اصول دین عبارت است از توحید: باور به وجود خدا، یگانگی و شریک نداشتن او.[۱۹] ، نبوت: باور به اینکه خدا، افرادی را برای هدایت مردم به پیامبری مبعوث کرده است.[۲۰] اولین پیامبر حضرت آدم(ع)[۲۱] و آخرین پیامبر حضرت محمد(ص) است.[۲۲] ، معاد: باور به اینکه انسان پس از مرگ، زنده میشود و به اعمال نیک و بد او رسیدگی خواهد شد.[۲۳]
ضروری مذهب : اصول دین باورهای پایه دین اسلام است که شرط مسلمان بودن را اعتقاد به آنها دانستهاند. اصول دین اسلام شامل سه اصل توحید، نبوت و معاد است. اصول دین در مقابل فروع دین است که شامل احکام عملی میشود. همه مذاهب اسلامی این سه اصل را قبول دارند؛ اما اصول دیگری هم دارند که آنها را از دیگر مذاهب جدا میکند.
اصول مذهب شیعه : علاوه بر اصول سهگانه فوق، شامل امامت و عدل نیز میشود. معرفت به اصول دین از دیدگاه مسلمانان واجب است؛ اما عالمان مسلمان درباره اینکه در اصول دین، معرفت یقینی لازم است یا ظن هم کفایت میکند و همچنین در زمینه جایز بودن تقلید در اصول دین، اختلافنظر دارند. بیشتر آنها معتقدند که ایمان به اصول دین باید از روی یقین باشد. همچنین تقلید در اصول دین را جایز نمیدانند.
معنای اصول دین
اصول دین اصطلاحی کلامی است و مراد از آن باورهای بنیادین دین اسلام است که هر فرد تنها با پذیرش آنها مسلمان به شمار میآید.[۱] علت نامگذاری این باورها به اصول دین آن است که علوم اسلامی چون فقه، اصول فقه، تفسیر و حدیث بر آنها مبتنی است.[۲] واژه اصول دین در برابر فروع دین قرار دارد که به معنای احکام عملی دین است.[۳]
متکلمان برای بیان اصول دین از تعابیر مختلفی استفاده کردهاند. «اصول اعتقادات»، «اصول ایمان»، «اصول اسلام»، «اُمّهات عقاید ایمانی» و «اصول اسلامی» از آن جمله است.[۴][یادداشت ۱] البته مراد آنها فقط مسائلی نبوده که امروزه اصول دین اسلام خوانده میشوند. در موارد بسیاری مسائل اخلاقی و فقهی هم اصول دین خوانده میشد. برای نمونه غزالی همه مسائل کلامی و بسیاری از مسائل فقهی و اخلاقی مانند نماز و زهد را از اصول دین شمرده است.[۵] به گفته مصباح یزدی، اصول دین واژهای قراردادی است که در معانی مختلفی بهکار میرود و میتوان همه گزارههای اعتقادی دین را اصول دین نامید. به گفته او، گزارههای بنیادین ادیان آسمانی یا یک دین خاص و همچنین اصول یک مذهب را میتوان جزء اصول دین قرار داد و مثلا گفت که اصول دین به باور شیعیان پنجتا است: توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت؛[۶] چنانکه برای نمونه مرتضی مطهری در بیان اصول دین از منظر شیعیان به این پنج باور را اشاره کرده است.[۷]
مصادیق اصول دین
اصول دین اسلام را عبارت از توحید، نبوت پیامبر اسلام(ص) و معاد دانستهاند.[۸] مسلمانان هرکس را که به این سه اصل اعتقاد داشته باشد جزء خود میدانند و معتقدند کسی که این اصول را باور ندارد، مسلمان نیست.[۹] البته درباره جزئیات این اصول میان مسلمانان اختلافنظر هست. برای نمونه بیشتر متکلمان شیعه و معتزله صفات خدا را عین ذات او میدانند؛ اما اشاعره بر این باورند که صفات خداوند چیزی بهجز ذات خدا و زائد بر آن است.[۱۰] مرتضی مطهری با تأکید بر این مطلب که واژه اصول دین را ائمه(ع) وضع نکردهاند، گفته است: آن را علماء قرارداد کردهاند تا اهداف اصلی دین را نشان دهند؛ وگرنه در دین اسلام باورهای بسیاری هست که باید به آنها ایمان داشت؛ مانند ایمان به ملائکه و ضر-وریات دین چون نماز و روزه.[۱۱] به گفته پژوهشگران دینی، درگذشته معیار مشخصی در این زمینه که چه باوری از اصول دین یا مذهب است ذکر نشده است؛ بلکه اهمیت یک مسئله در دورهای خاص باعث شده آن مسئله را از اصول بدانند؛[۱۲] مثلا مسئله عدل که امتیازی نسبت به دیگر صفات خدا ندارد؛ ولی بهدلیل اختلافنظر شیعیان و معتزله با اشاعره درباره عدالت خدا، این مسئله جزء اصول مذهب شیعیان و معتزله قرار گرفت.[۱۳]
اصول مذهب
هریک از مذاهب اسلامی، علاوه بر اصول دین که میانشان مشترک است، باورهای بنیادین دیگری هم دارند که اصول مذهب نامیده میشوند. برای مثال شیعیان امامی علاوه بر اصول سهگانه فوق، به دو اصل عدل و امامت هم اعتقاد دارند. بنابراین اصول مذهب شیعه پنجتا است.[۱۴] چنان چه مسائلی مانند امر به معروف و نهی از منکر و عدل از اصول مذهب معتزله هستند.[۱۵]
پیشینه
واژه اصول دین در قرآن و روایات بهکار نرفته و ایجاد این واژه را به علمای مسلمان نسبت داد.[۱۶] احتمال دادهاند که کاربرد واژه «اصول خمسه» توسط ابوالهُذَیل علّاف، متکلم معتزلی، زمینه استعمال واژه اصول دین را فراهم آورده باشد.[۱۷] از آنجا که ابن ندیم کتابی به نام اصول الدین را به ابوموسی مُردار نسبت داده است، گفتهاند که این واژه در اوایل قرن سوم قمری تعبیری رایج بوده است.[۱۸] البته در روایاتی از پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع)، برخی عناصر دینی، ارکان دین معرفی شدهاند. برای مثال اهل سنت از پیامبر نقل کردهاند که اسلام بر پنج چیز بنا شده است: توحید، نبوت پیامبر اسلام(ص)، اقامه نماز، پرداخت زکات، حج و روزه در ماه رمضان.[۱۹] کلینی در کافی از امام باقر(ع) نقل کرده است که اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و فضیلت ولایت از همه بیشتر است.[۲۰] همچنین امام صادق(ع) در پاسخ به پرسشی درباره چیزهایی که بدون آنها دین پذیرفته نیست، از شهادت به توحید، ایمان به نبوت پیامبر(ص)، اقرار به آنچه از جانب خدا آورده است، پذیرش زکات، و پذیرفتن ولایت آل محمد(ص) نام برده است.[۲۱] در این روایت راوی از این موارد با تعبیر دعائم (ستونهای) اسلام یاد کرده است.[۲۲] به نظر برخی محققان، پنج اصل بودن اصول دین نخستین بار توسط سید مرتضی)۳۵۵-۴۳۶ق)مطرح شد. وی بر همین اساس، کتاب جمل العلم و العمل را تقسیمبندی کرد و با شرح شیخ طوسی)۳۸۵-۴۶۰ق) بر آن با عنوان تمهید الاصول، این مسئله در تفکر امامیه پذیرفته شد.[۲۳]
وجوب معرفت به اصول دین
علمای مسلمان، معرفت به اصول دین را واجب میدانند؛ ولی در اینکه این وجوب عقلی است یا نقلی، اختلافنظر دارند. شیعیان و معتزله، بر این باورند که معرفت به اصول دین، واجب عقلی است و اشاعره به وجوب نقلی آن باور دارند.[۲۴]
لزوم یقین در اصول دین
بیشتر علماء یقین را در اصول دین لازم میدانند.[۲۵] علامه حلی در باب حادی عشر، مدعی اجماع در این زمینه شده است؛[۲۶] اما شیخ انصاری دیدگاههای دیگری نیز در این زمینه نقل کرده است؛[۲۷] از جمله دیدگاهی که وجود ظن را هم در اصول دین کافی میداند. به گفته او از کسانی چون مقدس اردبیلی و شاگردش صاحب مدارک نقل شده است و همچنین از نوشتههای شیخ بهایی، علامه مجلسی و فیض کاشانی چنین برداشت میشود که اگر کسی به صدق اصول دین گمان هم داشته باشد، مسلمان است.[۲۸] دیدگاه خود شیخ انصاری در کتاب رسائل این است که ظن در اصول دین کافی نیست[۲۹] و به جهت وجود روایات فراوانی که بر وجوب ایمان و معرفت و اقرار دلالت میکنند، بر کسی که میتواند، واجب است که تحقیق کند تا به یقین برسد.[۳۰] به باور شیخ انصاری کسی که به یقین نرسیده است، مؤمن نیست؛ زیرا روایات معرفت را در ایمان شرط دانستهاند؛[۳۱] اما چنین شخصی، کافر هم به شمار نمیآید؛ چراکه روایات بسیاری بر این دلالت میکنند که برخی از مسلمانان نه مؤمناند و نه کافر.[۳۲]
فروع دین
فُروع دین احکام عملی اسلام که یک مسلمان وظیفه دارد به آنها عمل کند. فروع دین در برابر اصول دین قرار دارد که مراد از آن اعتقادات بنیادین دین است و باور به آنها شرط مسلمانی است. فروع دین اسلام از نظر مذهب شیعه امامیه عبارتاند از: نماز، روزه، خمس، زکات، حج، جهاد، امر به معروف، نهی از منکر، تَوَلّی و تَبَرّی.
فروع دین به وسیله دانش فقه از چهار منبع قرآن، روایات پیامبر اسلام(ص) و ائمه، عقل و اجماع به دست میآید. به فتوای فقیهان، یادگیری آن بخش از فروع دین که غالبا با آنها سروکار داریم، واجب است.
فروع دین، آموزههای عملی اسلام
عالمان مسلمان آموزههای دینی را به دو دسته اصول و فروع تقسیم کردهاند:[۱] اصول دین باورهای بنیادین دینی را شامل میشود که فرد صرفا با اعتقاد به آنها مسلمان محسوب میشود.[۲] منظور از فروع دین احکام شرعی اسلام در زمینههای مختلف عبادتها(عبادات) و دادوستدها (معاملات)است.[۳] به عبارت دیگر فروع دین مجموعه تکلیفهایی است که یک مسلمان باید به آنها عمل کند.[۴] به اعتقاد مکارم شیرازی اسلام پژوه و از مراجع تقلید تقسیم بندی تعالیم اسلامی به اصول و فروع، هیچ منشأ و ریشهای در قرآن و روایات، چه منابع شیعه و چه منابع اهل سنت ندارد؛ تنها در برخی از روایات اشارات و بیاناتی وجود دارد که برخی از آموزههای اسلامی را مبنایی تر از برخی تعالیم دیگر معرفی میکند و ظاهرا
منشأ تقسیم بندی اصول دین و فروع دین
اصطلاحات «اصول دین» و «فروع دین» را متکلمان مسلمان ابداع کرده اند و محدودیتی در شمارش فروع دین وجود ندارد. وی همچنین معتقد است که ذکر نشدن عبادتی از عبادات دینی یا حکمی از احکام شرعی( مانند حجاب) در شمار فروعِ دین مصطلح، به هیچ وجه به معنای کم ارزش بودن آن در دستگاه آموزههای اسلامی نیست. [۵]
تقسیم آموزههای دینی به اصول و فروع دین، در قرآن و روایات شیعه و اهل سنت، وجود ندارد.[۶] وضع این دو واژه را به متکلمان نسبت میدهند.[۷] البته در برخی روایات اشاراتی به چشم میخورد مبنی بر اینکه برخی از آموزهای دین اسلام مبناییتر از دیگر تعالیم آن هستند.[۸] ، برای نمونه در حدیثی از امام باقر(ع) آمده است که اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و فضیلت ولایت از همه بیشتر است.[۹] همچنین گزارش شده است که از امام صادق(ع) پرسیدند: دعائم (ستونهای) اسلام که بدون شناختشان هیچ عملی پذیرفته نیست؛ کدامها هستند؟ وی پاسخ داد: شهادت به توحید، ایمان به نبوت پیامبر اسلام(ص)، اقرار به آنچه از جانب خدا آورده است، پذیرش زکات، و پذیرفتن ولایت آل محمد(ع).[۱۰]
اقسام فروع دین
طبق مذهب شیعه امامی، فروع دین ده تاست: نماز ، روزه ، حج ، زکات ، خمس ، جهاد، امر به معروف ، نهی از منکر ، تَوَلّی ، تَبَرّی[۱۱]
وجوب یادگیری فروع دین
فقیهان یادگیری آن دسته از فروع دین را که مسلمان غالبا با آنها سروکار دارد، مانند نماز، روزه، خمس و زکات واجب میدانند.[۱۲] برخلاف اصول دین که در آن به یقین نیاز هست،[۱۳] در فروع دین گمان هم کفایت میکند.[۱۴] البته منظور از گمان هر ظنی نیست؛ بلکه ظنی است که در دین معتبر باشد.[۱۵]
به فتوای مراجع تقلید، واجب است مسلمان در فروع دین، یا مجتهد باشد و خود احکام را از روی دلیل به دست بیاورد یا از مجتهد تقلید کند یا آنکه احتیاط کند؛ یعنی بهگونهای عمل کند که مطمئن شود وظیفه شرعیاش را انجام داده است؛ مثلا اگر برخی از مراجع تقلید عملی را واجب و برخی مُستَحب میدانند، آن عمل را انجام دهد. همچنین اگر عدهای عملی را حرام میدانند و گروهی حرام نمیدانند، آن عمل را انجام ندهد.[۱۶]
روش استنباط فروع دین
فروع دین، از چهار منبع قرآن، روایات پیامبر اسلام(ص) و ائمه، عقل و اجماع به دست میآید که به آنها ادله اربعه)دلیلهای چهارگانه) میگویند.[۱۷] دانش فقه وظیفه استنباط فروع دین را برعهده دارد.[۱۸] این دانش به کمک دانشهایی چون ادبیات عرب، تفسیر، حدیث، رجال و بهویژه دانش اصول فقه، احکام شرعی را از ادله اربعه استخراج میکند.[۱۹] دانش اصول فقه روش صحیح استنباط احکام شرعی را دراختیار فقه قرار میدهد.[۲۰]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: بنی الاسلام علی خمس