتواند بود و منتظر خروج یکی از علویان هستند که در آخر زمان ظهور خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود. این طرز فکر توسط محمد باقر و مخصوصاً پسرش جعفر صادق تکمیل شد و به همین دلیل شیعه جعفری نیز خوانده می‌شود.

شیعه به زیدیه و کیسانیه و شیعه دوازده‌امامی تقسیم می‌شود.[۱]

کیسانیه طرفداران محمد حنفیه هستند که برادر ناتنی امام حسن و حسین بود (فرزند فاطمه نبود) و خود را امام ندانست هرچند طرفداران او پس از مرگش افسانه ای ساختند و او را غایب و مهدی موعود دانستند که سرانجام ظهور خواهد کرد.[۲] برای همین جزو امامیه محسوب نمی‌شوند.

زیدیه طرفداران زید ابن علی ابن حسین پسر امام سجاد هستند که او خود را امام نمی‌دانست و در سال ۱۲۲ هجری علیه خلافت بنی امیه قیام کرد. زیدیه امامت را منحصر به فرزندان علی و فاطمه نمی‌دانند و هرکس را که برای عدالت قیام کند امام می‌دانند برای همین همواره امام‌هایی داشته‌اند و تا امروز بیش از ۱۱۰ امام داشته‌اند. برای همین زیدیه جزو امامیه محسوب نمی‌شود.

محمد باقر ۲۰ سال معلم و ناقل حدیث بود. او اصل تقیه را مطرح کرد.[۳] باقر احادیث فراوانی در فقه و سایر علوم دینی نقل کرده است که مبانی دستورهای شیعه است. با تغییر اوضاع سیاسی و ایجاد شرایط مناسب برای توسعه فعالیت‌های دینی و زمان تبیین علوم دینی، جعفر صادق نقش مهمی در شکل‌گیری فقه شیعه داشت.[۴] جعفر صادق و باقر بنیانگذاران مکتب شرعی شیعه امامیه هستند. صادق در اطراف خود گروه قابل توجهی از علما داشت که برخی از برجسته‌ترین فقها، محدثان و متکلمان زمان بودند. در زمان او شیعه در مسائل کلامی و حقوقی پیشرفت کرد.[۵] باقر و صادق مبنای فکری تفسیر و عمل شیعه امامیه را تشریح کردند.[۶]

پیدایش فرقه‌ها

عموماً پس از درگذشت هر امام در بین طرفداران او اختلاف می فتاد. برخی آن امام را غیبت کرده می‌دانستند؛ مثل واقفیه و برخی فرزند ارشد او را امام می‌دانستند. برخی به دلیل عدم صلاحیت یا مرگ فرزند ارشد فرزند دوم را امام می‌دانستند و برخی دیگر برادر او را شایسته امامت می‌دانستند. برخی به دلیل صغارت فرزند امام برادر او را بهتر می‌دانستند و برخی دیگر صغارت را عیب ندانسته و فرزند خردسال را امام می‌دانستند و از او پیروی می‌کردند. در این میان گروه‌هایی هم کلاً از امامیه بریدند و افراد دیگری را که علوی نبودند امام دانستند یا حتی پیغمبر دانستند که در کتب فرق شیعه نام و سیرت آنها درج شده ولی دیگر امامیه محسوب نمی‌شوند. خلاصه اینکه تعداد زیادی فرقه بوجود آمد که برخی نیز حتی از دستورهای اصلی اسلام مثل عدم شرب خمر یا عدم زنا تعدی کردند.

برخی از فرقه‌های شیعه

کاملیه: کاملیه پیروان ابی کامل هستند و ایشان صحابه را به دلیل اینکه با علی بیعت نکردند کافر می‌دانستند و نیز علی را به دلیل اینکه امامت را طلب نکرد کافر می‌دانستند.[۷]

محمدیه: پیروان و چشم براه ظهور محمد بن عبدالله نفس زکیه هستند.

باقریه: امامت را از علی تا محمد باقر دانسته‌اند و باقر را مهدی موعود می‌پندارند.

ناووسیه: پیروان شخصی به نام عبدالله بن ناووس ازاهالی بصره که امامت را به جعفر صادق رسانیده و معتقد است که وی در نگذشته، و ظهور خواهد کرد و نیز گفته است علی برترین فردامت اسلام بوده وهرکه او را تفضیل ندهد کافراست.

فطحیه: فطحیه به امامت عبدالله افطح پسر دوم (پس از اسماعیل) جعفر صادق بعنوان امام هفتم معتقد بودند.[۸]

شمیطیه: یا سمیطیه پیروان «شیبان بن سلمه حروری سدوسی» هستند و بر این باورند که پس از جعفر صادق، فرزندش محمد بن جعفر دیباج امام است و امامت در نسل وی باقی و یکی از فرزندان وی همان قائم آل محمد است.[۹]

عماریه: از فرق «فطحیه» یاران عماربن موسی ساباطی، بوده و از فرق شیعه به‌شمار می‌رفتند ایشان رشتهٔ امامت را به جعفر صادق کشانده‌اند و پس از وی عبدالله افطح را که مهم‌ترین فرزند وی بود امام داند.

اسماعیلیه: نام عمومی فرقه‌هایی است که بعد از جعفر صادق به امامت فرزندش اسماعیل یا نواده اش محمد ابن اسماعیل اعتقاد دارند و به نامهای باطنیه، تعلیمیه، سبعیه، حشیشه، ملاحده وقرامطه خوانده شده‌اند. جعفر صادق فرزند مهتر خود اسماعیل را به جانشینی برگزید لیکن او قبل از پدر درگذشت و این باعث ایجاد فرقه‌هایی شد. اسماعیلیه به سه فرقه اصلی نزاریه و مستعلیه و سبعیه تقسیم شد.

موسویه: یا موسائیه طرفداران غیبت امام موسی بن جعفر و منتظر رجعت او بوده‌اند.

مبارکیه:مبارکیه فرقه ای از اسماعیلیه قدیم هستند که پیرو مردی به نام مبارک غلام آزاد کرده اسماعیل بن جعفر و از اهالی کوفه بود. مبارکه امامت رادر فرزندان محمد بن اسماعیل می‌دانند و همان دعوی را که «باطنیه» کنند دربارهٔ او روا دارند.

واقفیه: واقفیه امام موسی کاظم را همان مهدی موعود می‌دانستند.

قطعیه: قطعیه فرقه‌ای بودند که بر مرگ موسی بن جعفر قطع و یقین کردند، بر خلاف واقفیه قطعیه به امامت علی بن موسی الرضا و پس از وی به امامت ائمه دیگر قایل گشتند.

هشامیه : پیروان هشام بن سالم جوالیقی بودند و از فرق شیعه به‌شمار می‌رفتند: وی عقیدهٔ تجسیم و تشبیه داشت و تصوّر می‌کرد خداوند بر صورت انسان است لیکن گوشت و خون نیست بلکه نور ساطع سفید رنگی است و مانند انسان دارای حواسی پنجگانه است و دست و پا و چشم و گوش و بینی و دهان دارد.

زراریه: یا تمیمیه از غلاهَ ومشبهه پیروان زرارهَ بن اعین تمیمی بودند که او علم و قدرت وسمع و حیات وبصر را برای خدای تعالی حادث می‌دانست، و در باب امامت از واقفه بود.

یونسیه پیروان ابو محمد یونس بن عبدالرحمن بودند و از قطعیه به‌شمار می‌رفتند وی از یاران جعفر صادق و موسی کاظم بود و دربارهٔ تشبیه خدا و عرش او افراط می‌کرد.

شیطانیه: پیروان ابوجعفر محمدبن نعمان احول که شیعیان او را مؤمن الطاق می‌دانند و اهل سنت او را شیطان الطاق می‌نامند زیرا از معتزله بود و معتقد بود خدا چیزها را در صورتی می‌داند که مقدر کند و قبل از آن که مقدر کند محال است که بداند چون موجود نیستند»

غالیه که خود سه فرقه دارد: غرابیه و خطابیه و سبائیه

اثناعشریه: یا شیعه دوازده‌امامی اعتقاد دارند آخرین امام، حجت بن الحسن، در غیبت زندگی می‌کند و به عنوان مهدی موعود، ظهور خواهد کرد. عثمان بن سعید، بلافاصله پس از مرگ حسن عسکری در سال ۲۶۰ ه‍.ق (۸۷۴ م)،[۱۰] ادعا کرد که حسن عسکری، پسری خردسال به نام محمد دارد که به دلیل تهدید عباسیان به جانش، مخفی است و او به نمایندگی از فرزند امام یازدهم، منصوب شده است.[۱۱] به گفته نوبختی در کتاب فرق الشیعه، پس از مرگ حسن عسکری، ۱۴ فرقه به وجود آمدند که یکی از آنها، دوازده امامی امروزی است.[۱۲]

کیسانیه طرفداران محمد حنفیه هستند که برادر ناتنی امام حسن و حسین بود (فرزند فاطمه نبود) و خود را امام ندانست هرچند طرفداران او پس از مرگش افسانه ای ساختند و او را غایب و مهدی موعود دانستند که سرانجام ظهور خواهد کرد.[۵] برای همین جزو امامیه محسوب نمی‌شوند.

زیدیه طرفداران زید ابن علی ابن حسین پسر امام سجاد هستند که او خود را امام نمی‌دانست و در سال ۱۲۲ هجری علیه خلافت بنی امیه قیام کرد. زیدیه امامت را منحصر به فرزندان علی و فاطمه نمی‌دانند و هرکس را که برای عدالت قیام کند امام می‌دانند برای همین همواره امام‌هایی داشته‌اند و تا امروز بیش از ۱۱۰ امام داشته‌اند. برای همین زیدیه جزو امامیه محسوب نمی‌شود. غالب زیدیان به موروثی شدن امامت قائل نیستند و هر سیدی که علیه ظلم دعوت به جهاد کند را امام می‌نامند. زیدیان امام را معصوم نمی‌دانند، وجود چند امام در یک زمان را منتفی ندانسته و حتی برخی از امامانشان ممکن است خود زیدی نباشند. زیدیان در طول تاریخ قیام‌های متعددی علیه خلافت و حاکمان وابسته آن داشتند. علویان طبرستان و گیلان و زیدیان یمن بزرگ‌ترین و دنباله‌دارترین جنبش‌های این مذهب بودند. خود زیدی‌ها دارای شاخه‌های مذهبی مختلفی می‌باشند. به‌طور مثال پیروان ناصر کبیر در گیلان و مازندران را با نام ناصریه می‌شناختند؛ در حالی که گروهی با نام قاسمیه نیز در مقابل آن حضور داشتند. امروزه غالب زیدیان پیرو امامت خود در یمن هستند که از خاندان حوثی‌هاست.[۶]

محمد باقر ۲۰ سال معلم و ناقل حدیث بود. او اصل تقیه را مطرح کرد.[۷] باقر احادیث فراوانی در فقه و سایر علوم دینی نقل کرده‌است که مبانی دستورهای شیعه است. با تغییر اوضاع سیاسی و ایجاد شرایط مناسب برای توسعه فعالیت‌های دینی و زمان تبیین علوم دینی، جعفر صادق نقش مهمی در شکل‌گیری فقه شیعه داشت.[۸] جعفر صادق و باقر بنیانگذاران مکتب شرعی شیعه امامیه هستند. صادق در اطراف خود گروه قابل توجهی از علما داشت که برخی از برجسته‌ترین فقها، محدثان و متکلمان زمان بودند. در زمان او شیعه در مسائل کلامی و حقوقی پیشرفت کرد.[۹] باقر و صادق مبنای فکری تفسیر و عمل شیعه امامیه را تشریح کردند.[۱۰]

دشت بیاضیه

این گروه منسوب به دشت بیاضی می‌باشند و عقیده داشتند که امام صادق زنده‌است و جاوید و او مهدی قائم است، و می‌گفتند که او گفته‌است: «اگر هر آینه کسی بر شما فراز آید و بگوید که مرا بیمار یافته و مردهٔ مرا شسته و کفن کرده‌است باور نکنید و بدانید که من سرور شما و دارندهٔ شمشیر هستمابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی گوید:

و این طایفه از آن امام کامل و بحر زاخر روایت کنند که فرمود: اگر سر من از فراز کوهی بر جانب شما منحدر شود، در کشتن من جازم مباشید که من صاحب شما و امام با اهتداء و صاحب شمشیر ایالت و ظهورم.[۱۱]

اسماعیلیه

پس از مرگ جعفر صادق در سال(۷۶۵ م ۱۴۸ق)، انشعاب اساسی رخ داد. اسماعیل بن جعفر که در مقطعی از سوی پدرش به عنوان امام بعدی منصوب شده بود، ده سال قبل از پدر در سال (۷۵۵ م ۱۳۸ق) درگذشت. در حالی که اثنی عشری استدلال می‌کنند که او یا هرگز وارث ظاهری نبوده یا قبل از پدرش نمرده‌است و از این رو موسی کاظم وارث واقعی امامت است. اسماعیلیان استدلال می‌کنند که یا مرگ اسماعیل برای حفظ او از آزار و اذیت عباسیان وانمود شده‌است (پس او امام بعدی است) یا اینکه امامت به پسرش محمد بن اسماعیل رسیده‌است.[۱۲] مرگ اسماعیل را در زمان پدرش انکار کرده و گفتند: او نمرده و نخواهد مرد، و او مهدی قائم است، زیرا پدرش پس از خود، به امامت او اشاره کرده، پیروان خود را پایبند ولایت او ساخت. مادر اسماعیل و برادرش عبدالله، دختر حسین بن حسن بن علی بن ابی‌طالب بود و فاطمه نام داشت.[۱۳] از اسماعیلیان خاص، فرقهٔ مبارکه منشعب شدند که معتقد بودند، پس از جعفر صادق نوهٔ او محمد بن اسماعیل که مادرش کنیز بود امام است و می‌گفتند در روزگار جعفر بن محمد، پسرش اسماعیل، بدان کار نامزد بود و چون درگذشت، امام صادق، پسر او را جانشین خود ساخت و امامت حق محمد است و دیگری را شایسته نیست. چه پس از حسن و حسین امامت از برادر به برادر دیگر نرسد و جز در فرزندان و بازماندگان امامان روا نباشد و عبدالله و موسی دو برادر اسماعیل را حقی در امامت نیست.[۱۴] برخی منابع سنت و شیعهٔ اثنی‌عشریه، اسماعیل را شخصی بدکار و شرابخوار معرفی می‌کنند و از این جهت او را شایستهٔ امامت و جانشینی پدرش ندانستند، چنانچه امام صادق امامت اسماعیل را بنا بر اصل بداء نسخ کرد و فرمود: «ما بدالله فی شیئی کما بدالله فی اسماعیل ابنی…»[۱۵]

خطابیه

این گروه منسوب‌اند به محمد بن ابی زینب الاسدی ملقب به اجدع مکنی به ابوالخطاب، پیشوای فرقه‌ای از غُلات که از شاگردان امام صادق بود. ابوالخطاب به الوهیت امام علی قائل بود و امام صادق را نیز خدا می‌دانست. اسحاق (ابن ندیم) گوید: «ابوالخطاب دعوت به خدایی امیرالمؤمنین علی (ع) می‌کرد و میمون قداح از اتباع وی بود»[۱۶]

نوبختی گوید: چون به وی (عامل کوفه) آگهی دادند که این اسماعیلیان همهٔ کارهای حرام را روا داشته و مردمان را پیغمبری ابوالخطاب می‌خوانند، روزی هفتاد تن از ایشان در مسجد کوفه گرد آمده بودند. کسان خود را بفرستاد و همگی آنان را بکشت. تنها یک تن از ایشان، به نام ابوسلمه سالم بن مکرم جمال که ابوخدیجه لقب داشت و زخم بسیار خورده و در شمار کشتگان آمده بود جان به در برد.[۱۷]

شمیطیه یا سمیطیه

این گروه به نام پیشوای خود، یحیی بن ابی سمیط، یا به قول شهرستانی در ملل و نحل، شمیط، سمیطیه نامیده شدند. این گروه معتقدند که امامت از امام صادق به پسرش محمد ملقب به دیباج که مادرش کنیز بود و حمیده نام داشت می‌رسد و در خاندانش باقی ماند. باید دانست که موسی و اسحاق، دو پسر دیگر امام صادق با محمد از یک مادر بودند.[۱۸] نوبختی گوید:

آورده‌اند که محمد بن جعفر، در هنگام کودکی روزی نزد پدر آمد. همچنان که به سوی او می‌دوید، دامن جامه اش پای گیر او شد و خاک از چهره اش بزودود و گفت: از پدرم شنیدم که می‌گفت اگر تو را فرزندی باشد که مرا ماند، نام من بر وی گذار، زیرا او به مانند من و پیغمبر است و بر سنت او باشد.[۱۹]

افطحیه

این گروه منسوبند به عبدالله بن جعفر صادق. و چون عبدالله، دارای سری پهن بود و به قولی پاها یا بینی پهنی داشت او را افطح[۲۰] خواندند. او پس از اسماعیل بن جعفر بزرگ‌ترین فرزند امام صادق بود که پس از امام دعوی امامت کرد. پیروان او، به دو دسته تقسیم شدند. دسته‌ای که چون در مسائل مذهبی او را نشانی نیافتند، از پذیرفتن ادعای او خودداری کردند. دسته‌ای هم که به امامت او عقیده داشتند، پس از مرگش چون فرزندی نداشت، عده زیادی از آن‌ها به موسی بن جعفر فرزند دیگر امام صادق گرویدند. زندگانی عبدالله، پس از امام صادق در حدود هفتاد روز بوده‌است و قبر او در بسطام، در کنار قبر علی بن عیسی بسطامی است.[۲۱]

اثنی عشری (دوازده امامی)

این گروه، پیرو علی و یازده نفر از نوادگان او و موسوم به اثنی عشریه هستند که پس از هفت امام (علی، حسن، حسین، سجاد، باقر و صادق و کاظم) به ترتیب به امامت علی بن موسی (رضا)، محمد بن علی (تقی)، علی بن محمد (نقی)، حسن بن علی (عسکری) و محمد بن حسن هستند. اینان باور دارند که محمد بن حسن، مهدی موعود است که در سن ۵ سالگی به امامت رسیده و به‌دلیل جلوگیری از به کشته شدنش، خدا او را به غیبت برده و این غیبت ۶۹ سال طول کشید و پس از آن به جهان دنیوی برگشت و پس از چند روز دوباره به غیبت رفت و این غیبت تا حال به طول انجامیده‌است.[۲۲]

جعفریه

جَعفریه نام‌ مشترک چند فرقه اسلامی‌ است و غالبا بر مذهب‌ امامیه اثناعشریه‌ و پیروان امام جعفر صادق (ع) اطلاق می‌شود که پس‌ از آن حضرت‌، به‌ فرزندش‌، امام موسی کاظم(ع) ، تا امام‌ دوازدهم‌، حضرت‌ مهدی‌(عج) گرویدند. اطلاق جعفریه به پیروان امام جعفر صادق(ع) از آن روست که نقل احادیث‌ و مستندات‌ فقه شیعه از ایشان‌، بیش‌ از سایر امامان‌ است‌.

مهمترین‌ کاربرد این‌ واژه‌، اطلاق‌ آن‌ بر پیروانی‌ از امام جعفر صادق (ع) است‌ که‌ پس‌ از ایشان، به‌ فرزندش‌، امام موسی کاظم(ع) ، تا امام‌ دوازدهم‌، حضرت‌ مهدی‌(عج) گرویدند. این‌ معنای‌ جعفریه‌ بر مذهب‌ امامیه اثناعشریه‌ منطبق‌ است‌. چون‌ بسیاری‌ از احادیث‌ فقهی‌ شیعه‌ از آن‌ حضرت‌ روایت شده‌ و مستندات‌ فقه‌ شیعه‌ از ایشان‌ بیش‌ از سایر امامان‌ نقل‌ شده‌، فقه‌ شیعه‌ را فقه‌ جعفری‌، و مذهب‌ امامیه‌ را مذهب‌جعفری‌ نامیده‌اند.[۱]

این‌ عنوان‌ در دوران‌ حیات‌ امام‌ جعفر صادق‌(ع) نیز به‌کار می‌رفته‌ است‌؛ چنان‌ که‌ فردی‌ به‌ امام‌ خبر داد که‌ شیعیان‌ را جعفریه‌ می‌نامند و حضرت‌ یادآوری‌ کردند که‌ تنها معدودی‌ از پیروان‌ من‌ استحقاق‌ این‌ انتساب‌ را دارند.[۲] بر این‌ اساس‌، بسیاری‌ از کتاب‌های‌ فقهی‌ یا اصولی‌ یا کلامی‌ که‌ در معرفی‌ یا اثبات‌ عقاید این‌ مذهب‌ نوشته‌ شده‌، نام‌ جعفریه‌ را در عنوان‌ خود دارد.[۳]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: بنی الاسلام علی خمس

تاريخ : دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ | 13:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |