لحظات شهادت

ابن ملجم در نقشه خائنانه‌اش تصمیم گرفته بود تا آن حضرت را به هنگام برخاستن از رکوع و یا سر برداشتن از سجده هدف گیرد. به همین جهت پس از آغاز نماز دزدانه برخاست و به سرعت خود را کنار ستونی که امام در کنار آن به نماز ایستاده بود رساند تا در فرصت مناسب به سهمگین‌ترین جنایت تاریخ بشری دست یابد. هنگامی که امام سر از سجده نخست برداشت، آن ملعون با شمشیر زهرآلودش که با هزار دینار آن‌را آغشته به زهر ساخته بود، فرق امام را نشانه رفت. درست همان جایی را هدف قرار داد که در جنگ خندق به وسیله شمشیر «عمرو عامری» هدف قرار گرفته بود. فرق مبارک امام شکافت. خون سر و صورت امام را رنگین کرد. امام بر چهره به محراب افتاد در حالی‌که زمزمه‌اش این بود: «بسم الله و بالله وعلی ملة رسول الله: فزت و رب الکعبه» به پروردگار کعبه رستگار و کامیاب شدم. آن‌گاه فریاد زدند که: «به پروردگار کعبه سوگند! ابن ملجم مرا کشت، آن ملعون، آن فرزند یهودیه مرا کشت، ‌ای مردم ابن ملجم از دست شما مگریزد[۷] بدین‌ترتیب امام (علیه‌السّلام) با بیان نام و نشان از قاتل خود، خواست بی‌گناهی در آن شرایط بحرانی کشته یا زخمی و دستگیر نشود. ضربت ابن ملجم ملعون، فرق مبارک حضرت را تا پیشانی و محل سجده شکافته بود.
تا آن زمان تاریخ پیامبران به خود این موضوع را ندیده بود که در روز رحلت یا شهادت، جبرئیل ندای آسمانی سر دهد. اما از شگفتی‌های عظمت و معنویت علی (علیه‌السّلام)بود که با فرود آمدن شمشیر تاریک اندیشی و خشونت بر فرق سر آن امام در حالی‌که هنوز زنده بود، فرشته وحی شهادت جان سوز او را اعلام کرد. خبر این جنایت سهمگین مانند تندبادی کوفه و اطراف آن را به لرزه درآورد. زن و مرد، پیر و جوان، سالم و بیمار سراسیمه از خانه‌های خویش بیرون ریختند و با شیون و فریاد راه مسجد و خانه علی (علیه‌السّلام) را در پیش گرفتند. از سوی دیگر «مرادی» که آهنگ فرار داشت، به دست مردم اسیر گردید و وی را به مسجد آوردند. امام علی (علیه‌السّلام) وقتی چشمان خود را گشودند و به "ابن ملجم" نگریستند که دستان او را بسته بودند و شمشیرش بر گردش آویزان بود، با صدایی ضعیف و همراه با دلسوزی و مهربانی فرمودند: «ای مرد، گناه بزرگی کرده‌ای! مرتکب امری عظیم و فعلی بسیار بزرگ شده‌ای، آیا بد امامی برای تو بودم که پاداش مرا این‌گونه دادی؟ آیا با تو مهربان نبودم و تو را بر دیگران ترجیح ندادم و به تو احسان نکردم. آیا مردم نمی‌گفتند تو را به قتل برسانم و.... اما به تو آسیبی نرسانیدم و تو را آزاد گذاشتم، با اینکه می‌دانستم حتما مرا خواهی کشت، اما می‌خواستم حجت خدا بر تو تمام شود و خدا انتقام مرا از تو بگیرد. و نزد خدا بر تو غالب شوم، ‌ای فرومایه، می‌خواستم که شاید از گمراهی خود برگردی ولی شقاوت بر تو غالب شد و مرا کشتی، ‌ای شقی‌ترین اشقیا[۸]

قاتلان امام علی(ع)

به گزارش ابن‌سعد در الطبقات الکبری ابن‌ملجم مرادی با بَرَک بن عبیدالله تمیمی و عمرو بن بکر تمیمی قرار گذاشتند که امام علی(ع) معاویه و عمرو بن عاص را به قتل برسانند. ابن‌ملجم به کوفه آمد و با زنی به نام قطام بنت شجنة بن عدی آشنا شد و از او خواستگاری کرد. قطام بخشی از مهریه خود را قتل امام علی(ع) قرار داد و ابن‌ملجم نیز گفت که به همین منظور به کوفه آمده است. او شب ۱۹ را در منزل اشعث بن قیس کندی گذراند. شمشیر خود را زهرآلود کرد و در سحرگاه ۱۹ رمضان، در مسجد کوفه امام علی را مضروب کرد. در این کار شَبیب بن بَجَره اَشْجَعی نیز ابن‌ملجم را همراهی می‌کرد.[۴] بنا به روایتی که در کتاب کَشف الغُمَّه نقل شده است ضربه ابن‌ملجم به همان جایی از سر امام خورد که در جنگ خندق ضربه شمشیر عمرو بن عبدود اصابت کرده بود.[۵]پس از ضربت خوردن حضرت على (ع) جمعى از مسلمانان در صدد دستگيرى ضاربين برآمدند، شبيب بن بجره یکی از خوارج که با ابن ملجم همراهی کرده بود ولی وقتی شمشيرش را به طرف امام وارد آورد خطا رفت و به طاق مسجد خورد مردى او را دستگير كرد و به زمين افكند و روى سينه اش نشست و شمشيرش را گرفت تا باآن ، او را بكشد، ديد مردم سراسيمه به سوى او مى آيند، آن مرد از ترس اينكه مبادا (در آن ازدحام ) او را به اشتباه بگيرند و هرچه فرياد بزند (قاتل من نيستم ) صدايش را نشنوند، از سينه شبيب برخاست و او را رها كرد و شمشيرش را به كنارى انداخت. شبيب نیز از فرصت استفاده كرده ، برخاست و از ميان ازدحام جمعيت گريخت و به خانه‌اش رفت و چون پسر عمویش که به دیدنش آمده بود فهمید در کشتن امام علی(ع) همدست ابن ملجم بوده او را کشت.[یادداشت ۱]

زمان ضربت‌خوردن

روایات درباره زمان ضربت‌خوردن امام علی(ع) متفاوت است بنا بر روایاتی هنگامی که وارد مسجد شد مورد حمله واقع شد،[۷] نقل‌های دیگری حاکی از آن است که امام در حال بیدارکردن مردم برای نماز بود.[۸] از میثم تمار نقل شده که امام علی در حال نماز بود و به نقلی در رکعت نخست ۱۱ آیه از سوره انبیاء راخوانده بود.[۹] که ابن‌ملجم بر سر او ضربه زد و بر اساس برخی گزارش‌ها جعدة بن هبیره)خواهرزاده و کارگزار او) به جای امام نماز را ادامه داد و برخی گزارش‌ها حاکی از ادامه نماز توسط خود امام به صورت مختصر است.[۱۰][یادداشت ۲]شیخ طوسی از عالمان شیعه، متقی هندی، ابن‌عساکر به نقل از کتاب فضائل ابن‌حنبل و ابن‌عبدالبر در استیعاب از علمای اهل‌سنت نیز چنین روایاتی را نقل کرده‌اند.[۱۱]

محل شهادت امام علی

در رابطه با محل ضربت خوردن امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) میان شیعه و اهل سنت اختلاف‌نظر وجود دارد. عده‌ای از اهل سنت می‌گویند این حادثه خارج از منزل و در راه آمدن به مسجد کوفه رُخ داد. در مقابل، روایات ائمه (علیهم‌السّلام) که بعضاً با سند معتبر هم به ثبت رسیده و نیز برخی گزارشات منابع مختلف اهل سنت تصریح می‌کنند، این فاجعه در محراب مسجد کوفه و در حال نماز خواندن امام علی (علیه‌السّلام) به‌وقوع پیوست. دسته‌ای از عالمان فریقین این مطلب را دقیقاً با ذکر همان مکان خاص (محراب مسجد) در نگاشته‌هایشان انعکاس دادند و برخی از دانشمندان شیعی در برابر قول دسته اول اهل سنت، تنها به ذکر شهادت در مسجد کوفه بسنده کرده‌اند.

حالات امام پیش از ضربت خوردن

امام علی علیه السلام در این ماه یک شب در خانه امام حسن علیه السّلام و یک شب در خانه امام حسین علیه السّلام و یک شب در خانه زینب دختر خود که در خانه عبدالله بن جعفر بود افطار مى‏ نمود و بیش از سه لقمه طعام میل نمی کرد. و درباره سبب این کارش می فرمود: امر خدا نزدیک شده است، یک شب یا دو شب بیش نمانده است، مى‏ خواهم چون به رحمت حق واصل شوم شکم من از طعام پر نباشد.[۱۴]

در تمام آن شب بیرون مى ‏آمد به اطراف آسمان نظر مى‏ کرد و مى ‏فرمود: «به من دروغ نگفته اند و دروغ از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نشنیده ‏ام، این شبى است که مرا وعده شهادت داده»، و شعری با این مضمون خواند: «کمر خود را براى مرگ محکم ببند که مرگ البتّه به تو خواهد رسید، و جزع مکن از مرگ چون به وادى تو درآید».[۱۵]

همچنین نقل شده است که حضرت در آن شب بسیار به درگاه خداوند تضرع می کرد و به درگاه خداوند دعا می کرد و عرضه می داشت: «اللّهمّ بارک لى فى الموت»؛ خداوندا مبارک گردان براى من مرگ را، و بسیار می گفت: «انّا للّه و انّا الیه راجعون». و کلمه مبارکه «لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظیم» را بسیار ذکر می کرد و بسیار صلوات‏ می فرستاد و استغفار می کرد.[۱۶]

همچنین نقل شده است که امام در آن شب براى نماز شب به مسجد نیامد و در تمام آن شب بیدار و به عبادت حق تعالى مشغول بود. امّ کلثوم پرسید: یا امیر المؤمنین سبب بیدارى و بی تابی شما چیست؟ امام فرمود: در صبح این شب شهید خواهم شد. امّ کلثوم گفت: پدر امشب شخص دیگری را برای نماز به مسجد بفرست. امام فرمود: از قضاى الهى نمى ‏توان گریخت.[۱۷]

سخنان امام پیش از شهادت

مشهور در میان علماى شیعه این است که امام در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری ضربت خورد، و در شب بیست و یکم وقتی یک سوم از شب گذشته بود به شهادت رسید. در این شب امام علیه السلام فرزندان و اهل بیت خود را جمع کرد و با ایشان وداع کرد و فرمود: «خداوند پس از من نگهدار شما باشد. نیکو وکیلی است خداوند و همو مرا کفایت خواهد کرد.

امام سپس فرزندان و اهل بیتش را به نیکیها وصیت فرمود. آن شب اثر زهر بر بدن امام علیه السلام ظاهر شده بود و هر خوردنی که برای امام آوردن تناول نفرمود و لبهایش فقط به ذکر خداوند مشغول بود و عرق از جبین مبارکش مثل مروارید مى‏ ریخت. امام با دست مبارکش عرق پیشانی را پاک کرد و فرمود: «شنیدم از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که چون نزدیک وفات مؤمن مى ‏شود، عرق مى‏ کند جبین او مانند مروارید تر، و ناله او ساکن مى ‏شود». همه به گریه افتادند. امام حسن علیه السّلام گفت: «اى پدر به گونه ای سخن مى ‏گوئى که گویا از خود ناامید شده‏ اى.

امام فرمود: «اى فرزند گرامى یک شب پیش از آنکه این واقعه بشود جدّت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را در خواب دیدم، از آزارهاى این امّت به او شکایت کردم، گفت: نفرین کن بر ایشان، پس گفتم: خداوندا بجای من بدان را بر ایشان مسلّط گردان، و بدل ایشان بهتر از ایشان به من روزى کن، پس حضرت رسول فرمود که: خدا دعاى تو را مستجاب کرد، بعد از سه شب تو را به نزد من خواهند آورد، و اکنون سه شب گذشته است».

سپس امام فرمود: «اى حسن! تو را وصیت مى‏ کنم به برادرت حسین. شماها از منید و من از شمایم». سپس امام رو کرد به فرزندان دیگر که از همسران دیگر امام غیر فاطمه بودند و ایشان را وصیت فرمود که با حسن و حسین علیهما السلام مخالفت نکنند، پس فرمود: «حق تعالى شما را صبر نیکو کرامت کند، امشب از میان شما مى ‏روم و به حبیب خود محمّد مصطفى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ملحق مى‏ شوم، چنانچه مرا وعده داده است».[۱۸]

سفارش در حق قاتل

بعد از سخن گفتن امام (علیه‌السّلام) با امام ملجم، رو به فرزند خود کرد و در حق آن ملعون سفارش نمودند: «ای فرزندم با اسیر خود مدارا کن و با او مهربان باش و نیکی و شفقت و رحمت را در پیش گیر. پس اگر من از دنیا رفتم او را قصاص کن و با یک ضربت بکش و او را با آتش نسوزان و او را مثله نکن آن ملعون حرمت ماه خدا را در حق حجت او در برابر بندگان رعایت نکرد و در هنگامی آن حضرت در حضور حضرت حق بود، خون او را ریخت. فرشتگان آسمان‌ها و ملکوت اعلی به او، خون گریه کردند و فرشته وحی با اندوه و زاری ندا داد که به خدا سوگند که بنیان‌های هدایت فرو ریخت و خردمندان دریافتند که دیگر نه هشدار دهنده‌ای هست و نه هدایت‌گر و روشنی بخشی.[۹]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوم حضرت علی ع

تاريخ : چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۳ | 20:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |